سریال زندگی در بهشت | قسمت 174

سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و مریم زیبا و نازنین که واقعا باعث شده من احساس کنم سریال زندگی در بهشت جزئی از زندگیم شده و حتما روزانه جزو برنامه هام هست که تماشا کنم و کیییف کنم و حتی همین احساس نزدیکی باعث شد باز هم با دقت برگردم و سفر به دور امریکا رو برای بار دوم با لذت تماشا کنم و تمام ایالت ها رو برای خودم بنویسم و کلی یاد بگیرم و برای آینده ام برنامه ریزی کنم که حتی فکر کردن بهش هم حالمو خیلی خوب میکنه…

و اما در مورد تفکر من راجع به امریکا و فرهنگش که صد در صد از پیش فرض های من میاد و این رشته سر دراز دارد… قبلنا فیلمای امریکایی که میدیدم خب همشون با دوست دخترشون یا دوست پسرشون زندگی میکردند و سر یه مساله خیلی جزئی کات میکردند و یا به هم خیانت می کردند و در واقع خانواده هیچ معنا و مفهومی براشون نداشت و مثلا خیلی از فیلما هم اینجوری بود که ازدواج کرده بودند یکی یا دوتا بچه هم داشتند و از هم جدا شده بودند و بابا با دوست دخترش زندگی میکرد و مامان هم با دوست پسرش و همیشه بچه ها راحت با این مساله کنار میومدند و خب این موضوع خیلی برای من عجیب بود و همیشه راجع به امریکا و حتی کشور های اروپایی که فکر میکردم این بود که همه ازدواج ها به طلاق ختم میشه و شرایط بزرگ شدن بچه ها اصلا مهم نیست و حتی بچه ها عادت میکنند چون همشون مثل هم هستند…

تا اینکه سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت رو تماشا کردم و با خانواده دوست استاد که ۴ تا پسر داشتند آشنا شدم و دوبار مهمون استاد شدند یکبار پسرا با پدرشون اومدند پارادایس و بار دوم مادرشون رو هم با خودشون آوردند و صادقانه بگم بار اول واقعا فکر کردم خب دیگه اینا هم مثل بقیه خانواده های امریکایی حتما مادرشون جدا شده و زندگی جدایی داره و بچه ها با پدر زندگی میکنند و حتما پدر هم دوست دختر دارند… جالبه مگه نه؟ تا اینکه بار دوم با مادرشون اومدند و برخلاف تصورم چقدر پدر و مادر رابطه خوب و فوق العاده ای با هم داشتند و این یخورده باورای منو تغییر داد… یک بار دیگه یک سری مهمون دیگه که چند تا خانواده بودند برای استاد اومدند که تعدادشونم زیاد بود و پدر و مادرا چقدر با هم خوب بودند و همه شون بچه داشتند و بچه ها هم بزرگ بودند و اینو که دیدم کلا نظرم تغییر کرد و دیدم انگار اصلا اونجوری که من فکر میکردم نبوده و حتی بار دوم که سفر به دور امریکا رو دیدم متوجه شدم چقدر رابطه خانواده ها با هم خوبه و مسافرت میان با وجودی که تعداد بچه ها زیاد هست و من واقعا برخلاف این قضیه رو توی ایران میبینم که واقعا خانواده ها با بچه ها خیلی کم سفر میرن و یجورایی با یک بچه سفر و تفریح کردن چقدر سخته به نظرشون چه برسه به اینکه چند تا بچه از بزرگ و کوچیک گرفته….

واقعا دیدگاه من نسبت به خانواده و بنیان خانواده در امریکا خیلی تغییر کرد و خیلی حس خوبی میگیرم وقتی اینقدر روابط سالم و قشنگ رو میبینم و کیییف میکنم از این همه هماهنگی و همبستگی توی خانواده ها که با وجود تعداد زیاد همه به نظرات و عقاید هم احترام می گذارند و هیچ فرقی نداره بزرگترین یا کوچکترین فرد خانواده باشی و باز هم بعنوان عضوی از خانواده دوستت دارند و بهت احترام میگذارند…

خیلی خوشحالم و خیلی حس خوبی دارم از تماشای این سریال زیبا و امیدوارم همیشه ادامه داشته باشه…

دوستتون دارم…الهام