دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت
با سلام خدمت استاد
“من دارم زندگی میکنم با این شرایط با این آزادی زمانی و مکانی
باور کنید حرف من رو
این ی توهم نیست
این ی حرفی نیس که بگم خوبه بهش فکر کنید
این حرفیه که من بهش فکر کردم و خلقش کردم و دارم باهاش زندگی میکنم
چرا از خودم مثال میزنم چون تنها راه آموزش دادن مثال زدنه
انیشتن:
مثال زدن یکی از راههای آموزش دادن نیست تنها راه آموزش دادنه
چه مثالی بهتر از مثالی که خودم انجامش دادم
همیشه توی آموزش دادن آرزوم این بود که به جای اینکه بگم سرهنگ ساندز این کار رو کرده، به جای اینکه بگم هنری فورد اینکار رو کرده بگم:
من این کار رو کردم
من از این قوانین استفاده کردم و به این نتایج رسیدم ”
اینا قسمتی از آگاهی های جلسه چهارم قدم دوم دوره دوازده قدمه که من امروز داشتم گوش میدادم و مرور میکردم که همزمان شد با این فایل و چه همزمانی که دقیقا در عمل داره همه چیز رو به من نشون میده
اینکه ی نفر اونقدر میتونه آزادی زمانی و مالی داشته باشه که ساعت دو نصفه شب هوس پینگ پونگ بازی کردن کنه و نگران این نباشه که فردا دیر از خوب بیدار بشه یا نتونه کار کنه بر خلاف بیشتر ثروتمندا که اونقدر درگیر کارن که وقتی ندارن که به تفریحات خودشون برسن یا کنار خونواده باشن و با همدیگه لذت ببرن و اینه تفاوت عباس منش با بقیه ثروتمندها که کارش و زندگیش و لذتش یکیه و این یکی از همون اصول موفقیت در کسب و کاره که کار آدم باید با عشقش و زندگیش یکی باشه چیزی که من دنبالش هستم اما هنوز بهش نرسیدم
مریم جان من هر بار شما رو میبینم یاد خودم می افتم خیلی از خصوصیاتم شبیه شماست حتی از لحاظ ظاهری و بابت این موضوع خیلی خوشحالم .اما اون چیزی که شما خوب تونستین روش کار کنین در صلح بودن با خودتونه چیزی که من خیلی باید از شما الگوپذیری داشته باشم .البته که به لطف خداوند و کمک های استاد خیلی در این زمینه بهتر شدم
اما اینکه شما دو نفر رو کنار هم میبینم هم برای من نشونه اس که من هم میتونم ی همچین رابطه ی الهی و عاشقانه ای رو داشته باشم اگر روی باورهام کار کنم و هر روز خودم رو بهبود بخششم تا بتونم کسی رو به زندگیم جذب کنم که خود ساخته باشه نه اینکه من بخوام هولش بدم
مریم جان تحسین میکنم این عشق و علاقتون به کار رو که زمان و مکان نمیشناسه .براستی که شما خیلی خوب با مهاجرت از بندر عباس به تهران و برداشتن قدم هاتون هدایت شدین به این رسالتتون و همین داره به من میگه که اینقدر نگران پیدا کردن رسالتم نباشم چون بقول شما این جوری نیست که من ی گوشه بشینم و فکر کنم رسالتم چیه و پیداش کنم. من باید برم توی دل ناشناخته های زندگیم تا توی دل اونها توانایی های خودم رو بهتر بشناسم و و به وضوح برسم در مورد خواسته هام و هدایت بشم به اون رسالت اصلیم که این روزها همین حس واضح شدن تدریجی خواسته هام رو دارم بهتر درک میکنم
نکته بعدی که با پذیرفتن بازی از طرف شما بهم یادآوری شد اینه که هر وقت لذتی روانه زندگی من میشه و به سمت من هدایت میشه من باید با آغوش باز بپذیرم اون رو چون هر لذتی اومده تا من رو ی ذره عملگراتر و توحیدی تر کنه پس به تعویق انداختن اون یعنی ظلم به خودم و محروم کردن خودم از تجربه کردن لذت های بیشتر . و یادم اومد که شما هم اینطور نبودین و توی دانشگاه با اون قضیه رفتن استاد و بچه های دانشگاه به اون اردو و لذت بردن اونها شما بخودتون قول دادین که لذت بردن رو توی اولویت قرار بدیدن از اون به بعد و الان مشخصه که شما چقدر این رو در عمل دارین پیاده میکنین و تکاملتون رو تو این زمینه طی کردن پس من هم باید بخودم این قول رو بدم که هر وقت پای لذت بردن در لحظه در میون بود تعلل نکنم
چقدر این توپ جمع کردنه جالب بود چقدر کار راحت شده با این سیستم افرین به طراح این سیستم با این ایده ی فوق العادش
وچقدر من این فراوانی توپ ها رو دوس دارم که باز هم بازی رو لذت بخش تر و راحت تر کرده و کلی هم توی زمان صرفه جویی میشه
این بازی پینگ پنگ ی روش عالی برای تمرکز و کنترل ذهنه البته چون استاد و مریم جان تمرکزشون فقط روی بازیه نه چیز دیگه ای این تمرکزه قدرتش هزاران برابر میشه و گرنه هستن افرادی که پینگ پنگ بازی میکنن اما اصلا تمرکزی روی بازی ندارن و از همه دری حرف میزنن. اما اینجا فقط و فقط بازیه .هیچ حرف و سخن اضافی و نامرتبط به بازی شنیده نمیشه . یعنی خلوص در بازی و تمرکز کاملا مشهوده
و چقدر این پیشرفت شما اهمیت تمرین و ممارست در کار برای بهبود رو داره به من یادآوری میکنه که من هم اگر میخوام از فایل های استاد نتیجه های خیلی بزرگ بگیرم باید تمرین کردن رو خیلی جدی بگیرم :
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
و اما اون جمله شما استاد:
I was born ready
این رو یادم آورد که وقتی متولد شدم خدا همه چیز رو بهم داده بود دست و پا ،مغز، قلب، کلیه، شش ها و …… همه چیز سر جای درستش قرار گرفته بود همه چیز اوکی بود و من خوشحال و خرم و خندان زندگی میکردم خودم بودم و هر جوری که راحت بودم میخوابیدم میخوردم میخندیدم حتی آروغ میزدم بی آنکه نگران باشم کسی بشنوه .حتی محدودیت ها رو نمیپذیرفتم مثل اینکه دستکش دستم کنن یا من رو به حالت خاصی بخوابونن. چقدر با یادآوری اون دوران حس خوبی بهم دست میده و لبخند روی لبم میشینه .آره من اینجوری بودم یعنی همه اینجوری بودیم آزاد و رها از هر قیدی بندی . آره ما آزاد و رها خلق شدیم و باید آزاد و رها زندگی کنیم و نذاریم چیزی محدودمون کنه . باید بچه بشیم و مثل بچه ها رفتار کنیم اونوقته که خودمون هستیم و لذت میبریم از زندگیمون
و اون حرف ها ی آخر شما من رو یاد این اصل انداخت که همیشه الان خودم رو با دیروز خودم و دیروز های خودم مقایسه کنم و از پیشرفت خودم لذت ببرم . نقاط قوت خودم و دیگران رو بر زبان بیارم تا هم به خودم انگیزه بدم و هم به دیگران
و اما چیزهای زیبایی که توی میدان بازی بود و من ازشون لذت بردم:
اون صندلی خوشگل که کنار میز کار بود
اون ساعت ساده ای که اولویتش نشون دادن زمانه چون من خودم از ساعت های شلوغ خوشم نمیاد چون هدف اصلی ی ساعت گفتن زمانه
اون تابلوی قشنگی که رو دیوار بود که غروب رو کنار دریا به تصویر میکشیه با اون رنگ نارنجی و زرد غالبش که من رو یاد آرامش بودن در کنار ساحل و لذت بردن از غروب خورشید میندازه
اون در اسلایدی که میز رو تو خودش منعکس کرده و من رو یاد سیستم آیینه ای جهان میندازه که افکار و باورهامون رو به خودمون برمیگردونه
اون موتور پارک شده که من رو یا این میندازه که میشه از ی موتور درب و داغون به انواع موتورها رسید یعنی دقیقا از عرش به فرش فقط و فقط با تغییر باورها که مستلزم کنترل ذهنه
اون اسلحه آویزون شده دم در اتاق خواب که من رو یاد قدرت انتخابم میندازه که میتونم با انتخاب خودم با اون اسلحه توی جنگل قدم بزنم و دنبال شکار بگردم و لذت ببرم یا میتونه ازش استفاده ی نا مناسبی بکنم
شلوارک استاد که طرح پرچم آمریکا روشه و من رو یاد اقتدار آمریکا و عملگرا و توحیدی بودن مردمش میندازه
لباس های ساده اما شیک مریم جان که منو یاد صحبت هاشون در مورد عزت نفس و اعتماد به نفس میندازه
