سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سهراب روان پاک نودژ گفته:
    مدت عضویت: 1300 روز

    سلام وخداقوت خدمت استادنازنینم ومریم خانم شایسته واقعاتوحیدی وپرازآرامش درونی

    وتمام اعضای محترم سایت توحیدی عباسمنش دات کام.

    .من دیدگاهی که درموردمردم آمریکاداشتم این بودکه مردمی هستن که اصلااصالت خانوادگی ندارن وبنیادخانواده برفحشاوفسادبناشده ومردم همدیگه رو چه درمدارس وچه دربازاروبیابان میکشن وبهمدیگه تیراندازی میکنن مثل فیلمهای وسترن که ازتلویزیون ایران پخش میشدچهره مردم آمریکادرذهن من کاملا خشن وخیلی باقیافه وتیپ جنگندگی نمایش داده میشد ودیگه اینکه کشورآمریکایک کشورخشک وکویری وبدون ذره ای سرسبزی وآب ودریاچه درذهن من شکل گرفته بود..تصویردیگری که درذهن من بوداینکه کشورآمریکاسرسخت ترین دشمن ماایرانی هاست ومن ازشعاردادن درموردمرگ آمریکا واقعا لذت میبردم ویادمه شب 22بهمن هرسال ساعت21 که شعارالله اکبرازتلویزیون پخش میشدمن میرفتم پشت بام خونه وخیلی خیلی باصدای بلندورسا شعارمیدادم ….برآمریکا وصدای من اینقدربلندبودکه بعدازشعاردادن من همه همسایه هابعدازمن این شعاررو تکرارمیکردن وچقدرحس میکردم کارخداپسندانه ای دارم انجام میدم وفکرمیکردم که خداوندازاین کارمن رضایت داره ومنوبه خاطراین عمل به بهشت رهنمون میکنه…بعدازعضوشدن دراین سایت توحیدی وتماشای قسمتهایی ازسریال زندگی دربهشت وسفربه دورآمریکا کاملا دیدگاهم ونگرشم نسبت به کشورعزیزودوست داشتنی آمریکاتغییرکرد وچقدرازخداوندطلب مغفرت وآمرزش کردم بابت اون دیدگاهم که کورکورانه داشتم فقط تقلیدمیکردم بدون اینکه دراین موردتحقیقی انجام داده باشم…بعدازاون فهمیدم ودرک کردم که چقدرمردمان نازنین وخداپرست وتوحیدی ای داره این کشورعزیز..چقدربه خداونددرعمل توکل میکنن وبه خداوندایمان دارن که شعاری که برروی دلارهای این کشورچاپ شده نمایانگر این ادعاست که این کشورچقدرمتوکل وتوحیدی است..والبته که به نظرمن همین دیدگاه توحیدی ومتوکل بودن این مردمان عزیزودوست داشتنی است که خداوندرحمان این همه نعمت وفراوانی وثروت روبه این کشورهدیه کرده وجواب ایمان وتوکل ایشان رابادادن این همه سرسبزی وهوای عالی وباران رحمت الهی وفراوانی وثروت وجاهای دیدنی وتماشایی بهشون برگردونده ونتیجه اعمال خودشون رابه خودشون تحویل داده..من امیدوارم که کشورایران هم باتغییرزاویه دیدونگرش مردمان این دیارواین سرزمین قدیمی وکهن نسبت به کشورهای دنیا به کشوری توحیدی وپرازنعمت وبرکت وفراوانی وباران رحمت الهی وسرسبزی وعشق ودوستی تبدیل گردد..

    شادوپیروزوسربلندوثروتمندباشیدوسعادتمنددردنیاوآخرت

    به امیددیداراستادعزیزم درپرادایس زیبا درکشورتوحیدی آمریکا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    زهره گل محمدپور نوغانی گفته:
    مدت عضویت: 2342 روز

    سلام و درود استاد دوست داشتنی و راهنمای خوب زندگیم وخانم شایسته باحال با معرفت

    در خصوص طرح سوال این برنامه بگم براتون که چه دنیایی از ما رو متفاوت وچه قشنگ تعبیر دادین من که از بچگی با چه باورهایی و افکار نامناسب روزمون وشب شبمون رو روز میکردیم

    از برنامه های تلویزیونی که دوتا کانال بود همش تخریب افکار بر علیه کشور آمریکا ومردم آمریکا

    بعد نقش مدرسه رو تربیت کلی روح و جسم و ذهن ما در مورد آمریکا اخبار آمریکا

    جوری شده بود که هنوز باید توحیاط مدرسه اگه از رو پرچم آمریکا که رو پله های ورود به سالن رد نمی شدیم عذاب وجدان داشتیم.

    چه ادبیات کلامی پیدا کرده بودیم که هر مشکلی داریم در طول روز باعث بانیش آمریکاست

    خلاصه بگم که اسم اون کشور ورنگ پرچمش یه همراه ذهنی بد وذهنیت بد در ما شکل گرفته بود

    الان با توجه به اگا هیهایی که از سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت در من انتقال پیدا کرده و دارم متوجه به مقدس بودن این سرزمین بهشتی میشم چه طبیعت بکر و زیبا چه آرامشی که تو این کشور هست به من بیننده ارسال میشه چه امکاناتی چه باورهایی رو در من تقویت می‌کنه وهمش به خودم میگم بی دلیل نیست که هرچی آدم بزرگ ومشهور هست یا از اون سرزمین بوده یا به اون کشور مهاجرت کرده دمشون گرم

    و در پایان حرفهام دوست دارم منم هدایت بشم به اون سرزمینی که حظور خداوند اونجا بیشتره

    متشکر هستم از شما دوتا عزیز دل که با کلامتون با نگاهتون با به تصویر کشیدن وکلای روشهای دیگه ما رو نسبت به آمریکا روشن کردین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    شاد گفته:
    مدت عضویت: 3255 روز

    سلام استاد عزیزم، وقتی تصویر فایل رو دیدم اولش خیلی خوشحال شدم گفتم آخ جون استاد دوباره گفتگو با دوستان داره که بعد دیدم نوشته سریال زندگی در بهشت قسمت 174،وقتی دیدم تو مکانی که همیشه گفتگو با دوستان رو دارین نشسته اید،حدس زدم موضوع جالب و مهمی باشه،وقتی جایزه رو گذاشتین خیلی ذوق کردم گفتم کاش من برنده بشم چون خیلی وقته میخوام یکی از محصولاتتون رو بگیرم و دارم براش تلاش میکنم،ولی بعدش نشستم فکر کردم گفتم استاد همیشه همه ایده هاش هدایتی ازجانب خداست و قطعا با این ایده داره به گسترش جهان کمک میکنه و وقتی دقیقتر فکر کردم به خودم به تصوری که از آمریکا قبل از فایل های شما داشتم دیدم آره من ناخودآگاه الان خیلی نسبت به قبل در مورد آمریکا بهتر فکر میکنم،خیلی جاها تو سفر به آمریکا آرزو داشتم در کنار شما بودم مخصوصا تو آبشار نیاگار که مثل خانم شایسته یکی از حیرت انگیزترین صحنه هایی بود که دیدم و آنچنان با ذوق و شعف نگاه لپ تاپم میکردم و بلند بلند مثل خودتون میگفتم واااای خدای من!!!!خدای من !!!! چه شکوه عظمتی داری تو!!! چقدر زیباییی!!! که خواهرم در اتاقم رو باز کرده و با ترس گفت چته؟؟ و من بی توجه به خواهرم با ذوق خیره به لپ تاپم بودم…😂

    استاد من با خودم میگفتم مطمنم این فایلتون خیلی کامنت بخوره چون شما همیشه هدات میشین که در درست ترین زمان درست ترین کار رو انجام بدین،چون این دو روز تو ایران تعطیلات بود و چون سرکار نمیرفتم خیلی خوب تونستم به این موضوع فکر کنم و حتی چند تا از فایلهای سفر به آمریکا رو دوباره دیدم و باورهامو قبل و بعد از این سریال ها بررسی کردم،وچیزی که منو به تعجب وا داشت این بود که من اون روند تکاملی که همیشه میگفتین برا ساخت باورها باید طی بشه و اینکه ورودیهای ذهن چطور برامون باور سازی میکنه جوری که خودمون متوجه نمیشیم رو الان با تمام وجود میفههم،اگه این سوال رو نمیپرسیدین شاید من اصلا متوجه تغییر نگرشم نسبت به آمریکا نمیشدم چون من فقط برای تمرکز بر نکات مثبت و زیباییها این سریالها رو میدیدم نه تغییر نگرشم در مورد آمریکا!! ولی الان که به خودم اومدم دیدم که چقدر باورهام نسبت به آمریکا عوض شده و الان زندگی درآمریکا یکی از خواسته هام شده…

    و اما باورهای قبل و بعد از این سریال ها

    بنیان خانواده و روابط خانوادگی :

    احسان علیخانی مجری برنامه ماه عسل یه جمله معروف داره که (( میگه مادر ایرانی تنها چیزیه که چین نتونسته بسازه!!!!)) و تو برنامه های مختلف تلویزیونی همیشه میگفتن مردم ایران مردم احساسی،خونگرم و مهمان نوازی هستن و قدر این مردم رو بدونید که واقعا تک هستن و هیچ جا مردم ایران رو نداره…

    همیشه تو سریالهای خارجی نشون میدادن که زن و مرد با هم کار میکنن و بچه ها اغلب تو خونه تنها هستن….روابط عاطفی بینشون سرده…..بچه ها از سنین خیلی کم جدا از مادرشون میخوابن تو مدرسه زیاد دوستی ندارن….مادرها اینقد که به فکر آرایش و لباس خودشون هستن به فکر خانواده نیستن و از همه مهمتر مهر مادر ایرانی رو ندارن👌…تمایلی به داشتن بچه ندارن و دولتشون التماسشون میکنه بچه دار بشن و کلی تسهیلات براشون در نظر میگیره ولی تعداد کمی حاضرن بچه دار بشن….بچه ها رو از 18 سالگی میندازن بیرون بچه ها هم تو سنین بالا پدر و مادر رو میفرستن خانه سالمندان….آمار طلاق به خاطر روابط آزاد بینشون زیاده…..آمار تجاوز جنسی بالاست….. پرورشگاه هاشون پر از بچه هایی هست که حاصل روابط نا مشروع هستن….به خاطر فیلم الیور تویست فکر میکردم بچه های کار اونجا زیاد باشه چون اونجا اصن به خانواده اهمیتی نمیدن (الیور تویست مال آمریکا نبود ولی من در مورد خارج از کشور اینجوری فک میکردم😂)…..مرداشون روابط جنسی آزاد دارن و…

    ولی با فیلم سفر به دور آمریکا،من همش میگفتم واای خدا اینا چقد بچه دارن؟؟ تو استیت پارک ها ،ایونت ها تو ایالت یوتا میون اون همه صخره و راه صعب العبور هم بچه ها بودن،و چقدر رها ! چقدر آزاد بازی میکردن و هیچ کس هم نگران نبود👌 نه مثل پدر و مادرهای ایرانی که دایم نگرانن و به بچه ها میگن نکن بکن اونجا نرو و…. تو استیت پارک ها پدرها با بچه هاشون گلف و بدمینتون بازی میکردن،چقد بچه با کالسکه بود،کنار هر زن و مردی چند تا بچه بود نه فقط یکی…چقدر زن و مرد مسن شاد و خندان با هم بودن که نشون دهنده روابط عالی بینشون بود…یا اون خانمی که باش آشنا شدین با مادر95 ساله اش در صلح و صفا زندگی میکردن و چقد انرژیشون مثبت بود…

    و من باور کردم :

    1)علاوه بر اینکه بنیان خانواده اونجا درسته بلکه تربیت بچه ها هم درست تر هست….

    2)مادرها عزت نفس بیشتری دارن و با فداکاریهای نادرست نقش قربانی رو بازی نمیکنن بلکه در کنا رشد بچها اونها هم شادن و از زندگی لذت میبرن……

    3) زوج های مسن و شاد نشاندهنده زندگی مشترک طولانی و وفاداری بین اوناست….

    روابط اجتماعی مردم:

    فکر میکردم عین ربات فقط کار میکنن ….. هر کس سرش تو زندگی خودشه کاری به دیگری نداره…..تو روابطشون تعارف نمیکنن خیلی رک هستن….. با غریبه ها صمصمی نمیشن…… مهمان نواز نیستن…اعتماد عمومی پایین هست…..

    واقعیت سریال زندگی در بهشت و سفر به آمریکا :

    چقدر استیت پارک ها رستورانها آبشار نیاگارا ورزشگاهها و…. شلوغ بود،چقد آر وی داشتن !!! چقد اهل تفریح و شادی و رقص بودن!!!چقدر با خودشون در صلح بودن….احساس خوب رو دقیقا زمانی که خانم شایسته یا استاد دوربین رو سمتشون میبرد قشنگ میشد حس کرد…چقدر راحت بدون ترس از قضاوت دیگران با همه ارتباط برقرار میکردن …وقتی استاد میخواست درب آروی رو درست کنه یه پیرمرد سن بالا خیلی راحت و با عشق و صمیمیت به استاد کمک کرد…یا اونجا که تو پرادایس جت اسکی خراب شد و چند نفر به شما تا جایی که تونستن کمک کردن و بیتفاوت نبودن…یا اون خانم و مادرش که خیلی اتفاقی برای پرسیدن یه آدرس با استاد آشنا شدن و بعدش استاد رو با اصرار دعوت کردن خونشون و پول شیرینی استاد رو هم خودش حساب کرد… و چقدر پذیرای آدم های جدید بودن چقدر صلح دوست و شرافتمند بودند… اینجا به خودم گفتم اگه این اعتماد عمومی نیست پس چیه؟؟؟ اگه این عشق و صمیمیت به همنوع فارغ از هرگونه قید و بندی نیست پس چیه؟؟؟

    میزان امنیت اجتماعی :

    یادمه با خوندن مطلبی در مورد آل کاپون در مجله دانستنی ها فکر میکردم خلافکار تو آمریکا خیلی زیاده و اینقدر که پلیس حریفشون نمیشه….بعد از رابطه ریس جمهور بیل کلینتون با منشی اش و مانوری که مطبوعات و تلویزیون ایران به این موضوع دادن تا امنیت اجتماعی برا زنان رو در آمریکا زیر سوال ببرن …. و این موارد باعث شده بود فک کنم آمریکا جای امنی علی الخصوص برای زنان نیست… و اینکه دولت آمریکا نژادپرسته وسیاه پوست ها تو این کشور امنیت ندارن…

    واقعیت سریال زندگی در بهشت و سفر به آمریکا :

    تو یکی از فایل ها استاد گفتن اینجا تو آمریکا دور خونه ها دیوارکشی نیست و اونجا من واقعا از این همه حس آزادی و امنیت شگفت زده بودم….همه جا مردم شاد و آزاد بودن چه سفید پوست چه رنگین پوست ….زن و مرد فارغ از هر نژادی تو استخر مختلط با هم شنا میکردن کنار ساحل نیمه برهنه با صلح و صفا کنار هم بودن ….اون ساختمانهای بلند اون همه ثروت ، نعمت ، زیبایی،شادی،روابط عالی و رفاه اجتماعی که دیدم با خودم گفتم طبق قانون غیرممکنه که این همه ثروت و نعمت و حال خوب از طریق خلاف به دست اومده باشه،طبق قانون این نشون دهنده فرکاس عالیی و بالای مردم این کشوره که بالا ترین رفاه و امنیت اجتماعی رو دارن.

    طبیعت آمریکا :

    همیشه در وصف کشور خودمون تلویزیون و.. میگفتن ایران کشور چهار فصلی هس که هر توریستی که میاد ایران شگفت زده میشه و…،همیشه به اروپا میگفتن قاره سبز ولی هرگز در مورد زیبایی های طبیعت آمریکا هیچ چیزی نشنیدم و تصویر ذهنی خاصی نداشتم.

    واقعیت سریال زندگی در بهشت و سفر به آمریکا :

    تو سفر به آمریکا من اولش فک کردم خب چون میخواید سفر برید و تفریح کنید، و استاد هم از طبیعت خوشش میاد شروع سفر رو از جای زیبا مثل شمال خودمون شروع کرده و واقعا انتظار نداشتم در طول این سفر با گذشتن از ایالت های مختلف اینقدر سرسبزی،درختان بلند و زیبا،چچچقققددررر دریاچه !!!! وسط شهر هم دریاچه وجود داره!!! کنار اتوبانها و خیابانها پر درخت پر زیبایی و نعمت!!!!آسمان!!آسمان چقدر شفاف،پر ابر،چقد آبی!!غروبهای پرادایس که نگوووو!!! یه صحنه هایی خانم شایسته از پرادایس فیلم میگرفت که میگفتم این انگار عکسه،فتوشاپه،نقاشیه!!! ولی بعدش به خودم میگفتم عزیزم این گوشه ای خیلی کوچک از شکوه و عظمت و جمیل بودن ربت هس …. جلال و بزرگی و قدرت خدا رو تو آبشار نیاگارااا کوههای یوتا میشد دید و…..چقد حیوونای مختلف زرافه،سنجاب،طاووس خشگل،شتر،جاناتان مرغ مهاجر😂 و… تو این کشور وجود داره و واقعا آمریکا برای من شد دنیایی کوچک از تنوع ،شگفتی،زیبایی،ثروت و نعمت خدای بزرگم💖

    کیفیت کسب و کارها :

    همیشه از بچگی یادمه هر وسیله ای ابزاری لباسی که جنسش خوب بود و سالها کار کرده بود بزرگترها با اطمینان میگفتن این آمریکاییه یا ژاپنیه 😎 و اینجوری باور کرده بودم که هرجا کیفیت و نوآوری است نام آمریکا میدرخشد….😂

    و اول سریال سفر به آمریکا وقتی چشمم به جمال آر وی دوست داشتنی باز شد گفتم خدایا این آمریکایی ها چه مخی دارن و چقد خلاقن!! …..حتی اونجا که تو سریال زندگی دربهشت به هر تضادی که میخوردین با یه سرچ تو آمازون ابزار مورد نیاز رو پیدا میکردین من واقعا خلاقیت و نوآوری تو کسب و کار اونا رو تحسین میکردم.

    شیوه فروش و بازاریابی سایت آمازون که فوق العاده بود…شرکت کوکاکولا…لیوانهای ابشار نیاگارا….فروشگاههای بزرگ و متنوع با خوراکیهای جورواجور و فروشگاههای لباس مخوص باشگاه ورزشی و…… همه باور من رو نسبت به کیفیت کسب و کار آمریکایی ها تقویت کرد…

    و در آخر از استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان تشکر میکنم و امیدوارم که سایتون مستدام باشه که اینقد انژی مثبت و خال خوب با خودتون دارین…..دوستتون دارم..😘😘💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    fatemeh bigham گفته:
    مدت عضویت: 2335 روز

    سلام عزیز استادم عباس زمانه ام مرد توحیدی من عشق من 💞 سلام مریم بانو جان دلم سلاااام 💞سلام ای هم ارتعاشی که در حال خواندن این متن هستی عزیزانم سلام

    میبوسم روی ماهتون رو با عمق جان آرزوهایم رو هم راستا و در امتداد خواسته های جمعی میکنم و هر لحظه به عمق زیباتری از هماهنگی و همزمانی که روحم طالبش هست میرسم

    امروز یکی از زیباترین و دلچسب ترین همزمانی هارو تجربه کردم که مربوط به سایت می‌شد و شوق لذتی در من پخش کرد و قدر این همزمانی در قلبم اینقدر عمیق و بزرگ بود و حس خوشی به روحم داد که دوست دارم شریک این تجربه نابت کنم عزیزم خوب تا آخر متن بخون … باشه ☺️

    یه نکته جالب بگم امروز شانزدهم برج هست و ساعت سیزده و شانزده ثانیه دخترم آسانا متنی رو برای اولین بار در روز هفتصد و نود و هفتمین روزی که من وارد سایت شدم رو ارسال میکنه در سایت … متن ارسالی دخترم رو پایین این کامنت کپی میکنم 😍 تو مسابقه شرکت کرده مثلا عشق مامان میگه من حتما برنده ام منم که عقیده دارم بازنده ای وجود نداره گفتم برنده ای همین الان با این ارتعاشت بیشتر از یکبار فایل رو دیده و چند ساعت زمان گذاشته تا چند خط تایپ کرده واقعا تلاشش ستودنیه افتخار منه با اینکه ازم دوره و مجازی ارتباط دارم بیشتر باهاش با اشتیاق کارهایی که میکنم رو دنبال میکنه سپاس گذاری هاشو ویس میکنه و …

    جالب‌تر از این ، سطح ارتعاش بالای آسانا و کلا بچه ها به دلیل (پیشفرض های ذهنی )

    هماهنگ تر ،پاک تر ،خالص تر و نزدیک تر به روحشون هست که باعث همزمانی های خارق العاده میشه و خلق خواسته هاشون 👏🏻

    و این تلاش مستمر من طی هفتصد نود و هفت روز برای ساخت باور های قدرتمند و کنترل ذهن و ورودی های کاملا فیلتر شده و استریل بصورت خیلی جدی و مداوم به قول استاد عشق جهاد اکبر 💪🏼 اره من همون فاطیمام که در سن سه سالگی پدرشو شلمچه کربلای پنج به خدا سپرد و جهاد اکبر رو با روحش جسمش لمس کرد شاید درد داره شنیدن این حرف های استادم برام از جنگ و دیدگاه‌هایی که به ذهن کودکی ام پیش فرض هایی رو میداد و منو پر از نفرت می‌کرد به اسم صدام حسین وااای اسمشو عکسشو حس و حال اون روزا بازوهام سست کرد همین الان اما بیاد آوردن این خاطره ها فکت محکمی شده برای ذهن نجوا گرم و میگه آفرین استادم راست میگی منم تجربه کردم با گوشت و پوست و استخوانم نفرت و درد از دست دادن رو ، عشقم پدرم رو با تلخ‌ترین حس که تمام بدنمو الان درگیر کرده 😔 یادمه تو کوچه مون عکسی از صدام بود که روش نوشته بود مرگ بر صدام حسین و چقدر ما بچه های هم محلی سنگ پرتاب میکردین به اون تصویر بعد از مدتی چیزی جز اسم حسین زیر اون عکس نمونده بود بله تلخه درد داره وقتی استادم میگه عزیزانم پیشفرض ها رو مرور کنید مراقب باشید ذهنتون رو با چه چیزهایی پر کردند برای چه نوع اهدافی …

    یه لحظه به خودم اومدم گفتم الان این حس نفرت به اعراب تو ایران به چه هدفی پایه ریزی شده ؟؟؟جنگ های داخلی و برون مرزی و کشته شدن سردار های سپاه و ارتش و جوونای مملکتم مثل پدرم که تو سن بیستو چهار سالگی با سه تا فرزند و یه زن هجده ساله … نگم دیگه …

    و حالا چه نگاهی به ما کمک میکنه که جلوی این پیشفرض های غلط رو بگیریم و بتونیم احساس بهتری نسبت به این دسته اتفاقات داشته باشیم چون سیستم خلق جواب نوع احساس ما در هر لحظه به اتفاقات و شرایط موجود برای خلق لحظه های بعدی

    یادم اومد یکی از اساتید گفت صدام تو هفت سالگی از سمت عموی خودش مورد آزار جنسی و کتک و رفتار های ناشایست بوده و اگر ما بخواییم قضاوتش کنیم هوشمندی جهان ما رو در اون شرایط قرار میده و میگه حالا شما جای اون شخص چه رفتاری میکردی وقتی به قدرت میرسیدی الله اکبر … یه پله از اون حس نفرت میام بالا و ذهنم آروم‌تر میشه و میگه خدایا تو آگاهی به همه چیز و از دست دادن پدرم خیر بوده و هست راضی ام ازت منو در مسیر لذت بخش و آرام بدون جنگ و شتاب هدایت کن

    خداوند هم که کنار من با صدای ارامبخش و زیباش میگه به همزمانی ها توجه کن و حس عمیقت که حس عشق هست بببین کجا قلبت تند تند میزنه اون فانوس راهت 🥰 بگم از مسیر هدایتم برات اره ؟ گفتنش خیلی بهمون کمک میکنه برای اعجاز و رسیدن به خلق آنی

    این تارگت منه با استفاده از سیستم احساسات تو هر لحظه به عمق بیشتری در لحظه ی بعدی برسم تا خلق آنی و میرسم یقین دارم هیچ آرزویی در دل کسی کاشته نمیشه مگر اینکه توان رسیدن به اون رو داره و فقط حرکت با ایمان لازمه 😎

    قبل از اینکه با قوانین بصورت فیزیکی آشنا بشم و بدونم تجسم چیه ؟ مثبت نگری چه نتیجه ای داره !? قانون جذب و کلا انرژی و سیستم تعبیر شده توسط خالقم چطور عمل میکنه ؟! حتما قبل از خوابیدن تجسم میکردم و بدون این کار خوابم نمیبرد البته که تجسم های اون روزا همه در مورد خواسته هام نبود و مثبت و منفی ترکیب بود 🥴😂 یادمه تجسم میکردم از کف دستم تراول میزنه بیرون بعد کلی کیف و کشو هامو، ساک مسافرتی رو پر میکنم از پول و بعد میرفتم تو خیالم خرید و بعد یه قرص بود معجزه می‌کرد میخوردم و تجسم میکردم می‌توانم صورتمو تغییر بدم و رنگ مو رنگ چشمام و عوض میکردم و اینقدر غرق میشدم تو تجسمم تا خوابم میبرد دیگه عادت شده بود برام بعد از آشنایی با سایت هدایت شدم سمت استادی که اینقدر بی ذهن و قدرتمند هست که با روحش بسیااار هماهنگی داره و میتونه قدرت های روحی شو به تماشا بزاره و با ذهن متمرکز انتقال انرژی که استاد عباس منش ازش صحبت میکنن و میگن این سیستم این انرژی قابلیت تغییر و تبدیل داره از حالتی به حالتی … و باید باور ذهنی درست و اقدام روزانه داد تا همزمانی پیش بیاد یعنی همون خلق خواسته رو بصورت خیلی حرفه ای تو زمان کم انجام میدن 🤩 من که همیشه عاشقش بودم و تجسم میکردم بدون علم ،الان آگاهانه انجامش میدم و بزرگترین خواسته ام خداست و ذهنی کاملا هماهنگ با روحم برای بیاد آوردن رسالتم از کدها کمک گرفتم و مسیری که قلبم گواهی میداد این همون راهه. ذهنمو در مدت های طولانی خاموش کردم و بی ذهن شدم اسمش همون مراقبه س که استادمون میگه 😘حالا با تمرینات قدم به قدم بعد از سه سال تونستم از یه دقیقه بی ذهنی برسونمش به تایم بالا 😌 بی نهایت لذت بخشه این کار برام از هر نوع مستی بالاتره لذتشو خدا میدونه و کسایی که این تمرین رو مدام انجام دادن متوجه میشن چی میگم

    ببین استادم دقیقا یه حالتی از ارگاسم مغز تو اوج جنسی که مغز در حال تجربه س داره رو با زمان بیشتر تجربه کردنه ، میشه با توجه به حس زمانی که اوج لذت جنسی تو همون زمانی رخ میده بیشترش کرد و بی ذهن شد و کاملا با روح یکی شد بعد اعجاز پشته هم ، همزمانی پشت هم و سطح میدان انرژی بدنت تاثیر گزار تر از همیشه و کلا تجربه های متفاوت و جنس مرغوب 😂 خوده خدا میشی

    در رأس کارهای روزانه ام بی فکری رو قرار دادم و به نظرم زمان برای باور های غلط رو پیدا کردن خودش یه عمره بعد تازه بخوام جایگزینشونم بکنم خودش یه راه طولانیه 😥 این راه جدید رو خواستم از خداوند و هدایتم کرد سریعتر راحت تر لذت بخش تر باشه عشق جان اونم در جواب فرمودند این راه 💪🏼 به هر حال از مسیر باور سازی شما شروع کردم و بعد این مرحله بی ذهنی و بعد از اون فکر های انتخابی همون باور های توحیدی و کاملتر از قبل پله به پله تا خدا 😉که باور سازی عمقی با حالت آلفا ی ذهنم که بازم استاد عباس منش جان میگن قبل از خواب تمرکز رو ببرید روی سپاس گزاری و اتفاقات خوب روزانه که بیست دقیقه قبل از خوابه و بازم میفرمایید که بعد از بیدار شدن تجسم کنید اتفاقاتی که میخوایین تو روز تجربه کنید با حس خوب همون حالت الفای مغذ میشه رو وارد ناخودآگاهم کردم تا حدی پیش رفتم که جسم رو حرکت دادم بدون واسطه و مستقیم با ذهنم از طریق ناخودآگاه پروگرام شده توسط روحم و جسمم و کانون توجه ام و این همون راه حسین جان برای خلق خواسته ست که بعد از قدم ششم از دوازده قدم سمتش هدایت شدم و زندگیم کلا خلق شده با کلامم تو لحظه معجزه میشه با متن نوشتن با دیدن یه فیلم به حدی اون اتفاقات برام منعکس میشه تو زندگی که ارتباطاتم محدود به سایت استاد عباس منش شده و تمریناتش و عشقی که هر روز تو دلم بیشتر میشه برای دیدنشون از نزدیک آخه عجیب زندگی ام شبیهشونه و تجربه های خیلی نزدیکی داریم از زندگی طولانی در شهر قم گرفته تا جدا شدنم از همسر سابقم و خیلی اتفاقات شبیهه به هم …

    خدا رو شکر میکنم و قدردان این استاد بزرگوار و خانم با حال جنوبی شون هستم و بازم از ته دل آرزوهامون رو هماهنگ میکنم تا نتیجه بهتری بده و فرکانس جمعی مشترکی رو ارسال کنیم با تمرکز روی جهانی زیباتر شادتر ثروتمند تر و آرام‌تر با تغییر زاویه دیدمون و ذهن که موهبت خداونده رو به خدمت بگیریم چون تفاوت انسان‌های موفق با دیگران میزان کسب مهارت در تمرکز ذهن بوده از انیشتین تا عباس منش جان و من که در رأس روح تکامل یافته ها میبینم خودمو بعد از دیدن فیلم لوسی کلا انتخابم این نوع نگاه و تفکر بوده بازم خدا رو سپاسگزارم و ممنونم که محیطی رو برام فراهم کرده برای کار کردن روی ذهن متمرکز برای اهداف عالیه خلقت و رسالت زیبام 🌹🌹🌹

    فاطیما 🧚‍♀️

    ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ در ۱۳:۱۶

    مدت عضویت: ۷۹۷ روز

    به نام خداوند تمام زیبایی ها ♥️💗🌸

    🌸سلام استاد عزیز 🌸 من آسانا مالکی دختر خانم فاطیما هستم من تازه وارد این سایت شدم من ۱۱ سالم است نیمه دوم سال ۸۸ به دنیا آمده ام و کلاس پنجم هستم من با فیلم پسرتون به این سایت ملحق شدم وقتی پسرتون کلاس چهارم بود یک فیلم از تبلت و کامپیوتر گرفته بود من آن فیلم را دیدم وقتی گفت در مورد کامپیوتر تحقیق می‌کردم و میخواستم و آن را به دست آوردم و تبلت هم مادرش به او اجازه می داد که روز تولدش تبلت را بر دارد ولی پسر تجسم می کرد که تبلت اش پیش خودش است و مادرش دو ماه قبل از این که تولدش برسد به او تبلت را داد و من به خاطر پسر شما به این سایت بسیار بسیار زیبا و دلنشین ملحق شدم و از نکاتی که به ما گفتید بسیار بسیار خوشم آمد و خیلی خوشحال شدم که شما اینقدر زیبا و دلنشین به ما نکات مثبت را یاد می دهید و من سعی می کنم زندگی ام را بهتر از الان کنم یکی از افکاری که من قبل از آشنایی با شما داشتم این بود که آمریکایی ها بد هستند و با مردمی که تازه وارد می شوند خوش آمد گویی کاملی ندارند و وقتی که شما برای ما کلیپ زیبایی گرفتین و توضیح دادید که مردم امریکا چگونه هستند من هم آرزویم این است که به آمریکا بروم و با تمام وجودم با این مردم خوش رفتار و یک تکه مهم از کشور خودم را که خیلی شیرین و دلپذیر است با خودم ببرم به نام آن ها مهر و محبت، گفت و گوی خوشایند ،دوستی بی پایان، زندگی شاد و سلامت و…….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    «« مخلـوق شکرگـذار خالـق »» گفته:
    مدت عضویت: 4005 روز

    چقدر از بچگی هی توی مغز ما فرو کردند:

    مرگ بر آمریکا!!

    آمریکا، امپریالیسم جهانی!!

    ابر قدرت بدجنس و خونخوار و سفاک جهانی!!

    لعنت بر تو ، ای آمریکایِ جهان خوار!!

    مرگ بر تو ای عمو سام ، قاتل و نژاد پرستِ جانی!!

    آمریکائی های نژاد پرست و ناقض آپارتاید!!

    آمریکای خونخوار و قاتل سرخپوست های مهربون و بی آزار و معصوم که کشور اونها رو غصب کردند!!

    چقدر فیلم ها و سریال های تاریخی توی تلویزیون و سینما دیدیم از قتل و عام سرخ پوستها توسط آمریکائی ها (( کلبهء عمو تام)) + (( با گرگ ها میرقصد)) + ((بردهء رقصان)) + (( تام سایر)) + ((هاکلبری فین)) و یا برده داری های وحشتناک سیاه پوستان توسط سفید پوستهای نامرد و عوضیِ آمریکایی که به ما دائماً القاء میکرد که این جماعت گاوچرون خیلی وحشی و خونریز و عوضی هستند و به غیر از نژاد خودشون به هیچ احدالناس دیگه ای رحم نمیکنند و همه رو از دم تیغ میگذرونن!!

    چقدر توی صف مدرسه هامون شعار دادیم: آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو، خونِ جوانانِ ما میچِکَد از چنگِ تو . . .

    و با اینهمه تصاویر غلط و اشتباه ذهنیت های پاک و معصوم ما را نسبت به نه فقط به کشور ایالات متحدهء آمریکا و آمریکائیان، بلکه نسبت به خیلی دیگر از کشورهای دنیا، سیاه و تاریک و چرک و کثیف کردند و ما رو نسبت به اونها دل چرکین و بد بین و آزرده خاطر نمودند و باعث شدند که کینه ای دیرینه و قدیمی در دلهای ما نسبت به اونها ایجاد بشه و روزبروز هم ریشه دار تر و قویتر هم بشه!!

    همیشه توی فیلمهایی که از تلویزیون پخش میشد، آمریکائیها رو آدمهای خوش گذرون و عیاش و تن پرور و خوک صفتی نشون میدادند که از راه های حروم و از طریق دزدی و خوردن مال و اموال آدمهای بدبخت و بیچارهء جهان سومی، به ثروتهای بی پایان و از پارو بالا رفته رسیدند و خیلی قصی القلب و خونخوار و بدجنس هستند و این ذهنیت مسموم را برای ما ایجاد کرده بودند که همهء آمریکائیها تابع امپرسیونیسم جهانی هستند و ضد مسیح و ضد اسلام و ضد هر نوع دین و مذهب و آئینی می باشند و خیلی بی بند و بار و کثیف هستند.

    و تقریباً اکثر دههء 50 یا دههء 60 ها با شعار مرگ بر آمریکا آشنا هستیم و همهء ما آمریکا را به عنوان کشوری که مهد جرم و جنایت و فساد و آدمکشی و میخوارگی و زنا و بی بند و باری و عیش و نوش است، می شناسیم و باور داریم که آمریکا چنین کشورِ مضخرفی است و دشمنِ قسم خوردهء ایران و تمامیِ کشورهای مسلمان بوده و هست و خواهد بود!! و ما باید تا آخره عمرمان با آنها دشمن باشیم و هیچوقت دست دوستی به سمت آنها دراز نکنیم و اصلاً قید رفتن به آمریکا و یا آمدن آمریکائی ها به ایران را بزنیم!!

    و به قول استاد، زمانیکه که ما این حرفها و گفته ها و دیده ها و شنیده ها را باور کنیم و بپذیریم که درست هستند و قبولشان کنیم، جهان کاری میکند و شرایط و موقعیتهایی را برایمان ایجاد میکند تا این باورها برایمان اثبات شوند و به عینه آنها را ببینیم و مشاهده کنیم و با خودمان بگوئیم: دیدی اونها درست میگفتند؟؟!! دیدی چه آدمهای عوضی هستند این آمریکائی های یانکیِ نابکار؟؟!! دیدی چه درست میگفتند راجع به این قوم الظالمین؟؟!! دیدی چه آشغالهایی هستند این آمریکائی های مفسد فی الارض؟؟!!

    و الان که استاد عباس منش عزیز اینهمه زیبائی و هماهنگی در آمریکا میبینند و همواره با آدمهای درست و الهی و مهربان و محترم و ارزشمند مواجه میشوند که خیلی خوب و محترمانه با ایشان و خانم شایسته برخورد میکنند و نگاه نژادپرستانه ای نسبت به آنها ندارند و تازه خیلی هم به آنها کمک میکنند و در خیلی از مواقع به صورت دوستانه و رایگان، کارهای ایشان را برایشان انجام میدهند و کمکشان میکنند، دوستان به خدا باور کنید که اینها جمبل و جادو نیست، اینها اتفاقی رخ نداده و همینطوری شانسی و الله بختکی برای استاد و عزیز دل ایشان پیش نمی آد!! بلکه فقط و فقط به خاطر این هست که استاد و همسر محترمشان، برای خودشان باورهای قدرتمند و ادامه دار و مداومی را در مورد نه فقط مردم آمریکا، بلکه در مورد کل مردم دنیا ساخته اند که همهء انسانها خوب و مهربانند ، همهء انسانها دستانی قدرتمند و با محبت از دستان خداوند متعال هستند و به همین خاطر ایشان به هر نقطه ای از این کرهء خاکی پا بگذارند ((حتی صحراهای آفریقا ؛ حتی قطب های شمال و جنوب ، حتی جنگلهای آمازون و . . . )) فقط مهر و محبت میبینند و فقط عشق از انسانهای مقابلشان دریافت میکنند و فقط با شرایط و موقعیتهای خوب و عالی و درست مواجه میشوند. ما هم اگر دوست داریم با چنین انسانهای خوب و الهی و مهربانی برخورد کنیم و هر جای دنیا که میرویم با آدمهای خوب، با شرایط خوب و با اوضاع و احوال مساعد و خوب مواجه شویم، باید باورها و ذهنیات بنیادی و افکار غالبمان را آرام آرام و با طی کردن تکاملمان، عوض کرده و تغییر دهیم و با اینکار هم خودمان خوب و عالی زندگی کنیم و هم جهان را به مکان خوبتر و عالیتر و مناسبتری برای زندگی و لذت بردنِ هم نوعانمان، تبدیل نمائیم. انشاءالله . . .

    ((ممنون که کامنت من را تا انتهاء خواندید و امیدوارم برایتان مفید و اثرگذار بوده باشد…))

    ««به امید دیدار استاد،خانم شایسته عزیز و همهءدوستان هم فرکانسی در ایالات متحدهء آمریکا ، فلوریدا»»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مهناز ذوالفقاری گفته:
    مدت عضویت: 1889 روز

    به نام الله بخشنده ‌مهربان🌼🌼🌼

    استاد عزیز با دیدن این فایل خاطرات ریز و درشتی برای من زنده شد،ساعت ها لا بلای درخت ها توی پارک قدم زدم و فکر کردم و فکر کردم…

    کودک ابتدایی که برای حفظ ارزش های تایید شده باید هم‌کلاه و هم مقنعه رو طوری می بست که از هجوم مارهای افعی و زهر الود جهنم محفوظ باشه…پوشیدن جوراب سفید که نماد آغاز مسیر چشم چرانی نامحرم از مسیر پا تا ارتفاع قامت یک زن بود…

    دو‌گانگی خانواده ها که یکباره از جهنمی که ناخواسته و ندانسته قرار بود در اون سوزانده بشن پرتاب شدن بر دل بهشتی که الزاما باید یک مقصد و یک راه و یک باور رو داشت.

    خاطرات تقریبا مشترک هست با دیدگاه هایی از جنس زنانه و مردانه…

    در این چنین جوی ،جهان به دو‌قست تقسیم می‌شد،ایران که قرار است منجی در اون ظهور کنه و زن با حجاب و مرد با نگاهش قرار بوده حافظ مقدسات باشه ووو…

    و دوم کشوری ابرقدرت به نام امریکا که مخالف با باورهای سرزمین ماست که هر لحظه در کمین بهم ریختن ستون های اصلی ارزش های ماست و ما تنها نماینده خداوند برای حفظ قدرت اش و بزرگی اش که قرارمان با خداوند این بوده که اگر سهل انگاری داشته باشیم،تمام قدرت خداوند گرفته می شود.

    قدرت در دست عده ای بود که وظیفه ارشاد گروهی گمراه که در اول مسیر شناخت دین بودند قرار داشت که با مهربانی بیگانه بودند و با غضب و تنبیه و تاختن و ویران کردن شخصیت طرف مقابل جلوی وسوسه هایی که از طرف لانه جاسوسی امریکا در کمین اشخاص بود رو خنثی می کردند.

    در شروع برنامه مدارس ،فضایی مثل پادگان رو داشت که باید با مشت های گره کرده و پاکوبان با صدایی که بر عرش خدا می رسید،فریاد مرگ بر امریکا رو سر می دادیم تا دور باشیم از کشوری که در آن تولد کودک از پدر و مادری بدون ازدواج بوده و تمام نوزادان غسل تعمید میشدند تا حامی داشته باشن…اما اغلب این کودکان که بزرگ می شوند تبدیل به یاغی و ویرانگر می شدند که با سلاح گرم هم نوعانشان را می کشند و هیچ قانونی هم وجود ندارد که جلوی این رفتارها رو بگیرد،چون زور قانون به این افراد نمی رسد چون اکثریت جامعه به این سیاق زندگی می کنند…

    و‌زندان ها پر از تبهکار های حرفه ایست که در آنجا هم تنها سرگرمی اشان کشتار و‌کشتار هست.

    باورها تا حدی تکرار می شد از طرف تلویزیون،مدارس،خانواده و روزنامه و…که باعث می شد که ذهن فرصت اندیشیدن به درست یا نادرست بودن اون ها رو نداشت…و ناخودآگاه ذهن می پذیرفت که تنها راه نجات چنگ‌زدن به ارزش های ایست که فقط تعداد معدودی از اون ها خبر دارند و راز هایی ایست که خداوند بر قلب پاکشان نازل کرده و بی چون و‌چرا باید پذیرفته و عمل بشه تا حریم خانواده حفظ بشه.

    دایره ارتباطات که بزرگ تر شد کم کم دیدم که چه اشخاصی که مذهبی بودن و چه اشخاصی که آزاد اندیش بودن به نوعی،هر دو‌دسته نقاط ضعف و قوت دارن،آرزو دارن،ترس هایی دارن ،امید و نا امیدی و….بعد شک کردم به تمام باورهایی که نباید جرات شک بهشون رو داشته باشی…

    در گیر و دار و‌جزر ‌و مد زندگی ،کتاب ها،انسان های اندیشمند و قرار گرفتن در موقعیت های مختلف باعث فرو ریختن باور های گذشته شد.

    در گیر شدن با خود،مبارزه تن به تن با خود و ذهنیات گذشته و جایگزینی باورهای جدید باعث شناخت خود و شناخت قوانین حاکم بر جهان می شود و ا‌ز انسان انسانی دیگر می سازد :انسانی آرام تر،قوی تر و مثبت گراتر و…

    استاد عزیز من بعد از نگاه کردن به سریال سفر به دور امریکا متوجه شدم که به اندازه کافی نتونسته بودم دیدمثبت رو نسبت به مردمان این کشور داشته باشم یعنی من تمام سعی ام رو کرده بودم تا دید انسانی روپیدا کنم نسبت به این کشور اما واقعا فکر نمیکردم با این چنین سبک زندگی روبرو بشم که به معنای واقعی کلمه مردمانش آزاد باشن و نوع زندگی ایشون آرزوی همگان باشه….

    نشانه امروز من ،من رو به صفحه ارسال دیدگاه کشوند و من قبل از نوشتن کامنت تقریبا بیست و چند قسمت از این سریال رو مجددا نگاه کردم.

    شروع اولین فایل این سفرنامه با گفته های خانوم شایسته عزیز برام بی نهایت دلنشین ‌و آگاهی بخش بود:

    سلام به همه دوستای عزیزم.

    من مریم شایسته هستم و جایی که الان هستم اینجاست(Tampa)…این هم کره زمینه،می بینید چقدر نقطه ای که من الان توش هستم کوچیکه…بریم رو نقشه امریکا که بزرگ تره…این نقشه امریکاست و قراره ما یه سفری به دور امریکا بکنیم ،حالا تا هر جایی که بشه.

    من یه ایده ای داشتم،گفتم در راستای فایل های سفرنامه این سفرنامه رو میخوایم به شکل جدیدی ادامه بدیم و من سعی می کنم هر چند روز یکبار یا هر زمانی که مناسب باشه براتون فایل هایی رو از این سفر بزارم…عکس هایی رو از نقاط زیبا یا هر زیبایی که خودم رو تحت تاثیر قرار میده و نکته ای رو به یادم میاره و به من کمک می کنه که باور بهتری رو بسازم رو با شما شریک بشم.

    ما قرار بود فردا بریم سفر اما ماجرا به شکلی پیش رفت و خداوند ما رو به شکلی هدایت کرد که الان قراره راهی سفر بشیم…جایی که ما هستیم =>ما الان تمپای فلوریدا هستیم و قدم بعدی که ما می خوایم بریم ،در واقع قراره بریم جوریا،یعنی بریم اینجا…GRORGIA

    این قدم بعدی ماست و بعد دیگه قراره خدا ما رو هدایت کنه ،ما قراره بریم روزن استیت پارک….

    …چمدون هاتون رو ببندید و با ما راهی این سفر شگفت انگیز بشید.

    مطمئنم خیلی چیزای خوبی رو یاد می گیریم،خیلی پخته تر می شیم،خیلی رهاتر می شیم ،خیلی شناخت جامع تری نسبت به جهان به دست می یاریم.

    سفر واقعا آدم رو می سازه یعنی مهم ترین چیزی که به آسان رهایی و‌نچسبیدن به یک چیز رو یاد میده سفره،چون سفر هر چیز اضافه ای که با خودت حمل می کنی رو جدا می کنه و سبکت می کنه،آزادت می کنه ‌‌بهت می گه که این جهان چقدر زیبایی داره و‌چقدر فضا داره و اصلا نیاز نیست که به هیچ لحظه ای حتی خیلی زیبا برچسبی چون لحظات خیلی زیبای بیشتری توی آینده ،روز بعد و توی قدم بعد منتظرته…پس نگران هیچ چیز نباشید و فقط از اون لحظه لذت ببر و رها باش و گذر بکن…🌺🌺🌺

    و این چنین بود که سفری با لبخند استاد عزیز و با برزبان راندم جمله توکل بر خدا آغاز گشت که تک تک‌ جملات مریم شایسته عزیز در اون محقق شد🙂

    به جرات میتونم بگم فایلی رو‌من ندیدم که از کلمه هدایت توش استفاده نشده باشه و این چقدر درس هست که به هدایت ها حساس باشیم و دنبال کنیم بی چون ‌‌چرا…

    توی قسمتی از فایل اول پارکی رو می بینیم به نام franklin D Roossevelt که هم نام یکی از رئیس جمهور های امریکاست و این پارک تفریح گاهش بوده…تحسین کردم این کشوری رو که نیازی به پنهان کاری نداره و تفریح و شادی اصل و اساس زندگی ایشون هست با هر منصب و‌مقامی…

    خیلی برام تحسین برانگیز بود فضای پارک های بزرگی که به اندازه ای تمیز بودن که آدم احساس می‌کرد همین امروز اولین روزی بوده که انسان قدم به این فضا گذاشته و هنوز فرصت به هم ریختن نظم و تمیزی پارک میسر نشده….

    وجود فراوانی و‌ثروت در زندگی مردمان این کشور نشان از باور های درست و دوست بودن با پول و‌ ثروت رو داشت…تو فایل سوم اکثر خونواده ها آر وی شخصی داشتن و چقدر زیبا و متنوع با سلیقه شخصی اون ها رو تزئین کرده بودن …دیدن افراد میانسال و سالمند که از عمق وجودشون میخندیدن و کنار هم از زندگی لذت می بردن برام بسیار هیجان داشت…تو کشور ما اشخاصی که سنگین هستن بهترین به شمار میومدن تو زمان های نه چندان دور ‌و جدی بودن ارزش بود ‌‌و‌ نشان بلوغ فکری فرد…

    اشخاصی که در حال نواختن آهنگ دلخواه با ساز شخصی ایشون بودن توی جنگل پر درخت و سبز چقدر منظره رویایی رو‌ نشون میداد…

    زمانی داشتن ساز یک گناه کبیره ای بود تو کشورمون که اون شخص رو ملحد می دونستن…یادم مییاد در زمان کودکی من ،همسایه ای داشتیم که اهل موسیقی بودن و به ما طوری القا کرده بودن که اصلا نباید از دم در این خونواده حتی گذر کنی چون روحت الوده میشه…

    چقدر با این دست باورها ،ذهن ها رو شخم میزدن و دانه ترس و و دشمنی و‌کینه رو تو سرزمین وجودمون می کاشتن…نکته این بود که نشه باورهای جدید رو وارد ذهن کرد و زندگی متفاوت با بافت یکدست جامعه رو رقم زد …متفاوت بودن جرم بود ،جرم غیر قابل بخشش…راحتی پوشش و ارتباطات سالم همه برای ما درس داره و چقدر ذهن ما رو از ابتدا پایه ریزی می کنه و چقدر کمک کننده است تا زیر باران باورهای جدید،روح و‌جانمان رو شستشو بدیم و سبکبال شیم و لبخند بزنیم به زندگی با وسعت قلب هامان و چقدر کمک کننده است که قلب امون به یافته هامون مطمئن تر شه…

    من به هیچ وجه فکر نمی کردم که برای بار دوم که این سریال رو نگاه میکنم،درست مثل دیدن بار اول اشک هام جاری شه برای این حجم آزادی،فراوانی ،تنوع و زیبایی های بی شمار…

    در سفر به اتلانتا باز هم متوجه شدم که اگر ثروتمند باشی می تونی بیشتر و بیشتر از زندگی و داشته هات و ارتباطاتت لذت ببری …چون دغدغه هایی که مانع دیدن اصل و اساس زندگی میشه رو نداری و به راحتی می تونی پا به درون ناشناخته ها بزاری و لذت های زندگیت رو چندین برابر کنی.

    استاد عزیز من قبل از دیدن این سریال اشخاص ثروتمند رو در روند زندگی ایشون ندیده بودم تا بدونم تو مسیر زندگی و سفرها و اقدامات روزانه از این ثروت چه استفاده هایی می کنن و چقدر می تونه ثروت در خدمت انسان باشه تا بشه زندگی رو تو تمام ابعادش تجربه کرد با لذت…

    دیدن این سریال دید من رو به داشتن ثروت عوض کرد و دارم سعی میکنم اون بی تفاوتی رو نسبت به داشتن ثروت از بافت ذهنیم حذف کنم…

    در سفر فرصت بزرگ شدن رو به خودت میدهی و تعصباتی که باعث مرگ لحظه ها ی زندگی میشن رو کم کم از وجودت حذف می کنی…

    گره های به ظاهر کور کم کم باز میشن از روحت و زمان بیشتری پیدا می کنی برای لذت بردن ها همراه با راحتی و ارامش….و این همه اتفاقات زیبا با وجود ثروت در زندگی میسر میشه….

    _خدای من چقدر آزادی ستایش انگیزه ،زن و‌مرد ‌و کودک تو استخر بسیار بزرگ شنا می کنن …جدایی جنسیت وجود نداره و نگاه ها انسانی هست….

    با دیدن این صحنه ها متوجه این موضوع میشم که چقدر درگیر حواشی و فرعیات بودیم ما…

    چقدر زن بودن و زنانگی داشتن تو این کشور پذیرفته شده است و طبیعی…ارزشگذاری بر اساس نوع پوشش نیست تا اجبار بر داشتنش باشه…این ها فرعند ،این ها خود درگیری ایجاد می کنند و دیگر درگیری…. و می‌شود سم برای ذهن…می‌شود فرقه فرقه کردن و دامن زدن به اختلافات بین نوع انسان…

    من هر چقدر بیشتر این سریال رو میبینم احساس می کنم دارم یک زندگی فرا واقعی رو نگاه میکنم،حس میکنم دارم سریالی رو می بینم که شخصی داره از آرزوهاش حرف می زنه و داره میگه که نگاه کنید اون دنیایی که من دوس دارم تجربه کنم این خصوصیات رو علاقه دارم داشته باشه…و یا انگار به مردمان یک کشور گفتن که اگر از هر روزتون لذت نبرید،زندگی رو ازتون پس می گیریم و نتیجه اش شده لذت لذت لذت و لذت بردن از تک تک‌ روزهای زندگی ….

    سپاسگزارم از شما استاد عزیز و خانوم شایسته دوس داشتنی که این ایده بی مانند رو دنبال کردید تا ما بتونیم چشم هامون رو شستشو بدیم و جرات دیدن زیبایی های زندگی رو پیدا کنیم.❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    Yas گفته:
    مدت عضویت: 2567 روز

    به نام حق

    سلام

    دررابطه با سوال اول که تو متن نوشته شده بود من دیدگاه خیلی عمیقی نسبت به آمریکا نداشتم فقط اینو دیده بودم که یه بیابون بی آبوعلفه همون تصویری که استاد گفتن یه کاکتوس وسط بیابون و اولین تجربه شناختم به صورت عمیق از آمریکا سریال سفر به دور آمریکاست و این یعنی من خیلی خوش به حالمه

    ولی من به شدت از طبیعت و آدمهای غریبه میترسیدم

    از آدمها میترسیدم چون من تو یه شهر مرزی زندگی میکنم که بغل افغانستانه درواقع من از افغانی ها خیلی میترسیدم چون وقتی خیلی بچه بودم یادمه یکی از هم محله ای هامونو گروگان گرفته بودن و آخرشم کشتنش، به خاطر همین این از همون بچگی رفته بود تو وجودم که همیشه یه احساس ترس ناامنی باهام بود

    و دلیل دیگه ترس از آدما فیلمهایی از آدمایی بود که مشکلات روانی داشتن دیده بودم که آسیبهای عجیبوغریب میرسوندن به بقیه

    از طبیعت میترسیدم به دلیل بازم فیلمهایی که دیده بودم که همش طبیعتو به طرز وحشتناک و مرموزی نشون میدادن

    از آب میترسیدم چون یه عزیزی رو از دست داده بودم که تو آب غرق شده بود

    حالا تاثیر سریال سفر به دور آمریکا

    اولا که دیدن اون همه استیت پارکها و اون همه جنگلو درختو سرسبزی اون تصویر بیابون با کاکتوسو کلا شست

    دوم اینکه من میدیدم چقدر آدمها تو اون طبیعت و جنگلها و درختا چه امنیتی وجود داره که این همه آدم شبا هم میمونن با خیال آسوده تو جنگل اصلا ترس من از طبیعت رو ازبین برد که من یکو نیم سال پیش خودم تنها رفتم جنگل

    من به دلیل این ترس از آدما و طبیعت هیچوقت به زیبایی طبیعت و آدمها هیچ توجهی نداشتم فقط میترسیدم

    دفعه اول اون وقتی که استاد و مایک و خانوم شایسته رفتن تو غار یه وحشتی رو حس کردم من فیلمشو داشتم میدیدم میترسیدم میگفتم اتفاقی نیافته واسشون

    در مورد ترس از آدمها اینکه میدیدم استاد انقد راحت با آدمای غریبه که دفعه اول میبینتشون ارتباط برقرار میکنه مخصوصا تو قسمتی که رفتن خونه ی خانوم کتی و اونقدر راحت اعتماد کردن به همدیگه و اتفاقا اونقدم صمیمی اونم با یه بار دیدن چون من خودم خیلی راحت ارتباط برقرا نمیکنم با آدمها اونم در این حدی که یه بار ببینم طرفو بعد برم خونش ولی قسمت خانوم کتی کلا این باورو ساخت که دنیا علاوه بر اینکه آدم ناجور داره کلی ام آدم جور داره که میشه بهشون اعتماد کرد و کلی از حضورشون لذت برد و دوما ارتباط برقرار کردن با آدما خیلی راحته در این حد که میتونی همون دفعه اول بری خونش

    اون قسمتی که خانوم شایسته دم صبح رفتن کنار آب و اون شعر زیبای سهرابو خوندن اینارو به خودم گفتم که چه زیبایی رو از خودم دریغ کردم، از خودم که دریغ کرده بودم هیچی هر کسی میخواست بره شمال اولا همه تلاشی میکردم که نرن دوما وقتی میرفتن میگفتم حداقل نزدیک آب نرین از دور ببیین.

    به خاطر اتفاقی که افتاده بود من دریا یا یه جایی که آب جمع شده بود حتی تو تلویزیون میدیدم حالم بد میشد از آب به شدت میترسیدم انقدر که زمان دانشگاه دوستم کلا برنامه گذاشته بود که تو باید بیای استخر

    بهش میگفتم توهم نباید بری تازه به من میگی بیام من نمیام شنا بلد نیستم کلی پیچوندمش ولی مصرتر از این حرفا بود بلخره موفق شد رفتم باهاش بعد فتوایی که میدادم این بود استخر رفتن مشکل نداره ولی دریا و دریاچه نباید رفت

    بعد تو سریال سفر به دور امریکا کلا همه ملت تو دریا و دریاچه بودن استادم که هرجا آب میدید چشم بهم میزدی تو آب بود و اینارو الان که مینویسم میفهمم که چقدر خیلی ریز و آروم آروم این ترس از آب از درونم رفته ترس و حس ناخوشایندی که به آب داشتم

    در مورد سریال زندگی در بهشت

    اگر بخام صادق باشم باهاتون روزی که فایل قسمت اول اومد رو سایت گفتم فک نکنم اونقدی جذاب باشه مثل سفر به دور آمریکا چون اونجا سفره هر روز یه جای جدید ولی این زندگی در بهشت آخه تکراری میشه دیگه

    چرا؟

    چون من تا قبل سریال زندگی در بهشت هر چی زندگی دیده بودم این بود که خانوم باید تو خونه باشه و آشپزی و آقا هم بیرون کار کنه اصطلاحی که همیشه به کار میبردم این بود زندگی مرغو خروسی که تمام دغدغه خانوم اینه که نهار چی بپزم ناهارو میخورن بلافاصله میگه شامو حالا چیکار کنم؟

    تازه مضرات این شکل از زندگی خیلی بیشتر از فوایدشه مثلا تو فرهنگ ما خانوم هرکاری میخاد بکنه باید اجازه بگیره از شوهرش حتی اگه بخاد بره خونه ی مامانش کلا هیچ اختیاری نداره و این اصلا تو کت من نمیره تازه اینکه بقیه خانوما اینو پذیرفتنم تو کت من نمیره همش میگم چه جوری اینجوری زندگی می‌کنید؟ و جوابشون اینه همینه دیگه اون مرده من زن

    سریال زندگی در بهشت که ادامه دار شد چیزی که میدیدم از زندگی مشترک با چیزی که یک عمر دیده بودم فرقش دقیقا از زمین تا آسمون بود که زندگی علاوه بر اینکه میتونه استقلال آدم توش حفظ بشه خیلی ام لذت بخشه که با یه نفر که باهات جوره لحظه هاتو شریک بشی بدون ذره ای وابستگی و چسبندگی به طرف مقابل چون تنها عشقی که دیده بودم مامان بابای خودم بود که اون موقعها که عشقشون بهم زیاد بود بابام از سر کار که میومد و اگر مامانم خونه نبود میرفت دم در حیاط و نمیومد خونه حتی چایی که من یا خواهرم واسش درست میکردیمو نمیخورد درسته قشنگ بود، یعنی ادا نبود، واقعی بود، ولی خب عشقی بود که وابستگی قاطی داشت و این حالت از چسبندگی واسه من جالب نبود هیچوقت ولی این شکل از رابطه بین استاد و خانوم شایسته اصلا یه عشق بی قیدو شرط که نظیرشو هیجا ندیدم نه تو فیلمای عاشقانه نه تو کتابا نه تو زندگیهای اطرافم فقط مامان بابام بودن که اونام عشقشون ته کشید کم کم

    خلاصه علاقمند شدم به تجربه ی این نوع از عشق و زندگی مشترک اگه عروسی دعوت شدید بدونید اصل قضیه از کجا آب میخوره

    خیلی خلاصه نوشتم ولی شما باور نکنید که تاثیر این مستندا همینقدر خلاصست عمیقه به شدت هم عمیقه اونقد که اگه بخامم نمیتونم همشو بنویسم هردفعه یکی از زوایاش تو کامنتها نوشته میشه.همینقدر عمیق ازتون سپاسگزارم خانوم شایسته به خاطر این سریالهای واقعی که حقیقتهارو به تصویر کشیدید حقیقتهای که در به در دنبالشون بودم که تایید بشن،دمتون عجیب گرمه.

    شاد باشید

    در پناه حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    حدیثه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1555 روز

    دیدگاه من در مورد آمریکا این بود که کسی پولدار میشه میره امریکا حتما میره یه زن دیگه میگیره. فکر میکردم کسانی که تو امریکا زندگی میکنن برای خانواده ارزشی قائل نیستند و هر کاری دلش بخواد میکنه.

    فکر میکردم مردایی که پولدارن برای زناشون احترام قائل نمیشه و دائم توسرش میزنه.

    با دیدن شما دیدم که مردایی هم هستن که با همسرشون مهربونن و خانوادشون رو دوست دارن.

    فکر میکردم اونجا که حجاب نیست هر کسی به حقوق ادم های دیگه تجاوز میکنه و هرج و مرجه.

    اما الان میفهمم که این افکار بد به خاطر ذهن مریض و افکار مریضی هست که ما در ذهنمون داریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    الهه ساغریچی گفته:
    مدت عضویت: 1743 روز

    به نام خدا

    سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانم شایسته

    در کل دیدگاه من در مورد آمریکا و مردم این کشور خوب بوده فقط چند تا موضوع هست یکی این پیش فرض بود که دوستانی که به اروپا و آمریکا صفر کرده اند اغلب می گفتند اونجا نمیشه چند تا خونه یا ماشین یا خونه ی بزرگ داشته باشی و یه خونه ی کوچیک و اغلب هم زن و مرد باید به شدت کار کنند تا مایحتاج رو تامین کنند و در قبال این زندگی آزادی هایی رو نسبت به ایران به دست میاری. که دیدن سریال زندگی در بهشت کلا دیدت رو عوض می کنه. من حقیقتش فکر می کردم مردم آمریکا آپارتمان نشین هستند و شاید این تصویر ذهنی من از شهرهای مدرن داخل تلویزیون بود.

    و دیگه این که برای مهاجرت به کشورهایی مثل آمریکا حتما باید نخبه باشی چون در اطراف خودم اغلب افرادی مهاجرت کردند نخبه بودند البته هنوز هم در ذهنم ریشه ای عمیق داره🤔🤔

    و موضوع دیگه در مورد روابط خانوادگیشون بود البته فیلم هایی که من دیدم خیلی هم از تلویزیون ایران پخش نشدند و یک عدم پایبندی و تعهد در این فیلم ها دیده میشه و البته چون من خیلی کتاب های روانشناسی می خونم و نویسنده های اینها معمولا آمریکایی یا اروپایی هستند با خودم می گفتم امکان نداره وقتی این ها اینقدر کتاب در مورد خانواده و تربیت فرزندان دارند و در واقع روی این مباحث وقت گذاشته شده و مطالعه شده پس به این نظام اهمیت میدن و براش برنامه ریزی دارند. که پیش فرضی از معلم دینیمون توی ذهنم میومد که این ها رو برای شما میسازن. و در یک کشمکش درونی که آیا برای ما می سازند یا باید دیدگاهمون رو در مورد رابطه و ازدواج تغییر بدیم🤔

    و در آخر هم از استاد عزیز تشکر می کنم بابت تلاش برای گذاشتن پیش فرض های زیبا در ذهن ما. در پناه الله یکتا شاد پیروز و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    آرزو گفته:
    مدت عضویت: 2771 روز

    سلام استاد عزیزو مریم جون گل

    استاد سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت نه تنها نگاه من به مردم امریکا و. نوع زندگی اونجا و طبیعتش و جغرافیا و فرهنگش تغییر داد بلکه نوع نگاهم به تمام آدما و جهان تغییر داد

    قبلا خیلی حجاب واسم مهم بود اگه آدم بی حجابی میدیدم تو ذهنم این میومد که قیامت از تار مو آویزونش میکنن و. حالا این فرد واسه مردا آرایش کرده و …ولی با دیدن خانومای آمریکایی و جوری که شما نشونشون میدادین ذهنیتم کلا تغییر کرد و همه آدما فارغ از حجاب و نوع پوشش دوست دارم و نگاهم بهشون عوض شده نسبت به تار موهای مردم حساس نیستم😀

    استاد حتی دیگه آدمارو قضاوت نمیکنم

    نمیگم فلانی مسیحی یا یهودیه هر دینی که فکرش کنین

    و این بزرگترین نتیجه است

    این که آدمارو از روی ظاهرشون یا دینشون یا رنگشون قضوت نکنم خودش بزرگترین نتیجه است

    عاشق خدایی هستم که من وارد این مسیر کرد

    استاد امیدوارم این متن بخونی چون میخوام یه خبر عالی بهتون بدم 😎

    استاد ما خونه نداشتیم کلی پدر مادرم اذیت بودن همیشه مادرم آرزوی خونه داشتن داشت تو این همه سال زندگیش این مشکل باهاش بود هیچ جوره حل نمیشد

    چندین سال دعا و گریه و زاری و نذر و نیاز و جادو 😄و…انجام داد

    متوسل میشد به همه

    از همه التماس دعا داشت و ….

    وقتی من با شما آشنا شدم با وجود اینکه کارم اشتباه بود و نباید کسی به زور وارد این مسیر میکردم یا حتی دربارتون حرف میزدم

    من رو یه کاغذ کوچیک چند تا باور خوب نوشتم واسه مامانم

    من لایق داشتن زیباترین خونه هستم

    خدا از بهترین راه واسم خونه میسازه

    و چند تا باور خوجمل دیگه

    و ب مامانم گفتم از روی اینا روزی یه بار بخون

    یک سال گذشت گفت اتفاقی نیوفتاد که

    گفتم مامان از خدا بخواه تا بهت بده رها کن بقیه رو

    استاد بعد 26سال پدر مادرم دارن خونه خودشون میسازن

    استاد اصن به صورت معجزه وار پول جور میشه. یه آدمایی واسه بنایی و قالب بندی و …سر راهشون قرار میگیرن که اصن مشخص دستان خداوند هستن

    آدمای مهربون و متعهد و کاری

    ینی طرف زنگ میزنه فلانی بیا بریم سرامیک بخریم بعد میره تو کارخونه بهش میگن از کجا میدونستی سرامیک امروز قیمتش کلی افت کرده که اومدی

    کلی ازاین اتفاق ها افتاده

    با نهاااایت لذت و آرامش دارن خونه میسازن

    و اینقدر لذت بخشه که واسه منم یه تجربه فوق العاده شده

    استاد میخوام این بگم بهتون مادر منی که اصن شمارو قبول نداره اصن حرفاتون نمیدونه اصن قانون نمیشناسه با اجرای قانون قانون به ساده ترین شکل ممکن این نتیجه بزرگ گرفته پس نتایج میاد حتما و هیچ چیزی بیهوده نیست اگه الان تلاش میکنی و نتیجه نمیاد نگران نباش چون قانون حتما جواب میده و کم کم نتایج میبینی❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: