https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/05/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-05-21 08:27:402021-05-26 06:04:39سریال زندگی در بهشت | قسمت 168
216نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام مجدد خدمت استاد عزیز و مریم جان عزیز که همه ی کارهاشون ازروی الهام وهدایت الهی است من یه دیدگاه دادم ولی باید بگم خداروشکر که این فایل یک پله بزرگ منو هدایت کرد به جلو راستش الان چند مدتی میشه فقط فایل گوش میدم حتی درست وحسابی با بچه ام بازی نمیکنم و میرم سرکار هنزفری به گوش برمیگردم همینطور ومیرم تواتاق فقط وفقط فایل میبینم حتی گاهی پسرم پنجاه بار بگه بابا جون یبار جواب میدم ومیگم برو من کار دارم وشاید یک ماهی هست پشتم سوار نشده باهاش کشتی نگرفتم وحتی پای صحبت های همسرم نشستم وزندگی ام شده فایل ورسیدن به خواسته ها ولذت بردن در بعد رسیدن به خواسته واز این طرف بام افتادم و با اینکه استاد میگه ازمسیر باید لذت ببری من لذت رو فقط اینطوری میدیدم والان فهمیدم با لذت ورها وعاشقانه باید لذت برد وبه خواسته رسید واین منو ازاین لبه ی بام برد درست درمسیر درست و وسط بام یاحق
اویل که منم با سایت آشنا شده بودم همین کارهای شما رو میکردم ،اما کار شما کاملا اشتباهه ،شما باید با فرزندتون بازی کنید ،به همسرتون عشق بورزید وزندگی رو در کنار عزیزانتون زندگی کنید ،
فقط گوش دادن تنها به فایلها زندگی روعوض نمیکنه بلکه وقتی با عشق با فرزندتون بازی میکنید یا با خانواده میرید یه جای سرسبز یعنی شما درلحظه هستید ودارید زندگی میکنید .
هدف از تولید تمام این فایلها یادگیری زندگی درلحظه هست
امروز سریالمون خیلی عجیب بود ،من دوبار از اول فایل رو دیدم واومدم کامنت بزارم ،اما گفتم نه باید فکر کنم به این حرفها وبعد بنویسم ،باید فکر کنم ببینم من چرا اینقدر دفتر وخودکار میخرم ،؟؟؟
من چرا اینقدر لباسهای تنگ میپوشم ؟؟؟
من چرا همیشه با شورتک توخونه میگردم واصلا زمستون وتابستون دلم میخواد لباس آستین رکابی تنم باشه چرا؟؟؟؟
چرا من همیشه ی خدا دارم حرف میزنم چرا ؟؟؟
چراباصدای بلند میخندم طوری که همه برگردن وبهم نگاه کنن ؟؟
وفکر کردم وبا خودم تکرار کردم تنها راه گذراز دنیای مادی رسیدن بهشون هست ،!!!
جمله ای که بارها وبارها از زبون شما شنیدم وبه سادگی ازش رد شدم ،امااینبار این جمله فرق داشت انگار من این جمله رو با یه تن صدای دیگه از شما شنیدم چرا؟؟
استاد یادمه بچه بودم بابام همیشه بهم میگفت درست بشین ،توخیلی چاقی ،اینقدرلباس تنگ نپوش ،شلوارگشاد براش بخر خیلی چاقه نباید کسی باسنش وسینه هاش رو ببینه زشته ،چقدر رونهات بزرگه ،و….بینهایت خفت که جلوی همه به من داد وهمین الان اینا توذهنم رسید که علت اینکه من اینقدربا بدنم راحت نیستم اینه
علت اینکه همش لباسهای تنگ میپوشم اینه
علت اینکه اینقدر دستمال کاغذی زیاد میخرم اینه که ما اصلا دستمال کاغذی نداشتیم ،اگرم یه وقتایی بود برای مهمون بود
علت اینکه اینقدر دفتر وخودکار وکیف دوست دارم وهمیشه یکی از اصلی ترین خریدهای من دفتروخودکار هست اینه که من هیچوقت یه دونه خودکار درست وحسابی نداشتم ،یه دونه دفتر نداشتم واین برمیگرده به تعداد زیاد ما تو خونواده ،ما ده تا بچه بودیم وبابام همیشه سر کار بود وهمیشه خدا ما هشتمون گرو نهمون بود وهرچی میخواستیم نبود بجز میوه فراوون چون مامانم اعتقاد داشت بچه باید بنیه قوی داشته باشه وانصافا همون از نظر بدنی خیلی قوی هستیم ،
حالا از اینا بگذریم من همیشه میشنیدم از معلمها ،مامانم ،فامیلمون وافراد مذهبی که پول چرک کف دسته ،مال دنیا برای همین دنیا خوبه ،یه لقمه نون بخورونمیر کافیه ،خدا تو بهشت برات جبران میکنه ،جای پولدارها توجهنمه ،این همه پول میخواین چیکار ،فلانی بگو میخوای برای کی ؟؟؟این همه پول میزاری رو پول ،
فلانی میشناسی آخرش مردبا اون همه کرور داراییش
فلانی یادته اینقدر پولدار بود آخرش سرطان گرفت مرد!!!آدم با پول حلال به هیچ جا نمیرسه
وهزاران هزار تا جمله دیگه که هر کدومش روبخوام از مغزم بکنم بیرون نیاز به یه الگویی دارم که ذهنم رو ساکت کنه ،
استاد من همیشه تومسائل مالی مشکل دارم وهربار با خودم میگم ایندفعه درست میشه ،ایندفعه دیگه درستش میکنم ولی نمیشه ومن هربار نا امید میشدم تا اینکه تو بدترین اوضاع زندگیم که به یه تضاد بزرگ روبرو شده بودم جهان با یه اردنگی بهم فهموند که مریم دیگه بسه باید عوض بشی !!!
ومن دوبار این اردنگی رو از جهان خوردم ،بار اول به جای اینکه تغییر رو تو رفتارم بکنم رفتم وپوششم رو عوض کردم ورفتم وتو مذهب غرق شدم طوری که هر بار دعایی بود وروضه ای من حاضر بودم اما میدیدم که به جای اینکه اوضاع بهتر بشه روز به روز داره بدتر میشه ومن طبق اون چیزی که کرده بودند تومغزم میگفتم هر که دراین درگه مقربتر است ،جام بلا بیشترش میدهند ودلیل میاوردم ،امام علی بدبخت رو ببین ،امام حسین رو ببین ،امام حسن رو ببین وحرفهای چرتی که بهم خورونده بودند از زندگی امامان وخانواده هاشون ،تا اینکه اوضاع خیلی خیلی سخت شد ومن توتمام جنبه های زندگیم به مشکل برخوردم وافسردگی شدید گرفتم با هزار تا دردومرض جورواجور که اصلا وقتی برای دکتر میگفتم خندش میگرفت ومیگفت خانم نمیشه که این درد واین درد واین درد با هم باشه ومن میگفتم این اصلا هیچی حالیش نیست ومیرفتم دکتر بعدی ،یه دوره از زندگی من کلا برای رفتن به دکتر گذشت و….
تا اینکه یه استاد یوگای خنده اومد تو شهرمون ومن یه روز که خیلی حالم بد بود تصمیم گرفتم برم واون روز اون استاد منو با یه دختر نازنین آشنا کردوگفت باهاش تماس بگیر وحرف بزن تا کمکت کنه ومنم این کارو کردم وشروع زندگی جدیدم تواوج بدبختیا شروع شد وطولی نکشید من با شما آشنا شدم وبرای من دوهفته طول کشید وارد سایت بشم چون اصلا بلد نبودم باید چیکار کنم وبالاخره وارد سایت شدم واستاد اولش تا مدتها هنگ بودم وهرآنچه میشنیدم برام تازگی داشت وبا خودم میگفتم آخه من تا الان تو زندگیم چی یاد گرفتم واز اون موقع تا حالا زندگیم از این رو به اون رو شده ومن یه آدم دیگه شدم پوششم رو آگاهانه عوضکردم وحالا اون چیزی رو تنم میکنم که دوست دارم ،دوستام عوض شدن ،تفریحاتم عوض شده ،تغذیم عوض شده ،پولی که وارد زندگیم میشه عوض شده ،جنس لباسهام عوض شده ،رفتارم با همسرم وبچه هام عوض شده ،ومن اولین چیزی که تونمازهام فهمیدم اول قنوتش بود که همیشه میگفتم ربنا آتنا فی الدنیا حسنه وفی الاخره الحسنه ،این جمله منو به فکر فرو برد در مورد شیوه زندگیم وخواسته هام وفهمیدم دنیا وآخرت با هم هر دوشون مهمن وبرای اینکه آخرتت رو بسازی اول باید دنیات رو بسازی وبعد نماز خوندن برام خیلی سخت شد ،اونجاهایی که میگفتم مارا به راه راست هدایت کن ،یا الله الصمد ،تنها تو را میپرستم وتنها از تویاری میجویم واشک امانم رو میبرید ولی استاد با تمام وجودم امروز این جملتون رو درک کردم که تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدنه ،تنها راه گذراز مادیات بهشون رسیدنه
واستاد من امروز وهمین لحظه از خدا میخوام به من اونقدر ثروت بده که بتونم هرآنچه رو که میخوام بخرم وداشته باشم ومن مثل شما وقتی بهم بگن بریم ،بگم خوب بریم ،چیزی که من هیچوقت تا الان آمادش نبودم وامروزاین آرامش تونگاه شما از گذشتن از تمام رویاهاتون به من این انگیزه رو داد که خدایا منم میخوام تجربش کنم وشما اواین الگوی درست زندگی من هستید برای اینکه ذهنم رو قانع کنم از اینکه آرزوها به حقیقت میپیوندن ومیشه اونقدر ازشون پرشد که ازشون رد شد ومن این حس الانتون رو از خدا میخوام ،آرامش نگاهتون باعث شد منم بخوام تجربش کنم واستادمن هنوز خیلی کارها هست که نکردم وخیلی از چیزا هست که ندارمشون ومیخوامشون ،منم میخوام ،میخوام که اینقدر زیبا زندگی کنم وبه گسترش جهان کمک کنم ،میخوام وقتی سرمو میزارم زمین ومیمیرم راضی راضی باشم وهیچ حسرتی نداشته باشم ،
استاد عاشقتم که باعث میشید هر بار یه دری از آگاهی وزندگی وخواسته ها به رومون باز بشه
استاد تحسینت میکنم به خاطر اینکه زندگی شما بهترین الگو برای منه
استاد تحسینت میکنم برای ثروت بی انتهاتون
تحسینت میکنم به خاطو عشق بی انتهاتون
مریم بانوی عزیزم تحسینت میکنم برای زندگی پر از عشقت
تحسینت میکنم برای این حد از درصلح بودن با خودت واین فایلهای مستند عالی که برامون آما ده میکنی واینقدر اهمیت میدی به ویوی فیلمت ،
مریم عزیزم اون خنده ولبخند زیبات رو تحسین میکنم
اون اندام زیبات رو تحسین میکنم
وعاشقانه به هر دوتون میگم خیلی دوستتون دارم وخیلی دلم میخواد بیام وکنارتون باشم وپرودایس رو تجربه کنم ،همشو
عاشقتونم واز شما دوست عزیزی که کامنتم رو تا انتها خوندی سپاسگزارم ومنتظر کامنتهای قشنگ وزیباتون هستم بچه ها
سلام به استاد عزیزم و همسر محترمشون و دوستان سایت عباسمنش.
امیدوارم حالتون خوب باشه و همچنان غرق در شادی و رحمت خدا باشید.
من ویدیو رو ندیده محو تماشای عکس انتخاب شده برای این فایل شدم.
چقدر زیباست. با چشم غیر مسلح هم میشه سفره گسترده رحمت خداوند رو اونجا دید.
درخت ها واقعا از همیشه زیباتر و سبز تر شدن
دریاچه پر آب تر شده و فراوانی اینجا هم به چشم میاد
استاد داری چیکار میکنی با ما ماشالله هر روز خوشتیپ تر و خوش پوش تر.
صورتتون گل انداخته و طراوت،آرامش و سلامتی ازش موج میزد.الهی شکرت
خب بریم سراغ آگاهی هایی که من از این فایل دریافت کردم
سراپای وجودم پر از احساس خوب شده بود.
کیف میکردم از اولش.
با دیدن مرغ کرچ شما چیزی که به ذهنم رسید این بود فراوانی در ذات جهان و ذات طبیعت هست و به طبع در ذات خدا.
به این فکر کردم که این مرغ وقتی جوجه بود فقط یکی بود اما که بزرگ شد به ذاته در حال گسترش جهان هست به اندازه خودش.
یعنی یه مرغ ممکنه در طول عمرش صدها تخم مرغ بزاره و جالب اینکه همین یک دونه مرغ چندین بار در عمرش کرچ میشه و هر بار تا ۲۰ تخم مرغ رو به جوجه تبدیل میکنه و این یعنی ۱ میشه ۶۰ حداقل با کلی تخم مرغ و مرغ و گوشت.
طبیعت به سادگی به ما میگه فراوانی هست بی نهایت.
بعدم که دیدم آر وی رو به فروش گذاشتین.
اولش تعجب کردم ولی چیزی که دریافت کردم این بود که پول و ثروت انقدر معنوی هست که باعث میشه انسان به چیزی دلبسته یا وابسته نباشه. و فقط به فکر استفاده کردن ازش باشه و لذت ببره.
بعد هم که خودتون در خصوص گذشتن از مادیات صحبت کردین.
چه قشنگ گفتین تنها راهی که سیر بشیم و فکرمون دنبال مادیات و چیزهای متفاوت نباشه اینه که بهشون برسیم و داشته باشیمشون.
داشتن، تجربه کردن
من اولین بار که در طول عمرم میوه آناناس خریدم دوستم با من بود و گفتم بزار اینو ببخشم بهش. با اینکه به عمرم نخورده بودم.
اما یاد یه حدیثی افتادم که شنیده بودم چیزی که دوست داری رو ببخش و بخشیدم و تا چند ماه تو ذهنم بود که چرا نیاوردم خونه برای خودمون و امروز فهمیدم من اول خودم باید برسم و تجربه کنم بعد که چشم و دلم سیر شد ببخشم.
چقدر ثروت با شکوهه که انسان رو سبر میکنه و غنی که انسان به تعالی برسه.
خدایی استاد حال دلت خریدن داشت. چقدر انسان میتونه خوشبخت باشه.
کیف کردم برات و تحسینت کردم که این آدم چقدر زیبا مارو هدایت میکنه به سمت راه درست.
خدا میدونه چند هزار نفر مثل من با دیدن این فایل این خواسته در دلشون ایجاد شد که منم میخوام غنی بودن و بی نیازی و گذشتن رو تجربه کنم که به نظر من بزرگترین و مهمترین پله برای تعالی انسان هست.
رابطه قشنگ و توام با آرامشتون رو تحسین کردم که با وجود اونهمه لباس کسی کسی رو قضاوت نکرد و نگفت چرا میخواستی چیکار و از این داستان ها. یا وسط فایل که مریم خانم در حالتی نشسته بود که اذیت بود شما بهش گفتی راحت باشه و هم لذت ببره هم کارشو انجام بده در کمال آرامش.
آفرین به مریم خانم چه رنگ خوبی زده به میز و مبارکتون باشه.
آدم چه خوشحال میشه که نتیجه تلاشش رو میبینه.
استاد شعر اول کامنت از خودم نوشتم و تقدیم شما میکنم
سلام به استاد عزیزم ومریم عزیزترم که واقعا بابت وجودت شکرگزار خداوندم مریم جان نمی دونی داری چه کار فوق العاده ای رو انجام میدی و من مطمیئنم که خداوند تو رو در مسیر زندگی استاد قرارداد فقط به خاطر اینکه تو دنبال رسالتت در جهان مادی بودی و من به عنوان کسی که الان دارم اشک میریزم و شکرگزار وجودت در دنیای خودم هستم که داری رسالتت رو به نحو احسنت انجام میدی داری کاری با جهان من میکنی که شاید هیچ وقت کسی نمیتونست برام انجام بده تو دستان خداوند در زندگی من هستی تو فرشته راهنمای من هستی من هر لحظه از خدا می خوام که تو باشم . تویی که برای خواسته هات اراده کردی و قدم برداشتی و رسیدی به اینکه هر لحظه ات رو با آگاهی و درک استفاده از قانون جهان هستی طی کنی درکنار کسی که لحظه های سخت اونو تراش داده و تبدیلش کرده به الماس و تو داری درخشش اون الماس رو منعکس می کنی مریم عزیزم اینا حرفهای هست که درونم از درونی که الان در این لحظه وصل شده به مرکز کائنات میاد و یه چیزی به من گفت که باید اینارو بنویسم و به مریم بگم که چقدر کائنات به خودش میباله که اونو داره . من به عنوان جزئی از این کائنات با انرژی تو درارتباطم و از خدای خودم میخوام من رو به لحظه ی بینظیری که الان تو درموقعیتش هستی برسونه . مریم عزیزم با دیدن این فایل من رو به این رسوندی که من همین لحظه همون حس استاد رو دارم با اینکه از نظر مادی تا استاد خیلی فرسنگها دورم ولی خدارو شاکرم که در همین لحظه ام حسی مشابه با استاد رو دارم و غنی هستم و از هر چی که تو زندگی ام دارم لذت بردم و هر لحظه تشنه ی یادگیری و درک قوانین هستی هستم و از خدا می خوام ظرف وجودی من رو برای دریافت ثروت از هر لحاظ و داشتن آرامش درونی و صلح با خودم و اینکه روابط عاطفی عالی در زندگی داشته باشم که هر روز بهتر از دیروز باشم و هر روز از صحبت در مورد قوانین جهان هستی لذت ببرم و با ندای قلبم قدم بردارم. من توی همین لحظه در شرایطی هستم که سرمایه ام رو در جایی گذاشتم که الان هیچ آگاهی از اینکه آیا از دستش میدم یا اینکه چه اتفاقی برای سرمایه ام میوفته ندارم ولی دلم آرومه و همون جملات تأکیدی استاد که توی قدم نهم از دوره ۱۲ قدم می گه رو تکرار می کنم که خدایا به تو و عدالت تو ایمان دارم و می دانم آنچه برای من است نمی تواند از من گرفته شود. پس آرام و آسوده هستم . استاد واقعا بی نظیری و شاکرم که خداوند شما رو در زندگی و مدارم قرارداده . عاشق زندگیتونم عاشق رابطه ی زیباتونم عاشق سخاوتتونم عاشق لحظه لحظه بابت انتشار آگاهی که به زندگی من وارد می کنید هستم. امیدوارم روزی برسه که من هم مثل شما باشم . بی نظیرترین انسانهای روی زمینید.
درود و وقت بخیر خدمت دو استادان بینظیر و بزرگوارم و سلام خدمت تمام دوستان بهشتی این فضای نور الهی که با اون چشمان خوشکلشون به سمت کامنت من و این فایل بینظیر هدایت شدند …
دوستان عزیزم اگر بسمت خواندن این کامنت من هدایت شدید خواهشان. حتما حتما حتما این فایل وفور و فراوانی و رزق بی حد و حسابی که خانم شایسته ی عزیزم رونمایی کرده رو ببینید
که نشان داده شده رو ببیند تا بتونید باورهای ثروت ساز رو در خودتون قدرتمند و باور پذیر تر تثبت تر کنید ..
خدایاااااا شکرت که امروز هم قدرت خداوند من رو به سمت نشانه ی امروزم هدایت کرد.. 2024/07/30 جولای مصادف با امرداد 1403/05/9 سه شنبه معنای امرداد یعنی جاودانگی
همینکه خداوند صبح زود من رو به عشق دیدن طلوع صبحگاهی ام بیدارم کرد اول از همه بخاطر رختخواب گرم و نرم و خوابیدن و بیدار شدن خوب و عالی و باکیفیتم از خداوند تشکر کردم خدایااا شکرت بعدش از خداوند بلافاصله یک سوالی کردم .. یعنی بقول انیشتن بزرگوار میگه شبها موقع خواب هیچ وقت بدون هیچ سوالی از خداوند بخواب نروید و من هر شب یاد گرفتم همینکه داره خوابم میبره یک سوال خوشگل از ضمیر ناخودآگاهم داشته باشم و همچنین صبحها !!!!!
سوال هر صبح من این شده که می پرسم خدایااآاا امروز چه اتفاق خوب و عالی رو تجربه می کنم !!!!؟؟؟؟؟ یعنی من از طریق قانون انتظار منتظر بهترین اتفاقات خوب و عالی هست … توی این چند روز چقدر برام نتیجه داشته خدایااا شکر ..
دیروز سه تا ماهی قزل آلای درشت خوشکل پاک شده و خرد شده توی کلمن همراه با یخ فراوان بهم هدیه داده شد خدایااآاا شکرت که بهمراه سبزی های کوهی و قازیاغی وتره کوهی و والک جاتون خالی یک سبزی پلو با ماهی فرد اعلاء و سیر ترشی از میهمان خداوند پذیرایی کردم و همچنین. با تخته نرد بازی کردیم
چقدر این بازی دلچسب و عالی و شیرین بود خدایاااااا ممنون و سپاسگذارم که چشممو بسمت قدردان بودن نعمت ها و هدایا و عطایای الهی آت باز کردی خدایاااا شکرت …
و اتفاق خوب و عالی و هدیه ی امروزم از خداوند این فایل بینظیر وفور و فراوانی سریال بینظیر زندگی در بهشت قسمت 168. بود که بمن هدیه دادی
یعنی وقتی نشانه ی امروزم رو دیدم فوری با یک شوق و ذوقی رفتم روی بالکن و با دیدن این فایل همزمان طلوع زیبای خورشید رو نگاه می کردم و از خداوند تشکر و قدردانی می کردم که منو بسمت چنین زندگی بهشتی و وفور و فراوانی هدایت کرد و ناگهان این جمله از زبانم خارج شد واللهُ یَرزَقَ من یشاء به غیر الحساب
( و خدا هر که را خواهد روزی بیحد و حساب بخشد). (یعنی اگر در مسیر مشعیت و قوانین جهان باشی به چنین رزقی هدایت می شوی)
استاد عزیزم چقدر این فایل زیبا هزاران درس و آموزش برام داشت
اینکه وقتی تضادهای زندگی مان را تبدیل به خواسته هایمان می کنیم باید حتما بهشان برسیم و وقتی به لطف خداوند به وفور و فراوانی خواسته هایمان رسیدیم آنوقت می توانیم ازش عبور کنیم و آنوقت می توانیم بگوییم که من به بی نیازی و ثروت و نعمت رسیدم و آنوقت می توانیم بگویم به همه ی خواسته هام رسیدم و لذتشو بردم و شاد شدم و استفاده کردم و لبریز شدم و سفر کردم و دنیا رو دیدم و هر چیزی رو که خواستم بدست آورم و هر آن چیزی که خواستم رو خریدم و دیگه هــــیـــــــچ حسرتی برای داشتن آنها ندارم و ازشون عبور کردم ..
یعنی باید آنقدر چشم و دلم از این همه داشتن ملک و ثروت و خانه و ماشین و لوازم و غیرههههه پر و لبریز بشه و آنقدر چشم و دلم از ثروت سیر بشه که بتوانم بگم من به بی نیازی رسیدم یعنی وقتی در مسیر درست قرار میگیری خواستههات باید هم این چنینی اجابت بشه ..
استاد عزیزم از وقتی با شما و این آموزه ها و این فایل ها و مباحث خودشناسی و خودسازی و خدا شناسی و این سایت و دوستان الهی ام آشنا شدم انگار ظرف وجودم خیلی بزرگ شده . انگار خیلی رشد کردم . انگار بیشتر فهمیدم خواسته هام چه چیزهایی هستند و بخاطر آن تضادهای پولی و مالی و مادی و معنوی و ورشکستگی های مالی به تک تک خواسته هام پی بردم و اتفاقا منم دوست دارم که بارم سبک باشه .. وقتی تمام زندگی مو از دست داده بودم و خوار ذلیل و دون شده بودم خیلی خیلی عذاب کشیدم که چرا لایق داشتن شون نبودم . و چرا تمام زندگی مو از دست داده بودم و بخاطر از دست دانشون ناراحت بودم .ولی الان آگاهانه دوست دارم سبک بشم . آگاهانه بارمو سبک می کنم و خواسته هام آگاهانه است و این سبک زندگی چقدر برام لذت بخش شده .. و یا بعد ها که خانه ای اجاره کردم با یک عالمه اسباب و اثاثیه که هر کدام یک سمتی پخش و پلا شده بود .. همش می خواستم از شر آن همه وسایل راحت بشم هم دوستشون داشتم و هم جایی برای نگهداری شون نداشتم. ولی الان واقعاااا آگاهانه دارم زندگی می کنم و تا وقتی چنان طرز تفکری داشتم باید هم آن همه اسباب و اثاثیه روی دوشم سنگینئ می کرد . ولی بعد از اینکه وارد این دومین خانه ی اجاره ای ام شدم فهمیدم که من نیازی به اون همه اسباب و اثاثیه نداشتم و بطور کلی تمام اون اضافات رو یا فروختم و یا بخشیدم و یا ریختم دور …. البته بلطف تضادهاب مالی این اتفاق خوب برام افتاده و آگاهانه خودم رو و افکارم رو خلوت کنم و به آرامش ذهنی بیشتری هدایت شدم. و اینجاست که باید بگم الخیر و فی ماوقع برام کار ساز شد … یعنی اگر اون تضادهای مالی برای اضافه کردن پول پیش خانه ام نبود شاید هرگز و عمرا اون وسایل های انبار شده ام رو می فروختم .. با اینکه این خانه ام هم بزرگتر بود و هم می توانستم بلاخره یک گوشه ی خونه ام رو دوباره مثل قبل انباری می کردم و با اون کارتن بسته بندی شده ها از اون وسایلم محافظت می کردمممم … ولی خدا رو هزاران بار شکر گذارم که با این اسباب کشی ها و اینور و اونور رفتن ها و تضادهای مالی که سببب خیر و برکت برام شد از شر هر بار و وسایل اضافه ای خلاص شدم و بشم .. یعنی آنقدر خودمو و زندگیمو خلوت کردم که که تازه فهمیدم باید باز هم از این سبک بال تر بشم .. باید رها تر بشم . یعنی دوست دارم هر چند وقت یکبار تمام وسایلمو بفروشم و ببخشم و خلوت بشم و دوباره وسایل جدید و خوب و عالی جایگزین کنم و بخرم و استفاده کنم و بعدش دوباره همینطور خلوت بشم یعنی انباشتگی و شلوغ شدن رو اصلا دیگه نمی پذیرم .. در حدی که وسیله ی خوب و مناسب و با کیفیت داشته باشم که مورد نیازم باشه و قابل استفاده .. خدا رو شکر دخترم هم همین طور شده یعنی چند وقت پیش دیدم دو تا کارتن بزرگ کیف و کفش های شیک و تر تمیزی که شاید چند بار بیشتر نپوشیده و یا اصلا استفاده نکرده رو همینطوری بخشید .. البته آنقدر عاشق کیف و کفش هستش که شاید بیش از دویست جفت کفش داشته ولی الان داره هی خودشو خلوت می کنه و منم همینطور هی لباس ها و کیف و کفش ها و غیره رو بخشیدم و الان کلا از لوازم خانه هم خیلی خلوت شدم این برای من نشانه ی بزرگی است یعنی هم ذهنم آرام شده و هم اینکه ظرف وجودم بزرگتر شده و اینطوری احساس آرامش ذهنی فوق العاده خوبی دارم خدایااآاا شکرت برای آرامش روز افزونم …
البته دوست دارم منم مثل استاد عزیزم توی یک زمین و طبیعت زیبا زندگی کنم و بیشتر از همه البته یک خانه ی بزرگ زیبا روی ارتفاع تپه ای داشته باشم .. دوست دارم از اون بالای تپه به خانه ها و چراغ های شهر نظارت داشته باشم و از اون فاصله به دور دست ها نگاه کنم و از مردم فاصله داشته باشم .. دوست دارم خانه ام پنجره های قدی بزرگ داشته باشه که از طرف اتاق خوابم دقیقا طلوع خورشید رو داشته باشم با بالکن بزرگ که صبحها بپرم روی بالکن با لذت مدیتیشن کنم و از خداوند قدردانی کنم. و خواسته ی دیگری که در من شکل گرفته اینه که آن خانه ام پنجره های قدی در قسمت آشپزخانه ام
باشه که بسمت غروب خورشید باشه و یک بالکن بزرگ سمت آشپزخانه ای که بتونم بدون هیچ محدودیتی غروب خورشید رو بسمت پشت کوههای دور دست تماشا کنم و مراقبه کنم …. خدایااآاا شکرت که این خواسته در من شکل گرفته و الان مدتی هست که اکثرا میرم بسمت کوه تپه ای که غروب خورشید رو نگاه می کنم و لذت میبرم و بهش میگم. .. ای خورشید نازنین دوست دارم همین طوری که الان براحتی از بالکن اتاق خوابم هر روز صبح طلوع خورشید رو میبینم می خوام به همین راحتی و آسونی از بالکن بزرگ آشپزخانه ام غروب دل انگیز خورشید رو با تمام زیبایی هایش رو هر روز و شب ببینم و همچنین یک سالن بزرگی داشته باشم که یک میز فوتبال دستی و یک میز بیلیارد داشته باشم که بتونم براحتی از این وسایل استفاده کنم و البته یک میز برای تخته نرد بهمراه دو تا مبل راحتی کنار میز تخته نرد باشه برای این بازی فکری و ذهنی الهی آمین ..
خدایااااا دوستت دارم و عاشقتم ای خدای وهابم …. این خواسته در من ایجاد شده که هر روز و شب آسمان زیبا و اون ابرهای خوشکل رنگین و اون طلوع و غروب خورشید و ماه و ستارگان و درختان و سرسبزی و آب و هوای خنک و رودخانه و آبشار و غیره رو تماشا کنم و لذت ببرم و یک ماشین خوب و عالی برای خودم و یک ماشین هم دخترم داشته باشه و پول و ثروتی داشته باشم که مدام سفر کنم و هر آنچه که مورد نیازم هست رو خریداری کنم . اصلا بار اضافه نمی خوام داشته باشم . و این تعهد رو بخودم دادم که هیچوقت و هیچوقت زندگی مو شلوغ نکنم و راحت و سبک زندگی کنم چون احساس می کنم یک مسافری هستم که هر لحظه باید به جای دیگری سفر کنم .. آنقدر این احساس در من قوی شده که حتی داخل کمد هام هم بصورت مسافرتی چیده مان کردم .. و حتی داخل یک چمدانم وسایل یک مسافرت دریایی رو چیدم ..و یا مثلاً اون بغچه های زیپ دار رو آنقدر قشنگ اضافات چیدم که هر لحظه بخوام جابجا بشم سریع و آسان این کار عملی میشه و آنقدر منظم شدم که همه چی مشخصه برام .. البته تصمیم دارم باز. سبک تر بشم الهی آمین خدایااا شکرت
احساس می کنم انگار فصل تغییر و تحول من فرا رسیده .. انگار جهان منتظر من بود که بیام اینجا این خواسته ام رو مکتوب کنم و رد پایی از خواسته ام در اینجا بجای بگذارم و منم روزی بیام اینجا زیر همین پست و کامنتم بنویسم که این خواسته ام هم بلطف خداوند اجابت شد و بقول استاد عزیزم ..
تمام خواستههامون دست یافتنیه و وقتی بهشون برسیم خیلی رشد میکنیم خیلی بزرگ میشیم و وقــــتی این اتفاق میافته که یه دریچههای جدید دیگهای برامون باز میشه
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایا من رو آسون کن برای تسلیم و رها و آزاد بودن در برابر خودت
خدای مهربانم شکرت به من نعمت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کردی
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایااآاا کمکم کن که اون باورها و نگرش های محدود کننده ام رو شناسایی کنم و تغییرشون بدم به باؤرهای قدرتمندی که خواسته هامو بسادگی و به راحتی و به آسونی و سهولت و زودتر از آنچه که تصورش را می کنم وارد تجربه ی زندگیم شود
چقدر این سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا برا من یکی درست داشت
خیلی خواست ها در من شکل گرفت
به خیلی از خواست هام رسیدم
خدا را شکر
چقدر درس یاد گرفتم
من ی مسافرت یک هفته ای به شهر شیراز بوشهر و گناوه داشتم
سفرم چقدر خوب بود
استاد سه تایی مجردی رفتیم سفر اونم چه سفری فک کنم دومین سفر زندگی من بود که با ماشین شخصی رفتیم همش با اتوبوس یا قطار میرفتیم
و این باعث ش د ازاد باشیم بیشتر جاها را بگردیم
اول رفتیم شیراز
رفتیم ارگ کریم خان
شاه چراغ و اینا
بعد من چهار راه زند یک کفش خریدم برای خودم
چه کفشی واقعا 😍
استاد اون کفش بود داشتی نمیدونم قهوه ایه کرمیه چیه
که تو پردایس داشتی موتور سورای میکردی من پای شما دیدم و تا دیدم گفتم من این کفش را میخوام
یک درخواست برای من شکل گرفت
و دو هفته بعدش خریدمش به خواسته ام رسیدم
همش تو فیلما میدیدم که چقدر ادمایی که ثروتمند هستند چندتا کفش و لباس دارند و من الان ۳ تا کفش نو خوب عالی دارم 😍😍😍😍
بعد اومدیم رفتیم ارامگاه حضرت حافظ ولی اونجا بسته بود به خاطر ماه رمضان و گفتن از عید فطر باز میشه و من چقدر حالم گرفته شد
چقدر حالم بد شد
چون من خیلی عاشق حافظ و شعر هاشم
که یهو یکی از شعر هاش یادم اومد که میگفت
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن / وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن / چتر گل در سر کشی ای مرغ خوش خوان غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب / باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت / دائما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید / هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب / جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
و سریع به خودم گفتم که حتما هدایت میشم به جای بهتر و در زمان مناسب میایم دوباره پیش حافظ
دم در ارامگاه یه مرد خوبی بود که فال میفروخت بهمون گفت بریم قلات جای خیلی قشنگیه
بعد همون موقع راه افتادیم و تا اومدیم برسیم خورشید غروب کرده بود و هوا تاریک بود و نیم ساعت اونجا بودیم برگشتیم شیراز
فردا صبحش راه افتادیم رفتیم بهشت گمشده شیراز
و چقدر خوشگل بود
الحق انصاف واقعا بهشت برازنده اش بود و تا ابشار بهشت گمشده را دیدم یاد خونه موری در امریکا افتادم که در سریال سفر به دور امریکا شما رفته بودین اونجا و من فیلمش را دیدم و این درخواست در من شکل گرفت که همچین جایی برم
شب کنار رودخونه خوابیدیم
چقدر حال داد استاد
صدای رود بود
صدای اتیش بود
صدای شجریان بود
و من تا ۳ نصف شب داشتم لذت میبردم
خدایا شکرت
چه شبی بود اون شب
بعدش رفتیم بوشهر و گناوه
تو خلیج فارس شنا کردم من تا حالا خلیج فارس نرفته بودم
تا دلتون بخواد شمال رفتم و شنا کردم ولی خلیج فارس ن
و من همیشه یکی از خواسته هام این بود که حتما برم خلیج فارس و اونجا شنا کنم
😍💛🙏
نمیدونید چقدر حالم خوبه
استاد از روزی که از سفر اومدم
فقط میخواستم یکی از قسمت های سریال زندگی در بهشت بیاد رو سایت و من بیام با ذوق کامنت بزارم
و بگم من به این خواسته ها رسیدم
پس به بقیه خواسته هام میرسم
چون یک خواسته بزرگ و کوچیک من برای خدا هیچ فرقی نداره چون اون رب العامینه
و برای من اون خواسته بزرگه یا کوچیک با بالا رفتن مدارم و بزرگتن شدن ظرفم بهم داده میشه
و راستی در امد من در ۱ سال گذشته بیش از ۷ برابر شده
شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر از آنچه دوست میدارید و محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید، و آنچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است.
آل عمران ۹۲
ادم کی میتونه ببخشه از اون چیزی که دوست داره
وقتی بهش رسیده باشه
دروغ میگه کسی که بهش نرسیده و میگه من به خیر و نیکی رسیدم
باید ثروتمند بشی که به خیر و نیکی برسی
این پیام روشن و واضح خداونده
و تبریک میگم استاد بهتون که به مدار نیکوکاری رسیدین
خدارو شکر بخاطر اینکه من توسط خانمم با شما اشنا شدم .من حسین از شهر همدان هستم .من پروتوزیست لابراتوار دندان هستم .حدود یک سال و چند ماهه که با شما اشنا شدم و دارم با اشنایی و اجرای قوانین و تغییر باورها، وارد ارامشی بسیار بسیار لذت بخش از لحظه لحظه زندگیم میشم .با فایلهای رایگان شما ،خیلی چیزها یادگرفتم ،بزودی قصد دارم ،دوره عزت نفس رو خریداری کنم و همچنین دوره های ثروت ۱،۲,۳
قبل از اشنایی با شما من همیشه دوست داشتم یک زندگی شبیه زندگی سریال زندگی در بهشت رو تجربه کنم اما الگوی مناسب و واقعی تا بحال تو زندگیم ندیده بودم باتولید محتوا و ساخت سریال زندگی در بهشت شما این باور رو در من بوجود اوردین که ،بله میشود و امکان دارد که انسان بتواند خانه ای روی اب داشته باشد ،دریاچه ای به اون زیبایی درختانی به اون شکوه و عظمت سبزه زاری به اون خوش رنگی داشته باشه .
استاد عباسمنش شما خیلی به من کمک کردین
که دست یافتن این نوع ارزوها ،برایم دست یافتنی بشود .
شما با بدست اوردن این همه نعمت و ثروت به من اموختین که همه انسانها لایق ثروت و بهترین ها هستند
وقتی اون همه لباس رو خریداری کردین و حتی تو خاطرتون نبود که خیلی هاشو دارین
این بمن کمک کرد که من هم اینقدر باید ثروت بسازم که بقول شما دیگه لبریز بشم
دیگه چشم و دلم سیر بشه از اینهمه ملک ، ماشین و لباس و ….
من متولد ۱۳۵۹هستم و همسن شما هستم
اما من همیشه ظرف ثروتم سوراخ بوده
همیشه ترمزهایی تو زندگیم بوده که نتونستم چرخ زندگیمو با سرعت بیشتری بحرکت دراورم
استاد ،من از یه جهنمی خودمو نجات دادم که الان وقتی دارم تایپ میکنم چشمانم پر از اشک شده
یه زمانی وقتی از خواب پامیشدم فقط و فقط ارزوی مرگ میکردم
فقط دنبال راهی برای خودکشی بودم
چهار سال پیش همسرم ازم جدا شد
خونه ام از دستم رفت
خیلی چیزها رو ازدست دادم
تهی و خالی شده بودم ……….
اما کم و بیش با همسرم ارتباط تلفنی داشتم
تا اینکه توسط ایشان با شما اشنا شدم
وقتی یواش یواش خودمو پیدا کردم دروازه ای از امید و ارزو و انگیزه برویم باز شد
با کمک فایلهای شما اینقدر سریع و خوب خودمو پیدا کردم که من و همسرم تصمیم داریم بزودی دوباره با هم ازدواج و زندگی کنیم
ابانماه ۱۳۹۹ من ماشین تقریبا گرون قیمتی خریدم
من از فروردین ماه ۱۳۹۹ بطور جدی با شما اشنا شدم و همون اویل راه ،سیگار رو ترک کردم
الان چهارده ماهه که سیگار رو ترک کردم
استاد نمیدونم چطوری از شما که خیلی برام محترم و عزیز هستین و خداوند مهربونم تشکر کنم من هر روز با فایلها و صدای شما، روزم رو اغاز میکنم و خیییییییییلی حالم خوبه وانگیزه دارم
در ضمن میخوام کسب کار دیگه ای رو شروع کنم
چون تنها دلیلیش اینه که خیلی بکار فعلی خودم علاقه ی زیادی ندارم
در اخر بازم خدا رو شکر میکنم بخاطر اشنایی من باشما و این قوانین
به خانم شایسته مهربون و پر انرژی و دوست داشتنی که مثل خواهر خودم دوستش دارم سلام میرسونم
سلام استاد نازنین و عزیزم ،سلام مریم زیبا و مهربان، سلام دوستان عزیزم
این فایل فایلی خیلی متفاوتی هست و من رو عمیقا به فکر فرو برد،صبح وقتی که این فایل رو دیدم یه جورایی شوکه شدم ،از اینکه میخواین rvزیبا و بسیار کاربردی رو بفروشین اونم بدون اینکه مشکلی داشته باشه، از اینکه میخواین بنز و کوروت رو هم شاید بفروشین، از اینکه استاد در مورد نعمتهای دنیوی و لذتهاش مثل خرید کردن ،داشتن ملک، داشتن پول، لباسهای بسیار زیبا و اصل، حتی مسافرت یه جورایی دلزده شده و حتی میشد حس دلزدگی رو تو چهره اش دید. انتظار داشتم توی این فایل هم استادی رو ببینم که دائم ذوق میکنه برای نعمتهاش از کوچکترین تا بزرگترین، و همیشه اهداف بزرگتری رو برای خودش داشته باشه، وهمیشه خواسته هاش بیشتر و بیشتر بشه و…
ولی این فایل چیز دیگه ای داره به من میگه ،یک حس سیری و دلزدگی از نعمتها رو به من منتقل میکنه و این چیزی نبود که انتظار داشته باشم از استاد عزیز بشنوم.یه جورایی از صبح تا حالا تو خودم بودن و گیج میزدم و از قضا امروز هم خانواده رفته بودن باغ ومن تنها تو خونه بودم ،انگار از قبل یه جوی فراهم شده که من بیشتر بتونم فکر کنم و با خودم تنها باشم.
جواب خیلی قانع کننده ای برای این موضوعات که ماههاست استاد داره با روشها و تکنیکهای مختلف ما رو تشویق میکنه که بهش برسیم نداشتم.
غروب که شد رفتم پشت پنجره و سعی کردم از منظره غروب و آسمون طلایی و قرمز و ابرهای زیباش و آبی بیکران زمینه اش و پرستوهایی که هر روز این وقتا میان و توی این آسمون بیکران پرواز میکنن، لذت ببرم. خدا رو بابت این مدیریت عالی و زیباییهایی که برای ما خلق کرده شکر کردم.یه صدایی از درونم گفت ببین این زیباییهای ناب رو، فکر میکنی چند نفر این اطراف الان مثل تو دارن این زیباییها رو میبینن و ازش لذت میبرن و بابتش شکرگزار هستن؟ گفتم که احتمالا تعداد انگشت شماری.خدا گفت این ترکیب ۴بعدی زیبا که با صدای پرستوهای رقصنده در آسمان چشمها و گوشها و قلب رو نوازش میکنه رازها در خودشون دارن ولی واقعا گوش میده؟ کی واقعا نگاه میکنه؟ وکی واقعا درک میکنه؟
مدتی هست که کمی دید چشمام تار شده و عینک هم دوست ندارم بزنم و دارم برای خودم باورسازی میکنم که من قویترین حواس پنجگانه رو دارم،در این مورد بهم گفته شد که کسی که خوب از حواس پنجگانه اش استفاده میکنه ،برای نگاه کردن و گوش کردن و حس کردن و درک کردن زیباییها هیچ وقت حواسش ضعیف نمیشه،اما اغلب آدمها فقط میبینن و میشنون نه اینکه به معنای واقعی کلمه نگاه کنند و گوش دهند.
یاد حرفهای استاد افتادم که گفت دوست دارم از همین مکان زیبا و از باهم بودن و از مرغ و خروسهام لذت ببرم و همین ملک و همین سانتافه برامون کافی هست ،پیش خودم گفتم خوب اگر میخواست به چند تا مرغ و خروس و یه مکان اکتفا کنه که از همون اولش همین کارو میکرد دیگه چه نیازی بود به این همه ثروت و رفتنها و تجربیات و غیره و غیره.
اما باز هم همون صدا گفت این چیزیه که تو میبینی و تو هرگز اون تجربیات و سفرها و خوردنها و پوشیدنها و خرج کردنهایی رو که استاد تجربه کرده نداشتی و این در مورد تو نیست ،این تجربه منحصر بفرد و جدید و برای استاد هست نه کسی دیگه اما این فایل میخواد دورنمایی به تو بده که تو هر چقدر ثروتمند و پر نعمت باشی، آخرش میبینی که شادی اینها موقتی بودن و با مرگ از ما گرفته میشت ولی اون چیزی که باقی میمونه اثر اونها بر قلب و وجود این آدمه که چقدرررر از درون بزرگتر و غنی تر و توحیدی تر و به دیدگاه بی نیاز روح نزدیکتر شده واگر ظاهرا الان برگشته سر جای اولش با انبوهی از ایمان و تجربه و آگاهی و توحید برگشته وهرگز اون آدم اول راه با آدم الان قابل مقایسه نیستن. یاد حرف کوین ترودو افتادم که میگه؛ تو در مسیر درست به همه چیزهایی که میخوای میرسی اما بعد از کمی متوجه میشی که مهم اصلا اونها نیستن الان دیگه مهم “خود تو ” هستی.
و باز هم همون صدا در ادامه گفت بزودی افقهای جدیدی پیش روی استاد گشوده میشه ،افقهایی که هرگز برای کسانی که هنوز از مادیات سیر نشدن قابل دیدن ودرک کردن نخواهد بود، اهداف استاد ادامه داره اما این بار اهداف بزرگتر و معنویتر وخالصتر و جهانی تر خواهند بود.یاد پیامبران افتادم که همشون از هر لحاظ از نظر مادی غنی و ثروتمند بودن و بعدش بعدی بسیار روحانی تر و الهی تر پیدا کردن و تاثیراتی عمیقی بر آگاهی و فرکانس جهانی گذاشتن.
راستش اصلا نمیخواستم برای این جلسه کامنت بنویسم گفتم این بار فقط میخوام از دیدن فایل لذت ببرم و برم توی عمقش ، اما بهم الهام شد که این مطالب رو کامنت کنم.
بهت تبریک میگم استاد عزیزم شما با ایمان و تقوا آزمونهای خیلی زیادی رو با موفقیت و سربلندی و ابراهیم وار پشت سر گذاشتی و راهش رو ساده و صادقانه به ما هم گفتی ،شاید وقتشه که زندگی شما ورق دیگه ای بخوره و وارد مدار فرکانسی معنویتر و ظریفتری بشی.
مریم عزیزم بهت تبریک میگم که انقدر همیشه آرام و صبور و خوش کلام هستی.
دوست عزیزم چقدر این کامنت شما برام مفید بود میخوام چند بار بخونمش و من میگم چرا خیلی ها از مال دنیا سیر نمیشن و اتفاقا هر روز طمعکار تر میشن بخاطر اینه که با احساس خوب خودشون رو لبریز از نعمتها نمیکنند ….شاید زیاد خرید کنند ولی یه حس عذاب وجدان بخاطر اسراف پشت این لذتشون هست ولی استاد با حس خوب این خریدها رو کرده و بخاطر همین تو این سن کم لبریز شده چقدر عالیه که آدم بتونه تو این سن اینقدر لبریز شه از مسافرت از خرید پوشاک و ملک و ماشین و موتور و لبریز شه از ریخت و پاش که بتونه بقیه عمرش رو دیگه به این چیزها فکر نکنه و خدا میدونه که بقیه عمر که انشالله طولانی هست و در نهایت سلامتی برای استاد ،چقدر میخواد باکیفیت باشه خدایا شکرت که داریم قدم به قدم با استاد زندگیمون رو پیش میبریم ….سپاسگزارم آسو عزیز که با کامنت زیباتون من رو هم وادار کردید کامنت بزارم
بینهایت از دیدن کانت زیبات لذت بردم و خدا رو همیشه بابت شما دوستای خوب سایت شکرگزار هستم. چه حرف زیبایی و چه خواسته قشنگی که تو سنینی جوانی و سرحالی بتونیم از کل نعمتهای مادی سیر و سرشار باشیم تا هم از این نعمتها استفاده کنیم و ازشون لذت ببریم و البته دیگه برامون بدیهی هم شدن و هم افق های جدیدی از معنویت و مدارات بالاتر پیش رومون گشوده بشه البته رشد مادی هم همچنان میتونه بدون صرف هیچ انرژی همچنان بیشتر و بهتر ادامه داشته باشه. الهی آمین
من از وقتی که این قسمت سریال زندگی دربهشت ودیدم حالم خیلی بد هست واقعااحساس می کنم استادی که همیشه با شور ونشاط با ما حرف میزد ودیگه نخواهیم داشت البته از چند وقت پیش توی صحبتهاشون این حس ومیکردم ولی دیشب بااین فایل به یقین رسیدم که استاد وارد یه مدار جدیدی شدن انگار اصلا نسبت به همه چیز طور دیگه ایی شده نگاهشون دیگه مثل قبل نیستند واقعا از ته دل احساس خیلی غم انگیزی دارم کاش استاد یکم بیشتر ازخودشون بگن دلم خیلی گرفته
البته یکبار همون دیشب که فایل ودیدم کامنت گذاشتم
البته که میدونم نگاهشون توحیدیه ولی ما اون استاد با نشاط قبلی وهم می خواهیم خیلی دوستون دارم استاد عزیزم ومریم جون دوست داشتنی که از لحظه به لحظه استاد برامون فیلم می گیرند عاشقتونم
خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد که با جریان سریال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
اولین چیزی که مثل همیشه اما با تازگی نو توجه آدم رو به خودش جلب میکنه رنگ قرمز دلچسب لباس های شماست استاد .من هرچی دور و برم تو فک و فامیل نگاه میکنم 90 درصد مردها رنگ لباس هاشون تیره اس اونم فقط به خاطر حرف مردم .ندیدم که مردهایی به سن شما اینقدر لباس های خوشرنگ بپوشن .همیشه هم وقتی این فیلم ها ی خارجی رو می دیدم از رنگ لباسهاشون لذت میبردم. اما توی کشور ما این فرهنگ غلط جا افتاده که رنگ های شاد مال بچه هاست و افراد میان سال و مسن باید رنگ های تیره بپوشن
و این موضوع در مورد خانم ها که دیگه هزار درجه شدتش بیشتره .
اما اینجا وقتی شما و مریم جان رو میبینم که لباس های رنگی میپوشین باورم میشه که ی جور دیگه ای هم میشه لباس پوشید و لذت برد سوای از اینکه دیگران چی فکر میکنن
همین دیدن لباس قرمز شما و بنفش مریم جان انرژی رو در وجود آدم به جریان میندازه و حس خوبی به آدم دست میده انگار که دریچه های قلب آدم باز میشه .آدم احساس رهایی و آزادی میکنه
و ترکیب این رنگ ها با اون رنگ آبی آسمون و سرسبزی اون محیط اطراف معجونی میشه از رنگ ها که با به حرکت درآوردن دوربین انگار ی ساقی جام رنگ ها رو در دستش گرفته و داره به ما تعارف میکنه تا ما هم سرشار بشیم از می رنگ ها
چقدر همین رنگ ها در کنار همدیگه و دیدنشون حس آدم رو خوب میکنه .البته آدم رو هم به فکر وامیداره که بودن این رنگ های متنوع کنار هم داره ی وحدتی رو ایجاد میکنه که انسجام روح رو بیشتر میکنه چون هر کدوم تیکه ای از اون وجود ازلی و ابدی هستن که وقتی کنار هم قرار میگیرن وحدت وجود حاصل میشه
چقدر مریم جان از همین جا میشه دقت و تمیزی و نظم توی کارتون رو دید.اونقدر با دقت اون پایه ها رو رنگ زدین که حتی ی ذره رنگ به چوب های اطرافش نپاشیده . این حد از دقت شما واقعا ستودنیه .
چقدر همین رنگ ها هم با همدیگه هارمونی دارن و حس زیبایی رو منتقل میکنن
و چقدر شیرینه وقتی نتیجه ی نهایی کارت رو با چشم هات میبینی و باقلبت احساسش میکنی همون نتیجه نهایی که حاصل برداشتن قدم های متوالی و آرام آرامه .همون قدم هایی که آرام آرم تو رو رشد داد و الان ظرف وجودت آماده و پذیرای برداشتن قدم های بزرگتره با اعتماد به نفس بالاتر و انگیزه بیشتر
چه خوب شد مریم جان که مادر طلا رو یادآوری کردین چون نماد اون افرادیه که ی مدت روی خودشون کار میکنن و بعدش بی خیال میشن .اما دوباره با تعهد و جدیت بیشتری شروع به کار میکنن و جهان هم همین که این تعهد جدی اینا رو میبینه پاداش ها رو میرسونه به شکل ی ظرف خوشگل پر از غذا .چقدر باز هم این غذا رنگارنگه .چه ترکیب رنگ قشنگی داره .آره دیگه اینه پاداش افراد با تعهد .وقتی خودت برای خودت و کارت ارزش قائل بشی جهان هم برات ارزش قائل میشه و دستانش رو میفرسته که به تو خدمت کنن
چقدر تکامل رو میشه توی اون جایی که برای مادر طلا تهیه کردین دید. اولش از اون چوب خرده ها شروع شد و بعد شد ی ظرف کاسه مانند و الان هم که شده ی عمارت .اینه دیگه لایق که میشه توی قصر زندگی میکنی و بهترین طعام ها رو جلوت میذارن و با بهترین لفظ باهات صحبت میشه بدون اینکه تو تلاش سختی بکنی و زجر بکشی .همه چیز میسرش رو به سمت تو کج میکنه
چقدر ایده رنگ کردن من رو یاد عشایر انداخت که برا اینکه گوسفند هاشون مشخص بشن بین گله پشتشون رو رنگ میزنن و دیگه هر جا باشن مشخص میشن .
آروی عزیزی که تجربه ها باهاش داشتیم و هزاران خواسته رو در وجود ما ایجاد کرد و چشممون رو به دنیای زیباییها باز کرد ، آروی عزیزی که ی روزی جزء آروزهای استاد بود حالا به خاطر راکد شدنش و استفاده نشدنش باید ی اقدامی در موردش صورت بگیره چون طبق قانون جهان ایستایی و سکون معنایی نداره بنابراین باید وارد چرخه فروش بشه تا جایی دیگه پویایی دوباره خودش رو شروع کنه . چقدر این وابسته نبودن شما استاد به وسایلتون درس بزرگیه که داره به من میگه که مال دنیا رو بخواه اما بهش وابسته نشو چون نه تو واسه مال دنیا میمونی و نه مال دنیا واسه تو بقول حضرت علی. زیاد بخواه و با اشتیاق بخواه اما راحت هم گذر کن. البته که این راحت گذر کردن نتیجه پر شدنه از مال دنیاست و گرنه کسی که پر نشده از چیزی طبیعه که بهش گرایش داشته باشه چقدر همین شوخی های شما درس ها داره توش در عین حالی که خنده رو بر لب بیننده میاره. چه انتقادهای سازنده ای در پوشش کمدی .انتقادی که تخریبی توش نیست .حس بد توش نیست . نیش و کنایه ای توش نیست .انتقادی که فقط داره یادآوری میکنه که تو هرچی هم که ثروتمند باشی نیازهات محدودت .هر چند تا خونه که داشته باشی فقط تو یکیش راحتی و حال خوب بیشتری بهت میده .هر چند دست لباس داشته باشی فقط با بعضی هاشون راحتی و حتی ممکنه اصلا وقت نکنی که ازشون استفاده کنی پس نیازی نیست که خیلی دور و بر خودت رو شلوغ کنی .حالا اگر ی وقت اینکار رو کردی بالاخره ی زمانی میرسه که میشینی بررسی میکنی میبینی باید ی تغییراتی رو بدی و گرنه همون داستان ایستایی و سکون اتفاق می افته
و چقدر این یادآوری نقش ثروت رو در رسیدن به خواسته روهم برات مرور میکنه که میتونی با ثروت به خیلی فراتر از اونچه که می خواستی برسی اما زمانی هم میرسه که دیگه پر میشی از اون خواسته ها
چقدر این دادگاهه جالبه دادگاهی که توش متهم خودتی وکیل مدافع خودتی قاضی خودتی و ملاک و معیار قضاوت هم قوانین جهان هستیه نه قوانین من درآوردی انسان ها و چون میدونی ملاک اینه و تو هم مسلطی و وقانین هم ثابتن پس دیگه خیالت راحته که همه چیز به نفع تو تموم میشه و تازه مجازاتی هم در کار نیست فقط ی یادآوری جهت استفاده از این خوان
داشتم با خودم فکر میکردم که اگر این دادگاهه اون چیزی بود که الان توی کشورهای مسلمان بر پاست استاد الان متهم میشد به اسراف به بی توجهی به فقرا .به عامل گسترش فقر به ثروتمند بی غم و ……
و احتمالا هم مجازات میشد به تقسیم این لباس ها در بین فقرا در اسرع وقت و ……………..
قضاوت هایی که مبنایی درستی نداشتن حداقل توی قرآن که ما چیزی ندیدیم
استاد جان یکی از اون موارد احساس گناهی که من توتستم در خودم کمرنگ کنم با دیدن سریال بهشت همون مقوله اسرافه چون توی ذهنمون کرده بودن که اگر شما چند دست لباس داشته باشی که ازشون استفاده نکنی مسرفی و گناهه و هزارتا مجازات دیگه و شاید همین یکی ازون ترمزهایی بود که نمیذاشت ثروت وارد زندگی ما بشه .
الان خدا رو شکر توی این زمینه خیلی بهتر شدم مخصوصا در مورد غذا درست کردن و ته مونده هاش
چقدر استا د اونجایی که داشتین از خودتون دفاع میکردن که نه این کاپشن معمولیه کاپشن موتور سواری نیست من خندیدم که بابا بدون اونا هم اون زیری هاش کلی مدرک و سنده
چه متهم جالبی خودش کمک میکنه به رو کردن مدرک و سندها خخخخچقدر قشنگ استاد دارین اصل تضاد رو باز میکنین .همون اصلی که باعث شکل گرفتن خواسته ها در وجود ما میشه همون اصلی که جهان به کار میگیره تا زمانی که ما نا آگاهانه داریم اتفاقت زندگیمون رو خلق میکنیم بدون اینکه خودمون هم خبر داشته باشیم. همون اصلی که وقتی ما شروع میکنیم به تغییر کردن و آگاهانه خلق کردن زندگیمون با فرستادن فرکانس های مناسب کم کم از میزان فشار اونها کاسته میشه و اگر ما همچنان ادامه بدیم به کار کردن روی خودمون در جهت مثبت میرسه روزی که اونقدر دیگه فشار جهان از طریق تضادها کم میشه که انگار تضادی وجود نداره چون اون موقع دیگه تضادها جای خودشون رو به سوالهای آگاهانه مناسب میده که دیگه از بروز تضادهای زیاد هم جلوگیری میشه
چقدر استاد این ریلکس بودن شما باز هم داره جلوه گری میکنه اینجا و مدام داره به من یادآوری میکنه که باز هم روی خودم در این زمینه کار کنم .همین که شما اصرار میکنین که مریم جان هم راحت باشه و به خودش سخت نگیره حالا مهم نیست ی کم زاویه دید هم مناسب نباشه مهم اینه که هم شما راحت باشین و هم مریم جان .و این خودش ی نکته ی مهمه ای برای من که دقت کنم که راحتی من نباید اسباب ناراحتی دیگران رو فراهم کنه باید همونقدر که خودم دوست دارم راحت باشم راحتی دیگران رو هم مد نظر بگیرم .کسی که میخواد خودش راحت باشه اما به قیمت ناراحتی دیگران این دیگه اسمش خود بودن نیست این ی خودخواهی نامناسبه ی غرور بیجاست .
چقدر این خبرهای خوب شما استاد انگیزه بخش و نوید بخشه که :
که اگر در مسیر درست باشی به خواسته هات میرسی
و اگر به خواسته هات برسی اونوقت میتونی ازشون بگذری
چون من الان میدونم در مسیر درستم فقط باید ا ادامه بدم تا به همه ی خواسته هام برسم و بعد لذت گذشتن ازشون رو هم تجربه کنم
خواستم بابت کامنت زیبات ازت تشکر کنم، ونکته جالب اینکه چقدر نگاهها متفاوت هستن و چه نکات زیبا و متنوعی رو میشه از یک فایل ۳۰ دقیقه ای دیدودریافت کرد.سادگی و خلوص و اتصال رو میشه از جملات شما عزیز دریافت کرد.
سلام آسو جان عزیز فعال سایت. ممنوم عزیزم از پاسخت. بله واقعا بی نهایت دید متفاوت و زیبا رو میشه توی کامنت بچه ها پیدا کرد که اگر همه اینها رو بذاری کنار هم میشه ی دنیای زیبا پر از آگاهی و درس. همینه که استاد میگه کامنت های بچه ها ارزشش از هزاران هزار کتاب موفقیت بیشتر. الهی که انرژی خداوند جاری باشه در تمام ابعاد زندگیت عزیزم
نکنه حقیقت چیز دیگری باشد … نکنه هنوز اسم تمام حرکات من ، تقلا باشد … اگر زندگی میتواند اینقدر شیرین باشد که من در این تصاویر می بینم ، پس لابد من در اشتباه هستم …لابد این منم که لای چرخ زهوار در رفته باورهای غلط در حال زندگی هستم … اگر زندگی در بهشت حقیقت محض یک انسان است پس وجود بهشت در این دنیا حقیقت دارد … اگر اینهمه زیبایی ، مربوط به زندگی یک زوج جوان عاشق هست ، پس من دارم غلط زندگی میکنم …. باید اینهمه غلط بودن را قبول کنم …. نمی ترسم استاد ، من از تنبل این کلاس بودن وحشت ندارم ، وقتی بپذیرم که ضعیف و تنبل هستم و در صندلی آخر کلاس تو نشسته ام ، اون وقت برای بدست آوردن صندلی در میز اول کلاس تو تلاش میکنم ….استاد چند ماه پیش خواب عجیبی دیدم ، خواب دیدم به پرادایس آمدم و در فضای سبز ایستادم و از پشت شیشه ها تو را در داخل خانه ات می دیدم که در حال تدریس به عده ای از بچه های سایت هستی ، بچه هایی که تمام توجه شون به حرفهای تو بود ، اونها روی تک صندلی های دسته دار نشسته بودند و جلوی هر کدوم شون یک دفتر و یک خودکار بود ، انگار که من با زحمت خودم را به پرادایس رسونده بودم ، احساس عجیبی داشتم ، غروب بود و فضای داخل خونه تو بسیار روشن بود ، بیشتر از اینکه خوشحال باشم ، نگران و در حالتی از تقلا بودم اما خیلی هم هیجان داشتم ، خب مشخص بود که من دیر رسیده بودم چون شما تدریس را شروع کرده بودید ، تصمیم گرفتم وارد خانه شما بشوم و سر کلاس بنشینم ، همینکه خواستم قدمی بردارم یک مار بزرگ از داخل زمین بیرون آمد و من ترسیدم و عقب رفتم ، انگار اون مار نمیتوانست کامل از زمین خارج شود و فقط مانع ورود من میشد ، وقتی اینو متوجه شدم تصمیم گرفتم از جای دیگری وارد شوم اما بازهم مار از زمین خارج شد و جلوی منو گرفت و مدام نیشش را نشونم میداد بعد از چند بار امتحان کردن و اینکه هربار با حمله مار مواجه شدم ناامید شدم …. وقتی بیدار شدم صحنه هایی که دیده بودم خیلی برام واضح بودند و گفتم اندیشه یک چیزی این وسط هست … این خواب ، سرشار از حرف و نشانه س ، چرا تو نتونستی سرکلاس بری ، چرا از هرمسیری که میرفتی مار جلوت سبز میشد ، چرا جزء اون بچه هایی نبودی که سر کلاس استاد بودند …. خیلی اعصابم بهم ریخت استاد ، گفتم آخه دیگه باید چکار کنم ، من که صبح تا شب دارم فایل گوش می کنم و روی خودم کار میکنم …. حرصم گرفته بود و هر چند وقتی یکبار این خواب جلوی چشمم میومد … حتی یکی از بچه ها چند روز پیش گفت اندیشه انگار استاد می خواد تو پرادایس برای یک سری از بچه ها کلاس بذاره بنظرت تو جزء اونها هستی گفتم نه عزیزم ، یه مار گنده تو زمین پرادایس منتظر نشسته تا من برم اون جا … و استاد واقعا یک چیزی این وسط بود که من درکش نمی کردم ، بنظر خودم خیلی از اصول را رعایت میکردم ولی واقعا چرا من به خواسته های مالی نمی رسم …. یعنی نتایجم کوچیک هستند … و هربار هم که صفحه نشانه روزانه را باز می کنم یه قیمت از زندگی در بهشت میاد و من حتی نگاهش هم نمی کردم و راستش عصبی تر هم میشدم ، می گفتم من راهکار میخوام که چکار کنم بعد خدا زندگی در بهشت را میاره برام …. تا اینکه دیروز تسلیم شدم و گفتم خدایا هر نشانه ای بدی تسلیمم ، و باز هم یک قسمت از سریال زندگی در بهشت اومد و من نشستم نگاهش کردم ، شما و خانم شایسته تراکتور خریدید و تو راه برگشت چندین ترانه گوش کردید …. و همین جور خوش و خرم و آزاد بودید …. 42 دقیقه سریال را دیدم ، اولش مقاومت می کردم ولی بعد غرقش شدم و یهو به خودم گفتم اندیشه نکنه کلا زندگی همینه که اینها دارند انجامش میدند ، نکنه تو کلا مسیر را اشتباه داری میری ، نکنه کل زندگی ، بهشت باشه و تو برای خودت و بواسطه باورهات جهنم را انتخاب کردی … گفتم خدایا نشونه بهم بده ، اگر واقعا من دارم درست میفهمم ، امروز یه پولی بمن بده حتی شده پنج هزار تومن روی زمین پیدا کنم … از اون جا که اصلا باور نمی کردم که تمام زندگی میتونه بهشت باشه و گفتم لابد جو گیر شدم و اینم یه احساس لحظه ای و زود گذره ، دیگه بهش فکر هم نکردم …. استاد مو به تنم سیخ شد ، من گفته بودم اگر چیزی که من از اصل ، فهمیدم و اونو در زندگی بهشتی استاد دیدم حقیقت داشته باشه ، خدایا پنج هزار تومن روی زمین ببینم ، اونم گفتم روی زمین که مثلا حتما باور کنم که از طرف خداست ( به زعم خودم دیگه وگرنه همه چیز از طرف خداست ) ، استاد وقتی پیامک گوشیم را دیدم اصلا زانو زدم در برابر خدا …. خواهرم 3 میلیون برام پول واریز کرده بود …. یعنی بیشتر از اینکه از اون پوله خوشحال بشم از پاسخ خداوند به درخواست خودم شگفت زده شده بودم ….
پس زندگی در بهشت حقیقت داره …. نمی دونم چرا باور نمی کردم و چون باور نمی کردم نگاهشم هم نمی کردم ….
میدونی استاد من الان خیلی چیزها تو ذهنم باهم جمع شدند … وقتی زندگی در بهشت را در کنار باور فراوانی می ذارم ، میگم آخه چرا بجای اینکه از کار مورد علاقه م لذت ببرم ، تو فکر درست کردن تعداد بیشتر باشم ، چرا با عجله هایی که توی کارم ایجاد میکنم کیفیت کارم را پایین میارم … اگر قراره جهان از هزارتا کانال به من نعمت و پول بده پس چرا من از لحظه هام لذت نبرم ، چرا با عشق و ظرافت نقاشی نکشم …. اصلا بذار روزی یک دونه کارت پستال زیبا درست کنم بجای روزی ده تا کارت پستال بی کیفیت که آخرش هم کمر درد بگیرم و به کارهای خونه م نرسم …. استاد همیشه فکر می کردم تسلیم بودن یه چیز ترسناکه یعنی مثلا ما در برابر سختی ها صبور باشیم ولی با نشونه ای که دیروز خدا بهم داد میگم تسلیم بودن یعنی تسلیم زیبایی ها بودن ، یعنی تسلیم دیدن سریال زندگی در بهشت بودن ، استاد من قبلا وقتی زندگی در بهشت را می دیدم حتما یه کاری هم کنارش باید انجام میدادم که مثلا وقتم را تلف نکنم ولی حالا میخوام یه بشقاب میوه برای خودم بیارم یا یه چای خوشرنگ بریزم و بنشینم روبروی پنجره و با خیال آسوده سریال را از اول ببینم …. استاد وقتی حجم لباس هات را دیدم وقتی اون همه زیاد بودن را دیدم اصلا گفتم اندیشه خدا اونجاست بخدا …. خدای واقعی اونجاست … باورش کن … بخدا خدا وهابه …. گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد ، چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید …. بابا نگاه من غلطه وگرنه چرا مار جلوی پای بقیه که تو کلاس استاد وارد شده بودند سبز نشد ، اونها هم از همون مسیر وارد شده بودند پس چرا فقط من مار را دیدم ….. بخدا هر چی ماره بخاطر باورهای خودمون تو زندگی مون سبز میشند وگرنه برای اون عده ای که من تو خوابم دیدم که سر کلاس استاد نشسته بودند اصلا ماری وجود نداشت …. استاد من تازه دارم اون جلسه 7 دستیابی به رویاها را میفهمم که گفتی یک میلیاردر بار به خودم گفتم « خدا به من گفته انقدر بهت ثروت میدم که نتونی بشماری » را دارم میفهمم …. من با همین باور شروع میکنم استاد ، این همون الماس درونی منه که توی ثروت یک گفتی …. این باور همون باوریه که نقطه مقابل عوامل بیرونیه …. این همون نقطه مقابل شرکه …. خداوند به من قول داده که انقدر بهم ثروت بده که نتونم بشمارمش …. وعده خداوند حقیقت داره ، خداوند سریع الجوابه ….
نازنین دلمم اونقدرررر که مرازعشققق. پراز درسس پراز هدایتت خداوند بوددد اشکام ترکید و ریخت از این همه عشق نابت جان دلم چقدر زیبا گفتی و چه نشانه اییی چه نشانه ایی که دقییا دقیقا بهم الهام کرددد که برم سمت کامنت ها هدایتمم کردو به سمت کامنت نابت جان دلمم اوچقدر عاشق ماست او جقدر عاشقق ترینن عاشق هاستت که اینقدر مشتاق ترینهه که ما رشد کنیم اینقدر مشتاق ترینه برای هرلحظه پیشرفت غرق شدن ورنعمت وثروت برکت عشقش و چقدر چقدر عاشق این عشقممم چقدر عاشق این عشقممم چقدر میخوام.بیتهایت غرق ترینش بشم
چقدر بینهایت تحسسنتت میکنم عزیزمم چقدر تحسینتت میکنم این اتصال ودرک بینظیزت رو چقدر تحسسنت میکنم چقدر بینطیربودو بینطیر و م چقدر چقدر بینهایت بینهایت تحسیننت میکنمم این درک بینظبرتت اینن عالیییی تحلیل و ریشه ای کار کردنت رو چقدر چقدر بینهایت بینهایت تحسینتت میکنمم جان دلمم جقدر بینهایت احسسنتت میکنمم چقدر تحسینن میکنمم
چقدر این جمله خود خداوند بودد الله اکبر جقدر زیبا گفتی که
خداوند خودش بهم میگههه هرلجظه بهم میگه که اونقد بهت ثروت میدممم که نتونی بشمارییی
خداوند اونقد بهم ثروتت میده که نتونم بشمارم و جقدر این خود خود توحیدههههه خدای منن😭😭😭عاشققققتممم جقدر بینهایت تحسیننن میکنمم عشق دلم چقدر بینهاین تحسینت میکنم چقدر تجسینتن میکنمم جان دلمم عاشققتمم خداروهزاران بارشکر میکنم که هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنه به سمت بینهایا نعمت هااا بینهایت ثروتها درکک عمیق تر درک عمیق تر صحیح تر عالی ترش هرلحظه هدایتموت میکنه هرلحظه بهمون الهام میکنههه هرلحظه هدایتمون میکنهههه عاشقتممم
الهی که هرلحظه جریانی ازبینهایتتت بینهایت ثروت و نعمت و برکت عشقق فراوانیی جاری ترین ماری ترینن باشه برلحظه لحظه ات جان دلم الهی که هر آنچه در دل دارییییی به بینهایت فراتررررش ببنهایتت فراترش را به چشم ببینی عشق من بینهایت بینهایتتتتت بهترین های بهتریننن هارووو برایت میخواهمم ازیگانه قدرتت جهان که تنها قدرتت اوست و کلید گنج اسمان ها وزمین تنهااا وتنهااا در دست اوست وتنهااا اوست که هرلحظه هدایتت میکندد و سریع الاجاب تر از اونیه که فگرشو.میکنیم اینقدر عاشقمونهه اینقدر عاشقتمم منن جان دلمم
متشکرم از توضیحات عالی که دادی و من باز هم دیدم چقدر شباهت دارم با شما در تله های ذهنی
من بعد از مدتی از هدایت شدنم به این مسیر و این سایت الهی ، فهمیدم اساسی ترین باور غلط من درباره لذت هست . اینکه همه ی زندگی فکر میکردم لذت مصادیق غلط یا حداقل سطح پایین پیدا میکنه . انگار این بهم دیکته شده باشه . سختی کشیدن ارزشمنده ...
در حالیکه در تجربه زندگی خودم میدیدم زیباترین لحظات زندگی ام وقتی بوده که در مسیر علائقم متمرکز بودم و از درس خواندن و کار علمی لذت میبردم .ولی باز هم در ذهنم بود باید خیلی سخت کار کنم اگر نتیجه ی خاصی میخوام و اصلا همین شده بود ترمز که کار نکنم چون نمیخوام سختی بیشتر بکشم .حتی من توی ذهنم این بود که به محض اینکه بگم ایمان آوردم خدا بلا (به معنی زجر و بدبختی )سرم میاره و مثلاً عزیزانم رو از دست میدم تا آزموده بشم . در حالیکه همه ی اینها نجوای شیطان هست برای ایمان نیاوردن . در حالیکه حقیقت دقیقا برعکس است . ایمان آوردن یعنی امان پیدا کردن از خوف و حزن. اون بلا هم برای من بد ترجمه شده ، ایمان یعنی مسیر رشد ، یعنی شکوفا شدن، یعنی عیار پیدا کردن ، یعنی به سرور ، به شادی ، به لذت رسیدن
با کامنت شما به خودم گفتم چرا من که فهمیدم این موضوع اینقدر برای من اساسی هست . روش کار نمیکنم . فقط هر دفعه میگم آره این مشکل کنه. کار کردن روی این باور یعنی تکرار همیشه نه اینکه فکر کنی یکبار فهمیدی درست میشه .تصمیم گرفته یک برگه بردارم و در تیتر بنویسم لذت ، عشق ، ایمان و در ذیل این تیتر هر منطق و آیه و شعر و مصداق و تجربه و الگویی که باور درست رو تایید میکنه بیارم .روزانه بخونم و تکمیل کنم .
کلا چیزی که من دارم به مرور می فهممش اینه که همه ما با شاید اکثریت ما که اعضای سایت و دنبال رو آموزش های استاد هستیم هنوز احساس دوران دانش آموزی را داریم ، هنوز جو کلاس و درس را داریم ، هنوز از معلم می ترسیم ، هنوز از اینکه درس را درست نفهمیم و آخر سر نتیجه خوب نگیریم می ترسیم ، هنوز فکر می کنیم استاد اون معلمیه که ما باید از درسش نمره بیاریم ، سختی بکشیم ، درس بخونیم ، خود من هروقت استاد میگه ایمانی که عمل نیاره حرف مفته می ترسم ، قلبم می ریزه ، فکر میکنم داره باهام دعوا میکنه ، فکر میکنم منظورش اینه که من بیشتر باید سختی بکشم ، یعنی ته ذهنم عمل کردن مترادف با سختی کشیدن بیشتره ولی دو سه روزه متوجه این گره ذهنی شدم و دارم روش کار میکنم و دارم به خودم می فهمونم که این کلاس و این استاد دقیقا برعکس کلاس ها و معلم هاییه که همه ما در طول زندگی مون تجربه شون کردیم ، این استاد میخواد از سختی هایی که ما بعنوان واقعیت زندگی قبول شون کردیم کم کنه و آسانی و راحتی را جایگزین کنه ، عمل کردن به معنی سختی کشیدن نیست بلکه به معنی اون عملیه که بعد از ایمان بعد از باور میاد ، وقتی ما باور کنیم که پول ساختن آسونه خب اعمال متفاوتی از خودمون بروز میدیم و این همون عمل بعد از ایمانه که ما با زجر کشیدن اشتباه ش گرفتیم
کامنت شما جواب درخواست من از خدا بود، من گفتم خدایا جدیدا متوجه یه باور غلط تو وجود خودم شدم و میدونم که فقط متوجه شدن کافی نیس، گفتم یه راهکاری به من نشون بده که بدونم چطور باید تغییرش بدم و اومدم کامنت شما رو خوندم و جواب سوالمو گرفتم!
پس منم هر روز تو یه صفحه مینویسم چرا من لایق ثروتم؟
و زیرش هر آیه، مصداق، دلیل و الگویی که به ذهنم خطور میکنه مینویسم
سلام دوست عزیزم منم مثل شما خواب جالبی رو دیدم من خواب دیدم سر میز با همسرم استاد و مریم جان نشسته ام و استاد با جدیت تمام گفت فقط باوره فقط باوره همه چی باوره و از سر میز که بلند شد ادامه داد مشکل اینه که باور رو باور نمیکنن استاد یک تیشرت زرد به تن داشت و انگار من و همسرم از دوستای خیلی نزدیکشون بودیم اینقدر توی خواب شاد بودم که قابل توصیف نیست من و همسرم اونجا باشیم و از دوستای نزدیک استاد و همسرشون باشیم و اینقدر زیبا استاد نکته مهم رو به ما گوشزد کنه و و و باورش میکنم باورش میکنم این خواب و باور میکنم استاد عزیزم این اتفاق خواهد افتاد
خواب خیلی پر مفهومی دیدی واقعا ، دقیقا موضوع اینه که هیچکس باور نمی کنه که همه چیز باوره ، حتی منم که کامنت هام واقعا از قلبم نوشته میشه خیلی وقتها شده بعد از نوشتن کامنت یا فرداش کلا اسیر همون ذهنی شدم که سالها باهاش زندگی کردم و حتی هرچی تلاش فکری کردم و به مغزم فشار آوردم نتونستم اون فرکانس درست را پیداش کنم و علتش هم اینه که هنوز باور نکردم که باور همه چیزه و باید بهش اعتماد کنیم یعنی انسان ناخودآگاه اسیر و تسلیم شرایط کنونی خودش میشه و مدام می خواد دنبال راه حل به شیوه های قبلی ذهنیش باشه و کنترل ذهن و ایجاد باور که بطور ممتد صورت بگیره تمرکز و ایمان زیاد میخواد
سلام اندیشه عزیزم.. چقدر متن زیبایی نوشتی.. منم خیلی به دنبال موفقیت مالی هستم.. این فایل استاد رو که دیدم یه حال عجیبی بهم دست داد. و دیگه نمیخواستم کامنت بنویسم چون نمیدونستم که چی باید بنویسم.. اومدم پایین کامنت ها رو بخونم، که اولین کامنت برای شما رو دیدم و خوندم.. خیلی ردم تاثیر گذاشت.. اینکه گفتین همین لحظه هایی که داریم زندگی میکنیم بهشته، و فقط باورامون هست که جهنم میکنه زندگی رو و نمیزاره از همه چیز زندگی از همه لحظه ها، از همه نعمت های کوچیک و بزرگ لذت ببریم، بدون اینکه نگران بی پولی باشیم نگران اینده باشیم نگران قضاوت مردم باشیم.. از اینکه سنمون داره میگذره نگران باشیم یا فکرای محدود کننده و جهنم واری که نمیدونم از کجا ریشه کرده تو زندگیمون.. از گذشته های دور تا بحال.. همش عجله داریم زود برسیم زود موفق بشیم.. تند تند کار کنیم ساعات زیادی صرف کارهای عجله ای و تند تند کنیم… کاش عمیقا اصل و معنای واقعی زندگی رو درک کنیم.. الان میخوام برم یکم به خونه برسم یکم با خودم آروم بشم.. همین ارامش خودش چقدر نعمت بزرگیه.. قدرت لذت بردن از چیزای کوچیک زندگی چقدر هنرمندانه س… همین آگاهی هایی که هر روز از این سایت بی نظیر بدست میارم و تو زندگی اجرا میکنم برام خیلی آرامش بخش و لذت بخشه. انشالله هممون در راه راست باشیم و به همه آرزوهای خوبمون برسیم
اشکهایم ناخودآگاه سر ازیر شدن وقتی که گفتی خواهرت برات پول واریز کرده. خدایا سپاسگزارم خدایا شکرت که هدایتم کردی تا این دلنوشته رو بخونم.
من خودم هم چند وقت پیش این تقاضا رو از خدای مهربانم کردم و خداوند بیشتر از آنچه که خواسته بودم از جایی که اصلا أمیدی بهش نداشتم به حسابم واریز کرد. از اون روز به خودم قول دادم که فقط فقط هر چه را مه میخواهم از خدای مهربانم بخواهم و در موردش با هیچکس حرفی نزنم حتی پس أجابت شدن خواسته ام ، مگر اینکه کسی از من بپرسم. خدای مهربانم شپاسگزارم
من مطمئن هستم با ادامه دادن به این راه و استوار بودنمون هم شما ، من و همه دوستان به هر آنچه که خداوند بهمون وعده داده میرسیم. به امید و توکل به خدا
امروز به منم الهام شد که درباره رابطه م با خدا با دیگران حتی اعضای خانواده م حرف نزنم ، انگار اینطوری از این رابطه محافظت بیشتری می کنم ، گاهی گفتگو با دیگران قدرت فرکانس ها را کم میکنه و وقتی فرکانس ها ضعیف بشند جهان پاسخ های کمتر و ضعیف تری میده پس برای اینکه جهان را و خداوند را به تسخیر بکشیم بهتره که درباره رابطه مون با خداوند و نقشی که از خداوند در برآورده شدن خواسته هامون درک کردیم با کسی حرف نزنیم
سلام اندیشه جان ، سپاس ، چقدر زیبا شرح داده ای ، من هم اول دیدگاهم مثل شما بود، بعدا مقاومتم کم شد و دیدم واقعا دارم می آموزم از این مجموعه ی زیبای بهشتی.
اندیشه جان مار نماد زمان هست، داره بهت یادآوری میکنه که نباید عجله کنی.اندکی صبر باید. صبر نه به معنای تحمل،خانم شایسته میگن : صبر به معنی احساس خوب داشتن و در مسیر زیبایی ها بودن.طی کردن تکاملمان در مسیر حقیقت.
مرسی که تفسیر واژه صبر را به یادم آوردی ، واقعا صبر یعنی داشتن احساس خوب بی هیچ قید و شرطی ، بی هیچ دلیلی ، چقدر زندگی زیبا ست و ما یادمون میره که اومدیم به این دنیا که لذت ببریم و زیباییها را تجربه کنیم
چقدر با نوشته هات احساس هماهنگی داشتم و خودم رو در شرایط مشابهی با تو میبینم عزیزم.نوشته هات و خواب زیبات و تعبیر زیباترت بوی خدا داره . ازت ممنونم دوست عزیزم از همون اول کامنت زیبات اشک شوق از چشمام سرازیر شد و تا آخر کامنت ادامه داشت.
آرزوم اینه که هر چه زودتر و آسونتر نتایج بزرگ و بزرگتر وارد زندگیت بشن گلم.اسمت هم مثل کامنتت زیباست.
کامنتتون بسیار زیبا بود ، سرشار از عشق و هدایت خدا. آنقدر زیبا که اشکهاى منو سرازیر کرد . بخاطر این آگاهى ارزشمند و درک قانون تبریک میگم. چقدر خوبه که تسلیم باشیم ، تسلیم دیدن زیبایى ها .
باورم نمیشه که حال منو بهتر از خودم میدونی و میدونی که الان دقیقا چی لازم دارم روحم چی میخاد.
قربونت برم ای یکتای بی همتا .
با خوندن این کامنت چند بار اشک تو چشمام جمع شد …
اندیشه جان سلام دوست خوبم وای که با خوندن کامنتت حالم دگرگون شد.
این صفحه از نشانه و این کامنت دقیقا چیزی بود که این روزا بهش احتیاج داشتم .
خدای من از زبون تو دوست خوبم با من حرف زد .
البته هنوز فایل رو ندیدم .
اونجایی که گفتی چرا از کاری که انجام میدم لذت نبرم چرا به جای عجله کردن برای درست کردن ده تا کارت پستال بی کیفیت روزی فقط یه کارت پستال با کیفیت درست نکنم .و بتونم به همه ی کارهای خونم هم برسم .
این واقعا کاریه که این روزا من دارم انجام میدم .
کارم بافتنی و نمد دوزی و کلا کارهای هنری تو خونست .
این روزا چندین مشتری دارم که فقط میخام سریع کارشون رو تحویل بدم و اون دوقرون پولش رو بگیرم البته خیلی سعی میکنم که جنس خوب به مشتری بدم یعنی کارام کیفیت خوبی دارن ولی چه فایده خودم اروم نیستم خودم لذت نمیبرم از کارم .فقط خستگی و بی حوصلگیش برام می مونه و در نهایت نرسیدن به کارای خونه و بی محلی و بی توجهی به همسرم و بچه هام .
و این خیلی خیلی حسم رو بد میکنه و این حس بد قطعا عزت نفسم رو داغون میکنه.
و اینطوری پروردگارم بهم گفت بابا باید از کاری که میکنی لذت ببری .برنامه داشته باشی تا بتونی به همه ی کارات به موقع برسی .
و یه چیز دیگه که خدای مهربون تو خواب هم باهام حرف زد .
پریشب تو خواب دیدم موهام پراز حشرات مختلف شده سوسک و مورچه و …من وحشت زده موهامو تکوندم و بیشترشون از لای موهام ریختن ولی بازم کلی مونده بودن تو موهام .
صب که بیدار شدم و تعبیر خوابم رو خوندم این بود که تو زندگیت برنامه و نظم برای کارهات نداری .
وای خدای من …
دوستان ببینین چقدر قشنگ خدای بزرگ با بنده هاش حرف میزنه و اونارو هدایت میکنه .
من از امروز قول میدم که کارهام رو با برنامه پیش ببرم و خیلی درگیر درامدی که از این کار میتونم دربیارم نباشم چون اصل لذت بردنه درامد و پول پاداش درست عمل کردنه.
سعی میکنم در لحظه زندگی کنم و از زندگیم و از بودن کنار خونواده و البته از انجام کار مورد علاقم لذت ببرم .
بازم ممنونم از تو دوست خوبم که کامنت به این زیبایی نوشتی و تونستم ازش استفاده کنم .
و بی نهایت سپاسگزارم از استاد عزیزم و مریم جون که چنین فضایی رو ایجاد کردن تا بتونیم مسیر درست زندگی رو پیدا و طی کنیم .
کامنت نابت برا بیش از دو سال پیشه ولی منی که کامنت های زندگی در بهشت رو نمیخونم ، یه چیزی درونم میگفت برا قسمت 168 رو بخون ، چون خیلی خاص بود این قسمت و واقعا خودش یک کلاسی بود تک به تک صحنه هاش و حرف های استاد و هی یه چیزی میگفت برو بخون ، ولی ذهنم مقاومت میکرد که الان وقت مناسب خوندن کامنتت شد چرا که خوندم کامنتت رو همزاد پنداری کردم ،که خاهر م بدون اینکه بخام دقیقا مبلغی با رقم 3 برام واریز کرد و دقیقا میوه گذاشته بودم بخورمو کامنت بخونم و دقیقا به همه اینایی که نوشتی فکر میکردم ، بهت تبریک میگم که چقدر عالی روی خوت کار کردی و میدونم که کلی نتیجه مالی و روابطی فوق العاده گرفتی تو این همه مدت و واقعا کامنتت خیلی تاثیر گذار و عالی بود و خدارو شکر میکنم که به الهام درونم گوش کردم و نزاشتم ذهن تنبلم مانعش بشه ، خیلی عالی بود باوری که خداوند انقدر ثروت بهم میده که نتونم بشمارمش چون خودش قولش رو داده و دقیقا تو این قسمت دیدیم وای خدای من این محیط چقدر خوش فرکانسه ، چرا اخهههه خدای من شکرت شکرت شکرت که بعد دو سال باز هم کامنت قسمتی که نزدیک 3 ساله گذاشته شده ، بازخورد داره ، عاشق این خدا هستم که چنین جهان بینظیری داره و چنین انسان های نازنینی و امروز بشدت انرژیم بالا بود … الهی شکرت شکرت شکرت
این فایل نشونه امروز من بود. من ازش چیزی دستگیرم نشد ولی کامنت شما تقریبا شبیه حس و حال خودمه.
الان 4 سال از این کامنت شما گذشته. کاش بهم میگفتید توی این چهار سال ایا تونستید پیشرفت کنید.؟ گشایش مالی داشتید؟
منم سه ساله که دارم با اموزه های سایت زندگی میکنم. ولی هیچ پیشرفتی ندارم. گاهی میگم نکنه عمرمو با این امیدها هدر بدم.اخه کار دیگه ای هم ندارم که انجام بدم.
سلام مجدد خدمت استاد عزیز و مریم جان عزیز که همه ی کارهاشون ازروی الهام وهدایت الهی است من یه دیدگاه دادم ولی باید بگم خداروشکر که این فایل یک پله بزرگ منو هدایت کرد به جلو راستش الان چند مدتی میشه فقط فایل گوش میدم حتی درست وحسابی با بچه ام بازی نمیکنم و میرم سرکار هنزفری به گوش برمیگردم همینطور ومیرم تواتاق فقط وفقط فایل میبینم حتی گاهی پسرم پنجاه بار بگه بابا جون یبار جواب میدم ومیگم برو من کار دارم وشاید یک ماهی هست پشتم سوار نشده باهاش کشتی نگرفتم وحتی پای صحبت های همسرم نشستم وزندگی ام شده فایل ورسیدن به خواسته ها ولذت بردن در بعد رسیدن به خواسته واز این طرف بام افتادم و با اینکه استاد میگه ازمسیر باید لذت ببری من لذت رو فقط اینطوری میدیدم والان فهمیدم با لذت ورها وعاشقانه باید لذت برد وبه خواسته رسید واین منو ازاین لبه ی بام برد درست درمسیر درست و وسط بام یاحق
دوست خوبم سلام
اویل که منم با سایت آشنا شده بودم همین کارهای شما رو میکردم ،اما کار شما کاملا اشتباهه ،شما باید با فرزندتون بازی کنید ،به همسرتون عشق بورزید وزندگی رو در کنار عزیزانتون زندگی کنید ،
فقط گوش دادن تنها به فایلها زندگی روعوض نمیکنه بلکه وقتی با عشق با فرزندتون بازی میکنید یا با خانواده میرید یه جای سرسبز یعنی شما درلحظه هستید ودارید زندگی میکنید .
هدف از تولید تمام این فایلها یادگیری زندگی درلحظه هست
امیدوارم موفق وسالم وشاد باشید
بنام الله یکتا
استادعزیزم ومریم بانوی شایسته ی شایسته سلام
امروز سریالمون خیلی عجیب بود ،من دوبار از اول فایل رو دیدم واومدم کامنت بزارم ،اما گفتم نه باید فکر کنم به این حرفها وبعد بنویسم ،باید فکر کنم ببینم من چرا اینقدر دفتر وخودکار میخرم ،؟؟؟
من چرا اینقدر لباسهای تنگ میپوشم ؟؟؟
من چرا همیشه با شورتک توخونه میگردم واصلا زمستون وتابستون دلم میخواد لباس آستین رکابی تنم باشه چرا؟؟؟؟
چرا من همیشه ی خدا دارم حرف میزنم چرا ؟؟؟
چراباصدای بلند میخندم طوری که همه برگردن وبهم نگاه کنن ؟؟
وفکر کردم وبا خودم تکرار کردم تنها راه گذراز دنیای مادی رسیدن بهشون هست ،!!!
جمله ای که بارها وبارها از زبون شما شنیدم وبه سادگی ازش رد شدم ،امااینبار این جمله فرق داشت انگار من این جمله رو با یه تن صدای دیگه از شما شنیدم چرا؟؟
استاد یادمه بچه بودم بابام همیشه بهم میگفت درست بشین ،توخیلی چاقی ،اینقدرلباس تنگ نپوش ،شلوارگشاد براش بخر خیلی چاقه نباید کسی باسنش وسینه هاش رو ببینه زشته ،چقدر رونهات بزرگه ،و….بینهایت خفت که جلوی همه به من داد وهمین الان اینا توذهنم رسید که علت اینکه من اینقدربا بدنم راحت نیستم اینه
علت اینکه همش لباسهای تنگ میپوشم اینه
علت اینکه اینقدر دستمال کاغذی زیاد میخرم اینه که ما اصلا دستمال کاغذی نداشتیم ،اگرم یه وقتایی بود برای مهمون بود
علت اینکه اینقدر دفتر وخودکار وکیف دوست دارم وهمیشه یکی از اصلی ترین خریدهای من دفتروخودکار هست اینه که من هیچوقت یه دونه خودکار درست وحسابی نداشتم ،یه دونه دفتر نداشتم واین برمیگرده به تعداد زیاد ما تو خونواده ،ما ده تا بچه بودیم وبابام همیشه سر کار بود وهمیشه خدا ما هشتمون گرو نهمون بود وهرچی میخواستیم نبود بجز میوه فراوون چون مامانم اعتقاد داشت بچه باید بنیه قوی داشته باشه وانصافا همون از نظر بدنی خیلی قوی هستیم ،
حالا از اینا بگذریم من همیشه میشنیدم از معلمها ،مامانم ،فامیلمون وافراد مذهبی که پول چرک کف دسته ،مال دنیا برای همین دنیا خوبه ،یه لقمه نون بخورونمیر کافیه ،خدا تو بهشت برات جبران میکنه ،جای پولدارها توجهنمه ،این همه پول میخواین چیکار ،فلانی بگو میخوای برای کی ؟؟؟این همه پول میزاری رو پول ،
فلانی میشناسی آخرش مردبا اون همه کرور داراییش
فلانی یادته اینقدر پولدار بود آخرش سرطان گرفت مرد!!!آدم با پول حلال به هیچ جا نمیرسه
وهزاران هزار تا جمله دیگه که هر کدومش روبخوام از مغزم بکنم بیرون نیاز به یه الگویی دارم که ذهنم رو ساکت کنه ،
استاد من همیشه تومسائل مالی مشکل دارم وهربار با خودم میگم ایندفعه درست میشه ،ایندفعه دیگه درستش میکنم ولی نمیشه ومن هربار نا امید میشدم تا اینکه تو بدترین اوضاع زندگیم که به یه تضاد بزرگ روبرو شده بودم جهان با یه اردنگی بهم فهموند که مریم دیگه بسه باید عوض بشی !!!
ومن دوبار این اردنگی رو از جهان خوردم ،بار اول به جای اینکه تغییر رو تو رفتارم بکنم رفتم وپوششم رو عوض کردم ورفتم وتو مذهب غرق شدم طوری که هر بار دعایی بود وروضه ای من حاضر بودم اما میدیدم که به جای اینکه اوضاع بهتر بشه روز به روز داره بدتر میشه ومن طبق اون چیزی که کرده بودند تومغزم میگفتم هر که دراین درگه مقربتر است ،جام بلا بیشترش میدهند ودلیل میاوردم ،امام علی بدبخت رو ببین ،امام حسین رو ببین ،امام حسن رو ببین وحرفهای چرتی که بهم خورونده بودند از زندگی امامان وخانواده هاشون ،تا اینکه اوضاع خیلی خیلی سخت شد ومن توتمام جنبه های زندگیم به مشکل برخوردم وافسردگی شدید گرفتم با هزار تا دردومرض جورواجور که اصلا وقتی برای دکتر میگفتم خندش میگرفت ومیگفت خانم نمیشه که این درد واین درد واین درد با هم باشه ومن میگفتم این اصلا هیچی حالیش نیست ومیرفتم دکتر بعدی ،یه دوره از زندگی من کلا برای رفتن به دکتر گذشت و….
تا اینکه یه استاد یوگای خنده اومد تو شهرمون ومن یه روز که خیلی حالم بد بود تصمیم گرفتم برم واون روز اون استاد منو با یه دختر نازنین آشنا کردوگفت باهاش تماس بگیر وحرف بزن تا کمکت کنه ومنم این کارو کردم وشروع زندگی جدیدم تواوج بدبختیا شروع شد وطولی نکشید من با شما آشنا شدم وبرای من دوهفته طول کشید وارد سایت بشم چون اصلا بلد نبودم باید چیکار کنم وبالاخره وارد سایت شدم واستاد اولش تا مدتها هنگ بودم وهرآنچه میشنیدم برام تازگی داشت وبا خودم میگفتم آخه من تا الان تو زندگیم چی یاد گرفتم واز اون موقع تا حالا زندگیم از این رو به اون رو شده ومن یه آدم دیگه شدم پوششم رو آگاهانه عوضکردم وحالا اون چیزی رو تنم میکنم که دوست دارم ،دوستام عوض شدن ،تفریحاتم عوض شده ،تغذیم عوض شده ،پولی که وارد زندگیم میشه عوض شده ،جنس لباسهام عوض شده ،رفتارم با همسرم وبچه هام عوض شده ،ومن اولین چیزی که تونمازهام فهمیدم اول قنوتش بود که همیشه میگفتم ربنا آتنا فی الدنیا حسنه وفی الاخره الحسنه ،این جمله منو به فکر فرو برد در مورد شیوه زندگیم وخواسته هام وفهمیدم دنیا وآخرت با هم هر دوشون مهمن وبرای اینکه آخرتت رو بسازی اول باید دنیات رو بسازی وبعد نماز خوندن برام خیلی سخت شد ،اونجاهایی که میگفتم مارا به راه راست هدایت کن ،یا الله الصمد ،تنها تو را میپرستم وتنها از تویاری میجویم واشک امانم رو میبرید ولی استاد با تمام وجودم امروز این جملتون رو درک کردم که تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدنه ،تنها راه گذراز مادیات بهشون رسیدنه
واستاد من امروز وهمین لحظه از خدا میخوام به من اونقدر ثروت بده که بتونم هرآنچه رو که میخوام بخرم وداشته باشم ومن مثل شما وقتی بهم بگن بریم ،بگم خوب بریم ،چیزی که من هیچوقت تا الان آمادش نبودم وامروزاین آرامش تونگاه شما از گذشتن از تمام رویاهاتون به من این انگیزه رو داد که خدایا منم میخوام تجربش کنم وشما اواین الگوی درست زندگی من هستید برای اینکه ذهنم رو قانع کنم از اینکه آرزوها به حقیقت میپیوندن ومیشه اونقدر ازشون پرشد که ازشون رد شد ومن این حس الانتون رو از خدا میخوام ،آرامش نگاهتون باعث شد منم بخوام تجربش کنم واستادمن هنوز خیلی کارها هست که نکردم وخیلی از چیزا هست که ندارمشون ومیخوامشون ،منم میخوام ،میخوام که اینقدر زیبا زندگی کنم وبه گسترش جهان کمک کنم ،میخوام وقتی سرمو میزارم زمین ومیمیرم راضی راضی باشم وهیچ حسرتی نداشته باشم ،
استاد عاشقتم که باعث میشید هر بار یه دری از آگاهی وزندگی وخواسته ها به رومون باز بشه
استاد تحسینت میکنم به خاطر اینکه زندگی شما بهترین الگو برای منه
استاد تحسینت میکنم برای ثروت بی انتهاتون
تحسینت میکنم به خاطو عشق بی انتهاتون
مریم بانوی عزیزم تحسینت میکنم برای زندگی پر از عشقت
تحسینت میکنم برای این حد از درصلح بودن با خودت واین فایلهای مستند عالی که برامون آما ده میکنی واینقدر اهمیت میدی به ویوی فیلمت ،
مریم عزیزم اون خنده ولبخند زیبات رو تحسین میکنم
اون اندام زیبات رو تحسین میکنم
وعاشقانه به هر دوتون میگم خیلی دوستتون دارم وخیلی دلم میخواد بیام وکنارتون باشم وپرودایس رو تجربه کنم ،همشو
عاشقتونم واز شما دوست عزیزی که کامنتم رو تا انتها خوندی سپاسگزارم ومنتظر کامنتهای قشنگ وزیباتون هستم بچه ها
عاشقتونم
به نام خداوند زیبایی ها
ای شکر تو افزاینده تر از هر عمل
جان من از رحمت تو پر ثمر
سلام به استاد عزیزم و همسر محترمشون و دوستان سایت عباسمنش.
امیدوارم حالتون خوب باشه و همچنان غرق در شادی و رحمت خدا باشید.
من ویدیو رو ندیده محو تماشای عکس انتخاب شده برای این فایل شدم.
چقدر زیباست. با چشم غیر مسلح هم میشه سفره گسترده رحمت خداوند رو اونجا دید.
درخت ها واقعا از همیشه زیباتر و سبز تر شدن
دریاچه پر آب تر شده و فراوانی اینجا هم به چشم میاد
استاد داری چیکار میکنی با ما ماشالله هر روز خوشتیپ تر و خوش پوش تر.
صورتتون گل انداخته و طراوت،آرامش و سلامتی ازش موج میزد.الهی شکرت
خب بریم سراغ آگاهی هایی که من از این فایل دریافت کردم
سراپای وجودم پر از احساس خوب شده بود.
کیف میکردم از اولش.
با دیدن مرغ کرچ شما چیزی که به ذهنم رسید این بود فراوانی در ذات جهان و ذات طبیعت هست و به طبع در ذات خدا.
به این فکر کردم که این مرغ وقتی جوجه بود فقط یکی بود اما که بزرگ شد به ذاته در حال گسترش جهان هست به اندازه خودش.
یعنی یه مرغ ممکنه در طول عمرش صدها تخم مرغ بزاره و جالب اینکه همین یک دونه مرغ چندین بار در عمرش کرچ میشه و هر بار تا ۲۰ تخم مرغ رو به جوجه تبدیل میکنه و این یعنی ۱ میشه ۶۰ حداقل با کلی تخم مرغ و مرغ و گوشت.
طبیعت به سادگی به ما میگه فراوانی هست بی نهایت.
بعدم که دیدم آر وی رو به فروش گذاشتین.
اولش تعجب کردم ولی چیزی که دریافت کردم این بود که پول و ثروت انقدر معنوی هست که باعث میشه انسان به چیزی دلبسته یا وابسته نباشه. و فقط به فکر استفاده کردن ازش باشه و لذت ببره.
بعد هم که خودتون در خصوص گذشتن از مادیات صحبت کردین.
چه قشنگ گفتین تنها راهی که سیر بشیم و فکرمون دنبال مادیات و چیزهای متفاوت نباشه اینه که بهشون برسیم و داشته باشیمشون.
داشتن، تجربه کردن
من اولین بار که در طول عمرم میوه آناناس خریدم دوستم با من بود و گفتم بزار اینو ببخشم بهش. با اینکه به عمرم نخورده بودم.
اما یاد یه حدیثی افتادم که شنیده بودم چیزی که دوست داری رو ببخش و بخشیدم و تا چند ماه تو ذهنم بود که چرا نیاوردم خونه برای خودمون و امروز فهمیدم من اول خودم باید برسم و تجربه کنم بعد که چشم و دلم سیر شد ببخشم.
چقدر ثروت با شکوهه که انسان رو سبر میکنه و غنی که انسان به تعالی برسه.
خدایی استاد حال دلت خریدن داشت. چقدر انسان میتونه خوشبخت باشه.
کیف کردم برات و تحسینت کردم که این آدم چقدر زیبا مارو هدایت میکنه به سمت راه درست.
خدا میدونه چند هزار نفر مثل من با دیدن این فایل این خواسته در دلشون ایجاد شد که منم میخوام غنی بودن و بی نیازی و گذشتن رو تجربه کنم که به نظر من بزرگترین و مهمترین پله برای تعالی انسان هست.
رابطه قشنگ و توام با آرامشتون رو تحسین کردم که با وجود اونهمه لباس کسی کسی رو قضاوت نکرد و نگفت چرا میخواستی چیکار و از این داستان ها. یا وسط فایل که مریم خانم در حالتی نشسته بود که اذیت بود شما بهش گفتی راحت باشه و هم لذت ببره هم کارشو انجام بده در کمال آرامش.
آفرین به مریم خانم چه رنگ خوبی زده به میز و مبارکتون باشه.
آدم چه خوشحال میشه که نتیجه تلاشش رو میبینه.
استاد شعر اول کامنت از خودم نوشتم و تقدیم شما میکنم
دوستت دارم و ممنونم بخاطر وجود با برکتتون.
سلام به استاد عزیزم ومریم عزیزترم که واقعا بابت وجودت شکرگزار خداوندم مریم جان نمی دونی داری چه کار فوق العاده ای رو انجام میدی و من مطمیئنم که خداوند تو رو در مسیر زندگی استاد قرارداد فقط به خاطر اینکه تو دنبال رسالتت در جهان مادی بودی و من به عنوان کسی که الان دارم اشک میریزم و شکرگزار وجودت در دنیای خودم هستم که داری رسالتت رو به نحو احسنت انجام میدی داری کاری با جهان من میکنی که شاید هیچ وقت کسی نمیتونست برام انجام بده تو دستان خداوند در زندگی من هستی تو فرشته راهنمای من هستی من هر لحظه از خدا می خوام که تو باشم . تویی که برای خواسته هات اراده کردی و قدم برداشتی و رسیدی به اینکه هر لحظه ات رو با آگاهی و درک استفاده از قانون جهان هستی طی کنی درکنار کسی که لحظه های سخت اونو تراش داده و تبدیلش کرده به الماس و تو داری درخشش اون الماس رو منعکس می کنی مریم عزیزم اینا حرفهای هست که درونم از درونی که الان در این لحظه وصل شده به مرکز کائنات میاد و یه چیزی به من گفت که باید اینارو بنویسم و به مریم بگم که چقدر کائنات به خودش میباله که اونو داره . من به عنوان جزئی از این کائنات با انرژی تو درارتباطم و از خدای خودم میخوام من رو به لحظه ی بینظیری که الان تو درموقعیتش هستی برسونه . مریم عزیزم با دیدن این فایل من رو به این رسوندی که من همین لحظه همون حس استاد رو دارم با اینکه از نظر مادی تا استاد خیلی فرسنگها دورم ولی خدارو شاکرم که در همین لحظه ام حسی مشابه با استاد رو دارم و غنی هستم و از هر چی که تو زندگی ام دارم لذت بردم و هر لحظه تشنه ی یادگیری و درک قوانین هستی هستم و از خدا می خوام ظرف وجودی من رو برای دریافت ثروت از هر لحاظ و داشتن آرامش درونی و صلح با خودم و اینکه روابط عاطفی عالی در زندگی داشته باشم که هر روز بهتر از دیروز باشم و هر روز از صحبت در مورد قوانین جهان هستی لذت ببرم و با ندای قلبم قدم بردارم. من توی همین لحظه در شرایطی هستم که سرمایه ام رو در جایی گذاشتم که الان هیچ آگاهی از اینکه آیا از دستش میدم یا اینکه چه اتفاقی برای سرمایه ام میوفته ندارم ولی دلم آرومه و همون جملات تأکیدی استاد که توی قدم نهم از دوره ۱۲ قدم می گه رو تکرار می کنم که خدایا به تو و عدالت تو ایمان دارم و می دانم آنچه برای من است نمی تواند از من گرفته شود. پس آرام و آسوده هستم . استاد واقعا بی نظیری و شاکرم که خداوند شما رو در زندگی و مدارم قرارداده . عاشق زندگیتونم عاشق رابطه ی زیباتونم عاشق سخاوتتونم عاشق لحظه لحظه بابت انتشار آگاهی که به زندگی من وارد می کنید هستم. امیدوارم روزی برسه که من هم مثل شما باشم . بی نظیرترین انسانهای روی زمینید.
بنام خداوند وهاب و بخشنده و مهربانم
واللهُ یَرزَقَ من یشاء به غیر الحساب
( و خدا هر که را خواهد روزی بیحد و حساب بخشد).
درود و وقت بخیر خدمت دو استادان بینظیر و بزرگوارم و سلام خدمت تمام دوستان بهشتی این فضای نور الهی که با اون چشمان خوشکلشون به سمت کامنت من و این فایل بینظیر هدایت شدند …
دوستان عزیزم اگر بسمت خواندن این کامنت من هدایت شدید خواهشان. حتما حتما حتما این فایل وفور و فراوانی و رزق بی حد و حسابی که خانم شایسته ی عزیزم رونمایی کرده رو ببینید
که نشان داده شده رو ببیند تا بتونید باورهای ثروت ساز رو در خودتون قدرتمند و باور پذیر تر تثبت تر کنید ..
خدایاااااا شکرت که امروز هم قدرت خداوند من رو به سمت نشانه ی امروزم هدایت کرد.. 2024/07/30 جولای مصادف با امرداد 1403/05/9 سه شنبه معنای امرداد یعنی جاودانگی
همینکه خداوند صبح زود من رو به عشق دیدن طلوع صبحگاهی ام بیدارم کرد اول از همه بخاطر رختخواب گرم و نرم و خوابیدن و بیدار شدن خوب و عالی و باکیفیتم از خداوند تشکر کردم خدایااا شکرت بعدش از خداوند بلافاصله یک سوالی کردم .. یعنی بقول انیشتن بزرگوار میگه شبها موقع خواب هیچ وقت بدون هیچ سوالی از خداوند بخواب نروید و من هر شب یاد گرفتم همینکه داره خوابم میبره یک سوال خوشگل از ضمیر ناخودآگاهم داشته باشم و همچنین صبحها !!!!!
سوال هر صبح من این شده که می پرسم خدایااآاا امروز چه اتفاق خوب و عالی رو تجربه می کنم !!!!؟؟؟؟؟ یعنی من از طریق قانون انتظار منتظر بهترین اتفاقات خوب و عالی هست … توی این چند روز چقدر برام نتیجه داشته خدایااا شکر ..
دیروز سه تا ماهی قزل آلای درشت خوشکل پاک شده و خرد شده توی کلمن همراه با یخ فراوان بهم هدیه داده شد خدایااآاا شکرت که بهمراه سبزی های کوهی و قازیاغی وتره کوهی و والک جاتون خالی یک سبزی پلو با ماهی فرد اعلاء و سیر ترشی از میهمان خداوند پذیرایی کردم و همچنین. با تخته نرد بازی کردیم
چقدر این بازی دلچسب و عالی و شیرین بود خدایاااااا ممنون و سپاسگذارم که چشممو بسمت قدردان بودن نعمت ها و هدایا و عطایای الهی آت باز کردی خدایاااا شکرت …
و اتفاق خوب و عالی و هدیه ی امروزم از خداوند این فایل بینظیر وفور و فراوانی سریال بینظیر زندگی در بهشت قسمت 168. بود که بمن هدیه دادی
یعنی وقتی نشانه ی امروزم رو دیدم فوری با یک شوق و ذوقی رفتم روی بالکن و با دیدن این فایل همزمان طلوع زیبای خورشید رو نگاه می کردم و از خداوند تشکر و قدردانی می کردم که منو بسمت چنین زندگی بهشتی و وفور و فراوانی هدایت کرد و ناگهان این جمله از زبانم خارج شد واللهُ یَرزَقَ من یشاء به غیر الحساب
( و خدا هر که را خواهد روزی بیحد و حساب بخشد). (یعنی اگر در مسیر مشعیت و قوانین جهان باشی به چنین رزقی هدایت می شوی)
استاد عزیزم چقدر این فایل زیبا هزاران درس و آموزش برام داشت
اینکه وقتی تضادهای زندگی مان را تبدیل به خواسته هایمان می کنیم باید حتما بهشان برسیم و وقتی به لطف خداوند به وفور و فراوانی خواسته هایمان رسیدیم آنوقت می توانیم ازش عبور کنیم و آنوقت می توانیم بگوییم که من به بی نیازی و ثروت و نعمت رسیدم و آنوقت می توانیم بگویم به همه ی خواسته هام رسیدم و لذتشو بردم و شاد شدم و استفاده کردم و لبریز شدم و سفر کردم و دنیا رو دیدم و هر چیزی رو که خواستم بدست آورم و هر آن چیزی که خواستم رو خریدم و دیگه هــــیـــــــچ حسرتی برای داشتن آنها ندارم و ازشون عبور کردم ..
یعنی باید آنقدر چشم و دلم از این همه داشتن ملک و ثروت و خانه و ماشین و لوازم و غیرههههه پر و لبریز بشه و آنقدر چشم و دلم از ثروت سیر بشه که بتوانم بگم من به بی نیازی رسیدم یعنی وقتی در مسیر درست قرار میگیری خواستههات باید هم این چنینی اجابت بشه ..
استاد عزیزم از وقتی با شما و این آموزه ها و این فایل ها و مباحث خودشناسی و خودسازی و خدا شناسی و این سایت و دوستان الهی ام آشنا شدم انگار ظرف وجودم خیلی بزرگ شده . انگار خیلی رشد کردم . انگار بیشتر فهمیدم خواسته هام چه چیزهایی هستند و بخاطر آن تضادهای پولی و مالی و مادی و معنوی و ورشکستگی های مالی به تک تک خواسته هام پی بردم و اتفاقا منم دوست دارم که بارم سبک باشه .. وقتی تمام زندگی مو از دست داده بودم و خوار ذلیل و دون شده بودم خیلی خیلی عذاب کشیدم که چرا لایق داشتن شون نبودم . و چرا تمام زندگی مو از دست داده بودم و بخاطر از دست دانشون ناراحت بودم .ولی الان آگاهانه دوست دارم سبک بشم . آگاهانه بارمو سبک می کنم و خواسته هام آگاهانه است و این سبک زندگی چقدر برام لذت بخش شده .. و یا بعد ها که خانه ای اجاره کردم با یک عالمه اسباب و اثاثیه که هر کدام یک سمتی پخش و پلا شده بود .. همش می خواستم از شر آن همه وسایل راحت بشم هم دوستشون داشتم و هم جایی برای نگهداری شون نداشتم. ولی الان واقعاااا آگاهانه دارم زندگی می کنم و تا وقتی چنان طرز تفکری داشتم باید هم آن همه اسباب و اثاثیه روی دوشم سنگینئ می کرد . ولی بعد از اینکه وارد این دومین خانه ی اجاره ای ام شدم فهمیدم که من نیازی به اون همه اسباب و اثاثیه نداشتم و بطور کلی تمام اون اضافات رو یا فروختم و یا بخشیدم و یا ریختم دور …. البته بلطف تضادهاب مالی این اتفاق خوب برام افتاده و آگاهانه خودم رو و افکارم رو خلوت کنم و به آرامش ذهنی بیشتری هدایت شدم. و اینجاست که باید بگم الخیر و فی ماوقع برام کار ساز شد … یعنی اگر اون تضادهای مالی برای اضافه کردن پول پیش خانه ام نبود شاید هرگز و عمرا اون وسایل های انبار شده ام رو می فروختم .. با اینکه این خانه ام هم بزرگتر بود و هم می توانستم بلاخره یک گوشه ی خونه ام رو دوباره مثل قبل انباری می کردم و با اون کارتن بسته بندی شده ها از اون وسایلم محافظت می کردمممم … ولی خدا رو هزاران بار شکر گذارم که با این اسباب کشی ها و اینور و اونور رفتن ها و تضادهای مالی که سببب خیر و برکت برام شد از شر هر بار و وسایل اضافه ای خلاص شدم و بشم .. یعنی آنقدر خودمو و زندگیمو خلوت کردم که که تازه فهمیدم باید باز هم از این سبک بال تر بشم .. باید رها تر بشم . یعنی دوست دارم هر چند وقت یکبار تمام وسایلمو بفروشم و ببخشم و خلوت بشم و دوباره وسایل جدید و خوب و عالی جایگزین کنم و بخرم و استفاده کنم و بعدش دوباره همینطور خلوت بشم یعنی انباشتگی و شلوغ شدن رو اصلا دیگه نمی پذیرم .. در حدی که وسیله ی خوب و مناسب و با کیفیت داشته باشم که مورد نیازم باشه و قابل استفاده .. خدا رو شکر دخترم هم همین طور شده یعنی چند وقت پیش دیدم دو تا کارتن بزرگ کیف و کفش های شیک و تر تمیزی که شاید چند بار بیشتر نپوشیده و یا اصلا استفاده نکرده رو همینطوری بخشید .. البته آنقدر عاشق کیف و کفش هستش که شاید بیش از دویست جفت کفش داشته ولی الان داره هی خودشو خلوت می کنه و منم همینطور هی لباس ها و کیف و کفش ها و غیره رو بخشیدم و الان کلا از لوازم خانه هم خیلی خلوت شدم این برای من نشانه ی بزرگی است یعنی هم ذهنم آرام شده و هم اینکه ظرف وجودم بزرگتر شده و اینطوری احساس آرامش ذهنی فوق العاده خوبی دارم خدایااآاا شکرت برای آرامش روز افزونم …
البته دوست دارم منم مثل استاد عزیزم توی یک زمین و طبیعت زیبا زندگی کنم و بیشتر از همه البته یک خانه ی بزرگ زیبا روی ارتفاع تپه ای داشته باشم .. دوست دارم از اون بالای تپه به خانه ها و چراغ های شهر نظارت داشته باشم و از اون فاصله به دور دست ها نگاه کنم و از مردم فاصله داشته باشم .. دوست دارم خانه ام پنجره های قدی بزرگ داشته باشه که از طرف اتاق خوابم دقیقا طلوع خورشید رو داشته باشم با بالکن بزرگ که صبحها بپرم روی بالکن با لذت مدیتیشن کنم و از خداوند قدردانی کنم. و خواسته ی دیگری که در من شکل گرفته اینه که آن خانه ام پنجره های قدی در قسمت آشپزخانه ام
باشه که بسمت غروب خورشید باشه و یک بالکن بزرگ سمت آشپزخانه ای که بتونم بدون هیچ محدودیتی غروب خورشید رو بسمت پشت کوههای دور دست تماشا کنم و مراقبه کنم …. خدایااآاا شکرت که این خواسته در من شکل گرفته و الان مدتی هست که اکثرا میرم بسمت کوه تپه ای که غروب خورشید رو نگاه می کنم و لذت میبرم و بهش میگم. .. ای خورشید نازنین دوست دارم همین طوری که الان براحتی از بالکن اتاق خوابم هر روز صبح طلوع خورشید رو میبینم می خوام به همین راحتی و آسونی از بالکن بزرگ آشپزخانه ام غروب دل انگیز خورشید رو با تمام زیبایی هایش رو هر روز و شب ببینم و همچنین یک سالن بزرگی داشته باشم که یک میز فوتبال دستی و یک میز بیلیارد داشته باشم که بتونم براحتی از این وسایل استفاده کنم و البته یک میز برای تخته نرد بهمراه دو تا مبل راحتی کنار میز تخته نرد باشه برای این بازی فکری و ذهنی الهی آمین ..
خدایااااا دوستت دارم و عاشقتم ای خدای وهابم …. این خواسته در من ایجاد شده که هر روز و شب آسمان زیبا و اون ابرهای خوشکل رنگین و اون طلوع و غروب خورشید و ماه و ستارگان و درختان و سرسبزی و آب و هوای خنک و رودخانه و آبشار و غیره رو تماشا کنم و لذت ببرم و یک ماشین خوب و عالی برای خودم و یک ماشین هم دخترم داشته باشه و پول و ثروتی داشته باشم که مدام سفر کنم و هر آنچه که مورد نیازم هست رو خریداری کنم . اصلا بار اضافه نمی خوام داشته باشم . و این تعهد رو بخودم دادم که هیچوقت و هیچوقت زندگی مو شلوغ نکنم و راحت و سبک زندگی کنم چون احساس می کنم یک مسافری هستم که هر لحظه باید به جای دیگری سفر کنم .. آنقدر این احساس در من قوی شده که حتی داخل کمد هام هم بصورت مسافرتی چیده مان کردم .. و حتی داخل یک چمدانم وسایل یک مسافرت دریایی رو چیدم ..و یا مثلاً اون بغچه های زیپ دار رو آنقدر قشنگ اضافات چیدم که هر لحظه بخوام جابجا بشم سریع و آسان این کار عملی میشه و آنقدر منظم شدم که همه چی مشخصه برام .. البته تصمیم دارم باز. سبک تر بشم الهی آمین خدایااا شکرت
احساس می کنم انگار فصل تغییر و تحول من فرا رسیده .. انگار جهان منتظر من بود که بیام اینجا این خواسته ام رو مکتوب کنم و رد پایی از خواسته ام در اینجا بجای بگذارم و منم روزی بیام اینجا زیر همین پست و کامنتم بنویسم که این خواسته ام هم بلطف خداوند اجابت شد و بقول استاد عزیزم ..
تمام خواستههامون دست یافتنیه و وقتی بهشون برسیم خیلی رشد میکنیم خیلی بزرگ میشیم و وقــــتی این اتفاق میافته که یه دریچههای جدید دیگهای برامون باز میشه
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ
شکر نعمت به جای آرید شما رو میافزایم
صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ
اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونیها
خدایا من رو آسون کن برای تسلیم و رها و آزاد بودن در برابر خودت
خدای مهربانم شکرت به من نعمت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کردی
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادانم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایااآاا کمکم کن که اون باورها و نگرش های محدود کننده ام رو شناسایی کنم و تغییرشون بدم به باؤرهای قدرتمندی که خواسته هامو بسادگی و به راحتی و به آسونی و سهولت و زودتر از آنچه که تصورش را می کنم وارد تجربه ی زندگیم شود
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
سلام سلام
امیدوارم حال تک تک شماها عالی باشه
چقدر این سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا برا من یکی درست داشت
خیلی خواست ها در من شکل گرفت
به خیلی از خواست هام رسیدم
خدا را شکر
چقدر درس یاد گرفتم
من ی مسافرت یک هفته ای به شهر شیراز بوشهر و گناوه داشتم
سفرم چقدر خوب بود
استاد سه تایی مجردی رفتیم سفر اونم چه سفری فک کنم دومین سفر زندگی من بود که با ماشین شخصی رفتیم همش با اتوبوس یا قطار میرفتیم
و این باعث ش د ازاد باشیم بیشتر جاها را بگردیم
اول رفتیم شیراز
رفتیم ارگ کریم خان
شاه چراغ و اینا
بعد من چهار راه زند یک کفش خریدم برای خودم
چه کفشی واقعا 😍
استاد اون کفش بود داشتی نمیدونم قهوه ایه کرمیه چیه
که تو پردایس داشتی موتور سورای میکردی من پای شما دیدم و تا دیدم گفتم من این کفش را میخوام
یک درخواست برای من شکل گرفت
و دو هفته بعدش خریدمش به خواسته ام رسیدم
همش تو فیلما میدیدم که چقدر ادمایی که ثروتمند هستند چندتا کفش و لباس دارند و من الان ۳ تا کفش نو خوب عالی دارم 😍😍😍😍
بعد اومدیم رفتیم ارامگاه حضرت حافظ ولی اونجا بسته بود به خاطر ماه رمضان و گفتن از عید فطر باز میشه و من چقدر حالم گرفته شد
چقدر حالم بد شد
چون من خیلی عاشق حافظ و شعر هاشم
که یهو یکی از شعر هاش یادم اومد که میگفت
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن / وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن / چتر گل در سر کشی ای مرغ خوش خوان غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب / باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم / سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت / دائما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید / هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب / جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
و سریع به خودم گفتم که حتما هدایت میشم به جای بهتر و در زمان مناسب میایم دوباره پیش حافظ
دم در ارامگاه یه مرد خوبی بود که فال میفروخت بهمون گفت بریم قلات جای خیلی قشنگیه
بعد همون موقع راه افتادیم و تا اومدیم برسیم خورشید غروب کرده بود و هوا تاریک بود و نیم ساعت اونجا بودیم برگشتیم شیراز
فردا صبحش راه افتادیم رفتیم بهشت گمشده شیراز
و چقدر خوشگل بود
الحق انصاف واقعا بهشت برازنده اش بود و تا ابشار بهشت گمشده را دیدم یاد خونه موری در امریکا افتادم که در سریال سفر به دور امریکا شما رفته بودین اونجا و من فیلمش را دیدم و این درخواست در من شکل گرفت که همچین جایی برم
شب کنار رودخونه خوابیدیم
چقدر حال داد استاد
صدای رود بود
صدای اتیش بود
صدای شجریان بود
و من تا ۳ نصف شب داشتم لذت میبردم
خدایا شکرت
چه شبی بود اون شب
بعدش رفتیم بوشهر و گناوه
تو خلیج فارس شنا کردم من تا حالا خلیج فارس نرفته بودم
تا دلتون بخواد شمال رفتم و شنا کردم ولی خلیج فارس ن
و من همیشه یکی از خواسته هام این بود که حتما برم خلیج فارس و اونجا شنا کنم
😍💛🙏
نمیدونید چقدر حالم خوبه
استاد از روزی که از سفر اومدم
فقط میخواستم یکی از قسمت های سریال زندگی در بهشت بیاد رو سایت و من بیام با ذوق کامنت بزارم
و بگم من به این خواسته ها رسیدم
پس به بقیه خواسته هام میرسم
چون یک خواسته بزرگ و کوچیک من برای خدا هیچ فرقی نداره چون اون رب العامینه
و برای من اون خواسته بزرگه یا کوچیک با بالا رفتن مدارم و بزرگتن شدن ظرفم بهم داده میشه
و راستی در امد من در ۱ سال گذشته بیش از ۷ برابر شده
💛😍💪🙏
خدایا شکرت
لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ
شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان خدا نخواهید رسید مگر از آنچه دوست میدارید و محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید، و آنچه انفاق کنید خدا بر آن آگاه است.
آل عمران ۹۲
ادم کی میتونه ببخشه از اون چیزی که دوست داره
وقتی بهش رسیده باشه
دروغ میگه کسی که بهش نرسیده و میگه من به خیر و نیکی رسیدم
باید ثروتمند بشی که به خیر و نیکی برسی
این پیام روشن و واضح خداونده
و تبریک میگم استاد بهتون که به مدار نیکوکاری رسیدین
خدایا شکر
همگی در پناه الله یکتا
سلام به استاد عزیز و سرکار خانم شایسته
خدارو شکر میکنم که با شما هستم و شما رو دارم
خدارو شکر بخاطر اینکه من توسط خانمم با شما اشنا شدم .من حسین از شهر همدان هستم .من پروتوزیست لابراتوار دندان هستم .حدود یک سال و چند ماهه که با شما اشنا شدم و دارم با اشنایی و اجرای قوانین و تغییر باورها، وارد ارامشی بسیار بسیار لذت بخش از لحظه لحظه زندگیم میشم .با فایلهای رایگان شما ،خیلی چیزها یادگرفتم ،بزودی قصد دارم ،دوره عزت نفس رو خریداری کنم و همچنین دوره های ثروت ۱،۲,۳
قبل از اشنایی با شما من همیشه دوست داشتم یک زندگی شبیه زندگی سریال زندگی در بهشت رو تجربه کنم اما الگوی مناسب و واقعی تا بحال تو زندگیم ندیده بودم باتولید محتوا و ساخت سریال زندگی در بهشت شما این باور رو در من بوجود اوردین که ،بله میشود و امکان دارد که انسان بتواند خانه ای روی اب داشته باشد ،دریاچه ای به اون زیبایی درختانی به اون شکوه و عظمت سبزه زاری به اون خوش رنگی داشته باشه .
استاد عباسمنش شما خیلی به من کمک کردین
که دست یافتن این نوع ارزوها ،برایم دست یافتنی بشود .
شما با بدست اوردن این همه نعمت و ثروت به من اموختین که همه انسانها لایق ثروت و بهترین ها هستند
وقتی اون همه لباس رو خریداری کردین و حتی تو خاطرتون نبود که خیلی هاشو دارین
این بمن کمک کرد که من هم اینقدر باید ثروت بسازم که بقول شما دیگه لبریز بشم
دیگه چشم و دلم سیر بشه از اینهمه ملک ، ماشین و لباس و ….
من متولد ۱۳۵۹هستم و همسن شما هستم
اما من همیشه ظرف ثروتم سوراخ بوده
همیشه ترمزهایی تو زندگیم بوده که نتونستم چرخ زندگیمو با سرعت بیشتری بحرکت دراورم
استاد ،من از یه جهنمی خودمو نجات دادم که الان وقتی دارم تایپ میکنم چشمانم پر از اشک شده
همه ثروت و دارایی مو من از دست دادم
خودمو همیشه تخریب کردم واسه خودم ارزش قائل نبودم خودمو دوست نداشتم
باور ثروت ساز من خیلی خیلی محدود بودن
عزت نفس من لگد مال شده بود
یه زمانی وقتی از خواب پامیشدم فقط و فقط ارزوی مرگ میکردم
فقط دنبال راهی برای خودکشی بودم
چهار سال پیش همسرم ازم جدا شد
خونه ام از دستم رفت
خیلی چیزها رو ازدست دادم
تهی و خالی شده بودم ……….
اما کم و بیش با همسرم ارتباط تلفنی داشتم
تا اینکه توسط ایشان با شما اشنا شدم
وقتی یواش یواش خودمو پیدا کردم دروازه ای از امید و ارزو و انگیزه برویم باز شد
با کمک فایلهای شما اینقدر سریع و خوب خودمو پیدا کردم که من و همسرم تصمیم داریم بزودی دوباره با هم ازدواج و زندگی کنیم
ابانماه ۱۳۹۹ من ماشین تقریبا گرون قیمتی خریدم
من از فروردین ماه ۱۳۹۹ بطور جدی با شما اشنا شدم و همون اویل راه ،سیگار رو ترک کردم
الان چهارده ماهه که سیگار رو ترک کردم
استاد نمیدونم چطوری از شما که خیلی برام محترم و عزیز هستین و خداوند مهربونم تشکر کنم من هر روز با فایلها و صدای شما، روزم رو اغاز میکنم و خیییییییییلی حالم خوبه وانگیزه دارم
در ضمن میخوام کسب کار دیگه ای رو شروع کنم
چون تنها دلیلیش اینه که خیلی بکار فعلی خودم علاقه ی زیادی ندارم
در اخر بازم خدا رو شکر میکنم بخاطر اشنایی من باشما و این قوانین
به خانم شایسته مهربون و پر انرژی و دوست داشتنی که مثل خواهر خودم دوستش دارم سلام میرسونم
امیدوارم که بزودی روی ماه هر دوی شما رو ببینم
خدا نگهدارتون باشه 💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️
به نام بگانه خالق هستی
سلام برادر عزیزم
از کامنت شما خیلی بذت بردم
پیشرفتهایی که داشتید و اون درک و فهمی که از قوانین داشتید و نتایج بعد از اونها
قطعا زندگی جدید شما و همسرتون با باورها وخواسته های جدید و صحیحی شکل میگیره و پر از موفقیت و شادی و حال خوب خواهد بود
ان شاالله توی شغل جدیدتون هم سریلند و پیروز باشید
بازم ممنونم و بهترینها رو برای هممون آرزو دارم🌺🌺🌺🌺
به نام خالق کائنات
سلام استاد نازنین و عزیزم ،سلام مریم زیبا و مهربان، سلام دوستان عزیزم
این فایل فایلی خیلی متفاوتی هست و من رو عمیقا به فکر فرو برد،صبح وقتی که این فایل رو دیدم یه جورایی شوکه شدم ،از اینکه میخواین rvزیبا و بسیار کاربردی رو بفروشین اونم بدون اینکه مشکلی داشته باشه، از اینکه میخواین بنز و کوروت رو هم شاید بفروشین، از اینکه استاد در مورد نعمتهای دنیوی و لذتهاش مثل خرید کردن ،داشتن ملک، داشتن پول، لباسهای بسیار زیبا و اصل، حتی مسافرت یه جورایی دلزده شده و حتی میشد حس دلزدگی رو تو چهره اش دید. انتظار داشتم توی این فایل هم استادی رو ببینم که دائم ذوق میکنه برای نعمتهاش از کوچکترین تا بزرگترین، و همیشه اهداف بزرگتری رو برای خودش داشته باشه، وهمیشه خواسته هاش بیشتر و بیشتر بشه و…
ولی این فایل چیز دیگه ای داره به من میگه ،یک حس سیری و دلزدگی از نعمتها رو به من منتقل میکنه و این چیزی نبود که انتظار داشته باشم از استاد عزیز بشنوم.یه جورایی از صبح تا حالا تو خودم بودن و گیج میزدم و از قضا امروز هم خانواده رفته بودن باغ ومن تنها تو خونه بودم ،انگار از قبل یه جوی فراهم شده که من بیشتر بتونم فکر کنم و با خودم تنها باشم.
جواب خیلی قانع کننده ای برای این موضوعات که ماههاست استاد داره با روشها و تکنیکهای مختلف ما رو تشویق میکنه که بهش برسیم نداشتم.
غروب که شد رفتم پشت پنجره و سعی کردم از منظره غروب و آسمون طلایی و قرمز و ابرهای زیباش و آبی بیکران زمینه اش و پرستوهایی که هر روز این وقتا میان و توی این آسمون بیکران پرواز میکنن، لذت ببرم. خدا رو بابت این مدیریت عالی و زیباییهایی که برای ما خلق کرده شکر کردم.یه صدایی از درونم گفت ببین این زیباییهای ناب رو، فکر میکنی چند نفر این اطراف الان مثل تو دارن این زیباییها رو میبینن و ازش لذت میبرن و بابتش شکرگزار هستن؟ گفتم که احتمالا تعداد انگشت شماری.خدا گفت این ترکیب ۴بعدی زیبا که با صدای پرستوهای رقصنده در آسمان چشمها و گوشها و قلب رو نوازش میکنه رازها در خودشون دارن ولی واقعا گوش میده؟ کی واقعا نگاه میکنه؟ وکی واقعا درک میکنه؟
مدتی هست که کمی دید چشمام تار شده و عینک هم دوست ندارم بزنم و دارم برای خودم باورسازی میکنم که من قویترین حواس پنجگانه رو دارم،در این مورد بهم گفته شد که کسی که خوب از حواس پنجگانه اش استفاده میکنه ،برای نگاه کردن و گوش کردن و حس کردن و درک کردن زیباییها هیچ وقت حواسش ضعیف نمیشه،اما اغلب آدمها فقط میبینن و میشنون نه اینکه به معنای واقعی کلمه نگاه کنند و گوش دهند.
یاد حرفهای استاد افتادم که گفت دوست دارم از همین مکان زیبا و از باهم بودن و از مرغ و خروسهام لذت ببرم و همین ملک و همین سانتافه برامون کافی هست ،پیش خودم گفتم خوب اگر میخواست به چند تا مرغ و خروس و یه مکان اکتفا کنه که از همون اولش همین کارو میکرد دیگه چه نیازی بود به این همه ثروت و رفتنها و تجربیات و غیره و غیره.
اما باز هم همون صدا گفت این چیزیه که تو میبینی و تو هرگز اون تجربیات و سفرها و خوردنها و پوشیدنها و خرج کردنهایی رو که استاد تجربه کرده نداشتی و این در مورد تو نیست ،این تجربه منحصر بفرد و جدید و برای استاد هست نه کسی دیگه اما این فایل میخواد دورنمایی به تو بده که تو هر چقدر ثروتمند و پر نعمت باشی، آخرش میبینی که شادی اینها موقتی بودن و با مرگ از ما گرفته میشت ولی اون چیزی که باقی میمونه اثر اونها بر قلب و وجود این آدمه که چقدرررر از درون بزرگتر و غنی تر و توحیدی تر و به دیدگاه بی نیاز روح نزدیکتر شده واگر ظاهرا الان برگشته سر جای اولش با انبوهی از ایمان و تجربه و آگاهی و توحید برگشته وهرگز اون آدم اول راه با آدم الان قابل مقایسه نیستن. یاد حرف کوین ترودو افتادم که میگه؛ تو در مسیر درست به همه چیزهایی که میخوای میرسی اما بعد از کمی متوجه میشی که مهم اصلا اونها نیستن الان دیگه مهم “خود تو ” هستی.
و باز هم همون صدا در ادامه گفت بزودی افقهای جدیدی پیش روی استاد گشوده میشه ،افقهایی که هرگز برای کسانی که هنوز از مادیات سیر نشدن قابل دیدن ودرک کردن نخواهد بود، اهداف استاد ادامه داره اما این بار اهداف بزرگتر و معنویتر وخالصتر و جهانی تر خواهند بود.یاد پیامبران افتادم که همشون از هر لحاظ از نظر مادی غنی و ثروتمند بودن و بعدش بعدی بسیار روحانی تر و الهی تر پیدا کردن و تاثیراتی عمیقی بر آگاهی و فرکانس جهانی گذاشتن.
راستش اصلا نمیخواستم برای این جلسه کامنت بنویسم گفتم این بار فقط میخوام از دیدن فایل لذت ببرم و برم توی عمقش ، اما بهم الهام شد که این مطالب رو کامنت کنم.
بهت تبریک میگم استاد عزیزم شما با ایمان و تقوا آزمونهای خیلی زیادی رو با موفقیت و سربلندی و ابراهیم وار پشت سر گذاشتی و راهش رو ساده و صادقانه به ما هم گفتی ،شاید وقتشه که زندگی شما ورق دیگه ای بخوره و وارد مدار فرکانسی معنویتر و ظریفتری بشی.
مریم عزیزم بهت تبریک میگم که انقدر همیشه آرام و صبور و خوش کلام هستی.
عاشقتونم😘😘😘😘
سلام خانم ساعد عزیز
کاملا با شما موافق هستم دیگه تو چشمای استاد ذوق سابق از خرید کردن و نشون دادنشون نبودشاید
یک پرش به جامپینگ عالی برای استاد در راه باشه .
احساس می کنم استاد ما از لحاظ مادی کاملاً اقناع شده و البته که تا اینها را به دست نمیآورد به این مرحله از دلزدگی از مادیات و گذر از آن نمیرسید.
من به اتفاقات پیش رویم به فایل هایی که قراره برای ما ضبط بشه با حیرت می نگرم.
دوست عزیزم چقدر این کامنت شما برام مفید بود میخوام چند بار بخونمش و من میگم چرا خیلی ها از مال دنیا سیر نمیشن و اتفاقا هر روز طمعکار تر میشن بخاطر اینه که با احساس خوب خودشون رو لبریز از نعمتها نمیکنند ….شاید زیاد خرید کنند ولی یه حس عذاب وجدان بخاطر اسراف پشت این لذتشون هست ولی استاد با حس خوب این خریدها رو کرده و بخاطر همین تو این سن کم لبریز شده چقدر عالیه که آدم بتونه تو این سن اینقدر لبریز شه از مسافرت از خرید پوشاک و ملک و ماشین و موتور و لبریز شه از ریخت و پاش که بتونه بقیه عمرش رو دیگه به این چیزها فکر نکنه و خدا میدونه که بقیه عمر که انشالله طولانی هست و در نهایت سلامتی برای استاد ،چقدر میخواد باکیفیت باشه خدایا شکرت که داریم قدم به قدم با استاد زندگیمون رو پیش میبریم ….سپاسگزارم آسو عزیز که با کامنت زیباتون من رو هم وادار کردید کامنت بزارم
سلام زهرای عزیز
بینهایت از دیدن کانت زیبات لذت بردم و خدا رو همیشه بابت شما دوستای خوب سایت شکرگزار هستم. چه حرف زیبایی و چه خواسته قشنگی که تو سنینی جوانی و سرحالی بتونیم از کل نعمتهای مادی سیر و سرشار باشیم تا هم از این نعمتها استفاده کنیم و ازشون لذت ببریم و البته دیگه برامون بدیهی هم شدن و هم افق های جدیدی از معنویت و مدارات بالاتر پیش رومون گشوده بشه البته رشد مادی هم همچنان میتونه بدون صرف هیچ انرژی همچنان بیشتر و بهتر ادامه داشته باشه. الهی آمین
سرافراز باشی زهرای عزیز
من از وقتی که این قسمت سریال زندگی دربهشت ودیدم حالم خیلی بد هست واقعااحساس می کنم استادی که همیشه با شور ونشاط با ما حرف میزد ودیگه نخواهیم داشت البته از چند وقت پیش توی صحبتهاشون این حس ومیکردم ولی دیشب بااین فایل به یقین رسیدم که استاد وارد یه مدار جدیدی شدن انگار اصلا نسبت به همه چیز طور دیگه ایی شده نگاهشون دیگه مثل قبل نیستند واقعا از ته دل احساس خیلی غم انگیزی دارم کاش استاد یکم بیشتر ازخودشون بگن دلم خیلی گرفته
البته یکبار همون دیشب که فایل ودیدم کامنت گذاشتم
البته که میدونم نگاهشون توحیدیه ولی ما اون استاد با نشاط قبلی وهم می خواهیم خیلی دوستون دارم استاد عزیزم ومریم جون دوست داشتنی که از لحظه به لحظه استاد برامون فیلم می گیرند عاشقتونم
سریال بهشت قسمت 168
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان همراه همیشگی
خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد که با جریان سریال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
اولین چیزی که مثل همیشه اما با تازگی نو توجه آدم رو به خودش جلب میکنه رنگ قرمز دلچسب لباس های شماست استاد .من هرچی دور و برم تو فک و فامیل نگاه میکنم 90 درصد مردها رنگ لباس هاشون تیره اس اونم فقط به خاطر حرف مردم .ندیدم که مردهایی به سن شما اینقدر لباس های خوشرنگ بپوشن .همیشه هم وقتی این فیلم ها ی خارجی رو می دیدم از رنگ لباسهاشون لذت میبردم. اما توی کشور ما این فرهنگ غلط جا افتاده که رنگ های شاد مال بچه هاست و افراد میان سال و مسن باید رنگ های تیره بپوشن
و این موضوع در مورد خانم ها که دیگه هزار درجه شدتش بیشتره .
اما اینجا وقتی شما و مریم جان رو میبینم که لباس های رنگی میپوشین باورم میشه که ی جور دیگه ای هم میشه لباس پوشید و لذت برد سوای از اینکه دیگران چی فکر میکنن
همین دیدن لباس قرمز شما و بنفش مریم جان انرژی رو در وجود آدم به جریان میندازه و حس خوبی به آدم دست میده انگار که دریچه های قلب آدم باز میشه .آدم احساس رهایی و آزادی میکنه
و ترکیب این رنگ ها با اون رنگ آبی آسمون و سرسبزی اون محیط اطراف معجونی میشه از رنگ ها که با به حرکت درآوردن دوربین انگار ی ساقی جام رنگ ها رو در دستش گرفته و داره به ما تعارف میکنه تا ما هم سرشار بشیم از می رنگ ها
چقدر همین رنگ ها در کنار همدیگه و دیدنشون حس آدم رو خوب میکنه .البته آدم رو هم به فکر وامیداره که بودن این رنگ های متنوع کنار هم داره ی وحدتی رو ایجاد میکنه که انسجام روح رو بیشتر میکنه چون هر کدوم تیکه ای از اون وجود ازلی و ابدی هستن که وقتی کنار هم قرار میگیرن وحدت وجود حاصل میشه
چقدر مریم جان از همین جا میشه دقت و تمیزی و نظم توی کارتون رو دید.اونقدر با دقت اون پایه ها رو رنگ زدین که حتی ی ذره رنگ به چوب های اطرافش نپاشیده . این حد از دقت شما واقعا ستودنیه .
چقدر همین رنگ ها هم با همدیگه هارمونی دارن و حس زیبایی رو منتقل میکنن
و چقدر شیرینه وقتی نتیجه ی نهایی کارت رو با چشم هات میبینی و باقلبت احساسش میکنی همون نتیجه نهایی که حاصل برداشتن قدم های متوالی و آرام آرامه .همون قدم هایی که آرام آرم تو رو رشد داد و الان ظرف وجودت آماده و پذیرای برداشتن قدم های بزرگتره با اعتماد به نفس بالاتر و انگیزه بیشتر
چه خوب شد مریم جان که مادر طلا رو یادآوری کردین چون نماد اون افرادیه که ی مدت روی خودشون کار میکنن و بعدش بی خیال میشن .اما دوباره با تعهد و جدیت بیشتری شروع به کار میکنن و جهان هم همین که این تعهد جدی اینا رو میبینه پاداش ها رو میرسونه به شکل ی ظرف خوشگل پر از غذا .چقدر باز هم این غذا رنگارنگه .چه ترکیب رنگ قشنگی داره .آره دیگه اینه پاداش افراد با تعهد .وقتی خودت برای خودت و کارت ارزش قائل بشی جهان هم برات ارزش قائل میشه و دستانش رو میفرسته که به تو خدمت کنن
چقدر تکامل رو میشه توی اون جایی که برای مادر طلا تهیه کردین دید. اولش از اون چوب خرده ها شروع شد و بعد شد ی ظرف کاسه مانند و الان هم که شده ی عمارت .اینه دیگه لایق که میشه توی قصر زندگی میکنی و بهترین طعام ها رو جلوت میذارن و با بهترین لفظ باهات صحبت میشه بدون اینکه تو تلاش سختی بکنی و زجر بکشی .همه چیز میسرش رو به سمت تو کج میکنه
چقدر ایده رنگ کردن من رو یاد عشایر انداخت که برا اینکه گوسفند هاشون مشخص بشن بین گله پشتشون رو رنگ میزنن و دیگه هر جا باشن مشخص میشن .
آروی عزیزی که تجربه ها باهاش داشتیم و هزاران خواسته رو در وجود ما ایجاد کرد و چشممون رو به دنیای زیباییها باز کرد ، آروی عزیزی که ی روزی جزء آروزهای استاد بود حالا به خاطر راکد شدنش و استفاده نشدنش باید ی اقدامی در موردش صورت بگیره چون طبق قانون جهان ایستایی و سکون معنایی نداره بنابراین باید وارد چرخه فروش بشه تا جایی دیگه پویایی دوباره خودش رو شروع کنه . چقدر این وابسته نبودن شما استاد به وسایلتون درس بزرگیه که داره به من میگه که مال دنیا رو بخواه اما بهش وابسته نشو چون نه تو واسه مال دنیا میمونی و نه مال دنیا واسه تو بقول حضرت علی. زیاد بخواه و با اشتیاق بخواه اما راحت هم گذر کن. البته که این راحت گذر کردن نتیجه پر شدنه از مال دنیاست و گرنه کسی که پر نشده از چیزی طبیعه که بهش گرایش داشته باشه چقدر همین شوخی های شما درس ها داره توش در عین حالی که خنده رو بر لب بیننده میاره. چه انتقادهای سازنده ای در پوشش کمدی .انتقادی که تخریبی توش نیست .حس بد توش نیست . نیش و کنایه ای توش نیست .انتقادی که فقط داره یادآوری میکنه که تو هرچی هم که ثروتمند باشی نیازهات محدودت .هر چند تا خونه که داشته باشی فقط تو یکیش راحتی و حال خوب بیشتری بهت میده .هر چند دست لباس داشته باشی فقط با بعضی هاشون راحتی و حتی ممکنه اصلا وقت نکنی که ازشون استفاده کنی پس نیازی نیست که خیلی دور و بر خودت رو شلوغ کنی .حالا اگر ی وقت اینکار رو کردی بالاخره ی زمانی میرسه که میشینی بررسی میکنی میبینی باید ی تغییراتی رو بدی و گرنه همون داستان ایستایی و سکون اتفاق می افته
و چقدر این یادآوری نقش ثروت رو در رسیدن به خواسته روهم برات مرور میکنه که میتونی با ثروت به خیلی فراتر از اونچه که می خواستی برسی اما زمانی هم میرسه که دیگه پر میشی از اون خواسته ها
چقدر این دادگاهه جالبه دادگاهی که توش متهم خودتی وکیل مدافع خودتی قاضی خودتی و ملاک و معیار قضاوت هم قوانین جهان هستیه نه قوانین من درآوردی انسان ها و چون میدونی ملاک اینه و تو هم مسلطی و وقانین هم ثابتن پس دیگه خیالت راحته که همه چیز به نفع تو تموم میشه و تازه مجازاتی هم در کار نیست فقط ی یادآوری جهت استفاده از این خوان
داشتم با خودم فکر میکردم که اگر این دادگاهه اون چیزی بود که الان توی کشورهای مسلمان بر پاست استاد الان متهم میشد به اسراف به بی توجهی به فقرا .به عامل گسترش فقر به ثروتمند بی غم و ……
و احتمالا هم مجازات میشد به تقسیم این لباس ها در بین فقرا در اسرع وقت و ……………..
قضاوت هایی که مبنایی درستی نداشتن حداقل توی قرآن که ما چیزی ندیدیم
استاد جان یکی از اون موارد احساس گناهی که من توتستم در خودم کمرنگ کنم با دیدن سریال بهشت همون مقوله اسرافه چون توی ذهنمون کرده بودن که اگر شما چند دست لباس داشته باشی که ازشون استفاده نکنی مسرفی و گناهه و هزارتا مجازات دیگه و شاید همین یکی ازون ترمزهایی بود که نمیذاشت ثروت وارد زندگی ما بشه .
الان خدا رو شکر توی این زمینه خیلی بهتر شدم مخصوصا در مورد غذا درست کردن و ته مونده هاش
چقدر استا د اونجایی که داشتین از خودتون دفاع میکردن که نه این کاپشن معمولیه کاپشن موتور سواری نیست من خندیدم که بابا بدون اونا هم اون زیری هاش کلی مدرک و سنده
چه متهم جالبی خودش کمک میکنه به رو کردن مدرک و سندها خخخخچقدر قشنگ استاد دارین اصل تضاد رو باز میکنین .همون اصلی که باعث شکل گرفتن خواسته ها در وجود ما میشه همون اصلی که جهان به کار میگیره تا زمانی که ما نا آگاهانه داریم اتفاقت زندگیمون رو خلق میکنیم بدون اینکه خودمون هم خبر داشته باشیم. همون اصلی که وقتی ما شروع میکنیم به تغییر کردن و آگاهانه خلق کردن زندگیمون با فرستادن فرکانس های مناسب کم کم از میزان فشار اونها کاسته میشه و اگر ما همچنان ادامه بدیم به کار کردن روی خودمون در جهت مثبت میرسه روزی که اونقدر دیگه فشار جهان از طریق تضادها کم میشه که انگار تضادی وجود نداره چون اون موقع دیگه تضادها جای خودشون رو به سوالهای آگاهانه مناسب میده که دیگه از بروز تضادهای زیاد هم جلوگیری میشه
چقدر استاد این ریلکس بودن شما باز هم داره جلوه گری میکنه اینجا و مدام داره به من یادآوری میکنه که باز هم روی خودم در این زمینه کار کنم .همین که شما اصرار میکنین که مریم جان هم راحت باشه و به خودش سخت نگیره حالا مهم نیست ی کم زاویه دید هم مناسب نباشه مهم اینه که هم شما راحت باشین و هم مریم جان .و این خودش ی نکته ی مهمه ای برای من که دقت کنم که راحتی من نباید اسباب ناراحتی دیگران رو فراهم کنه باید همونقدر که خودم دوست دارم راحت باشم راحتی دیگران رو هم مد نظر بگیرم .کسی که میخواد خودش راحت باشه اما به قیمت ناراحتی دیگران این دیگه اسمش خود بودن نیست این ی خودخواهی نامناسبه ی غرور بیجاست .
چقدر این خبرهای خوب شما استاد انگیزه بخش و نوید بخشه که :
که اگر در مسیر درست باشی به خواسته هات میرسی
و اگر به خواسته هات برسی اونوقت میتونی ازشون بگذری
چون من الان میدونم در مسیر درستم فقط باید ا ادامه بدم تا به همه ی خواسته هام برسم و بعد لذت گذشتن ازشون رو هم تجربه کنم
سپاسگزارم استاد و مریم جان عزیز
سلام نسرین عزیز
خواستم بابت کامنت زیبات ازت تشکر کنم، ونکته جالب اینکه چقدر نگاهها متفاوت هستن و چه نکات زیبا و متنوعی رو میشه از یک فایل ۳۰ دقیقه ای دیدودریافت کرد.سادگی و خلوص و اتصال رو میشه از جملات شما عزیز دریافت کرد.
الهی و بینهایت باشی گلم
سلام آسو جان عزیز فعال سایت. ممنوم عزیزم از پاسخت. بله واقعا بی نهایت دید متفاوت و زیبا رو میشه توی کامنت بچه ها پیدا کرد که اگر همه اینها رو بذاری کنار هم میشه ی دنیای زیبا پر از آگاهی و درس. همینه که استاد میگه کامنت های بچه ها ارزشش از هزاران هزار کتاب موفقیت بیشتر. الهی که انرژی خداوند جاری باشه در تمام ابعاد زندگیت عزیزم
نکنه حقیقت چیز دیگری باشد … نکنه هنوز اسم تمام حرکات من ، تقلا باشد … اگر زندگی میتواند اینقدر شیرین باشد که من در این تصاویر می بینم ، پس لابد من در اشتباه هستم …لابد این منم که لای چرخ زهوار در رفته باورهای غلط در حال زندگی هستم … اگر زندگی در بهشت حقیقت محض یک انسان است پس وجود بهشت در این دنیا حقیقت دارد … اگر اینهمه زیبایی ، مربوط به زندگی یک زوج جوان عاشق هست ، پس من دارم غلط زندگی میکنم …. باید اینهمه غلط بودن را قبول کنم …. نمی ترسم استاد ، من از تنبل این کلاس بودن وحشت ندارم ، وقتی بپذیرم که ضعیف و تنبل هستم و در صندلی آخر کلاس تو نشسته ام ، اون وقت برای بدست آوردن صندلی در میز اول کلاس تو تلاش میکنم ….استاد چند ماه پیش خواب عجیبی دیدم ، خواب دیدم به پرادایس آمدم و در فضای سبز ایستادم و از پشت شیشه ها تو را در داخل خانه ات می دیدم که در حال تدریس به عده ای از بچه های سایت هستی ، بچه هایی که تمام توجه شون به حرفهای تو بود ، اونها روی تک صندلی های دسته دار نشسته بودند و جلوی هر کدوم شون یک دفتر و یک خودکار بود ، انگار که من با زحمت خودم را به پرادایس رسونده بودم ، احساس عجیبی داشتم ، غروب بود و فضای داخل خونه تو بسیار روشن بود ، بیشتر از اینکه خوشحال باشم ، نگران و در حالتی از تقلا بودم اما خیلی هم هیجان داشتم ، خب مشخص بود که من دیر رسیده بودم چون شما تدریس را شروع کرده بودید ، تصمیم گرفتم وارد خانه شما بشوم و سر کلاس بنشینم ، همینکه خواستم قدمی بردارم یک مار بزرگ از داخل زمین بیرون آمد و من ترسیدم و عقب رفتم ، انگار اون مار نمیتوانست کامل از زمین خارج شود و فقط مانع ورود من میشد ، وقتی اینو متوجه شدم تصمیم گرفتم از جای دیگری وارد شوم اما بازهم مار از زمین خارج شد و جلوی منو گرفت و مدام نیشش را نشونم میداد بعد از چند بار امتحان کردن و اینکه هربار با حمله مار مواجه شدم ناامید شدم …. وقتی بیدار شدم صحنه هایی که دیده بودم خیلی برام واضح بودند و گفتم اندیشه یک چیزی این وسط هست … این خواب ، سرشار از حرف و نشانه س ، چرا تو نتونستی سرکلاس بری ، چرا از هرمسیری که میرفتی مار جلوت سبز میشد ، چرا جزء اون بچه هایی نبودی که سر کلاس استاد بودند …. خیلی اعصابم بهم ریخت استاد ، گفتم آخه دیگه باید چکار کنم ، من که صبح تا شب دارم فایل گوش می کنم و روی خودم کار میکنم …. حرصم گرفته بود و هر چند وقتی یکبار این خواب جلوی چشمم میومد … حتی یکی از بچه ها چند روز پیش گفت اندیشه انگار استاد می خواد تو پرادایس برای یک سری از بچه ها کلاس بذاره بنظرت تو جزء اونها هستی گفتم نه عزیزم ، یه مار گنده تو زمین پرادایس منتظر نشسته تا من برم اون جا … و استاد واقعا یک چیزی این وسط بود که من درکش نمی کردم ، بنظر خودم خیلی از اصول را رعایت میکردم ولی واقعا چرا من به خواسته های مالی نمی رسم …. یعنی نتایجم کوچیک هستند … و هربار هم که صفحه نشانه روزانه را باز می کنم یه قیمت از زندگی در بهشت میاد و من حتی نگاهش هم نمی کردم و راستش عصبی تر هم میشدم ، می گفتم من راهکار میخوام که چکار کنم بعد خدا زندگی در بهشت را میاره برام …. تا اینکه دیروز تسلیم شدم و گفتم خدایا هر نشانه ای بدی تسلیمم ، و باز هم یک قسمت از سریال زندگی در بهشت اومد و من نشستم نگاهش کردم ، شما و خانم شایسته تراکتور خریدید و تو راه برگشت چندین ترانه گوش کردید …. و همین جور خوش و خرم و آزاد بودید …. 42 دقیقه سریال را دیدم ، اولش مقاومت می کردم ولی بعد غرقش شدم و یهو به خودم گفتم اندیشه نکنه کلا زندگی همینه که اینها دارند انجامش میدند ، نکنه تو کلا مسیر را اشتباه داری میری ، نکنه کل زندگی ، بهشت باشه و تو برای خودت و بواسطه باورهات جهنم را انتخاب کردی … گفتم خدایا نشونه بهم بده ، اگر واقعا من دارم درست میفهمم ، امروز یه پولی بمن بده حتی شده پنج هزار تومن روی زمین پیدا کنم … از اون جا که اصلا باور نمی کردم که تمام زندگی میتونه بهشت باشه و گفتم لابد جو گیر شدم و اینم یه احساس لحظه ای و زود گذره ، دیگه بهش فکر هم نکردم …. استاد مو به تنم سیخ شد ، من گفته بودم اگر چیزی که من از اصل ، فهمیدم و اونو در زندگی بهشتی استاد دیدم حقیقت داشته باشه ، خدایا پنج هزار تومن روی زمین ببینم ، اونم گفتم روی زمین که مثلا حتما باور کنم که از طرف خداست ( به زعم خودم دیگه وگرنه همه چیز از طرف خداست ) ، استاد وقتی پیامک گوشیم را دیدم اصلا زانو زدم در برابر خدا …. خواهرم 3 میلیون برام پول واریز کرده بود …. یعنی بیشتر از اینکه از اون پوله خوشحال بشم از پاسخ خداوند به درخواست خودم شگفت زده شده بودم ….
پس زندگی در بهشت حقیقت داره …. نمی دونم چرا باور نمی کردم و چون باور نمی کردم نگاهشم هم نمی کردم ….
میدونی استاد من الان خیلی چیزها تو ذهنم باهم جمع شدند … وقتی زندگی در بهشت را در کنار باور فراوانی می ذارم ، میگم آخه چرا بجای اینکه از کار مورد علاقه م لذت ببرم ، تو فکر درست کردن تعداد بیشتر باشم ، چرا با عجله هایی که توی کارم ایجاد میکنم کیفیت کارم را پایین میارم … اگر قراره جهان از هزارتا کانال به من نعمت و پول بده پس چرا من از لحظه هام لذت نبرم ، چرا با عشق و ظرافت نقاشی نکشم …. اصلا بذار روزی یک دونه کارت پستال زیبا درست کنم بجای روزی ده تا کارت پستال بی کیفیت که آخرش هم کمر درد بگیرم و به کارهای خونه م نرسم …. استاد همیشه فکر می کردم تسلیم بودن یه چیز ترسناکه یعنی مثلا ما در برابر سختی ها صبور باشیم ولی با نشونه ای که دیروز خدا بهم داد میگم تسلیم بودن یعنی تسلیم زیبایی ها بودن ، یعنی تسلیم دیدن سریال زندگی در بهشت بودن ، استاد من قبلا وقتی زندگی در بهشت را می دیدم حتما یه کاری هم کنارش باید انجام میدادم که مثلا وقتم را تلف نکنم ولی حالا میخوام یه بشقاب میوه برای خودم بیارم یا یه چای خوشرنگ بریزم و بنشینم روبروی پنجره و با خیال آسوده سریال را از اول ببینم …. استاد وقتی حجم لباس هات را دیدم وقتی اون همه زیاد بودن را دیدم اصلا گفتم اندیشه خدا اونجاست بخدا …. خدای واقعی اونجاست … باورش کن … بخدا خدا وهابه …. گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد ، چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید …. بابا نگاه من غلطه وگرنه چرا مار جلوی پای بقیه که تو کلاس استاد وارد شده بودند سبز نشد ، اونها هم از همون مسیر وارد شده بودند پس چرا فقط من مار را دیدم ….. بخدا هر چی ماره بخاطر باورهای خودمون تو زندگی مون سبز میشند وگرنه برای اون عده ای که من تو خوابم دیدم که سر کلاس استاد نشسته بودند اصلا ماری وجود نداشت …. استاد من تازه دارم اون جلسه 7 دستیابی به رویاها را میفهمم که گفتی یک میلیاردر بار به خودم گفتم « خدا به من گفته انقدر بهت ثروت میدم که نتونی بشماری » را دارم میفهمم …. من با همین باور شروع میکنم استاد ، این همون الماس درونی منه که توی ثروت یک گفتی …. این باور همون باوریه که نقطه مقابل عوامل بیرونیه …. این همون نقطه مقابل شرکه …. خداوند به من قول داده که انقدر بهم ثروت بده که نتونم بشمارمش …. وعده خداوند حقیقت داره ، خداوند سریع الجوابه ….
اندیشه ی عمیق منن
نازنین دلمم اونقدرررر که مرازعشققق. پراز درسس پراز هدایتت خداوند بوددد اشکام ترکید و ریخت از این همه عشق نابت جان دلم چقدر زیبا گفتی و چه نشانه اییی چه نشانه ایی که دقییا دقیقا بهم الهام کرددد که برم سمت کامنت ها هدایتمم کردو به سمت کامنت نابت جان دلمم اوچقدر عاشق ماست او جقدر عاشقق ترینن عاشق هاستت که اینقدر مشتاق ترینهه که ما رشد کنیم اینقدر مشتاق ترینه برای هرلحظه پیشرفت غرق شدن ورنعمت وثروت برکت عشقش و چقدر چقدر عاشق این عشقممم چقدر عاشق این عشقممم چقدر میخوام.بیتهایت غرق ترینش بشم
چقدر بینهایت تحسسنتت میکنم عزیزمم چقدر تحسینتت میکنم این اتصال ودرک بینظیزت رو چقدر تحسسنت میکنم چقدر بینطیربودو بینطیر و م چقدر چقدر بینهایت بینهایت تحسیننت میکنمم این درک بینظبرتت اینن عالیییی تحلیل و ریشه ای کار کردنت رو چقدر چقدر بینهایت بینهایت تحسینتت میکنمم جان دلمم جقدر بینهایت احسسنتت میکنمم چقدر تحسینن میکنمم
چقدر این جمله خود خداوند بودد الله اکبر جقدر زیبا گفتی که
خداوند خودش بهم میگههه هرلجظه بهم میگه که اونقد بهت ثروت میدممم که نتونی بشمارییی
خداوند اونقد بهم ثروتت میده که نتونم بشمارم و جقدر این خود خود توحیدههههه خدای منن😭😭😭عاشققققتممم جقدر بینهایت تحسیننن میکنمم عشق دلم چقدر بینهاین تحسینت میکنم چقدر تجسینتن میکنمم جان دلمم عاشققتمم خداروهزاران بارشکر میکنم که هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنه به سمت بینهایا نعمت هااا بینهایت ثروتها درکک عمیق تر درک عمیق تر صحیح تر عالی ترش هرلحظه هدایتموت میکنه هرلحظه بهمون الهام میکنههه هرلحظه هدایتمون میکنهههه عاشقتممم
الهی که هرلحظه جریانی ازبینهایتتت بینهایت ثروت و نعمت و برکت عشقق فراوانیی جاری ترین ماری ترینن باشه برلحظه لحظه ات جان دلم الهی که هر آنچه در دل دارییییی به بینهایت فراتررررش ببنهایتت فراترش را به چشم ببینی عشق من بینهایت بینهایتتتتت بهترین های بهتریننن هارووو برایت میخواهمم ازیگانه قدرتت جهان که تنها قدرتت اوست و کلید گنج اسمان ها وزمین تنهااا وتنهااا در دست اوست وتنهااا اوست که هرلحظه هدایتت میکندد و سریع الاجاب تر از اونیه که فگرشو.میکنیم اینقدر عاشقمونهه اینقدر عاشقتمم منن جان دلمم
سلام بر اندیشه عزیز
متشکرم از توضیحات عالی که دادی و من باز هم دیدم چقدر شباهت دارم با شما در تله های ذهنی
من بعد از مدتی از هدایت شدنم به این مسیر و این سایت الهی ، فهمیدم اساسی ترین باور غلط من درباره لذت هست . اینکه همه ی زندگی فکر میکردم لذت مصادیق غلط یا حداقل سطح پایین پیدا میکنه . انگار این بهم دیکته شده باشه . سختی کشیدن ارزشمنده ...
در حالیکه در تجربه زندگی خودم میدیدم زیباترین لحظات زندگی ام وقتی بوده که در مسیر علائقم متمرکز بودم و از درس خواندن و کار علمی لذت میبردم .ولی باز هم در ذهنم بود باید خیلی سخت کار کنم اگر نتیجه ی خاصی میخوام و اصلا همین شده بود ترمز که کار نکنم چون نمیخوام سختی بیشتر بکشم .حتی من توی ذهنم این بود که به محض اینکه بگم ایمان آوردم خدا بلا (به معنی زجر و بدبختی )سرم میاره و مثلاً عزیزانم رو از دست میدم تا آزموده بشم . در حالیکه همه ی اینها نجوای شیطان هست برای ایمان نیاوردن . در حالیکه حقیقت دقیقا برعکس است . ایمان آوردن یعنی امان پیدا کردن از خوف و حزن. اون بلا هم برای من بد ترجمه شده ، ایمان یعنی مسیر رشد ، یعنی شکوفا شدن، یعنی عیار پیدا کردن ، یعنی به سرور ، به شادی ، به لذت رسیدن
با کامنت شما به خودم گفتم چرا من که فهمیدم این موضوع اینقدر برای من اساسی هست . روش کار نمیکنم . فقط هر دفعه میگم آره این مشکل کنه. کار کردن روی این باور یعنی تکرار همیشه نه اینکه فکر کنی یکبار فهمیدی درست میشه .تصمیم گرفته یک برگه بردارم و در تیتر بنویسم لذت ، عشق ، ایمان و در ذیل این تیتر هر منطق و آیه و شعر و مصداق و تجربه و الگویی که باور درست رو تایید میکنه بیارم .روزانه بخونم و تکمیل کنم .
باز هم متشکرم برای کامنت بسیار خوبت
سلام زهره جان
کلا چیزی که من دارم به مرور می فهممش اینه که همه ما با شاید اکثریت ما که اعضای سایت و دنبال رو آموزش های استاد هستیم هنوز احساس دوران دانش آموزی را داریم ، هنوز جو کلاس و درس را داریم ، هنوز از معلم می ترسیم ، هنوز از اینکه درس را درست نفهمیم و آخر سر نتیجه خوب نگیریم می ترسیم ، هنوز فکر می کنیم استاد اون معلمیه که ما باید از درسش نمره بیاریم ، سختی بکشیم ، درس بخونیم ، خود من هروقت استاد میگه ایمانی که عمل نیاره حرف مفته می ترسم ، قلبم می ریزه ، فکر میکنم داره باهام دعوا میکنه ، فکر میکنم منظورش اینه که من بیشتر باید سختی بکشم ، یعنی ته ذهنم عمل کردن مترادف با سختی کشیدن بیشتره ولی دو سه روزه متوجه این گره ذهنی شدم و دارم روش کار میکنم و دارم به خودم می فهمونم که این کلاس و این استاد دقیقا برعکس کلاس ها و معلم هاییه که همه ما در طول زندگی مون تجربه شون کردیم ، این استاد میخواد از سختی هایی که ما بعنوان واقعیت زندگی قبول شون کردیم کم کنه و آسانی و راحتی را جایگزین کنه ، عمل کردن به معنی سختی کشیدن نیست بلکه به معنی اون عملیه که بعد از ایمان بعد از باور میاد ، وقتی ما باور کنیم که پول ساختن آسونه خب اعمال متفاوتی از خودمون بروز میدیم و این همون عمل بعد از ایمانه که ما با زجر کشیدن اشتباه ش گرفتیم
چه جالب زهره جان
کامنت شما جواب درخواست من از خدا بود، من گفتم خدایا جدیدا متوجه یه باور غلط تو وجود خودم شدم و میدونم که فقط متوجه شدن کافی نیس، گفتم یه راهکاری به من نشون بده که بدونم چطور باید تغییرش بدم و اومدم کامنت شما رو خوندم و جواب سوالمو گرفتم!
پس منم هر روز تو یه صفحه مینویسم چرا من لایق ثروتم؟
و زیرش هر آیه، مصداق، دلیل و الگویی که به ذهنم خطور میکنه مینویسم
مررررسییییی از راهکار خوبتون
سلام دوست عزیزم منم مثل شما خواب جالبی رو دیدم من خواب دیدم سر میز با همسرم استاد و مریم جان نشسته ام و استاد با جدیت تمام گفت فقط باوره فقط باوره همه چی باوره و از سر میز که بلند شد ادامه داد مشکل اینه که باور رو باور نمیکنن استاد یک تیشرت زرد به تن داشت و انگار من و همسرم از دوستای خیلی نزدیکشون بودیم اینقدر توی خواب شاد بودم که قابل توصیف نیست من و همسرم اونجا باشیم و از دوستای نزدیک استاد و همسرشون باشیم و اینقدر زیبا استاد نکته مهم رو به ما گوشزد کنه و و و باورش میکنم باورش میکنم این خواب و باور میکنم استاد عزیزم این اتفاق خواهد افتاد
سلام وحیده جان
خواب خیلی پر مفهومی دیدی واقعا ، دقیقا موضوع اینه که هیچکس باور نمی کنه که همه چیز باوره ، حتی منم که کامنت هام واقعا از قلبم نوشته میشه خیلی وقتها شده بعد از نوشتن کامنت یا فرداش کلا اسیر همون ذهنی شدم که سالها باهاش زندگی کردم و حتی هرچی تلاش فکری کردم و به مغزم فشار آوردم نتونستم اون فرکانس درست را پیداش کنم و علتش هم اینه که هنوز باور نکردم که باور همه چیزه و باید بهش اعتماد کنیم یعنی انسان ناخودآگاه اسیر و تسلیم شرایط کنونی خودش میشه و مدام می خواد دنبال راه حل به شیوه های قبلی ذهنیش باشه و کنترل ذهن و ایجاد باور که بطور ممتد صورت بگیره تمرکز و ایمان زیاد میخواد
سلام اندیشه عزیزم.. چقدر متن زیبایی نوشتی.. منم خیلی به دنبال موفقیت مالی هستم.. این فایل استاد رو که دیدم یه حال عجیبی بهم دست داد. و دیگه نمیخواستم کامنت بنویسم چون نمیدونستم که چی باید بنویسم.. اومدم پایین کامنت ها رو بخونم، که اولین کامنت برای شما رو دیدم و خوندم.. خیلی ردم تاثیر گذاشت.. اینکه گفتین همین لحظه هایی که داریم زندگی میکنیم بهشته، و فقط باورامون هست که جهنم میکنه زندگی رو و نمیزاره از همه چیز زندگی از همه لحظه ها، از همه نعمت های کوچیک و بزرگ لذت ببریم، بدون اینکه نگران بی پولی باشیم نگران اینده باشیم نگران قضاوت مردم باشیم.. از اینکه سنمون داره میگذره نگران باشیم یا فکرای محدود کننده و جهنم واری که نمیدونم از کجا ریشه کرده تو زندگیمون.. از گذشته های دور تا بحال.. همش عجله داریم زود برسیم زود موفق بشیم.. تند تند کار کنیم ساعات زیادی صرف کارهای عجله ای و تند تند کنیم… کاش عمیقا اصل و معنای واقعی زندگی رو درک کنیم.. الان میخوام برم یکم به خونه برسم یکم با خودم آروم بشم.. همین ارامش خودش چقدر نعمت بزرگیه.. قدرت لذت بردن از چیزای کوچیک زندگی چقدر هنرمندانه س… همین آگاهی هایی که هر روز از این سایت بی نظیر بدست میارم و تو زندگی اجرا میکنم برام خیلی آرامش بخش و لذت بخشه. انشالله هممون در راه راست باشیم و به همه آرزوهای خوبمون برسیم
سلام اندیشه جان
شما با این نوشته ات نمی دونی چه کردی با من.
اشکهایم ناخودآگاه سر ازیر شدن وقتی که گفتی خواهرت برات پول واریز کرده. خدایا سپاسگزارم خدایا شکرت که هدایتم کردی تا این دلنوشته رو بخونم.
من خودم هم چند وقت پیش این تقاضا رو از خدای مهربانم کردم و خداوند بیشتر از آنچه که خواسته بودم از جایی که اصلا أمیدی بهش نداشتم به حسابم واریز کرد. از اون روز به خودم قول دادم که فقط فقط هر چه را مه میخواهم از خدای مهربانم بخواهم و در موردش با هیچکس حرفی نزنم حتی پس أجابت شدن خواسته ام ، مگر اینکه کسی از من بپرسم. خدای مهربانم شپاسگزارم
من مطمئن هستم با ادامه دادن به این راه و استوار بودنمون هم شما ، من و همه دوستان به هر آنچه که خداوند بهمون وعده داده میرسیم. به امید و توکل به خدا
سپاسگزارم🙏
سلام عزیزم
امروز به منم الهام شد که درباره رابطه م با خدا با دیگران حتی اعضای خانواده م حرف نزنم ، انگار اینطوری از این رابطه محافظت بیشتری می کنم ، گاهی گفتگو با دیگران قدرت فرکانس ها را کم میکنه و وقتی فرکانس ها ضعیف بشند جهان پاسخ های کمتر و ضعیف تری میده پس برای اینکه جهان را و خداوند را به تسخیر بکشیم بهتره که درباره رابطه مون با خداوند و نقشی که از خداوند در برآورده شدن خواسته هامون درک کردیم با کسی حرف نزنیم
سلام اندیشه جان ، سپاس ، چقدر زیبا شرح داده ای ، من هم اول دیدگاهم مثل شما بود، بعدا مقاومتم کم شد و دیدم واقعا دارم می آموزم از این مجموعه ی زیبای بهشتی.
اندیشه جان مار نماد زمان هست، داره بهت یادآوری میکنه که نباید عجله کنی.اندکی صبر باید. صبر نه به معنای تحمل،خانم شایسته میگن : صبر به معنی احساس خوب داشتن و در مسیر زیبایی ها بودن.طی کردن تکاملمان در مسیر حقیقت.
سلام مریم جون
مرسی از کامنت کوتاه اما ارزشمندت …
مرسی که تفسیر واژه صبر را به یادم آوردی ، واقعا صبر یعنی داشتن احساس خوب بی هیچ قید و شرطی ، بی هیچ دلیلی ، چقدر زندگی زیبا ست و ما یادمون میره که اومدیم به این دنیا که لذت ببریم و زیباییها را تجربه کنیم
سلام اندیشه عزیز
چقدر با نوشته هات احساس هماهنگی داشتم و خودم رو در شرایط مشابهی با تو میبینم عزیزم.نوشته هات و خواب زیبات و تعبیر زیباترت بوی خدا داره . ازت ممنونم دوست عزیزم از همون اول کامنت زیبات اشک شوق از چشمام سرازیر شد و تا آخر کامنت ادامه داشت.
آرزوم اینه که هر چه زودتر و آسونتر نتایج بزرگ و بزرگتر وارد زندگیت بشن گلم.اسمت هم مثل کامنتت زیباست.
موفق و الهی باشی
سلام اندیشه جان ، دوست عزیز
کامنتتون بسیار زیبا بود ، سرشار از عشق و هدایت خدا. آنقدر زیبا که اشکهاى منو سرازیر کرد . بخاطر این آگاهى ارزشمند و درک قانون تبریک میگم. چقدر خوبه که تسلیم باشیم ، تسلیم دیدن زیبایى ها .
براتون بهترینها رو آرزو مى کنم.
به نام تنها قدرت جهان هستی
سبحان الله
خدای من باورم نمیشه چی برام فرستادی .
باورم نمیشه اینجوری واضح جوابمو دادی .
باورم نمیشه که حال منو بهتر از خودم میدونی و میدونی که الان دقیقا چی لازم دارم روحم چی میخاد.
قربونت برم ای یکتای بی همتا .
با خوندن این کامنت چند بار اشک تو چشمام جمع شد …
اندیشه جان سلام دوست خوبم وای که با خوندن کامنتت حالم دگرگون شد.
این صفحه از نشانه و این کامنت دقیقا چیزی بود که این روزا بهش احتیاج داشتم .
خدای من از زبون تو دوست خوبم با من حرف زد .
البته هنوز فایل رو ندیدم .
اونجایی که گفتی چرا از کاری که انجام میدم لذت نبرم چرا به جای عجله کردن برای درست کردن ده تا کارت پستال بی کیفیت روزی فقط یه کارت پستال با کیفیت درست نکنم .و بتونم به همه ی کارهای خونم هم برسم .
این واقعا کاریه که این روزا من دارم انجام میدم .
کارم بافتنی و نمد دوزی و کلا کارهای هنری تو خونست .
این روزا چندین مشتری دارم که فقط میخام سریع کارشون رو تحویل بدم و اون دوقرون پولش رو بگیرم البته خیلی سعی میکنم که جنس خوب به مشتری بدم یعنی کارام کیفیت خوبی دارن ولی چه فایده خودم اروم نیستم خودم لذت نمیبرم از کارم .فقط خستگی و بی حوصلگیش برام می مونه و در نهایت نرسیدن به کارای خونه و بی محلی و بی توجهی به همسرم و بچه هام .
و این خیلی خیلی حسم رو بد میکنه و این حس بد قطعا عزت نفسم رو داغون میکنه.
و اینطوری پروردگارم بهم گفت بابا باید از کاری که میکنی لذت ببری .برنامه داشته باشی تا بتونی به همه ی کارات به موقع برسی .
و یه چیز دیگه که خدای مهربون تو خواب هم باهام حرف زد .
پریشب تو خواب دیدم موهام پراز حشرات مختلف شده سوسک و مورچه و …من وحشت زده موهامو تکوندم و بیشترشون از لای موهام ریختن ولی بازم کلی مونده بودن تو موهام .
صب که بیدار شدم و تعبیر خوابم رو خوندم این بود که تو زندگیت برنامه و نظم برای کارهات نداری .
وای خدای من …
دوستان ببینین چقدر قشنگ خدای بزرگ با بنده هاش حرف میزنه و اونارو هدایت میکنه .
من از امروز قول میدم که کارهام رو با برنامه پیش ببرم و خیلی درگیر درامدی که از این کار میتونم دربیارم نباشم چون اصل لذت بردنه درامد و پول پاداش درست عمل کردنه.
سعی میکنم در لحظه زندگی کنم و از زندگیم و از بودن کنار خونواده و البته از انجام کار مورد علاقم لذت ببرم .
بازم ممنونم از تو دوست خوبم که کامنت به این زیبایی نوشتی و تونستم ازش استفاده کنم .
و بی نهایت سپاسگزارم از استاد عزیزم و مریم جون که چنین فضایی رو ایجاد کردن تا بتونیم مسیر درست زندگی رو پیدا و طی کنیم .
خدا پشت و پناه همگی .
خدانگهدار
درود اندیشه جان عزیزم
کامنت نابت برا بیش از دو سال پیشه ولی منی که کامنت های زندگی در بهشت رو نمیخونم ، یه چیزی درونم میگفت برا قسمت 168 رو بخون ، چون خیلی خاص بود این قسمت و واقعا خودش یک کلاسی بود تک به تک صحنه هاش و حرف های استاد و هی یه چیزی میگفت برو بخون ، ولی ذهنم مقاومت میکرد که الان وقت مناسب خوندن کامنتت شد چرا که خوندم کامنتت رو همزاد پنداری کردم ،که خاهر م بدون اینکه بخام دقیقا مبلغی با رقم 3 برام واریز کرد و دقیقا میوه گذاشته بودم بخورمو کامنت بخونم و دقیقا به همه اینایی که نوشتی فکر میکردم ، بهت تبریک میگم که چقدر عالی روی خوت کار کردی و میدونم که کلی نتیجه مالی و روابطی فوق العاده گرفتی تو این همه مدت و واقعا کامنتت خیلی تاثیر گذار و عالی بود و خدارو شکر میکنم که به الهام درونم گوش کردم و نزاشتم ذهن تنبلم مانعش بشه ، خیلی عالی بود باوری که خداوند انقدر ثروت بهم میده که نتونم بشمارمش چون خودش قولش رو داده و دقیقا تو این قسمت دیدیم وای خدای من این محیط چقدر خوش فرکانسه ، چرا اخهههه خدای من شکرت شکرت شکرت که بعد دو سال باز هم کامنت قسمتی که نزدیک 3 ساله گذاشته شده ، بازخورد داره ، عاشق این خدا هستم که چنین جهان بینظیری داره و چنین انسان های نازنینی و امروز بشدت انرژیم بالا بود … الهی شکرت شکرت شکرت
سلام
امیدوارم سلامت و شاد باشی.
کامنت شما رو خوندم که خدا چقدر قشنگ هدایتت کرده.
ممنونم که تجربه ات رو به اشتراک گذاشتی.
این فایل نشونه امروز من بود. من ازش چیزی دستگیرم نشد ولی کامنت شما تقریبا شبیه حس و حال خودمه.
الان 4 سال از این کامنت شما گذشته. کاش بهم میگفتید توی این چهار سال ایا تونستید پیشرفت کنید.؟ گشایش مالی داشتید؟
منم سه ساله که دارم با اموزه های سایت زندگی میکنم. ولی هیچ پیشرفتی ندارم. گاهی میگم نکنه عمرمو با این امیدها هدر بدم.اخه کار دیگه ای هم ندارم که انجام بدم.