سریال زندگی در بهشت | قسمت 174

این قسمت تمرکز دارد بر این قانون که «باورها و پیش فرضهای محدودکننده ی ذهن ما، چگونه می توانند با ورودی های مناسب و قدرتمندکننده، آرام آرام تغییر می کند»

 

در بخش نظرات این قسمت، بنویسید که دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» با به تصویر کشیدن نکات مثبت و زیبایی های آمریکا در جنبه های مختلف، چه تغییراتی در ذهنیت شما درباره آمریکا ایجاد کرده است

پیشنهاد می کنیم این فرمت را در نوشتن دیدگاه خود رعایت کنید:

  1. بنویسید که قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید

یعنی چه دیدگاهی درباره موضوعات مختلف مثل:  بنیان خانواده و روابط خانوادگی، روابط اجتماعی مردم، میزان امنیت اجتماعی، طبیعت این کشور، آزادی های مشروع یا نامشروع، انسان دوستی یا نژاد پرستی، خشونت، میزان آزادی های مذهبی، کیفیت کسب و کارها، صداقت مردم و… داشتید

2. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)

3.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است.

می توانید با ذکر جزئیات، چگونگیِ این تغییر دیدگاه را درباره خودتان توضیح دهید. مثلا ذکر وقایع یا ماجراهایی که دیدن آنها در این دو سریال مستند، شما را درباره پیش فرض ها و پیش قضاوت هایتان درباره آمریکا به تأمل واداشته و نگرش قدرتمندکننده ی جدیدی در ذهن شما ساخته است

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    659MB
    43 دقیقه
  • فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
    39MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فرحناز رستمی پور» در این صفحه: 3
  1. -
    فرحناز رستمی پور گفته:
    مدت عضویت: 3087 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربانم

    استاد عزیزم مریم جان شایسته و همه عزیزانم در این سایت الهی سلام

    خدای بزرگ رو بی نهایت سپاسگزارم که الطفاش شامل حالم شده و هر روز بیشتر و بیشتر داره هدایتم می کنه.

    اومدم سایت سریال زندگی در بهشت رو ببینم دیدم قسمت پاسخ به دیدگاههای من روشنه بازش کردم دیدم یکی از دوستان بهم تبریک گفته بابت برنده شدنم در مسابقه!

    اولش جدی نگرفتم و فکر کردم اشتباه می کنه زیاد به برنده شدن فکر نکرده بودم!

    ولی وقتی خودم رفتم دیدم قلبم از هیجان داشت از سینه میزد بیرون با اینکه نصفه شب بود رفتم پسرا و همسرم رو در شادی خودم شریک کردم.

    فقط خدا می دونه که چققققققققدر خوشحالم

    استاد عزیزم از شما و تیم تحقیقاتی عباسمنش بی نهایت سپاسگزارم بابت اینکه اینهمه وقت میذارید برای خوندن کامنتها.

    بهتون خدا قوت میگم و از خدای بزرگ براتون بهترین بهترینها رو آرزو دارم.

    قبل از این مسابقه با پسرم پارسا عهد بسته بودیم تا آخر خرداد دوره دوازده قدم رو بخریم و از آغاز سال ۱۴۰۰ با تعهد بالا داشتم رو باورهام کار میکردم اما شرایط به گونه ای پیش میرفت که همه چیز ثابت بود اما من همچنان ادامه میدادم و صدای شما تو گوشم بود که میگفتید : ” چون میدونستم جواب میدهد ادامه میدادم و اصلا کار نداشتم نتایج مادی و معنویش بعدش بیاد همون لحظه اش حالم خوب میشد وقتی رو باورهام کار می کنم دریچه های قلبم بازتر میشود! این صدا هر روز تو گوشم فریاد میزنه و صدای یکی از بچه ها تو گفتگوی دوستان در کلاب هاوس که میگفت بچه ها تو رو خدا نا امید نشید و ادامه بدید.

    تقریبا یک ماه پیش معرفی دوره دوازده قدم رو با پارسا نگاه کردیم و پارسا چند تا دفتر خوشگل برای تمرینهای این دوره سفارش داد که من تاریخ ۱۴۰۰/۲/۳۰ رو توی یکی از دفترها نوشتم برای دوره دوازده قدم.

    خدایا چقدر سریع اجابت می کنی!

    اصلا از همون روزا نشونه ها ظاهر شد هنوز خبری از دوره نبود!

    خدایا شکرت که امشب قدم اول رو پارسا برام خرید و الان کنار من نشسته و داره فایلا رو دانلود می کنه.

    ساعت ۴:۲۰ و جالبه که سرعت نت چقدر عالیه و همشون کمتر از نیم ساعت دانلود شد!

    باز هم سپاسگزار خداوندم و از شما و همه عزیزانی که کامنت من رو خوندن و بهش رای دادن قدر دانی می کنم.

    همتونو دوست دارم.

    در پناه الله یکتا محفوظ باشید

    به زودی آمریکا می بینمتون🇺🇸👋🌻😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    فرحناز رستمی پور گفته:
    مدت عضویت: 3087 روز

    بنام خدای مهربانم و درود بر شما استاد عباسمنش عزیز و همراه شایسته ایشان و همه اعضای خانواده عزیزم در این سایت آگاهی بخش

    خدا رو شکر می کنم بابت تمام آگاهی هایی که از این سایت دریافت کردم و هر روز داره بیشتر و بیشتر هدایتم می کنه

    همونطور که در کامنت قسمت ۱۷۳ نوشتم و در کامنتهای قبلیم هم در سریال زندگی در بهشت هم در سفر به دور آمریکا گفتم شما دیدگاه من و همسر و فرزندانم رو در مورد آمریکا تغییر دادید . حالا مگه دیدگاه ما مخصوصا من چی بود که تغییر کرد؟ این کامنت حاوی حقایقی است که خوندنش ممکنه اذیتتون کنه پس لطفا اگه طاقتش رو ندارید نخونید 🔞 چون گفتید با جزئیات بگید منم با جزئیات میگم!

    قبلش بهتون بگم که من فرزند شهید هستم در یک شهرستان جنوبی در جنوب کرمان که تعصبهای ویژه ای نسبت به دین، نسبت به خانواده، نسبت به زن و نسبت به کشورمون دارن قائدتا دیدگاههای من در تمام جنبه های زندگی و پیش فرضهای ذهنی من کلا توسط بنیاد شهید و خانواده و جامعه ای که در اون بزرگ شدم شکل گرفت بعد از دیپلم هم کارمند فرمانداری بودم!

    خب حالا من یه دختر بچه ی ۴ ساله که پدرم پاسدار بود و به شکل وحشتناکی ترور شد برای کشورم و خودم شاهد این ماجرا بودم تحت پوشش نهادهایی قرار گرفتم که از نظر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کاملا دیدگاهشون بر علیه آمریکا بود! و مغز ما کلا سیم کشی شد بر علیه دشمن بر علیه تروریسم!

    از بچگی ما رو کفن پوش میکردن و رنگ قرمز می پاشیدن روی کفن و در راهمیپایی ها شعار مرگ بر آمریکا سر میدادیم و پرچم آمریکا وعروسک عمو سام رو آتیش میزدیم ( دست و پام داره می لرزه از یادآوری اون روزها) و جالبه فکر می کردیم هر چی بلند تر شعار بدیم تاثیرش بیشتره😂 و وقتی بزرگتر شدم خودم میکروفن به دست لیدر راهپیمایی ها در سمت خانمها بودم! و با تمام وجود این شعار رو فریاد میزدم و به خودم افتخار میکردم. و مقالات بلند بالایی بر علیه دشمن و آمریکا می نوشتم و در مراسم های مختلف به خون خواهی پدر می خوندم و تکبیر گفتن جمع بیشتر احساس غرور بهم میداد!

    در گروه های سرود مدرسه با افتخار سرود آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو می خوندیم و کلی بهمون جایزه میدادن در مسابقات سرود!

    و این عداوت و دشمنی و این شستشوی مغزی خواسته یا ناخواسته در ذهن من شکل گرفت و ترس و نا امنی عجیبی از خونخواری آمریکا در ذهنم بود و البته فیلم های انتخابی و سانسور شده ی پر از خشونتی هم که تلوزیون پخش میکرد فیلم هایی که در مورد برده داری و آپارتاید و لفظ کاکا سیاه که به رنگین پوستان گفته میشد و اخبار و روزنامه ها که یادمه توی یه مجله یه بخشی بود که در مورد جنایتهایی که در آمریکا اتفاق می افتاد می نوشت مثلا پیر مردی که همسرش رو کشته بود و تو وان با اسید پودر کرده بود و زن بیچاره با فاضلاب یکی شده بود و سالها بعد خودش به قتل همسرش اعتراف کرده بود یا یه آقایی به نام جفری دامر که افراد رو میکشت قطعه قطعه میکرد و میذاشت تو فریزر خونه اش و این سلسله داستانهای وحشتناک این مدلی در هر شماره این مجله بود و می خوندم و از استرس شبها خودمو خیس میکردم ( انگار مرض داشتم خب نمی خوندی 😂) و نشست ها و سخنرانی هایی که در مدرسه مخصوصا ۱۳ آبان میذاشتن هم بی تاثیر نبود. که آمریکای جهانخوار در کشور ما جاسوسی میکرده! و انشا هایی که در مورد ۱۳ آبان می نوشتیم همش آخرش این بود که با درس خواندن خود مشت محکمی بر دهان آمریکا و یاوه گویان شرق و غرب بزنیم😂

    مستندهایی که از آمریکا در تلوزیون ایران پخش میشد و پخش میشه از آقای مایکل مور بود بیشتر و همش هم بر علیه کشور خودش بود ! و رفتار بد پلیس بر علیه سیاه پوستها و تظاهراتهایی که گاه و بیگاه از تلوزیون پخش میشه از نارضایتی مردم و یا سیلها و طوفانها و بلای طبیعی آتش سوزیهای مهیب کالیفرنیا که همیشه تو اخبار پخش میشه و غارت فروشگاهها بعد از اون بلایا که تلوزیون نشون میداد! و این پیش فرضها و الگوهای ذهنی، محکم تر در ذهنم ساخته میشد بر علیه آمریکا و ترس از این کشور!

    یا مستندهایی که از مهاجرای ایرانی میذاشتن که چقدر تو این کشور در به دری کشیدن و غالبا همشون از درد غربت می نالیدن و خواننده هایی که قبل از انقلاب از ایران رفته بودن و بیشترشون از دلتنگی و غربت می خوندن و هی پیش فرضها در ذهنم ساخته میشد که این کشور جای زندگی نیست و عجب جهنم دره ایه😨

    در مورد بنیان خانواده هم که هر وقت می خواستن تومدرسه و رسانه مثال بزنن از سست بودن و داغون بودنش آمریکا در صدر آمارهای اخبار صدا و سیمای ایران بوده و هست!

    در مورد آزادی در این کشور اولین چیزی که به ذهنم میرسید بی بند و باری و ترویج فساد و فحشا بود چون فقط همینا رو مخصوصا از مدرسه و رسانه شنیده بودم اینکه مشغول لهو و لعب دنیوی هستند و یه مشت آدم لا ابالی که همشون میرن جهنم و همش مشغول عیاشی هستند!!!

    یادمه یه برنامه از صدا و سیما پخش میشد و کارشناس برنامه میگفت میدونید چرا علمی ترین کانالهای ماهواره تو جهان سوم قفله و پولیه ولی غیر اخلاقی ترین کانالها به راحتی در دسترس ماست؟

    میگفت چون آمریکا و غرب برنامه شون همینه که بی بند و باری رو در کشورهای جهان سوم و کشور ما ترویج بدن! و ما تو ذهنمون بهشون فحش و تف و لعنت میفرستادیم که عجب مفسدین فی العرضی هستند این غربی ها و آمریکایی ها!

    تو جهان مخصوصا خاور میانه هر جا جنگی میشد خب یه سر ماجرا آمریکا بود و هشت سال جنگ هم گفتن که آمریکا و غربی ها عراق رو ساپورت میکردن از نظر تسلیهاتی و مالی مقصر تمام خونهای ریخته شده ی جوانهای ما آمریکاست و تحریم ها و فشارهای اقتصادی این چهل ساله کلا مقصر بزرگ آمریکای جنایتکاره!

    از طبیعت آمریکا هم که فقط کاکتوس و کروکودیل و مار پیتون و کوسه تو ذهن من بود از فیلم های وسترن و فیلم هایی که دیده بودم طبیعت آمریکا یه طبیعت خشک و وحشی بود اون اوایل که پردایس رو نشون میدادید و تو آب دریاچه شنا میکردید وقتی شیرجه میزدید زیر آب و طول میکشید من هر لحظه فکر میکردم الان آب دریاچه از خون شما قرمز میشه و یه کروکودیل که پاهای شما تو دهنشه و داره تکون تکون میخوره میاد بالا!🤦‍♀

    از نظر دین و باورهای مذهبی هم از اصل و اساس آمریکا رو بلاد کفر می دونستیم طبق اون شستشوی مغزی که در بچگی توسط مدرسه و خانواده رسانه داده شده بودیم فکر می کردیم فقط ما خدا پرستیم و بقیه مشرک هستند! چون بی حجابن و نماز نمی خونن اصلا جاشون ته آتیش جهنمه! چون از معلم های دینی و واعظین منبرها شنیده بودیم و تو کتابهامون خونده بودیم که اولین چیزی که در قیامت پرسیده میشه نماز هست و اگر پذیرفته نشه سایر اعمال هم پذیرفته نمیشه! حجاب هم که یه تار مو اگه بیرون باشه با همون آویزون میشیم خب حالا خارجیا و آمریکایی ها که بی نماز و بی حجابن و کشور لختیها هستن میرن جهنم و بهشت فقط مال ما ایرانی هاست!

    خلاصه من با این پیش فرضهای ذهنی سمی، وقتی اسم آمریکا می اومد تنم می لرزید و تمام وجودم پر از نفرت از این کشور بود .چون جای دیگه چیزی ندیده و نشنیده بودم که این دیدگاه رو نقض کنه!

    همش منفی و منفی و منفی بود مثل اون افرادی که توی یه اتاق تاریک می رفتن که یه فیل رو ببینن و بعد هر کی می اومد بیرون در مورد فیل برداشت خودش رو می گفت ما هم تمام برداشت هامون فقط دیدگاهی بود که بهمون تزریق شده بود!

    چی شد که الان نظرم عوض شده و میگم این کشور با اختلاف در دنیا حرف اول رو می زنه از تمام جنبه ها!

    اون دیدگاه متفاوت، دید مثبت و زیبا و بدون هر گونه تعصب و قضاوت شما بودید استاد عزیزم. شما بودید باعث شدید اون ساختمان سیاه و فرسوده و پر از هراس ذهنم که از پایه و اساس نه فقط نسبت به آمریکا بلکه نسبت به همه چیز تغییر کنه.

    چی شد که من ۱۰۰ قسمت سفر به دور آمریکا دیدم و بعضی قسمتها رو بارها و بارها دیدم و ۱۷۳ قسمت از سریال زندگی در بهشت رو دیدم اونم ویدئوهای کشوری که ازش می ترسیدم و متنفر بودم!

    حالا تغییرات اساسی و بنیادین روحی و ذهنی من در سایر جنبه ها بماند.

    اجازه بدید از آمریکا بگم که وقتی تو سفر نامه سفر به دور آمریکا اون طبیعت فوق العاده رو به نمایش گذاشتید چقدر مغزم ارور میداد که یعنی این همون کشوره؟

    شما وقتی هر جا میرفتید همه تحویلتون میگرفتن و با لبخند براتون دست تکون میدادن باور کردنش سخت بود و می گفتم: خدای من این کشور همونه که از بچگی به ما گفتن!

    وقتی تظاهرات و اعتراض آروم مردم رو از بالکن برج تمپا نشون دادید که چقدر آزادانه می تونن اعتراض کنن باور کردم در این کشور آزادی بیان و پس از بیان وجود داره!

    وقتی توی یکی از قسمتها نشون دادید یه بخشی از شهر که آخر هفته ها مردم میان برای تفریح یه عده هم با بلند گو و پلاکارد دین و مذهب خودشون رو تبلیغ میکردن باور کردم مردم این کشور آزادن که خودشون اعتقادشونو انتخاب کنن!

    وقتی خانم کتی و مادرش شما رو دعوت کردن خونشون باور کردم که رفتار این مردم با غریبه ها چقدر از روی مهر ومحبت و انسان دوستی هست .

    وقتی رفتید به کلیسای محل تون و دیدم که چقدر ارتباط شادی با خداشون دارن باور کردم که دین منافاتی با شادی نداره!

    وقتی همراه شایسته شما، تک و تنها خونه بود و برای تعمیر سیستم سرمایش دو نفر اومده بودن خونه شما یا وقتی شما تمپا هستید و دوست شما تو اون جنگل بیست هکتاری تنهاست باور کردم این کشور چقدر امن هست و طبیعت آرومی داره!

    بارونهایی که نشون دادید و اون قسمت در مورد طوفان مایکل باور کردم این کشور چقدر برای شهروندانش ارزش قائل هست.

    خانواده آقای راسل و مهمونای شما ثابت کردن که خانواده در آمریکا سست بنیان نیست ومن از رفتارهای ریک و دوستاش با همسر و بچه هاشون و از رفتار آقای راسل و همسرش با بچه ها اینو باور کردم که چقدر خانواد ها در آمریکا شاد و با برنامه هستن.

    خلاصه استاد عزیزم اون موقع تمام خوراکهای ذهنی من در مورد آمریکا چیزی بود که از دیگران دریافت کرده بودم هیچ ذهنیت دیگه ای از این کشور وجود نداشت که من در موردش حتی فکر کنم.

    و شما با برنامه هایی که از زیبایی ها نکات مثبت قوانین آزادی شادی و نشون دادن جنبه های مختلف زندگی در آمریکا باعث شدید اولین مقصد مهاجرت ما آمریکا باشه🇺🇸

    از شما آموختم که بدون قضاوت و بدون تعصب به همه چیز نگاه کنم. از شما یاد گرفتم دنیا فقط کشور من نیست

    ازشما یادگرفتم که خدا فقط خدای من نیست خدای همه است اصلا اون خدایی که در ذهنم ساخته بودم یه بت بود اصلا خدا نبود!

    از شما سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاشتن این دیدگاه فوق العاده با زبان تصاویر و خدا رو شکر می کنم که هدایتم کرد به سایت شما و به خودم تبریک میگن که دارم تلاش می کنم در تمام جنبه های زندگی به رشد و پیشرفت برسم.

    در پناه الله یکتا محفوظ باشید

    به زودی آمریکا می بینمتون🇺🇸😊👋🌻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  3. -
    فرحناز رستمی پور گفته:
    مدت عضویت: 3087 روز

    سلام الهام عزیزم

    ممنونم که برام کامنت نوشتی نازنینم و سپاسگزارم بابت تبریک قشنگت خوشحالم و خدای بزرگ رو سپاسگزارم که به این سایت الهی و به جمع دوستان ارزشمندی چون شما هدایت شدم .

    مسیر سخت و دشواری بود ولی نتایج درونی و بیرونی که دریافت کردم اینقدر شیرین بود که قالب کلمات نمیگنجه .

    الهام عزیزم از خداوند مهربانم برات اقیانوسی از ثروت و سلامتی ، شادی ، آرامش ، عشق و آگاهی خواهانم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: