سریال زندگی در بهشت | قسمت 150

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان‌، به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام خدای هدایتگر به سمت زیبایی های بیشتر

سلام استاد و مریم عزیزم عاشقتونم

و سلام به دوستان هم فرکانسی عزیزم

استاد جان چه مراقبه ای بود تمام زیبایی ها یک قدمی شما بود و شما دو عشق هر کدوم رو صندلی های خودتون نشسته بودید و کاملا در لحظه و غرق در زیبایی بودید این همه رنگ رو پرهای زیبای مرغ ها خروس ها اردک ها گنی ها بوقلمونها خدای من چه رنگهایی دارند و رنگ آبی دریاچه و انعکاس تصویر خورشید رو آب دریاچه خدایا چقدرررررررر زیبا بود و انعکاس درختها رو آب دریاچه و این همه درخت و چمنهای روی زمین آب و هوای بهشتی خدای من از کدوم زیبایی ها بگم کدوم بمونه خونه چوبی روی آب دریاچه همیشه جاری خدایا شکرت خدایا شکر ت خدایا شکرت

عاشقتم مریم عزیزم چقدر خوش تیپوزیباهستیدعاشقتم الگوی من در همه جوانب زندگی واقعا دارم از شما یاد میگیرم و عمل میکنم به آگاهیهام

من تحسین میکنم استاد آزادی مالی ومکانی وزمانی شما رو چقدر ثروتمند شدن معنویه چقدر باشکوهه چقدر آزادی میاره وقتی دیدید که ظرفهای چدنی اینجا ندارید وتو خونتون تو تمپا دارید در کمال آزادی مالی سفارش دادید تا براتون بیارند چقدر به گسترش جهان با این خرید هاتون کمک میکنید خدایا منم به آزادی مالی و زمانی و مکانی برسون الهی امین

استاد اون لحظه که می خواستید برای دسترسی به اون تخم مرغ ها وتخم داگها اون چوبهای روی پل رو ببرید گفتم خدای من ببین استاد چقدر به این باور که هر مسیر سخت مسیر اشتباه هست عمل میکنه اعتراف میکنم اگه من بودم الان با هزار زحمت سعی میکردم با یه وسیله بلندی اون تخم مرغ ها رو بیرون بکشم اصلا یک درصدم به ذهن منطقی من خطور نمی کرد که اون چوبها رو ببرم و راحت تخم مرغ ها رو بردارم و باز چوب رو بزارم سر جاش تا هر وقت لازم شد بازم راحت بردارم چقدر تفاوت بین باورها هست و همین تفاوت باور در عملکرد نتایج رو رقم میزنه خدایا هدایتم کن منم مثل استادم در عمل به قوانین بدون تغییر خداوند موفق باشم البته که تغییر باورم هم تکاملی اتفاق می افته چون این تغییر باورها یک شبه اتفاق نمی افته

خدایا شکرت چقدر تخم مرغ وتخم اردک زیر پل بود و وقتی استاد تعریف کردید ماجرای داگ مهاجر رو که با فرغون وسایل از رو پل رد شدید و داگ نتونست رو تخم هاش بشینه که وقتی امتحان کردید دید تخم ها نطفه نداره و خوابیدن اون داگ فایده نداره واقعا همزمانی بود تا شما هدایت بشید که از روی پل رد بشید واون داگ تلاش بی فایده نکنه خداوند هر لحظه داره هدایت میکنه همه انسانها و موجودات رو خدایا شکرت که همیشه هدایتگری

خدایا شکرت برای اون میز کار و ظرف شویی کنار دریاچه چقدر جای عالی تعبیه شده و غذای عالی مریم عزیزم با رسپی جدید که بهش سیب زمینی و برگ بو هم اضافه شده و تو ماهی تابه چدنی پخته میشه مریم عزیزم تحسین میکنم این تمیزی شما و شجاعتتون رو تو امتحان کردن مواد غذایی جدید تو غذا تون رو خیلی دوست دارم منم این طور بی پروا و رها غذا بپزم و خودمو بیشتر تجربه کنم

استاد جان روز تولدتون رو تبریک میگم و از صمیم قلبم خداوند رو برای خلقت هدفمندتون شکر گزارم فتبارک الله احسن الخالقین

استاد این دید گاه شما در مورد روز تولد شب قدر شب آرزوها یا روز خاص برای تبریک گفتن یا روز خاصی برای کادو خریدن رو با تمام وجود روحم میپزیره و با روحم هماهنگه استاد روزهایی هست که من تو همین سایت آگاهی هایی رو دریافت میکنم و چنان احساس شادی وهیجان درونی دارم که واقعا فکر میکنم بهترین روز عمر مه واقعا برام تولد دوباره بود هدایتم به این سایت الهی اون آرامشی که از دریافت اون آگاهی دریافت کردم برام اون روز رو خاص و زیبا کرده و این که من هرلحظه و بی واسطه میتونم از خدا درخواست کنم و خداوندم سریع العجابه هست و اجابت دعا رو به شرط ایمان من و عمل من تضمین کرده بنابراین هیچ روز خاصی برای دعا نباید در نظر بگیریم

عاشقتم استاد که خیلی راحت و ساده بدون هیچ گونه تشریفاتی تولدتون رو با یه تبریک از طرف خانواده و دوستان و مریم عزیزم و بچه های سایت برگزار میکنید و میگید برای کادو دادن روز خاصی رو درنظر نگیریم هر وقت دوست داشتیم چیزی رو که عزیزانمون لازم داشتند ویا دوست داشتند براشون بگیریم

استاد من روز تولدم خواهرم دوره نفیس عزت نفس رو برام خرید و واقعا بهترین هدیه ای بود که تا حالا داشتم و چقدر لذت بردم و دارم از عمل کردن به تمرینها نتیجه میگیرم ولذت میبرم و هرروز خدا رو برای داشتن این محصول شکر گزارم خدایا شکرت

استاد سپاسگزارم برای محصول ثروت ۱ که داره باورهامو تغییر میده و سیمانهای ذهنی رو داره شل میکنه و هرچقدر کار میکنم نتایج کم کم داره خودش رو نشون میده ومن همین نتایج رو تحسین و تایید میکنم و ادامه میدم خدایا شکرت

استاد و مریم عزیزم نوش جونتون این غذای عالی و مقوی که چه رنگ و لعابی داره واقعا تحسین میکنم مریم عزیزم رو برای این دست پخت عالی

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

یک نکته:

از میان دوستانی که نظر آنها به عنوان متن انتخابی یک جلسه یا فایل انتخاب می شود‌، «اسم زیبای افراد» تنها در صورتی در بالای نوشته شان قید می شود که اسم حقیقی باشد‌، نه یک عبارت یا عنوان مستعار.

و موضوع مهم تر اینکه‌، برای ما هیچ واژ‌‌ه ای زیباتر از نام خودتان نیست و به نوشته های شما هویت می‌بخشد.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    325MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

170 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سید محمدامین حسینی» در این صفحه: 1
  1. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2771 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    استاد جون تعریف شما از زیبایی جایی که نشستید، مقدمه ای ساخت برای ظهور اون زیبایی عمیق با زیبان تصاویر به چشم دوربین شما، اون حس و حال زیبا و خالص بودن اون موجودات خدا، اون درختای خوشگل، اون عکس خورشیدی که افتاده بود توی دریاچه و آنقدر رویاییش کرده بود که واقعا چشم ها رو خیره میکرد، همش نشانه این بود که ای بچه هایی که در این مسیر با استاد همراهید، به خدا ارزششو داره که روی خودتون کار کنید، به خدا ارزششو داره که ذهنتونو با ظرافت و خساست هرچه تمام تر کنترل کنید، به خدا می ارزه چون نتیجه اش میشه بهشت، نتیجه اش میشه سراسر زیبایی و نعمت و ثروت و لطافت درست همونجایی که نشستی، کار خاصی نمیخواد بکنی، همونجایی که نشستی زیبایی ها میان سراغت، همونجایی که لذت میبری نعمتهای بیشتری به سمتت میان، تنها کاری که باید بکنیم اینه که با یه تعهد جدی، یه ایمان واقعی روی خودمون کار کنیم، ذهنمونو کنترل کنیم حتی اگه ظاهر کاملا ناخواسته بود ولی وقتی ما آگاهانه ادامه بدیم، ورق کلا برمیگرده و همه چیز چنان به نفع ما پیش میره که نمیتونیم تصورشو بکنیم.

    منم همیشه یعنی همیشه این تو ذهنم بود که چرا فقط خوشیامونو ، کادوهامونو، ابراز علایقمونو بذاریم واسه یه روز خاص، چرا اصلا باید ولنتاینی وجود داشته باشه وقتی که آدما هر روز میتونن به هم عشق بورزن و به هم هدیه بدن و همو خوشحال کنن؟

    چرا باید سالگردی وجود داشته باشه وقتی میشه هر روز چنان عاشقانه زندگی کرد که انگار همین امروز متولد شدیم،

    چرا باید تولدی باشه و تمام شادی ها و جشن ها و کادو ها رو بیاریم توی یه روز و ساعت خاص ؟

    چرا باید لذت بردن و عشق ورزیدن و زیا زیستنو گره بزنیم به یه شرایط خاص؟

    الان یه حسی اومد توی وجودم که این یه نوع شرکه، همونطور که قدرتو از خدا بگیری بدی به عوامل بیرونی، دلیل شادی رو هم از خودت بگیری بدی به روز خاصی میشه همون شرک، در هر صورت تو قدرتو از خودت گرفتی، دادی به یه چیزی بیرون از خودت، چیزی که وقتی موقعش رسید یه کاری رو انجام بدی، مثل اینکه وقتی فلانی اجازه داد یه نعمتی وارد زندگیت بشه، خب عین شرکه،

    هرروز روز خداست، هر روز زیباست و میتونه یه عالمه اتفاقات عاشقانه و زیبا بیفته که آدمو از داشتن یه روز خاص بینیاز کنه، کسی که مثل استاد زندگی کنه، اونقدر هرروزش پر از هدیه و عشق و محبت و لذته، که دیگه نیازی نداره تا یه روز خاصی برای یه شادی عظیمی تعیین کنه، چون به نظرم، اینکار دیگه براش معنی نداره و مسخره به چشم میاد، که اگر 364 روز سال همه غر بزنن و ناراحت باشن و لذت نبرن، چطوری میان و توی یه روز میخوان تمام اون عقده هاشونو باز کنن و تمام اون لذت های روی هم تلمبار شده رو توی یک روز خرج کنن؟ خب طبیعتا نمیتونن و مجبور میشن نقششو بازی کنن، و با نقش بازی کردن و ادا در آوردن که کاری اناج م نمیشه، تاثیری گذاشته نمیشه، جز اینکه همون آدما بعد از اینکه از اون روز خاص، یا جمع خاص خارج شدن، به خاطر اون لذتی که نبردن و سنگینی که براشون داشته، اتفاقا بیشتر حالشون بد میشه، میخوان اون حال بده رو سر هم خالی کنن، یه روز اینطوری ادای لیلی مجنون در میارن، فرداش با ماهیتابه دنبال همن.

    اما زندگی مثل زندگی استاد، اینطوریه که هر روزش زیباست، هر روزش قشنگ و پر از شگفتیه، پر از تجربه است، پر از لذته، و تازه نه روزهای معمولی، که هرروزش یه تجربه جدیده، هرروزش یه مهارت جدید، یه خلق جدید، یه بهبود دیگر، اونوقت در چنین زندگی، چون که به طور کلی زندگی سیر صعودی داره، هر روز داره بهبود درش اتفاق میفته، هر روز داره بهتر میشه، دیگه روز خاصی معنا نداره، چرا؟

    چون این روزها دارن با روند طبیعی خودشون بهبود پیدا میکنن و طی میشن میرن جلو، حالا اگه یه روزی رو به عنوان روز خاصی وسطش بذاری، اصلا معادله رو میریزه به هم، چون روند طبیعیش چیز دیگه ای بوده، اون روز خاص دیگه به یه روز عجیب و نامتعارف تبدیل میشه و دیگه معنی برای طرفین نداره و خودشون میفهمن که این روز اگه بخواد ادامه پیدا کنه، خارج از روند تکامل و بهبود مرحله به مرحله و پله به پله طبیعی خودشه، برای همین براشون دیگه مسخره میشه، چون نیازی اصلا به همچین روزی ندارن، آنقدر یک روز عادی در چنین زندگی پر از شادی و حال خوبه، که دیگه گره زدن اون حال خوب به یک روز خاص، یه کار بیجهت و نادرسته

    چون هر روزشون بهشته، هر روزشون عیده، هر روز به هم تبریک میگن، هر روز همو خوشحال میکنن، هر روز خلق تازه ای انجام میدن، و تو ذهنشون اینه که” مگه غیر از اینه؟؟ مگه نباید همیشه اینطوری باشه؟ چرا پس فقط یه روز اینطوری هستین؟ هر روز باید این شکلی باشه جوری که به روند طبیعی زندگیتون تبدیل بشه”

    روندی که باعث میشه واسه در آوردن تخم مرغ هات بزنی تخته چوب پل جلوی خونتو ببری، تازه اشتباه هم ببری ولی مشکلی نداشته باشی باهاش چون برات یه تجربه ساخت، به قول استاد این معما هم حل شد، کمترین چیزش همین بود که یه معمایی بالاخره حل شد، حالا یهو دیدی همین چوب ها رو بریدن به جایی رسید که استاد تصمیم بگیره یه حال اساسی به این پل بده، یا اصلا یه فکری به حال تخم گذاری مرغها بکنه

    به هرحال هر طوری که بود، چه با نطفه چه بی نطفه، چه سالم چه گندیده، در هر صورت سهم خودشو به انجام رسوند، اون کاری که باید انجام میداد رو تمام کرد و احتمالا راهی باز کرد برای تغییرات بعدی

    واقعا این زندگی نیاز به روز خاصی داره اصلا؟

    هر روزش بهشته، خاصیت بهشت اینه که هر روزش خاصه، و هر روز خاص تر هم میشه، و لذتش به همینه که آرام آرام بهتر میشه و به قولی اوردز توش نداره، چون اوردز خودش یه خطره، ولی وقتی با تکامل میره جلو، لذت بخشه

    خدارو صد هزار مرتبه شکر که بالاخره تونستم بعد از صبح تا حالا هدایت بشم و این کامنتو نه با دانش خودش که با هدایت خودش بنویسم، امیدوارم که تونسته باشم تا حد مناسبی اون چیزی رو که همیشه داره میگه رو شنیده باشم

    خدایاشکرت

    عاشقتونم

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: