https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-10.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-22 07:48:092021-11-09 05:59:02سریال زندگی در بهشت | قسمت 163
165نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزترم و سلام به خانواده عباس منش….
خدارو شکر بابت زیبایی های پارادایس
خدارشکر بابت اونهمه تخم مرغ استاد باورتون میشه من هرباری که اینهمه تخم مرغ می دیدم مریم جون جمع می کرد توی سطل و ذوق می کرد حسش درک می کردم آخ من بچگی هام مرغ داشتم اون لحظات که می ری می ببینی وای خدا مرغم تخم کرده رو حس می کردم اما تقریبا ۱۵ سال میشه از اون روزا گذشته اینقدر من خداروشکر می کنم حس می کردم خودم جای مریم جون هستم تخم مرغ جمع می کنم حتی لحظه ای که بوقی تخم گذاشته بود مریم جون تخم ش رو جلو دوربین گرفت ذوق می کرد به ما نشون داد از جیبش خوارکی به بوقی داد چقدر خوشحال بود دوبار تخم بوقی رو جلو دوربین گرفت من حسش می کردم حس شو به یه هفته نکشید یکی از دوستان برادرم کلی تخم مرغ با چندتا تخم بوقلمو به عنوان هدیه آورد برامون اینقدر خوشحال شدم همش خدارو شکر می کردم چقدر خدا و قانون سپاسگزاری دقیق اشک شوق که اینا به خاطر خواسته منه بعد جالب هنوز اون تخم مرغ ها تموم نشده بود که دختر خاله ام یه مقداری آورد خدایا شکرت الحمدالله….
من هدف اصلی از کامنت گذاشتن یه به قولی رد پا گذاشتن از خودم دراین ویدو
این بود تحسین کنم رابطه عاشقانه شما استاد که در لحظات آخر که مریم جون باهتون شوخی کرد وقتی بغلش کردید با عشق با مهربانی قشنگ اون عشق اون دوست داشتن اون احساس پاک ناب خالص عشق تون به مریم جون بود میشد حس کرد وقتی گفتید معمار منه میشد از همین یه جمله چقدر بار انرژیش بالا بود چقدر فرکانسش قوی بود چقدر اون لحظات که می خندید کنار هم چقدر موج انرژی ش در فضا پخش بود مگه یه دخترغیر از اینه که برای کسی که دوستش داره عزیز بودن ارزشمند بودن برای طرفش حس کنه عشق شما ن بوی وابستگی می ده ن بوی دلبستگی عشق شما اینقدر ناب کمیاب که من ندیدم شاید دقت نکردم در اطرافم من دیشب این فایل دیدم اما اینقدری اون لحظات در ذهنم مرور میشد یهو الان به دلم الهام شد که بیام کامنت بزارم
بنویسم مگه میشه یه زوج اینقدر عاشق باشن کنار هم آزاد اینقدر عاشق باشن کنارهم که هر لحظه عشق بهم بدن معلوم که اینقدر عشق شما به همسرتون می دین آش جو بهترین خوشمزه ترین درجه یک ترین آش بشه براتون چون یکی از اصول آشپزی اینه وقتی با عشق غذا درست کنی اون غذا خوشمزه میشه حتی از هیچ ادویه ای استفاده نکنی. اینهمه عشق مریم جون به شما غذاهاش برای شما که فرسخ ها از ایران دورید بهترین سرآشپز ایران براتون در اون قاره آشپزی می کنه معلومه که دلتون برای ایران تنگ نمیشه معلومه که احساس دوری از ایران بهتون دست نمی ده ….
شماباعث شدید دید من نگاه من به زندگی درآینده ام چیزایی که باور های غیر ممکن بودن رو
ممکنش کنم به قول خودتون استاد نگاه اینا هست این یه نشونه اس که اینجوری عشق هست پس منم می تونم داشته باشم اون اخلاق و رفتار هایی که همیشه می گفتم مگه میشه یه مرد اینقدر عاشق زنش باشه همراه زنش باشه هر لحظه بدون چشم داشت
چیزی، بهش عشق محبت توجه اون احساس خوب بهش می ده پس منم می تونم در مدار درست قرار بگیرم با باورهای درست چنین زندگی رو برای خودم خلق کنم.
من سر این آزادی که می خواستم داشته باشم سر اینکه بتونم یکی منو فقط برای خودم بخواد ن چیزای به پیشنهادهایی که شد جواب رد دادم ……
اینکه همیشه در تصوراتم یه زندگی یه رابطه شبیه زندگی شما بود هست اماباورهای محدود کننده من این ذهن و نجواهاش که می گفتن اینجور رابطه نیست سخته حتی وقتی برای خواهرام و مادرم می گفتم اونا می گفت نیست … خونه پدر نون است زنجبیل خونه شوهر نون است زنجیر ….. من می گفتم زندگی که اصولش پای خواسته های من نباشه تن به اون زندگی نمی دم….. حتی بعضی وقت ذهنم می گفت یه نمونه نشون بده هرکسی رو می آمدم برای ذهنم دلیل می اوردم و کنجکاو رابطه زندگی شون می شدم می دیدم یه جایی مشکل دارن
اما با دیدن فیلم هاس سفر به دور آمریکا و سریال زندگی دربهشت برام این که یه نمونه نشون بده
جوابی که ذهنم و نجواهاش کمپلکس باخاک یکسان شد تخریب نیست نابود شد…
الان پرقدرت می تونم بگم دیدم چنین رابطه ای هست اگه هست پس منم می تونم برای خودم خلقش کنم.مثل همون تخم مرغ ها مثل قبولیم در دانشگاه مثل امدنم دراین سایت استادجونم دلم می خواد داد بزنم بگم سپاسگزارم ازتون که ما رو با خدا و خودمون آشناتر کردید مریم جون ازشما هم بابت اینکه به ما یاد دادید همش به زیبایی ها توجه کنیم تا زیبایی های بیشتر جذب کنیم سپاسگزارم.
من عاشق جفت تونم .
در پناه الله یکتا شاد سلامتی ثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.
سلام خدمت استاد عزیز و تمام دوستان و خوبان روزگارم
در حین مشاهده این فایل لذت بردم از این همه رهایی و آزادی که در پسا پرده ی زندگی استاد به صورت کاملا مشهودی قابل رویت است
لذت بردم از این همه رهایی از این همه پتانسیل لذت بردن از لحظه به لحظه ی زندگی . از شما استاد عزیز سپاسگذارم که در رفتارتان در قدم هایی که بر میدارید در نوع نگاهتان میشود سرنخ باورهایتان را گرفت میشود حس کرد که چقدر برای ساختن این زندگی تلاش کرده اید تلاشی لذت بخش تلاشی بدون ذره ای توقف سپاسگذارم از خدایم که شما را میتوانم ببینم و میتوانم تصور کنم و میتوانم در همین لحظه حال دل شما را داشته باشم میتوانم با این که شرایط ظاهری و بیرونی ام با شما متفاوت است احساس شمارا تجربه کنم از هوالی آزادی خاطر و رهایی شما عبور کنم بوی نم باران را استشمام کنم طراوت هوارا احساس کنم و یقین داشته باشم که اگر شما توانستید منم میتوانم به شرط ایمان و توکل به خدایم و تلاشی متعهدانه و مستمر در مسیری که هستم . خدارو شکر بابت تمام لحظاتی که پابه پای شما لذت بردمو کیف کردم …
خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
همون چند ثانیه اول که اون تخم مرغ ها رو دیدم و اون سکوت فکر کردم که تخم مرغ سفارش دادین برا جوجه کشی بعد که جریان رو گفتین تازه یادم اومد که استاد اینا که خودشون تخم مرغ تولید میکنن. بعد چقدر فراموشکار بودن ذهن انسان برام یادآوری شد که با وجود اینکه ی چیزهایی رو قبلا دیده و تجربه کرده اما چقدر زود فراموششون میکنه و دست به قضاوت میزنه
البته با دیدن این تخم مرغها و بخشش اونها یاد اون قسمت از آیه ۲۱۹ بقره افتادم که میگه :
ویسئلونک ماذا ینفقون قل العفو
و از تو میپرسند از چه انفاق کنن بگو از مازاد خود
استاد و مریم جان این ثروت و نعمت رو با تلاش خودشن خلق کردن و و خودشون سیراب شدن و حالا میخوان از مازادش ببخشن و این همون سنت درسته انفاقه نه اینکه از خودت بکنی و بدی به دیگران . از اون چیزی که خودت هم دوستش داری میبخشی .از بهترین چیزهایی که داری اونم در یک پوشش قشنگ . و مهم تر از همه اینکه که وقتی داری میبخشی حالت خوب باشه و لذت ببری از این کار و به خاطر اون حال خوب خودت اینکار رو بکنی .
وقتی ی بوقلمون باور کنه که میشه شنا کرد شنا میکنه و چون ایمان داره به این باورش حرکت میکنه و میپره .و منی که تا حالا ندیده بودم ی بوقلمون میتونه شنا کنه الان چون میبینم باور میکنم که می شود .اره باورها همین جوری شکل میگیرن نیازی نیست که ما حتما از انسان های اطرافمون ی چیزی رو بینیم یا بشنویم تا باورش در ما ایجاد بشه حتی با دیدن ی بوقلمون هم میشه باور شدن در ما شکل بگیره . و همینه که بودن در یک محیط روستایی و در کنار حیوانات میتونه خیلی از باورها رو در ما ایجاد کنه یا تقویت کنه اون باورهای قبلی ما رو
و نکته ی جالب دیگه اینه که مریم جان میگه من میدونم که بوقه میخواد بپره.خوب چرا؟
چون چند بار این اتفاق افتاده و این باور رو در مریم جان ایجاد کرده که وقتی اونجا باشه و این حرکات رو انجام بده نشونه اینه که میخواد بپره. اینه که استاد میگن ما وقتی می بیینم باور میکنیم البته که این دیدنه باید تکرار شده باشه
یا اون خانم مرغی وقتی که دیده اگر بیاد با اون حالت خاص پیش پای استاد و مریم جان اونا میگیرن و نوزشش میکنن دیگه یاد گرفته که این کار رو انجام بده .
یا اون جایی که جیل خودش رو میتکونه .
اینجاست که قشنگ مفهوم حرفهای استاد درک میشه که باورهای ما حاصل دیده ها و شنیده های ماست .اگر اون دیده ها و شنیده ها زیبا باشن باورهای زیبا شکل میگیره و اگر نازیبا باشن باورهای نا مناسب به همین راحتی . و اینم ی جواب خیلی زیبا با زبان تصاویر و بصورت عملی برای اونایی که میخوان بدونن که باورها چطور شکل میگیرن.
ذوق و شوق مریم جان برای به تصویر کشیدن و به اشتراک گذاشتن صحنه ی زیبای شنا کردن جیل یادآور ذوق و شوق برای دیدن و به اشتراک گذاشتن زبیاییها از هر نوعیه چیزی که ۹۰ درصد مردم دارن برعکسش رو انجام میدن نازباییها رو به اشتراک میذارن و زیباییها رو واسه خودش نگه میدارن !!!!!!!! .و چقدر زیبا با الهام از این سریال ما هم داریم یاد میگریم گه شوق داشته باشیم برای دیدن و به اشتراک گذاشتن زیباییهای اطرافمون .همین امشب هاله ی دور ماه توی آسمون چنان حلقه ی زیبایی رو درست کرده بود که نتونستم شوق دیدن اون رو با بقیه به اشتراک نذارم واسه همین رفتم خواهرزادم رو بغل کردم و آسمون رو بهش نشون دادم و اونهم چقدر ذوق کرد و گفت چه با حال بود چقدر حال کردیم اونم بچه ای که فقط پنج سالشه .
چقدر دیدن این خواسته های تحقق یافته ی شما استاد باعث میشه این خواسته ها هم در ما شکل بگیره .بلافاصله بعد از دیدن اون صندلی تا شو رفتم آمازون و پیداش کردم و کپی کردم و گذاشتم توی دریم بردم .و جالب این بود که فورا ذهنه واکنش نشون داد که این که مال آمازونه و تو که حساب نداری تو آمازون و وهزار اما و اگر دیگه که چطور میخوای بدستش بیاری و بعد یاد حرفهای شما افتادم که چطوریش رو باید به خدا سپرد .وظیفه ما درخواست کردنه بعدش هدایت میشیم اگر باور داشته باشیم به اجابت شدن. . البته توی دیجی کالا توی ایران هم مشابهش بود حالا با اون کیفیت هست یا نه مهم اینه که من به این خواسته برسم بعد اگر اونی نبود که من میخواستم درخواست بهترش رو میدم بقول شما استاد من باید یاد بگیرم نمونش رو خلق کنم تصمیم گیری راجع به اوکی بودن یا نبودنش مال بعده.
ترای کردن اون صندلیه چقدر نکته رو یادآوری کرد که اولا برای رسدین به خواسته ها بهتره که نوشته بشن تا واضح و مشخص بشن و برا نوشتن خواسته هات چقدر خوبه که بزنی به دل طبیعت که فرکانس مثبت داره و بنویسی و تجسم کنی اون لحظه ی نهایی رسیدن به خواسته رو نه چگونگی رسیدن بهش رو
خرید اون صندلی تاشو کمپینگ، اون چادر سفید رنگ و اون پارتی تنت تمرین عملی ارزش قائل شدن برا خودته .همون مباحثی که توی جلسه سوم قدم یازدهم استاد در موردش صحبت میکنه. کسی که برای خودش ارزش قائله و پول داره میره بهترین چیزها رو برا خودش میخره که از داشتنشون لذت ببره چون میدونه ارزشمندترین فرد زندگیش خودشه . اگر برا خودش خرج نکنه برا کی میخواد خرج کنه ؟!!!!!
اگر برا خودت ارزش قائل بشی میری ی پارتی تنت میخری با کیفیت عالی که نجاری کردن هات رو اونجا انجام بدی جایی که همه ی وسایل نجاری دم دستت باشه و خیلی راحت ازشون استفاده کنی و هی مجبور نباشی انرژی و وقت بزاری برای جایجا کردنشون .اینجوری میتونی تازه خواسته های بیشتری رو در زمان کمتری خلق کنی
اگر برا خودت ارزش قائل باشی اون پارتی تنت رو برپا میکنی تا فارغ از اینکه شرایط بیرونی چی باشه گرم باشه سرد باشه بارون باشه و ………..تو فقط از رسیدن به خواسته هات و خلق کردن آرزوهات لذت ببری
این رابطه ی زیبای استاد و مریم جان داره این رو به من نوعی میگه که اگر تو روی خودت کار کنی برای خودت ارزش قائل باشی و با خودت به صلح برسی جهان فردی رو وارد زندگیت میکنه که اون هم روی خودش کار میکنه اونهم برا خودش ارزش قائله و اون هم با خودش در صلحه و اونوقت تو برای اون ارزش قائلی و اون هم برای تو در عین حالی که هر دوتون برای خودتون هم ارزش قائل هستین و اونوقته که زندگی بهشتی میشه .
اون دفترچه داره اون پیام رو میرسونه که توی هر کاری تا قدم اول رو برنداری امکان نداره بتونی بری به قدم های بعدی چون این بر خلاف قوانین جهانه .توی هر چیزی قانون تکامل باید رعایت بشه .هیچ چیزی دفعتا بوجود نیومده که ی چادر بخواد دفعتا بوجود بیاد. اینجا یاد آیه های قرآن افتادم که میگه خداوند اول زمین رو خلق کرد و بعد به آفرینش آسمان ها پرداخت اونهم همشون به صورت تکاملی .با دیدن ستون های این چادره یاد خلقت کوهها افتادم که خداوند میگه اونها رو عین میخهایی در زمین فرو بردم تا اون رو محک کنن و لرزشش رو کنترل کنن جوری که شما انسان ها نترسین و حرکتش رو احساس نکنین
رنگ سفید اون پارتی تنته چقدر آرام بخشه من رو یاد لوح سفید ذهن آدم میندازه وقتی که به این جهان مادی پا میذاره که سفید سفید و پاکه پاکه خدایی خداییه و هیچ آلودگی روش نیست
چقدر طرحش قشنگه مثل اون خونه های قدیمی میمونه که پنجره های زیاد داشتن .اصلا احساس بودن توی ی خونه سنتی رو به آدم میده. اینم سریع رفتم توی آمازون و سرچ کردم و عکسش رو کپی کردم و شد جز خواسته های جدیدم خدا رو شکر .
و اون پارالل کار کردن شما مریم جان من رو یاد خودم انداخت که این توانایی رو توی وجود همیشه داشتم و الان دارم خیلی بهتر ازش استفاده میکنم .
اون جایی که استاد پیشنهاد بالا بردن چادر رو داد مریم جان این تصور رو داشت که شاید سخت باشه ی کم مقاومت داشت اما وقتی ی ذرهش رو انجام دادن دیدن که چقدر راحته و این داره به من این رو میگه که عضی کارها از دور نمای انجام دادنشون سخته اما وقتی واردش میشی میبینی که خیلی راحته و اونجوری که شما فکر میکردی نیست
چقدر اونجایی که مریم جان گفتن اصلا طراحی نکرده جواب استاد معنادار بود که گفتن طراحی کرده ولی میتونست بهتر باشه یعنی اینجا هم استاد داره نکته ی مثبته رو میبینه اما میگه بهتر هم میتونست بشه .
و اینکه توی مسیر انجام دادن کارها ما ممکنه با ی سری تضادها روبرو بشیم که نتیجش حتما ی درسیه برای بزگتر شدن ما و کسب آگاهی های جدید
و اینکه ما از تجربه های قبلیمون استفاده میکنیم تا از پیش اومدن مسائل جدید جلوگیری کنیم مثل تجربه استاد در نزدن سقف چیکن تراکتور که البته کاملا هدایتی بود اما الان دیگه اگاهانه اون کار رو میکنن
سلام به فرنوش جان خوشبخت ثروتمند. ممنونم عزیزم .چقدر آدم عکس پروفایلت رو نگاه که می کنه انرژی مثبت زیادی میگیره ازش .ان شا الله که همیشه وجودت سرشار از انرژی مثبت باشه. ان شا الله که بقول استاد اینقدر روی قانون هستی کار کنیم که جزیی از وجودمون بشه و در جای جای ذهن و روحمون نفوذ کنه و بعد در زمان مناسب تراوش کنه و زکاتی بشه برای درکمون. بهترین ها رو برات آرزو میکنم
و باز هم unboxing که یکی از لذت بخش ترین قسمتهای زندگی در بهشتمونه که برام تداعی فراوانی و وسایل جدید و ایده های نو رو داره
و به وجود آمدن خوسته های جدید در درونم و اینکه توی هر بار unboxing قراره یه کار راحت تر پیش بره و لذت بخش تر بشه
و همیشه راه های ساده تر وجود داره
خدایا شکرت
وای استاد چقدر شما به همه چیز و همه کس و همه ذرات اطرافتون عشق میدید
ما که از قاب این گوشی شما رو هر بار میبینیم وجودمون به وجد میاد ، حتی اون مرغ و خروسها هم چنان احساس ارامش و عشق میکنن که یکسرره دنبالتونن و هر بار به نوعی بهشون عشق و انرژی مثبت میدید مثل اون مرغ گوگولی که زیر بغلش رو میخارونید و میره تو خلسه😃
اون جیل و جو که اصلااز بغل شما دو نفر نمیرن اونورتر
خدایا شکرت از این همه عشق
وای که من عاشق این تیپ ارتشی کماندویی هر دو تون هستم
مریم جون چقدر بهت پیاد این لباس ،البته اون بلوز مشکی که پولک داره هم خیلی خوشگل بوده😊😍
اصلا دلم نیومد که باز تحسین نکنم تیپتون رو خیلی ماشالله خوش تیپی مریم عزیز
و حالا صندلی جدید، چه کاور خفنی و چه کیفیتی داره صندلی ،
شما اصلا قبل از اینکه یه چیزی خیلی داغون بشه جایگزینش میکنید و خودتون رو لایق هر چیز بهتر و آسونتر میدونید و این هم باز درس بزرگگی داره برام
و چیزهایی میگیرید که برای آسایش و راحتی باشه
آخ چقدر خوب گفت مریم عزیز که بشینی روی صتدلی توی طبیعت دفتر وقلمت هگ برداری و هدف گذاری کنی و تجسم کنی لحظه رسیدن رو
و چقدر همزمانه با جلسه ۶ قدم اول درباره هدف گذاری که دارم دوباره کار میکنم
شکرت خدایا این هم باز یه نشانه خوب 😊
Wow ,😃از این چادری که بر پا کردید ، وای چه جنسی و کیفیتی و چقدر راحته درست کردنش
وای بری شب توی اون و در دل طبیعت پرادایس با صدای پرنده ها و باد و نسیم و فقط تو باشی و خدای خودت 😍
چقدر شما هر روز یه ایده جدید یه بهبود یه آسایش
و اینکه استاد عزیز به قول خوشون صد بار از این کیفیت چادر میگه که چقدر خوش دوخت و اندازه ست
و باز درس تکرار و توجه به کوچکترین چی هایی که به ما احساس خوب میده و سپلسگزاری بابت داشتنشون حتی وقتی مثل استاد غرق در این همه نعمت و فراوانی هستی
چون شکر نعمت نعمتت افزون کند
آخ استاد سپاسگزارم سپاسگزارم ، چقدر از شما یاد گرفتم که ذره بینی به نعمتهای اطرافم نگاه کنم و ناخوداگاه دیگه یه وقتایی یه چیزایی رو شکر میکنم و خوشحالم براشون که اطرافیانم با تعجب نگاهم میکنن انگار که خوب که چی ، حالا مثلا یه ابره دیگه ،یه چاییه دیگه چرا جو گیری ، اینو از نگاهشون میفهمم
ولی من میدونم که این یه قانونه و خداروشکر که دارم سعی میکنم که توی لحظات بیشتری توی این حس بمونم که میدونم احساس خوب و شکرکزاری = اتفاقات خوب
عزیزان چقدر این همکاری و عشق بینتون رو تحسین میکنم هر بار که اینقدر با هم هماهنگید توی انجام هر کاری و این رابطه سراسر عشق و باور شدن و بودن چنین رابطه رویایی و هماهنگی با هم و احترام متقابل به هم ❤
اینجا دیگه داره به شهر میشه ، شهر پرادایس
وای اول که داشتید این سازه رو بنا میکردید فکر کردم قراره کمپ بچه های دوره حدید توی پرادایس باشه😃
بازم کار رو راحت تر کردن و لذت بخش تر کردن با ابزاری کارامد ، یه کارگاه نجاری با یه viewزیباتر به طبیعت با پنجره های بیشتر و نور بیشتر و فضای بزرگتر
وای که چه چیزهایی قراره بسازید اونجا
استاد شما کم کم توی نجاری اصلا حرفه یی شدید ، چیزی که قبلا اصلا دست به آچار نبودید به قول خودتون و حالا با طی کردن تکامل چقدر پیشرفت کردید
چقدر یاد گرفتم من از این رفتار شما
خود من توی یه برنامه کامپیوتر اصلا سررشته نداشتم ولی دوست داشتم یادش بگیرم بخاطر کارم و حتی شکل برنامه ش هم تا اونموقع از نزدیک ندیده بودم اصلا صفر صفر
تا اینکه کم کم رفتم خودم یاد گرفتم اولاش خیلی سخت بود ، البته هنوزم خیلی کار داره تا یاد بگیرم
ولی بدون کلاس اینقدر رفتن تو دلش تا یه کم پیشرفت کردم و چقدر برام لذت بخش بود وقتی یه چی ایی درست میکردم از اون برنامه که کسی که چند ساله داره کار میکنه انجام میده
طوری که صاحب کارم خیلی تعجب میکرد و خوشش میومد
میدونید استاد من این رو از شما یاد گرفتم که توی یه چیزایی هیچ سررشته یی ندلشتید ولی رفتید و یادش گرفتید و هر بار بهتر شدید از قبل
چه نجاری ، چه بهبود ظاهر خونه ،چه رسیدگی به درختها و…
خدارو هزاران بار شکر ، چقدر برام خوبه این یادآوریها
چقدر درس، چقدر فهمیدن قانون تکامل و لذت بردن از کوچکترین چیزها و موفقیتها مهمه
خدایا شکرت برای برکتهای این فایل و این قسمت هم
هر دوتون رو بی نهایت دوست دارم ، به امید روزی که از نزدیک ببینمتون با کلی نتیجه های خوب 😊😍
ابتدای سریال هم خانم شایسته مهربان از پروژه ساخته ثروت از طریق مرغ و تخممرغ و جوجه پرده برمیدارد خدای بزرگ دقیقاً یادمه روز اولی که جوجهها رو گرفته بودن و توی ظرفها ریخته بودند و جوجه های کوچولو کوچولو کوچولوهای بودند باورم نمیشد که یه روزی به این حد برسند که اینهم تخممرغ ایجاد کند که استاد بخواهد دیگه هدیه بده ،چونکه نمیتونه این حجم زیاد رو خودش استفاده کند و به همه هدیه میدهد.
حالا اگه کسی مثل استاد انقدر بینیاز نبود میتونست ازشون ثروت بسازد ولی استاد به بینیازی رسیدهاند نیازی ندارند ،بیشتر از اینها را هدیه داده اند، اینجا هدیه میدهی اینها را به همسایههای او مرحبا چه بستهبندی قشنگی اصلا باوری نیست که چونکه هدیه است توی یه بسته بندی معمولی و عادی بذاریم و هدیه بدهید، ولی استاد در همه زمینه ها میگه من استاندارد هم بالاست من به کمتر از بهترین قانع نیستند و اینجا هم میاد میره بهترین و شیکترین و شکیلترین بستهها را میگیره که بده هدیه به همسایهها شد تخممرغ را این درس خیلی بزرگی داریم که شما حتی اگر هدیه هم میخواین بدین سعی کنید اون رو در بهترین حالت ممکنش،در بهترین حالت ممکن اون هدیه رو بدید شیکترین بستهبندی بهترین حالات و بهترین شرایط ممکن و احترام حتی نوشتهای با عشق را هم داخلش بزارید و بدید به کسانی که قراره هدیه را دریافت کنند ،چقدر قشنگه اگه ما هدیه هم میخوایم بدیم عشقمان را داخل هدیه بزنیم و اون نوشته ای در یک برگ کاغذ کوچک هست. خیلی ممنون و متشکر از شما دو زوج الهی همه چیتون یادآوری بهترینهاست برای من که استانداردهام رو ببرم بالا در همه زمینهها حتی هدیه دادن هدیه دادنهاتون هم متفاوت هست از بقیه، خدایا شکرت بابت این درک عالی و بینظیر
امروز داشتم یکی از قسمتهای قانون آفرینش را گوش میکردم اونجا شما گفتیم که آقا من عاشق شنا هستم اونجایی ک میگین و یکی از دوستانتون میریم توی استخری بوده برای آتشنشانی بوده قرار بوده برید اونجا شنا کنی و میگید که عاشق شنا بودم و تعریف میکنید از پاکی و زلالی آب و اونجا و اینکه حالا شنا کردین و خیلی مثلاً حالا بیشتر موضوع جلسه درمورد تجسم نقطهی پایانی بود ،جلسه پنج دوره دوم قانون آفرینش ویرایش جدیدی بود، که گفتم ببین استاد اون زمان خیلی خوشحال بوده و تحسین میکرده از اون که رفته توی استخری شنا میکرد ولی الان یک دریاچه داره که هم آب زلال داره و یک دریاچه نه یک استخر و گفتم ببین خواستههای ما طوری هستند که میتونند بهحقیقت بپیوندند و الان برای استاد به حقیقت پیوسته است، اگر همون سال نود و سه یکی میاومد با استاد میگفت آقای عباس منش من خود خود خدا هستم و به شما میگم که شما بعد هفت سال بعد هشت سال همچین شرایطی رو خواهید داشت نمیدونم استاد باور میکرد یا نه ولی من مگر میبودم باور نمیکردم میگفتم ببخشید خزعبلات چیه؟ ولی استاد مسیر رو درک کرده بود و به او درکش میدونست که به این میرسد و این رو جهت یادآوری به خودم گفتم جهت یادآوری به خودم گفتم خواسته های ما برای این آمده اند که به حقیقت بپیوندند
خدای من پردایس بعد از هفته باران چقدر زیبا شده after rain ، نمیخوام از باور کمبود بگم ولی ما امسال بارون زیادی توی شهر ما نداشتیم خیلی دلم لکزده برای یک بارون چند روز و چند روز ولی خدا رو شکر که شما از این نعمت برخوردار هستید و من با توجه کردن به اینموضوع قطعا در مدار درکتون قرار میدهد و از این بابت خدا را شکر میکنم که در مسیر درک قوانین بعد از یه افتر رین قرار بریم on boxing داشته باشیم و خدا میدونه جریان چیه، جریان خونهها چیه چه هدایتی پس اینهاست میدونم که اتفاقات خوبی در آینده میافتد .
ولی استاد دفترچه را برمیدارد و شروع میکنند به برپا کردن اولین چادر چقدر زیبا چه رنگ زیبایی را انتخاب کرد و چقدر مشخص کیفیت تجهیزات بالاست و اینهم برمیگرده به این که شما به کمتر از بهترین راضی نیستید و دوست داشتید که همیشه بهترین را داشته باشید و بهترین سفارش میدهد و بهترین کیفیت را دریافت میکند خدایا شکرت
اما پروژه بعدی on boxing بعدیای که هیولا خدای من چی قرار باشد چی قراره اتفاق بیفتد و کار شروع میشود و دو نفر از بهترین مخلوقات الهی دستبهکار میشن تا اون ایدهای که بهشون الهامشده و انجام بدهد شروع میکند دفترچهای راهنما مسیر کارش و شروع میکنند براساس دفترچه راهنما دونفری قدم به قدم گام ب گام میروند جلو، خانم شایسته میداند که وظیفه دیگهای هم داره آشپزی یادس از این مسئله نمیره و میگه من باید برم آش جو درست کنند و میگه من موازی میرم اون کار انجام میدهند و موازی با هم اینکار رو انجام میدم، چونکه عاشق کارکردن، عاشق یادگیر،ی عاشق همراهی با استاد، عاشق درک از محضر استاد و اینو من بارها و بارها و بارها در وجود ایشان میدیدم که از لحظهلحظهی بودن با استاد سعی میکنه یاد بگیرند یاد بگیرند و یاد بگیرند همینطوری که من دارم از لحظهلحظهی فایلهای استاد یاد میگیرم و ایشون هم به صورت موازی آشپزی شروع کنه و برمیگردی کمک استاد پروژه شروع میشود بزرگ سنگین تا حالا این کار را نکردهاند هیچ تجربهای در این مورد ندارد ولی میگن ما میریم و تو دل مسیر یاد میگیریم و خیلی درس داره برای من که استاد در زندگی دنبال کارهایی که حتما باید قبلاً تجربه کرده باشند نیستند و همیشه میرند تو دل کارهای جدید میره میگه میریم تجربهاش میکنیم و تو مسیر یاد میگیریم که چه کار باید بکنیم و اینبار هم ازین قاعده مستثنی نیست استاد میگه میریم و تو مسیر یاد میگیرد حتی جاهایی اشتباه شاید رفتن اذیت شدند ولی درسش رو گرفتند قانون همین شما اگر اشتباه هم بکنیم ولی درسش رو میگیریم سه ساعت و خردهای کار طول میکشه هنوز اتمام کار نرسیده هنوز تا اتمام کار زیاد مونده و دراینبین مرغ و خروسها و بوقلمونها هم تو دستوپا هم دارند کمک میکنند هم دارند نظارت میکند ولی باز باید کار انجام بشه آخه شوخی نداره کار باید انجام بشه و در حضور ناظرین بسیار زیاد کار پیش میرفت تا جاییکه دیگه شب میشه و از نور استفاده میکنند. خانم شایسته خیلی زیرک و ناقلا هستید جاهایی که میبینید کار سخت خیلی راحت نیست به استاد مهربانمان میسپارید و ایشونم با کمال میل میگه عشقم عاشقتم من انجام میدهم این یعنی عشق عشق بدون وابستگی و استاد میشه استا بنا و خام شایسته اینجا میشه کارگر چرا چون کاری مقداری سخته و خوب استا بنا و کارگر با هم کار پیش میبرند و پیش میبرند و پیش میبرد کار به یه جایی میرسید و با هم مشورت میکنند که ادامه بدهد یا نه، ولی اون عشق به یادگیری عشق به تکامل اجازه نمیده هر دو با هم موافقت میکند که کار را به یک جایی برسد به سرانجامی میرسونن و اون کار انجام ولی هنوز تمام نشده هنوز پروژه تمام نشده ولی کلی درسی ما تا همینجا یاد گرفتند اینک عشق با هم چقدر میتونه خوب کار کرد که در مسیر یاد میگیرید اصلا قرار نیست ما کاری رو انجام بدیم و هر بار و هر بار هر بار تجربه کنیم نه در دل کارهای جدید میریم و تجربهاش میکنیم حالا اگرم اشتباه کردیم درسشون بگیریم
و ادامه فردا صبحش استاد ستایشگر خدایی است که روز آفتابی را بعد از چندین و چند روز باران هدیه داده به ایشون و همیشه این اخلاق استاد رو من خیلی تحسین کردهام که همیشه همیشه سپاسگزار ند و هیچوقت هیچوقت هیچ نعمتی برای استاد تکراری نیست حتی و نعمتی که هر روز میبینیم هوای بارانی پردایس و هوای آفتابی پردایس ولی براش تکرار نمیشه و مجددا که میبینه سپاسگزار و ستایشگر ربی است که اون رو بهش هدیه داه است .
و من هم باید یاد بگیرم و هر روزیکه از خواب بیدار میشم به خاطره بینهایت نعمتی که خدا به من بده سپاس گذار باشم شاید بعضیها مواقع یادم بره ولی به خودم یادآوری کنم امروز و بابت همین نعمت سلامتی همین قدم زدن همین پاهایی سالم و هزارانهزار نعمتی که دارم خدا را سپاسگزار باشیم و هیچ موقع برای من تکراری نشه همینطور که برای استاد تکرار نشده.
و روز بعدش پروژه تکمیلشده رو میبینم زیباست واقعاً مثل یک کاخ میمانند اصلا باورکردنی نیست که این همش اسمبل شده همش تیکه تیکه سرهم شده و همچنین کاخ زیبایی رؤیایی سفیدرنگی واقعاً تالار پارتی است کاخ پارتی من اگه باشم میام اونجا میگم استاد پارتی نمیخواهم، فقط بشینم و شما برایم حرف بزنین فقط من بشینم اینجا و از نزدیک زندگی زندگی شما را ببینم و درس بگیرم و لذت ببرم و لذت ببرم.
و تالار پارتی شده کارگاه نجاری کهی روز اولش و یه اره شروعشده روز اولی که قرار بود درختای پردایس را جمع کند ولی بهمرور بهمرور با تکامل همین مسیر طی شد و طی شد و طی شد و الان شده یک کارگاه با یک عالمه کالای باکیفیت و بینظیر و عالی.
خدایا حالا در ادامه قرار توی کارگاه نجاری چه اتفاقی میافتد قرار اصلا کارگاه نجاری چی بشه و چه الهامی به استاد شده باید نشست و دید.
نشست و دید و لذت برد این زیبایی بینظیرش از اون دو تا ماشین بینظیری که پارک شدهاند از این کروت قشنگ قرمز رنگ زیبا از مرغ و خروسها ازین دوتا بوقلمون که یکیشون همیشه باد کردهاست و یکی دیگه آروم را از مرغی که وقتی نوازشش میکنی زیر بالا شو چشاشو میبنده و استاد چقدر قشنگ درآوردی ادای اون رو استاد عاشقتم بااین بانمک بازیهات استاد خود خود نمکی و عزیزم عاشقتم من استاد و این از عزتنفس استاد برمیآید که انقدر قشنگ و زیبا میاد بیان میکند عاشقتم عاشقتم چقدر زیبا است و فقط باید از هر چیزی که تو اون پردایس اگه بارون ندارم لذت ببرم از بارون که تو اونجاست اگه افتر رین ندارم از افتر رین پردایس لذت ببرم، اگه دریاچه ندارم از دریاچهی استاد لذت و تحسین کنم و تحسین میکنم و خدا را سپاسگزار باشم برای این مسیری که وجود دارد که اگر همه ما با همان باور و ایمانی که استاد و خانم شایسته مسیر و رفتن بریم حتما برای ما همچین به بهشتی دور از دسترس ولی نکتهش اینجاس همون باور همون نکتهش اینجاست همون باور همون ایمان .
خیلی زیبا بود خیلی لذت بردم و دلم خیلی تنگ شده بود برای سریال زندگی در بهشت قسمت دیگهاش که باز به ندای دلم پاسخ گفته خدا و یا فایل زیبای دیگه از زندگی در بهشت برایم اومد و لذت بردهام و لذت بردم و لذت بردم خدایا شکرت خدایا شکرت استاد جان خیلی آموختم از این دانشگاه بینظیر خدایا شکرت خدایا شکرت که زیباییها را به ما نشان میدهیم چون خودت زیبا هستی و طالب زیبایی استاد جان سپاسگزارم خانم شایسته سپاس، دو فرشته الهی دستمریزاد خدا قوت
و به امید دیدارتون در قسمت بعدی سریال زندگی در بهشت
چقدر درس داشت برام کامنت تون با عشق کلمه به کلمه اش رو خوندم و درس گرفتم.
در مورد هدیه دادن اینکه در بسته بندی شیک و زیبا و با نامه ای پر از عشق و محبت و از بهترین چیزهایی که داریم هدیه بدیم ، خیلی درس گرفتم ممنونم
در مورد شنا کردن استاد و حالا خلق یک دریاچه زیبا، بهم این اصل رو یادآوری کرد که تمام خواسته های ما اجابت شده هستن فقط با طی کردن تکامل باید در مسیرشان قرار بگیریم.
چقدر عالی رفتن توی دل تجربه های جدید رو توضیح دادین ، تحسینتان می کنم.
وقتی از افتر رین و احساس تون گفتین چقدر درک تون کردم ، خدا رو هزاران مرتبه شکر که ما بخاطر وجود نعمت سریال زندگی در بهشت می تونیم تمرکزمون رو بذاریم روی خواسته هامون.
واووووو. اصلأ اون تالار عروسی یا پارتی که من رو دیوانه کرد اینکه استاد اینقدر. تمرکزش بر زیبایی ها و لذت بیشتر بردنه.
خدا رو هزاران مرتبه شکر برای نعمت وجود استاد عزیزم
خدا رو هزاران مرتبه شکر برای نعمت داشتنت داداش عزیزم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایتان خواستارم
خیلی سپاسگزارم از شما عاشقان طریقت که این سریال زیبا را تهیه می کنید. من هم به اتفاق عزیز دلم با کلی شوق سپاسگزاری بهترین سریال زندگی را به تماشا می نشینیم و لذت می بریم خدایا شکرت که با رعایت قوانین الهی و درک درست سیستمی عمل کردن این قوانین می توانم زندگیم را خلق کنم. برای عدالت خدا و نشان های زیبایی که برایم می فرستد بسیار سپاسگزارم. هر چه از این سریال دیدم همه حس عالی و آگاهی و عشق و دیدن زیبایی های بیشتر و بیشتر بود. خیلی سپاسگزارم از شما عاشقان طریقت خدایا شکرت برای این همه زیبایی
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و تمام دوستان همفرکانسی و باارزشم
یک هفتهای شد که قسمت جدید این سریال آپلود نشد، دلم تنگ شده بود، هم برای شما استاد و خانم شایسته و هم برای تجربیات جذاب جدید و هم برای نوشتن کامنت
خب همین اول کار با این همه تخممرغ مواجه شدیم که قطعا نماد فراوانیه، نماد به ثمر نشستن نتیجهی دلخواهه، اینکه ما خودمون اون تخممرغهارو خریدیم و گذاشتیم توی دستگاه و مراقبت کردیم تا جوجهها بهدنیا اومدن، بعد اون، اونهمه خونههای متفاوت براشون ساختیم که طبق قانون تکامل رفتهرفته بهتر شدن، و حالا وقت بهره برداریه، نعمات و فراوانی خداوند رو به چشم دیدیم که در جایجای این پارادایس تخممرغ وجود داشت که رفتهرفته جاشون کشف میشدن، براشون احترام قائل بودیم چون نعمتهای خداوند بودن و بخاطر اینکه خراب نشن حتی چوبهای پلچوبیمون رو کندیم تا تخممرغهارو از زیرش دربیاریم و و و و . . . حالا انقدر به خودکفایی رسیدیم که داریم به همسایههامون هم تخممرغ میدیم، همراه یک نوشته، خانم شایسته وقتی درمورد این نوشته حرف زدین یاد اون چند خانوادهای افتادم که به پارادایس اومده بودن و در آخرین روز، خودشون خونه رو تمیز کردن و یک نوشته برای تشکر گذاشتن، چقدر این کار پسندیدهست، خدایا صدمیلیارد مرتبه شکرت
ایجانم، بالاخره ما این دریاچهمون رو بعد یک هفته دیدیم، بوقه رو ببینید که تا کجا اومده، داره مزد شجاعتش رو میگیره و چون زده به دریاچه، هم میتونه لذت آبتنی رو بچشه و هم میتونه بیاد کنار خونه و از این قسمت پارادایس دیدن کنه، باقی مرغ و خروسها از همچین امتیازاتی برخوردار نبودن چون جسارت انجام این کار رو نداشتن، خداااای من، لوپی رو چطوری میدوه😍
ای بنازم این ثروت معنوی رو، این عزتنفس رو، با اینکه صندلی داشتین ولی چون گود بود و راحت نبود، یکی دیگه سفارش دادین، و چقدر ارزش قائل میشید برای خریدهاتون (نعمتهاتون) و باحوصله، کلی امتحانش میکنید و از محسناتش میگید و کیف میکنید
ایول، محفظهای که برای خروج مرغ و خروسها تعبیه کردیم هم جواب داده، چقدر همهشون با اشتیاق و بدوبدو ازش خارج میشن و میرن که از این طبیعت زیبا لذت ببرن، خدایا شکرت
و حالا پروژه جدید داریم، بقول خانم شایسته هرروز یه سازهی جدید، چقدر همیشه مشتاقید برای این تجربهها که عموما هم کارهای فیزیکی هستن، ولی شما در ساعتهای طولانی روشون کار میکنید و همیشه هم خوشانرژی هستید، واقعا تحسینبرانگیزه، بوقی هم که ناظر کیفی پروژهست😍
بالاخره گرفتم جواب این سوال رو که این پروژه برای چی هست اصلا، که دیدم بله، کارگاه نجاری به اینجا منتقل شده که پر از پنجرههای زیبا و فضای دلبازتریه، خدایا شکرت
خیلی ممنونم اول از خدا و بعد از شما استاد و خانم شایسته که این فایل رو هم با ما بهاشتراک گذاشتید
انشاالله همیشه به یاری خداوند شاد و موفق و خوشبخت باشید
سلام استاد عزیز. خدا هزاران بار سپاسگزارم که شما را دستی برای هدایت و موفقیت و آرامشم قرار داد به خدا آگاهی های بسیار گرانی را ارزان به ما میدهی اما تا نشوی آشنا زین پرده رمزی نفهمی ای بلا. اینو خودم سرودم عذر میخوام چون واقعا درک مطالب و کارها را و دیدگاه و افکارتان در تمامی روز های زندگی در بهشت نمایان است و هر کسی که راز پشت پرده را بداند هر لحظه به دنبال دست هدایتگر الله میشود. هر لحظه فکر و باور در هر روز از زندگی شما رو دنبال میکنم و جوری وابسته شدم که دیگه هر روز باید یه کامنتی چیزی بنویسم. استا چند وقته خوابتون رو میبینم که اومدم آمریکا برای دیدنت و جالبه جوری با هم رفیق شدیم که انگار رفقای صد ساله هستیم جوری با هم حرف میزنیم و میخندیم که انگار جز رفقای قدیمی ی هستیم که سالها از هم دور بودیم. باور میکنید که تو خواب آنقدر از دیدن شما حوشحالم که میگم وای چقدر خوشبختم چقدر خوبه چقدر باحاله. نمیدونم چی بگم ولی به شدت منتظرم تا روزی برسد که از نزدیک مانند دو دوست قدیمی با هم قدم بزنیم و دربارهی قوانین الله حرف بزنیم. الله اکبر چقدر زیبای و جذابیت در کلمات و رفتارتان با خانم مریم را میبینم منم هر روز با عشقم و عزیز دلم و خانمم همینجوری حرف میزنم و جالبه خانمم هم بهم میگه عباس منش تو رو چکار کرده بهم شک کرده میگه نکنه دنبال زن دیگری میگردی که اینقدر قربون صدقه من میری به خدا دمت گرم استاد عزیزم. مثل همیشه در پناه الله متعال همیشه سالم و پیروز و سعادتمند و خوشبخت باشید
به نام الله که نام او آرامش دهنده قلب هاست .سلام به استاد حسین و مریمش
.من تو این کامنت فقط میخام زیبایی های این فایل رو بشمرم .اول از همه خدایا شکرت برای این سایت که برای ما ماَمنی شده پر از فایل ها و مطالب عالی تا هر لحظه که خواستیم وارد سایت بشیم و ازش لذت ببریم این سایت شده اینستای من
دوم خداروشکر که استاد فایل هارو با کیفیت بالا آپلود میکنن ، تا شفاف و واضح تجسم وتصور کنیم این همه نعمت رو
سوم اینکه خدا رو شکر برای اون تخم مرغ های ارگانیکی که توی بهترین حالت ممکن تولید شدن توی هوا و انرژی مثبت و عشق و تمیزی و زیبایی یعنی تو بهشت
چهارم خداروشکر برای اون همسایه هایی که این تخم مرغ ها رو با این بسته بندی ها و یادداشت دریافت میکنن
چهارم خداروشکر برای مدل موی جدید مریم جان با اون گیره قشنگش
پنجم خداروشکر برای اون لباس قشنگت
ششم خداروشکر برای آشپزخونه تمیزو شیک و وسایل توی آشپزخونه
هفتم خدایاشکرت برای عشق بین استاد حسین ومریمش
هشتم خدایاشکرت برای خونه ی روی آب واقعا تجربه بی نظیری هست
یازدهم خدایاشکرت برای زندگی تو طبیعتی که صاحب اختیارش خودتون هستین .من خودم برای چندساعت که توی طبیعت میرم تا چند روز حسم عالیه حالا اگه اون طبیعت در آن واحد همه چیو باهم داشته باشه که پرواز میکنم
دوازدهم خدایاشکرت که استاد داره این کامنتو میخونه😉😍
سیزدهم خدایاشکرت که برای سلامتی و انرژی استادحسین ومریمش
چهاردهم خدایاشکرت برای اون بوقلمون سفید و تمیزو کنجکاوی که پرید تو دریاچه و دوش گرفت
پانزدهم خدایاشکرت برای سینک ظرفشویی ومیز کنار دریاچه
شانزدهم خدایا شکرت برای چمن های بهشت
هفدهم خدایاشکرت برای اون مرغ احساسی
هجدهم خدایاشکرت برای چشم های مرغی استاد
نوزدهم خدایاشکرت برای بسته های جدید
بیستم خدایاشکرت برای ماشین سانتافه
بیست و یکم خدایاشکرت برای وسایل جدیدی که به بهشت اضافه شد
بیست و دوم خدایاشکرت برای همکاری درصلح و صفای شما
بیست وسوم خدایاشکرت برای اون ناظر کیفی که اونجا قدم میزد ( بوقلمون)
بیست و چهارم خدایاشکرت برای آش جو مقوی
بیست و پنجم خدایاشکرت برای ادامه دادن مسیری که شروع کردین
بیست و ششم خدایاشکرت برای صدای خنده های زیبای مریمِ استاد که تو بهشت میپیچه
بیست و هفتم خدایاشکرت برای یه صبح زیبای دیگه
بیست و هشتم خدایاشکرت برای اون پنجره های خوشگل
بیست و نهم خدایاشکرت برای افتتاح کارگاه نجاری بهشت
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزترم و سلام به خانواده عباس منش….
خدارو شکر بابت زیبایی های پارادایس
خدارشکر بابت اونهمه تخم مرغ استاد باورتون میشه من هرباری که اینهمه تخم مرغ می دیدم مریم جون جمع می کرد توی سطل و ذوق می کرد حسش درک می کردم آخ من بچگی هام مرغ داشتم اون لحظات که می ری می ببینی وای خدا مرغم تخم کرده رو حس می کردم اما تقریبا ۱۵ سال میشه از اون روزا گذشته اینقدر من خداروشکر می کنم حس می کردم خودم جای مریم جون هستم تخم مرغ جمع می کنم حتی لحظه ای که بوقی تخم گذاشته بود مریم جون تخم ش رو جلو دوربین گرفت ذوق می کرد به ما نشون داد از جیبش خوارکی به بوقی داد چقدر خوشحال بود دوبار تخم بوقی رو جلو دوربین گرفت من حسش می کردم حس شو به یه هفته نکشید یکی از دوستان برادرم کلی تخم مرغ با چندتا تخم بوقلمو به عنوان هدیه آورد برامون اینقدر خوشحال شدم همش خدارو شکر می کردم چقدر خدا و قانون سپاسگزاری دقیق اشک شوق که اینا به خاطر خواسته منه بعد جالب هنوز اون تخم مرغ ها تموم نشده بود که دختر خاله ام یه مقداری آورد خدایا شکرت الحمدالله….
من هدف اصلی از کامنت گذاشتن یه به قولی رد پا گذاشتن از خودم دراین ویدو
این بود تحسین کنم رابطه عاشقانه شما استاد که در لحظات آخر که مریم جون باهتون شوخی کرد وقتی بغلش کردید با عشق با مهربانی قشنگ اون عشق اون دوست داشتن اون احساس پاک ناب خالص عشق تون به مریم جون بود میشد حس کرد وقتی گفتید معمار منه میشد از همین یه جمله چقدر بار انرژیش بالا بود چقدر فرکانسش قوی بود چقدر اون لحظات که می خندید کنار هم چقدر موج انرژی ش در فضا پخش بود مگه یه دخترغیر از اینه که برای کسی که دوستش داره عزیز بودن ارزشمند بودن برای طرفش حس کنه عشق شما ن بوی وابستگی می ده ن بوی دلبستگی عشق شما اینقدر ناب کمیاب که من ندیدم شاید دقت نکردم در اطرافم من دیشب این فایل دیدم اما اینقدری اون لحظات در ذهنم مرور میشد یهو الان به دلم الهام شد که بیام کامنت بزارم
بنویسم مگه میشه یه زوج اینقدر عاشق باشن کنار هم آزاد اینقدر عاشق باشن کنارهم که هر لحظه عشق بهم بدن معلوم که اینقدر عشق شما به همسرتون می دین آش جو بهترین خوشمزه ترین درجه یک ترین آش بشه براتون چون یکی از اصول آشپزی اینه وقتی با عشق غذا درست کنی اون غذا خوشمزه میشه حتی از هیچ ادویه ای استفاده نکنی. اینهمه عشق مریم جون به شما غذاهاش برای شما که فرسخ ها از ایران دورید بهترین سرآشپز ایران براتون در اون قاره آشپزی می کنه معلومه که دلتون برای ایران تنگ نمیشه معلومه که احساس دوری از ایران بهتون دست نمی ده ….
شماباعث شدید دید من نگاه من به زندگی درآینده ام چیزایی که باور های غیر ممکن بودن رو
ممکنش کنم به قول خودتون استاد نگاه اینا هست این یه نشونه اس که اینجوری عشق هست پس منم می تونم داشته باشم اون اخلاق و رفتار هایی که همیشه می گفتم مگه میشه یه مرد اینقدر عاشق زنش باشه همراه زنش باشه هر لحظه بدون چشم داشت
چیزی، بهش عشق محبت توجه اون احساس خوب بهش می ده پس منم می تونم در مدار درست قرار بگیرم با باورهای درست چنین زندگی رو برای خودم خلق کنم.
من سر این آزادی که می خواستم داشته باشم سر اینکه بتونم یکی منو فقط برای خودم بخواد ن چیزای به پیشنهادهایی که شد جواب رد دادم ……
اینکه همیشه در تصوراتم یه زندگی یه رابطه شبیه زندگی شما بود هست اماباورهای محدود کننده من این ذهن و نجواهاش که می گفتن اینجور رابطه نیست سخته حتی وقتی برای خواهرام و مادرم می گفتم اونا می گفت نیست … خونه پدر نون است زنجبیل خونه شوهر نون است زنجیر ….. من می گفتم زندگی که اصولش پای خواسته های من نباشه تن به اون زندگی نمی دم….. حتی بعضی وقت ذهنم می گفت یه نمونه نشون بده هرکسی رو می آمدم برای ذهنم دلیل می اوردم و کنجکاو رابطه زندگی شون می شدم می دیدم یه جایی مشکل دارن
اما با دیدن فیلم هاس سفر به دور آمریکا و سریال زندگی دربهشت برام این که یه نمونه نشون بده
جوابی که ذهنم و نجواهاش کمپلکس باخاک یکسان شد تخریب نیست نابود شد…
الان پرقدرت می تونم بگم دیدم چنین رابطه ای هست اگه هست پس منم می تونم برای خودم خلقش کنم.مثل همون تخم مرغ ها مثل قبولیم در دانشگاه مثل امدنم دراین سایت استادجونم دلم می خواد داد بزنم بگم سپاسگزارم ازتون که ما رو با خدا و خودمون آشناتر کردید مریم جون ازشما هم بابت اینکه به ما یاد دادید همش به زیبایی ها توجه کنیم تا زیبایی های بیشتر جذب کنیم سپاسگزارم.
من عاشق جفت تونم .
در پناه الله یکتا شاد سلامتی ثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.
سلام خدمت استاد عزیز و تمام دوستان و خوبان روزگارم
در حین مشاهده این فایل لذت بردم از این همه رهایی و آزادی که در پسا پرده ی زندگی استاد به صورت کاملا مشهودی قابل رویت است
لذت بردم از این همه رهایی از این همه پتانسیل لذت بردن از لحظه به لحظه ی زندگی . از شما استاد عزیز سپاسگذارم که در رفتارتان در قدم هایی که بر میدارید در نوع نگاهتان میشود سرنخ باورهایتان را گرفت میشود حس کرد که چقدر برای ساختن این زندگی تلاش کرده اید تلاشی لذت بخش تلاشی بدون ذره ای توقف سپاسگذارم از خدایم که شما را میتوانم ببینم و میتوانم تصور کنم و میتوانم در همین لحظه حال دل شما را داشته باشم میتوانم با این که شرایط ظاهری و بیرونی ام با شما متفاوت است احساس شمارا تجربه کنم از هوالی آزادی خاطر و رهایی شما عبور کنم بوی نم باران را استشمام کنم طراوت هوارا احساس کنم و یقین داشته باشم که اگر شما توانستید منم میتوانم به شرط ایمان و توکل به خدایم و تلاشی متعهدانه و مستمر در مسیری که هستم . خدارو شکر بابت تمام لحظاتی که پابه پای شما لذت بردمو کیف کردم …
سریال زندگی در بهشت قسمت ۱۶۳
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
همون چند ثانیه اول که اون تخم مرغ ها رو دیدم و اون سکوت فکر کردم که تخم مرغ سفارش دادین برا جوجه کشی بعد که جریان رو گفتین تازه یادم اومد که استاد اینا که خودشون تخم مرغ تولید میکنن. بعد چقدر فراموشکار بودن ذهن انسان برام یادآوری شد که با وجود اینکه ی چیزهایی رو قبلا دیده و تجربه کرده اما چقدر زود فراموششون میکنه و دست به قضاوت میزنه
البته با دیدن این تخم مرغها و بخشش اونها یاد اون قسمت از آیه ۲۱۹ بقره افتادم که میگه :
ویسئلونک ماذا ینفقون قل العفو
و از تو میپرسند از چه انفاق کنن بگو از مازاد خود
استاد و مریم جان این ثروت و نعمت رو با تلاش خودشن خلق کردن و و خودشون سیراب شدن و حالا میخوان از مازادش ببخشن و این همون سنت درسته انفاقه نه اینکه از خودت بکنی و بدی به دیگران . از اون چیزی که خودت هم دوستش داری میبخشی .از بهترین چیزهایی که داری اونم در یک پوشش قشنگ . و مهم تر از همه اینکه که وقتی داری میبخشی حالت خوب باشه و لذت ببری از این کار و به خاطر اون حال خوب خودت اینکار رو بکنی .
وقتی ی بوقلمون باور کنه که میشه شنا کرد شنا میکنه و چون ایمان داره به این باورش حرکت میکنه و میپره .و منی که تا حالا ندیده بودم ی بوقلمون میتونه شنا کنه الان چون میبینم باور میکنم که می شود .اره باورها همین جوری شکل میگیرن نیازی نیست که ما حتما از انسان های اطرافمون ی چیزی رو بینیم یا بشنویم تا باورش در ما ایجاد بشه حتی با دیدن ی بوقلمون هم میشه باور شدن در ما شکل بگیره . و همینه که بودن در یک محیط روستایی و در کنار حیوانات میتونه خیلی از باورها رو در ما ایجاد کنه یا تقویت کنه اون باورهای قبلی ما رو
و نکته ی جالب دیگه اینه که مریم جان میگه من میدونم که بوقه میخواد بپره.خوب چرا؟
چون چند بار این اتفاق افتاده و این باور رو در مریم جان ایجاد کرده که وقتی اونجا باشه و این حرکات رو انجام بده نشونه اینه که میخواد بپره. اینه که استاد میگن ما وقتی می بیینم باور میکنیم البته که این دیدنه باید تکرار شده باشه
یا اون خانم مرغی وقتی که دیده اگر بیاد با اون حالت خاص پیش پای استاد و مریم جان اونا میگیرن و نوزشش میکنن دیگه یاد گرفته که این کار رو انجام بده .
یا اون جایی که جیل خودش رو میتکونه .
اینجاست که قشنگ مفهوم حرفهای استاد درک میشه که باورهای ما حاصل دیده ها و شنیده های ماست .اگر اون دیده ها و شنیده ها زیبا باشن باورهای زیبا شکل میگیره و اگر نازیبا باشن باورهای نا مناسب به همین راحتی . و اینم ی جواب خیلی زیبا با زبان تصاویر و بصورت عملی برای اونایی که میخوان بدونن که باورها چطور شکل میگیرن.
ذوق و شوق مریم جان برای به تصویر کشیدن و به اشتراک گذاشتن صحنه ی زیبای شنا کردن جیل یادآور ذوق و شوق برای دیدن و به اشتراک گذاشتن زبیاییها از هر نوعیه چیزی که ۹۰ درصد مردم دارن برعکسش رو انجام میدن نازباییها رو به اشتراک میذارن و زیباییها رو واسه خودش نگه میدارن !!!!!!!! .و چقدر زیبا با الهام از این سریال ما هم داریم یاد میگریم گه شوق داشته باشیم برای دیدن و به اشتراک گذاشتن زیباییهای اطرافمون .همین امشب هاله ی دور ماه توی آسمون چنان حلقه ی زیبایی رو درست کرده بود که نتونستم شوق دیدن اون رو با بقیه به اشتراک نذارم واسه همین رفتم خواهرزادم رو بغل کردم و آسمون رو بهش نشون دادم و اونهم چقدر ذوق کرد و گفت چه با حال بود چقدر حال کردیم اونم بچه ای که فقط پنج سالشه .
چقدر دیدن این خواسته های تحقق یافته ی شما استاد باعث میشه این خواسته ها هم در ما شکل بگیره .بلافاصله بعد از دیدن اون صندلی تا شو رفتم آمازون و پیداش کردم و کپی کردم و گذاشتم توی دریم بردم .و جالب این بود که فورا ذهنه واکنش نشون داد که این که مال آمازونه و تو که حساب نداری تو آمازون و وهزار اما و اگر دیگه که چطور میخوای بدستش بیاری و بعد یاد حرفهای شما افتادم که چطوریش رو باید به خدا سپرد .وظیفه ما درخواست کردنه بعدش هدایت میشیم اگر باور داشته باشیم به اجابت شدن. . البته توی دیجی کالا توی ایران هم مشابهش بود حالا با اون کیفیت هست یا نه مهم اینه که من به این خواسته برسم بعد اگر اونی نبود که من میخواستم درخواست بهترش رو میدم بقول شما استاد من باید یاد بگیرم نمونش رو خلق کنم تصمیم گیری راجع به اوکی بودن یا نبودنش مال بعده.
ترای کردن اون صندلیه چقدر نکته رو یادآوری کرد که اولا برای رسدین به خواسته ها بهتره که نوشته بشن تا واضح و مشخص بشن و برا نوشتن خواسته هات چقدر خوبه که بزنی به دل طبیعت که فرکانس مثبت داره و بنویسی و تجسم کنی اون لحظه ی نهایی رسیدن به خواسته رو نه چگونگی رسیدن بهش رو
خرید اون صندلی تاشو کمپینگ، اون چادر سفید رنگ و اون پارتی تنت تمرین عملی ارزش قائل شدن برا خودته .همون مباحثی که توی جلسه سوم قدم یازدهم استاد در موردش صحبت میکنه. کسی که برای خودش ارزش قائله و پول داره میره بهترین چیزها رو برا خودش میخره که از داشتنشون لذت ببره چون میدونه ارزشمندترین فرد زندگیش خودشه . اگر برا خودش خرج نکنه برا کی میخواد خرج کنه ؟!!!!!
اگر برا خودت ارزش قائل بشی میری ی پارتی تنت میخری با کیفیت عالی که نجاری کردن هات رو اونجا انجام بدی جایی که همه ی وسایل نجاری دم دستت باشه و خیلی راحت ازشون استفاده کنی و هی مجبور نباشی انرژی و وقت بزاری برای جایجا کردنشون .اینجوری میتونی تازه خواسته های بیشتری رو در زمان کمتری خلق کنی
اگر برا خودت ارزش قائل باشی اون پارتی تنت رو برپا میکنی تا فارغ از اینکه شرایط بیرونی چی باشه گرم باشه سرد باشه بارون باشه و ………..تو فقط از رسیدن به خواسته هات و خلق کردن آرزوهات لذت ببری
این رابطه ی زیبای استاد و مریم جان داره این رو به من نوعی میگه که اگر تو روی خودت کار کنی برای خودت ارزش قائل باشی و با خودت به صلح برسی جهان فردی رو وارد زندگیت میکنه که اون هم روی خودش کار میکنه اونهم برا خودش ارزش قائله و اون هم با خودش در صلحه و اونوقت تو برای اون ارزش قائلی و اون هم برای تو در عین حالی که هر دوتون برای خودتون هم ارزش قائل هستین و اونوقته که زندگی بهشتی میشه .
اون دفترچه داره اون پیام رو میرسونه که توی هر کاری تا قدم اول رو برنداری امکان نداره بتونی بری به قدم های بعدی چون این بر خلاف قوانین جهانه .توی هر چیزی قانون تکامل باید رعایت بشه .هیچ چیزی دفعتا بوجود نیومده که ی چادر بخواد دفعتا بوجود بیاد. اینجا یاد آیه های قرآن افتادم که میگه خداوند اول زمین رو خلق کرد و بعد به آفرینش آسمان ها پرداخت اونهم همشون به صورت تکاملی .با دیدن ستون های این چادره یاد خلقت کوهها افتادم که خداوند میگه اونها رو عین میخهایی در زمین فرو بردم تا اون رو محک کنن و لرزشش رو کنترل کنن جوری که شما انسان ها نترسین و حرکتش رو احساس نکنین
رنگ سفید اون پارتی تنته چقدر آرام بخشه من رو یاد لوح سفید ذهن آدم میندازه وقتی که به این جهان مادی پا میذاره که سفید سفید و پاکه پاکه خدایی خداییه و هیچ آلودگی روش نیست
چقدر طرحش قشنگه مثل اون خونه های قدیمی میمونه که پنجره های زیاد داشتن .اصلا احساس بودن توی ی خونه سنتی رو به آدم میده. اینم سریع رفتم توی آمازون و سرچ کردم و عکسش رو کپی کردم و شد جز خواسته های جدیدم خدا رو شکر .
و اون پارالل کار کردن شما مریم جان من رو یاد خودم انداخت که این توانایی رو توی وجود همیشه داشتم و الان دارم خیلی بهتر ازش استفاده میکنم .
اون جایی که استاد پیشنهاد بالا بردن چادر رو داد مریم جان این تصور رو داشت که شاید سخت باشه ی کم مقاومت داشت اما وقتی ی ذرهش رو انجام دادن دیدن که چقدر راحته و این داره به من این رو میگه که عضی کارها از دور نمای انجام دادنشون سخته اما وقتی واردش میشی میبینی که خیلی راحته و اونجوری که شما فکر میکردی نیست
چقدر اونجایی که مریم جان گفتن اصلا طراحی نکرده جواب استاد معنادار بود که گفتن طراحی کرده ولی میتونست بهتر باشه یعنی اینجا هم استاد داره نکته ی مثبته رو میبینه اما میگه بهتر هم میتونست بشه .
و اینکه توی مسیر انجام دادن کارها ما ممکنه با ی سری تضادها روبرو بشیم که نتیجش حتما ی درسیه برای بزگتر شدن ما و کسب آگاهی های جدید
و اینکه ما از تجربه های قبلیمون استفاده میکنیم تا از پیش اومدن مسائل جدید جلوگیری کنیم مثل تجربه استاد در نزدن سقف چیکن تراکتور که البته کاملا هدایتی بود اما الان دیگه اگاهانه اون کار رو میکنن
سپاسگزارم استاد
نسرین عزیز
واقعا لذت میبرم از خوندن کامنت بچه های عزیز این سایت و این خانواده فوق العاده
چقدر آگاهی دهنده بود برام کامنتت که برا خودت ارزش قائل باش.
آدم گاهی فراموش میکنه و تن به خواسته هایی میده که روشون خیلی فکر نکرده
گفتی تو سوره بقره خدا گفته از مازاد ببخش
چقدددر درس گرفتم از این فایل
نمیدونم شاید الان که تو مدارش ام دارم یه سری چیزا رو درک میکنم. وگرنه قبلا هم استاد گفته بودن مگه میشه تا خودت نداری چیزی رو ببخشی
خدا رو هزار مرتبه شاکرم بخاطر آگاهی هایی که زندگی رو زیباتر میکنن برامون.
در پناه الله مهربان شاد و سالم و ثروتمند باشی
دوست عزیز
این فایل نشانه امروز منه گفتم تا دانلود بشه کامنت ها را بخونم ظرافت نگاه نکته سنجی و تحلیل تم بر اساس قانون رو خیلی تحسین می کنم قلمت را
اینهمه درس مهم از این فایل گرفتی واقعاً مشتاقم که ببینمش خیلی
ممنونم ازت فوقالعاده عالی بود لایک کردم تا بازم بتونم هر وقت دلم خواست بخونمش !
موفق باشید
سلام به فرنوش جان خوشبخت ثروتمند. ممنونم عزیزم .چقدر آدم عکس پروفایلت رو نگاه که می کنه انرژی مثبت زیادی میگیره ازش .ان شا الله که همیشه وجودت سرشار از انرژی مثبت باشه. ان شا الله که بقول استاد اینقدر روی قانون هستی کار کنیم که جزیی از وجودمون بشه و در جای جای ذهن و روحمون نفوذ کنه و بعد در زمان مناسب تراوش کنه و زکاتی بشه برای درکمون. بهترین ها رو برات آرزو میکنم
به نام خدای مهربان و بخشنده 🙂🌷
سلام
به به همون صحنه اول و اون جعبه های تخم مرغ نشان از این همه فراوانی و نعمت
نعمتهای فراوان خداوند و حالا هدیه به همسایه های عزیز از این محصولات بهشتی و پر از عشق
نوش جانشون
وای تخم مرغهای گنی ها عین خودشون سِرتقن 😄که نمیشکنن و اینقد محکمن
چه هوای after rain عالی چه حسی ، چه عطری
و باز هم unboxing که یکی از لذت بخش ترین قسمتهای زندگی در بهشتمونه که برام تداعی فراوانی و وسایل جدید و ایده های نو رو داره
و به وجود آمدن خوسته های جدید در درونم و اینکه توی هر بار unboxing قراره یه کار راحت تر پیش بره و لذت بخش تر بشه
و همیشه راه های ساده تر وجود داره
خدایا شکرت
وای استاد چقدر شما به همه چیز و همه کس و همه ذرات اطرافتون عشق میدید
ما که از قاب این گوشی شما رو هر بار میبینیم وجودمون به وجد میاد ، حتی اون مرغ و خروسها هم چنان احساس ارامش و عشق میکنن که یکسرره دنبالتونن و هر بار به نوعی بهشون عشق و انرژی مثبت میدید مثل اون مرغ گوگولی که زیر بغلش رو میخارونید و میره تو خلسه😃
اون جیل و جو که اصلااز بغل شما دو نفر نمیرن اونورتر
خدایا شکرت از این همه عشق
وای که من عاشق این تیپ ارتشی کماندویی هر دو تون هستم
مریم جون چقدر بهت پیاد این لباس ،البته اون بلوز مشکی که پولک داره هم خیلی خوشگل بوده😊😍
اصلا دلم نیومد که باز تحسین نکنم تیپتون رو خیلی ماشالله خوش تیپی مریم عزیز
و حالا صندلی جدید، چه کاور خفنی و چه کیفیتی داره صندلی ،
شما اصلا قبل از اینکه یه چیزی خیلی داغون بشه جایگزینش میکنید و خودتون رو لایق هر چیز بهتر و آسونتر میدونید و این هم باز درس بزرگگی داره برام
و چیزهایی میگیرید که برای آسایش و راحتی باشه
آخ چقدر خوب گفت مریم عزیز که بشینی روی صتدلی توی طبیعت دفتر وقلمت هگ برداری و هدف گذاری کنی و تجسم کنی لحظه رسیدن رو
و چقدر همزمانه با جلسه ۶ قدم اول درباره هدف گذاری که دارم دوباره کار میکنم
شکرت خدایا این هم باز یه نشانه خوب 😊
Wow ,😃از این چادری که بر پا کردید ، وای چه جنسی و کیفیتی و چقدر راحته درست کردنش
وای بری شب توی اون و در دل طبیعت پرادایس با صدای پرنده ها و باد و نسیم و فقط تو باشی و خدای خودت 😍
چقدر شما هر روز یه ایده جدید یه بهبود یه آسایش
و اینکه استاد عزیز به قول خوشون صد بار از این کیفیت چادر میگه که چقدر خوش دوخت و اندازه ست
و باز درس تکرار و توجه به کوچکترین چی هایی که به ما احساس خوب میده و سپلسگزاری بابت داشتنشون حتی وقتی مثل استاد غرق در این همه نعمت و فراوانی هستی
چون شکر نعمت نعمتت افزون کند
آخ استاد سپاسگزارم سپاسگزارم ، چقدر از شما یاد گرفتم که ذره بینی به نعمتهای اطرافم نگاه کنم و ناخوداگاه دیگه یه وقتایی یه چیزایی رو شکر میکنم و خوشحالم براشون که اطرافیانم با تعجب نگاهم میکنن انگار که خوب که چی ، حالا مثلا یه ابره دیگه ،یه چاییه دیگه چرا جو گیری ، اینو از نگاهشون میفهمم
ولی من میدونم که این یه قانونه و خداروشکر که دارم سعی میکنم که توی لحظات بیشتری توی این حس بمونم که میدونم احساس خوب و شکرکزاری = اتفاقات خوب
عزیزان چقدر این همکاری و عشق بینتون رو تحسین میکنم هر بار که اینقدر با هم هماهنگید توی انجام هر کاری و این رابطه سراسر عشق و باور شدن و بودن چنین رابطه رویایی و هماهنگی با هم و احترام متقابل به هم ❤
اینجا دیگه داره به شهر میشه ، شهر پرادایس
وای اول که داشتید این سازه رو بنا میکردید فکر کردم قراره کمپ بچه های دوره حدید توی پرادایس باشه😃
بازم کار رو راحت تر کردن و لذت بخش تر کردن با ابزاری کارامد ، یه کارگاه نجاری با یه viewزیباتر به طبیعت با پنجره های بیشتر و نور بیشتر و فضای بزرگتر
وای که چه چیزهایی قراره بسازید اونجا
استاد شما کم کم توی نجاری اصلا حرفه یی شدید ، چیزی که قبلا اصلا دست به آچار نبودید به قول خودتون و حالا با طی کردن تکامل چقدر پیشرفت کردید
چقدر یاد گرفتم من از این رفتار شما
خود من توی یه برنامه کامپیوتر اصلا سررشته نداشتم ولی دوست داشتم یادش بگیرم بخاطر کارم و حتی شکل برنامه ش هم تا اونموقع از نزدیک ندیده بودم اصلا صفر صفر
تا اینکه کم کم رفتم خودم یاد گرفتم اولاش خیلی سخت بود ، البته هنوزم خیلی کار داره تا یاد بگیرم
ولی بدون کلاس اینقدر رفتن تو دلش تا یه کم پیشرفت کردم و چقدر برام لذت بخش بود وقتی یه چی ایی درست میکردم از اون برنامه که کسی که چند ساله داره کار میکنه انجام میده
طوری که صاحب کارم خیلی تعجب میکرد و خوشش میومد
میدونید استاد من این رو از شما یاد گرفتم که توی یه چیزایی هیچ سررشته یی ندلشتید ولی رفتید و یادش گرفتید و هر بار بهتر شدید از قبل
چه نجاری ، چه بهبود ظاهر خونه ،چه رسیدگی به درختها و…
خدارو هزاران بار شکر ، چقدر برام خوبه این یادآوریها
چقدر درس، چقدر فهمیدن قانون تکامل و لذت بردن از کوچکترین چیزها و موفقیتها مهمه
خدایا شکرت برای برکتهای این فایل و این قسمت هم
هر دوتون رو بی نهایت دوست دارم ، به امید روزی که از نزدیک ببینمتون با کلی نتیجه های خوب 😊😍
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌴🌴🌳🌳🌲🌲🌱☘️🍀☘️🌿🌿🌾🌵🌵☘️🍀🍀🍀🌲🍀🍀☘️☘️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌲🌲🌲🌹🌹🌹🌹🌲
بنام خداوند جانآفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی
سلام خانم شایسته مهربان و دوستداشتنی
سلام دوستان هم فرکانسی
سریال زندگی در بهشت قسمت صد و شصت و سوم
ابتدای سریال هم خانم شایسته مهربان از پروژه ساخته ثروت از طریق مرغ و تخممرغ و جوجه پرده برمیدارد خدای بزرگ دقیقاً یادمه روز اولی که جوجهها رو گرفته بودن و توی ظرفها ریخته بودند و جوجه های کوچولو کوچولو کوچولوهای بودند باورم نمیشد که یه روزی به این حد برسند که اینهم تخممرغ ایجاد کند که استاد بخواهد دیگه هدیه بده ،چونکه نمیتونه این حجم زیاد رو خودش استفاده کند و به همه هدیه میدهد.
حالا اگه کسی مثل استاد انقدر بینیاز نبود میتونست ازشون ثروت بسازد ولی استاد به بینیازی رسیدهاند نیازی ندارند ،بیشتر از اینها را هدیه داده اند، اینجا هدیه میدهی اینها را به همسایههای او مرحبا چه بستهبندی قشنگی اصلا باوری نیست که چونکه هدیه است توی یه بسته بندی معمولی و عادی بذاریم و هدیه بدهید، ولی استاد در همه زمینه ها میگه من استاندارد هم بالاست من به کمتر از بهترین قانع نیستند و اینجا هم میاد میره بهترین و شیکترین و شکیلترین بستهها را میگیره که بده هدیه به همسایهها شد تخممرغ را این درس خیلی بزرگی داریم که شما حتی اگر هدیه هم میخواین بدین سعی کنید اون رو در بهترین حالت ممکنش،در بهترین حالت ممکن اون هدیه رو بدید شیکترین بستهبندی بهترین حالات و بهترین شرایط ممکن و احترام حتی نوشتهای با عشق را هم داخلش بزارید و بدید به کسانی که قراره هدیه را دریافت کنند ،چقدر قشنگه اگه ما هدیه هم میخوایم بدیم عشقمان را داخل هدیه بزنیم و اون نوشته ای در یک برگ کاغذ کوچک هست. خیلی ممنون و متشکر از شما دو زوج الهی همه چیتون یادآوری بهترینهاست برای من که استانداردهام رو ببرم بالا در همه زمینهها حتی هدیه دادن هدیه دادنهاتون هم متفاوت هست از بقیه، خدایا شکرت بابت این درک عالی و بینظیر
امروز داشتم یکی از قسمتهای قانون آفرینش را گوش میکردم اونجا شما گفتیم که آقا من عاشق شنا هستم اونجایی ک میگین و یکی از دوستانتون میریم توی استخری بوده برای آتشنشانی بوده قرار بوده برید اونجا شنا کنی و میگید که عاشق شنا بودم و تعریف میکنید از پاکی و زلالی آب و اونجا و اینکه حالا شنا کردین و خیلی مثلاً حالا بیشتر موضوع جلسه درمورد تجسم نقطهی پایانی بود ،جلسه پنج دوره دوم قانون آفرینش ویرایش جدیدی بود، که گفتم ببین استاد اون زمان خیلی خوشحال بوده و تحسین میکرده از اون که رفته توی استخری شنا میکرد ولی الان یک دریاچه داره که هم آب زلال داره و یک دریاچه نه یک استخر و گفتم ببین خواستههای ما طوری هستند که میتونند بهحقیقت بپیوندند و الان برای استاد به حقیقت پیوسته است، اگر همون سال نود و سه یکی میاومد با استاد میگفت آقای عباس منش من خود خود خدا هستم و به شما میگم که شما بعد هفت سال بعد هشت سال همچین شرایطی رو خواهید داشت نمیدونم استاد باور میکرد یا نه ولی من مگر میبودم باور نمیکردم میگفتم ببخشید خزعبلات چیه؟ ولی استاد مسیر رو درک کرده بود و به او درکش میدونست که به این میرسد و این رو جهت یادآوری به خودم گفتم جهت یادآوری به خودم گفتم خواسته های ما برای این آمده اند که به حقیقت بپیوندند
خدای من پردایس بعد از هفته باران چقدر زیبا شده after rain ، نمیخوام از باور کمبود بگم ولی ما امسال بارون زیادی توی شهر ما نداشتیم خیلی دلم لکزده برای یک بارون چند روز و چند روز ولی خدا رو شکر که شما از این نعمت برخوردار هستید و من با توجه کردن به اینموضوع قطعا در مدار درکتون قرار میدهد و از این بابت خدا را شکر میکنم که در مسیر درک قوانین بعد از یه افتر رین قرار بریم on boxing داشته باشیم و خدا میدونه جریان چیه، جریان خونهها چیه چه هدایتی پس اینهاست میدونم که اتفاقات خوبی در آینده میافتد .
ولی استاد دفترچه را برمیدارد و شروع میکنند به برپا کردن اولین چادر چقدر زیبا چه رنگ زیبایی را انتخاب کرد و چقدر مشخص کیفیت تجهیزات بالاست و اینهم برمیگرده به این که شما به کمتر از بهترین راضی نیستید و دوست داشتید که همیشه بهترین را داشته باشید و بهترین سفارش میدهد و بهترین کیفیت را دریافت میکند خدایا شکرت
اما پروژه بعدی on boxing بعدیای که هیولا خدای من چی قرار باشد چی قراره اتفاق بیفتد و کار شروع میشود و دو نفر از بهترین مخلوقات الهی دستبهکار میشن تا اون ایدهای که بهشون الهامشده و انجام بدهد شروع میکند دفترچهای راهنما مسیر کارش و شروع میکنند براساس دفترچه راهنما دونفری قدم به قدم گام ب گام میروند جلو، خانم شایسته میداند که وظیفه دیگهای هم داره آشپزی یادس از این مسئله نمیره و میگه من باید برم آش جو درست کنند و میگه من موازی میرم اون کار انجام میدهند و موازی با هم اینکار رو انجام میدم، چونکه عاشق کارکردن، عاشق یادگیر،ی عاشق همراهی با استاد، عاشق درک از محضر استاد و اینو من بارها و بارها و بارها در وجود ایشان میدیدم که از لحظهلحظهی بودن با استاد سعی میکنه یاد بگیرند یاد بگیرند و یاد بگیرند همینطوری که من دارم از لحظهلحظهی فایلهای استاد یاد میگیرم و ایشون هم به صورت موازی آشپزی شروع کنه و برمیگردی کمک استاد پروژه شروع میشود بزرگ سنگین تا حالا این کار را نکردهاند هیچ تجربهای در این مورد ندارد ولی میگن ما میریم و تو دل مسیر یاد میگیریم و خیلی درس داره برای من که استاد در زندگی دنبال کارهایی که حتما باید قبلاً تجربه کرده باشند نیستند و همیشه میرند تو دل کارهای جدید میره میگه میریم تجربهاش میکنیم و تو مسیر یاد میگیریم که چه کار باید بکنیم و اینبار هم ازین قاعده مستثنی نیست استاد میگه میریم و تو مسیر یاد میگیرد حتی جاهایی اشتباه شاید رفتن اذیت شدند ولی درسش رو گرفتند قانون همین شما اگر اشتباه هم بکنیم ولی درسش رو میگیریم سه ساعت و خردهای کار طول میکشه هنوز اتمام کار نرسیده هنوز تا اتمام کار زیاد مونده و دراینبین مرغ و خروسها و بوقلمونها هم تو دستوپا هم دارند کمک میکنند هم دارند نظارت میکند ولی باز باید کار انجام بشه آخه شوخی نداره کار باید انجام بشه و در حضور ناظرین بسیار زیاد کار پیش میرفت تا جاییکه دیگه شب میشه و از نور استفاده میکنند. خانم شایسته خیلی زیرک و ناقلا هستید جاهایی که میبینید کار سخت خیلی راحت نیست به استاد مهربانمان میسپارید و ایشونم با کمال میل میگه عشقم عاشقتم من انجام میدهم این یعنی عشق عشق بدون وابستگی و استاد میشه استا بنا و خام شایسته اینجا میشه کارگر چرا چون کاری مقداری سخته و خوب استا بنا و کارگر با هم کار پیش میبرند و پیش میبرند و پیش میبرد کار به یه جایی میرسید و با هم مشورت میکنند که ادامه بدهد یا نه، ولی اون عشق به یادگیری عشق به تکامل اجازه نمیده هر دو با هم موافقت میکند که کار را به یک جایی برسد به سرانجامی میرسونن و اون کار انجام ولی هنوز تمام نشده هنوز پروژه تمام نشده ولی کلی درسی ما تا همینجا یاد گرفتند اینک عشق با هم چقدر میتونه خوب کار کرد که در مسیر یاد میگیرید اصلا قرار نیست ما کاری رو انجام بدیم و هر بار و هر بار هر بار تجربه کنیم نه در دل کارهای جدید میریم و تجربهاش میکنیم حالا اگرم اشتباه کردیم درسشون بگیریم
و ادامه فردا صبحش استاد ستایشگر خدایی است که روز آفتابی را بعد از چندین و چند روز باران هدیه داده به ایشون و همیشه این اخلاق استاد رو من خیلی تحسین کردهام که همیشه همیشه سپاسگزار ند و هیچوقت هیچوقت هیچ نعمتی برای استاد تکراری نیست حتی و نعمتی که هر روز میبینیم هوای بارانی پردایس و هوای آفتابی پردایس ولی براش تکرار نمیشه و مجددا که میبینه سپاسگزار و ستایشگر ربی است که اون رو بهش هدیه داه است .
و من هم باید یاد بگیرم و هر روزیکه از خواب بیدار میشم به خاطره بینهایت نعمتی که خدا به من بده سپاس گذار باشم شاید بعضیها مواقع یادم بره ولی به خودم یادآوری کنم امروز و بابت همین نعمت سلامتی همین قدم زدن همین پاهایی سالم و هزارانهزار نعمتی که دارم خدا را سپاسگزار باشیم و هیچ موقع برای من تکراری نشه همینطور که برای استاد تکرار نشده.
و روز بعدش پروژه تکمیلشده رو میبینم زیباست واقعاً مثل یک کاخ میمانند اصلا باورکردنی نیست که این همش اسمبل شده همش تیکه تیکه سرهم شده و همچنین کاخ زیبایی رؤیایی سفیدرنگی واقعاً تالار پارتی است کاخ پارتی من اگه باشم میام اونجا میگم استاد پارتی نمیخواهم، فقط بشینم و شما برایم حرف بزنین فقط من بشینم اینجا و از نزدیک زندگی زندگی شما را ببینم و درس بگیرم و لذت ببرم و لذت ببرم.
و تالار پارتی شده کارگاه نجاری کهی روز اولش و یه اره شروعشده روز اولی که قرار بود درختای پردایس را جمع کند ولی بهمرور بهمرور با تکامل همین مسیر طی شد و طی شد و طی شد و الان شده یک کارگاه با یک عالمه کالای باکیفیت و بینظیر و عالی.
خدایا حالا در ادامه قرار توی کارگاه نجاری چه اتفاقی میافتد قرار اصلا کارگاه نجاری چی بشه و چه الهامی به استاد شده باید نشست و دید.
نشست و دید و لذت برد این زیبایی بینظیرش از اون دو تا ماشین بینظیری که پارک شدهاند از این کروت قشنگ قرمز رنگ زیبا از مرغ و خروسها ازین دوتا بوقلمون که یکیشون همیشه باد کردهاست و یکی دیگه آروم را از مرغی که وقتی نوازشش میکنی زیر بالا شو چشاشو میبنده و استاد چقدر قشنگ درآوردی ادای اون رو استاد عاشقتم بااین بانمک بازیهات استاد خود خود نمکی و عزیزم عاشقتم من استاد و این از عزتنفس استاد برمیآید که انقدر قشنگ و زیبا میاد بیان میکند عاشقتم عاشقتم چقدر زیبا است و فقط باید از هر چیزی که تو اون پردایس اگه بارون ندارم لذت ببرم از بارون که تو اونجاست اگه افتر رین ندارم از افتر رین پردایس لذت ببرم، اگه دریاچه ندارم از دریاچهی استاد لذت و تحسین کنم و تحسین میکنم و خدا را سپاسگزار باشم برای این مسیری که وجود دارد که اگر همه ما با همان باور و ایمانی که استاد و خانم شایسته مسیر و رفتن بریم حتما برای ما همچین به بهشتی دور از دسترس ولی نکتهش اینجاس همون باور همون نکتهش اینجاست همون باور همون ایمان .
خیلی زیبا بود خیلی لذت بردم و دلم خیلی تنگ شده بود برای سریال زندگی در بهشت قسمت دیگهاش که باز به ندای دلم پاسخ گفته خدا و یا فایل زیبای دیگه از زندگی در بهشت برایم اومد و لذت بردهام و لذت بردم و لذت بردم خدایا شکرت خدایا شکرت استاد جان خیلی آموختم از این دانشگاه بینظیر خدایا شکرت خدایا شکرت که زیباییها را به ما نشان میدهیم چون خودت زیبا هستی و طالب زیبایی استاد جان سپاسگزارم خانم شایسته سپاس، دو فرشته الهی دستمریزاد خدا قوت
و به امید دیدارتون در قسمت بعدی سریال زندگی در بهشت
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
💜💙💚💛🧡❤️💜💙💚💛🧡❤️
سلام داداش حسن عزیزم
چقدر درس داشت برام کامنت تون با عشق کلمه به کلمه اش رو خوندم و درس گرفتم.
در مورد هدیه دادن اینکه در بسته بندی شیک و زیبا و با نامه ای پر از عشق و محبت و از بهترین چیزهایی که داریم هدیه بدیم ، خیلی درس گرفتم ممنونم
در مورد شنا کردن استاد و حالا خلق یک دریاچه زیبا، بهم این اصل رو یادآوری کرد که تمام خواسته های ما اجابت شده هستن فقط با طی کردن تکامل باید در مسیرشان قرار بگیریم.
چقدر عالی رفتن توی دل تجربه های جدید رو توضیح دادین ، تحسینتان می کنم.
وقتی از افتر رین و احساس تون گفتین چقدر درک تون کردم ، خدا رو هزاران مرتبه شکر که ما بخاطر وجود نعمت سریال زندگی در بهشت می تونیم تمرکزمون رو بذاریم روی خواسته هامون.
واووووو. اصلأ اون تالار عروسی یا پارتی که من رو دیوانه کرد اینکه استاد اینقدر. تمرکزش بر زیبایی ها و لذت بیشتر بردنه.
خدا رو هزاران مرتبه شکر برای نعمت وجود استاد عزیزم
خدا رو هزاران مرتبه شکر برای نعمت داشتنت داداش عزیزم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترین ها را برایتان خواستارم
سلام بر بهشتیان ساکن زمین
خدایا شکرت برای دیدن این همه زیبایی
خیلی سپاسگزارم از شما عاشقان طریقت که این سریال زیبا را تهیه می کنید. من هم به اتفاق عزیز دلم با کلی شوق سپاسگزاری بهترین سریال زندگی را به تماشا می نشینیم و لذت می بریم خدایا شکرت که با رعایت قوانین الهی و درک درست سیستمی عمل کردن این قوانین می توانم زندگیم را خلق کنم. برای عدالت خدا و نشان های زیبایی که برایم می فرستد بسیار سپاسگزارم. هر چه از این سریال دیدم همه حس عالی و آگاهی و عشق و دیدن زیبایی های بیشتر و بیشتر بود. خیلی سپاسگزارم از شما عاشقان طریقت خدایا شکرت برای این همه زیبایی
سلام به استاد و خانم شایسته عزیزم.
امروز ۳ اردیبهشت روز معمار رو به مریم خانم عزیز تبریک میگم.
سلام میکنم به استاد عزیزم و مریم خانم شایسته و تمام دوستان همفرکانسی و باارزشم
یک هفتهای شد که قسمت جدید این سریال آپلود نشد، دلم تنگ شده بود، هم برای شما استاد و خانم شایسته و هم برای تجربیات جذاب جدید و هم برای نوشتن کامنت
خب همین اول کار با این همه تخممرغ مواجه شدیم که قطعا نماد فراوانیه، نماد به ثمر نشستن نتیجهی دلخواهه، اینکه ما خودمون اون تخممرغهارو خریدیم و گذاشتیم توی دستگاه و مراقبت کردیم تا جوجهها بهدنیا اومدن، بعد اون، اونهمه خونههای متفاوت براشون ساختیم که طبق قانون تکامل رفتهرفته بهتر شدن، و حالا وقت بهره برداریه، نعمات و فراوانی خداوند رو به چشم دیدیم که در جایجای این پارادایس تخممرغ وجود داشت که رفتهرفته جاشون کشف میشدن، براشون احترام قائل بودیم چون نعمتهای خداوند بودن و بخاطر اینکه خراب نشن حتی چوبهای پلچوبیمون رو کندیم تا تخممرغهارو از زیرش دربیاریم و و و و . . . حالا انقدر به خودکفایی رسیدیم که داریم به همسایههامون هم تخممرغ میدیم، همراه یک نوشته، خانم شایسته وقتی درمورد این نوشته حرف زدین یاد اون چند خانوادهای افتادم که به پارادایس اومده بودن و در آخرین روز، خودشون خونه رو تمیز کردن و یک نوشته برای تشکر گذاشتن، چقدر این کار پسندیدهست، خدایا صدمیلیارد مرتبه شکرت
ایجانم، بالاخره ما این دریاچهمون رو بعد یک هفته دیدیم، بوقه رو ببینید که تا کجا اومده، داره مزد شجاعتش رو میگیره و چون زده به دریاچه، هم میتونه لذت آبتنی رو بچشه و هم میتونه بیاد کنار خونه و از این قسمت پارادایس دیدن کنه، باقی مرغ و خروسها از همچین امتیازاتی برخوردار نبودن چون جسارت انجام این کار رو نداشتن، خداااای من، لوپی رو چطوری میدوه😍
ای بنازم این ثروت معنوی رو، این عزتنفس رو، با اینکه صندلی داشتین ولی چون گود بود و راحت نبود، یکی دیگه سفارش دادین، و چقدر ارزش قائل میشید برای خریدهاتون (نعمتهاتون) و باحوصله، کلی امتحانش میکنید و از محسناتش میگید و کیف میکنید
ایول، محفظهای که برای خروج مرغ و خروسها تعبیه کردیم هم جواب داده، چقدر همهشون با اشتیاق و بدوبدو ازش خارج میشن و میرن که از این طبیعت زیبا لذت ببرن، خدایا شکرت
و حالا پروژه جدید داریم، بقول خانم شایسته هرروز یه سازهی جدید، چقدر همیشه مشتاقید برای این تجربهها که عموما هم کارهای فیزیکی هستن، ولی شما در ساعتهای طولانی روشون کار میکنید و همیشه هم خوشانرژی هستید، واقعا تحسینبرانگیزه، بوقی هم که ناظر کیفی پروژهست😍
بالاخره گرفتم جواب این سوال رو که این پروژه برای چی هست اصلا، که دیدم بله، کارگاه نجاری به اینجا منتقل شده که پر از پنجرههای زیبا و فضای دلبازتریه، خدایا شکرت
خیلی ممنونم اول از خدا و بعد از شما استاد و خانم شایسته که این فایل رو هم با ما بهاشتراک گذاشتید
انشاالله همیشه به یاری خداوند شاد و موفق و خوشبخت باشید
خدایا صدمیلیارد مرتبه شکرت🙏❤
سلام استاد عزیز. خدا هزاران بار سپاسگزارم که شما را دستی برای هدایت و موفقیت و آرامشم قرار داد به خدا آگاهی های بسیار گرانی را ارزان به ما میدهی اما تا نشوی آشنا زین پرده رمزی نفهمی ای بلا. اینو خودم سرودم عذر میخوام چون واقعا درک مطالب و کارها را و دیدگاه و افکارتان در تمامی روز های زندگی در بهشت نمایان است و هر کسی که راز پشت پرده را بداند هر لحظه به دنبال دست هدایتگر الله میشود. هر لحظه فکر و باور در هر روز از زندگی شما رو دنبال میکنم و جوری وابسته شدم که دیگه هر روز باید یه کامنتی چیزی بنویسم. استا چند وقته خوابتون رو میبینم که اومدم آمریکا برای دیدنت و جالبه جوری با هم رفیق شدیم که انگار رفقای صد ساله هستیم جوری با هم حرف میزنیم و میخندیم که انگار جز رفقای قدیمی ی هستیم که سالها از هم دور بودیم. باور میکنید که تو خواب آنقدر از دیدن شما حوشحالم که میگم وای چقدر خوشبختم چقدر خوبه چقدر باحاله. نمیدونم چی بگم ولی به شدت منتظرم تا روزی برسد که از نزدیک مانند دو دوست قدیمی با هم قدم بزنیم و دربارهی قوانین الله حرف بزنیم. الله اکبر چقدر زیبای و جذابیت در کلمات و رفتارتان با خانم مریم را میبینم منم هر روز با عشقم و عزیز دلم و خانمم همینجوری حرف میزنم و جالبه خانمم هم بهم میگه عباس منش تو رو چکار کرده بهم شک کرده میگه نکنه دنبال زن دیگری میگردی که اینقدر قربون صدقه من میری به خدا دمت گرم استاد عزیزم. مثل همیشه در پناه الله متعال همیشه سالم و پیروز و سعادتمند و خوشبخت باشید
به نام الله که نام او آرامش دهنده قلب هاست .سلام به استاد حسین و مریمش
.من تو این کامنت فقط میخام زیبایی های این فایل رو بشمرم .اول از همه خدایا شکرت برای این سایت که برای ما ماَمنی شده پر از فایل ها و مطالب عالی تا هر لحظه که خواستیم وارد سایت بشیم و ازش لذت ببریم این سایت شده اینستای من
دوم خداروشکر که استاد فایل هارو با کیفیت بالا آپلود میکنن ، تا شفاف و واضح تجسم وتصور کنیم این همه نعمت رو
سوم اینکه خدا رو شکر برای اون تخم مرغ های ارگانیکی که توی بهترین حالت ممکن تولید شدن توی هوا و انرژی مثبت و عشق و تمیزی و زیبایی یعنی تو بهشت
چهارم خداروشکر برای اون همسایه هایی که این تخم مرغ ها رو با این بسته بندی ها و یادداشت دریافت میکنن
چهارم خداروشکر برای مدل موی جدید مریم جان با اون گیره قشنگش
پنجم خداروشکر برای اون لباس قشنگت
ششم خداروشکر برای آشپزخونه تمیزو شیک و وسایل توی آشپزخونه
هفتم خدایاشکرت برای عشق بین استاد حسین ومریمش
هشتم خدایاشکرت برای خونه ی روی آب واقعا تجربه بی نظیری هست
نهم خدایاشکرت وقتی دربازشد واومدین بیرون واقعا هوای اونجا رو حس کردم وبه صورتم خورد
دهم خدایاشکرت برای رنگ سبز درخت های دور دریاچه
یازدهم خدایاشکرت برای زندگی تو طبیعتی که صاحب اختیارش خودتون هستین .من خودم برای چندساعت که توی طبیعت میرم تا چند روز حسم عالیه حالا اگه اون طبیعت در آن واحد همه چیو باهم داشته باشه که پرواز میکنم
دوازدهم خدایاشکرت که استاد داره این کامنتو میخونه😉😍
سیزدهم خدایاشکرت که برای سلامتی و انرژی استادحسین ومریمش
چهاردهم خدایاشکرت برای اون بوقلمون سفید و تمیزو کنجکاوی که پرید تو دریاچه و دوش گرفت
پانزدهم خدایاشکرت برای سینک ظرفشویی ومیز کنار دریاچه
شانزدهم خدایا شکرت برای چمن های بهشت
هفدهم خدایاشکرت برای اون مرغ احساسی
هجدهم خدایاشکرت برای چشم های مرغی استاد
نوزدهم خدایاشکرت برای بسته های جدید
بیستم خدایاشکرت برای ماشین سانتافه
بیست و یکم خدایاشکرت برای وسایل جدیدی که به بهشت اضافه شد
بیست و دوم خدایاشکرت برای همکاری درصلح و صفای شما
بیست وسوم خدایاشکرت برای اون ناظر کیفی که اونجا قدم میزد ( بوقلمون)
بیست و چهارم خدایاشکرت برای آش جو مقوی
بیست و پنجم خدایاشکرت برای ادامه دادن مسیری که شروع کردین
بیست و ششم خدایاشکرت برای صدای خنده های زیبای مریمِ استاد که تو بهشت میپیچه
بیست و هفتم خدایاشکرت برای یه صبح زیبای دیگه
بیست و هشتم خدایاشکرت برای اون پنجره های خوشگل
بیست و نهم خدایاشکرت برای افتتاح کارگاه نجاری بهشت
سی ام خدایاشکرت برای وسایل نجاری
خداهدایتگر همه ما به سوی بهشت🤩