سریال زندگی در بهشت | قسمت 154

نکته مهم:

برای دیدن این قسمت، حتما به جای پخش آنلاین، فایل را دانلود نمایید و سپس ببینید. زیرا از آنچا که این فایل به صورت HDR ضبط شده است، ممکن است در پخش آنلاین، دچار مشکل بشود.

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار سید ساسان به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به استاد و مریم خانم عزیز

اولین کامنت سا ل هزار و چهارصد به یاد و نام خدا اغاز میکنم و با دعای عالی شما که امیدوارم امسال سال عالیه و هر سا ل بهتر از مسال باشه برای خودم و شما و همه دوستان عزیز ساکن این بهشت و این طریق ممنون از فایل امروزتون داخل تلگرام و گوشزد کردن فرستادن پیام تبریک که نا اگاهانه اون انجام میدادم و عملا بهش فکر نمیکردم و فقط کاری که بقیه رو انجام میدادن انجام میدادم که یه لحظه که شما گفتید به اشتباه پی بردم و به قول قران نشانه باشد برای انهایی که تفکر میکنند و این که اون فرکانس که به یه خط تبریک میشه اون حس ازش گرفت بهتر از پیامی که حتی نخونده فقط فوروارد میکنیم سپاس استاد بابت همه چیز که دارم اروم اروم یاد میگیرم از شما و روش زندگی شما .

به سلامتی دوباره برگشتید تمپا و اون لباسی که دفعه پیش نخریدی اصلشو بخرید که کمکی هم بشه به تیم که دوستش دارید

مثل سفر به دور امریکا که کلی لباس ارتشی گرفتید این دفعه هم کلی لباس تمپا بی گرفتید مبارک باشسه به شادی هم خودتون هم خانم شایسته استفاده کنید داخل سفر به امریکا هم گفتید یه دفعه یع عالمه لباس میگیرد و تا یه مدت استفاده میکنید و خدا رو شکر که به فراوانی که یه عالمه لباس نایکی اصل گرفتید که هم جنسش عالی هم زیاد کار میکنه مثل همون کفش هایی که داشتید و باهاش اتیش خاموش میکردید و هیچ اتفاقی براش نمی افتاد نه مثل کفش هایی که اون زمانی که ایران بودید براتون گرفت بود و اون قسمت کپسولش سوراخ شده بود و اون داستان کارتن کفش هم که به قول فروشنده اصل بود و هولگرام داشت نیست این جنس ها واصل نایکی هست انشالله همون روزی از جنس های با کیفیت و اصل نایکی و یا هر کمپانی دیگه جنس عالی تولید میمنه استفاده کنیم وما هم به نشانه سپاس ازشون خرید کنیم مثل استاد یه عالمه تا به گسترش جهان هم کمک کنیم .استاد شما اینقدر چشم هاتون به دیدن زیبایی و نعمت هایی خدا عادت کرده و خوداگاه تمرین کردید و اینکه میگید تا به حال تو امریکا فقط به ادم هایی عالی فقط برخورد میکنید شاید ادم هایی دیگه هم باشن ولی تو مدار شما فقط زیبایی هست که یه بازیکن تیمی که مهم ترین مسابقه کشور برنده شده مسابقه که حتی پرزیدنت دربارش پیام میده ولی میاد با گشاده رویی به شما پیشنهاد میده اتزتون عکس بگیره و حتی اون سیستم صوتی هیولاشو بهتون نشون بده و شما مثل همیشه تحسین میکینید که کلا همه اون مردم با خودشون در صلح هستن و خودشون هستن و چقدر باورهایی بد با دیدن فیلم ها وغیره از این مرد گفتم تو ذهم من بود و الان میفهم چقدر اشتباه میکردم و خدا روشکر الان از دیدنشون لذت میبرم هرکس به دین وایین خودش هست و هیچ چیز اجباری نیست و هم باهم در صلح زندگی میکنن و این کشور هر روز شکوفاتر میشه و اینکه احترام بزاریم به حریم همدیگه واون لحظه که اون شخصی که دوستش داریم مبینیم به حریمش احترام بذاریم واقعا درسته اون شخص مثل همه ما انسان و دوست راحت زندگی کنه خرید کنه رستوران بره پارک بره و به قول شما از اون لحظه لذت ببره م مزاحمش میشم و بعضی که قانون نمیدون ناراحت میشن و ما بعد میگم اون ادم خودشو میگره و خنده اش فقط جلوی دوربین مثل یه مصاحبه که با سالار عقیلی میکردن می کردن میگفت هر جا ما میریم توقع دارن براشون بخونیم مگه هر فوتبالیستی مبینید هر جا بهش میگید برامون روپایی بزن در مورد شما هم تخصص تون به درد هم میخوره ولی با یه جمله زندگی کسی عوض نمیشه من خیلی دوست دارم شما رو ببینم از نزدیک واگر روزی این فرصت دست داد حتما مزاحمتون نمیشم .استاد راست میگید در مورد اینکه اون سیم باید وصل بشه خیلی وقت ها میخوام کامنت بنویسم چه داخل محصولات چه زندگی در بهشت اما چیزی نمیاد و گاهی هم مثل امشب خودش جاری میشه و میاد و من فقط تایپ میکنم اون لحظه هم که چیزی نمیاد ولی تمام کامنت ها رو میخونم و مبینم استاد با چه دید عالی به اون فایل نگاه کردن خدایا شکرت برای این فضای که محیا شده برامون تا لذت ببریم ویاد بگیریم خدایا شکرت که استاد ثروت از در دیوارجاری تو زندگیت به دون اینکه درخواست تخفیف داشته باشی بهتون تخفیف عالی بده بدون کارت هواداری .

دوست دارم استاد و خانم شایسته عزیز و تمام ساکنین این جنت

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    403MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

141 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی حوازاده» در این صفحه: 1
  1. -
    مهدی حوازاده گفته:
    مدت عضویت: 1306 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز

    الان ساعت 3:21 دقیقه شبه و من یه خوابی دیدم و از خواب بیدار شدم و حسم بهم گفت بیام بنویسم

    خواب دیدم دارم بسکتبال بازی میکنم و توی اون بازی که بودم خیلی عالی بازی کردم ، بعد از بازی یه احساس اعتماد به نفس خیلی خوبی داشتم و یادمه داشتم برای یه نفر توضیح میدادم دلیل خوب بازی کردنم رو و یه نفر دیگه هم بود که توی یه تاریکی بود و صورتش و خودش پیدا نبود و من این احساس کلی رو داشتم که خیلی موفق هستم و خیلی عالی دارم کار میکنم و در اخر تصویر اونی که توی تاریکی بود واضح شد ، همکلاسی دبیرستانم و در واقع بغل دستیم بود که جزو یکی دوتای اول مدرسه و جزو بهترین ها بود توی درس و مقام های استانی داشت و خلاصه موفق بود توی درس

    توی خواب اینطوری بود که بعد از گذشت سال ها الان من خیلی احساس موفقیت میکردم و یه جورایی اون فرد اتفاق خاصی براش نیوفتاده بود ، احساس غرور نداشتم چون توی خواب خیلی خوشحال بودم از اینکه دیدمش

    از خواب که بلند شدم این فکر اومد توی ذهنم که سال ها پیش (بیشتر از 6 سال) اون دوستم یه روز توی مدرسه یه حرفی بهم زد

    موضوع انتخاب رشته شد و جفتمون قرار بود بریم تجربی و دوستم اول بهم گفت که نرو تجربی که رقیبای من کمتر بشن و اما بعدش سریع بهم گفت که اما تو که اصن رقیب من نیستی (با این دیدگاه که من خیلی از تو بهترم ) همون لحظه یادمه توی ذهنم گفتم حالا ببین کی رقیب تو هست و کی نیست و اون جمله بهم انگیزه داد

    گذشت و گذشت و گذشت و دنیا گشت و گشت تا اینکه رفتم دانشگاه و به جایگاهی رسیدم که توی ترم دو یه استاد داشتم که میومد از من یاد میگرفت یه سری مهارت هارو و من بهش تدریس میکردم (3:33)

    رسیدم به جایی که کلیدای یه دانشکده دست من بود

    رسیدم به جایی که من توی آزمایشگاهی کار میکردم و کمد شخصی داشتم که دانشجوی کارشناسی رو به زور راه میدادن

    دانشجوی کارشناسی ممنوعه که روزای تعطیل و تا بعد از ساعت 4 توی دانشگاه فعالیتی داشته باشه(برای دانشگاه ما اینطوری بود)

    اما من از شنبه تا جمعه میتونستم از 8 صبح تا 8 شب دانشگاه باشم و توی ازمایشگاه با یکی از تخصصی ترین دستگاه های دانشگاهمون کار کنم و انقدری موفقیت کسب کردم که روزی که تصمیم گرفتم دانشگاه نرم و برم شمت ورزش مورد علاقم و اونو حرفه ای ادامه بدم همه تو شوک بودن ، میگفتن حوازاده امکان نداره بخواد این کارو بکنه

    خود استادا برام تایم مشاوره گرفتن

    یکی از استادا که بهم گفت من حاضری تورو میگم همه استادا بزنن و تو این ترم رو نمیخواد بیایی ولی انصراف نده

    و من با مقایسه نکردن خودم و تمرکز کردن روی خودم مومنتومی گرفتم که نتایجی رو رقم زد که واقعا قابل احترام بود

    دوستم راست میگفت من واقعا رقیب اون نبودم یا شایدم برعکس :)

    یه جمله خیلی درستی بود از باب مارلی فک کنم که میگفت تو وقتی مسابقه رو میبری که از مسابقه دادن دست بکشی (when you stop racing you win the race ) و چه مثال به جایی رو امشب خداوند توی خواب بهم گفت و این فایل نشونه من بود و گفتم اینجا بنویسمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: