سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2014 روز

    🐥 سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان عزیزم 🥰

    🐰 چند وقت پیش دست نوشته‌ای دیدم که مربوط به دوسال پیشه و من دوست داشتم برای تقویت زبان انگلیسی یمدت تو یه کشور انگلیسی زبان زندگی کنم ولی از ترس اینکه کائنات یهویی و اتفاقی (آخه فکر میکردم همه چی شانسیه🤭) منو آمریکا نفرستند قید کرده بودم انگلیس یا کانادا، خب طبق باورهای منفی که نسبت به آمریکا داشتم یجورایی میترسیدم ازش، یه کشور خشک و بی آب و علف و ناامن با مردم کافر و بی دین و بی بندوبار و خلاصه که هرچی بدی بود تو آمریکا بود. 😑

    🦋 به کرات خبر تیراندازی در مدارس آمریکا رو از تلویزیون شنیده بودم و تصورم از مدارس آمریکایی این بود که دانش آموزای آمریکایی خیلی وحشی‌اند و همیشه اسلحشون باهاشون و کافیه معلم بگه بالا چشمت ابروعه تا همه رو به رگبار بگیرند،  باورتون نمیشه که من بجای شما نگران مایک بودم وقتی که گفتید تو یه مدرسه شبانه روزیه و تو خوابگاست. بر طبق پیش فرضام فکر میکردم الان چندتا از بچه قلدرهای مدرسه هستند که همیشه اذیتش میکنند بالاخره خارجیه و بدتر از همه ایرانی آسیاییه😑 ولی وقتی چهار پسر دوست داشتنی دوستتون رو دیدم که همین بچه‌ها قشر دانش آموزان رو تشکیل میدن و چقدر بچه‌های مودب و فوق العاده ای هستند و درکنار هم بدون هیچ خشونت و دعوایی کاملا در صلح باهم هستند و چقدر من از اینکه همدیگه رو با تفاوت‌هاشون پذیرفته بودن الگوی خیلی خوبی گرفتم و نظرم راجع به خیلی از اطرفیان تغییر کرد چون معمولا آدمی که مثل ما نیست رو هزار تا برچسب بهش میزنیم، و بچه‌های دوستان دیگه‌تون که اونها هم فوق العاده بودن تازه دختر و پسر در کنار هم خوش میگذروندند بدون اینکه پسرا بخوان دخترا رو اذیت کنند.

    🦋 درمورد خانواده‌ها فکر میکردم همه با روابط نادرست زندگی میکنند با بچه‌های افسرده، زندگیشون پر از مشکله و همیشه نگران قسطهای بانکی‌اند، با دیدن دوستان شما دیدم که نخیر کاملا برعکس، آنقدر پایبند بهم هستند و آنقدر با احترام درکنار هم زندگی میکنند چه بچه‌های فوق العاده‌ای رو تربیت کردند اگر اشتباه نکنم آقای ریک بودند که خودشون و همسرشون نظامی بودند ولی خانمشون بازنشسته شده بودند من فقط برام سوال بود اینا کی وقت کردند بچه‌ها رو تربیت کنند خیلی جالبه برام، کلا دوست دارم از شیوه‌ی تربیتیشون آگاه بشم.

    🦋 فکر میکردم کلا آدمهای بی روح و خشک و عصبی باشند ولی بارها و بارها در فایل‌های شما دیدم که به هر بهانه ای برای شاد بودن و رقصیدن استفاده میکنند و پیر و جوون و زن و مرد همه باهم در کنار هم خوش میگذرونند. کسی رو بخاطر سنش و یا جنسیتش از لذت بردن و شاد بودن محروم نمیکنند. در کشور ما آقایون و خانمایی که ۶۰ رو رد میکنند دیگ خودشون رو از کار افتاده هایی میدونن که همه چی ازشون گذشته دیگ و باید بشینند و منتظر مرگ باشند. آدمهایی که برای دوربین یک غریبه آنقدر شوق نشون میدهند و باانرژی برخورد میکنند، لبخند میزنند و دستی تکون میدهند ارتباط برقرار کردن باهاشون خیلی راحته و اصلا کسی از لبخند تو دچار سوتفاهم نمیشه. 😊

    🦋 دیدگاهم نسبت به پلیس‌ها این بود (با توجه به اخبار و فیلم) که پلیسهای آمریکا بی رحم و وحشی‌اند که فقط کافیه ازکنارشون رد شی تا با باتومشون بیفتن بجونت و انقدر بزننت که استخون دنده‌ات بشکنه. ولی تو فایل های شما دیدم که چقدر مهربونند و مدام در حال خدمت به مردم‌اند چند بار پلیس برای کمک و یا پرسش درمورد اینکه مشکلی پیش اومده یا نه اقدام کرده بود. الان دیگ پلیس های آمریکا رو مهربون و دوست داشتنی درک میکنم. 🙃

    🦋 از آمریکا که با توجه به فیلم‌ها فقط نیویورک و لس آنجلس و تگزاس رو درجریان بودم. شهرای شلوغ با ساختمونهای سر به فلک کشیده ک این مابین یه کوچه‌های بن بست تاریکی هست که خدانکنه از اونجا بخوای رد شی😱 که آدمهای مست و بی خانمان بیفتن سرت و هرچی داری ازت بگیرن و آخرم معلوم نیست زنده بمونی🙄. و با توجه به فیلم های وسترنی ک دیده بودم تصورم از آمریکا یه کشور بی آب و علف و خشک بود که همیشه هم خارهای صحرایی با باد جابجا میشدند🏜 من اصلا باورم نمیشد که آمریکا اینقر سرسبز باشه و تا چشم کار میکنه آب باشه رودخونه و بارون و نعمت، وقتی تو جاده هستین تا چشم کار میکنه درخت است و سبزه، هوا که همیشه تمیز و بارونی، انگار خدا ابرها رو مامور کرده که فقط تو خاک آمریکا ببارند. هرجا میری نعمته و نعمت. چه شهر تمیزی چه جاده های تمیز و صاف بدون چاله چوله و خرابی آسفالت و خط کشی های پررنگ و منظم ینی روغن بریزه کف جاده میشه جمعش کرد بس که تمیزه😁. شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند من مردم آمریکارو مردم قدردان و سپاسگزاری دیدم که برای امر شکرگزاری آنقدر ارزش قائل هستند که روزی بنام روز شکرگزاری دارند و اون روز رو جشن میگیرند. انسان های شریفی مثل لَری، همسایه های بینظیرتون که به همسایه جدید خوش آمد میگویند و براشون کوکی میارن.

    🐭 چقدر مهربونند چقدر خوشروند..وقتی دوربین رو میبینند حتی اگر اون لحظه تو فکر باشند همون لحظه لبخند میزنند و دستی تکون میدن.یا وقتی توی استیت پارک شما و مایک باهم شرط گذاشته بودید برای تلفظ یک کلمه و اون آدمها چقدر با محبت با شما برخورد کردند و شما رو به جمع خودشون دعوت کردند..چقدر راحت اعتماد میکردند به آدما و اون خانمی که با مادرشون قصد خرید آر وی و مسافرت رو داشتند چقدر راحت اعتماد کردند و شما رو به خونشون دعوت کردند. 😍

    فقط میتونم بگم دیدگاه من راجع به مردم آمریکا زمین تا آسمون عوض شده. الان هر آدم خارجی خوبی ببینم میگم لابد آمریکاییه. و من با طرح این مسابقه معنای واقعی کنترل  ورودی های ذهن رو درک کردم. اینکه این ورودی‌ها به مرور زمان چ تغییرات بزرگی رو ایجاد میکنند.

    سپاسگزارم ❤🌺🌿🌴🤗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2271 روز

    به نام خداوند مهربانی ها

    سلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان ، استاد عزیزم و خانم شایسته محترم

    من با اجازه‌ی شما می خواهم در مورد گزینه سومی بنویسم

    بعد از دیدن این سریال ها نگاهم نسبت به جهان اطرافم بسیار بسیار متحول شده و انصافاً خیلی زیبایی ها رو بیشتر می بینم

    این روز ها من از تماشا کردن طلوع و غروب خورشید بی نهایت لذت می برم

    از تماشا کردن ابرهای آبرنگی یا پفکی لذت می برم

    از تلئلو نور طلایی خورشید در تایم طلایی (نیم ساعت قبل از طلوع و بعد از غروب خورشید) روی ابرها روی آسمون که گاهی وقتا به زنگ نارنجی ، زرد یا قرمز یا حتی صورتی در میاد ، از تابش نور خورشید در گلدن تایم بر روی کوه ها و درخت ها و کلا زیبایی های طبیعت بی نهایت لذت می برم

    گاهی وقت ها وقتی در تایم طلایی بیرونم همینجوری این نقاشی های خداوند رو که می بینم درخت ها رو که می بینم ، مخصوصاً در فصل پاییز که درخت ها بی نهایت زیبا تر هم میشن اشکم از خوشحالی در میاد و با گریه میگم خدایا شکرت ، عظمتت رو شکر ، آخه تو چقدر زیبایی عشقم

    این روز ها خیلی بیشتر برگشتم به خود درونم و هر موقعی که تو پارک باشم یا خیابون و هدفم پیاده روی و لذت بردن باشه ، اجازه می دهم کودک درونم شیطنت کنه و اصلا سعی می کنم مردم رو نبینم ، مثلا وقتی یه گربه‌ی خوشگل و شجاع می بینم :))) که اومده پیشم قشنگ پنج ده دقیقه نوازشش می کنم و مراقبه می کنم و این لذت رو از خودم محروم نمی‌کنم ، گاهی وقتا چندین و چند دقیقه بازی کردن پرنده ها و شاپرک ها و‌ پروانه ها رو توی پارک می بینم حتی باهاشون حرف میزنم و صدای زیباشون و چهره‌ی زیباشون رو تحسین می کنم ، به خدا می فهمن ها … وقتی با محبت و عشق باهاشون حرف میرنم ، بیشتر نزدیک میشن بهم و سعی می کنند بیشتر زیبایی هاشون رو بهم نشون بدهند

    بارها تجربه هایی اینچنین داشتم

    این تغییرات همش به واسطه‌ی مشاهده‌ی این سریال ها اتفاقات افتاده ها:)) جهت یادآوری عرض کردم که در جریان باشید دارم در مورد تغییرات صحبت می کنم، بدونید این تغییرات ریشه هایش از کجا در من شکل گرفته

    این روز ها بچه های کوچیک رابطه‌ام خیلی قشنگ شده ، گاهی وقتا از کنارشون رد میشم بهشون لبخند میزنم ، براشون دست تکون می دهم گاهی وقتا می بینم چقدر قشنگ داره با دوچرخه یا اسکیت حرکت می کنه حرفای مثبت میزنم ، مثلا: دمت گرم این حرکتت رو خیلی دوست داشتم یا این کار رو خیلی خوب انجام دادی و بعد با چشمام می بینم که اون بچه چقدر خوشحال میشه و چشم هایش برق میزنه ، این کار خیلی بهم حس خوبی میده:))

    این روز ها با آدم ها خیلی بیشتر در صلح قرار گرفتم و دیگه نمی خواهم به زور تغییرشون بدهم

    امروز رفته بوستان علوی قم

    دیدم تو یه بخشی از پارک اومدن ایستگاه صلواتی زدن و روضه پخش می کنند و نذری می دهند

    حدودا یک دقیقه در ذهنم افکار نامناسب اومد که ای بابا اینجا هم دست از سرم بر نمیدارن :)) آخه اومده بودم این پارک جنگلی که از فضای شهری و عزاداری دور باشم!!

    ولی خیلی سریع در عرض یک دقیقه به خودم اومدم

    شروع کردم با خودم گفتگوی مثبت داشتن

    رفتم تو لاین اصلی پیاده روی بوستان

    یه صحنه‌ای دیدم دقیقااااا مثل پارک ملت تهران که هفته پیش دیدم

    عوامل بوستان، یک عاااالم برگ های پاییزی آورده بودن ریخته بودن اینجا و یه لاین پیاده روی زیبا با برگ های پاییزی برای مردم درست کردن بودن

    خیلییییی صحنه‌ی زیبایی بود، ملت حالشون بیییی نظیر بود‌

    چند تا ذوج روی صندلی ها نشسته بودن عاشقانه هم دیگه رو بغل کرده بودن و داشتن کیف می کردن:)))

    یه دخمل خیلی نازه هفت هشت ساله اومده نشسته بود اون وسط یه سفره‌ی یلدا هم جلوش پهن بود، مامانش و خواهر بزرگش هم یه کمی اونورتر ایستاده بودن

    یه خانم عکاس هم داشت با دوربین حرفه‌ای ازش عکاسی می کرد

    اینقدرررر این صحنه بهم حس خوب داد که با کلمات نمی توانم توصیفش کنم واقعاً یه صحنه‌ی بهشتی بود

    چند تا بچه داشتن با ذوق و شوقی وصف ناپذیر برگ ها رو جمع می کردن و می ریختن بالا تو‌ آسمون پخش بشه و بریزه روی سرشون :)) (چقدر بچه ها فوق‌العاده هستن، انرژیشون پاک و الهی هستش)

    یه سری ذوج و آدم های مجرد هم داشتن تو همین لاین روی خش خش برگ ها پیاده روی می کردن و لذت می بردن

    خلاصه من این همه زیبایی رو دیدم و بعد همینجوری داشتم می گفتم چقدر خوبه این آزادی، چقدر خوبه هر کسی آزادانه می توانه کاری که دوست داره رو انجام بده و به این شکل خیلی احساس خوبی در خودم ایجاد کردم و دیگه از دیدن اون بنده های خدای عزادار یا شنیدن صدای مداحی هاشون از دور هم حس بدی نداشتم

    استاد جان من پس از دیدن این سریال ها و مخصوصاً پس از چندین بار دیدن فایل های بررسی حجاب در قرآن خیلی خیلی احساس گناهم کمتر شده و بی نهایت به خودم آسان گیر شدم و با اینکه در حال حاضر وارد رابطه‌ی عاشقانه نشدم (دارم کم و بیش باورهای مناسب در این زمینه هم می‌سازم و هر موقع هم الگو ببینم آگاهنه فقط تحسین می‌کنم) خیلی راحت تر با خانم ها ارتباط می گیرم

    اصلاً به عنوان تمرین جلسه‌‌ی نه دوره‌ی عزت نفس (تمرین درخواست) میرم یه سوال کوچیک مثلا این مسیر رو چطوری باید برم یا فلان مغازه کجاست؟

    مخصوصاً میرم پیش یه خانم یا چند تا خانم که جمعشون کاملاً خانومانه است

    چون می خواهم ترس هایم بریزه و راحت تر بتوانم با خانم ها ارتباط بگیرم

    خلاصه تغییراتم خیلی خوب و مثبت بوده

    فعلاً باید برم اگه دوباره بهم الهام شد میام از تغییرات دیگه ای هم که با توجه به دیدن سریال ها داشتم در همین صفحه می نویسم

    عاشقتونم بی نهایت

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه به سمت زیبایی های بیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    مهدیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد و استادیار عزیزم و همه ی دوستانم

    من پیش فرض های ذهنی چندان نامناسبی راجع به امریکا در کودکی ندارم چون پدرم اخبار بی بی سی گوش میداد و اخبار ایران رو مخصوصا راجع به امریکا اصلا قبول نداشت ولی یکسری محدود پیش فرض تو ذهنم هست که فکر میکنم تو مدرسه در ذهنم شکل گرفته و در ادامه میگم.

    در مورد بنیان خانواده من فکر نمیکردم که در این حد مردم امریکا با خانواده تفریح کنن و وقت بگذرونند یا حتی هر خانواده(مثل خانواده راین) انقدر بچه داشته باشن و زندگیشون اینجوری با بچه خوب بگذره و پدر مادر خانواده مثل تازه نامزد کرده ها با هم رفتار کنند و برای یه ماگ گمشده خانم برن وقت بذارن و تو مسافرت بچه ها رو بذارن و برن فروشگاه ماگ بخرن.

    در مورد طبیعت ذهنیتی نداشتم که به لطف سریال های شما الان تو ذهن من فقط درخت و آب و ابرهای گوگولی و خونه های زیبا و آسمون رنگارنگ هست و من حتی تو محل زندگیم که گرم و خشک هست زیبایی های این چنینی میبینم🥺

    در مورد آزادی های مشروع و نامشروع؛ من فکر نمیکردم که نوشیدنی های الکلی به افراد پایین تر از سنین قانونی فروخته نشه! و این افراد ممنوعیت استفاده داشته باشن ولی تو سریال تمرکز بر نکات مثبت که رفته بودید فروشگاه توضیح دادید و من اونجا بود که متوجه شدم این کشور اتفاقا قوانین درست و مدبرانه ای برای مردمش داره.

    یا اینکه تو سریال زندگی در بهشت دیدم یکسری فضاهایی هست که در خیابان های خارج شهر هست (اون قسمت که مردم با موتور ها و ماشین های هیولاشون میومدن و مغازه های سیگار فروشی و بارهای مختلفی کنار هم بود) برای تفریحات آخر هفته و این چنینی ، که مردمی که میخوان چنین تفریحاتی داشته باشن برن و خوش بگذرونن و اینکه مدبرانه با توجه به نیاز مردم چنین فضاهایی رو تعبیه کردند واقعا قابل تحسینه

    در مورد روابط اجتماعی از لبخند ها و سلام علیک هایی که بارهاااا و بارها تو سریال ها دیدم و انقدر فرکانس عالی دارند که من هم با دیدنشون بهشون لبخند میزدم و سر تکون میدادم و واقعا حس خوبی میگرفتم از این صفا و صمیمیت

    از تشکر کردن های همسایه هاتون برای تخم مرغ ها که عکس غذایی که باهاش درست کردن رو میفرستند و‌به این شیوه عالی سپاسگزاری میکنن

    یا خانم بورلی تو سفر امریکا شما رو با ذوق به دیدن باغچه و خونش دعوت میکنه و با عشق بهتون توضیح میده

    در مورد امنیت اجتماعی من توی سریال های شما دیدم که مردم تو فروشگاه ها، سفر ، ساحل ، پارک ، جشن های خیابونی و شلوغ چطور سرشون به کار و تفریح و لذت بردن خودشون گرمه و بدون راهنمایی و تذکر پلیس خودشون از راهی که باید رفت و آمد میکنن و خلاصه بدون حواشی در کنار هم زندگی میکنن

    انسان دوستی و نژاد پرستی

    فقط انسان دوستی دیدم مثل دعوت شدن شما به جشن مخصوص امریکایی ها در استیت پارک و شما که امریکایی نبودید!

    چیزی که من تو زندگی شما از خرید کردن و رستوران رفتن سفر کردن و… دیدم این بود که خیلی راحت و آسوده بدون کوچکترین حس تفاوت با بقیه در ارتباط بودید مثلا خیلی قشنگ تو سریال سفر به دور امریکا تو جشن خانواده کناریتون تو استیت پارک دعوت شدید و رفتید و لذت بردید یا توی خیلی دیگه از موارد ارتباطتون با بقیه ، من فقط حس یکی بودن و صلح و دوستی دیدم

    میزان آزادی های مذهبی؛ بارها دیدم که توی یک صحنه با حجاب و به اصلاح بی حجاب در کنار هم خرید میکنن تفریح میکنن لذت میبرن و‌ اصلا کاری به هم ندارن و انگار نه انگار فرد کناریشون کاملا متفاوت از نظر ظاهر و عقیده باهاشونه و اینم بگم که فکرشو نمیکردم انقدر راحت چنین افرادی با هم کنار بیان که حتی کوچکترین حس (چرا فلانی اینجوری میگرده) تو نگاه و رفتارشون نباشه!

    کیفیت کسب و کار…

    انبوهی از کیفیت ها تو مغزمه از سریالهای فوق العاده شما!

    اونجایی که رفته بودید تراکتور بخرید و مسئول نمایندگی چقدر به شما توضیح داد و وقت گذاشت و آخر سر تراکتوری که شما مدنظرتون بود رو نداشت اما گفت این چیزی که میخواین خیلی خوبه و آدرس چند نماینذگی رو روی برگه نوشت که برید از اونجاها تهیه کنید! یعنی طرف انقدررر مطمئنه از خودش و کیفیت کارش که نگران نیست اگه کسی ازش خرید نکنه مخصوصا کسی که بهش این همه توضیح داده و در اخر پرینت هم براتون گرفت😶

    یا جایی که رفته بودید تنور پیتزا بخرید و محصول به اون سنگینی رو‌ ارسال میکردن!

    یا پست کردن تخم مرغ به شرط چاقو😂 که حتما مرغ بشه با فلان نژاد و…

    یا جوجه بوقلمونایی که رفتید از پست گرفتید🥴

    اثاث کشی که تیم دو نفره با اون وسواس و دقت که همه چی رو با احتیاط کامل پک درست و حسابی میکردن و کلا اثاث کشی تو مغز من رفت سر جای مناسبش😁

    آمازون عزیز که همه چی داره و به استیت پارک ها هم ارسال میکنه

    فروشگاه های فوق العاده مثل ایکیا که میشه هرررر چی که دل تنگت میخواد توش پیدا کنی اونم با کیفیت و قیمت مناسب و تعداد زیاد این فروشگاه در سر تاسر کشور. و بسته بندی های پک شده و کم جا و اینکه خودت میای خونه وسیلت رو سر هم میکنی و حس خوب میگیری از سر هم کردنش

    صداقت مردم

    همون تیم دو نفره اثاث کشی که با اینکه ساعتی کار میکردن اما تند تند بدون توقف کارشون رو انجام میدادن و وقت حتی صرف غر زدن و سنگینه و سخته و… نمیکردن

    لری نازنین که وقتی شما مسافرت بودید بدون اینکه شما بدونید میومد به گوسفند و مرغاتون سر میزد غذا میداد

    من بارها تو تصاویر دیدم که همه خودشونن و کسی ادا در نمیاره و به کار و هدفی که داره میرسه و خودشو اذیت نمیکنه

    بله عزیزانم واقعا ، هم پیش فرض های قبلیم تغییر کرد هم پیش فرض های عالی و کمک کننده جدید تو ذهنم شکل گرفت❤️

    و در آخر دوست دارم شعری رو که خودم گفتم رو بیارم و امیدوارم از این طریق کمکی به دوستان نازنینم کرده باشم

    تو فقط باید بری سراغ دستگاه فرستندت

    فرکانست رو تنظیم کنی رو موج لذت

    هر کاری که انجام میدی؛ از شغلت و حتی نظافت

    خلاصه هر جا هستی فرمون رو ببری سمت لذت

    مگه قبلا نبود ماه و ابر و ستاره و درخت

    یا گرما و ناخواسته های سخت

    اما تو آگاهانه توجه کردی به نکات مثبت

    حتی توی تضادها تو با سماجت

    تایید کردی زیبایی ها رو با صداقت

    آفرین تو خوبی ها رو دادی شهادت

    ادامه دادی و تو با شجاعت

    رفتی به هر سمتی که میبره هدایت

    نتایج اومد و تو رسیدی به رضایت

    دنبالت اومد پول و ثروت

    پر شد ظرفت از نعمت

    آره تو فهمیدی که هستی تحت حمایت

    آفرین تو پیدا کردی قانون سعادت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    شهلا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1639 روز

    به نام خدا و سلام به استاد بزرگوار وخانم شایسته عزیز که از وجودش انرژی مثبت بشدت احساس میشه…من قبل از اینکه پیش فرض هامو بنویسم میخام از صمیم قلبم واز تمام وجودم از استاد تشکر کنم که بعد از ۱۰ سال زندگی سخت و عذاب آور با همسرم به محض آشنایی با شما از همان اولین فایل صوتی که گوش دادم تمام مشکلاتم از هر نظر به زیباترین و عاشقانه ترین زندگی تبدیل شد و من استاد نقاشی هستم و تقریبا دست به هر کاری زدم به بهترین شکل ممکن و درجه یک به ثمر نشسته ..الان چند وقته که تمام کار و زندگیم رو روی باور سازی گذاشتم ونشانه هاشو هم دیدم وبگم که من تنها از طریق فایلهای رایگان پیش رفتم و ارزو دارم که بتونم دورهاتون رو تهیه کنم ..من به هر کسی تو زندگیم که مشکلی داشت روبه رو شدم شما رو معرفی کردم…و انشاالله که در آخرت با پیامبران محشور شوید …

    ۱_من فکر میکردم که امریکا به شدت کثیفه و مردم کنار خیابانها دستشویی میکنن و این فرضیه بخاطر یکی از اقواممون که در امریکا زندگی میکند..والان مطمئنم که تمیزترین و مرتب ترین کشور دنیاست.

    ۲_من فکر میکردم که صورتشون پر از لکه و بسیار چاق هستن و این هم گفته اقواممون هست….ولی الان به فعال بودن و دوندگی که مردم کنار خیابان در سریال زندگی در بهشت انجام میدادن مطمئن شدم که بسیار به اندام و سلامتی توجه میکنن.و صورتشون خیلی صاف و بی لکه است.و چند درصد کمی از آنها اینگونه هستند.

    ۳_من فکر میکردم که با سیاه پوستان بشدت بد رفتاری میشه و این بخاطر فیلمهایی بود که می دیدم…ولی الان پی بردم که با سفید پوستان یکسان هستن..

    ۴_ من فکر میکردم که امریکا بشدت کارتون خواب دارد و این بخاطر دیدن اخبار بود ..ولی الان مطمئنم که ۹۵ درصد مردم در رفاه هستن .

    ۵_ من فکر میکردم همه چیز در امریکا گران است بخاطر فیلمها و اخبار.. ولی بعد از دیدن فایل خرید استاد از مزرعه ی توت فرنگی فهمیدم که قیمتها مناسب و درسته.

    ۶_ من فکر میکردم که مردم آمریکا بسیار بد اخلاق هستن بخاطر دیدن فیلم و اخبار …ولی الان مطمئنم که بهترین و خوش اخلاق ترین مردم دنیا هستن.

    ۷_ من فکر میکردم که امریکا کم آب و خشکه بخاطر دیدن فیلمها ولی الان مطمئنم که یکی از پر آب ترین کشور جهانه.

    ۸_من فکر میکردم که دزدان و سیاه پوستان به راحتی وارد خانه و مشغول دزدی میشوند بخاطر فیلمهایی که دیدم…ولی بعد از دیدن لایوو استاد درباره ی امریکا فهمیدم که بسیار به حریم شخصی هم احترام میگذارند.

    ۹_ من فکر میکردم که بچها اصلا به حریم خونه احترام نمیزارن بخاطر فیلمها ..ولی الان مطمئنم که بچها خیلی با ادب و آرام هستن.

    ۱۰_ من فکر میکردم که مادر خانواده بسیار بی رحمه و بچها پیش پرستارها بزرگ میشوند بخاطر دیدن فیلمها..ولی الان مطمئنم که مادر حتی جنیفر لوپز که یکی از خوانندگان و ثروتمندان آمریکاست بسیار با بچهای بازی و براشون وقت میگذارده و باهاشون مهربون.

    ۱۱_من فکر میکردم که زنان امریکا علاقه ای به بچه دار شدن ندارند بخاطر فیلمها ولی الان مطمئنم که بسیار بچه زا هستن مثل دختر ترامپ که با اینکه سیاست مدار هست ۳ فرزند به دنیا آورده.

    ۱۲_من فکر میکردم که ازدواج در امریکا اصلا پیش نمیاد و خانمها بسیار بی ارزش تر از آقایون هستند بخاطر یکی از دوستان که بهامریکا سفرکرده بود ولی با تحقیق کردن و دیدن فایلهای استاد مطمئن شدم که بانوان چقدر با ارزش و محترم هستند و حقوقشون کاملا برابر با آقایون هست.

    ۱۳_قبلا فکر میکردم که مردم آمریکا مدام همدیگر رو با اسلحه می‌کشند و کشتار خیابانی زیاد است .بخاطر دیدن اخبار و فیلمها ..ولی الان مطمئنم که یکی از امن ترین کشورهای جهان است.

    ۱۴_ من فکر میکردم که دولت تمام رفاه رو برای مردم فراهم میکند و مردم در حال خوش گذرانی و استراحت هستند بخاطر تعریف یکی از اقوام .ولی الان مطمئنم که تمام شرایط و رفاه از طریق مالیات خود مردم برای زیبا سازی و رفاه بیرون از خونه استفاده میشود.

    ۱۵_من فکر میکردم که مردم آمریکا بسیار درون گرا و خود خواه و گاهی افسرده هستند .بخاطر اخبار..ولی الان مطمئنم که خیلی بیشتر از مردم جهان، مهربون شاد و خنده رو هستند.

    ۱۶_ من فکر میکردم که امنیت مالی در امریکا بسیار کم است بخاطر دیدن فیلمها ولی دیدم که استاد جیتی اسکی رو کنار ساحل در جزیره ی گنج میگذارد و از آن دور میشود.

    ۱۷_من فکر میکردم که بیشتر مردم الکلی و معتاد هستند . بخاطر اخبار ..ولی الان فهمیدم که یکی از سالمترین مردم جهان هستند.

    ۱۸_من فکر میکردم که امار خودکشی و فرار از خانه بسیار زیاد است .بخاطر اخبار..ولی الان فهمیدم که اصلا یه همچین چیزی وجود خارجی ندارد .

    ۱۹_ من فکر میکردم که مردم آمریکا از ایرانیان متنفر هستند ..بخاطر اخبار..ولی الان فهمیدم که اصلا برای آنها مهم نیست چه برسد به اینکه متنفر باشند.

    ۲۰_من فکر میکردم که امریکا تنها مهاجران ثروتمند و یا تحصیل کرده میپذیرد . بخاطر شنیده ها ..ولی الان بخاطر دیده ها مطمئن شدم که همه جا خاک خداوند و سرزمین خداست و هیچ کس به غیر از او نمی تواند مالک زمین باشد ..بخاطر مهاجرت یکی از اقوام که ثروتمند نبود و تنها یک مدرک لیسانس داشت و الان بسیار از این کشور راضی و ثروتمند است. با تشکر فراوان از استاد و خانم شایسته و بعد همه ی مردم دنیاکه باعث گسترش جهان شدندو رفاه رو برای من حتی در این کشور زیبای ایران بوجود آوردند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    فروغ رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2046 روز

    سلام استاد عزیزم😍

    من یکی از باور هایی که قبلا داشتم یعنی قبل از سریال زندگی در بهشت

    این بود که فکر میکردم مردم آمریکا اصلا اهل تفریح نیستن همه ش تو هرج و مرج و شلوغی همه ش کار اصن براشون مهم نیست وقت بزارن و لذت ببرن که اونم باز از یه سری فیلم که دیده بودم و اخبار…

    بعد من دیدم داخل ویدیو های شما که البته میدونم دیگه فیلم نیست و واقعی خیلی کمکم کرد که راحت تر باور کنم

    داخل بهشت شما دارم میبینم که همه اتفاقا بر عکس هستن اولویت براشون لذتِ اینکه چیکار کنن با آسون ترین حالت لذت ببرن؟

    اینکه کلییییی وسیله کمپ دارن برای راحت تر بودن تفریحات شون

    اصن کلا عشق میکنن و اولویت زندگی شون تفریح و لذتِ

    مورد دیگه اینکه من یادمه همین دو سال پیش که مدرسه که باز بود و کلاس نهم بودم (سوم راهنمایی قدیم😂)میومدن وقت کلاس رو میگرفتن یا مثلا اگه یه معلمی نمیومد به جای اینکه بزارن ما آزاد باشیم( که باز معمولا یا میرقصیدیم یا حرف میزدیم) آدم میوردن که بشینه برامون بگه که حجاب باعث امنیت و بی حجابی امنیت تون رو میگیره

    بعد هم مثال میوردن که تو آمریکا دخترا راحت نمیتونن راه برن خیلی راحت بهشون تجاوز میشه اذیت میشن و اصن یه غولی تو ذهن من دیگه ساخته شده بود که دخترای آمریکا بدبخت و راحت نیستن و پسرای آمریکا یه حیوون بی رحمی هستن!

    بعد من میام سریال های شما رو میبینم که اصلا کاملا بخشی از‌ زندگیتون هست و چیزی هست که دارین هر لحظه ش رو زندگی میکنین

    تو سریال زندگی در بهشت یادمه یه قسمتی بود دخترا با بیکینی داشتن تو دریاچه شنا میکردن و پسرا هاهم با مایو و اصلا نه کسی ناراحت بود و نه کسی اذیت میشد و اصلا حرفی از اون چیزایی که من شنیده بودم نبود

    خیلی عادی بود براشون که اینطوریه و داشتن کلیییی هم لذت میبردن و آب بازی میکردن

    که منم یه خواسته برام ایجاد شد که بتونم اینطوری بگردم😍🥺

    از همین حرف ها هم من مرد های آمریکایی رو فردی خیانتکار میدونستم که نمیشه اعتماد کرد و زن و مرد به هم اعتماد ندارن باز از حرف هایی که تو مدرسه افراد رو میوردن که تو مغز ما کنن و یا تو کتاب های درسی و یا حتی فیلم های ایرانی که دیدم

    و باز ما اینجا چی داریم؟

    که خانم مریم عزیزم دارن با ریک که آشپزی میکنه باهم صحبت میکنن و به هم کمک میکنن و اصلا خبری از اون اتفاقای بد و بی اعتمادی نیست

    و درصورتی که هر دو این نفر متعهد هستن و خیلی راحت فارغ از هر چیزی دارن با هم آشپزی میکنن و هم رو تحسین میکنن

    و کلی احساس خوب به ما انتقال میکنن

    یا حتی یه قسمتی از سریال زندگی در بهشت بود که یک تعمیرکار آر وی اومده بود و مریم جان پیش ایشون ایستاده بود و استاد داخل خونه خواب بودن!

    اصلا همچین چیزی داخل ایران ما انجام دادیم؟ حداقل اطراف خودم همچین چیزی ندیده بودم

    حتی اینجا اطراف من خانم ها اگه همسر یا یک مرد داخل خونه شون باشه تعمیرکاری رو نمیارن!

    و بعد اونجا به قول معلمم بلاد کفر😂 یک خانم داره کنار تعمیرکار وایمیسته و آقا داخل خونه خوابه

    چیزی که حتی مثلا تو مدرسه ما میگفتن که خوب نیست نباید اینطوری باشه تو آمریکا امنیت و آرامش رو از زن ها گرفتن!

    اما واقعیت زندگی یک نفر داره نشون میده که میشه اینطوری هم باشه:))

    یه خاطره ای هم یادم اومد

    دوستم اومده بود خونه مون بعد مامانم داشت براش دعا و آرزو می‌کرد و بهش گفت ایشالا ببینمت داری میری آمریکا

    اونم گفت نهههه اونجا میزنن میکشن منو اسلحه آزاده😂😂

    و گفت یه جای دیگه برام دعا کنین

    و من و مامانم گفتیم اصلا چی؟ مگه میشه؟ اونجا به اون قشنگی😂❤ البته ب خودش نگفتیم دیگه

    و استاد تو فایل هم گفتین چیزی که به ما گفتن اینکه اگه برین خارج مثل افغان های اینجا میشیم!

    من اینو یادمه تو جمع های خانوادگی که یکی از یکی بدبخت تر بود می‌نشستند برای اینکه دلشون نسوزه نمیتونن برن میگفتن

    حالا کلا به کنار که چقدر اینجا افغان ها ارزش شون رو پایین آوردن تو ذهن ما

    بعد تو فایل های شما دارم میبینم چه خانواده هایی چه افرادی که آمریکایی هستن دارن با شما می‌گردن احترام میزارن و اصلا مثل یه فرد عادی

    باهاتون برخورد میکنن

    من همین هارو تونستیم شناسایی کنم و خیلی ممنون استاد که این فایل و این ایده رو گذاشتید و مشتاقانه منتظر کتاب تون هستم❤😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    عباس ابارقی گفته:
    مدت عضویت: 2456 روز

    سلام خدمت همه دوستان و عزیزانی که در مسیر خوشبختی قدم میزنند سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    خدا روشکر میکنم که در مدار دریافت این اگاهی ها و درکشون قرار گرفتم امیدوارم که بتونم هر روز از روز قبلم بهتر باشم و از لحظه به لحظه ی زندگیم لذت ببرم چیزی که به خاطرش پا به این دنیا گذاشتم

    استاد اول از همه میخام دستتون رو ببوسم وبینهایت ازتون تشکر کنم که اینقدر عاشقانه و مخلصانه به ما کمک میکنید تا ذهن خودمون رو بشناسیم و بتونیم برنامه ریزی های گدشته رو از ذهنمون پاک کنیم

    و به جاش بذر عشق بکاریم

    چیزی که اگر در گذشته میشنیدم بهش با تمصخر نگاه میکردم

    اگر در گذشته کسی به من میگفت که ما میتونیم عشق بورزیم واقعا میگفتم طرف دیوانست

    چون اون چیزی که توی ذهن من و شاید توی ذهن خیلیا بوده احساس تنفر ی بود که نسبت به غربی ها و به خصوص امریکایی ها داشتم

    ادمهایی که بی احساس ترین و وحشی ترین ادمهایی بودند که در دنیا وجود داشت

    حتی اونقدر ذهنم بسته بود و در اختیار ورودیهام بود که میگفتم مردم امریکا هم ادمهای کثیفی هستند چون دارند این همه جنایات بشری رو میبینند ولی سکوت کردند باید بلند بشوند و اعتراز کنند

    علت این نوع تفکر از اخباری میومد که صبح تا شب توی خونه ی ما پخش میشد

    بحثهای سیاسی که نقل محافل ومهمونی ها بود

    از شعار هایی که سر صف توی مدرسه میدادیم

    از درسهایی که توی کتابها مون میخوندیم

    و اینها همه پیش فرض های ذهنی ما رو شکل دادند

    و جهان باور ما رو به شکلهای مختلف به خودمون ثابت میکرد

    ما هم با خودمون میگیم اره ببین ما راست میگیم

    در صورت اینکه کل قضیه این نیست

    من فکر میکردم که همون جور شما گفتید استاد امریکا یه کشور صحرایی برهوت بدون اب و علف که همش توش درگیری و کشت و کشتاره

    ادمهای بی بند وبار که ازادند هر کاری رو بکنند فکر میکردم اصلا امنیتی وجود نداره ناموسی معنی نداره

    اینم بگم که در مورد ازادی این طرز فکر رو داشتم که ازادی یعنی بی بند و باری

    برای همین میگفتم بابا این چه وضعیه باید جلوی اون ادمهای فلان رو بگیرند ما اصلا ازادی نمیخایم

    از بس ذهنم محدود بود ازادی رو فقط در حجاب زنان میدونستم ازادی یعنی اینکه طرف لخت بگرده

    اینها همشون از تبلیغاتی که توی رسانه ها میشد و میشود میومد

    جالب اینجاست که ما هر چیزی که بهمون میگفتند

    رو میپذیرفتیم نمیدونم چرا فکر میکردیم که هر چیزی که توی تلویزیون ایران گفته میشه حقیقت هست

    و بقیه دارند دروغ میگند و میخاهند جمهوری اسلامی رو خرابش کنند

    بدون هیچ سندی میپذیرفتیم

    جالب تر اینجاست که این بحث های رسانه ای هیچ کمکی که به ما نمیکرد هیچ ما رو بد بخت تر هم میکرد

    در مورد پلیس های اونجا این فکر رو داشتم که تا دندان مسلح و خشن که سیاه پوستها و مسلمان ها از دستشون خلاصی ندارند

    سیاه پوستها رو ادم حساب نمیکنند و نژاد پرستند

    اگر زن محجبه ای رو ببینند حجابش رو به زور برمیدارند

    اگر کسی اعتراض کند سرش رو میکنند زیر اب

    تصویری که از پلیسهای امریکایی توی ذهنم بود لباسهای مشکی چهره های عبوس کلاه هایی با نقاب شیشه و سپر های شیشه ای چوب به دست و خلاصه اخرت فیلم …

    که واقعا شاید صد در صد این نگرش از تلوزیون وارد ذهنم میشد از فیلمها و اخبار..

    در مورد رابطه ی دختر و پسرها هم این فکر رو میکردم که رابطه ها پر از خیانت و سست هستند خانواده معنای خاصی ندارد و بچه ها رو اگر هم ناخاسته به دنیا بیاد رهاش میکنند و این بچه توی پرورشگاه بزرگ میشه

    در صورتیکه ما توی سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت دیدیم خانواده هایی با بچه های زیاد که چقدر شادند

    پدر و مادر هایی که عاشق بچه هاشونند

    چقدر زندگی عاشقانه ای باهم دارند

    زن و شوهر هایی که عاشق هم هستند

    توی سفر به دور امریکا دیدیم که ادمهای متفاوت از جای جای دنیا در این کشور باهم زندگی میکنند

    ادمهایی رو توی پارک های ابی میدیدیم با فرهنگهای مختلف باپوشش های مختلف هر کسی هر جوری که خودش دوست داره میپوشه

    دیگران هم به چشم یه ادم غریبه بهش نگاه نمی کنند

    ما ایرانی دیدیم افغانی دیدیم فلسطینی پاکستانی کره ای چینی هندی و از همه جای دنیا ادمهایی رو دیدیم

    که فارغ از ملیت و نژادشون و دین و مذهبشون ازادانه و در صلح با هم زندگی میکردند

    ما پدر و مادر هایی رو دیدیم که تو پارک با بچه هاشون بازی میکردند

    پلیس هایی که مراقب شهروندها هستند پلیس هایی که اگر توی رود خانه بنزین تموم کردید میان و کمکتون میکنند

    پلیسهایی که کنار ماشینتون وایمیستند تا شما دسشویی کنید

    ادمهای مهمان نوازی که دعوتتون میکنند خونشون و چقدر خوشحال میشوند که دعوتشون رو قبول کنید

    چقدر ادمهای خوبی هستند که وقتی میفهمند ایرانی هستید از طریق دوربین سلام میکنند به ایرانیها

    اونجا کشت و کشتار نیست این همه ادم میان تماشای مسابقه در حالی که مشروب ازاد هست یک مورد بی احترامی نمیبینیم

    ادمهایی که وقتی ازشون سوالی میپرسی عاشقانه بهت جواب میدهند

    کشوری که سراسر سرسبزی و زیبایی هست

    چقدر پارک های بزرگی که توی سفر به دور امریکا رفتیم و دیدیم چقدر ادمهای خوبی دیدیم

    فروشنده هایی که توی جاهای مختلف دیدیم و چقدر خوش برخورد …

    ما امیش ها رو دیدیم که توی این کشور در صلح کامل با بقیه زندگی میکنند و مردمی که احترام میگذارند به روش زندگی دیگران

    حتی قانون دارند برای درشکه سوارها

    چقدر این مردم قانون مدارند

    چه زیبایی هایی که ندیدیم

    چقدر یاد گرفتیم که دیگران رو قضاوت نکنیم باهم مهربان باشیم

    اصلا اگر قبلا به من میگفتند که باید بروی امریکا زندگی کنی من حاضر بودم بمیرم ولی نروم امریکا

    ولی الان عاشق این کشور و مردمش شدم

    واین دیدگاه رو مدیون شما هستم که با جان ودل امریکای واقعی رو به ما نشون دادید

    ما توی زندگی در بهشت دیدیم که خانمهایی با پوششهای مختلف از ساحل لذت میبرند

    هیچ کس به اونها برچسب نمیزنه هیچ کس مزاحمت ایجاد نمیکنه

    همه دارند از خودشون لذت میبرند

    چقدر این صلح درونیشون رو دوست دارم چقدر تحسینشون میکنم

    خدارو شکر میکنم که به جایی رسیدم که هر چیزی رو از هر کسی قبول نکنم

    تاقل کنم

    دوست دارم از همینجا شروع کنم پیش فرضهای ذهنیم رو در مورد شهرها و استانهای مختلف کشورم برطرف کنم

    استاد بازهم سپاسگذارتونم که کمک میکنید که ما بهتر زندگی کنیم

    عاشق همتونم❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    زهره محمودی گفته:
    مدت عضویت: 2889 روز

    سلام به همگی

    استاد عزیزم و خانم شایسته نازنینم خیلی متشکرم برای این دو سریال عالی و فوق العاده و مسیر هدایتی که فراهم کردند .

    نظر من راجع به آمریکا قبل از دیدن سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت در ابعاد مختلف ؛

    🌹 در زمینه هایی درست فکر میکردم مثل این که من می دونستم جایگاه آمریکا در زمینه علم و تکنولوژی و هنر و سینما…. ، جایگاه اول جهان است. اکثر جوایز نوبل رو در زمینه‌های مختلف علمی از دانشگاه‌های آمریکا برنده میشوند. پیشتازان تکنولوژی و فناوری آمریکایی هستند و….تفاوتی که برای من در این زمینه ایجاد شد این بود که من دلیل این موفقیت ها را متوجه شدم . دیدم که اینجا سرزمینی است که با ایمان مهاجران ساخته شده و در واقع انرژی جمعی ناشی از ایمان برای بهبود است که منجر به این نتایج شده .

    🌹اما در زمینه هایی که نظر من رو این دو سریال به طور کلی متحول کردن مربوط میشه به زمینه های انسانی و فرهنگی . من از کودکی شنیده بودیم که دنیای غرب خالی از معنویت هست و سرشار از آدم های افسرده و بدون اعتنا به انسانیت و بدون مهر و عواطف انسانی . از اخبار و مدرسه و سخنرانی و ….دائم شنیده بودیم آمریکا غرق است در ناامنی و نژادپرستی ….گرچه من از لحاظ سیاسی به تدریج بر دروغ بودن این ادعاها واقف شده بودم ولی انگار در گوشه های ذهنم نشسته بودند . 🌹توی این سریال ها دیدم که چقدر این مردم سرشار از شور زندگی هستند ، سرشار از عشق و مهر هستند. مثلا اینکه آدم ها به طور طبیعی وقتی آدم دیگری که ممکنه همسایه یا کاملا غریبه باشه رو می‌بینند ، حتماً باید بهش لبخند بزنند و سلام کنند. حتی اینکه مثلاً باید به همسایه جدید خوشامدگویی کنند و هدیه کوچک براش ببرند. چقدر آماده کمک کردن به دیگری هستند .چقدر راحت میگیرن و ذهن شون ساده است، نمیگن چرا داره از من فیلم میگیره؟! اینکه این آدم ها براشون شادی اصالت داره و از هر فرصتی برای سرخوشی و تفریح استفاده میکنند .

    چقدر زندگی و مهمونی رو ساده می‌گیرند . نه اینکه از قبل و بعد مهمونی مخصوصا زن خونه به سختی و مشقت باشه .

    در زمینه امنیت دیدم چقدر جالب خونه ها بدون حصار ، پنجره ها بدون نرده ! پلیس موجودی هست که با دیدنش احساس امنیت میکنی . یادمه خانم شایسته یکجا وایساده بود که اینترنت استفاده کنه ، پلیس اومد پرسید مشکلی دارید ، میتونم کمکتون کنم ؟

    در زمینه سیاهپوست ها ، از فیلم های منتخب ! فکر میکردم قشر فقیر و بیچاره هستند و کثیف و معتاد . ولی همسایه استاد رو دیدم که چقدر شیک و پولدار بود و گاراژ خونش از تمیزی و مرتبی دیوانه کننده بود ‌ .

    وای گفتم تمیزی و مرتبی ! چقدر این ملت تمیز هستند! آشغال ندیدم توی خیابون ، حتی چمن زده نشده ، حتی برگ درخت ریخته شده و جمع نشده . یک قسمت بود خانم شایسته فیلم گرفت از دستشویی توراهی ! چی بود….از دستشویی هتل پنج ستاره شیک تر و تمییز تر . واقعا النظافه من الایمان !

    همیشه شنیده بودم بیچاره آمریکایی ها و هر کی می‌ره آمریکا ! مجبورند اینقدر کارکنند که هیچی از زندگی نمی‌فهمند. توی این سریال ها دیدم در زمینه کار کردن یک تفاوت خیلی بنیادی نگرشی وجود داره بین ما و اونها. اینکه چقدر برای مردم آمریکا کار کردن یک اصالتی داره، لذتی داره و اصلاً بخشی از هویت خودشان را با کار کردن می بینند. توی این سریال ها دیدم آدم ها کارهای مختلف انجام میدهند چقدر احساس رضایت دارند ، چقدر با تمام وجود عشق میورزند به کارشون . انگار کرامت انسانی توی پایین ترین رتبه های شغلی هم رعایت شده که این آدم ها راضی هستند . شاید بخشی هم ناشی از امید هست . آدم ها در هر شغلی می‌دونند که پیشرفت می کنند ، میتونن ماشین و خونه بخرن با کار کردن ادامه دار و ….

    در زمینه پوشش و ….دائم گفته بودن این بیچاره ها ولنگاری فرهنگی😀😀😀 دارند و درگیر مسائل جنسی هستند . در حالیکه توی جامعه آزاد و طبیعی همه چیز جایگاه طبیعی خودش رو داره و حالت عقده ، عطش کاذب ویا خوددرگیری وسواس گونه هم پیدا نمیکنه.

    یک نکته دیگر هم اینکه گزارشگران صدام سیما مستقر در نیویورک 😉 مصاحبه میکردن که مردم آمریکا ناراضی هستند ، مردم از سیاست های جنگ افروزانه دولت خسته شدند و….توی این سریال ها دیدم که اولا چقدر مردم در اثر ثبات جامعه ، کمتر درگیر و نگران مسائل مختلف هستند و نکته دیگری که وجود داره اینکه چقدر مردم حقیقا عاشق کشورشون هستند و چقدر انسجام ملی وجود داره . بدون هیچ سازمان تبلیغاتی یک عالمه پرچم کشور به همه جا وصله . مردم تیکه کلامشون «گاد بلس امریکا » ست . در حالیکه به ما گفته بودن اینها دویست سال هست کشور شدند نه اصالتی دارند نه هویت ملی ..

    چقدر از آهنگ های زیبایی که با این تم در سریال سفر به دور آمریکا وجود داشت ، لذت بردم

    God bless America….

    It is God’s country ….

    چقدر هم خدا و معنویت حقیقی وجود داره .

    من با دیدن این سریال ها نکات مثبت آمریکا رو از منابع دیگه هم دریافت کردم . مثلاً در زمینه معنویت دیدم که چقدر همیشه کتاب‌هایی که ناشی از معنویت خواهی هست در صدر پرفروش های نیویورک تایمز هست.

    وقتی همه اینها در کنار هم میزاریم می‌بینیم که چقدر طبیعی است و طبق قانون واضح! که باید این کشور بهترین کشور جهان باشد و باید در همه چیز سرآمد باشد .

    واقعا مصداق پاسخ خداوند به مومنان مهاجر و مجاهد هست ، ثروت و برکتی که در این کشور وجود داره

    چقدر طبیعت متنوع هست . چقدر آزادی به معنی واقعی کلمه وجود داره . چقدر میتونی انتخاب کنی حقیقتا . حتی هر نوع طبیعت و آب و هوایی که بخوای همش هست ! وای از آبی که می‌جوشد از زمین و می‌بارد از آسمان!

    🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    در این قسمت به این توجه کردم که خود استاد عباس منش همیشه میگن و عملشون رو هم در همین راستا بوده ؛ که ما برای اینکه به سمت خواسته هامون هدایت بشیم باید در در اشتیاق به آنچه میخواهیم باشیم نه در تنفر از آنچه نمیخواهیم! بنابراین اینجا یک تمرین عملی شخصی بقول خانم شایسته برای خودم گذاشتم و گفتم بخاطر هر آنچه که اون جامعه و اون مردم رو تحسین میکنم ، خودم به همون شیوه عمل کنم تا آنجا که میتوانم . یعنی اگر میگم با آدم های غریب هم خوشرو بودن، خودم همینطور باشم. اگر میگم پر انرژی و شاد و فعال بودن ، خودم همینطور باشم . …..

    ,🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

    نکته آخر : راجع به کتابی که استاد گفتن میخوام بنویسم خیلی ذوق زده هستم و مطمئنم عالی خواهد بود . من به خودم گفتم حتما یکی از مهمترین فصل‌های این کتاب راجع به پیش فرض های مذهبی ماست. چیزی که از مذهب به عنوان پیش‌فرض به ذهن ما داده میشه و به شدت برای ما محدود کننده است. با زیر فصل های مثل احساس گناه ؛ مصلحت خداوند ؛خداوند سختی و رنج را برای ما می خواد ؛ خداوند بلاها می آورد و ….

    🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سهند تبیانی گفته:
    مدت عضویت: 3899 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان که با عشق این سریال های زیبا رو آماده کردن و چقدر تاثیرات فوق العاده ای رو در زندگی من گذاشتن

    قبل از هر چیزی دوست دارم یک توضیح مختصری در مورد شرایط خودم و خواسته مهاجرت خودم رو توضیح بدم. من از دوران کودکی همیشه عاشق این بودم که مهاجرت کنم از ایران و تو یک کشور خارجی زندگی کنم حتی من از اول ابتدایی توی دفترهام همیشه اعداد رو به انگلیسی می نوشتم و به دلیل این خواسته زیاد پیگیر ماجراها و اتفاقات خارج از ایران بودم اما خوب 15-20 سال پیش اینترنت به شکل الان نبود و اطلاعاتی که من دریافت می کردم بیشتر از طریق فیلم ها بود و یا از طریق مجلاتی که می خوندم، چون من عاشق ماشین بودم و مجلات مختلفی رو در این زمینه می خوندم به دلیل اینکه برخی از نویسنده های مجلات گزارش های خودشون رو در خارج از ایران تهیه می کردن اطلاعاتی که داشتم از این طریق و چند نفر از اقوامی بودن که خارج از ایران زندگی می کردن و من به شدت پیگیر کوچکترین مورد و نکته در مورد اونها بودم.

    اولین ذهنیت من در مورد امریکا به دلیل شنیده هام از جامعه و مخصوصا پدر خودم این بود که امریکا فقط طالب افراد نخبه هست و اگر تو یک آدم خیلی خاص باشی و یک اختراعی انجام بدی و یک حرکت خیلی خفنی زده باشی می تونی بری امریکا در صورتی که اصلا اینطور نبود و الان که نگاه می کنم خیلی از دوستان و اطرافیان من که مهاجرت کردن به امریکا اصلا آدم های خاصی نبودن.

    ذهنیت بعدی من در مورد امریکا بر می گرده به یکی از نویسنده های همین مجلات خودرویی که توی سانفرانسیسکو زندگی می کرد و اکثرا گزارشات جالبی در مورد فرهنگ رانندگی و رفتار خودرویی مردم و همچنین مقاله های زیادی از خودروهای لوکس و گران امریکا که اتفاقا اکثرا هم مالکان ایرانی داشتن تهیه می کرد و همین باعث شده بود که اولا بدونم چقدر مردم عادت های جالبی در مورد رانندگی دارن و چه امکاناتی براشون فراهم شده و اینکه چقدر خوبه که این همه ماشین گرون و لوکس توی امریکا وجود داره و کلی ایرانی هم هستن که سوارشون می شن و همین باعث شد که بخوام من هم توی کالیفرنیا زندگی کنم.

    اما همه ذهنیت ها از وقتی که یک از دوستان نزدیکم که تو 18 سالگی مهاجرت کرد به امریکا خیلی تغییر کردن. چون با این دوستم زیاد در ارتباط بودم و از وقتی که اون رفت اسکایپ هم وجود داشت خیلی وقتا می شد که ساعت ها با هم صحبت می کردیم. این نکته رو هم بگم که این دوست من چون شهروند امریکایی بود هر سال تابستون ها برای مسافرت می رفتن امریکا و یک شخصی نبود که بگم برای اولین بار رفته امریکا و به همین دلیل حرفاش خیلی برام سندیت داشت و قبولشون می کردم. جالبتر اینکه دوستم دقیقا رفت به دانشگاهی که 20 دقیقه خارج از شهر سانفرانسیسکو بود و تقریبا چهار سال اونجا زندگی کرد و هر دفعه که باهاش صحبت می کردم تمرکزش فقط روی مشکلات و ایرادها و بدی های امریکا و خصوصا اون شهر بود. حتی همیشه می گفت که درسم تموم بشه بر میگردم و ترکیه زندگی می کنم چون نمی تونم با فرهنگ مردم اینجا کنار بیام اینها آدمهای چندان جالبی نیستن. اینجا حمل سلاح آزاده و احساس نامنی داره و هیشکی باهات کاری نداره مخصوصا به خاطر ایرانی بودن بهت محل نمی ذارن یا اینکه سانفرانسیسکو خیلی شهر کثیف و نامناسبی هست کلی آدم مست تو خیابون میبینم که این حرف ها کاملا در تضاد با اطلاعات قبلی من بود و همین ها باعث شدن که من کلا از امریکا یک ذهنیت بدی داشته باشم و می گفتم که من میرم کانادا و دیگه امریکا رو نمی خوام.

    ذهنیت های دیگه ای که من از امریکا باز به واسطه چند تا از اقوام و دوستان دیگه هم که داشتم این بود که برای زندگی خوب داشتن باید همیشه کار کنی سرت شلوغ باشه و هر روز کلی تو ترافیک می مونیم و وقت سر خاروندن نداریم و فکر نکن که اگر بیای امریکا قراره زندگی راحتی داشته باشی. و اینکه آمریکایی ها مثل ما ایرانی ها با محبت نیستن و خیلی راحت همدیگرو ترک می کنند و اصلا پایبند به خانواده نیستن و برای همین هم ارتباط گرفتن با اونها خیلی سخته و زیاد با غربیه ها گرم نمی گیرند. حتی بیشتر فیلم های هالیوودی هم تو شهرهای شلوغی مثل نیویورک ضبط می شدن که فقط این فکر رو القا می کردن که زندگی توی امریکا فقط بدو بدو هست و همیشه باید در تلاش و تقلا باشی.

    تا اینکه سال 95 استاد مهاجرت کردن به امریکا و اولین علامت سوالی که در ذهن من شکل گرفت که اگر آمریکا جای نامناسبی هست چرا استاد مهاجرت کرده به امریکا ؟! در مدتی که چند تا از دورهای استاد تو امریکا ضبط می شد مخصوصا یادمه که از جلسه 8 به بعد دوره عشق و مودت بود که شما رفتین امریکا و اتفاقا در مورد وابستگی و رفتاری که از آدما تو امریکا میبینین گفتین و بعد فایل هایی که تو طبیعت آماده می شدن مخصوصا فایل ما خالق شرایط زندگی خود هستیم که توی ملک 60 هکتاری آمادش کردین و توی اون فایل از اینکه آمریکا چقدر آزادی داره اینکه می تونی هر مدل خونه و ماشینی داشته باشی، ملکی داشته باشی که توش بتونی شکار کنی، دریاچه داشته باشی (این دریاچه داشتن داخل ملک خودت از نظر من تقریبا امکانش غیر ممکن بود) و یه عالمه موارد دیگه کلی لامپ توی ذهن من روشن کرد و من دوباره شروع کردم یه نیم نگاهی به آمریکا انداختن ولی هنوزم می گفتم ونکوور کانادا بهتره.

    و بعد فایل های تمرکز بر نکات مثبت آماده شد و روی سایت قرار گرفت، فایل هایی که استاد هر از گاهی روی کانال تلگرام قرار می دادن و بعدشم دوره جهان بینی توحیدی که دیگه کاملا داشت ذهنیت من رو به چالش می کشید یا فایلی که استاد توی روز کریسمس جلوی برج داخل داون تاون تمپا تهیه کردین و من دیدم همه لباس تابستونی به تن دارن این جرقه رو زد که ببین جایی هست که اصلا زمستون نداره و می تونی همچین جایی زندگی کنی که همیشه آب و هوای عالی داشته باشه و سرسبزم هم باشه و از اون تاریخ من همیشه آب و هوای چند تا شهر فلوریدا رو زیر نظر دارم و میبینم جایی هست که تابستون خیلی گرم نمیشه و زمستونم هواش بهاری و این خواسته در من شکل گرفت که منم می خوام اونجا زندگی کنم و جوری که از سال 97 به خودم گفتم می خوام مهاجرت کنم به امریکا اما هنوز هم کلی ذهنیت منفی ته ذهنم بود و به همین دلیل همش در حد و اندازه حرف زدن بود.

    بعد از اون سریال سفر به دور امریکا شروع شد و اینجا بود که هر چی جلوتر می رفت من می دیدم امریکا دقیقا همون جایی هست که من می خوام، چقدر مردم آزادی دارن، هیشکی به هیشکی کاری نداره که هیچ، حتی چقدر به همدیگه وسبک متفاوت زندگی همدیگه احترام قائلند. توی فایل آمیشها وقتی دیدم تابلوی ایست رو توی اون منطقه به خاطر وجود آمیش ها تغییر دادن یا برای اسب های اونها سایه بان درست کردن تمام منطق های ذهنیم به هم ریخت که چقدر مردم برای فرهنگ های بقیه احترام قائل هستند.

    وقتی نشنال پارک اسموکی مانتن رو دیدم سرسبزی اونجا و منظرش رسما دیوانه ام کرد با خودم می گفتم مگه میشه امریکای کویری چنین طبیعتی داشته باشه. تا اون تاریخ فکر می کردم فقط فلوریدا سرسبزه و کالفرنیا که اونم آنچنان سرسبزی وسیعی نداره و اینکه شما از فلوریدا تا نیویورک مسیری که رفتین همیشه پر از جنگل بود استیت پارک هایی که وسط دل جنگل بودن و تا چشم کار می کرد سرسبزی دیوانه کننده بود و چقدر فضاهای عالی برای تفریح و لذت بردن شادی وجود داره که همیشه هم پر هستن و این مردم کلی زمان و فضا دارن تا از اینها استفاده کنند که کاملا برخلاف افکار من بود.

    جاهایی که می دیدم مردم با امکانات خیلی کم و ساده دارن بیشترین تفریح و شادی رو می کنن خیلی ذهنیتم عوض شد که ببین چقدر مردم شادن چقدر فرصت تفریح دارن اصلا اینطور نیست که زندگی مردم فقط بدو بدو باشه، وقتی از یک فواره و آب نمای داخل شهر این همه شادی و تفریح و لحظه خوب برای خودشون رقم می زنن یا اینکه توی پارک ها چندین روز رو توی چادر سر می کنند و همش دنبال شادی بیشتر هستند.

    یا اینکه چقدر افرادی هستند که به شما کمک می کنند توی استیت پارک ها کسی که اومد آنتن آر-وی رو برای اینترنت درست کرد یا پله آر-وی آماده کرد خانمی که شما رو نمی شناخت و دعوتتون کرد به خونه اش یا جشن 4ام جولای که همسایه های استیت پارک شما رو دعوتتون کردن قشنگ یخ های ذهنم رو آب می کرد که ببین این مردم چقدر مهربونن، چقدر بی توقع و بدون انتظار به همدیگه عشق می ورزند، حتی در مورد آدمهایی که نمیشناسند و تازه چند ساعته باهاشون آشنا شدن، چقدر ساده و بدون تجملات با همدیگه وقت می گذرونند و فقط به فکر لذت بردنن و اینکه کاری کنند به همه اونها خوش بگذره.

    رفتاری که فروشنده ها توی فروشگاها با شما داشتن ، جوری که غذا رو با عشق آماده می کردن و همیشه لبخند به لب داشتن، اون خانمی که توی نورث مارکت با عشق می گفت امروز روز فوق العاده ای برید و ازش لذت ببرین، راننده اوبری که می گفت توی احوال پرسی گفت حالم عالیه امروز واقعا روز محشری هست افرادی که توی چنین شغل هایی که از نظر هر کسی باید همیشه ناراضی و ناراحت باشن چنین حال خوبی رو دارند مدام این رو بهم یادآوری کردن و این باور رو ساختن که مردم امریکا برخلاف همه گفته ها خیلی مهربون و خونگرم هستن و خیلی زیاد با خودشون در صلح هستند و به دنبال این هستند که به همدیگه عشق بدن و حال خوب ایجاد کنند.

    یا بحث تمیزی شهرها حتی رست ایرایی که وسط راه ها بودن جوری تمیز و مرتب و عالی نگه داری می شدن که انگار همین الان افتتاح شدن و کاملا نو هستن ، شما از مرکز شهرهای زیادی فایل گرفتین که یکی از یک تمیزتر بودم و خود مردمم چقدر به نظافت اهمیت می دادن اتفاقا تو همین فایل 173 زندگی در بهشت وقتی مسابقه تموم شد دیدم همه دارن قوطی نوشدنی های خودشون رو جمع می کنند که ببرند و هم مردم و هم افرادی که مسئول تمیزکردن شهر هستن چقدر به این موضوع اهمیت می دن و این کاملا با گفته دوست من که مرکز شهرها معمولا کثیف و در هم برهمه مخالفت داره.

    مورد بعدی بحث خرید وسایل بود که دیدم شما هرجایی از امریکا باشه حتی توی مسافرت می تونی اینترنتی خرید کنی و به موقع وسایل بهت برسه حتی اینکه استاد توی پارادایس چه چیزهایی رو اینترنتی سفارش می ده و میارن و این کشور و بیزنس هاش چقدر زیرساخت های درستی دارن که هر خدماتی رو عالی ارائه بدن و برای هر کسی با هر سبک زندگی امکان زندگی راحت رو فراهم شده و هیچ محدودیتی برای انجام هیچ کاری نداری.

    در مورد خانواده و ارتباطی که با هم دارن وقتی خانم شایسته با مادر اون خانواده مصاحبه می کرد در مورد تربیت فرزنداش دیدم که چقدر فضای خانواده و نظارتی که روی تربیت بچه ها هست که در عین مستقل به بار آوردن بچه ها رابطه ی خیلی خوبی بین مادر و بچه ها وجود داره و اصلا اینطور نیست که به حال خودشون رها باشن و زندگی خیلی اصولی تری هم نسبت به ما ایرانیها دارند و یا اون 3 خانواده ای که اومده بودن و با اینکه جمعیت زیادی داشتن چقدر برای همه وظایف درستی تعیین شده بود و به همدیگه احترام می ذاشتن چیزی که شاید از نظر من باید کاملا متفاوت بود.

    اینکه آدمهایی که برای نصب و تعمیر موارد مختلف اومدن پارادایس و چقدر کارهایی اضافه بر سازمان و وظایفشون انجام دادن بدون اینکه ذره ای انتظار دریافت دستمزد بیشتر داشته باشن یا توی انجام وظیفه خودشون کم کاری کنند و این باور رو ایجاد کرد که این مردم چقدر افراد سالم و با وجدانی هستند و چقدر عاشق کمک کردن به همدیگه هستند.

    یا اون بازیکن تیم باکانیرز که وقتی شما رو دید اومد ماشینش رو به شما نشون داد از شما عکس گرفت و چقدر رفتار فوق العادی ای داشت با شما در صورتی که چنین رفتاری از یه آدمی که معروف هست شاید از نظر خیلیا چنین آدمی اصلا با بقیه گرم نمی گیره تفاوت داشت و کلی این باور که مردم آمریکا رفتار خوبی نسبت به غریبه ها ندارند رو توی ذهنم عوض کرد که یه شخصی که قهرمان ورزشی هست چنین رفتاری داره و اصلا اینطور نیست که کسی بخواد بهت بی محلی کنه.

    نکته خیلی جالب و در تایید قانون این هست که از وقتی که من تمرکزم رو گذاشتم روی این فایل ها و تایید نکات مثبتی که میبینم موارد خیلی مثبت تری از امریکا از جاهای مختلف بهم گفته میشه. مثلا یکی از دوستانم که 2 ساله مهاجرت کرده به امریکا و ساکن شیکاگو هست می گفت توی مترو من لباس رسمی پوسیده بودم و داشتم برای مصاحبه کاری می رفتم که یک نفر با صدای بلند گفت مثل اینکه یکی امروز مصاحبه کاری داره و کل آدمها شروع کردن به دست زدن و برام آرزوی موفقیت کردن یا اینکه تو شهری مثل شیکاگو که ازش به عنوان نامن ترین شهر امریکا یاد میشه می گفت من چیزی ندیدم درسته که بعضی محله ها افراد نامناسبی وجود دارن ولی اصلا به این شکل نیست که میگن اینجا تیراندازی و درگیری میشه، یا می گفت وقتی که اینترنت ایران قطع بود و من نمی تونستم با خاوادم تماس بگیرم همکارم رفته بود کلیسا برام دعا می کرد که هر چه زودتر بتونم با خانوادم صحبت کنم و یک همکار دیگه برام اشتراک اسکایپ خرید که بتون به صورت تلفنی به ایران زنگ بزنم.

    در نهایت واقعا نمی تونم میزان سپاسگزاریم از شما رو به خاطر تهیه این سریال ها و فایل ها اعلام کنم چون هر چی بگم کمه و این همه مطالب قشنگ آموزه های عالی که به رایگان در اختیارم قرار دادین و چه قدر خواسته های زیادی رو در من بیدار کرد که شاید روزی وجود نداشتن و یا هم ترمزهای شدیدی در مقابل اونها بود که رسیدن به اونها برام غیر ممکن بود و کلی از این باورهای اشتباه تا حدودی برطرف شدن و الان جوری شده که هر خبری می شنوم از امریکا فقط در مورد خوبی ها و نکات مثتبش هست و کلی باورهای مخربم رو کشف کردم که به محض رفع اونها خیلی راحت می تونم مهاجرت کنم به امریکا.

    از شما و خانم شایسته بی نهایت سپاسگزارم و از خداوند براتون شادی و عشق و سلامتی بیشتر می خوام و امیدوارم هرچه زودتر شما رو از نزدیک توی امریکا ببینم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    محسن آسوده گفته:
    مدت عضویت: 1998 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز

    و همه ی دوستانی که دارن این کامنت رو می خونن

    می خواستم طبق صحبت های استاد در قسمت 174 سریال زندگی در بهشت، بعضی از افکار پیش فرضی که با دیدن سریال های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت در ذهن خودم تغییر کرده رو با شما به اشتراک بزارم:

    1- اولین چیزی در ذهن من خیلی خیلی عجیب بود این بود که مثلا الآن مگه نباید همه توی امریکا با اسلحه صحبت کنند؟ چرا همدیگه رو تهدید نمی کنن؟ یعنی توی ایران به قول استاد ذهن ما رو شستشوی مغذی دادن که اصلاً صد و هشتاد درجه با واقعیت فرق می کنه. چون که می گفتند اونجا اسلحه آزاد و توی فوتبال هاشون هم از اسلحه برای تهدید استفاده می کنند و اگر کسی به حرف اون یکی گوش نکنه، طرف میتونه اون فرد رو با اسلحه بزنه و بازیشون اینجوریه. اما وقتی استاد یکی از فوتبال های آمریکایی رو رو می سایتشون قرار دادن، اصلا ذهن من داشت می گفت ببین انسان برای ضایع کردن یه انسان دیگه هر کاری می کنه حالا برای چی؟ برای اینکه یه جایی باهاش اختلاف نظر داره و حالا این در مورد ایران آمریکاست که ایران مثلاً چون امریکا تحریمش کرده، دست به هر کاری میزنه که اونو جلوی چشم مردم کشورش بد جلوه بده. حالا این جالب هست که همه ی کارهایی که باعث ضرر هر آدمی میشه از طرف خودش هست. مثل خدا که توی قرآن میگه هر کاری که بکنید به خودتون می کنید، چه خوب باشه چه بد. و ضرب المثل هرچه کنی به خود کنی – به نیک و بد به خود کنی. هم از قرآن گرفته شده. و اینجا هم الان ایران مثلا کشور مذهبی هست و مثلا روی حجاب خیلی حساس که فقط توی قم هست اونم تا یکی دو سال دیگه محو میشه و فقط خاطرش هست، میاد آمریکا که معمولا همه هرجوری که میخوان زندگی می کنند و بی حجاب هستند ( البته افراد با حجاب هم هستند ولی به مراتب کم) رو فیلم درست می کنه و توی اخبار ورسانه هاش همش میگه این غربی یا چقدر بی دینن حجاب دستور خدا رو رعایت نمی کنند و از این جور حرف ها که خودش هم توی بعضی هاش شک داره، و خلاصه میآید هر کاری می کنه که حالا آدم های بد حجاب اونجا رو خیلی خیلی بزرگ تر از چیزی که فکرش رو بکنید نشون میده ، حالا این فقط یه کارش هست.

    2- دومین پیش فرض اشتباهی که توی ذهن ما درست کرده و استاد هم بهون اشاره داشتن این هست که آمریکا یه بیابون خشک و بی آب و علف هست که همه برای یه قطره آب پوستشون کنده میشه و چقدر ها دارن روزانه از بی آبی اونجا می میرند وتلف میشن. در صورتی که وقتی استاد همچین مناظر سر سبزی رو از آمریکا برامون توی سایتشون به اشتراک گذاتن، من حیرت زده شدم. البته خودم هم چون با بحث گرافیک و اینها آشنا بودم، ذهن منطقی من می گفت که نه بابا اینا همه رو با پریمیر درست کرده، ولی یه ذره که گذشت دیدم آخه آدم اینهمه وقت نمی داره که به سرعت همچین ادیت هایی بکنه! خود هالیوود هم یه فیلم می خواد درست کنه، حد اقل یکسال یا شیش ماه وقت می بره، و کم کم ذهن منطقی من توی این قضیه ساکت شد. اما خود ایران تابستون هایی به شدت گرم، حالا الآن توی قم دما تا 43 درجه هم میره ظهر ها و زمستون هایی به شدت سرد، دمای زیر صفر یخبندون، میاد میگه آره آمیرکا یه جای بی آب و بی علف. همه اونجا دارن می میرن، هر کی بره اونجا درجا میمیره.

    3- سومین پیش فرض اشتباه ذهن من این بود که فکر می کردم چون میگن مرگ بر آمریکا، یعنی اون کشور بدترین کشور دنیا است که رئیس جمهورش داره همه ی دنیا رو اذیت می کنه و شکنجه می ده و از این جور صفت های آدم های ظالم، ولی در صورتی که از نظز من با این فیلم های استاد عباس منش که واقعاً من وقتی اونها رو می بینم تا چقدر وقت اوکیم و حالم خوبه که خدا چه مناظر زیبایی رو آفریده! خدا چجوری این دنیا رو برامون نقاشی کرده! واقعاً متعجب فقط محو مناظر میشم، برامون توی سایتشون می ذارن، آمریکا یکی از بهترین یا نه بهترین کشور دنیا به حساب میاد که حالا از نظر من قوانین محکمی که وضع می کنه خیلی حال کسی اگر سرپیچی کنه باید جریمه ی سنگینی رو بده. مثلا اگر کسی توی خیابون هاش آشغال بریزه باید چند ها دلار جریمه پرداخت کنه. و حالا چون من خیلی می ببینم که توی ایران آشغال ریختن توی خیابون هاش یه چیز عادی هست و یه مدل سطل آشغال سیار به حساب میاد، این رو گفتم. آخه هر جایی که یه رود آب داشته باشه، تقریباً میشه گفت کثیف ترین جای اون جاست و فکنم به راحتی یه خاور آشغال رو باید از اونجا جمع کنن تا بشه راه رفت.

    4- چهارمین پیش فرضی که به طور اشتباه توی ذهن ما ایجاد کردن این بود که آمریکا به جای بی در و پیکر که مثلا هر کسی یه نفر دیگه رو دوست داشته باشه براش گل ببره یا بهش هدیه بده، حالا اگر اون نفر جنس مخالف باشه، به ما گفتن که: الآن میدونی چی میشه؟ عذاب خدا نازل میشه به پاره آجر از آسمون نازل میه دقیقاً به طور دقیق روی سر تو، چرا همچین گناه حرامی کردی؟ برو منتظر مرگ باش. الان میمیری. تو از درگاه خدا رانده شدی با این کار پست و زشتت. تو دیگه یه انسانی هستی که خدا رحمتش رو نصیب تو نمیکنه. از من دور شو.

    اینجوری ذهن ما رو ساختن با باور های اشتباه، حالا چون اگر انسان گاهی نداشته باشه در مورد چیزی، اولین مطلبی که در مورد اون چیز میشنوه رو توی ذهن خودش به عنوان پیش فرض ثبت می کنه، اِاِ که این اینجوری! چقدر این اًمریکا بده. خدا ریششو نابود کنه. و اینجوری هشت که خیلی راحت من ایرانی یه چیز رو راحت قبول می کنم و اگر به گفته ی استاد ورودی های ذهنمون رو کنترل نکنیم، کم کم میریم تو در و دیوار، یه آدمی کیشیم با تعصب های فوق سنگین که برا تغییرش باید یک جهاد اکبر انجام داد. و به نظر من بهتره که از همون اول کار رو برای خودمون راحت کنیم و با کنترل کردن ورودی هامون، جلوی این باور ها رو بگیریم.

    امیدوارم که به همین نحوی که هست فایل های استاد عباس منش باشه و مخصوصاً. سریال زندگی در بهشت هم باشه که واقعاً آدم رو توی تعجب وا میداره که خدا چه چیز هایی آفریده.

    و در آخر گفتم شاید گفتنش بد نباشه، بنده 14 سالمه و این اولین کامنتم هست در سایت tasvirkhani.com امیدوارم مورد راهنمایی دوستان قرار گرفته باشم.

    به امید دیدار استاد عزیزم در پردایس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    آلا نصیری گفته:
    مدت عضویت: 2081 روز

    سلام میکنم خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته‌ی گل و دوستان عزیز سایت عباس منش🌹 ازتون تشکر می کنم به خاطر تهیه این فایل های با کیفیت و پر از محتوا و واقعاً هر روز با این سریال ها روزمو شروع میکنم، لذت می بریم، ازشون الهام میگیریم، نکات زیبا و خواسته های جدیدمو توی دفترم که اسمشو گذاشتم « نورا » می‌نویسم برای همین فعلاً فعالیتم کمه توی سایت🙂

    اول از هر چیز من کاملاً با مهاجرت مشکل داشتم و توی ذهنم این بود فقط برای سفر خوبه برم خارج از کشور و حتی شهرهای دیگه ایران بر اساس حرف مادرم می‌گفتم «سنگ جای خودش سنگینه!» (البته این ضرب المثل کوردی هست نمی‌دونم دقیقاً معادل فارسی یش چی میشه) اساس این ضرب المثل این بود که اری آدم فقط توی شهر و کشور خودش می‌تونه پیشرفت کنه و خانواده تشکیل بده (هر چند بحث تشکیل خانواده میگن فامیل باید باشه یا تهش هم شهری😂) و این محدودیت دید باعث شده بود حتی خیلی کم سفر کنیم و اوج تفریح مون رفتن به اطراف شهرمون بود، منم که عاشق تجربه کردن اتفاقات متفاوت و ارتباط برقرار کردن با آدم های متفاوت بدم همیشه یه جنگی درونم بود که ای کاش من خارج به دنیا می آمدم تا بتونم این چیزا رو تجربه کنم😑 بعضی وقتا که به ذهنم خطور میکرد کدوم کشور خوبه برای زندگی کردن و تجربه چیزای جدید اکثراً کشورهای اروپایی میومد ذهنم و اصلا آمریکا از ذهنم خطور نمی‌کرد دلیلش هم ورودی هایی بود که از خانواده، فرهنگ، مدرسه شنیده بودم که اینجا همه چیزش بی در و پیکر همه اسلحه به دست خیابونا ول ول می چرخند بچه هاشون از سن خیلی کم شروع می‌کنن به سیگار کشیدن، مواد مخدر کشیدن، روابط نامشروع😐 همین میشه دیگه اگه آدم ذهن شو باز نذاره دو تا آدم متفاوت نبینه و دو جا سفر نره تهش این میشه، ولی خدارو شکر من با دیدن این دو تا سریال فوق العاده کلاً انقلاب شد توی ذهنم و دیدم به جهان و اطرافم، مثلاً توجه های من نسبت به زیبایی های این سریال باعث شد من با دوستام برم سفر به شهر زیبای زنجان قبل از این که برم برادرم مدام بهم میگفت گند ترین شهر ایرانه همشون چاقو کشن، همشون ترکن ترکا با کوردا دشمنن، دختری مواظب باش معتادت نکنن😕 در اون لحظه من به خودم گفتم اری راست میگه این نتیجه‌ی فرکانس های خودشه ولی نتیجه‌ی فرکانس های من می‌تونه متفاوت باشه و متفاوت هم بود و یکی از بهترین سفر های عمرم بود و واقعا مردم خیلی مهربان و خون گرمی بودن😍🤗

    من خودم به شخصه به خاطر جنسیتم فکر می‌کردم چون زنم حق ندارم یک سری چیزی های خیلی بدیهی رو تجربه کنم و چون آدم برونگرایی هستم برام عذاب آور بود خودمو کنترل کنم که خودم نباشم مثل خنده های بلند، رقصیدن، آواز خوندن یا حتی اون نوع پوششی که دوست داشتم اون جوری باشم خیلی خودمو محدود کردم ولی وقتی قسمت های این سریال های فوق‌ العاده رو می‌دیدم مدام من رو هل میداد که خودم باشم بدون این که برام مهم باشه اطرافیان چی بهم میگن و بدون این که خودم خودم رو قضاوت کنم و نزارم لذت ببرم از زندگی م، من از این سریال های بی نظیر و بدون سانسور یاد گرفتم با خودم در صلح باشم، کوچکترین اتفاق رو بهانه ای بدونم که بخندم و برقصم حتی اگر مسابقه باشه!

    همیشه فکر میکردم اگه از فردی تعریف کنم در موردم فکر های بی خود می‌کنه اونم بخاطر تحقیر و تو سری خوردنا مون بود مثلاً وقتی توی باشگاه خانمی رو میدیم واقعا اندام و صورت زیبایی داره از ته دل دوست داشتم بهشون بگم ولی فکر میکردم اون خانم دوست نداره من بهش بگم شما خیلی زیبا هستین چون من چشمش میزنم یا مغرور میشه😑 ولی وقتی مردم آمریکا رو دیدم که چقدر راحت زیبایی ها رو تحسین می‌کنن و ازش لذت میبرن و رد میشن و میرن سراغ زیبایی بعدی منم اونا رو کردم الگو و تمرین کردم هر وقت هر زیبایی رو دیدم تحسین کنم و به اون فردم بگم! می‌دونی عکس العمل شون چیه اونا هم برام ذوق می‌کنن و خوشحال میشن و با من دوست میشن، الآن توی باشگاه هر خانم خوش اندامی میبینم بهش میگم اونم کلی برام ذوق می‌کنه و وقتی من دارم وزنه میزنم میان بهم میگن این جوری برو بهتر یا حتی با هم میریم کوه😊 یا وقتی بازار هستم وقتی خانمی رو میبینم که مانتوش خیلی خوش رنگه بهش میگم اونم خیلی ازم تشکر می‌کنه و آدرس مغازه رو بهم میده خیلی لذت میبرم از این داد و ستد عشق و در صلح بودن با خودمون❤️

    یکی دیگه از انقلاب های خیلی خوشگل و عالی برای من از این سریال و سبک زندگی مردم آمریکا این بود که اساس همه‌ی کار هاشون لذت بردن از انجام اون کاره و شاه کلید لذت بردن «راحت بودنه»، از چیدن وسایل توی خونه تا لباس پوشیدن شون، از سفر هاشون با RV تا مهمونی هاشون😍 کلاً نوع و سبک زندگی من تقسیم شده به قبل از دیدن سریالهای سفر به دوره آمریکا و زندگی در بهشت و بعد از دیدن سریالهای سفر به دوره آمریکا و زندگی در بهشت سبک زندگی من و گذاشتن ارزش ها برای زندگی کردن و لذت بردن از زندگیم کاملاً تغییر کرده😍

    استاد یکی از باحال ترین و شگفت انگیز ترین قسمت سریال زندگی در بهشت اون قسمت بود که شما ساحل بودین و از مردم فیلم می‌گرفتید اول اینکه این صحنه های مردم رو میدیم توی ساحل اینجوری با لباس زیر دارن آب بازی می‌کنن و آفتاب میگیرن خیلی عادی دارن بازی می کنن و لذت میبرن با هر قیافه ای (چاق باشن یا لاغر) و اصلا به همدیگر جوری نگاه نمیکردن که نگاهاشون همدیگر رو اذیت کنه یا چیزی ندیدم واقعاً و اون لحظه که چندتا دختر باهم دیگه بازی می‌کردند و یکی از دختر خوابیده بود شما بهش گفتین که من یکتاپرستی رو تو این دختر می بینم من با خودم گفتم وای خدا چقدر این طرز نگاه خوبه چقدر این طرز نگاه عالیه فاکتور نزاشتن که ببینیم چقدر حجاب داریم تا ببینم فرد چقدر ایمان داره در حالی که ایمان یه چیز کاملاً درونی هست🍃، واقعاً همین طرز نگاه ها باعث میشه که این کشور انقدر لذت بخش باشه، با برکت باشه، همین که احترام میزارن به عقاید همدیگه به طرز نگاه های همدیگه به پوشش به فرهنگ همدیگه به هر چیزی که این کشور را آزاد کرده و به همه نوع سبک زندگی افراد احترام میذارن تا وقتی که به همدیگه آسیب نزنند☺️

    « ایمان » مردمش کشور آمریکا رو ساخته استاد شما گفتید مهاجران کشور آمریکا رو ساختن مهاجرت هم ایمان میخواد و ایمان است که این کشور زیبا رو ساخته، این توجه مثبت بە اتفاقات، تحسین کردن زیبایی ها لذت بردن از داشته هاشون و خوشی کردن با همدیگر باعث شده که احساس خوبی داشته باشند و طبق قانون « احساس خوب = اتفاقات خوب »، این آزادی و طرزالعمل جوری که میخوان لباس بپوش جوری که میخوان ماشین، موتور، هواپیما و… بسازن و برای خودشون سفر برند و این همه امکانات این همه دستت باز باشه تا هر جور میخوای زندگی کنی برای همه چیز و باعث شده که این همه ایده رو بهش عمل کنن و مستقل بشن و این همه کار آفرین و ثروت توی این کشور خلق بشه😍 روز شکرگزاری دارن و همه‌ی ما میدونیم که شکر نعمت نعمتت افزون کند کاملن واضحه که چرا این کشور روز به روز رو به طرقی هست❤️

    بسیار از استاد عزیزم تشکر میکنم برای این فرصت عالی که بهمون داد تا یک باز بینی دوباره داشته باشیم نسبت به سریال های بی نظیر سفر به دوره آمریکا و زندگی در بهشت، از خانم شایسته‌ی عزیزم تشکر میکنم برای فیلم گرفتن شون و تدوین این سریال های فوق العاده و همچنین کل فایل های سایت، تشکر میکنم که خانواده‌ی عزیزم تک تک اعضای خانواده سایت عباس منش که اینقدر فوق العاده هستن و همه مون سعی میکنیم خدا را باور کنیم و دنیا رو جای بهتری برای زندگی کنیم❤️

    عاشقتونم فراوان❤️

    آلا نصیری❤️

    ۱۵/خرداد/۱۴۰۰🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: