نوشتهی زیبا و تأثیرگزاردوست عزیزمان «رخشا»، به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
از اول فایلهای سفر به دور امریکا چیزی که همیشه برای من جلب توجه میکرد و لذت بخش بود و بخاطرش شده بود بارها و بارها فیلم رو برگردونم به عقب و دوباره نگاهش کنم، رابطه ی عاطفی بود که بین استاد و خانم شایسته ی عزیز بود. اوایل برام باور پذیر نبود این رابطه ی سراسر عشق و احترام با اینکه دوره ی عشق و مودت استاد رو تهیه کرده بودم بارها به فایلها گوش کرده بودم تا آگاهی های جدید بشه ورودی های ذهنم. اطرافم هر رابطه ی عاطفی قشنگی که میدیدم تحسین میکردم و آگاهانه میگشتم که رابطه های سالمتر و عاشقانه تر رو ببینم و باورشون کنم. ولی فایلهای سفر به دور آمریکا که شروع شد، شکل عملی رابطه عاطفی سالم و سراسر از عشق رو میدیدم با اینکه خانم شایسته ی عزیز اصلا جلوی دوربین نبودن، انرژی عشق بین استاد و خانم شایسته احساس میشد، حتی تو فایلهای کوتاه، فایلهایی که فقط ما صدای خانم شایسته رو داشتیم. واقعا یکی از شیرینترین و بهترین ورودی هایی بود که ذهنم باید میدیدو باور میکرد. همیشه راجع بهش با خودم و دوستام صحبت میکردم. راجع به پایه بودن خانم شایسته برای هر کاری. راجع به فیلم برداری عالی و بدون لرزش و حرکت نرم دوربین. راجع به همزمان کار کردن و فیلم برداری کردن که همه میدونیم چقدر مهارت میخواد. راجع به تمیز بودن فوق العاده، که در هر شرایطی “همه جا” تمیز بود. آخر همین فایل که جلوی درب ورودی خونه موتور ایستاد و دوربین به ما داخل خونه رو نشون داد، من یه خونه ی کاملا مرتب و تمیز دیدم که انرژی مثبت توش موج میزد.
من خیلی خیلی از این فایل لذت بردم تا حالا برای این سری سریال عالی زندگی در بهشت کامنت نذاشته بودم ولی انقدر این فایل رو دوست داشتم که نمیتونستم نیام و نگم که چقدر این فایل عالی بود و چقدر من لذت بردم از تحسین استاد راجع به خانم شایسته. همیشه این رابطه ی سراسر احترام، رابطه ی بدون وابستگی، رابطه ای که با بهترین و قشنگترین کلمات دو طرف همدیگه رو صدا میکنن. رابطه ی که هر دو طرف با خودشون در صلحن و بخاطر همدیگه کاری انجام نمیدن. هر کسی کارهای خودش رو فارغ از طرف مقابل انجام میده.
این استقلال عمل. این آزادی عمل. این اعتماد. این اطمینان. این نگاه های عاشقانه. این عشق ورزیدنهای بدون توقع. این سپاس گزاری های زیاد و از ته دل. این قدردانی های همیشگی و واقعی. این تحسین های متقابل و شیرین. این آرامشی که همیشه در رابطه دیده میشه و حس میشه. این زمانی که با عشق دو طرف برای هم میذارن. این رابطه ی بدون شو آف. این رابطه ی دور از حرف و نظر مردم. این رابطه ی صادقانه. این رابطه ی سراسر رشد. این همراه بودن. این رابطه ی عاشقانه که سرشارِ از بیان و ابراز احساسات ناب و عاشقانه و لذت بخش. برای من همیشه تحسین برانگیز بوده همیشه راجع بهش به خودم میگم میگم ببین هست رابطه ی که سراسر عشق و دوست داشتن و عشق ورزیدن و زمان گذاشتن و ابراز احساساته، بدون وابستگی، با آزادی عمل و استقلال و کمک کننده به رشد.
واقعا برای من جدا از همه ی زیبایی هایی که چه در فایلهای سفر به دور امریکا چه در فایلهای زندگی در بهشت به نمایش گذاشته میشه و نکات بسیار زیاد هر فایل، دیدن رابطه ی عاطفی استاد و خانم شایسته برای من درسه. خدا رو همیشه سپاس گزارم که راه و روش یه رابطه ی عاطفی سالم رو به من یاد داد و برام به نمایش گذاشت. این هم بخاطر درخواستهای زیاد من بود در این مورد.
و یه نکته ی خیلی جالب دیگه که من رو کشوند به کامنت گذاشتن طرز صحبت استاد راجع به آقای بروانی بود. به اسب، استاد میگفت آقای بروانی عزیز. به آقای بروانی استاد گفت “ایشون” یعنی این احترام. این حس سپاس گزاری. این قدردانی کردن. این طرز صحبت مثبت. این ارزشمند بودن هر نعمت. این دیدن نکات مثبت برای همه چیز هست، برای همه ی نعمتها و همین باعث میشه که آدم هدایت بشه به نعمتهای بیشتر. واقعا برای من درس داشت این مدل حرف زدن راجع به آقای بروانی عزیز. هر چقدر ما سپاس گزارتر، قدردانتر باشیم جهان به ما نعمتهای بیشتر و بیشتری میده.
بیشتر یاد بگیرم دیدن نکات مثبت زندگی رو و بابت هر کدوم همینطور که استاد صحبت میکرد، منم سپاس گزار باشم و ارزش تک تک نعمتها رو بدونم.
مرسی برای این سریال فوق العاده و مرسی برای به اشتراک گذاشتن این همه زیبایی و مرسی بخاطر یاد دادن این همه نکته ی کارا و مفید و مرسی از اینکه حس خوب رابطه ی عاطفی تون رو با ما به اشتراک میذارید.
بسیار زیاد سپاس گزارم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD209MB14 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 1761MB14 دقیقه
بنام خداوند وهاب من
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
چه نعمت خوبی که یه آدمی وارد رابطه با شما میشه که آلردی همه چیزش خوبه و شما لازم نیست کاریش بکنی و بخوای به اصطلاح درستش کنی. این شور و علاقهای که ایشون داره برای کارهای سایت، صبوریشون، خلاقیتشون، هنرمندی و دیتیلی کار کردنشون. این که یه فردی بیاد اییین حد همدل و همگام و همراه. اینکه این فرد تا این حد خودش همون چیزیه که میخواستی و بدون درخواستی تا این حد نزدیکه به شما و روحیاتتون. الانم که رفتین پینگپنگ رو بهتر کار کنید چقدددر باز تو این ورزش ایشون همراه شماست.
چه نعمت بزرگی که برای انجام کارها یه کسی کنار شما باشه که خیلی پایه هست. امروز اتفاقا فایل 169 سفر به دور آمریکا رو گوش میدادم و اونجایی که شما در مورد ویژگیهای مریم جان صحبت میکردین که برای دیدن فلان جا ایشون چقدددر ذوق شوق داره و وقتی میگین پایهای بریم فلان جا…ایشون خیلی زود میگه آره بریم..و این خصوصیت خب باعث میشه شما هم ذوق داشته باشین برای حرکت کردن. اینکه ایشون بین کارهای زنونه و مردونه فرقی نمیزاره باز قابل تحسین و منشن کردنه چونکه دراصل واقعا زن و مردی وجود نداره و چقدددر ماها خودمون رو از تجربیات لذتبخش محروم میکنیم، چونکه فقط فلان تجربه مال خانمهاست یا مثلا فلان تجربه برای آقایونه.
من یادمه وقتی اولین بار آشپزی کردم و غذا خودم رو خوردم اشک چشام گرفته بود…ولی قبلش این تو ذهنم بود آشپزی کار زنونس و اصلا نباید انجامش بدی و …در صورتی که هر تجربه الهی و مقدسه…هر تجربه ایده پاکیه…هر تجربه محترم و ارزشمند و قابل ستایشه… این کنجکاوی مقدس واقعا چقدددر ستودنیه که آدم هر بار درک و تجربه بیشتری بدست میاره…ظرفش بزرگتر میشه. درکش از جهان بیشتر میشه و در کل انسان بزرگتری میشه.
من خودم خیلی کنجکاوم استاد و اصلا از کنجکاوی و البته هدایت خداوند بوده که سر از اینجا درآوردیم دیگه… و چقدددر تجربه خیلی بهتری میتونه آدم داشته باشه وقتی یه شخصیتی داری که از تغییرات استقبال میکنی و وا نمیستی با همون شرایطی که بوده…
اونجایی که شما گفتی وقتی ایشون از پرادایس اومد و یه انرژی مثبتی وارد کار شد، من چندبار زدم عقب تا سپاسگذاری شما رو درک کنم که چقدر ریزبینانه منشن کردین که چه نعمت بزرگی هست حضور یه همچین فردی تو زندگی.
این اطمینان نسبت به طرف مقابل که ازش صحبت کردین رو دوست دارم برای خودم بازش کنم چون تجربه داشتم و خوب حرفاتون رو درک میکنم.
واقعیتش وقتی آدم با خلاها و ترسهاش وارد رابطه میشه، بجای اینکه بیاد و اون ایرادهای خودش رو برطرف کنه، میاد شروع میکنه به کنترل کردن طرف مقابلش یا حالا رابطای که دارند و این نوع رابطه از همون اول تموم شدهاس. یعنی کل زندگی میشه کنترل کردن، ایجاد نگرانی، وحشت، ترس و….. اگر حالا روی خلاهای خودمون کار کنیم و ترسی از رابطه نداشته باشیم خودبخود همه چیز خوب پیش میره و این واقعا زیباست. ولی مشکل اساسی اینه که ما قبول نمیکنیم طرف مقابل مشکلی نداره و این خود خود خود منم که مشکل دارم… بخاطر همینم هی تو سر طرف مقابل میزنیم و اونم تو سر ما میزنه و عجیبتر اینکه اسم اینم میزاریم عشق…این همون عشق بوقلمونی هست که استاد شما راجع بهش بسیار صحبت کردین. امیدوارم به لطف خدای مهربان بتونم واقع بینانه آشغالا رو نریزم زیر فرش و برای همیشه پاکشون کنم و از نعمتهای پاکی که خداوند برام قرار داده استفاده کنم و زندگی خوبی رو برای خودم بسازم.
در پایان بگم این اصلی که بین شما و خیلی از آدمها تفاوت ایجاد میکنه اینه که شما وقتی تصویر نهایی رو میبینی، باورش میکنی.. و چون باور میکنید، خلق میشه…چون باور میکنید، دست و پا نمیزنید، چون باور میکنید، ایمان تون قوی میشه، و چون باور میکنید، زندگیتون تو دست خودتونه.
حالا با استعاره اهرم رنج و لذت میخوام این اصل رو مرور کنم که چطور به اهدافمون برسیم.
وقتی کارهایی که داریم انجام میدیم، در راستای اون تصویر نهایی(هدف، تارگت، گُل) باشه، خب دیگه کارها سخت نیستن. بلکه هر یه قدم، ما رو به خواسته نزدیکتر میکنن. قطع هر یه درختچه هرز ما رو به داشتن یه تریل زیبا نزدیکتر میکنه. هر یه گام بجای ایکنه ذهن فرافکنی کنه و از کاه یه کوه عذاب بسازه، برامون لذت بخش میشه که داریم به اون زیباییها نزدیکتر میشیم.
شناخت این، به حقیقت رسیدن راجع به این اصل..اینکه یه هدف…یا تارگت داشته باشی و در راستاش حرکت کنی…این، برگ برنده بازیه.
دیدن نتیجه نهایی، تمرکز بر اون لحظه پایانی، دیدن هدفات و اضافهکردن جزییات بهش، باعث میشه که انرژی داشته باشم، حرکت کنیم و در ثانی گمراه نشیم…راه رو از چاه تشخیص بدیم و خودمون کنترل زندگی رو بدست بیاریم.
چه فایل پربرکتی…آدم باورش نمیشه این فایل همینطوری بدون پرداخت هزینه در اختیار آدم باشه
بنام پروردگار عشق و محبت.
خدا رو صدهزاااار مرتبه شکر که این رابطه عاشقانه شما دو نفر رو میبینم و هر روز و هر روز تکرار میشه و من سیر نمیشوم.
واقعا عالی هست این حد از احترام و عشقی که به نمایش میگذارید و چقدر مریم جان در هرکاری پایه هست. آفرین آفرین از این حس پایه بودن و تشکیل تیم دونفره ای که قدرت تون رو نه دوبرابر بلکه چندین برابر میکنه. حس خوبی هست که چنین همراهی رو آدم در لحضه های زندگی در کنار خودش داشته باشه و در عین عاشق بودن وابستگی هم نداشته باشید.
من عاشق این جور تربیت شما هستم استاد و سعی میکنم شاگردان و کسایی که با من در ارتباط هستن رو هم همینطور بار بیارم و از اینکه یکی آویزون من باشه واقعا خوشم نمیآد.
دوست دارم آزاد باشم و حالا مواقعی هم هست که میشود کارهایی رو دونفره انجام داد و لذت برد. دقیقا عین پاکسازی محوطه که شما دارید انجامش میدید.
چقدر حس اطمینان در بین شما دونفر قوی هست. این که کار رو به طرف مقابل میسپارین و با آرامش قلبی سعی میکنید از مسیر لذت ببرید.
ترک استاد نشستن و اعتماد به جاده و شیب تند راحت نیست. درسته استاد رانندگی بلده ولی شیب تند که این حرفها حالیش نیست. گمان من این نوع اطمینان به خیلی قبلتر ایجاد شده و باورهاش ساخته شده و فرکانس هاش هم فرستاده شده. موضوع موتورسواری نیست…. موضوع باور این هست که خدا همه ما رو هدایت میکند در همه حال. درست مثل فصل 4 کتاب هایی که رویا نیستن ایمان واقعی همه ترس هارو خفه میکند و تمام…..