موهای کوتاه مریم جان که با دیدنشون ی روز من هم تصمیم گرفتم موهام رو کوتاه کنم و الان چند ماهیه که از این تصمیم خیلی راضی هستم و آسوده و راحت میرم حمام
و خود بودن دو تا آدم با اعتماد به نفس و عزت نفس بالا
آوردن ورزش به خونه و راحتی انجام دادنش بجای دویدن دنبال ورزش
و عشق راستین دو دوست راستین
سپاس برای به اشتراک گذاشتن این لحظات ناب
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
قسمتهای 23 و 24 زندگی در بهشت نیز، ماجرای بازی پینگ پنگ ما در چندماه قبل است.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود بازی کامل1470MB79 دقیقه
- دانلود خلاصه بازی278MB14 دقیقه
به نام الله یکتا
سلام بر استاد عزیز همیشه قهرمانم و مریم بانوی پرتلاش و مهربان و با انگیزه
راستش دموی این قسمت که توی کانال تلگرام قرار داده شد
با خودم گفتم کاش یه موضوع دیگه بود
و احساس کردم دیدن این بازی زیاد برام جذاب نخواهد بود …
و حالا که چند دقیقه از مشاهده این قسمت گذشته
باید بگم چقدر لذت بردم از دیدن این قسمت و چه درس های زیادی آموختم
موقع نهار به بچه ها گفتم بچه ها میخواید مسابقه پینگ پنگ استاد با مریم بانو رو ببینید
بر خلاف همیشه که بچه ها میگفتن بابا کارتون بزار
با یه ذوقی گفتن آرههههه …
بهشون گفتم میدونید پینگ پنگ چیه که پسر بزرگترم خیلی عالی برام توضیح داد که بابا دو تا راکته و یه میزه و بهش گفتم آفرین بابا …
خلاصه مشغول دیدن این مسابقه الهی شدیم
که من دیدم بچه ها دارن جلوی تلویزیون بالا و پایین میپرن و استاد رو تشویق میکردن
و فریاد میزدن عباس منش عباس منش
و پسر بزرگترم رفت دفترشو آورد یه نقاشی کشید از استاد و مریم بانو و امتیاز ها رو از من میپرسید و زیر شکلشون یادداشت میکرد
منم که لب پنجره نشسته بودم و از بوی بارون و هیجان بچه ها و مسابقه استاد و مریم بانو لذت میبردم
و بی تفاوت به برنده داستان داشتم با خودم فکر میکردم
راستش دقیقا من تو جلسه ۲ و ۳ قدم سوم هستم که استاد تو این جلسه گفتن
بچه ها من تو وسایل خونه دنبال قشنگی و حرف مردم نیستم
و برام مهمه که چی بخرم که کاربردیه و باعث لذت بیشترم میشه
که همین میز پینگ پنگ رو مثال زدن و گفتن برای خیلیا شاید عجیب باشه که ما میزمون وسط پذیرایی هست
ولی مهم اون لذتی هست که ما می بریم
استاد با اون کلام نورانیوشن مرتب میگفتن
بچه ها دنبال حرف مردم نباشید
و اونجوری زندگی کنید که به خاطر خودتون باشه
البته چقدر تاکید کردن که منظورشون کارهای هیچانی و .. اینا نیست
و چند بار گفتن این روند یه روند تکاملیه
و یه دفعه نباید زد زیر همه چیز
و حالا من کنار این پنجره رویایی که به لطف الله یکتا رو به یه پارک زیبا باز میشه هم داشتم از این بوی نم بارون و خیسی و تمییزی همه جا لذت میبردم
و هم از شادی بچه هام و هم داشتم این قسمت رو تطبیق میدادم با حرف های استاد و جلسات قدم الهی سوم
خدیا شکرت
وقتی تو قرآن میگی
ما چیزی میدانیم که شما نمیدانید
ولی بازم ما همش میخوایم با این ذهن نجواگر ببینیم چی برامون خوبه و چی بد
و همین قسمت به ظاهر غیر جذاب شد یکی از بهترین خاطره های من…
استاد و مریم بانوی نازنین
چقدر تحسین میکنم رابطه ای که بینتون برقراره
چقدر این رابطه همه چیزش سر جاشه
یعنی مریم بانویی که مثل یک مرید و یک شاگرد یه جاهایی میبینیم در مرود استاد حرف میزنن
اینجا با قدرت هرچه تمام تر توپ رو روانه استاد میکنند
چقدر لذت بردم از جدیت و تلاش مریم بانو
گفتم و لی بازم میخوام بگم
این جدیت و تلاش مریم بانو واقعا برای من یه الگو هست و بسیار تحسینشون میکنم
چقدر لذت بردم از خونسردی استاد ..
بازم یاد جلسه سوم قدم سوم افتادم
استاد میفرمودن که بچه ها من برای دریافت این همه نعمت
بزرگترین کاری که کردم مقاومت نکردن بود..
و حالا این رهایی و خونسردی بی نظیر استاد رو میبینم …
و اون حس عالی که میشد دید تو وجودشون حین بازی
که واقعا مثل یه بچه داشتن بازی میکردن و لذت میبردن
و چقدر تحسین کردم این رهایی و آرامش استاد رو
چقدر تحسین کردم استاد رو که مدام تو بازی مریم بانو رو تحسین میکردن
یعنی این تمرکز بر نکات مثبت و تحسین زیبایی ها تو استاد تمومی نداره و همیشگی هست
حتی در مورد رقیب ..
البته کلی هم خندیدم از دست مریم بانو
که آخر بازی مثل این دختر بچه های کوچیک بغض کرده بودن
و حرصشون گرفته بود (:
و اون آغوش آخر بازی
و اون عشقی که من از هزرارن کیلومتر دورتر لمس کردم
و تحسین کردم و کیف کردم
خدایا شکرت
بچه ها هم کلی بالا
پایین پریدن از بردن استاد
و خیلی خداروشکر کردم که با بچه ها دیدم این قسمت رو
هم از اون احساس ناب کودکانشون و خوشحالیشون
که انگار داشتن فینال جام جهانی میدیدن مست شدم
و هم از دیدن این رابطه درست و الهی …
بازم یاد جلسه دوم قدم سوم افتادم
که استاد فرمودن بچه ها
عزت نفس یعنی مثل بچه ها رفتار کردن
خودت بودن
راستش الان بیشتر از اینکه بخوام به بچه هام چیزی یاد بدم باید برم دنبال یادگیری از این رهایی و در لحظه بودنشون
چه مراقبه ای بالاتر از در لحظه زندگی کردن
دقت کردید بچه ها هر لباسی بپوشن قشنگه
دندونشون بیفته قشنگه
معذرت میخوام
حتی دیدن پوشک پر آویزون شده ازشونم آدم رو اذیت نمیکنه
هر کفشی که میپوشن قشنگه
الان میفهمم که چرا
واسه اینکه عزت نفس دارن
واسه اینکه خودشونن
واسه اینکه منم باید یاد بگیرم همین که هستم عالیه
و برای تایید دیگران نقش بازی نکنم
بسه دیگه ادا درآوردن امین …
بسه
خدایا خیلی کار میخواد
سالهاست بدون اینکه خودم بفهمم هزاران نقاب به روی صورتم زدم
اون زندگی بهشتی رو فدای تایید بی ارزش دیگران کردم
خدای مهربانم
الان فقط خودم و خودت مهمیم
یعنی میخوام سعی کنم که اینطوری باشه
کمکم کن …
کمکم کن ..
الهی آمین
استاد عزیزم و مریم بانوی نازنین
راستش شما رو که امروز تو یه قاب دیدم
و بزرگی هیکل استاد در برابر مریم بانو
یاد کارتون و فیلم دیو و دلبر افتادم …
که من عاشق فیلم و کارتونشم
که چطور عشق خالص میتونه
اون دیو وجودمون رو
اون زنجیرهایی که به دورخودمون بافتیم
ازمون رها کنه
تا به جای دیوی که از خودمون ساختیم
اون زیبایی درونمون رو بتونیم ببینیم
تحسین میکنم این عشق الهی رو که بینتون جاریه
امیدوارم روز به روز این عشق گرمتر و مداومتر بشه در پناه الله یکتا
خوشجالم که بچه هام دارن یه چنین رابطه ای رو میبینن
و تو ذهنشون این تصاویر داره حک میشه
که میشه با عشقت بازی کنی
میشه رقابت کنی
میشه این طوری هم کیف کرد
میشه به جای پرکردن خونه از کلی وسیله ای که حتی یکبار در سال دستمون بهش نمیخوره
بیای یه میز بزاری و کلی کیف کنی
و در لحظه زندگی کنی
چه مراقبه ای از این بهتر و زیباتر …….
خدایا شکرت برای دیدن و نوشتن برای این قسمت الهی
خدایا شکرت برای چای گرمی که روی میزمه در حالی که پنجره ها رو باز کردم و بوی بارون رو دارم احساس میکنم
و یه باد خنک توی اتاقم پیچیده
و یه حس رویایی بهم داده …
خدایا شکرت برای گل های شمع دونی که روبروم توی تراسه
و تو این فصل از سال هم داره با گل دادنش منو غرق در لذت میکنه
خدایا شکرت برای این همه لذت و زیبایی
خدایا شکرت برای این همه نعمت
خدایا شکرت برای این لحظه …
خدایا عاشقتم
سلام بر دوست و برادر عزیزم
تا جایی که من از حرف های استاد آموختم تا این لحظه :
منظور از مقاومت نکردن
تو حس بد نموندن هست
احساس خوب در لحظه هست
مثلا یه اتفاقی افتاده که ناخواسته هست
ما باید اولین کاری که میکنیم
این باشه که تمرکزمون رو ازون اتفاق ببریم به سمتی که بهمون احساس بهتری میده
یعنی به جایی اینکه اون لحظه به دنبال یه کار فیزیکی باشیم
اول به خودمون بگیم من چکار کنم که احساس بهتری پیدا کنم
تا خدا اون وقت هدایتمون کنه به انجام کار فیزیکی درست اگر لازم باشه
و تمرکز کنیم روی زیبایی های زندگیمون
و اجازه ندیم اون اتفاق مثل اختاپوس بیفته رو ذهنمون
.و اجازه ندیم شیطان تو ذهنمون نجوا کنه
مثلا ماشینمون خراب شده
اولا بگیم خدارو شکر که من ماشین دارم
بعد بگیم خداروشکر من میتونم رانندگی کنم
و ……..
یا باز دیدیم ذهنمون رها نمیکنه
خودمون رومشغول کنیم به یه کار درست
مثلا بریم یه قدمی بزنیم و ….
تا ذهنمون رها کنه تو اون موضوعی که اتفاق افتاده
و بیاییم با توجه به نعمت هایی که تو زندگیمونه
احساسمون رو خوب کنیم و طبق قانون
احساس خوب= اتفاقات خوب
آقا مجتبی این فایل های دانلودی رایگان یه گنج هستند و بهترین کار اینه که اونارو گوش بدید برای این موضوع
و چندین و چند بار هر فایلو گوش بدید
و من هم دقیقا درمورد محصولات و هم فایل های دانلودی همین کار رو میکنم
و یکی از کارهای روزانم علاوه بر محصولات همینه
و برای همین موضوع فایل های بخش (( توانایی کنترل ذهن )) استاد رو میتویند گوش بدید
راستش من همزمان که اینارو براتون مینوشتم خودمم مشغول یادگیری دوباره بودم از تکرار این آگاهی های استاد عزیز و حرف ها شون
و این آگاهی ها رو اینقدر باید تکرار کنیم و گوش بدیم و تمرین کنیم و عمل کنیم
که باعث بشه شخصیتمون و رفتارمون تغییر کنه
تا انشالله نتایج درخشان خودشون رو ظاهر کنند
مهمترین چیزی که شاید من از استاد آموختم و دارم تلاش میکنم انجام بدم
حرف زدن آگاهانه از زیبایی ها و نعمت های اطراف زندگیمه
حتی چیزهای به ظاهر کوچک
مثلا دوش حمام
آب گرم که به راحتی در دسترسمونه
کیبورد کامپیوترم و گلدون های تو خونم و ……
این باعث میشه
اون مقاومت ذهنیمون کمتر و دریافت هامون بیشتر بشه ان شالله
شاد و سلامت و ثروتمند در پناه الله یکتا باشی برادر عزیزم
سلام بر شما بانوی عزیز
ممنونم برای لطف و توجهتون به نوشته من
شاد و سلامت و غرق در ثروت در پناه الله یکتا باشید
سلام برادر عزیزم
ممنونم از انرژی خوب شما
شاد و سلامت و ثروتمند در پناه الله یکتا باشید
سلام آقا داوود عزیز
عالی شما هستی برادر من
شاد و سلامت و ثروتمند در پناه الله یکتا باشید
سلام بر برادر عزیز و همنامم امین جان …
ممنونم برای لطف و محبتت
نمیدونی دوستانی همسن شما رو که تو مدار این آگاهی ها میبینم چقدر خوشحال میشم و چقدر تحسین میکنم
بسیار تحسینت میکنم امین جان که تو این سن این مسیر رو انتخاب کردی و آینده ای درخشان رو برات پیش بینی و آرزو میکنم به مدد الله یکتا
بچه ها عالین
وای من عاشق دختربچه هام
یه جورایی خیلی رهاتر از پسر بچه ها هستن به نظرم و خودشونن البته تا جایی که من دیدم
و من عاشق بچه ها بودم و هستم
حالا فرق نمیکنه غریبه یا آشنا
و خداروشکر که تو خونتنون چنین فرشته نازنینی هست که میتونی با دقت تو رفتاراش هر روز ازش درس بگیری
به قول استاد عزیزم عزت نفس یعنی مثل بچه ها رفتار کردن خودت بودن در لحظه زندگی کردن
خدارو شکر که چنین استادی رو داری در خونه
امیدوارم شاد و سلامت و ثروتمند در کنار هم زندگی کنید و لذتش رو ببرید …
سلام و درود بر شما بانوی عزیز
ممنونم از لطف و محبت و توجه همیشگیتون به نوشته های بنده
من باید از شما و همه بچه هایی که تو این سایت هستند
و این فضای بهشتی رو خلق کردن تشکر کنم
که یه باغی هست و یک در رو به باغی که میتونم هر وقت که بخوام بازش کنم و بیام اینجا و از این فضای بی نظیر فرکانسی و عطر الهی که اینجا جریان داره انرژی بگیرم و این افتخار رو داشته باشم که بنویسم و من هم این اجازه رو داشته باشم که در این باغ گلی بکارم …
دقیقا من از شما الگو گرفتم
برای دیدن سریال با بچه ها …
و ازتون بسیار ممنونم
چون بسیار تجربه شیرینی هست
امیدوارم روز به روز شاهد سلامتی و شادی و شکوفا شدن دوقلوهای نازنینتون باشید و هر روز مادری شادتر و قویتر و توحیدی تر
براشون باشید
بهترین ها رو براتون آرزو میکنم
سلام
ممنونم از شما پرنسس همیشه مهربان و عالی و پر انرژی
بهترین ها رو از الله یکتا براتون آرزو میکنم
سلام آقای رضای عزیز
خوشحالم که نظرات تو این سایت واقعا باقیات الصالحات آدم میشن
رضا جان وقتی پیام شما رو دیدم
رفتم چیزایی که نوشتم چند وقت پیش رو دوباره خوندم
باورتون شاید نشه اصلا یادم رفته بود متن کامنتمو
و الان که دارم برای شما مینویسم
یه میز پینگ پنگ آبی خوشگل
بدون اینکه یک ریال من هزینه کرده باشم
تو وسط پذیرایی خونمه
رضا جان فقط خواستم بنویسم برات که به الله یکتا قسم قانون جواب میده
و فرقی بین من و شما و استاد نیست
و من با تحسین استاد و نوشتن درباره این میز پینگ پنگ
حالا یکیشو تو خونم دارم
الهی شکر
یه حسی بهم گفت اینارو برای شما بنویسم
تا دلتون محکم تر شه تو این راه
شاد و و سلامت و ثروتمند در پناه الله یکتا باشی
برادر عزیزم