دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مهسا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خدای هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان
سلام به دوستان بهشتیم
خدای من چقدر سریع جواب منو میده
همین الان رفتم سروقت گوشی گفتم خدایا من کدوم فایل از استاد رو امروز ببینم به محض پرسیدن این سوالم تو تلگرام پیام اومد
یه خبر خوب♥
فایل جدید سریال زندگی در بهشت
خدایا شکرت که یک روز دیگه بهم فرصت زندگی دادی
خدایا شکرت که یک روز دیگه بهم فرصت خلق آرزوهام رو دادی
خدایا شکرت که در درست ترین زمان و مکان منو به خواسته هام میرسونی
بریم که فایل جدید رو ببینیم وکلی لذت ببریم و آگاهی های لازم رو دریافت کنیم
آخجووونم فیلم برداری با درون
وقتی با درون فیلم برداری میشه یه حس رهایی،حس پرواز بهم دست میده
نگاه کردن به جهان از آسمون ها برام به شدت لذت بخشه
ای جاانم استاد خوبم دقیقا درست میفرمایید
چقدر با سریال زندگی در بهشت باورهای قدرتمند تو وجود ما شکل گرفت
چقدر از شما و مریم جان درس گرفتیم
در واقع نحوه زندگی کردن تو بهشت رو یاد گرفتیم
من با این سریال متوجه شدم بهشت یعنی چی
من با این سریال متوجه شدم رابطه عاشقانه و به دور از وابستگی یعنی چی
چقددددر من باورهای درست در مورد رابطه یاد گرفتم
انقدر که با توجه تمام به سریال ها نگاه مبکنم حتی کلماتی که در طول روز به کار میبرم شبیه کلماتی هست که از شما ومریم جان تو سریال شنیدم
استاد من قسمت ۱۳۱سریال زندگی در بهشت رو بارها و بارها نگاه کردم
بعد دیروز رفته بودم خرید، یه شلواری خریدم که چهارخونه بود
دیشب اخر شب دوباره اومدم قسمت۱۳۱رو نگاه کردم
یهو به شلوار مریم جان دقت کردم
دیدم خیییلی شبیه به شلواری هست که دیروز برای خودم خریدم
ناگهان یه احساس خیلی عجیبی تو وجودم شکل گرفت
یهو انگار یه چیزی تو وجودم منو به خودم آورد
یهو انگار بیدار تر شدم
اشکم همینطور سرازیر شد
گفتم خدایااا یعنی قانون داره چجوری کاار میکنه اخه
چقددر دقیق چقدر منظم
چقدر من خالص تر فهمیدم خالق زندگی خود بودن یعنی چی
چقدر من عمیق تر قانون توجه رو درک کردم با این همزمانی
جهان دقیقااا همون چیزی رو به ما میده که ما میخوایم
ما چجوری ازش درخواست میکنیم؟؟
با توجهاتمون(شنیده هامون.دیده هامون.صحبت کردنامون.نوشتن هامون)
پس چه بهتره که آگاهانه بنویسیم که چه چیزی رو میخوایم و تو زندگی به همونا توجه کنیم
دیشب با خودم گفتم با دیدن این سریال من به کجا ها قراره که هدایت بشم؟
بدون شک به یه رابطه فوق العاده
به یه خونه فوق العاده زیبا تو طبیعت بکر
به ماشین بنز سفید رنگ
به آرامش ولذت و شادیه خیلی بیشتر از الان
و خیییلی چیز های دیگه که خودم الان نمیدونم و خدای من بهتر میدونه
خب بریم سروقت توجه به زیبایی های تمپای زیبا
خداای من،من دیووانه این درپاچه فوق العاده هستم
چقدددر زیباتر میشه وقتی نور خوشید بهش میتابه
موج ها به شکل فوق العاده زیبایی خودنمایی میکنه
من تحسین میکنم ثروت بینهایت این شهر رو
ماشین های فراووان
برج های سر به فلک کشیده
درختان سرسبزو زیبا
دریاچه بی انتها
جت اسکی و کشتی های زیبا
مردمان شریف و بزرگوار
مردمان شادو خوشحال وتوحیدی
آب وهوای بی نظیر این شهر
خدایا هزارمرتبه شکرت که چشم هایم را هدایت میکنی برای دیدن این زیبایی ها
ای جااانم من فدای این دو زوج دوست داشتنی بشم
دو فردی بهشتی از دل بهشت
چقدر این آهنگ آقای قمیشی برام لذتبخشه
*اون روزا ما دلی داشتیم
واسه بردن جونی داشتیم
واسه مردن کسی بودیم
کاری داشتیم
پاییزو بهاری داشتیم
تو سرا ما سری داشتیم
عشقیو دلبری داشتیم*
این قسمت از شعر بهم میگه قبل از ورودت به این جهان
اون زمان که تو خوده خدا بودی و تنها روح بودی و آگاهی
خیلی حالت خوب بود
در آگاهی خالص و ناب به سر میبردی وذهنی نبود که نگرانت کنه احساستو بد کنه
کسی آمد که حرف عشق رو با ما زد
دل ترسوی ما هم دل به دریا زد
به یک دریای طوفانی
دل ما رفته مهمانی
خدا از عشق و زیبایی های این جهان به ما گفت
ماهم دلو به دریا زدیم و راهی این سفر و مهمانی شدیم
با این امید که آگاهیم و خدا با ما هست
با اطمینان قلبی به خدا، وارد این جهان شدیم
اما گذشت و گذشت درگیر ذهن شدیم در واقع محیط،ذهن مارو ویروسی کرد
درگیر وابستگی ها و نگرانی ها شدیم و با زور فیزیکی خودمون خواستیم که به خواسته هامون برسیم
در واقع روی ذهن وجسم خودمون خیلی حساب باز کردیم
امااا یه روزی، یه جایی هممون فهمیدیم که
*چه دوره ساحلش از دور پیدا نیست
یه عمری راهه و در قدرت ما نیست
باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد
خودش میبرتت هرجا دلش خواست،به هرجا که برد بدون ساحل همونجاست*
باید تسلیم خودش باشیم
نباید تو آب شناور باشیم باید شنا کنیم تا هدایتمون کنه به ساحل
و این داستان زندگی مشترک همه ماهایی هست که اینجاییم
واستاد عباسمنش رهبر این گروه الهی هست تا باهم،با کمک هم
وصل بشیم به اصل وجودی خودمون واین مسیر الهی رو باهم پیش بریم تا زمانی که تو این جهانیم
آه خدای من،چه لذتی بالاتر از اینکه تو ملک شخصی خودت تفریح کنی و لذت ببری
چه کیفی میده تو این پردایس زیبا با ماشین دور زد و هوای ملایم وپرازاکسیژن صورتت نوازش کنه
آه دلم رفت،تصورشم حالمو خوب میکنه
وااای خدایاا من دیووانه شدم از اینهمه زیبایی
چقدددر درخت
درختایی که برگ نداشتن از بالا شبیه قاصدک آرزو ها شده بود
بچه که بودیم یادمه میگفتن آرزو کن قاصدک رو فوت کن خدا آرزوتو برآورده میکنه
دقیقا قانون رهایی بود اما آگاه نبودم به قانون،ولی این کار خیلی حال دلمو خوب میکرد
چون داشتم به قانون خدا عمل میکردم
چون یه ایمان و اطمینان قلبی پشت این کار بود
چون نمیچسبیدم به خواسته خودم و نگرانش نبودم
ینی من عاااشقتم مریم جانمم بعد از افتادن از موتور خیییلی ریلکس وآروم پا شدین داشتین دست تکوون میدادین
خدایااا ینی ادم چقدر میتونه کنترل کنه ذهنشو و تو شرایط انقدر خوب عمل کنه
خیییلی برام قابل تحسینه خیلی خیلی زیاااد
شاید خیلی از ادم ها تو این شرایط شروع کنن به گله و شکایت و…
امروز لذت بردنم از فایل دو چندان شده بود
چون اینترنتم مشکل پیدا کرد دقیقا از ساعت ۱۰ شروع کردم به دیدن این فایل۱۷دقیقه ای تا ساعت۱۲:۳۰
خیلی خودمو تحسین کردم که تونستم ذهنمو کنترل کنم و صبور باشم
از اونجایی که هیچ اتفاقی،اتفاقی نیست
این اتفاقم خواست کمکم کنه تا بیشتر توجه کنم به زیبایی ها
خیییلی ممنونم استاد جان بابت اشتراک گزاشتن این فایل بی نظیر
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD291MB18 دقیقه
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
سریال بهشت قسمت 152
خدایا شکرت که باز هم فرصتی برام فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
میدونین استاد پیام اصلی این فایل برای ما سوای از اینهمه زیبایی هایی که در دل خودش داره چیه؟
اینه که با وجود تفاوت مداری و فرکانسی ما و شما هممون داریم زیبایی هایی رو تجربه میکنیم که جدیدن که برای اولین بار داریم میبینیمشون مثل دیدن پشت بام برج تمپا
و همینه که شما میگین که ما هم داریم با شما رشد میکنیم و چیزهای جدیدی رو تجربه میکنم که تا حالا تجربه نکردیم و این یعنی تغییر مدار و بالاتر رفتن اونها و البته همپوشانی مدارها
.استاد عباس منش در مدار دیدن زیبایی ها قرار داشت از قبل و من نوعی سعی کردم با دیدن سریال بهشت و استفاده از فایل های رایگان و بعدشم هم محصولات خودم رو از مدار نازیباییها بیارم بیرون و وارد مدار زیباییهایی بشم که استاد ازش صحبت میکرد و خدا رو شکرت شدم .اما در همین مدار زیباییها با وجود اینکه درجاتی وجود داره و خودش اکثریت و اقلیت داره که استاد در رده بالا و من نوعی در رده پایینش قرار دارم اما همپوشانی هایی هم وجود داره که باعث میشه افرادی که در یک مدارن هستن نقطه تلاقی هایی هم با همدیگه داشته باشن که اون نقطه ی تلاقی ها همون تجربه های جدید هستن که سیال بودنشون امکانپذیر بودنشون رو برای هر دو دسته بالا و پایین فراهم میکنه .این درکی بود که با این قسمت تو ذهن من بولد شد و ابزارش همین درون هوشمنده که خریدنش هدایتی بود برای نشان دادن همپوشانی در مدار زیباییها
و اما زیباییهای فایل:
استاد من امشب تازه برای اولین بار درک کردم که وقتی میگفتین رودخونه ی تمپا از وسط شهر میگذره یعنی چی .شما بارها این رو گفته بودین و من شنیده بودم اما تازه امشب با دیدن این تصویر بزرگ از بالا درک کردم یعنی چی .
من امشب تازه عظمت این برجی که شما توش زندگی میکردین رو درک کردم و آفرین گفتم به خلاقیت بشر که تونسته با قدرت تفکر و ذهن خودش ی همچین بنای مستحکمی رو با این بلندی و ارتفاع خلق کنه
من امشب تازه شفافیت و پاکی قلبی که خدا درش جای داره رو با دیدن شفافیت و پاکی اون شیشه ها و ساختمونها و تصاویر درک کردم و فهمیدم که قلبی که فقط خدا توش جا داشته باشه زنگار و غباری روش نیست. پرده ای روش آویزون نیست که جلوی دید زیباییها رو بگیره . اونوقته که:
• میبینی نظم و چیدمان زیبای ساختمونهای تمپا رو و به یاد میاری که برهان نظم یکی از دلایل قویه که بر وجود خالق دلالت میکنه پس وجود اینهمه بناهای زیبا و منظم دلالت بر وجودی خالقی به اسم انسان داره و همین برای تو کافیه که باور کنی که انسان با قدرت خلق آقریده شده یعنی مخلوقی که خودش خالقه و همین درک تو رو به سمت خالقی هدایت میکنه که این مخلوق خالق رو خلق کرده و در حیرتی که وقتی مخلوقش اینهمه قدرت خلق کنندگی داره پس خود اون خالقه با چه نظمی کل این کائنات رو خلق کرده !!!!!! و وقتی تصورش رو میکنی که اگر میتونستی تما مجهان رو از بالا ببینی چه حالی پیدا میکردی و اینجاست که باز هم بیشتر درک میکنی که وقتی اون خالق توی کتابش گفته که آیات من رو ببینید و تفکر کنید در اونها منظورش چی بوده
• میبینی سرسبزی این شهر رو و انبوه درختان سبزش رو و باورت میشه فراوانی درخت ها و سبزه ها رو به عنوان یکی از نعمت های خداوند و خط بطلانی کشیده میشه رو باور کمبود در مورد درختان و سرسبزی
• میبینی آبی رو که روانه اون هم از وسط شهر و هم در یک ملک شخصی و باز هم باورت میشه فراوانی آب رو به عنوان یکی دیگه از نعمت های خداوند و باز هم گزینه کمبود آب کراس میخوره در ذهن تو
• میبینی شادی مردم رو در ایام بیماری در کشوری مثل آمریکا و باورت میشه نقش باورها در میزان سلامتی مردم رو و باورت میشه که باور همه چیزه
• میبینی فراوانی قایق ها و ماشین های گران قیمت و مدل بالا رو و باورت میشه فراوانی ثروت رو در جهان و تایید میکنی ثروت مند شدن هر روزه ی آدم ها و جهان رو و انوقت کمبود رو باور نمیکنی حتی اگر پروفسور هاوکینگ دم از اون زده باشه
• میبینی ترافیک روان رو در شهر تمپا و اون عبارت شهر و شلوغیهاش رو که بارها و بارها شنیده بودی در ذهنت فرو میریزه و باور میکنی میشه تو شهر باشی اما ترافیک رو تجربه نکنی با اون مفهوم بدش
• میبینی داشتن استخر رو و تجربه شنا کردن در اون رو اون هم توی ی برج و میشکنه اون باوری که سالها توی ذهنت بوده که آپارتمان نشینی یعنی محدودیت از همه لحاظ و ی دید متفاوتی رو پیدا میکنی
• میبینی ی رابطه ی زیبا بین دو نفر رو که هیچ محدودیتی رو برای همدیگه اعمال نمیکنن .با همن لذت میبرن بدون هم هم لذت میبرن .عاشق همدیگه هستن اما وابسته نیستن که اگر ی روزی یکیشون به هر دلیلی بره دیگه دنیا واسه اون یکی تموم بشه
• میبینی زندگی کردن رو در دل طبیعت توی ی کلبه ی چوبی و در جنگلی که مال خودته و باورت میشه که میشه اینجوری زندگی کرد
• میبینی زندگی کردن برای دل خودت و به دور و از قیل و قال آدم هایی که برای دیگران زندگی میکنن و باورت میشه داشتن سبک شخصی سوای از اینکه دیگران خوششون بیاد یا نیاد آزادی تو رو فراهم میکنه و آزادی همون چیزیه که روح انسان طالب و خواستار اونه
• میبینی مرغ و خروس های امروز و یادت میاد که اینا ی روزی تخم بودن و حالا اینجوری شدن پس باورت میشه که هر چیزی توی این جهان تکاملی رشد میکنه اونوقت بیشتر باور میکنی قانون تکامل رو و به خودت فرصت میدی که تو هم تکاملت رو طی کنی تا رشد کنی
• میبینی نچسبیدن به داشته هات و نگران نبودن برای از دست دادنشون یا خدشه دار شدنشون چون میدونی هر تعمتی که توی ی زندگیت هست ی رحمتی از طرف خداست و اگر بره ی چیز بهتری جایگزینش میشه پس لذت میبری از داشتنشون و استفاده کردن ازشون
• میبینی بودن درخت های سبز و خشک رو کنار هم و بیشتر باور میکنی این جهان جهان تضادهاست و همین تضادهاست که اون رو زیبا کرده. و هر تضادی ی درسی تو دلش داره که تو باید دنبال گرفتن اون باشی .
• میبین پیست موتور سواری و ماشین سواری رو توی خونه ی خودت و باورت میشه که ظرفت میتونه اونقدر بزرگ بشه که همچین تفریحاتی رو توی خونه خودت انجام بدی
• میبینی که میشه با تکیه کردن بر تواناییهای خودت چیزایی مثل این چیکن شا رو خلق کنی که با هر بار دیدنش به خودت احسنت بگی و از همین انرژی بگیری برای خلق چیزهای بیشتر
• میبینی که میشه با تکیه کردن بر تنها قدرت جهان و یکتاپرست و موحد شدن به هر آنچه که دوست داری برسی و بگذری از همه ی اینها
• میبینی که میشه با شرک نورزیدن به جایی برسی که بشی چراغ راه خیلی از انسان در مسیر خود شناسی و خدا شناسی
سپاسگزارم استاد به خاطر این آگاهی های ناب