سریال زندگی در بهشت | قسمت ١46

بنام خداوند متعال

سلام به استاد و مریم عزیزم

سلام به تمام دوستان زندگی در بهشتی

شروع این قسمت با صدای استاد و دیدن نمایی از پارادایس…

بارون شدید و کولاکی که شب قبل اومده و صبحش همه چی اینقدر آروم و دلپذیر شده.

استاد در رو که باز کردین چه حالی داد اصلا انگار یک نسیمی به صورتم خورد و شنیدن صدای طبیعت که میگفت همه چی مرتبه…

امروز استاد برامون فیلمبرداری میکنه و صحبت میکنه.

اونم با عشق از عشقش میگیره.

مریم بانو قراره چه شاهکاری بکنه نان پیازی زیتونی رزماری ایی درست کنه.

مریم جان اون برق چشمات پر از حس خوبه پر از عشق و انرژی خوبه. اون لبخندی که روی صورتت داری و با شوق و ذوق میخوای یکاری رو انجام بدی اونم مفتخر هستی که استاد ازت فیلم میگیره و استاد هم بعدش مفتخر میشه تا با شما اون نون معرکه رو نوش جان کنه.

مریم جان اینم حس خوبت رو تحسین میکنم

این همه شور و شوقت رو برای آشپزی تحسین میکنم.

این همه بی ریا بودن و خودت بودنت رو تحسین میکنم.

این همه مرتب و منظم بودنت رو تحسین میکنم.

این همه زیبا و خوش لباس و خوش سلیقه هستی تحسین میکنم.

این همه که داری هربار بزرگ و بزرگتر میشی تحسین میکنم.

این همه راحت تر و در صلح تر باخودت شدی که باشی جلوی دوربین رو تحسین میکنم.

ین همه توی دل ترس ها و نگرانی هات رفتی رو تحسین میکنم.

این همه با عشق از کارت یادت میاد و مصداق میشه اون دفترچه راهنمای نانوایی با دفترچه راهنمایی که معرفی میکنی به سادگی تحسین میکنم.

خیلی حرکت باحالی بود یکجورایی از این تریبون استفاده کردی اونم بجا به موقع با یک مثال.

اصلا برات هم قطعا حرف مردم مهم نیست چون میدونی که حرف و نیت تو رو قرار نیست همه درک کنن چون میدونی و به ما هم یادآور میشی که وقتی حست میگه اینکار الان درسته انجام میدی فارغ از نگاه و حرف مردم…واقعا همین حرکت به ظاهر کوچیک چقدر نکته و درس داره برای ما بچه های زندگی در بهشتی.

اینکه کار ما جدا از زندگی نیست. کار ما بخشی از زندگی ماست که به اونم باید با عشق یاد کنیم و حتی معرفی اش کنیم.واقعا ازت ممنونم.

منم خیلی دوست دارم تمام دوره هایی که جدید میاد یا قبلا روی سایت بوده رو بخرم. از اونجایی که خوره یادگرفتن و کسب اطلاعات بودمو هستم اما الان هم از نطر نقدینگی خوب نیستم هم باید یاد بگیرم حجم اطلاعات بالابردن مهم نیست از همون هایی که دارم درست استفاده کنم درست عمل کنم و تمرین و تمرین کنم برای بهتر شدن تو نکته ها و آگاهی هایی که بدست آوردم نه اینکه هی برم سراغ چیز جدید یک دوره جدید یک کلاس جدید…یک مدتی هست که کلا فقط چسبیدم به اگاهی های سایت و بیخیال چیزهای مشابه در این زمینه شدم.

اما صمیمانه میگم دوست دارم که همه دوره ها رو داشته باشم

اما قلبمم میگه این راهش نیست و قلب ومنزقم یگه چیزهای خوبی که الان داری رو بچسب و بارها و بارها گوششون بده و بذار بره تو وجودت تا توی انجام و استفاده از اونا ماهر بشی…

واسه همین حسرت نمیخورم چون میدونم به وقتش هر دوره ایی که لازمم میشه بهش میرسم و تمرکزم به دوره عالی هست که الان دارم روش کار میکنم. قدم دومی شدم…

حدایا شکرت که دارم مینویسم و دارم چیزهایی که به ذهنم میاد بدون مقاومت در نوشته هام جاری میکنم.

خدایا شکرت که اینقدر آرامش رو حس میکنم.اینقدر درک های جدید و آگاهی ها رو حس میکنم.

خدایا شکرت که دوستان بینطیری در سایت دارم.

بخاطر داشتن وجود نازنین هایی مثل استاد سیدحسین عباسمنش و مریم شایسته

خدایا ممنون بخاطر این نعمت ها و امکاناتی که در اختیار داریم.

چه حس خوبیه دیدن این همه نعمت خدایا ازت متشکرم که دارمت.

هر چیزی یک دفترچه راهنمایی برای خودش میتونه داشته باشه.

برای رسیدن به احساس خوب میتونیم با کمک از دفترچه راهنمای خوب و بروزی که در سایت هست بنام دوره به صلح رسیدن با خودمان استفده کنیم.

چقدر عالی گفتی مریم جان که لازمه رسیدن به همه ی خواسته ها رسیدن به احساس خوب هست.

شما یک دفترچه راهنما داری اصل هایی رو به شما گفته ولی با خلاقیت خودت میتونی شخصی سازی کنی.

مثلا اصل موضوعی که من از این دفترچه راهنما نانوایی متوجه شدم ترتیبی که از جامد به مایع داری. این اصل هست.

بعد با خلاقیت و شناسایی مزه ها بجای کدو و دارچین اومدی پیاز و رزماری اضافه کردی.واقعا دمت گرم به این حلاقیت و جسارت.

بعد از چهارساعت رفتیم با هم سراغ نانی برای ما بچه های زندگی در بهشتی پختین.

عجب نانی شده بود.

چه ظاهر باحالی خیلی هیجان انگیز بود.

استاد من عاشق اون صداهایی در میارین و من میدونم اون کودک درون پر از شوق تون هست که هرزگاهی میاد و خودی نشون میده. آخه منم پاهی از این صداها از خودم در میوردم و یک مدتی بود فکر میکردم چقدر من هنوز بچه ام چون همسرم خیلی جدی برخورد میکرد و گاهی هم باخودم میگفتم چرا یهو صدامو بچگانه میکنم. راستش یک روز به همسرم گفتم من دیگه نمیخوام صدامو عوض کنم و سعی میکنم خودم باشم همین صدای اصلی خودم باشه.

اما استاد باورتون میشه یکماه هم نشد یا شاید بگم ده روز هم نشد نمیدونم دقیق، که نتونستم و یهو خودش سر یک هیجانی پرید بیرون.

تا اینکه در سریال سفر به ذور آمریکا یک قسمت دیدم که شما هم این حرکت رو دارید با خوم فکر کردم چرا من خودمو از این توانایی که داشتم میخواستم محروم کنم. واقعا چرا… و از اونجا به بغد شد که آزادش گذاشتم و با خودم گفتم این صدای بچگانه هم صدای خودمنه و دوستش دارم و باهاش راحتم و صدای کودک درونم رو پذیرفتم و چقدر باعث شادی ام میشه و حتی شادی همسرم یا حتی عزیزانی که کودک درونم اونجا براشون خودش رو نشون میده.

یهو یاد این خاطره افتادم و بنظرم منم ناخودآگاه برای به صلح رسیدن با خودم کارهای هدایتی رو انجام دادم و همیشه برای رشد و بزرگ شدن در حرکت بودم و سعی کردم که همیشه در حرکت بمونم.

واقعا خداروشکر بخاطر این نان و اون بوی خوشش

واقعا خداروشکر بخاطر اون ظاهر هوس برانگیزش

واقعا خداروشکر که تکنولوژی در همه جا و در همه حال در خدمت ماست

واقعا خداروشکر که تخم مرغ محلی و سالم دارین و حتی توی نان هم ازش استفاده میکنید.

واقعا خداروشکر بخاطر این همه تنوع غذایی

واقعا خداروشکر بخاطر حس خوب ثروتمند بودن و در اختیار داشتن نعمت ها و استفاده درست از نعمت ها

چقدر خوب بود رفتن به آشپزخونه پارادایس و دیدن کدبانو پارادایسی اونم با یک ویو عالی در بک گراندش

چقدر قلبم رو باز کرد اون چشمان پر از برق و حس خوب شما مریم جان.

چقدر عالی بود همراهی و فیلمبرداری استاد عزیزمون

واقعا متشکرم برای نان عالی که برامون تهیه کردین و فیلم پر از عشقی که گرفتین واقعا ممنون…

سلام دوست من

سلام رها جان

وای چه کولاکی به پا کردی در نوشتن کامنت.

وای که چقدر با تک تک جملاتت لمس کردم حس کردم و چقدر زیبا از خدا نوشتی.

الان که برات مینوسم بغض گلومو گرفته و نمیدونم چی میخواستم برات بنویسم گیجم گیج اینکه خدا با ما چه ها نمیکنه و چطور ما رو هدایت میکنه.

منم دیگه مصمم به یاد میارم که از خدا کم نخوام و به یاد میارم این جمله ات رو:

“و چقدر من از خودم خجالت میکشم که هنوز از این خدا کم میخوام!!!!!!”

بهت خیلی تبریک میگم.

تو دچار شدی و دچار یعنی عاشق

من تحسین میکنم این حال عاشقی رو این سکوت متصلت رو…

من تحسینت میکنم که تو همه خدا میبینی…

این عشقه عشقه عشق…

من قلبم کاملا تو رو درک میکنه که منم یکبار این حس وصل شدن و عشق حقیی رو درک کردم. اما دوباره میخوام حسش کنم یک حس پایدار. حسش کنم با ثروت و بدست آوردن پول و ساختن خواسته هام نه از دنیا بریدن.

که الحق معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه…

رها جان ازت ممنونم که نوشتی.

ممنونم که ردپای زیبا و ماندگار و تاثیرگذاری رو خلق کردی.

و از خداوند هم ممنونم که منو به کامنت تو هدایت کرد و خوندم و حال منم دگرگون کرد.

ما به دنبال نان پختن برای خودمون هستیم به روش خاص برای خودمون و این قسمت ما رو پخته تر کرد برای اینکه انرژی حاکم بر جهان رو در همه چیز ببینم که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست.

…………………

این جملات هم با عشق تقدیم بتو رهای عزیزم

دیدی که هر اتفاق خوب تنها نتیجه قلبی پاک بوده است و خواهد بود.

و قلبت را پاک کردی و ساده تر شدی.

و سادگــــی یعنی رهایـــی

و همین است که اینجایی

و هنوز مشتاقی

و حالا میشنوی صدای خود ابدیت را که در درونی ترین لایه های وجودی ات با تو حرف میزند……

.

.

.

………………………

برات بهترین ثروت ها و نعمت های و زیبایی ها و حال ها رو میخوام

برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند خواستارم.

ارادتمندت فهیمه پژوهنده

سلام و عرض ارادت خدمت شما دوست عباسمنشی عزیز

ممنون از دقت و توجه خوبتون.

ممنون که اینقدر خوب دارین نکات خوب رو درک میکنید و یادآوری میکنید.

واقعا همینطوره نباید بخاطر باورهای محدود کننده ایی که در گذر زمان و بزرگ شدن هامون کسب کردیم رو نگه داریم چون مانع هستن برای بروز احساسات ناب مون…احساسات خوبی که منجر به اتفاقات خوب میشن چون قانون جهان فرقی نمیکنه در گذر این زمان ها…..

باز هم ممنون از توجه شما

به راستی که من نه ترسی دارم نه غمی چون دوستان آگاهی چون شما دارم چون خدایی دارم که همیشه بخوبی منو هدایت میکنه با دستانش….

بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو ار خداوند برای شما خواستارم.

اردتمند شما فهیمه پژوهنده

سلام به شما دوست هم فرکانسی ام

سلام به شما یکتا عزیز

واقعا اومدم ک تشکر صمیمانه برای این ردپای زیباتون بکنم. که نشانه ی امروز منو با آگاه شدن به یکی از ترمزهام کامل تر کردین و متوجه شدم.باورت میشه به واسطه پیدا کردن کامنت شما که به عنوان کامنت منتخب روی این فایل خوندم از صفحه اول کامنت ها رو هی اومدم پایین تا ببینم کجاست متن کامنتت و تشکر کنم.البته من رسیدم گیج شدم اسمتون “امیر” هست یا “یکتا” شما خانم هستین یا آقا. الانم که دارم پاسخ کامنت مینویسم بالای باکس تایپ دیدگاه نوشته “پاسخ به امیرانی” البته از اصل دور نمیشم.مهم اینه شما رو تحسین کنم.

تحسین کنم از اینکه ردپای زیبایی از خودت گذاشتی.

تحسین کنم از اینکه کامنتت منتخب شده روی فایل146 زندگی در بهشت .

تحسینت میکنم که اینقدر قشنگ در مسیر تغییر خودت بدون هیچ عامل بیرونی قدم برداشتی و اینقدر قشنگ باورهایی رو در وجود خودت کشف کردی که تو رو در توحیدی عمل کردن قوی تر کنه.

واقعا این قسمت کامنتت رو بهش خیلی فکر کردم و تو دفترم نوشتم انگاراینم بخشی از ترمزهایی هست که من باید درستش کنم که یکجورایی برمیگرده به درک درست صبر در قران که همون قانون تکامل میشه. که متاسفانه با درک ناصحیح از کلمه صبر و درک و شناخت نادرست از خدا، باورهامون

اینقدر مقاومت و ترمز دارند و زندگی رو سخت میکنه. من میخوام آسان بشم برای آسانی ها. خدا هم داره بهم نشون میده و بازهم سپاسگزارم که دستی از دستان خدا شدی برام تا بهتر باورهای مخرب وجودم رو ریشه یابی کنم.

” میگفتن کسی که توی این دنیا صبر داشته باشه وبا مشکلاتش کنار بیادیا بجنگه (مث من که هرکاری میکردم تا حلش کنم) یعنی یه جورایی تحمل کنه دنیای بعدی جایگاه خیلی خوبی داره”

یکتا جان واقعا سپاسگزارم از اینکه دست به قلم شدی و نوشتی و اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی.

“چقدر بعضی از ما ادم ها سمجیم وخودمونو با مشکلات وسختیهایی که هست یا پیش میاد با باور و فرهنگ اشتباه وِقف میدیم.”

خدایا شکرت برای این اگاهی ها

خدایا شکرت برای بودن در مسیر رشد و پیشرفت و آسان شدن

برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواستارم.

ارادتمند شما فهیمه پژوهنده