سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 30

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    fatemeh bigham گفته:
    مدت عضویت: 2306 روز

    سلام عزیز استادم عباس زمانه ام مرد توحیدی من عشق من 💞 سلام مریم بانو جان دلم سلاااام 💞سلام ای هم ارتعاشی که در حال خواندن این متن هستی عزیزانم سلام

    میبوسم روی ماهتون رو با عمق جان آرزوهایم رو هم راستا و در امتداد خواسته های جمعی میکنم و هر لحظه به عمق زیباتری از هماهنگی و همزمانی که روحم طالبش هست میرسم

    امروز یکی از زیباترین و دلچسب ترین همزمانی هارو تجربه کردم که مربوط به سایت می‌شد و شوق لذتی در من پخش کرد و قدر این همزمانی در قلبم اینقدر عمیق و بزرگ بود و حس خوشی به روحم داد که دوست دارم شریک این تجربه نابت کنم عزیزم خوب تا آخر متن بخون … باشه ☺️

    یه نکته جالب بگم امروز شانزدهم برج هست و ساعت سیزده و شانزده ثانیه دخترم آسانا متنی رو برای اولین بار در روز هفتصد و نود و هفتمین روزی که من وارد سایت شدم رو ارسال میکنه در سایت … متن ارسالی دخترم رو پایین این کامنت کپی میکنم 😍 تو مسابقه شرکت کرده مثلا عشق مامان میگه من حتما برنده ام منم که عقیده دارم بازنده ای وجود نداره گفتم برنده ای همین الان با این ارتعاشت بیشتر از یکبار فایل رو دیده و چند ساعت زمان گذاشته تا چند خط تایپ کرده واقعا تلاشش ستودنیه افتخار منه با اینکه ازم دوره و مجازی ارتباط دارم بیشتر باهاش با اشتیاق کارهایی که میکنم رو دنبال میکنه سپاس گذاری هاشو ویس میکنه و …

    جالب‌تر از این ، سطح ارتعاش بالای آسانا و کلا بچه ها به دلیل (پیشفرض های ذهنی )

    هماهنگ تر ،پاک تر ،خالص تر و نزدیک تر به روحشون هست که باعث همزمانی های خارق العاده میشه و خلق خواسته هاشون 👏🏻

    و این تلاش مستمر من طی هفتصد نود و هفت روز برای ساخت باور های قدرتمند و کنترل ذهن و ورودی های کاملا فیلتر شده و استریل بصورت خیلی جدی و مداوم به قول استاد عشق جهاد اکبر 💪🏼 اره من همون فاطیمام که در سن سه سالگی پدرشو شلمچه کربلای پنج به خدا سپرد و جهاد اکبر رو با روحش جسمش لمس کرد شاید درد داره شنیدن این حرف های استادم برام از جنگ و دیدگاه‌هایی که به ذهن کودکی ام پیش فرض هایی رو میداد و منو پر از نفرت می‌کرد به اسم صدام حسین وااای اسمشو عکسشو حس و حال اون روزا بازوهام سست کرد همین الان اما بیاد آوردن این خاطره ها فکت محکمی شده برای ذهن نجوا گرم و میگه آفرین استادم راست میگی منم تجربه کردم با گوشت و پوست و استخوانم نفرت و درد از دست دادن رو ، عشقم پدرم رو با تلخ‌ترین حس که تمام بدنمو الان درگیر کرده 😔 یادمه تو کوچه مون عکسی از صدام بود که روش نوشته بود مرگ بر صدام حسین و چقدر ما بچه های هم محلی سنگ پرتاب میکردین به اون تصویر بعد از مدتی چیزی جز اسم حسین زیر اون عکس نمونده بود بله تلخه درد داره وقتی استادم میگه عزیزانم پیشفرض ها رو مرور کنید مراقب باشید ذهنتون رو با چه چیزهایی پر کردند برای چه نوع اهدافی …

    یه لحظه به خودم اومدم گفتم الان این حس نفرت به اعراب تو ایران به چه هدفی پایه ریزی شده ؟؟؟جنگ های داخلی و برون مرزی و کشته شدن سردار های سپاه و ارتش و جوونای مملکتم مثل پدرم که تو سن بیستو چهار سالگی با سه تا فرزند و یه زن هجده ساله … نگم دیگه …

    و حالا چه نگاهی به ما کمک میکنه که جلوی این پیشفرض های غلط رو بگیریم و بتونیم احساس بهتری نسبت به این دسته اتفاقات داشته باشیم چون سیستم خلق جواب نوع احساس ما در هر لحظه به اتفاقات و شرایط موجود برای خلق لحظه های بعدی

    یادم اومد یکی از اساتید گفت صدام تو هفت سالگی از سمت عموی خودش مورد آزار جنسی و کتک و رفتار های ناشایست بوده و اگر ما بخواییم قضاوتش کنیم هوشمندی جهان ما رو در اون شرایط قرار میده و میگه حالا شما جای اون شخص چه رفتاری میکردی وقتی به قدرت میرسیدی الله اکبر … یه پله از اون حس نفرت میام بالا و ذهنم آروم‌تر میشه و میگه خدایا تو آگاهی به همه چیز و از دست دادن پدرم خیر بوده و هست راضی ام ازت منو در مسیر لذت بخش و آرام بدون جنگ و شتاب هدایت کن

    خداوند هم که کنار من با صدای ارامبخش و زیباش میگه به همزمانی ها توجه کن و حس عمیقت که حس عشق هست بببین کجا قلبت تند تند میزنه اون فانوس راهت 🥰 بگم از مسیر هدایتم برات اره ؟ گفتنش خیلی بهمون کمک میکنه برای اعجاز و رسیدن به خلق آنی

    این تارگت منه با استفاده از سیستم احساسات تو هر لحظه به عمق بیشتری در لحظه ی بعدی برسم تا خلق آنی و میرسم یقین دارم هیچ آرزویی در دل کسی کاشته نمیشه مگر اینکه توان رسیدن به اون رو داره و فقط حرکت با ایمان لازمه 😎

    قبل از اینکه با قوانین بصورت فیزیکی آشنا بشم و بدونم تجسم چیه ؟ مثبت نگری چه نتیجه ای داره !? قانون جذب و کلا انرژی و سیستم تعبیر شده توسط خالقم چطور عمل میکنه ؟! حتما قبل از خوابیدن تجسم میکردم و بدون این کار خوابم نمیبرد البته که تجسم های اون روزا همه در مورد خواسته هام نبود و مثبت و منفی ترکیب بود 🥴😂 یادمه تجسم میکردم از کف دستم تراول میزنه بیرون بعد کلی کیف و کشو هامو، ساک مسافرتی رو پر میکنم از پول و بعد میرفتم تو خیالم خرید و بعد یه قرص بود معجزه می‌کرد میخوردم و تجسم میکردم می‌توانم صورتمو تغییر بدم و رنگ مو رنگ چشمام و عوض میکردم و اینقدر غرق میشدم تو تجسمم تا خوابم میبرد دیگه عادت شده بود برام بعد از آشنایی با سایت هدایت شدم سمت استادی که اینقدر بی ذهن و قدرتمند هست که با روحش بسیااار هماهنگی داره و میتونه قدرت های روحی شو به تماشا بزاره و با ذهن متمرکز انتقال انرژی که استاد عباس منش ازش صحبت میکنن و میگن این سیستم این انرژی قابلیت تغییر و تبدیل داره از حالتی به حالتی … و باید باور ذهنی درست و اقدام روزانه داد تا همزمانی پیش بیاد یعنی همون خلق خواسته رو بصورت خیلی حرفه ای تو زمان کم انجام میدن 🤩 من که همیشه عاشقش بودم و تجسم میکردم بدون علم ،الان آگاهانه انجامش میدم و بزرگترین خواسته ام خداست و ذهنی کاملا هماهنگ با روحم برای بیاد آوردن رسالتم از کدها کمک گرفتم و مسیری که قلبم گواهی میداد این همون راهه. ذهنمو در مدت های طولانی خاموش کردم و بی ذهن شدم اسمش همون مراقبه س که استادمون میگه 😘حالا با تمرینات قدم به قدم بعد از سه سال تونستم از یه دقیقه بی ذهنی برسونمش به تایم بالا 😌 بی نهایت لذت بخشه این کار برام از هر نوع مستی بالاتره لذتشو خدا میدونه و کسایی که این تمرین رو مدام انجام دادن متوجه میشن چی میگم

    ببین استادم دقیقا یه حالتی از ارگاسم مغز تو اوج جنسی که مغز در حال تجربه س داره رو با زمان بیشتر تجربه کردنه ، میشه با توجه به حس زمانی که اوج لذت جنسی تو همون زمانی رخ میده بیشترش کرد و بی ذهن شد و کاملا با روح یکی شد بعد اعجاز پشته هم ، همزمانی پشت هم و سطح میدان انرژی بدنت تاثیر گزار تر از همیشه و کلا تجربه های متفاوت و جنس مرغوب 😂 خوده خدا میشی

    در رأس کارهای روزانه ام بی فکری رو قرار دادم و به نظرم زمان برای باور های غلط رو پیدا کردن خودش یه عمره بعد تازه بخوام جایگزینشونم بکنم خودش یه راه طولانیه 😥 این راه جدید رو خواستم از خداوند و هدایتم کرد سریعتر راحت تر لذت بخش تر باشه عشق جان اونم در جواب فرمودند این راه 💪🏼 به هر حال از مسیر باور سازی شما شروع کردم و بعد این مرحله بی ذهنی و بعد از اون فکر های انتخابی همون باور های توحیدی و کاملتر از قبل پله به پله تا خدا 😉که باور سازی عمقی با حالت آلفا ی ذهنم که بازم استاد عباس منش جان میگن قبل از خواب تمرکز رو ببرید روی سپاس گزاری و اتفاقات خوب روزانه که بیست دقیقه قبل از خوابه و بازم میفرمایید که بعد از بیدار شدن تجسم کنید اتفاقاتی که میخوایین تو روز تجربه کنید با حس خوب همون حالت الفای مغذ میشه رو وارد ناخودآگاهم کردم تا حدی پیش رفتم که جسم رو حرکت دادم بدون واسطه و مستقیم با ذهنم از طریق ناخودآگاه پروگرام شده توسط روحم و جسمم و کانون توجه ام و این همون راه حسین جان برای خلق خواسته ست که بعد از قدم ششم از دوازده قدم سمتش هدایت شدم و زندگیم کلا خلق شده با کلامم تو لحظه معجزه میشه با متن نوشتن با دیدن یه فیلم به حدی اون اتفاقات برام منعکس میشه تو زندگی که ارتباطاتم محدود به سایت استاد عباس منش شده و تمریناتش و عشقی که هر روز تو دلم بیشتر میشه برای دیدنشون از نزدیک آخه عجیب زندگی ام شبیهشونه و تجربه های خیلی نزدیکی داریم از زندگی طولانی در شهر قم گرفته تا جدا شدنم از همسر سابقم و خیلی اتفاقات شبیهه به هم …

    خدا رو شکر میکنم و قدردان این استاد بزرگوار و خانم با حال جنوبی شون هستم و بازم از ته دل آرزوهامون رو هماهنگ میکنم تا نتیجه بهتری بده و فرکانس جمعی مشترکی رو ارسال کنیم با تمرکز روی جهانی زیباتر شادتر ثروتمند تر و آرام‌تر با تغییر زاویه دیدمون و ذهن که موهبت خداونده رو به خدمت بگیریم چون تفاوت انسان‌های موفق با دیگران میزان کسب مهارت در تمرکز ذهن بوده از انیشتین تا عباس منش جان و من که در رأس روح تکامل یافته ها میبینم خودمو بعد از دیدن فیلم لوسی کلا انتخابم این نوع نگاه و تفکر بوده بازم خدا رو سپاسگزارم و ممنونم که محیطی رو برام فراهم کرده برای کار کردن روی ذهن متمرکز برای اهداف عالیه خلقت و رسالت زیبام 🌹🌹🌹

    فاطیما 🧚‍♀️

    ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ در ۱۳:۱۶

    مدت عضویت: ۷۹۷ روز

    به نام خداوند تمام زیبایی ها ♥️💗🌸

    🌸سلام استاد عزیز 🌸 من آسانا مالکی دختر خانم فاطیما هستم من تازه وارد این سایت شدم من ۱۱ سالم است نیمه دوم سال ۸۸ به دنیا آمده ام و کلاس پنجم هستم من با فیلم پسرتون به این سایت ملحق شدم وقتی پسرتون کلاس چهارم بود یک فیلم از تبلت و کامپیوتر گرفته بود من آن فیلم را دیدم وقتی گفت در مورد کامپیوتر تحقیق می‌کردم و میخواستم و آن را به دست آوردم و تبلت هم مادرش به او اجازه می داد که روز تولدش تبلت را بر دارد ولی پسر تجسم می کرد که تبلت اش پیش خودش است و مادرش دو ماه قبل از این که تولدش برسد به او تبلت را داد و من به خاطر پسر شما به این سایت بسیار بسیار زیبا و دلنشین ملحق شدم و از نکاتی که به ما گفتید بسیار بسیار خوشم آمد و خیلی خوشحال شدم که شما اینقدر زیبا و دلنشین به ما نکات مثبت را یاد می دهید و من سعی می کنم زندگی ام را بهتر از الان کنم یکی از افکاری که من قبل از آشنایی با شما داشتم این بود که آمریکایی ها بد هستند و با مردمی که تازه وارد می شوند خوش آمد گویی کاملی ندارند و وقتی که شما برای ما کلیپ زیبایی گرفتین و توضیح دادید که مردم امریکا چگونه هستند من هم آرزویم این است که به آمریکا بروم و با تمام وجودم با این مردم خوش رفتار و یک تکه مهم از کشور خودم را که خیلی شیرین و دلپذیر است با خودم ببرم به نام آن ها مهر و محبت، گفت و گوی خوشایند ،دوستی بی پایان، زندگی شاد و سلامت و…….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سید مرتضی مشکانی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    سلام به همه ی عزیزان سایت عباسمنش استاد عباسمنش و مریم شایسته عزیز

    طبق گفته ی شما اول از دیدگاهم از امریکا قبل از اشنایی با شما و زندگی تون در این کشور بگم

    خب من کلا قبل اینکه این دو سریال رو ببینم هم دیدگاهم زیاد منفی نبود و یه جورایی حتی دلم میخاست در این کشور یا کشور های مشابه این کشور زندگی کنم راستش قبل دیدن این سریال اصلا ذهنیتی نسبت به خیلی چیزا در باره ی امریکا نداشتم اما تصویری که به ما نشون داده بودن و به خوردمون داده بودن برای من بیشتر فساد در امریکا بود یعنی ناخوداگاه وقتی الان فکر میکنم خودمم نمیدونم اینا از کجا تو ذهن من شکل گرفته که کلا امریکا رو کشوری فرض میکردم که توش فساد مالی زیاده و فک میکردم ادمایی که تو امریکا یا کلا کشورای دیگه زندگی میکنن حالا اوروپا یا بقیه ادمای سردین حالا میگم که این از کجا تو ذهنم شکل گرفته فک میکردم کلا ادمایی هستن که به زور ابجو و الکل خودشونو شاد نگه میدارن و کلا ادمای بی احساسی هستن ینی تصویری که تو ذهنم بود این بود که ادمای امریکا خودخواهن و به بقیه احترام نمیزارن و کلا یه جوریه که هرکس براش مهم فقط خودشو و اصلا به بقیه اهمیت نمیده و حالا اینو بخام تو خانواده بگم این بود که ما با دیدن این فیلما از امریکا این تصویر تو ذهنمون بود که کلا مادر و پدر براشون فرزندشون مهم نیست و به کار خودشون مشغولن و بچه ها اونجا خیلی خود ساختن و اصلا همشون رابطشون از یه جایی با خانواده بهم میخوره ینی کمتر تصویری تو فیلما از رابطه خوب خانواده با فرزنداشون دیده میشد نمیدونم چرا ولی این چیزی بود که من تو فیلما میدیدم شاید برای این بود که من توجهم بیشتر روی این قسمت بود و این واقعا خیلی برای من پررنگ شده بود اینکه روابطشون کلا باهم خوب نیست و نسبت به هم احساس ندارن و حالا این خودش بر میگرده به باورای اشتباه خودم اما این تصویری بود که من میدیدم و

    یه نکته مثبتی که من تو فیلما میدیدم این بود که اراده قوی دارند و برای رسیدن به خاستشون بهاشو میپردازن ینی خیلی راحت از فضای امنشون‌ خارج‌میشن و میرن تو دل ترس هاشون

    و‌چیزی که باز خیلی بهش تو فیلما اشاره میشد این بود که راه رسیدن به پول و ثروت دزدی قاچاق یا کلا یه کار خلافه ینی اینو خیلی تو فیلما میدیم و این دیدگاه در من هم به وجود اومده بود که راه رسیدن به پول و ثروت محدودن و کلا اگه بخای پیشرفت کنی باید خلاف کنی

    نکته بعدی این بود تو خیلی از فیلما در اوایل زندگی بازیگر زن یا مثلا مادر خانواده زود میمرد واقعا الان بهش میخندم اخه همیشه زنه میمرد و اصلا این تو ذهن من جا گرفته بود که اگه ازدواج کنی اونجا و کلا اگه یه رابطه خوب داشته باشی اون فردی که باهاش تو رابطه ای یا مریض میشه یا تصادف میکنه خلاصه این خیلی نشون داده میشد

    و منم مثه خیلیا این دیدگاه رو‌داشتم که مردم امریکا به افراد غریبه احترام نمیزارن و اذیتشون میکنن و کلا ادم حسابشون نمیکنن و اینم ریشش از همین فیلما و رسانه ها بوده

    و یه دیدگاه مثبت و منفی داشتم این بود که افراد اونجا به راحتی کار پیدا میکنن و‌ میتونن به راحتی ماشین یا خونه داشته باشن ولی همیشه رابطشون داغونه

    واقعا الان که فک میکنم میگم اخه چرا!!!

    ولی برای اینکه کشور ازادی بود و از لحاظ روابط و دیدگاه شخصی ازادی داشتی دوس داشتم که تو این کشور زندگی کنم

    دیدگاه خیلی بدی نسبت به پلیس نداشتم

    و باور داشتم امریکا جایی که توش همه تو کارشون حرفه این و کلا خیلی با استعدادن ینی اینکه فک میکردم نحوه اموزش تو مدارس و دانشگاهش خیلی خوبه

    زیاد اهل اخبار نبودم ولی اخبار هم کلا زوم رو امریکا بود ینی من بیشتر از اینکه بدونم تو ایران چی میشه از اونجا بیشتر خبر داشتم و کلا اخبار نگاه نمیکردم و برای اخبار ورزشیش که که وسطاش بیاد نگاه میکردم خوشبختانه تو این یکی اخبار بیشتر ایران تو اولویت بود 😂🤲🏻

    ‌ و نکته بعد فیلم های پورن بود که یه بخش قابل توجهی از ذهنمو گرفته بود و مخصوصا زمانی که‌ وارد هنرستان شدم این خیلی بیشتر شد و این بود که کلا یه بحث و یه تفریح همیشگی دوستان من و همکلاسی هام تو همین خلاصه میشد و این باعث شده بود گه من ازادی رو به شکل دیگه ای ببینم و امریکا رو یه کشور سکسی که برام نشون میداد کلا معنی ازادی برام یه جیز دیگه ای بود و انقدر سناریو های مختلف و داستانی بود که انگار کلا تو جمع دوستانم و خودم این نظریه بود که الان همه دارن تو امریکا به قول بچه ها عشق و حال میکنن و الان که فکر میکنم میبینم ما چقدر قدرت رو از خودمون گرفتیم ینی قبل از این دیدگاهم و داریم با چه دیدی به جهان اطرافمون نگاه میکنیم و این نوع نگاه ماست که باعث میشه ما سر جای درستمون باشیم و حالا کلا تو این قضیه این بود که اکثر دوستام‌ و خودم دیوانه وار به سکس فکر میکردیم و اصلا یکی از دغدغه هامون همین بود و واقعا این یکی از دلایلیه که باعث شده دوستایی که داشتم با اون سطح توانایی که داشتن و خودم با اون توانایی هایی که داشتم رو نیبینیم و کلا خیلی ذهنمون درگیر این‌مسئله بود و با این طرز فکر و سرکوب کردن این نیاز که یکی از نیاز های طبیعی انسانه واقعا لطمه زیادی به همه میخورد و هنوز هم میخوره و خب نتیجه این سرکوب باعث میشد هم به خود ارضایی رو بیارن که یکی از بدترین کاراس چون این کار باعث میشد هم این نیاز سرکوب بشه و همونجا هم تموم‌ نمیشه چون بعدش احساس گناه زیادی به ادم‌میده و باعث میشه این یه عقده بشه و این چیزی بود که واقعا من تجربش کردم و فک‌کنم اکثر افرادی که اگاهی ندارن همین رو تجربه میکنن و عوض کردن این دید و‌طرز تفکر زندگی‌رو متحول میکنه

    و‌ بعد اینکه من یه جرقه ای تو ذهنم‌خورد و یه روز یه تصمیم جدی گرفتم و گذاشتم کنار خود ارضایی رو و شروع کردم به حرکت کردن در جهت خاستم خدای مهربونم هدایتم کرد به این سایت و بعد دیدن این فایل ها و سریال ها

    دیدگاه من بعد از دیدن این سریال

    نمیتونم بگم واقعا چقدر ! چند درصد!

    تفاوتش مثه جنگ و صلح میمونه

    مثه هر تضادی

    من نقطه مقابل دیدهامو تو این سریال دیدم

    و دیدگاهی که الان از امریکا دارم اول درباره ی مردمش که انقدر حسن دارن که باید یه کتاب بنویسی دربارش انقدر که من درس گرفتم از نوع دید این افراد سبک زندگیشون که حد نداره

    مردمی با نگرش مثبت

    با نگاه مثبت به قضایا به اتفاقات

    با گفتار مثبت و طنز و پر محبتشون

    با رفتار فوق العادشون با خانواده افراد دیگه و این در صلح بودنه این خود بودنه این ماسک نزدنه این رفتار صمیمیشون با افرادی که نمیشناسنشون

    این دید زیبا نسبت به چیزای جدید

    و این شخصیت که حالا من کلا کلمه شخصیت رو زیاد تعریفی تو ذهنم ندارم ولی میتونم بگم همه ی این ویژگی های خوب که شخصیتشونو شکل میده

    این افراد به من این درسها رو دادن این که:خودمو باور کنم بیشتر از اونچه که هستم بیشتر سطحی که فکر میکنم توانایی دارم

    به من یاد دادن که میشه جور دیگه ای به ترس ها نگاه کرد و حرکت رو هموار تر کرد

    به من یاد دادن که خودم باشم خود خودم همونجور که دوس دارم فکر کنم

    همونجور که دلم میخاد زندگی کنم

    به من یاد دادن که همونی که خودم میخام باشم‌

    به من یاد دادن که خیلی بیشتر شاد باشم خیلی بیشتر ذوق کنم

    به من یاد دادن که تو لحظه زندگی کنم به چیزایی که تو این لحظه دارم‌توجه کنم و سعی کنم ازشون لذت ببرم حتی اگه پیاز چال باشه

    به من یاد دادن که گارد ها بزارم کنار و نسبت به افراد دیگه مثبت فکر کنم

    به من یاد دادن که تو هر کاری که الان هستم ازش لذت ببرم

    به من‌معنی عشق ورزیدن بدون توقع رو یاد دادن

    به من یاد دادن برای حال خوب نیازی نیست همه چی داشته باشی کافیه از همون چیزایی که داری لذت ببری

    و بی نهایت درس دیگه

    از طبیعت این کشور که هر چی بگم‌کم‌گفتم واقعا تو تصوراتمم طبیعت رو‌کلا هیچ کجای جهان به این شکل تصورم‌نمیکردم

    این تنوع این حجم از سر سبزی این حجم از اب در نزدیکترین جا به محل زندگی این تازگی و طروات و این ویژگی همیشه بهار بودن واقعا بهشت روی زمین رو به من نشون داد

    این سریال ها مخصوصا سفر به دور امریکا برام شد مثه یه مدرسه مثه خونه مثه یه خانواده مثه یه منبع گنج اوج ارامش در لحظاتی داشتم که این سریالا رو میدیم اوج تحسین و شکر گذاری اوج عشق و زیبایی

    واقعا دیدگاه الان من نسبت به امریکا هیچ ربطی به گذشتم نداره

    از مردم ، روابط، شادی ، طبیعت ، ازادی

    هیج ربطی واقعا به قبل نداره

    منی که فکر میکردم ازادی ینی ازادی فقط در زمینه جنسی الان تازه فهمیدم ازادی ینی چی الان فهمیدم ازاد و ازاده بودن به چه معناست الان فهمیدم که این ازادی نه تنها مارو از خدا دور نمیکنه بلکه باعث میشه ما بینهایت به‌خدا به اصل خودمون نزدیک تر بشیم

    دید من نسبت به روابط که بیشترین تغییر رو داشت الان مردم امریکا خیلی به هم احترام میزارن به عقاید و علایق هم دیگه به هم بدون توقع عشق میورزن و به این عشق قلبیه و نفس این عشق که بینهایت زیباس

    در روابط با فرزندانشون که کاملا متفاوت از اونچه که من فکر میکردم عمل میکنن و خیلی به بچه هاشون بها میدن و بهشون احترام میزارن و عاشقشونن

    و اینکه این افراد واقعا اصلا همدیگه رو قضاوت نمیکنن و چیزی به نام قضاوت رو واقعا من ندیدم

    نمیدونم واقعا هر چقدر که بگم کم‌گفتم

    من با دیدن این سریالا بر بسیاری از ترس هام غلبه کردم

    اعتماد بنفس وعزت نفسم بسیار تقویت شد

    خودم بودن رو تجربه کردم

    باورام بسیار تقویت شد

    شادی و نشاط در زندگیم بیشتر شد و از خدای مهربونم سپاس گذارم سپاسگذارم

    که منو به این سریال ها به این مردم‌فوق العاده و به این کشور فوق العاده هدایت کرد

    واقعا من از بس این سریالا برام تکرار شد خیلی وقتا همون شرایط در ایران تجربه میکنم و واقعا انگار تو امریکام و همون رفتار ها همون مردم همون زیبایی ها رو تجربه میکنم و واقعا من خودمو در اون محیط میبینم

    عاشقتونم واز استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز که این تجربیات رو با ما به اشتراک گذاشتن بی نهایت سپاسگذارم

    و‌عاشقانه از خدای مهربونم که این فرصت رو بهم داد تا این زندگی رو تجربه کنم‌و منو هدایت کرد به بهترینا عاشقانه عاشقانه سپاسگذارم

    درپناه الله بهترینا رو برای تک‌ تکتون ارزومندم ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زینب سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1662 روز

    سلام براستادترین استاددلم،،،سلام مریم جان قشنگم،،سلام اهالیه شهرعباسمنش

    استادعزیزم میدونم عاشق شنیدن نتیجه هاهستید،دوستی توعقل کل پرسیده بودچرانتایج شماازاستادبیشترحسیه وکاش امروزاینجاباشه واین کامنتارو بخونه که حس چیه تمام بنیادفکرما باشما وسریالهاتون عوض شده

    منم مثل خیلیای دیگه فکرمیکردم امریکا منبع فساده،منبع جنگ وخونریزی،تجاوزبه زنان درخیابان،قتل،خشونت،وبیبندوباری و…

    استاد هیچ چیز وهیچ کس بجزشما وسریالهای زندگی دربهشت وسفربه دورامریکا نمیتونست منو از باورهای سفتوسختم برگردونه،

    نه تنها امریکا بلکه اسم خارجیا میومدمن حسم بدمیشد

    وقتی توسفربه دورامریکا میدیدم چقدراینا خنده به لب دارن،چطوری برای تفریح وشادیشون وقت میذارن اون نظم ومسیولیت پذیری مردم،تمیزی شهر،زیبایی شهر اصن طبیعت امریکا که منودیوانه کرد

    آزادیه افکار،دین،وفرهنگ مردم واحترامی که برای تفاوتهای هم قایل هستن تحسین برانگیزه،،ترکیبی از سیاه سفید،مسیحی،مسلمان،زرتشتی،و…

    والابعضی کشوراهمه یه دین دارن بازم باهم نمیسازن ایناکه دیگه عشقن بخدا

    استاد بزاربگم چه کردید شما ومریم عشق،مریم نفس،

    من یادگرفتم هرجامیرم سرموبالابگیرم وبرم باغریبه ها ارتباط بگیرم

    فراوانیه کشورامریکاروتحسین میکنم بخدا،هروقت میرید فروشگاه من میبینم از شیرمرغ تاجون ادمیزاد توشون هست وهمیشه فقط خودموتصورمیکنم که دارم مثل مریم جون آزادانه خرید میکنم وخوب خداروشکر آزادیه مالیم بهترشده

    اینکه دیدم وقتی مهمان میادچقداین مردم شریفن چقد باشعورن که خودشون همه کاراروانجام میدن ومن باخودم گفتم از این به بعدمهمانی رفتم بیشتر به طرفم کمک میدم ومهمان که میاد دیگه سخت نمیگیرم که حتما سه جورسالادو دوجورغذاوو..نه ساده ساده اجازه میدم به خودم تا منم ازمهمونی لذت ببرم

    حتی ازمریم جون وقتی داشت خونشو تمیزمیکرد یادگرفتم چطوری از شرسوسکاخلاص بشم ،چیزی همیشه منو از خونمون میترسوند حالا راحته راحت شدم🤗

    ازمهمانهاتون یادگرفتم از کودکی بارفتارخودم مسیولیت پذیری ومشارکت تو کارهارو به بچه ی آیندم یادبدم

    تواین سریا لا یادگرفتم این مردم لایقن ،لایق چنین شکوه وثروتی پس توش هستن واستادهم که مدارخودشو بافرکانس هاش عوض کرده رفته بین اون پفقط باید مدارموعوض کنم

    یادی هم کنیم از خانم کتی که بدون هیچ شناختی شماروبه خونش دعوت کرد،این نشانه سپاسگذاربودن،خونگرم بودن ومهمان نوازبودنشون بود

    من کلااستیت پارک ندیده بودم واز دیدن اون حجم آروی دیوانه شدم چقدراین مردم ثروتنمدن ودولت این مردم چقدر کاربلده که چنین فضایی ایجاد کرده

    استادمن بینهایت عجول بودم وفقط میگفتم چرا اینهمه تمرین میکنم سریع پولدارنمیشم ووقتی شما به تکامل مرغها وجوجه هاتون اشاره کردید من تازه داستانو گرفتم چون از اول سریال زندگی دربهشتو دیدم

    استادباقلبم باخدای درونم عاشقتونم وسپاسگذارم،اگه بدونید چه غوغایی تو زندگیم بپاکردید،اگه بدونید چقدحالم خوبه ،چقدروابطم عشقی شده،چقدتفریحم زیادشده،چقددرهای ثروت هرروز بیشتر بروم بازمیشه وچه سلامتی بیشتری دارم ♥️ خدایا شکرت

    استاد مرررررررررسی ،،دوستون دارم ♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    هادی گفته:
    مدت عضویت: 2026 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت دوستان و استاد عزیزم

    هر وقت که کامنت گذاشتم فقط یا بخاطر لایک بوده یا جلب توجه !!

    یه بار هم شده میخوام برای دلم بنویسم .

    اول بگم که من قسمت های کمی ( حدودا ۱۳۰ ) از سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکارو دیدم ولی باز هم دیدگاه هام تا حدودی تغییر کرده

    دیدگاه ها قبلا نسبت به امریکا :

    تجاوز به دختران زیاد

    مست کردن و فقط به فکر مهمونی

    راحتی بیش از حد و بخور بخواب

    سیاه پوستا خییییلی وحشی و خطر ناکن

    اونجا خلاف زیاده

    نژاد پرستی زیااااااااااد

    زورگویی و دعوا و تخریب بقیه

    خلاصه یه کشوری که مردمش همش پی عشق و حالن و هیچ کس رو ادم حساب نمیکنن و به خاطر این ازادی زیاد دزدی و خلاف و تجاوز و ……. زیاده.

    دیگاه های الانم نسبت به امریکا:

    تجاوز همجا هست و تو همه ی کشور ها یک جوره

    توی امریکا هم درصدی از ادم ها که خیلی هم کمن این کار ها رو میکنن

    امنیت در امریکا بیداد میکنه

    پلیس امریکا بسیار قدرت منده و با این اسوده خاطری که استاد سر سفارش های امازون که یک هفته دم خونه میمونه یا اینکه در خونه ها بدون هیچ حصاری در خیابان بازه

    دیگه مطمئن شدم که امریکا بسیار امنیتش خوبه

    سیاه پوستا هم قوانین خودشون رو دارن و خیلی جدی هستن ولی نه همشون !

    خیلی هاشون هم مثل ادم های عادی دارن کار میکنن

    خوبه که یه عده ادم مهمونی بگیرن و حال کنن البته من از مشروب و الکل بدم میاد ولی اون ها عادت دارن و براشون راحته و بدون عذاب وجدان استفاده میکنن

    حس میکنم بیشتر حسودیم میشد به این مهمونی ها تا این که بخوام ایرادی بگیرم

    دلیلش هم اینه که من همش تنهام به همین خاطر حس بدی به این موضوع داشتم.

    دلیل این باور های غلط:

    رسانه /خانواده/دوستان/تمام جامعه و …….

    حسم بهتر شد نسبت به این کامنت

    ممنون بابت این اگاهی ها که همه جوره به ما انتقال میدین

    به امید دیدار شما و خانم شایسته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    اشرف مخلوقات خدا گفته:
    مدت عضویت: 1604 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عزیزم و همه کسایی که این کامنت رو میخونن

    من نظر خودم رو بخوام بگم واقعیت اینه که من هیچوقت فکر نمیکردم یک روزی دوست داشته باشم تو کشور امریکا زندگی کنم

    من کسی بودم که میرفتم برای خرید لباس یا کفش ؛ از یه تیشرتی که تن مایکن بود خوشم میومد از فروشنده میخواستم اون رو برای من بیاره وقتی میخواستم تیشرت رو خرید کنم میدیدم که یه گوشه ای از تیشرت پرچم امریکا دوخته شده یا موقع خرید شلوار یا کتونی این اتفاق وقتی میوفتاد با وجود اینکه خیلی از اون لباس خوشم اومده بود ولی محال بود اون لباس رو بخرم

    من حاضر بودم یه لباس با کیفیت پایین تر و دوخت بدتر رو بخرم و استفاده کنم ولی یه لباس خیلی خوشگل و خوشفرم رو فقط بخاطر اینکه پرچم امریکا روی لباس کار شده بود نخرم

    اصلا وقتی به لباس دست میزدم یه حالتی بهم دست میداد که باید میرفتم دستم رو با اب و صابون میشستم

    من خودم اگاهانه نمیدونستم دلیل این اتفاق چیه ؛ درسته اخبار منفی در مورد امریکا خیلی تو اخبار پخش میشد ولی خودم به شخصه حداقل دو ساله که اخبار گوش نمیدادم ولی با این وجود این حس تو وجود من بود . تا اینکه چند وقت پیش وقتی شما داشتین لباس هایی که از آر وی خالی کرده بودین رو نشون میدادین من میدیدم که اکثر لباس ها پرچم امریکا دارن و ناخوداگاه یه حس بدی به من دست میداد

    یه لحظه ویدئو رو استپ کردم و با خودم فکر کردم که دلیل این احساس بد نسبت به لباس های امریکایی چیه

    ناخوداگاه یاد بچگیم افتادم که یه بنده خدایی بود روی چرخ لباس و کفش میفروخت . هر موقع میومد تو محله ما مادر من از این اقا برای من لباس میخرید . بعضی از مواقع یه سری لباس ها بودن که پرچم امریکا داشتن هر وقت من به اینا دست میزدم مامانم سریع دستم رو میکشید میگفت به این لباس ها دست نزن ؛ اونا کافرن و لباس هاشون رو از پشم خوک درست میکنن همه لباس هاشون نجسه . حتی ممکن بود اون لباس به احتمال خیلی قوی داخل ایران تولید شده باشه فقط پرچم امریکا روش نصب شده بود بخاطر همین پرچم وقتی برمیگشتیم خونه کلی دست منو با اب و صابون میشست و غسل میداد !

    حتی یادمه یه سری برای تولد من هدیه اورده بودن یه کتونی فوق العاده خوشگل که بی نظیر بود ؛ هیچوقت همچین کتونی تو زندگیم نداشتم ولی مارک داخل کتونی متعلق به امریکا بود مامانم نذاشت این کتونی رو بپوشم گفت ممکنه این کتونی از پشم و پوست حیوانات حرام گوشت تهیه شده باشه اگر بپوشی نجس میشی . کتونی رو گذاشت بیرون کلی هم فوش داد به امریکا که نه حلال میفهمن چیه نه حروم میفهمن چیه این کتونیا رو فرستادن تو ایران تا ما هم مثل خودشون به نجاست الوده بشیم و از اینجور حرفا

    این احساس بد نسبت به مردم امریکا و کشور امریکا تو وجود من از بچگی بوجود اومده بود که دلیلش خانواده و مدرسه و اخبار منفی بود که همیشه از بچگی تو تلویزیون میدیدیم یا تو مدرسه همیشه سر صف بهمون میگفتن جوری بگین مرگ بر امریکا که صداتون تا امریکا برسه . یا اینکه میگفتن جوری داد بزنین که ستون های مدرسه بلرزه ! و همیشه ما رو تشویق میکردن برای دشمنی با امریکا

    از وقتی سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا رو شروع کردم به دیدن به طور کل چیزی متفاوت تر از باورهای قبلیم رو میدیدم . اوایل ذهنم مقاومت میکرد که این فقط یه گوشه کوچیکی از امریکاست قطعا داخل شهر های بزرگ امریکا هر کسی یه اسلحه داره و همدیگه رو میکشن

    اصلا برام قابل باور نبود همیشه تو هر فیلمی که منتشر میکردین تمیزترین اب و هوا وجود داشت در حالی که من فکر میکردم امریکا الوده ترین هوای دنیا رو داره . چندین بار هم تو تلویزیون وقتی در مورد کثیفی هوای تهران صحبت میشد میگفتن که امریکا کثیفی هواش از تهران هم بدتره

    ولی من هیچوقت هوای الوده ندیدم . هیچوقت مردم خشن ندیدم . هیچوقت ندیدم با پوشیدن لباس امریکایی انسان از خدا دور بشه ! هیچوقت نژاد پرستی ندیدم

    چیزی که خیلی بین مردم به چشم میومد این بود که همه با خودشون در صلح هستن . دنبال بهونه هستن برای شادی . وقتی دوربین میبینن خوشحالی و شادی خودشون رو نشون میدن .

    این چیزهایی که هر روز داریم از امریکا میبینیم باعث شده الان من ارزوی زندگی در امریکا رو داشته باشم

    و شاید مهمترین دلیلی که باعث تغییر باورهام به امریکا شده این تکرار تمرکز بر نکات مثبته که توسط شما از امریکا داره نشون داده میشه

    و این تکرار و تکرار و تکرار باعث ایجاد باورهای جدید در ذهن انسان میشه که بسیار متفاوت تره از باور های مخرب قبلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سعید صیامپور گفته:
    مدت عضویت: 2557 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    واقعا از شما سپاسگزارم که انقدر عاشقانه وقت میگزارید و برای ما فایل و محصول تهیه میکنید تا ما استفاده کنیم و زندگی دلخواه خودمون رو بسازیم

    سپاس گزار خداوند هستم که من را به سایت عباس منش آشنا کرد

    استاد من کلا این کامنت سوممه که تو سایت میزارم اما نمیدونید از وقتی با شما آشنا شدم چه اتفاقهای خوبی برام افتاده اگه چکاب فرکانسی انجام نداده بودم باورم نمیشد این همه نتیجه گرفته باشم

    استاد من قبلا ذهنیت خوبی به آمریکا نداشتم طبق فیلما که دیده بودم فکر میکردم بیابونه و نا امنی و خیلی موارد دیگه کلا علاقه ای به آمریکا نداشتم اما بادیدن سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت و روابط آمریکایی ها با شما مخصوصا دوست خوبتون لری‌ متوجه شدم که چقدر انسانهای باعشق و مهربونی هستند بدون هیچ دلیلی عشق میورزند وچقدر انسانهای وضیفه شناس و کار درست هستند من چیزی به اسم نا امنی و نژاد پرستی توی فایل های شما ندیدم فقط سرسبزی ، آب ، قشنگی و زیبایی دیدم و عاشق آمریکا شدم

    این تجربه من بود از فایل های شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    امیرعلی دهقان گفته:
    مدت عضویت: 2687 روز

    سلام من معمولا کامنت نمیزارم و یکی از این دلایلی که کامنت نمیزارم این بود که اقا من به خودم میگفتم کامنتشو من میزارم بعد سایت استاد الکساش بهبود پیدا میکنه رتبه سایت میاد پایین تر و هیچ نفعی برای ما نداره که من وقتمو بزارم واسه کامنت گذاشتن رفته رفته که دوباره شروع کردم به اینکه روی باورهام کار کنم به این نتیجه رسیدم که اولا اگه من اینجوری فکر کنم یعنی دارم تو ذهنم یه ویروس بدی رو میسازم با این عنوان که ادم ها فقط به فکر خودشون هستند همیشه در جهت منافع خودشون از دیگران استفاده میکنند

    بعد منکه نشستم با خودم فکر کردم گفتم اقا این چه فکریه اخه؟همین کامنت ها تونستن بهت کمک کنند یا نه؟ وخلاصه به صورت منطقی تمرکزم گذاشتم روی نتایجی که بوجود اومده و این دیدگاه غلط تغییر دادم

    خیلی خوشحالم که بعداز یه دوره تکاملی میتونم متوجه بشم کجاها ذهنم داره به سمت چیزهای اشتباه میره و با صحبت کردن درمورد خودم و منطقی کردن و مثال زدن اون حل میکنم

    ———————————————————————–

    در مورد امریکا باید بگم

    1)قبل تماشای فایل های سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت

    از نظر اب و هوایی این کشور یه کشور خشک و بی اب و علف میدیدم مخصوصا منی که تو یزد زندگی میکنم دیگه خیلی برام قابل لمس هست چون اینجا کلا بی اب و علفه خخخخ

    از نظر تفنگ و ادم کشی و جنایت من از بچگی فیلم های امریکایی که توش همش ادم کشی بود و حتی این اخبار که همش میگفتن اقا اونجا تفنگ ازاده و خیلی راحت میتونید همدیگر بکشید و درنهایت هم پلیس تو رو زندانی میکنه یا با پرداخت جریمه موضوع حل میشه

    یادمه از یکی از سخنران های مطرحی سیاسی کشور اینقدر در مورد امار تجاوز و بچه های حرومزاده در مورد این کشور صحبت کرد که دیگ حالم بهم زد

    حتی من بعداز اینکه با این کلاس هاو فایل ها اشنا شدم و یه ارزوی جدیدی در من شکل گرفت که منم میخوام مهاجرت کنم اولین جایی که به ذهنم رسید کشورهای اروپایی بود و هرکی میگفت امریکا میگفتم نه امنیت جانی داره نه امنیت جسمی میدونی هرساله چندین هزار دانشجو اعتراض میکنند که بهشون تجاوز میشه

    یا اینکه در مورد پلیس هاشون که بهمون نشون میدادن به طور وحشیانه با ادمها برخورد میکنند و یا تیکه ای معروف که معمولا تو فیلم های امریکایی هست یا شایدم تو ذهن من مونده اینکه که یه دختری کنار خیابون های امریکا داره میره پسرهای امریکایی میخوان بهشون اذیت کنند و و و و

    سریال زندگی در بهشت که دیدم اصن باورتون نمیشه کلا هنگ بودم که اقا این چه طبیعت رویایی داره تو دل طبیعت یه رودخونه از وسطش رد بشه نمیدونم کدوم قسمت از سریال سفربه دور امریکا بود که من عاشقش شدم ولی یادمه اون قسمت که اسب سواری میکردید این طبیعت من فقط تو فیلم های اروپایی دیدم

    چون معمولا فیلم های اروپایی که در مورد تاریخشون ساخته میشد همیشه همیشه این طبیعت این کشور نشون میداد

    یکی از فیلم های امریکایی مزخرفی که جدیدا من دیدم و کاملا باورها و شنیده های دوران کودکی من رو مثل یک ایینه برای من بر انگیخته کرد فیلم پاکسازی بود خیلی مزخرف بود.

    حتی استاد فیلم چیه همین بازی های کامپیوتری جی تی ای نگاه کنید ما بازی میکردیم صحنه های بازی مال فلوریدای امریکاس که مثلا در حالت پیاده میاد کنار خیابون که ادمای کنار خیابون بزنه و بعد اونا هم اسلحه درمیارن و میزنند به هم دیگه و از این حرفا!!

    تو سریال سفر به دور امریکا یا سریال زندگی در بهشت اون دوستایی که اومدن پیشتون که چندروزی در کنار هم تفریح کنید دیدم خیلی راحتید

    حتی اون شخصی که اومد پمپ ابتون درست کنه که بعدش چند شیشه ترشی براتون اورد خیلی جالب بود بندده خدا بیاد پمپ اب خونه شمارو درست کنه بعد یه هدیه هم بعدش براتون بیاره که اون جا من معتقد تر شدم نسبت به این موضوع که اقا فرکانس های ماست که ادم های خوب به سمتمون میاره

    2)بعد استاد اون موقع که بچه بودیم فقط همین یه تلویزیون و خانواده و مدرسه رو داشتیم

    صبح که از خواب بیدار میشیدیم یه خبر داشتیم ساعت 7 صبح فک کنم در مورد جنایت های امریکا و حملات به افغانستان و عراق و داستان های اینجوری تو مدرسه که میومدیم یه مرگ برامریکایی و تو سخنرانی هایی که به دلیل ایام محرم یا هرچیزی همیشه از جنایت های امریکا صحبت میشد

    من همیشه چون نه اینکه سنمم پایین تر بود این فیلم های و حرفهای ادم بزرگها رو که میشنیدم به برو برگشت میپذرفتم و چنان غولی تو ذهنم میساختم که اقا اینا دیگه چی هستن بعد استاد یه نکته دیگ هم دوتا تفکرم همیشه بک گرند ذهن ماها بوده و الانم هست یکیش تفکر تئوری توطئه یکی دیگش تفکر تقسیم که ادما به خوب بد

    تفکر تئوری توطئه که از توطئه هایی که برای اماما کردن برای کشتنشون تا گروهی که جهان اداره میکنه تا الان که میگن همه چی زیر سراخونداست این تفکر اگ دقت بکنید از بچه ی کوچیک تو یه خانواده تا ادم های بزرگ صدر کشور دارن که همش میگن تصیر اونه اون توطئه کرده اون فلانه

    و تقسیم کردن ادما به خوب و بد مطلق که اونم باز از خانواده و رسانه و مدرسه که بچه ها رو مبصر کلاس به خوب و بد تقسیم کرد این دوتا تفکر باعث شد من بگم امریکا اقه،بد، مزخرفه و ادمم دور چیز بد نباید بره

    به جاش کربلا خوبه،مکه خوبه یادمه اون موقع هم به تیکه میگفتن اقازاده ها بچه هاشون تو امریکا و عشق و حال

    ما ادمای خوب بچه هامون یا خودمون تو کربلا و مکه هستیم یعنی یه جورایی امریکا نماد عشق حال و اینا بود کربلا نماد زیبایی ها بود بعد امریکا معمولا لب ساحلش چون متفاوت بود همه لخت بود یا اون حجابی که برای ما تعریف کرده بودن نداشتن به ما میگفتن اقا این میرن لب ساحل اینجوری بعد تحریک میشن و بعد خلاصه کارهای شیطونی میکنند بعد ماهم که بچه بودیم خلاصه یه باغ وحشی رو برای خودمون تصور میکردیم که میرن اونجا و س ک س میکنند همه راحت و ازاد هر کار میخوان میکنند.

    حتی از حرف های خمینی هم پخش میکردن که میگفت اینا از ازادی لب در یا و عشق حالشو میخوان که گناهه و شیطان درقلب امریکایی ها رخنه کرده

    شاید اینا رو که میخونی الان خنده دار باشه اما باورتون نمیشه استاد من هی مینویسم هی فی البدائه یه چیزی میاد به ذهنم میگم بزار بنویسم شاید جالب باشه

    خلاصه ی حرفام بخوام بگم اینه تفکرات من جوری ساخته شده بود که وقتی اسم امریکا میومد در کنارش صفات ظلم،جنایت،فساد، پورن استار،قتل و عام،شیطان، کشور خشک و بی اب علف(به خاطر مکزیکش)،ترسناک(بخاطر فیلم های ترسناکش)،ادم هایی وحشی هم به ذهنمون میومد خب نکته ی مثبت این اینه که نشون میده که اگر خودت اینجوری بمباران اطلاعاتی بکنی میتونی برعکس این تو ذهنت بسازی که یکی از اون این دوتاسریال بود که یه جاهاهیش خیلی عجیبه برام

    اون جاهایی که شما میرید و از مردم فیلم میگیرید اولین تصوری که به ذهنم میاد اینه که یکی الان بلند میشه با استاد درگیر میشه استاد چه دل و جرئتی داره باوا میره فیلم میگیره این ذهنیت همیشه بالاستثنا میومد به ذهنم

    اما خب الان خیلی نسبت به اون موقع بهتر شدم یکیش با این اطلاعات که اینایی که اینقدر بدشو میگن خودشون هم که این همه جنایت کردن و از اون طرف هم توجه به زیبایی هاش.

    در کل من خیلی دیدم نسبت به این کشور و ادما تغییر کرده که اگر بخوام توضیح بدم خیلی بیشتر از ایناست و هی به ذهنم میاد مثلا دیگ از اتفاقاتی که تو پرادایس افتاد و بازم دیدم نسبت به مامورین دولتیش تغییر داد این بود که درخت ها رو که اتیش زدین اونا به جای جنگیدن با شما و چرا اینکار کردین اونا داشتن اتیش خاموش میکردن و برخورد خیلی خوبی باهاتون داشتن،میگم چون خیلی پلیس رو هم تو ذهن ما ترسناک کردن همین یه مدت پیش هم موضوعی کشتن یه سیاه پوست که توسط یه پلیس کشته رسانه ایش کردن اینقدر این موضوع کشش دادن تو رسانه ها این داستان سیاه پوست و سفید پوست هم خیلی تاثیرگذار بود که دیدم نسبت به پلیس های این شهر بد کنه.

    هرکی تا اینجای کامنت واقعا خوند کامنت لایک کنه ببینم ایا واقعا کسی هم هست که تا اینجا بخونه خخخخخ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد

    استاد من این ویدیو رو که دیدم خیلییییییی خیلییی بهم کمک کرد ینی دقیقا اون چیزی که بود که باید میشنیدم …

    وقتی سوال رو پرسیدین و گفتین از پیش فرض های ذهنی اشتباه قبلی و چگونگی تغییرش و اثر فایل هاتون بگم

    کلیییی خاطره تغییر سراغم اومد😅

    استاد من قبلا

    کلا به کشور های غیر اسلامی

    مخصوصا به کشور های به اصطلاح در ایران غربی ( امریکا و کانادا و انگلستان و … )

    دید منفی داشتم

    و فکر میکردم مردم این کشور ها غیر اسلامی ان و خب چیزی بنام انسانیت ندارن

    و سراسر خشونت ان این کشور ها

    علتش خب

    خبر ها و پیروی کور کورانه من از این اخبار بود!!!!

    استاد من خیلی اهل اخبار بودم و میدیدم که مثلا فلان گروهک در فلان کشور خاور میانه امروز بمب گذاری کردن!!! و ریشه این کار ها به امریکا و کشور های اروپایی نسبت داده میشد!!!!

    تحریم های امریکا و مشابه اینها

    بر منفی دیدن امریکا از دید من اضافه تر میکرد

    مردم امریکا یک مردم افسرده و بیحال و بی حس تصور میکردم که تنها چیزی که میخوان

    کشتار و ارتباطات جنسی بی بندباری و … ایناس

    و این دیدگاه من شدید تر میشد

    هر از چند گاهی هم اسنادی پخش میکردن تو ایران که اره

    انقد از مردم امریکا خودکشی کردن

    افسرده شدن انقد مردم امریکا حاصل رابطه نامشروع ان و فلان داستانا!!!

    تا جایی این دیدگاه من پیش میرفت که فکر میکردم از حدود ۸ . ۷ میلیارد انسان فعلی در جهان فقط ۹۹ درصد جهنمی ان به اصطلاح و همه بد ان!!!همه شرورن و …

    و ادم خوبه داستان و این جهان ماییم !ادم خوبه منم !!! بقیه بدن و …

    اما استاد این جرقه در ذهن من زده شد که

    اقا مگه میشه خدا انقد بی رحم باشه!!!

    مگه میشه چنین خدایی چنین جهانی خلق کنه؟!؟!؟!؟!؟!؟

    مگر میشه این میل فطری درونی انسان ها به زیبایی هارو انکار کرد و

    بگیم که همه بد ان!!!

    این فکر بیشتر و بیشتز شد و من

    ششروع به تحقیق کردم

    یا اینکه از نزدیک برم بپرسم یا از طریق نت

    با مردم کشور های مختلف صحبت کنم

    با مردم امریکا ،کانادا ، سوئیس ، جنوب افریقا ، کره ای ها و روس ها ( حتی اسراییلی ها )

    بدون استثنا همه کسایی که باهاشون صحبت کردم همگی

    خواهان آرامش ، دوستی و صلح و زیبایی و کمک به دیگران و … بودند

    همگی خواهان رشد هم دیگه بودن!!!

    این میل به زیبایی ها در درونشون بود

    البته تو این مسیر چیزاییم میدیدم که

    تایید میکرد اره همه کشور ها امریکایی ها شرورن ( به خاطر همون پیش فرض های ذهنی )

    تا اینکه استاد من با شما اشنا شدم

    ویدیو هاتونو دنبال کردم و دیدم که

    مردم امریکا

    چقدر زندگی های ارام و زیبایی دارن! جقد امیدوارن !!!خوشحالن !!!

    چقد مسلمان ان 😅 ( استاد چیز دیگه ای که یاد گرفتم و خوشحالم اینه که از قید و بند فرقه و دین خارج شدم ،

    قران رو میخونم و تحقیق میکنم اما دیگ قضاوت نمیکنم!!! صرفا یک ابزار هدایتی میبینم قران رو

    و کساییم که نخوندن تا خالا میگم که لابد خداوند به شیوه دیگ ای اونارو هدایت میکنه و …

    توانستم اتحادی بین انسان ها و باور های مختلف برقرار کنم ،،، )

    ولی استاد موضوعی که خیلی برام اینجا مهم بود

    اثر این پیش فرض ها در مسیر رشد هست!!!!!!!!!!!

    کسی که میخواد بهتر بشه

    نمیدونه که این پیش فرض های ذهنیش در زمینه های مختلف اونو به مسیر های نادرست میکشن!!!

    خیلی نیازه با دقت عمل کنیم با دقت فکر کنیم

    لحظه لحظه افکارمون رو

    ریز بررسی کنیم

    و این‌ناخالصی ها و ناخواسته هارو دور بریزیم ….

    برا مثال

    اگر‌ پیش فرض ما این باشه که خیلیا کلاه بردارن و …

    و بخوایم تجارت کنیم

    خب با مشکلات متعددی رو ب رو خواهیم بود !!!

    شخصا خیلی نیازمند میبینیم خودمو تا بیشتر از قبل

    پیش فرض های ذهنیم رو تحلیل کنم !!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    قاسم گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    ضمن عرض سلام خدمت دوستان عزیز

    چقدر و چقدر مهم هست شناسایی باورهای محدود کننده و ترمز هایی درون ذهن خودمان که مانند چسب های قوی به خواسته های ما چسبیده و مانع حرکت این خواسته ها به سمت ما می شوند ، ترمزهایی که حتی خودمان هم معمولا بی خبریم از وجود آنها و تنها زمانی که خلاف آن را میبینیم پی میبریم که چه تصور و باور اشتباهی در مورد آن موضوع داشته و همین امر سبب شده است تا به آن خواسته نرسیم و ما راهی نداریم جز تفکر و کاوش در درون ذهن خودمون برای شناسایی این باور های مخرب

    در مورد سوال مسابقه و تجربه خودم، بدلیل اینکه من در یک خانواده تحصیل کرده که همه برادرها و خواهرانم دانشجوی دانشگاهای عالی بودند از زمان بچگی مجله ها و بروشور های خارجی تو خونه ما بسیار زیاد بود و یا اینکه من در یک شهر ساحلی خلیج فارس بزرگ شده ام ، جایی که براحتی از همان کودکی به تلویزیون های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بسیار زیاد دسترسی داشتیم و تصاویری متفاوت از تلویزیون ایران از دنیای اطراف رو میدیدیم ، لذا مقاومت خیلی سنگینی نسبت به سایر کشورهای خارجی نداشته ام ولی با اینحال من هم مانند همه هم میهنانم در همین سرزمین با همین فرهنگ و سیستم آموزشی و با همین رسانه های صوتی و تصویری بزرگ شدم و رشد کرده ام و در زیر تعدادی از باور های غلط و اشتباهی که نسبت به دنیای خارج از ایران داشته رو مینویسم . این باور های غلط بشدت باعث شده ما از ثروت دور شویم ( کشور های خارجی همیشه نمونه بارز نظام سرمایه داری و اشرافی گری تبلیغ میشوند )و باعث شده اند از تجربه چیزهای خوب این دنیا گریزان باشیم و بواسطه فایل های زندگی در بهشت و یا سایر مجموعه های تلویزیونی Discovery , National Geography, BBC Documentary پیدا کرده ام را مینویسم.

    1- یکی از بارزترین موارد که خوراک بسیار بسیار خوبی برای صدا و سیما هم هست مسئله امنیت خانواده و فرزندان در سطح جامعه هست. روزی نیست که تلویزیون ایران این خبر را اعلام نکند در فلان جای آمریکا یک نفر اسلحه بدست راه افتاده و 20 الی 30 نفر انسان بیگناه را کشته است . یا وای به روزی که در یک مدرسه یک تیر هوایی شلیک شود ، حداقل تا یک هفته سوژه خبری تلویزیون ایران فراهم است و با جزییات و آب و تاب فروان این موضوع را دنبال میکنند. البته این موضوع متاسفانه گاها در فیلم های هالیوودی هم دیده میشود.

    به نظرم همیشه این موضوع خیلی در من یک ترمز قوی ایجاد میکرد. آخه این چه کشوری است که شما جرات نمیکنی بچه ات را به مدرسه بفرستی یا خودت برای خرید بیرون بروی یا همسرت شب تنها در خیابان قدمی بزند.

    بعدها که مستند های Travel رو زیاد دیدم یا همین سفرنامه آمریکا رو مشاهده کردم ، دیدم که چقدر همه جا امنیت به خوبی برقرار هست. خانم ها براحتی و تنهایی تا نیمه شب بیرون هستند و بچه ها آزادانه همه جا میروند. یعنی اصلا من با مشاهده این سفرنامه ها مشکلی در جامعه ندیدم که نیاز به مداخله پلیس داشته باشد ، همه در صلح و آرامش از ملیت ها و اقدام مختلف در کنار هم زندگی میکنند و هیچ مشکلی هم نیست.

    البته نمیخواهم بگویم هیچ تیر اندازی در امریکا صورت نمیگیرد و اخبار دروغ هستند . ولی به نسبت جمعیت اون کشور و آزادی حمل اسلحه واقعا چه تعداد موارد این شکلی شما مشاهده میکنید. جواب قطعا بسیار بسیار کم هست.

    2- بنیان خانواده و رابطه بین زن و شوهر هم همیشه سوژه بسیار مناسبی برای انتخاب فیلم های پخش شده از تلویزیون ایران بوده است. از آنجا که ما یک کشور مذهبی و مقید به یک سری اصول هستیم ( که اکثرا هم اصلا ریشه دین ندارند و غلط هستند) خیلی به رابطه بین افراد در خانواده اهمیت میدیم. من به یاد ندارم فیلم آمریکایی را مشاهده کرده باشم و در اون رابطه شکست خورده و داغون بین زن و مرد ، فرزندان و پدر و مادر ، خانواده ها و افراد پیر و بزرگسالان ندیده باشم. در این فیلم ها و سریال ها بالاخره به نوعی این خانواده ها دچار مشکل روابط بودند و زنان و مردان براحتی بهم خیانت میکردند.

    بعدا که خودم تحقیق کردم یا مستند های مختلفی دیدم و یا حتی همین زندگی در بهشت را نگاه میکردم ، دیدم که چقدر رابطه بین خانواده ها مستحکم ، عاری از وابستگی و لذت بخش هست. اصلا موضوعی بنام خیانت وجود ندارد. هر وقت دو نفر به این نتیجه برسند که زندگی مشترک رو قطع کنند براحتی و بدون دردسر جدا شده و هر کدام زندگی دیگری شروع میکند. چقدر والدین برای فرزندان خود وقت میگذارند. بچه ها رو به پارک، تماشای مسابقه و هر جای دیگر میبرند. چقدر شادی زیاد هست توی خانواده ها فارغ از اینکه میزان ثروت و دارایی اونها. چقدر لذت می برم از اینکه اینهمه به بچه ها اهمیت میدهند و نظر بچه ها را میپرسند و احساس عزت نفس به اونها میدن ( چیزی که من همیشه آرزوی اون رو داشتم)

    3- مسئله نژاد پرستی موضوع بعدی هست که توسط تلویزیون ها و رسانه های اینجا و شاید جاهای دیگر دنیا هم به شدت تبلیغ میشه. خدا نکنه یه روز یه نفر به یک سیاه پوست توی آمریکا تنه بزنه، قطعا همون روز خبرش توی راس اخبار ایران هست. مرتب توی تلویزییون اخبار و فیلم هایی رو دیده ایم که بومیان را کشت و کشتار کرده و آنها رو به بردگی گرفته اند. مرتب این رو شنیده ایم که یه نفر با نژاد غیر آمریکایی ( چه سیاه پوست، چینی ، آسیایی و لاتین ) وارد آمریکا شده و حقوقش را پایمال کرده اند . مرتب شنیده ایم آمریکاییان و اروپاییان به سختی افراد غریبه رو در درون جمع های خودشون راه داده و اصولا نژادپرست هستند. مرتب به ما گفته اند که به محض اینکه مشخص شود ملیت شما ایرانی هست ، این موضوع مهر بر پیشانی شما بوده و شما ترد شده در آن جامعه هستید و پیشنهاد داده اند که ملیت خود را مخفی نگهداریم.

    بعدا که خودم تحقیق کردم دیدم رییس دفتر باراک اوباما یه دختر ایرانی تبار بود، سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا یه خام هندی تبار بود و چندین نفر ایرانی دیگر در رده های بالای شرکت های آمریکاییی مانند گوگل و ناسا کار می کنند . هزاران مثال دیگر هم هست که جای گفتن ندارد. یا دیدم که چقدر با روی خوش و خنده و حوصله به یک نفر آسیایی که حتی زبان انگلیسی رو روان نمیتونه صحبت کنه کمک میکنند. وقتی برخورد افسر پلیس مهاجرت توی فرودگاه میامی با استاد عباسمنش رو گوش میدادم که خودش بلند میشه میره دنبال فرم پیدا کردن و خود افسر فرم رو پر میکنه ، آدم خنده اش میگیره از قضاوت ها و شنیده های قبلی خودش. چیزی که خود من درک کرده ام و تجربه هم کرده ام این هست که آمرییکاییان تنها چیزی که اصلا توی ذهن اونها وجود نداره همین مسئله نژاد پرستی و قوم بندی انسانها هست.

    آخه مگه میشه یه ملتی نژاد پرست باشند ، بعد مردم از تمام ملیت ها و اقوام جهان بخواهند به آن کشور بروند و در صلح و صفا کنار هم زندگی کنند؟؟ و جواب قطعا خیر هست.

    البته متاسفانه این مسئله نژاد پرستی رو ما با سایر کشورها بخصوص و بخصوص با کشور های حوزه خلیج فارس هم داریم. خدا میدونه که چقدر شبانه روز بر علیه کشورهای عربی تبلیغ میشود و همه ما هم براحتی آنها را باور کرده ایم. چقدر توی فوتبال ما مسله ضدیت با اعراب تبلیغ میشود ، نصف بیشتر سخنان گزارشگران فوتبال ما مسئله ضدیت با اعراب هست.

    من خودم با مردم کشور های عربی زندگی و رفت آمد داشته ام و دیده ام که چقدرررر اینها انسانهای شریف و محترمی هستند و چقدر بمن احترام میگذارند.

    4- موضوع خنده دار دیگری که هنوز هم اینجا بین افراد و گروههای مختلف، دهن به دهن و منتقل میشود این هست که توی کشورهای خارجی و آمریکایی اصلا نعمت بسیار بسیار به سختی فراهم میشود.

    مرتب به ما گفته اند آنجا (کشوورهای خارجی) مردم مجبورند در خانه های 10 متری و 20 متری زندگی کنند چون قیمت مسکن سرسام آور است. شنیدهایم مردم مجبورند هندوانه رو قاچ قاچ بخرند چون گران هست. میوه باید دونه دونه بخری ، انار مجبوری نصف بخری ، گیلاس رو اصلا نمیتونی بخری و بخوری چون وحشتناک همه چیز گران هست و چیز های خنده دار دیگری که وقتی خودت میری میبینی میگی خدایا این افرادی که قبلا اون حرفها رو به تو زده اند کجای اروپا یا آمریکا رفته اند که چنین تجربیاتی کسب کرده اند.

    هر کسی کمی تحقیق کنه میفهمه که توی آمریکا کلا مردم همه چیز رو با سایز بزرگ دوست دارند و کارخانه ها هم همه چی رو با سایز بزرگ تر از استاندارد تولید میکنند و می سازند. موتورسیکلت و ماشین های غول و بسیار جادار آمریکایی که دیگه توی دنیا معروف هست. خونه زیر 3 اتاق خواب اصلا به سختی پیدا میشه و همه چیز آنقدر به فراوانی هست که مردم نمیدونن با این نعمت ها چکار کنن و روزانه دها تن مواد غذایی بخاطر عدم مصرف و وفور نعمت منهدم میشه.

    وفور فراوان و بینهایت آب شیرین ، جنگل ها و چوب ( چند بار من توی ذهن خودم وقتی استاد عباسمنش کارتن های unboxing رو آتیش میزد ، از خودم سوال کردم که چرا اینها رو بازیافت نمیکنند و حیف هست. ما توی ایران نه اینکه خودمون توی همه چیز محدودیت داریم فکر میکنیم جاهای دیگه هم همینطور هست. اینقدر جنگل و چوب اونجا هست که نمیدونن چکار کنن با این چوب ها ) ، وسعت بسیار زیاد کشور و زمین کافی برای شهرسازی ، کشاورزی و هزاران مثال دیگه.

    5- موضوع بعدی خیلی درباره آن شنیده ایم ، یا توی فیلم ها دیده ایم راجع به مشغله کاری بیش از حد مردان و زنان هست. مرتب به ما گفته اند بخاطر هزینه های سرسام آور زندگی در این کشورها مرد وزن مجبورند از ساعت 6 صبح تا 8 شب کار کنند و آخرش هم نه تنها درآمد آنها کفاف زندگی شان را نمیکند بلکه زمانی برای زندگی و تفریح و با خانواده بودن باقی نمی ماند. شنیده ایم اونجا فقط کار هست و کار وقتی برای تفریح نیست.

    بعد که سفرنامه آمریکا رو میدیدم یا سفرنامه های مختلف رو میخوندم. به خودم گفتم پس این خارجی ها کی کار میکنن. اینها که همش در حال مسافرت ، تفریح و رقص هستند. دیدم که مردم آنجا دنبال بهانه ای هستند که جشن بگیرند و رقص و پایکوبی کنند. ( یادم می آید یه بار زنگ زدم به دوستی در خارج از کشور و بهم گفت امروز اینجا جشن هست و همه توی خیابون در حال رقص هستند. ازش سوال کردم چه خبره مگه؟ گفت امروز عید پاک هست و روزی هست که حضرت عیسی فوت میکنه و معتقد هستند حضرت عیسی به آسمان میره. کلی خندیدم بهش گفته عجب اگه ایران بود همه ما در حال زنجیر زدن و انواع عذاداری بودیم). کافیه کمی جستجو کنیم ببینیم سرانه مدت زمان مسافرت و تفریح های مختلف در جاهای دیگر چقدر هست و ما در ایران چقدر تفریح میکنیم یا مسافرت میرویم . دیدم توی محیط کار آمریکایی حتی جاهای خیلی رسمی بصورت هفتگی و ماهانه از مدیرعامل تا مستخدم همه با خانواده ها کنار هم جمع میشوند تا جشن بگیرند و شاد باشند.

    6- پرداخت درصد بالایی از درآمد بعنوان مالیات در کشورهای دیگر همیشه دستمایه خوبی افراد سیاسی مملکت ما بوده است. که فلان جا و فلان کشور بالای 40 درصد حقوق مردم رو به اسم مالیات اخذ میشود و ما در ایران مالیات کمی از مردم میگیریم.

    یکی نیست بگه آخه برادر من شما که میزان بالای درصد اخذ مالیات رو میگویی ، چرا دسترسی مردم کشورهای اروپایی و آمریکایی به خدمات پزشکی و بهداشتی درمانی رایگان اون هم با چه کیفیتی ، تحصیل رایگان ، حمل و نقل بسیار با کیفیت و ارزان و هزاران خدمات اجتماعی و شهری دیگه که با همین مالیات ها ساخته شده اند را چرا نمیگویی. به نظر من که مسئله مالیات کاملا پذیرفته شده از سوی مردم آمریکا هست و هیچ جا نه شنیده ام و نه دیده ام که بخاطر این موضوع اعتراضی داشته باشند.

    ثانیا متوسط درآمد مردم هم به اندازه هست که ضمن پرداخت مالیات خانه ها و ماشین ها آنچنانی دارند و با آن کیفیت در حال زندگی هستند.

    7- موضوع بعدی هر چند من خودم یک فرد مذهبی ( طبق تعریفی که در ایران هست ) نیستم مسئله دینداری و خداپرستی در جوامع غربی هست که اینهم به شدت توسط صدا و سیما تبلیغ می شود. مرتب به ما گفته اند در این کشورها اصلا کسی به خدا اعتقادی نداره و اکثرا مردم یا شیطان پرست هستند یا اصلا چیزی بنام خدا را قبول ندارند. مرتب به ما گفته اند جهنم خدا آماده تک تک خارجیان هست وتنها ما همگی به بهشت میریم .

    بعد که زندگی مردم و آرامش اونها رو دیدم و دیدم چقدر با درون خود در صلح هستند و آرامش دارند ، چقدر نعمت های فراوانی در اطراف آها هست فهمیدم یکتاپرست واقعی آنها هستند و نه ما. ما که در کشور خودمان برای کارهای بی ارزش چه کارهایی که نمیکنیم. چقدر غیبت ، دروغ ، تهمت میزنم . به دست و پای مسئولین می افتیم تا وامی به ما دهند و غیره.

    8- در مورد طبیعت و سرسبزی آمریکا راستش من از قبل میدونستم که کشور آمریکا سرسبز هست و فیلم های مستند زیاد نگاه میکنم ولی واقعا فکر نمیکردم دیگه تا این حد جنگل و درخت داشته باشه. ولی وقتی State Park ها رو دیدم یا حاشیه جاده ها رو نگاه میکردم ، این موضوع من رو هم به تعجب وا داشت که چقدر اونجا جنگل هست. چقدر رودخانه دارند. خیلی برام جالب بود.

    9- در مورد طوفان های دریایی آمریکا هم من معمولا مستند ها رو نگاه میکنم. که نیروی تخریب طبیعت توسط باد برام حیرت انگیز بود. ولی همیشه سازماندهی ، برنامه ریزی و اقدامات سازمانهای امدادی در آمریکا رو هم دنبال میکنم و خیلی تجهیزات و امکانات این گروهها برایم حیرت انگیز هست.

    ضمن پوزش بابت طولانی شدن مطالبم ، بد نیست در آخر بگم که آنچه ما در زندگی تجربه میکنیم بازخورد افکار و باورها و نگرش ما از دنیای پیرامون هست. تجربه دیگران در یک موضوع را بعنوان واقعیت قبول نکنیم و نگذاریم حرف ها و تجربه دیگران ذهنیت ما در موضوعی رو تشکیل بده. خودمون بریم ببینیم ، بریم تحقیق کنیم و خودمون بدون پیش فرض های ذهنی چیز های جدید تجربه کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3202 روز

    سلام و درود خدمت شما استاد عزیزم که هر بار با کلام آگاهی بخشتون دست خدا میشید برای هدایت من و دوستانم

    بخش عملی گوش سپردن به فایلهای شما برای من کامنت نوشتنه و من زمانی که متعهدانه کامنت مینوشتم بسیار زیاد به خداوند خودمو نزدیک احساس میکردم و میدیدمش در هر لحظه ام و چیزی بالاتر از همین حس حضورش در زندگیم نیست که بخوام

    آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد

    وان کس که تو را بیند ای ماه چه غم دارد

    استاد عزیزم برای من یه آگاهی عظیم بود کلمات شما در این فایل استاد من پیشینه ی ذهنی خیلی بدی نسبت به آمریکا نداشتم یعنی هیچ اطلاعات خاصی نداشتم و همه ی اونچه میدونم از فایلهای بینظیر شماست در واقع با فایلهای شما آمریکارو شناختم و چه زیبا شناختم درست همونطور که با بودن کنار شما خداوند رو شناختم و دیدمش کنارم و با نزدیک شدن به فرکانس شما به خداوند نزدیک شدم .. استاد جان این ویروسهای ذهنی در ذهن من هم کار گذاشته شده بود و اون بدبینی نسبت به آدمهای اطرافم بود از وقتی یادمه همیشه این بدبینی و بدگویی از دیگران و از فامیل از نزدیکترین آدمها بوده در اطراف من و من با اینکه همیشه فکر میکردم نه من نگاه زیبابینی نسبت به آدمهای اطرافم دارم حالا میفهمم چقدر این ذهنیات مسمومی که به خورد من داده شده طی سالها و من خودم هم بدون فکر تکرارشون کردم تجربه ی من بجای روابط عاشقانه با اطرافیانم رو تبدیل کرده به روابطی همراه با انتقاد و گاهی خشم و کینه حتی و این چقدر منو از خدای خودم که عشق و نوره دور کرده و تا چه اندازه شادی رو از من ربوده.

    حال جهان وقتی که غمگین است

    تنها دوای درد آن عشق است

    باید همه عاشق شویم عاشق

    که بهترین دین جهان عشق است.

    استاد عزیزم این فایلتون به من درس عشق داد.. استاد من عشق به افراد خانواده ام رو فراموش کرده بودم از بس بخاطر نرسیدنهام و عدم موفقیتم اونهارو مقصر کردم در حالیکه این خود من بودم که خوب زندگی نکردم ..حرکت نکردم..عملگرا نبودم..خدایا کمکم کن که خودم مسئولیت تمام و کمال ساختن زندگیمو بعهده بگیرم و نه اینکه از روی ضعف و نشناختن نیروهام و تواناییهام بیام پدر عزیز و مهربونم و مادر دلسوز و خیرخواهم و خواهر همراه و مونسم رو مقصر و بد و سد راه جلوه بدم پیش خودم و از زیر بار پذیرفتن مسئولیت اینجوری شونه خالی کنم که آخر این راه افسردگی و یاس و ناتوانیه ولی راه عشق سراسر زیبایی و آرامش و قدرتمندیه . میخوام همینجا به خودم قول بدم دیگه هرگز توی ذهنم و کلامم از هیچ آدمی گله و شکایت نکنم و خودم مسئولیت شادی و احساس خوبم و همینطور موفقیتم رو صد در صد با قدرت بپذیرم و همینطور غیبت و بدگویی که به قول خانم شایسته مرگبارترین شیوه برای استفاده از قدرت کلام بر علیه خودمونه رو از زندگیم حذف کنم به یاری الله.

    دوستان عزیز و بهشتی ام ، استاد عزیزم مریم نازنینم عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: