سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شکور گفته:
    مدت عضویت: 1571 روز

    باسلام خدمت استاد سید حسین عباس منش گرانقدر وبچه های ایشان در این سایت وسلام به خانم شایسته زحمتکش وعزیز وسلام به خودم واقعا خداروشکر

    من قبل از آشنایی باسایت وقبل ازاینکه حتی درمدار نگاه کردن سریال زندگی دربهشت وسفر به دور آمریکا قرار بگیرم

    وبدونم قوانین جهان و ببینم قسمت هایی رو از این دوسریال چون هنوز همشو ندیدم

    1-فکر میکردم بزرگترین دزدان جهان آمریکایی ها هستند وبا دلار هاشون وچاپ بی پشتوانه ودلخواهی دنیارو بیچاره کردند وکاغذ چاپ میکنن و طلا ونفت و.. همه ی کشورها رو به تاراج میبرن.؛:این رو از یک سخنران معروف گوش دادم بارها وبارها قضیه چرخه دلار

    2-فک میکردم درآمریکا خانواده اصلا مفهومی نداره وروابط آزاد هست از اینکه هر لحظه بایکی باشی عرفه و طبق چیزهایی که شنیده بودم باور کرده بودم که پنجاه درصد بچه های آمریکا پدر ندارن….و کلا اونجا خانواده جایگاه بالایی نداره”:: این رو ار چندتا سایت وچند تا سخن ران معروف شنیدم

    3-فک میکردم هرچی باشه امنیت نیستش و بچه ها برای راحت رفتن به مدرسه باید حتما لباس ضد گلوله وکیف ضد گلوله بخرن تا سالم برگردن خانه تایک روانی یک دفعه با اسلحه نکششون

    :”این رو ازرسانه ی ملی واخبار بارها وبارها دیدم

    4-من دایی ام چون مسیحی شده وتابعیت آمریکا گرفته فک میکردم تنها راه رفتن به آمریکا تغییر دین هست.

    5-من فک میکردم توآمریکا هیچ کس نمیگه ایرانی هست چون اذیتش میکنند ونژاد پرستن اینو از اطرافیان گرفتم

    6-فک میکردم اونجا زن وبچه داشته باشی باید خیلی مواظب باشی بهشون تجاوز نشه … اینو یه جایی شنیدم که یکی که فرد مهمی هست گفته بود فرد درآمریکا به مجسمه یک مومیایی در موره تجاوز کرد .

    کلا حقیقت رو بگم که آنقدر راجب به آمریکا گارد دارم وپاشنه ی آشیل من هست حتی الانی که قرار شده نظرم رو بنویسم به زور خودمو وادار کردم

    چون خودمو آدم مذهبی میدونستم واز بزرگان دینیمون شنیدیم آمریکا شیطان بزرگ است وآنقدر این باور پاشنه ی آشیل من است که اصلا دستم قدرت نمیده تا شروع کنم وبه خوبی هایی که دیدم رو بنویسم وفقط دلم میخواد باورهای قبلیمو بنویسم اما خداروشکر که درهرجایی زیبایی هارو هم خواهم دید هم بیان خواهم کرد حتی آمریکا خخخخخ پاشنه آشیل هست دیگه ببخشید

    مثبت1- من در سریال سفر به دور آمریکا یکجا که دیدم پرچم ایران کنار پرچم های دیگه هست باورم نشد اول ولی همین یه بنیان عجیبی درمغزم رو جابه جا کرد الخصوص که پرچم کل کشورهای دنیا بود من فهمیدم ازکل دنیا توی آمریکا هستن ومیشه گفت آمریکا مال همه هست

    مثبت2-تو یه کلیپ استاد گفته بودند جریمه شدند واسه تابلوی مدرسه و یا اسکول زوم بود اگه درست گفته باشم بعد این باور آمد توی ذهنم که کشوری که حتی تمام قوانینش حتی سرعت مجاز جاده ای رو داشته باشی جریمه میکنه درصورت کم نکردن سرعت در نزدیکی اتوبوس مدرسه یا مدرسه یا….. میشه برای امنیت این بچه کاری نکرده باشه والکی بزاره همه شلیک کنند اون هم به بچه ها واقعا اینجا بود که یکم بتن ها جابه جاشد

    3بعد که دیدم باحجاب وبی حجاب کنارهم خوش هستند واصلا اینجوری نیست اونجا همه برا خودشون شاد هستن واف بی آی وپلیس نیست که مدام مردم رو چک کنه و اینکه

    یه چیز خیلی مهم از برنامه های استاد یاد گرفتم اینکه راه درست رو خودم پیدا کنم این باعث شد این هارو بنویسم البته شاید خیلی عالی ننوشته باشم چون پاشنه آشیل من هست واقعا وفک میکنم اگر این برنامه ی سفر به دور آمریکا وزندگی در بهشت نبود من الان داشتم قبل هر چیزی به پسرم یاد میدادم بگه مرگ برآمریکا ومرگ براسرائیل ولی خب الان فقط دوست دارم بهش عشق ودوست داشتن رو یاد بدم . درپناه الله یکتا شاد سالم وثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3509 روز

    سلام چقدر زیباست چقدر اینجا همه شکروشکرستان است خدایا هزاران بار شکرت

    من به حقیقت اینقدر ازاین دوسریال درس گرفتم که اگربنویسم حتما کتابچه خواهد بود اما میخواهم ازایالت متحده لرستان 😂سلامی خدمت استاد عزیز وخانم شایسته خوش قلم داشته وبگویم که جدای ازاستاد عزیز ومحصولات که رکن این خانواده هستندخانم شایسته عزیز وفایلهای دانلودی،سریال دور آمریکا وسریال بهشت ،این خانه را بهشتر کردند گل بود به سبزه آراسته بود سریال آمریکا کارگاه عملی بود هدایت عملی بود توحید عملی بود سریال بهشت؛کارگاهی بود که فریاد میزد زندگی ساده است مخصوصا وقتی “درون بچه عزیز”اومد من معنای فراوانی نعمت دیدم این پنج گنج برای خودشان هرکدام شاهکاربودند ویه چیز دیگه که ازشما دونفر آموختم این بود که هرروز کمی بهتر هرروز رفتن دردل ناشناختها ،تمام این پنج گنج ،حرکت به سمت نوربود عشق بود شکروشور وشوق وانرژی پرغلیانی از این پنج گنج واز این پنج کوزه فوران میکرد ازاین پنج گنج شرابی تراوش میشد که آدم باخوندن یک کامنتش مست روزانه میشد درصبح واون روز بازیبایی زندگی میکردم ولذت میبردم مثل الان که پراز عشقم پرازاحساس خوبم پرازشادیم وبه زندگی میگویم سلام

    ثروتی بالاتر ازاین حال خوب نیست

    خدایا شکرت هزاران بار به خاطر این سفره پهن شده پرازعشق وتوحید وثروت و….همه زیبایی های جهان درخانواده صمیمی عباسمنش 💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💚💚💚💚💚😘😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    زیبا فتح الهی گفته:
    مدت عضویت: 2726 روز

    سلام به همه

    امروز باز بعد از مدتها هوش و ذکاوت استادم من رو در مسیری که انتخاب کردم و راهی که دارم میرم مطمئن مطمئن تر کرد و باز وباز با تمام وجودم ایمان آوردم که خداوند من رو به درست ترین و راست ترین و مستقیم ترین مسیری که در حال حاضر ممکنه هدایت کرده

    الان میگم خدمتتون که چرا این حرف رو میزنم من وقتی این فایل رو گوش کردم سریع با خودم گفتم که خوب منکه از اول با این موضوع مشکلی نداشتم و کاملا فهمیده بودم که حکومت ایران خیلی داره مغرضانه با این کشور برخورد میکنه پس نسبت به سریال ها و سفر به دور آمریکا هیچ مقاومتی نداشتم و دیدنشون در ظاهروجودم باز تاکید میکنم فقط در نظر ظاهری خودم داشت کمک میکرد که باورسازی درست تری انجام بدم

    حتی بعد از اینکه دیدم استاد اینقدر اصرار داره بر تمرکز بیشتر و اگاهانه تر بر روی زیباییهای آمریکا یه نجوای درونی خیلی ریزی در وجودم شکل گرفت که حالا چرا اینقدر سنگ آمریکارو به سینه میزنه استاد،

    اره دیگه اینجا ننویسم پس کجا بنویسم فقط وفقط اینجا میشه اینقدر آرام و زیبا بدون هیچ حس تخریبی بر روی خودت کار کنی و هر روز بهتر وبهتر بشی

    بعد از اینکه کامنت تعدادی از دوستامو خوندم تازه فهمیدم که ای دل غافل راست میگن ها وای چه قدر درست میگه وای من چرا به این باورهای ناخودآگاهم توجه نکرده بودم وای منم این ذهنیت منفی رو داشتم بعد تازه اونجا بود که به هدف و نیت استاد پی بردم

    اره دیگه فقط یه استاد زیرک و شجاعه که میتونه هم خودشو بهتر بشناسه وهم کمک کنه که شاگرداش هم خودشون رو بهتر بشناسن چون اون میدونه که ذهنیت ظاهریه ما ورای اون چیزی هست که نشون میده و حالا حالا ها باید خیلی عمیق تر شد خیلی دقیق تر شد اینقدر افکار وباورهایی نهانی در درونی ترین لایه های وجود ما رفته که حتی خودمون هم ازش خبر نداریم و این واکاوی ها واین شناخت ها فقط وفقط در یک مسیر درست وبدون حاشیه و باتمرکز بر اصوله که قابل شناساییه و این اصلا نهایتی نداره، مرحله ای که من با تمام وجودم بهش رسیدم و تسلیم شدم و از خداوند ممنونم که تو همچین مکتبی دارم متعهدانه و با استمرار شاگردی میکنم بنابراین جا داره حق شاگردی رو به جا بیارم و منم چندتا از ذهنیت های خیلی ریز و خیلی درونی رو با دیدن سریال ها و سفر به دور امریکا در خودم کشف کردم رو اینجا مکتوب کنم

    اصلا این سریال ها و سفر به دور امریکا رو من بارها وبارها تو کامنتهام هم نوشتم که واقعا نقطه عطف اموزشهای محصولات استاد بوده برای من و بعد از هرجلسه که مثلا تو دوازده قدم داشتیم من با دیدن یه قسمت سریال میگفتم اِاِ راست میگه این همون دَرسی بود که استاد تو اون جلسه گفت ها مثلا سوال های خوب پرسیدن یا روشهای مختلف حل مسئله خیلی چیزا که دیگه خارج از این بحثه ولی اگه بخوام روی سوال اصلی این فایل تمرکز کنم و اینکه چه باورهایی در ما رو این سریال ها تغییر داده شاید برای من که تو یه کشور متعصب بزرگ شدم که ما بهترین دین رو داریم و ما کاملترین و امن ترین کشور جهان هستیم واقعا با دیدن مردمان امریکا کن فیکون شد اصلا من تو خیلی از صحنه ها شوک بودم

    از آزادی و امنیتی که خانم ها کنار ساحل داشتند و آزاد ورها فقط وفقط بدون هیچ استرسی داشتند لذت میبردن

    از رفتار محبت امیز و با احترامی که مردم امریکا با هم و با استاد ومریم جون داشتند و واقعا وقتی من در خودم فرو رفتم دیدم همین خود من در گذشته ها چه قدر نسبت به مردم افغان که در کشورمون بودند از بالا نگاه میکردم و تازه بعد از کارکردن آگاهانه به این مرحله رسیدم که بابا همه ما یک پیکریم و اینا همش زاییده ذهن بیمار بشریه ولی این مردمان چه قدر بااحترام و رها فارغ از هر نژاد و ملیتی اینجوری به هم عشق میورزند واحترام میزارن

    از نظافت و تمیزی که در جای جای این کشور به چشم میاد حالا باهر ترفند و قانونی که تونستن این موضوع رو نهادینه کنند

    از هر بهانه ای استفاده کردن برای شادی کردن و این شادی کردن اصلا مختص یه سن و یه جایگاه خاصی نیست

    بنیان خانوادگی محکم و صمیمی وهماهنگ داشتن حتی با وجود داشتن بچه های زیاد

    از قائم به ذات خود بودن هر فردی و اینکه وابسته به هیچ ارگان و مسئول و دولتشون نبودند و میدیدم که چه جوری هرفردی داره با تکیه برخود وتواناییهاش زندگی خودشو مدیریت میکنه و اصلا هیچ انتظاری از دولت و مسئولین برای تغییر اوضاع ندارند و اول از همه خودشونن که پیش قدم هستند و به زور بازوی خودشون تکیه کردند واقعا این دیدگاه توحیدی مردم آمریکا اصلا رویه زندگی من رو تغییر داد دیدگاهی که تو کشور خودم چه قدر باعث شده که جوانان کشورم مصرف گرا بار بیان و تمام بی کفایتیهاشون رو گردن دولت و مسئولین بدونن

    آهان مهم ترین موضوعی که تو هر قسمت من میدیدم و خیلی برام تحسین برانگیز بود اهیمت دادنشون به موضوع ورزش و سلامتی بود اقا هرجایی حتی تو اتوبانشون اینا جای دوچرخه سواری وپیاده روی درست کردند چیزی که واقعا یکی از خواسته های قلبی منه

    وقتی استاد ومریم جون برای اسکوتر سواری و گردش شهری میرفتند من میدیدم که ماشالاه دسته دسته خانم ها دارند ورزش میکنند و می دَوَند و چه قدر به سلامتی و تغذیه جسم و روحشون اهمیت میدن

    بعد خیلی جالبه اصلا ورزشهایی که تو هیچ جای دیگه دنیا حداقل من ندیدم ونشنیدم اینا به صورت کاملا حرفه ای دارن انجامش میدن و تازه این موضوع چه قدر به باور فراوانی من کمک کرد که بابا از هرچی از هرچی میشه پول ساخت ثروت ساخت و همین ورزشها باعث شده که هم نشاط و شادی براشون داشته باشه چون دنبال عشق و علاقشون رفتند و هم باعث شده که چه قدر پول بسازند

    واقعا همیشه برام سوال بود که چرا این کشورها که یک سوم منابع و ثروت مارو ندارند اخه چرا هررزو دارند پیشرفت میکنند چرا تو همه زمینه ها حرف اول رو میزنند که حالا خدارو شکر بعد از سال ها حسرت خوردن و احساس کمبود داشتن به اونها جواب خیلی از سوال هامو گرفتن و الان دیگه بهشون حسادت نمیکنم بلکه با تمام وجود تحسینشون میکنم و الگو برداری میکنم و به لطف این آموزشهای عملی با تمام وجودم درک کردم که بابا اینا به اصل چسبیدن اینا به منبع چسبیدن اره خیلی سخته اعتراف کردن حتی الانشم میخوام بگم نه ما توحیدی تریم ما تسلیم تریم ما به اصل چسبیدیم و حاشیه رو رها کردیم ولی اگه خودم رو گول بزنم دیگه کائنات رو که نمیتونم چون نتایج کشورمن خیلی متفاوت تر از اوناست بنابرین تمام پیش فرض هامو باهمه سختیهاش کنار میزارم و سعی میکنم منم مثل استادم به اصل بچسبم و تعصبات قومی قبیله ایم رو کنار بزارم و منم مثل اونا فارغ از هر نژاد و ملیتی فقط وجه انسانیت ادم هارو ببینم و بهشون احترام بزارم و با اینکار باعث پیشرفت و رهایی بیشتر خودم بشم

    یه نکته مهم دیگه ای که خیلی تحسین برانگیز بود این شکر گزاری و قدردان نعمت ها بودن این مردم بود خیلی برام جالب بود که خوب ایران هم یه کشور بزرگ و وسیعیه و ماهم خیلی فضا داریم برا زیباتر شدن برای سرسبز تر شدن ولی تو امریکا شما هیچ جای بَرَهوت و خشکی نمیبینی و همه جا سرسبزی و استفاده از نعمت ها و مکان در نهایت خودش اجرا شده و این نشان از یه دید کاملا زیبابین شکرگزار وقدردان هست که از همه نعمتهایی که خداوند در اختیارش داده به بهترین وجه ممکن استفاده میکنه

    ببینید دوستانم منم یه نجوایی تو ذهنم هی میاد که ما بااین کار داریم بر نکات منفی کشوری که داریم زندگی میکنیم تمرکز میکنیم، ولی واقعا باید حداقل به خودم و ذهن خودم بگم که اصلا اینجور نیست اینم باز برمیگرده به یه باور مخفی درونی که هی میخواد تورو به این سمت و سو سوق بده، نه تمرکز و دیدن زیباییها ،نعمت ها، رشد وپیشرفت ها، اصلا نباید محدود به مکان و زمان خاصی بشه همون نجوای درونی ذهنی که در من این ذهنیت رو به وجود آورد که استاد داره امریکارو به رخ ما میکشه، همینه دیگه افکار درونی اینجوری داره مارو به قضاوت و توجه وامیداره بعد هم ما میگیم اخه مگه من چه باور نادرستی داشتم که یه همچین ناخواسته ای رو جذب کردم ،بابا جون اینا در اون لایه های درونی وزیرین لونه کرده که تو حتی خودت هم خبر نداری ازشون خدایا شکرت که حداقل یه همچین حقیقتی رو فهمیدم ،درکش کردم و تسلیمش شدم حالا با استمرار و تعهد فقط باید بیشتر وبیشتر بشناسمشون واصلاحشون کنم و اتفاقا به قول پاسخ یکی از دوستان الهیم تو همین قسمت همین تضاد ها و نجواها هستند که کمک میکنن ما خودمون رو بهتر بشناسیم، ما خودمون رو درست تر واکاوی کنیم چون الان داریم آگاهانه روی خودمون کار میکنیم دیگه سریع آبشخور و دلیل افکارمون رو پیدا میکنیم و با دادن فکت و باورهای درست و با تمرین و تکرار هی هر روز بهتر وبهتر میشیم

    ببخشید دوستان و استاد عزیزم میدونم وظیفه من این بود که بیشتر به اصل موضوع بچسبم و در مورد پاسخ این فایل صحبت کنم ولی اینقدر همین فایل و صحبتهای شما ودوستان آگاهم باعث شد که من چه ترمزهای مخفی در وجودم کشف کنم که منی که به ضرس قاطع گفتم اصلا نمینویسم چون از اولشم من باورهای درستی داشتم و هیچ ترمزی در ذهنم نبود حالا بیام وامروز اینجوری تسلیم وار و با یه عالمه افزایش مدار وفرکانس بنویسم چون میخواستم باز هم برا خودم و هم برا شاید تعدادی از دوستانم که مثل من نجوا داشتند این موضوع رو حل کنم

    خدایا شکرت خدایا شکرت که حتی یه فایل به ظاهر واقعا میگم در ظاهر میشه گفت به ظاهر ساده استاد که فقط چندتا نکته رو از ما میخواد اینجوری تو تعدادی از بچه ها اینچنین دگرگونی و تفکر عمیق رو ایجاد میکنه و اینجوری باعث خالص تر شدن افکار وعقاید درونیشون میشه و باعث خودشناسی و آگاهی هرچه بهتر شاگردانش میشه

    استاد و همه دوستان عزیزم با این همه کامنت های عالی و بینظیرتون که فقط از یه ذهن آگاه و کارکرده برمیاد از همتون ممنون و متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    امیرحسین سالارزاده گفته:
    مدت عضویت: 1794 روز

    باسلام عرض ادب واحترام خدمت استادعزیزم ….

    اول ازهمه میخوام ازشماتشکرکنم بابت اینکه بهترین وکاملترین آگاهی هارودراختیارماقرارمیدین 🌹🌹

    درموردتجربه خودم ازکشورامریکااگربخوام بگم اینه که من درسن ۱۵سالگی بافیلم های پورن آشناشدم فیلم هایی که اون موقع درمعرض امثال من قرارمیگرفت وازهمه میشنیدم که ایناآمریکایی هستن یاخارجی هستن یادمه تازه میگن فیلم سکسی خوبه که آمریکایی باشه ،،،،،

    من هم تحت تاثیراون خرفاقرارگرفته بودم وباورکرده بودم وخیلی خیلی زیاداین فیلم هارومیدیم تاثیری که این فیلم هابعدازمدت هاروی من گذاشته بوداین بودکه امریکایی هااصن امنیت ندارن چون من توی فیلم هامیدیدم که مثلاهمسرطرف خوابیده وهمسایه شون به صورت مخفیانه میادتوخونه ومیره تورختخواب اون خانومه وجای جالب داستان هم اینجوری بودکه اون خانومه هم اصن مخالفت نمیکردوقبول میکرد یااینکه میدیدم یه خانومی بادوست فرزندش که به عنوان میهمان اومده بودخونه ش رابطه سکسی برقرارکرده خلاصه تم این فیلم تمامابه صورت داستان های مختلف بود ومن خیلی زیادبهشون توجه میکردم طوری که مغزم باورکرده بود که ایناهمش براساس واقعیت ساخته شده وازاونجایی که توی اون فیلم هاازدخترهای خشگل وخانوم های مدل استفاده میکردن ومن نمیدونستم که اوناروانتخاب میکنن واتفاقی میفتاداین بودکه منم دوست داشتم طرف مقابلم کسی باشه که مث اوناس ……

    خلاصه این فیلمهاباورهای منوتشکیل داده بودن تازمانی باپارتنرم میخواستم هم خوابی کنم وقتی باایشون خوابیدم به صورت ناخوداگاه وحشیانه رفتارمیکردم مث توفیلم هابعدمن متوجه شدم که ایشون شوکه شده ازکارهای من برای ایشون تعجب آوربودچون مث من فیلم هاروندیده بود مطمئنم توی ذهنش میگفت این چرااینجوری میکنه یاازکدوم سیاره اومده اینکه داره به من آسیب میزنه ….

    خلاصه برای من این موضوع عادی بودچون من تحت تاثیراین فیلم هاباورهام طوری بودکه فکرمیکردم سکس واقعی یعنی اینی که من توفیلم دیدم واین حرکت های به ظاهرخوبی که یادگرفته بودم نزدیک بودیه کمرطرف روبشکنم وبعدش واقعاازخودم خجالت کشیدم الان که فکرمیکنم میفهمم که اون رفتارهاتحت تاثیراون فیلم هایی بودکه مسیرعصبی مغزمنوتشکیل داده بودن

    ………..

    وقتی توسریال زندگی دربهشت دیدم که مردم باآزادی کامل بالباس زیرکناردریادرازکشیدن وهیچکس هواسش به زن یکی دیگه یادخترانیست فهمیدم که چقدمن اشتباه فکرمیکردم وقتی همه دخترالخت خوابیدن آفتاب میگیرن وهیچکس نیست که اونارودیدبزنه تعجب کردم که ای دادمن چه چیزی این کشورفهمیده بودم

    اگربخوام ازتجربه های خودم بگم حتی توی ایران خودمون تاچندوقت پیش اگه یه خانومی لباس کوتاه میپوشیدیالباسی میپوشیدکه اندامش مشخص میشدهمه میومدن خودشون روبهش میمالیدن وحتی خوده من هم تحت تاثیراون فیلم هااین کارومیکردم اون موقع نمیفهمیدم دلیلش ازکجاآب میخوره ولی الان میفهمم داستان ازکجاوچی بوده ،،،،،،،،

    وقتی دیدم مهمون هاتون اومدن توی پرادایس وشناکرده بودن وبالباس زیرتوخونه شمابودن فهمیدم چقداونجاامنه وچقداونااحساس امنیت دارن که یه دختر۱۵ساله لخت نشسته اونجااگراین دخترتوایران باشه وجایی باشه مردم ببینن تیکه پارش میکنن اصن مگه میشه یه دخترلخت وسط خونه باشه وپسرهاهم کنارش باشن وبهش دست نزنن اینارودیدم وفهمیدم که اونجاصلح وآرامش برقراره

    حتی من به این موضوع فکرمیکردم که اگه من اونجاباشم زن نمیگیرم چون احتمالاهمسایه بقلی قراره شب بیادپیش خانوم من

    ،،،،،،،

    یه تجربه دیگه هم دارم اونم اینه که من یه سریالی میدیدم به اسم فراراززندان

    توی اون سریال چیزی که من دیدم همش این بودکه یکی به جرم قتل اومده بودزندان یکی دزدی کرده بود و،،،،،،،،

    حتی یه پلیس هاشونم پولکی بودن وموادمصرف میکردن

    اصن یه باندی بودکه بانک هاروجمع میکردن ویه مافیاتشکیل داده بودن انقدتم فیلم بدبودکه من گفتم اقاتنهاراه پول دراوردن توامریکااینه که یه هکرقوی بشی وبانک هاروهک کنی ،،،،،،،

    حتی وقتی وقتی فرارکردن رفتن تومنطقه ایلینوییزکه یه جایی بودکه علف نداشت آب نبود تاچشم کارمیکردخشکی بعدتوبیابون گیرکردن ودوستشون روکشتن کباب کردن خوردن بعدش من گفتم باباایران خودمون چقدخوبه خدایی اینجاهیشکی کاری به کارمون نداره ماناشکری میکنیم

    انقدفیلم بدی بودکه من تاچندماه میگفتم خدایاشکرت توایران هستیم نه کسی کاری به ناموسمون داره نه انقدقتل وجنایت توش هست

    این بودخلاصه تجربیات من درگذشته که البته بادیدن تجربیات استادوزندگی نامه ایشون به کل باورهام راجب آمریکاعوض شده

    ممنون ازشما یاحق🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    بهزاد نورانی گفته:
    مدت عضویت: 1952 روز

    بسمه الله الرحمن الرحیم.

    سلام استادجون، سلام به خانم شایسته نازنین، سلام به دوستای فوق العاده آگاهم😍❤🌷

    استاد من اول متن فایل رو خوندم، بعد این پیش فرض هامو تو دفترم نوشتم و بعد فایل رو نگاه کردم.

    تو همین شروع فایل وقتی دیدم داره بارون میاد انگاری و این تصویر زیبای پشت سر شما این سر سبزی که آدم رو لبخن رو لبش میاره رو وقتی دیدم، اولین پیش فرض هام به یادم اومد که انقدر تو اخبارو فیلمها دیدم بودم انقدر خانوادم در مورد امریکا بد گفته بودند که نگوو،که آمریکایی ها کافرند،نماز نمیخونن اصلا اونجا جهنمه،درست امکانات اینا دارن ولی چه فایده اونجا برهوته،بخاطر اینکه خدارو قبول ندارن تو زجرو بدبختی زندگی میکنن،اونجا که اصلا بارون نمیاد پسرم…

    و من فکر میکردم که امریکا هیچ سرسبزی نداره و کلا به عذاب خدا گرفتارشده،😁

    وااای واقعا این ورودی ها با ما چیکار کرده،دیدگاهم در مورد آدمهاش: همیشه این بود تو ذهنم که تو خیابون داری راه میری و حالا به هر دلیلی و یا سو تفاهمی پیش میاد که طرف دستشو میبره کمرش و یک کلت درمیاره و دخلتو میاره😂😂😂

    اونجا که پلیس اینا دخاالت نمیکنن که،هرکی هرکیو خواست میکشه و اینا…

    همه گفتن بهم که ادمای امریکا تو غم و بدبختی دارن زندگی میکنن دلیلشم اینو میگفتن که چون اونار خدارو قبول ندارن و کافرن، و صبح تا شب مشروب مصرف میکنن و مهم تر از همه..نماز نمیخونن😆منم که هرچی میگفتن بچه بودم و باور میکردم بخاطر همینم زود و از سن کم بخاطر این که گرفتار این بلاها نشم زود از ترسم نماز میخوندم، قشنگ یادمه یکبار داشتم نماز میخوندم،داداشمم بهروز که از من سه سال هم بزرگتر بود منو میخندوند که نخونم،و بعد نماز بهم میگفت یه سوال: این امریکایی ها که اصلا نماز نمیخونن و اصلا خدارو قبول ندارن و صبح تا شب شادن و میزنن میرقصن و حجاب اینا هم ندارن چرا کشورشون از کشور ما که یقه میبندیم، چادر میپوشیم، نماز میخونیم روزه میگیرم انقدر جلوترند؟انقدر پیشرفته ترن، شادترن،این همه امکانات دارن، و یادمه گفتم نه اینطور نیست تازه عوضش اون دنیا میرن جهنمو این حرفا و جواب درستی نداشتم براش😁😅😅😅

    و کاملا بعد از آشنایی با شما با قوانین ،با سریال سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت کلا دیدگاهم در مورد همه چیز،دین،نماز،کافر،با ایمان،آمریکا و… تغییر کرد و خیلی بهتر شد،وقتی میدیدم برام عجیب میومد که عه این چرا اینطوریه،اون چرا اینطوریه و کلا با چیزایی که شنیده بودم از اخبارو فیلمها،خانواده فرق داشت برام و در تضاد بود برام، این سرسبزیش،جنگلهاش، این همه بارون،نعمت،برکت،آدمهای باحالی که داره،چقدررررر حال کردم از فرهنگشون وه این تعارف مسخره رو ندارن و هر کس پول خودشو و غذاشو خودش حساب میکنه که من اینو خیلی دوست دارم،و تنها چیزه درستی که شنیده بودم این بود از امریکا

    تو این سریال های سایت دیدم خدایا این کشور چقدر نعمت داره،چقدر فراوانیه،چقدر آزادی تفکر داره،که همه جور پوشش در کنار هم هستن و هرکی هرجور فکر میکنه درسته رفتار میکنه، و واقعا لا اکراهه فه الدین رو رعایت میکنن،دیدم چقدر حالشون خوبه.اینم اضافه کنم استاد خخخخ منم فکر میکردم امریکا اینه🌵 تو بیابون بی آب و علف🤣🤣🤣

    خدارو شکر برای وجود شما استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان و دوستای گلم،حالا میفهم جواب سوالهای داداشم بهروز رو.

    در پناه خدا باشید🌹🌹🌹🤩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2456 روز

    بنام خدای زیبا

    سلام استادعزیزودوستان همفرکانسی ام

    استاد عزیزم این کامنتوباعشق وخلوص نیت می نویسم نیت کردم خدابگه ومن بنویسم خدای عزیزم بگه

    استادجان باعث افتخارهستید چگونه داریدباورسازی می کنیداونم باورهای زیبا ثروت آفرین وتجربه های شیرین اززندگی برای همه انسانها باورکنیدخداوندافتخارمیکنه به کسی که جهانشوزیبامی کنه تاعشق همه جاموج بزنه سلامتی ثروت مهربانی روابط عاشقانه ویاری رساندن ودست هموگرفتن وهرچی خدادوست داره رودارین منتشرمی کنین تاتجلی واقعی خدابشه استادواقعا قبل ازانتشارفایلهای الهی تون ذهن من پربودازنازیبایی پربودازتعصب پربودازخودراخوب دیدن ودیگران رابددیدن درحالیکه ای دل غافل ولی خداروشکرباشمایادگرفتم هیچ کس وهیچ چیزرابدون تجربه نکردن درست وحسابی قضاوت نکنم یادگرفتم همه راپاره خداببینم وبااین بینش بدانم همه انسانها خوب هستندوجلوه خوب خداواقعا اینطورنگرش خیلی زیباست اینکه همه چیزرازیباببینی وباخودت وهمه جهان درصلح باشی ولی ای دل غافل ماراباتمام دنیا دشمن کرده بودندوبراهمه دنیاشعارمرگ می دادیم چقدرنازیبابرای بندگان خدامرگ می خواستیم واقعا بعدازدیدن فایلهایتان ازخدااستعفارکردم که مراببخشدچون دشمنی بابندگان خدایعنی دشمنی باخدا یعنی ناشکری که واقعا درمحضراوبی انصافیست ناشکری خداروشکرباآموزشهاتون چشم ودلم بازشدکه همیشه باتفکروتعقل چیزی رابپدیرم واجازه ندهم ذهنم پربشه ازتعصبات ازبی فکریها ونازیباییها که باعث فرستادن فرکانس بدوتجربه اتفاقات بددرزندگیم بشم وبه خودم ظلم کنم استادواقعا که هرچه می گذره پختگی وآگاهی نابتون رومی ستایم خوشابه حالتون که اینچنین رها هستیررهاازهرگونه قصدوغرض وباجان ودل کمک می کنیدتاانسانها تجربیات زیبا داشته باشن تااز عقلشون استفاده کنن وبرده نباشندخداروشکرهستین ودست توانای خداشدین تازیبازندگی کردن رویادبدیدمن نمی دانم ارزش اینکارتون چقدره نزدخداولی حتم دارم کاری است بس بزرگ چون باتمام وجودبهت افتخارمیکنم وحسابی ازتون تشکرمی کنم واقعا که راست گفت خدای بزرگ که زمین هیچ وقت ازانسانهای پاک خالی نیست انسان‌هایی که برای بیداری مردم وکمک وهدایتشون هستندخداهیچ وقت بنده هاشورها نمی کنه بی کس وبی یاور

    خداجونم دوست دارم استادعزیزم دستت رومی بوسم مرسی که هستین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    علی محرمی گفته:
    مدت عضویت: 3032 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و بچه های دوست داشتنی و خوشبخت سایت

    من خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم دوباره فایل جدید دوباره آگاهی جدید و دوباره توجه به راستیها و زیبایی ها و درک بهتر و پیشرفت بیشتر و دوباره پس از مدتها جایزه امیدوارم که این جایزه منجر به خرید یک محصول توپی بشه هر چند ما همیشه برنده ایم و از استاد و خداوند بینهایت سپاسگزارم بخاطر همه اینها

    و اما پاسخ مسابقه:

    من قبل از دیدن فایلهای بی نظیر و آگاهی بخش و بهتره بگم حقیقت گو و چشم و گوش باز کن سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت

    فکر میکردم تو امریکا بنیان خونواده یه چیز بی معنیه و اصلا اصیل بودن یا اصالت خونواده فقط تو ماها ایرانیا معنی داره و میگفتم بابا ما خوبیم تو امریکا اصلا یارو نمیدونه زنش کجاس بچش کجاس یا شوهر کجاس چیکار میکنه؟!! و اصلا خونواده معنی خاصی نداره و دور از هم و بی اطلاع از هم و خیلی بی احساس و هر کی به هر کی زندگی مسخره و بی عشق و عاطفه و بی روح در جریانه و خلاصه یه زندگی بد و نچسبی دارن ولی تو فایلا وقتی دیدم اون مهمونا میومدن پارادایس همه با خانواده سفر میکنن باهم انقدر صمیمی و مهربان و هماهنگ هستن و انقدر به هم ارزش و احترام قائلن واقعا واسم هم تعجب برانگیز و هم تحسین برانگیز بود و اصلا اون حجم از عشق و عواطف و آرامش و هماهنگی و صلح و دوستی بین پدر و مادر و بچه ها و یا بین زن و شوهر و حتی دو تا دوست و همکار و همسایه ها برقرار بود واقعا باور نکردنی بود ومن وقتی اونهمه درک متقابل رو میدم واقعا لذت میبردم و تحسین میکردم و از طرفی متعجبانه میگفتم بابا چقدر به طرق مختلف به ما درباره امریکا دروغ گفتن چه وقتی پدر جیکاب با بچه ها اومد و بعدا با مادرشون برگشتن چه وقتی حتی اون چند تا خونواده مهمونتون شدن و آشپز خانه صحرایی راه انداختن و سگشون رو به احترام عقیده شما بیرون نگه داشتن و اینهمه نظم و تقسیم کار و برنامه ریزی مشخص بین خودشون و کاراشون که هر کی یه گوشه کار و میگرفت و وظیفه خودشو بخوبی انجام میداد و چه وقتی اینهمه استیت پارکها و جاهای مختلف امریکا رو رفتید انقدر خوش رویی و خونواده ها با عشق و دوستی در کنار هم و حتی با روی باز و بدون هیچ قضاوتی حتی پذیرای غریبه ها هم بودن و خلاصه نه تنها تحکیم بنیان بسیار قوی و دوست داشتنی بود بلکه کاملا به سلیقه و انتخاب و عقاید همدیگه و کوچیک و بزرگ احترام میگذاشتن و همه همدیگه رو در تمام انتخابهای زندگی و سلیقه ای آزاد میگذاشتن و در نهایت پذیرش و صلح در کنار هم از وجود هم نهایت لذت رو میبردن و بدون وابستگی به هم از وجود هم لذت میبردن و واقعا خیلی درسهای زیادی برای ما داشتن که فکر نکنیم کسی مالک دیگری است و هر جور خودش بود بقیه هم تبعیت کنن و مثل اون باشن نه من معنای واقعی آزادی همه جانبه و عشق واقعی رو تو خانواده ها و مردم امریکا رو تو این فایلها در کمال تعجب به چشم دیدم و کاملا دیدم به امریکا و مردم و خانواده های آمریکا عوض شد و فهمیدم یه مشت چرندیات تو مغز ما از زندگی امریکایی ها کرده بودن که خدا رو شکر به لطف استاد و خانم شایسته عزیز همگی محو و نابود شدن.

    و مبهوت اینهمه فهم ودرک بالا و قوی جمعی مردم امریکا و روابط اجتماعی بسیار بالا در حد بالاترین استانداردی که من تابحال دیدم رو دارن و واقعا فرهنگ بسیار بسیار قوی در همه جای امریکا حد اقل جاهایی که من تو این فایلها دیدم موج میزد واقعا فرهنگ غنی و قوی ای دارن و آزادی رو به معنای واقعی کلمه میشه تو این کشور دید و حس و لمس کرد .

    و طبیعتش هم که اصلا بهشتیه واقعا و قابل قیاس نیست و واقعا انگار همه چیز اونجا در حالت پر فکتشه و انگار مردم تو بهشت دارن زندگی میکنن در حالی که قبلا من فکر میکردم امریکا یه جاییه که بیشتر بیابونیه و اکثرا همه کابویی مانند و عصبی و عقب افتادن و یه سره نژاد بازی و بی فرهنگی و بی خانوادگی و فحشا اونجا موج میزنه و اصلا هیچ امنیتی جالبی نداره مدام درگیری مدام وحشت مدام خین و خینریزی حتی تو کوچه خیابونا اکثرا خیلیا مستن و براحتی به هم شلیک میکنن و حتی بچه تو مدرسه با خودشون هفتیر حمل میکنن و شبا هم که همه مست پاتیل و لخت تو کازینو ها و خلاصه آخرت گناه و شیطانی هستن و حتی زامبی هم تو اونجا احتمالا هست تو جنگلها یا جاهای خلوتش کوچه پس کوچه ها و بیابوناش هم پره حیوانات وحشی و زامبی و … وپلیس هم خیلی خشن و عوضی هست و نه تنها امنیت برقرار نمیکنه بلکه خودشم جزو اشرار و زور گو هاس و اونجا اکثرا همه بیکار و قاچاقچی و مواد فروش و مردم صبح تا شب تو خیابونا تو نارضایتی و شعار و درگیری با پلیس و قاچاقچی و… هستن و اصلا امنیت و آسایش ندارن خلاصه هر چی بدی و بدختی و جنگ و ناراحتی بود ربط داشت به امریکا تحت تاثیر فیلم و اخبار و رسانه ها و حانواده ها و … که بهمون خورونده بودن.

    فکر میکردم زندگی باید تو امریکا خیلی بد و وحشتناک باشه نه طبیعت خاصی نه آرامش و امنیت خاصی همیشه هم میگفتن باز خداتونو شکر کنید که ایران امن ترین کشور دنیاست همین واسه ما کافیه و …

    نه روابط اجتماعی درست درمونی نه اصالت و خونواده خاصی نه دین و مذهب خاصی ایمان که اصلا حرفشو نزن اونا شیطان بزرگن اگه ایمان داشتن و خدا رو میشناختن که میشدن که میشدن ایران و حتی ثروت و پیشرفتی هم اگه میشنیدیم داره میگفتیم همش شیطانیه و خیلی از راه بد وکثیف و زور گویی تصاحب کرده و از این حرفا …

    و اونجا به شدت نژاد پرستیه و همیشه سفیدا و سیاها باهم درگیرن و همدیگرو میکشن و اصلا آزادی خاصی و آسایش نداره و کار و کاسبی هم بیشتر مشروب و کازینو و فروش و قاچاق مواد و اسلحه و چیزهای نامشروعه و انسان دوستی و کمک هم نوع بی معنیه و هر کی هر کیه بکش تا کشته نشی بخور تا خورده نشی و یک کشور استعمار گر و وحشی و جنگ طلبه که میخواد کلا بشریت رو به نابودی بکشونه و…

    در حالی که انقدر تو این فایلها طبیعت بی نظیر و بکر و زیبا و تحسین برانگیز دیدم که گفتم آقا جان اصلا بهشت تو همین دنیاست اونم امریکاست انقدر اونجا درک متقابل آرامش امنیت صلح دوستی کمک به هم نوع آزادی دین و عقیده و اندیشه دیدم که واقعا تازه معنی خیلی از مفهوم رو درک کردم که فهمیدم قبلا فقط در حد کلمه میفهدم ولی الان عینا تو زندگی یه عده تو یه جای دیگه دنیا قابل لمسه مثل مفهوم انسانیت پیشرفت کسب و کارهای بزرگ و فوق العاده آزادی بیان و اندیشه و عقیده برخورد خوب پلیس با مردم و حس مسولیت و وظیفه شناسی شادی و خوشحالی و لذت به هر بهانه ای با طبیعت بودن و با طبیعت زندگی کردن احترام به حیوانات و طبیعت و دیگران و همه آدما و عقاید و زندگی مسالمت آمیز قانونمند بودن سلامت فکر و اجتماع یک ملت و صداقت در هر چیزی و هر کاری و حتی اعتنا و اعتماد به همدیگه و یک زندگی باور نکردنی در این کشور ومردمش حکم فرماست پر از زیبایی ثروت موفقیت عشق و دوستی و روابط عالی و بدون تنش و درک متقابل و احترام و صلح و دوستی و شاده و خنده مدام جشن و رقص به هر بهانه ای پیشرفت و بروز و مدرن در عین اینکه درتلفیق با طبیعت هم هستن و سلامت و آرامش و خوشبختی و هر چی خوبی و زیبایی بود تو این کشور و مردمش موج میزنه انقدر مثال داره که آدم نمیدونه کدومشو دونه دونه یاد کنه فقط با سرعت از ذهنم میگذرن از اون اتوبانا و خیابونا و محله های تمیز و زیباش بگم یا اون آدمای همیشه خندونش یا جشنها و مسابقات پر از شور و هیجان یا اون جنگلها و رودخانه های زیبا یا بچه ها پیرهای بی نظیر و فروشگاههای عالی و پر و بینظیر یا آبشارهای بی نظیر از فراوانی ها یا از آزادی ها یا شبهای فوق العاده یا از امنیت و صلح مردمش بگم انقدر خوبی داره که نمیدونم کدومشو بگم ولی همگی تو ذهنم مرور میشن و آنقدر جذاب و دوست داشتنیه که از بزرگترین آرزوهام زندگی تو امریکا و با مردم آمریکا شده و کاملا برعکسه چیزیه که تو ذهن من ساخته شده بود و واقعا خیلی خوشحالم و خیلی تشکر میکنم و امیدوارم بزودی بیام امریکا و اونجا از نزدیک ببینمتون و تشکر ویژه بکنم از همگی بینهایت ممنون شاد و پیروز و موفق باشید در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    فرانك گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانو شایسته که شایسته بهترینی

    سلام به همه هم فرکانسی های دوست داشتنی

    من قرار نبود کامنت بنویسم ولی نشانه هایی برام اومد که باید کامنت بنویسم و من هم گفتم چشم

    تجربیات خودمو قبل و بعد از دیدم امریکا بگم:

    من از اول، دوران خردسالی عاشق امریکا بودم و یکی از رؤیاها زندگیم، رفتن به امریکا بود. همیشه از امریکا به عنوان کشور قانون مند یاد میشد در خانواده ام.

    به این دنیا باید دست مریزاد بگم، چرا؟ چون منو در مسیر درست گذاشت بدون اینکه زحمتی بکشم منو وارد خاک امریکا کرد. من برای همه جا اپلای کرده بودم چه کاری چه درسی تا یه مراحلی خوب پیش می رفت و پذیرش از دانشگاههای دنیا می گرفتم و بعد به هم می خورد( بعد از اشنایی با استاد عباس منش، متوجه شدم مشکل از خودم بوده، ..) خلاصه من خیلی خیلی راحت پذیرش گرفتم و راحت ویزا گرفتم ( باید بگم در اوج کرونا همه این اتفاق ها افتاد برام) اومدم امریکا ( تگزاس)

    وقتی اومدم دیدم همه جا سبزه همه جا درخت فراوان. پیش خودم گفتم پس این فیلم ها چی بود که نشون می دادن تگزاس همه جا بیابونه!! وای چه خیابانهایی عریضی، خیابونها فرعی اون از خیابونهای اصلی بیشتر کشورها که دیده بودم عریضتره. چه مردم مهربانی داره، هر جایی که می رم بانک یا اداره،… یه نفر میاد و خوش امد میگه و کارمو ازم می پرسه و راهنماییم می کنه به بخش مربوطه و وقتی با خوشرویی هر چه تمامتر کارمو انجام میدن ارزوی روز خوبی برام می کنن. روز خوبی داشته یاشی چسبیده است به کلمه خداحافظی برای امریکاییها

    اینجا با این که من تازه وارد هستم ولی کامل از حق خودم می تونم دفاع کنم. داستان خودمو به طور خلاصه می گم که در دانشگاه داشتم هفته اول:

    استادی بود که من اسیسنت ایشون بودم و من باید در هفته ۱۰ ساعت کمکشون می کردم. ایشون کارهایی که بم سپردن بیشتر از ۳۰ ساعت بود وقتی با دانشگاه در میون گذاشتم جلسه ای گذاشتن و به استاد اعلام کردن که باید کارها را کم کنه( این استاد از اساتید قدیم و من هم از دانشجوهای حدید جدید) خیلی به حقوق مردم احترام میزارن.

    چندین بار از امازون سفارش داشتم که مشکل داشت، خیلی عذر خواهی می کردن بابت مشکل پیش اومده و پشت خط سعی می کردن بام شوخی کنن و منو شاد کنن که ناراحت مشکل پیش اومده نباشم. همیشه خندان هستن، تمام ادارات و فروشگاهها و … رفتم تا حالا ادم عبوس ندیدم، همه راضی همه خوشحال، همه با خودشون در صلح هستن. اینجا همه جا شادی و همه به هم احترام می زارن فارغ از اینکه رنگ پوستت چیه، فارغ از اینکه ملیت چیه،… اینجا تا حالا ادم مست ندیدم. با اینکه همه پوشش ها مختلف دارن ( محجبه کامل و بی حجاب کامل) هیچ کی نگاه نمی کنه به دیگران و اگه ناخودآگاه چشمت به یکی بیوفته فقط لبخند دریافت می کنی.

    اما استاد عزیزم در مورد سریال زندگی در بهشت بگم که زندگیمو بهشتی کرده، به کمک این نکات که شما و مریم عزیزم می گین من تمرکز بیشتری رو این زیبایی ها ( صدای پرندگان، سنجاب ها، اردک ها و درختان) می کنم، یه چیز جالبی بگم دیروز تو خیابون ورودی دانشگاه یه بچه آهو دیدم، و داشتم ازش فیلم می گرفتم و کلی ذوق کردم و جالب این بود که ایستاده بود و نگاه من می کرد( این نشون میده مردم امریکا حتی به حقوق حیوانات هم احترام می زارن که این آهو هیچ ترسی از من نداشت).

    واقعا ممنون شما هستم که باعث میشین بدونیم در طول روز به چه نکاتی توجه کنیم، عاشقتونم که اینقدر سخاوتمندانه از تجربیات خودتون می گین. استاد با این سریال، همه بچه های عباس منشیو بهشتی می کنین همه را جون دوباره میدین. واقعا سپاسگزار شما هستم.

    چه در خواست های جدیدی وارد زندگیمون کردین، و باعث گسترش جهان شدین.همه بچه های عباس منشی اگه بشینن و بنویسن می بینن که سرمشق و الگوشون فقط سید و عزیز دلشون شده. من حتی سبک غذا خوردن، سبک خرید کردنم عباس منشی شده.

    بریم سراغ سریال سفر به دور امریکا که هر چی بگم کم گفتم، بی نظیرترین درخواست ها برام به وجود آورد. یادمه یه قسمتی که داشتین پیاده روی می کردین با مریم جون، گفتین هدایت شدین به سمت یه خونه ای که خانم مسن داشتن به گل های باغچه میرسیدن، چقد این خانم مهربون با اخلاص بود اینا همه نشونه اینه که این ادم ها یکتا پرستن و با خودشون در صلح هستن.

    مریم عزیزم، قبل از مصاحبه ام در سفارت امریکا هدایت شدم به قسمت فک کنم ۲۶ سفر در امریکا

    که آبشار نیاگارا بودین و چه جملاتی گفتین چه جملاتی گفتین( الان که دارم می نویسم اشک تو چشام جمع شده) منو به یه آرامشی رسونیدی. منی که طوفانی داخلم ایجاد شده بود با این سریال به دریای آرام تبدیل شد آرام آرام)

    مصاحبه من هم شاید ۲ دقیقه بیشتر طول نکشید

    چه کردین شما دو تا عشق، چه دنیایی برا ماها ساختین. استاد عزیزم اگه بخوام از باورهای های سفر به دور امریکا که برام ساخته شده بگم حالا حالا باید بگم، ولی در یه کلام بگم، منو با خدای خودم آشتی دادین، مرتب این بیت زمزمه می کنم:

    رسد آدمی به جایی بجز از خدا نبیند

    بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت

    بارها از خداوند به خاطر شما دو تا عزیز تشکر کردم و می کنم که باعث شدین زندگی خودم و هم فرکانسی های عزیزم تغییر کنه.

    آرزوی سعادتمندی و ثروتمندی برا همه دارم.

    عاشق همتون هستم

    سپاسگزار استاد و مریم بانو و دوستانی که کامنت های زیبا و خدایی می زارن هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    کامران صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2206 روز

    سلام استاد عزیز، من چون از 5 6 سالگی حدودا، در کانون زبان شروع به یادگیری زبان انگلیسی کردم، (کانون زبان ایران (ili) هم در زمان پهلوی اسمش ایران آمریکا بود) کتاب هایی که با ما کار میکردن از آمریکا بود و لهجه هم آمریکایی، برای همین من از اون سن تا 17 18 سالگی دقیق تر تا قبل کنکور، ادامه دادم یادگیری زبان رو و همیشه از همون سن کوچکی خوبی ها و زیبایی ها و فرهنگ و قوانین امریکایی میگفتن و منم دوست داشتم و علاقه داشتم به امریکا، تا اینکه شما در این فایل مهر تاییدی به شنیده ها و تحقیقات و مطالعات من زدید. خیلی خیلی ممنونم از شما استاد بابت این فایل زیباتون امیدوارم در پناه الله یکتا شما هم شاد سالم و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    Sib گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    سلام استاد حالتون چطوره

    خب من میخام برم مستقیم سر اصل قضیه اول باید بگم ک من کلا از بچگی قاطیه سیاست نمی شدم اینم ب این دلیل بود ک از سیاستی ک تووی کشور خودم ب کار گرفته شده بود خوشم نمیومد و کلا از ریشه با این قضیه مشکل داشتم شاید باورای اشتباهی بودن ولی همین شاید ب نفع من بود ک باعث شده بود از خیلی چیزای حاشیه ای دور باشم و حداقل ب باورای اشتباهم درباره امریکا اضافه نشه ..پدرم و کلا خونواده ی پدریم ادمایین ک خیلی با این قضایا درگیرن و بحثو فلان میکنن ولی بازم اونا دسو پا میزنن ک بگن امریکا خوبه ولی کل خونواده بابامینا همونجایین ک ازوقتی یادمه درباره داغون بودن کشور و خوب بودن امریکا و اروپا حرف میزدن بودن میخام بگم حرفاشون شاید درست بود و باورای منو بدتر نکرد ولی تغییریم تو اونا ندیدم و چیزی ک دیدم فقط حسرت بود و دسوپازدن الکی و ساعتها بحث کردن ..من دوتا عمو دارم با بابام کلا خیلی واکنشین چیزه جالبی ک همیشه از بحثاشون یادمه رگای قلمبه ی پیشونی بابامه ک میزد بیرون و ساعتها در همین حال بود با عموهام /:..خونواده مامانمم کلا ادمای محتاطین و کلا تو سیاست نیسن و درباره این چیزا بحث نمیکنن ولی خب ی خاله دارم (ک اصن دور از انتظارم نیس) ک خیلی مذهبیو ایناس تو خاله هام فقد همین خالمه ک اینطوریه ک این محتاط بودنشو صدبرابر میکنه مذهبی بودنش منظورمه ک اونم ب دنبال همین قضایا مخالفت های خاصی با امریکایی داره بقیه خونواده مامانمم هسنا ولی اصن واکنشی نیسنو برعکس خونواده بابام اینطورین ک تا ازشوم نپرسی نظروباورشونو بیان نمیکنن و همینا مخصوصا اوضاع خالم ک اینو فهمیدم ک همیششه باترس از خدا شاید گاهی عشق ب خدا نمیدونم هرچیزی ک خودشون اسمشو میزارنو من هیچوقت تو زندگیه ادمای با ایمان ندیدم تو شخصیتشون (شاید اون موقع فک میکردم با خداها همینان ک ۳۶۰ روزه سالو تو غم و فلانن ولی الان ک واقعا فهمیدم کیان تازه این باخداهارو شناختم/:) دروغ نگم گاهی ی اتفاقایی تو زندگیش میوفتاد ک باعث میشد فک کنم کار درستو همینا میکنن ک تو اه و نالن با خودم میگفتم ببین بالاخره این عجزوناله عا اینا جواب داد نکنه درسش همینه و شاید مسخره بنظر بیاد ک دیدن همینا باعث شده بود منو هرجا هیتی میتی جایی میبرن (کلا نمیدونم چرا ولی هیچوقت گریم نمیگرف) ببخشید ولی پوسسس خودمو میکندم ک ی قطرع اشک ازم بیاد با اینکه صدا ناله هاشون بیشتر از هر چیزی رو مخم بود ولی بازم زور میزدم ک گریم بیادو تهشم دریغ از ی قطره(فقد قیافم ک چکوچولش میکردم ک گریم بیاد فک میکردم اگه قیافمو مث موقعی ک گریه میکنم بیاد واقعا گریم میگیره و اینجوری بود ک دوسانت بین دندونات فاصله باید باشه دهن مستطیلی باز بشه جوری ک دور دماغت چروک بیوفته و نوکش بیاد پایین تا وقتی گریه میکنی قطره اشکه از نوک دماغت بیوفته پایین و اشک از بالا و پایین چروکایی ک رو صورتته بالا بره چشاتو انقد فشار بدی ک جاییو نبینی و تو اون لحظه سعی میکردم ک همه خاطرات بد زندگیم یادم بیاد میدونسم دارم گول میزنم خدارو ولی فقذ میخاسم منم یجوری ناراحت باشم ک بعدن با گرفتن ی خواسته ای خوشحال باشم یمی دیقا زندگیه خنثی /:..و برا همین حتی اگ ب چیزیم میرسیدم شکرگزار نبودم چون ب مسخره ترین حالت پوست خودمو کنده بودم ..خلاصه ک تو بحث توحیدو اینا اینا بود باورام و میخام بگم اصن من امریکارو ی سیاره ی جدا میدیدم ..باورای غلطی داشتم دربارشون ولی داشتم میدیدم ینی حداقل چیزایی ک من دیده بودمو شنیده بودم این بود ک شاد بودن اونم بدون استانداردای مغز من و تازه داشتن پیشرفتم میکردن شاید از نظر مذهبیای دوران پیشرفتشون مفت نمیرزیدو اخرتشونو داده بودنو این چرتو پرتا ولی حداقل مردمشون خودشونو ب درو دیوار نمیزدن واسه اینکه الان اشکشون دراد ک در اینده نمدونم شفایی چیزی بشه ک خوشحال باشن همین برا منی ک پوستم کنده شده بود کافی بود ک بگم اونا بهتر از مان حداقل ذهنیت من این بود ..البته بگم ک اینا بی تاثیر نبودن روم ولی خیلی کم و گزرا مثلا گاهی با توجه ب شنیده های خودم جهنمو تصور میکردم ک میگفتن صف بستنو اینا من فقد یسری مردم مو طلایی(منظورم همون امریکاییان) اینارو میدیدم ک صف بستن و فقد شاید من توشون مو مشکی بودم ینی انقد داغون نمیدونم چرا خودمم اونجا تصور میکردم شاید فقد برا اینکه اون ترسنااکیه جهنمو بتونم اینجا ببین ب هر حال چیز مسخره ای بود میخام بگم انقد داغون ینی ولی خب خیلیی کم پیش میومدو گذرا بودن و بازم تو ذهنم سوالایی بود ک بی جواب بودو میفهمیدم ی چیزی اینجا داره میلنگه ولی هیچوقت دنبالش نرفتم خب خعلی خعلی بچع بودم دیگ ۸ ۹ سال شاید ..چیزی ک دیده بودم تو مردم کشورم این بود ک همه خیلی نگراننو واکنشینو اینا خب من فیلمای امریکایی دیده بودم ..همیشه خونسردیشون برام عجیب بود ولی تقریبا تو همه فیلمایی ک دیدم خونسردا مدیرو موفق و فلان بودن تو تمریکایی همشون اینطوری بودنو ابن اروم بودنشون گاهی اذیتم میکرد ..انگار هیچ جوره اذیت نمیشدن با خودم میگفتم با بسه دیگ یکم غصه و ناله لازمه حال نمیده اینطوری زندگی ک ..چون همیشه اینطوری دیده بودم ولی سریع با خودم بعدش میگفتم خب ک چی ولی جوابی نداشتم ..

    درباره بنیان خانواده باید بگم ک بازم این خونسردیشون اذیتم میکرد من اینجا دیده بودم ک پدر مادرا خیلی برا بچه هاشون محدودیت قاعلن و ب گفته خودشون برای اینه ک دوسمون دارن و اگ اینطوری نباشن ما اسیب میبنیم حتماااا و این باور برام ایجاد شده بود ک پدرا مادرا بایدد انقد حساس باشن و باید مواظب باشن ..بایدد حمایت کنن..ولی تو فیلمایی ک دیده بودم این بود ک صبحا بچه ها از اتاق خوابشون میان بیرون ی بوس ب مامان ی بوس ب بابا بعدم هرکی جوری میره پی زندگی خودش ک انگار پدر مادری نیس ..این باورم نسبت ب پدراشون خعلییی بدتر بودا اصن احساس و عاطفه فک میکردم ندارن اول اینکه خیلی حساس نبودنو نگران بچه هاشون نبودنو دنبالشون را نمیوفتادن و جمله ای ک خیلییی شنیدم تو فیلما اینه ک ×من مطمعنم تو بهترین تصمیمو میگیری× ینی همیشه اعتماد داشتن ب بچه هاشون برا همین همه چیز خیلییی برام عجیب تر بود و اونموقع تو ی شرایطی بودم ک حتی فک میکردم کارشون چقد بدو احمقانس و با توجه ب چیزایی ک شنیده بودم تو مدرسه برا همینه ک انقد بچه هاشون عوضی میشن و میشن ادمایی ک مثلا کشور مارو نابود کردن ( اینو بگم ک این باور ک بخاطر حسادت امریکا وضع کشور ما اینه رو حتی بابامینا ک ب ظاهر موافق امریکان دارن دیگ تو مدرسه و اینا ک تازه شاخ و برگشم داده بودن) ..از اینا پزشتو من بزرگتر شدم اوایل تو مدرسه روشون نمیشد درباره تجاوز و اینا حرف بزنن غیر مستقیم میگفتن مثلا/:..شاید خنده دار باشع براتون ولی قسمت اعظمی از اردوهایی ک مارو میبردن یا بازدید علمی (درواقع مکانهایی بود ک کلی ادم و اکثرا از سازمان بسیج چندیییین اتاقک درست کرده بودن ک به هم راه داشت و درباره ظلمایی بود ک امریکا از همههه جهت ب ایران کرده بود/: و همیشه ی قسمتش بحث بنیاان خانواده بود و حتی فضای بعضی جاهاشم با چراغای قرمز وحشتناک کرده بودن ک باورای غلطو بیشتر تو ذهن ما تثبیت کنن )خلاصه ک اونجا لهمون میگفتن اینا ب چه های خودشونم رحم نمبکننو خیلی ببخشید ولی با اونام کارای بد و زشتی میکنن ..خیلی جاها میگفتن بخاطر اسیب های رئحی گذشتشون و تجاوزی ک بهشون شده و ازار های جنسی ک دیدن الان این ادم عوضی شدنو حتی گاهی اینارو ربط میدادن ب خودکشیه خیلی از ادمای موفقشون و سعی میکردن تو مغز ما کنن ک ببین این ادمه موفقشون این بوده سرگزشتش تو از بقیشون چ انتظاری داریو هزارتا کوفته دیگ ک تو مغزه ما میکردن ..گاهی انقد بچه ها غرق این چرتو پرتا میشدن ک ی بحث عظیمی اتفاق میوفتاد تو کلاس درباره جزعیات اتفاق..میخام بگم ینی ذهنیت من این بود ک از ی سنی تو خونوادتم دیگ امنیت نداری اونجا /: و اینا پیش زمینه ای بود ک ی کشور شاید خرابی تو ذهن ما بسازن ک ما هرگز پامونم نزاریم اونجا..چون همزمان رو فراره مغز هام مانور میدادن و این مانورشون رو فراره مغز ها جواب خیلی از سوالات من شد ..جواب اینکه دسو پا زدنشونو بفهمم ..خلاصه این پس زمینه تو ذهن من ساخته شده بود ک همیشه حتی وقتی میخاسم تصور کنم ک برم برا تحصیل ی کشور دیگ وقتی دانشگاهی سرچ میکردم همیشه لندنو ب نیویورک و امریکا تشکیل میدادم و حتی دنبال الگو هایی میگشتم ک بدون امریکا رفتن موفق شدن از کارم خندم میگرف ولی ی چیزی تو ناخوداگاهم باعث میشد نخام برم ک اونموقع واقعا نمیدونسم دلیلش چیع ..

    کار خنده دار دیگه ک تو مدرسه میکردن این بود ک همیشه میومدن ادمای با حجاب امریکاییو بمون نشون میدادن و مصاحبه هاشونو (هم سنو سالای من حداقل بالای ۵۰ درصدشون هم اونموقع هم همین الان با حجاب مشکل دارن مخصوصا الان ک خیلی حجاب مسخرع تر شده الان حجابو یجوری میبینم میدونین چیجوری پوست گاوی رو تصور کنید ک قهوه ایه و شاید دو سه تا لک سفید روی بدنشه ..حجابی ک دارم میبینم الان اینه حجاب یا همون پوشش ک میگن حس میکنم اون لکه هاس سفیدن ک حتی اکه نباشه ام چیزی و نمیشه خلاصه ک میخام بگم این باعث شده مخالفای حجاب الان بیشترم بشن )..داشتم میگفتم میومدن مصاحبه هاشونو نشون میدادن و بعد دیقاا یادمه معلممامون میگفتن ک ببینید خوده این امریکاییام فهمیدن اشتباه کردنو و رو اوردن ب حجاب و خیلیاشونو میومدن نشون میدادن ک مثلا قبلا ازار جنسی بودنو الان ن ک بگن اگ حجاب نداشته باشین ینی ته حرفشون این بود اگ حجاب نداشته باشین شمام بعد پشیمون میشین ..و همچین با ی حس غرورو قدرتیم میگفتن ک خنده دار بود واقعا …با نشون دادن اینکه طرف خودکشی کرده ب خاططر اذیت و ازارو اینا واقعیتش اینه ک منم خودم گاها یکم میترسیدم و دیقا جالبیش اینه این خیلی برام تکرار شد ک همین موقعا از خونواده و دوروبریامم درباره این قضایا میشنیدم ینی جذب میکردم ترس بیشترو اینا ولی هیچوقت اینا باعث نشد ک کامل اینارو قبول کنم و اینا همش مال ی دوره ای بودن ولی بازم ترسناک بودن میخام بگم اینا همش باعث میشد دچار تضاد شخصیتی بشم یجورایی

    خب از نظر طبیعت ..من فقد امازونو میشناختم تو امریکا😂 و باغچه های جلو خونه هاشون ک تو فیلما دیده بودم..با دیدن زندگی در بهشت ینی ی تحولی تو این قضیه تو من ایجاد شد ک اصن نمیتونم بگمم چقد گنده و بزرگ..دیگ واقعا ی بهشت میبینم اونجارو مخصوصا من عاشق چمناشم تو ایران خیلی کم پیدا میشه ی پارک حداقل من خیلی ندیدم ک چمناش ی دستتت سبز باشن بدون اینکه ی تیک خاک پارازیت نندازه اون وسط /:..ولی خیلی داره بهتر میشه کلا من عاشق نمای شهرم ولی تو تصاویری ک استاد بهمون نشون دادن من میدیدم ک تو امریکا چقدررر زیبایی و رنگارنگی(ک من اصلااا تصور نمیکردم همیشه فک میکردم امریکاییا عاشق سیاهیو تیرگین و ی سایه سنگینی روشون هس رو همه چیشون شاید ب این دلیل ک تو فیلماشون اینطوری دیده بودم یا باورهایی ک دربارشون داشتم تو ذهنم سایه سیاه انداخته بود روشون ).. خلاصه ک کلاا دیدم عوض شد نمیتونم بهتون بگم دیدن رنگارنگی و زیباییو سیزی توی این کشور چقدر دید منو نبست ب انرزی محیطی این کشور عوض کرد میدونسم مردمش شادن ولی شاید یکی از دلایلیم ک شادیشون برام عجیب بود این بود ک فک میکردم کشوریه ک فقد ساختمونای بلند داره و تکنولوزیو درگیر پیشرفت و نابود کردن کشورای دیگ شدن باعث شده ی شکلی داشته باشع و اونا چون ادمای درسخون و درحال پیشرفتن(تو کشور خودم دیده بودم درسخونا اکثرا منزوی و سردن ) وقت ندارن ب زیبایی کشور توجه کننو از رنگا خوششون نمیاد کشوری ک فقد توش وسایل الکترونیکی تیره و سیاه هس و همه چیز اهنیه و میلع های نقره ای ..اصن ی چیز مسخرع ای ینی ی تصوری مثل کره شمالی از امریکا داشتم از نظر زیبایی 😐 واسه همین برام عجیبتر بود ک مردمشون با این حسابم شادن..عجب بچه ای بودم واقعا ..ولی واقعاااا متحیر و متحول شدم خیلی زیاد بعد از اینکه دیدم ن تنها اون چیزی ک فکر میکنم نیسن بلکه اون چیزی ک هسنو من تاحالا تو مغزم زیرچشیم بش نگاه نکردم چ برسه ب فکر😂..

    باور بعدی ک خیلی تو ذهنم بود و اذیتم میکرد و شاید خیلی مسخره ب نظر بیاد شایدم نیاد نمیدونم ..من همیشه دوس داشتم وقتی ک پارک میریم رو چمنا بخابم و غلط بزنمو دراز بکشم مدتهااا ولی همیشه اینطوری بوده ک جلو مردم زشته و فلان ولی این کاری بود ک من واقعا ازش لذت میبردم و ارام بخش بود برام..تو ی قسمت دیدم استاد بعد ناهار اوندن رو چمنا دراز کشیدن اصن همونطوری ک خابیده بودن اصن زیرم خنک شدم ..این کار استاد و کارای دیگشون ی پنجره جدیدی از ازادی تو مغز من ساخت ..ازادی ..واقعا چقد کلمه دور افتاده ای بعضا برا ما ایرانیا..ولی زندگی در بهشت بزرگترین تحولو توی این قضیه تو ذهن من ایجاد کرد..جالبه ک مدرسه و رسانه ها و تلویزیون سعی داشتن باورای غلط خودشونو از ازادی تو کارای امریکاییا پیدا کنن ینی این واقعا چیزیه ک نمیشه انکارش کرد همیشه میییگشتن برا ما دنبال فجیح ترین چیز ک بیان ب ما نشون بدن ک بعد بگن چیه ازادی میخای بیا اینم ته ازادی میگی اونجا ازادی هس ولی ببین اینه ..این شدن ..همشون اینن ..و ب چشم خودشون جلوی کوچکترین چیزارو هم برای ما گرفتن تا کار ب اونجا نکشه .. ک مثلا رومون وا نشه .. ولی فهمیدم چقدددر همه چیز فرق میکرد..تو سریال زندگی در بهشت دیدم ک چقدرر مردم باهم رفیقن ..چقدر همه راحتن چقدر بی استرسن انگار صد ساله همو میشناسن اونجا ک از همسایه ها گفتین اصن منو دیوونه کرد ینی ی لگد زد به هرچی باور ک درباره خوددار بودنشون داشتم ک اینم از همون منزوی بودنشون تو ذهنم شکل گرفته بود یا اینکه با ایرانیا بدنو این چرتا..دیدم ک چقدرر سپاسگزارن از همه چیز من اینو علاوه بر امریکاییا تو مردم کشور دیگ مثل کره ای هاهم خیلی دیدم نمیدونم شاید بهش نگن خدا ولی از اون انرژی جهان یا کاعنات یا هرچی بدجور سپاسگزارن ب جالبتر اینه ک دیدم هرگز براشون عادی نمیشه هنوزم بابت موفقیتاشون شگف زدن و دیدم ک افراد موفقشون میگفتن ک هربار ب موفقبتامون فک میکنیم میبینیم باید سپاسگزار باشیم بخاطر فلان ادم فلان چیز این جمله رو شاید من میلیون ها بار شنیدم تو این همه مستندی ک از افراد موفق امریکا یا کره دیدم …

    درواقع میخاسن امریکایی ک ساخته بودنو نشون ما بدن ن امریکایی ک واقعا هست و من شگفت زده با دیدن همه اون صحنه ها درخواستامو محکممم تر ارسال کردم ب جهان ..نمیدونم خبر دارید یا ن ولی اگ بخام از باورایی ک تو مدرسه دارن تحت عنوان دوتا کتاب ۱سواد رسانه ای و ۲ دفاعی درباره امریکا و غربیا و اینا ب خورد دانش اموزا میدن قابل شمارش نیست ..از تبلیغاتشون گرفته تا تلویزیونشون و مدلینگشون و برنامه هاشون و جالب اینه ک دارن تو دفاعی سعی میکنن مارو از اهداف امریکا برای ما اگاه کنن (من خودم از سال نهمم دیگ ب این درسا گوش ندادم حتی ی کلمه 😂)….

    درباره نزاد پرستی من کلا ارتباطم خیلی وقته با امریکا از طریقه زندگی در بهشته و چیزی ک برام جالبه و همیشه منو ب فکر فرو میبره اینه ک هرگز ندیدم استاد بگن اینجا چووون ما ایرانیم فلان رفتارو دارن و اینکارو میکننو فلان چیزی ک قبلنا تو امریکا ک چی بگم تو همین اسیاش هرکی رفته بودو مصاحبه کرده ود میگفت ما چون ایرانیم فلان رفتارو میکنن ک من حس میکردم رفتار ما با افغانیا داره با ایرانیا تو کشورای دیگ تکرار میشه خیلی بدترش/:.. ب دنبال همین قضیه چون ذهنمو خیلی درگیر کرد نمیدونید چقد معجزهه اسا من هربار با کلیی الگوی جدید اشنا شدم منظورم ایرانیاس ..ایرانیایی ک اصن میتونم بگم تو امریکا شدن امریکا اصن نقش داشتن ..فهمیدم ک خانوم گلشیفته فراهانی جز هیعت داوران اسکارر بزرگترین جایزه سینماس تو همون امرکاش..با اقای مانی حقیقی اشنا شدم ک یکی از ده تا ثروتنمد امریکا بودن فک میکنم تو سال ۲۰۱۳ و حتی تو ی برنامه تلویزیونی ب عنوان الگو اوردنشون ..با اقای الکس مهر اشنا شدم ..با خانوم فریال گواشیری ک مشاور اقای اوباما بودن ..با دکترشاه پسند ک داروی الزایمر رو ایشون برای اولین بار در دانشگاه هاروارد ساختن ..با خانوم میرزاخانی ک من دیدم رعیس دانشگاه هاروارد برای مرگ ایشون اشک میریختن و چقدررر الگو ک من ب سمتشون هدایت شدم ..واقیت اینه ک انتظار مقابله ب مثل داشتم ..انتظار داشتم حداقل ب خاطر مرگ بر امریکاهایی ک گفته شد بد باشن ولی با رفتارشون میتونم بگم من بزرگی رو ازشون یادگرفتم..این اواخر انقد تو بهره رفتاراشون بودم ک خیلی جاها تو سریال زندگی در بهشت ک استاد با خانوم شایسته خارج از منزل بودن وقتی ینفر نزدیکشون میشد میگفتم الان دس تکون میده الان دس تکون میده الان میخندع دیقا اون اتفاق میوفتاد و منم میخندیدم باهاش ودیدم چیزایی ک استاد تو رویاهایی ک رویا نیستند ب عنوان تمرین گفته بودن تو شخصیت این اداماس اینجا دارم میبینم چیزایی ک حس خوب ایجاد میکنه مردم بهم لبخند میزنن هیچکس منزوی نیست از همه حالتاشون هرچیزی ک دارن برا شادی استفاده میکنن و ب قول ی فردی امریکاییا خوب بلدن چطوری شاد باشن و وقتی این شادیو درک کردم دیدم ن درسخون بودن ن منزوی بودن کمکشون کرده فقط قانون این امریکارو ساخته استفاده ی درست از قانون قانون احساس خوب اتفاقات خوبه ..دیدم اون ایمان این امریکا رو ساخته اون ایمانی ک تو وجود این همه ادمه و بوده ک باعث شده همشون مهاجر باشن .. دیدم همه چیز بخاطر اینع ک اونا چسبیدن ب اون اصل ها ن فرعیات ..دیدم اینا فقد مقاومتای ماست فقد تو مغزه ماست ..خیلی جاها دیدم ک حتی امریکاییا از ایرانیا یا اسیاییا الهام گرفتن و بدون مقاومتی چون مسیر درست مشخصه ..تو زندگی دربهشت مخصوصا این قسمت ۱۷۳ ی تیر خلاصی بود ب باورهای خوبی ک توی قسمت های قبل تو ذهنم شکل گرفته بود ازشادیه مردم داشت اشکم درمیومد حس کردم همه ی خونوادن اونجا هرکی میومد رد میشد بدون خجالت از دیگری هرحرکتی ک شادیشو بیشتر میکرد انجام میداد ..و اونجا انگار همه چیز خیلیی خدایی تر شده بود اینهمه شادی و یه رنگی واقعا چی میتونس باشه جز ی انرژیه خالص ک فضارو گرفته بود ..و فهمیدم اون توحیدی ک ما دنبالشیم دیقا همون جاییه ک دارن سعی میکنن مارو ازش دور کنن و من میخام یادبگیرم و من دور نمیشم از کسایی ک حتی روتین زندگیشونم الهام بخشع و برام خوبه اینجا واقعا ملیت یا متعلق ب جایی بودن چ معنایی داره وقتی مردمی از اونطرف دارن از مردم خودم بیشتر بهم کمک میکنن؟ ..من از هردوشون ممنونم ..هرچیز بدی ک اینجا بود و هرچیز دیگه ای ک دیدم منو سوق داد ب سمت اون خوبیایی ک دارع بم کمک میکنه داره اگاهم میکنه و داره جهان واقعیو و طبیعتو بهم میشناسونه ..

    ارزوم برای همه

    زندگی در بهشت (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: