این قسمت تمرکز دارد بر این قانون که «باورها و پیش فرضهای محدودکننده ی ذهن ما، چگونه می توانند با ورودی های مناسب و قدرتمندکننده، آرام آرام تغییر می کند»
در بخش نظرات این قسمت، بنویسید که دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» با به تصویر کشیدن نکات مثبت و زیبایی های آمریکا در جنبه های مختلف، چه تغییراتی در ذهنیت شما درباره آمریکا ایجاد کرده است
پیشنهاد می کنیم این فرمت را در نوشتن دیدگاه خود رعایت کنید:
- بنویسید که قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید
یعنی چه دیدگاهی درباره موضوعات مختلف مثل: بنیان خانواده و روابط خانوادگی، روابط اجتماعی مردم، میزان امنیت اجتماعی، طبیعت این کشور، آزادی های مشروع یا نامشروع، انسان دوستی یا نژاد پرستی، خشونت، میزان آزادی های مذهبی، کیفیت کسب و کارها، صداقت مردم و… داشتید
2. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)
3.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است.
می توانید با ذکر جزئیات، چگونگیِ این تغییر دیدگاه را درباره خودتان توضیح دهید. مثلا ذکر وقایع یا ماجراهایی که دیدن آنها در این دو سریال مستند، شما را درباره پیش فرض ها و پیش قضاوت هایتان درباره آمریکا به تأمل واداشته و نگرش قدرتمندکننده ی جدیدی در ذهن شما ساخته است
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD659MB43 دقیقه
- فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 17439MB43 دقیقه
سلام استاد و خانم شایسته عزیز و سلامی گرم به خانواده صمیمی عباسمنش.
قبل از هر چیزی میخوام که کمی در مورد خودم صحبت بکنم تا پیش زمینه و باور های قبلی و فعلی من قابل مقایسه باشه.
من اهل آذربایجان شرقی هستم و 17 سالمه و خیلی به فضای آموزشی ایران و مدرسه نزدیک هستم و فکر میکنم بهتر بتونم باورهای نامناسب ازاین قسمت رو توضیح بدم.خدارو شکر من در سن کم با گروه تحقیقاتی عباسمنش آشنا شدم ولی این به این معنا نیست که در فضای های نامناسب قرار نگرفتم.
مثالی که همیشه توجه منو جلب میکرد اینه که اگه شما به کتابای درسی دین و زندگی یا همون دینی دوره های راهنمایی و دبیرستان مراجعه کنید همه دو یا سه درس آخر این کتاب به شکلی کشور های غربی واروپایی به خصوص آمریکا رو زشت و بد جلوه داده.یعنی اگه درس در مورد حجاب باشه در مورد بی حجابی آمریکا صحبت کرده اگه در مورد تمدن باشه در مورد ترویج فرهنگ غلط آمریکا صحبت کرده و کلی بحث دیگه.یعنی کاملا مشخصه که کتاب دینی توی چند درس آخر برنامه ریخته که آمریکارو خراب کنه.و این برام خیلی جالب بود که شاهد شست و شوی مغذی دوستام باشم .شاید باورتون نشه ولی خیلی از دوستام فقط به خاطر همین کتاب دینی از کشورایی مثل آمریکا متنفر شدن.خب شاید با خودتون بگید که خب میتونن اون کتابارو بزارن کنار ولی سیستم آموزشی کنکورو جوری طراحی کرده که باید این کتابا به دقت خونده و حفظ بشن. این یکی از مواردی بود که روی ذهن من تردید ایجاد کرده بود.
مورد دوم مربوط به فیلم های پورن هستش که استاد هم بهش اشاره کرد.یعنی من میدونم که تاثیر این فیلما روی افراد هم سن و سالم چقدر زیاده در حدی که من دیدم افراد 5-6 ساعت تو روزشون رو در حال تماشای این فیلما هستن و من خودم هم در دوره ای تحت تاثیر این فیلما قرار گرفتم ولی خدارو شکر خیلی زود از این فضا خارج شدم.در واقع تاثیر این فیلما روی سناریو خاص خودشون خیلی زیاد هستش .یعنی داستان اینطوریه که طرف تو خیابون راه میره بعد یکی رو میبینه و ازش خوشش میاد و بعد بهش یه پولی پیشنهاد میکنه بعد وارد رابطه میشن.شاید باورتون نشه و نود درصد از دوستایی که من داشتم و انگیزه ای برای رفتن به خارج از کشور داشتن همین وارد رابطه جنسی شدن بود.
این دو تا مورد باعث شده بود که من باورهایی واقعا مخرب در مورد آمریکا داشته باشم به طوری که توی دوره راهنمایی مقاومت خاصی نسبت به این کشور داشتم ولی این داستان ادامه پیدا نکرد به دو دلیل:
آشنایی با گروه تحقیقاتی عباسمنش:
خداروهزاران بار شکر که من با عمل کردن به تمرینات استاد وفایل های رایگان فرکانسم رو جوری تنظیم کردم که از تلوزیون-اینستا و خیلی از فضاهای دیگه دور شدم و امروز که دارم این کامنت رو مینویسم زمانی واسه این چرت و پرتا ندارم درحالی که همه دوستام میان و از بی پولی های کشور و مشکلاتو تحریم های اقتصادی آمریکا حرف میزنن من روی فایلای استاد کار میکنم.(اینکه میگم دوستام از این صحبتا میکنن دروغ نیستا شاید باورتون نشه ولی بعضی از دوستام هستن هرچند سنشون به شرکت در انتخابات نمیرسه ولی در این حوزه اصلا متن مینویسن و توی تلگرام پخش میکنن این دروغ نیست) سریال های سایت و به خصوص قسمت آخر سریال زندگی در بهشت هم دید بهتری از کشور آمریکا بهم نشون داد وهم اینو درک کردم که واقعا هم میشه یه جور دیگه هم زندگی کرد.زندگی شاد-سرحال-سراسر امید و افرادی رو دیدم که به جای اینکه دنبال بهونه بگردن تا شروع به ناله کردن و توضیح مشکلاتشون بکنن دنبال بهانه واسه خندیدن و خوشگذارنی دارن و به قول استاد اولویتشون لذت بردن از زندگیه.
مورد بعدی مهاجرت دایی ام به تگزاس(ایالتی در امریکا) بود:
بزرگترین مثال نقص من برای باور های مخرب من در مورد آمریکا همینه.وقتی زندایی من دورام حاملگی میگذروند هیچ کسی رو توی آمریکا به جز چند تا دوست نداشت که بهش سر بزنن.ولی میگفت وقتی همسایه های من دیدن که من چند روزی از خونه بیرون نمیرم اومدن و به من کمک کردن در حالی که هیچ کدوم از اونارو نمیشناخت.یعنی همسایه ها باهم برنامه چیده بودن زمانی که دایی ام خونه نبود هر کدوم بیان یه قسمت از کارهای خونه رو انجام بدن و بازهم میگم درحالی که شناخت خاصی از همسایه هاش نداشت.
این واقعا به من نشون داد که در چه حدی آدما میتونن مهربون باشن که اینطوری بهت کمک کنن هرچند که دینت فرق کنه یا از کشور دیگه ای باشی.این نشون میده که برخلاف پیش زمینه هایی که داریم مردم یک کشور به ظاهر نامناسب چقدر انسان های شریفی هستن.
ببینید دوستان من توی این چند سال کمی که زندگی کردم اینو فهمیدم که نگذاریم توی کتاب زندگی مون باور های اشتباه بقیه ریشه بکنن درحای که حتی خودشون هم نمیدونن اون باورا از کجا اومدن.
هر حرفی رو الکی قبول نکنیم حتی اگه به سودمون هم باشه .وقتی هزاران مثال خوب از موضوعات داریم چرا میریم و روی کشت و کشتار و مشکلات کشورهای دیگه توجه کنیم که حتی شاید اصلا این مشکلات وجود نداشته باشن.
یه جوکی هست میگفت توی اخبار گزارش شده بود که یک میلیون نفر هستن که ایدز دارن ولی خودشون خبر ندارن.حالا تو آقای اخبار تو خودت از کجا خبر داری؟؟؟؟؟؟؟؟
امیدوارم این کامنت تاثیر گذار باشه.
هر روزتون پیروز. :)