سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1290 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    چندین همزمانی که بعد از نشان دادن مسابقه در مورد فرهنگ و کشور آمریکا در ذهن دوستانی که در باره این موضوع کامنت نوشتند و کسانی که با شما تماس گرفتند رخ داد که باعث توضیح شما در مورد پیش فرضهای ذهنی و چگونگی شکل گیری آن شد. .در کتاب پیش فرضهای ذهنی که استاد در حال نوشتن آن هستند،پیش فرض های ذهنی ما در بیشتر موضوعات منفی و آن هم ناشی از اطلاعاتی است که توسط دیگران به ما داده شده .

    در زمان کودکی استاد که جنگ بود تجربه مشاهده جنگ، فیلمها و سریالها باعث شده بود که پیش فرضهای ذهن ایشان در باره کشور و مردم عراق به شدت منفی شود و این به دلیل ورودیهای ذهن، دیده ها ،شنیده ها و…. است. ذهنیت افراد را به همین سادگی می توان تغییر داد مانند چین در برابر ژاپن و یا جنگ جهانی دوم که در مورد آلمانی‌ها و نازی های آن زمان در ذهن ما باز شکل می گیرد. باورهای ما ابتدا توسط والدین و بعد مدارس و رسانه های جمعی که ممکن است به صورت ناخودآگاه بوده و آنها نیز چنین قصدی نداشته و شست و شوی مغزی شده باشند.این پیش فرضهای ذهنی می تواند کاملا ما را از نعمتها دور کند و بدون این که بدانیم نگاهمان به افراد یا کشورها تغییر کرده و جهت گیری منفی شود و این به دلیل شنیده هایی است که ما به هیچ وجه درباره ی آن افراد یا کشورها اطلاعی نداشته که جهت زندگی ما را عوض کرده و به سمت مسیرهای نادرستی هدایت می شویم.

    به دلیل پیش فرضهای مثبتی که استاد در مورد آمریکا داشتند خیلی راحت و آسان به آن جا مهاجرت کرده و به سمت افراد و شرایط عالی هدایت شدند.

    ما به راحتی با پیش فرضها تحت تاثیر قرار می گیریم و باورهای مان تخریب می شود. شست و شوی مغزی بدون این که خود متوجه باشیم صورت می گیرد و ما باید سدی بر روی پیش فرض های ذهنی خود آگاهانه قرار دهیم چون پیشرفت ما را هم مختل می کند و ما طبق قانون هرچیزی که باور داشته باشیم به زندگی خود دعوت می کنیم. استاد با کاوش و جست و جو در مورد مسایل اجازه نمی دهند که هیچ پیش فرضی توسط افراد، رسانه ها، اخبار،….. در ذهن‌شان شکل بگیرد بلکه با ذهن پرسشگرشان به تحقیق و بررسی درباره آن می پردازند و هر حرفی را تایید نکرده و در مورد صحت ها، شنیده ها و.. فکر می کنند. شک کردن به اطلاعاتی که دریافت می کنیم اول باید این سوال را در ذهن ما ایجاد کند که آیا این باور درستی است و به پیشرفت من کمک می کند یا مخرب و غیرقابل قبول است و بد بینی را در من ایجاد و یا تشدید می کند پس باید آن را تغییر دهیم و تغییر آن نیز با دیدن واقعیتها و تحقیق کردن و….. است.

    بنویسید که قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید؟

    افراد قاتل که سرخپوستان را کشته و سرزمین آنها را به زور تصرف کردند.

    اسلحه داشته و حتی به کودکان و زنان رحم نکرده و همه را قتل عام می کنند.

    بنیان خانواده متزلزل و مادران با فرزندان بیگانه هستند.

    زنان امنیت جانی ندارند.

    قاچاقچیان امپراطوری بزرگی در آن جا دارند.

    جوانها همه معتاد و بی کار و بدون انگیزه زندگی کردن هستند.

    پلیسها مهاجران و سیاه پوستان را اذیت می کنند.

    سیاه پوستان قاتل سفید پوستان هستند.

    2.چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)

    از فیلمها و سریالهایی که دیده بودیم و دوستان و آشنایانی که نقل قول می کردند. اخبار تلویزیون هم دخیل بود.

    3.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است

    البته بسیار بسیار تاثیر گذار بود. اما به مرور زمان در طول انقلاب بعضی از شنیده های ما با مقایسه شرایط، کمی تغییر کرده بود اما زیبایی های آمریکا به هیچ وجه به این شکل در ذهن ما وجود نداشت. با دیدن خانواده رایان و ……متوجه رابطه صمیمانه والدین با یکدیگر و با بچه ها شدیم و با دیدن روابط دوستانه و کمک کننده به شما متوجه شدیم که آنها بسیار بیشتر از مردم ایران مهربان و مشتاق برای یاد دادن مهارتهایشان، دوستی ها و کمک کردن به هم نوعان خود هستند و برای کشورشان و پرچمشان ارزش زیادی قایل هستند . به تمیزی و نظافت و زیبا سازی بسیار اهمیت می دهند برای ورزش و ایجاد محیطهای عالی برای تفریح های متنوع که متناسب با سلیقه و سن تمام افراد ایجاد کرده اند . فرصتهای شغلی بسیار زیادی حتی برای افراد معلول وجود دارد . نظم و هم آهنگی در پارکینگ‌ها و خیابانها و ادارات دولتی به چشم می خورد. اکثر مشاغل آنلاین هستند. افراد مسن مهارتهای زیادی داشته و در ادارات و فروشگاه ها مشغول کار هستند. می توانی هر خانه و ماشینی به سلیقه خود داشته و یا حتی ان را بسازید تا زمانی که مخل آسایش دیگران نباشی همه نوع آزادی داری. دستیابی به بسیاری از مکانهای تفریحی با هزینه بسیار اندک یا رایگان به راحتی امکان پذیر است. بسیاری از افراد رفتار خوب لباس یا ماشین و….تو را تحسین می کنند و برای انتخاب تو ارزش قایل هستند. رفتار پرسنل در رستورانها بسیار محترمانه و دوستانه است. صاحبان کسب و کار با صداقت و درستی اطلاعات لازم را در اختیار ما قرار می دهند. پوشش مناسبی داشته و آزادی کامل در انتخاب نوع آن دارند. نژادها و ملیت‌های گوناگون با فرهنگ های متفاوت به زیبایی با یکدیگر ارتباط بر قرار کرده و برای یکدیگر احترام قایل هستند و……

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سپیده آقایاری گفته:
    مدت عضویت: 1869 روز

    با نام و یاد خدا

    نشانه امروز من 16 شهریور 1403

    وقتی امروز این فایل رو شنیدم با خودم فکر کردم خانم شایسته و استاد چه کار بزرگی انجام دادن با تولید این 2 تا سریال. این سریالها دیدگاه های خیلی از آدمها رو نسبت به آمریکا تغییر داد. اما این کمترین تاثیرش بوده. واقعا انقلابی ایجاد کردین در شیوه تفکر بچه های سایت. من خودم به شخصه از زمانی که یادمه نسبت به آمریکا دیدگاه منفی نداشتم چون پدرم همیشه طرفدار غرب و زندگی غربی بود و بعدها هم که خواهرم مهاجرت کرد و من تقریبا مطمئن شدم که این صحبتها چرته. تلویزیون و اخبار نگاه نکردنم هم بی تاثیر نبود. البته که اون زمان فکر میکردم علاقه نداشتن به اخبار چیز بدیه.

    اما اگه در مقیاس بزرگ به پیش فرضها نگاه کنیم میبینیم تمام زندگی ما پر شده با این پیش فرضها که بالای 90 درصدشون هم پیش فرضهای اشتباه و منفی هستن. پیش فرض در مورد قومیتها و ملیتها. من حتی زمانی که با قانون هم آشنا نبودم هر جا سفر میرفتم آدم خوب میدیدم. مشهد، شیراز، اصفهان، یزد، تبریز، اردبیل، کردستان، جنوب، یعنی تمام سفرهایی که رفتم نمیتونم بگم حتی یه مورد دیدم که آدمها بد باشن یا اذیت شده باشم. این همه قومیت مختلف تو تهران زندگی میکنن، من توشون آدم بد ندیدم. حالا ممکنه یکی یه برخورد بدی از یه قوم داشته باشه و رفته باشه همه جا پر کرده باشه که فلان قوم خیلی بدن و این روی بقیه هم تاثیر بذاره و اونا هم با همین باور همین بازخورد رو بگیرن و این پیش فرض اشتباه کل جامعه رو پر کرده باشه.

    یا در مورد یه سری مشاغل خاص پیش فرض داریم. فلان شغل اینطوری هستن. چقدر این باور ضربه میزنه. و اتفاقا وقتی کارمون به اون شغل گیر میکنه با بدترین آدم اون صنف برخورد میکنیم.

    یا در مورد یه کشور خاص. هنوز هم تحت تاثیر تفکرات جنگ جهانی آلمانی ها رو آدمهای سرد و بیروح میدونن و خیلی صفات ناشایست بهشون نسبت میدن. اما من آلمانی های بسیار خونگرم و مهربون دیدم. یا روسهای خوبی دیدم. واقعا بستگی به خودمون داره که با چه آدمی برخورد میکنیم، فارغ از نژاد و جنسیت و مذهب و قوم.

    باید همواره بشینیم و پیش فرضهامون رو بررسی کنیم. یه پیش فرض غلط که جدیدا تو ایران رایج شده اینه که همه کارها تو ایران با روابط انجام میشه. به قول استاد آیا این باور اصلا به من کمکی میکنه؟ این باور جز اینکه ما رو از حرکت باز میداره و بی انگیزه و ناامید میشیم تاثیری داره؟ این همه مثال نقض که افراد با توانایی های خودشون بدون رابطه موفق شدن. این همه هنرمند بااستعداد، سرمایه دار، مهندس و پزشک و وکیل و ….

    یا یه پیش فرض غلط دیگه اینه که ایرانی ها رو کسی آدم حساب نمیکنه. زمان شاه ما ارج و قربی داشتیم اما الان چی؟ آیا این به من کمک میکنه یا باعث میشه یه فرد بی اعتمادبه نفس و توسری خور بشم؟ قطعا این یه ترمزه اگه بخوام مهاجرت یا تجارت کنم. مثال نقض انقدر زیاده که حد نداره. این همه ایرانی موفق در خارج از ایران؟ مگه کمن؟ مدیران ارشد شرکتهای مهم، صاحبان کسب و کار، هنرمند، سرمایه گذار و … اینها همه افرادی هستن که هر کشور دنیا اراده کنن با سر قبولشون میکنن. حالا یکی هم میره و با کمبود اعتمادبه نفس و رفتارهای ناهنجار و تو اون جامعه طرد میشه، همونطور که تو کشور خودش هم راه به جایی نداشت.

    استاد ازتون ممنونم که بهمون یاد دادید تا فکر کنیم. تا نپذیریم هر چیزی که به ما گفته شده. شما به درستی که پیامبر زمانه هستین.

    شاد و سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سمیرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2680 روز

    سلام ب استادم عزیزم و همه عباس منشی ها

    ب نام خدایی ک قدرت تغییر و انتخاب مسیر زندگیمون رو ب ما داد…

    من بیش از سه ساله ک ب شما هستم و میتونم بگم کمتر روزی شاید باشه ک فایل های شمارو گوش نداده باشم و اونقد روحم ب شما نزدیک شده و روحیاتم تغییر کرده ک حتی تو خوابم هم با شما هستم…

    درسته ک نتایج ظاهریم(قابل دیدن برای سایرین) خیلی آهسته داره تغییر میکنه اما هیشکی بهترم از من نمی دونه چقدر خیلی حال درونی منی ک حتی تو کودکی پر بودم از مقاومت و در صلح نبودن با خودم، چقدر الان در آرامش هستم بماند ک وضعیت مالی و روابطم هم خیلی تغییر کرده…

    تعصب و ترس از متفاوت فکر کردن چیزی بوده ک از زمانی ک یادم میاد باهاش ب واسطه ی مهاجر بودن در ایران و افکار مذهبی رو ب رو بودم… و از زمانی ک خودمو پیدا کردم متوجه سمی بودنشون و اثرات و بدش تو زندگیامون ذهنمو ب چالش کشیده…

    برا همین با اینکه کلی زمینه ی این موضوع رو داشتم ک ب آدمی نژاد پرست و متعصب تبدیل بشم این تضاد باعث شد روحیات آزاد تری رو تو خودم پرورش بدم و در کل نسبت ب واژه های مهاجر و مهاجرت و غریبه و بیگانه متفاوت فکر کنم … و همیشه بسیار راحت با مردم ایران ارتباط دوستانه ای داشتم و بسیار دوستان نزدیکی دارم…

    میخوام بگم درسته ک پیش زمینه های ذهنی بسیار تاثیرگذاره اما انتخاب چ افکاری دست خودمونه فقط کافیه ب دلمون و بخشی خدایی درونمون وصل بشیم و اونوقت خیلی راحت درست و غلط خیلی چیزارو تشخیص میدیم و دیگه اگاهانه انتخاب میکنیم چطور فکر و رفتار کنیم…

    و اما در مورد آمریکا

    ذهنیت قبل از آشنایی با استاد

    1. مردم آمریکا خیلی خشنن

    2. قدرت طلب و زورگو هستن

    3. دزد

    4. طبیعت خشک

    5. بنیان خانواده ضعیفه

    6. همش الکل میخورن

    7. همه چاق و تنبلن

    8. اونجا پر از کارتن خوابه

    9. نژادپرستن

    و کلا احساس بدی داشتم…

    ذهنیت بعد از اشنایی و مشاهده زندگی استاد

    1. مردم بسیار با خودشون در صلحن

    2. مردم بسیار شادن

    3. طبیعت بی نظیر ک روح ادم پرواز میکنه

    4. خانواده دوست و وفادار

    5. مردم با چارچوب و اصولی هستن

    6. مردم بسیار سخت کوش

    7. پایبند ب اصول اخلاقی هستند

    8. اقتصاد بسیار غنی و حساب شده

    علت شکل‌گیری این افکار

    1. اعتقادات مذهبی ای مثل حکومت داشتم و بنابراین میزان تاثیرپذیری منو از رسانه کشور بالا میبرد

    2. کتاب های درسی

    3. فیلم ها

    4. ندید الگو و نداشتن دوست اشنایی ک در امریکا زندگی کنه

    دوستان و اقوامی داشتم ک در سایر کشور ها بودن اما در مورد امریکا هیچکس نبود ک بیاد چار تا خوبیشو بگه…

    5. داشتن ترس از شک کردن ب اعتقادات مذهبی ک تا اون موقع تو مغزم داشتم. (ترس بزگترین سم زندگی)

    6. من فکر میکنم مهم ترین دلیلش این بوده ک اونقد تو زندگی ب تضاد برنخورده بودم و یا اونقد درونم خواستار تغییر تو مسیر زندگیش نبوده چرا ک اگر واقعا از عمق وجودمون خواستار تغییر بشیم. (مثل سه سال قبلم) حتما زودتر از اینها با الگو ها، مطالب یا خوده استاد آشنا میشدم ک کمک ب تغییر و اشنایی با سبک جدیدی از زندگی بشم.

    قسمت جالب و دوست داشتنی ماجرا 😍😍😍

    اول بگم ک من مدت هاست حس بسیار بسیار خوبی ب آمریکا، مردمش،طبیعتش، فرهنگش، اقتصادش و… دارم.

    وقتی استاد تو این فایل داشتند در مورد کامنت ها و افکار مردم صحبت میکردن تازه یادم اومد ااااا منم اینجوری فکر میکردم منم حتی با دیدن خانواده ها تعجب میکردم ک ااا اینهمه زوج خوشبخت اونجاهست، چ طبیعتی، چ ثروتی، چ انسان های شریفی و…

    همیشه ب این وقتا ک میرسم اینقد ذوق میکنم ک بیا و ببین

    چرا؟ چون ینی من اونقد اروم تغییر کردم ک دیگه شخصیتم عوض شده ک حتی یادم نیس چجوری فکر میکردم😊😊😊

    افکار خوب و مثبت بخشی از من شده… و مطمئنم خوابام هم ب واقعیت میرسه و ب زودی امریکا میام😘😘😘

    تشکر از همه ی دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مهتاب گفته:
    مدت عضویت: 1952 روز

    سلام ودرودبر استادعزیز که با آموزش های عالی وبینظیرش به ماکمک کرد تا هدایت پروردگار رو ببینیم وبفهمیم ودر زندگی ازش کمک بگیریم برای رسیدن به خواسته هامون وبیشتر لذت ببریم از داشته هامون😊ذهنیت من قبل از تماشای برنامه ی سفر به دور آمریکا وزندگی در بهشت در رابطه با نوع پوشش وحجاب آدمها انقدر خراب وویروسی بود که هر وقت حتی در شهر خودم که من در شهر قم بزرگ شدم ودرحال حاضر هم زندگی میکنم با خانمی مواجه میشدم که حجاب سفت ومحکمی نداشت ذهن من بهم میگفت که این آدم اصلا آدم درستی نیست و مشکل داره که این باور اول از خانواده ام وبعد از مدرسهو شهری که توش بزرگ شدم بهم انتقال پیداکرده بود تاجایی که حتی با همسرم که ازدواج کردم هم تعصب بالایی روی حجاب داشت ومن همیشه وهمه جا با سختی حتی توی مسافرت لب دریا باچادر باید میرفتم ودیگه خودتون حسابش رو بکنید لب دریا، شن وماسه ،چادر و…چه قدر همه چیز سخت بود چقدر لذت نمیبردم چه شرایط سختی رو تحمل میکردم اما بعد از اینکه با استاد آشنا شدم عضو سایت شدم وبرنامه هاو سریالهاشون رو دنبال کردم کم کم نگاهم به حجاب تغییر کرد قرآن رو خوندم مطالعه کردم و با منطق تونستم ذهنم رو و باورهامو در مورد حجاب تغییر بدم من آدمی بودم که اگر جایی خانمی رو میدیدم که حجاب سفت ومحکمی نداشت احساس میکردم که نباید اصلا جواب سلامش رو بدم نباید باهاش حرف بزنم نباید ازش چیزی خرید کنم اصلا انگار تو ذهن من بی حجابی با خدا و ایمان به خدا در تضاد بود حالا من با اون حجابم تو ذهنم چقدر قضاوت آدمهای بی حجاب رو میکردم کم کم که پیش رفتم و بادیدن سریال زندگی در بهشت وسفر به دور امریکادیدم که اینها چه آدمهای خوبی هستند فقط به خاطر راحتی وآزادی و شرایط وکشوری که توش بزرگ شدن اصلا به حجاب اعتقاد ندارن حجاب ندارن ولی چقدر همه ی کارهاشون درسته چقدر بهتر از ماهایی هستند که حجاب داریم اما غیبت میکنیم حجاب داریم اما قضاوت میکنیم حجاب داریم نماز می خونیم ولی حواسمون به حروم وحلال ومال مردم نیست و…از نظر من بد ترین چیز قضاوت مردم کردن هست یعنی شما شاید به زبان قضاوت نکنی اما تو ذهنت با نگاهت قضاوتشون کنی واین خیلی بده قضاوت واقعا کار مانیست باید سرمون تو زندگیه خودمون باشه وخلاصه اینکه نگاهم خیلی عوض شد خیلی تغییر کرد تاجایی که آگاهانه نوع پوشش خودم رو هم عوض کردم و مانتو وشال رو انتخاب کردم چون راحتی رو دوست داشتم دوست داشتم وقتی میرفتم طبیعت انقدر درگیر چادر و حجابم نباشم تا از زیبایی ها لذت نبرم با نگاه سنگین اطرافیانم و خانوادم روبرو شدم اما پر قدرت ادامه دادم والعان دیگه همه پذیرفتن وبه قول ترامپ همه فراموش کردن😂 قضاوتهایی هم که در مورد من توی ذهنشون میکنن مال خودشون مهم اینه که من العان راحت و بدون هیچ درگیری بیرون میرم خرید میکنم و پشت فرمون میشینم وراحتم ونگاهم به اون دسته از خانومهایی که حجاب نداشتن چقدر عوض شد چقدر عالی شد باهاشون راحت ارتباط برقرار میکنم ومیگم و میخندم و دوسشون دارم 😍چقدر دوسشون دارم😊 در مورد اونهایی که حجابی مثل حجاب قبلا خودمم دارن هم همیشه به خودم میگم اونها هم مثل قبل خود من هستن نمیدونن که ،اینکه راحت باشی و لذت ببری هیچ گناهی درش نیست و امیدوارم که باورودی های مناسب دادن به ذهنمون بیاییم بامنطق تمام کارهای سخت و دشواری که از گذشتگانمون بهمون ارث رسیده رو تغییر بدیم و باخوندن قرآن و آگاهی بفهمیم که چی اصله و چی فرعه به جای توجه به فرع وجاموندن از اصل که همون توحید هست بیاییم تمام توجهمون رو بزاریم روی توحید واصلمون رو درست کنیم😊اون وقت چقدر همه چیز خودش خود به خود درست میشه!خدایا مارو هدایت کن به راه راست ،راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای .شاد باشید😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    𝑫𝒆𝒍𝒂𝒓𝒂𝒎 گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون 🥰

    ☆من قبلنا که اخبار نگاه میکردم همش میدیم که توی امریکا دعوا وجنگ هست و اصلا یک درصد هم این کشور امنیت نداره، و اصلا دوست نداشتم که یه بار هم به امریکا سفر کنم چون فکر میکردم با امنیت ترین کشور ایرانه، و وقتی که دفعه های اول فایل های سفر به دور امریکا را می‌دیدم خیلی با افکار من در تضاد بود . چون من از بچگی همش نکات منفی امریکا را می‌دیدم ولی الان زیباها، و الان به این رسیدم که امریکا  که از با امنیت‌ترین کشورهاست و دروغ هایی که من درباره جنگ می دیدم اصلا وجود نداره.  حتی توی سریال زندگی در بهشت یکی از موردهایی که واسه من جالب بود اینکه بسته هایی که استاد سفارش میداد میومد و چند روز هم دم در بود و کسی به این بسته‌ها دست نمیزد.

    ☆یکی دیگه از باورهای من که داشتم این بود آدم های با حجاب نمیتونن برن امریکا چون توی رسانه‌ها دیده بودم آمریکایی ها  به شدت بی حجاب هستند و از آدمهای مذهبی بدشون میاد تا اینکه سریال سفر به دور امریکا رو دیدم که آدم هایی با حجاب های مختلف با هم هستند و به هم احترام می‌گذارند و اصلا فاصله طبقاتی وجود نداره👍

    ☆من قبلنا از اطرافیانم شنیده بودم کسی که حجاب نداره ،موهاش بیرونه  نماز نمیخونه صددرصد میره جهنم، و این باور درشکل گرفته بود که آدم هایی که در کشورهای اروپایی و امریکا زندگی می‌کند میرن جهنم چون نه نماز میخونن، نه حجاب درستی دارن ولی الان با دیدن سریال ها و فایل های استاد و خواندن بعضی از آیات قرآن، ۱۸۰ درجه طرز فکرم تغییر کرد که اصلاً این‌طور نیست و نباید چرت و پرت های اخبار رو باور کنم و الان خودم یکی از اهدافم مهاجرت به امریکا است😍🤗

    ☆یکی دیگر از چیزهایی که من در اخبار دیده بودم اینکه امریکا ی کشوری کویری هست و اصلاً درخت نداره چه برسه به دریاچه و دریا ، و فکر میکردم که ایران از امریکا سرسبزتر هست😂 ولی الان خیلی خیلی باورهام درباره امریکا تغییر کرده و با دیدن سریال زندگی دربهشت و سفر به دور امریکا فهمیدم امریکا این همه زیبایی قابل تحسین داره که واقعا فوق العاده هست و حتی از شمال ایران هم قشنگتره🌿

    ☆یک مورد دیگه که زیاد تو سریال ها دیده بودم و شنیده بودم نژاد پرستی هست

    یا دیده بودم که سیاه پوست ها آدم های اصلا خوبی نیستند و نباید باهاشون دوست شد ، و سفید پوست ها به سیاه پوست ها برتری دارن یعنی یک دید طبقاتی و برتری، ولی الان تو سریال دیدم که نه بالا اصلا هم اینطوری نیس سیاه پوست ها آدم های بشدت مهربون و خوب هستند

    و یک چیز جالب که توی فایل های شما بهش پی بردم اینکه آدم های امریکا چقدر با خودشون توی صلح هستند و به دیگران احترام میزارن و مهربون هستن و اصلا خودشون رو بالاتر از دیگران نمیدونن

    مثلا توی یکی از فایل ها که شما و مریم جون رفتین خرید بعد که اومدین بیرون یکی از بازیکنای تیم اومد  به شما گفت که میخواین ازتون عکس بگیرم

    یا تو مسیر کلی واستون دست تکون داد و ی درصد هم خودش رو بخاطر اینکه بازیکن ی تیم خوب بود بالا نگرفت🙂

    استاد جون خیلی خیلی از شما و مریم جون ممنونم که ی سری فایل ها در قالب زندگی در بهشت و سفر به امریکا درست کردین که ما آدم های که ی سری اخبار های منفی در مورد امریکا دیدیم کلا افکارمون تغییر کنه و بدونیم که امریکا این همه زیبایی داره 🤩

    مریم 🤍🦋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محمد گل محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3896 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته گرامی .بابت اینکه برای تغییر هموطنانتون وقت میذارین و عاشقانه کار می کنین ازتون تشکر میکنم.

    در موردقسمت اول: دیدگاه قبل من در مورد امریکا این بود که اونا اصلا احساس ندارن ،همیشه اونجا قتل انجام میشه و هیچ دینی ندارن. انسانیتی وجود نداره، همه چیزشون حتی نفس کشیدنشون تحت کنترل دولته. اینکه مردم امریکا انسان های خشکی هستن و هر کس بفکر خودشه. مردم امریکا کل فکرشون مسائل جنسیه و از آزادیای جنسی که دارن سوء استفاده میکنن و افراد خانواده در حال خیانت به هم هستن و اصلا زندگی مشترک معنا نداره. اینکه در این کشور مسلمونا بیچارن و ایرانیا به بدبختی زندگی میکنن.نژاد پرستن و غیر چشم آبی ها بقیه بیچارن.امنیت هم که اصلا دید مثبتی بهش نداشتم. در مورد طبیعت چون توی فیلما و مستندات دیده بودم از طبیعت خوشم میومد و لذت میبردم. و اینکه اونجا دزدی زیاد میشه و روابط انسانی وجود نداره. به طور کلی اصلا دید مثبتی به مردم امریکا نداشتم.

    قسمت دوم: من چون دهه شصتی هستم بیشتر به دلیل اخبار تلویزیون و حرفای مسئولین که می شنیدیم، چیزایی که تو کتابای تاریخ توی مدرسه میخوندیم،چیزایی که توی مراسم مذهبی بهمون میگفتن، این نگرش رو توی ما بوجود آورده بود. توی مدارس هر مراسمی بود روز دانش آموز ،دهه فجر و .. هر جشنی داشتیم اولین حرف این بود که کشورای دیگه رو با شعار مورد عنایت قرار میدادیم و میگفتن انقد داد بزنین که صداتون امریکا برسه!!!!!

    به طور کلی تلویزیون، کتاب ها، فضای جامعه هر چی میدیدیم و میشنیدیم بدی های امریکا بود. حرفای مسئولین، روحانیت ،معلما و دبیران و … همه در مورد این بود هر کی تو امریکاست گشنه و بدبخته. چون اونجا دین ندارن و به هیچی معتقد نیستن.

    قسمت سوم: سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت کلا باورای منو در مورد امریکا شخم زد. اینکه چقد امنیت وجود داره این همه وسیله چند روز میاد دم در خونه و کسی بر نمیداره. در این مورد یکی از دوستام هفته پیش تعریف میکرد رفته روستاشون کمک پدر بزرگش. رفته از باغ برای گوسفندا علوفه بیاره. ظهر میرسه در خونه پدر بزرگش میره داخل.پدر بزرگش میگه علوفه ها کو؟ رفیق ما میگه آوردم دم دره حیاطه. پدر بزرگش میگه بدو برو زود بیار تو حیاط الان نماز تموم میشه مردم از مسجد میان برمیدارن میبرن!!!! اینکه چقد انسانیت وجود داره و بی دریغ به هم کمک میکنن. زمانی که شما توی معب یوتا موتورتون پنچر شده بود گروه موتورسواری دکترا خودشون براتون پنچری گرفتن. یا همسایتون لری که شما خبر ندارین میاد مسائل رو حل میکنه. یا وقتی شب بنزین جت اسکی تموم شد چند گروه برای شما بنزین اوردن و جون شما براشون مهم بود.

    اینکه چقد مسئولیت پذیرن و هر کس هرکاری رو به بهترین شکل انجام میده. تو ایران من به این تضاد برخوردم ماشینمو بردم نمایندگی برای گارانتی یه قطعه ای ازش دزدین که گارانتی قبول نمیکنه و توی بازار هم قیمتش چند برابره. همونجا با خودم گفتم همون کسانی که خریداتون رو میارن و شما نیستین مثل وسایل تراکتور و … براحتی میتونن بیان خونه لوازمو بردارن برن یا حتی یه دونه تخم مرغ بردارن برن. که این مسئولیت پذیریشون و امنیت بالای اونجا رو نشون میده.

    یا قوانین رانندگی که اونجا به بهترین شکل رعایت میشه.

    بنیان خانواده و رابطه تو خانواده دوستتون با همسرش hope و روابطشون با بچه هاشون چقدر عالی بود. چقدر بچه هاشون رو مسئولیت پذیر تربیت کردن. یا رابطه اون اقای ایرانی با همسرش که خانم معلم بود چقدر دیدنی و لذت بخش بود. و گل سر سبدش رابطه رویایی شما با مریم خانوم که الگوی ما هستین.

    در رابطه با سبک زندگی مون که خیلی تغییر کرد.دیگه چند ساله نه اخبار نه سریال تلویزیون نه هیچی فقط هر شب یکی سریال زندگی در بهشت، قبلا سفر به دور امریکا و قبلش هم فایل های رایگان زندگی منو و همسرمو متحول کرد.چقدر رابطه ما عالی تر شده و این از معجزه دیدن فایل های زندگی شماست. و اینکه هر وقت دلمون میگیره یا از چیزی ناراحتیم اولین کار دیدن فایل های زندگی در بهشت هست.

    اینکه اصلا نژاد پرستی به اون غلظتی که بما گفتن وجود نداره و شما 60 درصد امریکا رو گشتین ما خشونتی ندیدیم. همش لبخند به دوربین بود و ابراز احساسات.

    آزادی مذهبی که اصلا باورم نمیشه که اون همه دین و مذهب انقد راحت باهم کنار بیان. ما دو فرقه اصلی شیعه و اهل تسنن داریم هر کدوم میخوان ثابت کنن ما بهتریم.

    در مورد کسب و کار چقدر راحت کسب و کار ایجاد میشه و قوانین دست و پاگیری وجود نداره. ر ایده ای رو میتونن اجرا کنن و خدمات بدن.

    تغییر مهم دیگه توی زندگی من اینکه در مورد اینده نگران نیستم. بقول شما یکی یکی i wish ها رو دارم بهشون میرسم تا اون حرص و طمع رو توی وجودم کم کنم و نگرانیم نسبت به آینده نداشته باشم.

    در آخر استاد عزیزم از شما و خانم شایسته یک دنیا ممنونم واقعا متشکرم خدا خیر و برکتش رو به زندگیتون بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    نیره ایزدی گفته:
    مدت عضویت: 1998 روز

    سلام بر استاد خوبیها و سلام به مریم عزیزم.

    من کلی فکر کردم و دیدم منم مثل شما چندان محدودیت ذهنی درباره کشور امریکا نداشتم برای همین شواهد داره نشونم میده که چطور میتونم به این کشور زیبا با مردم دوست داشتنیش هدایت شم🤗 تنها چیزی که از قدیم توی ناخوداگاهم بود این بود که اسلحه توی این کشور بیداد میکنه و کشت و کشتار توی این کشور فریاد میزنه و به خودم میگفتم اخه چطور میشه که این کشور قدرتمند نمیتونه امنیتو برای مردمش فراهم کنه و اینقدر خر تو خره. البته این طرز فکرمم به خاطر فیلمایی بود که میدیم و دوم اینکه اونجا مردم از صبح تا شب مثل سگ کار میکنن تا چندرغاز در بیارن و اصلا تفریح و شادی معنی نداره ،ولی از وقتی که فایل سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت رو دیدم به خودم گفتم ببین استاد داره اونجا کلی خوش میگذرونه و با خونوادش کلی عشق و حال میکنن و ثروتمند هم هستن اون چند تا خونواده ای که اومدن پرادایس و همگی خوش گذروندن،تفریح کردن پس اینا چی رو میگن،آخه اینجا مردم برای هر چیزی خوشن،میرقصن،برای کوچکترین جشن و مسابقه توی خیابونا میان و شادی میکنن پس اینا چی رو میگه برای همین تصمیم گرفتم که روی باورام کار کنم و اینکه کی چی میگه رو دور بریزم و فقط وفقط با چشمان خودم اونارو ببینم و حس کنم . خدایا شکرت منونم استاد عزیز که کلی تجربیات جدید،کلی احساس جدید و کلی دیدگاه ذهنی رو به صورت فیلم با گوشی و با عشق به ذهن پرسشگرمون نشون دادین و سپاسگزار خداوند مهربانم که هر لحظه داره ما رو به سمت خواسته هامون هدایت میکنه خدایا شکرت، خدایا شکرت،خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    رسول بامريان گفته:
    مدت عضویت: 3116 روز

    بنام الله مهربان

    درود بر استاد عباس منش عزیز و خانواده محترمش

    سلام دارم خدمت همه دوستان عزیز و گرامی هم فرکانسی ام

    سپاسگزارم از الله متعال به خاطر این فرصت و توفیق روز افزون

    قبل از اینکه سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را ببینم ذهنیت خیلی بدی نسبت به کشور آمریکا و مردم آمریکا داشتم که حقیقتا نمی تونم همه اش اینجا ذکر کنم اما یک قسمتش را بیان می کنم.

    ۱_ درباره بنیان خانواده و روابط خانوادگی: فکر می کردم بنیان خانواده و روابط خانوادگی در آمریکا خیلی سست است، مثلا زمانی که در سال سوم هنرستان مشغول به تحصیل بودم دبیر تاریخ مان می گفت در آمریکا بنیان خانواده مثل اینجا نیست و فرهنگ شان به شکل دیگر است و خیلی سست است، مثلا می گفت زنان و مردان هرکدومشان دوست های دیگری دارند که بااونها خوش می گذرونند صبح ویا هر زمان دیگری زن و شوهر که می‌خواهند از خونه خارج بشند و برای خوش گذرانی برند هر کدوم به دیگری میگه بهت خوش بگذره……هر کدوم با دوستانشان خوش گزرانی می کنند و فقط در یک مکان زندگی می کنند و هیچ کدوم حق اعتراض نداردو اگر کسی اعتراض کرد و مشکلی ایجاد کرد پیگرد قانونی دارد و جرم است وتا این حد آزادی است.

    مثلآ میگفت یک زن و شوهری از ایران به آمریکا سفر کرده بود و زنه از این موقعیتها استفاده کرده بود وقتی که شوهرش اعتراض کرده بود زنه ازش شکایت کرده و مرده را باز خواست کردند و بلاخره زنه از شوهرش جدا میشه و مرد تنها به ایران بر میگرده و مورد تمسخر اقوام و خانواده قرار میگره….که رفتی آمریکا برای تفریح و زنت را از دست دادی و صحبت هایی از این قبیل…..

    مثلآ می گفتند اونجا خانواده ها بچه زیاد نمی آرند و بچه داری نمی کنند و بیشتر بچه ها را در پرورشگاه ها پرورش می دهند چون خیلی شون از راه نامناسب به دنیا می آیند و بعدا از اونا در ارتش استفاده می کنند که خیلیی بی رحم هستند چون در خانواده مهر ومحبت خانوادگی را ندیده اند……

    این صحبت ها خیلی توی ذهنم بود که حتی من به یکی از رئیس جمهور ها که پدرش را در رسانه ها دیده بودم خیلی توجه می کردم که مثلا خیلی شباهت پدرش است و تعجب می کردم البته من عذر خواهی میکنم از تمامی دوستانی که این کامنت را می خونند به خاطر فکر و ذهنیت من که خیلی خراب شده بود از نظر بنیان خانواده و روابط خانوادگی من آمریکا را اینجوری تصور می کردم.

    ۲_ از نظر روابط اجتماعی و انسان دوستی و نژاد پرستی : از نظر روابط اجتماعی این قدر حرف شنیده بودم که فکر می کردم هیچ گونه مهر و محبت و تعلق انسانی بین اون ها وجود ندارد و رفتارشون با یکدیگر خشن است و همیشه کشت و کشتار است و نژاد پرستی در اوج خودش است و هر روز جنگ وجدال و زدوخورد بین سرخ پوستان و سفید پوستان و سیاه پوستان است و چیزی بنام انسان دوستی وجود ندارد وآرزویم بود که دین اسلام در اونجا پیشرفت کنه، و همه این مسائل اونجا کمتر بشه و یک جورهایی عذاب وجدان بودم که برایشون نمی تونم به عنوان یک فردمسلمان کاری انجام بدم. بعضی اوقات تجسم می کردم که با دوستانم اونجا رفتم و یک جایی در حال نماز خواندن هستیم، که موردشتم و کتک کاری اونا ها قرار می گیریم.

    اینکه توی ذهنم بود این ها هیچ رحمی برای دیگر مردم جهان ندارند به خصوص نسبت به مسلمان جهان و می خواهند ریشه اسلام را بکنند و اون ها را بعنوان کفار می شناختم .

    ۳- طبیعت کشور آمریکا : فکر می کردم کشور آمریکا بعد از دریایی وجود دارد که بر و برهوت است و فقط کویر است و درختان کویری مثل کز کاکتوس در اونجا وجود دارد و از جنگل و درخت و آب ورودخانه خبری نیست و کشاورزی آنچنانی وجود ندارد و دولتمردان اون کشور می آیند در خاورمیانه نفوذ پیدا و باعث جنگ و خونریزی می شوند و سپس ثروت این کشورها را به غارت میبرند و کشور خودشان را آباد می کنند.

    این نگرش که البته من خیلی خلاصه بیان کردم در من بیشتر از طریق تلویزیون و فیلم ها و رسانه های جمعی و مدرسه و از طریق صبحتهای مردم جامعه ایجاد شده است.

    خدا را شکر از زمانی که سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را نگاه می کنم نگرشم تغییر کرده البته نه کامل ولی بهتر شده…حتی بغضی اوقات فکر میکنم که استاد ما را بعنوان جاسوس نگیرند چون داره همه جا فیلمبرداری میکنه…….بعد به خودم میگم نه بابا استاد باورهای خوبی داره اینجور ی اتفاق برایش نمی افته!!!!!!

    در این سریال ها بعضی جاها که خانواده‌ها کنار هم بودند مثلا فرزندان در کنار والدین بودند و نسبت به هم محبت داشتند خیلی تعجب می کردم و یا رفتار مردم در فضاهای عمومی و یا رفتار پلیس و یا رفتار مردم با استاد و خانواده اش همه اش برای من تعجب آور بود.

    با آرزوی موفقیت برای همه شما عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    امیر بهزاد گفته:
    مدت عضویت: 3031 روز

    سلام دوست من

    امیدوارم همیشه حال دلتان خوب باشه

    مسیری را که در پیش گرفتین بسیار قابل تقدیر است

    من به نوبه خود از آگاهی هایی که از شما به خصوص در تفسیر قرآن و قانون جذب و ادب تان در برخورد با دیدگاهای مخالف و اراهه زیبایی های زندگی و جهان هستی میدهین بسیار سپاسگزار وجودتان هستم و از شما ممنون دار هستم

    به امید دیدار در امریکا و صحبت رودرو و لذت بردن از زندگی و اراهه شادی و اگاهی برای همه انسان ها

    با احترام و ارادت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    علی اکبر شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 1762 روز

    به نام خدایی که قدرت عقل و اختیار را با هم به ما داد

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم سید حسین عباس منش و یار همراهشون خانم شایسته عزیز و خدمت تمامی دوستان هم خانواده ام در این جمع صمیمی

    اولا خدا را شکر میکنم به خاطر هم زمانی فوق العاده این قسمت با جلسه هشتم دوره فوق العاده راهنمای عملی دستیابی به رویاها که مربوط به ساختن باورهاست

    و بی اندازه خوشحالم چون اولین مسابقه ای هست که دارم شرکت میکنم در این سایت الهی

    و باور دارم همین حضور من در این مسابقه و این سایت به معنای برنده بودن من هست در تمام مراحل و ابعاد زندگیم در دنیا و آخرت و نه فقط در این مسابقه

    اول میخوام بی نهایت از آگاهی این فایل تشکر کنم که دقت کنم پیش فرض های ذهنی که در ذهن من تعبیه شده از کجا نشات میگیره

    “چون پیش فرض های ذهنی ما هستن که دارن تجربیات زندگی ما را شکل میدن ”

    اون پیش فرض ها ممکنه از سیاست های غلط و یا به خاطر منافع عده ای و یا به خاطر غرض های شخصی و قبیله ای و طایفه ای ایجاد شده باشن

    حالا باید ببینیم آیا این پیش فرض ها به نفع ما هستن و در جهت اهداف و خواسته های ما هستن یا خلاف اهداف و خواسته هامون

    و اگه خلاف اهداف ما هستن و به ما ضربه میزنن تغیرشون بدیم

    مثلا اگه میگن فلان استانی ها خیلی با محبت هستن و خونگرمن اینا بپذیر چون باعث میشه تو برخورد و روابطت با افراد با محبت و خونگرم بیشتری برخورد کنی

    اما اون پیش فرضی که میگه فلان استان خیلی خشک هستن و بی محبت اینا نپذیر ( چون ممکنه منشاء اش به خاطر یه سری غرض های افراد تو گذشته باشه ) و باعث میشه از اون پیش فرض تو تجربه زندگیت اتفاق بیفته

    اما اول میخوام از تجربه ای خودم و خانواده ام در مورد این پیش فرض ها بگم و بعد در مورد آمریکا

    خوب همه ما به خاطر اون فیلم های جنگی که در مورد جنگ ایران و عراق بود پیش فرض های داغونی نسبت به مردم عراق داشتیم

    یه سری آدم خشن و بی عاطفه و بدون احساسات و آدم کش.

    فکر کنم حدود سال ۸۳ یا ۸۴ بود برادرم با چنتا از دوستاش به صورت قاچاقی رفتن عراق برای زیارت کربلا

    اون روز امکانات ارتباطی مثل الان نبود و خانواده حسابی ناراحتش بودن اما بلاخره زنگ زد و خبر داد که سالم رسیده

    و فکر کنم بعد از دو هفته برگشت

    و شروع کرد به تعریف کردن تعریف هایی که ما از شنیدنش شاخ در می آوردیم

    از برخوردهای عالی و دوستانه سرباز های آمریکایی

    که باهاشون عکس گرفته بودن (اون موقع هنوز سرباز های آمریکا داخل عراق بود )

    از برخورد های با مهر و محبت پلیس های عراقی که حتی با تفنگ های اون ها عکس گرفته بودن

    از برخورد ها و مهمون نوازی های مردم عراق (طوری که با یک خانواده عراقی آشنا شده بودن و چند روز تو خونه اون ها بودن )

    از تعریف هایی که اون پیرمرد عراقی که فارسی بلد بوده بود براشون گفته بود که صدام با اجبار بچه های ما را به جنگ می فرستاد و صد درصد اون پیش فرض های غلط در مورد مردم ایران برای اون ها هم ساخته شده بود

    خلاصه طوری برادرم از اون شرایط و مردم عراق تعریف کرد که دو ماه بعد برادرم با پدر و مادرم که هنوز نرفته بودن کربلا و علاقه زیادی داشتن دوباره رفتن اما این سری از مرز رفتن و حتی برادرم پاسپورت نداشت و خیلی راحت رد شده بود از مرز

    رفته بودن همون خونه که سری قبل برادرم با دوستاش رفته بود و این بار خیلی گرم تر از اون ها استقبال کرده بودن و این شد که رابطه خانوادگی دوستاته شکل گرفت و چندین بار دیگه رفتن طوری که الان هر کردم میرن کلی کادو و هدیه میبرن و اون ها هم کلی کادو و هدیه میدن خصوصا برای بچه ها

    خودم من هم کنجکاو شدم و دو سال قبل ماشینم را کاپیتاج کردم و با ماشین خودم با پدر و مادر و برادرم رفتیم

    میگفتن امنیت نداره جاده ها و جاده هاش داغونه اما خیلی خوب بود و حتی از جاده های ایران بهتر بود

    رفتیم خونه اون دوست هایی که فقط این چندسال عکساشون را دیده بودم و چقدر با محبت و خونگرم بودن

    درسته خیلی واضح زبون هم را نمیفهمیدیم اما دلی خیلی خوب میفهمیدیم طوری که یه پسر بچه خوشکل چهار ساله به اسم علی این قدر با من دوست شده بود که روز آخر مادرش اونا برد بیرون خونه بگردونه که متوجه نشه ما داریم میریم این قدر به ما عادت کرده بود و موقع برگشت با کلی کادو به ما دادن برای بچه ها که ماشین جا نداشت دیگه

    اون زیبایی هایی که بغداد و کاظمین داشت و حتی شهر های دیگه خیلی برام جالب بود

    و حسابی با ماشین تو بغداد دور زدیم و گفتیم یه روز اسم بغداد را میشنیدیم پشتمون میلرزید حالا آزادانه داریم با پلاک ایران تو بغداد چرخ میزنیم

    و نکته جالب دیگه ای که تو بغداد و کاظمین دیدم آزادی پوشش بود مثلا تو یه مدرسه با پوشش های مختلف بودن و خیلی راحت کنار هم زندگی میکردن

    اگه بخوام ادامه بدم خیلی طولانی میشه

    اما امروز خیلی نگرش متفاوتی نسبت به مردم عراق دارم چون از نزدیک لمس کردم ( خصوصا تو اون زمان اربعین حالا کاری به درست و غلط بودنش ندارم ولی این درس ها را داره برامون)همون طور که استاد میگه من هم از نزدیک لمس کردم

    و اما در مورد آمریکا :

    اول بگم سفر به دور آمریکا را یک دور دیدم و تازه قسمت های اول زندگی در بهشت را شروع کردم به دیدن و نکته برداری

    که در کنار هر پیش فرض غلط اون نگرش های درست را که حاصل دیدن فقط سفر به دور آمریکا وچند قسمت از سریال زندگی در بهشت هست را مینویسم

    از دوران کودکی تا به امروز

    چه از خونواده ، چه از مدرسه ، چه از اجتماع (تظاهرات ها ، مساجد، مدرسه (خصوصا دهه فجر که میشد)و بسیج و …)

    و چه از رسانه ها که دیگه فتبارک الله …

    حالا این منابع بزرگوار چه پیش فرض هایی را در وجود من ایجاد کرده بودن

    ☠یه سری مردم که نشستن دارن فکر میکنن چطور خون بقیه مردم جهان را تو شیشه کنن ، چطور کشورها و منابع اون ها را غارت کنن ، چطور اون ها را برده خودشون کنن و بهشون تسلط داشته باشن ، چطور یه ویروس و بیماری را در اون کشور های جهان سوم ایجاد کنن که هم نسل اون ها را منقرض کنن و هم بتونن با فروش داروهاشون کسب ثروت کنن ،

    چطور کشورهای جهان سوم را به جنگ با هم ترغیب کنن تا اون ها سلاح های خودشون را بفرشون و کسب ثروت کنن

    💚 حالا من دیدم کشوری که اگه سلاحی هم ساخته برای دفاع از خودش بوده حالا چون به پیشرفت رسیدن بقیه کشور ها هم برای دفاع ازشون میخرن

    توی اون زیر دریایی و موزه های هواپیماها میدیدم که اون سرباز هم برای دفاع از وطن خودشون رفته بودن و اون عکس هایی که از خانوادهاشون با خودشون نگه داشته بودن توی اون شرایط جنگ نشون میداد که اون ها هم انسان هستن و خانواده دارن و احساس و عواطف دارن و خانواده هاشون منتظرن سالم برگردن

    و چقدر احترام قائل بودن برای افرادی که برای دفاع از کشورشون جسم و جونشون را داده بودن

    (حالا خدا را شکر خیلی وقته جلوی این ورودی های را گرفتم و اینایی که میگم از قبل به یاد دارم و چقدر این پیش فرض ها تکرار شدن که هنوز به یاد دارم )

    (و اگه اصل و اساس این جهان بر خیر نبود با این پیش فرض ها الان باید روی هوا میبودیم )

    ☠در مورد امنیت که دیگه نگرش داغون داشتم فکر میکردم هر کی از دست کسی عصبانی و دلگیر شد سریع با یه تفنگ میزنه طرفا میکشه

    مثلا تو فیلم ها افراد مثل آب خوردن بقیه را میکشتن

    خصوصا اون فیلم های کابویی ها که روی اون اسب ها نشستن با اون کلاهای کابویی و هر کی زودتر هفت تیرش را کشید اون طرفا کشته

    یا اون اخبار هایی که میگفت فلان دانش آموز با اسلحه چندین نفر را کشته یا زخمی کرده

    من میگفتم خدای من اینا دانش آموزاشون این طورین وای به حال بزرگتر ها

    و دقیقا توی همون فیلم ها کابویی کویرهایی با اون کاکتوس ها را میدیدم که بیابون بی آب و علف را نشون میداد

    💚 اما اینجا دیدم این کشور حتی خونه هاشون دیوار هم نداره چه برسه مثل ایران که از خونه ها فقط میشه حفاظ ها را دید به جای نمای ساختمون

    اینجا دیدم افراد با آرامش و امنیت عالی دارن زندگی میکنن

    این جا دیدم بابا چه خبره از حجم دریا ها ، رودخانه ها ، جنگل ها و اقیانوس ووو….

    بد جور عاشق ایالت فلوریدا شدم

    و اصلا فکر نمی کردم تا این حد وسیع باشه آمریکا که فقط چندین هزار کیلومتر تریل داشته باشه و این همه جنگل و غارهای آنچنانی، این همه استیت پارک این همه خونه های عالی و زیبا

    و چی بگم از آبشار نیاگارا…

    ☠ در مورد احساس و عواطف و بنیان خانواده

    همیشه دلم برای بچه های خارجی می سوخت میگفتم اون بنده خداها بویی از احساسات و عشق های خانوادگی نمیبرن چون همیشه توی اخبار و فیلم ها و جامعه بی مهری و بی احساسی و بی بند باری و بی تعهدی گفته شده بود

    فکر میکردم مردم تو خیابون از سر و کول هم بالا میرن و به هم تعرض میکنن ( ببخشید خیلی رُک گفتم ) و همه افسرده هستن و خودکشی میکنن

    💚 اما اینجا دیدم اتفاقا اون ها تعداد فرزنداشون از خانواده های ما بیشتره

    دیدم چه رابطه های زیبا و قشنگی با آزادی و احترام وجود داره

    دیدم چقدر مردم با بچه هاشون توی پارک ها و طبیعت بازی میکنن و چقدر خوب بچه هاشون را مستقل و خود باور تربیت میکنن

    ( خصوصا اون بچه های دوستتون که چند بار اومدن خونتون )

    این جا فهمیدم بابا حیوانات هم احساسات دارن چه برسه به انسان ها

    و اون قسمتی که اون راهنمای طور غار گفت سلام به دوستان ایرانیم باور کنید بار ها بردم عقب اون تیکه را و هر بار گفتم سلام دوست عزیزم

    دیدم اینجا مردم نه تنها افسرده نیستن بلکه از هر جای دنیا شادترن چه وقتی که مسابقه ای باشه یا جشنی باشه دیگه کولاک میکنن

    اصلا هیچ جای دنیا به اندازه آمریکا جاهای تفریحی ، کشتی های تفریحی، انواع آروی ها و… را نداره

    ☠ فکر میکردم علاوه بر دشمنی زیاد بی احترامی و نژاد پرستی نسبت به دیگر کشورها خصوصا آسیایی ها دارن

    یا حتی نژاد پرستی نسبت به سیاه پوست ها

    چون بارها دیده بودم تو اخبار پلیس ها دارن سیاه پوست ها را ضرب و شتم میکنن

    💚 اما تو قسمت های مختلف میدیدم چقدر زیبا سیاه پوست ها و سفید پوست ها تو پارک ها و جاهای مختلف کنار هم زندگی میکردن و حالا که فکر میکنم حتی اوباما به عنوان یه سیاه پوست تو یه برهه ای شد رئیس جمهور این کشور

    یا چندین بار دیدم افراد را با پوشش های مختلف بودن که مشخص بود آزادی کامل برای انواع مذاهب دارن

    و یا اون قسمت آمیش ها که باز هم آزادی را نشون داد (خواستم اینجا قضاوت کنم و نظرم را بگم اما قول دادم به خودم تا جایی که میتونم قضاوت نکنم دیگران را )

    و یا میدیدم هر بار که استاد میگفت ایرانیم خیلی خوب برخورد میکردن و با این که همیشه کشور ما پرچم اون ها را آتیش میزنن و مرگ بر اون ها میگن خیلی برخورد های خوبی دارن

    وای وای اون جاهای مختلف که دیدم پرچم کشورمون توی اون کشور برافراشته بود واقعا دیگه حرفی برای گفتن ندارم …

    و خیلی نگرش های عالی دیگه ایجاد شد برام و پیش فرض هایی که عوض شدن برام

    از این آزادی پوشش و مذاهب خیلی لذت بردم (چون میگفتن برای افراد با حجاب محدودیت میزارن )

    از احترامی که افراد برای حریم خصوصی هم دیگه داشتن با عین حال که پوشش های خیلی آزاد خصوصا کنار سواحل داشتن خیلی لذت بردم

    از رانندگی که همیشه فکر میکردم همه ویراژ میدن تو اتوبان ها به واسطه اون فیلم ها یی که دیده بودم

    اما چقدر با نظم و با آرامش هست رانندگیشون که برای خود من الگو شد

    خیلی جالبه برای هر سلیقه ای هر نوع تفریح و امکانات و شرایط فراهم هست بدون هیچ محدودیتی، هر مدل ماشین و موتوری که بخواهی ، هر مدل هواپیما و کشتی تفریحی که بخواهی و …

    نگرش و ایده های عالی که از کسب و کارهای مختلف میشد گرفت که تقریبا تمامشون جدید و به روز بودن

    اما استاد عزیز میخوام بگم همراه بودن با این آموزه ها نه تنها پیش فرض ها و نگرش من را نسبت به مردم آمریکا عوض کرد که نسبت به کل مردم دنیا عوض کرد چون زاویه نگاه من را تغییر داد

    و باور کردم که این مرزها توسط انسان ها و سیاست ها ساخته شده

    اما خدا را شکر به واسطه پیشرفت تکنولوژی این ارتباطات داره نزدیکتر میشه ، مردم دارن آگاه تر میشن و واقعا جهان داره به یک دهکده تبدیل میشه که همه میتونن آزادانه و دوستانه کنار هم به زیبایی زندگی کنن

    تمام مردم دنیا مثل ماها خانواده دارن ، احساس و عواطف دارن، و اون ها هم میتونن مثل ماها پیش فرض های اشتباه داشته باشن

    و امیدوارم این شعر کاملا در وجودم نهادینه بشه

    به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

    امیدوارم ما بچه های عباس منشی هر کدوم به نوبه خودمون کمک کنیم به زیباتر شدن زندگی در این دهکده جهانی با تغییر نگرش هامون و به قول سهراب با شستن چشم هامون

    باز هم بی نهایت سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیز هم به خاطر آموزه های فوق العاده شما و هم به خاطر برنامه های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت (علاوه بر اون مزیت ها همیشه دارم به سمت زیبایی های از اون جنس هدایت میشم )

    و همچنین از خانم شایسته عزیز که واقعا با دل و جون هم فیلم میگرن، هم کارگردانی میکنن، هم فایل ها را تدوین میکنن و…

    بی نهایت سپاسگزارم

    چون میدونم کامنت ها را می خونید از همین جا میگم عاشقتونم

    و امیدوارم همیشه شاد و سالم و تندرست و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: