دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مینا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
استاد عزیزم سلامی دوباره دارم خدمت شما و مریم نازم این اولین کامنت بروز من در سریاله و من برای کل ۱۵۹ قسمت قبلی کامنت گذاشتم تا بلاخره امروز تونستم بروز بشم و من هم همراه این کامنت سلبریت میکنم شیرینی خریدم و با چای و شیرینی جشنمو تنهایی و با نوشتن این کامنت میگیرم.
هنوز فایل رو باز نکردم و احساس میکنم میخواهم چیزهایی بنویسم از روند تکاملیم از روزی که شروع کردم به نکته نویسی یعنی اولین روزهای ماه اسفند و این یک ماه و نیم من بطور اختصاصی فقط با سریال گذشت شاید اگه نکته نویسی نمیکردم و صرفا میدیدم چندروزه تموم میشد اما امروز و این لحظه وقتی خودم رو با مینایی که اولین بار ۷۴ قسمت دید و یه کامنت بیشتر ننوشت و گذاشت کنار مقایسه میکنم زمین تا اسمان فرق دارم . همیشه فکر میکردم اصرار شما به کامنت گذاشتن فقط بخاطر سایته و حتما بالابودن کامنت منفعت داره و از طرفی حد بالای کمال طلبیم میگفت باید کامنتی بنویسی که حتما لایک بخوره … ولی استاد من طی این اموزش فشرده و از کامنت نوشتن به شناختی از قوانین و خودم رسیدم که باورنکردنیه . من درست مثل کسی عمل کردم که برای یک دوره بها داده و حالا نشسته باجان و دل کار میکنه اینجوری این فایلها رو بلعیدم . خیلی جاها کم اوردم گریه کردم گوشیمو پرت کردم اما دوباره پا شدم قویتر از قبل چون وارد راهی شده بودم که صددرصد یکطرفه بود توی یه اتوبان شلوغ که همه دارن با سرعت بالا میرن نمیشد دیگه دور زد فایلها منو میکشیدن اگاهی ها منو میکشیدن به سمت خودشون و در نتیجه من هربار قویتر از دل تضادهام در میومدم تا جایی که الان من خودمو کسی میبینم که هیچوقت نمیشناختمش … نمیتونم بنویسم چه درسهایی گرفتم چه سوالهایی در ذهن من حل شد چه راههای برای من روشن شد خدای من چه ترمزی از زندگی من برداشته شد استاد اگر بدونید من الان ناخودآگاه یک اه کشیدم اه کسیکه بار سنگینشو زمین گذاشته و داره پرواز میکنه … استاد من طی این فایلها خرد شدم تکه تکه شدم خمیر شدم و از نو ساخته شدم شاید هنوز بنای خیلی کوچکی باشم اما استاد فوندانسیونم برای هزاران طبقه ست … من با مریم شب و روز زندگی کردم من از مریم چیزهایی یاد گرفتم که زاویه ی دید من به زندگی رو بحدی تغییر داده که وقتی یادم میاد قبلا چطور فکر میکردم شرمم میاد … من همراه مریم دماغ باد کرده م شکست و از شرم سرم پایین افتاد … من برام سوال بود که چرا عروس خونواده ی داییم که یه خانم دکتر متخصصه و تهران زندگی میکنه وقتی میاد روستای داییم میره طویله و میگه کمکتون میکنم پهن گاوها رو جمع میکنم چطور لباس کهنه ی مردانه میپوشه میره مزرعه نخود میچینه من فک میکردم اون منگله عقب افتاده ست وقتی تعریفشو میکردن میگفتن اونقد ارومه همیشه لبخند رو لب داره با همسرش بحدی بهم احترام میذارن کسی باورش نمیشه زن و شوهر باشن میگفتم لابد چه بدبختیه که واسه راضی کردن بقیه اینکارها رو میکنه اگه بدبخت نبود مدارش انقد پایین نبود که همچین جذبی داشته باشه و عروس یه خانواده ی روستایی نمیشد تو تهران عروس یه خانواده ی انچنانی میشد ولی بااین فایلها با دیدن مریمی که بانوی اول این سایته با دیدن مریمی که توی امریکا زندگی میکنه و اگه اراده کنه میتونه بره تو گرونترین پنت هاوس گرونترین شهر امریکا زندگی کنه و کلی خدم و حشم بگیره اما اینجا داره فضله ی حیوان جمع میکنه فهمیدم من منگلم من عقب افتاده م نه اون خانم دکتر فهمیدم خانم دکتر مدارش پایین نیست پسر دایی من مدارش بالاست کسی که از اول راهنمایی از روستا رفت و تو شبانه روزیها درس خوند دانشجوی دانشگاه شریف شد و هیچوقت برنگشت پشتشو ببینه و هیچ چیز مانعش نشد تا به رویاش برسه کسیکه الان تو رشته ی مورد علاقه ش دکترا داره و سالها قبل از اینکه مثل الان ثروتمند و صاحب شرکت و پرسنل بشه و یه دانشجوی ساده بود به برادر بزرگترش گفت من یک ریال از ثروت پدرمو نمیخوام همه برای تو ، فهمیدم کسی سرش بالاست که دماغش باد خالی داره اونیکه سرش پر از اگاهی و بیداریه فروتن و افتاده ست از تجربه های جدید نمیترسه چون شخصیتش بالاتر از اینه که با جمع کردن فضله ی گاو و جوجه سنجیده بشه … من فهمیدم هیچ طبقه ی اجتماعی وجود نداره هیچکسی از هیچکسی برتر نیست تنها تفاوت انسانها در اگاهی اونهاست ولاغیر… استاد چی بنویسم که کسیکه این کامنت رو میخونه حال منو بفهمه … حال کسیکه مثل معتادی بود که موادش توجه دیگران بود موادش ترحم و دلسوزی بود موادش کسی بود که یدکش بکشه یه منجی موادش رفتار خوب بقیه بود ولی حالا … نمیشه نوشت استاد نمیشه نوشت من الان چه حالی دارم فقط سکوت میتونه حال منو بیان کنه و کسایی که این کامنت رو میخونن و نمیتونن حالشونو توصیف کنن منو میفهمن ….
میخوام فایل رو باز کنم و وارد دنیای اگاهی ها و زیباییها بشم و نکات زیباشو بنویسم با توکل به الله خدایاشکرت
صدای گرم و جذاب مریم ، فصای بهاری و سرسبز پرادایس ، اروی زیبا ، بلویر میلواکی ، بزرگ مرد پردایس با چکمه های ارتشی که حواسش به همه چی هست حتی افتاب که صبحها کجای پردایس زیباست و عصرها کجا که سلطان توجه به نکات مثبته ، واقعا استاد افتاب زیباییش و وجودش یکی از بزرگترین نعمتهاست حالا خونه ای داشته باشی که هم طلوع و هم غروب توش دیده بشه و نور به داخل خونه بیاد واقعا یک نعمته ، افتاب بحدی انرژییش مثبته که میگن پیاده روی توی افتاب افسردگی رو درمان میکنه ،خونه ی روی اب،دریاچه ، سانتافه ،کوروت ، براونی و انلوه درختان و سرسبزی خدایاشکرت
اتیش زیر خاکستر عین اگاهی ها میمونه یعنی کسیکه چند بار بشنوه که تحسین زیباییها راه ورود زیبایی به زندگیه و روش کار کنه و نتایجشو ببینه این شعله یه که تاابد روشنه حتی اگه از یه جایی به بعد بهش عمل نکنه اینو میدونه حتی اگه فراموشش بشه روزی که تکرار بشه میگه اره میدونم و اکسیژن رسانی بلویر همون عمل به دانسته هاست که باعث میشه اتش زیر خاکستر شعله ور بشه و نتیجه ش سوزندون اون شاخ و برگهای اضافیه که بعدش جاشون چمن تازه سبز بشه ،استاد عزیزم چقد ذوق کردم وقتی در ادامه ی فیلم شماهم مثال مشابی برای اتیش زیر خاکستر زدید خدایا هزاران بار شکرت
چقد قانون تکامل زیباست عجب لطفی خدا به انسان کرده بااین تکامل نه یک شبه به چیزی میرسی که در حدش نیستی نه یک شبه م سقوط وحشتناک میکنی و جالبتر اینکه وقتی یه راهی رو رفتی انگار تریلیه که ساختیش اگر برگشت هم داشته باشی دفعه ی دوم خیلی راحتتر بالا میایی خدایاشکرت
چقد این جاروی دندانه دار خوبه که برگها رو میشه باهاش جمع کرد ، خدای من تمام جهان جزء به جزء فقط بر اساس قوانین یکسانی عمل میکنه یعنی درست در زندگی انسان چه قانونی هست در طبیعت هم دقیقا همین قانونه ، درختی که هرس نشه رشد نمیکنه یا مسیر رشدش نادرست خواهد بود مثل انسانی که شاخ و برگهای اضافیش رو هرس نکنه رشد نمیکنه ، زمینی که بهش افتاب نخوره و زیر برگهای پوسیده بمونه چمن تازه نمیده عین ادمی که اگاهی دریافت نکنه لایه های گندیده ی وجودش رو لایه روبی نکنه رشد نمیکنه و هزاران مثال مشابه خدایاشکرت
