https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-02 08:14:382021-04-11 21:48:45سریال زندگی در بهشت | قسمت 157
132نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر این فایلها عالین، تماشای ثروت در تمام ابعاد برام واقعا جذابه، حتی شکل خوابهام داره عوض میشه، برای اینکه ورودیهام داره عوض میشه، نعمت، در صلح بودن با خود، آرامش، زیبایی، صدای گوشنواز مریم عزیزدلم، استاد مهربان و بی نظیرم، این فضای عالی این بهشت زمینی، حتی ماساژ این مرغها و… جذابه، الهی شکر برای این سایت فوق العاده، فایلهای تصویری و صوتی رؤیایی، از شما دو بزرگوار مهربان، با حوصله و دریا دل هم متشکرم و قدردان مهر تون هستم، خدا حفظتون کنه♥♥🙏🙏😍😍🌹🌹
یعنی همهجور پرنده رو دوست دارم. همیشه آرزوم بوده یه همچین فضای سرسبز و پر از پرنده رو داشته باشم. یه بارم تجربهاش رو داشتم؛ اون موقع که حدود 70 تا جوجه رو بزرگ کردم!
انقدر مرغامو ناز میکردم که پوست دستم مریض شد، ولی هیچوقت ازشون خسته نشدم.
این ویدئو واقعاً منو به وجد آورد. پر از عشق، آرامش و زندگی بود.
مامانم هم یه صحنه از ویدئو رو دید، همونجا که استاد روی صندلی نشسته بودن و پرندهها دورشون بودن، بعد گفت:
«پسرِ شاه هم همچین زندگی شاد و راحتی نداره که استادتون داره!»
و این حرفش منو برد تو فکر…
چقدر دقیق گفت. واقعاً خیلیها که ثروتمندن هم به این حس رضایت و آرامش نمیرسن، چون دیدگاهشون جای دیگهست.
همونا که دائم جنگ و دعوا راه میندازن، فکر میکنن رسالتشونه کشور رو درست کنن، ولی نتیجهاش فقط دور شدن از آرامشه…
یه جمله ای توی تبلیغات خوندم که نوشته بود:
«فردای خوب از خود شما شروع میشه.»
در ظاهر خیلی سادهست، اما در دلش یه دنیا معنا خوابیده
این جمله در واقع داره میگه:
منتظر فردای خوب نباش… فردای خوب، با امروز تو، با رفتار تو، با باور تو شروع میشه.
یعنی اینکه:
وقتی میخوای دنیات زیبا، آروم، پر از عشق و شادی باشه، نمیتونی فقط منتظر بمونی بقیه درستش کنن یا دولت، مردم، شرایط یا حتی دنیا تغییر کنه…
همه چی از خودت شروع میشه
یعنی:
اگه آرامش میخوای، اول باید خودت آروم باشی…..
اگه دنیا رو شادتر میخوای، اول خودت باید لبخند بزنی….
مثل یه قطره که میافته توی آب و موج درست میکنه تغییر کوچیک توی تو میتونه آرومآروم دنیا رو تغییر بده.
ممنونم بابت این ویدئو واقعاً لذت بردم.
لطفاً بازم از این فضاها بذارید پر از عشق و زندگیان.
خدایا شکرت و سپاس از تو بخاطر این همه فیلم که از این فضا داریم با چشماموم میبینیم و با قلبمون حسش میکنیم. انگار ما اعضا دیگه خودمونم داریم کنار شما دونفر اونجا زندگی میکنیم، دل تنگ میشیم، لذت میبریم، منتظر هستیم، نگاه میکنیم و خودمون رو غرق بارونهای اونجا لمس میکنیم، انگار دیگه نمیتونیم نباشیم اونجا، همش لذت بردن و احساس قلبی آرامشِ، توجه به نکات مثبت و تحسین زیباییها، شکرگزاری برای داشته ها، ارسال عالیترین فرکانسها، انگار تمام قوانینی که شما تو محصولات میگید رو اینجا لاجرم دارید با ما تمرین میکنید، چقدر همه خوشحالیم بابت ایجاد این سریال، چقدر حالمون خوبه که کنار همیم و داریم قانونهارو درک میکنیم، و در کل چقدررررر خوبیم ما🤗😍
آقا من با تمام وجودم میخواد همچین شرایطی را تجربه کنم چقدر زیبایی چقدر احساس ناب چقدر صداهای این بوقلمون ها و خروس و گنیا زیباست
من عاشق حیواناتم من جام همچین جایی خدای من چقدر زیبایی چقدر این خروساتون خوش صدان چقدر این جویی و جیلی بامزن چقدر نوازش کردنشون لذت بخشه میخوام بقلشون کنم نازشون کنم چقدر دیدن این جویی احساس لذت و عشق به من میده چقدر این لپی خوبه چقدر فرکانس شما عالیه که انقدر این حیوانات هم عاشقتون هستن و فرار نمیکنند ازتون خدایا چقدر زیبایی آفریدی خدایا شکرت هزار بار شکرت هزار بار شکرت چقدر زیبایی و نعمت خلق کردی چقدر این ابرا زیبان چقدر این اسمون ابی شفاف زیباست چقدر این باران صداش لذت بخشه چقدر زیر بارون رفتن برای من لذت بخشه چقدر دیدن این همه زیبایی خوبه منم میخوام تجربش کنم منم ٢ تا اردک داشتم چقدر ناز کردنشون برام لذت بخش بود یعنی هر اتفاقی و هر ناراحتی که داشتم کافی بود ١٠ دقیقه اینا رو بغل میکردم و نازشون میکردم واقعا یه حسی در تمام وجودم میامد که همه احساس بد و به بهترین احساس دنیا تبدیل میکرد اقا من اصلا جام همچین جایی هست واقعا این همه عشق و لذت و ارامش نوش جونتون گوارای وجودتون انقدر فرکانس های عالی و باور های مناسب داشتید که هدایت به این بهشت شدین ولی منم لایق همچین بهشتی هستم منم میخوام همه این انیش روشن کردن و غذا درست کردن رو تجربه کنم منم میخوام ویلام رود خانه وسطش باشه منم میخوام کلی مرغ و خروس داشته باشم که هر روز تخم مرغ تازه و ارگانیک بخورم و لذت ببرم منم میخوام بوی بارون که روی علف ها و خاک میخوره را حس کنم منم میخوام از صدای این مرغ و خروسا لذت ببرم منم میخوام یه عالمه بوقلمون داشته باشم منم میخوام در یه کشور ازاد و پیشرفته باشم منم میخوام پول دار باشم که هرچی میخوام بخرم منم ازادی کامل زمانی و مکانی میخوام که هر زمانی هر جایی میخوام برم من باتمام وجودم استاد مهربانم و مریم جانم تحسینتون میکنم شما لایق این همه زیبایی و ارامش و عشق و ثروت هستید چقدر خوبه یه همراهی داشته باشیم که هم فرکانس خودمون باشه مثل رابطه شما دو تا عزیز چقدر لذت بخشه بتونم با کسی باشم که بتونم ساعت ها در مورد قانون عادلانه جهان و زیبایی ها صحبت کنم بتونم در مورد خواسته هام صحبت کنم چقدر این رابطه زیبا را میخوام چقدر تجربه کردن در این فضای زیبا را دوست دارم عاشقتونم که اینقدر زیبایی را به ما نشان میدید
ایشالله روز به روز زیبایی های بیشتری در زندگیتون جاری بشه
خدایا شکرت که برای بار سوم هم این فایل رو دارم میبنم.
خدایا شکرت برای این همه زیبایی،برای دیدن این زیبایی ها
خدایا شکرت بخاطر وجود استاد و مریم عزیزم
خدایا شکرت بخاطر این نعمت ها و تکنولوژی هایی در دسترس مون قرار گرفته. خداروشکر میکنم بخاطر داشتن لپ تاپم.
خداروشکر بخاطر نعمت اینستاگرام.
یک اتفاق خوب رو جالبه که بگم من یک مدتی اکانت اینستاگرام به یک علتی که نمیدونم چی بود و چی شد بسته شده بود و اصلا نداشتمش و کلا سرچ هم میکردم اکانتم نبود.خلاصه بعد یک ماه با کمک آقای همسر دوباره برگشت.
خیلی خیلی خوشحال شدم چون تمام خاطرات من قبل اینکه بخوایم بیایم تهران رو هم اونجا پست و استوری گذاشته بودم و مرور اونا به من یادآور میشد که بازهم زیبایی و نکات مثبت در زندگی ام و اتفاقات اطرافم ببینم. خلاصه که یکم حالم گرفته شد و بعد یکی دو روز بعد از نداشتنش دباره یک اکانت دیگه ساختم و همون روند رو پیش گرفتم و شاید جدی تر. چون قدر اون امکاناتی که اینستاگرام به من میداد بیشتر میدونستم. دیشب که اکانت قبلی ام برگشت تصمیم گرفتم تا جایی که میتونم تمام پست هامو منتقل کنم به همون جای قبلی که داشتم و لذتش رو ببرم.
و البته یک اتفاق جال دیگه اینکه چند روز قبل یک پیشنهاد همکاری با یکی از دوستانم که تهران هست به من شد. اینکه شریکی یک پیج بزنیم و محصولی رو بفروشیم. از اونجایی که من فکر میکردم از فروش خوشم نمیاد تردید داشتم که قبول کنم. بعد یک شب (شب 13بدر بود که با اونا بودیم)دوباره حرف شد و همسرها هم حرف رو کشیدن وسط…
من دلایل خودم رو گفتم و یکم مایل نبودنم روی فروش گفتم و کلی با اوا کارهایی که کردم رو مرور کردم. از اونجایی که دوستم دوست دوران دانشجویی من بوده تا حدی در جریان خلق و خوی من بود ولی یکجورایی مرور کردم و انگار داشتم بلند بلند فکر میکردم تا با کمک اونا ایراد من از دوست نداشتن کار فروشم دربیاد. با اینکه من کارهایی رو تجربه کردم که مربوط به فروختن یک محصول و جنس هم بودن.
اما در عین گفتن سوابق و کارهایی که انجام داده بودم به ذهنم زد چرا من نمیخوام کاری رو انجام بدم که به فروش ربط داره. متوجه شدم من از فروش بدم نمیاد بلکه علاقه نداشتن به فروش انگار یک بهونه کرده بود تا خودمو به علاقه هام گره بزنم و دنبال علایقم باشم نه هرکاری و هرچیزی…خلاصه که مذاکرات 3+1 ما به جاهایی رسید با منطق و تحلیل و بررسی که من ذهنم پذیرفت باشه انجام میدم در راستای اینکه تجربه جدید بدست میارم. کار تو فضای مجازی یاد میگیرم. بعد در کنارش روی علایقمم پیش میرم و بعد از پیشرفت پول اون صرف علایقم میکنم و اینجوری خیلی بهتره…خلاصه که یکجورایی قانع شدم تا با دوستم استارت بزنیم.
از اونجایی که یاد گرفتم تو تردید نمونم و سریع تصمیم بگیرم و تو مسیر راهش رو یاد میگیرم. فردای همون شب با دوستم گفتیم بیایم جدی روی محصولی که قراره بفروشیم حرف بزنیم و از اونجایی که من بوم کسب و کار رو م بلدم با پر کردن اون 9 خانه و سوال های خوبش این فرآیند بررسی کردن و پیش رفتن رو با چیزی که بلدم ادامه بدیم.
خلاصه که تمام مرحله ها رو یکی یکی نوشتم برای دوستم توضیح میدادم سوال های هدفمند و مثال هایی میزدم تا براش جابیفته تا بتونیم با م تکمیلش کنیم.تقریبا همه ی مراحل رو با هم پیش رفتیم یکم زبان مون رو بیشتر با هم مشترک کردیم و ذهن هامون رو بیشتر متوجه شدیم.دوتا از مرحله های اخر موند(هزینه های جاری_جریان درآمدی)
خب فرداش با هم قرار گذاشتیم بریم بازار تهران یک قیمت بگیریم یکم با اصطلاحات بازار آشنا بشیم و اطلاعات و قیمت عمده فروش ها رو جمع کنیم.رفتیم و کلی اتافقات جالب و تجربه های خوب هم اونجا کسب کردم.
و قرار شد فردا دوباره برای بررسی و به جمع بندی رسیدن اطلاعات بازار و تکمیل بوم مدل کسب و کارمون من برم خونشون. بله فرداش رفتم خونشون.
یعنی روز سومی بود که برای این هدف قدم برمیداشتم.
خلاصه که من یکم یک چیزی صبح اذیتم میکرد. رفتارهای محدودکننده ایی که از دوستم توی بازار دیده بودم و بالاخره ورودی هایی که به من از طرف اون میرسید.تو راه که بوودم و تم مترو هر چی میخواستم فکر کنم که چیه متوجه نمیشدم این گیجی و گنگی احساسم رو. نه حسم خوب بود نه بد…خلاصه که از خدا خواسته بودم به من نشونه بده که من چه نم و چی برام درسته و بهترین انتخاب ها رو سر راه من قرار بده.
(راستی ناگفته نماند دیروز هم یک دوست عباسمنشی که در تلگرام با ایشون آشنا شده بودم و اکانت اینستاگرام منو هم داشتن و به تازگی انگار پست های منو دیده بودن. یک جمله جالبی رو نوشته بود خوندن این جمله در حالی بود که من تو مترو به سمت بازار تهران و قرارم با دوستم بودم برای اون کار. جمله این بود: “فهیمه خانم کی میخواید سخنران بشیدمثل خانم استر”
جالبه که به پیشنها و نشونه ایی که در سال 98 دیده بود یک دوه سخنوری شرکت کردم و تو یکی از تمرین ها که باید یک سخنران موفق رو بررسی میکردیم و به عنوان الگو ازش اطلاعات جمع میکردیم و ارائه میدادیم که من استاد عباسمنش رو انتخاب کرده بودم اما نمیدونم
چی شد یا کی چی گفت که عباسمنش سخته یکی دیگه رو انتخاب کن. البته فکر کنم گفتن غیر از اساتیدی که باهاش دوره داشتین یا …نمیدونم چی شد منم تو ذهنم اومد استاد عباسمنش که قطعا الگوی من در تمام جنبه ها هستن اما چون خیلی ازشون اطلاعات دارم بذار اصلا بم دنبال یک همجنس خودم و خانم استر هیکس رو به عنوان اون تمرینم انتخاب کردم.خلاصه این جریان رو داشته باشین و حرف اون دوست در اون زمان…کسی که هیچ شناختی نسبت به من نداره.جوری این حرف رو توی مترو خوندم و خاطرات برام مرور شد گفتم نکنه از بچه های دوره هستن ایشون واسه همین این اطلاعات رو داره و این رف رو به من زده…واقعیتش اصلا ایشون منو نمیشناسن و ذهنم یک فرضیه رد شده داده بود و اینکه چرا اون زمان گفتن هم دیگه نمیدونم چی بگم. فقط میتونم بگم هدایت خدا بود.
میتونم بگم وقتی در جریان هدایت خدا قرار میگیری اینقدر زیبا بهت نشونه میرسونه. اینقدر بهت تلنگر میزنه اما کیه که بشنوه، کیه که درک کنه. اونی که بخدا ایمان داره اونی که تسلیم خدا باشه و هدایت بخواد اونی که نگران هیچی نباشه….
وای خدای من خیلی جالب بود خیلی….
حالا اینا رو قبل از روز سوم گفتم تا رفتن به خونه دوستم و اتفاقاتش رو بهتر بتونیم کنار هم بذاریم.
بله من روز سوم رفتم با یک حسی که نه خوب بود نه بد بیدار شدم در مسیر مترو قرار گرفتم و فقط از خدا خواستم که اگر این مسیر اشتباهه به من نشونه ایی بده تا ادامه ندم.
خلاصه که حرف های کاری من و دوستم نمیونم کجای حرفم به جایی رسید که ذوستم دفتری که برده بودم رو بست و گفت برو با همسرت دوباره صحبت کن و فکرهاتو بکن بعد بیا ادامه ماجرا،الان معلومه یک چیزایی تو ذهنت گیر داره…خلاصه که حرف های ما نصفه نیمه رها شد و موکول شد به جواب من تا شب که با حسین حرف میزنم.
عصر هم حرف هایی که تو ذهنم رد و بدل میشد رو براش میفرستادم.
ذهنم بهونه ها و دلایل جدیدی رو برای همکاری نکردی و شریکی کار نکردن آورد.
همون موقع ها بود که گفتم بذار تو عقل کل سرچ کنم ببینم کسی همچین ذهنیت و سوالی برای شریکی یک کسب و کار رو شروع کردن یا نکردن داره…آخه انگار دلم میگفت اصلا اینکار رو نکن انگار صداش بلندتر شده بود و حسم برای انجام ندادن بهتر بود تا شریکی کار انجام دادن…خلاصه که کلی سوال های مختف رو دیدم چندتا مورد و پاسخ دوستان رو خوندم و بیشتر قلبم تایید کرد دیگه ادامه نده…
حالا من باید دنبال ایده برای راه انداختن کسب و کار خودم باشم،ببینم از علاقه ام چطور میشه چیکار کرد.
راستی یادم رفت احتمال زیاد پنجشنبه یک کلاس مجازی برای شهرکرد بصورت رایگان برای دوست شهرکردی ام که معاون مدرسه است و همین پارسال باعاش آشنا شم برگزار کنم و شاید اون ایده ایی بده و جراتی به من برای انجام کارهای مورد علاقه ام و پول بسازم در مسیر علایقم…
من فقط سعی میکنم به یاد بیارم که خدا منو داره هدایت میکنه به مسیرهای خوب به مسیر خواسته هام….
وای الان که دوباره مرور کردم عجب اتفاقاتی بود که وقتی با هم مرور میکنم ردپای خدا بهتر میتونم حس کنم. واقعا خداروشکر خداروشکر که در این مسیر هسم خداروشکر که این زیبایی ها میبنم و حس میکنم.
استاد عزیزم این زندگی به سبک خودتون و طبق علایق خودتون رو بارها و بارها تحسین میکنم. تحسین میکنم که هدایت شدین تا از اون ملک زیبا و هدایتی که خردیدن رها بشین، بفروشین و بیشتر در محیط روستایی و طبیعت زندگی کنین.
شما الگوی طبیعی زندگی کردن برای ما هستین.
شما الگوی در لحظه از تک تک ثانیه ها لذت بردن هستین/
شما نتیجه غرق در نکات مثبت شدن و رسیدن به زیبایی ها و اتفاقات خوب هستین .
شما الگوی شاکر بودن در هر لحظه و تمرکز بر داشته ها هستین.
شما نتیجه ی کنترل ورودی ذهن و افکارتون هستین.
شما نشان دهنده ی ایمان راسخ توام با عمل صالح هستین.
شما هر چی که بودین و هستین برای من این همه ایی هستین که دیدن تون هم به من کلی حس خوب و آگاهی میده چون شما فرکانس های ناب و خوب هستین و این منم که به دنبال خوبی میروم چون میدنم دنبال هر چی برم همون میشم. دنبال فرکانس خوب برم خوب میشم…خدایا چقدر خوبهه این نعمت بودن در این سایت که برای من واقعا و حقیقتا بهترین جای دنیاست.خلوتی عمیق با خودم و هر آنچه بودمو هستم پیدا میکنم و برای انچه میخواهم باشم تمرکز و تلاش های ذهنی بشتری میکنم. بهترین جای دنیا بهترین ادم های دنیا رو هم داره.
منم یکی از اونام و برای تبدیل شن به بهترین بهترین خودم در تلاشم.
منم لایق بهترین ها هستم چون در یهترین جای دنیا هستم.
خداوند منو هم هدایت میکنه به درآمدها و ایده های پولساز ناب در مسیر علایقم.خداوند به من در زمان مناسب ایده ها رو بفکرم میاره و میام میگم کولاک ها و حرکتهای بعد اجرای ایده های نابی که به من قراره الهام بشه.
من منتظر دریافت الهامات و ایده های ناب وو پولساز از طرف خداوند هستم.
من در تلاشم لیاقت خودمو رو بیشتر و بیشتر کنم تا ایده های ناب تر به سراغم بیاد.
خدایا شکرت بخاطر این همه نعمت و زیبایی
بخاطر این همه فراوانی
وای عجب تخم مرغی رو جمع کردین. همینطوری پیش برین صادر هم میتونید بکنید…
کرچ شدن مرغی که خودش ندیده مامان و اجداد خودشو اما نسبت به غریزه اش اینکار رو انجام میده.خودش با پست و بندی رسیده به پارادایس و تو دستگاه از تخم اومده بیرون…هدایت خداست که اون مرغ میدونه وگرنه از کجا چه جوری…غریزه آیا همون هدایته؟ غریزه توش الهام نهفته است؟چطورمیشه مرغی که نه عقل و منطقی داشته نه الگویی بخواد یکسری کارها رو انجام بده.
اخ اون صحنه ایی که بچه ها از سر و کول استاد بالا میرفتن رو بگو خیلی معرکه بود.
یا وقتی تا رسیدین بوقلمون اومد برای نوازش گرفتن.
یعنی شما دوتا عزیز اونا رو مسخ خودتون کردین دیوانه شدن. مثل ما بچه های سایت…
آخ که چقدر دلم میخواد پیش شما اونجا باشم، تا حالا اینو از خدا نخواستم اما الان از ته دلم میخوام بیام اونجا کلبه روی اب رو ببینم ان همه زیبایی و این همه نعمت و فراوانی رو ببینم و با استاد و مریم عزیز حرفها بزنیم و من از مسیر شگفت انگیز هدایت شدنم به اونجا بگم. وای تصور کردنش قلب آدمو به تپش وامیداره.وای که چه حالی میده بودن در کنار کسانی که عشق شون رو میشه از فرسنگ ها احساس کرد.وای خدای من کن این حس و حال رو میخوام منو هدایت کن…
چقدر شما زوج خوشبختی هستید وما هم که دنباله رو شما هستیم در این مسیر بهشتی
چقدر ثروت آزادی میاره خدا رو شکر بابت ماشین قرمز و قشنگ کور وت وسانتافه که که کروز اسمارت داره و راحتی تو رانندگی
که اینها از خوبی های ثروته من اون مزرعه که کارهای زیادی داشت معلومه صاحبش آدم ثروتمندان وخیلی هم تمیز بودند اونجا گاوهاشون هم تمیزه😂😂
پرسیدیم به بهشت پارادایس با رانندگی لذت بخش و تغییراتی که در زیبایی طبیعت انجام شده ودر نبود استاد هم کارها انجام شده دستان خداوند کارها رو برای خانواده بهشتی انجام داده
می ریم سراغ چیکن تراکتور و مرغ ها وجیلی ها که لحظه شماری میکنند واقعا آزادی چه طعمی داره چه قدر ناز چقدر قشنگ خانم بوقلمون هم که ویتامین ناز کردنش کم شده خدایا انگار ای پرنده هام دل تنگ شدند لحظه هایی که مرغ ها میان رو سر وشونه وروصندلی استاد احساس میکنم می فهمند فرکانس آرامش این مرد رو خدایا شکر ت که عباس منش رو تو زندگی ما آوردی از وقتی فایل های استاد رو نگاه میکنیم دیگه تلویزیون فقط دکوری تو خونم وخیلی راحت وآرام شدیم حتی بچه هام لحظه شماری میکنیم سریال جدید زندگی در بهشت بیاد رو سایت خدایا شکر ت
خدایا شکرت عجب بارونی اینها همش فراوانی وثروته که بخاطر شکر گذاری مردم این شهروایالته
عجب بارونیه واقعا عجب باران رحمت الهی خانم مرغی که تو آب شنا میکرد باورم نمیشه پرنده ها تو هر شرایطی خودشون رو وفق میدم خدایا شکر ت به خاطر این سرزمین زیبا خانه بزرگ ماشین های قشنگ و این همه مرغ وخروس که واقعا لذت داره نگاه کردنشون
استاد خیلی زود وارد کار شد وایده خودش رو عملی کرد وخیلی راحت بدون اینکه ترسی به دلش باشه کار رو انجام داد واز اشتباه کردن هم نترسید
واقعا هدف شما لذت بردن هست چیزی که همیشه میگید خدایا شکرت
چقدر تخم مرغ وااااااااااااای خدای من چه لذتی داره خوردن اینها واقعا نوش جونتون یه سبد پر کلی هم هنوز هست واقعا خدایا شکر ت
ومرغی که مورد شده خیلی با حاله یه همسایه داریم مرغش کورت شده بود چند روز یه تخم مرغ گذاشتن زیرش ان شاءالله جوجه هاش با مرغ شما می رسه من روزهایی که نیستند وارسی شون میکنم خیلی لذت داره خدایا شکرت
سلامی از جایگاه خداوند (قلبم) و یه دنیا پر از 🌹🌺🌷🌸 گلهای زیبا نثارتان استاد خوشبخت و عزیزم و مریم جان لایق و شایسته همانطور که به خداوند قوانین حاکم بر تمام هستی تان افتخار میکنید خدا و قوانین هم به شماها عزیز دل افتخار میکند من به اسم حامد حسینی اهل شهرستان بوکان آذربایجان غربی ملیتم کرد انسانی مقتدر و بی نظیر و خوشبختی هستم که شکر گزاری من هم هر صبح و هر شب این است که همانطور که افتخار میکنم به خدایم قوانین و زیباییهای دنیا آنها هم به من افتخار میکنند و خوشحالم از بین این همه افراد موفق که گوش دادم به کلام و سخنان زیباهایشان فقط با شما حسین جانم سازگار بودم و احساسم در مورد همراه شدن با شما احساسی بهتر و واقعی تر بود و سخنان شما بیشتر و بیشتر تاثیرگزار بوده است
+ بعد از 7 روز در تمپا بودن داریم برمیگردیم به بهشت مون با ماشین کوروت، هوام بهاریتر شده و حسابی سبز شده و آفتابی و لذت بخش
+ رفتار استادم که پر از مِهرِ ستودنیه نسبت به مریم جون
+ برای درب خونه چیکن شاه قراره یه درب فلزی تور باز بشه که اتومات در باز بشه و بسته بشه که انجام شد. خدایا شکرت به دلیل این ایده های الهام گونه ت + چقدر این حیوونا به شما وابسته هستند و در صلحن و دوستتون دارن انگار شما پدر و مادرشون هستین و از همه مهمتر اون همه تخم مرغ براتون گذاشتن تو یه هفته که قابل تحسین و تشکره،
+ خدایا شکرت به دلیل این همه حس آزادی و رهایی در سرزمین بهشت مون
+ خدایا شکرت به دلیل نعمات تازه ای که در این فصل جدید به بهشت مون اضافه کردی
+ خدایا شکرت به دلیل وجود این همه صلح و آرامش و ایمانی که دیده میشه
+ خدایا شکرت به دلیل این آفتاب زیبا که زیباییش رو طنین انداز کرده بر روی بهشت مون
+ همه چی عالی در سر جای خودش و خیلی جالب بود که مرغ میتونه توی آب شنا کنه رو دیدم
خدایا شکرت به دلیل وجود مهر و محبتی که نسبت به همدیگه در وجودمون نهادینه کردی
+ خدایا شکرت به دلیل وجود نازنینت در جای جای زندگیمون، با تو بودن واقعاً هم در این دنیا و هم در آخرت خودِ بهشته. عاشقتم
ممنونیم که این فایل های زیبای زندگی در بهشت و برامون میزارید و اینقدر حس و حال عالی به ما میدید ،خدا رو شکر می کنم برای داشتن شما ،برای پرادایس زیبا ،برای این همه زیبایی ،برای این دنیای خوب ،برای قوانین هستی ،برای خدای عادل ،برای این مسیر زیبا ،پر از آگاهی ،پر از نعمت و ثروت ️
بنام منشا مطلق نعمت، ثروت و سهولت
چقدر این فایلها عالین، تماشای ثروت در تمام ابعاد برام واقعا جذابه، حتی شکل خوابهام داره عوض میشه، برای اینکه ورودیهام داره عوض میشه، نعمت، در صلح بودن با خود، آرامش، زیبایی، صدای گوشنواز مریم عزیزدلم، استاد مهربان و بی نظیرم، این فضای عالی این بهشت زمینی، حتی ماساژ این مرغها و… جذابه، الهی شکر برای این سایت فوق العاده، فایلهای تصویری و صوتی رؤیایی، از شما دو بزرگوار مهربان، با حوصله و دریا دل هم متشکرم و قدردان مهر تون هستم، خدا حفظتون کنه♥♥🙏🙏😍😍🌹🌹
وااااای من واقعاً عاشق پرندههام!
یعنی همهجور پرنده رو دوست دارم. همیشه آرزوم بوده یه همچین فضای سرسبز و پر از پرنده رو داشته باشم. یه بارم تجربهاش رو داشتم؛ اون موقع که حدود 70 تا جوجه رو بزرگ کردم!
انقدر مرغامو ناز میکردم که پوست دستم مریض شد، ولی هیچوقت ازشون خسته نشدم.
این ویدئو واقعاً منو به وجد آورد. پر از عشق، آرامش و زندگی بود.
مامانم هم یه صحنه از ویدئو رو دید، همونجا که استاد روی صندلی نشسته بودن و پرندهها دورشون بودن، بعد گفت:
«پسرِ شاه هم همچین زندگی شاد و راحتی نداره که استادتون داره!»
و این حرفش منو برد تو فکر…
چقدر دقیق گفت. واقعاً خیلیها که ثروتمندن هم به این حس رضایت و آرامش نمیرسن، چون دیدگاهشون جای دیگهست.
همونا که دائم جنگ و دعوا راه میندازن، فکر میکنن رسالتشونه کشور رو درست کنن، ولی نتیجهاش فقط دور شدن از آرامشه…
یه جمله ای توی تبلیغات خوندم که نوشته بود:
«فردای خوب از خود شما شروع میشه.»
در ظاهر خیلی سادهست، اما در دلش یه دنیا معنا خوابیده
این جمله در واقع داره میگه:
منتظر فردای خوب نباش… فردای خوب، با امروز تو، با رفتار تو، با باور تو شروع میشه.
یعنی اینکه:
وقتی میخوای دنیات زیبا، آروم، پر از عشق و شادی باشه، نمیتونی فقط منتظر بمونی بقیه درستش کنن یا دولت، مردم، شرایط یا حتی دنیا تغییر کنه…
همه چی از خودت شروع میشه
یعنی:
اگه آرامش میخوای، اول باید خودت آروم باشی…..
اگه دنیا رو شادتر میخوای، اول خودت باید لبخند بزنی….
مثل یه قطره که میافته توی آب و موج درست میکنه تغییر کوچیک توی تو میتونه آرومآروم دنیا رو تغییر بده.
ممنونم بابت این ویدئو واقعاً لذت بردم.
لطفاً بازم از این فضاها بذارید پر از عشق و زندگیان.
دیدن این ویدئو در حد یه سفر دو روزه به من لذت داد
ممنونم از مریم جون و استاد
سلام به استاد عزیزوخانم شایسته
خداروشکرمیکنم که باز هم زندگی
دوباره ای داد .
استاد دقیقا همون اشتیاقی که شما داشتید برا پارادایس ومن داشتم
به خصوص تخم مرغها
عاشق اون لحظه ای هستم که مریم خانم میره تخم مرغها رو جمع میکنه نمیدونید چه حس خوبی بهم دست میده .
اول صبح ک چشام وباز میکنم اول میرم سراغ سایت صبحانم وبا سریال زندگی دربهشت میخورم چه کیفی میده .
استاد این رهایی شما رو خیلی دوست دارم هم شما وهم مریم خانم خیلی رها هستید .
مرغها چه ذوقی میزدن براتون بعد یه هفته شمارو دیدن
خیلی زیباست همه چی اونجا اون در اتوماتیک وکه درست کردید ایده خیلی خوبیه
آدم وقتی رها باشه همه چی بهش الهام میشه
مریم جون وقتی اون بوقلمون ونوازش میکرد حس کردم اون بوقلمون انگار توی هواس انقد بهش خوش گذشته بود از نوازش .
استاد دیشب خواب دیدم که یه مزرعه بزرگ دارم ویه دریاچه انقد که رفتم توی بهر این پارادایس انقد ک این پارادایس زیباست .
اگ دور دریاچش وچراغونی کنید محشر میشه .
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
درپناه الله باشید
خدایا شکرت و سپاس از تو بخاطر این همه فیلم که از این فضا داریم با چشماموم میبینیم و با قلبمون حسش میکنیم. انگار ما اعضا دیگه خودمونم داریم کنار شما دونفر اونجا زندگی میکنیم، دل تنگ میشیم، لذت میبریم، منتظر هستیم، نگاه میکنیم و خودمون رو غرق بارونهای اونجا لمس میکنیم، انگار دیگه نمیتونیم نباشیم اونجا، همش لذت بردن و احساس قلبی آرامشِ، توجه به نکات مثبت و تحسین زیباییها، شکرگزاری برای داشته ها، ارسال عالیترین فرکانسها، انگار تمام قوانینی که شما تو محصولات میگید رو اینجا لاجرم دارید با ما تمرین میکنید، چقدر همه خوشحالیم بابت ایجاد این سریال، چقدر حالمون خوبه که کنار همیم و داریم قانونهارو درک میکنیم، و در کل چقدررررر خوبیم ما🤗😍
به نام خداوند مهربان و هدایتگر من
سلام استاد عزیز دلم و مریم جون
آقا من با تمام وجودم میخواد همچین شرایطی را تجربه کنم چقدر زیبایی چقدر احساس ناب چقدر صداهای این بوقلمون ها و خروس و گنیا زیباست
من عاشق حیواناتم من جام همچین جایی خدای من چقدر زیبایی چقدر این خروساتون خوش صدان چقدر این جویی و جیلی بامزن چقدر نوازش کردنشون لذت بخشه میخوام بقلشون کنم نازشون کنم چقدر دیدن این جویی احساس لذت و عشق به من میده چقدر این لپی خوبه چقدر فرکانس شما عالیه که انقدر این حیوانات هم عاشقتون هستن و فرار نمیکنند ازتون خدایا چقدر زیبایی آفریدی خدایا شکرت هزار بار شکرت هزار بار شکرت چقدر زیبایی و نعمت خلق کردی چقدر این ابرا زیبان چقدر این اسمون ابی شفاف زیباست چقدر این باران صداش لذت بخشه چقدر زیر بارون رفتن برای من لذت بخشه چقدر دیدن این همه زیبایی خوبه منم میخوام تجربش کنم منم ٢ تا اردک داشتم چقدر ناز کردنشون برام لذت بخش بود یعنی هر اتفاقی و هر ناراحتی که داشتم کافی بود ١٠ دقیقه اینا رو بغل میکردم و نازشون میکردم واقعا یه حسی در تمام وجودم میامد که همه احساس بد و به بهترین احساس دنیا تبدیل میکرد اقا من اصلا جام همچین جایی هست واقعا این همه عشق و لذت و ارامش نوش جونتون گوارای وجودتون انقدر فرکانس های عالی و باور های مناسب داشتید که هدایت به این بهشت شدین ولی منم لایق همچین بهشتی هستم منم میخوام همه این انیش روشن کردن و غذا درست کردن رو تجربه کنم منم میخوام ویلام رود خانه وسطش باشه منم میخوام کلی مرغ و خروس داشته باشم که هر روز تخم مرغ تازه و ارگانیک بخورم و لذت ببرم منم میخوام بوی بارون که روی علف ها و خاک میخوره را حس کنم منم میخوام از صدای این مرغ و خروسا لذت ببرم منم میخوام یه عالمه بوقلمون داشته باشم منم میخوام در یه کشور ازاد و پیشرفته باشم منم میخوام پول دار باشم که هرچی میخوام بخرم منم ازادی کامل زمانی و مکانی میخوام که هر زمانی هر جایی میخوام برم من باتمام وجودم استاد مهربانم و مریم جانم تحسینتون میکنم شما لایق این همه زیبایی و ارامش و عشق و ثروت هستید چقدر خوبه یه همراهی داشته باشیم که هم فرکانس خودمون باشه مثل رابطه شما دو تا عزیز چقدر لذت بخشه بتونم با کسی باشم که بتونم ساعت ها در مورد قانون عادلانه جهان و زیبایی ها صحبت کنم بتونم در مورد خواسته هام صحبت کنم چقدر این رابطه زیبا را میخوام چقدر تجربه کردن در این فضای زیبا را دوست دارم عاشقتونم که اینقدر زیبایی را به ما نشان میدید
ایشالله روز به روز زیبایی های بیشتری در زندگیتون جاری بشه
به نام خالق زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو مهربانم
سلام به دوستان همیشه همراه زندگی در بهشت
خدایا شکرت که برای بار سوم هم این فایل رو دارم میبنم.
خدایا شکرت برای این همه زیبایی،برای دیدن این زیبایی ها
خدایا شکرت بخاطر وجود استاد و مریم عزیزم
خدایا شکرت بخاطر این نعمت ها و تکنولوژی هایی در دسترس مون قرار گرفته. خداروشکر میکنم بخاطر داشتن لپ تاپم.
خداروشکر بخاطر نعمت اینستاگرام.
یک اتفاق خوب رو جالبه که بگم من یک مدتی اکانت اینستاگرام به یک علتی که نمیدونم چی بود و چی شد بسته شده بود و اصلا نداشتمش و کلا سرچ هم میکردم اکانتم نبود.خلاصه بعد یک ماه با کمک آقای همسر دوباره برگشت.
خیلی خیلی خوشحال شدم چون تمام خاطرات من قبل اینکه بخوایم بیایم تهران رو هم اونجا پست و استوری گذاشته بودم و مرور اونا به من یادآور میشد که بازهم زیبایی و نکات مثبت در زندگی ام و اتفاقات اطرافم ببینم. خلاصه که یکم حالم گرفته شد و بعد یکی دو روز بعد از نداشتنش دباره یک اکانت دیگه ساختم و همون روند رو پیش گرفتم و شاید جدی تر. چون قدر اون امکاناتی که اینستاگرام به من میداد بیشتر میدونستم. دیشب که اکانت قبلی ام برگشت تصمیم گرفتم تا جایی که میتونم تمام پست هامو منتقل کنم به همون جای قبلی که داشتم و لذتش رو ببرم.
و البته یک اتفاق جال دیگه اینکه چند روز قبل یک پیشنهاد همکاری با یکی از دوستانم که تهران هست به من شد. اینکه شریکی یک پیج بزنیم و محصولی رو بفروشیم. از اونجایی که من فکر میکردم از فروش خوشم نمیاد تردید داشتم که قبول کنم. بعد یک شب (شب 13بدر بود که با اونا بودیم)دوباره حرف شد و همسرها هم حرف رو کشیدن وسط…
من دلایل خودم رو گفتم و یکم مایل نبودنم روی فروش گفتم و کلی با اوا کارهایی که کردم رو مرور کردم. از اونجایی که دوستم دوست دوران دانشجویی من بوده تا حدی در جریان خلق و خوی من بود ولی یکجورایی مرور کردم و انگار داشتم بلند بلند فکر میکردم تا با کمک اونا ایراد من از دوست نداشتن کار فروشم دربیاد. با اینکه من کارهایی رو تجربه کردم که مربوط به فروختن یک محصول و جنس هم بودن.
اما در عین گفتن سوابق و کارهایی که انجام داده بودم به ذهنم زد چرا من نمیخوام کاری رو انجام بدم که به فروش ربط داره. متوجه شدم من از فروش بدم نمیاد بلکه علاقه نداشتن به فروش انگار یک بهونه کرده بود تا خودمو به علاقه هام گره بزنم و دنبال علایقم باشم نه هرکاری و هرچیزی…خلاصه که مذاکرات 3+1 ما به جاهایی رسید با منطق و تحلیل و بررسی که من ذهنم پذیرفت باشه انجام میدم در راستای اینکه تجربه جدید بدست میارم. کار تو فضای مجازی یاد میگیرم. بعد در کنارش روی علایقمم پیش میرم و بعد از پیشرفت پول اون صرف علایقم میکنم و اینجوری خیلی بهتره…خلاصه که یکجورایی قانع شدم تا با دوستم استارت بزنیم.
از اونجایی که یاد گرفتم تو تردید نمونم و سریع تصمیم بگیرم و تو مسیر راهش رو یاد میگیرم. فردای همون شب با دوستم گفتیم بیایم جدی روی محصولی که قراره بفروشیم حرف بزنیم و از اونجایی که من بوم کسب و کار رو م بلدم با پر کردن اون 9 خانه و سوال های خوبش این فرآیند بررسی کردن و پیش رفتن رو با چیزی که بلدم ادامه بدیم.
خلاصه که تمام مرحله ها رو یکی یکی نوشتم برای دوستم توضیح میدادم سوال های هدفمند و مثال هایی میزدم تا براش جابیفته تا بتونیم با م تکمیلش کنیم.تقریبا همه ی مراحل رو با هم پیش رفتیم یکم زبان مون رو بیشتر با هم مشترک کردیم و ذهن هامون رو بیشتر متوجه شدیم.دوتا از مرحله های اخر موند(هزینه های جاری_جریان درآمدی)
خب فرداش با هم قرار گذاشتیم بریم بازار تهران یک قیمت بگیریم یکم با اصطلاحات بازار آشنا بشیم و اطلاعات و قیمت عمده فروش ها رو جمع کنیم.رفتیم و کلی اتافقات جالب و تجربه های خوب هم اونجا کسب کردم.
و قرار شد فردا دوباره برای بررسی و به جمع بندی رسیدن اطلاعات بازار و تکمیل بوم مدل کسب و کارمون من برم خونشون. بله فرداش رفتم خونشون.
یعنی روز سومی بود که برای این هدف قدم برمیداشتم.
خلاصه که من یکم یک چیزی صبح اذیتم میکرد. رفتارهای محدودکننده ایی که از دوستم توی بازار دیده بودم و بالاخره ورودی هایی که به من از طرف اون میرسید.تو راه که بوودم و تم مترو هر چی میخواستم فکر کنم که چیه متوجه نمیشدم این گیجی و گنگی احساسم رو. نه حسم خوب بود نه بد…خلاصه که از خدا خواسته بودم به من نشونه بده که من چه نم و چی برام درسته و بهترین انتخاب ها رو سر راه من قرار بده.
(راستی ناگفته نماند دیروز هم یک دوست عباسمنشی که در تلگرام با ایشون آشنا شده بودم و اکانت اینستاگرام منو هم داشتن و به تازگی انگار پست های منو دیده بودن. یک جمله جالبی رو نوشته بود خوندن این جمله در حالی بود که من تو مترو به سمت بازار تهران و قرارم با دوستم بودم برای اون کار. جمله این بود: “فهیمه خانم کی میخواید سخنران بشیدمثل خانم استر”
جالبه که به پیشنها و نشونه ایی که در سال 98 دیده بود یک دوه سخنوری شرکت کردم و تو یکی از تمرین ها که باید یک سخنران موفق رو بررسی میکردیم و به عنوان الگو ازش اطلاعات جمع میکردیم و ارائه میدادیم که من استاد عباسمنش رو انتخاب کرده بودم اما نمیدونم
چی شد یا کی چی گفت که عباسمنش سخته یکی دیگه رو انتخاب کن. البته فکر کنم گفتن غیر از اساتیدی که باهاش دوره داشتین یا …نمیدونم چی شد منم تو ذهنم اومد استاد عباسمنش که قطعا الگوی من در تمام جنبه ها هستن اما چون خیلی ازشون اطلاعات دارم بذار اصلا بم دنبال یک همجنس خودم و خانم استر هیکس رو به عنوان اون تمرینم انتخاب کردم.خلاصه این جریان رو داشته باشین و حرف اون دوست در اون زمان…کسی که هیچ شناختی نسبت به من نداره.جوری این حرف رو توی مترو خوندم و خاطرات برام مرور شد گفتم نکنه از بچه های دوره هستن ایشون واسه همین این اطلاعات رو داره و این رف رو به من زده…واقعیتش اصلا ایشون منو نمیشناسن و ذهنم یک فرضیه رد شده داده بود و اینکه چرا اون زمان گفتن هم دیگه نمیدونم چی بگم. فقط میتونم بگم هدایت خدا بود.
میتونم بگم وقتی در جریان هدایت خدا قرار میگیری اینقدر زیبا بهت نشونه میرسونه. اینقدر بهت تلنگر میزنه اما کیه که بشنوه، کیه که درک کنه. اونی که بخدا ایمان داره اونی که تسلیم خدا باشه و هدایت بخواد اونی که نگران هیچی نباشه….
وای خدای من خیلی جالب بود خیلی….
حالا اینا رو قبل از روز سوم گفتم تا رفتن به خونه دوستم و اتفاقاتش رو بهتر بتونیم کنار هم بذاریم.
بله من روز سوم رفتم با یک حسی که نه خوب بود نه بد بیدار شدم در مسیر مترو قرار گرفتم و فقط از خدا خواستم که اگر این مسیر اشتباهه به من نشونه ایی بده تا ادامه ندم.
خلاصه که حرف های کاری من و دوستم نمیونم کجای حرفم به جایی رسید که ذوستم دفتری که برده بودم رو بست و گفت برو با همسرت دوباره صحبت کن و فکرهاتو بکن بعد بیا ادامه ماجرا،الان معلومه یک چیزایی تو ذهنت گیر داره…خلاصه که حرف های ما نصفه نیمه رها شد و موکول شد به جواب من تا شب که با حسین حرف میزنم.
عصر هم حرف هایی که تو ذهنم رد و بدل میشد رو براش میفرستادم.
ذهنم بهونه ها و دلایل جدیدی رو برای همکاری نکردی و شریکی کار نکردن آورد.
همون موقع ها بود که گفتم بذار تو عقل کل سرچ کنم ببینم کسی همچین ذهنیت و سوالی برای شریکی یک کسب و کار رو شروع کردن یا نکردن داره…آخه انگار دلم میگفت اصلا اینکار رو نکن انگار صداش بلندتر شده بود و حسم برای انجام ندادن بهتر بود تا شریکی کار انجام دادن…خلاصه که کلی سوال های مختف رو دیدم چندتا مورد و پاسخ دوستان رو خوندم و بیشتر قلبم تایید کرد دیگه ادامه نده…
حالا من باید دنبال ایده برای راه انداختن کسب و کار خودم باشم،ببینم از علاقه ام چطور میشه چیکار کرد.
راستی یادم رفت احتمال زیاد پنجشنبه یک کلاس مجازی برای شهرکرد بصورت رایگان برای دوست شهرکردی ام که معاون مدرسه است و همین پارسال باعاش آشنا شم برگزار کنم و شاید اون ایده ایی بده و جراتی به من برای انجام کارهای مورد علاقه ام و پول بسازم در مسیر علایقم…
من فقط سعی میکنم به یاد بیارم که خدا منو داره هدایت میکنه به مسیرهای خوب به مسیر خواسته هام….
وای الان که دوباره مرور کردم عجب اتفاقاتی بود که وقتی با هم مرور میکنم ردپای خدا بهتر میتونم حس کنم. واقعا خداروشکر خداروشکر که در این مسیر هسم خداروشکر که این زیبایی ها میبنم و حس میکنم.
استاد عزیزم این زندگی به سبک خودتون و طبق علایق خودتون رو بارها و بارها تحسین میکنم. تحسین میکنم که هدایت شدین تا از اون ملک زیبا و هدایتی که خردیدن رها بشین، بفروشین و بیشتر در محیط روستایی و طبیعت زندگی کنین.
شما الگوی طبیعی زندگی کردن برای ما هستین.
شما الگوی در لحظه از تک تک ثانیه ها لذت بردن هستین/
شما نتیجه غرق در نکات مثبت شدن و رسیدن به زیبایی ها و اتفاقات خوب هستین .
شما الگوی شاکر بودن در هر لحظه و تمرکز بر داشته ها هستین.
شما نتیجه ی کنترل ورودی ذهن و افکارتون هستین.
شما نشان دهنده ی ایمان راسخ توام با عمل صالح هستین.
شما هر چی که بودین و هستین برای من این همه ایی هستین که دیدن تون هم به من کلی حس خوب و آگاهی میده چون شما فرکانس های ناب و خوب هستین و این منم که به دنبال خوبی میروم چون میدنم دنبال هر چی برم همون میشم. دنبال فرکانس خوب برم خوب میشم…خدایا چقدر خوبهه این نعمت بودن در این سایت که برای من واقعا و حقیقتا بهترین جای دنیاست.خلوتی عمیق با خودم و هر آنچه بودمو هستم پیدا میکنم و برای انچه میخواهم باشم تمرکز و تلاش های ذهنی بشتری میکنم. بهترین جای دنیا بهترین ادم های دنیا رو هم داره.
منم یکی از اونام و برای تبدیل شن به بهترین بهترین خودم در تلاشم.
منم لایق بهترین ها هستم چون در یهترین جای دنیا هستم.
خداوند منو هم هدایت میکنه به درآمدها و ایده های پولساز ناب در مسیر علایقم.خداوند به من در زمان مناسب ایده ها رو بفکرم میاره و میام میگم کولاک ها و حرکتهای بعد اجرای ایده های نابی که به من قراره الهام بشه.
من منتظر دریافت الهامات و ایده های ناب وو پولساز از طرف خداوند هستم.
من در تلاشم لیاقت خودمو رو بیشتر و بیشتر کنم تا ایده های ناب تر به سراغم بیاد.
خدایا شکرت بخاطر این همه نعمت و زیبایی
بخاطر این همه فراوانی
وای عجب تخم مرغی رو جمع کردین. همینطوری پیش برین صادر هم میتونید بکنید…
کرچ شدن مرغی که خودش ندیده مامان و اجداد خودشو اما نسبت به غریزه اش اینکار رو انجام میده.خودش با پست و بندی رسیده به پارادایس و تو دستگاه از تخم اومده بیرون…هدایت خداست که اون مرغ میدونه وگرنه از کجا چه جوری…غریزه آیا همون هدایته؟ غریزه توش الهام نهفته است؟چطورمیشه مرغی که نه عقل و منطقی داشته نه الگویی بخواد یکسری کارها رو انجام بده.
اخ اون صحنه ایی که بچه ها از سر و کول استاد بالا میرفتن رو بگو خیلی معرکه بود.
یا وقتی تا رسیدین بوقلمون اومد برای نوازش گرفتن.
یعنی شما دوتا عزیز اونا رو مسخ خودتون کردین دیوانه شدن. مثل ما بچه های سایت…
آخ که چقدر دلم میخواد پیش شما اونجا باشم، تا حالا اینو از خدا نخواستم اما الان از ته دلم میخوام بیام اونجا کلبه روی اب رو ببینم ان همه زیبایی و این همه نعمت و فراوانی رو ببینم و با استاد و مریم عزیز حرفها بزنیم و من از مسیر شگفت انگیز هدایت شدنم به اونجا بگم. وای تصور کردنش قلب آدمو به تپش وامیداره.وای که چه حالی میده بودن در کنار کسانی که عشق شون رو میشه از فرسنگ ها احساس کرد.وای خدای من کن این حس و حال رو میخوام منو هدایت کن…
خدایا شکرت بخاطر همه چیز و هه کس…
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
چقدر شما زوج خوشبختی هستید وما هم که دنباله رو شما هستیم در این مسیر بهشتی
چقدر ثروت آزادی میاره خدا رو شکر بابت ماشین قرمز و قشنگ کور وت وسانتافه که که کروز اسمارت داره و راحتی تو رانندگی
که اینها از خوبی های ثروته من اون مزرعه که کارهای زیادی داشت معلومه صاحبش آدم ثروتمندان وخیلی هم تمیز بودند اونجا گاوهاشون هم تمیزه😂😂
پرسیدیم به بهشت پارادایس با رانندگی لذت بخش و تغییراتی که در زیبایی طبیعت انجام شده ودر نبود استاد هم کارها انجام شده دستان خداوند کارها رو برای خانواده بهشتی انجام داده
می ریم سراغ چیکن تراکتور و مرغ ها وجیلی ها که لحظه شماری میکنند واقعا آزادی چه طعمی داره چه قدر ناز چقدر قشنگ خانم بوقلمون هم که ویتامین ناز کردنش کم شده خدایا انگار ای پرنده هام دل تنگ شدند لحظه هایی که مرغ ها میان رو سر وشونه وروصندلی استاد احساس میکنم می فهمند فرکانس آرامش این مرد رو خدایا شکر ت که عباس منش رو تو زندگی ما آوردی از وقتی فایل های استاد رو نگاه میکنیم دیگه تلویزیون فقط دکوری تو خونم وخیلی راحت وآرام شدیم حتی بچه هام لحظه شماری میکنیم سریال جدید زندگی در بهشت بیاد رو سایت خدایا شکر ت
خدایا شکرت عجب بارونی اینها همش فراوانی وثروته که بخاطر شکر گذاری مردم این شهروایالته
عجب بارونیه واقعا عجب باران رحمت الهی خانم مرغی که تو آب شنا میکرد باورم نمیشه پرنده ها تو هر شرایطی خودشون رو وفق میدم خدایا شکر ت به خاطر این سرزمین زیبا خانه بزرگ ماشین های قشنگ و این همه مرغ وخروس که واقعا لذت داره نگاه کردنشون
استاد خیلی زود وارد کار شد وایده خودش رو عملی کرد وخیلی راحت بدون اینکه ترسی به دلش باشه کار رو انجام داد واز اشتباه کردن هم نترسید
واقعا هدف شما لذت بردن هست چیزی که همیشه میگید خدایا شکرت
چقدر تخم مرغ وااااااااااااای خدای من چه لذتی داره خوردن اینها واقعا نوش جونتون یه سبد پر کلی هم هنوز هست واقعا خدایا شکر ت
ومرغی که مورد شده خیلی با حاله یه همسایه داریم مرغش کورت شده بود چند روز یه تخم مرغ گذاشتن زیرش ان شاءالله جوجه هاش با مرغ شما می رسه من روزهایی که نیستند وارسی شون میکنم خیلی لذت داره خدایا شکرت
سلامی از جایگاه خداوند (قلبم) و یه دنیا پر از 🌹🌺🌷🌸 گلهای زیبا نثارتان استاد خوشبخت و عزیزم و مریم جان لایق و شایسته همانطور که به خداوند قوانین حاکم بر تمام هستی تان افتخار میکنید خدا و قوانین هم به شماها عزیز دل افتخار میکند من به اسم حامد حسینی اهل شهرستان بوکان آذربایجان غربی ملیتم کرد انسانی مقتدر و بی نظیر و خوشبختی هستم که شکر گزاری من هم هر صبح و هر شب این است که همانطور که افتخار میکنم به خدایم قوانین و زیباییهای دنیا آنها هم به من افتخار میکنند و خوشحالم از بین این همه افراد موفق که گوش دادم به کلام و سخنان زیباهایشان فقط با شما حسین جانم سازگار بودم و احساسم در مورد همراه شدن با شما احساسی بهتر و واقعی تر بود و سخنان شما بیشتر و بیشتر تاثیرگزار بوده است
به نام خداوند بخشنده مهربان
درود بر استاد گرانقدر و مریم بانوی نازنینم
و دوستان بهشتیم در سریال زندگی در بهشت
+ بعد از 7 روز در تمپا بودن داریم برمیگردیم به بهشت مون با ماشین کوروت، هوام بهاریتر شده و حسابی سبز شده و آفتابی و لذت بخش
+ رفتار استادم که پر از مِهرِ ستودنیه نسبت به مریم جون
+ برای درب خونه چیکن شاه قراره یه درب فلزی تور باز بشه که اتومات در باز بشه و بسته بشه که انجام شد. خدایا شکرت به دلیل این ایده های الهام گونه ت + چقدر این حیوونا به شما وابسته هستند و در صلحن و دوستتون دارن انگار شما پدر و مادرشون هستین و از همه مهمتر اون همه تخم مرغ براتون گذاشتن تو یه هفته که قابل تحسین و تشکره،
+ خدایا شکرت به دلیل این همه حس آزادی و رهایی در سرزمین بهشت مون
+ خدایا شکرت به دلیل نعمات تازه ای که در این فصل جدید به بهشت مون اضافه کردی
+ خدایا شکرت به دلیل وجود این همه صلح و آرامش و ایمانی که دیده میشه
+ خدایا شکرت به دلیل این آفتاب زیبا که زیباییش رو طنین انداز کرده بر روی بهشت مون
+ همه چی عالی در سر جای خودش و خیلی جالب بود که مرغ میتونه توی آب شنا کنه رو دیدم
خدایا شکرت به دلیل وجود مهر و محبتی که نسبت به همدیگه در وجودمون نهادینه کردی
+ خدایا شکرت به دلیل وجود نازنینت در جای جای زندگیمون، با تو بودن واقعاً هم در این دنیا و هم در آخرت خودِ بهشته. عاشقتم
دوستتون دارم مِهروارانه
چقدر آدم از دیدن این زیبایی ها به احساس خوب میرسه
ممنونیم که این فایل های زیبای زندگی در بهشت و برامون میزارید و اینقدر حس و حال عالی به ما میدید ،خدا رو شکر می کنم برای داشتن شما ،برای پرادایس زیبا ،برای این همه زیبایی ،برای این دنیای خوب ،برای قوانین هستی ،برای خدای عادل ،برای این مسیر زیبا ،پر از آگاهی ،پر از نعمت و ثروت ️
هیچ کلمه ای برای وصفش نیست ،خدایا شکرررت
راستی چرا از طاووس ها خبری نیست
کجان ؟؟؟
جاشون خالی بود اینجا ؟