https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/05/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس‌منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس‌منش2021-05-26 04:39:382021-05-29 05:47:49سریال زندگی در بهشت | قسمت 170
118نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر غروب قشنگی بود ابرهای خوشگل و قرمز و زرد و…. رنگهای مختلف
ویوی دریاچه و درختان سرسبز و زیبا موقعی که داشتین از ازادی مرغها فیلم میگیرفتین چقدر قشنگ بود و چقدر من از همچین منظره هایی لذت میبرم
خدارو شکر که شما استاد عزیز تونستید همچین فضای زیبایی رو که واقعا اسم بهشت برازندشه رو خلق بکنید که من و امسال من بیایم ببینیم و باور کنیم که میشود وقتی استاد تونست منم میتونم اون خدا ویا نیرویی که به استاد کمک کرد که همچین جذبی داشته باشه مسلما به منم کمک میکنه و اینطور خیلی راحت میتونم جلوی نجوای ذهنم رو ببندم ،هر چند خیلی مواقع بازم ذهن دست از ناامید کردن من بر نمیداره و میگه اگه استاد تونست مدرک نیست که تو هم میتونی و استاد فرق میکنه و تو هنوز نتونستی توی شهر خودت یه باغچه یا چهاردیواری بخری ،ترو چه به همچین مکانی اونم تو امریکا ،ولی من میدونم که فقط باید با دیدن نعمت هایی که اطرافیانم دارن و تایید و تحسین کردنشون و باور کردن به اینکه میشود همه چیز بصورت طبیعی از بینهایت راهی که فقط خداست که میدونه توی زندگی پدیدار میشه
استاد و خانم شایسته نوش جونتون این بهشت زیبا و این همه فراوونی نعمت
چقدرررررر این لوپی ها خوشکلن چقدر خوشکلن . لوپشونو بخورم. یعنی من این چیزا رو میبینم دلم میخواد کلی حیوان تو خونم نگه دارم و همش نازشون کنم . چقدر مسخره بازی هاشونو دوست دارم . چقدر نفس نفس زدن بوقلمون رو دوست دارم و چقدر اینکه بال میزنن میرن روی شونه آدم زیباست. اینکه پکیج هاتونو نوک میزنن میخورن هم خیلی خنده دار بود . دمتون گرم خانوم شایسته و همچنین استاد عزیز. شاید یه روزی از نزدیک ببینمتون قبل از اینکه مرغ ها بخورنتون.
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوب و هم مداری در این سایت الهی
از خدا سپاسگزارم امروزم را با دیدن این زیباییها در این سرزمین بهشت روی زمین و هر آنچه که زیبایی هست به لطف الله مهربان دیدم و لذت بردم مثل دیدن مرغها و خروس‌ها که چقدر لذت بخش است وقتی میبینم چون یک مدتی من هم قبلاً نگهداری از مرغ و خروس‌ها را با عشق انجام می‌دادم و لذت می‌بردم بیشتر پی میبرم به نعمت‌های خداوند که همچین خالق خوبی را با قوانین بدون تغییرش برای قشنگی و زیباییها آفریده است
خدایا شکرت خانه روی آب را میبینم و درخواستم را از خداوند میخواهم که همچین خانه‌ای روی آب داشته باشم با این دریاچه تمیز و دوست داشتنی و درختان کاج و هر آنچه که چشم کار می‌کند سرسبزی شادابی با آفتاب درخشان در دل پرادایس میبینم و لذت میبرم اما ماشین کروت دیدنش چقدر لذت بخش هست و چقدر رنگ آرزویی که استاد با سلیقه عالی آن را انتخاب کرده دل هر کسی را می‌برد از نگاه کردنش اما خانم شایسته چیزهایی که با دیدن تصاویرهای خوب مثل تخم مرغها روح آدم را لطیف و دوست داشتنی‌تر می‌کند و این تصاویر نگاه و دید من را متفاوت‌تر از قبل می‌کند چون وقتی غرق در زیباییها باشی هدا یت می‌شویم به زیبایی‌های بیشتر
چون میدونم وقتی زیباییهاتو سپاس میکنم چجور روزم ساخته میشه.
امروز بهشت را لابه لای این اتفاقات و تمرکز روی نکات مثبت حس کردم.
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
زندگی در بهشت امروز واقعا بوی و طعم بهشت گرفته به خودش
بیشتر تمرکز روی مرغ و پرنده های دیگر بهشت بود
از عادت کردن مرغ لپی برای تخم گذاشتن جایی که دیگه متعلق به خودش نبود ولی بر حسب عادت میخواست حتی به زور این کار رو انجام بده
با دیدن این موضوع داشتم فکر میکردم که چقدر مواردی هست که شده عادت خودمون و اصلا هم متوجه نیستیم البته عادت های بد صد البته که عادت خوب عالی هست و نیکو و چقدر کسانی هستند که شاید بخواهند ما رو از این عادت ترک بدهند ولی خود ما متوجه این موضوع نیستیم و اصرار داریم به کاری که باید انجام بدیم
و اینجا من آگاهی های استاد رو برای خودم مثال می‌زنم که داره به ما هشدار میده که چه عادتی و باوری خوب و یا بد هست و هی در جاهای مختلف داره تکرار میشه اون دیگه بستگی به خودمون داره که بخواهیم تغییر کنیم یا نه …
خب بیایم سر ادامه زندگی در بهشت چقدر قشنگ خدا هدایت میکنه به جاهایی که فکرش هم نمی‌کنیم ولی خدا چیزی برای گفتن دارد و این هدایت به نظرم از اونجا میاد که خودمون رو رها کنیم و بسپاریم به خدا و خدا همیشه ما رو هدایت میکنه به جایی که باید باشیم
و دقیقا استاد جایی هدایت میشم که بوقلمون رفته اونجا و تخم گذاشته و باعث میشه بوقلمون جانش نجات داده بشه
و همه اینها در نهایت باعث میشه که استاد و مریم خانم تصمیم بگیرند که مرغ و پرنده ها رو تا ساعت 12 باشن تو خونه که تخم هاشون رو بزارند بعد برن بیرون و چند روز که این اتفاق بیوفته خودشون دیگه به این نوع زندگی عادت می‌کنند و حتی اگه درشون هم باز باشه دیگه تا تخم ندارن بیرون نمیان و این نتیجه استمرار و عادت های خوبی هست که انجام میشه
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت این غروب زیبا که در پرودایس جاری هست
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود برونی و ماشین کورک که زیبایی قشنگی دارند و اصلا عکس شده انگار پوستر
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این بهشت زیبا تحسینتون میکنم این نوع زندگی و این همه اشتیاق شورو شوق وذوق همیشگی رو چقد زیباست این بهشت چقد آسمون زیبایی چه اتفاق های جالبی خدایاشکرت واقعا همه کارامون از سر عادت هست چقد باحاله این لپی خدایاشکرت چقد باحال باهاش صحبت کردین چقد عالی از تخم کردنش فیلم گرفتین خدایاشکرت بابت دیدن زیبایی ها واقعا خدایاشکرت بابت این همه نعمت تحسین میکنم سپاسگزاری کردن دائم شما رو از تمام نعمت ها چقد عالی بود موقع بیرون آمدن بچه ها از قفس خیلی صحن زیبایی بود خدایاشکرت چقد بروانی زیباست چه هوای زیبایی چه منظره ی زیبایی خدایاشکرت تحسین میکنم این کورت خوش رنگ زیبا رو و اروی زیبا و اون سانتافه زیبا رو خدایاشکرت چقد زیباست تحسین میکنم رابطه رویایی تون رو چقد عالی با عشق از زندگی تون لذت می‌برید خدایاشکرت وای بوقی چقد آروم هست خدایاشکرت که هدایت شدین ببینینشون خدایاشکرت چه غروب زیبایی چه دریاچه زیبایی خدایاشکرت چه جوجه های نانازی به دنیا آمدن خیلی سبک این زندگی کردن رو دوست دارم تجربه کنم خودم سه تا جوجه خریدم بزرگ کردم الان خروسش بزرگ شد یکی خروسه دوتا مرغ البته بیشتر بودن سه تا موندن الان صبح ساعت 4 قوقولی قوقو میکنه چون ما تو شهر هستیم کنارمون همسایه ها همش میگم بسه ول بکن نیست تا قشنگ روز بشه صدا میده واقعا عالیه ویه جا کوچیک دارن از خدا خواستم یه جا دیگه بگیریم اونجا سرسبز باشه و اونا آزاد باشن وواقعا از دیدن وغذا دادنشون کلی لذت میبرم خدایاشکرت چقد لذت بخشه همه چیز خدایاشکرت سپاسگزارم بابت دیدن این بهشت زیبا خدایاشکرت در پناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید دوستتون دارم
منم میخام از هدایتهای امروزم بگم.هدایت روزهای آخر مرداد ماه..در هوای نیمه شرجی گرم.و باد خنکی که از لابه لای درختان نخل.و کوه زیبامون آکنده از درخت کنار(در متطقه گرمسیر رویش میشه).روحم را نوازش میدهد..
استاد و مریم زیبا امروز صبح هدایت الله صبحانمو در بام کوه زیبامون با تکیه بخداوند میل کردم…
دقیقا یه غار کوچک زیبا در بلندی کوه نشستم..با هوای خنک که نوازشگر موهام و انگشتهای پا و انگشتهای دستام بود..
ریختن چایی و شیر تازه…و نون تیری(نون محلی) و با پنیر گردویی..با سبزی ریحان حای همه سبز…
خداوند منو به محلی هدایت کرد که یه قدمیم.یه لانه زنبور عسل برام هویدا شد..
چقدر این صحنه زیبا بود…
چند روز پیش یه گله از زنبور عسل از قسمت کوه بسمت خونمون اومد و دقیقا بین درخت انار و درخت نخلمون لونشونو برقرار کردن..
دقیقا همین کندو پارسال همین حدودا پشت اتاقم یه لونه بزرگ به وجه 3.5کیلو کم و زیاد عسل خوشمزه ایی برامون هدیه داد…
عسل کونار…کنار.(درخت سدر)….عسل منطقه گرمسیر هست..که بسیار خوشمزه و دلربا هست..
یه عطر خاصی داره…
و این هدایت الله امروز صبح خیلی برام سوپرایز داشت..
استادم میخام از زیبایی امروزم نگارش کنم..
میخام ببرمتون تو هوای بین گرمی و هوای خنک صبح درختای نخلم پر از بار خارک و خرما…سرسبزی گل پیچ حیاطمون ..درختهای سربز.. گل کاغذی …و….
رقصیدن پرنده کبک.و گنجشگ .بلبل..و دیگر پرندگان…که اسمشو دقیق نمیدونم..
امروز صبح جلوم رژه میرفتن…و من این سه ساعتی که در این غار زیبا نشسته بودم..انگار یه فیلم سینمایی تمرکز روی زیباییها و نکات مثبت برام روشن شد…ای کاش منم مثل شما میتونستم این قسمت را تدوین کنم براتون بفرستن.انشالله که همچنین روزی برسه..
استادم یه نعمتی که داریم که من شبانه روز شکر به درگاه الهی دارم.همین کوهی که از رشته کوهای زاگرس هست…دقیقا جزو حیاط خلوتمون میشه..رو مدام سپاسگزار خداوندم..
اینقدر من زیبایی تو این کوه دیدم.مخصوصا از نوقعه ایی که با شما آشنا شدم..
استاد این پرندگان.اگه بشناسید زبان محلی میگن (کوکو چکنوم.) این پرنده به رنگ خاکستری رو به زرد خیلی کم رنگ رنگ بیین خاکی… و یه رنگ بیین بنفش رو به خاکستری رنگیه که نمیتونم بگم دقیقا چه رنگیه..این دقیقا همون پرنده اییه که خیلی دوستش دارم.
اونجا که نشستم بیش از چند صد دور بالای سرم روبرو اومدن نشستن..اینقدر این فیلم سینمایی بهم چسبید گفتم بیام بنویسمش..
دقیقا مصادف شد به این سریال زندگی در بهشت.و سفر به دور امریکا قسمت جدید.
من هر لحظه شما و بچهای هم فرکانسیم را مثل مریم گلی یاد کردم..
من مدام نشانهای پروردگارمو امروز پشت سر همدیگه دیدم…خداوند بهم گفت لذت ببر…
مدام نوشتم و تجسم کردم این زیباییها رو…
از صدای غازها و مرغهای همسایمون..از تمییزی خیابونمون..خیابون بزرگ ولی همسایهای تمییز و مرتب بدون زره ایی کثیفی…
همجا شسته رفته و تمییز و مرتب..
خونه های زیبا روبرو ویوی کوه..
درخت گل کاغذی بصورت بنسایی روی پشت بوم.و پر از گلهای کاغذی صورتی
رقص زنبورهای عسل ..
رقص پرندگان.
لطافت باد خنک با هوای نیمه گرم شرجی
الله اکبر…خدایا من سپاسگزار این روز قشنگم هستم که هر روز هر روز یه سوپرایز زیبایی برام داری..
تا بتونم قانون بدون تغییرت بیشتر پایدارتر باشم..
چون میدونم تمرکز روی نکات مثبت یعنی چی؟
چون میدونم وقتی زیباییهاتو سپاس میکنم چجور روزم ساخته میشه.
امروز بهشت را لابه لای این اتفاقات و تمرکز روی نکات مثبت حس کردم.
هر شب نگاه به کوه و یافتن نورت در بلندی کوه منو به درک بالا رفتن مدارم تیون میکنه
هر شب هر شب با صحنه نیمه روشن و سرخی شب کوه زیبا به خواب میرم.
هر شب ستاره ها را با کوه در چشمانم روشن میکنم…
چی بگم از زیبایی خونمون و متطقه ایی که هستیم..زیباترین و تمییز ترین محله هست..
دقیق این زیبایی تو حیاط ما بیشتر و واضحتره..
من چند ماه پیش حوالی بهار روی پرفایلم گذاشته بودم همه میگفتن این صحنه از کجاست…
همه تعجب کرده بودن…از موقعه ایی که روح خدا را در درونم گسترش دادم..تصاویرهایی که قبلا من بی ارزش میدونستمشون..برام به واقعیت شده بهشت…
با ورود هر نفر..اونا هم تحسین میکنن از تمییز حیاط و سرسبزی
من سپاسگزار این بنیان تمرکز روی زیباییها و شخصیت خداگونه هستم..
من چقدر مفهموم خودشناسی و خداشناسی رو بیشتر دارم درک میکنم..
بیستر دارم سپاسگزار هستم.
اتفاقات و شرایط و ادمهای اطرافمم با عقاید من مشترکن..
استاد زیباییم من با دیدن سریال زندگی در بهشت تو …زندگی در بهشتم خودمم زیبا شد..
من شخصیت خداوندمو در زندگیم بزرگ کردم..به ازامش ابدی رسیده ام هر روز باورهایی که برام حکم ترس را داشت بزام بهی شدن و هر روز این روند داره ادامه پیدا میکنه..
دارم زره زره وجودم سرشار از عشق میشه…
هر جا ناملایمت هایی دیدم بقول قرآن جدایی..
دیگر من یه ادم دیگه شدم.هر روز بفکر بالا بردن مدارم هستم..چون میخام خدا رو بیشتر بدست بیارم..
میخام خداوندمو بیشتر تو زره زره وجودیم درک کنم..
چون میدانم هماهنگی من با خدا…یعنی اتفاق عال داره برام بوجود بیاد..
قراره زندگیم در تمام جنبه ها رشد کنه..
قراره شادی درونیم افزون بشه.
چون خداوند روحش را در درونم جاگذاری کرده.
به امید هدایتهای زیبا پروردگار و هدایتهای بهشت زیبامون..بهشت پرادیسمون.
منم خوشحالم از اینکه این اتفاق خوب رو امروز در بهشتمون دیدم
خانم طلا بر روی تخمها خوابیده است و قرار است مامان طلا شود از آن مامانهای ناز و جدی. طلای هجده عیار.
هر روز به تخم‌های او اضافه می شود چون لپی کنار قفس خانم طلا تخم می گذارد و حتی حالا هم که در قفس مهر و موم شده است باز هم اسرار دارد در همان محل تخم بگذارد.
لپی گشتی در اطراف می زند ولی باز بر می گردد به همان جا و بالاخره خانم شایسته با یک حمله گاز انبری او را گرفتند و بردند در نستینگ باکس و در راه کلی با او حرف زدند و نصیحتش کردند
. تغییر کن قبل از این که مجبور بشی.
یک عالمه تخم مرغ در نستینگ باکس جمع شده که تخم تازه لپی هم کنار آنها می رود.
جوجه های مامان طلا هم از تخم در آمدند.
باب و جنیفر طاووس‌هایی که بالاخره معلوم نشد کجا رفتند و چرا رفتند؟
هدایت امروز خداوند برای جیل که تک و تنها نزدیک غروب در زیر درختی بر روی تخمهایش خوابیده است. استاد و خانم شایسته در مسیر برگشت از پیاده روی او را دیدند که اگر در آن جا مانده بود حتما غذای کیودی میشد و جو تنها می ماندو دیگر حال و حوصله میتینگ آمدن نداشت. باز هم هدایت خداوند.
ساعت دوازده ظهر است هنوز مرغ و خروس ها در چیکن تراکتور هستند تا مجبور شوند در نستینگ باکس تخم کنند و به محض این که در باز می شود همه از زندان آزاد شده و به سمت زیر پل می روند تا تشنگیشان را. رفع کنند..
تخم‌های جدید مرغابی مهاجر که باز هم زیر پل رفته بود و این بار با پر استتار شده بود که سالم بمانند البته این نظر مرغابی مهاجر است که مثل قبل نشود
مامان طلا به دوربین نگاه می کرد و به هیچ وجه شوخی نداشت و به همه اعلام می کرد نزدیک جوجه های من نشوید و گزنه جانتان پای خودتان..جوجه های او زیبا و خجالتی بودند و به محض دیدن دوربین پشت مامان طلا قایم می شدند.
نکته مهم و جالبی که ما برای اولین بار دیده ایم این بود که پوسته تخم مرغها داخل یکدیگر شده بود که مرغها به شکل غریزی این کار را بسیار خوب انجام می دهند به شکلی که پوسته ها در داخل یکدیگر به اندازه نصف تخم مرغ می شود هشت تخم مرغ در نصف تخم مرغ. آفرین به مامان طلا.
جوجه ای زیبا که در. دستگاه به دنیا آمد و مامان طلا را هنوز ندیده است اما تخم‌های جبل و اردک مهاجر در دستگاه در دست بررسی است.
داشتم به این فکر میکردم که چقد بچگی هامو دوست داشتم پرجنب و جوش و پر انرژی از صبح تا شب بیرون با بچه ها بازی میکردیم و الان دلم برای اون روزها خیلی تنگه
این روزا به آیندم فکر میکنم که قراره چه کارهایی انجام بدم چه شغلی داشته باشم بتونم ثروت زیاد داشته باشم کنکورم رو خوب بدم و کلی فکرهای دیگه!!!
به این فکرمیکردم که بزرگ شدن اینجوری بود ؟انقدر پر استرس ؟
تا اینکه به زندگی شما عزیزان فکر کردم چقدر ساده و با آرامش (:
خانم شایسته جانم که با خوش رویی مثل یه کودک با دل پاک با مرغ ها صحبت میکنه
حال خوب رو به خوبی توی این فیلم میشه دید
در صلح بودن با خودت رو به خوبی میشه دید
کلبه ای روی دریاچه توی بهشت !
خیلی ممنونم ازتون با دیدن این فایل به عنوان نشانه ی امروز من فهمیدم که نباید ناراحت باشم از اینکه دارم وارد مرحله ی جوانی میشم من تا آخر عمرم میتونم مثل یه کودک قلبی پراز شادی و نشاط داشته باشم .
درود به همه
مخصوصا استاد و خانم شایسته که زحمت کشیدن
از این بهشت زیبا ،سریال به این قشنگی رو ساختن
چقدر غروب قشنگی بود ابرهای خوشگل و قرمز و زرد و…. رنگهای مختلف
ویوی دریاچه و درختان سرسبز و زیبا موقعی که داشتین از ازادی مرغها فیلم میگیرفتین چقدر قشنگ بود و چقدر من از همچین منظره هایی لذت میبرم
خدارو شکر که شما استاد عزیز تونستید همچین فضای زیبایی رو که واقعا اسم بهشت برازندشه رو خلق بکنید که من و امسال من بیایم ببینیم و باور کنیم که میشود وقتی استاد تونست منم میتونم اون خدا ویا نیرویی که به استاد کمک کرد که همچین جذبی داشته باشه مسلما به منم کمک میکنه و اینطور خیلی راحت میتونم جلوی نجوای ذهنم رو ببندم ،هر چند خیلی مواقع بازم ذهن دست از ناامید کردن من بر نمیداره و میگه اگه استاد تونست مدرک نیست که تو هم میتونی و استاد فرق میکنه و تو هنوز نتونستی توی شهر خودت یه باغچه یا چهاردیواری بخری ،ترو چه به همچین مکانی اونم تو امریکا ،ولی من میدونم که فقط باید با دیدن نعمت هایی که اطرافیانم دارن و تایید و تحسین کردنشون و باور کردن به اینکه میشود همه چیز بصورت طبیعی از بینهایت راهی که فقط خداست که میدونه توی زندگی پدیدار میشه
استاد و خانم شایسته نوش جونتون این بهشت زیبا و این همه فراوونی نعمت
بهترینهارو برای همتون میخام
دراغوش گرم خدا باشیم
چقدرررررر این لوپی ها خوشکلن چقدر خوشکلن . لوپشونو بخورم. یعنی من این چیزا رو میبینم دلم میخواد کلی حیوان تو خونم نگه دارم و همش نازشون کنم . چقدر مسخره بازی هاشونو دوست دارم . چقدر نفس نفس زدن بوقلمون رو دوست دارم و چقدر اینکه بال میزنن میرن روی شونه آدم زیباست. اینکه پکیج هاتونو نوک میزنن میخورن هم خیلی خنده دار بود . دمتون گرم خانوم شایسته و همچنین استاد عزیز. شاید یه روزی از نزدیک ببینمتون قبل از اینکه مرغ ها بخورنتون.
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوب و هم مداری در این سایت الهی
از خدا سپاسگزارم امروزم را با دیدن این زیباییها در این سرزمین بهشت روی زمین و هر آنچه که زیبایی هست به لطف الله مهربان دیدم و لذت بردم مثل دیدن مرغها و خروس‌ها که چقدر لذت بخش است وقتی میبینم چون یک مدتی من هم قبلاً نگهداری از مرغ و خروس‌ها را با عشق انجام می‌دادم و لذت می‌بردم بیشتر پی میبرم به نعمت‌های خداوند که همچین خالق خوبی را با قوانین بدون تغییرش برای قشنگی و زیباییها آفریده است
خدایا شکرت خانه روی آب را میبینم و درخواستم را از خداوند میخواهم که همچین خانه‌ای روی آب داشته باشم با این دریاچه تمیز و دوست داشتنی و درختان کاج و هر آنچه که چشم کار می‌کند سرسبزی شادابی با آفتاب درخشان در دل پرادایس میبینم و لذت میبرم اما ماشین کروت دیدنش چقدر لذت بخش هست و چقدر رنگ آرزویی که استاد با سلیقه عالی آن را انتخاب کرده دل هر کسی را می‌برد از نگاه کردنش اما خانم شایسته چیزهایی که با دیدن تصاویرهای خوب مثل تخم مرغها روح آدم را لطیف و دوست داشتنی‌تر می‌کند و این تصاویر نگاه و دید من را متفاوت‌تر از قبل می‌کند چون وقتی غرق در زیباییها باشی هدا یت می‌شویم به زیبایی‌های بیشتر
چون میدونم وقتی زیباییهاتو سپاس میکنم چجور روزم ساخته میشه.
امروز بهشت را لابه لای این اتفاقات و تمرکز روی نکات مثبت حس کردم.
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام به همه
درود به استاد و بانو
جدا از زیبایی هایی که همیشه تحسین برانگیز در این بهشت که هر بار من می بینمش
دلم میریزه از زیباییش و لذت میبرم این منظره بی وصفش
اما زیباترین صحنه ای که توی این فایل دیدیم یکی قوانین طبیعت بود که آدم رو به حیرت
میندازه که چطور یک مرغ که مغزی نداره اینقدر زیبا این پوست ها رو توی هم قرار داده و
اینقدر زیبا این کار رو تونسته انجام بده
و اون صحنه خارق العاده آزادی آزادی و آزادی
چقدر این آزادی زیباست که انسان و حیوان نمیشناسه همه خوشحال میشن از این لحضه
همه به وجد میان از این لحضه، لحضه ایست که نمیشه لغتی در وصف اون لحضه پیدا کرد
اوج، کمال، نهایت چی میشه گفت از لحضه آزای؟
خیلی زیبا بود
متشکرم
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
زندگی در بهشت امروز واقعا بوی و طعم بهشت گرفته به خودش
بیشتر تمرکز روی مرغ و پرنده های دیگر بهشت بود
از عادت کردن مرغ لپی برای تخم گذاشتن جایی که دیگه متعلق به خودش نبود ولی بر حسب عادت میخواست حتی به زور این کار رو انجام بده
با دیدن این موضوع داشتم فکر میکردم که چقدر مواردی هست که شده عادت خودمون و اصلا هم متوجه نیستیم البته عادت های بد صد البته که عادت خوب عالی هست و نیکو و چقدر کسانی هستند که شاید بخواهند ما رو از این عادت ترک بدهند ولی خود ما متوجه این موضوع نیستیم و اصرار داریم به کاری که باید انجام بدیم
و اینجا من آگاهی های استاد رو برای خودم مثال می‌زنم که داره به ما هشدار میده که چه عادتی و باوری خوب و یا بد هست و هی در جاهای مختلف داره تکرار میشه اون دیگه بستگی به خودمون داره که بخواهیم تغییر کنیم یا نه …
خب بیایم سر ادامه زندگی در بهشت چقدر قشنگ خدا هدایت میکنه به جاهایی که فکرش هم نمی‌کنیم ولی خدا چیزی برای گفتن دارد و این هدایت به نظرم از اونجا میاد که خودمون رو رها کنیم و بسپاریم به خدا و خدا همیشه ما رو هدایت میکنه به جایی که باید باشیم
و دقیقا استاد جایی هدایت میشم که بوقلمون رفته اونجا و تخم گذاشته و باعث میشه بوقلمون جانش نجات داده بشه
و همه اینها در نهایت باعث میشه که استاد و مریم خانم تصمیم بگیرند که مرغ و پرنده ها رو تا ساعت 12 باشن تو خونه که تخم هاشون رو بزارند بعد برن بیرون و چند روز که این اتفاق بیوفته خودشون دیگه به این نوع زندگی عادت می‌کنند و حتی اگه درشون هم باز باشه دیگه تا تخم ندارن بیرون نمیان و این نتیجه استمرار و عادت های خوبی هست که انجام میشه
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت این غروب زیبا که در پرودایس جاری هست
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود برونی و ماشین کورک که زیبایی قشنگی دارند و اصلا عکس شده انگار پوستر
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم
سلام استاد و مریم عزیزم
و سلام بچه های زندگی در بهشت
از ابتدای این سال تا امروز به طور مستمر روی فایل های دانلودی کار کردم و سعی کردم تمام اگاهی ها و زیبایی ها رو شکار کنم
البته به اندازه ای که تونستم به تعهدم عمل کنم نتیجه گرفتم ولی من اصلا ادم 6 ماه پیش نیستم
و از نظر عاطفی . مالی و اجتماعی خیلی عوض شدم و در حال کی کردن تکاملم هستم
به زودی میخوام برای درک قوانین بهتر جهان دوره ی های استاد رو تهیه کنم که خیلی خیلی زمانش نزدیکه
واقعا از صمیم قلب از شما تشکر میکنم که این همه زیبایی رو به ما نشون میدید و این سریال ها دیدگاه ما رو عوض کرده خدایاشکرت
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این بهشت زیبا تحسینتون میکنم این نوع زندگی و این همه اشتیاق شورو شوق وذوق همیشگی رو چقد زیباست این بهشت چقد آسمون زیبایی چه اتفاق های جالبی خدایاشکرت واقعا همه کارامون از سر عادت هست چقد باحاله این لپی خدایاشکرت چقد باحال باهاش صحبت کردین چقد عالی از تخم کردنش فیلم گرفتین خدایاشکرت بابت دیدن زیبایی ها واقعا خدایاشکرت بابت این همه نعمت تحسین میکنم سپاسگزاری کردن دائم شما رو از تمام نعمت ها چقد عالی بود موقع بیرون آمدن بچه ها از قفس خیلی صحن زیبایی بود خدایاشکرت چقد بروانی زیباست چه هوای زیبایی چه منظره ی زیبایی خدایاشکرت تحسین میکنم این کورت خوش رنگ زیبا رو و اروی زیبا و اون سانتافه زیبا رو خدایاشکرت چقد زیباست تحسین میکنم رابطه رویایی تون رو چقد عالی با عشق از زندگی تون لذت می‌برید خدایاشکرت وای بوقی چقد آروم هست خدایاشکرت که هدایت شدین ببینینشون خدایاشکرت چه غروب زیبایی چه دریاچه زیبایی خدایاشکرت چه جوجه های نانازی به دنیا آمدن خیلی سبک این زندگی کردن رو دوست دارم تجربه کنم خودم سه تا جوجه خریدم بزرگ کردم الان خروسش بزرگ شد یکی خروسه دوتا مرغ البته بیشتر بودن سه تا موندن الان صبح ساعت 4 قوقولی قوقو میکنه چون ما تو شهر هستیم کنارمون همسایه ها همش میگم بسه ول بکن نیست تا قشنگ روز بشه صدا میده واقعا عالیه ویه جا کوچیک دارن از خدا خواستم یه جا دیگه بگیریم اونجا سرسبز باشه و اونا آزاد باشن وواقعا از دیدن وغذا دادنشون کلی لذت میبرم خدایاشکرت چقد لذت بخشه همه چیز خدایاشکرت سپاسگزارم بابت دیدن این بهشت زیبا خدایاشکرت در پناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید دوستتون دارم
بنام خالق زیبایی ها
سلام به روز چهارشنبه مرداد ماه زیبا!
منم میخام از هدایتهای امروزم بگم.هدایت روزهای آخر مرداد ماه..در هوای نیمه شرجی گرم.و باد خنکی که از لابه لای درختان نخل.و کوه زیبامون آکنده از درخت کنار(در متطقه گرمسیر رویش میشه).روحم را نوازش میدهد..
استاد و مریم زیبا امروز صبح هدایت الله صبحانمو در بام کوه زیبامون با تکیه بخداوند میل کردم…
دقیقا یه غار کوچک زیبا در بلندی کوه نشستم..با هوای خنک که نوازشگر موهام و انگشتهای پا و انگشتهای دستام بود..
ریختن چایی و شیر تازه…و نون تیری(نون محلی) و با پنیر گردویی..با سبزی ریحان حای همه سبز…
خداوند منو به محلی هدایت کرد که یه قدمیم.یه لانه زنبور عسل برام هویدا شد..
چقدر این صحنه زیبا بود…
چند روز پیش یه گله از زنبور عسل از قسمت کوه بسمت خونمون اومد و دقیقا بین درخت انار و درخت نخلمون لونشونو برقرار کردن..
دقیقا همین کندو پارسال همین حدودا پشت اتاقم یه لونه بزرگ به وجه 3.5کیلو کم و زیاد عسل خوشمزه ایی برامون هدیه داد…
عسل کونار…کنار.(درخت سدر)….عسل منطقه گرمسیر هست..که بسیار خوشمزه و دلربا هست..
یه عطر خاصی داره…
و این هدایت الله امروز صبح خیلی برام سوپرایز داشت..
استادم میخام از زیبایی امروزم نگارش کنم..
میخام ببرمتون تو هوای بین گرمی و هوای خنک صبح درختای نخلم پر از بار خارک و خرما…سرسبزی گل پیچ حیاطمون ..درختهای سربز.. گل کاغذی …و….
رقصیدن پرنده کبک.و گنجشگ .بلبل..و دیگر پرندگان…که اسمشو دقیق نمیدونم..
امروز صبح جلوم رژه میرفتن…و من این سه ساعتی که در این غار زیبا نشسته بودم..انگار یه فیلم سینمایی تمرکز روی زیباییها و نکات مثبت برام روشن شد…ای کاش منم مثل شما میتونستم این قسمت را تدوین کنم براتون بفرستن.انشالله که همچنین روزی برسه..
استادم یه نعمتی که داریم که من شبانه روز شکر به درگاه الهی دارم.همین کوهی که از رشته کوهای زاگرس هست…دقیقا جزو حیاط خلوتمون میشه..رو مدام سپاسگزار خداوندم..
اینقدر من زیبایی تو این کوه دیدم.مخصوصا از نوقعه ایی که با شما آشنا شدم..
استاد این پرندگان.اگه بشناسید زبان محلی میگن (کوکو چکنوم.) این پرنده به رنگ خاکستری رو به زرد خیلی کم رنگ رنگ بیین خاکی… و یه رنگ بیین بنفش رو به خاکستری رنگیه که نمیتونم بگم دقیقا چه رنگیه..این دقیقا همون پرنده اییه که خیلی دوستش دارم.
اونجا که نشستم بیش از چند صد دور بالای سرم روبرو اومدن نشستن..اینقدر این فیلم سینمایی بهم چسبید گفتم بیام بنویسمش..
دقیقا مصادف شد به این سریال زندگی در بهشت.و سفر به دور امریکا قسمت جدید.
من هر لحظه شما و بچهای هم فرکانسیم را مثل مریم گلی یاد کردم..
من مدام نشانهای پروردگارمو امروز پشت سر همدیگه دیدم…خداوند بهم گفت لذت ببر…
مدام نوشتم و تجسم کردم این زیباییها رو…
از صدای غازها و مرغهای همسایمون..از تمییزی خیابونمون..خیابون بزرگ ولی همسایهای تمییز و مرتب بدون زره ایی کثیفی…
همجا شسته رفته و تمییز و مرتب..
خونه های زیبا روبرو ویوی کوه..
درخت گل کاغذی بصورت بنسایی روی پشت بوم.و پر از گلهای کاغذی صورتی
رقص زنبورهای عسل ..
رقص پرندگان.
لطافت باد خنک با هوای نیمه گرم شرجی
الله اکبر…خدایا من سپاسگزار این روز قشنگم هستم که هر روز هر روز یه سوپرایز زیبایی برام داری..
تا بتونم قانون بدون تغییرت بیشتر پایدارتر باشم..
چون میدونم تمرکز روی نکات مثبت یعنی چی؟
چون میدونم وقتی زیباییهاتو سپاس میکنم چجور روزم ساخته میشه.
امروز بهشت را لابه لای این اتفاقات و تمرکز روی نکات مثبت حس کردم.
هر شب نگاه به کوه و یافتن نورت در بلندی کوه منو به درک بالا رفتن مدارم تیون میکنه
هر شب هر شب با صحنه نیمه روشن و سرخی شب کوه زیبا به خواب میرم.
هر شب ستاره ها را با کوه در چشمانم روشن میکنم…
چی بگم از زیبایی خونمون و متطقه ایی که هستیم..زیباترین و تمییز ترین محله هست..
دقیق این زیبایی تو حیاط ما بیشتر و واضحتره..
من چند ماه پیش حوالی بهار روی پرفایلم گذاشته بودم همه میگفتن این صحنه از کجاست…
همه تعجب کرده بودن…از موقعه ایی که روح خدا را در درونم گسترش دادم..تصاویرهایی که قبلا من بی ارزش میدونستمشون..برام به واقعیت شده بهشت…
با ورود هر نفر..اونا هم تحسین میکنن از تمییز حیاط و سرسبزی
من سپاسگزار این بنیان تمرکز روی زیباییها و شخصیت خداگونه هستم..
من چقدر مفهموم خودشناسی و خداشناسی رو بیشتر دارم درک میکنم..
بیستر دارم سپاسگزار هستم.
اتفاقات و شرایط و ادمهای اطرافمم با عقاید من مشترکن..
استاد زیباییم من با دیدن سریال زندگی در بهشت تو …زندگی در بهشتم خودمم زیبا شد..
من شخصیت خداوندمو در زندگیم بزرگ کردم..به ازامش ابدی رسیده ام هر روز باورهایی که برام حکم ترس را داشت بزام بهی شدن و هر روز این روند داره ادامه پیدا میکنه..
دارم زره زره وجودم سرشار از عشق میشه…
هر جا ناملایمت هایی دیدم بقول قرآن جدایی..
دیگر من یه ادم دیگه شدم.هر روز بفکر بالا بردن مدارم هستم..چون میخام خدا رو بیشتر بدست بیارم..
میخام خداوندمو بیشتر تو زره زره وجودیم درک کنم..
چون میدانم هماهنگی من با خدا…یعنی اتفاق عال داره برام بوجود بیاد..
قراره زندگیم در تمام جنبه ها رشد کنه..
قراره شادی درونیم افزون بشه.
چون خداوند روحش را در درونم جاگذاری کرده.
به امید هدایتهای زیبا پروردگار و هدایتهای بهشت زیبامون..بهشت پرادیسمون.
منم خوشحالم از اینکه این اتفاق خوب رو امروز در بهشتمون دیدم
به امید روزهای خوب زندگی خوب
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
چلنجی در پرادایس.
خانم طلا بر روی تخمها خوابیده است و قرار است مامان طلا شود از آن مامانهای ناز و جدی. طلای هجده عیار.
هر روز به تخم‌های او اضافه می شود چون لپی کنار قفس خانم طلا تخم می گذارد و حتی حالا هم که در قفس مهر و موم شده است باز هم اسرار دارد در همان محل تخم بگذارد.
لپی گشتی در اطراف می زند ولی باز بر می گردد به همان جا و بالاخره خانم شایسته با یک حمله گاز انبری او را گرفتند و بردند در نستینگ باکس و در راه کلی با او حرف زدند و نصیحتش کردند
. تغییر کن قبل از این که مجبور بشی.
یک عالمه تخم مرغ در نستینگ باکس جمع شده که تخم تازه لپی هم کنار آنها می رود.
جوجه های مامان طلا هم از تخم در آمدند.
باب و جنیفر طاووس‌هایی که بالاخره معلوم نشد کجا رفتند و چرا رفتند؟
هدایت امروز خداوند برای جیل که تک و تنها نزدیک غروب در زیر درختی بر روی تخمهایش خوابیده است. استاد و خانم شایسته در مسیر برگشت از پیاده روی او را دیدند که اگر در آن جا مانده بود حتما غذای کیودی میشد و جو تنها می ماندو دیگر حال و حوصله میتینگ آمدن نداشت. باز هم هدایت خداوند.
ساعت دوازده ظهر است هنوز مرغ و خروس ها در چیکن تراکتور هستند تا مجبور شوند در نستینگ باکس تخم کنند و به محض این که در باز می شود همه از زندان آزاد شده و به سمت زیر پل می روند تا تشنگیشان را. رفع کنند..
تخم‌های جدید مرغابی مهاجر که باز هم زیر پل رفته بود و این بار با پر استتار شده بود که سالم بمانند البته این نظر مرغابی مهاجر است که مثل قبل نشود
مامان طلا به دوربین نگاه می کرد و به هیچ وجه شوخی نداشت و به همه اعلام می کرد نزدیک جوجه های من نشوید و گزنه جانتان پای خودتان..جوجه های او زیبا و خجالتی بودند و به محض دیدن دوربین پشت مامان طلا قایم می شدند.
نکته مهم و جالبی که ما برای اولین بار دیده ایم این بود که پوسته تخم مرغها داخل یکدیگر شده بود که مرغها به شکل غریزی این کار را بسیار خوب انجام می دهند به شکلی که پوسته ها در داخل یکدیگر به اندازه نصف تخم مرغ می شود هشت تخم مرغ در نصف تخم مرغ. آفرین به مامان طلا.
جوجه ای زیبا که در. دستگاه به دنیا آمد و مامان طلا را هنوز ندیده است اما تخم‌های جبل و اردک مهاجر در دستگاه در دست بررسی است.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خدای مهربانم
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته عزیزم
داشتم به این فکر میکردم که چقد بچگی هامو دوست داشتم پرجنب و جوش و پر انرژی از صبح تا شب بیرون با بچه ها بازی میکردیم و الان دلم برای اون روزها خیلی تنگه
این روزا به آیندم فکر میکنم که قراره چه کارهایی انجام بدم چه شغلی داشته باشم بتونم ثروت زیاد داشته باشم کنکورم رو خوب بدم و کلی فکرهای دیگه!!!
به این فکرمیکردم که بزرگ شدن اینجوری بود ؟انقدر پر استرس ؟
تا اینکه به زندگی شما عزیزان فکر کردم چقدر ساده و با آرامش (:
خانم شایسته جانم که با خوش رویی مثل یه کودک با دل پاک با مرغ ها صحبت میکنه
حال خوب رو به خوبی توی این فیلم میشه دید
در صلح بودن با خودت رو به خوبی میشه دید
کلبه ای روی دریاچه توی بهشت !
خیلی ممنونم ازتون با دیدن این فایل به عنوان نشانه ی امروز من فهمیدم که نباید ناراحت باشم از اینکه دارم وارد مرحله ی جوانی میشم من تا آخر عمرم میتونم مثل یه کودک قلبی پراز شادی و نشاط داشته باشم .
خیلی زندگی زیبایی دارید
بازهم تشکر میکنم
خدانگه دار