این قسمت تمرکز دارد بر این قانون که «باورها و پیش فرضهای محدودکننده ی ذهن ما، چگونه می توانند با ورودی های مناسب و قدرتمندکننده، آرام آرام تغییر می کند»
در بخش نظرات این قسمت، بنویسید که دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» با به تصویر کشیدن نکات مثبت و زیبایی های آمریکا در جنبه های مختلف، چه تغییراتی در ذهنیت شما درباره آمریکا ایجاد کرده است
پیشنهاد می کنیم این فرمت را در نوشتن دیدگاه خود رعایت کنید:
- بنویسید که قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید
یعنی چه دیدگاهی درباره موضوعات مختلف مثل: بنیان خانواده و روابط خانوادگی، روابط اجتماعی مردم، میزان امنیت اجتماعی، طبیعت این کشور، آزادی های مشروع یا نامشروع، انسان دوستی یا نژاد پرستی، خشونت، میزان آزادی های مذهبی، کیفیت کسب و کارها، صداقت مردم و… داشتید
2. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)
3.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است.
می توانید با ذکر جزئیات، چگونگیِ این تغییر دیدگاه را درباره خودتان توضیح دهید. مثلا ذکر وقایع یا ماجراهایی که دیدن آنها در این دو سریال مستند، شما را درباره پیش فرض ها و پیش قضاوت هایتان درباره آمریکا به تأمل واداشته و نگرش قدرتمندکننده ی جدیدی در ذهن شما ساخته است
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD659MB43 دقیقه
- فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 17439MB43 دقیقه
با سلام به استاد محترم آقای عباس منش و خانم شایسته عزیز
اتاق پذیرایی ، بهترین ظرفها، بلورها، کریستالها در این اتاق چیده می شن، میوه ها که از راه میرسه، بهترین اونها میره طبقه بالای یخچال، اتاق پذیرایی اتاق پذیرایی
یواشکی در رو باز می کنم و میرم توی اتاق پذیرایی، اوووو چقدر زیباست، اوووو یعنی میشه اینجا بود و بازی کرد، ناگهان با صدایی از اتاق میرم بیرون،
دیگه توی اتاق نری ها، اونجا مال مهمونه، وووو مهمون، کسی که از ما بهترونه!!! دفعه بعد می خوام باز برم توی اتاق، در اتاق قفله، بهم گفته می شه توی اتاق چند تا مار هست و هر کس به جز مهمون بره توش نیشش می زنن و می خورنش، صداهایی میاد و بهم ثابت میشه که اتاق پذیرایی وحشتناکه
هر وقت به اتاق پذیرایی نگاه می کنم، با خودم تکرار می کنم ، اون اتاق وحشتناکه، وووو همه میگن ببین و بارو می کنم
باور می کنم که اون اتاق مخوفه، ترسناکه، نمی شه رفت توش و باور میره و جاش رو محکم و محکم تر می کنه
و توی ذهن ثابت می شه که رفتن به اون اتاق غیر ممکنه، غیر ممکنه
تا وقتی که
وقتی مهمونی میاد ،
نه یک مهمون معمولی ، نگاهش می کنم با بقیه مهمونها فرق داره، حرفهاش به دل می شینه
مهمون جدید دستش گلهایی هست که غیر قابل وصفه، عطر گلها همه جا پخش شده، زیبایی گلها تمام خونه رو پر کرده
می خواد بره توی اتاق پذیرایی ، ووووووو الان مارها نیشش می زنن!!!!؟؟؟؟
میره اتاق پذیرایی،
از پشت دیوار با احتیاط و شک بهش نگاه می کنم، روی مبلهای اتاق پذیرایی می شینه، لبخندی به لب داره و خیلی خوشحاله، بی دلیل شاده، می خنده، می گه و همه رو می خندونه
مگه میشه با وجود اون همه مار شاد بود؟؟!!!!
الانه که یکی از مارها بیاد و نیشش بزنه
مهمون بلند بلند می خنده، صدای خنده اش همه رو توی خونه و همسایه شاد می کنه
همسایه ها میان و می گن ،
مهمونتون کیه که انقدر شاده!!!
یکدفعه دیوار باور سالها خاک و گل خورده ذهنم ترک بر می داره
ترک بزرگتر وبزرگتر میشه
ذهن تکرار می کنه ، نه برو سراغ باورها، اونها درستن
دل لبخندی می زنه
کدوم رو انتخاب کنم، ذهنم یا دلم ؟؟؟؟
آهان حسم ، حسم چی می گه؟؟
مهمون حرف می زنه و حرف می زنه و بوی گلها بیشتر و بیشتر میشن، همه خونه رو بوی عطر گرفته
حسم عالیه
یکدفعه دیوار باروهای نادرست فرو می ریزه
وووووو چی شد؟
دیوار پذیرایی کوتاه و کوتاه تر شد،
چی شد؟
اتاق پذیرایی دشتی شد که توش درختهایی کاشته شدن، نهری جاری است که کنارش پرنده ها آواز می خونن،باد ملایمی می وزه و همه خوشحالن، همه حسشون عالیه،
مهمون اونجا تنها نیست، همه انسانهای شاد و خوشحال دور و بر مهمون هستن، انرژی مثبت همه جا رو فرا گرفته
پیروزی ، پیروزی همه داد می زنن و همه پیروز پایین رفتن دیوارهای اتاق پذیرایی رو جشن می گیرن
نفس عمیق و ووووو
یعنی میشه
غیر ممکن ممکن شد
لبخند مهمون بزرگ و بزرگتر می شه
آره میشه در نور الهی ، توی کریستال زندگی و در بلور داشته ها زندگی عالی داشت