با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیز
خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد که با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
مریم جان این لحن صحبت کردن شما نشان از چند چیز داره:
یکی اینکه صبح شده
یکی اینکه شما زودتر از استاد بیدار شدین و نمیخواین استاد رو بیدار کنین
یکی هم اینکه میخواین زودتر از استاد زیباییها رو شکار کنین
دیگه اونقدر با این جریان سیال همراه شدیم و رفتارهای شما رو دیدیم که از لحن صحبت کردنتون میتونیم جریان اتفاقات رو تعریف کنیم
چقدر زیبا باز هم تجربه ی مه. این اولین باری نیست که ما با شما بودن در مه رو تجربه میکنیم و هر دفعه داره ابعادش وسیعتر میشه چون ظرف وجودی شما داره هی بزرگتر و بزرگتر میشه
میدونین با این مه یاد چی افتادم؟
یاد حرفهای استاد در مورد وارد شدن به این مسیر.اولش همه چیز ی جورایی مبهم و نامشخصه دقیقا مثل این مه اما هر چی که بیشتر ادامه میدی و میری جلوتر همه چی واضح تر و مشخص تر میشه جوری که ی روزایی میرسه که دقیقا میفهمی چه اتفاقاتی داره دور و برت می افته و اینکه چرا این اتفاقات داره می افته. یاد خودم افتادم که اولش که وارد این مسیر شده بودم چقدر همه چیز گیج کننده بود: خدا، فرکانس، سیستمی بودن، باورها و افکار و ……. اما هر چی که بیشتر ادامه دادم کم کم اون مه از بین رفت و چشمان من بیناتر شدن و گوشهام شنواتر .قدرت درکم بالا رفت و از گیجی من کاسته شد و من هوشیارتر شدم .
خدایا دهنم آب افتاد من هم عاشق تخم مرغم و هم گوجه .از همین جا بوشون رو احساس کردم. چقدر ساده اما شیک و مجلسی . چه حالی میده با عشقت اول صبحی ی همچین صبحانه ای رو بزنی بر بدن .دقت کردین اصل یکیه گوجه و تخم مرغ اما فرعش فرق میکنه و این همون قانون جهانه که فرعیات مطابق با سلایق و شرایط عوض میشه اما اصل همیشه یکیه درست مثل توحید و یکتاپرستی
باز هم شما مریم جان لذت بردن رو به تعویق ننداختین و وقتی فهمیدن بیرون قراره لذت باشه کار رو به زمان دیگری موکول کردین چون خیلی وقته که باور کردین فرکانس ها دارن کار میکنن پس اولویت با فرکانس های خوبه هر چند کار کردن روی سایت هم لذته اما اون لذت بیرون ی لذت جدیده که باید تجربه بشه
خدایا شکرت که اولین باره دارم رژه قایقی هم میبینم به لطف استاد و مریم جان .رژه ای که داره فراوانی حال خوب و ثروت بی حد و حصر رو به نمایش میذاره .رژه ای که نه از ترس و از روی ریاکاریه و نه اینکه از هفته ها قبل تو بوق و کرنا کرده باشن جوری که مخ ملت رو خورده باشن که بیاین که حضور داشته باشین
خدایا شکرت به خاطر این آسمون زیبا که ابرهاش عین جتی هستن که با سرعت رد شده و اثرش مونده
این جمله شما مریم جان :
مریم شاد و همیشه در صحنه تمپا
من رو به فکر فرو برد که ما همه از اصل و اساس شاد بودیم و شاد خلق شدیم.همه ی بچه های دنیا توی چند سال اول زندگیشون مثل همن .غوطه ورن در ی دنیای شاد و بدون محدودیت . اما هرچی بزرگتر شدیم شاد بودن یا نبودن رو محیط و جامعه ای که توش زندگی کردیم بهمون یاد داد. این مردمی که اینقدر شادن و غرقن در شادی شاد بودن رو یاد گرفتن و غیر از این براشون غیر طبیعیه همونطوری که ما شاد نبودن رو . اما خوبیش اینه که الان فهمیدیم که این قدرت رو داریم که شاد بودن رو به ی انتخاب برا خودمون تبدیل کنیم سوای از اینکه دیگرانی که دور و برمون هستن چه حالی دارن..بقول استاد آدم هایی که علی بی غم بار اومدن طبیعیه که بی غم باشن اما اونهایی که ی عمر ناشاد بودن و آگاهانه اانتخاب میکنن که شاد باشن پاداش های بزرگتری میگیرن .پس ماهایی که داریم آگاهانه این شادیها رو مبینیم و متمرکز میشیم روی اونها حتما جهان پاداش های بزرگی بهمون میده .
و چقدر با دیدن این مردم شاد یادم اومد که میل به شادی در درون من بوده همیشه اما چون آدم های اطرافم متفاوت بودن من فکر میکردم که ایراد از منه!!!! که اگر دو سه روز پشت سر هم عزاداری میبود حالم گرفته میشد اما به خاطر باورهای غلطی که بهم داده بودن فکر میکردم بی دین و ایمانم که عزادار نیستم !!!
اما از وقتی که با فایل حزن استاد فهمیدم خداوند خودش غم و اندوه رو نهی کرده ایمان آوردم به درستی مسیر خودم و روحم بیشتر طالب شادی شده
و اما اون صحنه فیلمبرداری همزمان شما استاد و مریم جان چقدر تامل برانگیزه برا من که اگر میخوام با کسی مسابقه بدم برا نشون دادن زیبایی ها باشه نه برا به تصویر کشیدن نازیبایی ها چیزی که در جامعه ما به ی عادت بد تبدیل شده و مدام نازیبایی ها رو جذب میکنن چون این قانون جهانه .
و بعدش یاد مراسم عروسی تو شهر خودمون و احتمالا تو کل ایران افتادم که کسی جز فامیل های نزدیک حق فیلمبرداری رو از مراسم نداره و گرنه تذکر میخوره. حتی بعضی وقتها از پشت سیتم ارگ اعلام میکنن که فیلمبرداری نکنید .اما اگر ی مراسم عزاداری سیلی زلزله ای تصادفی باشه هزاران نفر موبایل بدست از تک تک صحنه ها فیلمبرداری میکنن و به اشتراک میذارن میلیون ها بار
و همه این یادآوری ها من رو یاد حرفهای استاد میندازه که این تفاوت دیدگاهه که داره نتایج رو رقم میزنه .اگر ی مقایسه ای بکنیم:
نتایج مردم تمپا : شادی و لذت بیشتر
نتایج مردم ما : ناراحتی و غم بیشتر
شادی اونها بما قدمت ایدیهم
و غم اینا هم بما قدمت ایدیهمه
و اینه عدالت خداوند که نتیجه هر عملی رو به صاحبش بر می گردونه
خدایا شکرت که با بودن با استاد و آگاهیهاش دارم آگاهانه مثل مردم تمپا و مردم آمریکا میشم هر چند مسیر ادامه داریه و ثبات قدم میخواد و تثبیت باورها
و چقدر اون جمله:
Enjoy the little things
ی چشمکی بود به من که حواسم به لذت بردن از چیزهای کوچیک زندگیم باشه و سپاسگزار اونها باشم تا تجربه کنم لذت بردن از چیزهای بزرگتر رو و کسی میتونه اینکار رو انجام بده که مثل جمله ی توحیدی اون ور به خدا باور داشته باشه
و اینکه استاد شما گفتین تا موتور خشک بشه میریم به اون بیرون سری میزنیم من رو یاد موازی کار کردن انداخت که چقدر میتونه در زمان صرفه جویی کنه و بقول استاد سرعت تجربه ها رو در زمان کمتر بیشتر کنه .چیزی که من قبل از آشنایی با استاد هم انجامش میدادم اما بعد از شروع سریال بهشت بیشتر تر انجامش میدم و با لذت بیشتر
و چقدر توضیحات شما استاد در مورد اون موتورها جالب بود که هر کدوم تواناییها و قابلیت های خودشون رو دارن .هر کدوم در نوع خودشون منحصر به فرد هستن .هر کدوم زیباییهای خاص خودشون رو دارن .یکی سبک یکی سنگین. یکی بزرگ یکی کوچیک.یکی بلند یکی کوتاه. یکی سریع یکی آروم . درست مثل ما انسان ها .و همین تنوع ها هستش که بودن این ها رو کنار هم زیبا کرده درست مثل ما انسان ها که بودنمون کنار هم به جهان معنا میده با تمام تفاوت هامون.
چقدر این مبل ها خلاقانه طراحی شدن که هدف همه ی این خلاقیت هم چیزی جز لذت بردن نیست .
چقدر اون جملتون استاد حال آدم رو خوی میکنه که:
همه ی آرزوها دست یافتنیه .این جمله برای خود من که بعضی وقت ها تفاوت قائل میشم بین اونها و به بزرگ و کوچیک تقسیمشون میکنم و همین باعث میشه دست یافتن بهشون برام متفاوت بشه ی درس بزرگه که آرزو بزرگ و کوچیک نداره این ذهن منه که داره محدودیت قائل میشه بینشون و گرنه برای خداوند و سیتمش بزرگ و کوچیک معنی نداره .
و اینکه وقتی ی نفر توی دنیا به اسم عباس منش هست که به همه ی آرزوهاش رسیده پس میشه به همه ی آرزوها دست یافت چون برآورده کننده یکی هستش .تفاوت فقط در ارسال درخواسته .اولا باید درخواستی ارسال بشه چون اگه درخواستی نباشه پاسخی هم نیست و دوما درخواست باید به منبع درست و آدرس درست فرستاده بشه .اگر من میلیونها بار درخواستم رو بفرستم اما مقصدش درست نباشه هیچ وقت دریافتی هم وجود نخواهد داشت .
و ی پاشنه آشیله بزرگ اینجا کشف میشه که ما همیشه خیلی آرزو داشتیم اما چون فکر میکردیم دیگران باید اونها رو برآورده کنن خانواده ، دولت، جامعه ، همسر آینده و ……..هیچ وقت بهشون نرسیدیم .
این قسمت حرفهای شما این پیام رو داشت که:
برای به حقیقت پیوستن آرزوها فقط خودت و خدا . ی مسیر مستقیم و بدون واسطه که هم فرستنده مشخصه هم گیرنده .خیلی هم خودم رو درگیر پاکتش نکنم که چجوری باشه و چند تا تمبر بخوره و با پست پیشتاز باشه یا سفارشی یا اکسپرس و غیرهم چون اینا اصلا واسه گیرندش مهم نیست چون اون فرکانسش رو دریافت میکنه
استاد اعتراف میکنم که تا حالا ندیدم ی مردی رو که اینقدر به تمیزی وسایلش اهمیت بده و اینقدر با عشق موتورش رو بشوره و تمیز کنه .وقتی شما اینقدر ارزش قاتلین برای وسایلتون باید هم اینقدر وسایل با ارزش و تمیز روانه زندگیتون بشه.
خدا رو شکر که من خودم هم همیشه برای وسایلم ارزش قائل بودم اما از الان به بعد بیشتر اینکار رو میکنم
خدای من چقدر این جملات طلایی و با ارزش هستن:
اگه به ثروت احترا م بذاری به زندگیت وارد میشه
اگه به پول احترام بذاری به زندگیت وارد میشه
اگر به آدم ها خوب احترام بزاری آدم های خوب وارد زندگیت میشه
همیشه سعی کنیم وجه خوب آدم ها رو برانگیخته کنیم
خود من از وقتی که برا پول بیشتر ارزش قائلم بیشتر تو زندگیم دارم میبنمش
چقدر خوبه که این امکان هست که موتورتون رو توی پارکینگ بشورین اینجوری هم خودتون راحتین و هم مزاحم دیگران نمیشین
معلومه که هوا خیلی خوبه چون اون خانمه داشت بستنی میخورد و تازه بچش رو هم لخت کرده بوده .چه ناز و تپل هم بود اون بچه آدم دوست داره لپش رو بگیره و بکشه
و اما این آزادی پوشش:
چقدر این آزادی محدودیت ها رو تو ذهن من میشکنه .آخه تو ذهنم من کردن که طبقه بندی های مختلفی از لباس هست لباس رسمی، لباس مهمونی، لباس عروسی ، لباس ورزشی و ….. که هر کدوم باید توی مکان های خاصی استفاده بشن و گرنه زمین و زمان بهم میریزه و ………..
وقتی به اینهمه دسته بندی خوب فکر میکنم میبینم که چقدر ذهن من رو به خودشون مشغول میکنن جوری که خود من که اصل هستم گم میشم توشون و بعضی وقتها چقدر احساس خفگی میکنم از پوشیدن اون لباس ها چون من همیشه دوست دارم لباس راحت بپوشم که جسمم راحت باشه. و این همون پرداختن به فرع و دور شدن از اصله .
و چقدر اینجا دارم بر عکسش رو میبینم .میزنن بیرون بدون اینکه وقتی صرف این امور جزیی بشه .چون هدف خودشونه نه لباسه . هدف راحت بودن و لذت بردنه
و خدایا شکرت که من از وقتی همراه شدم با سریال بهشت دارم سعی میکنم این طبقه بندی ها رو کمرنگ و کمرنگ تر کنم توی ذهنم
چقدر اون نکاتی که اون گزارشگر گفتن هم توجه آدم رو میبره به سمت نکات خوب ی رویداد که داره به ما هم میگه که همیشه سعی کنم توی هر چیزی به دنبال نکات مثبت باشم
اما اون حرفهای گزارشگر در مورد بازیکن ها حرفهای شما استاد در جلسه سوم قدم نهم رو برام مرور کرد که شما میگین که وقتی کسی به شما میگه نمیتونین شما بیشتر انرژی میگیرین برای موفق شدن و خیلی راحت هم موفق میشین چیزی که در مورد این بازیکن ها هم اتفاق افتاده
حدایا شکرت که از وقتی که اون پیام می فروش شعر حافظ رو از زبان شما استاد شنیدم و بهش گوش کردم و عمل کردم دارم راحت تر زندگی میکنم و کمتر به خودم سخت میگیرم
خدایا مگه میشه اصلا قیمت اینهمه قایق رو براورد کرد توی این لحظه توی این رودخونه .این اگر فراوانی نیست پس چیه ؟
معلومه که اینها مومنین به تو هستن که اینقدر روزی بغیر حساب بهشون دادی و اینجاست که استاد خیلی خوب درک میکنم که:
ایمان به ریش و تسبیح و جای مهر و چادر نیست
اگر حاله خوبه یعنی با ایمانی
اگر آرامش داری یعنی با ایمانی
اگر شادی یعنی با ایمانی
این مردم هم حالشون خوبه هم شادن هم آرامش دارن پس اینا مومنین واقعی هستن و چه الگویی بهتر از اینها
استاد سپاسگزارم به خاطر اینهمه درکی که در ذهن من ایجاد میکنین با به اشتراک گذاشتن این آگاهی ها
خدیا باز هم روزیمان کن از فضل بیشمارت
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD532MB34 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته نازنین زمانی که شما در رو باز کردین و اون مه زیبا رو دیدیم یک لحظه من متوجه تفاوت آرامش درون خونه شما و سرو صدای بیرون شدم یه لحظه به این فکر می کردم که این همه سر و صدای بیرون و اون مه ی که شهرو گرفته دقیقا حال روز مردمی هستش که ذهنشان رو مه گرفته و فقط کارشون سر و صدا راجع به اینه که ، مگه میشه تو ایران هم زندگی کرد اینجا مگه جای زندگی کردنه، فشار اقتصادی داره مارو دیوونه میکنه و کرونا مانع کسب و کارم شده ،وای کرونا انگلیسی اومده ما چقدر بدبختیم ،ولی نقطه مقابلش خونه شماست، در خونه شما ، یک آرامش عجیبی حکمفرما بود دقیقا عین حال و روز بچه های عباس منش ایه که برمیگردن میگن ، همه چی آرومه من چقدر خوشبختم و در زندگی ما یک آرامش عجیبی حکمفرماست و همه چیز رو زیبا می بینیم و روح و ذهن ما در یک آرامش عمیق هستش زمانی که شما داشتین مردم رو از بالا نشون میدادین و گفتین که مردم فلوریدا پایه شادی و خوشحالی هستند یه لحظه یاد تفاوت شهر خودم با شهر رشت افتادم مردم شهر ما دقیقاً برای ناراحتی و غم برای اینکه میگن فلان مواد غذایی داره کم میشه پایه هستند اما زمانی که به شهر رشت سفر کردم دیدم خدایامردم اینجا پایه ن برای شادی ،پایه ن برای پول در آوردن ،هر کدام چندین کار را دارند انجام می دهند چقدر توی این شهر جنب و جوش حاکمه ،چقدر سرزندگی توی این شهر حاکم هستش و اونجا بود که یاد حرف استاد افتادم که اگر جایی که هستین رو دوست ندارین مهاجرت کنید و هر بار که من به رشت سفرمی کنم از لحاظ مالی یک جهش فوق العاده میخورم از لحاظ روحی بی نهایت حالم عالی میشه به خاطر اینکه این همه جنب و جوش وشادی مردم را نگاه میکنم و وقتی که نگاه میکنم میگم ،خدای من شهر رشت چقدر شبیه آمریکاست مردمش وقتی باهاشون برخورد می کنم اصلاً قضاوت نمی کنند شاید چون دید من تغییر کرده این جور آدما سر راهم قرار گرفته ،چقدر خودشونن چقدر شادن چقدر راحتن، هرجور که دلشون بخواد پوشش دارند و کاری به پوشش بقیه ندارن، زن و مرد بودن توی این شهر معنا نداره. واقعاً دارم میگم، هر بار که شما فیلم میگیری من یاد این شهر میافتم البته من شهرهای زیادی سکونت نداشتم اولین شهر شهر خودمه، دومین شهر رشت هستش که سکونت دارم ،اما مطمئنم که این به خاطر اینه که فرکانس من بهتر شده که هدایت شدم به همچین شهری.زمانی که داشتین در مورد اون خانمه صحبت می کردین که بخاطر افتادن از موتور ،دیگه موتور سواری رو کنار گذاشته ،یاد خودم افتادم خدای من منم از چیزهایی که می ترسم ،از زندگی حذفشون کردم بجای اینکه واردشون بشم ،
هر چند خیلی از مردم نااگاهم اینجورین، وقتی به چالشی بر می خورن بجای اینکه بگن چطور از این چالش رد شیم ،تسلیمش می شن و در نتیجه خودشون رو از تجربه های زیبایی که سر راهشونه ، محروم می کنن،وقتی از اسکوتر حرف زدین دیدم خدایا من چقدر دوست داشتم توی پیاده رو با سرعت مثل ماشین حرکت کنم ولی ماشین رو که نمیشد ببری پیاده رو ،و این اسکوتر های برقی پاسخی بود به خواسته من ،و من ب شدت دنبال اینم که ازشون پیداکنم و بخرم ،
واقعا عجب حرفی زدی استاد««« متفاوت فکر کنیم و متفاوت عمل کنیم هر رویایی دست یافتنیه»»».
چقدر قشنگ ی رویایی که واقعا واستون ته رویا بود رو جلو چشمتون گذاشتین که هم بهتون انگیزه میده و هم میگه که هر هدفی دست یافتنیه و هم اینکه قدرت خودتون رو به خودتون یادآوری می کنید.
جمله ای که باید طلا کوب کرد💪💪💪
❤️««««اگر به پول احترام بزاری،پول بیشتری وارد زندگیت میشه ،اگر به وسایلت احترام بزاری وسایل بهتری وارد میشه ،اگر به آدمها احترام بزاری آدم بهتری وارد زندگیت میشه به عبارتی وجه خوب همه چیز رو بر انگیخته میکنی»»»»»❤️
یه درس بود برام من اصلا به وسایلم احترام نمی زارم ،به آدمهای سطح پایینم🙊🙊 و این پاشنه اشیل من بود تو این قسمت از زندگی در بهشت.
وقتی از تمیزی وسایلتون گفتین ،منم با کمک شما مدتیه واقعا مرتب شدم و چه زیباست که دنیا شبیه خودتون رو توی تمیزی وارد زندگی تون کرده،
وقتی گفته های خبرنگار رو شنیدم دیدم عجب تمرکزش رو زیبایی هاست ،
رژه با قایق در این آب و هوای عالی ،و این بیماری باعث بشه تو آب جشن بگیرند و اینهمه جمعیتم بیان و شادی کنند
👈👈👈👈👈
جمله طلاکوب دوم💪💪💪💪
علت پیروزی ما این بود:
«««اینکه بما می گفتن
اینهاهیچی نیستن ،شما ضعیفید
عجب ذهنیتی که باعث شده از باد مخالف انرژی بگیرن که با سه برابر اختلاف بازی رو ببرن.
درس مهم استاد:
هر وقت باد مخالف هست بسمت جلو حرکت کن.
چقدر جالب گفتی استادم
«جهان سخت میگیرد بر مردمان سخت کوش»، منم سخت کوشم اینم پاشنه آشیل دوم من تو این بخش🥰🥰🥰🥰
شادی شادی میاره غم غم میاره،
باید خیلی روی این جمله تون کار کنم خیلی,
اینم پاشنه آشیل سوم من
باید دستاورد داشته باشم تا شاد باشم🙊🙊🙊
🌹🌹🌹🌹
من ثروت رو تحسین می کنم ، به همون شکلی که اون تونسته برای منم دست یافتنیه، ثروت دیگران این درس رو برای من داره که همه چیز دست یافتنیه،
🌹👈👈👈👈👈چشم استاد منم اینو روی دیوار می نویسم اما باور کمبود ,گاهی اجازه خوشحال شدن رو بهم نمیده پس باید بازم برم سراغ دوره عزت نفسم .
عجب کار زیبایی این مربی انجام داده
🤛🤛🤛🤛
باوری که میشه قهرمان شد رو توی ذهنشون ساختم
دقیقا مثل دوستم که پدرش باور اینو تو ذهنش ساخت که میشه بدون کلاس کنکور توی روستا ،پزشکی شهید بهشتی قبول بشی،خدای من این باورها چیکار می کنه ،چه قدرتی به انسان میده ،چه اراده ای، منم باید دنبال این باشم که خودم همچین باوری رو به خودم بدم ، استاد عاشقتم بی نهایت ،یکی یک دونه ما ،در پناه خدا شما و خانم شایسته شاد سلامت و پیروز باشید😍😊
سلام جناب مهدی ممنون از لطفتون ،اما یه نکته ایران منم ایران شمایید، اگر هر کس در جایگاهی که هست سعی کنه بهترین خودش باشه چقدر تغییر می تونه توی زندگی خودش و اطرافیانی که اونو می بینن ایجاد کنه ،خب شما این تضاد رو دوست ندارید ببینید چطور می تونی مثل استاد خدمت کنید که مردم رو از این تضاد نجات بدین، من خودم توی شهر کرمانشاه که همه بهانه شون اینه جنگ زده س ،زلزله زده ، بیکاریه، بهترین شغل رو داشتم و بعدش اونو رها کردم و شروع کردم به تفسیر کتابهای موفقیت ،با کمک آموزهای استاد به حدی تفسیرهام عالی شده که مردم همین شهرم اونایی که تو کلاسمن و این مدلی افکاری داشتن الان کلی تغییر کردن این جوری هم ب خودم کمک کردم هم آگاهی می فروشم