سریال زندگی در بهشت | قسمت ١47

سریال بهشت قسمت 147

با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان همراه همیشگی و دوستان زیبا بین و زیبا نگارم

خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار

باور میکنید استاد تا عکس این فایل رو دیدم ی لحظه فکر کردم هواپیمای شخصیتون رو خریدین و آوردنش پاردایس براتون

از بس ما عادت کردیم به دیدن خرید های شما هرچی رو میبینیم فکر میکنیم شما خریدین و مالکش هستین حتی ی همچین چیز هیولایی و این نشون دهنده ی اینه که شما باور شدن رو خیلی خوب به ما آموزش دادین که دیگه از دیدن هیچ چیزی تعجب نمیکنیم .خدایا شکرت به خاطر ساختن این باور در وجودمون

اما دیدن اون آروی زیبا منو یاد سفر به دور آمریکا انداخت و تجربه های نابی که باهاش کسب کردم .میل به سفری که در وجود من شکل گرفته .سفرهایی ساده و آسان که اصل و اساسش رو هدایت شکل میداد . سفرهایی که هدفشون لذت بردن از مسیر بود نه رسیدن به ی مقصد خاص .سفرهایی که بعد تجربه رو عمیق و عمیق تر میکردن و به طبع اون کیفیت زندگی هم بالا میرفت و عمق دانایی بیشتر و بیشتر و چه یادآوری شیرینی

اینقدر شما ها اون تخم مرغ هایی رو که هر روز جمع میکنین رو تحسین میکنین و بابت اونها شکر گزار هستین که جهان داره بیشتر و بیشتر از اون رو وارد زندگیتون میکنه

پیدا کردن اون تخم مرغ اونهم زیر آروی نشان از هدایت مریم جان به سمت زیباییها داره .وقتی جهان میبینه این آدم اینقدر به دنبال زیباییها هست هدایتش میکنه به زیر آروی تا اون جا ی همچین زیبایی رو ببینه

استاد اگر شرکت میلواکی بدونه که شما اینقدر خوب و عینی و عملی دارین محصولاتش رو تبلیغ میکنین صدها مدال افتخاری بهتون میده. اینجاست که قشنگ درک میکنم که اگر ما توی مسیر درست باشیم خداوند و جهان برامون تبلیغ میکنن و آدم ها رو هدایت میکنه به سمت ما. و نکته ی دیگه کیفیت محصوله .وقتی کیفیت تولید بالا باشه همین خودش ی تبلیغی میشه برای اون شرکت سازنده که بیشتر فروش داشته باشه

استاد دیشب زدم روی نشانه من و از خدا خواستم من رو به عشق واقعیم هدایت کنه و اون قسمتی از سریال بهشت اومد که مریم جان در مورد دیتیلی تمیز کردن کلبه صحبت میکرد بعدش با خودم فکر کردم و متوجه شدم که من واقعا از تمیز کردن محیطم لذت میبرم و امروز وقتی این فایل رو پلی کردم دوباره یاد عشقم به تمیز کاری افتادم که اگر من هم توی پاردایس بودم حتما مثل استاد و مریم جان از تمیز کردن اونجا لذت میبردم . الان که شما دارین با اون بلوئر برگ ها رو جمع میکنین انگار من خودم اون رو دست گرفته بودم و داشتم اون برگها رو جمع میکردم حتی با خودم میگفتم استاد جان اول از اونجا شروع کن بعد بیا اینجا بعد……..اینقدر که من دوست دارم محیطی که توش زندگی میکنم اول از همه مرتب و بعد تمیز باشه. امروز با این فایل مهر تاییدی خورد بر این عشق و علاقه من. این کاریه که اگر بمن پولی هم داده نشه حاضرم هر جایی که زندگی میکنم این کار رو انجام بدم چون از این کار لذت میبرم

خدای من چه قدرتی دارن این باطریها .این انرژی که توی این باطری ها هست فقط ی ذره از قدرت اون خالقی هستن که تنها قدرت جهانه دیگه وقتی تمام این جهان رو با این بزرگی و عظمتش قسمتی از اون انرژی بدونیم دیگه خود اون انرژی و منبع چی هست!!!!!!!!!!! واقعا فکر کردن بهش آدم رو به خضوع و خشوع وادار میکنه .

با دیدن همزمان خورشید و ماه توی آسمون یاد قرآن افتادم که بارها وبارها به این دو اشاره میکنه و حتی بهشون سوگند یاد میکنه که توجه ما انسان ها رو به این دو نشانه عظیمش جلبه کنه که با تفکر در اونها به قدرت ربمون پی ببریم:

یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ ذَٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ ۚ وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ(فاطر 13)

شب را به روز درمى‌آورد و روز را به شب درمى‌آورد، و آفتاب و ماه را تسخیر کرده است [که‌] هر یک تا هنگامى معین روانند؛ این است خدا پروردگار شما؛ فرمانروایى از آنِ اوست. و کسانى را که بجز او مى‌خوانید، مالک پوست هسته خرمایى [هم ]نیستند.

از خورشید و ماه تا توحید و یکتاپرستی اینه پیام دیدن ماه و خورشید در دو طرف آسمان پاردایس

چقدر لذت بخشه که توی باغ خودت درخت گردو داشته باشی چون من عاشق گردو هستم همین دیدن این پوسته هاش و درختش به من حس خیلی خوبی داد .ما تو حیاط خونه خواهرم اینا درخت پرتقال انار لیمو انگور و انجیر داریم وقتی شکوفه میدن دیدنشون لذت بخشه و زیبایی خودشون رو دارن .وقتی هم میوه میدن و میری زیر درخت با دست های خودت میوه ها رو میچینی و بوشون رو حس میکنی لذتش چند برابره .البته من قبل از آشنایی با استاد حس خاصی نسبت بهشون نداشتم اما از وقتی که یاد گرفتم تمرکز بر زیبایی ها رو دیدن برگها سبز فسفری تازه جوانه زده مینیاتوریشون که کم کم رشد میکنن و بوی شکوفه هاشون واقعا تحسین برانگیزه .

چقدر با دیدن اون زمین خشک داخل چیکن شا حس خوبی بهم دست داد مطمانم که اونم مرغ و خروس ها هم حس خوبی دارن

خدایا شکرت چقدر فراوانی تخم مرغ

چقدر دوست دارم این حس به اشتراک گذاشتن شما مریم جان رو که دوست دارین دیگران هم در لذتی که شما میبرین سهیم بشن

چقدر هم مدار و هم فرکانس بودن آدم هایی که دارن با هم زندگی میکنن عمق لذت بردن ها رو زیاد میکنه مخصوصا که اونقدر روی خودشون کار کرده باشن که از کوچکترین چیزهایی که میبینن هم مشترکا لذت ببرن .چقدر زندگی شیرین و لذت بخش میشه

استاد وقتی کلمه اکسیژن رو میشنوم یاد صحبت هاتون در مورد ثروت می افتم که ثروت مثل اکسیژن همه جا هست اما خیلی از آدم ها این رو باور نمیکن و واسه همین هم ثروت جریان پیدا نمیکنه تو زندگیشون. و من چقدر دارم سعی میکنم این باور رو در خودم پر رنگ تر کنم و نشونه هاش هم داره پدیدار میشه . من همین ماه بهمنی که گذشت به اندازه سه ماه قبل درآمد داشتم و این نشون میده که کار کردنه داره جواب میده .

چقدر همین شوخی کردنهاتون لبخند رو روی لب ما میاره و این هم یکی از نعمت های همراه شدن با سریال بهشته .سریالی که تمرکز بر زیبایی و شادیه . اتفاقا امروز صبح خواهر زادم داشت یکی از کانالهای تلویزیونی رو نگاه میکرد اونم اول صبحی ی لحظه که رفتم برای صبحانه دقت که کردم هزار تا باور مخرب توش بود در مورد کمبود و متاسفانه هر کدومش هم بارها و بارها تکرار میشدن بعدشم یادم اومد حرف های شما رو در مورد شکل گیری باورها که باورها همون افکاری هستن که بارها و بارها تکرار شدن. بعدش سپاسگزار خداوند شدم که با آشنایی با شما دو ساله که تلویزیون رو گذاشتم کنار و گرنه معلوم نبود چقدر باورهای مخرب ماندگارتر میشدن توی ذهنم من

اونجایی که شما مریم جان به استاد گفتین ی بار دیگه هوا بده به اون برگها خیلی با حال بود با خودم فکر کردم چقدر این توانایی خلق لذت توی شما قوی شده که که لذتی که نا آگاهانه و با ی ایده ایجاد شده بود رو دوباره خودتون آگاهانه خلقش میکنین و با این کارتون بیشتر توی حال خوب و احساس خوب میمونین و این خودش ی مهارته برای لذت بردن بیشتر

چقدر اونجایی که استاد گفتین اون موزه رو پیدا کردین حرفهاتون جالب بود که اولش گفتین تصادفی پیداش کردین و بعدش اصلاح کردین گفتین هدایتی پیداش کردین و باز هم حرفهای شما برام مرور شد که هیچ اتفاقی که ما داریم توی زندگیمون تجربش میکنیم تصادفی نیست همش بر میگرده به باورها و افکارمون و فرکانسی که ارسال میکنیم

خدای من چقدر تنوع چقدر فراوانی هواپیما و هلی کوپتر .تا حالا اینقدر از نزدیک ابهت و عظمت اینها رو ندیده بودم. من بخاطر اینکه ی دو سالی از عمرم رو شاهد جنگ توی منطقه خودمون بودم هر وقت صدای هواپیما رو میشنوم نا خودآگه ی حس ترسی بهم دست میده چون اون موقع ده سال بیشتر نداشتم و هر وقت ی هواپیما از بالای سرمون سرد میشد بعد چند دقیقه ی جای شهر بمباران میشد

اما الان که دارم از نزدیک اینا رو میبینم اون ابهت و عظمتشون و اون خلاقیتی که توی ساختشون اعمال شده منو مبهوت خودش میکنه تازه اینا مال حداقل 100 سال پیشن

و چقدر خوب نگه داری شدن که اینقدر نو موندن و این نشون دهنده ی ارزش و احترامی هست که آمریکایی ها برا همه چیز قائل هستن

وقتی استاد کنار اون هواپیماها قرار میگرفت با خودم فکر میکردم که موجودی به اسم انسان که اینقدر از لحاظ جسمی در مقایسه با چیزهای دیگه ضعیفه چقدر قدرت ذهنی فوق العاده ای داره که میتونه همه ی این چیزها رو به تسخیر خودش دربیاره و همین اون رو لایق اشرف مخلوقات بودن کرده.

و چقدر اطلاعاتی که راجع به اون هواپیماها نوشته بودن جامع بود .البته این وِیژگی شخصیتی آمریکایی هاست که هر وقت میخوان اطلاعات بدن کامل و بی نقص میدن و کم کاری نمیکنن

دیدن این هواپیماها اونم توی آمریکا یادآور اون حرفاتونه استاد که اتفاقات به خودی خود نه خوبن نه بد اون نتیجه ای که ما از اون اتفاقه میگیریم مهمه . با دیدن اینا ی نفر ممکنه به پیشرفتی که دائما توی جهان در حال رخ دادن برسه ، به قدرت تفکر و خالقیت انسان پی ببره و بعدش به قدرت تنها فروانروای این جهان و خالقیت نامحدودش که این انسانه ی جزیی از اونه

یکی دیگه ممکنه به قدرت جنگ افروزی و …………………….. این تفاوت دیدگاهه که تفاوت در نتایج رو ایجاد میکنه

عزیزم اون بچه چقدر خوشگل بود و چجوری خیره شده بود به دوربین

الکی نیست که آمریکا ادعای قدرت نظامی برتر بودن رو میکنه حقشه . هر کسی توی این دنیا هر جایی هست توی جای درستشه و این یعنی عدالت

و چقدر اون پرچم خوشرنگ آمریکا داشت خوش میدرخشید

سپاس استادعزیز و مریم جان برای به انفاق کردن این زیباییها