با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیز
خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد که با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
مریم جان این لحن صحبت کردن شما نشان از چند چیز داره:
یکی اینکه صبح شده
یکی اینکه شما زودتر از استاد بیدار شدین و نمیخواین استاد رو بیدار کنین
یکی هم اینکه میخواین زودتر از استاد زیباییها رو شکار کنین
دیگه اونقدر با این جریان سیال همراه شدیم و رفتارهای شما رو دیدیم که از لحن صحبت کردنتون میتونیم جریان اتفاقات رو تعریف کنیم
چقدر زیبا باز هم تجربه ی مه. این اولین باری نیست که ما با شما بودن در مه رو تجربه میکنیم و هر دفعه داره ابعادش وسیعتر میشه چون ظرف وجودی شما داره هی بزرگتر و بزرگتر میشه
میدونین با این مه یاد چی افتادم؟
یاد حرفهای استاد در مورد وارد شدن به این مسیر.اولش همه چیز ی جورایی مبهم و نامشخصه دقیقا مثل این مه اما هر چی که بیشتر ادامه میدی و میری جلوتر همه چی واضح تر و مشخص تر میشه جوری که ی روزایی میرسه که دقیقا میفهمی چه اتفاقاتی داره دور و برت می افته و اینکه چرا این اتفاقات داره می افته. یاد خودم افتادم که اولش که وارد این مسیر شده بودم چقدر همه چیز گیج کننده بود: خدا، فرکانس، سیستمی بودن، باورها و افکار و ……. اما هر چی که بیشتر ادامه دادم کم کم اون مه از بین رفت و چشمان من بیناتر شدن و گوشهام شنواتر .قدرت درکم بالا رفت و از گیجی من کاسته شد و من هوشیارتر شدم .
خدایا دهنم آب افتاد من هم عاشق تخم مرغم و هم گوجه .از همین جا بوشون رو احساس کردم. چقدر ساده اما شیک و مجلسی . چه حالی میده با عشقت اول صبحی ی همچین صبحانه ای رو بزنی بر بدن .دقت کردین اصل یکیه گوجه و تخم مرغ اما فرعش فرق میکنه و این همون قانون جهانه که فرعیات مطابق با سلایق و شرایط عوض میشه اما اصل همیشه یکیه درست مثل توحید و یکتاپرستی
باز هم شما مریم جان لذت بردن رو به تعویق ننداختین و وقتی فهمیدن بیرون قراره لذت باشه کار رو به زمان دیگری موکول کردین چون خیلی وقته که باور کردین فرکانس ها دارن کار میکنن پس اولویت با فرکانس های خوبه هر چند کار کردن روی سایت هم لذته اما اون لذت بیرون ی لذت جدیده که باید تجربه بشه
خدایا شکرت که اولین باره دارم رژه قایقی هم میبینم به لطف استاد و مریم جان .رژه ای که داره فراوانی حال خوب و ثروت بی حد و حصر رو به نمایش میذاره .رژه ای که نه از ترس و از روی ریاکاریه و نه اینکه از هفته ها قبل تو بوق و کرنا کرده باشن جوری که مخ ملت رو خورده باشن که بیاین که حضور داشته باشین
خدایا شکرت به خاطر این آسمون زیبا که ابرهاش عین جتی هستن که با سرعت رد شده و اثرش مونده
این جمله شما مریم جان :
مریم شاد و همیشه در صحنه تمپا
من رو به فکر فرو برد که ما همه از اصل و اساس شاد بودیم و شاد خلق شدیم.همه ی بچه های دنیا توی چند سال اول زندگیشون مثل همن .غوطه ورن در ی دنیای شاد و بدون محدودیت . اما هرچی بزرگتر شدیم شاد بودن یا نبودن رو محیط و جامعه ای که توش زندگی کردیم بهمون یاد داد. این مردمی که اینقدر شادن و غرقن در شادی شاد بودن رو یاد گرفتن و غیر از این براشون غیر طبیعیه همونطوری که ما شاد نبودن رو . اما خوبیش اینه که الان فهمیدیم که این قدرت رو داریم که شاد بودن رو به ی انتخاب برا خودمون تبدیل کنیم سوای از اینکه دیگرانی که دور و برمون هستن چه حالی دارن..بقول استاد آدم هایی که علی بی غم بار اومدن طبیعیه که بی غم باشن اما اونهایی که ی عمر ناشاد بودن و آگاهانه اانتخاب میکنن که شاد باشن پاداش های بزرگتری میگیرن .پس ماهایی که داریم آگاهانه این شادیها رو مبینیم و متمرکز میشیم روی اونها حتما جهان پاداش های بزرگی بهمون میده .
و چقدر با دیدن این مردم شاد یادم اومد که میل به شادی در درون من بوده همیشه اما چون آدم های اطرافم متفاوت بودن من فکر میکردم که ایراد از منه!!!! که اگر دو سه روز پشت سر هم عزاداری میبود حالم گرفته میشد اما به خاطر باورهای غلطی که بهم داده بودن فکر میکردم بی دین و ایمانم که عزادار نیستم !!!
اما از وقتی که با فایل حزن استاد فهمیدم خداوند خودش غم و اندوه رو نهی کرده ایمان آوردم به درستی مسیر خودم و روحم بیشتر طالب شادی شده
و اما اون صحنه فیلمبرداری همزمان شما استاد و مریم جان چقدر تامل برانگیزه برا من که اگر میخوام با کسی مسابقه بدم برا نشون دادن زیبایی ها باشه نه برا به تصویر کشیدن نازیبایی ها چیزی که در جامعه ما به ی عادت بد تبدیل شده و مدام نازیبایی ها رو جذب میکنن چون این قانون جهانه .
و بعدش یاد مراسم عروسی تو شهر خودمون و احتمالا تو کل ایران افتادم که کسی جز فامیل های نزدیک حق فیلمبرداری رو از مراسم نداره و گرنه تذکر میخوره. حتی بعضی وقتها از پشت سیتم ارگ اعلام میکنن که فیلمبرداری نکنید .اما اگر ی مراسم عزاداری سیلی زلزله ای تصادفی باشه هزاران نفر موبایل بدست از تک تک صحنه ها فیلمبرداری میکنن و به اشتراک میذارن میلیون ها بار
و همه این یادآوری ها من رو یاد حرفهای استاد میندازه که این تفاوت دیدگاهه که داره نتایج رو رقم میزنه .اگر ی مقایسه ای بکنیم:
نتایج مردم تمپا : شادی و لذت بیشتر
نتایج مردم ما : ناراحتی و غم بیشتر
شادی اونها بما قدمت ایدیهم
و غم اینا هم بما قدمت ایدیهمه
و اینه عدالت خداوند که نتیجه هر عملی رو به صاحبش بر می گردونه
خدایا شکرت که با بودن با استاد و آگاهیهاش دارم آگاهانه مثل مردم تمپا و مردم آمریکا میشم هر چند مسیر ادامه داریه و ثبات قدم میخواد و تثبیت باورها
و چقدر اون جمله:
Enjoy the little things
ی چشمکی بود به من که حواسم به لذت بردن از چیزهای کوچیک زندگیم باشه و سپاسگزار اونها باشم تا تجربه کنم لذت بردن از چیزهای بزرگتر رو و کسی میتونه اینکار رو انجام بده که مثل جمله ی توحیدی اون ور به خدا باور داشته باشه
و اینکه استاد شما گفتین تا موتور خشک بشه میریم به اون بیرون سری میزنیم من رو یاد موازی کار کردن انداخت که چقدر میتونه در زمان صرفه جویی کنه و بقول استاد سرعت تجربه ها رو در زمان کمتر بیشتر کنه .چیزی که من قبل از آشنایی با استاد هم انجامش میدادم اما بعد از شروع سریال بهشت بیشتر تر انجامش میدم و با لذت بیشتر
و چقدر توضیحات شما استاد در مورد اون موتورها جالب بود که هر کدوم تواناییها و قابلیت های خودشون رو دارن .هر کدوم در نوع خودشون منحصر به فرد هستن .هر کدوم زیباییهای خاص خودشون رو دارن .یکی سبک یکی سنگین. یکی بزرگ یکی کوچیک.یکی بلند یکی کوتاه. یکی سریع یکی آروم . درست مثل ما انسان ها .و همین تنوع ها هستش که بودن این ها رو کنار هم زیبا کرده درست مثل ما انسان ها که بودنمون کنار هم به جهان معنا میده با تمام تفاوت هامون.
چقدر این مبل ها خلاقانه طراحی شدن که هدف همه ی این خلاقیت هم چیزی جز لذت بردن نیست .
چقدر اون جملتون استاد حال آدم رو خوی میکنه که:
همه ی آرزوها دست یافتنیه .این جمله برای خود من که بعضی وقت ها تفاوت قائل میشم بین اونها و به بزرگ و کوچیک تقسیمشون میکنم و همین باعث میشه دست یافتن بهشون برام متفاوت بشه ی درس بزرگه که آرزو بزرگ و کوچیک نداره این ذهن منه که داره محدودیت قائل میشه بینشون و گرنه برای خداوند و سیتمش بزرگ و کوچیک معنی نداره .
و اینکه وقتی ی نفر توی دنیا به اسم عباس منش هست که به همه ی آرزوهاش رسیده پس میشه به همه ی آرزوها دست یافت چون برآورده کننده یکی هستش .تفاوت فقط در ارسال درخواسته .اولا باید درخواستی ارسال بشه چون اگه درخواستی نباشه پاسخی هم نیست و دوما درخواست باید به منبع درست و آدرس درست فرستاده بشه .اگر من میلیونها بار درخواستم رو بفرستم اما مقصدش درست نباشه هیچ وقت دریافتی هم وجود نخواهد داشت .
و ی پاشنه آشیله بزرگ اینجا کشف میشه که ما همیشه خیلی آرزو داشتیم اما چون فکر میکردیم دیگران باید اونها رو برآورده کنن خانواده ، دولت، جامعه ، همسر آینده و ……..هیچ وقت بهشون نرسیدیم .
این قسمت حرفهای شما این پیام رو داشت که:
برای به حقیقت پیوستن آرزوها فقط خودت و خدا . ی مسیر مستقیم و بدون واسطه که هم فرستنده مشخصه هم گیرنده .خیلی هم خودم رو درگیر پاکتش نکنم که چجوری باشه و چند تا تمبر بخوره و با پست پیشتاز باشه یا سفارشی یا اکسپرس و غیرهم چون اینا اصلا واسه گیرندش مهم نیست چون اون فرکانسش رو دریافت میکنه
استاد اعتراف میکنم که تا حالا ندیدم ی مردی رو که اینقدر به تمیزی وسایلش اهمیت بده و اینقدر با عشق موتورش رو بشوره و تمیز کنه .وقتی شما اینقدر ارزش قاتلین برای وسایلتون باید هم اینقدر وسایل با ارزش و تمیز روانه زندگیتون بشه.
خدا رو شکر که من خودم هم همیشه برای وسایلم ارزش قائل بودم اما از الان به بعد بیشتر اینکار رو میکنم
خدای من چقدر این جملات طلایی و با ارزش هستن:
اگه به ثروت احترا م بذاری به زندگیت وارد میشه
اگه به پول احترام بذاری به زندگیت وارد میشه
اگر به آدم ها خوب احترام بزاری آدم های خوب وارد زندگیت میشه
همیشه سعی کنیم وجه خوب آدم ها رو برانگیخته کنیم
خود من از وقتی که برا پول بیشتر ارزش قائلم بیشتر تو زندگیم دارم میبنمش
چقدر خوبه که این امکان هست که موتورتون رو توی پارکینگ بشورین اینجوری هم خودتون راحتین و هم مزاحم دیگران نمیشین
معلومه که هوا خیلی خوبه چون اون خانمه داشت بستنی میخورد و تازه بچش رو هم لخت کرده بوده .چه ناز و تپل هم بود اون بچه آدم دوست داره لپش رو بگیره و بکشه
و اما این آزادی پوشش:
چقدر این آزادی محدودیت ها رو تو ذهن من میشکنه .آخه تو ذهنم من کردن که طبقه بندی های مختلفی از لباس هست لباس رسمی، لباس مهمونی، لباس عروسی ، لباس ورزشی و ….. که هر کدوم باید توی مکان های خاصی استفاده بشن و گرنه زمین و زمان بهم میریزه و ………..
وقتی به اینهمه دسته بندی خوب فکر میکنم میبینم که چقدر ذهن من رو به خودشون مشغول میکنن جوری که خود من که اصل هستم گم میشم توشون و بعضی وقتها چقدر احساس خفگی میکنم از پوشیدن اون لباس ها چون من همیشه دوست دارم لباس راحت بپوشم که جسمم راحت باشه. و این همون پرداختن به فرع و دور شدن از اصله .
و چقدر اینجا دارم بر عکسش رو میبینم .میزنن بیرون بدون اینکه وقتی صرف این امور جزیی بشه .چون هدف خودشونه نه لباسه . هدف راحت بودن و لذت بردنه
و خدایا شکرت که من از وقتی همراه شدم با سریال بهشت دارم سعی میکنم این طبقه بندی ها رو کمرنگ و کمرنگ تر کنم توی ذهنم
چقدر اون نکاتی که اون گزارشگر گفتن هم توجه آدم رو میبره به سمت نکات خوب ی رویداد که داره به ما هم میگه که همیشه سعی کنم توی هر چیزی به دنبال نکات مثبت باشم
اما اون حرفهای گزارشگر در مورد بازیکن ها حرفهای شما استاد در جلسه سوم قدم نهم رو برام مرور کرد که شما میگین که وقتی کسی به شما میگه نمیتونین شما بیشتر انرژی میگیرین برای موفق شدن و خیلی راحت هم موفق میشین چیزی که در مورد این بازیکن ها هم اتفاق افتاده
حدایا شکرت که از وقتی که اون پیام می فروش شعر حافظ رو از زبان شما استاد شنیدم و بهش گوش کردم و عمل کردم دارم راحت تر زندگی میکنم و کمتر به خودم سخت میگیرم
خدایا مگه میشه اصلا قیمت اینهمه قایق رو براورد کرد توی این لحظه توی این رودخونه .این اگر فراوانی نیست پس چیه ؟
معلومه که اینها مومنین به تو هستن که اینقدر روزی بغیر حساب بهشون دادی و اینجاست که استاد خیلی خوب درک میکنم که:
ایمان به ریش و تسبیح و جای مهر و چادر نیست
اگر حاله خوبه یعنی با ایمانی
اگر آرامش داری یعنی با ایمانی
اگر شادی یعنی با ایمانی
این مردم هم حالشون خوبه هم شادن هم آرامش دارن پس اینا مومنین واقعی هستن و چه الگویی بهتر از اینها
استاد سپاسگزارم به خاطر اینهمه درکی که در ذهن من ایجاد میکنین با به اشتراک گذاشتن این آگاهی ها
خدیا باز هم روزیمان کن از فضل بیشمارت
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD532MB34 دقیقه
سلام به پروردگار هدایت کننده به راه راست 💕
سلام به استاد آسمانی من💙
سلام به مریم آسمانی من💚
سلام به دوستان زلال در خانواده صمیمی🤍
الهی شکر که یک روز دیگه فرصت زندگی کردن و نورانی شدن رو دارم.
الهی شکر که از بند شیطان و اسارت ذهنم رها تر میشم.
الهی شکر که زیبا بین میشم.
الهی شکر که قدردان و شاکر میشم و نگاهم به دنیا نگاهی تحسین کننده و تسبیح کننده خداوند هست نه طلبکار و شاکی.
الهی شکر که به جمع فرشته هایی وارد شدم که دنیا رو هر روز برای خودشون و بقیه به جای بهتری تبدیل میکنن.
پروردگارم شکر که هدایتمان کردی….
از موهبات زندگی کردن در بهشت تغییر نگاه من هست که حتا از دیدن تصویر فایل امروز به وجد میام .
آدم های که دو طرف آب آبی ایستاده اند با لباس های رنگی قرمز و بنفش بسیار رنگارنگ …
قایقهایی که درون آب هست و شادی و انرژی که ازین تصویر از کیلومتر ها دور به وجودم میرسه من رو هم غرق در شادی خودش میکنه…
خدایا شکرت
چقدر خونه استاد جای قشنگیه
نمایی هیجان آور از شهر پیداست
و خداروشکر برای گوشی مریم جان که میتونه این تصاویر رو از نقاط دور هم ثبت کنه و بسیار هم با کیفیت هست.
رود خونه ای که انگار روی آبش اکلیل پاشیدن
خیابون
پل
و انرژی و شلوغی …
و من موندم تو کار این آسمون ،آخه آسمون این شکلی میشه؟خدایا فقط از نگاه کردن بهش قلبم آروم میگیره
و ازون طرف پرادایس در سکوت محض و آرامش و انرژی جاریه طبیعت….
خیلییییی تحسین میکنم این همه نعمت رو
خیلی تحسین میکنم این نگاه متوکل و بندگی رو به خداوند و الحق هم که پروردگار در توکل بهش سنگ تموم میذاره…
خداروشکر برای شادی تمپایی ها در پیروزی تیمشون امیدوارم همه مردم دنیا دلگرم و شاد باشند…
خونه استاد و مریم جان رو میبینم که مثل همیشه چون دسته گل برق میزنه
و من چقدر بعد از آشنایی با شما خونه م رو چنانچه بسیار ساده بود
ساده تر کردم
چند وقتی یکبار وسایل اضافه رو بیرون میذارم و سبک میشم و اتفاقا میبینم واقعا هم احتیاجی بهشون نبود و فضا و انرژی در گردش رو میگرفت و طمع برای جمع کردن و نگه داشتن چیز هایی که روزی به درد میخوره که هیچوقتم اون روز نمیاد و فقط خونه انبارشکل میشه.
مریم جانم فایل رو با نشون دادن مه غلیظ و بی نهایت دل انگیز شروع میکنن خدایی که عجیبم زیباست وااااقعا قلبم تازه میشه اونجا که مریم جان گوشی رو روی تراس به سمت کمی پایین میگیرن که پایین رو نشون بدن منم ناخود آگاه سرمو پایین و جلو میارم انگار خودم اونجام و خندم میگیره که میخوام زود تر از فیلم پایینو ببینم😆
ولی جدا دقت که میکنم میبینم خیلی زیبایی های زندگی استاد و مریم جان زیاد هستن آخه اونها عادات کردن از کوچکترین زیباییها تعریف کنن بهشون توجه کنند و مشخصه به سمت همچین لحظات نابی هدایت میشن
فقط نور خورشید هست که در میان این مه دیده میشه که برای من نور هدایت همینطوره ،البته که از فرای همه ی موانع میشه دیدش،همیشه …
حتا اگر هیچ چیزی دیده نشه ،نور خدا شفاف و روشن روبروی ما و منتظر ماست.
که نوش جونتون و نوش جون ما که در کنارشون هستیم و ما هم اینها رو احساس میکنیم
الهی شکرت
چقدر این میز خوشگل که توی تراس هست جمع و جوره با دو تا صندلیش که چقدر میشه اونجا چای نوشید و حرفهای خدایی زد
چه قدر آدم میتونه خوشبخت بشه…
الهی شکرتتتت
چیزی که خیلی دوست دارم اینه که استاد موتور رو
توی خونه بعنوان دکور استفاده میکنن.
منم خودم یه چیزای اینچنینی تو خودم دارم ولی میگم چقدر خوبه آدم نگاه نکنه که بقیه چجوری خونشونو تزیین میکنن و به سلیقه خودش چیدمان رو نگه داره و خونش و محیطشو با سلیقه خودش تزیین کنه این فارغ از قضاوت بقیه و توجه به دل خودمون رو من در استاد خیلی میبینم و تحسین میکنم .همچنین مریم جان ،که ممکنه خیلی آقایون یا خانومها بگن که خب این سلیقه شماست چه ربطی داره این نباید اینجا باشه .چقدر مریم جان مهربونه و با درکه و چقدر به حس خوب طرفشون احترام میذارن من خیلی ازتون یاد میگیرم و این انعطاف پذیری هر دو بسیار برام درس داره.
اینکه آدم نباید همش یه چیزی توی ذهنش از قبل چیده باشه و فقط طبق اون فقط عمل کنه
خلاصه خیلی باهاتون حال میکنم😄…
الان میبینم چقدر موتور وسیله خوشگلیه من چون هیچوقت علاقه نداشتم دقت هم نکرده بودم و این برام جالب شد که چه زیبایی های هست و من صرف اینکه علاقه ندارم توجه هم نمیکنم .
مبارکتون باشه…
و تیکه مریم جان که خانم دکتر فقط بااین رفته مطب و برگشته😆
و کلا نکته عجیب در استاد برای من اشتیاقشون در اون موضوعیه که بهش علاقه دارن ،چطوری قشنگ و مفصل درباره موتور صحبت میکنن و اینکه با موتور قدیمی تاااا شمال رفتن ،اخه آدم چقدر باید پرانرژی باشه و چقدر خواسته ش و اون تمنا درش پررنگ باشه با اینکه موتور ضعیف بوده و کند بوده و مسائل دیگه این تجربیات رو استاد با اون داشتن و من بسیار تحسینتون میکنم.
خیلیا اگر رشته مورد علاقشون رو در دانشگاه شهر دیگه قبول بشن حتا حاضر نیستین به اون دانشگاه برن. و این میزان از شعف در ما رو تلاشمون و فعالیتمون در مورد اون موضوع نشون میده …
و اینکه خودمون رو میبینم چقدر مسایل خیلییی ناچیز رو چقدر بزرگ میکنیم و از نعمتهای موجود استفاده نمیکنیم و واقعااا حیفه …
استاد در صحبتشون گفتن این آخه بزرگترین آرزوم بود و من به خودم میگم بزرگترین آرزوم چیه آیا هنوزم میخوامش و آنقدر بهش مشتاقم براش تلاش میکنم که هنوزم داشته باشم و بهانه نیارم که دیره و نمیشه و غیره؟و
برای رسیدن به هیچ آرزویی بنظرم هرگز دیر نیست اینکه بذر خواسته ش در دلت کاشته شده یعنی اون آرزو هم اتفاقا به تو مشتاقه
شاکرم که استاد که به آرزوهاتون رسیدین..
خداروشکر که آنقدر حالتون خوبه خداروشکر که خدا و خودتون رو باور کردین
استاد گفتن من همیشه وسایلمو تمیز و مرتب نگهداری میکنم
این خودش به نظر من شکر گزاریه . با اینکه تهیه ت کردم هنوز برای من تازه ای و ارزشمندی و میخوام که هنوزم بهم سرویس بدی و مرتب حس خوب رو تقویت میکنه
و انصافا در توضیحاتتون از هر چیزی میبینم چقدر خاطرات قشنگ باهم ساختید و چقدر من حال میکنم …
خیلی جالب بود مریم جان و استاد میگن که به هر چیزی احترام بذاری وارد زندگیت میشه و این در مورد ثروت خیلی توجه مو جلب کرد
به تازگی فیلم کوتاهی دیدم درباره کسی که داشت گیاهی رو قطع میکرد و پاره پاره میکرد و به طبیعت آسیب میزد . بعد که در کنار گیاهی قرار گرفت و اون گیاه با سنسوربه دستگاه هایی وصل بود، فرکانس اضطراب و تنش رو ساطع کرد و اون محقق میگفتن کسانی که اصطلاحا دستشون سبزه به این علته که آسیب کمتری به طبیعت زدن و با احترام به طبیعت رفتار کردن چون در میدان انرژی این فرد این خاطرات ثبت شده و از طرف طبیعت قابل درکه ،در کنارشون آرامش دارن.
انگار واقعا تمام موجودات حتا جامدات رفتار ما با خودشون رو درک میکنند واقعا این نشون از هوش بی پایان در خلقت هستیه…
چقدر خوشحالم برای مردم این شهر که کنار قهرمانانشون هستن و دارن شادی میکنن.
با اون پرچم های باحالشون که شبیه دزدان دریاییه
خداروشکر برای شادیشون و انشالله همیشه شاد و سلامت باشن و خدارو شکر برای رودخونه که این همه شادی رو در کنارش و درونش جا داده.
و تمپا غرق شادیه…
و چه جالب که بخاطر شرایط فعلی جشن رو اینطوری برگزار کردن و چقدرم خوشگل شده
قهرمانان تیم گفته بودن که ما ازین حرفها جون و انرژی گرفتیم و پیشرفت کردیم اینجا نقش خود آدم مشخص میشه که میتونی سر کوب بشی یا میتونی قویتر بشی و خودتو به خودت اول و بعد به دنیا ثابت کنی و این بی نظیره…
و استاد گفتن اگر باد مخالف اومد ما نباید خودمون و ببازیم و تا به باید شارژ تر بشم …
بقول مریم جان فرکانس شادی خیلی وقته و به من منتقل شد در این سمت جهان
خداروبرای این همه حال خوب ثروت و شادی و امید که به روشنی در میان این مردم دیده میشه شکر میکنم.
غرق حال خوب باشید و دوستتون دارم💕