سریال زندگی در بهشت | قسمت 157

Beyond the Horizon ..

اگر ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیا نیست پس چیه؟! میشه بگی ذهن من ذهن ابرخلاق من

با اینکه از نظر جسمی خسته ام و نیاز به خواب دارم به خاطر اینکه دو روزی بود رفته بودیم طبیعت باغ بینظیر برادر و همه ی خانواده ام خواهرها برادرها خواهرزاده ها برادرزاده ها .. با بی نهایت اتفاقات عالی، بزن برقص بخند بازی کن پینگ پونگ شناااااا واترپلو غواصی هه هه و قهوه برگر زغالی باروووون ابر پختار زمین عکس گرفتن ویدیو و …

ولی بیدار میمونم و متعهد میشم که بنویسم هر آنچه که باید بنویسم گفته شود .. نمیتونم بذارمش برای فردا واقعا چون ته دلم نمیدونم فردا زنده هستم یا نه هر چند میدونم هستم به خاطر اینکه هدف دارم اما امروز و این لحظه چی .. جای بهونه ها کجاست وقتی که میدونی لذت بخش ترین کار دنیا اینه که کاری که عاشقشی را انجام بدی .. مثل الان نوشتن .. اوووم .. پس مینویسم از یک سمت ِ دیگه این اتفاق یعنی اینکه روزهایی باشه که انقدرررر دنبال ماجراجویی و بازی و خوش گذرونی و رقص و پایکوبی و تجربه های جدید باشم و آخر شبش انقدرر خسته باشم ولی اومدم نوشتم هر چی که اتفاق افتاده را و به اشتراک گذاشتم علاوه بر اینکه این اتفاق های خوب را توی دفتر ستاره قطبیم هم مینویسم و خب البته که تازگی نداره یعنی هر وقت اینکارو انجام دادم دیدم چقدر خیرر داشته برام دیدم که چقدر هم خودم لذت بیشتری بردم هم نوشته ی ارزشمند و بینظیر و بی همتام چقدر نشانه داشته برای هم پاره های عزیز و بینظیر و عاشقتم، چقدر راهکار بوده چقدر سپاس گزارتر شدند چقدر ارزش ایجاد کرده ارزش یعنی ایجاد احساس خوب و خوب تر، اشک ها را سرازیر کرده از گونه ها، چقدر آدما را متصل تر کرده به اصل خودشون .. ایناا را دیدم چون با چشم دیدم چون میدونم دنبال چی ام پس خیلی راحت تصمیم میگیرم که باید بنویسم.

خدا جون سپاس و ستایش تنها از آنِ توست، بازم قراره بگم که ببین محمد چقدر چقدر چقدر این جریان هدایت ساده است .. هر باری که هیچ سناریویی نداری را ببین چطوری خدا، جهان، کائنات بهترین سناریو نویس بهترین برنامه ریز برای من و هر کس دیگه ای که بهش ایمان داره و با ایمان سمت ِ خودش را انجام میده و خب البته که جهان هم انجام میده سمتِ خودش را؛ ندیدم شما خداوندا هرگز دیر برسی، همیشه به موقعی

نفس عمیق … نفس عمیق .. نفس عمیق ..

اها اصن بذار از این همین باغ شروع کنم همین خلق باغ توسط یکی از برادرهای ثروتمندم اره اره خودشه خیلی خوبه اتفاقا هم ربط داره یعنی یک مثال عالیه واسه همین تمرین جلسه اول و دوم قدم چهار که بحث الگو و باورپذیری به این شکل ..

سلام میکنم سلام به روی ماهتون، خوشحالم که دوباره میتونم بنویسم خوشحالم که خداجون بهم دوچشم عسلی قهوه ای درشت داده که میتونم به زیبایی ببینم خوشحالم و سپاس گزار

امسال برای اولین بار 13 بدرمون را تو باغ بزرگ یکی از برادرهای عزیزم که بسیار هم بخشنده است بودیم اونم از ظهر قبلش .. و اصلا اولین بار بود که یک روز قبل از 13 بدر خونه را خانواده ام ترک میکردند همینطور خودم برای اینکه شب مانی داشته باشند .. یک اتفاق باحال افتاده اینکه همین دیروز بود که استخر باغ داداشم آماده شده بود .. و امروز امروز امروز دقیقا دیدم که با همین استخر بیش از 20-30 نفر این لبخند مگه از لبشون کم میشد یا محو همش بیشتر و بیشتر میشد از بس که کارهای فان و حرف های باحال و ساده و خنده دار زده میشد .. چقدر بازی کردیم پسر … چقدر شیرجه .. چقدر رقصیدیم تو آب .. چقدر خندیدم .. چقدر من قهوه درست کنم فکر کنم همین امروز 7 بارررر فقط موکاپات درست کردم .. بعدازظهر بود که دیگه وقتش بود احساس میکردم که انقدرر اتفاقات خوب همین امروزم نشانه هاا زیادشده که باید برم بنویسم اگر شب میشد مثل الان احتمالا یادم میرفت خیلی هاا را .. شروع کردم لب استخر تکیه دادم و دفترمو آوردم در حالی که هر کسی داشت کار خودشو میکردم ( صلح ) منم شروع کردم به نوشتن .. نوشتم و نوشتم و نوشتم .. تا اینکه یهو یکی از داداش های گل دیگه ام اومد و یک خبر خیلی خوب داد .. گفت که منم یک زمین خریدم خداروشکر 750 متر و کلی هم چیز توشه و انشاا.. اونم باغ بعدی خانواده ی ماست .. بعد یهو یکی از خواهر زاده هام گفت؛ خداروشکر چقدررر خوبه پسر .. چقدر تعداد باغ هامون زیاد شده حالا دوتا جا هست که بریم صبح ها اینور .. ظهرها اینجا .. خخ

برای من که خوب تر از همیشه به این حرفا گوش دادم درس داشت .. الگووووو الگووووو الگوووو ..

همین داداش من که پارسال این زمین را خالی خرید و اینجوری حالا با تکامل به یک بهشت خیلی خوبی تبدیلش کرده از کی الگو گرفته؟ از اون برادر عزیزم که شمال زندگی میکنه .. که هم خونه ی بزرگ خودشو داره هم باغ داره و هم توی باغش یک ویلای فوق العاده ساخته و هم ماشین خودش کسب و کار خودش و … یعنی به صورت ناخودآگاه آگاه نمیدونم حالا .. ولی دیده و باور کرده که میشه اینجوری باشه میشه .. و همین داداش منم میاد علاوه براینکه خونه ی خودش را میخره سال ها بعد یعنی پارسال حالا زمین میخره باغش میکنه و اونم همینجور میشه .. و حالا این برادر سوم من همین دیده که عه دوتا از داداش هاش دارند خونه، باغ و .. پس این خواسته هم درونش ایجاد میشه یعنی بذر این خواسته کاشته میشه میبینه که چقدرررر لذت بخش داشتن یک باغ به این زیبایی با این همه امکانات میبینه با دو چشمش که عه ببین چقدر همه اینجا دارند شادی بیشتری میکنند ببیند چقدر همه خوشحال تر سپاس گزارتر از همیشه هستند .. چقدر خوبه .. عالیه .. و در ادامه با تقویت باورهای برادرم با ایجاد باورهای هم راستای خواسته ای که بذرش درونش کاشته شد تونست تحقق ببخشه یک نکته دیگه هم یادم اومد که اونم توی دفتر معجزه هام نوشتن از قانون اونم این هست ..

مثلا من الان داستان سه تا از برادرهای عزیزم را گفتم .. اینکه الگو داشتند باورپذیر شده و وقتی باور پذیر شده به همون میزان که مقاومت ها شکسته شده ایده هم داده شده .. ایده ای که تو میتونی پول اون خواسته ات را حالا تحققش بدی مثلا ..

اینجا باز داستان مثل همیشه باورهاست .. یکی ممکنه با گرفتن وام و قرض برسه به همون بذر خواسته ای که درونش ایجاد شده

یکی باور بخواد کنه یعنی در مسیر ایجاد این باور باشه که اقااا من میخوام همه چی را نقد برم من درسته الان پول این را ندارم ولی میتونمممم خلقــــش کنم .. من تواانایی خلق پول را دارم ..

یکی دیگه به یک شکل دیگه حالا …

یعنی میخوام برسم به یک نتیجه گیری که دقیقا دو روز پیش هدایت شدم به خواندن راهکارهای دوره عزت نفس با قلم رویایی و شگفت انگیز و ساده و خوشمزه مری جان عزیز دلم .. عاشقتمممم من ..

آره یکجا نوشته بود .. در واقع خداا .. نوشته بود؛ که کیفیت مسیر زندگی من را باورهای من میسازه و وقتی امروز لب استخر و بیشتر از همیشه الان که دارم مینویسم توجه میکنم به این نقش باورها بیشتر از همیشه درک میکنم و حس میکنم که چقدر مهمه چقدر مهمه .. باورها .. باورهایی که ورودی های تو اونو میسازه ..

و دوست دارم خودم را تحسین کنم چرا که تنها کسی که میبینم که میتونه اینجوری به این شکل خیلی ساده و خوشمزه و روان از اتفاقات روزانه اش از کوچک ترین هاش، بزرگترین شادی ها را بسازه و به این شکل با پیروی کردن از عشقق از کاری که دوست داره ارزش ایجاد کنه و منجر به گسترش خودش و خانواده ی یکتای خودش عاشق خودش با همچین پدری که داره با چشم هاش الان میخوانه و لبخند شیرینی بر لبانشه، میشود .. منجر به گسترش جهان .. خیلی دوست دارم بازم این آگاهی را مرور کنم که کار من چیه؟

کار من خدایی کردن! منظورم اینه که من که اشرف مخلوقاتم و نماینده ی ربی که همه ی مارا به این زیبایی و از هیچی به این شگفتی و بی همتایی خلق کرده .. روی این زمین زیبا و پهناور کار من خلق کردن کار من گسترش خودمم یعنی خودشه ..

عه راستش بازم دوست دارم خودم را تحسین کنم اینکه انقدر میتونم متصل و با انسجام بنویسم در حالی که بدون اینکه دوره ای برم برای نویسندگی چون من فکر میکنم البته فرای فکر باورر دارم یقین دارم بهترین مربی جهانیان همواره توی هر شرایطی کنار منه .. خودش را شکر و سپاسس

یک چیز دیگه یادم اومد؛ این موسیقی زیباا که بازم اون سایت موسیقی انلاین برای من پخش کرده بود منو برد به زمانی که مثل امروز داشتم میرقصیدم و حتی شاباش هم گرفتم هه هه اره از رقصیدن من امروز پول خلق کردم و همون پول را هم هدیه دادم به یک کوشووولووی شیرین که همیشه لبخندش تا بنا گوش وازه .. خداروشکر ..

منو برد به امروز، واقعاااا من توی دنیای فیزیکی چی دارم؟ وقتی که نگاه میکنم امروز در حالی که بی نهایت از خواسته هام هنوز تحققشون ندادم، میدیدم که داشتم میرقصیدم و مثل باد رهااا بودم .. چرا انقدر خوشحالمم چرا انقدر رهامم خب اهای محمد تو که اینو و اونو و اوناااا را خب نداری حساب بانکی پر از پول هم که نداری خونه از خودت هم نداری ماشین و موتور و سایت و خیلی چیزهای دیگه هم نداری پس چرا انقدر خوشحالی دوست دارم منِ شیطانِ ذهنت این سوال را رسما و شرعا ازت همین الان بپرسم .. چراا واقعاا تعجب میکنم من شیطان که در حالی که فقط به ذهن تو میتونم بیام و نه قلب چرا که قلبت جایگاه خداست .. چی اونجاست .. چی میگذره اونجااا ؟ هوممم … تو به کی وصلی ؟ چرا ادمای کناری تو که خانواده ی تو هستند ایننننننن قدررر شاد نبودند مثل تو ؟ چرا ؟! دوست دارم بدونم .. و اگر منطقی باشه خب قطعا حمایتت میکنم!! هه

خب دوست دارم شیطان جان ذهنم اینجوری جوابت را بدم .. یک پدر دارم که عاشقشم و بهش قول دادم متعهد شدم تعهد دادم که وقتی میام توی دوره 12 قدم بیشتر از همیشه به صورت وحی منزل قبول میکنم حرفاشو و انجام میدم هر تمرینی که میگه بهش ایمان دارم به نتایجی که از کار کردن روی باورهاش گرفته ایمان دارم .. توی یکی از قسمت ها جلسه اول قدم دوم میاد یک چیزی را خدای من همونی که تو را شیطاننن خلق کرده و من را خلق کرده منی که لایق بهترین هامم همواره همیشه، بهم گفت اینجاا را خوب گوش کن!، بهم گفت فکر نکن که اگر همه ی اون چیزهایی که میخوای را داشته باشی به احساس خوشبختی بیشتری میتونی برسی بهم گفت این وسیله ها این toyها نیست که خوشبختی میاره شاید با رسیدن به هر خواسته ات یک چند روزی را خیلی خوشحال باشی ولی اون چیزی که معنای خوشبختی را میده بودن تو در احساس خوب از کار کردن روی خودت روی باورهات هست .. یعنی در واقع بیا و جلوی احساس خوب یک پرانتز باز کن و بنویس ( احساس خوشبخـــتی ) آره جانم

شیطان؛ اووووو لالا .. واوو عجب استادی داری پسر .. و به نازم به تو افرین چقدر خوب عمل کردی چقدر خوب .. پس به خاطر همینم هست که نتونستم تو را بخوابونم بدون اینکه این نوشته را بنویسی!

محمد: لبخند میزنه .. و یک سرتکون میده با یک لبخند خیلی شیرین .. شیطان جان دوست دارم این آیه را بهت بگم که خدا گفته .. روزی که میخواستم پا به این دنیای قشنگ با این جسم زیبا با این روح بزرگ بذارم بهم گفت شیطان نمیتونه به ادمایی مومن هستند نفوذ کنه .. آدمایی که زورشون بازشون نیست! بلکه زیباترین جامه ی جهانِ یعنی تقــــوا: یعنی کنترل ذهن : یعنی ایمان و عمل صالح Like Now Evil

این شماا و این هم داستان بینظیری که همین الان همونطوری که گفتم بدون اینکه سناریو داشته باشم گفته شد و من فقطططط داشتم لذت میبردم و لبخند میزدم و سپاس گزاری میکردم .. خدای من چقدرر اتفاقاات عالی تری در انتظار منه .. اگر همینطور ادامه بدم .. الهی به امید تو .. اصن خودم کف کردم از این داستان .. الله اکبرر . چقدر این خدااا بینظیره .. اصن همیشه به خودش میگم بچه، میگم خدایاا شکرت به خاطر خودت اصلااا .. چقدر ماهی تو خدا جون .. چقدر عالیی کارم را راه میندازی .. چقدراین توحید قشنگه .. این حساب کردن نه روی خودت نه روی کسی و چیزی فقط روی خودش .. چقدر این چرخِ رون میشه .. الهی صدهزارمرتبه شکر .. حوس بستنی کردم .. بعدش برم یک بستنی بخرم و بیام .. اصن خواب پرید دیگه خخخ

اما برو بریم سراغ فایل؛ یوهووووو

ای جان دللل سلاممم عزیزم پدر سرکچل خوشگلممم ای جان دل مری جان عزیزم از چه زاویه ی بینظیری تصویر گرفتی ای جان دلم این اقای بسیار خوشتیپ .. ببین چقدر تحسین میکنم این توانایی عالی شما را ارتباط موثر برقرار کردن خداروشکر ..

واوو جاده روستایی و تجربه ی متفاوت داشتن .. چقدر خوبه ..

چقدر این ویژگی بینظیر سانتافه را تحسین میکنم امروززز انقدرر سانتافه دیدم هاااا که نگو نپرس .. اصن امروز به خودمم گفتم ببین الکی الکی ها علاقه مند شدم به این ماشین بسیار قشنگ و عالی ایول .. خخ خداروشکررر عاشقتونم من .. این رابطه بینظیر شما را تحسین میکنم ببین چقدر پایه است این مریم جان .. ایول ایول خداروشکرر .. چقدر این قدرت تصمیم گیری سریع شما را تحسین میکنم افرین به این عزت نفس عالی ایول به خاطر این باورهای قدرتمند شما منم میتونممم داشته باشم .. نوش جان گوارای وجود این شیرینی بسیار خوشمزه .. ای جانم بهار بهارر اومده چی چی اورده .. به به بوی گل و عنبر و نرگس و محمدی اتفاقا دوتاگل محمدی خوشش بو تازه وا شدند توی باغچه ی خونمون خداروشکر .. واووو این اسمونو ببین خدای من چقدرر قشنگه چقدر این هواا را دوست دارم انصافا .. چقدر این درخت ها را ببین فرااواونی فراوانی ماشاا.. خداروشکر چقدر این توجه توجه کردن شما را درس داره برام به هرجیزی توجه کنی از همون جنس بیشتر و بیشتر را وارد زندگیت میکنی .. چقدر درس داره که این همه مشتاق هستید از اینکه ببینید چی شده چی ساخته شده جه اتفاقاتی افتاد .. این نشون میده که دارید زندگی میکنید نه روزمرگی .. نه مثل اکثر آدمای دیگه توی کل دنیاا و چقدرر ما خوشبختیم چقدر خداروشکرر .. به به آزاد شدند این همه مرغ و خروس و .. ای جانم .. چه حس خوبی دارند واووو این چیه این سفیده چقدرر بزرگه پسرر یاد این مرغ بود که توی فیلم که طلا تخم میذاشت اهاا لوبیای سحر امیز .. مریم جان انقدر نوازشش کردی که خوابش کرفت عزیزمم . چقدر با عشق و محبتی شما ..

برو بریم تخم مرغ هاا را ببینیم ..

WOOoOWWWW SUCHHH A WOwW جاا نداره دیگه خدای من چقدرررر تخم مرغ واووو خدای من الله اکبر .. چقدر فراوانی هست . واوووو و بازم و بازم و بازم .. خدایا شکرت .

اقاا هوس تخم مرغ کردم اصن بستنی را ولش کن فعلا ..

به به چه سیستمی پیاده شد .. یعنی هدایت شدید به اینکه جطور میشه این همه روز اینجا نباشی و این ها زمین را به فضولات نکشنن .. و خداروشکر برای این هدایت و دیدن این نتیجه ی اعتماد به هدایت خداروشکر .. اینه که میگه خداست که کارها را انجام میده .. اینه که میگه اجازه بده خدا کارهاتو انجام بده ..

واووو ایناا را ببین روی صندلی کی نشسته مرغها .. واوو خدای من ..

چقدر این آزادی مالی پدر را تحسین میکنم .. ببین چه زمینی هدایت شدیم اینجوری هر کاری که میخوایم انجام بدیم برقصیم بخوانیم هر وقت میخوایم اتیش به پا کنیم شنا کنیم اونم زیر بارون زیر بارون باید خوابیددد اومم رقصید گیتار زد مدیتیشن کرد .. عشق کرددد واووو اقاا بارووونو ببین ماشاا.. چه بارونییی پسرررر خداروشکر اینجوریی هاا اقاا محمد ببین اینجوری هاا فراوانی هست نعمت ها هست فرصت ها و شرایط و موقعیت هاا هر لحظه داره بیشتر و بیشتر میشه هااا فراوانی هست یک بار نچسبی به چیزی و کسی هاا .. همه چیز هست . .فراوانِ فراوان .. مثل این بارش باران ..

و after rain

چه احساس خوبی ..

ایا میشه باغی به این شکل داشته باشیییی به این بزرگی و عظمت اونم اینجاا توی این کشور بینظیر و فوق العاده ؟؟ اره میشه میشه میشه …

وقتی که ثروتمند باشم، میتونم اون جوری که باید خدارا بشناسم لیاقت شناخت و ستایش را داره میتونم تجربه اش کنم نمیگم کامل ولی خیلی بهتر و عمیق تر حالا میتونم سپاس گزار نعمت هاش باشم وقتی ثروتمند هستم میتونم وقتم را عالی بذارم تمرکزی تا روی ایده هایی که با شرایط الانم با کار کردن روی باورهام بهم الهام شده کار کنم، وقتی که ثروتمند هستم میتونم از هر چیزی به هراندازه ای که میخوام براساس نیاز و کیفیت بدون اینکه بدونم چقدره قیمتش بخرم برای خودم برای عزیزانم و این چقدر مقدس این آزادی و تحسین برانگیز، وقتی ثروتمتد هستم میتونم تجربه های بیشتر خیلی بیشتر و بزرگتر لذت های بیشتر عزت بیشتر احترام بیشتری را داشته باشم تجربه کنم وقتی که ثروتمند هستم پول دارم آزادی زمانی و مکانی دارم میتونم به هر جایی که دلمممممم میخواد واقعا دلم میخواد سفر کنم با اون وسیله ای که میخوام موتور ماشین ار وی هواپیما .. به هر جایی که میخوام چون میخوام و میتونم چون ثروتمندم چون دارام چون لنگ نیستم وقتی ثروتمندم حالا میتونم یک الگوی عالی برای عزیزانم برای خانواده ام برای شهرم برای این دنیاا باشم وقتی ثروتمند هستم وقتی که دارام میتونم اون سبک شخصی خودم را دنبال کنم فارغ از نگاه ها و قضاوت هاا اون جوری که خودم میخواممم دوست دارم واقعا زندگی کنم مثل استاد، وقتی ثروتمندم میتونم خیلی الهام بخش تر و تاثیر گذارتر باشم ..

ولی برعکسش وقتی فقیر بخوام باشم نخوام حرکت کنم نخوام خواسته هام را جدی بگیرم در حالی که هر رویایی دارم قطعا قدنکلف هست یعنی حتما دیده خدا در من که میتونم تجربه اش کنم که بهم الهام کرده .. وقتی فقیر باشم نه عزتی هست نه احترامی نه سبک شخصی نه ایمانی نه افکار مثبتی نه خیری برای خودت و این جهان ..

مگه میشه به خدا ایمان داشته باشی خدایی که منبع خیر و ثروت و فراوانی باشه و بعدش فقیر باشی نه .. پس بیشتر از همیشه باید در حالی که این سیستم و سازوکارو جهان هستی اینجوره که فارغ از اینکه من کی هستم داره فرکانس من را میگیره و پاسخ میده .. پس باید بیشتر از همیشه عیب و ایراد را توی باورهام پیدا کنم درونم درون … خداروشکرررر

درادامه فایل دارم مشاهده میکنم؛

* کار از اینی که هست ساده تر شدن، دیدن این انباررر پر از فرااوانی ابزارهای عالییی، نظر هم دیگه را پرسیدن در انجام کاری، نوازش، عشق ورزیدن، انجام دادن کاری که تا حالا انجامش ندادی ولی خب اعتماد به نفس داری میدونی خودباوری داری میدونی، میدونی میتونی انجامش بدی هدایت میشی پس انجامش میدی و ساده میگیری به خودت.

در ادامه؛ وقتی که ایده ای که اومد را انجام دادیم حالا سوال بعدی اومد .. اگر شب بشه چی میشه .. چطوری میشه ..

ممنونم برای این داستان مرغ قروچ شده ..

یک درس خیلی خوب گرفتم اونم وقتی که این در جدیده را گذاشتیم شما استاد اومدیدم از پشت تجسم کردید خودتون را جای اون حیوان مکار گذاشتید که چطوری میتونم حمله کنم .. و اون اره از این ور و از اون ورهایی که اگر میشود حمله شود را درستش کنید.

خداروشکر میکنم برای این قسمت

دوستون دارم

در پناه الله یکتااا ثروتمندتر و خوشبخت تر از همیشه باشید.

14 ام بامداد 01:29