دیدگاه زیبا و تأثیرگزار علی عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام رفیقم، رفیق هدایتگرم که من رو اینجا آورد❤️
✔️خدای من! بازم تمپا! کولونی هیجان…شهر زیبای بهشتی! هر وقت استاد میاد اینجا، یه خبر خوب هست!
✔️چقدر مسیر تا محل مسابقه زیبا، تمیز و رویایی بود! عاشقشم
✔️دیدن این مسابقه و تماشاگران این مسابقه، من رو به سالهای دور برد…. از سال ۷۰ تا سال۹۶، بیست و چند سال، من طرفدار قدیمی ترین تیم فوتبال ایران بودم و همیشه توی استادیوم . توی گرما و سرما من اونجا بودم، توی استادیومهای مختلف شیراز، تا تیم نارنجی پوش محبوبمان، برق شیراز را تشویق کنم،
شما کاملا درست میگویید، استاد عزیز. از یک جایی، سکوهای استادیومهای شیراز، محل عقده گشایی های قبیله ای و شعارهای نژاد پرستانه و توهین و فحاشی به زمین و زمان شد….و قدیمی ترین تیم فوتبال ایران را منحل کردیم رفت…حالا دیگه تیمی نداریم، چون از بازیهایش لذت نمیبردیم….چون توی بردهایش هم دنبال فحاشی به داور و سیستم برگزاری بازیها و فدراسیون و نظام کشورداری! و….بگیر تا قیافه ی همدیگر بودیم!
تیم از لیگ برتربه دسته های پایین سقوط کرد تا منحل شد! افتخار ما تماشاگران بی ادب و خشمگین و غمگین، انحلال تیمی بود که از ۱۳۲۵ فعالیت کرده بود!
حالا، زیباترین استادیوم ایران را برایمان ساخته اند، ولی دیگر تیمی نداریم تا تویش بازی کند! حالا داستان نوجوانی و جوانیهایم، توی استادیوم های ارتش و حافظیه شیراز، به افسانه شبیه است! هیچ یک از جوانهای امروز و بچه های خودم باور نمیکنند!
چقدر زیباست لبخند! چقدر زیباست حال خوبی که بین تماشاگران، مسری است! چقدر عشق است، دیدن یک حرکت زیبا از یک بازیکن و بزرگ کردن ابعاد آن با غریو شادی و شور!
✔️راستی حالا که اینها رو نوشتم،یکی از بزرگترین معماهای زندگیم برایم روشن شد! چرا آنهمه شور و خنده و عشق سالهای دور، از استادیومهای شیراز پر کشید؟ چون تماشاگران، به مرور از تماشاگران شاد و بی غم لیگ تخت جمشید، به تماشاگران خشمگین و سیاسی و بی ادب دهه ۸۰، تغییر ماهیت دادند! چون ما بی ادب و خشمگین شدیم…چون تمام عقده های زندگیمان را به استادیوم میاوردیم تا دسته جمعی فریاد کنیم!
چقدر عجیب است این قوانین جهان هستی!
چقدر بدیهی و واضح است، قانون مدارها و فرکانس!
چقدر زیباست، زندگی
✔️چه بازی معرکه و عجیبیست این هاکی روی یخ! قوانین بدیهی و واضح فیزیک را به چالش میکشد! حرکت بازیکنان، با این سرعت، روی یک تیغه باریک و روی یخ، خیلی احتمالات را به ذهن، متبادر میکند! اینکه استفاده از قوانین و تن دادن به اصول، می تواند چه نتایج خیره کننده و عجیبی بدنبال داشته باشد! این ، فقط وزن بازیکنان است که این شتاب خیره کننده را روی یخ به آنها میدهد! ولی، وزنشان روی این تیغه باریک و در مواجهه با این اصطکاک ناچیز! در واقع، آنها هم دارند روی همین زمین ما راه میروند…با همین وزن ما، ولی به سرعتی چند برابر ما، که به یک گوی و چند تا چوب، جذابیتی فراتر از عرف میدهد و چند هزار نفر را دور هم جمع میکند برای دیدنش! چقدر فوق العاده است، این خرق عادت! این رفتن به دنیاهای جدید! این امتحان کردن چیزهای عجیب و جدید!به یاد حرف استاد درباره استفاده درست از قوانین جهان هستی افتادم، که میتواند آدم را تا ثریا بالا ببرد! این مدل اسکیت کردن، احتمالا اولش خیلی سخت بوده! مثل شنیدن و شنیدن و شنیدن فایلهای صوتی، حین مسافرکشی با پیکان دنده آرژانتینی
✔️چقدر حال خوش، مسری است چقدر استادیوم خوب است! چقدر حال آدم را بهتر میکند دور هم جمع شدن! برد و باخت، خیلی مهم نیست، با هم بودن مهم است! رقص دسته جمعی و لبخند دسته جمعی! جیغ دسته جمعی! چقدر خوب است!
✔️چقدر خوب است که با شما، توی وبسایت عباسمنش هستم! چقدر لبخند م الان واقعیست! چقدر دوستت دارم، سید حسین عباسمنش! چقدر دوستت دارم مریم بانوی مهربان! چقدر دوستتان دارم، دوستان عزیزم!❤️
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD455MB30 دقیقه
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
در این قسمت استاد در تمپا هستند و خانم شایسته در پرادایس.
شب در تمپا بسیار زیباست و همه جا با چراغهای رنگارنگ و نورانی که برای مسابقه هاکی روی یخ شهر حال و هوای دیگری دارد. در هوای آزاد همه شاد و خندان بر روی صندلی های خود روبروی تلویزیونهای بزرگی نشسته اند روبروی استادیوم برگزاری مسابقه که بدون بلیط شادی می کنند و همه جا پر از نشاط و شادی است. اکثرا لباس تیم مورد علاقه خود را به تن داشتند و شعار پیروزی تیمشان را می دادند. رقص و پایکوبی و خواندن و سوت و هورا کشیدن فضا را پر از هیجان کرده بود .
اگر کسی بی تفاوت هم بود در این محیط لاجرم شاد می شد.
با برتری پیدا کردن یک تیم بر تیم دیگر همه جمعیت تیم دیگر در حد تیم ملی شادی می کردند. دیدن یک مسابقه واقعی.
پیر و جوان، چاق و لاغر، زشت و زیبا، کوتاه و بلند، سیاه و سفید، بزرگ و کوچک همه و همه در حال شادی هستند تیم تمپا برنده شد. آبی پوشان طرفدار این تیم از داخل استادیوم بیرون می آیند و جمعیتی که دیدنی بود.فضایی آکنده از شور و شوق و اشتیاق برای زندگی کردن در صلح و آزادی کنار هم بدون در نظر گرفتن مسیله ای خاص بدون هیچ بهانه ای.ملتی از هر نژادی از هر ملیتی با هر دیدگاهی کنار هم شاد بودند.
همکاری پلیس برای برقراری آرامش که همه چیز به بهترین شکل برگزار شود و با رویی گشاده مردم را برای قرار گرفتن در بهترین موقعیتها یاری می دهند و یکی از دلایل بستن راهها برای برگزاری این مسابقه همین بود.
بازی در بازی. بازی زندگی با بازی بازی کنان.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند مهربان
سلام آقای روف رضایی
ممنون و سپاسگذار از لطف و محبت شما. ما هم از خواندن کامنت شما لذت بردیم مخصوصا به این نکته بیشتر واقف شدیم که چقدر انسانها فراموش کار هستند و در یک چشم بر هم زدن شاید حتی مهم ترین اتفاقات و نقاط عطف زندگیشان را از یاد می برند که البته ما اعضای خانواده استاد عزیزمان حتما صبح که از خواب بر می خیزیم با تمرین ستاره قطبی یا فانوس دریایی روز خود را آغاز و می دانیم که خداوند زیباست و زیبایی ها را دوست دارد همان گونه که همه بندگانش را دوست دارد.
ما هم برای شما آرزوی بهترین ها در کنار شادی، سلامتی، موفقیت و ثروت را داریم.
خدایا شکرت