دیدگاه زیبا و تأثیرگزار عارفه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزترم و سلام به خانواده عباس منش….
خدارو شکر بابت زیبایی های پارادایس
خدارشکر بابت اونهمه تخم مرغ استاد باورتون میشه من هرباری که اینهمه تخم مرغ می دیدم مریم جون جمع می کرد توی سطل و ذوق می کرد حسش درک می کردم آخ من بچگی هام مرغ داشتم اون لحظات که می ری می ببینی وای خدا مرغم تخم کرده رو حس می کردم اما تقریبا ۱۵ سال میشه از اون روزا گذشته اینقدر من خداروشکر می کنم حس می کردم خودم جای مریم جون هستم تخم مرغ جمع می کنم حتی لحظه ای که بوقی تخم گذاشته بود مریم جون تخم ش رو جلو دوربین گرفت ذوق می کرد به ما نشون داد از جیبش خوارکی به بوقی داد چقدر خوشحال بود دوبار تخم بوقی رو جلو دوربین گرفت من حسش می کردم حس شو به یه هفته نکشید یکی از دوستان برادرم کلی تخم مرغ با چندتا تخم بوقلمو به عنوان هدیه آورد برامون اینقدر خوشحال شدم همش خدارو شکر می کردم چقدر خدا و قانون سپاسگزاری دقیق اشک شوق که اینا به خاطر خواسته منه بعد جالب هنوز اون تخم مرغ ها تموم نشده بود که دختر خاله ام یه مقداری آورد خدایا شکرت الحمدالله….
من هدف اصلی از کامنت گذاشتن یه به قولی رد پا گذاشتن از خودم دراین ویدو
این بود تحسین کنم رابطه عاشقانه شما استاد که در لحظات آخر که مریم جون باهتون شوخی کرد وقتی بغلش کردید با عشق با مهربانی قشنگ اون عشق اون دوست داشتن اون احساس پاک ناب خالص عشق تون به مریم جون بود میشد حس کرد وقتی گفتید معمار منه میشد از همین یه جمله چقدر بار انرژیش بالا بود چقدر فرکانسش قوی بود چقدر اون لحظات که می خندید کنار هم چقدر موج انرژی ش در فضا پخش بود مگه یه دخترغیر از اینه که برای کسی که دوستش داره عزیز بودن ارزشمند بودن برای طرفش حس کنه عشق شما ن بوی وابستگی می ده ن بوی دلبستگی عشق شما اینقدر ناب کمیاب که من ندیدم شاید دقت نکردم در اطرافم من دیشب این فایل دیدم اما اینقدری اون لحظات در ذهنم مرور میشد یهو الان به دلم الهام شد که بیام کامنت بزارم
بنویسم مگه میشه یه زوج اینقدر عاشق باشن کنار هم آزاد اینقدر عاشق باشن کنارهم که هر لحظه عشق بهم بدن معلوم که اینقدر عشق شما به همسرتون می دین آش جو بهترین خوشمزه ترین درجه یک ترین آش بشه براتون چون یکی از اصول آشپزی اینه وقتی با عشق غذا درست کنی اون غذا خوشمزه میشه حتی از هیچ ادویه ای استفاده نکنی. اینهمه عشق مریم جون به شما غذاهاش برای شما که فرسخ ها از ایران دورید بهترین سرآشپز ایران براتون در اون قاره آشپزی می کنه معلومه که دلتون برای ایران تنگ نمیشه معلومه که احساس دوری از ایران بهتون دست نمی ده ….
شماباعث شدید دید من نگاه من به زندگی درآینده ام چیزایی که باور های غیر ممکن بودن رو
ممکنش کنم به قول خودتون استاد نگاه اینا هست این یه نشونه اس که اینجوری عشق هست پس منم می تونم داشته باشم اون اخلاق و رفتار هایی که همیشه می گفتم مگه میشه یه مرد اینقدر عاشق زنش باشه همراه زنش باشه هر لحظه بدون چشم داشت
چیزی، بهش عشق محبت توجه اون احساس خوب بهش می ده پس منم می تونم در مدار درست قرار بگیرم با باورهای درست چنین زندگی رو برای خودم خلق کنم.
من سر این آزادی که می خواستم داشته باشم سر اینکه بتونم یکی منو فقط برای خودم بخواد ن چیزای به پیشنهادهایی که شد جواب رد دادم ……
اینکه همیشه در تصوراتم یه زندگی یه رابطه شبیه زندگی شما بود هست اماباورهای محدود کننده من این ذهن و نجواهاش که می گفتن اینجور رابطه نیست سخته حتی وقتی برای خواهرام و مادرم می گفتم اونا می گفت نیست … خونه پدر نون است زنجبیل خونه شوهر نون است زنجیر ….. من می گفتم زندگی که اصولش پای خواسته های من نباشه تن به اون زندگی نمی دم….. حتی بعضی وقت ذهنم می گفت یه نمونه نشون بده هرکسی رو می آمدم برای ذهنم دلیل می اوردم و کنجکاو رابطه زندگی شون می شدم می دیدم یه جایی مشکل دارن
اما با دیدن فیلم هاس سفر به دور آمریکا و سریال زندگی دربهشت برام این که یه نمونه نشون بده
جوابی که ذهنم و نجواهاش کمپلکس باخاک یکسان شد تخریب نیست نابود شد…
الان پرقدرت می تونم بگم دیدم چنین رابطه ای هست اگه هست پس منم می تونم برای خودم خلقش کنم.مثل همون تخم مرغ ها مثل قبولیم در دانشگاه مثل امدنم دراین سایت استادجونم دلم می خواد داد بزنم بگم سپاسگزارم ازتون که ما رو با خدا و خودمون آشناتر کردید مریم جون ازشما هم بابت اینکه به ما یاد دادید همش به زیبایی ها توجه کنیم تا زیبایی های بیشتر جذب کنیم سپاسگزارم.
من عاشق جفت تونم .
در پناه الله یکتا شاد سلامتی ثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD444MB28 دقیقه
خدای من چقدر خوش گذشت این قسمت
سلام سلام
وقتی داشتید Party Tent رو برپا می کردید، آقای بوقلمون از اول تا آخر اون جا نظارت داشت، چقدر خندیدم بهش چقدر باحال بود، بقیه می اومدن یه سرک می کشیدن میرفتن، ایشون از اول تا آخر همراه بود، چقدر بامزه بود…ولی واقعا چقدر وابسته است، از کنار شما جم نخورد. بره خوش بگذرونه، لذت ببره… البته اون خوشگذرانیش پیش شماست، و این بدیش اینه وقتی شما نباشید، دیگه بهش خوش نمیگذره…ولی خوشگذرانی بقیه به چریدن در پارادیس پهناور و شناتوی دریاچه، هوای دلپذیر بستگی داره…. ندیده بودم یه بوقلمون هم شنا کنه، 😄 توانایی های نهفته ی حیوانات داره توی پارادایس شکوفا میشه…😄
خدای من آخرش که استاد مریم جان رو در آغوش می گیره و با احترام و عشق از همدیگه تشکر و قدردانی می کنن، چقدر چقدر آخه این لحظات ناب و خالص هستند. چقدر زیباست… خدایا شکرت همچین صحنه ای دارم می بینم. عشق خالص و واقعی، اصلا یجوری متفاوت از بدنه ی جامعه. 😍 چقدر با احساس، چقدر خالص، چقدر واقعی…چقدر عشق بازی رشد کرده ای، جنس این محبت کردن ها از جنس رشد و سعادتمندی بود، نه کارهایی با ریشه ی وابستگی که اسمش رو عشق گذاشتن. از جنس واقعی یک مهر و محبت…از جنسی که فقط انرژی الله بود نه افکار ترس شیطانی…یه محبت پخته و رشد کرده….نمی تونم منظورمو بگم😟😢
اگر یه داستان یا شعر یا کلیپ یا هرچیز عاشقانه توی نت سرچ کنیم، نود درصد از غم و غصه و دوری میاره، عشق رو با درد و جدایی لینک کردن، چقدر زیباست عشقی که اینجا می بینیم. چقدر ارزشمنده، استاد این سبک عشق بازی که در زندگی واقعی هست، در روال زندگی در خلال انجام کارها، این خیلی لذت بخش و عالیه…این چیزیه که ما میخوایم، این چیزیه که محدودیت و وابستگی توش نیست…شما که اینقدر مشتاقانه و با تمام توان روی این مسائل کار کردید، حقتونه که از این همه نعمت الهی بهره مند بشید.
چند وقتیه همش این جمله میاد توی ذهنم که: توی دنیایی که به هرچی توجه کنی و براش حرکت کنی بهش میرسی، چرا من به ناخواسته ها توجه کنم؟ چرا من قانع باشم و کم بخوام؟ چرا خدارو با خرما نخوام؟
وقتی داشتید Party Tent رو برپا می کردید، اول فکر کردم برای گلخانه و پرورش سبزیجات دارید آماده می کنید، بعد حدس زدم، احتمالا دارید برای اون همایش چند روزه ای که گفتید قراره ثبت نام کنید و بچه ها بیان، آمادش می کنید، یه جورایی دفتر کار یا سالن همایش، ولی آخر دیدم کارگاه نجاری شد. ولی باز میشه ازش استفاده های دیگه ای کرد.
ولی انصافا چقدر زیبا بود این پارتی تنت، چقدر پنجره هاش قشنگ بود. چقدر خوب بود، دوطرف پنجره بود و هوا در گردش بود و زیرسایه ی درخت…محشر شده واقعا… میشه رفت اونجا دراز کشید، فکر کرد، نوشت، تصمیم گرفت…تجسم کرد….
امیدوارم خوشی های بیشتری تجربه کنید… جهان بی پایان رو تجربه کنید و لذت ببرید.