سریال زندگی در بهشت | قسمت 174

این قسمت تمرکز دارد بر این قانون که «باورها و پیش فرضهای محدودکننده ی ذهن ما، چگونه می توانند با ورودی های مناسب و قدرتمندکننده، آرام آرام تغییر می کند»

 

در بخش نظرات این قسمت، بنویسید که دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» با به تصویر کشیدن نکات مثبت و زیبایی های آمریکا در جنبه های مختلف، چه تغییراتی در ذهنیت شما درباره آمریکا ایجاد کرده است

پیشنهاد می کنیم این فرمت را در نوشتن دیدگاه خود رعایت کنید:

  1. بنویسید که قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید

یعنی چه دیدگاهی درباره موضوعات مختلف مثل:  بنیان خانواده و روابط خانوادگی، روابط اجتماعی مردم، میزان امنیت اجتماعی، طبیعت این کشور، آزادی های مشروع یا نامشروع، انسان دوستی یا نژاد پرستی، خشونت، میزان آزادی های مذهبی، کیفیت کسب و کارها، صداقت مردم و… داشتید

2. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)

3.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است.

می توانید با ذکر جزئیات، چگونگیِ این تغییر دیدگاه را درباره خودتان توضیح دهید. مثلا ذکر وقایع یا ماجراهایی که دیدن آنها در این دو سریال مستند، شما را درباره پیش فرض ها و پیش قضاوت هایتان درباره آمریکا به تأمل واداشته و نگرش قدرتمندکننده ی جدیدی در ذهن شما ساخته است

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    659MB
    43 دقیقه
  • فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
    39MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «کیمیا فاریابی» در این صفحه: 3
  1. -
    کیمیا فاریابی گفته:
    مدت عضویت: 1715 روز

    خب خب شروع میکنیم نوشتن این کامنتو با واضح ترین چیزی که توی کشور ما ، دیگر کشور ها باهاش قضاوت میشن .

    دین و مذهب .

    میشه گفت یکی از رفرنسهایی که اکثر ماها از کشور های دیگه داریم همین تلویزیونه .‌

    همیشه تو تلویزیون دیدیم که اولا آمریکا یه کشور نامسلمون و کافره که همیشه به کشور هایی که مخالف اسلامن یاری میرسونه و همیشه با ایران سر جنگ داره و خب از اونجایی که من از کلاس اول که پا به مدرسه گذاشتم و خب خیلی هم حرفهای معلمام برای مهم بود و اگه یک چیز میگفتن فکر میکردم دیگه این حرف تهشه و درست ترین دیدگاهه ، همیشه حرفای معلمامونو مثل وحی منزل میدونستم و خب اکثر معلمامونم که توی چارچوب مدرسه تنها دیدگاهی که نسبت به دین و این طور چیزا داشتن یه نگاه خشک بود و این عقایدشون به همینجا بسنده نشد و تا جشن های ما تو مدرسمون پیش اومد که همیشه کلی چیز جایزه میدادن روزایی که جشن های ایرانی بر پا بود مثل ۲۲ بهمن و یکی از شعار های معروف ما همین مرگ بر آمریکا بود … تا اینکه ما بزرگ تر شدیم و با تلویزیون بیشتر آشنا شدیم و تا روشنش میکردیم توی این جشنا همیشه دیدم که کسایی که حس نفرت بیشتری دارند به این کشور ، با ایمان تر شمرده میشن .

    و خب از اونجایی که همیشه تصویری که تو ذهنم ایجاد شده بود این بود که آمریکا یک کشوریه که توش همه ی آدمها بی بند و بارن و همه بی ایمانن و اصلا چشم دیدن ایرانیا رو ندارن و اصلا خوششون نمیاد از ما ایرانیا .

    ولی خب گذشت و گذشت تا اینکه روزی رسید که من سریال سفر به دور آمریکا رو دیدم . اولش تعجب کردم که خدایا چطوری اینقدر مردم آمریکا با استاد رفتار خوبی دارن ؟؟

    دیدم که هر وقت استاد میره توی یک فروشگاه هیچ کسی عجیب غریب نگاهشون نمیکنه و با بغل دستیش پچ پچ نمیکنه و برعکس این تصورات من اینکه هر کدوم از این افراد که با استاد مراوده داشتند همیشه کمک کردن و واقعا خودشونو نسبت به استاد مسئول دونستند و به استاد با کمال میل و با تمام وجود کمک کردن تو مسائل مختلف و هیچ نگاه نژاد پرستی نداشتن که بخوان ایرانیا رو مسخره کنن و باهاشون با خشونت رفتار کنن .

    حتی یه مثال از این روابط مناسب دیدم با ایرانیا و این ، اونجایی بود که آقای چاره جو رو شناختم و دیدم که با یک خانم آمریکایی ازدواج کردن و اینجا بود که فهمیدم دیدگاه نژاد پرستانه فقط مال دیدگاه ما و پیشفرض ما از تلوزیونه.

    برعکس چیزی که همیشه تو تلویزیون میدیدم ، و اون این بود که تو آمریکا سایه ی ایرانیا و مسلمونا رو با تیر میزنن و حجاب خانما رو ازشون میگیرن . ولی اینطوری نبود وقتی که دیدم توی پارک توی فروشگاه خانمای ‌که حجاب دارن خیلی راحت زندگیشونو میکنن و کسی بهشون کاری نداره ، حتی تو ساحل هم که اکثرا لباساشون خیلی راحته ، باز هم خانمای باحجاب هیچ وقت مورد تمسخر قرار نگرفتن و یا با چشم آدم بد بهشون نگاه نکردن .

    مورد دیگه درباره ی امنیته که وایییی خداااا همیشه شنیده بودم که ایران یکی از امن ترین کشورهاس و توی کشورای دیگه اصلا نمیشه رفت تو خیابون . آمریکا که دیگه حرفشم نزن .😂

    همیشه تو تلویزیون دیده بودم که پلیسا سیاهپوستا رو اذیت میکردن و تو خیابوناشون همیشه مردم دارن تظاهرات میکنن و پلیس باهاشون خیلی بد رفتار میکنه و بهشون حمله میکنه و همیشه به خودم میگفتم من اصلا آمریکا نمیرم چون یکی بفهمه ایرانیم ترورم میکنن 😂.

    تا اینکه دیدم نخیرم کیمیا خانوم زیادی تلویزیون میبینی .

    بیا از دوربین بدون قضاوت استاد آمریکا رو ببین که چقدر پلیس حافظ مردمه و چقدر وقتی مردم تظاهرات میکنن خیابونها رو کنترل میکنه که مردم راحت تظاهرات کنن (توی زندگی در بهشت دیدم ) و حتی یه جای دیگه استاد گفتن که به دسشویی صحرایی علاقه خاصی دارن و یه پلیس مواظب ماشینشون بود تا استاد کارشون تموم بشه و انقدر پلیس با مردم رابطه ی خوبی داره و انقدر خدمت رسانی میکنه .

    مورد بعدی اینه که چقدر این کشور رنگی رنگیه و چقدر مردم شادن . راستش واسم خیلی عجیب بود چون همیشه توی برنامه کودکا دیده بودم که همیشه بچه ها سرشون تو گوشیشونه و پدر مادرا اصلا با هم رابطه ی خوبی ندارن و تو خیلی از فیلما بچه ها تک والدی بودن و همیشه پدر و مادره سر کارن و اصلا با بچشون ارتباط خوبی ندارن .

    تا اینکه توی زندگی در بهشت خانواده ی رایان رو دیدم که پسرررررر چقدر میشه روابط خوبی داشته باشن هم پدرو مادر با هم هم با بچه هاشون .

    دیدم که نه بچه ها از پدر و مادرشون بدشون میاد نه کسی از خونشون فرار میکنه نه با پدر و مادرش بد حرف میزنه و یه رابطه ی کاملا با صلح دارن با همدیگه و کلی فان و هیجان تو بازیشونه و کلی سرگرمی دارن و با هم کلی بازیای مختلف انجام میدن و نه تنها روابطشون خراب نیست بلکه هر روز رو به بهبوده .❤💪

    مورد دیگه این بود که من همیشه تو فیلمای آمریکایی میدیدم تو مدرسه هاشون همه بچه هایی رو که نمیتونن خوب حرف بزنن با وجود اینکه native هستن ، رو مسخره میکنن و اذیتشون میکنن . و همیشه با خودم میگفتم پسرررر اینا اگه یکی از یه کشور دیگه بیاد چه کارش میکنن . حتما اون بیچاره ترور شخصیتی میشه انقدر که مورد تمسخر واقع میشه .

    بعدش که سریال زندگی در بهشتو دیدم ، فهمیدم که نخیر بازم کیمیا خانم تو ذهنش درباره god country ویروس پیشفرض ساخته و به چشم دیدم که استاد با وجود اینکه شاید دقیقا مثل آمریکایی با لحجه و خب به خوبی اونا رون صحبت نمیکنه ، اونا اصلا مسخره نمیکنن و برعکس چقدر سعی میکنن آسون تر حرفهاشون رو توضیح بدن و کلماتی رو که استاد متوجه نمیشدن رو توضیح میدادن . و این واقعا برام تحسین برانگیز بود .

    مورد دیگه اینه که همیشه فکر میکردم آمریکا یه کشوریه که همه جاش پرررر از ساختمونه و هیچ سرسبزی نیست اونجا ، این از اونجایی نشات میگیره که من تو فیلمای آمریکایی همش ساختمون میدیدم و تا حالا جنگل و دریا و اینا تو فیلماشون ندیده بودم . ولی بعد که سفر به دور آمریکا رو دیدم فهمیدم که بازم بازم بازم تو ذهنم علف هرز کاشتم و اینجا واقعا god country هست . و دیدم که پسرررررررر همونطوری که استاد گفتن اکثر جاهایی که توی این سفرنامه دیدیم همش گل و بلبله و حدود ۵ درصدش پر از ساختمونه مثل شهر نیویورک و این شهرای سیاسیش که ما تو تلوزیون میبینیم .

    قسمت مهم دیگه که همیشه تو دوران بچگی باعث تنفر من از کشور های آزاد از نظر پوشش میشد این بود که تو اون کشورا همه با یک وضعیت خراب لباس میپوشن و کل شهرا پره از آدمای نامناسب که خانواده ها رو از هم میپاشونن و همه جای این کشور همه خلافکارن و مشروب میخورن و سیگار میکشن و از هر کسی خوششون نیاد تق با یه تیر کارشو یسره میکنن 😂😂. و همیشه فکر میکردم تو کشورایی مثل امریکا ۹۹ درصدشون الکلی ان و توی شهر پره از آدمای مست که تو حال خودشون نیستن و به بقیه آسیب میرسونن .

    تا اینکه دیدم آقاجان یه قسمت بیرون از شهر هست به اسم ibore city که مخصوص همین پارتیا و نوشیدن الکل و مشروبه و کلا از شهر دوره و آدمایی که تو حال خودشون نیستن اولا وسط شهر نریختن و دوما اینکه به کسی آسیب نمیزنن و اینا همش زاییده ی مغز من بود که همه چیو فیلم هندی کرده بودم تو مغزم .

    مورد دیگه روابط مردم با هم بود ، همیشه فکر میکردم که مردم تو آمریکا با هم رفتار خوبی ندارن و همیشه از بقیه طلب کارن و ۲۴ ساعت سر کارن و هیچ کدوم از مردم همو نمیبینن .و اینو باز هم از توی فیلما و تلوزیون دیده بودم . تا اینکه تو زندگی در بهشت اون آقا که بازیکن تیم معروف بود رو دیدم که با وجود اینکه انقدر معروف بود میخواست از استاد و مریم جان عکس بگیره و انقدر با مهربونی رفتار کرد و باندای خفن ماشینو نشونشون داد . و البته همین قسمت ۱۷۳ که استاد رفت واسه دیدن بازی ، واییییی که خدای من چقدر این مردم friendly و فانن چقدر خونگرمن چقدر زود جوشن ، چقدر واسم تحسین بر انگیز بود که هر کسی استادو میدید به دوربین دست تکون میداد و هیچ کسی خجالت نمیکشید و ناراحت نمیشد و هر کسی شادیش رو ادامه میداد ….

    خالق زندگی در پناه رب حامی و هادی باشید . ❤💪

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    کیمیا فاریابی گفته:
    مدت عضویت: 1715 روز

    خب خب شروع میکنیم نوشتن این کامنتو با واضح ترین چیزی که توی کشور ما ، دیگر کشور ها باهاش قضاوت میشن .

    دین و مذهب .

    میشه گفت یکی از رفرنسهایی که اکثر ماها از کشور های دیگه داریم همین تلویزیونه .‌

    همیشه تو تلویزیون دیدیم که اولا آمریکا یه کشور نامسلمون و کافره که همیشه به کشور هایی که مخالف اسلامن یاری میرسونه و همیشه با ایران سر جنگ داره و خب از اونجایی که من از کلاس اول که پا به مدرسه گذاشتم و خب خیلی هم حرفهای معلمام برای مهم بود و اگه یک چیز میگفتن فکر میکردم دیگه این حرف تهشه و درست ترین دیدگاهه ، همیشه حرفای معلمامونو مثل وحی منزل میدونستم و خب اکثر معلمامونم که توی چارچوب مدرسه تنها دیدگاهی که نسبت به دین و این طور چیزا داشتن یه نگاه خشک بود و این عقایدشون به همینجا بسنده نشد و تا جشن های ما تو مدرسمون پیش اومد که همیشه کلی چیز جایزه میدادن روزایی که جشن های ایرانی بر پا بود مثل ۲۲ بهمن و یکی از شعار های معروف ما همین مرگ بر آمریکا بود … تا اینکه ما بزرگ تر شدیم و با تلویزیون بیشتر آشنا شدیم و تا روشنش میکردیم توی این جشنا همیشه دیدم که کسایی که حس نفرت بیشتری دارند به این کشور ، با ایمان تر شمرده میشن .

    و خب از اونجایی که همیشه تصویری که تو ذهنم ایجاد شده بود این بود که آمریکا یک کشوریه که توش همه ی آدمها بی بند و بارن و همه بی ایمانن و اصلا چشم دیدن ایرانیا رو ندارن و اصلا خوششون نمیاد از ما ایرانیا .

    ولی خب گذشت و گذشت تا اینکه روزی رسید که من سریال سفر به دور آمریکا رو دیدم . اولش تعجب کردم که خدایا چطوری اینقدر مردم آمریکا با استاد رفتار خوبی دارن ؟؟

    دیدم که هر وقت استاد میره توی یک فروشگاه هیچ کسی عجیب غریب نگاهشون نمیکنه و با بغل دستیش پچ پچ نمیکنه و برعکس این تصورات من اینکه هر کدوم از این افراد که با استاد مراوده داشتند همیشه کمک کردن و واقعا خودشونو نسبت به استاد مسئول دونستند و به استاد با کمال میل و با تمام وجود کمک کردن تو مسائل مختلف و هیچ نگاه نژاد پرستی نداشتن که بخوان ایرانیا رو مسخره کنن و باهاشون با خشونت رفتار کنن .

    حتی یه مثال از این روابط مناسب دیدم با ایرانیا و این ، اونجایی بود که آقای چاره جو رو شناختم و دیدم که با یک خانم آمریکایی ازدواج کردن و اینجا بود که فهمیدم دیدگاه نژاد پرستانه فقط مال دیدگاه ما و پیشفرض ما از تلوزیونه.

    برعکس چیزی که همیشه تو تلویزیون میدیدم ، و اون این بود که تو آمریکا سایه ی ایرانیا و مسلمونا رو با تیر میزنن و حجاب خانما رو ازشون میگیرن . ولی اینطوری نبود وقتی که دیدم توی پارک توی فروشگاه خانمای ‌که حجاب دارن خیلی راحت زندگیشونو میکنن و کسی بهشون کاری نداره ، حتی تو ساحل هم که اکثرا لباساشون خیلی راحته ، باز هم خانمای باحجاب هیچ وقت مورد تمسخر قرار نگرفتن و یا با چشم آدم بد بهشون نگاه نکردن .

    مورد دیگه درباره ی امنیته که وایییی خداااا همیشه شنیده بودم که ایران یکی از امن ترین کشورهاس و توی کشورای دیگه اصلا نمیشه رفت تو خیابون . آمریکا که دیگه حرفشم نزن .😂

    همیشه تو تلویزیون دیده بودم که پلیسا سیاهپوستا رو اذیت میکردن و تو خیابوناشون همیشه مردم دارن تظاهرات میکنن و پلیس باهاشون خیلی بد رفتار میکنه و بهشون حمله میکنه و همیشه به خودم میگفتم من اصلا آمریکا نمیرم چون یکی بفهمه ایرانیم ترورم میکنن 😂.

    تا اینکه دیدم نخیرم کیمیا خانوم زیادی تلویزیون میبینی .

    بیا از دوربین بدون قضاوت استاد آمریکا رو ببین که چقدر پلیس حافظ مردمه و چقدر وقتی مردم تظاهرات میکنن خیابونها رو کنترل میکنه که مردم راحت تظاهرات کنن (توی زندگی در بهشت دیدم ) و حتی یه جای دیگه استاد گفتن که به دسشویی صحرایی علاقه خاصی دارن و یه پلیس مواظب ماشینشون بود تا استاد کارشون تموم بشه و انقدر پلیس با مردم رابطه ی خوبی داره و انقدر خدمت رسانی میکنه .

    مورد بعدی اینه که چقدر این کشور رنگی رنگیه و چقدر مردم شادن . راستش واسم خیلی عجیب بود چون همیشه توی برنامه کودکا دیده بودم که همیشه بچه ها سرشون تو گوشیشونه و پدر مادرا اصلا با هم رابطه ی خوبی ندارن و تو خیلی از فیلما بچه ها تک والدی بودن و همیشه پدر و مادره سر کارن و اصلا با بچشون ارتباط خوبی ندارن .

    تا اینکه توی زندگی در بهشت خانواده ی رایان رو دیدم که پسرررررر چقدر میشه روابط خوبی داشته باشن هم پدرو مادر با هم هم با بچه هاشون .

    دیدم که نه بچه ها از پدر و مادرشون بدشون میاد نه کسی از خونشون فرار میکنه نه با پدر و مادرش بد حرف میزنه و یه رابطه ی کاملا با صلح دارن با همدیگه و کلی فان و هیجان تو بازیشونه و کلی سرگرمی دارن و با هم کلی بازیای مختلف انجام میدن و نه تنها روابطشون خراب نیست بلکه هر روز رو به بهبوده .❤💪

    مورد دیگه این بود که من همیشه تو فیلمای آمریکایی میدیدم تو مدرسه هاشون همه بچه هایی رو که نمیتونن خوب حرف بزنن با وجود اینکه native هستن ، رو مسخره میکنن و اذیتشون میکنن . و همیشه با خودم میگفتم پسرررر اینا اگه یکی از یه کشور دیگه بیاد چه کارش میکنن . حتما اون بیچاره ترور شخصیتی میشه انقدر که مورد تمسخر واقع میشه .

    بعدش که سریال زندگی در بهشتو دیدم ، فهمیدم که نخیر بازم کیمیا خانم تو ذهنش درباره god country ویروس پیشفرض ساخته و به چشم دیدم که استاد با وجود اینکه شاید دقیقا مثل آمریکایی با لحجه و خب به خوبی اونا رون صحبت نمیکنه ، اونا اصلا مسخره نمیکنن و برعکس چقدر سعی میکنن آسون تر حرفهاشون رو توضیح بدن و کلماتی رو که استاد متوجه نمیشدن رو توضیح میدادن . و این واقعا برام تحسین برانگیز بود .

    مورد دیگه اینه که همیشه فکر میکردم آمریکا یه کشوریه که همه جاش پرررر از ساختمونه و هیچ سرسبزی نیست اونجا ، این از اونجایی نشات میگیره که من تو فیلمای آمریکایی همش ساختمون میدیدم و تا حالا جنگل و دریا و اینا تو فیلماشون ندیده بودم . ولی بعد که سفر به دور آمریکا رو دیدم فهمیدم که بازم بازم بازم تو ذهنم علف هرز کاشتم و اینجا واقعا god country هست . و دیدم که پسرررررررر همونطوری که استاد گفتن اکثر جاهایی که توی این سفرنامه دیدیم همش گل و بلبله و حدود ۵ درصدش پر از ساختمونه مثل شهر نیویورک و این شهرای سیاسیش که ما تو تلوزیون میبینیم .

    قسمت مهم دیگه که همیشه تو دوران بچگی باعث تنفر من از کشور های آزاد از نظر پوشش میشد این بود که تو اون کشورا همه با یک وضعیت خراب لباس میپوشن و کل شهرا پره از آدمای نامناسب که خانواده ها رو از هم میپاشونن و همه جای این کشور همه خلافکارن و مشروب میخورن و سیگار میکشن و از هر کسی خوششون نیاد تق با یه تیر کارشو یسره میکنن 😂😂. و همیشه فکر میکردم تو کشورایی مثل امریکا ۹۹ درصدشون الکلی ان و توی شهر پره از آدمای مست که تو حال خودشون نیستن و به بقیه آسیب میرسونن .

    تا اینکه دیدم آقاجان یه قسمت بیرون از شهر هست به اسم ibore city که مخصوص همین پارتیا و نوشیدن الکل و مشروبه و کلا از شهر دوره و آدمایی که تو حال خودشون نیستن اولا وسط شهر نریختن و دوما اینکه به کسی آسیب نمیزنن و اینا همش زاییده ی مغز من بود که همه چیو فیلم هندی کرده بودم تو مغزم .

    مورد دیگه روابط مردم با هم بود ، همیشه فکر میکردم که مردم تو آمریکا با هم رفتار خوبی ندارن و همیشه از بقیه طلب کارن و ۲۴ ساعت سر کارن و هیچ کدوم از مردم همو نمیبینن .و اینو باز هم از توی فیلما و تلوزیون دیده بودم . تا اینکه تو زندگی در بهشت اون آقا که بازیکن تیم معروف بود رو دیدم که با وجود اینکه انقدر معروف بود میخواست از استاد و مریم جان عکس بگیره و انقدر با مهربونی رفتار کرد و باندای خفن ماشینو نشونشون داد . و البته همین قسمت ۱۷۳ که استاد رفت واسه دیدن بازی ، واییییی که خدای من چقدر این مردم friendly و فانن چقدر خونگرمن چقدر زود جوشن ، چقدر واسم تحسین بر انگیز بود که هر کسی استادو میدید به دوربین دست تکون میداد و هیچ کسی خجالت نمیکشید و ناراحت نمیشد و هر کسی شادیش رو ادامه میداد ….

    خالق زندگی در پناه رب حامی و هادی باشید . ❤💪

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    کیمیا فاریابی گفته:
    مدت عضویت: 1715 روز

    وایییییی واییییییی وایییییی خدای من .

    عادله جان اول ک دیدم اسمت توی بالاترین امتیازاست حسودی کردم و اصلا دوست نداشتم کامنتتو بخونم چون با خودم میگفتم مگه من چی کم دارم .

    تا اینکه یاد حرف استاد افتادم که میگن باید بجای دیدگاه حسرت بار با دید امیدوار به مسائل نگاه کنی .

    اینجا بود که به خودم گفتم کیمیااااااااا چته این بود همون راهی که میخواستی تغییر کنی و زندگیتو خلق کنی !

    آقا جان دلو زدم به دریا و اومدم بخونم کامتتو . راستش اول مقاومت داشتم ولی خب هر چی تو خوندن کامنتت جلو تر رفتم هی دلم نرم تر شد هی آروم تر شدم هی حالم بهتر شد تا اینکه از یه جاهایی به بعد حسم فوق العاده شده بود و واقعا انقدر حالم خوب شد که جز تحسینت نبود تحسین این دیدت به مسائل به کنترل ذهنت وقتی مقاومت میکنه و…..

    وایییییی ایولللللل من خودم عاشق لباسم عاشق اینکه کلی لباس داشته باشم ، و وقتی دیدم که گفتی ۱۸ تا لباس رنگی یهو چشام گرد شد گفتم واییییییی ینی میشه ؟ وایییی که چقدر حس خوبی پیدا کردم .

    مرسی ازت عادله ی عزیزم با این دیدگاهت و الحق که لایق اینی که کلی امتیاز بگیری و این حرفات واقعا حس میکردم که از ته قلبت بود .

    و از خودم سپاسگزارم که حسادتو ادامه ندادم و خودمو از یه همچین کامنت فوق العاده ای محروم نکردم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: