سریال زندگی در بهشت | قسمت ١34

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار امین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام الله یکتا

سلام بر استاد عزیز شیرین تر از عسل و زیبا بینم و مریم بانوی عزیز

راستش دیروز این فایل رو دیدم …

جالبه موقع نهار خواستم با بچه هام ببینم ولی هر کاری کردم اینترنت تلویزیون وصل نشد

و وقتی اومدم تو اتاقم و تنهایی دیدم تو کامپیوترم

خب دلیلش رو فهمیدم

و قهمیدم که نباید زور زد برای خیلی چیزا

و اصلا لوکیشن این فایل شاید برای دیدن بچه ها مناسب نبوده

این قسمت زیبا و نورانی از آپارتمان زیبا و نورانی استاد شروع شد

که همه جا غرق در نور و یک سکوت و آرامش عجیب بود و به یک محله و منطقه ممنونه ختم شد

راستش دروغ چرا

اون حسی که از فایل هایی که استاد تو پرادایس ضبط میکنن رو و تو طبیعت هستن میگیرم

اینجا نگرفتم

به همین دلیل دیروز نتونستم چیزی بنویسم

نه اینکه نتونم

اون حس همیشگی که وقتی فایل های استاد رو میدیم و با یه شور درونی دستام روی کیبورد حرکت میکردن نبود

از دیروز تا حالا به این فایل و اتفاقاتش فکر میکردم و با خودم فکر میکردم چه پیامی برای من داره

چون هر کدوم از این قسمت های الهی رو که میبینم احساس میکنم دارن با من حرف میزنن و من رو نسبت به خودم آگاه تر میکنن

زیر دوش داشتم به این قسمت فکر میکردم

دیشب چند تا کامنت از بچه ها خودندم خیلیا در بازه این مرد بلندگو به دست صحبت کرده بودن

و حتی به چشمم خورد یکی نوشته بود خب اگه هدایت بده چرا حضرت محمد میرفتن و هدایت میکردن مردم رو

از این فکرا تو سرم بود که شروع شد به گفته شدن بهم

و من دوست دشاتم هخمونجا زیر دوش مینوشتم

و بعد از آمدن از حمام اومدم نشستم پشت کامپیوتر و شروع کردم به نوشتن

سوال این دوستمون که کامنت نوشته بود رو تو درونمو از الله یکتا سوال کردم

درباره حضرت محمد و انبیا و هدایت

و اینکه خب مگه این مرد بلندگو به دست هم همین کارو داره نمیکنه ؟

پس چرا حسمون به این کار بده

تقریبا همه بچه های سایت

و جوابی که به قلبم گفته شد این بود

راستش سریع رفتم سراغ مردی که داشت از این فرد مبلغ فیلم میگرفت و برای ما فایل تهیه میکرد

یعنی استاد عباس منش

دیدم دو تاشون دارن یه کار میکنن

یعنی نیتشون یکیه

یعنی تو یه قاب ما مردی رو میبینیم به نام سید حسین عباس منش

که یه روزی با یه اتفاق خیلی تلخ

از خودش میپرسه من کیم و چه رسالتی دارم

و بعد بهش نرم نرم گفته میشه

و استاد زندگیش رو میزاره تو این راه

یعنی حقوق ثابت و موقعیت بندرعباس رو ول میکنه

میاد با دو تا بچه تو مسافر خونه

که الان که من پدر شدم

میفهمم که چه کاری کرده استاد تو اون موقعیت و چه دل شیری داشتن

خلاصه

همممون میدونیم چه اتفاقاتی افتاد بعدش برای استاد

و الان من امین

بدون اینکه زوری بالای سرم باشه

بدون اینکه کلامی مستقیم با استاد حرف زده باشم یا حتی پیامی از ایشون دریافت کرده باشم به صورت مستقیم

و حتی بدون اینکه دعوت شده باشم

مثل اشتیاق یک پروانه به شمع

مثل اشتیاق یک کودک به مادر

نمیتونم تو کلمات بیان کنم حسم رو …

مثل مولانا به دنبال شمس

شب و روز و روز و شب

دنبال استادم

حالا به هر صورتی

میخواد زندگی در بهشت باشه و فایل دانلودی باشه و اصلا یه مسابقه پینگ پنگ باشه

من عاشق شنیدن و دیدن استادم هستم

بدون اینکه بلندگویی دست گرفته باشه

بدون اینکه پیام توحیدیش رو فریاد کرده باشه

آره

شاید در ظاهر هر دو

استاد و این مرد امریکایی دارن یه کار میکنن

ولی تفاوت اینه

استاد دارن رو خودشون کار میکنن و من احساس کردم اون دوستمون دارن رو مردم کار میکنن

و همینه دلیل اینکه خدا به استادم عزت نفسی دادن مکه من میام پول میدم و خواهش میکنم تا آگاهی های ایشون رو بشنوم

و این مرد داره رایگان فریاد میزنه و کسی دورش نیست و کسی بهش گوش نمیده

راستش خیلی این مرد رو قضاوت نمیکنم

چون خودمم همینجوریم

منم با تمام کاری که رو خودم کردم

باز تو یه مهمونی یکیو گیر میارم و میخوام راجع به استاد و قانون و قرآن و اینا باهاش صحبت کنم

و حالا میریم سراغ سوال اون دوستمون

که تو کامنت ها نوشته بودن مگر حضرت محمد هم مردم رو هدایت نمیکردن

و یه آیه از قرآن یادم افتاد

که میگه وقتی به خانه پیامبر میایید

بعد یه مدتی برید ..

یعنی اینقدر وجود حضرت محمد نورانی و جذاب بوده که هر کی به خانه محمد میوده دلش نمیومده بره ….

آره حضرت محمد هدایت میکردن

مثل موسی

مثل عیسی

مثل ابراهیم

ولی مردم اینا رو دنبال میکردن نه اینا مردم رو

یعنی هر کس صدای اینارو میشنید و کلام و رفتارشون رو دیگه ولشون نمیکرد

و ما الان خودمون داریم یه نمونشو میبینیم

این عشقی که به بچه ها به استاد دارن

باز یاد مولا علی افتادم

بیست و چند سال نشستن تو خونه

تا اینکه مردم فوج فوج اومدن به خونشون و ازشون خواهش کردن

بلند گو نگرفت دستش بگه بابا من علی هستم

رفت نشت تو خونش

کارای کشاورزی عادی کرد

و عادی زندگی کرد

تا اینکه مردم اومدن ….

تا اینکه برای شنیدنش خواهش کردن …

باز یاد نوح افتادم

یه گوشه ای

خودش تو خلوتش

شروع کرد به کشتی ساختن ……

و اصلا بریم سراغ ابراهیم

که به قول استاد نه ارتشی داشتن نه امتی

تک و تنها وسط بیابونهای عربستان

با اسماعیل

جایی که هیچ کسی نبود کعبه رو بنا کردن

آره اینه فرقه هدایت انبیا و اولیا و آدمای آگاه

و هدایتی که این مرد تو این قسمت و من امین میخوام بکنم دیگران رو

راستش هر چه بیشتر با استاد جلو میام

بیشتر میفهمم تو درونم چه خبره

و این شوق هدایت دیگران تو درونم کمتر شده

چون میبینم تو درونم چقدررررررررررررر دساتان هست که حل نشده

قطعا منم اگه به این مقام و موقعیت برسم

عزیزانم خودشون میان از من یه چیزی میپرسن

نه اینکه من به زور بخوام بیارمشون تو این راه

من اگر پدر قدرتمند و موفق و شاد و ثروتمندی باشم

حرفم پیش بچه هام خریدار داره..

استاد عزیزم نمیتونم به اینم اشاره نکنم که او دید زیبا بین شما

تو این مکان به ظاهر ناجور هم داره فقط زیبایی میبینه

تو اون سیگارهام داره زیبایی میبینه و تحسین میکنه زیباییشون رو

من شیفته این نوع نگاه شما به زندگیم و میخوام شاگرد خوب یبراتون باشم تو این زمینه

این قسمت و این فایل و اون مرد بلندگو به دست

مهمترین پیامش برای من این بود

امین رو خودت تمرکز کن

خودت رو درست کن

مثل مرد بلند گو به دست نباش که التماس کنی حرفت رو بشنون

مثل استاد باش که هزاران نفر خواهش میکنن و درخواست میکنن که حرفا و آگاهی هاشون رو بشنون

و هزاران نفر از جمله خودت زندگیشون زیر و رو شده با نور الهی این استاد عزیزی که …

فقط و فقط داره رو خودش کار میکنه

یه جمله طلایی از استاد تو قدم سوم

فرمودن بچه ها فقط رو خودتون تمرکز کنید و خانواده و زن و بچه و اینا رو ول کنید

فرمودن من حتی به دنبال اصلاح بچه های سایت نیستم …..

من حرفم رو میزنم و قانون رو میگم

هر کی خواست بیاد عمل کنه و نتیجه بگیره

اینه فرق استاد و اون مرد بلندگو به دست در اون ظهر آفتابی در تمپا

هر دو در کنار هم

ولی این کجا و آن کجا

ز احمد تا احد یک میم فرق است

جهانی اندرین یک میم غرق است

خدایا ممنونم برای این دریافت

برای این نوشتن

استاد و مریم بانوی نازنین

سپاسگذارم

عاشقتونم و عاشقتونم

خدایا شکرت

خدایا عاشقتم

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    298MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

184 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد فتحی» در این صفحه: 2
  1. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3834 روز

    وایییییی دارم دیوونه تر میشم از این همـــه احساس خوب .. یوهوو

    به وقتِ توجه بیشتر و بیشتر روی زیبایی ها، به وضوح رسوندن بیشتر خواسته ها، جهان بینی گسترده تر؛ شادی بیشتر، عشق بیشتر؛ رهایی بیشتر و در لحظه زندگی کردن بیشتر و بیشتر .

    سلاممممم به عزیزای دلِ من

    خدایا شکرت شکرت شکرت که دوباره جان دوباره نفس دوباره زندگی دوباره بهم دادی یک روز عالی دیگه که میتونم به بهترین شکل با افکار و اعمالم بسازمش آخ جوون چقدر ازت ممنونم که من را خالق 1000000% زندگی خودم قرار دادی و چقدر خوشحال ترم که تو به تنهایی الیس الله بکاف عبده برای من هستی و چقدر خوشبختم و خوشبختم که در مسیر تو هستم در مسیر راحتی در مسیر لذت بردن در مسیر به راحتی نعمت ها را وارد زندگی خودت کردن در مسیری که هر چقدر جلوتر میری نعمت ها بیشتر، تجربه ها بیشتر، عشق و حال بیشتر و بیشتر، پای کوبی بیشتر، توحید بیشتر، رهایی بیشتر، سلامتی بیشتر، تجسم های قوی تر، فرکانس های قدرتمندتر، مدار بالاتر .. خدایا شکرت

    شکرت به خاطر اینجا این محل این خونه آی خونه خونه خونه .. دوسِت دارم دوسِت دارم خونه جونم دوست دارم خدایا شکرت برای اینکه دستانی دارم که میتونم تایپ 10 انگشتی با چشمای بسته کنم، میتونم بنویسم میتونم فکر کنم میتونم تصمیم بگیرم میتونم انتخاب کنم میتونم .. آره واقعا میتونم خدایا شکرت

    استاد جان ممنونم که دست خدایی شدی برای ساختن زندگی خودت و هزاران هزار نفری که به دنبال حقیقت هستند ( از فعلِ “بودند” استفاده نکردم، چون که هستندِ من بروزن فعل های مضارع قران .. یعنی پیوسته دنبال و به یاد خداوند هستند .. بارهای بار شده که فراموش کردم اصل را اما الان خداروشکر میکنم که در درست ترین جای جهان هستی هستم و من چقدر خوشبختم خوشبخت .. نفس عمیق .. پروردگارا سپاس گزارم هر چه دارم از تو دارم )

    خُب مو بروم یک قهوه مشتی دروست کونوم و بیام .. تا با احساس خوب و خوب تر بنویسم بازز .. اووف قهوه ی خوش بو و خوش مزه کنیا و برزیل Wow ای جانم … به به خدایا شکرت فضل حبیبــی ..

    واوو بببین اینجا یک اتفاق خوب دیگه که به سادگی ازش نمیگذرم و مینویسمش در دفتر اتفاقات روزانه ام .. اونم اینه که میبینم قسمت 135 هم اومده روی سایت ای جانم .. ببین انقدرر انرژیم زیــــــاده بمب انرژی مثبتم واوو و خودم را همگام و هم سو با خداوند با رشد دنیا کردم که حالا میبینم این قسمت هم اومده خدای من خدای من .. اخه یوهووووو بزن قدش yesss

    + آقاا آقاا چی بگم دیشب چی شد واووو یک ترقه بازی و فشفشه بازی شد توی آسمون شهرمون که نگو و نپرس خدای من خدای من مگه اینو خلقققق .. وای وای همین دیروز صبح بود که این فایل را دیدم شبش اقاا خلق شد این ترقه بازیااا وای خدای من .. اصلا چی بگم دیشب توی کافه بود روف گاردن .. شاهد عینی این ترقه بازی ها و نورانی تر شدن آسمون بودم وای همینجوری گفتم داشتم لبخندم میزدم تا بنا گوش گفتمم واااای همین صبح هاا بود که داشتم توجه به چی .. و حالا خلق شد پسر ..

    توی قسمت قبلی 132 پدر و مری هم پینگ بازی میکنند ساعت دو شب و چی میشه! اه خدای من همین بامداد 21ام دعوت میشم به یک باغ زیباااا بسیار زیبا و اون وقت من هم دقیقا توی همین تایم پینگ پونگ بازی میکنم توی قصر ..

    من خالقممم من خالقمم من خالقممم من خالقم .. به خاطر همین دیدن نتایج هم خیلی خیلی انگیزه ام سوپر شده و حسابی الان عاشق تر شدم مثل گذشته که میومدم می نوشتم برای هر قسمت ولی دور شدم .. و حالا دوباره بیم بر بوم بمب …

    برو بریم این قسمت هیجان انگیز را ببینم .. آیا آماده اید .. یوهووو؟ لتس گو لیدیز اند جنتلمن ..

    وای وای یک خببررر عالیی دیگه .. همین الان حسم گفت برو اینستا و رفتم دیدم خدای من خدای من، بچه ی دوستم که اصلا با همین دوست جهانگردم (الان روسیه اس) بود که ایران گردی را شروع کردم خدای من .. بچه اش به دنیا اومده عکسشو برام فرستاده بود Wow خدای من چقدر زیباست چه نوری میتابه ازش آرامش آرامش فقط .. امروز روسیه در آرامش بیشتری هست نورانی تر شده و حالا در بعد بزرگتر کلِ دنیا

    اما خود فایل؛

    با دیدن این تاکسی زرد دریایی و این کایاک بینظیر دو نفره .. راستش هیچ وقتی توجه نکرده بودم که میشه توی شهری (با تمام ویژگی های مثبتش) زندگی کنی که اگر بخوای روزی جابه جا بشی و بری به سمت مقصدت، تو این گزینه را هم داری علاوه بر استفاده از بهترین ماشین هات و موتورهات و دوچرخه هات و البته که اسکیت برد و اسکوترهات .. تو این انتخاب را هم توی لیست بلندوالا و بالات داری که با تاکسی زرددریایی … یا با قطار شهری یا بین شهری .. یا حتی مثل الان با کایاک یا جت اسکی یا قایق … جابه جا بشی .. این محشره پسر محشر .. چقدرر نشون میده همین مورد که تصدیق میکنه رشدِ بینظیر دنیا را .. خدای من

    خیلی جالبه .. جالب نیست؟!

    دارم احساس میکنم که بیشتر به تمپای بینظیر علاقه مند شدم .. ای جانم به این همه ساختمون زیبا نشان از فراوانی ثروت میدهد .. سلام عزیزمم عزیزم سلام عاشقتم والسلام ( در پاسخ مری جون شما که گفتی سلام محمد جان )

    ای جانم به این نقشه خارق العاده زیبای کره ی زمین و آمریکا، نقشه ی هر دو توی دریم بوردم هست .. اوه اوه راستی چقدر توی ارسال فرکانس هام دقیق تر شدم که از وقتی رسیدم به جلسه دو قدم دو که در مورد همینِ تجسم کردن و دریم بورد و منم دارم این دریم بوردم را آپدیت میکنم هی کامنت هایی را میبینم که خداوند داره به این شکل تایید میکنه مسیرم را کاری که باید انجام بدم را .. خدایا شکرت برای دیدن نشانه ها و عمل کردن بهشون که = میشه تایید کردن آن ها

    چه فرش های خوشگلی هستند اینا .. وقتی الان فرش را میبینم یا اسمش را میشنوم کلا یاد داستان آقای احد عظیم زاده میافتم که بزرگترین تاجر فرش دنیاست یاد داستانش میافتم که در کنار الگوهای موفق و خوشبخت دیگه میخواندم و نکات مثبتش را یادداشت میکردم .. نظرتون چیه اصلا داستانش را بنویسم .. هوم

    یکی از باورهای خیلی قوی ایشون، اینه که وقتی ازش پرسیدند شما شریکی نداری؟ گفت که من هرگز نیازی به شریک ندارم و نخواهم داشت و نداشتم چرا که اگر شریک خوب بود خداوند برای خودش شریک میذاشت … این جمله این باور خیلی بهم احساس خوبی میده مخصوصا وقتی که اولین بار خواندمش، چون این باور از یک پشت زمینه ی توحیدی خیلی خوبی میخواد .. که همین IN GOD WE TRUST بودن تو را میرسونه.

    توی یکی از روستاهای استان آذربایجان به دنیا میاد و توی سن 7 سالگی پدرش را از دست میده و از همون موقع میشینه پشت قالی و قالی بافی تا 13 سالگی این کارو میکنه انجام میده یعنی صبح ها این کارو میکنه و شب ها درس .. همیشه آرزوهاشو به یاد داشته ها .. تضادهای زیادی داشته اما هیچ وقتی تسلیم روزگار نشده اما تسلیم خداوند چرا .. توی سن 18 سالگی (1356) 20 تومن پس انداز میکنه ..

    توی این سن با توجه به باورهاش با خود باوری که داره، توی مداری قرار میگیره که میخواد حالا سرمایه اش را گسترش بده با وام و قرض ( دو تا چیز که توی سبک شخصی من نیست ) سرمایه را میرسونه به 100 تومن .. و بعد ویزای هامبورگ میگیره میره اونجا .. وقتی رفت وقتی حرکت کرد وقتی قدم فعلی که خداوند بهش الهام کرده که برای هر فرد فرق داره، اون وقت خداوند هم قدم بعدی را بهش نشون میده قدمی که تو را نزدیک تر میکنه به خواسته ات.

    خداوند اونجا بهش میگه که ثروتمندان و تاجرای بزرگ فرش توی سوئیس جمع میشند .. تازه ایشون زبان هم بلد نبود .. پس زبان هم ملاک اصلی نیست .. یادم باشه

    وقتی میره ژنو، اونجا خدا باز بهش میگه میگه که برو فرش گِرد بباف .. احد میبینه که توی ایران نه فرش گردی هست نه تنوع ان چنانی فرش .. خیلی حسش خوبه نسبت به این ایده برمیگرده همون روز و توی روستای خودش یک جایی را اجاره میکنه و ابریشم میگیره و خلاصه شروع به بافتن میکنه ..

    اتفاقی که میافته بازم خداوند به ایمان فرد پاسخ میده . خداوند پاسخش را داد .. این بار خداوند به شکل تاجرای آلمانی برای بنده اش دراومدند اونم اومدند به دهِ احد ها .. نه اینکه احد بره بفروشه .. نه اوناا اومدند خدا اومد .. خدا… تو حرکت کردی اون ده ها قدم به سمت تو برداشت .. هی خدای من ..

    توی اولین معامله 6.5 میلیون تومان خداوند پاسخ ظرف وجودی احد را داد و 6 میلیون دیگه را بهش چک داد ..

    در ادامه احد کارهاش را به کشورهای دیگه، انگلیس، هلند، بلژیک، ایتالیا .. میفرسته ..

    و در ادامه سفرها میره ایشون به دور دنیا اونم در راستای گسترش کسب و کارش در جهت اینکه واقعا توی کارش چی هست ..

    اوه خدای من چقدر ثروت معنویه چقدر پول خوبه واقعا چقدر آزادی بهت میده چقدر معنوی پول چقدر شگفت انگیز .. خدایا شکرت ))

    دوست دارم این ها را بگم در مورد این آدم، زندگی این آدم خواندن مصاحبه اش بهم گفت وقتی به ثروت میرسی واقعا اون وقته که میتونی از ثروت عبور کنی .. و خدا میدونه چه دنیایی منتظرته .. استاد اینو میدونه و من هم دوست دارم تجربه اش کنم اما تجربه کردنش میدونم که بهای زیادی میخواد فقط میگم خدایا کمکن کن که ثابت قدم باشم در این مسیر زیبا در این مسیر که زیبایی و خلق ثروت انتهایی ندارد ..

    احد کارآفرینی که با تحقق خواسته اش، برای صدهااا نفر به صورت مستقیم و غیر مستقیم شغل ایجاد کرد و دستی شد برای روزی رساندن به بی نهایت انسان.

    این آدم دستِ فوق العاده ای هم توی خیر رساندن هم داره، هر سال 100 بچه را تحت پوشش خودش قرار میده و یعنی علاوه بر 1070 نفری که الان تحت پوشش هستند، وصیت کرده که تا ده سال بعدش بازم همه ی هزینه های این افراد را بدند و بعد از 10 سال اگر بازماندگانش لیاقت این را داشتند (خدای من) این مسیر را ادامه بدند ..

    خدایا شکرت .. ایمان و عمل باهم .. خدایا شکرت .. ممنونم احد جان که خواستی به این دنیای زیبامون بیای ممنونم ازت ممنونیم .. عاشقتیم و عاشقتم

    در ادامه؛

    انقدر خیابون ها شلوغه که نتونستیم بریم خرید، و همش پیتزا و (اتفاقا 9فوریه، روز جهانی پیتزاست! یعنی دیروز ) و حالا رد دادید و هدف مشخص باس بریم تو کارش .. پس بزن بریم .. ای جانم به این دلار حوله .. خدایا شکرت

    ای جانم به این زوج زیبا و دوست داشتنی و تحسین برانگیز و توحیدی عاشقتونممم من یک رابطه ی بدون وابستگی و دل بستگی خدایا شکرت بازم بهتر و بهترین ها را آرزو میکنم خدایا شکرت .. چه خونه ی زیبایی .. چه گوشی فوق العاده ای .. خدای من چه ویویی بینظیره بینظیر .. خدایا شکرت برای این هوای حتی عالی تمپا تحسین میکنم این آسمون زیبا تحسین میکنم این مرطوب بودن این هوای بهاری را تحسین میکنم که میشه هر جوری که میخوای لباس بپوشی تحسین میکنم این آزادی را ای جانم تحسین میکنم که کدوم کلید هارلی هست ای جانم خدایا شکرت .. برای این آزادی آزادی آزادی … ای جانم چه صحنه ی دل انگیزی هست که بین این همه کلید خب بگی امروز بیا با این ماشین یا موتور بریم یوهووو ایوللل خدایاا شکرت شکرت برای اون BELIEVE ّبالا و چقدر زیباست که دور این در را با همون چراغ های زیبای آبی ال ای دی ها چقدر زیباست چقدر چقدر .. خدایا شکرت

    .. خدای من شکرت شکرت شکرت ای جانم برای این آسانشور ای جانم مرسی برای احترام به خودتون که ماسک زدید ای جانم .. خدایا شکرت برای این داشتن سبک شخصی فرا ارزشمندی که خودتون رسیدید بهش، ای جانم زیبا اای جانم برای این بنز زیبا ای جانم به این هارلی خیلی زیباست چقدر این لباس بهتون میاد عجب جایی هست واووو این چیه … خدای من چه هیولای تراکی هست چقدر ماشین ها تمییزن الله اکبر .. چه کافه ای ای جانممم چقدر زیباست .. واوو واووو ایول ایول چقدر پر از مشتری هست و چقدر خوبه که موسیقی زنده هم داره ایول ایول ه چه لباسی پوشیده صورتی و زرشکی .. ای جانم به این خانم های زیبا ای جانم برای این زوج عالی و دوست داشتنی دست تو دست هم اوه اوه حبیبی .. عجب منطقه ی زیبایی هست خدای من خدای من چه ماشین قرمز قشنگی .. چقدر زیباست اینجاا واقعا چقدر همه چیز تمییز هست چه ماشین هایی واو ببین تور خدا تبلیغاتش را واوو این ماشین سه چرخ چیه .. واوو واوو واووو واووو بازممم خدای من چقدر شلوغ چقدر عالی وواوو یکی دیگه اومد این چیه اینجا کجاست .. ایبور سیتی | Ybor City .. خدای من چه شهر زیبایی هست این تمپاااا دوسش دارم دوسش دارم نایت لایف ای جانم چقدر خوبه که این قسمت توی شهر داره و این قسمت نایت لایفش داخل شهر هست وواوو تازه دارم میفهمم ولی این شهر نایت لایفش بیرون از شهر هست ای جانم چه موتورهایی چه سوپربالی چه طرفدارهایی .. اینو ببین جیسوس said .. ای جانم ولی چقدر خوبه که ایشونی که لبخند زده نمیاد به کسی بگه و نصیحت اجباریی کنه .. ای جانم این مجسمه چقدر زیباست .. ای جانم این کافه را ببین وواوو واوو برای قطار متفاوت زیبایی که از داوون توئن به اینجا میاره رایگان .. واوو چه سیگار متفاوتی مصری .. واوو کوبایی .. واوو خدای من خدای من عاشقتمم مریم جان عاشقتم پدر که اینجوری به راحتی فیلم میگیرید این اعتماد به نفس و عزت نفستون را بسیار تحسین میکنم این خودباوریتون را تحسین میکنم .. واوو این ماشین جیپ چقدر زیباست بابِ سفره .. باب ادونچری .. آره مشتاقم از دیدن شب اینجا به زودی زود .. اخ جوون .. واوو ای جانم برای این عکاسی .. واو عجب سیگارهایی خدای من .. چقدر زیادن چقدر تنوع چقدر خوبه و چقدر عالیه که همینجا درست میکنند همین سیگارهاا .. خدای من خدای من چقدر زنده چقدر خلق ثروت به این خارق العاده ای و شگفت انگیزی و تحسین برانگیزی دیگه وواوو .. خدای من خدای من چقدررر ادمممم هست چقدر مشتری و فراوانی … خدای من 100 هاا نفر توی صف برای اینکه برن داخل خدای من ..

    چه باحال این مصاحبه که فکر کنم در مورد بازی سوپربال بود ..

    و چقدر تحسین میکنم این قانون کشور آمریکا را که برای بار و مشروبات به این شکل عمل میکنند.

    چقدررر خیابون ها زیبان چقدر این بافت سنتی را دوست دارم چقدر اون حالت وسترن را داره این درخت های بزرگِ نخل خدای من خدایا شکرت

    خدای من .. ببین انقدرر مریم جان تخم مرغ محلی میخواست .. بفرماا الله اکبر … خدای من تخم دیده شد پسندیده شد .. حالا خورده شد (لبخند )

    واقعا اجابت شد .. خدایا شکرت شکرت شکرت این است داستان هدایت به شکل ساده وقتی که تو رهایی از خواسته ات

    به هر چی توجه میکنی به همون سمت هدایت میشی | اصلِ اصلِ

    خدایا شکرت

    عاشتونم

    ممنونم پدر و مری جان که زیبایی های این قسمت را با ما به اشتراک گذاشتید

    در پناه الله یکتا شادتر و ثروتمندتر باشید به راستی که این بهترین قسمتی بود که دیدم تا الان.

    22Bahman

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3834 روز

      الله اکبرر .. خدای من خدای من

      چقدر خوبه چقدر این کامنت خوبه انقدررر عالیههه انقدر تحسین برانگیززز که خودمم الان کففف کردم دوباره خواندمش .. خدای من چقدر خودم را تحسین میکنم چقدر پرانرژی ام بمببببممم اصن خدای من خدای من

      چه حالی دارم چه احساس فوق العاده ای .. واقعا قلمم را تحسین میکنم واقعاا چقدررر عالیی برای اولین بار که اومدم حسم گفت بنویس این مصاحبه ای که خواندی از این آدم را نوشتم ولی به سبک خودم به سبک اینکه اقاا همه چیز خداست و چقدرر قشنگ گفته شد نوشته شد دللل هاا را بردد و قلبم را جاا کند و دوباره نشوند این بارر ولی عاشق ترر خدای من واقعاا خودم را تحسین میکنم واقعاا خودم را دوست دارم واقعاا عاشق خودمم واقعااا عاشق اینجام این خونه خدای من شکرتت شکرت شکرت بینظیرمم بینظیرر خارق العاده امم واقعا واقعا این ذهن ابرر خلاقم را تحسین میکنم این مهربون بودنم این رون بودنم این صادق بودنم این قلم معجزه وارمم را تحسین میکنم خدای من این احساسسس عالیممم را احساس رها بودنم را احساس خوبببمم را تحسین میکنم بینظیرمم بینظیر .. محمدم عاشقتممم عاشقتمم دنیاا بهت افتخار میکنه خدا بهت افتخار میکنه دمتت گرمم ادامه بده شاه پسر .. تولیاقت بهترین هاا را داری

      بازم بنویس و بنویس و بنویس و جاری شو ..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: