سریال زندگی در بهشت | قسمت 150

امروزی که دارم این متن رو می نویسم چند روزه دیگه مبعث رسول اکرم هست (به باور شیعیان) چون در باور اهل تسنن مبعث ۲۱ رمضان هست

البته با این توضیحات اصلا دوست ندارم وارد کَتِگُری شیعه یا سنی بشم چون بنظر من تمام این اِسمای(شیعه سنی یهودی مسیحی( حاشیه ای بیشتر نیست اصل اون (مومن) بودن هست ، ایمانی که قلب شما رو لمس کنه چون در یک جای قرآن خداوند به مسلمانان میگه که شما مسلمان شندین اما مومن نیستین(هنوز ایمان وارد قلبتون نشده) چون این صحبت رو می کنه ، منظور اینه که ما مومن مسیحی داریم و مومن یهودی هم داریم مومنانی که وعده بهشت هم در این دنیا هم در اون دنیا بهشون داده شده به همین خاطر گفتم اینا حاشیه هست اصل مومن بودنه مومن یهودی مومن مسلمان مومن مسیحی که وعده بهشت خداوند بهش داده شده (در زمین هر جوری زندگی کنی دنیای دیگر هم همین طوره ، اگه مستضعف بودی و این رو افتخار میدونستی اون دنیا هم همین طوره ! حتی بدون ذره‌ای قضاوت خداوند و دنیا مزرعه آخرته)، وقتی راجب مبعث پیغمبر برام سوال پیش اومد با شخصیت پرسشگری که از خودم میشناسم به سوره علق رسیدم اولین آیات این سوره در زمان های ابتدایی بعثت به ایشون الهام شده آیاتی که زنگی توی گوش من زد البته سوره علق توی سه مرحله وحی شده و به همین خاطر ۹۶ امین سوره قرآنه با این که اولین آیات وحی بوده و این تکامل رو نشون میده به همین خاطر تکمیل سوره علق باعث جا گرفتنش به عنوان ۹۶ امین سوره مبارک قرآن کریمه (که هیچ شکی در آسمانی بودن این کتاب نیست💖💞💙)و هدایت می کنه پرسشگرانی را که دنبال فهمیدن هستن (تعقل و تعمل می کنن) پرسشگرانی که فرق یُرید و یشاء رو درک می کنن ، از همون بچگی که خودم رو شناختم خودم رو مثل حضرت ابراهیم یک انسان پرسش گر پیدا کردم انسانی که حتی توی شناخت خداوند تکاملش رو طی کرد و اول به شک رسید به خدا و بعد به یقین ایمانی که قلبت رو لمس میکنه نه ایمانی که تقلید از گذشتگانه به همین خاطر خداوند همیشه ابراهیم رو تحسین می کنه چون سر سری خداوند رو قبول نکرده و خودش بهش رسیده و این چقدر ارزشمنده ، از همون آغاز زندگیم این بیت سوال زندگیم بود که از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا میری آخر ننمای وطنم ، وز چه سبب ساخت مرا ، و همین سوال باعث شد هدایت بشم به مسیر های مختلف که گاه این مسیر ها شرک یا کفر مطلق بود و خوشحالم خوشحالم خوشحالم که تکاملم رو در شناخت خداوند طی کردم خوشحالم از مسیر های به ظاهر اشتباهی که رفتم که باعث شد خداوند رو سرسری قبول نکنم و الان با تمام وجود و قلبم به ایمان رسیدم خوشحالم از تمام مسیر های به ظاهر نادرستی که رفتم اگه اون مسیر های اشتباه رو نرفته بودم الان این متن نوشته نمی شد و همیشه موضوع تکامل رو بهم یاد آوری می کنه و حتی همین شناخت خالق هم هرچقدر واردش بشی میفهمی این مسیر انتهایی نداره مثل شناخت آدما توی دنیای اطراف و کشف جهان اول کره زمین بعد ماه بعد مریخ بعد منظومه شمسی بعد کهکشان راه شیری و شناخت العالمین انتهایی نداره…. و این شناخت هی باعث میشه از تاریکی فاصله بگیری و به روشنایی نزدیک تر بشی به همین خاطر به نظر من هرچقدر شما در ایمان قوی تر بشین نجوای شیطان ضعیف تر میشه چون هرچقدر به روشنایی نزدیک بشین از تاریکی فاصله میگیرن و اون قدرتی نداره دیگه که عکسش هم وجود داره ، تکامل درس های بزرگی برام داشت که همین پیغمبر اول اسلام رو به صورت مخفیانه تبلیغ کرد تا بزرگ بشه( ظرف دلش آماده باشه) تا بتونه راحت تر به صورت آشکارا تبلیغ یکتا پرستی بکنه درس هایی که از پیغمبر گرفتم به من یاد داد کمالگرا نباشم و حرکت کنم (البته بگم من سیلی هایی که باید میخوردم رو خوردم ) برای مثال من عاشق بازیگری هستم توی شهر خودمون رفتم کلاس های بازیگری اونم به صورت مخفیانه و بدون این که به خانواده بگم چون که دو دلیل داشت اول خداوند می گه با مشرکان( کسایی که ایمان ندارند ، به هیچ عنوان قصد بی احترامی به عزیزانم رو ندارم) مشورت نکنید چون شک و تردید در قلب شما ایجاد می کنن( و خداوند میگه الذین مومنون بالغیب ، مومنان به چیزی که چشم و گوششون نمیبینیه و نمی شنوه ایمان دارن به همین خاطره مومنین کوه هارو جابجا می کنن به همین خاطره که منطقی نیست که یک سپاه ۳ هزار نفری به دستور پیغمبر که جعفر ابن ابی طالب برادر علی اب ابی طالب فرماندش بود یک سپاه ۱۰۰ هزار نفری صلیبی رو عقب بکشه! الله اکبر به همین خاطره من میگم ما مصلحیم به الله اکبر ، این منطقی نیست که یک سپاه ۳ هزار نفری یک سپاه ۱۰۰ هزار نفری رو عقب بکشه ، الله اکبر ، این منطقی نیست که محمد ایمانی در اعراب ایجاد کرد که تا قلب اروپا(اسپانیا پرتغال فرانسه) رو فتح کردن البته زمان حضرت محمد هیچ جنگ تهاجمی صورت نگرفت بغیر فتح مکه که اونم یک قطره خون از دماغ کسی نیومد با این که قدرتش رو داشتن زمان پیغمبر حمله کنن و حمله به حکومت ساسانی دقیقا دو سال بعد فوت پیامبر صورت گرفت یعنی زمان حضرت محمد هم قدرتش رو داشتن اما حمله ای صورت نگرفت و بعد فوت پیغمبر بود البته اینم بگم با احترااااااااام❤❤ به صحابه پیغمبر هم رکبابان و یاوران محمد بزرگان اهل تسننی که اصلا مشرک نیست وقتی به قبرستان بقی نگاه می کینم می بینم بزرگانشون یک قبر معمولی داره و تحسین می کنم و دوستتون دارم برادران و خواهران اهل تسنن من❤ که مشرک نیستین و نتیجه هم مشخصه! درضمین به خاطر این علاقم جهان و خداوند کلی دوست اهل تسنن وارد زندگیم کرده 💙💖 ) و دوم بخاطر این که عزت نفس نداشتم ، اما عشق و علاقه من انقدر زیاد بود که از پول تو جیبیم میزدم و با اون میرفتم کلاس که این موضوع کامل حل شده و الان همه میدونن من مسیرم بازیگری هست چون عزت نفس در من حل شده (البته این مسیر بی انتها هست و همیشه جای کار داره و اینه که مسیر رو زیبا می کنه چون ما مثل آب هستیم باید در حرکت باشیم اگه جایی بمونیم میگندیم ، عزت نفس منظورمه) راجب بازیگری و تکامل میخاستم بگم ، من دو ترم رفتم کلاس و بعد از دو ترم پا شدم رفتم تهران! شهری که باید خیلیی آماده باشی براش برای مثال من توی پله ۱۰ بودم و رفتم پله ۵۰ معلومه یا به خودت آسیب میزنی و عذر خواهی می کنم یکمی بی ادبی هست(پاهات جر میخوره) یا باز نتیجه نمیگیری چون هنوز ظرف دلت آماده نیست آماده اون نتیجه ای که خواهانشی بهش نمیرسی و دل سرد میشی و کلان عشق و علاقتو میذاری کنار یا راجب پول درامدت ماهی ۲ میلیونه تکامل میگه باید بشه ۵ میلیون و آرام آرام حالا مثلا میری به ۲ میلیارد معلومه بهش نمیرسی و یا کلان دل سرد میشی یا مسیر رو گم می کنی ، کلان مسیری که با تکامل طی میشه جا پا ها محکم میشه ، راجب خودم منی که هنوز یک تئاتر نرفته بودم روی صحنه منی که چهار خط دیالوگ حفظ نکرده بودم وسط ترم سه که تازه تئاتر روی صحنه رو میخوان یاد بدن پا میشم میرم تهران ، بله من درس هامو گرفتم خوشحالم از درس هایی که گرفتم که همین بهم یاد داد تکامل چیه حتی راجب موضوع پول و درامد و یا راجب کاهش وزن من با درسی که از تکامل گرفتم و باید حتما اتفاق می افتاد من توی ۴ ماه ۱۰ کیلو وزن کم کردم بدون هیچ رژیم خاصی و یک موضوع دیگه عمو های من دو تاشون هنوز چوپان هستن(عشایر هستن و اصلیت منم عشایره با افتخار) و وقتی به قشقلاق و ییلاق میرفتم میدیدم عمو هام اصلا اضافه وزن ندارن با این که پدرم که کارش کار تحرکی نیست چندین کیلو اضافه وزن داره و در عوض عمو هام

در طول روز چندین ساعت پیاده روی دارن و هیچ کدوم اضافه وزن ندارن و از عمو هام الگو گرفتم و باور خوبی برام ایجاد کردن چون غذاشون همون غذا هست و اصلا تغییر در الگوی غذاشون کم نشده و کاهش وزن من فقط و فقط با پیاده روی منظم و روزانه صورت گرفت با الگو گرفتن از عمو هام (هر وقت قلبم میگفت این کارو انجام می دادم و مثلا اینطور نبود زورکی باشه یا حتما باید امروز پیاده روی تیک بخوره نه اصلا و یک موضوع دیگه ذهنیتم راجب کاهش وزن درست بود و این که بدنم بدنی که خالق کیهان درستش کرده کارش درسته و یک درخواست بزرگ و دست نیافتنی برام نبود و آسان گیر بودم راجبش) و از ۷۴ رسیدم به ۶۳.۵ خوشحالم از مسائل پذیرای مسائل هستم چون بهم درس میدن از مسائل مثل گذشته فرار نمی کنم مسائل اومده که باعث رشدد بشه البته به شرطی که تعقل و تعمل کنی و تمام درس هایی که گرفتم و آدمایی رو که میبینم توی عشقشون زندگی می کنن (انسان های موفق ، فوتبالیست ها بازیگر ها و… توی عشق زندگی می کنن و با عشق کار می کنن نتیجه هم مشخصه! دنبال عشقت بری پول میدونه دنبال نه این که تو بدویی دنبال پول مثل مسی که ۵۰۰ میلیون دلار توی چند سال گذشته بارسا براش هزینه کرده نووووووووش جونش گواری وجودش لیاقتش رو داره و ارزشمندیشو داره بهشت را به بها دهند نه به بهانه با آدمای که باورای مالیشون صفر کلوین هست هم اصلا صحبت نکنین چون اگه باور اونا راجب پول درست بود نتیجشون مشخص بود!) همه این ها به من این درس رو داد دنبال عشقم برم پول میاد نیازی نیست من برای پول کار کنم ، به همین خاطر آدمایی رو میبینم که از منطقشون کمک میگیرن و میبینین یکی با عشق و علاقه رفته یه کاری کرده و نتیجه گرفته اونا علاقه ای به اون کار ندارن و فقط بخاطر پول میرن و نتیجش هم باز مشخصه!!! و همه اینا این درس رو داد منطقت رو خاموش کن و برو دنبال علاقت چون عشق هیچ وقت تکراری نمیشه عشق همیشه تازه هست و حافظ می گه هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ، و باشد که رستگار شویم الحمدلله رب العالمین