سریال زندگی در بهشت | قسمت 16

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزاردوست عزیزمان «سمیه»، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

سلام به همه دوستان عزیز م و استاد گرامی و مریم جانِ شایسته که شایسته یه دنیا عشق هست

پیدا کردن قانون در لحظه، تمام کار این روزهای من شده، باخودم حرف میزنم، با جهان اطرافم حرف میزنم، تمام مدت تو هر چیز کوچیکی دارم روند پیش رَوی قانون رو پیدا میکنم.

چند وقت پیش یه کامنتی گذاشتم که چقدر به این فکر میکردم، استاد موتورهاشون رو تو خونه میزارن و این موتور ها، همیشه تو همه فایلها هستند؟ بعد زیرش نوشتم اینقدر فرکانس فرستادم که الان دوچرخه من تو اتاقمه و تو تمام جلسات انلاینی که برگزار میکنم یه قسمتی اش تو لایو میفته. اینقدر به ابرهای فلوریدا فرکانس فرستادم که، به تازگی، پنجره اتاقم رو به کوه باز میشه و من از این پنجره درست همون جور که از شیشه های آروی ابرهای پفکی سفید رو میدیدم، همون ها رو فقط میبینم و امروز چه اتفاق جالبی. دوسه روزه تو سفر در بهشت داریم میبینیم که استاد چطوری با دقت و ربط دادن به قانون، درختها رو هرس میکنند و این نیمه شب که در حال دیدن این فایل بودم دیدم، عع چه جالب من امروز تمام گلدونهام رو برای اولین بار جابجا کردم هرس کردم کود دادم تقویتی دادم خاکهاشون رو تمیز کردم و یه عالمه کار براشون انجام دادم. نکته جالب دیگه، من خیلی از این کار لذت بردم. منی که به هیچ عنوان هیچ گیاهی و تو خونه نمیتونستم نگه دارم امروز یه عالمه گلدونهای زیبا و رنگارنگ دارم و دقیقاً زندگی در بهشت رو دارم تو خونه خودم میرم یعنی یه جورایی فایلهای استاد رو نگاه میکنم و در ابعاد کوچکتری در زندگی من اتفاق میفته تمام جملات استاد رو که تو این چند روز در مورد پارادایس شنیده بودم رو زمانیکه کارهای گلدونهام رو انجام میدادم تکرار میکردم.

وقتی که من یه هدفی رو برای خودم در نظر میگیرم، خداوند تمام جهان رو هماهنگ میکنه تا همه چیز رو به صورت تجربی حس کنم، درک کنم و انجامش بدم تا به راحتی در جایگاه رسیدن به هدفم خودم رو ببینم و برای دریافت اون آماده باشم. یه جورایی حس میکنم که تغییرات در من به وضوح در حال اتفاق افتادن هست اما این حس خوب و این تغییرات هنوز دایمی نشده هنوز نوسان داره. کنترل ذهن رو حس میکنم اما میدونم که همیشه و پایدار نیست فقط تمرین میخوام فقط تمرین، این رو با تمام وجودم با شادی فریاد میزنم این آگاهی هایی که گرفتم باید تمرین بشه تمرین، تکرار رو تکرار تا وارد مرحله بعدی بشم.

و مرحله بعدی دوباره درهای جدیدی از آگاهی ها برای من باز میشه و اون آگاهی ها هم فقط تمرین میخواد و تکرار، برای منِ تنوع طلب این تمرین و تکرار لذت بخش ترین تکراریِ دنیاست

خدای من عاشقتم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    231MB
    15 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 16
    64MB
    15 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

296 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نسترن بهداروند» در این صفحه: 3
  1. -
    نسترن بهداروند گفته:
    مدت عضویت: 2156 روز

    سلام به تمام بندگان خوب الله جان مهربان که با تلاش ذهنی فراوان، با تلاش ذهنی فراوان آگاهانه هرس می‌کنند علف های های هرز آگاه رو🌹🌹🌹

    شروع فایل من رو برد به فکر اینکه عمل کردن اگاهانه چقدر نتیجه بخشه.خانم شایسته گفتن تا چند دقیقه قبل اونجا پر از علف هرز بود و الان چند تا راه باز شده.گفتم نسترن ببین گاهی هیچ راهی دیده نمیشه ولی به آدم گفته میشه برو، حرکت کن و راه ها و ایده ها بهت گفته میشه. اینجا دقیقا برام مصداق این حرفه.وقتی استاد عمل قطع علف هرز و درختای هرز رو انجام دادن نمیدونستن او پشت چه خبره ولی اون خدایی که با جریان دائمی هدایتش، راهگشای همیشگیه قلب و زندگیه ماست بهش گفت برو و ایشونم رفت. نتیجه ی این اعتماد بی چون و چرای استاد چی بود؟

    سورپرایز یک عدد سه راهی.خداوند مزد میده به با ایمان ها، چندبرابر هم میده.این سه راهی منو به این فکر رسوند که ببین نسترن اینا همون ایده هایی هستن که داخل مسیر بهت گفته میشه، فقط باید حرکت کنی،حرف بی عمل، حرف مفت است.

    به به و به به ،به نقاشی خداوند در زمین و آسمان.

    بگو در آسمان و زمین به چشم عقل بنگرید بنگرید تا چه بسیار نشانه های توحید را مشاهده میکنید.(ایه ۱۰۱ سوره یونس)

    گاهی فکر میکنی اگر خوردی به یک مشکل دیگه باید پوستت کنده بشه ولی واقعا خیلی وقتا داخل زندگیم وقتی یه مشکل رو حل کردم خدا یه پاداش چندبرابر بهم داده. مثل امروز که استاد با کندن چندتا درخت و علف هرز رسیدن به یک فلکه که هزار تا راه و ایده و لذت حساب میشه. درسته خانم شایسته ی عزیز،آسمون دیده شد و زیبایی ها دیده شدن، چون زیبایی همیشه هستن ولی ما با دریچه ی نگاهمون اونارو می‌بینیم.اون لبه ی شکسته ی قیچی به من گفت اره داخل مسیر گاهی زخمی هم میشی ولی میتونی از نو ریکاوری شی و راهتو بهتر ادامه بدی و این بار بدونی که بعضی باورهای مخرب اره برقی میخواد نه قیچی. با قیچی فقط زور اضافه زدی و روحت رو خسته کردی. پس درخت و علف هرزهای نازک‌تر رسیدگی و انرژی بری کمتری رو میخوان تا باورهای محدود کننده ای که جز با آره برقی و کار مداوم و انرژی و تکرار بیشتر نمیشه کندشون.

    من عاشق این کارتونم استاد که وقتی یه قسمت از کارتون رو پیش میبرین شروع میکنین به حال دادن و انرژی بخشیدن به خودتون. مثلا:میگین حالا بزار اینجا تمیز بشه چقدر ما موتور سواری کنیم، یا مثلا بزار نرده هاکنده بشه چقدر اینجا بشینیم و پاهامونو بزاریم داخل آب و لذت ببریم.واسه حال خوب و حس خوب از خودتون برای خودتون مایه میزارین منتظر کسی نیستین که حالتون خوبتر کنه، و این خصوصیتتون رو تحسین میکنم👏👏👏

    اما اون حفره ی روی زمین، احساس کردم این حفره شبیه حفره هایی میمونه که نجواهای شیطان داخل ذهنمون ایجاد میکنه و قطع نکردن اون نجواها و گوش ندادن به صدای الله،مارو میتونه تا پوچی پیش ببره، مثل زمین سست زیر پاهاشون.اون مورچه های ریز بازم برام حکم نجواهای شیطان رو داشتن، اولش ظاهرا چیزی نبود ولی به محض اینکه روی خودمون کار می‌کنیم،باورهای محدود کننده میریزن بیرون مثل اون مورچه ها.اون محوطه ی باز پرادایس حس زیبای آزادی رو بهم هدیه میده. راستی استاد دیروز رفته بودم یک باغ زیبا.یه حشراتی دیدم شبیه همون حشرات عشق آمریکایی،آنقدر ذوق زدم از این نشونه اولین بار بود توی عمرم که این رو میدیم. راستی استاد بنظر من هم اگر درخت ها هم‌سطح زمین بریده بشن خیلی عالی تر میشه، البته من از زاویه دید خودم گفتم🤗خدایا شکرت بخاطر تجلی زیبا و ساده ی خودت و قوانین بدون تغییرت در تمام کیهان که برای اندیشیدن ما آفریدی، ممنونم خدا جونم.استاد مهربانم،ممنونم زیبا🌻🌻🌻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    نسترن بهداروند گفته:
    مدت عضویت: 2156 روز

    سمیه جانم سلام عزیزم🌻🌻🌻با تو ابرهای سفید اونطرف پنجره ی اتاقت رو دیدم، با احساس نابت درختان بیرون از پنجره ی خانه ام رو دیدم.چه لذتی بردم از اینکه گفتی روند پیشروی قانون رو در اطرافت میبینی. چند روزی‌ است که من هم قانون رو بیشتر از قبل میبینم و چند روزی است که خدای من هدایتم می‌کند مثل قبل ولی با این تفاوت که این بار هدایتم را سعی میکنم بفهمم.سرمست و لبریز عشق به او میشوم وقتی تجلی آیات جانبخشش،جانبخشش، جانبخشش رو در اطرافم میبینم و می‌گویم مگر زیباتریتر از این می‌شود گفت و میفهمم که آری همیشه زیباتری وجود دارد ولی منم که با طی کردن تکامل خود،هر بار زیباتر میبینم.ممنونم عزیزم بخاطر حس زیبایت که حس زیبایم رو به جوشش درآورد. و سپاس گزار الله جان مهربانم هستم که اینچنین قلبهایمان را به هم و به خودش پل زده تا زیبایی های زندگی مان رو با یک عالمه تنوع و نگاه زیبا به هم انتقال بدیم.زیبا استاد مهربانم،ممنونم به خاطر تمام خوبی های متصلت به منبع حیات روحمان😍🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    نسترن بهداروند گفته:
    مدت عضویت: 2156 روز

    سمیه جانم سلام🌹🌹🌹

    ممنونم عزیزم،امیدوارم روزی کنار استاد در پارادایس عزیز،جشن تولد دوباره مان رو باهم جشن بگیریم مهربانم. سپاسگزار خدا جانم به خاطر چون شمایی🌻🌻🌻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: