سریال زندگی در بهشت | قسمت 151

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار شیرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خالق هستی❤️

سلام عشقای دلم❤️

اینقدحرف دارم که نمیدونم ازکجابایدشروع کنم

هردفعه که این صحنه ی غذادادن به مرغارومیبینم یعنی دلم ضعف میره واسه دیدنشون هاااخدای من چقداینادوستداشتنی ونازن بوقی باقیافه ی بادکرده اش که حاضرنیست گاردشوبشکنه خدای من حتی اگه ازقافله ی مرغاعقب بمونهیادخودم میفتم زمانی که به آرایش کردن صورتم وپوشیدن کفش پاشنه بلنداینقداهمیت میدادم که مجبوربودم آروم راه برم که مبادابخورم زمینواینکه دوست داشتم برم بیرون وقتی بارون میومدامانگران آرایشم بودم که پاک نشهخلاصه مثل این بوقی اینقدظاهربرام مهم بودکه به قیمت جاموندن ازلذتهابرام تموم میشدگاهناماخداروشکرکه به برکت آموزش هاتونستم ارزش ذاتی خودموبشناسم ودیگ درگیراین قرطی بازیانکنم خودمو

یعنی من مردم واسه این داک مهاجرکه دیگ جزئی ازخانواده پردایش شده وبدون ترس واینکه احساس غریبی کنه میادغذامیخوره من خیییلییی دوسش دارم این داک مهاجرهم امروزمنویادروزای اولی که عضواین سایت شده بودم انداخت که میومدم توسایت بچه های قدیمی رومیدیدم که چقدررابطشون باهم صمیمیه ومن بخاطرکمبودعزت نفسم نمیتونستم ارتباط قوی برقرارکنم وفکرمیکردم من مثل ایناخوب بلدنیستم کامنت بنویسم وفقط ازخوندن کامنتاشون لذت میبردم، مثب داک مهاجرکه اوایل صبرمیکردمرغابرن بیرون وبعدمیرفت غذاشون رومیخوردقایمکیاماالان باهاشون صمیمی شده

واای خدای من تخم مرغ آبی چقدنازبودخدایااا فکرکنم تخم چوم چلک باشه اگه اشتباه نکنمواای خدااین کی بزرگ شدکه خانمی شده وتخم هم میزاره ای خدااا خیلی نازودوستداشتنیه خدایااا❤️❤️دیدمش گفتم ببین دلیل نمیشه که اگه ضعیف باشی نشه که رشدنکنی وقوی نشی، جوجه بودچقدضعیف ونحیف بوداماالان چقدزیباونازوباوقارشده عزیییزززمم

مریم جون چقدرصدات دلنشینه وانرژی فوق العاده ای داره وقتی حرف میزنی درموردزیبایی های پردایس من باتمام وجودم حسشون میکنم☺️ خدایاشکرت برای اینهمه نعمت وبرکت وفراوانی که توپردایس هست نوش جونتون عزیزای دلم.. وبازم بهبودبخشیدن به فضای پردایس واای استادکه من بادیدن این سریال واینکه شماهمیشه دنبال حل مساله هستین ودائم دنبال بهبودبخشیدن هستین، چقدررشدکردم وتوحل مساعلم قوی شدم دیگ هرمساله ای برام پیش میاددنبال راه حلم چون باوردارم که راه حل هرمساله ای تودل همون مساله ست ودیگ ازاشتباه کردن نمیترسم وبه دیدتجربه به همه ی مساعلم نگاه میکنم ازتون بینهایت ممنونم که باخودتون بودن، عزت نفس روبهمون یادمیدین من دیروزموفق شدم لایوشماروکه توسایت گذاشته بودین ببینم ودقیقادرمناسبترین زمان بودچون ذهنم حسابی سریه مساله ای منوبه چالش کشیده بودوداشت منوبه بیراهه میکشوندحرفای شماانگاریه انگیزه وقدرت دادن برای من بود، من تونسته بودم خیلی ازچیزایی که الان به لطف الله دارم روباکنترل ذهنم وتجسم خواسته هام سپاسگزاروتمرکزبرزیبایی ها بدست بیارم ولی ذهنم میخواست طبیعی جلوشون بده وهمش میگفت این یکی تضاددیگ نمیشه باکنترل ذهن حل کردچون ازدست توخارجه، ووقتی داستان بانک روتعریف کردین اصلا جواب بودواسه من راه حل ساده وآسان خدااززبان شمابهم داد، چون ذهنم میگفت رفتاروتصمیم دیگران که دیگ باکنترل ذهن وتمرکزبرنکات مثبت نمیشه تغییرداد، داستانی که تعریف کردین جواب دهن پرکنی بودواسه ذهن من، البته من سمت خودم روانجام میدم وخداوندبلده سمت خودش روچطورانجام بده ومن نمیچسبم به یه راه حل خاص، خدابینهایت راه بلده،

خدایاشکرت که لحظه ای منوبه حال خودم رهانمیکنی وهمواره هدایتم میکنی

استادمن الان دیگ کلی نتیجه دارم وشیطان ذهنم نمیتونه به این سادگی منوگمراه کنه، نتایج من انگیزه ای هستن واسه ادامه دادن تواین مسیر،همونطورکه شمادردوره بینظیر۱۲قدم گفتین چرخ زندگیتون روانترمیچرخه، برای من الان همینجوریه ودیگ اون گاری زهواردررفته ی چندسال پیش تبدیل شده به یه دوچرخه ی روان وراحت خداروشکر ☺️وخدایاشکرت برای وجوداین سایت پربرکت وبندگان صالحی که من درجمعشون حضوردارم، خدایاشکرت ودیگ حاضرنیستم به هیچ قیمتی برگردم به قبل واون گاری سنگین وداغون روبه دوش بکشم

استادصحبت ازسن کردین وگفتین که من حتی از۲۰سالگیم هم پرانرژی ترم واحساس جوونی بیشتری میکنم، دقیقامنم هرچقدرکه جلوترمیرم وبه آموزش های الهی شماعمل میکنم جوونتروپرانرژی ترخودمومیبینم امروزعکسای چندسال قبلم رونگاه میکردم به وضوح میدیدم که الان جوونترم وزیباتر، همه چیزانرژیه همه چیزعزت نفسه، همه چیزباوره

استادشماامروزکه داشتین ازبهبودچیکن تراکتورصحبت میکردین منم انگیزه هزاربرابری گرفتم واسه اینکه یه برنامه ای رومیخواستم نصب کنم نمیشدو۲روزبودکه رهاش کرده بودم، برم ودنبال راه حل بگردم وبه یاری خداتونستم ایرادشوپیداکنم وحلش کنم، این باورقدرت حل مساله چقدربه ادم اعتمادبنفس میده، خدایاشکرت که الگویی داریم که ته عزت نفس وحل مساعلهوباعث شده ماهم رشدکنیم وقدرت حل مساعلمون روپیداکنیم دروجودمون ذهنم میخوادبگه این که چیزی نیست امامن کلی خودموتحسین کردم ومیخوام به خودم جایزه بدم برم بیرون لذت ببرم☺️

خدایاشکرت برای فراوانی های پردایس که داره چشمام روعادت میده به دیدن فراوانی ها

خدایاشکرت برای رابطه ی زیباوالهی استادومریم جون که باورذهنی قوی درمن ساخته شده که میشه وهست یه رابطه ی بدون وابستگی وپرازعشق ومهمتراینکه دارم میفهمم اصلا رابطه ی بدون وابستگی یعنی چی وچه جوری بایدفکرکنم وعمل کنم☺️

خدایاشکرت برای زیبایی وتمیزی پردایس که چشماموبه زیبادیدن عادت داده

استادعزیزم مریم مهربونم انشالله همیشه تنتون سالم باشه ورابطتون سرشارازعشق الهی❤️

ازتون ممنونم مهربونا، به الله یکتامیسپارمتون❤️

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.


یک خبر خوب

دوره قانون آفرینش | بخش دوم‌، بر روی سایت قرار گرفت.
✅دوستانی که  «دوره قانون آفرینش | بخش اول» را خریده اند، می توانند  «دوره قانون آفرینش | بخش دوم» را خرید نمایند. ضمن اینکه سیستم سایت به آنها این امکان را داده است که تا 30 روز پس از خرید بخش اول، بخش دوم دوره قانون آفرینش را با ۴۰٪ تخفیف خرید نمایید. 

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی این دوره و سرفصل‌ آموزش های جلسات این دوره را می توانید در صفحه توضیحات این دوره در سایت مطالعه نمایید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    390MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

188 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سجاد طبسی نژاد» در این صفحه: 1
  1. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2860 روز

    به نام الله همیشه حاضر

    سلام به شما دوستان عزیزم

    اولین نکته ی جالب و بسیار قدرتمند کننده ی باورها اینکه یکی از مرغ ها تخم آبی رنگ گذاشته خب نشانه و پیامش برا من این بود که فقط غیرممکن غیر ممکنه دیگه هیچ غیرممکنی وجود نداره هرچیزی میتونه اتفاق بیفته چه بسیار از نظر همه بزرگ چه کوچک خدایا شکرت از اینکه چنین پیام ها و نشانه هایی برامون داری

    باید چنین معبودی رو تا آخرین لحظه ی عمر ستایش کرد بقول همون جمله ی معروف اگه انسان جایگاه خودشو بدونه اونوقت دیگه سر از سجده برنخواهد داشت فقط اگه ما بخواهیم

    چنین معبودی که خودش از بی نهایت مسیر کاری میکنه که هدف و خواسته در وجودت شکل بگیره و زییاتراز اون هدایتت میکنه بسمتشون تا بهشون برسی و بعداز مدتی به یه عالمه خواسته های بیشتر واقعا همون که میگن زندگی فقط یه بازی ست خودش بهت بازی های مختلف و متنوع میده خودش راهکار میده

    خودش نعمت میده

    خودش مسائل رو حل میکنه

    خودش هدایت میکنه و….

    من که خودمو هرروز دارم بیشتر وارد این بازی های جذاب میکنم و تمام تلاشمم دارم میکنم و همیشه بخصوص مدتی هست دارم اینو هرروز به خودم یادآوری میکنم

    برخود آسان گیر کارها که از روی طبع جهان سخت میگیرد بر مردمان سخت کوش

    راستی یه نشانه و شباهت قشنگ امروز توی محله مون در مغازه بودم که یکی از اهالی محله مون یه خانم خوشبرخوردی هم هست اومده بود مغازه دونه بگیره برا جوجه ها میگفت من بعداز مدتی دوباره مرغ و جوجه آوردم چونکه احساس خوبی بهم میدن و سرگرم هستم

    همون موقع گفتم چقدر مانند پرادایس خودمونه

    استاد من واقعا همیشه این احساس رو دارم که پرادایس از خود خودمه خدارو بخاطر همین شکر که احساسشو دارم پس فیزیکیش هم رخ میده ،

    خب استاد شما رفتی توی بیل تراکتور در ارتفاع و شاخه های اضافه ی درختهارو بریدی

    خب نکته اول اینکه شاید بریدن شاخه یا خود درخت برا بعضی ها درد آور و احساس دلسوزی داشته باشه دیدم که میگم

    اما غافل از اینکه این بریدن ها بخصوص هرص کردن چنین شاخه های اضافه مانند افکار و باورهای پلید و محدود کننده ی آدم هاست شاید بظاهر اولش کمی درد داشته باشه اما اتفاقا خیلی برکت و سود به همراه خودش میاره که ارزش تمام چالش هارو داره

    نکته دوم اینکه گفتی احساس کردم تراکتور میخواست چپ بشه و بدلیل قوانین فیزیک خداوند گفت نباید اینطوری کار کنی خب این یعنی خداوند در همه چیز در خلقت قوانین داره و هیچ چیز بدون قوانین نیست ،،

    ثابت بودن آر وی در یه مکان ثابت باعث شد کم کم مرغ ها برن زیرش تخم بذارند و ممکنه یه عالمه جانواران دیگه هم کم کم برن اونجا اما جابجا شد

    خب ما هم باید هواسمون باشه که در یه جا و یه افکار یه ایده در دراز مدت متوقف نشیم که حتی در همون ایده ی قدرتمند متوقف شدن پلیدی بهمراه خودش میاره،،

    من در این قسمت به نکته ای که توجه کردم اینه شاید این قسمت هم بظاهر مانند قسمتهای قبل باشه اما من دیدم یه عالمه اتفاقات و هدایت های گوناگون و متفاوت تر از قسمتهای قبلی ست،،

    مثلا این مرغی که گرفتی و گذاشتی داخل تخم دونی تخم بذاره و چقدر هم آروم جا گرفت و حرف گوش کرد،،

    هماهنگی اتفاقات پرادایس با اتفاقات زندگی من امشب در مغازه بودم که صاحب مغازه میگفت تخم مرغ محلی هرچقدر میخواهی بیا ببر مدتیه که دارن هی میارن برام

    پیش خودم گفتم اینا بدلیل توجه به زیبایی ها و نعمتهای پرادایس مونه،،

    استاد شما خوابیدی و مریم خانم خواست بیدارت کنه اما شما با حرکت دست گفتی نه میخوام بخوابم خب این نوع ارتباط زیبای عاشقانه در طول قسمتها میره توی وجودمون که خود من چند روزی هست همش این فکر و باور میاد سراغم که اگه استاد میگه رابطه ای دارم رویایی و بینظیر انگار تازه دارم میفهمم و درک میکنم یعنی چی این حرفهایی که شما میگی ،،

    خب بازم یه نکته ی زیبای دیگه استاد شما حاضری یه عالمه زمان و هزینه برا مرغ ها بذاری اما یه عالمه احساس خوب و شکرگذاری ازشون دریافت کنی خب همین نوع احساس هایی ست که نعمت بیشتر خوشبختی و برکت میاره به زندگی

    برکت یعنی همین احساس خوب داشتنه که باعث میشه انسان به یه عالمه نعمتهای بیشتر هدایت بشه،،

    وقتی دونه هارو میریزید و مرغ ها،گنی ها بوقی میایند میخورن واقعا اون احساس زیباش چقدر به آدم احساس شگفتی رو میده،،

    احساس یکی شدن با طبیعت

    خب نکته ی آخر و بسیار عالی

    وقتی استاد گفتی پروژه ی این ساختمان جدید در پرادایس داره طول میکشه و خیلی دارم کنترل ذهن میکنم و قراره کلی کارها و اتفاقهای خوبی اونجا رقم بخوره و کلی برنامه داریم براش

    همون لحظه یه احساس سپاسگذاری در وجودم زنگ خورد که بعداز این همه هدایت و نعمت در پرادایس تازه قراره که چه اتفاقات و هدایت هایی رقم بخوره و چه زیبایی ها و نعمتهایی در انتظارمون نشسته و استاد واقعا تحسینت میکنم که اینقدر توقف ناپذیری و بعداز هرچقدر تجربه های بزرگتر بازم بزرگتر فکرمیکنی

    ممنون از زحماتتون هم استاد هم مریم بانوی عزیز

    و همچنین از زحمات دوستان بابت کامنتهای زیباتون ،،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: