https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-22 07:48:092021-11-09 05:59:02سریال زندگی در بهشت | قسمت 163
165نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ما انسان را از نطفه آمیخته و مختلطی آفریدیم و او را از حالتی به حالتی و شکلی به شکلی [از نطفه به علقه، از علقه به مضغه، از مضغه به استخوان تا طفلی کامل] درآوردیم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم.
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله مهربانم رو از روشنی قلبم براتون میفرستم الهی که به قلبتون بشینه،هنوز دست به نوشتنم شروع نشده،چند درجه قلبم روشن شد!خدا میدونه آخر این صلات،چه نوری به جسم و جان و قلبم بباره!خدایا شکرت!خدایا عاشقتم!خدایا راضیم ازت!راضی باش ازم باشه؟بوس به کله ت دلبرِ دل انگیز دلخواه ….
آلردی صدایِ جیمبو رو میشنوید از طهران!چقدر من این شهر رو دوست دارم،همه ش خاطرات خوب ازش توی ذهنم دارم،از بچگی…قصد طهران اومدن هم نداشتم،فرمون دست کس دیگه ست و من هم روی دوشش نشستم و به قول استاد وقتی میشینی روی دوش خداوند دیگه نباید هی بزنی پس سرش نه ازینوری نرو،ازونوری برو…باید فقط اون بالا بشینی و از مناظر لذت ببری و اجازه بدی خدا قدم هارو برداره…همچین کار راحتی نیست ولی اگر از کوچولو کوچولو این تسلیم بودن رو تمرین کنی دیگه بازی رو یاد میگیری و از حجم اضطراب و استرست کمتر و به آرامش و لذت بردنت اضافه تر میشه….
حقیقتش اینکه این کامنت یک تلاش آگاهانه برای کنترل ذهنه،مینویسم برای اینکه افسار این ذهن چموش رو به دست بگیرم،تا منو از ریل خارج نکنه،از استاد یاد گرفتم کل بازی کنترل ذهنه و هرچقدر توی این بازی قوی تر بشی میتونی نتایج بزرگتری خلق کنی …الان ساعت 7ونیمه غروبه و من میخوام یک تمرین ستاره ی قطبی زودهنگام بنویسم و با خلق کلمه ها کنارهم،ذهن و روحم رو در یکراستا قرار بدم و با هماهنگی خودم با خداوند،اجازه بدم خداوند جهانم رو هماهنگ کنه.
امروز از دوتا نقطه ی آبی پربرکت هدایت شدم به فایل توحید عملی نه!
یادم اومد یک سال پیش که این فایل اومد روی سایت،من تهران بودم،این همزمانی رو به فال نیک گرفتم وهمچنین یادم اومد یک صلات خیلی پربرکت هم زیر اون فایل خلق کردم که گذاشتم توی برنامه م حتما تا شب بخونمش،ضمن اینکه گوشِ جان سپردن به صدای استادابراهیم نشانم در اون فایل،5 تا جون اضافه بهم داد برای ادامه ی مسیر…
چقدر من این تیکه از شعر رو دوست دارم…
ما که دشمن را چنین میپروریم،دوستان را از نظر چون میبریم…:)))
دیشب هدایت شدم به یک مهمونی خونه ی یکی از فامیل های سببی که از حج تشریف آوردند،بینهایت انسان های شریف و دوست داشتنی،با اینکه عقاید مذهبی ما هیچ ربطی بهم نداره،ولی من با علم ارتباطاتم یاد گرفتم چطور با تموم انسان ها با هر عقیده و مسلک توی اون لحظه ای که باهاشون هستم ارتباط صمیمی برقرار کنم و ازون محیطی که هستم لذت ببرم،ضمن اینکه یک اتفاق خیلی جالب افتاد!
مرد خونه،یک آقای مسن با سن حدود 70 سال!که خیلی هم انسان خود ساخته و ثروتمندیه خیلی بی ربط و یهویی گفت: سعیده خانوم اسم گیاه پالم رو برام سرچ کن ببین چه جوری محیط رشد و شرایط نگهداریش…
منم براشون سرچ کردم و یک سری اطلاعات بهشون دادم و بعد ایشون گفتن داستان اینکه یکی از آشناها این گیاه رو توی زمینش پرورش داده و یکی اومده درخت ها رو به قیمت دومیلیارد و پونصد خریده،خلاصه خیلی گیاه گرونیه و خیلی هم مشتری داره!
منم کلی همون اون آدم رو تحسین کردم و هم توی قلبم از خداوند سپاسگزاری کردم،گفتم خدایا همینکه منو آوردی توی این مهمونی،بعد به قلب این مرد بندازی از من این سوال رو بپرسه و بعد توضیح بده یک نفر از پرورش یک گیاه انقدر درآمد خلق کرده،این یعنی من مدارم توی ثروت رفته بالا و بالاتر!این یعنی رشد!این یعنی تغییر مدار ….من فقط سمت خودم رو خوب انجام بدم کافیه،بقیه ی کارها با شماست…این تقسیم کار با شما رو بارها توی زندگیم انجام دادم و ازش نتیجه گرفتم،این دریا همیشه ماهی داره،استاد هم بهم ماهیگیری یاد داده …منم بر لب جوی میشینم و با چوب ماهیگیریم ماهی های بزرگتر و قشنگتری صید میکنم…دنیا دنیای فراوانیه…آدم های خوب بینهایت زیادن…فرصت های پول ساز بینهایت زیادن…همیشه اوضاع بهتر و بهتر میشه…و من طبق قانون باید به شرایط بهتر هدایت بشم.قانووونشه،نمیتونه جور دیگه ای باشه…به قول استاد این کاریه که خداوند انجام میدهد…بدون شک انجام میدهد!
بازم به قول استاد جانم تو جلسه 2 قدم پنج:بچه ها اوضاع به میزانی که شک دارید تغییر نمیکنه!
خدایا خودت شک و تردید های مارو تبدیل به ایمان و امنیت کن،همونطور که خودت تو سوره ی نور وعده دادی:
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین کند، همان گونه که پیشینیان آنان را جانشین کرد، و قطعاً دینشان را که برای آنان پسندیده به سودشان استوار و محکم نماید، و یقیناً ترس و بیمشان را تبدیل به امنیت کند، [تا جایی که] فقط مرا بپرستند [و] هیچ چیزی را شریک من نگیرند. و آنان که پس از این نعمت های ویژه ناسپاسی ورزند فاسق اند.
اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشیده می دیدی. و این مثل ها را برای مردم می زنیم تا بیندیشند.
خداوکیلی یک لحظه از عظمت قرآن درموندم!گفتم خدایاااا!تو داری از چه عظمتی حرف میزنی که توی عقل پوک من نمیگنجه!خدایا اگر هدایتم نمیکردی به نور قرآن و کر و کور از دنیا میرفتم چی؟خدایا من چقدر سپاسگزار این انس با قرآنت باشم آخه؟
یادمه یک بار سرجلسه با مدیرعامل توحیدی عزیزم بودم بهم گفت میدونی بالاترین عبادت چیه؟
از چشم هاشون میخوندم که این سوالی که از خیلی ها پرسیده و جوابش رو نمیدونستن،منم یک لبخند زدم و گفتم:بله…تفکر!
گفت دقیقا !آفرین!
گفتم:اتفاقایکی از آیه های سوره ی آل عمرانه که خدا میگه بنده های من در خلقت من تفکر میکنند و میگن ماخلقت هذا باطلا!
لبخند رضایتی روی صورتشون نشست…
خیلی وقت ها در پاسخ سوال هاشون ناخودآگاه،از آیه های قرآن استفاده میکردم وحس میکردم براشون جالبه که من انقدر از قرآن مثال میزنم…یک وقتایی خودمم نمیفهمم این همه عشق و علاقه ی من به قرآن از کجا اومد …ولی خدا میدونه چه عشقی میکنم باهاش…
یک جورایی برای نیلا نیکا هم الگو شدم،هربار از تلویزیون صدای قرآن میاد سریع میان صدام میکنن مامان بیا،قرآنی که دوست داری داره پخش میشه…یا یکبار بعد خوندن قصه و گوش دادن به قصه ی صوتی،بهشون گفتم میخواین براتون قرآن بزارم بخوابید؟اوناهم گفتن باشه…از همون شب شد عادتشون…به هرکی هم میرسن با ذوق میگن ما با صدای قرآن خوابمون میبره!امروزم توی جاده بودیم نیکا گفت مامانی میخوام بخوابم ولی چون صدای قرآن نیست خوابم نمیبره …انقدر با همین جمله ش ذوق کردم که نگو…
گفتم خدایا شکرت من بیست و نه سال نسبت به قرآنت کر و کور بودم…این بچه از 7 سالگی داره با نور قرآن آشنا میشه…تو این لطف رو در حقشون داشتی،من هیچ کاره م…
امروز تو جاده یک نیسان باربری دیدم پشتش نوشته بود:
به جز دل،همه چی میبریم
:)))))))))))))))))))))))
کلی به خلاقیتش خندیدم و تحسینش کردم بعد یادم اومد منم خیلی جاها تو نوشتن خلاقیت به کمکم میاد،کلمه هایی میاد کنار هم میشینه که قبلش من هیچ ایده ای براش نداشتم و چون خلق شده میشه ایده دست بقیه،مثلا تو همین سایت!
اولین بار به آقای حمید امیری گفتم حمیدِ حنیف و این اسم شد برند ایشون تو سایت!:)
یا اون زمان که کامنت ها دیر تایید میشدن گفتم کامنت ها مثل تلگرافند،چند روز طول میکشه تا به دستت برسه اما اگزکتلی در بهترین زمان و مکان تحویل داده میشند!
اسم سایت رو گذاشتم غارحرا!
به قلبم الهام شد به جای کامنت بگم صلات!
به آقای حسین عبادی گفتم میدونستی اسم و فامیلتون یعنی حسین بنده ی من؟
به آقا اسدالله گفتم برادر توحیدی زاگرس نشین
به مریم جان حسینی مطلق گفتم مریم مقدس مطلق
به شهرزاد جان گفتم بیزنس وومن توحیدی
یا بوس به کله ت خدا!
و …..
من قبل نوشتن اینها هیچ ایده ای نداشتم،جز اینکه همون لحظه این کلمات خلق میشد…
خو با همین فرمون میشه چیزهای باحال دیگه خلق کرد!
آلمست هیچ ایده ای ندارم نوشتن رو از کجا و چطوری شروع کنم….درسته عقل من محدوده،اما یک خدا دارم که نامحدوده …ازش کمک میخوام با این ایمان که حتما کمکم میکنه …
به قول استاد تو جلسه 2 قدم نه:
خدایا جواب تموم مسائل رو تو میدونی!تو هم بهم میگی!منم آماده ی شنیدنشم! :)
یک اتفاق خوب دیگه هم افتاده این روزها،اونم پذیرش امیرمحمد،داداشم از یک دانشگاه تو اسپانیاست،به امید خدا دیگه مراحل آخرشه،انشالله هرچی خیره براش اتفاق بیفته…امروز چندتا 50 یورویی بهم نشون داد اسکناس رو توی دستم گرفتم و با دقت نگاهشون کردم…تو دلم گفت خدایا نامبرده تاحالا یورو از نزدیک ندیده بود:)))خداوکیلی حواسم به نشونه هات هستا ….
به عنوان تمرین آخر این همه عشق و محبت و هم مداری و این رابطه ی قشنگ استاد هام رو از ته قلبم تحسین میکنم،نوش جان قلب سلیم و روح توحیدیتون…
نامبرده دیگه در مسئله ی روابط به نمیدونم رسیده!ازین نمیدونم های خوب! که به خدا بگی به خودت قسم من دیگه عقلم نمیکشه…وا دادم …نه چیزی میدونم ….نه چیزی بلدم….تو میدونی و تو بلدی….تو هدایت کن،من تسلیمم…..
من همه ی نعمت هارو میخوام برای توحید!
خواسته ی پشت خلق یک رابطه ی عاطفی هم مدار برای من :اصل توحیده!
دیگه فرمون دست تو…
به قول مازندارنی ها:
شِه دونی!هرکار خانی هَکِنی،هَکِن!
تِه و تِه هَکِردِه کار!
والا به خدا :)
همین دیگه …
خیلی هم با تمرکز و هدایتِ قلبی ننوشتم این کامنت رو،ولی همینکه درگیر نجواهام نشدم و ادامه دادم و تمومش کردم خودش یک موفقیت حساب میشه.
خدایا از در رحمتت بر بنده ی ضعیف و فقیر و ناآگاهت ببار…که من به هر خیری که از سمت تو به من برسه،سعععععععخت فقیرم.
اون اسکناس های یورویی هم شاید نشونه ای برای رفتنِت به یک جای دور باشه به قول خانم شایسته یک جای دورِ دورِ دور
خدا داند
دقیقاً شما توی خیلی چیزها اولین کسی بودی که توی سایت ، یکسری چیزها رو تغییر دادی
مثلاً یه موردی که خودم از شما بخوام بگم اینه که شما تنها کسی بودی که لااقل من توی این 2-3 ساله دیدم که آخرِ کامنت هاتون مخصوصاً به دوستان عزیز در سایت نوشتید ((به امید دیدار روی ماهت در بهترین زمان و مکان))
اینم به لیست اول ترین هات اضافه کن چون واقعاً من ندیدم کسی آخرِ کامنتش برای کسی دیگه ای بنویسه ، جزء شما
البته که از تَهِ قلبت هم میگی
مثلاً هیچی نداشتم که برات بنویسم
امیدوارم که همیشه سلامت و زندگی پر خیر و برکتی داشته باشی سعیده جان
ما فقط باید چشممون به خدا باشه،اون بی انتهاااا دست داره،بی انتها ایده داره،خدا عالمه،خدا قادره،خدا همه فن حریف،بی انتهاااا موقعیت میتونه بوجود بیاره،بی انتهاااا شرایط شگفت انگیز میتونه خلق کنه برامون
مثلا اگر اونایی که الان تو رابطه ان ی ذره فکر کنن میبینن اون روز آشنایی،اگر یک دقیقه دیرتر یا زودتر میرفتن،یا آقا اصلا اونروز اون مکانی که رفتن و پارتنرشونو دیدن نمیرفتن الان اون فرد خوشبخت توی زندگیشون نبود و خوشبختیشون باهم مضاعف نمیشد
خداوند بی انتهاااا راه داره که دو فرد هم مدار رو باهم در یک مکان و یک زمان قرار بده
اییینقدمممم آدم هم مدار با تو هست که حد و حساب نداره
خدایاشکرت برای توانایی راه رفتن.کار کردن،دیدن،شنیدن،حرف زدن،تجسم کردن
خدایا
من خییییلی خوشحالم و خیلی سپاسگزارم که …(رویاتو تجسم کن،انگار الان همون وقتیه که داریش و احساسش کن،ببین اگه داشتیش بابت چه چیزهاییش سپاسگزار بودی و بگو و بگو و بگو)
اینارو دارم به خودم میگم که اگر ی روزی فلش بک خوردم به این کامنتم دوباره احساس خوبمو بدست بیارم
سعیده جان اسمی از منم بردی تو کامنتت
و من شبیه همون شکلک میمون شدم که چشماشو با دستاش گرفته
و غرق در ذوق مرگی و خوشحالیه.
ازت سپاسگزارم
امروز این ترانه زانیار خسروی از تو مغزم ی لحظه هم بیرون نمیرفت
این:
(من میلیونر نیستم ولی هر چی که میخوام دارم هر چی که میخوام دارم
دوستای خوب خانواده هرکی آدم باهاش شاده
حرف من اصلا شعار نیست درسیه که زندگی بهم داده
همین که صبا باز میشه چشم و همین که دوباره نفس میکشم
بقیه رو دوست داشته باشم و همونجوری ام دوست داشته بشم
زیر بارون بدون چتر بدون حرف میرم با پای پیاده
اگه خوب نگاه کنم دلیل واسه خوشحالی زیاده
زندگی بهم هدیه داده شده پس قدرشو میدونم
از تک تک لحظه هاش خوشحالمو اینو میخونم
من میلیونر نیستم ولی هر چی که میخوام دارم آره هر چی که میخوام دارم
آره من میلیونر نیستم ولی هر چی که میخوام دارم هر چی که میخوام دارم
تن سالم و آرامش دوستای بی آلایش یه خواب عمیق و راحت تنها چیزی که میخوامش
یه جمع صمیمی یه چای داغ جای استخرو ویلا و باغ
یه رفیق که با دلخوری دلخور شه جای بنز و مازراتی و پورشه
هر چیزی میتونه تاثیر بذاره روی غمگین شدنم
ولی واسه خوشحالی تنها دلیل آره فقط خودمم
فکر نکن بی خیالم یا حتی دیوونه و خرفتم
فقط حالم بهتره چون زندگی رو ساده گرفتم)
توش خیلی درس زندگیهشاید بودن حتی بخاطر چایی که داریم و میخوریم..
ناگفته نماند زانیار ی آدم کاملا موفق و همینطور برادرش،من حس میکنم اونا از شاگردای استاد باشن،رفتن تو مسیر علاقشون،شادن،هپی ان،پول درمیارن و خوشبختن و حالشون خوبه،نکته مهمش اینه که حالشون خوبه.
زیاد حوصله نوشتن نداشتم ولی گفتم طبق تمرین امروزم که دقیقا هماهنگی داره با این فایل بگم.
امروز تمرکزی روی دوره عشق و مودت کار میکردم جلسه 4 بود که استاد تمرین روابط زیبا داد که ببینیم و تحسین کنیم و خداروشکر که بعد 163 قسمت دقیقا این قسمت شما مریم حان بغل کردید یه حس خاصی در شما متوجه شدم همیشه وقتی سریال نگاه میکردم میگفتم چرا استاد مریم جان بغل نمیکنه و برعکس که دقیقا جای مناسب زمان مناسب دیدم.
عاشق این روابط هستم واقعا تحسین داره این همه هماهنگی و همکاری دو نفره.لذت دو طرفه،
این همه علاقه و شوخی و خنده،
این رابطه سراسر عشق و علاقه و آزادی و رها بودن.
مریم جانم سپاسگزارم که با عشق به رسالتت عمل میکنی این همه زیبایی با ما به اشتراک میزاری .
استاد من واقعا تو اطرافم رابطه زیبا نمیبینم و بهترین الگوی من تو همه زمینه ها شما و مریم جان هستید .
خداروشکر میکنم که به راحتی و زیبایی با این گوشی میتونن بهترین الگو ها رو شاهد باشم و لذت ببرم و الگو قرار بدم.
سلام استاد عزیزم و مریم جان زیبایم استادهای نازنینم
سلام دوستای توحیدی ام
الهی که غرق در نور خدا باشید ، آرام و شاد و راضی
وقتی رابطه شما دو عزیز می بینم ، همین احترام، لذت و آرامش و صفا و صمیمیت باعث میشه هی باورهای خوبی در ذهنم شکل بگیره که
بله روابط خوب و صادقانه هم هست
روابط پایدار و عاشقانه هم هست
روابط می تونه با دلایل خیلی کوچکی زیبا بشه ، با درست کردن یه چادر زیبا ، یه پختن غذا، یه فیلم دیدن، یه پیاده روی ، مهم اینکه روح این دوتا آدم باهم رفیق باشه و در کنار هم آرام باشند.
رابطه بی نظیر شما استادهای نازنینم تحسین میکنم که هر لحظه تون توجهتون به نکات مثبت و لذت از کاری که انجام میدهید، سوای همه چی ، چقدر خوب احترام و تمیجد دو طرفه واضح هست و قوت قلب دادن به هم و مسئولیت پذیری و تعهد در این رابطه، خداروشکر
خب به سلامتی چادر دوم هم روبه راه شد با تلاش های شما دو عزیز و نظارت کامل جو و تایید مرحله به مرحله اون در پروژه یه لحظه هم از پروژه غافل نشد:)
خدایاشکر واقعا اینجا بهشته هر گوشه شو می بینی پاکی و زیبایی موج میزنه ، قشنگی و طراوت انگار همه چی داره خدا رو تسبیح میکنه و روحت جلا میده ، خدایا شکرت از اینهمه زیبایی و شکوه
صد البته که قانون کار خودشو میکنه توجه شما استاد عزیزم بر نکات مثبت و جهاد اکبری که بر ادامه مسیر و انجام آگاهی ها تون داشته اید باید هم نتایج عالی داشته باشه و هدایت بشید به بهشت
امروز یاد گرفتم نتایج در اول دوره ها سریع خودشون نشون میدن اما مهم اینکه گول غرورت نخوری و ادامه بدی و ادامه بدی و ادامه بدی تا به بزرگترین و بهترین نتایج برسی ، در واقع ذنجیره نتایج قطع نکنی، و شکرگزار نتایج باشی
امروز یاد گرفتم هر روز از خودم این سوال بپرسم که چقدر من به آموزه های استاد عمل میکنم ، آیا تا حالا شده مستمر به مسیر ادامه بدم و غره نشم به خودم و نتایج برام عادی نشه و نگم اینا که چیزی نیست باید میشد در صورتی که با تغییر. من همین نتایج اتفاق افتاده، بله درسته به دست آورن مسیر درست اول راهه مهمتر از اون نگهداشتن خودت در این مسیر و گامهای استوار براشون با توکل بر خدای مهربان مهمتر از همه هست
از خودم هر لحطه میپرسم الان چطور می تونم تمرین انجام بدم ، چطور آگاهی هامو در زندگی و در لحظه هام عملی کنم
امید به خدا اگر استاد و همه کسانی که نتایج عالی گرفتن تونستن ، پس من هم می تونم ، چون قانون بدون استثنا برای همه جواب میده.
سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
بازم ثروت و لذت های ثروتمند شدن
اولیش بخشش
وقتی این همه تخم مرغ دارین می تونین ببخشین مازاد نیازتون رو و این لذت و حس بخشش کردن رو تجربه کنین
وقتی ثروت هست میشه رفت از هر چیزی با کیفیت ترین رو خرید اصلا ثروت برای همینه
برای اینه که تبدیل به انرژی و حس خوب شه
حالا با بخشش با خرج با سرمایه گذاری با پس انداز
همه این ها تولید حس های خوب تو جهان میکنه
همه این ها باعث رسد و پیشرفت و حرکت و به جریان انداختن زندگی میشه
و قانون تکامل برای کارگاه تجاریتون
از بیرون بعد داخل یه جای کوچیک بعد هم اینجا و نهایتا اون سوله بزرگی که بنا کردین پس منم قدم های آهسته و با تکامل جلو میبرم و نهایتا به هر چه که می خواهم میرسم
اینو مخصوصا توی رسیدن به خواسته هام دارم درک میکنم
اول باید خواسته های کوچکم رو تیک بزنم تا باورهام و اعتمادم بره بالا و اسم اصلا چیز بدی هم نیست
بازم ثروت و همیشه خرید کردن و پکیج داشتن
این چند روزه هر چی فایل میبینم راجع به همینه
امروز صبح یک دفعه یه کلیپ دیدم که داشت میگفت تعداد معاملات تهران از 10 هزار رسیده به 6/500 در ماه فلان و بعد با خودم گفتم واه من چرا به این هدایت شدم من تمرکزم رو واقعا گذاشتم روی فراوانی
بعد اومدم تو سایت دقیق مستقیم هدایت شدم سمت اون فایل که میگفت کمبود را باور نکن حتی پرفسور هاوکینگ گفته باشه
و خدا قلبم رو آروم کرد ، چون شغلم املاک هست
با خودم گفتم من خالق زندگیمم و ثروت و برکت و معاملاتی که انجام میدم در اختیار خودمه ، یعنی در اختیار باور فرکانس افکار کانون توجهمه …. چرا ناراحت باشم ….
یاد استاد افتادم که سال 88 گفت همه برنامه هاشون کنسل شد غیر ایشون ،،، چرا ؟ چون نزاشت ذهنش بره سمت چیزی که نمی خواد و درگیر اتفاقات بیرونی نشد و در نتیجه خودش ساخت و تز بیرون کسی چیزی اتفاقی نتونست خللی وارد کنه
من فکر میکنم مهمترین عامل بی انرژی بی انگیزشی و حرکت نکردن یا شک و ترس و دودلی اینه که فکر کنیم اتفاقات زندگی ما نتایج ما از بیرون داره کنترل میشه
حتی اگه درصد کمی هم براش قایل باشیم بازم ما رو شل میکنه …. و از انرژی الهی دورمون میکنه
من تحسین میکنم آزادی مالی استاد رو که وقتی به زندگیش نگاه میکنه آدم همه جاش فراوانی و ثروته
چه تو مقیاس کوچک چه بزرگ از تخم مرغ تا ماشین ها و ابزارهایی که تو محوطه هست …..
فهمیدم مهمترین وظیفه من توجه به فراوانی های جهان هست
حتی مهارت زیاد هم جوابگو به تنهایی نیست وقتی تمرکز روی کمبود باشه
سلام خدمت شما استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
خدا را شکر میکنم امروز هم با دیدن زیباییها ی سریال زندگی در بهشت رو میبینم و لذت میبرم از این همه زیبایی و قشنگی وتوجه من از وقتی روی زیباییها میکنم حالم خوبه وزندگی آرام وشادی رو تجربه میکنم
خداروشکر می کنم حس می کردم خودم جای بانو شایسته هستم تخم مرغ جمع می کنم حتی لحظه ای که بوقی تخم گذاشته بود خانم شایسته تخم ش رو جلو دوربین گرفت ذوق می کرد به ما نشون داد از جیبش خوارکی به بوقی داد چقدر خوشحال بود دوبار تخم بوقی رو جلو دوربین گرفت من حسش کردم خدارو شکر می کردم چقدر خدا و قانون سپاسگزاری دقیق اشک شوق که اینا به خاطر خواسته ها بوده است وچقدر لذت بردم
پرادایس چقدر زیباست چقدر انرژی مثبت درفضای این بهشت هست که میشه از دورها احساس کرد
این چادر سفیدچقدر زیباست خدای من که دربهترین مکان جای گرفته پنجرهای قشنگ ورویایی وکوالیته درجه 1 که ازپنجرها به زیبایی پاردایس ساعت ها میشود خیره شد
همیشه جنس های خوب ودرجه 1 در بهترین خانه ها وبهترین کشورها قرار دارد مثل رنگ قرمز کوروت که مانند رنگ آلبالو لابلای سرسبزی پاردایس خودنمایی میکنه وثروت وخداوند که تمام فضای پاردایس را پوشانده است خدایاشکرت بابت این همه زیبایی
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
به نام خدای مهربان به نام خالق یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ، سلام به همه دوستان زیبا بین در زندگی در بهشت
چقدر زیباست ثروتمند بودن و از مازاد داشته هات به دیگران کمک کنی وببخشی
چقدر زیباست ثروتمند شدن و خرید کردن که با هر خرید باعث گسترش جهان میشی وبرای کلی آدم سود میرسونی
چقدر زیبا بودن چادرهایی که خریده بودین
چقدر زیباست رابطه عاشقانه شما استاد عزیزم و خانوم شایسته
چقدر زیباست که شما با خودتون در صلح هستید و مرغ و خروس بوقلمون به راحتی خودشون ودر اختیار شما قرار میدن که اونها رو نوازش کنید
چقدر زیبا بود اون چادر دومی که نصب کردید
چقدر زیباست پرادایس
خدایا شکرت برای این همه زیبایی
خدایا مارا به سمت زیبایی ها هدایت کن
خدایا شکرت که در این فرکانس هستم واین زیبایی ها رو میبینم
استاد عزیزم و خانوم شایسته از شما هم ممنون و متشکرم و سپاسگزارم برای تهیه این فایل ها
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و خوشبخت وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خدای مهربان خداوندا هر چه دارم از ان توست
تحسین میکنم این سبک زندگیتون رو که مش سود سود وسوده خدایاشکرت
تحسین میکنم این فراوانی و ثروت رو چه کار خوبی خدایاشکرت
تحسین میکنم خانم شایسته خوش اخلاق و مهربون رو که انقد با خودش در صلح هست و شده الگوی ما واقعا سپاسگزارم ازت عاشقتم
تحسین میکنم این ملک زیبای چوبی روی اب و این فضای زیبا و سرسبز و پر از فراوانی و ثروت رو که هر چی بخوای هست خدایاشکرت
تحسین میکنم این بازی کردن با مرغ و خروس رو خدای من چقد لذت بردم از خاروندن زیر بغل مرغ چقد با حال بود خدایاشکرت
تحسین میکنم این رابطه پر از عشق و لذت و ارامش رو که هماهنگ و هم مسیر با لذت کار میکنید خدایاشکرت
تحسین میکنم این زندگی زیباتون این ثروت رو که ازاد و رها هر چی که خواستین رو میخرین و لذتشو میبرین خدایاشکرت
تحسین میکنم این هوای افتابی این جنگل زیبا با این ماشین های جور واجور با این امکانات عالی با مرغ و جوجه های ناز نازی خدایاشکرت
تحسین میکنم ارامش و این نگاه زیبابین تون و این لذت بردن در لحظه رو خدایاشکرت
سپاسگزارم از شما عزیزا واقعا لذت بردم خدایاشکرت
در پناه خدا شاد و ثروتمند باشید دوستون دارم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئًا مَّذْکُورًا﴿١﴾
آیا بر انسان زمانی از روزگار گذشت که چیزی در خور ذکر نبود؟
إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَهٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا ﴿٢﴾
ما انسان را از نطفه آمیخته و مختلطی آفریدیم و او را از حالتی به حالتی و شکلی به شکلی [از نطفه به علقه، از علقه به مضغه، از مضغه به استخوان تا طفلی کامل] درآوردیم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم.
إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ﴿٣﴾
ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس گزار خواهد بود یا ناسپاس
=======================================================================================
نشانه ی امروز من به تاریخ نه شهریور ماه 1403:
سلام به استاد عباسمنش عزیزم
سلام به استاد شایسته جانم
سلام به رفیق های غارحرای من …
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله مهربانم رو از روشنی قلبم براتون میفرستم الهی که به قلبتون بشینه،هنوز دست به نوشتنم شروع نشده،چند درجه قلبم روشن شد!خدا میدونه آخر این صلات،چه نوری به جسم و جان و قلبم بباره!خدایا شکرت!خدایا عاشقتم!خدایا راضیم ازت!راضی باش ازم باشه؟بوس به کله ت دلبرِ دل انگیز دلخواه ….
آلردی صدایِ جیمبو رو میشنوید از طهران!چقدر من این شهر رو دوست دارم،همه ش خاطرات خوب ازش توی ذهنم دارم،از بچگی…قصد طهران اومدن هم نداشتم،فرمون دست کس دیگه ست و من هم روی دوشش نشستم و به قول استاد وقتی میشینی روی دوش خداوند دیگه نباید هی بزنی پس سرش نه ازینوری نرو،ازونوری برو…باید فقط اون بالا بشینی و از مناظر لذت ببری و اجازه بدی خدا قدم هارو برداره…همچین کار راحتی نیست ولی اگر از کوچولو کوچولو این تسلیم بودن رو تمرین کنی دیگه بازی رو یاد میگیری و از حجم اضطراب و استرست کمتر و به آرامش و لذت بردنت اضافه تر میشه….
حقیقتش اینکه این کامنت یک تلاش آگاهانه برای کنترل ذهنه،مینویسم برای اینکه افسار این ذهن چموش رو به دست بگیرم،تا منو از ریل خارج نکنه،از استاد یاد گرفتم کل بازی کنترل ذهنه و هرچقدر توی این بازی قوی تر بشی میتونی نتایج بزرگتری خلق کنی …الان ساعت 7ونیمه غروبه و من میخوام یک تمرین ستاره ی قطبی زودهنگام بنویسم و با خلق کلمه ها کنارهم،ذهن و روحم رو در یکراستا قرار بدم و با هماهنگی خودم با خداوند،اجازه بدم خداوند جهانم رو هماهنگ کنه.
الهی به امید تو …
چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی
چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد
سفر درشت گردد چو بهشت جاودانی
=======================================================================================
امروز از دوتا نقطه ی آبی پربرکت هدایت شدم به فایل توحید عملی نه!
یادم اومد یک سال پیش که این فایل اومد روی سایت،من تهران بودم،این همزمانی رو به فال نیک گرفتم وهمچنین یادم اومد یک صلات خیلی پربرکت هم زیر اون فایل خلق کردم که گذاشتم توی برنامه م حتما تا شب بخونمش،ضمن اینکه گوشِ جان سپردن به صدای استادابراهیم نشانم در اون فایل،5 تا جون اضافه بهم داد برای ادامه ی مسیر…
چقدر من این تیکه از شعر رو دوست دارم…
ما که دشمن را چنین میپروریم،دوستان را از نظر چون میبریم…:)))
به قول قرآن:
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
ما دوست خدائیم بابا!
ترس و نگرانی برای چی!
رفیق فابریک خدا باید فقط از زندگیش لذت ببره،بقیه ی چیزا با کاروانه!
=======================================================================================
دیشب هدایت شدم به یک مهمونی خونه ی یکی از فامیل های سببی که از حج تشریف آوردند،بینهایت انسان های شریف و دوست داشتنی،با اینکه عقاید مذهبی ما هیچ ربطی بهم نداره،ولی من با علم ارتباطاتم یاد گرفتم چطور با تموم انسان ها با هر عقیده و مسلک توی اون لحظه ای که باهاشون هستم ارتباط صمیمی برقرار کنم و ازون محیطی که هستم لذت ببرم،ضمن اینکه یک اتفاق خیلی جالب افتاد!
مرد خونه،یک آقای مسن با سن حدود 70 سال!که خیلی هم انسان خود ساخته و ثروتمندیه خیلی بی ربط و یهویی گفت: سعیده خانوم اسم گیاه پالم رو برام سرچ کن ببین چه جوری محیط رشد و شرایط نگهداریش…
منم براشون سرچ کردم و یک سری اطلاعات بهشون دادم و بعد ایشون گفتن داستان اینکه یکی از آشناها این گیاه رو توی زمینش پرورش داده و یکی اومده درخت ها رو به قیمت دومیلیارد و پونصد خریده،خلاصه خیلی گیاه گرونیه و خیلی هم مشتری داره!
منم کلی همون اون آدم رو تحسین کردم و هم توی قلبم از خداوند سپاسگزاری کردم،گفتم خدایا همینکه منو آوردی توی این مهمونی،بعد به قلب این مرد بندازی از من این سوال رو بپرسه و بعد توضیح بده یک نفر از پرورش یک گیاه انقدر درآمد خلق کرده،این یعنی من مدارم توی ثروت رفته بالا و بالاتر!این یعنی رشد!این یعنی تغییر مدار ….من فقط سمت خودم رو خوب انجام بدم کافیه،بقیه ی کارها با شماست…این تقسیم کار با شما رو بارها توی زندگیم انجام دادم و ازش نتیجه گرفتم،این دریا همیشه ماهی داره،استاد هم بهم ماهیگیری یاد داده …منم بر لب جوی میشینم و با چوب ماهیگیریم ماهی های بزرگتر و قشنگتری صید میکنم…دنیا دنیای فراوانیه…آدم های خوب بینهایت زیادن…فرصت های پول ساز بینهایت زیادن…همیشه اوضاع بهتر و بهتر میشه…و من طبق قانون باید به شرایط بهتر هدایت بشم.قانووونشه،نمیتونه جور دیگه ای باشه…به قول استاد این کاریه که خداوند انجام میدهد…بدون شک انجام میدهد!
بازم به قول استاد جانم تو جلسه 2 قدم پنج:بچه ها اوضاع به میزانی که شک دارید تغییر نمیکنه!
خدایا خودت شک و تردید های مارو تبدیل به ایمان و امنیت کن،همونطور که خودت تو سوره ی نور وعده دادی:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ۚ وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿55﴾
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین کند، همان گونه که پیشینیان آنان را جانشین کرد، و قطعاً دینشان را که برای آنان پسندیده به سودشان استوار و محکم نماید، و یقیناً ترس و بیمشان را تبدیل به امنیت کند، [تا جایی که] فقط مرا بپرستند [و] هیچ چیزی را شریک من نگیرند. و آنان که پس از این نعمت های ویژه ناسپاسی ورزند فاسق اند.
=======================================================================================
امروز که توی جاده هزار بودم،چشمم به کوه های سر به فلک کشیده بود و زیبایی این جاده رو تحسین میکردم،یهو یاد این آیه افتادم:
لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ ۚ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ
اگر این قرآن را بر کوهی نازل می کردیم، قطعاً آن را از ترس خدا فروتن و از هم پاشیده می دیدی. و این مثل ها را برای مردم می زنیم تا بیندیشند.
خداوکیلی یک لحظه از عظمت قرآن درموندم!گفتم خدایاااا!تو داری از چه عظمتی حرف میزنی که توی عقل پوک من نمیگنجه!خدایا اگر هدایتم نمیکردی به نور قرآن و کر و کور از دنیا میرفتم چی؟خدایا من چقدر سپاسگزار این انس با قرآنت باشم آخه؟
یادمه یک بار سرجلسه با مدیرعامل توحیدی عزیزم بودم بهم گفت میدونی بالاترین عبادت چیه؟
از چشم هاشون میخوندم که این سوالی که از خیلی ها پرسیده و جوابش رو نمیدونستن،منم یک لبخند زدم و گفتم:بله…تفکر!
گفت دقیقا !آفرین!
گفتم:اتفاقایکی از آیه های سوره ی آل عمرانه که خدا میگه بنده های من در خلقت من تفکر میکنند و میگن ماخلقت هذا باطلا!
لبخند رضایتی روی صورتشون نشست…
خیلی وقت ها در پاسخ سوال هاشون ناخودآگاه،از آیه های قرآن استفاده میکردم وحس میکردم براشون جالبه که من انقدر از قرآن مثال میزنم…یک وقتایی خودمم نمیفهمم این همه عشق و علاقه ی من به قرآن از کجا اومد …ولی خدا میدونه چه عشقی میکنم باهاش…
یک جورایی برای نیلا نیکا هم الگو شدم،هربار از تلویزیون صدای قرآن میاد سریع میان صدام میکنن مامان بیا،قرآنی که دوست داری داره پخش میشه…یا یکبار بعد خوندن قصه و گوش دادن به قصه ی صوتی،بهشون گفتم میخواین براتون قرآن بزارم بخوابید؟اوناهم گفتن باشه…از همون شب شد عادتشون…به هرکی هم میرسن با ذوق میگن ما با صدای قرآن خوابمون میبره!امروزم توی جاده بودیم نیکا گفت مامانی میخوام بخوابم ولی چون صدای قرآن نیست خوابم نمیبره …انقدر با همین جمله ش ذوق کردم که نگو…
گفتم خدایا شکرت من بیست و نه سال نسبت به قرآنت کر و کور بودم…این بچه از 7 سالگی داره با نور قرآن آشنا میشه…تو این لطف رو در حقشون داشتی،من هیچ کاره م…
خلاصه که قرآن..قرآن…قرآن…
بینهایت دوسش دارم و این دعا رو هر روز میخونم:
أَللّهُمَّ بِالْحَقِّ أَنْزَلْتَهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ
أَللّهُمَّ عَظِّمْ رَغبَـتِی فِیـهِ وَاجْعَلْهُ نُوراً لِبَصَرِی وَ شِفآءً لِصَدْرِی
وَ ذِهاباً لِهَمِّی وَ حُـزْنِی. أَللّهُمَّ زَیِّنْ بِهِ لِسانِی وَ جَمِّلْ بِهِ وَجْهِی
وَ قَوَّ بِهِ جَسَدِی وَارْزُقْـنِی حَقَّ تِلاوَتِهِ
عَلى طاعَتِکَ آناءَ الْلَّیْلِ وَ أَطْرافَ النَّهارِ وَاحْشُرْنِی مَعَ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ
وَ آلِهِ الأَخْیارِ الأَبْرارِ.
=======================================================================================
امروز تو جاده یک نیسان باربری دیدم پشتش نوشته بود:
به جز دل،همه چی میبریم
:)))))))))))))))))))))))
کلی به خلاقیتش خندیدم و تحسینش کردم بعد یادم اومد منم خیلی جاها تو نوشتن خلاقیت به کمکم میاد،کلمه هایی میاد کنار هم میشینه که قبلش من هیچ ایده ای براش نداشتم و چون خلق شده میشه ایده دست بقیه،مثلا تو همین سایت!
اولین بار به آقای حمید امیری گفتم حمیدِ حنیف و این اسم شد برند ایشون تو سایت!:)
یا اون زمان که کامنت ها دیر تایید میشدن گفتم کامنت ها مثل تلگرافند،چند روز طول میکشه تا به دستت برسه اما اگزکتلی در بهترین زمان و مکان تحویل داده میشند!
اسم سایت رو گذاشتم غارحرا!
به قلبم الهام شد به جای کامنت بگم صلات!
به آقای حسین عبادی گفتم میدونستی اسم و فامیلتون یعنی حسین بنده ی من؟
به آقا اسدالله گفتم برادر توحیدی زاگرس نشین
به مریم جان حسینی مطلق گفتم مریم مقدس مطلق
به شهرزاد جان گفتم بیزنس وومن توحیدی
یا بوس به کله ت خدا!
و …..
من قبل نوشتن اینها هیچ ایده ای نداشتم،جز اینکه همون لحظه این کلمات خلق میشد…
خو با همین فرمون میشه چیزهای باحال دیگه خلق کرد!
آلمست هیچ ایده ای ندارم نوشتن رو از کجا و چطوری شروع کنم….درسته عقل من محدوده،اما یک خدا دارم که نامحدوده …ازش کمک میخوام با این ایمان که حتما کمکم میکنه …
به قول استاد تو جلسه 2 قدم نه:
خدایا جواب تموم مسائل رو تو میدونی!تو هم بهم میگی!منم آماده ی شنیدنشم! :)
=======================================================================================
یک اتفاق خوب دیگه هم افتاده این روزها،اونم پذیرش امیرمحمد،داداشم از یک دانشگاه تو اسپانیاست،به امید خدا دیگه مراحل آخرشه،انشالله هرچی خیره براش اتفاق بیفته…امروز چندتا 50 یورویی بهم نشون داد اسکناس رو توی دستم گرفتم و با دقت نگاهشون کردم…تو دلم گفت خدایا نامبرده تاحالا یورو از نزدیک ندیده بود:)))خداوکیلی حواسم به نشونه هات هستا ….
بعدشم پرسید آبجی دوشنبه میخوام برم سفارت باهام میای؟گفتم اگر باشم حتما…گفت میری کیش؟گفتم نمیدونم!گفت برمیگردی شمال؟گفتم نمیدونم!گفت دخترا چی؟گفتم نمیدونم!
با اینکه خودش دانشجوی استاد عباسمنشه،این حجم از نمیدونم های من چشم هاشو بزغاله ای کرد…منم گفتم والا نمیدونم!فرمون دست کس دیگه ست….هرجا اون بگه میرم….
از خدا که پنهون نیست،از شما چه پنهون خودم ازین حجم از نمیدونم ها ترسیدم و افتادم تو نجوا و کمبود!
گفتم خداوکیلی پس تو چی میدونی سعیده؟! :/
هیچی دیگه!نتونستم ذهنم رو کنترل کنم…از روش سامورایی خوابیدن استفاده کردم…
یک بالشت زیر سر،یک بالشت روی سر،پتو تا خرتناق!
بعد که بیدار شدم نقطه های آبی پربرکت به کمکم اومد تا حالم بهتر بشه….بعدم گوش کردن به توحید عملی نه که نفسم رو تازه کرد:
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی ؟
در تو، تنها عشق و مهر مادری است
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
=======================================================================================
به عنوان تمرین آخر این همه عشق و محبت و هم مداری و این رابطه ی قشنگ استاد هام رو از ته قلبم تحسین میکنم،نوش جان قلب سلیم و روح توحیدیتون…
نامبرده دیگه در مسئله ی روابط به نمیدونم رسیده!ازین نمیدونم های خوب! که به خدا بگی به خودت قسم من دیگه عقلم نمیکشه…وا دادم …نه چیزی میدونم ….نه چیزی بلدم….تو میدونی و تو بلدی….تو هدایت کن،من تسلیمم…..
من همه ی نعمت هارو میخوام برای توحید!
خواسته ی پشت خلق یک رابطه ی عاطفی هم مدار برای من :اصل توحیده!
دیگه فرمون دست تو…
به قول مازندارنی ها:
شِه دونی!هرکار خانی هَکِنی،هَکِن!
تِه و تِه هَکِردِه کار!
والا به خدا :)
همین دیگه …
خیلی هم با تمرکز و هدایتِ قلبی ننوشتم این کامنت رو،ولی همینکه درگیر نجواهام نشدم و ادامه دادم و تمومش کردم خودش یک موفقیت حساب میشه.
خدایا از در رحمتت بر بنده ی ضعیف و فقیر و ناآگاهت ببار…که من به هر خیری که از سمت تو به من برسه،سعععععععخت فقیرم.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
وَالَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَهٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ(آیه 16 شوری)
و کسانى که درباره خدا پس از اجابت او به مجادله مىپردازند، حجّتشان پیش پروردگارشان باطل است، و خشمى برایشان است و براى آنان عذابى سخت خواهد بود
اللَّهُ الَّذِی أَنْزَلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِیزَانَ ۗ وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَهَ قَرِیبٌ(آیه 17 شوری)
خدا همان کسى است که کتاب و وسیله سنجش را به حق فرود آورد، و تو چه مىدانى شاید رستاخیز نزدیک باشد
——————————————————————–
از سعیده به سعیده تر
از شمال به طهران
از طهران به تهران
کدامین یک؟:)))
سلام و نور و رحمت الله یکتا به سعیده عزیزم
امیدوارم از اینکه تهران امدی بهت کلی خوش بگذره و با حال خوب برگردی
شایدم برنگردی
نمیدونم :)))))))
واقعیت قصد کامنت نوشتن برات نداشتم
دیدم الان حالم خوبه بعد با خوندن متن های توحیدی شما حالم خوب تر شد و از همه مهم تر دیدم امدی طهران یا تهران :)))
راستی فرشته های قشنگت ، نیلا و نیکا چقدرررررر انرژی شون مثبته
جدی میگم
یعنی من از عکسشون کلی حس خوب گرفتم
از خدا میخوام همیشه سلامت و شاد و توحیدی باشند
اون اسکناس های یورویی هم شاید نشونه ای برای رفتنِت به یک جای دور باشه به قول خانم شایسته یک جای دورِ دورِ دور
خدا داند
دقیقاً شما توی خیلی چیزها اولین کسی بودی که توی سایت ، یکسری چیزها رو تغییر دادی
مثلاً یه موردی که خودم از شما بخوام بگم اینه که شما تنها کسی بودی که لااقل من توی این 2-3 ساله دیدم که آخرِ کامنت هاتون مخصوصاً به دوستان عزیز در سایت نوشتید ((به امید دیدار روی ماهت در بهترین زمان و مکان))
اینم به لیست اول ترین هات اضافه کن چون واقعاً من ندیدم کسی آخرِ کامنتش برای کسی دیگه ای بنویسه ، جزء شما
البته که از تَهِ قلبت هم میگی
مثلاً هیچی نداشتم که برات بنویسم
امیدوارم که همیشه سلامت و زندگی پر خیر و برکتی داشته باشی سعیده جان
این سری کامنتم کوتاه بود ولی با حال بود
شاید:)
راستی آخر چی شد؟
طهران یا تهران…..؟
سلام
سعیده سلام
آنچه بردیم از تو،باز آریم باز
این تک بیت،یا بهتره بگم تک مصرع
وعده خدارو برام یاد آوری کرد.
به قول تتلو،عاشق که باشی ممکنه نرسی ولی منتظر که باشی حتما میرسی
حالا نمیگم حرفش درسته هااا
ولی عاقا من منتظر اتفاقات خوبم
میگم اتفاقات خوب،نمیخوام بگم فقط همون آدم،فقططط همون شغل،فقططط همون ایده باید منو ثروتمند کنه خوشبخت کنه فلان کنه بهمان کنه
چون اینا همه شرک
که خداوند هیچوقت شرک رو نمیبخشه
ما فقط باید چشممون به خدا باشه،اون بی انتهاااا دست داره،بی انتها ایده داره،خدا عالمه،خدا قادره،خدا همه فن حریف،بی انتهاااا موقعیت میتونه بوجود بیاره،بی انتهاااا شرایط شگفت انگیز میتونه خلق کنه برامون
مثلا اگر اونایی که الان تو رابطه ان ی ذره فکر کنن میبینن اون روز آشنایی،اگر یک دقیقه دیرتر یا زودتر میرفتن،یا آقا اصلا اونروز اون مکانی که رفتن و پارتنرشونو دیدن نمیرفتن الان اون فرد خوشبخت توی زندگیشون نبود و خوشبختیشون باهم مضاعف نمیشد
خداوند بی انتهاااا راه داره که دو فرد هم مدار رو باهم در یک مکان و یک زمان قرار بده
اییینقدمممم آدم هم مدار با تو هست که حد و حساب نداره
فقط کافییه که احساسمون خوب باشه
واسلام
استاد میگن توی روابط هییییچ کار،هیییچ اقدامی لازم نیست بکنی.برعکس ثروت که حتمااا اقدام لازمه
رواط نیازی به اقدام نیست
خودتو به آرامش برسون روابطت رویایی میشه
البته زندگیت رویایی میشه اگر به آرامش برسی،به خدا برسی.به هماهنگی با درون خودت برسی.
نمیدونم چرا میگم
ولی بیا الان انجام بده
دستتو بزار روی قلبت
نفس عمیق
خدایا شکرت برای سقف بالای سرم
نفس عمیق
خدایا شکرت برای هدیه سلامتی که بهم ارزانی شده
خدایاشکرت بخاطر نعمت خانواده و دوستان
خدایاشکرت بخاطر خانواده سالم و کامل
خدایاشکرت بخاطر پولهایی که دارم
خدایاشکرت بخاطر زندگی،درختان،هوا،زیبایی دنیا،سرسبزی
خدایاشکرت برای توانایی راه رفتن.کار کردن،دیدن،شنیدن،حرف زدن،تجسم کردن
خدایا
من خییییلی خوشحالم و خیلی سپاسگزارم که …(رویاتو تجسم کن،انگار الان همون وقتیه که داریش و احساسش کن،ببین اگه داشتیش بابت چه چیزهاییش سپاسگزار بودی و بگو و بگو و بگو)
اینارو دارم به خودم میگم که اگر ی روزی فلش بک خوردم به این کامنتم دوباره احساس خوبمو بدست بیارم
سعیده جان اسمی از منم بردی تو کامنتت
و من شبیه همون شکلک میمون شدم که چشماشو با دستاش گرفته
و غرق در ذوق مرگی و خوشحالیه.
ازت سپاسگزارم
امروز این ترانه زانیار خسروی از تو مغزم ی لحظه هم بیرون نمیرفت
این:
(من میلیونر نیستم ولی هر چی که میخوام دارم هر چی که میخوام دارم
دوستای خوب خانواده هرکی آدم باهاش شاده
حرف من اصلا شعار نیست درسیه که زندگی بهم داده
همین که صبا باز میشه چشم و همین که دوباره نفس میکشم
بقیه رو دوست داشته باشم و همونجوری ام دوست داشته بشم
زیر بارون بدون چتر بدون حرف میرم با پای پیاده
اگه خوب نگاه کنم دلیل واسه خوشحالی زیاده
زندگی بهم هدیه داده شده پس قدرشو میدونم
از تک تک لحظه هاش خوشحالمو اینو میخونم
من میلیونر نیستم ولی هر چی که میخوام دارم آره هر چی که میخوام دارم
آره من میلیونر نیستم ولی هر چی که میخوام دارم هر چی که میخوام دارم
تن سالم و آرامش دوستای بی آلایش یه خواب عمیق و راحت تنها چیزی که میخوامش
یه جمع صمیمی یه چای داغ جای استخرو ویلا و باغ
یه رفیق که با دلخوری دلخور شه جای بنز و مازراتی و پورشه
هر چیزی میتونه تاثیر بذاره روی غمگین شدنم
ولی واسه خوشحالی تنها دلیل آره فقط خودمم
فکر نکن بی خیالم یا حتی دیوونه و خرفتم
فقط حالم بهتره چون زندگی رو ساده گرفتم)
توش خیلی درس زندگیهشاید بودن حتی بخاطر چایی که داریم و میخوریم..
ناگفته نماند زانیار ی آدم کاملا موفق و همینطور برادرش،من حس میکنم اونا از شاگردای استاد باشن،رفتن تو مسیر علاقشون،شادن،هپی ان،پول درمیارن و خوشبختن و حالشون خوبه،نکته مهمش اینه که حالشون خوبه.
ی چیزی بگم که باید بگم؛
ما هممون موفق میشیم
باید ادامه بدیم که میدیدم
باید کوتاه نیایم که نمیایم
باید جا نزنیم که نمیزنیم
دلم روشنه به آیندمون.
به نام خالق زیبایی ها
سلام به همگی استاد عزیزم و مریم جان
زیاد حوصله نوشتن نداشتم ولی گفتم طبق تمرین امروزم که دقیقا هماهنگی داره با این فایل بگم.
امروز تمرکزی روی دوره عشق و مودت کار میکردم جلسه 4 بود که استاد تمرین روابط زیبا داد که ببینیم و تحسین کنیم و خداروشکر که بعد 163 قسمت دقیقا این قسمت شما مریم حان بغل کردید یه حس خاصی در شما متوجه شدم همیشه وقتی سریال نگاه میکردم میگفتم چرا استاد مریم جان بغل نمیکنه و برعکس که دقیقا جای مناسب زمان مناسب دیدم.
عاشق این روابط هستم واقعا تحسین داره این همه هماهنگی و همکاری دو نفره.لذت دو طرفه،
این همه علاقه و شوخی و خنده،
این رابطه سراسر عشق و علاقه و آزادی و رها بودن.
مریم جانم سپاسگزارم که با عشق به رسالتت عمل میکنی این همه زیبایی با ما به اشتراک میزاری .
استاد من واقعا تو اطرافم رابطه زیبا نمیبینم و بهترین الگوی من تو همه زمینه ها شما و مریم جان هستید .
خداروشکر میکنم که به راحتی و زیبایی با این گوشی میتونن بهترین الگو ها رو شاهد باشم و لذت ببرم و الگو قرار بدم.
در پناه حق شاد و پیروز باشید
به نام خداوند زیباییها
به به چه تخم مرغ هایی، فراوانی از پارادایس فوران کرده ، خداروشکر بهبودها ثمر داد و انقدر تخم مرغ دارید که به قول استاد از سر ریزش دارید میبخشید
تاوقتی پر نشی نمیتونی ببخشی پس:
ثروتمندشدن خیرترین کار دنیاست،
چه کار قشنگی که تخم مرغها رو به همسایهها هدیه میدهید و قانون دنیا همینه از اضافه ببخش
چه چرخه زیبایی که روزی این مرغ ها ،تخم بودن و جوجه شدن ، بزرگ شدن و مرغ شدن و حالا تخم میزارن و همینطور ادامه داره.
چقدر این صحنه خروج از کلبه فوق العاده و زیباست و حس خوبی میده و یهو با با دیدن این حجم از زیبایی دلت روشن میشه، انگار همیشه بار اوله.
تا به حال ندیده بودم که بوقلمون توی آب بپره ، جالب بود خصوصا تکان دادن خودش
آنباکسین کردن وسایل خیلی لذت بخشه ، من عاشق این کار هستم خصوصا سرهم کردن وسایل که عزت نفس میده
دمتون گرم که استاد ثروتمند هستید و برای ما الگو شدین و دستان خدا شدین
چقدر رفتار اقای جو زیبا بود و همش دور شما میچرخید و تکان نمیخورد و دیدن کنجکاوی مرغ ها که به داخل کارتن ها سرک میکشیدن بسیار فان است.
همکاری شما دو عزیز باهم ستودنی هست خصوصا خانم شایسته که عزت نفس بالایی داره و میاد در کارها شریک میشه
خدا را شکر واقعا چادر خیلی زیبایی شده دمشون گرم بابت این طراحی زیبا و این پنجرههای عالی که حس سالن عروسی رو میده
سلام استاد عزیزم
خدایا شکرت برای این همه فراوانی و نعمت و ثروت
خدایا شکرت برای این رابطه عالی
خدایا شکرت برای این همه زیبایی
خدایا شکرت
به به چقدر ثروتمند شدن معنویه
چه حالی میده وقتی ثروتمندیم و وقت آزاد بیشتری داریم برای تفریح و لذت بردن از هر کاری که انجام میدیم
من عاشق اینطور زندگی ام البته در کنار حیوانات
قشنگ خنکی هوا رو حس کردم لذت بردم
خدایا شکرت
هرچقدر ثروتمندتر میشوم به خدا نزدیکتر میشوم
من عاشق ثروتم
به نام خدای هدایتگرم
سلام به استاد عزیز و مریم جون
مریم عزیز دست و دلباز تخم مرغ ها رو چقدر تمیز چیده بده همسایه ها خداوند هزار برابر برکت بده به زندگیتون
به به خدای من اول از پردایس بگم که واقعا هر کسی می بینه عاشق اش میشه دوست داره تجربه کنه یک دل نه صد دل دیوونه پرادایس میشه
خدایا شکرت برای این زندگی زیبا و رویایی آرزوی هر زوجی هست مثل شما دو فرشته باشه
خداوند همیشه بهتون سلامتی بده و کنار هم همیشه شاد باشید
چقدر شما الگوی خوبی هستید و چقدر زندگی ها رو زیبا کردین و ما هم یاد گرفتیم بهتربن هدیه رو به ما می دید با این زندگی در بهشت
انگار ما رو می برید توی این بهشت واقعی
خدایا شکرت برای این بوقلمون ها برای این مرغ ها برای صدای زیبای این پرنده ها
خدایا شکرت برای این انبانسینگی که خریدید مبارکتون باشه
بیل ببین چه خوب شنا میکنه وای خدا چه خوب مرغ ها با شما دوستن استاد بغلش کرد چشمهاشو بست و استاد اداش در آورد چه صحنه زیبایی
صندلی آبی با کیفیت مبارکتون باشه مریم جون چه قدر با احساس خوب گفت بنشینم تجسم کنم جای دفتر شکرگزاری مریم جون هم داره
جای لیوان قهوه هم داره
چادرتون چقدر زیباست دلم می خواد داشته باشم توی طعبیت برم ساعتها بنشینم لذت ببرم
با پنجره هاش عالی و دلنشین
مریم عزیز پا به پای استاد آماده اش کردید
و غذاتون هم آماده است بعد از آماده شدن چادر می چسبه
چادر نجاری هم آماده شد خدایا شکرت سانتافه همیشه براتون خریدها رو میاره
تراکتور هم هست کوروت هم می درخشه با اون رنگ قرمز دلخواه من
خدا رو شکر بابت ثروت و فراوانی بابت پرادایس
بعد از ده روز باران آفتاب زده هوا عالیه طراوت زیبایی داره
لباسهای مریم عزیز خیلی زیباست استاد بغلش کرد و ازش تشکر کرد این کار آدمهای بزرگه
شما بهترین زوج هستید که تا الان دیدم فوق العاده اید
در پناه خداوند باشید
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سلام استاد عزیزم و مریم جان زیبایم استادهای نازنینم
سلام دوستای توحیدی ام
الهی که غرق در نور خدا باشید ، آرام و شاد و راضی
وقتی رابطه شما دو عزیز می بینم ، همین احترام، لذت و آرامش و صفا و صمیمیت باعث میشه هی باورهای خوبی در ذهنم شکل بگیره که
بله روابط خوب و صادقانه هم هست
روابط پایدار و عاشقانه هم هست
روابط می تونه با دلایل خیلی کوچکی زیبا بشه ، با درست کردن یه چادر زیبا ، یه پختن غذا، یه فیلم دیدن، یه پیاده روی ، مهم اینکه روح این دوتا آدم باهم رفیق باشه و در کنار هم آرام باشند.
رابطه بی نظیر شما استادهای نازنینم تحسین میکنم که هر لحظه تون توجهتون به نکات مثبت و لذت از کاری که انجام میدهید، سوای همه چی ، چقدر خوب احترام و تمیجد دو طرفه واضح هست و قوت قلب دادن به هم و مسئولیت پذیری و تعهد در این رابطه، خداروشکر
خب به سلامتی چادر دوم هم روبه راه شد با تلاش های شما دو عزیز و نظارت کامل جو و تایید مرحله به مرحله اون در پروژه یه لحظه هم از پروژه غافل نشد:)
خدایاشکر واقعا اینجا بهشته هر گوشه شو می بینی پاکی و زیبایی موج میزنه ، قشنگی و طراوت انگار همه چی داره خدا رو تسبیح میکنه و روحت جلا میده ، خدایا شکرت از اینهمه زیبایی و شکوه
صد البته که قانون کار خودشو میکنه توجه شما استاد عزیزم بر نکات مثبت و جهاد اکبری که بر ادامه مسیر و انجام آگاهی ها تون داشته اید باید هم نتایج عالی داشته باشه و هدایت بشید به بهشت
امروز یاد گرفتم نتایج در اول دوره ها سریع خودشون نشون میدن اما مهم اینکه گول غرورت نخوری و ادامه بدی و ادامه بدی و ادامه بدی تا به بزرگترین و بهترین نتایج برسی ، در واقع ذنجیره نتایج قطع نکنی، و شکرگزار نتایج باشی
امروز یاد گرفتم هر روز از خودم این سوال بپرسم که چقدر من به آموزه های استاد عمل میکنم ، آیا تا حالا شده مستمر به مسیر ادامه بدم و غره نشم به خودم و نتایج برام عادی نشه و نگم اینا که چیزی نیست باید میشد در صورتی که با تغییر. من همین نتایج اتفاق افتاده، بله درسته به دست آورن مسیر درست اول راهه مهمتر از اون نگهداشتن خودت در این مسیر و گامهای استوار براشون با توکل بر خدای مهربان مهمتر از همه هست
از خودم هر لحطه میپرسم الان چطور می تونم تمرین انجام بدم ، چطور آگاهی هامو در زندگی و در لحظه هام عملی کنم
امید به خدا اگر استاد و همه کسانی که نتایج عالی گرفتن تونستن ، پس من هم می تونم ، چون قانون بدون استثنا برای همه جواب میده.
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
بازم ثروت و لذت های ثروتمند شدن
اولیش بخشش
وقتی این همه تخم مرغ دارین می تونین ببخشین مازاد نیازتون رو و این لذت و حس بخشش کردن رو تجربه کنین
وقتی ثروت هست میشه رفت از هر چیزی با کیفیت ترین رو خرید اصلا ثروت برای همینه
برای اینه که تبدیل به انرژی و حس خوب شه
حالا با بخشش با خرج با سرمایه گذاری با پس انداز
همه این ها تولید حس های خوب تو جهان میکنه
همه این ها باعث رسد و پیشرفت و حرکت و به جریان انداختن زندگی میشه
و قانون تکامل برای کارگاه تجاریتون
از بیرون بعد داخل یه جای کوچیک بعد هم اینجا و نهایتا اون سوله بزرگی که بنا کردین پس منم قدم های آهسته و با تکامل جلو میبرم و نهایتا به هر چه که می خواهم میرسم
اینو مخصوصا توی رسیدن به خواسته هام دارم درک میکنم
اول باید خواسته های کوچکم رو تیک بزنم تا باورهام و اعتمادم بره بالا و اسم اصلا چیز بدی هم نیست
بازم ثروت و همیشه خرید کردن و پکیج داشتن
این چند روزه هر چی فایل میبینم راجع به همینه
امروز صبح یک دفعه یه کلیپ دیدم که داشت میگفت تعداد معاملات تهران از 10 هزار رسیده به 6/500 در ماه فلان و بعد با خودم گفتم واه من چرا به این هدایت شدم من تمرکزم رو واقعا گذاشتم روی فراوانی
بعد اومدم تو سایت دقیق مستقیم هدایت شدم سمت اون فایل که میگفت کمبود را باور نکن حتی پرفسور هاوکینگ گفته باشه
و خدا قلبم رو آروم کرد ، چون شغلم املاک هست
با خودم گفتم من خالق زندگیمم و ثروت و برکت و معاملاتی که انجام میدم در اختیار خودمه ، یعنی در اختیار باور فرکانس افکار کانون توجهمه …. چرا ناراحت باشم ….
یاد استاد افتادم که سال 88 گفت همه برنامه هاشون کنسل شد غیر ایشون ،،، چرا ؟ چون نزاشت ذهنش بره سمت چیزی که نمی خواد و درگیر اتفاقات بیرونی نشد و در نتیجه خودش ساخت و تز بیرون کسی چیزی اتفاقی نتونست خللی وارد کنه
من فکر میکنم مهمترین عامل بی انرژی بی انگیزشی و حرکت نکردن یا شک و ترس و دودلی اینه که فکر کنیم اتفاقات زندگی ما نتایج ما از بیرون داره کنترل میشه
حتی اگه درصد کمی هم براش قایل باشیم بازم ما رو شل میکنه …. و از انرژی الهی دورمون میکنه
من تحسین میکنم آزادی مالی استاد رو که وقتی به زندگیش نگاه میکنه آدم همه جاش فراوانی و ثروته
چه تو مقیاس کوچک چه بزرگ از تخم مرغ تا ماشین ها و ابزارهایی که تو محوطه هست …..
فهمیدم مهمترین وظیفه من توجه به فراوانی های جهان هست
حتی مهارت زیاد هم جوابگو به تنهایی نیست وقتی تمرکز روی کمبود باشه
به نام هدایت الله
سلام خدمت شما استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
خدا را شکر میکنم امروز هم با دیدن زیباییها ی سریال زندگی در بهشت رو میبینم و لذت میبرم از این همه زیبایی و قشنگی وتوجه من از وقتی روی زیباییها میکنم حالم خوبه وزندگی آرام وشادی رو تجربه میکنم
خداروشکر می کنم حس می کردم خودم جای بانو شایسته هستم تخم مرغ جمع می کنم حتی لحظه ای که بوقی تخم گذاشته بود خانم شایسته تخم ش رو جلو دوربین گرفت ذوق می کرد به ما نشون داد از جیبش خوارکی به بوقی داد چقدر خوشحال بود دوبار تخم بوقی رو جلو دوربین گرفت من حسش کردم خدارو شکر می کردم چقدر خدا و قانون سپاسگزاری دقیق اشک شوق که اینا به خاطر خواسته ها بوده است وچقدر لذت بردم
پرادایس چقدر زیباست چقدر انرژی مثبت درفضای این بهشت هست که میشه از دورها احساس کرد
این چادر سفیدچقدر زیباست خدای من که دربهترین مکان جای گرفته پنجرهای قشنگ ورویایی وکوالیته درجه 1 که ازپنجرها به زیبایی پاردایس ساعت ها میشود خیره شد
همیشه جنس های خوب ودرجه 1 در بهترین خانه ها وبهترین کشورها قرار دارد مثل رنگ قرمز کوروت که مانند رنگ آلبالو لابلای سرسبزی پاردایس خودنمایی میکنه وثروت وخداوند که تمام فضای پاردایس را پوشانده است خدایاشکرت بابت این همه زیبایی
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله