این قسمت تمرکز دارد بر این قانون که «باورها و پیش فرضهای محدودکننده ی ذهن ما، چگونه می توانند با ورودی های مناسب و قدرتمندکننده، آرام آرام تغییر می کند»
در بخش نظرات این قسمت، بنویسید که دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» با به تصویر کشیدن نکات مثبت و زیبایی های آمریکا در جنبه های مختلف، چه تغییراتی در ذهنیت شما درباره آمریکا ایجاد کرده است
پیشنهاد می کنیم این فرمت را در نوشتن دیدگاه خود رعایت کنید:
- بنویسید که قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید
یعنی چه دیدگاهی درباره موضوعات مختلف مثل: بنیان خانواده و روابط خانوادگی، روابط اجتماعی مردم، میزان امنیت اجتماعی، طبیعت این کشور، آزادی های مشروع یا نامشروع، انسان دوستی یا نژاد پرستی، خشونت، میزان آزادی های مذهبی، کیفیت کسب و کارها، صداقت مردم و… داشتید
2. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)
3.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است.
می توانید با ذکر جزئیات، چگونگیِ این تغییر دیدگاه را درباره خودتان توضیح دهید. مثلا ذکر وقایع یا ماجراهایی که دیدن آنها در این دو سریال مستند، شما را درباره پیش فرض ها و پیش قضاوت هایتان درباره آمریکا به تأمل واداشته و نگرش قدرتمندکننده ی جدیدی در ذهن شما ساخته است
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD659MB43 دقیقه
- فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 17439MB43 دقیقه
بنام خداوند مهرگسترِ مهربان
الهی به امید خودت
امیدوارم درباره این فایل قلمم به خوبی بکار گرفته بشه و بتونم هرآنچه که بوده و هست بیان کنم 😍🤩
در خصوص دیدگاهی که من نسبت به امریکا داشتم خب برمیگرده به دوران بچگی و اطلاعاتی که از همان دوران از خانواده ؛ جامعه ؛ تلویزیون و مدرسه و جامعه کسب کردم
دهه شصتی هستم و اون زمان بعد انقلاب و این باور که امریکا همیشه دشمن این کشور هست و همیشه استعمار کرده و مدام شعار مرگ بر امریکا و آتیش زدن پرچم که اوج خشم ما رو نشون میداد که چقدر متنفریم و در مدرسه و کتابهای ما مدام تکرار و تکرار که سیاستمداران امریکا ؛ حتی بعد از کشف امریکا و مستقر شدن در امریکا به بومی آنجا رحم نکردند و حالا هم همان خوی را دارند
فکر کنید مدام تکرار و تکرار و تلویزیون هم که صدر اخبار و برنامه و حتی سریالهایی مدام ساخته و میسازد که امریکا هرروز و روزانه در جهت دشمنی و سرکوب و از بین بردن ایران است و این کلمه دشمن در صدر بیانات همه مسئولین است و دشمن مترادف با آمریکا
در خصوص آمریکا دقیقا تصور من یک کشور خشک و بیابانی و غالب درختان آنجا کاکتوس است و بدلیل گرمای بالا این کشور مدام جنگلهایی که بود در آتش سوزی ها سوخته و قسمت هایی هم که کنار دریا هست مدام درگیر طوفان و نابودی است …دقیقا این اطلاعات و اخباری که من از تلویریون گرفتم و این کشور دقیقا از نظر من چنین ویژگی داشت
از نظر من کشور آمریکا یک کشور کاملا صنعتی بود که بلااستثنا همه افراد برای اینکه بتونند در این جامعه زندگی کنند مجبور هستند کار کنند و از اجبار تن به هرکاری دهند حتی تن فروشی
و به دلیل اینکه خیلی زیاد محبورند کار کنند زنها خیلی نمیتوانند آشپزی و خانه داری کنند و این کشور خیلی فست فود و رستوران های متنوع داره
و زنها در جامعه آمریکا جایگاه خاص و ویژه یی ندارند و در فیلم های پورن بکار گرفته میشوند و شرایط جالبی ندارند
و در این کشور افراد حداقلی هستند که ثروت و قدرت در اختیارشان هست و تعیین کننده قدرت نه تنها در کشور خودشان بلکه صاحب نفوذ در همه کشورها مخصوصا جهان سوم هستند و کاملا دخالت همه جانبه انجام میدهند
در این کشور به دلیل گرانی خیلی زیاد و تورم بالا قدرت خرید مردم به شدت پایین است و امکان خرید خانه و ماشین وجود نداره و فقط با تسهیلات و وام میشود خرید و به محض اینکه نتوانی قسط پرداخت کنی همه وسایل ازت گرفته میشوی و کاملا آواره…و بیشتر مردم امریکا در شرایط سختی زندگی میکنند و فقط درآمدشون در حد گزارن زندگی است و چیزی تحت عنوان پس انداز ندارند و تا سن بالا باید کار کنند …و معمولا در آمریکا پلهایی که وجود داره ؛ در زیر پل مکانی برای زندگی افراد فقیر جامعه است
در خصوص خانواده که خانواده بنیانی نداره و پدر و مادر فقط برای گذراندن زندگی به شدت کار میکنند و توجهی به بچه ندارند و خیلی زندگی گرم و خوشایندی وجود نداره و پدر و مادر هیچ کنترلی روی فرزند نداره و به دلیل موقعیت سخت زندگی معمولا زتدگی با دوامی نیست و هرکس در پی زندگی خودش خواهد بود و چیزی به عنوان جمع خانوادگی یا تفریح خانوادگی خیلی بی مفهوم هست و افراد خیلی روابط سردی دارند و افرادی به شدت درونگرا هستند و اغلب ارتباطات اجتماعی و دوستانه و خانوادگی محدود دارند و خیلی نسبت به اطرافیان بی تفاوت هستند
در خصوص حجاب ، یک کشور بشدت مخالف حجاب ( البته حجابی که ما قایل به آن هستیم و برای ما عرف و تعریف شده ) و قایل به بی بندو باری و خیانت و …
در خصوص پلیس و امنیت این کشور ؛ پلیسها که به شدت افراد خشن و مستبد که به مخض اعتراض یا دستگیر میشوی یا با تفنگ از پا در می آیی و یک نظام مستبدی حاکم هست و حق اعتراضی وجود ندارد چون جایی برای حق خواهی و حق طلبی وجود ندارد
و امنیت هم تکلیفش مشخص است وجود ندارد شبها که اصلا امکان بیرون رفتن نیس چون اکثرا مست و لایعقل هستند و قطعا تجاوز خواهد شد و افرادی هستند مسلح که اگر طبق خواسته اونها عمل کنی شلیک جواب رفتارت خواهد بود ؛ و یا افرادی که انقدر در فقر هستند که در شب قطعا ازت دزدی خواهد شد و شبها پلیس و امنیت وجود ندارد که آرامش داشته باشی؛ یا افرادی هستند که با یک سری اسباب و ادوات برهم زننده نظم و امنیت هستند ؛ علت اصلی این تفکرم هم برمیگرده به علاقه زیاد من به فیلم های ژانر وحشت ؛ انقدر در این فیلم ها دیدم که با اره برقی و این وسایل به هم حمله میکنند ذهنم پذیرفته بود که قاعدتا چنین مواردی هست و این بر اساس باورهای قبلی من در امریکا خیلی خارج از ذهن نیست
از لحاظ خوراکی ها و میوه ها و محصولات کشاورزی هم خیلی شرایط خوبی نیست و اکثرا بی مزه و بی طعم هستند و خیلی کشاورزی رونق نداره
نکات مثبتی هم نسبت به امریکا داشتم که :
آمریکا یک کشور خیلی پیشرفته و هرروز پیشرفت این کشور با سرعت رو به جلو هست و در خصوص پیشرفت علم و فن آوری بنظرم خیلی قدرتمند بوده و هست و نخبه و افراد متخصص که در جهت پیشرفت و علم خیلی با شتاب و قدرت پیش میروند و در هر زمینه یی حرفی برای گفتن دارند و علت همین پیشرفت رو چند دلیل میدونستم : یکی ذخیره ثروتی که کسب کرده ؛ صنعتی بودن این کشور و داشتن نیروهای کارآمد و متخصص
نکته مثبت دیگه که همیشه برای من خیلی قابل توجه و تعجب برانگیز بود ؛ نرخ سود بانکی صفر بود …این برای من واقعا قابل تحسین بود و همیشه میگفتم چقدر این کشور با این همه نکات منفی این قسمت رو خوب مدیریت و عملیاتی کرده و واقعا تحسین برانگیز بود
نکته مثبت دیگه که همیشه شنیده بودم صداقت ؛ درستی و راستگویی بود و همیشه این رو شنیده بودم که ما مرگ برامریکا میگوییم و آنها را ضددین و خدا میدانیم ولی همین مردم دروغ و عدم صداقت ندارند و کاملا در درستی و صداقت حرف میزنند و من واقعا برام خیلی این رفتار قابل توجه بود
نکته مثبت دیگری که دیدم برگزاری فستیوالها ( جشن های خیابانی ) مختلف و به مناسبتهای مختلف برگزار میشود و جشن و پایکوبی میپردازند حتی ایرانیان هم اگر اشتباه نکنم برای عیدنوروز این فستیوال خیابانی را برگزار میکنند و پلیس و مقام ها در برگزاری این مراسم کمک حداکثری میشود
این برداشت من دقیقا تا چندین ماه قبل هم بود ؛ یک فایل در ایسنتا گذاشته بودید که خواسته بودید بنویسیم که اگر بخواهیم تصور کنیم مسافرت را به کجا و چگونه و با چه وسایلی و …. من دقیقا در این فایل نوشتم انتخاب من اروپا خواهد بود… فکر کنید من که ۶ ماه بود در این سایت فعالیت میکردم و عضو بودم هنوز این باور منفی و داغون را درباره امریکا داشتم و همه ترجیح من اروپا بود و بنظرم زیبایی اروپا قابل قیاس با امریکا نیست البته بگم اون موقع من هنوز سریال سفر به دور امریکا رو هم ندیده بودم چون به نظرم امریکا مگه جذابیت هم داره که سفر بری ؟؟؟؟؟ و هیچ وقت و هیچ وقت من حتی برای مسافرتم یا مهاجرت ؛ آمریکا اصلا وجود نداشت
در اطرافیان من کسی به امریکا سفر نکرده بود و دقیقا باورهایی که گفتم ساخته محیط اطرافم بود تا اینکه در همسایگی ما یک خانم حدود ۶۰ ساله ساکن شد که مقیم امریکا بود هرازگاهی ایران می اومد ؛ خیلی جالب بود بدونم این شخص از امریکا و بالا سی سال زندگی در امریکا داره چه نظری داره ؟؟؟
جالبه بگم براتون بیشتر این تصوراتی که برایم ساخته بودن بیان کردند ؛ مثلا اونجایی که گفتم میوه و محصولات کشاورزی و بی مزه بودن محصولات را این خانم که بالا ۳۰ سال در امریکا زندگی کرده بود بیان میکرد و میگفت من اصلا طعم میوه های اونجا رو نمیپسندم و مزه آب میده و کلا اونجا همه چیز گلخانه یی هست …مهر تایید خورده شد در صورتی که در یکی از فایلهاتون که به مزرعه توت فرنگی رفتید و خودتان محصول را برداشت و خرید کردید و از طعم فوق العاده محصولات هرباره بیان میکردید
در جایی دیگه گفت که اصلا به فکر زندگی در امریکا و مهاجرت نباش که اونجا تا اخر عمر بدهکار دولت هستی بابت تسهیلات و وام هایی که برای خانه و ماشین دریافت میکنی
فقط میگفت اونجا نقطه مثبت و قوتی که داره ماشینهای خیلی پیشرفته و خدماتی که ارائه میدهند خیلی عالی و فوق العاده س
وگرنه در بقیه زمینه ها بشدت سختی و نابسامانی است و اگر مهاحرت کنی اونجا باید در رستوران ها کارگری کتی و چون خیلی نژاد پرست هستند پیشرفت و موقعیت خوبی نصیبت نمیشود و از زندگی در ایران و این موقعیت واقعا باید استفاده کرد …ولی چیزی که خیلی برای من سوال برانگیز بود اگر امریکا انقدر بد بوده و هست چرا سی سال اونجا مونده و کلا به ایران برنگشته ؟؟؟؟ این سوال همیشه در ذهنم بود و خیلی دوست داشتم از جاهای دیگه هم جواب بگیرم
که …
بعد از ایشون یکی از دوستانم خواهرش به امریکا مهاجرت کرد ؛ یه وقتهایی ازش میپرسیدم خواهرت سالمه ؟ اتفاقی نیفتاده ؟ اونجا هست خوشحاله ؟ زندگی ش چطوره ؟ و جالبه دوستم عکسهایی نشون میداد من تعحب میکردم ؛ خواهر دوست من بواسطه یه آشنایی که در آمریکا داشتن وقتی مهاجرت کردن آشنایشان که یک خانواده آمریکایی بودند و به محض ورودش به امریکا در خانه خودشان یک اتاق در اختیارش قرار دادند و خیلی شرایط خوبی براش ایجاد شد و میگفت انقدر با آن خانواده صمیمی هست که اون خانواده انجا شدند پدر و مادرش ؛ بقدری محبت خالصانه در حق این دختر کرده بودند ؛ و این خانواده ۶ فرزند داشت و خیلی گرم و بامحبت ؛ و من در عکسهایی که دوستم نشان میداد میدیدم ؛ که برای خواهر دوستم تولد گزفته بودند و کلی اتفاقات خوب ….خواهر دوست من دقیقا بعد از دوسال در یکی از بانکها امریکا مشغول کار شد و خانه و ماشین خرید و از زندگی امریکا بشدت لذت میبرد و خوشحال بود….اینم یک تجربه بود و متفاوت بود با باورهای من و حرفهایی که از شخص دیگر شنیده بودم
یکی دیگر از دوستان من برادرش به امریکا مهاجرت کرد و به لحاظ کاری و زندگی که در عرض یکسال ایجاد کرده بود خیلی راضی بود ولی به دلیل دلتنگی به ایران برگشت ؛ جالب بود برام که دوستم میگفت روزی که برادرش در فرودگاه برای بازگشت بوده همه دوستان امریکاییش برای بدرقه به فرودگاه میروند و خیلی احساساتی و ناراحت از اینکه در حال ترک امریکاست و کلی هدیه بهش داده بودند و جالبه برادر دوستم بعد از یکسال ؛ دقیقا دوماه پیش دوباره به امریکا برگشت ؛ خیلی جالب بود برام که میگن خیلی امریکا رفتن سخت هست و خیلی به سختی میشه مسافرت به امریکا داشته باشی وای به حال اینکه مهاجرت کنی …ولی این آدم هر دوبار با راحت ترین حالت به امریکا رفت و هربار از شرایطی که در امریکا دارد رضایت دارد و زندگی در امریکا را خیلی لذت بخش توصیف میکرد …
بهترین و قدرتمتد کننده ترین و اصلی ترین تغییر نگرش من درباره هرآنچه که در ذهن و مغز من کرده بودند بواسطه شما بهبود پیدا کرد اولین تاثیرها از زندگی در بهشت روی من گذاشته شد و بواسطه زندگی در بهشت ترغیب شدم سفر به امریکا رو دیدم و باورهای قبلی و محدود من رنگ باخت و کاملا متفاوت شد و در کنار آن دو دوستی که بهم از تجربیات آمریکا گفتند پرواضح شد که باورنامناسب داشتم و باید ذهنم رو از این ویروس مخرب پاک کنم و این اتفاق افتاد
من الان اولین اولویت زندگیم مهاجرت و مسافرت به امریکا هست و تجربه زندگی بهتر و تجربه این کشور فوق العاده است ؛ و اینکه چرا الان چنین نظری دارم :
در خصوص روابط خانوادگی ؛ یک خانواده بود که اسم پسرشون جیکوب بود و دوبار پرادایس اومدند و یکبار شما بهشون سرزدید ؛ این خانواده چقدر اصیل و چقدر گرم و چقدر زیاد خانواده بودند و ارتباط پدر با فرزندان و بازی کردن باهم ؛ مسابقه دادن ؛ تشویق کردن موقع ماهیگیری ؛ و … خیلی زیاد از این ارتباط خانوادگی قوی و به شدت دوستانه لذت بردم ؛ به جرات میگم در ایران درصد خیلی کمی چنین ارتباط و چنین زندگیی میشه دید ؛ با اینکه دقیقا من باور به شدت نامناسب درباره خانواده های آمریکایی داشتم
در خصوص زیبایی های آمریکا چه میشود گفت ؛ واقعا من حیرانم از این همه زیبایی و این همه قشنگی و سرسبزی آمریکا و حتی ساحلش که سفید رنگ و دیوانه کننده است ؛ حتی یک لایو دارید که در آرچ بودید اگر اشتباه نگم که در کویر بود حتی اون کویر به نهایت شگفت انگیز و زیبا بود من واقعا مبهوت زیبایی های بینظیر امریکا شدم ؛ یک قسمت سفر به امریکا بود که در یک ایالت رفتید که پرورش پروانه بود … یعنی بی نهایت بدون وصف بگم چقدر زیاد این قسمت رو دوست داشتم و واقعا خودمو در اون فضا حس میکردم واقعا زیباییش برام خیره کننده بود ؛ یا اون قسمت که به حیات وحش رفتید و اون زرافه و آهو و ….اصلا هیجانش ؛ تجربه ش …فوق العاده بود فوق العاده …. یا اون غار زیرزمینی که رفتید ؛ الله اکبر چییی بود چقدر عالی و زیبا چقدرررر …. و ایالتهای متفاوتی که رفتید هرکدام از قبلی زیباتر و جذابتر میشد
زیبایی شهر تمپا و ساختمانِ گردِ روبروی خونه تون …نورپردازی ها …نظم و انضباط شهری …یعنی بینظیره این شهر…پرادایس این بهشت زمینی که چی بگم ازش ….واقعا من اوایل فایل زندگی در بهشت مدام میگفتم واقعا امریکا انقدر سرسبز و زیبا هم هس یا این منطقه شانسی این جوری دراومده…تا اینکه واقعا دیدم نه آمریکا واقعا سرسبز و زیباست
در خصوص ثروت و دارایی که در اختیار افراد محدودی هست ؛ حداقل با دیدن شما متوجه شدم چنین خبرهایی نیست و بقدری ثروت و فراوانی هست که این ثروت بخواهد محدود افراد خاصی بشه و افراد با باورهای مناسب خودشون ثروت سازی میکنند ؛ مگه نه اینکه شما مهاجرت کردید به امریکا در یک فایلتون گفتید یه روزی شد که فقط ۵۰۰ دلار ( یه همچین مبلغی گفتید اگر اشتباه نکنم ) داشتید و شروع کردید به حرکت و ثروت ساختن و …. پس میشود ؛ پس منحصر به فرد و عده خاصی نیست ؛ مگر نه اینکه شما در امریکا چندین خانه و ماشین و موتور خریدید به جز اموال و املاک دیگر در امریکا و در ایران و در این کشور خیلی راحت در حال زندگی کردند هستید
اینکه انقدر افراد مشغول کار و درگیر مشکلات هستند که خانمها وقت آشپزی ندارند ؛ اصلا این فرهنگ چرا زن باید وقتش در آشپزی باشد و این یک امر مشارکتی است و زن در جامعه آمریکا همان قدر جایگاهش مهم هست که بقیه اعضا مهم است و هرکس باید خودش مسئولیت امورش را به عهده بگیرد و طبق فایلها دیدیم که حتی به عنوان مهمان اومده بودند خودشون و هرکس هر غذایی که باب طبعش بود درست میکرد و منتظر نمی ماند که مثلا مادر خانه یا صاحب خانه پذیرایی کند … و حتی در مهمانی و پذیرایی به راحتترین حالت و ساده ترین شکل پذیرایی بود و بیشتر در کنار هم بودن و لذت بردن از با هم بودن در مهمانی ها ملاک است و البته که خانمها به موقع آشپزی هم کرده بودند و کاملا مسلط بودند و خیلی جالب بود افرادی که به عنوان مهمان در پرادایس آمده بودند همه وسایل و خوراکی های لازم حتی نوشابه و …همراه خودشان آورده بودند و دقیقا دنبال لذت بردند و استفاده از زیبایی های و لذت بردن از محیط و ارتباطات دوستانه
و در خصوص اینکه کشور صنعتی و افراد به این مشاغل پرداحته میشوند ؛ بسیار زیاد دیدیم که خیلی افراد بودند به مشاغل و علایق خودشان مشعول بودند مثل همان قسمت که تنور خریدید از شخصی که با خانمش در کارگاه تولید تنور مشغول بودند یا آن قسمت در سفر به آمریکا که یک بازاری بود که افراد محصولات خودشان را عرضه میکردند و هرکس به شیوه خودش درحال زندگیست و لذت از کاری که در انجام آن است
و یادآوری سریال سفر به امریکا در قسمت زندگی آمیش ها ؛ که فارغ از صنعتی شدن و پیشرفت آمریکا به سبک و سیاق و روش خودشان در حال زندگی هستند و از هر نوع تکنولوژی دور هستند و حتی از گاری و وسایلی که ساخته دست خودشان است امورات میگذرانند و این اتفاق در یک کشور کاملا پیشرفته و با آزادی کامل در حال انجام هستند و زندگی و خودشان را محدود اتفاقات و جامعه نکرده اند و مستقل به زندگی خودشان ادامه میدهند
اینکه در امریکا گرانی و تورم بالاست ؛ اگر گرانی هم باشد علتش این هست محصول درجه یک استفاده میکنند و برای سبک زندگی خوب و استفاده از محصول با کیفیت باید هزینه پرداخت کرد و اسمش گرانی نیست ؛
و اینکه مردم مدام بدهکار به بانکها هستند چون قدرت خرید ندارند و مجبورن برای تهیه خانه و ماشین مدام تسهیلات دریافت کنند ؛ حداقل در خصوص شما و دوستانی که با شما در ارتباط بودند کاملا خلاف این بود و شما چندین موتور ؛ ماشینهای خیلی عالی ؛ RV حرفه یی ؛ بدون اینکه با وام بخواهید بخرید و همه رو کاملا بصورت نقدی تهیه کرده بودید ؛ پس اگر کسی ۳۰ سال اونجا زندگی کرده و با وام زندگی کرده و در سختی یوده ربطی به منطقه و کشور نداشته ؛ باور نامناسب اون درباره ثروت و باورهای مخرب دیگه بوده
در خصوص حجاب هم خیلی زیاد دیده شد که هیچ کس توجهی نمیکرد دیگری چه حجابی دارد ؛ در سفر به امریکا که چندین خانم بودند با حجاب کامل و کاملا پوشیده ؛ یا در زندگی در بهشت در کنار ساحل بودید و هرکس هر مدلی که دوست داشت کنار دریا با هرلباسی که دوست داشت ؛ از دریا و تفریحات لذت میبرد و شخصی بود که لباس و حجاب پوشیده داشت ؛ نه منعی داشت و نه آزار و اذیتی شد و نه نگاه متفاوتی به شخص بود و ….هر فردی لذت و تفریح خودش را انجام میداد و همه سلیقه ها در کنار هم با احترام به هم
و یاد فایلی ازتون افتادم که خانواده جیکوب و دوستانشون مهمانی اومده بودند و شما بهشون گفتید که سگ را داخل خانه اجازه نمیدهید و برای ورود به خانه بدون کفش باید وارد شوند و چقدر خوب و عالی برخورد کردند و برای عقیده شما احترام قایل بودند و این احترام متقابل و ارزش قایل شدن برای همنوع واقعا تحسین برانگیزه ؛ احترام به هم در همه جای زندگیشان کاملا قابل لمس است
در خصوص امنیت ؛ من در یکی از فایلهای اگر اشتباه نکنم در سفر به امریکا بود در یکی از ایالتها با مریم جان یک مسیر طولانی رو در یک پیاده روی جنگلی و خیلی زیبا و بکر پیاده روی کردید و دقیقا شب بود که به مرکز شهر رسیدید ، من مدام در اون فایل به این نکته داشتم توجه میکردم هرلحظه ممکنه یک نفر تعرض کند یا یک اتفاق غیرمنتظره رخ بده و مکان امنی به نظرم نمیرسید و بعد از تموم شدن فایل خیلی تعجب کردم چرا من به جا توجه به اون همه زیبایی تمرکز کرده بودم که اطراف ممکنه کسی باشد ؛ ممکنه اتفاقی بیفتد ، آیا واقعا امن هست ؛ چرا برای پیاده روی چنین مسیری که خلوت هست انتخاب بشه ؟؟؟ سوالهای مدام با بار منفی ….و بعد تلنگر زدم به خودم این همه زیبایی؛ چرا دنبال ناامنی هستم و برگشتم دوباره فایلو دیدم این بار با توجه به زیبایی ها و قشنگی ها و لذت بردن و بازسازی این افکار منفی
و حتی در خصوص امنیت ؛ هیچ وقت درب خانه شما قفل نمیشود و اصلا درب ورود به پارادایس در حد این هست که مشخص شود درب وردی است که مکانی که قفل و بست و حفاظی باشد و داخل هم که کلبه اصلا قفلی ندارد که بخواهد قفل شود و کلی وسایل و ابزار حرفه یی در پرادایس هست و هیچ وقت نه چیزی کم شده و نه اتفاقی رخ داده و نشان از امنیت کامل و بینظیر هست
در خصوص پلیس و اتفاقات از این دست ؛ خب مدام اخبار این رو تکرار میکرد که پلیس فلان سیاه پوست کشت یا فلان اتفاق توسط پلیس امریکا رخ داد و ….ولی مگه نه این بود در فایل زندگی در بهشت ۱۷۳ دیدیم چقدر پلیس و مردم در هماهنگی هم بودند و مسیر سواره ؛ بجز پیاده رو را برای افرادی که بعد از بازی هاکی بیرون استادیوم آمده بودن را پلیس در نظر گرفته بود و خیلی رفتار مناسبی داشت و هیچ وقت و هیچ بار در هیچ فایلی از استاد نه شنیدم نه دیدم برخورد نامناسب از پلیس …اگر واقعا پلیسهای خشن دارد خب بعد چندین سال باید استاد تجربه میکرد
البته باز هم همه اینها برمیگرده به اون باورسازیی که انجام داده یم و مدام پرورشش میدهیم
در خصوص اینکه مردم امریکا خیلی درونگرا هستند ؛ دقیقا و به دفعات خلاف این رو هم در زندگی در بهشت هم در سفر به امریکا به کرات دیدیم ؛ در آخرین فایل زندگی در بهشت هم در حین مسابقه و شادی بعد مسابقه کاملا برونگرایی و جمع گرایی و نشاط جمعی رو به وضوح دیدیم و افراد با هر سن و با هر نژاد و با هرموقعیتی و زن و مرد در کنار هم در حال لذت بردن از یک مسابقه هیجانی بودند و چقدر زیاد با خودشان در صلح بودند ؛ مصداق دیگه زمانی که با جت اسکی در دریا میرفتید و اکثر افراد دست تکون میدادند بدون اینکه هیچ شناختی داشته باشند و بدانند شما کی هستید و از کجا هستید ؛ یک حس انسان دوستی قوی و بینظیر ازشون دیده میشد ؛ یا در برگزاری فستیوالی که در تمپا برگزار شد و همه مردم در این جشن و پایکوبی شرکت کردند
یا در سفر به امریکا که RV دچار مشکل شده بود شخصی برای کمک خودش پیشقدم شده بود و موارد بیشمااار در زندگی بهشت و سفر به امریکا دیده شد
آدمها ممکنه هرجا و هر نقطه یی زندگی کنند ؛ مهم نیست گویش ؛ زبان ؛ نژاد ؛ رنگ پوست ؛ جنسیت ؛ وضع مالی و… چی هست مهم این هست ما انقدر باورهای مناسب و بدون پیش زمینه ذهنی داشته باشیم و انقدر رها و آزاد باشیم که خودمان را درگیر این مسایل بکنیم که باعث عدم لذت و زمینه احساس بد در ما شود
اینکه عادت کردیم راحت به آدمها و نژادها و قومیت ها برچسب بزنیم اخلاق شایسته یی نیست ؛ کمااینکه در یک منطقه دیگه خود ما هم متفاوت با آن قوم و نژاد هستیم و پاک کتیم ذهنمان را از هرچه پیش فرض و باورهای نامناسب و برچسب هایی که مدام زده یم و خودمان را در مقام قضاوت و حکم دادن و تصمیم گیری بدانیم ؛ بدون تحقیق و بدون اینکه خودمان واقعا تجربه کرده باشیم
من نمیگم خیلی عالی عمل کردم ولی سعی کردم باورهای نامناسب خودم را با دقت کنکاش کنم و پیدا کنم و در جهت رفع قدم بردارم و زیر و رو کردن خودمان به ظاهر سخت هست ولی شدنی هست من درباره خدا و دین به صورت خیلی جدی این قضیه رو شروع کردم و سعی کردم هرآنچه که به عنوان دین و خدا در ذهنم قرار داده اند پاک کنم یا مدام کم رنگ و کم رنگتر کنم و اون چیزی که قران گفته و من درک میکنم و باور میکنم اون خدایی رو که دارم خودم پیداش میکنم جایگزین باورهای قبلی کنم
باید در خصوص خیلی مسایل دیگه هم این قدم جدی رو بردارم ؛ مثل همین باورهای محدود کننده و نامناسبی که درباره آمریکا و مردمش داشتم و چقدر ذهن محدود و نامناسب و دور از واقعیت ساخته بودم البته به قول استاد این ویروس در مغزمان قرار دادند ولی در حقیقت خودمان هم باور کردیم و پرورشش دادیم
عاشقتم استاد جان که تلنگری زدید که باعث شدید بیشتر از بیش به کنکاش در خودم بپردازم و بیشتر بشناسم باورهای خودم و ذهن و قدرت ذهن و قدرتی که محیط و اطراف در باور و ذهنم ایجاد کرد و چقدر خوب هست که حالا و اکنون در این دنیا جدید بواسطه شما و سایت شما و شناخت و درک بهتر از دنیا میرسم و بهتر و بهتر خواهم شد و باورهای مناسب و قدرتمند کننده را جایگزین باور مخرب خودم کنم و این اتفاق یک شبه و با سرعت انجام نمیشود و نیاز به قدم جدی و باقدرت و باور اینکه میشووود است
به یاری الله مهربان
در پناه رب مهربان 🤩😍