سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهران گفته:
    مدت عضویت: 2380 روز

    به نام خالق یکتا

    امریکای واقعی را از زمانی شناختم که استاد عباسمنش آن را به من نشان داد ومعرفی کرد وتا قبل از آن باورم همش منفی بود

    من درست که یادم میاد بیشتر که زمان مدرسه ابتدایی بودم ذهنیت مرا اونجا خراب کرد در موردامریکا

    خب من سنی نداشتم وقتی سر صف حاضر میشدیم در حیاط مدرسه همیشه باید شعار ضد امریکا میدادیم واون موقع هم من ادمی بودم که به زور شعار میدادم یا اصلا در راهپیمایی شرکت نمیکردم چون احساسم اینو قبول نداشت وقتی به دوره بالاتر میرفتم همش از بدگویی امریکا بود

    بعدی رسانه ها بود که هیچ وقت یادم نمیاد که یه خبر مثبت در مورد امریکا بگن ومن فکر میکرم امریکا یک کشوری که ادمها به هم کمک نمیکنن

    وهمه اسلحه دارن حتی کسی جرعت نمیکنه باهشون صبحت بکنه چه برسد بخواهی در اونجا زندگی کنی

    اگر با کس از دوستان یا افرادهای خاصی بحث میکردیم حتی همین الان هم بحث کنم در مورد امریکا ؟ میگن یه کشور فاسد و نژاد پرست و اینها

    اصلا به بهشت نمیروند و خیلی موضوعات دیگر

    من همیشه دوست داشتم برم المان اما از زمانی که فایلهای سفر به امریکا وسریال زندگی در بهشت را دیدم نظرم در مورد امریکا به کل عوض شده

    واین کشور سرسبز را مشاهده میکنم بسیار لذت میببرم . الان هیچ حس بدی به هیچ کدام کشوری ندارم وما باید یاد بگیریم تا چیزی را که ندیدیم

    در مورد آن احساس بدی به دیگران منتقل نکنیم

    سپاسگزارم ار استاد عباسمنش و خانم شایسته که دیدگاه ما را به این کشور زیبا روشن کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1968 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان گلم…من کل قسمت های سریال زندگی در بهشت و نیمی از فایل های سفر به دور امریکا رو دیدم.قبل از اینکه ببینم تصورم بر اساس دیده ها و شنیده های قبلی از طریق رسانه ها و خانواده و فیلم ها این بود که فکر میکردم امریکا جنگ و خونریزیه ، فکر میکردم زندگی در امریکا امکان پذیر نیست و همش خیانت و فحشاست و خانواده معنایی نداره. اصلا یه درصد به زندگی توی امریکا فکر نمیکردم فکر میکردم ایران تنها کشوریه که میشه خوب زندگی کرد و جامون امن امنه(به خاطر باور ترس و نداشتن باور توحیدی 😑)ولی بعد از اینکه فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا رو دیدم به کل همه چیز تغییر کرد…. یادمه توی باغ توت فرنگی که فایل گرفته بودین یه خانمه به حجاب کنار یه خانم کاملا آزاد از لحاظ پوشش داشتن خزید انجام میدادن فارغ از اینکه به همدیگه کاری داشته باشن این نهایت احترام به انتخاب همدیگه ست…. فرهنگ غنی و قوانین فوق العاده امریکا…صلح و دوستی و معاشرت…به هر بهانه ای شادبودن… پایداری و ثبات و عشق در خانواده ها… همه ی اینها نگاه منو تغییر داد و الان من رویای زندگی در امریکا رو در سر دارم.. من عاشق زندگی توی امریکا شدم هر چند با نگاه به سریال و سفر من تا حدود قابل قبولی آزادیمو توی کشور خودم به دست آوردم ولی دوس دارم زندگی رو در اونجا تجربه کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سیما گفته:
    مدت عضویت: 2010 روز

    سلام به استاد عزیزم

    چقدر این فایل خوب و به جا بود و چقدر تو همین تغییر پیش فرض های ذهنی قانون تکامل رعایت میشه و نیاز به کار عملی هست و یه مسیر جالب و پر از آگاهی هست.

    من تو شرایطی بزرگ شدم که از پونزده سالگی با افراد مختلف از خانواده و فرهنگ های مختلف بودن و طی ی مسیر طولانی و پر چالش و کم کم یاد گرفتم دیگران و تفاوت ها رو بپذیرم و بعضا حتی این تفاوت های فرهنگی بین خانواده ها و اقوام و مردم شهر ها و روستاهای مختلف می‌تونه جذاب باشه گر چند بار هم میگم بعد از چالش های خیلی تلخ و زیاد اما تو سن خیلی کم و کم کم دیدم که تو هر قومیت یا مردم هر دیاری چقدر آدم ها میتونن متفاوت باشن کم کم دیدم از هر فرهنگ و مردمی چند تا دوست خوب هم دارم و میشه با همه تعامل داشت و در عین حال خودت بود و چقدر این زیباست. چیز دیگه ای که بعضا توجه منو جلب می‌کرد این بود که بعضیا این طور فکر نمیکردن به خصوص در مذهب و اعتقادات من خانواده و اطرافیان بسیار مذهبی و متعصب داشتم و از طرفی دوستان بسیار غیر مذهبی خدا ناباور و باز هم به شدت متعصب و چون من بر حسب اتفاقات قبلی زندگیم همیشه سعی می کردم افراد رو همون چیزی که هستن بپذیرم و برای تغییرشون تقلا نکنم می‌دیدم چقدر این نپذیرفتن اون افراد رو میرنجونه و چقدر ناراحت و عصبی هستن و خوب یکبار چهار سال پیش یکی از همین دوستانم که اختلاف عقیده قومیت دین و… همه چی باهاش داشتم حالش بد بود آمبولانس دیر کرده بود و دوستم یه مشکل تنفسی حاد داشت و قبلا هم یه کما و سه ایست قلبی داشت تو اون روز و اون لحظات من فقط به زنده موندنش فکر میکردم و همه چیز واقعا پوچ و بی اهمیت بود و چقدر این به ظاهر تفاوت ها میتونن پوشالی باشه گذشت و خوب تو این سه سال که با قانون آشنا شدم همه افراد نزدیک بهم رفتن از زندگیم بیرون همه مذهبی و غیر مذهبی و دوست و فامیل ولی هر آدمی که حتی گذرا میبینم باهام خوب بود من یکی از اجدادم ارمنی بوده و بعد مسلمان میشه و به مناطق مرکزی تر ایران میاد و برای قبولی اسلام آوردنش از خدا میخواد که بره به کربلا من هم سه ساله پیش همه چیز رو گذاشته بودم کنار و وقتی دوباره به وجود خداوند ایمان آوردم ازش خواستم اگر ایمان رو قبول داره من هم برم به کربلا به عنوان یک نشانه شرایطش واقعا معلوم نبود حتی تا صبح روزی که رفتم همه چیز تا معلوم بود اون جا با یکی از بهترین مردم جهان رو به رو شدم مهربونم مهمون نواز پاک با خدا با دل بزرگ و در عین حال چون اربعین بود با مردم کشور های دیگه هم سعی میکردم صحبت کنم به واسطه ترک زبان بودن و زبان انگلیسی و خیلی از مردم ایران که اون جا بودن و چه انسان های تو مسیرم قرار گرفتن چه کار هایی که برای من انجام ندادن چقدر مهربونم بودن حتی کسایی که اهل داستان یا کشور های عربی بودن کسایی که همیشه با حرف های پر از نفرت ازشون صحبت میشه زبان مشترک انسانها دلشونه همین کافیه.

    و مردم آمریکا راستش از تاریخ بگم چیزی که زیاد میخوندم قبلا در واقع اگه بگی بزرگ ترین جنایت تاریخ آمریکا چیه خوب همه میگن بمب باران اتمی دو شهر در ژاپن اما کسی نمیگه که ژاپنی ها به عنوان مستعمره با مردم کره چه کردند و چقدر از این ملت بی گاری کشیدن تا آمریکایی ها باعث اتمام اون شرایط شدن کسی نمیگه چقدر حمله ژاپن به سنگاپور خرابی به بار آورد و هیچ رحمی به یک شهر کشور نشد چندین بی گناه در اثر حمله ژاپن در فیلیپین کشته شدن و خوب اگر حتی این اتفاق یک جنایت باشه باید تمام ابعاد رو دید که شاید این اتفاق فاجعه بار بهترین تصمیم ممکن بوده. در مورد مردم داخل آمریکا و تاثیری که این دو سریال رو من داشتن میتونم بگم من همیشه زندگی نقاش ها رو تو کل دنیا توی شبکه های اجتماعی دیده بودم که روزمره سون چطوره ازدواج میکنن یا نه بچه دارن یا نه و.. ولی این مجموعه باعث شد که خیلی واضح تر با کلیت زندگی آمریکایی ها آشنا بشم و این که اتفاقا تمام جنبه های زندگی یک انسان چقدر اون جا اهمیت داره و براش برنامه ریزی میشه افراد تو سنین مختلف مثل فایل قبلی راحت انرژی و احساساتشون رو ابراز میکنن بدون محدودیت های مثل حرف مردم یا باور های کاشته شده در مغز و به اشتباه. خیلی چیزا رو من از آمریکایی ها یاد گرفتم تو این دو سریال با وجود این که تعداد قسمت های خیلی کمی رو دیدم ولی ایده های زیادی برام داشت و چقدر ذهن بازی داشتن چقدر برای مسائل مختلف با ارائه راهکار های مختلف پول ساختن. چقدر روی خودشون حساب میکنن و آدم های عملگرایی هستن که خوب تا قبل از این که کار خودم و شروع کنم فکر نمی‌کردم بین حرف تا عمل این همه تفاوت وجود داشته باشه. فکر میکنم خیلی چیز ها رو هم میتونم یاد بگیرم و نود درصد آنچه که این دو سریال میتونن به من اضافه کنن رو نرسیدم بهش هنوز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    خوشبخت ترین سعیده گفته:
    مدت عضویت: 1967 روز

    سلام به استادعزیز وخانم شایسته

    قبل از سفر های شماو سریال زندگی دربهشت من فکرمیکردم که ایرانی ها را درامریکا اذیت میکنند وبهشون احترام نمیگذارند من فکرمیکردم‌ که مردم امریکا افرادی سنگدل و وحشی هستندکه یک اسلحه توی جیب هاشون دارند وهرلحظه در حال کشتن افرادی اند که مخالفشون بخواد حرف بزنه یارفتارکنه.من همیشه فکرمیکردم که آمریکا یک سرزمینی است که مورد خشم وغضب خداست و نعمت وبرکت توی اون کشور نیست.فکرمیکردم که خانم هاامنیت ندارند وهرلحظه امکان تجاوز و دزدین هست و در ذهن من امریکامزخرف ترین کشوری بود که در ذهنم سفر به همه ی کشور های دنیا بود بجز آمریکا.افکارمن هم ناشی از اخبار تلویزیون ایران وفیلم هایی که پخش میکردند بود تااینکه بادیدن فایل های شما دیدم به کل نسبت به امریکا ومردمش عوض شد.انقدرعوض که به فکرمهاجرت افتادم.دیدم چه کشور آرام و سرسبزی چقدر مردم شاد هستند درصورتی مردم کشور من بیشترشون روی فرکانس بدبختی وفقر هستندوغم.چقدرخانم ها آزادی دارندولی من توی ایران حتی برای دوچرخه سواری هم آزاد نیستم.چقدر وفور نعمت وبرکت هست درحالی که زاینده رود ماچندسالی است خشک شده وبرکت وفراوانی کم شده.من واقعاالان عاشق امریکا ومردم امریکاهستم.و به امید روزی که بجای بدوبیراه گفتن ب امریکا وامریکایی ها رفتارومنش وبرخوردشون راالگوی خودمون قراربدیم تاماهم کشوری آباد وآزاد وشادداشته باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 2235 روز

    سلام خدمت شما و همه دوستان عزیز

    چقدر جالبه که این فایل دقیقا زمانی پخش شد که من به صورت اتفاقی خبری رو برای خشونت علیه زنان در کشورهای اروپایی وسستی بنیان خانواده در این کشورها رو شنیدم و همون لحظه با خودم که پس چرا چیزهایی که من دارم تو سریال زندگی بهشت و سفر به دور امریکا میبینم یه چیز دیگه است و واقعیت این چیزی نیست که دارم میشنوم و این یک باوره و من اصلا اجازه نمی دم وارد ذهنم بشه .

    انصافاً بیشتر دیدگاههای منفی رو خودتون در فایل گفتید و چقدر کامل توضیح دادید . من به شخصه فقط به کشور آمریکا دید منفی نداشتم بلکه به هر کشور خارجی دید منفی داشتم که سعی میکنم درزیر بهشون اشاره کنم .

    چه دیدگاههایی داشتم :

    1- مردم اونجا بی عاطفه هستند

    2- تبعیض نژادی خیلی زیاده مخصوصا نسبت به سیاه پوستها و فقط نژاد خودشون رو قبول دارند

    3- خانواده ها سست هستند و عملاً نسبت به هم محبتی ندارند.

    4- از صبح تا شب فقط کار می کنند و تفریح ندارند

    5- خانم ها تحت خشونت هستندو باهاشون رفتار خشون آمیز میشه

    6- خانم ها نمیتونن آزاد باشن و بهشون تعرض میشه

    7- اگه زبانت خوب نباشه اونجا کسی نیست که کمکت کنه و عملاً کاری نمی تونی انجام بدی

    8- اونجا کشوریه که برا هر کاری باید پول بپردازی و بدون پول اصلا نمیشه زندگی کرد و لذت برد و همه خدمات برای پولدارهاست

    9- آب و هوا به شدت بده یا هوا سرد و یخبندانه یا خشک و گرم

    چرا این نگرش را دارم:

    فکر میکنم این نگرش از مجموعه ای از ورودی ها مثل سریالها ، اخبار و حرفهایی که پیش زمینه مذهبی داره برام ایجاد شده بود.

    دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرشم ایجاد کرد : سعی می کنم برای هر شماره ای که نوشتم مثال بزنم

    1- وقتی دیدم همسایه پرادایس میاد بدون هیچ چشم داشتی کارها رو انجام میده و میره . مهمون ها میان و برا خانم شایسته هدیه میارن . وقتی دود آتش میرسه به همسایه ها وقتی شما داشتید جنگل رو پاکسازی می کردید پیگیری می کنن و زنگ می زنن آتش نشانی و ……. بی نهایت اتفاقی که تو این قسمتها دیدم ، واقعا تصورم عوض شد

    2- وقتی دیدم برای شما مهمون میاد و یکی از مهمون ها سیاه پوسته و خیلی خوب و راحت داره ارتباط برقرار میکنه و هیچ مشکلی هم نیست این برام منطقی میشه که اینطور هم که به ما گفتن نیست وقتی لب ساحل همه آدمها با هر رنگی که هستن دارن لذت می برن وقتی تو شهر و خیابون همه دارن کنار هم با آرامش و صلح زندگی میکنن رو می بینم دیدم تغییر می کنه

    3- وقتی مهمونهای شما رو دیدم ویا زمانیکه تو سفر به دور آمریکا خانواده ها رو با بچه و پدر و مادر که اومدن لذت ببرن میبینم وقتی رفته بودید دیزنی لند چقدر خانواده بود . دیدن همه اینها برام تغییر باور میاره و یا زمانیکه دیدم چقدر پدر و مادر برای فرزندانشون ارزش قایل هستند که یه اتاق بازی با همه امکانات فراهم کردن یا لباس های ورزشی تهیه کردن که گرون قیمت هستن و چقدر برای خانوادشون ارزش قایل هستن دیگه این باورم هم کمرنگ میشه

    4- یکی از صحنه هایی که واقعا برام جالب بود و تحسین کردم اون جایی بود که شما داشتید داخل یک غار رو می دیدید و یک خانواده بودن که بچه چند ماهه داشتن خانم بچه رو تو آغوش گذاشته بود و تو جایی که به زور یک نفر رد میشد داشت راه می رفت .یا یک خانواده با پدر و مادرشون که مسن بودن اومده بودن و داشتن لذت می بردن . هر جایی که شما می رفتید حتی ایونت هایی که برگزار میشد همش آمها در حال شادی بودن و به قول شما دنبال بهانه ای برای شادی هستن

    5- در تمام قسمتهایی که از سفر به دور امریکا و یا زندگی در بهشت دیدم همیشه خانمها مثل آقایون داشتن لذت می بردن اینطوری نبود که خانم ها فقط کار یا آشپزی کنن . حتی اون مهمون هایی که با چندتا خانواده اومده بودن آقایون داشتن آشپزی می کردن و خانمها لذت می بردن یا اینکه آقا داشت به خانمش کمک می کرد .یا حتی رفتار بدی که دربرابر خانمی باشه ندیدم حتی زمانیکه یکی از مهمون ها با فرزنداش اومده بودن پرادایس همش داشتن برای خانم که نتونسته بود بیاد عکس می گرفتن و باهاش لذت رو سهیم می شدن

    6- در مورد تعرض به خانم ها من هر جایی که شما رفتید وفیلم گرفتید حتی لب ساحل که خانم ها به راحت ترین شکل ممکن بودن هیچ تعرض یا حتی مزاحمت کمی هم ندیدم خیلی راحت خانم ها داشتن لذت می بردن و کسی هم کوچکترین اذیت و آزاری هم نداشت خیلی آزادانه داشتن لذت می بردن واقعا دیدن این صحنه ها دید من رو تغییر داد . آدمهایی رو دیدم که حتی با اینکه هر نوشیدنی که می خواستن می خوردن ولی هیچ مشکلی برای هیچ کسی بوجود نمی اومد و همه داشتن از امکاناتی که براشون فراهم شده بود لذت می بردن

    7- برای بحث زبان و ارتباط برقرار کردن ، هر قسمت که شما در هر بخشی با دیگران ارتباط می گرفتید خیلی خوب و با اخلاق خوب توضیح می دادن حتی برای خرید هم که رفته بودید و بیشتر توضیح می خواستید کاملا با روی باز و خوش اخلاق بهتون توضیح می دادن و انگار زبان بلد بودن در سطح حرفه ای لازم نیست و ادمها هر وقت ازشون کمک بخوایم بهمون کمک می کنن . یه صحنه که خیلی برام جذاب بود صحنه ای در سریال سفر به دور امریکا بود که شما در حال قدم زدن بودید به خونه ای برخوردید که صاحب خونه گلهای قشنگی داشت شما رو برد و همه گلهاشو نشونتون داد من واقعا این برخورد و تحسین کردم و یا اونجایی که یک خانم اومده بود آر وی رو ببینه و شما رو دعوت کرد به خونشون (خانمی که با مادرش زندگی میکرد)

    8- وقتی من کلی پارکهای رایگان رو دیدم که با چه امکاناتی رایگان در اختیار همه قرار داشت یا همین مسابقه که یه فضایی رو برای برای کسایی که نتونسته بودن داخل استادیوم برن فراهم کرده بودن یا پارکهایی که همه امکاناتی داشت یا مدرسه هایی که با بهترین امکانات رایگان هستند همه اینها باور منو نسبت به رویکردشون تغییر داد

    9- آب و هوایی که من در بیشتر جاهایی که شما در سفر به دور آمریکا رفتید دیدم پر از سر سبزی و زیبایی و آسمان شفاف و درختان زیبا بود واقعا لذت می برم از تک تک صحنه هایی که از طبیعت امریکا برامون به تصویر میکشید

    خیلی خوبه که در زمانی زندگی می کنیم که این امکان رو داریم که با زندگی و رفتار کشورهای دیگه آشنا بشیم و باورهامون تغییر کنه و محدود به شنیده هامون نباشه . مثلا من زندگی دختری رو در فضای مجازی دیدم که همسر غیرایرانی داره شاید بگم بیشتر از همسرانی که تو ایران دیدم احترام ، صداقت ، تعهد و کلی نکات مثبت رو ازش دیدم که کلی باورم رو تغییر داد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    بنام خدای توانا

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم جان الگوی جدید خودم

    سلامم به دوستان عباسمنشی

    دیدگاه من در مورد آمریکا قبل از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا

    آمریکایی ها که اصلا خدارو نمیشناسن معلوم نیست از کجا اومدن و چجوری زندگی میکنن

    یه طوفانی که اومده بود خونواده من میگفتن خب ببین خدا این بلارو سرشون آورد چون حجاب ندارن

    دین ندارن و…

    خب من برام سوال بود چطور اگه خدا دوسشون نداره اینقدر بهشون نعمت داده چرا بهشون عقل و هوش داده که اینقدر پیشرفت کنن …اگه اونا اینقدر تو تکنولوژی پیشرفت نمیکردن ما کجا بودیم ایا ما گوگل رو داشتیم ؟ این همه پیشرفت رو میدیدیم؟؟

    تو آمریکا امنیت نیست میدونی اونا اصلحه دارن و میتونن راحت بکشنت از خونه میری بیرون شاید دیگه نتونی برگردی اینقدر که امنیت اونجا کمه ! خب از کجا میومد این دیدگاه بله از اخبارای که دم به دقیقه میگفتن تو این نقطه آمریکا درگیری شده و اینقدر آدم مرده (باید یادآوری کنم که تو خونه ما اخبار جز برنامه های جدا نشدنی از زندگی ماست من از کودکی یادمه سر شبکه خبر همیشه بحث بوده و پدر من برنده این میدان میشد . ساعت 21 خبر ساعت 22 خبر ساعت 2 ظهر سر سفره نهار خبر 9 صبح خبر و همیشه خدا خبرای بد از در و دیوار وارد ذهن ما میشد ) من چند سالیه بخاطر درس و دانشگاه خداروشکر از اون محیط فاصله گرفتم و از خبرهای بد دورم ….

    خب برگردیم به بقیه باور ها ….

    ازدواج متو آمریکا اصلااا وجود نداره ببین اونجا هر کی با هر کی دوس داره میخابه اصلا معلوم نیس بچه ماله کیه کلااا تعهدی نیست خیلی اوضاع داغونه …. از فیلم هایی که میدیدم…

    حالا نظر من خب اگه ازدواجی نیست این همه بچه از کجا میان ؟؟ اونجور که اونا میگفتن پس جمعیت آمریکا باید هر روز کم و کمتر میشد . اگه تعهد و عشق نیست چرا اونا حالشون کنار هم خوبه ؟؟ چرا خوشحالن ؟ چون به اجبار تن به زندگی و ازدواج نمیدن چون جایی میرن که دوسدارن به روح و جسمشون اهمیت میدن اینارو الان فهمیدما …

    آمریکا همیشه دشمن خونی ماست یادت باشه …

    آمریکایی ها بی احساس ترین آدم های روی کره زمینن

    اونا زندگی ندارن که همیشه و همه جا در حال نقشه کشیدنن تا زندگی رو از ما بگیرن

    آمریکا میخاد صاحب دنیا بشه به همین خاطر هر روز جنگ میکنه و…

    مرگ بر آمریکا رو یادم نیست ااز چند سالگی ذهن و زبونم آوردن و گفتن اگه بری تو صف مدرسه و دستاتو مشت کنی و فریاد بزنی مرررگ بر آمریکا جز شاگردای خوب و وطن دوستی ….

    (وای خدای من چقدر خوب داره یادم میاد مرسییییی که همراهیم میکنی تا بتونم باور های محدود کننده رو رد یابی کنم )

    چه روزایی بخصوص چه بهمن ماه هایی که بفکر انتقام از آمریکایی ها شبارو صبح میکردم چه حرصی میخوردم …

    الانم دارم با چشام های خودم میبینم خواهر زادم که پیش دبستانیه از این زمان دارن رو باورهاش کار میکنن و نقاشی تانک و مرگ برآمریکااا و … ازشون میخان و هر روز تو گوششون میخونن که آمریکا دشمن ماست … از دبستان تا دانشگاه این شعار همیشگی بوده … و کینه رو از بچگی تو دل ما کاشتن .چرا ؟؟؟

    الان میفهمم دلیل این اتفاقات رو …

    میفهمم باورهای محدود کننده خونواده و اطرافیانم رو که چقدر روم تاثیر گذاشته

    میفهممم و فکر میکنم این خودش یجور پیشرفته که آدم حداقل بدونه اشتباهه و بخواد باورهاشو تغییر بده …

    خب حالا ما یه استادی داریم که خیلی با بقیه فرق داره

    پاشده رفته تو دل دشمن و داره زندگی میکنه

    عههه چطور میشه تو کشور دشمن خونی آدم اینقدر آزاد زندگی کنه …

    خب دوربینشم همراهشه و داره از چیزی که میبینه برای بچه هاش فیلم میگیره تا با واقعیت آشنا بشیم تا ثابت کنه اونجور که بما گفتن نبوده باابااا…

    خب واکنش من بعد از دیدن سریال های سایت

    بااابا مگه میشه این همه زیباییی …

    مگه میشههه این همه امنیت

    مگه میشههه این همه مهربونی

    اره عزیزم میشه ، ببین

    ببین چه خونواده های شاد و پراز عشقی میان مهمونی تو بهشت

    ببین چه آزاد و رهان و هر کس با باورها و فرهنگ خودش آزادنه انتخاب و زندگی میکنه آقا از نظرر شما حجاب خوبه خوب با حجاب باش

    نه دوس داری لباس راحتی بپوش خب اوکیه راحت باش

    پوشش آزاد . دین آزاد .

    چی از این بهتر خب

    وای وای اینو داشت یادم میرفت چقدر به حیونا احترام میذارن خدای من

    سگ هارو به سرپرستی میگیرن بهشون حق زندگی میدن خدای من چقدر مهربونی چقدر عشق چقدرررر

    یادم نیست تو قسمت چندم سفر به دور آمریکا بود که پرچم همه کشوارو تو پارک ددیدم و پرچم ایرانم که داشت خودنمایی میکرد …ای بابا اینا چی میگن اینجا مگ ما دشمن نیستیم چرا پرچم مارو گذاشتن ….

    استاد سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا باور های منو زیر و رو کرددد زیر و رووو

    من فقط احترام دیدم زیبایی دیدم شادی دیدم ادم هایی رو دیدم که با خودشون تو صلح هستن و بعد از اون با انسان های دیگه و کل جهان آشتین

    خدای من اگر بدونی چه آرزوهایی در من شکفت

    چه خواسته هایی شکل گرفت

    قسمت 173 سریال زندگی در بهشت رو که دیدم کلا زیر و رو شدم

    چقدر لذت میبرن از زندگی چه خوشحالن خانوما رو ببین راحت جیغ میکشن میرقصن نشستن راحتتتت کسی کاری بهوشن نداره اقا هر نوع لباسیم هستنا

    اصلا اینا چرا به هم حتی نگاهم نمیکنن

    چرا بهم نظر ندارن

    ای بااابا مگ با دیدن ساق پای خانمها اقایون به گناه نمیوفتن چرا اینجا همه چی آرومه …چرا هیچکی به کسی کاری نداره خدای من از خوشحالی دارم بال در میارم دلم میخاد با همین بال ها پرواز کنم برم اونجا

    جایی که ازادی معنا داره انسان بودن به اوج خودش رسیده جایی که نگاه های سنگین روت نیست خدای من ….

    خدایا حافظ و نگهدار این استادما باش که داره مارو از خواب غفلت بیدار میکنه

    اینقدر مهربونه هر کجا میره مارو هم با خودش میبره میگه بچه ها این زیبایی هام هست بیایین ببینیم و لذت ببریم استاد ما تک خور نیست میگه همه با هم لذت ببریم قربون دل مهربونت استاد و مریم جونم

    مرسی که دستای خدای میشین و باعث میشین ما خواسته های جدید داشته باشیم دلمون بخواد زندگی پر از آرامش و رهایی رو تجربه کنیم

    ممنونم از ته دلم از عمق وجودم دوستون دارم و احساس نزدیکی میکنم

    بمونین برامون و باهم بشکنیم این باورهای پوسیده رو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    parisa گفته:
    مدت عضویت: 1857 روز

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش به استاد عزیزم مریم جان مهربانم و همهی دوستان همراه و هم مسیرم در این جمع فوق العاده

    حدودا یکسالی هست که در این جمع فوق العاده هستم و به لطف خدا حضور در این جمع صمیمی تاثیری فوق العاده بر باورهام و نوع نگرشم نه تنها دیدگاهم در مورد آمریکا بلکه کل زندگیم و نتایجم گذاشته است و از خداوند و استاد و مریم جانم سپاسگزارم.

    قبل از اینکه به سوالات مسابقه پاسخ بدم بگم که من و همسرم سال 97 که ازدواج کردیم تصمیم به مهاجرت تحصیلی داشتیم و همسرم به شدت علاقه به آمریکا داشت و ذهنیت فوق العاده مثبتی هم به این کشور و فرهنگ داشت و چون خانواده عمه اش در این کشور زندگی میکنند همیشه ورودی های مناسب و عالی داشته و خوبی های کشور رو شنیده بود و ذهنیتش مثبت بود. اما من به خاطر ذهنیت منفی و اینکه تا ایران مسیر خیلی طولانی هست و کلی باور محدودکننده و کلی زنجیرهای نامناسب که به دست و پای من قفل شده بود به هیچ عنوان تصمیم به مهاجرت به آمریکا نداشتم و میگفتم فقط اروپا خوبه که نزدیکه، که قانونمنده و… اما در این یکسالی که اینهمه زیبایی، آزادی ، ثروت، شادی، قانونمندی، و فرهنگ رو از آمریکا در این سایت دیدم خودم الان به همسرم میگم مقصد نهایی ما برای زندگی فقط آمریکاست و من فقط همین کشور رو میخوام که زندگی کنم. ما از تحصیل انصراف دادم و الان برای ویزای آمریکا داریم اقدام میکنیم. ممنونم استاد عزیزم که با نشون دادن این همه زیبایی مسیر زندگی من رو عوض کردید. امیدوارم که بزودی اونجا باشیم و اینهمه شادی، آزادی ، ثروت ، فرهنگ و نظم لذت ببرم.

    اما پاسخ به سوالات مسابقه

    دیدگاه من نسبت به آمریکا قبل از دیدن برنامه های استاد عباسمنش چه بود ؟ چرا این دیدگاه در من ایجاد شده بود ؟ و اکنون چه دیدگاهی دارم؟

    _ این باور رو داشتم که امنیت زیادی نیست توی جامعه و حتی پلیس هم نمیتونه امنیت رو توی جامعه ایجاد کنه و از پس کسایی که سبب بی نظمی میشن بربیاد. و چون اسلحه آزاده ملت راحت درگیر میشن و بهم تیراندازی میکنند و… این باور اشتباه و مخرب از دیدن فیلم ها در من ایجاد شده بود که اگه فیلمش اینه پس حتما جامعه اش هم همینه و کل کشور همینه. و اما بعد از دیدن فایلهای استاد حتی یکبار هم توی فایل های مستند ندیدم که جایی بینظمی باشه یا اتفاق بدی دیده بشه و چون میدونستم که فایلها مستنده پس استاد هم ادیت نکرده که نخواد نشون بده پس واقعیت اینه که توی جامعه همش همون زیبایی هایی هست که از لنز دوربین استاد میبینیم.و باز هم خدا رو سپاس که من در مدار دیدن این زیباییها قرار گرفتم. و سپاس گزار استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم هستم که این زیبایی ها را به ما نشون دادند.

    _ مورد بعدی این بود که احساس میکردم بشدت از نظر قوانین اجتماعی بینظمه و این هم باز بخاطر همون فیلم ها و رسانه ها بود که همیشه کوچکترین مسایل کشورهای دیگه رو به شدت زوم کردند و در ذهن ما این باورهای مسموم ایجاد شده که اگر ما بینظم هستیم کل دنیا همینه و جایی بهتر از این نیست. اما همیشه از قانونمندی اروپا شنیده بودم و این در من ایجاد شده بود که توی دنیا فقط کشورهای اروپایی قوانین محکم رو اجرا میکنه و اتفاقا چون تمرکز من روی بی قانونی بود توی همون اروپا هم میدیدم و بعدش زنگ اخطار توی گوشم خورد که آقا این حساسیت تو به قانونمندی و توجهت به جهت منفی این قضیه باعث شده که تو باز هم کشور اروپایی هم بی قانونی ببینی و از اون به بعد همیشه سعس کردم فقط و فقط تمرکزم روی زیبایی های هر شهر و کشوری که زندگی میکنم باشه.و فهمیدم که فرق نداره که کجا باشیم مهم اینه که از محیطی که هستیم نهایت لذت رو ببریم. و همیشه از لذت بردن وتوجه استاد به نکات زیبای هر محیطی دوست دارم الگو بگیرم و رفتار کنم و خیلی تحسینشون میکنم که اینقدر خووووب قانون رو در عمل پیاده میکنند. همیشه به همسرم میگم که اگه استاد رو توی هر محیطی هم که ببری که بنظر ما هیج نکته ی مثبتی نداشته باشه باز هم استاد موردی پیدا میکنه برای سپاسگزاری و لذت بردن و بنظرم لذت بردن و شادی عملی ترین، بهترین و درست ترین روش سپاسگذاری هست.

    _ مورد بعدی از دیدگاهای اشتباه من در مورد آمریکا، بحث سیاست هاش با ایران بود که این مورد صددرصد برمیگرده به اخبار و رسانه ملی و البته بخاطر اینکه من هم مثل استاد پدرم همیشه اخبار گوش میده و با اینکه من به هیچ عنوان میانه خوبی با اخبار ندارم اما ناخودآگاه تاثیرش بوجود اومده در ذهنم و امان از ذهن که هر لحظه و ثانیه با فرکانس های ما داره برنامه ریری میشه و علت دیگه اش هم بخاطر شرکی بوده که در وجودم بودکه مثلا اگه بریم آمریکا و قوانین عوض بشه و نتونم برگردم ایران چی؟(الان که دارم مینویسم از دیدگاهای قبلی ام خودم خنده ام میگیره که چقدر ذهنم محدود بوده و میفهمم که استاد با فایلهای مستند چه غوغایی در باورهای ما بپا کرده و چقدر آروم آروم عوض شده باورهام با دیدن همین فایلهای مستند بقول استاد مثل قورباغه که داخل اب کم کم میپزه و خودش نمیفهمه باورهای درست هم آروم آروم در ذهن ما کاشته شدند و در این مورد دارن پخته میشن که این کشور سراسر شادی و ثروت و قانون و زیبایی هست و من تا ننوشتم متوجه نشدم که تغییر کردند و یادم نبود باورهای قبلی ام رو)ولی با دیدن این همه زیبایی و آزادی و ثروت و نکات مثبت این کشور همه اون باورهای غلط و شرک های خفی که فکر میکردم قوانین میتونند در زندگی من تاثیر بذارند، تبدیل شده به باورهای خوبی که در مورد آمریکا ایجاد شده. باور به فراوانی در این کشور، باور به قانونمند بودن اون کشور ، باور به اینکه اینقدر مردم آزادی دارند در این کشور، چقدر شادند و چقدر از کوچکترین چیزا لذت میبرند و به دنبال بهانه ای هستند برای لذت بردن از هر چیزی، و این یعنی اوج سپاسگزاری از خداوند و بخاطر همینه که اینقدر ثروت دارند. منظورم از ثروت فقط پول نیست منظورم طبیعت، آزادی ، امکانات ، رفاه و حتی همون جاده ها و اتوبانهای چند بانده است که رانندگی رو لذتبخش تر میکنه، همون امنیتی که بقول استاد باکس هر کسی ممکنه چندین روز جلوی خونه اش بمونه و خیالش راحته که اتفاقی برای باکسش نمیفته. منظورم از ثروت دیدن اینهمه شادی مردمه اینهمه عشقی که بهم میدن و اینهمه اعتماد به هم، دیدن در صلح بودن با خودشون و اطرافیانشون که هر لحظه به آدم آرامش میخاد. و لذت بردنشون از هر ثانیه و لحظه زندگیشون خداروشاکرم که این همه زیبایی رو میتونم ببینم در این سایت بهشتی . از استاد عزیزم سپاسگزارم که این همه عشق و زیبایی رو نشون ما میده از مریم عزیزم که با عشق فایلها رو آماده میکنه و این انرژی پشت کار هست که این فضا اینقدر خداگونه است.

    – در مورد روابط و مسایل خانوادگی باور بدی نداشتم نسبت به آمریکا و اتفاقا میپسندیدم که اینقدر راحتن و وابستگی و یا باور اشتباهی نمیدیدم در روابط یا زندگی شون و این سبک رو تا به سبکی که در کشور خودمون هست بیشتر میپسندم.

    – در مورد مصرف مشروبات الکلی هم زیاد باور خوبی نداشتم و فکر میکردم ممکنه کسانی باشن که زیاد استفاده کنند و توی شهر و محیط بیرون مزاحمت ایجاد کنند برای بقیه ای. این دیدگاه اشتباه هم احتمالا از محیط و رسانه گرفتم که اینطور شنیده بودم که چون آزاده مصرف مشروبات ممکنه یک سریمشکلات به واسطه استفاده نامناسب بوجود بیاد اما وقتی که خودم به اسپانیا مهاجرت کردم دیدم اصلا همچین مواردی به هیچ عنوان مشاهده نمیشه و گفتم پس آمریکا هم قطعا نمیتونه همچین مسایلی رو داشته باشه. و با دیدن فایلهای مستندی که استاد از خیابون ها ومحیط بیرون میذاره به یقین رسیدم که این هم دیدگاه اشتباهی بوده که داشتم.

    در مورد عشق به کار و کیفیت کار باورهای خوبی داشتم که قطعا همه کاری رو که انجام میدن عاشقش هستند بعد از دیدن فایلهای سفرنامه که یک فایل یک بازار محلی بود که استاد فیلمبرداری کرده بودند، این باور تقویت شد. چون آدمهایی رو میدیدم که با نهایت عشق و شادی دارند کارشون رو انجام میدن حتی اگه کارشون فقط پختن یک دونات باشه چقدر عاشقانه دارند انجام میدن و این در کیفیت کار هم بشدت تاثیر داره و قطعا وقتی آدم عاشق کارش باشه، کیفیت کار به حد زیادی بالا میره مثل استاد. علت تاثیرگزاری استاد و این عشقی که در همه ما بپا کرده چیزی نیست جز انرزی و فرکانسی که پشتش هست جز علاقه و عشق و انرزی چیزی نمیشه دریافت کرد و این در مورد همه کارها صدق میکنه.

    یک تجربه ای که من در اسپانیا داشتم این بود که رفتگرهای خانومی رو میدیدم که اینقدر با انرزی و عشق دارند خیابون رو جارو میزنند من لذت میبرم احساس میکرم بعد هر بار جارو کشیدنش زباله ها جمع میشه بجاش عشق و انزی مثبت روی زمین پاشیده میشه و بشدت احاس خوبی رو در من ایجاد میکرد. با خودش نمیگفت کار من که خیلی ارزشمند نیست یا بذار روم رو بکنم اونور که کسی منو نشناسه خیلی محکم واستاده بود و با عشق و لذت تمام کارش رو انجام میداد همیشه فکر میکردم که اگه یک خانم در کشور ما بخواد این شغل رو داشته باشه آیا میتونه با این انرزس اینکار رو انجام بده؟ بعید میدونم حداقل خودم به هیچ عنوان نمیتونم اینقدر درصلح بودن رو هضم کنم یا درکی داشته باشم اما اون عزت نفس و شخصیت قوی که پشت این کار هست نه تنها کارش رو ارزشمند میدونه که با لبخند و عشق که مردم میداد این انرزی رو به اونها هم انتقال میداد.

    سپاس از همه دوستانم استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم عاشقتونم ممنونم بابت فایل های عالی آگاهی های ناب و باورهایی که در وجود ما ایجاد میکنید بدون اینکه حتی خودمون متوجه بشیم هر روز زندگی هامون داره بهتر و بهتر میشه. امیدوارم که بزودی در فلوریدا استاد عزیزم و خانم شایسته عشق رو ببینم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    خدایا عاشقتم گفته:
    مدت عضویت: 1735 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان🙏❤🙏

    با عرض سلام و درود بیکران خداوند بر استاد عزیزم الگو و اسطوره ی من جناب آقای استاد عباسمنش و همچنین خواهر گلم🌹سرکار خانم مریم شایسته و دوستان گل عباسمنشی در سایت

    با توجه به حرفای استاد در مورد پیش فرضها و دیدگاه ما در مورد کشور امریکا قبل از دیدن فایل سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت میخوام دیدگاهمو قبل از دیدن این فایلها شرح بدم

    حقیقتا منم مثل خیلی از آدمای دیگه نظر و دیدگاهم در رابطه با کشور امریکا قبلا خیلی متفاوت بود به دلایلی که الان عرض میکنم خدمتتون.

    دلیل اول:من از همون روزای اول مدرسه دوران ابتدایی که خیلی خام بودم و تقریبا هیچ اطلاعات خاصی در مورد خیلی چیزا نداشتم و هرچی رو که تو مدرسه میگفتن با دل و جون باور میکردم مثل بقیه و خیلیای دیگه و خودتونم میدونید متاسفانه کشور ما به دلایل زیادی که اطلاع دارید این پیش فرضها رو از عمد تو ذهن ما ایرانیا از همون دوران بچگی و ابتدایی پر میکنن

    مثلا دیدگاه من در مورد امریکا با توجه به شنیده هام این بود ک امریکا کشور خیلی ظالم،ستمگر،بی نظم و پرحاشیه،خشک و بی آب و علف و هزار تا دلیل بی پایه و اساسو دروغین دیگه…

    میگفتن امریکا فقط به فکر منافع خودشه و هیچ کمکی به هیچ کشور دیگه ای نمیکنه و فقط دنبال جنگ و سواستفاده و خرابی و ویرانی کشورهای دیگس که تو تلویزیون هم با توجه به برنامه هایی ک کشورمون ساخته بود نشون میداد و ما دیگه صد درصد کاملا باور میکردیم بدون اینکه بدونیم اینا فقط پیش فرضها هستن و حتی بزرگان و خانواده هامونم تایید میکردن و میگفتن بله راست میگن و حقیقت داره…

    اون موقع هم ک اینترنت و گوشی موبایل مثل الان همگانی و در درسترس عموم نبود خیلی راحت افکار ما مورد استفاده قرار میگرفت و یادمه در سال حدود حداقل ده بار راهپیمایی انجام میدادن و بزور ما رو میبردن راهپیمایی.چون ما رو مجبور میکردن که اگه نیاین ازتون نمره کم میشه و انظباتتون لطمه میخوره و تنبیه و …

    از اونورم تو خیابون بیست نفر انتظامات و ناظر و معلمین مواظب بودن ک کسی فرار نکنه و باید هرچی میگفتن میگفتیم چشم و تا نزدیکای ظهر ما گلومون رو با شعارهای مرگ برامریکا و اسرائیل و…پاره میکردیم …

    واقعا متاسفم…عجب مملکتی…

    حتی الان هم با اینکه این همه نسبت به اون موقع پیشرفت کردیم و گوشی و اینترنت و خیلی چیزای دیگه در دسترسه و راحت تر میشه فهمید چی دروغه و چی واقعیت

    متاسفانه بازم دارن همینکارو میکنن و همچنان ادامه داره و خیلیا هم با این همه امکانات بازم خیلی راحت باورشون میشه…😔😔

    من خیلی از فامیلام و حتی داداشم الان اروپا زندگی میکنن و بارها از اونا هم شنیدم ک مثلا کشور امریکا خیلی بی فرهنگه و زندگی در اونجا خیلی سخته و…

    و واقعا در تعجبم که شما دیگه چرا؟!!

    اما فهمیدم که این موضوع با توجه به حرفای استاد همه جا و از قدیم هم وجود داشته و داره و خواهد داشت متاسفانه

    و من همیشه این ضرب المثل زیبا و پرمفهم رو این مواقع میگم که (شنیدن کی بود مانند دیدن) و واقعا هم همینطوره و ما باید از نزدیک خودمون تجربه کنیم و باور کنیم یا حداقل از آدمای مطمئن و قابل اعتمادی مثل استاد ببینیم و بشنویم

    با دیدن این فایلها فهمیدم خدای من امریکا چه بهشتیه👌👌

    چه کشور فوق العاده ایه

    چقد ثروتمنده

    چقد پرقدرته

    چقد بافرهنگ و پیشرفتس

    چقد مردمانش خونگرم و شاد و مهربونن

    چقد طبیعت بسیارررر زیبایی داره

    بخدا که عین بهشته👍👍👌👌

    اما اینم بگم بخدا قسم که من خودم شخصا از همون بچگی یه علاقه خاصی نسبت به کشور امریکا داشتم و دلیلشم ندونستم اون موقع و همش آرزو داشتم چیزایی ک میشنوم و میبینم کاش صحت نمیداشتن و یه نفر میومد و همشو انکار میکرد…و نمیدونم این علاقه از کجا سرچشمه میگرفت و ناخودآگاه من چطور علاقه داشت به این کشور….

    تا اینکه هی بزرگ و بزرگتر شدم و اطلاعاتم بخاطر کنجکاویم و علاقم ب کشور امریکا هی بیشتر و بیشتر میشد و همش پیگیر بودم و بارها به این موضوع قانون جذب فکر کردم و فهمیدم که واقعا کاملا حقیقت داره چون مثلا واسه من کاملا همه نشونه ها اشکار شد…

    دنیا منو بخاطر افکار و احساساتم هدایت کرد به سمت استاد عباسمنش که ایشونم خداروشکر تو امریکا زندگی میکنن و عاشق امریکا هستن مثل من

    البته ایشون با توجه به سفرهای بیشمار و دلایل بسیار زیادی ک کاملا واقعیت داره عاشق امریکا هستن که البته حقم دارن

    منم بودم عاشقش میشدم

    و اتفاقا اون اوایل یکی از ویژگیهایی ک باعث شد من شیفته استاد بشم همین زندگی تو امریکا و تعریف و تمجید استاد از امریکا بود که به خودم گفتم بله👏👏👏🙏🙏🙏من دقیقا دنبال همین شخص بودم خدایا صدهزار مرتبه شکرت پس فرکانس های من باالخره جواب داد و از اون به بعد من کل فایلهای رایگان استاد رو گوش دادم و گوش میدم و میخوام دوره عزت نفس رو ایشالا بخرم و شروع کنم و بعدش دوره های دیگه به ترتیب…

    و الان هم واقعا بسیار خوشحالم و اطلاعاتم به کمک فایلهای استاد در مورد کشور امریکا بسیار بیشتر شده و شفاف تر و هر وقت مطلبی در این مورد میشنوم ک صحت نداره فورا میگم دروغه و اصلا صحت نداره چون من باتوجه به فایلها و مستنداتی ک از استاد دیدم میفهمم ک دروغه و همش شایعه و حرفای الکی و بی پایه و اساسه…

    کاش ما آدما در مورد همه چی قبلش خوب و واضح بشنویم ببینیم و شفاف سازی کنیم بعد باور کنیم کاشششش

    و اینم بگم من بعد از دیدن این فایلها و مستندها و حرفای بینظیر استاد و تغییرها و تجربیات فوق العاده ای که به کمک استاد عزیزم بدست آوردم تصمیم نهایی مهاجرت رو گرفتم

    البته من حدود ده ساله ک تصمیم مهاجرت گرفته بودم ک به دلایل زیادی انجام نشد و قبلا میخواستم برم اروپا بخاطر اینکه داداشم و عمو و دایی و بیشتر دوستان و فامیلام اونجا هستن

    اما الان با اطمینان و بدون هیچ شک و تردیدی و با عشق و علاقه تصمیم گرفتم تا چند وقت دیگه بیام ترکیه و از اونجا هم به امید الله مهربان بیام امریکا و کاملا مطمئنم و یقین دارم میشه

    چون من به خدا و حرفای استاد ایمان دارم

    و میخوام به ارزوهام که یکی از اونا ملاقات و زیارت استادعباسمنش از نزدیک تو پرادایس هست برسم و خیلیم مصمم هست

    به امید اون روز🤲🤲🤲

    خدایا بازم بینهایت ازت بخاطر همه این آگاهیها و هدایتها سپاسگزارم

    و برای استاد و مریم بانو از خداوند سلامتی.ثروت.خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم❤❤🌹🌹🙏🙏👑👑

    و برای دوستان نازنین و فوقالعاده آرزوی بهترینا رو دارم🌹🌹❤❤🌹🌹❤❤👋👋👋

    دوستدار و دعاگوی شما افشین🙏🌹❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سعیده سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1992 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته گرامی

    قسمت ۱۷۴ سریال زندگی در بهشت (جواب مسابقه)

    پیش فرض هایی که من تو ذهن ام در مورد آمریکا و مردم اش داشتم را اگر بخواهم به ترتیبی که خانم شایسته نوشتند عرض کنم:

    در مورد بنیان خانواده و روابط خانوادگی که من هم مثل خیلی از بچه های دیگه ذهنیتم این بود که اغلب زندگی ها از هم پاشیده است و حتی خیانت توشون خیلی زیاد دیده می شود و اشخاص هم زمان تو چندین رابطه هستند و هیچ رابطه خوبی در آنجا دیده نمی شود و زن و شوهر ها مدام با هم دعوا دارند و فکر می کنم این باور را از تلویزیون و البته جامعه دریافت کردم

    در مورد روابط اجتماعی مردم من همیشه فکر می کردم آمریکایی ها خیلی مردم غیراجتماعی و مغرور و متکبر و از همه بدتر فکر می کردم آدم های بددهنی هستند و حتی زیاد هم می شنیدم که می گویند خیلی بی ادب هستند و نمونه اش که این باور را در من تقویت کرد آقای دونالد ترامپ بودش که اصلا به بی ادب و بددهن بودند معروف است و این پیش فرض را هم بازم از تلویزیون و جامعه و حتی رسانه های جمعی دریافت کردم

    در مورد میزان امنیت این کشور که دیگه نگم براتون انقدر زیاد است یکی اش اینکه فکر می کردم چون حمل اسلحه آزاد است برای همین مردم خیلی راحت تو خیابان همدیگر را می کشند و یکی دیگه اش این بود که فکر می کردم که اصلا امنیت از لحاظ دزدی وجود نداره و چون خونه هاشون دیوار نداره واسه همین خیلی راحت می روند و فکر می کردم آمار دزدی و قتل تو این کشور خیلی زیاد باشه و مخصوصا یک فیلمی من تو دوران نمی دونم تو دوران راهنمایی بودم و یا دبیرستان که یک سریالی بود از شبکه ۳ پخش می کرد که شبانه یک دزد رفته بود تو خونه یک زن و شوهر جوانی که دو تا بچه داشتند و از طریق پنجره یکی از اتاق ها وارد خانه شده بود و یکی از بچه ها موقعی که خواب بوده بود دزدیده بود و ان را به شکل خیلی وحشتناکی به قتل رسانده بود حتی تا مدت ها من این کابووس را تو خواب هم می دیدم از بس رو من تاثیر منفی گذاشته بود و البته که اخبار هم مرتب در مورد ناامنی این کشور صحبت میکنه البته من الان سالهاست که خداراشکر تلویزیون نمی بینم ولی تا اونجایی که یادم است اخبار هم زیاد از ناامنی این کشور صحبت میکنه

    در مورد طبیعت این کشور هم که دقیق من هم مثل استاد فکر می کردم و وقتی که داشتم فایل این جلسه را گوش می کردم همین که استاد این حرف را زدند که فکر می کردم یک بیابان بی آب و علف است و هر چند کیلومتری یک کاکتوس وجود داره اصلا زدم زیر خنده گفتم دقیقا مثل من که ذهنیت ام در مورد آمریکا این بود و وقتی که سریال سفر به دور آمریکا را دیدم اصلا شوکه شدم از سرسبزی و خوش آب و هوا بودند این کشور و اینکه چقدر این کشور دریاچه و رودخانه داره مخصوصا تو آن قسمتی که با درون از منطقه خانه ۸ خوابه اتون تو تمپا فیلم گرفته بودید می گفتم ببین اینجا همش دریاچه است فقط بینا بین این دریاچه ها یا درخت است و یا خانه و میزان دریاچه هاش بیشتر بود از خانه هاش و این هم دوباره به قول استاد بر می گرده به دیدن فیلم های وسترنی که ما دیده بودیم از قدیم و فکر می کردیم آمریکا این شکلی است

    آزادی های مشروع و یا نامشروع در این کشور هم که هرگز فکر نمی کردم آنقدر مردم شاد و خوشحال و فان و پرانرژی باشند و اهل بگو بخند باشند و همیشه دنبال عشق و حال باشند و حتی فکر می کردم که اگر مردم اش از یک چیزی ناراضی باشند حق این که اعتراض کنند و یا راه پیمایی کنند ندارند چون فورا باهاشون برخورد میشه و می کشنشون و حتی تو انتخابات ریاست جمهوری اشون که می شنیدم که مردم اش آنقدر راحت برعلیه آن شخص تظاهرات می کنند تعجب می کردم می گفتم چه طور دولت و نیروهای پلیس باهاشون کار ندارند نمی کشنشون و به رگبار نمی بندنشون از بس که تو اخبار و تلویزیون و رسانه های جمعی و جامعه در مورد نداشتن آزادی و حق حرف زدن تو این کشور می شنیدم و یا می دیدم

    در مورد انسان دوستی و نژاد پرستی هم که همان طور که بارها و بارها تو کتاب داستان ها و فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی دیدیم که در مورد برده داری و اینکه سیاه پوست های آمریکا قشر ضعیف و بدبخت این کشور بودند و حتی هنوز هم هستند و تو فیلم ها نشون می داد که خدمتکار های اکثر فیلم های آمریکایی مخصوصا فیلم های قدیمی تر سیاه پوست و یا دورگه هستند و با سیاه پوست ها خیلی بد برخورد می شد و مدام تحقیر و توهین می شد بهشون و حتی این را هم شنیده بودم تو جامعه که اگر کسی حجاب داشته باشد بهش گیر می دهند و یا به چشم دیگری بهش نگاه می کنند و اجازه نمی دهند که کسی پوشش داشته باشه مخصوصا در دانشگاه و مدرسه های آنجا

    و در مورد خشونت هم که گفتم من فکر می کردم آمار جنگ و قتل تو این کشور خیلی زیاد باشه و خیلی راحت همدیگر را می کشند تو خیابان ها البته بیشتر هم تو ذهن ام بود با اسلحه که این هم بر می گرده به تلویزیون و رسانه ها و جامعه

    در مورد میزان آزادی های مذهبی هم فکر می کردم اصلا خدا را قبول ندارند البته این هم بر می گرده به تلویزیون و جامعه که بهمون می گفتند اینها کافراند و بی دین و ایمان هستند

    در مورد کیفیت کسب و کار هم راسیتش فکر نمی کردم انقدر مردم اش اهل کار باشند و مسئولیت پذیر و وظیفه شناس باشند و اگر کاری بهشون محول شد به نحواحسن انجام بدهند و فکر هم نمی کردم این همه تنوع تو مشاغل وجود داشته باشد که این هم باز بر می گرده به جامعه

    و در نهایت در مورد صداقت اشون هم فکر نمی کردم مردم صادق و راستگویی باشند و پشت و روشون یکی باشد و فکر می کردم انسان های شیاد و دروغگویی باشند که این هم باز بر می گرده به تلویزیون و جامعه

    خوب می توانم با قدرت بگویم که تماشای این ۲ سریال دیدگاه من را در تمامی جنبه ها تغییر داد هم در مورد کشور آمریکا و هم در مورد مردم اش

    در مورد امنیت اش که همین پرادایس که درش قفل نداره و خیلی راحت دزد می توانه بیاد و هر انچه که دارید را ببره و حتی شما می روید مسافرت خیلی راحت بدون اینکه نگران چیزی باشید و از همه جالب تر اینکه من یادم است که یک دفعه قسمت جلوی تراکتوراتون اسم اش را یادم نیست چی واسش گرفته بودید که خود اون مسئول اش تراکتور را برده بود و روش نصب کرده بود و اورده بود و حتی تراکتور را هم سر همان جایی که بوده بود گذاشته بود و رفته بود و در مورد طبیعت اش منی که همیشه فکر می کردم سرسبز ترین و زیباترین کشور دنیا سوئیس است وقتی این کشور را دیدم گفتم ببین این کشور نه تنها سرسبز تر است بلکه خوش آب و هواتر هم است چقدر دریاچه و رودخونه داره چقدر کشور پرآبی است و یا در مورد بنیان خانواده دیدن میهمان هاتون در سریال زندگی در بهشت مخصوصا خانواده راسل از رابطه خوبی که هم بین این دو زوج وجود داشت و هم رابطه خوب والدین با فرزندانشون و هم رابطه خوب فرزندانشون با همدیگه و اینکه آنقدر خوب فرزندانشون را تربیت کرده بودند و بچه های خیلی مودب و باشعور بدون اینکه هرگز باهاشون دعوا کنند و یا تحقیرشون کنند و نشان دهنده یک خانواده سالم بود و در مورد مردم اش که وقتی خانم پیرزنی را دیدم که تو سریال سفر به دورآمریکا وقتی خانم شایسته از باغچه زیباشون تعریف کردند و ایشون هم با روی گشاده بدون اینکه اصلا شما را بشناسند دعوت کردند تو حیات خونه اشون و دونه دونه گل هاشون را با عشق بهتون معرفی کردند و یا خانمی که یک مادر مسن داشتند و دلشون می خواست یک اتوبوس آر وی را بخرند و آدرس خونه اشون رادداند به استاد و استاد را دعوت کردند به خونه اشون و کلی اونجا هم خودشون و هم مامانشون که هردو هم خیلی خوش برخورد بودند از استاد و خانم شایسته پذیرایی کردند و حتی آدرس یک استیت پارک را به استاد دادند و یا آن آقای پیرمرد ۷۰ ساله ای که تو سریال استاد در مورد نحوه نصب اینترنت واسه آر وی اشون ازشون سوال کردند و ایشون نه تنها آومدن براشون نصب کردند بلکه کلی راهنمایی اشون کردند و …. و در مورد آزادی های مشروع و یا نامشروع تو همین قسمت قبل این سریال اینکه مردم اینقدر می زدند و می کوبیدن و می رقصیدن و کسی باهاشون کاری نداشت و پلیس باهاشون کاری نداشت حتی به از اتمام بازی واسه رفت و امد مردم شرایطی فراهم کرده بود که ترافیک ایجاد نشه و مردمی که پیاده اند راحت از خیابان عبور کنند و حتی استاد گفتند خوردن مشروب تو این مسابقه آزاد است ولی کسی از خود بی خود نمیشه یعنی اون آزادی هست تو خوردنش ولی از طرف دیگه حدش هم تو خوردن رعایت میشه و در مورد صداقت مثلا همون قسمتی که استاد می خواستند تراکتور بخرند و اول از همه برخورد بسیار خوب فروشنده با استاد و دوم این که با اینکه خودش اون مدل را نداشت ولی آدرس چند تا از شرکت های دیگری که داشتند را به استاد داد در واقع اونها رقیب هاش محسوب می شدند ولی اصلا براش مهم نبود می خواست کاراستاد راه بیفتد یا در مورد با محبت و مهربان بودن اشون که اگر بخواهم بگویم نمونه بارزش لری است که اینقدر این مرد انسان شریف و بامحبتی است چقدر به استاد به شکل های مختلفی کمک میکنه از نصب درهای خونه بگیر تا غذا دادن به مرغ و خروس ها در غیاب استاد و در مورد نژاد پرستی من بارها و بارها تو قسمت های مختلف سریال سفر به دور آمریکا یکی اش آن قسمتی که استاد و خانم شایسته رفته بودند کنار یک فواره آب آنجا مردم از نژادهای مختلف بودند ادم های سیاه پوست و آدم هایی که حجاب داشتند و همه داشتند زیرا آن فواره آب می خندیدن و خوشی و شادی می کردند و کسی هم کاری باهاشون نداشت البته نه فقط انجا بلکه از این مثال ها زیاد بودند تو هر دو سریال و در مورد کسب و کارها که این مسئولیت پذیر بودنشون و وظیفه شناس بودنشون تو کار و جالب تر اینکه مشاغلی که اصلا من فکرش را نمی کردم که همچین مشاغلی اصلا وجود داشته باشه و جالب تر اینکه خیلی از این مشاغل مغازه هم نداشتند و مغازه شون ماشین اشون بود و و این به نحواحسن انجام دادن کارهاشون خیلی برام جالب بود و مثلا آقایی که شاپ را آورد نصب کرد و اون را محکم روی زمین نصب کرد که اگر بعدا به هر دلیلی طوفان آومد نتونه جابه جاش کنه و آنقدر وظیفه شناس که از این مثال ها تو هر دو سریال مخصوصا سریال زندگی در بهشت زیاد بودند و البته در مورد صداقت مردم اش اونجایی که استاد تعریف می کردند که یک دفعه گاوهامون از حصارهای دورتا دور پرادایس عبور کرده بودند و رفته بودند چند تا زمین اون ورتر تو مزرعه یک کس دیگه ای و صاحب آن مزرعه مدت ها از این گاوها نگهداری کرده بودند و بارها و بارها هم به طرق مختلف دنبال استاد گشته بودند تا این که سرانجام استاد را پیدا کرده بودند و گاوها را تحویل اشون داده بودند و این خیلی برام جالب بود البته فکر می کنم دلیل اینکه ما چیزهایی که تو این دو تا سریال زیبا دیدیم با پیش فرض هایی که دیده و یا شنیده بودیم کاملا فرق داشت به خاطر این است که ما خودمون تو یک کشوری زندگی می کنیم که فکر می کنم از مسلمان بودن فقط اسم اش را داریم و هیچ دفعه نرفتیم حتی قرآنی که کتاب مقدس امون است یکبار بشینیم و دقیق بخوانیم و طبق اون عمل کنیم و تنها کاری که بلدیم قضاوت کردن مردم نژادها و قومیت هاو ملیت های دیگه است البته من قصد اهانت به کسی را ندارم من خودم را می گویم که تازه بعداز این همه سال الان حدودا ۲ ماه است که شروع کرده ام به خواندن دقیق قرآن و دارم می بینم چیزهایی که بهم گفته بودن در مورد اسلام در مورد دین و غیره با چیزی که الان دارم تو قرآن می خوانم چقدر متفاوت است و حالا می فهمم که چرا این کشور آنقدر کشور ثروتمند و پیشرفته ای در تمامی زمینه هاست یکی از دلایل اش را استاد قبلا تو فایل چرا آمریکا آنقدر کشور ثروتمندی است گفته بودند که به خاطر سپاسگزار بودن مردم اش است و دلیل دیگه اش هم من فکر می کنم به خاطر شادو خوشحال و پرانرژی بودن و همیشه تو لحظه حال زندگی کردن و از لحظه به لحظه زندگی لذت بردن مردم اش است مردمی که زندگی را آسان می گیرند مردمی که با خودشون در صلح و هماهنگی اند مردمی که فاصله فرکانس بین ذهن و روح اشون کم است مردمی که خودشون هستند و نقش بازی نمی کنند و مردمی که دریک کلام پشت و روشون یکی است و فاصله دین و اعتقاداتشون با عمل اشون فرسنگ ها نیست به نظرم اینها بهتر از ما خدا را شناختند من به شخصه می گویم یک دنیا از شما و خانم شایسته عزیزم ممنونم که آمریکا واقعی را به من و سایر بچه های گروه تحقیقاتی عباس منش شناساندین آمریکایی که کیلومترها با ان آمریکایی که ما تو فیلم های و سریال های مزخرف تلویزیون و اخبار شنیده و دیده بودیم متفاوت بود من خودم به شخصه می گویم تو این مدت یک دل نه صد دل عاشق این کشور و مردم اش شدم و فهمیدم که برای خوب زندگی کردن و برای رسیدن به اهدافم نباید چشم و گوش بسته به چیزهایی که جامعه، رسانه های جمعی، و تلویزیون و خانواده و … گفتند بپپذیرم و اول باید بروم و از نزدیک ببینم و مطالعه و تحقیق کنم البته بدون داشتن هیچ بک گراندی و بعد قضاوت کنم و بگم آمریکا و مردم انش چنین هستند و چنان هستند.

    باتشکر از شما و تمامی بچه های گروه تحقیقاتی عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مجتبی گفته:
    مدت عضویت: 4063 روز

    به نام الله بزرگ

    سلام به استاد نازنینم و خانم شایسته عزیز و دوستان عباسمنشی

    استاد من معمولا خیلی کم کامنت میزارم ولی یه حسی گفت بیام تجربه شخصیمو از دیدن سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت بگم ؛

    خب من بخاطر احساس عدم لیاقت ، خودم رو کوچیک میدونستم که بتونم به امریکا مهاجرت کنم و اونجا باشم ؛ اینم مطمینا از پیش فرض های من میومد که بابا امریکا رفتن خیلی سخته ، ایرانی هارو راه نمیدن ، به این آسونی نمیشه بری اونجا که ، یا همون جریان اسلحه داشتنشون برام پذیرشش سخت بود و خیلی باورای نادرست دیگه که از سالها قبل از طریق رسانه ها تو ذهنمون کاشتن ؛

    جوری بود که حتی مهاجرت به ترکیه هم برای من دیگه بهشت بود اگه میتونستم برم اونجا ؛

    از موقعی که سفر به دور امریکا شروع شد من اولش بخاطر لذتش ، بخاطر دیدن اونهمه طبیعت و درخت و منظره قشنگ و سبک زندگی در آر وی و دیدن رابطه قشنگ شما دوتا عزیز و آزادی و شادی مردم امریکا و اونهمه پارک ایالتی و کلا برای زیباییهاش مینشستم و کامل میدیدمش ؛

    یبار صفر تا صد دیدمش ، ولی انگار هنوز تشنه بودم ، حسم گفت بازم برو از اول ببین ، دوبازه هم صفر تا صد دیدمش ولی بازم سیر نشدم ازش و برای بار سوم هم صفر تا صد کامل دیدمش ؛ خیلی برام جذاب و خواستنی بود ؛

    همونجور که گفتم اولش به قصد لذت دیدن اونهمه زیبایی مینشستم و میدیدمش ، اما اتفاق عجیبی که افتاد این بود که بعد از دیدن سه باره ی این سریال ، یهو بخودم اومدم دیدم به طرز عجیبی احساس لیاقت امریکا تو وجودم عاااااالی شکل گرفته و اصلا فکر نمیکنم که نه بابا منو اونجا راه نمیدن و اتفاقا گفتم چرا من اونجا نباشم ؟ بعد از اون میرفتم امار مهاجرین ایرانی به امریکا رو سرچ میکردم دیدم حدود ۱/۵ ملیون ایرانی اونجان ؛ و امریکا بیشتر مهاجرای ایرانی رو توی جهان داره ؛ حتی هیچ کشور دیگه ای تو جهان از لحاظ مهاجرین ایرانی نزدیک به امریکا هم نیست ؛ و خیلی خیلی بیشتر باور کردم که بابا منم میتونم و وقتی ۱/۵ ملیون آوم رفته اونجا پس میشوددددد رفت ؛

    که خداروشکر بعد از اینکه برام باور پذیر شد مهاجرت به امریکا ، بعدش یسری اقدامات دارم براش میکنم و خودمو بیشتر وقتا خیلی ناخوداگاه اونجا میبینم ، در حال ورزش ، در حال رانندگی ، پیاده روی و …

    واقعا به بچها پیشنهاد میکنم این سریال رو هزار بار ببینید ، بی نظیرررره ؛ همین جا هم از خانم شایسته ی نازنین واقعا تشکر میکنم بابت فیلمبرداری این‌دوتت سریال فوق العاده ؛ واقعا دمشششش گرم ؛ یه اثر ماندگاره .

    این از قسمت مهاجرتش که تو وجودم ساخته شده ؛

    اما این همه ماجرا نبود ، من یه خواسته ی دیگه هم برام واضح شد ، اونم سبک آر وی ، البته نه در حد بزرگ ، چون چنتا تضاد دیدم اونجا استاد باش برخورد کرد ، خواسته ی من زندگی و مسافرت با مینی آر وی هست ؛

    یه دلیل دیگه ای که سفر به دور امریکا رو دنبال میکردم ، رابطه بی نظیره شما دوتا عشششق بود ؛ من واقعا کیف میکردم و خداروشکر میکردم که چقدر این دوتا عزیز رابطشون قشنگه و حس خیلی خوبی بهم میداد و اینم خواسته ی بعدی من بود که منم همچین رابطه ای رو میخوام ؛

    خواسته ی بعدی که برام واضح شد ، داشتن کسب و کار آنلاین بود که بتونم آزادی کااامل زمانی و مکانی داشته باشم ؛

    که بتونم لذت ببرم و مثه استاد براحتی بدون نگاه کردن به قیمت اجناس از امازون و اینترنت خریدای عالی و با کیفیت داشته باشم ؛

    سفر به دور امریکا خیلیییییی منو بزرگ‌کرد ، خیلی ذهنمو بزرگتر و خواسته هامو واضحتر کرد ، واقعا شاید اگه این سریال نبود من الان اصلا به فکر مهاجرت نبودم ؛ الان به جرات میتونم بگم هدف اصلیم مهاجرت به امریکاس و دارم براش قدمهایی برمیدارم و میدونم بالاخره این هدف رو تیک میزنم ؛

    واقعا هزار بار شکررررر خدا بابت وجود استاد نازنینم و خانم شایسته ی مهربون که این سریال به همت شماها ساخته شد و چقدر برای من مفید بود و باور قشنگ باش ساختم ؛

    از ته دل براتون آرزوی بهترینارو دارم ؛

    😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: