سریال زندگی در بهشت | قسمت 155

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار فائزه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خدای آرامش و زیبایی

سلام به استاد عزیزم سلام به مریم جانم سلام به خانواده بزرگ و عزیزم

خدای مهربونم شکرت که چشمامو مهمون این همه زیبایی کردی و قلبمو روشن به آگاهی های تازه و شیرین و خداروشکر که الان میتونم بنویسم چیزی که قلبمو روشن کرد

خودت هدایتم کن تا بهترینو بنویسم که تو بهترین هدایتگری جان جانان من ❤️

چقدر این فایل عالی و‌فوق العاده بود چقدر کلام شما تجربیاته شما نابه درجه یکه استاد چیکار میکنید که انقدر کلامتون به عمق جان نفوذ میکنه انقدر آموزنده واقعا خداروشکر میکنم از صمیم قلبم که منو سرکلاس درس یکی از بهترین بندگان توحیدیش گذاشته تا به خودم و خدام برسم خداروهزاران مرتبه شکر که شما رو در مسیر زندگیم قرار داد تا مسیر من روشن بشه خدایی بشه پر امید و ایمان بشه پر از زیبایی بشه

انقدر حرف دارم و دوست دارم بنویسم

وقتی در پایان سال داشتم به سالی که گذشت فکر میکردم کلییی شکرگزار خدا بودم که چطور دستمو گرفت و گذاشت تو دست یکی از بندگان نیکش تا به خودش وصل بشم

از دل یه تضاد چطور به زندگیم نور و روشنی داد

استاد من تقریبا از تیر ماه همین سال ۹۹ با شما آشنا شدم ولی الان خودم فقط میدونم که چقدر عمیق تغییر کردم چقدر نگاهم به زندگی به خدا به خودم و به همه چی عوض شده چقدر عمیق و آگاهتر شدم

وقتی به پارسال عید۱۳۹۹و امسال عید ۱۴۰۰ فکر میکنم میگم خدای من چقدر من عمیقتر شدم

منی که به خیال خودم در مسیر خودشناسی و خداشناسی بودم ولی همه چی سطح بود و وقتی تو اردیبهشت ماه مستاصل شده بودم که خدااا چرا من نمیتونم با این همه کتاب و دوره خودمو پیدا کنم و چرا خشک شدم در راهم و قدم نمیتونم بردارم و اون تضاد و اون استپ و ایستی که برای من شده بود تاریکی مطلق باعث شد من پرت بشم وسط جایی که الان هستم از تاریکی به نور و آگاهی رسیدم فقط خودم میتونم بفهمم که چی بود و چی شد یهو

و چطور یهویی از جایی که اصن فکرشو‌ نمیکردم و جز هدایت و لطف خدا اسم دیگه ای نمیتونم روش بزارم به سمت استاد درخشان زندگیم و سایت عزیز عباسمنش هدایت شدم

استاد من هنوز اول راهم اول هرس کردن این جنگل وحشی وجودم اول باغبانی وجودم ولی تو همین اول راه انقدر از شما یاد گرفتم انقدر به خدام نزدیکتر شدم که بارها بارها نشستم و‌نوشتم خداجونم مرررسی که اومدی به زندگیم آغوشتو برام باز کردی و منو آگاه کردی تا آگاهانه زندگی کنم تا به معمولی زندگی کردن اکتفا نکنم

استاد وقتی به این یک سال گذشته فکر میکنم شاید به ظاهر چیزی نباشه دستاوردی نباشه ولی خودم میدونم که بزرگترین دستاورد من از سال ۹۹ شروع شد

بزرگترین دستاورد من مفهوم و درک عمیق دوستیم با خدا و هدایتش بود

من مدتهاست در جستجوی خودم و خدام و معنای زندگیم هستم ولی شناخت عمیق من از خدام و‌معنای درست هدایت خدامو من سال ۹۹ از شما از کلام شما به لطف خدا یاد گرفتم

هیچ وقت فراموش نمیکنم اون ۲ فایلی که این دستاورد بزرگ یعنی درک خدا و هدایت خدارو به من هدیه داد

۲ فایل شما (داستانی درباره هدایت ۱ و ۲) که چه کرد با من.یعنی برای من انقدر عمیق و تاثیرگذار بود منو تکون داد به من مفهوم عمیق تر و بزرگتری از خدام هدیه داد

استاد بی دلیل نیست که متن انتخابی اون فایل کامنت من بود،اون کامنت من با تمام وجودم و حسم بود هدایت خدام بود و میتونم بگم تاثیرگذارترین فایل شما بین این همه فایل فوق العاده ای که من سال ۹۹ از شما گوش دادم برای من اون ۲فایل داستان هدایت شما بود

هربار که کامنت خودم که متن اون قسمته میخونم اصن ی حسی بهم دست میده

یعنی استاد قشنگ شما این حسو از پیاما میگیرید و طبق هدایت خدا انتخاب میکنید

واقعا همه چی زندگی شما هدایت خداست معجزات خداست و من میخوام مثل استادم و فراتر از اون باشم چه محدودیتی هست؟هیچ

تو بخواه تو‌طبق قوانینیش برو تو به خدات وصل بشو‌ دنیاشو به پات میریزه …

استاد عزیزم من معنای هدایتو از شما یاد گرفتم

من معنای تکامل و رشد پله ای از زبان شما درک کردم

من معنی شکرگزاری برای تضادهایی که میان تا خواسته ها رو‌برای ما به وضوح برسونن از شما یاد گرفتم

من شکرگزاری واقعی از شما یاد گرفتم که

تعداد شکرگزاریات مهم نیست بلکه احساس و عمق شکرگزاری توعه که مهمه

من درک حال خوب و ار تباطش با اتفاقات خوب از شما یاد گرفتم

من اهمیت کنترل ذهن از شما یاد گرفتم

من اساسی ترین موضوعاتو از شما یاد گرفتم و در کل من اصلو از شما یاد گرفتم

نگاه من درک من آگاهی من با شما رشد کرد عمیق شد چون گفتم من لایق عالیترینم میخوام منو سرکلاس بهترین بشونی من میخوام واقعا تغییر کنم رشد کنم

بعد از هیاهوها و عالمی که همه یه بلندگوی تغییر و مثبت اندیشی دست گرفتن و‌فریاد میزنن دستمو گرفت گفت بیا اونجا حای تو نیست منو به ساحل آروم و‌زیبای عباسمنش برای خودشناسی و خداشناسی دعوت کرد

منو از هیاهو‌ و رقابت ها و عقب افتادگی ها که ظاهرش مثبت و ساختن ثروت و‌ …بود کشوند بیرون و گفت بیا اینجا.

بیا و در خلوت بیا در آرامش خودتو پیدا کن راهتو پیدا کن من خداتو پیدا کن من برات کافیم همه چی منم تو منو‌ درک کن باورم کن به من اعتماد کن خودم همه چی بهت میدم

اینم نمونش استاد عباسمنش که نشوندمت سرکلاسش ببین فقط از اعتماد به من از کجا به کجا رسیده داره راهشو میگه داره از من میگه از توحید که اگر تو هم میخوای برسی کافیه روی ایمان و‌ توحیدت روی اعتمادت به من کار کنی باقیش حله.به دیگران کار نداشته باش هرکی قله خودشو داره میره بالا.تو زمین خودت بازی کن یکم از سروصداها هیاهوها فاصله بگیر بیا تو آرامش باهم بسازیم و بسازیم رویاهاتو …

رویاهایی که رویا نیستن…

دوست دارم بنویسم و بنویسم براتون حرفام خیلی زیاده این گوشه ی کوچیکی از حرفامم نبود نمیدونستم از کجا شروع کنم از خدا خواستم هرچی تو همین لحظه به ذهنم اومد نوشتم

فقط میگم استاد عزیزم با تمام وجودم قلبم ازتون ممنونم که با وسعت خودتون با رشد خودتون و آموزش مسیر رشدتون و‌ بیان تجربیاتتون به من و‌امثال من کمک کردید و‌میکنید تا رویاهامونو دفن نکنیم تا باور کنیم که میشه بزرگ زندگی کرد لذت برد عاشقی کرد با لذت و‌عزت ثروت ساخت و‌ثروتمند بود با بنیان اصلی توحید

و البته از شما یاد گرفتم قدرت اصلی، منشا و‌مرجع اصلی خود خود خداست قدردان و شکرکزار او باید بود برای هرچیز و‌هرکس که در زندگی ماهست هرکسی کمکی کرد به تو دستی از دستان خداست و‌خدا هزار دستانه از بینهایت طریق میتونه نعمتاشو بنده هاشو و‌…به سمت تو هدایت کنه

در نهایت اعتبار همه چی برمیگرده به اون جان جانان…

مریم جانم تو با دوربینت و به نمایش گذاشتن زندگی خودتون و استاد چقدرر به همه این خانواده برای رشد و آگاهی کمک کردید مررررسی بانوی دوست داشتنی و‌درجه یک که بامهر ماروشریک تجربه های خودت و استاد کردی تا ظرف وجودمون و خواسته هامون رشد کنه و بزرگ بشه چقدررر خوووب که شما هستید مرسی که هستید

و اما این فایل بسیااار زیبا و آموزنده

استاد چقدر عاالی گفتید تا وقتی به خواسته ای که داری نرسی نمیتونی بفهمی که این خواسته واقعیت بوده یا نه یعنی همون حرف همیشتون که در دل تجربه کردن و‌عمل کردنه که ما به وضوح میرسیم اما اگر همش بشینیم و‌فکر کنیم که آیا این واقعا خواسته واقعی منه؟این رسالت منه ؟ با این تفکرات به هیچ‌جا نمیرسیم در دل عمل و‌رسیدن به خواستست که تو‌توانایی تشخیص پیدا میکنی و طبق قانون تکامل رشد میکنی و بهتر و بهتر میتونی راهو از بیراهه تشخیص بدی

از دل تضاد خواسته خونه چندخوابه و‌بزرگ در وجود شما شکل گرفت

باورهای درست و‌هم جهت با خواستتون شما رو‌هدایت کرد به سمت تحقق این خواسته

وقتی به خواستتون رسیدید متوجه یسری تضادها با نگرشتون شدید و به این نتیجه رسیدید که این خواسته واقعی شما نیست

اینجا یه نکته مهم داشت

خیلیا به این مرحله که میرسن میگن ای بابا ما این همه منتظر و‌در رویای این خواسته بودیم‌حالا که بش رسیدم پس جرا اینجوری شد چرا اصن اون ذوق و‌لذت برام‌نداره و بقولی میخوره تو‌ذوقشون و‌اصن ممکنه بیخیال خیلی چیزا بشن و‌احساس شکست کنند

اینجا تفاوت دیدگاهه اینکه شما همیشه میگید بابا از مسیر لذت ببرید از بزرگ شدن شخصیتتون ظرفتون که در مسیر رسیدن به خواسته ها و‌هدفهاتون حاصل میشه لذت ببرید اگر به سختی و‌جون‌ کندن به خواسته و‌هدفت برسی ممکنه برسی ولی ببینی اون چیزی نیست که میخواستی و‌اونحاست که ناامید و سرخورده میشی که این هدف اصن ارزش این همه زور زدن و سختی و‌ …نداشت و احساس شکست کنی هرچند به خواستت رسیدی

چقدر قشنگ‌میشه همه دیدگاههای شمارو درباره زندگی قوانیین خدا به هم‌وصل کرد و به نقطه اشتراک رسید

استاد خیلییی این فایل این تجربیاتتون عالی و آموزنده بود

من امروز داشتم فکر میکردم که چقدر دلم میخواد فلان کارو انحام بدم وگفتم خوب تهش اینه انجام میدی میبینی نبابا انقدرا هم که فکر میکردی برات جذاب نیست یا نه برعکس ببینی که واقعا این خواسته واقعی توست برو امتحانش کن این همه سال معطلش گذاشتی به خودت این فرصتو بده و این فایل شما انقدر زیبا با من حرف زد که باز هم لطف و هدایت خدای هدایتگر و مهربونمه الهییی شکر واقعا…

این زیبایی این تمیزی و این محله و خونه ها و طبیعت زیبای این شهر و محله بسیااار قابل تحسینه و هربار میبینم باز هم برام جذاب و زیباست الهییی شکر برای این همه زیبایی و‌تمیزی

پشت این همه نظم و زیبایی و‌تمیزی رعایت قوانین و احترام به قوانینه

پشت خوشبختی واقعی و سعادت دنیا و آخرت هم آگاهی و شناخت و رعایت یسری قوانین ساده خداست

رعایت قوانین بهشتی از خوشبختی بهت هدیه میده پس ارزششو داره که روش وقت و انرژی بزاری چون جان وجودتو انقدر منظم و زیبا میکنه و زندگی درون و بیرونتو میکنه بهشتی زیبا

استاد جانم بابت توضیحات ساده کامل و آموزندتون درباره مدیتیشن هم سپاس فراوان

من هنوز کلی حرف دارم درباره این فایل زیبا و تحربیات آموزنده شما ولی همین چند نکتش که برام کلیدی تر بود نوشتم تا بهتر درک کنم و یاد بگیرم

خداروشکررر که تونستم بنویسم و‌درک و آگاهی خودمو از این فایل عالی به اشتراک بزارم

استاد عزیزم مریم جانم و خانواده عزیز عباسمنش دوستون دارم و از خدا برای هممون تجربه بهترینهااارو آرزومندم ❤️❣️❤️

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    390MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

178 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناعمه احمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1305 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدااای من چقدر این فایل آگاهی داشت برام، چقدررر درس داشت، از کجاش شروع کنم، چقدر خواسته در من بوجود اورد.چه حقایقی رو درک کردم.

    خب اولش اون افراد ک روی چمن ها داشتن ب صورت گروهی مدیتیشن میکردن و یوگا کار میکردن، با آهنگ های لایت، با نسیم خنکی ک می وزید. ینی بهم گفت ناعمه برا لذت بردن از این زندگی هیچ بهونه ای نیار، هیچ ربطی ب پولِ تو حسابت نداره، خوش بودن ولذت بردن از زندگی ات رو موکول نکن ب آینده، نگو تا وقتی ب فلان موفقیت نرسیدم حالم خوش نیست.

    وااای این خود بودن، این بدون نقاب بودن، این مهم نبودن نظر دیگران، لباس های راحتی شون رو ببیییین ناعمه، یکی موهاش بهم ریخته، یکی بسته بالا برا راحتی خودش، یکی باز کرده، کسی ب فکر خوشگل دیده شدن نیست، فقط خودش مهمه، راحتی خودش مهمه، احساس خوب خودش نسبت ب خودش اولویت داره، تماااام.

    کسی کسی رو قضاوت نمیکنه، مسخره شدنی در کار نیست، آقا فرض کن وسط شهر بین رفت و آمد مردم جلوی کافه رستوران ها، مدیتیشن کنی، دراز بکشی و بقیه کاری نداشته باشن، هیچ کس حق مسخره کردن رو ب خودش نمیده، چه شخصیت زیبایی دارن این مردم، چقدررر با خودشون در صلح ان، چه قلب های پاک و بی ریایی دارن، چقدر از ما مسلمون ها بیشتر ب قرآن عمل میکنن

    یادم افتاد ک یه آیه هست میگه، همیدگرو با نام های زشت صدا نکنید، غیبت نکنید، از گمان بد بپرهیزید، قضاوت نکنید، مسخره نکنید، صداتون رو بالا نبرید. وای وای اینا چقدررر توحیدی رفتار میکنن، هر کسی با هر سنی پیر و جوون، زن و مرد، با هرلباسی، آقا با لباس تو خونه ایش میاد عشششق میکنه، ربطی هم ب پولِ تو حسابش نداره. چرا ب من گفتن حال کردن ینی بری تو کافه رستوران های خفن، و یه غذای لاکچری سفارش بدی ک اسمشم بلد نیستی هههه بعد عکس بگیری بزاری اینستا ک شوآف کنی، برای کی برا چی به چه دلیل آخه کیو میخوایم گول بزنیم، فرکانست چیه وقتی داری اون غذا رو میخوری؟ چه حالیییی داری چه احساسی داری وقتی داری اون غذا رو میخوری؟

    خدایا خدایا چه راه راستی رو بهم نشون دادی امشب، و همینه و همینه ک من خودبخود ب یه ایده هایی هدایت میشم، من خیلی از خدا می پرسم خدایا چطور میتونم با همین امکاناتم از زندگیم لذت بیشتری ببرم؟ بهم ایده بده، همینه ک امروز صبح من پنجره اتاق مون رو باز کردم، یه زیرانداز برا کوهم دارم پهنش کردم تو نسیم خنک یه آهنگ پیانو گذاشتم رو تکرار و دم و بازدم، کشش و قوس و نفسسسس، و چقدددد احساس خوبی پیدا کردم.

    و همینه ک خدا بهم میگه راحت ترین لباس ات رو بپوش وقتی میری بیرون، اصن من بلوز شلوار میرم، موهامو سفت می بندم، بعد می بینم نگاه متفاوت مردم رو ب خودم، رفتار متفاوت و پر از عشق و احترام شون رو، می بینم میخوان ک وارد حیطه شخصی من بشن ولی جهان بهشون اجازه نمیده، بااارها شده میرم پیاده روی با ساده ترین شکل ممکن، میبینم نگاه های بقیه رو، آقا استاد میگه وقتی ب خدا نزدیک میشی وقتی فقط و فقط رابطه خودت و خدات مهمه ملت عاشقت میشن، عاشق این میشن ک باهاشون باشی و من این رفتارو تو خانواده ام و اطرافیانم هم دارم می بینم، وقتی من هستم تو جمع شون با صدای آروم حرف میزنن، خیلی شئونات رو رعایت میکنن هههه میدونن در مورد کسی جلوی من غیبت نکنن وگرنه ناعمه اونجا نمی مونه، میدونن حرف نابجا نزنن، مودب میشن محترم میشن من اینو حس میکنم. هذا من فضل ربی

    امروز خدا بهم گفت همین چای هل زعفرانی ک داری میخوری رو خب برو تو پارک رو چمنا بخور، بزار نسیم بزنه ب صورتت و چایی تو بخور، گفتم چشم، من ازت ایده خواسته بودم، خب پنج دیقه راهه میرم، رفتم نشستم پسرا می اومدن از جلوم رد میشدن، می اومدن صندلی روبروی من می شستن، من اصن نگاه نمیکردم، بعد من بدون اینکه اصن فک کنم اونا اونجا هستن چای مو تو در فلاسک هورت می کشیدم و با خدا حرف میزدم، میگفتم چیه میخوای باز توحیدی ترم کنی؟ میخوای بهت ثابت کنم من برام نظر مردم مهم نیست ؟ میخوای بهم ثابت کنی فقط خودمو خودت؟ باشه ببین من تا این چایی رو تموم نکنم از اینجا نمیرم. نشستم در آرامش چایی مو خوردم و حال کردم و بعدم اومدم خونه

    این خواسته در من شکل گرفت ک همچین اکیپی باشه در آینده کلییی انسان شریف و درصلح مثلا پارک نزدیک خونه مون، البته محله ای بالاتر با انسان های باکیفیت تر، آقا جمع شیم مدیتیشن کنیم، اینو نوشتم تو دفترم، گفتم خدایا اره من میخوامش، باید بهم بدیش، تازه منم آهنگ های نت خالی مو میزارم منم میشم کوچ ههههه

    وااای اون قسمت رقص تو فضای بیرون، چقدر خوب بود، باز دوباره رفتار توحیدی، اینکه فقط خودم و احساسم مهمه، فقط منو خدام تو این جهان هستیم و من هرکاری ک بهم حس خوب بده رو انجام میدم، میرقصم رو چمن، حتی اگه حرفه ای نیستم دست عشقم رو می گیرم و با همون هودی و کاپشن میرقصیم باهم، خودمو مقایسه نمیکنم، نمیگم ما ک مثل اونا حرفه ای نیستیم، نریم وسط زشته، نه حتی صندلی میزارم ب رقص و شادی مردم نگاه میکنم و عبادت میکنم، اره اره این عبادته

    قسمت پایانی اش، اینکه این محله زیبا و ب قول شما کارتنی رو دارید رها می کنید، چون گذر کردید چون سیر شدید، اولا بگم خدا چه مهر تاییدی زد ب خواسته ام، من امروز رفتم برنامه دیوار خونه ها رو ببینم برا تقویت باورام، برای دیدن مبالغ زیاد ثروت، رفتم منطقه چیتگر ویو دریاچه خیلی دوست دارم، کلییی خونه دیدم، از دوتاش بی نهایت لذت بردم و عکسشو گرفتم و اصن ذوقی تو قلبم ب پاشد ک وااای خدایا ینی هست ینی میشه پس میخوااااام بااااید باید بهم بدیش، ینی دیوانه شدم وقتی دیدم شون، دانلود کردم هی میرفتم گالری می دیدم، ویو ابدی، دریاچه و کوه و ماه و غروب و طلوع، بالکن بیرون آشپزخونه، میزو صندلی بزاری، تو اتاقش یه ویویی از ساختمون ها و ثروت و چمن درختکاری بینشون، تو هال اش یه پنجره بزززرگ رو ب شهر، وااای یه حیاط 50 متری اختصاصی داشت، باربیکیوووو، میزو صندلی، چمن مصنوعی، یه فضایی درست کرده بودن مبل ال مانند برا شب نشینی، ینی شما قربون این خونه نمی رییید؟؟؟

    بعد تازه میگفتم خب خدایا تازه این یه واحد عه، تازه 60، 70 متری عه، بسه منه، بخدا من اگه اینو داشته باشم خیلی راضیم، کلییی هم تو دریاچه باهم پیاده روی میکنیم و قربونت میرم، گفتم خدایا این خونه های دیگه رو ببین 150 متر 3 خوابه 250 متر بابا اینارو دارن خرید و فروش میکنن این خونه 70 متری رو ینی تو نمیتونی ب من عطا کنی؟ تو ک گفتی من مالک آسمانها و زمینم، پس ینی قدرتش رو نداری؟ بله ک داری پس بهم میدی، منم ازت میخوام

    بعدم مگه یکی دوتاعههه، من تازه فقط هنوز آگهی های نیم ساعت اولو دیدم، این همه ثروت و نعمت داری همینجوری میبخشی پس منم میتونم داشته باشم، این میلیارد میلیارد پولهارو ببین آخهههه، و اصن برام منطقی شد ک میتونم داشته باشم اش، بدیهی کردم ک آقا قدرت خدا از قدرت این خونه بیشتره، این فقط یه واحد کوچیک تو یکی از محله هاست، بقیه محله ها ک دیگه بماااند. حالا من تکاملی میرم جلو، فعلا این خواسته رو برسم چون داشتن این خونه برام منطقیه، نه پنت هاوس 600 متری تو الهیه.

    اره استاد منم داشتن یه اتاق شخصی آرزوم بود و هست، و حرفاتون قلبم رو آروم کرد، ارزش تضادها رو جدی بگیرم، ازشون قدرت بگیرم، البته این روزا خدا بهم ی اتاق اختصاصی داده، زیرزمین خونه مون، با امکانات، ولی من اون مکان پرایوت و شخصی با فول امکانات فرنیش شده میخواهمش، آقا میشه. اهان راستی اینم بگم، زنگ زدم ب همون خونه ای ک خوشم اومد، با مشاور املاک شون صحبت کردم، گفتن شما چقدر دارید برا خرید؟ گفتم 7 تومن (وااااای خداا خنده و خنده) گفتن خب این عالیه با این پول میتونم یه خونه ویو دریاچه براتون جور کنم، فردا حضوری تشریف بیارید فایلا رو نشون تون بدم، گفتم بله درست می فرمایید حضوری بهتره هههههه. استاد برا من منطقی شد ک اقدام کردم، اصن یاد فایل عرشیا افتادم یاد فایل آقا رضا افتادم ک چطور خونه ی آرزوهاشون با تمام امکانات خدا بهشون عطا کرد، یادتونه آقا رضا میگفتن من و همسرم خونه می دیدیم ولی هیچ پولی نداشتیم ولی خدا برامون خدایی کرد، همون خدا هم ب من خونه میده، من مطمئنم بهش ایمان دارم، خدای من همون خداست، باورامو باید نسبت بهش عوض کنم.

    دوست تون دارم، بهترین الگوی من، خداروشکر برا حضور شما تو زندگیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: