سریال زندگی در بهشت | قسمت 168

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار حسین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

سلام به استاد عزیز و سرکار خانم شایسته

خدارو شکر میکنم که با شما هستم و شما رو دارم

خدارو شکر بخاطر اینکه من توسط خانمم با شما اشنا شدم .من حسین از شهر همدان هستم .من پروتوزیست لابراتوار دندان هستم .حدود یک سال و چند ماهه که با شما اشنا شدم و دارم با اشنایی و اجرای قوانین و تغییر باورها، وارد ارامشی بسیار بسیار لذت بخش از لحظه لحظه زندگیم میشم .با فایلهای رایگان شما ،خیلی چیزها یادگرفتم ،بزودی قصد دارم ،دوره عزت نفس رو خریداری کنم و همچنین دوره های ثروت ۱،۲,۳

قبل از اشنایی با شما من همیشه دوست داشتم یک زندگی شبیه زندگی سریال زندگی در بهشت رو تجربه کنم اما الگوی مناسب و واقعی تا بحال تو زندگیم ندیده بودم باتولید محتوا و ساخت سریال زندگی در بهشت شما این باور رو در من بوجود اوردین که ،بله میشود و امکان دارد که انسان بتواند خانه ای روی اب داشته باشد ،دریاچه ای به اون زیبایی درختانی به اون شکوه و عظمت سبزه زاری به اون خوش رنگی داشته باشه .

استاد عباسمنش شما خیلی به من کمک کردین

که دست یافتن این نوع ارزوها ،برایم دست یافتنی بشود .

شما با بدست اوردن این همه نعمت و ثروت به من اموختین که همه انسانها لایق ثروت و بهترین ها هستند

وقتی اون همه لباس رو خریداری کردین و حتی تو خاطرتون نبود که خیلی هاشو دارین

این بمن کمک کرد که من هم اینقدر باید ثروت بسازم که بقول شما دیگه لبریز بشم

دیگه چشم و دلم سیر بشه از اینهمه ملک ، ماشین و لباس و ….

من متولد ۱۳۵۹هستم و همسن شما هستم

اما من همیشه ظرف ثروتم سوراخ بوده

همیشه ترمزهایی تو زندگیم بوده که نتونستم چرخ زندگیمو با سرعت بیشتری بحرکت دراورم

استاد ،من از یه جهنمی خودمو نجات دادم که الان وقتی دارم تایپ میکنم چشمانم پر از اشک شده

همه ثروت و دارایی مو من از دست دادم

خودمو همیشه تخریب کردم واسه خودم ارزش قائل نبودم خودمو دوست نداشتم

باور ثروت ساز من خیلی خیلی محدود بودن

عزت نفس من لگد مال شده بود

یه زمانی وقتی از خواب پامیشدم فقط و فقط ارزوی مرگ میکردم

فقط دنبال راهی برای خودکشی بودم

چهار سال پیش همسرم ازم جدا شد

خونه ام از دستم رفت

خیلی چیزها رو ازدست دادم

تهی و خالی شده بودم ……….

اما کم و بیش با همسرم ارتباط تلفنی داشتم

تا اینکه توسط ایشان با شما اشنا شدم

وقتی یواش یواش خودمو پیدا کردم دروازه ای از امید و ارزو و انگیزه برویم باز شد

با کمک فایلهای شما اینقدر سریع و خوب خودمو پیدا کردم که من و همسرم تصمیم داریم بزودی دوباره با هم ازدواج و زندگی کنیم

ابانماه ۱۳۹۹ من ماشین تقریبا گرون قیمتی خریدم

من از فروردین ماه ۱۳۹۹ بطور جدی با شما اشنا شدم و همون اویل راه ،سیگار رو ترک کردم

الان چهارده ماهه که سیگار رو ترک کردم

استاد نمیدونم چطوری از شما که خیلی برام محترم و عزیز هستین و خداوند مهربونم تشکر کنم من هر روز با فایلها و صدای شما، روزم رو اغاز میکنم و خیییییییییلی حالم خوبه وانگیزه دارم

در ضمن میخوام کسب کار دیگه ای رو شروع کنم

چون تنها دلیلیش اینه که خیلی بکار فعلی خودم علاقه ی زیادی ندارم

در اخر بازم خدا رو شکر میکنم بخاطر اشنایی من باشما و این قوانین

به خانم شایسته مهربون و پر انرژی و دوست داشتنی که مثل خواهر خودم دوستش دارم سلام میرسونم

امیدوارم که بزودی روی ماه هر دوی شما رو ببینم

خدا نگهدارتون باشه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️

 

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    489MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

216 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ملیحه محمدی» در این صفحه: 1
  1. -
    ملیحه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1621 روز

    چه هوایی … چه طلوعی!

    جانم …

    باید امروز حواسم باشد

    که اگر قاصدکی را دیدم

    آرزوهایم را

    بدهم تا برساند به خدا …!

    به خدایی که خودم می‌دانم!

    نه خدایی که برایم از خشم

    نه خدایی که برایم از قهر

    نه خدایی که برایم ز غضب

    ساخته‌اند!

    به خدایی که خودم می‌دانم!

    به خدایی که دلش پروانه‌ ست …

    و به مرغان مهاجر

    هر سال راه را می‌گوید !

    و به باران گفته ست

    باغ‌ها تشنه شدند …!

    و حواسش حتی

    به دل نازک شب بو هم هست!

    که مبادا که ترک بردارد …!

    به خدایی که خودم می‌دانم

    چه خدایی … جانم …!

    “سهراب سپهری”

    استاد عزیز سلام و درود، چقدر این فایل درس داشت، درس زندگی، درس عاشقی با خدایی که اگر باورش کنی اگر با تمام وجودت به او اعتماد کنی، آنوقت تو را به درجه ی از فراوانی میرساند که قابل شمارش نیست و در ذهن تو نمیگنجد.

    خدایی که خود می‌گوید : اگر تمامی درختان قلم شوند و تمامی دریاها مرکب گردند قادر نخواهید بود تا نعمتهای مرا بشمارید.

    و این قسمت از سریال زندگی در بهشت درست همین درک را برایمان به همراه داشت.

    درک از خدایی که بسی غفور، رحیم، بخشنده، مهربان و….. است.

    چه خوب که با شما همراه هستیم و می‌توانیم به این درجه از آگاهی برسیم و ذهنمان را به روی فراوانی ها بگشاییم ،ذهنی که او را با قانع بودن به آنچه که هست، پُر کرده اند.

    از کودکی به ما گفتند: که بچه پایت را به اندازه ی گلیمت دراز کن، گلیمی که کوچک بود و از کوچکیش، وقتی شکایت میکردیم می‌گفتند :که خدا خواسته است، قَدرِمان همین است و ما باید راضی باشیم به رِضایش….

    آخه این چه رِضایی بود، که می‌گفت: خدا عادل نیست، خدا بعضی ها رو دوست دارد و برایشان نعمت های بسیار قرار داده اما برای دسته ی دیگر نه؟؟؟!!!!

    استاد تمام حرفهای شما از دل می‌آید و بر دل ما می‌نشیند، حرفهایی که بوی خدا می‌دهند. چه خوب که شما را پیدا کردم تا خدای واقعی را بشناسم،نه خدایی که از خشم، غضب، بلا، مصیبت، غم، اندوه، عذاب، آتش و سوزاندن و……. برایم ساخته بودند.

    چقدر این کلام شما زیبا بود و چه اندازه واقعی که تا به ثروت و فراوانی نرسی، هرگز و هرگز نتوانی که ببخشی و بگذری از آن.

    درست مثل کسی که روزه است.

    در آن زمان هر چیزی برایش بسی بزرگ و دوست داشتنی می‌آید، گاهی حتی آب هم برایش عطر و بوی خاصی دارد، با حسرت به کسانی که در حال خودن و آشامیدن هستند، نگاه می‌کند، زمان برایش سخت طولانی می‌شود.

    زمانی که افطار می‌شود و شروع به خوردن می‌کند درست دقایقی بعد آنقدر سیراب می‌شود از غذایی که تا همین چند ساعت پیش برایش دست نیافتنی بود که حتی نمی‌تواند به غذا نگاه کند…

    زمانی می‌توانم به بخشندگی برسم، بخشندگی به معنای واقعی که خدایم است، که به درجه ی بی نیازی رسیده باشم، زمانی که پُر شوم از نعمتهایش، زمانی که به درجه ی از فراوانی برسم که سیراب شده و مثل رود جاری شوم.

    رودی که به هیچ سنگ ریزه ای چنگ نمی‌زند تا بماند و از حرکت‌ به سوی دریا بایستد .

    استاد هزاران بار خدایم را شکر می‌گویم برای حس حضورش در زندگیم و نعمت خوب، داشتن شما که به ما درس زندگی را به گونه ی واقعیش، آموختید.

    وقتی با شما همراه شدم، زندگی را عاشقانه تر نفس کشیدم، قدم هایم را شمرده تر اما محکم تر برداشتم، گوشهایم را فقط بر روی شنیدن صدای زیبایی‌ها و نجواهای انرژی بخش گشودم، چشمانم را به روی زیبایی‌ها اطرافم باز کردم، قلبم را عاشقانه تر تپیدم، خودم و زندگیم را محکم تر بغل کردم و خدایم را عاشقانه تر پرستیدم و همه ی اینها را از شما و از تک تک لحظات زندگی شما آموختم.

    آموزگار مهربان من چه عاشقانه عشق را به ما هدیه کردی🥺☺️❤️🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    حال جسورانه تر به درگاهش دعا میکنم و میطلبم آرزوهایم را، آرزوهایی که دلیل زمینی بودن من است، دلیل نفس کشیدنم و قلبی که در سینه ام میتپَد.

    خدایا برای حس حضورت،برای هدایتت، برای مهربانیه بی اندازه ات و برای وجود استاد عزیزم هزاران هزار بار شکر تو گویم🙏❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: