دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مینا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
استاد عزیزم سلامی دوباره دارم خدمت شما و مریم نازم این اولین کامنت بروز من در سریاله و من برای کل ۱۵۹ قسمت قبلی کامنت گذاشتم تا بلاخره امروز تونستم بروز بشم و من هم همراه این کامنت سلبریت میکنم شیرینی خریدم و با چای و شیرینی جشنمو تنهایی و با نوشتن این کامنت میگیرم.
هنوز فایل رو باز نکردم و احساس میکنم میخواهم چیزهایی بنویسم از روند تکاملیم از روزی که شروع کردم به نکته نویسی یعنی اولین روزهای ماه اسفند و این یک ماه و نیم من بطور اختصاصی فقط با سریال گذشت شاید اگه نکته نویسی نمیکردم و صرفا میدیدم چندروزه تموم میشد اما امروز و این لحظه وقتی خودم رو با مینایی که اولین بار ۷۴ قسمت دید و یه کامنت بیشتر ننوشت و گذاشت کنار مقایسه میکنم زمین تا اسمان فرق دارم . همیشه فکر میکردم اصرار شما به کامنت گذاشتن فقط بخاطر سایته و حتما بالابودن کامنت منفعت داره و از طرفی حد بالای کمال طلبیم میگفت باید کامنتی بنویسی که حتما لایک بخوره … ولی استاد من طی این اموزش فشرده و از کامنت نوشتن به شناختی از قوانین و خودم رسیدم که باورنکردنیه . من درست مثل کسی عمل کردم که برای یک دوره بها داده و حالا نشسته باجان و دل کار میکنه اینجوری این فایلها رو بلعیدم . خیلی جاها کم اوردم گریه کردم گوشیمو پرت کردم اما دوباره پا شدم قویتر از قبل چون وارد راهی شده بودم که صددرصد یکطرفه بود توی یه اتوبان شلوغ که همه دارن با سرعت بالا میرن نمیشد دیگه دور زد فایلها منو میکشیدن اگاهی ها منو میکشیدن به سمت خودشون و در نتیجه من هربار قویتر از دل تضادهام در میومدم تا جایی که الان من خودمو کسی میبینم که هیچوقت نمیشناختمش … نمیتونم بنویسم چه درسهایی گرفتم چه سوالهایی در ذهن من حل شد چه راههای برای من روشن شد خدای من چه ترمزی از زندگی من برداشته شد استاد اگر بدونید من الان ناخودآگاه یک اه کشیدم اه کسیکه بار سنگینشو زمین گذاشته و داره پرواز میکنه … استاد من طی این فایلها خرد شدم تکه تکه شدم خمیر شدم و از نو ساخته شدم شاید هنوز بنای خیلی کوچکی باشم اما استاد فوندانسیونم برای هزاران طبقه ست … من با مریم شب و روز زندگی کردم من از مریم چیزهایی یاد گرفتم که زاویه ی دید من به زندگی رو بحدی تغییر داده که وقتی یادم میاد قبلا چطور فکر میکردم شرمم میاد … من همراه مریم دماغ باد کرده م شکست و از شرم سرم پایین افتاد … من برام سوال بود که چرا عروس خونواده ی داییم که یه خانم دکتر متخصصه و تهران زندگی میکنه وقتی میاد روستای داییم میره طویله و میگه کمکتون میکنم پهن گاوها رو جمع میکنم چطور لباس کهنه ی مردانه میپوشه میره مزرعه نخود میچینه من فک میکردم اون منگله عقب افتاده ست وقتی تعریفشو میکردن میگفتن اونقد ارومه همیشه لبخند رو لب داره با همسرش بحدی بهم احترام میذارن کسی باورش نمیشه زن و شوهر باشن میگفتم لابد چه بدبختیه که واسه راضی کردن بقیه اینکارها رو میکنه اگه بدبخت نبود مدارش انقد پایین نبود که همچین جذبی داشته باشه و عروس یه خانواده ی روستایی نمیشد تو تهران عروس یه خانواده ی انچنانی میشد ولی بااین فایلها با دیدن مریمی که بانوی اول این سایته با دیدن مریمی که توی امریکا زندگی میکنه و اگه اراده کنه میتونه بره تو گرونترین پنت هاوس گرونترین شهر امریکا زندگی کنه و کلی خدم و حشم بگیره اما اینجا داره فضله ی حیوان جمع میکنه فهمیدم من منگلم من عقب افتاده م نه اون خانم دکتر فهمیدم خانم دکتر مدارش پایین نیست پسر دایی من مدارش بالاست کسی که از اول راهنمایی از روستا رفت و تو شبانه روزیها درس خوند دانشجوی دانشگاه شریف شد و هیچوقت برنگشت پشتشو ببینه و هیچ چیز مانعش نشد تا به رویاش برسه کسیکه الان تو رشته ی مورد علاقه ش دکترا داره و سالها قبل از اینکه مثل الان ثروتمند و صاحب شرکت و پرسنل بشه و یه دانشجوی ساده بود به برادر بزرگترش گفت من یک ریال از ثروت پدرمو نمیخوام همه برای تو ، فهمیدم کسی سرش بالاست که دماغش باد خالی داره اونیکه سرش پر از اگاهی و بیداریه فروتن و افتاده ست از تجربه های جدید نمیترسه چون شخصیتش بالاتر از اینه که با جمع کردن فضله ی گاو و جوجه سنجیده بشه … من فهمیدم هیچ طبقه ی اجتماعی وجود نداره هیچکسی از هیچکسی برتر نیست تنها تفاوت انسانها در اگاهی اونهاست ولاغیر… استاد چی بنویسم که کسیکه این کامنت رو میخونه حال منو بفهمه … حال کسیکه مثل معتادی بود که موادش توجه دیگران بود موادش ترحم و دلسوزی بود موادش کسی بود که یدکش بکشه یه منجی موادش رفتار خوب بقیه بود ولی حالا … نمیشه نوشت استاد نمیشه نوشت من الان چه حالی دارم فقط سکوت میتونه حال منو بیان کنه و کسایی که این کامنت رو میخونن و نمیتونن حالشونو توصیف کنن منو میفهمن ….
میخوام فایل رو باز کنم و وارد دنیای اگاهی ها و زیباییها بشم و نکات زیباشو بنویسم با توکل به الله خدایاشکرت
صدای گرم و جذاب مریم ، فصای بهاری و سرسبز پرادایس ، اروی زیبا ، بلویر میلواکی ، بزرگ مرد پردایس با چکمه های ارتشی که حواسش به همه چی هست حتی افتاب که صبحها کجای پردایس زیباست و عصرها کجا که سلطان توجه به نکات مثبته ، واقعا استاد افتاب زیباییش و وجودش یکی از بزرگترین نعمتهاست حالا خونه ای داشته باشی که هم طلوع و هم غروب توش دیده بشه و نور به داخل خونه بیاد واقعا یک نعمته ، افتاب بحدی انرژییش مثبته که میگن پیاده روی توی افتاب افسردگی رو درمان میکنه ،خونه ی روی اب،دریاچه ، سانتافه ،کوروت ، براونی و انلوه درختان و سرسبزی خدایاشکرت
اتیش زیر خاکستر عین اگاهی ها میمونه یعنی کسیکه چند بار بشنوه که تحسین زیباییها راه ورود زیبایی به زندگیه و روش کار کنه و نتایجشو ببینه این شعله یه که تاابد روشنه حتی اگه از یه جایی به بعد بهش عمل نکنه اینو میدونه حتی اگه فراموشش بشه روزی که تکرار بشه میگه اره میدونم و اکسیژن رسانی بلویر همون عمل به دانسته هاست که باعث میشه اتش زیر خاکستر شعله ور بشه و نتیجه ش سوزندون اون شاخ و برگهای اضافیه که بعدش جاشون چمن تازه سبز بشه ،استاد عزیزم چقد ذوق کردم وقتی در ادامه ی فیلم شماهم مثال مشابی برای اتیش زیر خاکستر زدید خدایا هزاران بار شکرت
چقد قانون تکامل زیباست عجب لطفی خدا به انسان کرده بااین تکامل نه یک شبه به چیزی میرسی که در حدش نیستی نه یک شبه م سقوط وحشتناک میکنی و جالبتر اینکه وقتی یه راهی رو رفتی انگار تریلیه که ساختیش اگر برگشت هم داشته باشی دفعه ی دوم خیلی راحتتر بالا میایی خدایاشکرت
چقد این جاروی دندانه دار خوبه که برگها رو میشه باهاش جمع کرد ، خدای من تمام جهان جزء به جزء فقط بر اساس قوانین یکسانی عمل میکنه یعنی درست در زندگی انسان چه قانونی هست در طبیعت هم دقیقا همین قانونه ، درختی که هرس نشه رشد نمیکنه یا مسیر رشدش نادرست خواهد بود مثل انسانی که شاخ و برگهای اضافیش رو هرس نکنه رشد نمیکنه ، زمینی که بهش افتاب نخوره و زیر برگهای پوسیده بمونه چمن تازه نمیده عین ادمی که اگاهی دریافت نکنه لایه های گندیده ی وجودش رو لایه روبی نکنه رشد نمیکنه و هزاران مثال مشابه خدایاشکرت
گراپل عجب وسیله ی فوق العاده ایه چقد کارها رو راحتتر کرده ،اردکهارو خدا هنوز سفید سفید تمیز تمیزن ، اسکوترها رو مثل اینکه رفته بودید عشق و حال ،صندلی های زیبامون ، مریم عزیزم وقتی داری از جاروی دندونه دار حرف میزنی تعریفشو میکنی اونو در حد گراپل تراکتور میبینی بهم این درس رو میده که چقد باید داشته هامونو محترم بشمریم چقد باید بزرگشون ببینیم چقد باید تعریفشونو بکنیم اصلا خدای من ،من دیونه ی این اموزشهای عملیم وقتی کسی از چیزیش تعریف میکرد بقیه لب و لوچه چرخون و پشت چشم نازک کنان صورتشونو برمیگردوندن که اووف یارو رو چه خودشو تحویل میگیره اما الان میفهمم که باید باید خودتو و تمام داشته تاتو تحویل بگیری در حد تیم ملی خدایاشکرت
عزیزم مریم میگه زمین تعجب کرده فک میکرد دنیا قهوه ایه الان فهمیده اسمون ابیه،تبر برقیه عالی و یک هیزم شکن حرفه ای که قراره واسه شبهای بهاریمون کلی لاگ اماده کنه که بشینیم گپ بزنیم و لذت ببریم ،واقعا دونفر که شب و روز باهمن چقد میتونن حرف برای گفتن داشته باشن که از هم سیر نشن و برای شبهاشون برنامه بچینن غیر از اینکه عشق الهی بینشون باشه و از طرفی استاد سایت زیباترین و بزرگترین نعمت زندگی شماست که یک دریچه ست برای ارتباط با هزاران نفر شما دو نفر فیزیکی کنار هم هستید ولی هزاران نفر روحا در کنار شمان حرف میزنن و شما صداشونو میشنوید و یه جورایی به یک منبع بی پایان ان شاءالله وصل هستید خدایاشکرت
داک مهاجر زیبا ، استاد مرتب لاگ ها رو تو فرغون چیده ،استاد و مریم که برگها رو جمع کردن با بلویر و جارو حالا از خودشون پرسیدن چطوری از این راحتتر و در نتیجه هدایتشدن به دستگاهی که برگها رو جمع میکنه و ان شالله اونم به جمع ابزارالات و ادوات پردایس اضافه میشه خدایاشکرت
استاد عزیزم ما ازشما یاد گرفتیم هر بعد زندگیو رو که ادم همت کنه پاکسازی کنه مثل پردایس زیباتر و زیباتر میشه ،وااو استاد واقعا جایی که نور نیست اسمون به طرز عجیبی زیباست من اولین بار توی سن پونزده شونزده سالگی رفتیم یه روستایی مهمونی شب با دخترشون رفتم بیرون و یک ان اسمان رو دیدم ستارگان و کهکشان راه شیری کاملا معلوم بود خدایا مبهوت شدم و میگفتم اسمان اینجا چراانقد پرستاره و زیباست و طفلک اون دختره میگفت مگه اسمون بی ستاره هم هست حالافکرشو بکن برای شما که توی تمپا شبش عین روزش روشنه و ستاره ها دیده نمیشن اسمون تاریک اینجا دیگه چه نوربارونیه خدایاشکرت
به به چای اتیشی من کل سفر به دورامریکا و زندگی در بهشت منتظر همین چای اتیشی بودم باوجودیکه چایی نمیخورم ولی بازم چای اتیشی یه چیز دیگه ست،ماشالله به زورتون استاد ،چقد کار این تبر راحته ،ای جان این تنه چقد باحال شد کاملا قرینه و زیبا،و مریمم چه زیبا همه رو هرمی چیده و روشم علامت گذاشته،عزیزم اسناد هیزمو گاز میگیره میگه این مداله اصلا یه جوریی لذت بردن رو با کار یکی کردید که ادم حس میکنه هیچوقت خسته نمیشید خدایاشکرت
راستی دیشب تو کامنتم نوشتم دلم بارون میخواد الان یک رعدو برقی میزنه بیا و ببین خدایاشکرت
سپاسگذارم بخاطر این فایل عالی استاد و مریم زیبارو
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
یک خبر خوب
«دوره قانون آفرینش | بخش سوم»، به محصولات سایت افزوده شد.
دوستانی که قبلا «دوره قانون آفرینش | بخش دوم» را خریده اند، می توانند «دوره قانون آفرینش | بخش سوم» را خرید نمایند. ضمن اینکه سیستم سایت به آنها این امکان را داده است که تا 30 روز پس از خرید بخش دوم، بخش سوم دوره قانون آفرینش را با ۴۰٪ تخفیف خرید نمایید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD412MB26 دقیقه
به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب و صاحب اختیار وهاب من
سلام
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
خدایی که هر لحظه داره هدایت مون می کنه و گاهی می بینم که حتی جواب سوال امروزم رو چند روز قبل بهم داده، یعنی از چند وقت قبل من رو برای امروزم مهیا کرده.
این خیلی احساس بی نظیریه، اینکه با وجودی که من دارم هر لحظه زندگیم رو خلق می کنم ، هر لحظه با توجه به فرکانس هایی که الان می فرستم دارم تجربیاتم رو می سازم . اما اون حتی می دونستم که من امروز چی رو خلق می کنم .
می دونین قبل از اینکه با قانون آشنا بشم فکر میکردم که سرنوشت مقرر شده است دیگه ، خدا قبلاً نشسته تمام مسیر این اتفاقات و شرایط رو برای من رقم زده و من فقط دارم اونا رو تجربه می کنم .
بعد که به درک بهتری از قانون رسیدم ، دیدم نه اون هر لحظه نتایج فرکانس های من رو به من بر می گردونه.
دیشب یه تجربه ای داشتم که دیدم دقیقا استاد توی یکی از فایل ها چند روز پیش یه صحبتی کرده بود در ظاهر کاملاً متفاوت با تجربه من ، اما راه حل دقیقا همون بود.
از خدا هدایت خواستم برای درک بهترم.
دقت کردم به ریاضی حل کردن مهشید داشت جمع سه رقمی رو انجام می داد ، از روش فرآیندی، خوب این روش برای یک جمع سه رقمی سه مرحله جمع انجام میشه. و من با یک نگاه به اون جمع جواب رو توی ذهنم گفتم، بعد دیدم که مهشید داره با دقت هر مرحله رو حساب می کنه و …
یک دفعه اشکم در اومد از هدایت خدااااا
دقیقا خدا اینجوری من رو از قبل مهیا کرده ، چون هم من رو می شناسه که با توجه به مداری که الان هستم در مواجه با هر مسئله چه واکنشی نشون می دم ، چون از رگ گردن به من نزدیکتره، و هم قوانین ثابتی که خودش در جهان وضع کرده . پس شاید من توی حل این مسئله دارم به شیوه ذهن محدود خودم میرم جلو ، اما اون تا ته خط رو خونده.
و چقدر عالی محمدرضای عزیزم گفت که فقط کافیه من از سر راه خدا برم کنار ، هی نخوام با ذهن محدود خودم دنبال حل مسئله باشم . بابا ذهن من میگه یک تبر بردار این چوب ها رو عمودی بذار و اون قدر تمرین کن تا یاد بگیری چطور یک کنده درخت رو تبدیل کنی به اروار ، یا همین خلال دندان. خدا میگه مرضیه جان ، من راه حل بهتر دارما ، بزار من اجابتت کنم . بذار من بهت بگم یه وسیله ای هست خیلی راحت مثل کره کنده رو میذاری خلال دندان تحویل می گیری.
من میگم آخه گرونه ، آخه شاید توی ایران نباشه، هزارتا آخه دیگه. پس کجا من تسلیمم؟
پام رو گذاشتم روی ترمز و هی دارم گاز می دم .
ادعام هم که ماشاالله کامیون نمی کشه.
بعد قاطی می کنم برای خودم خفن، بعد انگاری که توی اوج عصبانیت یکی قلقلکم بده ، با این صدای خدا می خندم که میگه ، باز این قاطی کرد.
بابا من دارم مهیات، آماده ات می کنم ، به وقتش عزیزم ، همه چی به وقتش. تو نمی دونی اما من می دونم که همین دیدن این فایل، چند روز دیگه جواب یکی از چالش های زندگیته.
بابا من باهاتم ، اونم خودم بهت یاد میدم ، یاد میدم چطوری تسلیمم بشی. چطوری در همون لحظه به هرچی که بهت میگم بگی چشم و انجامش بدی.
اینقدر زندگیت رو پر از نشانه می کنم که یادت بمونه هر لحظه هدایتت می کنم ، یعنی همین نفس کشیدنت هم با هدایت منه.
و داره اینکار رو می کنه هر چی که من بیشتر تسلیم تر میشم بیشتر معجزه باران می کنه زندگیم رو . حتی توی کوچکترین تجربیات زندگیم.
چه لذتی میده سوار شدن روی دوش خداااااا،😭😭😭😭😭
استاد جان اصلا حال دلم یه جوریه که به هر چی که نگاه می کنم ، هرچی که می شنوم اشکم جاری میشه از عشق خدااااا
الان که تمام شهرمون گلباران خداست، شکوفه باران خداست ، ساعت ها میشیم پشت پنجره یا توی حیاط و نگاه می کنم دونه دونه شکوفه های درخت های توی حیاط رو ، زنبورهایی که میان و هم کار گرده افشانی رو انجام میدن و هم شهد می برن تا یه عسل خوشمزه درست کنند. بادی که می وزه که شکوفه ها رو می رقصونه، اینا همه هدایته هدایت. اشکم جاری میشه از این همه هدایت خدااااا.
هر چی که می بینم ، هر چی که می شنوم، هر چی که می خونم داره از هدایت خدا میگه و از تسلیم بودن،😭😭😭
اینا همه بودن ، من نبودم،😭😭😭
و این یعنی حضور، زندگی کردن در لحظه ابدی اکنون، نه ترسی از آینده و نه غمی از گذشته.
استاد جان شما رو می بینم که دارین با بلوئر راه میرین، و صدای مریم جان رو می شنوم اشکم جاری میشه، دارین از طلوع و غروب خورشید می گین و از بهتر دیدن زیبایی ها می گین من اشک می ریزم از این همه زیبایی و هدایت خدا و عشق خدااااا،😭😭😭
می گین می خواین این برگها رو جمع کنیم تا سبزه ها در بیان من اشک می ریزم انگار این اشک ها هم داره گرد و غبار و ناخالصی رو پاک می کنه که جوانه های تسلیم خدا بودن ، دریافت نور هدایت خدا ، سبز بشن و ریشه بزنن توی کل وجودم.
شما از تکامل میگین و از قوی بودن بنیه و عضلات بودن می گین ، از خودباوری می گین ،من می شنوم که خدا میگه مرضیه جان ببین هیچ ترسی نداشته باش این طی کردن تکامل ، باعث میشه که هر بار بتونی قوی تر از قبل دوباره شعله ور بشه آتش و اشتیاق تسلیم بودن و حل شدن در خداااا.
بهم میگه حتی اگر چند وقت هم شرایط جوری بشه که نتونی یکسری تمرینات رو انجام بدیم ، به محض اینکه دوباره هدایت بشیم خیلی بهتر و عالی تر از قبل انجام میدیم و نتیجه می گیریم.
عاشقتم مریم جانم ، اینقدر داری با عشق کار می کنی و لذت می بری . دیدن تو هم تحقق یکی از خواسته های منه ، همین الان من دارم خیلی از خواسته هام رو زندگی می کنم. همین جوری خواسته هامون میشه خاطرات مون ، الله اکبر.
ای خداااا، ببین هدایت خدا رو که منم فکر می کردم دنیا تاریک و قهوه ایه اما خدا با دستاش، با هدایت هاش ذره ذره اون برگها و باورهای اشتباه رو زد کنار و من دیدم الله اکبر آسمان آبی هست ، تحقق خواسته ها هست ، جهان زیبا هست ، زندگی در آغوش خدا هست ،😭😭😭😭
آخه استاد شنیدن صبح بهاری هم اشک در میاره؟؟؟؟
آخه آتیش روشن کردن در شبهای بهاری ، و دیدن ستاره هایی که بدون هیچ آلودگی نوری, انگار میشه دست رو بالا برد و ستاره چید ، اشک ریختن داره؟؟؟؟
آخه پاکسازی پردایس اشک ریختن داره؟؟؟؟
آخه دیدن نتیجه این همه تمیز و زیبا تر شدن پردایس اشک ریختن داره؟؟؟؟
آخه این اشکا، چرا بند نمیان،😭😭😭
بند نمیان ، چون دیدم قدم به قدم طی کردن تکامل رو
چون یاد هزاران هدایتی می افتم که با دیدن این فایل ها ، با خوندن کامنت ها از همین اتفاقات ساده دریافت کردم و می کنم.
چون چقدر با دیدن همین رابطه تون ، روابط من عالی تر و پر از عشق شده
چون کل زندگیم جوری تغییر کرده که هیچ ربطی به زمانی که قسمت اول این سریال شروع شد نداره.
استاد باورتون میشه ۱۶۰ قسمت شده این سریال و هنوز یکسال هم نشده.
استاد جان آخه دیدن خط تقارن بریدن یک کنده چوب به شکلy اشک ریختن داره ؟ وقتی که من رو یاد برنامه ریزی و هدایت خدا ، یاد مدیریت و هنر نمایی و معجزه باران خدا توی زندگیم می اندازه.
آخه دیدن یک تنه پوسیده و یک تنه سالم اشک ریختن داره ؟ آره اشکام می ریزه وقتی که می فههم که یاد گرفتم حتی قدرت و خلقت زیبای خدا رو حتی توی رشته ها و نقش و نگار یک درخت هم ببینم.
چه نتیجه زیبایی، یک کوه از چوب ها و یک نماد خوشگل راس اونا، اشک می ریزم چون یاد گرفتم فارغ از بزرگی و کوچکی برای همه نتایج زندگیم ذوق کنم و سپاسگزاری کنم و لذت ببرم.
استاد جان و مریم جانم برای تمام این تغییراتی که در شخصیت من بخاطر دیدن این فایل ها رخ داده از شما ممنونم.
خدا جونم وهاب رزاق من، برای تک تک این اشکا و حال خوب و هدایت های هر لحظه ات سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
در پناه خدا در تمام جوانب زندگی تسلیم هدایت های خدا باشیم،🌹🌹🌹
سلام داداش محمد علی عزیزم
آخیش چه لذتی داره
دلم برای کامنت هات تنگ شده بود شدید.
خدا رو هزاران مرتبه شکر که به الهام خداجونم برای نوشتن عمل کردی و این کامنت بی نظیر رو نوشتی.
با تمام وجودم تحسین می کنم تمرکز لیزریت و قدرت کانون توجه آن رو که داری به بهترین شکل برای خلق خواسته هات ازشون استفاده می کنی.
خدا رو هزاران مرتبه شکر برای پردایس زیبایی که ساختی.
وقتی که در مورد کامنت هات نوشته بودی تک تک اونا توی ذهنم مرور شدن و هزاران مرتبه خدا رو برای نعمت وجود ارزشمندت شکر کردم.
وقتی که در مورد پردایس خودت نوشتی ، تک تک اون عکس ها و اون زیبایی ها از جلوی چشمانم عبور کردن .
لایق بهترین بهترین بهترین هاییی
داداش جانم برات رشد و پیشرفت هزاران برابری در تمام جوانب زندگی رو از تنها فرمانروای جهانیان خواستارم.
سلام داداش عزیزم
خدارو هزاران مرتبه شکر برای نعمت داشتنت
ممنونم که برام نوشتی.
ممنونم که با اون قلم زیبا و اون تمرکز لیزریت روی زیبایی ها برامون کامنت نوشتی
از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایت خواستارم عزیز خواهری
سلام نسرین جان
عاشقتم من
عاشق ای اشکایی هستم که از عشق به خدا جاری جمع شده توی چشمات.
ان شاالله تمام زندگیت پر از هدایت ها و معجزات خدا باشه.
از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایت خواستارم عزیز دلم