گراپل عجب وسیله ی فوق العاده ایه چقد کارها رو راحتتر کرده ،اردکهارو خدا هنوز سفید سفید تمیز تمیزن ، اسکوترها رو مثل اینکه رفته بودید عشق و حال ،صندلی های زیبامون ، مریم عزیزم وقتی داری از جاروی دندونه دار حرف میزنی تعریفشو میکنی اونو در حد گراپل تراکتور میبینی بهم این درس رو میده که چقد باید داشته هامونو محترم بشمریم چقد باید بزرگشون ببینیم چقد باید تعریفشونو بکنیم اصلا خدای من ،من دیونه ی این اموزشهای عملیم وقتی کسی از چیزیش تعریف میکرد بقیه لب و لوچه چرخون و پشت چشم نازک کنان صورتشونو برمیگردوندن که اووف یارو رو چه خودشو تحویل میگیره اما الان میفهمم که باید باید خودتو و تمام داشته تاتو تحویل بگیری در حد تیم ملی خدایاشکرت
عزیزم مریم میگه زمین تعجب کرده فک میکرد دنیا قهوه ایه الان فهمیده اسمون ابیه،تبر برقیه عالی و یک هیزم شکن حرفه ای که قراره واسه شبهای بهاریمون کلی لاگ اماده کنه که بشینیم گپ بزنیم و لذت ببریم ،واقعا دونفر که شب و روز باهمن چقد میتونن حرف برای گفتن داشته باشن که از هم سیر نشن و برای شبهاشون برنامه بچینن غیر از اینکه عشق الهی بینشون باشه و از طرفی استاد سایت زیباترین و بزرگترین نعمت زندگی شماست که یک دریچه ست برای ارتباط با هزاران نفر شما دو نفر فیزیکی کنار هم هستید ولی هزاران نفر روحا در کنار شمان حرف میزنن و شما صداشونو میشنوید و یه جورایی به یک منبع بی پایان ان شاءالله وصل هستید خدایاشکرت
داک مهاجر زیبا ، استاد مرتب لاگ ها رو تو فرغون چیده ،استاد و مریم که برگها رو جمع کردن با بلویر و جارو حالا از خودشون پرسیدن چطوری از این راحتتر و در نتیجه هدایتشدن به دستگاهی که برگها رو جمع میکنه و ان شالله اونم به جمع ابزارالات و ادوات پردایس اضافه میشه خدایاشکرت
استاد عزیزم ما ازشما یاد گرفتیم هر بعد زندگیو رو که ادم همت کنه پاکسازی کنه مثل پردایس زیباتر و زیباتر میشه ،وااو استاد واقعا جایی که نور نیست اسمون به طرز عجیبی زیباست من اولین بار توی سن پونزده شونزده سالگی رفتیم یه روستایی مهمونی شب با دخترشون رفتم بیرون و یک ان اسمان رو دیدم ستارگان و کهکشان راه شیری کاملا معلوم بود خدایا مبهوت شدم و میگفتم اسمان اینجا چراانقد پرستاره و زیباست و طفلک اون دختره میگفت مگه اسمون بی ستاره هم هست حالافکرشو بکن برای شما که توی تمپا شبش عین روزش روشنه و ستاره ها دیده نمیشن اسمون تاریک اینجا دیگه چه نوربارونیه خدایاشکرت
به به چای اتیشی من کل سفر به دورامریکا و زندگی در بهشت منتظر همین چای اتیشی بودم باوجودیکه چایی نمیخورم ولی بازم چای اتیشی یه چیز دیگه ست،ماشالله به زورتون استاد ،چقد کار این تبر راحته ،ای جان این تنه چقد باحال شد کاملا قرینه و زیبا،و مریمم چه زیبا همه رو هرمی چیده و روشم علامت گذاشته،عزیزم اسناد هیزمو گاز میگیره میگه این مداله اصلا یه جوریی لذت بردن رو با کار یکی کردید که ادم حس میکنه هیچوقت خسته نمیشید خدایاشکرت
راستی دیشب تو کامنتم نوشتم دلم بارون میخواد الان یک رعدو برقی میزنه بیا و ببین خدایاشکرت
سپاسگذارم بخاطر این فایل عالی استاد و مریم زیبارو
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
یک خبر خوب
«دوره قانون آفرینش | بخش سوم»، به محصولات سایت افزوده شد.
