سریال زندگی در بهشت | قسمت 153

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

سریال بهشت قسمت ۱۵۳

با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان

خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار

همین که این ابزارها توی تصویر هویدا میشن اونم توی چند ثانیه اول من رو به تفکر وادار میکنن به مرور آگاهی هایی که توی دوره دوازده قدم جلسه اول قدم دهم بارها و بارها گوششون دادم

همون جلسه ای که توش استاد زمین پاردایس رو به ذهن تشبیه کردن و درخت های کاجش رو به باورهای مناسب و درختچه های هرز رو به باورهای نامناسب

همون جلسه ای که به من یاد داد که همانطور که نمیشه درخت های هرز رو ریشه کن کرد چون هم وقت و انرژی زیادی میبره و هم زمین پاردایس رو نابود میکنه ف باورهای نامناسب رو هم نمیشه ریشه کنشون کرد چون ذهن رو بهم میریزه .تنها کاری که میشه کرد پوشاندن باورهای نامناسب با باورهای مناسبه

همون جلسه ای که به من یاد داد که همانطور که برای از بین بردن علف های هرز بادی ابزارهای مناسب رو استفاده کرد برای از بین بردن باورهای نامناسب هم باید از ابزار مناسب که همون باور متضادشون هست استفاده کرد

همون جلسه ای که به من یاد داد که اگر نور مناسب بواسطه بودن درخت های انبوه کاج به علف های هرز نرسه اونها رشد نمیکنن باورهای نامناسب هم اگر ورودیشون قطع بشه دیگه مجالی برای رشد پیدا نمیکنن

همون جلسه ای که به من یاد داد که همونطور که درخت های میوه خودشون رشد نمیکنن اما درخت های هرز خودشون خود بخودی رشد میکنن ، باورهای مناسب رو هم باید ایجادشون کنی وگرنه رشدی در کار نخواهد بود اما باورهای نامناسب ناخودآگاه رشد میکنن و بزرگ میشن

همون جلسه ای که به من یاد داد که همونطوری که از بین بردن علف های هرز اولش سخته ایجاد باورهای مناسب هم اولش سخته اما هر چی ادامه میدی و میری جلوتر راحت تر میشه

همون جلسه ای که به من یاد داد همانطور که اگر به پاکسازی مداوم علف های هرز ادامه بدم هر سال ضعیف تر و کمتر میشن ، کار کردن روی باورها هم همینطوره و به تدریج نیرو و انرژی کمتری برای از بین باورهای نامناسب نیازه

همون جلسه ای که به من یاد داد که همونطور که علف های هرز از جاهای مختلف بهم وصل هستن و برای پاکسازی مسیر نیازه که همشون قطع بشن، باورهای نامناسب هم در هم تنیده هستن و باید همشون به تدریج شناسایی بشن و تغییر داده بشن تا نتیجه مناسب حاصل بشه

نکته ی دیگه ای که با دیدن این ابزار خودش رو نشون میده اینه که صرف دیدن و تحسین کردن این ابزار کار خاصی رو انجام نمیده تنها زمانی که اقدامی صورت میگیره و از این ابزار استفاده میشه تغییر هم صورت میگیره و نتیجه ای حاصل میشه .یعنی ابزار به خودی خودشون کاری رو انجام نمیدن اون باوری که پشت استفاده از این ابزار هست کارها رو انجام میده

با دیدن این ابزار یاد حرفهای استاد در مورد استفاده کردن از وسایلمون افتادم که استاد میگن هر کسی برای خودش لیاقت و ارزش قائل باشه از وسایلش استفاده میکنه و گرنه شاید خیلی از افراد باشن که این وسایل رو داشته باشن ولی از ترس اینکه خراب بشن از اونها استفاده نمیکنن

چقدر صدای این خروسه برام آشناس آخه من هم امروز صبح که از خواب بیدار شدم صدای خروس همسایمون رو شنیدم .صدایی که برام دلنشین شده از وقتی با سریال بهشت همراه شدم

و اما پاکسازی رودخونه ی بهبود دیگه ای که میخواد صورت بگیره و به من یادآوری میکنه که ذهن تو هم هر دفعه باید ی بهبودی توش صورت بگیره .باید ی قسمت از اون ناشناخته های ذهنت رو شناسایی کنی و پاکسازیش کنی از اون باورهای نامناسب و برا این هم باید زمان مناسبش فرا برسه و هم اینکه ابزار مناسبش رو داشته باشی

اون حوضچه ی آب هم که قشنگ آدم رو یاد تکامل میندازه که این حوضچه ی دفه ایجاد نشده بلکه با جریان مداوم آب اینکار صورت گرفته همون چیزی که من هم باید رعایت کنم تکرار و تکرار باورهای مناسب جدید . وقتی اینکار ه اندازه کافی صورت بگیره اونوقته که نتایج پایدار میشن.

چقدر قشنگ مریم جان عکس قبل از عمل رو گرفتین از فضای دور و بر رودخونه تا بعدا یادمون باشه که چی بود و چی شد. مثل عکس قبل از عمل دوره ی دوازده قدم در قدم اول و مقایسه اون با چکاپ فرکانسی قدم دوازدهم . و اینها همه برای خاموش کردن نجواهای ذهنه که اگر ی وقت خواست انکار کنه با سند و مدرک بهش ثابت کنیم

خدایا شکرت که اونقدر فراوانی درخت اینجا هست که شما استاد و مریم جان آگاهانه شروع میکنین به قطع کردنشون چون جلوی زیباییها رو گرفتن چون جلوی لذت بردن شما رو گرفتن

چقدر اونجایی که شما استاد از مریم جان تشکر کردین برای اینکه مواظب خودش باشه برا من جالب بود که برای تشکر کردن از دیگران نیازی نیست که اونا حتما کاری رو برای ما انجام بدن که ما در قبالش تشکر کنیم همین که مسئولیت خودشون رو میپذیرن جای سپاسگزاری داره.

استاد اونجایی که درختها ی کاج رو قطع میکردین با وجود اینکه بارها دیده بودم توی پاردایس و ی جورایی منطقی کرده بودم برای ذهنم اما الان هم ی ذره ذهنه مقاومت میکرد و این نشون میده که من توی این زمینه باز هم باید کار کنم که این قطع کردن این درختان ی چیز طبعیه .و همین جاست که باز هم باید باور فراوانی رو با خودم مرور کنم که که اونقدر درخت ها اینجا زیاد هستن که اگر قطع نشن و بهشون رسیدگی نشه ی جنگل وحشی بلا استفاده میشه .

و اما اون سلبریت کردنه که یادآور اینه که هر دفه که ی کار خوبی رو انجام میدیم باید به خودمون پاداش بدیم باید خودمون رو تحسین کنیم بادی خودمون برا خودمون ارزش قائل بشیم و همین کار چقدر اعتماد به نفسمون رو میبره بالا

و اون مکالماتتون در مورد تبلیغ کوکاکولا چقدر با حال بود. من خودم بارها تو کامنت هام گفتم که این تبلیغی که شما واسه شرکت های مختلف میکنین با خریدن و استفاده کردن از ابزارهاشون رو تا حالا هیچکس برای اون شرکت ها انجام نداده .فکر کنم اگر میلواکی و کو کا ی نظر سنجی از بچه های سایت عباس منش انجام بدن در مورد انواع ابزارهاشون و کاربردهاشون خودشون هم متعجب میشن از نتیجش !!!

خدای من اون گلهای زرد وسط اون شاخه های سبز چقدر زیبا هستن .ترکیب رنگ زرد و سبزشون واقعا دیوانه کننده اس .

شنیدن صدای آب احساس ناب خودش رو داره همین چند وقت پیش بود که تجربه اش کردم دم غروب و چه زیبا بود .

یاد قسمتی از شعر صدای پای آب سهراب سپهری افتادم:

صدای پای آب

اهل کاشانم

روزگارم بد نیست

تکه نانی دارم خرده هوشی سر سوزن ذوقی

مادری دارم بهتراز برگ درخت

دوستانی بهتر از آب روان

و خدایی که دراین نزدیکی است

لای این شب بوها پای آن کاج بلند

روی آگاهی آب روی قانون گیاه

من مسلمانم

قبله ام یک گل سرخ

جانمازم چشمه مهرم نور

دشت سجاده من

من وضو با تپش پنجره ها می گیرم

در نمازم جریان دارد ماه

جریان دارد طیف

سنگ از پشت نمازم پیداست

همه ذرات نمازم متبلور شده است

من نمازم را وقتی می خوانم

که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو

من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم

پی قد قامت موج

کعبه ام بر لب آب

کعبه ام زیر اقاقی هاست

کعبه ام مثل نسیم باغ به باغ می رود شهر به شهر

حجرالاسود من روشنی باغچه است و …………………….

الان دارم میفهمم وقتی سهراب میگه جا نمازم چشمه اس یعنی چی

الان دارم میفهمم وقتی که میگه دشت سجادش یعنی چی

الان دارم میفهمم وقتی میگه ماه در نمازم جریان دارد یعنی چی

الان دارم میفهمم وقتی میگه قبله ام ی گل سرخه یعنی چی

سهراب داره خیلی قشنگ مفهوم صلات رو توضیح میده که صلات به معنی خم و راست شدن و گفتن چند تا ورد نیست

صلات یعنی مراقبه کردن کنار این چشمه

صلات یعنی خیره شدن به این گلهای زرد وسط اون برگهای سبز

صلات یعنی خیره شدن به ماه وقتی انعکاسش توی آب دریاچه افتاده

صلات یعنی دیدن این زمین پاردایس و خیره شدن به اون مرغ ها با اون نقش و نگار های زیباشون به اون حرکت های با مزشون

صلات یعنی دیدن اون لاک پشت زیبا و حیرت زده شدن از این خلقت و طرح و رنگ بندی

صلات یعنی لمس کردن اون لاک پشت در نهایت احساس

صلات یعنی خیره شدن به این آب وگوش دادن به صدای موسیقی اون

صلات یعنی دیدن جوانه زدن و تکبیر الاحرام گفتن این علف های بهشت با اومدن بهار

صلات یعنی بودن با سایت عباس منش و تمرکز کردن بر زیباییها

صلات یعنی ساعت ها پشت سیستم و گوشی نشتن و شرح زیباییهای بهشت

اگر صلات اینجوری باشه دیگه کعبت ی مکان فیزیکی خاص نمیشه .هر بار در هر لحظه و با توجه به شرایطت قبلت و کعبت عوض میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

( باور کنید مو به بدنم سیخ شده همین طور که این آگاهی ها داره جاری میشه )

صلات ی چیز محدود نیست که اگر محدوش کنیم و قالب براش بزاریم دیگه صلات نیست چون توجه ی چیز بینهایت و نامحدوده بدون قالب جهت خاصی نداره در همه جهت هست و هیچ جهت خاصی نیست

چقدر حس خوبیه وقتی نتیجه کارت رو میبینی اما یادت نمیره که لذت بردن از مسیره که تو رو به این نتیجه رسونده

چقدر این ایده ی این پک های یخ جالب و در عین حال ثروت سازه .چقدر ثروت ساختن ساده و راحته اگر قانونش رو بلد باشیم

و این هم عکس بعد از عمل مریم جان از رودخونه. سپاسگزاریم مریم بانو که همیشه قبل و بعد از عمل رو بهمون نشون میدی تا بیشتر باور کنیم نتیجه کار کردن بر روی خودمون رو

و اما داستان هدایت همون داستانی که بعد از هبوط انسان به زمین خداوند خودش مطرحش کرد که قطعا و یقینا هدایت از جانب من خواهد امد و اونهایی که از هدایت پیروی کنن رستگار میشن الان خودش رو در قالب این مرغ نشون داد و من یاد داستان هابیل و قابیل افتادم و اون کلاغی که قابیل رو هدایت کرد به دفن کردن جسد برادرش .در اون زمان و در اون شرایط هدایت خودش رو اونجوری نشون داد و در این زمان و در این شرایط خودش رو به این صورت و این نشون میده که هدایت با توجه به شرایط آدم ها نوعش فرق میکنه و این چیزیه که از زمان خلقت بشر بوده و خواهد بود فقط باید گوش بزنگ نشانه هاش باشیم تا ما هم دریافتش کنیم .هزار سال هم فکر کنیم نمیتونیم بفهمیم که خداوند چجوری میخواد ما رو هدایت کنه

خدای من چقدر زیباست این لاک پشته .نمیدونم همه ی لاک پشت ها اینقدر زیبا هستن یا این چون جلوی دوربین مریم جانه !!!!!!

شگفت انگیزه . تا حالا اینقدر از نزدیک ی بچه لاک پشت روو ندیده بودم خدایا شکرت

وچقدر استاد زیبا با نشون دادن این لاک پشته نقش شنید هها مون رو در مورد شکل گیری باورها بهم یادآورین شدین که حواسمون به ورودیهامون باشه

و بالا اومدنتون از اون سراشیبی و رسیدن به اون صحنه ی زیبا و اون دنیای متفاوت داره به من گوشزد میکنه گه اگر همین مسیری رو که شروع کردم ادامه بدم میرسه ی روزی که ی هم چین دنیای متفاوت و زببایی رو جلوی چشام ببینم

خدایا شکرت به خاطر اینهمه زیبایی

سپاسگزارم استاد عزیزم و مریم جان

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    422MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم درویشی» در این صفحه: 2
  1. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2883 روز

    سلام به استاد عزیزم

    خداروشکر که میتونم تایپ کنم با دو دستم بدون اینکه به صحفه کلید نگاه کنم بدون اینکه روی دکمه های کیبوردم حروفی چسبونده شده باشه اره من دارم با دو انگشتم بدون اینکه به کیبورد نگاه کنم تند تند تایپ کنم

    میدونی این چطور به وجود اومد

    همین چند روز پیش هدایت شدم به تنظیمات گوشیم دیدم یه تم کیبورد داره که فقط آیکن ها با یه خط جدا شدن هیچ حروفی روشون نیست و من از روی کنجکاوی فعالش کردم گفتم بذار ببینم میتونم

    چطوریه!! 🙄

    شروع کردم به تایپ کردن اوه مای گاد

    میدونی استاد دیشب پسر داییم میگفت تو چطوری میتونییی؟ اصلا مگه میشه

    چقدر تمرین کردی که به این حد رسیدی

    و من انگار برام طبیعی بود گفتم خب چیه تمرین میکنی و اتفاق میوفته با تمرین اتفاق میوفته

    حالا من روزی با دیدن دختر خالم که با دو انگشت خیلی سریع تایپ میکرد ناخوداگاه این خواسته درونم به وجود اومد

    و به شنیدن این حرف از زبون پدرم که همکارش بدون نگاه کردن به صحفه کلید تند تند با تسلط تایپ میکنه این خواسته باز ناخوداگاه درونم شکل گرفت و من وقتی دیدم اوووه مای گاد من این همه مدت داشتم هدایت میشدم که این توانایی درونم ایجاد بشه و خودم وقتی بهش رسیدم متوجه شدم.

    همین که دارم اینجا کامنت میذارم خودش قدم کوچکی در جهت این مسیره برام

    این فایل دقیقا برای من انگار آماده شده بود

    اما این که عاملیه که الان استاد عباسمنش آورده کنار جوی روان و خنک توی زمین 20 هکتاری با یه کلبه چوبی..

    استاد یادته توی فایل قدیمی گذاشته بودی گفتی من از بوی چوب خوشم میاد و بعد هدایت شدی به این کلبه

    یادته توی سفر به دور امریکا خودتون و خانم شایسته صندلی هاتون گذاشتین

    صندلی قرمز مریم جون و صندلی مشکلی سید حسین تازه میگفتین مشکی رنگ عشقه 😍🤭😼

    من یادمه با دیدن این قسمت دقیقا یادمه اونجا پاهاتون گذاشتین توی آب

    به به چه صدایی میاد صدای پرندگان

    صدای موسیقیایی گرم

    موسیقی چیل اوت میخوام برای این که با این صحنه طبیعیت این فضا استراحت کنم

    من این صحنه استراحت شما رو با موسیقی های بی کلام چیل اوت حس میکنم

    و امروز استاد عباسمنش و خانم شایسته به خواستشون رسیدن و اون چیزی که توی سفر به دور امریکا تجربه کرده بودن الان توی خونه خودشون دارن

    یه رود یه منظره و یه آب خنک با دو تا صندلی و نوشابه کوکا کولاااااااااا

    بزنیم به سلامتی سه تامون🤟🤩🤗

    و شاخ و برگ های هرزی که اینقدر به هم وصل شدن که جلوی حرکت ما رو گرفتن

    این صحنه افتادن استاد و سیاهی رفتن چشاش من بارهاا دیدم توی زندگیم دقیقا جایی که خیلی تلاش میکردم که اون شاخ و برگ های ریزو از خودم دور کنم اما انگار هر بار تلاش من شرایط سخت تر و نه امید کننده تر میشد و عین چی می فتادم روی تختم

    و چشام می‌بستم یه موسیقی بی کلام میذاشتم و میرفتم توی حال و هوای درونم

    بارها برام اتفاق افتاد اما من میدونستم که این قانون جواب میده باید صبر کنم

    واقعا استاد تکامل ایمان واقعی میخواهد.

    حرف مفت نمیخواد ایمان میخواد

    اما کی میتونی بفهمی ایمان واقعی یعنی چی

    خیلی از ماها بیشتر میریم توی فاز قبلی خودمون و ناخودآگاه فکر میکنم ایمان یهنی نماز بخونی روزه بگیری حجاب کنی

    یه موقع بی احترامی نکنی

    نمیدونم کمک حال پدر و مادرت باشی

    وقتی از این فازه در میای قشنگ حس میکنی ایمان واقعی یعنی چی؟!

    ایمان حس کردنیه

    اینو هرچقدر بیشتر بری توی دلش بیشتر لمسش میکنی

    نمیتونی بشینی روی مبل و به ایمان فکر کنی

    صب تا شب بگی خب ایمان به این قوانین چطوریه!!

    استاد عاشقتمممم واقعا یه دنیای دیگه ای

    فقط اون لحظه ای که اومدین بالااا😭😭الله اکبر

    استاد چقدر دوس دارم بیام و از نزدیک بقلت کنم بگم که اشکام بند نمیشه استاد

    من تازه دارم میفهمم اونور قطب جنوبی که توش زندگی میکنم یه سرزمین دیگه ای هم هست که مثل پارادایس آب داره علف معطر داره

    عشق داره

    آسمون ابی داره

    دریاچه آیینه ای داره

    یار و هم همسفر داره

    نعمت داره

    حال خوب داره!!

    خداروشکر که هستم که هنوز وایستادم جلو اون افکار منفی که عین تار عنکبوت بهم وصلن

    که کافیه من فقط به مسیرم ادامه بدم و روی شاه کلید روی اون نخ تاری که وقتی روش کار میکنی و ضربه 21 میزنی بقیه فرو میریزه کار کنم

    وقتی که به جایی میرسی مریم که مثل استاد از خستگی مقابله با اون انشعاب افکار منفی میوفتی روی زمین فقط یه چیز میتونه تو رو بلند کنه

    یه دیدگاه که دیروز با هدایت شدن به کامنت خودم در قسمت اول سفرنامه فصل اول نوشته بودم چیزی رو نوشته بودم که ماه ها بعد در مدار عمل بهش قرار گرفتم

    و فهمیدم که بین شنیدن صدای خداوند و درک کردن و باور کردن و عمل کردن واقعا زمان و تکامل نیاز هست

    و کامنتی نوشتم که دقیقا 3 ماه بعد در مدار درک کردن و باور کردنش قرار گرفتم و سپس تونستم عمل کنم

    و حالا باز داره برام مرور میشه از اول که دوباره بشنوم و بعد درک کنم و باور کنم و عمل کنم

    تمام این(و) ها رو یه پروسه تکاملی که زمان و انرژی میطلبه در نظر بگیرید

    اولین نعمت برکت این مسیر الهیی برای من خودشناسی بوده

    الله جوری این سیستم پیاده کرده که من برای موفق شدن و زنده موندن و رفتن به مدار های بالاتر باید به درون خودم اشراف داشته باشم خودم بشناسم خودم ببینم

    بفهمم که کی ام و کجا دارم میرم

    با این کار من درک کنم که بابا قدرت درون خودته

    نه پدرت نه مادرت نه عشقت نه مردم هیچ قدرتی ندارن

    اینو باور کن با تمام وجودت بمون

    اونم با تمام وجودش میمونه

    و حالا راه حل برای این شاخ و برگ هایی که با بهم وصل شدن یه شبکه ایجاد میکنن اینکه که

    تکامل رو درک کنیم

    یعنی کسی تکامل درک نکرده باشه هرکز نمیتونه جان سالم درببره از این نجواهاا

    میخوام بگم مریم پارسال وقتی از یه جایی بعد عجله کرد تند تند که برسه وقتی اوضاع بد میشد به جای اینکه به خودش بگه بابا این یه روند و این پایین اومدنا هم هست و به خودش بگه هر چقدر که اوضاع بده ولی اگر من به نجوا گر یه اشاره ای بکنم اون منتظره که چنان نجوایی به پا کنه که نگو پس جان مادرت بیا خودمون بپذیریم که بابا همیناس که ما رو رشد میده و عجله نکنیم

    اما مریم پارسال مگه می‌فهمید

    به قول قرآن

    چشمام کور، گوشام کر و بر قلبم مهری زده شده بود که هر بار که توی چاله میوفتادم در میومدم میوفتادم توی سیاه چال…

    و نمیفهمیدم که داره چه بلایی سرم میاد

    حتی یه جایی نزدیک بود که منجرب به‌ مرگم بشه.

    عزت نفس این نیست که همه چیت عالی باشه و بی نقض باشی

    عزت نفس یعنی اینکه تمام نقص هاتو بپذیری عاشقشون باشی

    این قدرت واقعیه وقتی که نقص هات میپذیری یعنی یه قدرتی درونت کشف کردی که پشتیبانته که بهت کمک میکنه

    و اگر من الان عملکردم خوب نبوده نه به این خاطره که قانون جواب نمیده بلکه بخاطر اینکه حتما من چیزی رو ناآگاهم یا خوب تمرین نکردم یا متوجه نشدم.. پس دلیل جواب نگرفتنات اینه نه اینکه تو نمیتونی یا از پس تغییر برنمیای..

    باید بارها به خودت اینو یاد اوری کنی

    که بدون نقص هات تو انگیزه ای برای بهتر شدن نداری

    اونا اومدن تو تصمیم باید بگیری که چطوری بهشون نگاه کنی

    و اینجوریه که یه ایمان محض تو رو از جایی که پر بود از های و هوییی افکار منفی و این ژنراتورهای افکار منفی دور میکنه

    و میبینی اهههههه من اینجام

    چقدر تغییر کردم

    چیزی که من دیروز باهاش برخوردم

    دیدم اههه جوجه خروس و مرغی که دو هفته بعد از جوجه کشی های خانم شایسته آورده بودم خونه و ما توی کارتن ازشون مراقبت میکردم (کارتن خواب بودن😂🙏)

    الله اکبر میشدن

    اونا الان یه مرغ بالغ و یه خروس جوان و برومند هستند

    واقعا باورم نمیشد که اون جوجه خروسه اینقدر بزرگ شده و چه دم و یالی داشت چه پرهاییی و چطور داشت بقیه مرغ ها رو رهبری میکرد

    فقط چندین بار پرسیدم از بقیه خداییش این خروس ماست؟؟

    چقدر بزرگ شده بود

    و این نشونه خدا بود برام که بهم میگفت مریم صبور باش

    توام یه روزی میرسه که به تصاویر گذشتت نگاه میکنی و میگی واقعاا من اینقدر تغییر کردم از این حجم تغییر شگقت زده میشی و قلبت آروم تر میشه اره من همینو میخواستم قلب آروم حال خوش

    و این چنین پرودگارم نعمت ها را بر من تمام کرد وقتی که ادامه دادم وقتی جلوی وسوسه های شیطان گرفتم

    وقتی که خودم اونقدر توانا دیدم که دیگه نخواستم از روی کمبود خودم ابزار قرار بدم تا به خواسته هام هرچند کوچک برسم.

    و این مسیر و این نوشته ها ادامه دارد…

    ❤️😇❤️😇❤️😇❤️😇❤️😇❤️😇❤️

    با ایمان

    مریم درویشی

    پیش به سوی ساختن باور لیاقت لیاقت لیاقت

    باوری که تمام پرده های بین من و خدایم را کنار می‌زند.

    🆕🥰💫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 93 رای:
  2. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2883 روز

    سلامممم به نسرین عزیز

    عزیزم من اونی که میگی نیستم

    ولی جالبه امرور از خدا درخواست دادم که میخوام کلیپ گل زدن هام توی پیج های خارجی بزرگ پخش بشه

    جالبیش اینکه این چیزی که گفتی در مورد how are u ربط داره به زبان انگلیسی، دقیقا یکی از خواسته هام اینکه با اهنگ های انگیسی کلیپ هام ادیت کنم

    😼🤟❤️🏃🏻‍♀️⚽

    عاشقتم❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: