https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-06 09:48:352024-12-23 13:38:53سریال زندگی در بهشت | قسمت 14
277نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یه عالم قدردانی دارم بابت این فایل ، چقدر توش آگاهی بوددددددددد ، بغیر از صحبت در مورد افکار منفی و باورهای محدود کننده ، گفتگو در مورد تفکر احساسی ، وای عالی بود من خودم از یکی از همین آدمها هستم شاید اعتراضی نکرده بودم اما تو ذهنم نحوه ارتباط با گیاهان و اینا همش عین کرم وول میخورد و چقدر ممنونم انگار خواست خدا و خواست من بود که این صحبتهای شما رو تو همین فایلهای ابتدایی بشنوم تا با اعتماد و حال خوب بقیه قسمتهای سریال رو ادامه بدم و بعد گفتگو از ارتباط زنجیروار میان باورهای منفییییییی ، این تیکه ها رو کلا ازش فیلم گرفتم که دایم ببینمش …
خیلی ممنونم ازتون بی نظیر بود از همسر مهربونتونم بابت ضبط این آگاهیها خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم
استاد توی این فایل من به درک عمیقتری رسیدم خیلییی عمیق و مفید ،توی بقیه ی فایلا همش میدیدم که از خانم شایسته سوال میپرسید و قبولش داشتم “مشورت کردن”و اغلب هرکاری خانم شایسته میگفتن انجام میدادین،بعد من یه چیزی توی ذهنم بود انگار مبهم بود درمورد قسمتی از عزت نفس که تصمیماتتون رو خودتون بگیرید و مشورت،
تا این که امروز سوالی از خانم شایسته پرسیدید گفتن هر۰ی “حستون”میگه .درس بزرگش و فهمش برای من این بود که من بارها شده بود همسرم ازم سوال پرسیده بودن حالا شک داشتم باید جواب بدم یا باید خودشون عزت نفس داشته باشن،یعنی در واقع من سوال پرسیدن رو چسبیدن و عزت نفس نداشتن میدونستم ولی الان میبینم که میشه سوال پرسید و سوالایی که جوابش خیلی برامون فرق نمیکنه طبق سلیقه ی هم انجام بدیم و جاهایی هم به هم اجازه بدیم که خودمون تصمیم بگیریم و کاری که حسمون میگه انجام بدیم،
درس دوم
وقتی گفتید خیلی برای دوستتون گریه کردید
گفتم ببین ما انسانیم احساس داریم ،به هم وصلیم ،به بعصی از ادما ،از اون موقع فکر میکردم اگه برای مرگه یا اتفاقی گریه کنی وابسته ای ،ولی طبیعیه ما انسانیم با احساسات متفاوت ،ولی در اون اتفاقات نمونیم
استاد عزیزم من واقعااا اول فیلم تعجب کردم که چرا درختایی که زیاد توی دست و پا نیستن رو دارین هرس میکنین ولی چند دقیقه بعدش فهمیدم که اگه اونا رو هرس نکنین بزرگ تر میشن و براتون مزاحمت ایجاد میکنن دررست مانند باور های غلط و اشتباه ما
و چقدددر زیبا شد وقتی که مسیر رو با قطع کردن درختان هرز و بی فایده باز کردیین و تونستیم نور افتاب و بزرگی و عظمت درختان رو ببینیم😍
من فکر کنم این کار در مورد ما هم صدق میکنه مثلا هر از گاهی باید به خودمان رجوع کنیم و باور هامون رو هرس کنیم تا زیبا تر بشن و در اینده مشکل ساز نشن💪
و اینکه هر کدوم از ما دارای یه شخصیت بلند و والا هستیم که توسط باور ها و عقاید نا درست پوشیده شده اند (مثل درختان کاج) و باید با دور ریختن عقاید نادرست به شخصیت بزرگمون برسیم 😍
استااااد من هر روز صبح دارم فیلم های رایگان شما رو میبینم تا حالم خوووب بشه و بتونم ذهنم رو اماده تر کنم برای خوشبختی، ثروت و لذت نا محدود و عشقی بسیااار بسیااار زیبا که من در شما و همسر دوست داشتنیتون میبینم و لذت میبرم 😍😍😍😍💪💪
و امید وارررم هر چ سررریع تر بتونم فایل های شما رو با روش درست تهیه کنم😍😍😍
و امیدوارم در اینده ای بسیااار نزدیک شما رو در اغوش بکشم و باهاتون کلی گپ بزززنم و بتونیم یه سفر عالی بریم😍😍😍❤️❤️❤️😘😘😘
باورهای مخرب مثل نمک روی زخم پاشیدن درد و ناراحت کننده است و ارامش را و احساس خوب که در سایه همنشینی با روح پاکمان است را از ما میگیرد پس زخمها را با باورهای درست که مثل درمانی روی این زخمها هستند همیشه درست کنیم تا زخمها فرصت باز شدن پیدا نکنند
امروز بیشتر از هر روزی در زندگیم آرامش خواستم و خواستم تا خدا مرا امروز عاملتر از تمام روزهای زندگیم به قانون و آموزه های استاد کنه.
امروز بزرگترین کنترل ذهن رو از خدا خواستم، خواستم خدا قلبم رو آروم کنه و ذهنم را اینقدر با ورودی های عالی بمباران کنه که یادم بره امروز چه تجربه غم انگیزی داشتم. تجربه ای شبیه تجربه استاد عزیزم در این فایل.
هزاران بار از خدا خواستم عمل کنم به قانون و هزاران بار به خودم یادآوری کردم که مهم نیست با چه دلیل و چه منطقی حسم بده، مهم اینه که همیشه احساس بد= اتفاقات بد .
و خدا جون همیشه پاسخگو و اجابت کننده ام پاسخ داد،
گفت در اولین قدم این محیط را ترک کن، مثل استاد عباس منش که فضای خونه رو ترک کرد و به بریدن شاخه ها مشغول شد. عمل کردم ، بی توجه به همه قضاوت ها و نظرات دیگران اون محیط رو ترک کردم.
توی دومین قدم گفت کارهای خونه رو انجام بده، گفتم چشم.
گفت حالا برو سراغ فایل توضیحات بیشتر در مورد سریال زندگی در بهشت و برای چندمین بار ببینش و کامنت بنویس. و من بزرگترین کنترل ذهن در زندگیم رو انجام دادم و کامنت نوشتم.
و بعد قدم به قدم مرا با فایل ها و کامنت ها و دلنوشته به تغییر احساسم رسوند و الان در این لحظه به خودم و احساسم که نگاه می کنم، از همیشه سپاسگزار تر میشم، این آرامش و این جزیی از خدا بودن رو با تمام وجودم احساس می کنم.
خدا جونم رو سپاسگزارم که حتی برای این موارد هم استاد عزیزم رو برام الگو قرار داده و بر کلامش جاری میشه تا مرا هر لحظه به آرامش بیشتر و اتصال بیشتر با خودش برسونه.
استاد عزیزم برای این فایلهای بی نظیر و این همه آگاهی و قانون و درس که سخاوتمندانه در اختیارمون قرار میدی ممنونم
قطع کردن علفهای هرز کوچک اما تاثیر گذار مثل یک عادت کوچک اما درطول زمان تاثیربسیار منفی داره وتو رو ازروند موفقیت دور میکنه
خیلی ازماها میگم که داریم روی باورهامون کار میکنیم وچقدر راحت فردا آن روز وقتی یکی توی محل کار یک سلام سرد میکنه تا ظهر اون رو مغزمون تحلیل میکنیم واحساس خودمون رو خراب میکنیم
باید بهتریاد بگیریم که شاخهای هرز رو زدن مهمه اما پیچکها رو زدن مهمتره 👌👌👌
چون وقتی پیجکها رو بزنی دیگه شاخها ودرختان به راحتی قطع میشن👌👌 دقیقا مثل افکار مون اگه یادبگیریم که اگر فردی حسمون روخراب کرد ما به فکر زیبایها بیفتیم تا حس خوب رو تجربه کنیم
حالا بجز رویاها فقط یک لحظه تصویر
خونه و ویو خونهای استاد رو تجسم کنیم
حالمون خوب میشه😍😍
یقین دارم یک روز. میام پیشت استاد جان
بهترینها رو براتون آرزو میکنم چون بهترین هستین😘😘❤❤
سلام خدمت استاد عزیز ، خانم شایسته و هم فرکانسیهای عزیزم
این قسمت یاداور دو تا قانونه برای من :
قانون علف هرز:
زمانی که ما به افکارمون توجه نمیکنیم افکار منفی مثل علف هرز و مثل پیچکهایی که به درختان چسبیده بود و مانع رشدشون میشد در ذهن ما رشد میکنه و هر چه دیرتر به داد این درختها برسیم پیچکها بیشتر و بیشتر و جدا شدن درخت از اونها سخت تر میشه
علف هرزها منابع مغذی که توی خاک هست رو میخورن و اجازه نمیدن که بقیه درختا رشد کنن . هر چقدر باورهای محدود کننده رواز بین ببریم انرژی داریم برای رسیدن به اهدافمون برای حرکت رو به تعالی رو به بالا .
ولی وقتی که درگیر حاشیه ها هستیم و وقتی انرژی ذهنی ما رو این انگلها میخورن دیگه انرژی نمیمونه برای حرکت کردن . باید هر روز درگیر بیهودگیها باشیم
پیچکها همون باورهای محدودکننده کوچکی هستن که دیده نمیشن ولی وقتی باورهای محدود کننده بزرگ رو کنار میزنیم اونها هم دیده میشن . باید خودمون رو جراحی کنیم و آشعالها رو از ذهنمون بیرون بریزیم
قانون تمرکز :
زمانی که شاخه های کوچیک پایین رو میزنیم در واقع داریم تمرکزمون رو رشد و روی هدفهای بالاتر میزاریم
و دراخر سعی کنیم دیدمون رو وسیع کنیم
هر کس از زاویه دید خودش نگاه میکنه مثلا کسی که توی کویره یه جا اب ببینه برمیداره میفروشه ولی کسی که توی شماله اصلا به اون اب نگاه نمیکنه چون فراوونه .
استاد الان ۲۹ روزه روزه گرفتیم و … قصدم این نیست که بگم من روزه گرفتم و… میخواستم بگم زمان اذان داشتیم با خانم گل فایل زندگی در بهشت قسمت ۱۴ رو تماشا میکردیم که یهو بعد قطع کردن درخت زیبای بهشتتون گفتین در مورد دوست خدا بیامرز صحبت میکردین که ی هو منم یاد دوست صمیمیمافتادم اینو بخودم گوشزد کردم که تا وقتی کنار هم هستیم قدر همو بدونیم با هم چند روز پیش بحث کردیم ولی به شخصه مثل دادتش دوسش دارم واسه همین زنگ زدم و کلی صحبت با هم کردیم… خلاصه دمت گرم که ما رو میبری به ضمیر ناخودآگاهمون که قطعا به نظر بنده از کودکی که بدنیا میایم دل پاک داریم رفته رفته از این پاکی که دست خود ماست کم میکنیم…چه بهتر که بتونیم بیاد عزیزانمون موقعی که داریمشون باشیم… بازم میگم به خودم گوشزد میکنم و شما قطعا این تکاملات رو طی کزدید
قطعا بهترینید بهمراه خانم شایسته گرانقدر که واقعا با فیلمها و صحنه هایی که میگیرن واسه لحظه ای هم شده ما رو یاد رویاهامون میندازن که در سریعترین ممکن به شخصه در تلاشم با مسیری که شما کوچ بنده هستید تبدیل به واقعیت کنم… اینجا سر سفره افطار بیادتون هستم و اول سلامتی شما و بعد سلامتی مردم گرانقدر ایرانم و جهانیان رو آرزومندم🤲🤲
واقعا عمل کردن به قانون در هر لحظه از زندگی کاری بزرگ است.
من جز بچه های دوره ۱۲ قدم هستم و تا قدم ۴ اومدم . استاد خیلی فرق کردم نسبت به ۴ ماه پیشم اما دیشب اومدم یه نگاهی انداختم گفتم دلیل اتفاقات خوبی که استاد داره تجربه میکنه همین عمل به قوانینی است که در دوره ها آموزش میده . دیشب با خودم یک تعهدی دادم ، اول اینکه من تمارین و جدی تر بگیرم و از قانون به شکل آگاهانه به نفع خودم استفاده کنم . استاد قبلا من مثلا یک جلسه از دوره هاتونو نگاه میکردن ، چنتا کامنت میخوندم ، کامنت میزاشتم و درآخر تمرینارو حالا کامل یا ناقص انجام میدادم . اما دیشب چه اتفاقی افتاد ؟؟؟؟ من نتونستم بخوابم و دلیلشم نمیدونم چی بود ، اما انگار در ذهن من هیولاها شروع به تاخت و تاز کردند . حدود ۹۰ ٪ افکاری که دیشب در ذهنم میگذشتن بیهوده و مخرب و نازیبا بودند ، بعد اومدم قانون و با خودم تکرار کردم و گفتم اگه فقط زمانایی که دارم فایلی میبینم یا صدای استاد و گوش میکنم اون وقت ها من افکار درست داشته باشم و بقیه روز بزارم افکارم هر چی دلش میخواد بدوزه و ببافه که نتیجه ای نمیگیرم . اومدم عهد بستم که هر لحظه تلاش کنم آگاهانه با خودم صحبت کنم در هر شرایطی که بیکار شدم ، یا تنها شدم یا موقعیتی پیش اومد که افکارم داره برای خودش پیش میره من بیام از کلامم کمک بگیرم تا افکار درست داشته باشم ، تا این چیزهایی که تا الان یاد گرفتم و مرور کنم ، تمارین و انجام بدم ، با خودم به صلح برسم و شناخت بهتری از خودم داشته باشم.
خداروشکر تشخیص اینکه چه کاری به صلاح منه و چه کاری به درد من نمیخوره و خوب بلدم و انجام میدم . امروز تمرین ستاره قطبی و به شکلی که درست بود و تونستم انجام دادم و تا الان تونستم افکارمو مدیریت کنم.
این کار من الان حواس ز و تلاش زیادی میبره اما با گذشت زمان و تکامل راحتتر انجام میدم.
من دنبال نتیجه هستم ، کلیدش کنترل ذهنه ،کلیدش رها بودنه ، مقاومت نداشتنه و…
افکار منفی مثل همین شاخ و برگ های اضافی و علف های هرزه که حتی اگه در بهشتم باشی باید حواست بهشون باشه .
استاد من مثل شما در قم حدود ۱۵ سال زندگی کردم و از همون جا تمرکز بر نکات مثبت و انجام میدادم ، روزایی بود که تنها نکته مثبت اطراف من نگاه کردن به آسمان ،نگاه کردن به ابرها و غروب خورشید بود . همیشه عکس میگرفتم و پست میکردم و یه جمله مربوط به خداوند را زیرش مینوشتم و احساسم بهتر میشد. خودتون میدونید قم چه شرایطی داره اما من با آموزه های شما تلاش آگاهانه میکردم که احساسمو خوب کنم و خدارو شکر الان یه جایی هدایت شدم که آب و هوایی به مراتب بهتر و سرسبز تری و تجربه میکنم.
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی.
از خداوند زندگی با نشاط تر ، اندامی سالمتر و پر انرژی و ثروتی بی انتها برای استاد عزیزم و عزیز دلشون خواستارم .
سلام به استاد عزیز و مهربانم
یه عالم قدردانی دارم بابت این فایل ، چقدر توش آگاهی بوددددددددد ، بغیر از صحبت در مورد افکار منفی و باورهای محدود کننده ، گفتگو در مورد تفکر احساسی ، وای عالی بود من خودم از یکی از همین آدمها هستم شاید اعتراضی نکرده بودم اما تو ذهنم نحوه ارتباط با گیاهان و اینا همش عین کرم وول میخورد و چقدر ممنونم انگار خواست خدا و خواست من بود که این صحبتهای شما رو تو همین فایلهای ابتدایی بشنوم تا با اعتماد و حال خوب بقیه قسمتهای سریال رو ادامه بدم و بعد گفتگو از ارتباط زنجیروار میان باورهای منفییییییی ، این تیکه ها رو کلا ازش فیلم گرفتم که دایم ببینمش …
خیلی ممنونم ازتون بی نظیر بود از همسر مهربونتونم بابت ضبط این آگاهیها خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم
و یه دنیا دوستتون دارممممممممممممممم …
استاد توی این فایل من به درک عمیقتری رسیدم خیلییی عمیق و مفید ،توی بقیه ی فایلا همش میدیدم که از خانم شایسته سوال میپرسید و قبولش داشتم “مشورت کردن”و اغلب هرکاری خانم شایسته میگفتن انجام میدادین،بعد من یه چیزی توی ذهنم بود انگار مبهم بود درمورد قسمتی از عزت نفس که تصمیماتتون رو خودتون بگیرید و مشورت،
تا این که امروز سوالی از خانم شایسته پرسیدید گفتن هر۰ی “حستون”میگه .درس بزرگش و فهمش برای من این بود که من بارها شده بود همسرم ازم سوال پرسیده بودن حالا شک داشتم باید جواب بدم یا باید خودشون عزت نفس داشته باشن،یعنی در واقع من سوال پرسیدن رو چسبیدن و عزت نفس نداشتن میدونستم ولی الان میبینم که میشه سوال پرسید و سوالایی که جوابش خیلی برامون فرق نمیکنه طبق سلیقه ی هم انجام بدیم و جاهایی هم به هم اجازه بدیم که خودمون تصمیم بگیریم و کاری که حسمون میگه انجام بدیم،
درس دوم
وقتی گفتید خیلی برای دوستتون گریه کردید
گفتم ببین ما انسانیم احساس داریم ،به هم وصلیم ،به بعصی از ادما ،از اون موقع فکر میکردم اگه برای مرگه یا اتفاقی گریه کنی وابسته ای ،ولی طبیعیه ما انسانیم با احساسات متفاوت ،ولی در اون اتفاقات نمونیم
به نام خداوند بخشنده و وهاب❤️🌹
سلااام بر بهترین استاد جهاااان 😍
استاد عزیزم من واقعااا اول فیلم تعجب کردم که چرا درختایی که زیاد توی دست و پا نیستن رو دارین هرس میکنین ولی چند دقیقه بعدش فهمیدم که اگه اونا رو هرس نکنین بزرگ تر میشن و براتون مزاحمت ایجاد میکنن دررست مانند باور های غلط و اشتباه ما
و چقدددر زیبا شد وقتی که مسیر رو با قطع کردن درختان هرز و بی فایده باز کردیین و تونستیم نور افتاب و بزرگی و عظمت درختان رو ببینیم😍
من فکر کنم این کار در مورد ما هم صدق میکنه مثلا هر از گاهی باید به خودمان رجوع کنیم و باور هامون رو هرس کنیم تا زیبا تر بشن و در اینده مشکل ساز نشن💪
و اینکه هر کدوم از ما دارای یه شخصیت بلند و والا هستیم که توسط باور ها و عقاید نا درست پوشیده شده اند (مثل درختان کاج) و باید با دور ریختن عقاید نادرست به شخصیت بزرگمون برسیم 😍
استااااد من هر روز صبح دارم فیلم های رایگان شما رو میبینم تا حالم خوووب بشه و بتونم ذهنم رو اماده تر کنم برای خوشبختی، ثروت و لذت نا محدود و عشقی بسیااار بسیااار زیبا که من در شما و همسر دوست داشتنیتون میبینم و لذت میبرم 😍😍😍😍💪💪
و امید وارررم هر چ سررریع تر بتونم فایل های شما رو با روش درست تهیه کنم😍😍😍
و امیدوارم در اینده ای بسیااار نزدیک شما رو در اغوش بکشم و باهاتون کلی گپ بزززنم و بتونیم یه سفر عالی بریم😍😍😍❤️❤️❤️😘😘😘
باورهای مخرب مثل نمک روی زخم پاشیدن درد و ناراحت کننده است و ارامش را و احساس خوب که در سایه همنشینی با روح پاکمان است را از ما میگیرد پس زخمها را با باورهای درست که مثل درمانی روی این زخمها هستند همیشه درست کنیم تا زخمها فرصت باز شدن پیدا نکنند
به نام آرام کننده قلبها
سلام
امروز بیشتر از هر روزی در زندگیم آرامش خواستم و خواستم تا خدا مرا امروز عاملتر از تمام روزهای زندگیم به قانون و آموزه های استاد کنه.
امروز بزرگترین کنترل ذهن رو از خدا خواستم، خواستم خدا قلبم رو آروم کنه و ذهنم را اینقدر با ورودی های عالی بمباران کنه که یادم بره امروز چه تجربه غم انگیزی داشتم. تجربه ای شبیه تجربه استاد عزیزم در این فایل.
هزاران بار از خدا خواستم عمل کنم به قانون و هزاران بار به خودم یادآوری کردم که مهم نیست با چه دلیل و چه منطقی حسم بده، مهم اینه که همیشه احساس بد= اتفاقات بد .
و خدا جون همیشه پاسخگو و اجابت کننده ام پاسخ داد،
گفت در اولین قدم این محیط را ترک کن، مثل استاد عباس منش که فضای خونه رو ترک کرد و به بریدن شاخه ها مشغول شد. عمل کردم ، بی توجه به همه قضاوت ها و نظرات دیگران اون محیط رو ترک کردم.
توی دومین قدم گفت کارهای خونه رو انجام بده، گفتم چشم.
گفت حالا برو سراغ فایل توضیحات بیشتر در مورد سریال زندگی در بهشت و برای چندمین بار ببینش و کامنت بنویس. و من بزرگترین کنترل ذهن در زندگیم رو انجام دادم و کامنت نوشتم.
و بعد قدم به قدم مرا با فایل ها و کامنت ها و دلنوشته به تغییر احساسم رسوند و الان در این لحظه به خودم و احساسم که نگاه می کنم، از همیشه سپاسگزار تر میشم، این آرامش و این جزیی از خدا بودن رو با تمام وجودم احساس می کنم.
خدا جونم رو سپاسگزارم که حتی برای این موارد هم استاد عزیزم رو برام الگو قرار داده و بر کلامش جاری میشه تا مرا هر لحظه به آرامش بیشتر و اتصال بیشتر با خودش برسونه.
استاد عزیزم برای این فایلهای بی نظیر و این همه آگاهی و قانون و درس که سخاوتمندانه در اختیارمون قرار میدی ممنونم
سلام خدمت شما استاد عباس منش عزیزم
چه تصاویرزیبای به به😍😍
ولی درس قشنگ این سریال
قطع کردن علفهای هرز کوچک اما تاثیر گذار مثل یک عادت کوچک اما درطول زمان تاثیربسیار منفی داره وتو رو ازروند موفقیت دور میکنه
خیلی ازماها میگم که داریم روی باورهامون کار میکنیم وچقدر راحت فردا آن روز وقتی یکی توی محل کار یک سلام سرد میکنه تا ظهر اون رو مغزمون تحلیل میکنیم واحساس خودمون رو خراب میکنیم
باید بهتریاد بگیریم که شاخهای هرز رو زدن مهمه اما پیچکها رو زدن مهمتره 👌👌👌
چون وقتی پیجکها رو بزنی دیگه شاخها ودرختان به راحتی قطع میشن👌👌 دقیقا مثل افکار مون اگه یادبگیریم که اگر فردی حسمون روخراب کرد ما به فکر زیبایها بیفتیم تا حس خوب رو تجربه کنیم
حالا بجز رویاها فقط یک لحظه تصویر
خونه و ویو خونهای استاد رو تجسم کنیم
حالمون خوب میشه😍😍
یقین دارم یک روز. میام پیشت استاد جان
بهترینها رو براتون آرزو میکنم چون بهترین هستین😘😘❤❤
سلام خدمت استاد عزیز ، خانم شایسته و هم فرکانسیهای عزیزم
این قسمت یاداور دو تا قانونه برای من :
قانون علف هرز:
زمانی که ما به افکارمون توجه نمیکنیم افکار منفی مثل علف هرز و مثل پیچکهایی که به درختان چسبیده بود و مانع رشدشون میشد در ذهن ما رشد میکنه و هر چه دیرتر به داد این درختها برسیم پیچکها بیشتر و بیشتر و جدا شدن درخت از اونها سخت تر میشه
علف هرزها منابع مغذی که توی خاک هست رو میخورن و اجازه نمیدن که بقیه درختا رشد کنن . هر چقدر باورهای محدود کننده رواز بین ببریم انرژی داریم برای رسیدن به اهدافمون برای حرکت رو به تعالی رو به بالا .
ولی وقتی که درگیر حاشیه ها هستیم و وقتی انرژی ذهنی ما رو این انگلها میخورن دیگه انرژی نمیمونه برای حرکت کردن . باید هر روز درگیر بیهودگیها باشیم
پیچکها همون باورهای محدودکننده کوچکی هستن که دیده نمیشن ولی وقتی باورهای محدود کننده بزرگ رو کنار میزنیم اونها هم دیده میشن . باید خودمون رو جراحی کنیم و آشعالها رو از ذهنمون بیرون بریزیم
قانون تمرکز :
زمانی که شاخه های کوچیک پایین رو میزنیم در واقع داریم تمرکزمون رو رشد و روی هدفهای بالاتر میزاریم
و دراخر سعی کنیم دیدمون رو وسیع کنیم
هر کس از زاویه دید خودش نگاه میکنه مثلا کسی که توی کویره یه جا اب ببینه برمیداره میفروشه ولی کسی که توی شماله اصلا به اون اب نگاه نمیکنه چون فراوونه .
نگاه احساسی به همه چی نداشته باشیم
من فدای تو بشماستاد
استاد الان ۲۹ روزه روزه گرفتیم و … قصدم این نیست که بگم من روزه گرفتم و… میخواستم بگم زمان اذان داشتیم با خانم گل فایل زندگی در بهشت قسمت ۱۴ رو تماشا میکردیم که یهو بعد قطع کردن درخت زیبای بهشتتون گفتین در مورد دوست خدا بیامرز صحبت میکردین که ی هو منم یاد دوست صمیمیمافتادم اینو بخودم گوشزد کردم که تا وقتی کنار هم هستیم قدر همو بدونیم با هم چند روز پیش بحث کردیم ولی به شخصه مثل دادتش دوسش دارم واسه همین زنگ زدم و کلی صحبت با هم کردیم… خلاصه دمت گرم که ما رو میبری به ضمیر ناخودآگاهمون که قطعا به نظر بنده از کودکی که بدنیا میایم دل پاک داریم رفته رفته از این پاکی که دست خود ماست کم میکنیم…چه بهتر که بتونیم بیاد عزیزانمون موقعی که داریمشون باشیم… بازم میگم به خودم گوشزد میکنم و شما قطعا این تکاملات رو طی کزدید
قطعا بهترینید بهمراه خانم شایسته گرانقدر که واقعا با فیلمها و صحنه هایی که میگیرن واسه لحظه ای هم شده ما رو یاد رویاهامون میندازن که در سریعترین ممکن به شخصه در تلاشم با مسیری که شما کوچ بنده هستید تبدیل به واقعیت کنم… اینجا سر سفره افطار بیادتون هستم و اول سلامتی شما و بعد سلامتی مردم گرانقدر ایرانم و جهانیان رو آرزومندم🤲🤲
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی.
واقعا عمل کردن به قانون در هر لحظه از زندگی کاری بزرگ است.
من جز بچه های دوره ۱۲ قدم هستم و تا قدم ۴ اومدم . استاد خیلی فرق کردم نسبت به ۴ ماه پیشم اما دیشب اومدم یه نگاهی انداختم گفتم دلیل اتفاقات خوبی که استاد داره تجربه میکنه همین عمل به قوانینی است که در دوره ها آموزش میده . دیشب با خودم یک تعهدی دادم ، اول اینکه من تمارین و جدی تر بگیرم و از قانون به شکل آگاهانه به نفع خودم استفاده کنم . استاد قبلا من مثلا یک جلسه از دوره هاتونو نگاه میکردن ، چنتا کامنت میخوندم ، کامنت میزاشتم و درآخر تمرینارو حالا کامل یا ناقص انجام میدادم . اما دیشب چه اتفاقی افتاد ؟؟؟؟ من نتونستم بخوابم و دلیلشم نمیدونم چی بود ، اما انگار در ذهن من هیولاها شروع به تاخت و تاز کردند . حدود ۹۰ ٪ افکاری که دیشب در ذهنم میگذشتن بیهوده و مخرب و نازیبا بودند ، بعد اومدم قانون و با خودم تکرار کردم و گفتم اگه فقط زمانایی که دارم فایلی میبینم یا صدای استاد و گوش میکنم اون وقت ها من افکار درست داشته باشم و بقیه روز بزارم افکارم هر چی دلش میخواد بدوزه و ببافه که نتیجه ای نمیگیرم . اومدم عهد بستم که هر لحظه تلاش کنم آگاهانه با خودم صحبت کنم در هر شرایطی که بیکار شدم ، یا تنها شدم یا موقعیتی پیش اومد که افکارم داره برای خودش پیش میره من بیام از کلامم کمک بگیرم تا افکار درست داشته باشم ، تا این چیزهایی که تا الان یاد گرفتم و مرور کنم ، تمارین و انجام بدم ، با خودم به صلح برسم و شناخت بهتری از خودم داشته باشم.
خداروشکر تشخیص اینکه چه کاری به صلاح منه و چه کاری به درد من نمیخوره و خوب بلدم و انجام میدم . امروز تمرین ستاره قطبی و به شکلی که درست بود و تونستم انجام دادم و تا الان تونستم افکارمو مدیریت کنم.
این کار من الان حواس ز و تلاش زیادی میبره اما با گذشت زمان و تکامل راحتتر انجام میدم.
من دنبال نتیجه هستم ، کلیدش کنترل ذهنه ،کلیدش رها بودنه ، مقاومت نداشتنه و…
افکار منفی مثل همین شاخ و برگ های اضافی و علف های هرزه که حتی اگه در بهشتم باشی باید حواست بهشون باشه .
استاد من مثل شما در قم حدود ۱۵ سال زندگی کردم و از همون جا تمرکز بر نکات مثبت و انجام میدادم ، روزایی بود که تنها نکته مثبت اطراف من نگاه کردن به آسمان ،نگاه کردن به ابرها و غروب خورشید بود . همیشه عکس میگرفتم و پست میکردم و یه جمله مربوط به خداوند را زیرش مینوشتم و احساسم بهتر میشد. خودتون میدونید قم چه شرایطی داره اما من با آموزه های شما تلاش آگاهانه میکردم که احساسمو خوب کنم و خدارو شکر الان یه جایی هدایت شدم که آب و هوایی به مراتب بهتر و سرسبز تری و تجربه میکنم.
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی.
از خداوند زندگی با نشاط تر ، اندامی سالمتر و پر انرژی و ثروتی بی انتها برای استاد عزیزم و عزیز دلشون خواستارم .
“خدایا با چیزی که گفتی موافق هستم.
اینکه به کلماتم برای عملی شدن شتاب میبخشی”
من باید از وجودم با خداوند لذت ببرم نه اینکه به خاطر هماهنگی یا خواسته ها.
هر روز باید برنامه ای برای کار کردن روی خودم داشته باشم.
خودم را به دست یار حقیقی بسپارم و ارام شوم.