دوستانی که قبلا «دوره قانون آفرینش | بخش دوم» را خریده اند، می توانند «دوره قانون آفرینش | بخش سوم» را خرید نمایند. ضمن اینکه سیستم سایت به آنها این امکان را داده است که تا 30 روز پس از خرید بخش دوم، بخش سوم دوره قانون آفرینش را با ۴۰٪ تخفیف خرید نمایید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD412MB26 دقیقه
خوب به قول استاد( خدایا شکرت) بریم برا این قسمت زیبای سریال بهشت یه کامنت زیبا بنویسیم تا ماهم سهمی در گسترش این همه زیبایی وتمرکز بر نکات مثبت این قسمت برا دوستانمون داشته باشیم
اول از همه میخوام به دوستای غیر همقدمیم بگم که (منظورم از قدم، دوازده قدمه) که قدر این سریال هارو بدونن چون اول هدف وتمرکز استاد ومریم جون از ضبط این سریال ها برای تمرکز بچه های دوازده قدم بر روی نکات مثبت بود که خدارو شکر به خاطر گسترش این صفت الهی استاد و اونم بخشندگیش این سریال های سرشار از آگاهی وزیبایی ونکات مثبت داره به صورت رایگان در اختیار همه قرارمیگیره اینارو خواستم اینجا یاداوری کنم و واقعا و اصلا قصدم تعریف ویا اغراق واین جور حرفا نیست به خدا ،چون الان که دارم قدم ها رو از اول میبینم متوجه این موضوع شدم که اوایل فقط تو هر قدم یه قسمت میزاشتید برای جلب توجه وتمرکز ما بچه های دوازده قدم بر زیباییها ولی الان این دریای بیکران زیباییها ونکات داره اینجوری با عشق در اختیار همه قرار میگیره و امیدوارم دوستانم وهمچنین خودم ازشون استفاده کامل ببریم.
استاد باور کن دیگه هروقت داری با تمام وجود به مریم جون میگی عاشقتم منم همزمان اصلا ناخوداگاه باشما میگم عاشقتم مریمِ من، واقعا که امروز لایق دست مریزاد شما بود ،که چه کرد این مریم عزیز، این بانوی قدرتمند و اول سایت عباسمنش دات کام ،که مثل یه شیرزن داره کارهای پاکسازی پارادایس رو انجام میده به قول خودش هرچی به این بهشت میرسی باز لایقشه،
استاد به خدا اگه قسمت های اولیه رو ببینید که تو قدم پنج وشش اینا گذاشتید اصلا باورتون نمیشه چه قدر بهبود چه قدر تغییر ایجاد شده تو این بهشت ما یعنی اگه اغراق نشه کن فیکون کردید به خدا من اصلا باورم نمیشد، از در ها وپنجره های شیشه ای گرفته ،بریدن اون نرده های چوبی ،پاکسازی درختها وعلف های هرز،صاف کردن زمینهای اطراف دریاچه که اوایل اصلا دید به این بازی و واضحی نداشت،ساختن اون پیت آتش، درست کردن شاپ ،درست کردن چیکن شا ها،چراغونی ونورانی کردن پردایس در شب ،خریدن تراکتور وبالتبع اون اون همه بهسازی اصولی وخلاصه هزاران تغییر وبهبود که همش حاصل عملگرایی وعشق و علاقه مفرط شما به عدم سکون وحرکت ورشد شما به جلو هست ،ولی یه اعترافی باید بکنم در مورد خودم که صد البته جلوی نجوای ذهنمو گرفتم وسریع حالمو خوب کردم ،میدونی استاد وقتی داشتم این همه تغییر و زیبایی وبهبود مستمر رو تو پردایس میدیدم واینکه چه طور داره تصاعدی هرروز زیباتر، مجهزتر وبهتر میشه ، چه فکری اومد تو ذهنم که ببین زیبا به قول مریم جون هرچه قدر به این بهشت میرسی باز لایقشه اگه تو هم مثل همین بهشت با تغییرات وبهبود مستمر وبدون وقفه میومدی جلو الان تو هم مثل بهشتمون تصاعدی و خیلی بیشتر از اینا رشد کرده بودی وزیباتر شده بودی ولی استاد سریع حالمو خوب کردم و حرفای شما تو اول سریال شروع شد که نمیدونید چه طور حال من رو دگرگون کرد که در مورد بنیه قوی اون آتیش شروع به صحبت کردید و اونجا بود که به خودم گفتم زیبا تو داری ریشه های قوی درست میکنی تو داری از درون یه زیبای دیگه میسازی،تو داری بنیه قوی برای خودت درست میکنی وخوب این زمان میبره واین همه تغییرات بنیادی تو ودر واقع به قول استاد ساختن عضله های درست یه شبه که به وجود نمیاد که بخواد یه شبه هم از بین بره واین همه تغییر وبهبودمستمر، این ریختن سیمان های بتونی چسبیده به ذهن وباورهای درونی ومخرب مستلزم یه ایمان واراده قوی بود که واقعا فقط وفقط با تکراروتمرین وتکرار وتمرین مداوم ومستمر حداقل برای من میسر شدوهنوزم ادامه داره این راه،
آره استاد آره دوستانم همین مهارتِ کنترلِ ذهنِ آنی برای من خودش میلیاردها میلیارد دلار ارزش داره در زندگیم که برای رسیدن بهش چه قدر بها پرداخت کردم وخدارو شکر هرروز دارم بهتر وبهتر میشم وایشالاه به زودی زود به مرحله تصاعدم هم خواهم رسید .
استاد کمترین نتیجه ای که من الان پس از طی کردن مقدماتی تکاملم طی کردم این شده که دیگه زیاد حرف نزنم و در واقع به قول دوستان خوبم تو فایل های هاوس کلاب اَدا درنیارم و بیشتر عملگرا باشم و این خیلی به من کمک کرده که نشتی انرژی کمتری داشته باشم وفقط وفقط هرروز بر روی بهبود خودم متمرکز تر باشم که اصلا نمیدونید بازدهی من بعضی از روزها فکر کنم به بالای صد در صد هم برسه ،
استاد اونجایی که داشتی یه لاگی رو که در ظاهر خوب بود ولی از درون پوک بود رو میبُریدی یاد همون حرف همیشگی شما افتادم که عالِم بی عمل نباشیم که یه ظاهر خوب و یه عالمه حرفای قشنگ بلد باشیم ولی فقط وفقط برا دیگران باشه و خودمون عمل نکنیم واز درون پوچ و توخالی باشیم نکته ای که شما صدهابار بهمون گوشزد کردید وخودتون اولین عمل کننده به آموزشهاتون هستید واز ماهم سختگیرانه میخواهید که بنیه قوی ودرست بسازیم و فقط حرف نزنیم وعمل کنیم واگه هم یه جاهایی اشتباه رفتیم واز مسیر خارج شدیم نگران نباشیم چون ریشه ها درسته وچون بنیه واصله قویه ودرست بنا شده باز برمیگردیم به مسیر اصلی به همون جاده آسفالته و صاف ومستقیم
استاد یه اتفاق بسیار عالی وبینظیر دیگه ای هم که از دیدن سریال ها در درون من اتفاق افتاده و خیلی بابتش خوشحال وسپاسگزارم و مطمئنم به خاطر افزایش مدارفرکانسیم هست اینه که اوایل که سریال هارو میدیم فقط میدیدم ولذت میبُردم وحتی به مُخَیلم خطور هم نمیکرد که اجازه بدم به ذهنم برای خواستن وتجربه یه همچین زیباییهایی بس که مقاومتها زیاد بود، ولی الان خدارو شکر به خاطر افزایش ظرفم، به خاطر تمرکز مستمرومداوم بر روی بهبود خودم وباورهام واحساس لیاقتم و بهبود نگاه توحیدیم ،با تمام وجودم میخوام که منم تجربه کنم اون لذت نشستن دور آتیش در ملک چندهکتاری شخصی در یک هوای بهاری ودیگه اصلا به چگونگی واینکه از چه راهی و چطورش کار ندارم وفقط میخوام واز خواستن این خواسته احساس لذت وشعف وشادی بهم دست میده که به این مرحله از حس لیاقت و عزت نفس رسیدم که خودمو لایق بدونم و دوست داشته باشم که منم تجربه کنم که اینا همش نشونه های درستی از اینه که پس من دارم راهمو درست میرم چون احساسم داره درستی مسیر رو بهم گوشزد میکنه خدایا شکرت
استاد، دوستای عزیزم واقعا اگه بخواهیم ریز بینانه واز نگاه قانون به هر قسمت سریال نگاه کنیم برا هر قسمت هزاران صفحه باید بنویسیم که همش دوره عملی محصولات آموزشی استاده، ممنون از همه شماها که تمام آگاهی هاتون رو با مابه اشتراک میزارید و متهعدانه برای هرقسمت مینویسید باشد که در عمل هم در تک تک لحظات زندگیمون این آگاهی ها واین باورهای ناب وخالص وتوحیدی رو جایگزین کنیم و بهره ببریم به امید الله تا کامنت بعدی فعلا
ممنون مهدی عزیز به چه نکته ظریفی اشاره کردید واقعا این آتش عشق و شور ونشاط وعزت ونفس در اثر بزرگ شدن کم کم در وجود ماها خاموش میشه و واقعا در این خانواده الهی خود من به شخصه تمام قابلیت هام واستعدادهای الهیم داره شکوفا میشه و چه قدر دارم خودمو وتواناییهامو بهتر می شناسم وچه قدر آیه هایی که اشاره کردید به جا و پر از آگاهی و درس بود و اینکه مراقبت کنیم و راه مراقبه چیه ممنون دوست عزیز ممنونم
نسرینِ من، الهی من هزاران بار قربون اون طبع زیبای شعر گفتنت بشم به خدا اگه آخرش نمیگفتی که خودت شعر هارو سرودی من همش میگفتم چه شعر قشنگی فکر کردم شما هم مثل امین عزیز از یه شاعری اینجا نوشتی آخه من زیاد شعری نیستم و اکثرا شعر خوندن رو وسطاش ول میکنم ولی شعرت انصافا زیبا و خیلی بهم مرتبط بود،نمیدونم به قول خودت شاید به خاطر همفرکانسیمونه ،میدونی الان که داشتم برات مینوشتم یاد کی افتادم یاد شاعره توحیدیمون پروین عزیز با اون شعر های ناب توحیدیش مخصوصا همون شعرش که استاد تو یکی از قدم ها برامون صحبت کرد اون آدم فقیر در مورد الخیر فی ماوقع و امیدوارم تو هم در سرودن به یه همچین مدارجی برسی چون در نوشتن که بینظیری و حتما در سرودن هم مخصوصا تو این مکتب توحیدی بینظیر خواهی درخشید
سلام آقای مهرجوی عزیز چون همیشه شمارو با فامیلی نوشتم نمیدونم چرا به اسمتون عادت ندارم الله اکبر از این فرکانس از این همه همزمانی چند روزی بود که یاد شما افتاده بودم چون همیشه سراغ دوقلوهام رو میگرفتید وباخودم گفتم چرا از آقای مهرجوی خبری نیست و وقتی نسرین عزیز اسم شمارو آورده بود تو کامنتش اومدم و گفتم بزار بخونم کامنت محمدعلی رو ودیدم اِ چه جالب شما هستید چه قدر خوشحال شدم با این نتایج فوق العاده برگشتید تحسین میکنم وتبریک میگم به شما و ممنون که اینقدر قشنگ برامون نوشتید چه قدر لذت بردم چه قدر همراه با شما من هم کیف کردم نوش جانتون این همه زیبایی چون لایقش هستید وخودتون خلقش کردید ایشالاه خبرها و کامنت های عالی و لذت بخش بیشتری رو در تجربه کردن این بهشت زیبای خودتون برامون بنویسید در پناه حق وخدای مهربان باشید دوست عزیز