سریال زندگی در بهشت | قسمت 14 - صفحه 4

به نام خدای هدایتگر من

سلام به استاد عزیزم،استاد نمیدونی چقدر هیجان دارم برای نوشتن

سلام به خواهر خوبم،مریم جانم

سلام به دوستان هم مدارم

وای خدای من کلمه به کلمه ی این قسمت رو باید با طلا نوشت،احساس میکنم اگه این قسمت رو هزار بارم ببینم بازم کمه

خدایا شکرت بابت درختان زیبا

خدایا شکرت بابت بازتاب نور خورشید در درختان و تنوع در رنگ درختان

خدایا شکرت بابت دریاچه ی زیبا

خدایا شکرت بابت تمیزی و پاکی هوای پارودایس

خدایا شکرت بابت خونه چوبیمون روی آب

خدایا شکرت بابت سانتافه ی استاد که نشان از وفور ثروته

خدایا شکرت بابت نرده بون هیولا

خدایا شکرت بابت مسیر درستم

خدایا شکرت بابت همه چیز

بریم برای ماموریت جدید

تمیز کردن درختها،مثه ماموریتی که ما باید هر روز روی باورهای محدود کنندمون کار کنیم و از بین ببریمشون تا به ذهنمون یه صفایی بدیم

استاد ماشالله اینقدر سبک شدین که از نرده بون راحت بالا میرین،خدایا شکرت

خب درختها رو تا حدودی زده شده(باورهای محدود کننده تا حدودی ضعیف شدن) ابزار آماده،بریم که قطعشون کنیم این باورهای سمج و بد قلق رو

چه میز و صندلی جمع جور و خوشگلی،خدایا شکرت

خدایا شکرت بابت تبادل نظر و احترام متقابل استاد و مریم جانم به همدیگه

خدای من این دیگه چه هیولاییه،استاد چه ابزار خوبی،چقدر کارتون رو راحتتر کرده،بابا شما همه چیز داری،خدای من این یعنی حده آزادی و استقلال مالی استاد که در هرچیزی بهترین الگو هستن،خدایا شکرت

چقدر مثه کره شاخه های اضافی رو میبره،خدایا شکرت

ارزش ابزار،خیلی خوبه،چقدر تنوع در ابزار داریمو من تا حالا ندیده بودم،خدایا شکرت که چشممو به روی فراوانی و تنوع در نعمتهات باز کردی

همه چیز راحت،همه چیز در دسترس برای کسی که روی باورهاش کار کرده و این کار کردن تا پایان عمرش ادامه داره،خدایا شکرت

امیدوارم که با هدایت و یاری خداوند منم بتونم این مسیرمو تا پایان عمرم ادامه بدم تا راحتی،آزادی زمانی،مکانی و مالی رو تجربه کنم،الهی آمین

درخت سبک بال میرود بر فراز،آخ چه کیفی داره وقتی باورهای محدود کننده ی ما هم قطع بشن و از بین برن تا ما هم مثه این درخت سبک بال و در آرامش زندگیم و بر فراز آسمان سفر کنیم

درختی که مریم جانم برید اما نیوفتاد مثه باورهای محدود کننده ایی که در ذهن ما به هم وصل شدن و مانع از بین رفتن باورهای دیگه که داریم روشون کار میکنیم،میشن

افکار منفی که به هم وصله،یه دونه رو از بین میبریم،فکر میکنیم که دیگه با کار کردن روی این باور از بین رفته اما نگو که اینا همه به هم وصل هستن

مثه عدم لیاقت که برمیگرده به کمبود اعتماد به نفس،خود سرزنش کردن، احساس خود کم بینی

خدای من اینا همون ترمزهای ریزی هستند که دیده نمیشن،واااااااای خدایا،گفتم که هر کلمه از این قسمت رو باید با طلا نوشت

ما فکر میکنیم با کار کردن روی باورهایی که روشون داریم کار میکنیم،همش همینه،اما میبینیم که هنوز هم چیزی در زندگیمون عوض نشده،اون تغییری(خواسته هامون) که ما دنبالش هستیم هنوز اتفاق نیوفتاده،اینجاست که نباید ناامید بشیم،نباید اجازه بدیم نجواهای شیطانی در ذهنمون شروع به تازیدن کنن،نباید اجازه بدیم ایمانمون از بین بره،و دوباره شروه کنیم به کنکاش در درون خودمون تا باوری که اجازه نداده اتفاقات خوب وارد زندگیمون بشن رو پیدا کنیم و با کار کردن روش،از بین ببریمش

باورهای محدود کننده کوچک که آدم فکر میکنه دیده نمیشن،و در بین لایه های زیرین ذهن قرار گرفتن،باورهایی که پیدا کردن و قطع کردنشون بد قلقه،این دقیقا همون ترمزهای ریز هستند،که با کار کردن روی باورهایی که مشخص هستند،در طی تکامل در بین لایه های زیرین ذهن بالا میان و پیدا میشن،همین باور عدم لیاقت که مشخصه،با کار کردن روش در طی تکامل متوجه میشیم که ترمزهای ریزی چون کمبود اعتماد به نفس،خود سرزنش کردن،احساس خود کم بینی رو داریم

خدای من تووی هر جنبه از زندگیمون نگاه کنیم پر از ترمزهای ریزه

باور کمبود ثروت که مشخصه،ترمزهاش نگرانی برای پول خرج کردن،تخفیف گرفتن،حسرت خوردن،حسادت،سخت پول در آوردن،عدم لیاقت،ثروت ما رو از خدا دور میکنه و…

باور عدم ارتباط با خداوند،اینکه از بچگی بهمون گفتن نمیتونیم خودمون مستقیم با خدا حرف بزنیم و ازش چیزی بخوایم همیشه باید پیامبران،امامان رو واسطه قرار بدیم

ترمزهاش عدم لیاقت در ارتباط با خداوند،اینکه خداوند هر لحظه جواب نمیده،اینکه خداوند مارو به اندازه ی پیامبران،امامان دوست نداره،اینکه خداوند ما رو به دنیا اورده تا زجر بکشیم اما در عوضش اون دنیامون گل و بلبله و…

باور عدم سلامتی

ترمزهاش اینکه خیلی ها مریض هستند،شاید خداوند توو سرنوشت ما هم بیماری گذاشته باشه،اینکه باید بپذیریم بیماری برای همه ست،اینکه ما لیاقت سلامتی نداریم و…

باور عدم لیاقت

ترمزهاشو استاد گفتن

خدای من این عدم لیاقت توو همه ی جنبه های زندگیمون ریشه داره،این دقیقا پاشنه آشیل منه عدم لیاقت

ایشالله که در طی تکامل در هر جنبه از زندگیم با کردن کار روی این باور محدود کننده بتونم لیاقت واقعیمو بدست بیارم

خدای من دیده ام خیلی داره گسترده میشه خدایا شکرت

تفکر احساسی که بیایم عقل و منطقمون رو کنار بزاریم و احساسات و عواطف رو جایگزینش کنیم(جهل )

وای من داشتم جهل میکردم،بزار براتون بگم من چه جهل خنده داری دارم،خونه ما هم جلوش،هم پشت سرش باغه‌،بعد غروب که میشه اگه پنجره ی اتاق باز باشه،خونه پر از پشه میشه،آقا اینا منو همش نیش میزنن،اما من دلم نمیاد بکشمشون،میگم گناه دارن،آخه گفتن پشه کوره یک روز عمر میکنه،گفتم بزار همین یک روز رو لذت ببرن،آقا منم بعضی شبها از بس دست و پامو میخارونم،نمیتونم بخوابم😀😀

خدایا من چقدر جسم خودمو زجر دادم برای احساسی که از روی جهل بوده،امشب دیگه براشون دارم😀

تازه این یکیشونه،خیلی دیگه جهل دارم

خدایا شکرت که آگاهم کردی تا منو از احساس و عواطفی که جز ضرر چیزی برام نداشتن،جلوگیری کنم،خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت

چقدر لذت بخشه،تغییر شخصیت،تغییر نگاهمون به زندگی،واقعا الان با این آگاهی این لذت رو با تموم وجودم حس کردم،خدایا شکرت

استاد خدا رحمت کنه دوستتون رو،جاش تووی بهشت باشه

چقدر عالی،یعنی وقتی از چیزی ناراحتیم و نمیتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم،باید به یه طریقی ذهنمون رو آروم کنیم،خب استاد تصمیم گرفته بیاد درختها رو تمیز کنه

من همیشه در همچین مواقعی یا میرم پیاده روی،یا دوش میگیرم یا فایل از استاد گوش میدم

قانونی که هرگز تغییر نمیکنه،مرگ عزیز باشه،ورشکستگی باشه،بیماری باشه و…

احساس خوب=اتفاقات خوب

احساس بد= اتفاقات بد

همینه دیگه ما وقتی حالمون خوبه که خوبه،هنرمون رو باید زمانی که احساسمون بد نشون بدیم و بتونیم توانایی کنترل ذهنمون،توانایی کنترل احساسمون رو بدست بگیریم

هر کسی از زاویه دیده خودش به دنیا نگاه میکنه،براساس تجربیات خودمون به دنیا نگاه میکنیم،دقیقا همینطور،اینم قسمتی از شخصیت منه که باید اصلاح بشه

مثلا بریدن درختها در بعضی از جاها مثه ایران میشه باهاش ثروت بدست آورد برای صاحب درخت

و بریدن درختها در بعضی از جاها مثه امریکا میشه ثروت برای کسی که درختها رو قطع میکنه

وای خدای من تنوع در بدست اوردن ثروت،همینه که خداوند بی نهایت راه داره که به ما ثروت و فراوانی برسونه

مثال آب هم همینطوره

سفر کردن،مهاجرت کردن،حرکت کردن که دیده آدمو بازتر میکنه،جهان بینی آدمو گسترش میده

واقعا سریال زندگی در بهشت،سفر به دور امریکا دیده منو نسبت به زندگی خیلی خیلی خیلی عوض کرده،تازه میگم خدایا منکه اول راهم اینهمه دیدم تغییر کرده،زیبا شده،منکه میخوام تا آخر عمرم توو این مسیر باشم قراره چی بشم،خدای من فکرشم لذتبخشه

درس:دنیارو از دیده خودمون نبینیم،دیده مون رو بزرگتر کنیم

یکی از این آگاهی هایی که من از این درس گرفتم اینه آدمها رو قضاوت نکنم،کاری که من این روزها خیلی دارم روش کار میکنم

دیگه وقتی میبینم کسی کاری انجام میده،وقتی ذهنم میخواد شروع کنه به قضاوت کردن،میگم مرضیه شاید توام جاش بودی همینکار رو میکردی،میگم تو تووی زندگی اون نیستی،تو بیرون از گود ایستادی و داری اونو تماشا میکنی،اما اونی که خودش توو گوده میدونه که چرا چنین حرفی زده،چرا چنین رفتاری کرده و هزار تا چرای دیگه

واقعا چقدر زندگیمون شیرین میشه اگه سرمون توو کاره خودمون ،توو زندگی خودمون باشه،هی نخوایم قضاوت کنیم،تقلید کنیم،جلب توجه کنیم و…

فقط خدا میدونه که چقدر خوشحالم،چقدر دارم بال بال میزنم برای کار کردن روی خودم تا زندگیمو شیرینتر کنم،چون با ورودم به این مسیر زندگیم شیرین شده،اما خییییییییییییلی کار دارم تا اون شخصیتی رو که دوست دارم برای خودم بسازم و به خودم و خدای خودم قول دادم هرگز دیگه به گذشته برنمیگردم و تا آخر عمرم روی خودم کار میکنم تا رسالتمو در این دنیا به نحو احسنت انجام بدم و از زندگی،از هر لحظه ش لذت ببرم،خدایا شکرت

واقعا کار همیشگی ما اینه که هر روز روی باورهای محدود کنندمون کار کنیم تا نتایج لذتبخشی برامون به ارمغان بیاره

نکته طلایی از زبان استاد:باید برای لذت بردن از زندگیمون هر روز روی خودمون کار کنیم،باورهامونو اصلاح کنیم که اگه کار نکنیم رشد میکنن و زندگیمون بدون لذت میشه

البته استاد هر کلمه از این قسمت رو که ما از زبون شما شنیدم،همش پر از نکات طلاییه

چقدر خوبه که شما دستی از دستان خدا شدی تا معنای واقعی زندگی کردن رو به ما یاد بدی،میتونستی مثه خیلیها به نجواهای شیطان گوش بدی و الان اینجایی که هستی،نباشی،اما همین ایمانتون،اراده ی شماست که الگوی شده برای من،برای حرکت در مسیر صراط المستقیم

منابع واقعا مثه همین کمبود اعتماد به نفس،خود سرزنش کردن،احساس خود کم بینی که دارن از منبع لیاقتمون تغذیه میکنن و اجازه نمیدن لیاقتهامون شکوفا بشه

درخت کاجی که مثه ثروت،لیاقت،روابط عالی،معنویت،ارامش،سلامتیه که منابعی چون کمبود،عدم لیاقت،بیماری،اضطراب،عدم ارتباط با خداوند اجازه نمیدن فراوانی،لیاقت،روابط عالی،ارامش،سلامتی،معنویت دیده بشن

وقتی همین باورهای محدود کنندمون رو از بین ببریم،انرژی داریم برای رسیدن به اهدامون،انرژی برای حرکت به سوی تعالی،و رشد،رشد،رشد

وقتی که باورهای محدود کننده رو مثه انگل از بین ببریم دیگه انرژی روحی،ذهنی،وجودی داریم برای حرکت کردن

و این حررکت تا همیشه ادامه پیدا کنه نتیجه ش میشه رشد،رشد،رشد

تار عنکبوت،زنبور در مسیر،مثه همین باورهای محدود کننده هستند که در مسیر زندگیمون باعث میشن اتفاقات بد برامون بیوفته،ما رو از حرکت به سمت خواسته هامون بایستونه،اما وقتی این باورها رو مثه تار عنکبوت،زنبور از بین ببریم مسیر زندگیمون تمیز میشه،لذت بخش میشه و همین باعث میشه که در مسیر زندگیمون بتونم راحت و بدون مانعی حرکت کنیم تا به خواسته هامون برسیم

وقتی باورهای درستمون رشد کنند،دیگه باورهای محدود کننده نمیتون بیان میسر زندگیمون رو نازیبا کنند

با پیدا کردن ترمزهای ریز در ذهنمون و کار کردن روی ترمزهاست که باورهای درستمون رشد میکنند

وقتی روی باورهای محدود کننده بزرگ و مشخص کار کنیم اونها رو از بین ببریم،تازه میرسیم به ترمزهای ریز که همون قسمتی از باورهای محدود کننده هستند،درسته که زحمت بیشتری میخواد برای از بین بردشون اما وقتی از بین برن جریان نعمت،ثروت وارد زندگیمون میشه

و مثه دیدن درخت کاج دیدنی میشه همون رسیدن به خواسته هامون

ممنونم استادم،واقعا نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم برای این فایل بینظیر،ممنونم مریم جانم که مثه همیشه شاهکار کردی

پروردگارم از تو چطور تشکر کنم تا ذره ایی تونسته باشم جبران مهربونیات،آگاهی هات،هدایتهات و… کنم

فقط میتونم بگم با سلول سلول بدنم خدایا شکررررررررررررررت

دوستون دارم