سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 38

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدحسین عبدالهی گفته:
    مدت عضویت: 3507 روز

    سلام

    قسمت قبل، من رو هم تحت تأثیر قرار داد.

    ولی این فایل شما و صحبت های شما تلنگری شد تو ذهنم برای بحث خانواده های به هم ریخته و تعریف های دروغ و زندگی های پر خیانت امریکایی ها (ضربدری و زیگزاگ و اپن فور آل و …) که آره ، از هر دو تا یکی زندگی نداره که !

    زن این با ملته ، ملت هم با زن اون از طرفی شوهره هم خوشی زده زیر دلش و هم جنس بازی رو میخواد تجربه کنه این اواخر ببینه این مسیر چه طوریه !

    عاخی بدبخت بچه هاشون امریکایی ها که خونواده ندارن ! پاشیدن از هم !

    از ۱۵ سالگی به بعد باید بیرون برن زندگی بسازن برا خودشون.

    الانم که دارم اینو می نویسم یاده یک ویروس دیگه افتادم اینطوریاست :

    تا مامان بابا اذیت میکنن بچه زنگ میزنه پلیس میان مامان یا بابا رو میبرن پدرشون رو در میارن ، خلاصه مامان بابا نمی تونن تربیت کنن نمی تونن اخم کنن ! مامان بابا هم روی همین حساب ۱۵ سالگی نشده به بچه میگن با بای ! خداحافظی !

    بسیار تمیز باید کرد / تا پخته شود مغزی

    باز یک ویروس دیگه !

    میگم مثل کلپوره که از معده غذای نامناسب رو میریزه بیرون باعاث اینا رو از مغز ریخت بیرون خداییش.

    ویرویس کوید۲۰ اینه باور کنین :

    این امریکایی ها یکی شون که میمیره یک دقیقه براش ناراحتن سکوت میکنن و دگر هیچ !

    مرد که اصلا انگار نبوده !!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    جواد آقابابایی گفته:
    مدت عضویت: 2874 روز

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی

    سپاسگذارم بابت تمام این فایل های بی نظیر

    هم سفر به دور آمریکا و هم زندگی در بهشت

    و یه تشکر ویژه از خانم شایسته خوش قلب بابت تمام تلاش هاشون برا ضبط این لحظات ناب

    این مسابقه یه حسن خوبی که برام داشت این بود که برگشتم به قبل و به یاد آوردم که چه ذهنیت بدی نسبت به نه تنها آمریکا بلکه تمام انسان های خارج از ایران داشتم

    باورم نمیشه که این سریال ها اینچنین روی باورهام تاثیرگذار بوده باشه

    من بدلیل شرایط شغلی پدرم که یک نظامی شاغل در سپاه بود خیلی خیلی باورهای نامناسب نسبت به کشور آمریکا و مردمانش داشتم

    بیشتر این باورها بدلیل این بود که پدرم خیلی خیلی خبر گوش میکرد و روزنامه هایی هم که میخوند از روزنامه هایی بود که سپاه ازش حمایت میکرد

    یا تو جمع بسیجی ها مسجدمون که جمع می شدیم تنها دشمن ما آمریکا بود

    و یا اینکه تو هیئت که میرفتم یکی از اون باورهای مخرب درباره جوامع غربی مخصوصا آمریکا ، نبود کانون گرم خونواده بود . همیشه این مطلب بهمون گفته میشد که ما ایرانی ها آدم های غیرتی هستیم و به خونوادمون اهمیت میدیم و تو اون کشورها فقط خیانت هست و اکثر فرزندان از روابط نامشروع بدنیا میان چون از بس مال حرام خوردن

    اصلا تو این کشورها فرزندان پدر و مادرشون رو نمیشناسن و ما باید بابت این کانون گرم خانواده و حلال زاده بودنمون شاکر خداوند باشیم

    یا دیدن فیلم هایی ساخته شده از جنگ تحمیلی یا حمله ی ناموفق صحرای طبس

    من یکی از اون کسایی بودم که تو صف اول تمام تظاهرات ۲۲بهمن یا تظاهرات ضد آمریکایی حضور داشتم

    دیدن خبرهای ضد و نقیض از آمریکا ، از کشتن دسته جمعی تو مدارس آمریکا توسط افراد مسلح تا نژادپرستی پلیس آمریکا نسبت به افراد سیاه پوست ، یا آزادی مشروبات الکلی تو آمریکا و از همه مهم تر کشوری که عامل اصلی تمام بدبختی های کشور ما هستش

    از تحریم های ناجوانمردانه تا دشنمی های علنی نسبت به مردم ایران

    همه ی اینارو جمع میکردم سر اون آتیش زدن پرچم آمریکا و اسراییل خالی میکردم😂😂😂

    آره یکی دیگه از باور های ضد امریکاییم هم بابت حمایت آمریکا از اسراییل بود

    مخصوصا زمان هایی که نزدیک به روز قدس بود

    همیشه این صحنه تو ذهنم ماندگار بود که تلویزیون دست دادن رییس جمهورهای آمریکا و اسراییل رو نشون میداد و بلافاصله گریه یه دختر بچه فلسطینی رو نمایش میداد

    یا ترانه های ضد آمریکایی که از تلویزیون پخش می شد

    یا صحنه انهدام هواپیمای مسافرتی توسط ناو جنگی آمریکا

    و

    همه ی اینها که باورهای نامناسبی نسبت به این کشور برام ایجاد کرده بود

    همونطور که گفتم باورهای نامناسب نسبت به تمام کشورهای دیگه

    یه حس نفرت بابت اینکه تمام ملت ها وایستاده اند تا ملت مارو زمین بزنن

    فراموش نمیکنم تا مدت ها چشم دیدن عرب ها مخصوصا عربسنانی هارو نداشتم

    خلاصه همه بد بودن ما خوب🙄🙄

    تا اینکه با استاد عباس منش و آموزهاش آشنا شدم

    کم کم با فایل های ریگان ذهنیتم نسبت به بیرون از ایران داشت تغییر میکرد

    مخصوصا اون فایلی که با رییس بانکی که اسراییلی بود ، گوش کردم

    واقعا جا خوردم😶😶

    استاد باور نمیکنی یه جاهایی شمارو هم دست نشانده آمریکایی ها میدونستم که شاید میخوای با نشون دادن یه سری راحتی در زندگیت ذهن مارو نسبت به آمریکا عوض کنی(استاد جان بابت این افکار ببخش منو🙏🙏🙏)

    ولی خوب حرف های استاد از نظر ذهنی مخالفت می شد ولی از درون قبولش داشتم

    کم کم دیدم نسبت به آدم های دیگر عوض شد

    اولش از این عرب های دوست داشتنی شروع شد

    دیگه فوتبال تیم های ایرانی و عربی رو که میدیدم خبری از اون تنفر نبود

    دیگه داشتم یه حس دوست داشتن هم درونم بوجود میومد

    تا اینکه سریال سفر به دور آمریکا شروع شد

    البته هنوز اون مقاومت های ذهنی برام وجود داشت

    هر چند تو فایل های رایگان قبل از سریال سفر به دور آمریکا هم یه چیزهایی از کشور و مردم آمریکا دیدم

    ولی سریال سفر به دور آمریکا ناخودآگاه دست گذاشت روی باورهای نامناسبم

    با شروع سفر کم کم ، ذره ذره داشت باورهام عوض میشد

    با استاد سوار اتوبوس شدیم و سفر شروع شد

    با دیدن تصاویر از جاده ها میگفتم “خدای من این کشور چقدر سر سبزه”

    وقتی استاد وارد یه استید پارک میشد و اتوبوسش رو پارک میکرد میدیدم تمام آدم های دوراطرافش با خانوادشون هستن همشون شاد و خندون در کنار هم

    مگه نگفته بودن آمریکا کانون خانواده وجود نداره😳😳😳

    چرا استتد جنگل میره پارک میره وریا میره هرجا میره اینا همشون با خونوادشون هستن

    خونواده هایی که مختص به سن خاصی نیستن

    چقدر برام جالب بود میدیدم که پیرزن و پیرمرد شاد و خندان کنار هم داشتن لذت میبردن

    یا چرا دست کسی تفنگ نیست

    مگه آمریکا بزرگترین فروشنده اسلحه در دنیا نیست و مگه حمل اسلحه تو این کشور آزاد نبست؟؟؟

    یا چرا اصلا کسی کاری به کار کدیگران نداره؟؟؟

    استاد شاید باورت نشه برخی مواقع با دیدن این همه شادی و خنده و تفریح تو ذهنم میگفتم مگه میشه آدم همیشه شاد باشه یا اینهمه برنامه های مهیج و شاد داشته باشن

    چرا خبری از اون پلیس های نژادپرست نیست

    استاد یکی از این تعجب هام این بود چرا تو جاده هاش پلیس راهنمایی رانتدگی با دوربین حضور نداره😂😂😂

    چرا اصلا پلیس نیست اونجا؟؟؟

    و یا برخورد فوق العاده پرسنل فروشگاه ها و مراکز خرید و رستوران ها

    خیلی فرق میکرد با اون صحنه های فیلم های کابوی که اگه وارد یه کافی شاپ می شدی باید آخرش با یه دوئل دو نفره با اسلحه بیای بیرون😂😂

    و یا این سرسبزی و طبیعت بکر این کشور

    من تا جایی که یادمه آمریکا منطقه سرسبزش فقط جنگل های آمازون بود که اونم هنوز نتونستن کاملا کشف اش کنن و مابقیش صحرا و برهوته

    ولی ما هرچی تو این سریال دیدیم سرسبزی بود

    استاد باورت نمیشه چندین بار اون قسمت آبشار نیاگارارو دیدم

    چقدر لذت بخش بود

    چقدر فراوانی داشت

    غیر قابل باور بود برام این حجم از فراوانی و نعمت

    و یا اون جانورانی که تو این پارک ها بودن

    اون قسمتی که کلی آهو بهمون نشون دادین

    آهوهایی که آزادانه داشتن تو اون پارک ها زندگی میکردن

    چه درختهای زیبایی

    چه فضاهای پاک و تمیزی

    چه جاده های هموار و صافی

    چقدر خط کشی هاشون پر رنگ و زیباست

    چقدر خوب رانندگی میکنن با آرامش

    چه غداهای خوشمزه ای که تو رستوران هاش سرو میشد

    چقدر فرق میکرد با باورهام که فکر میکردم خارج از ایران نمیتونم هیچ غذایی بخورم چون همشون عجق وجقه

    ولی انصافا غذاهایی هم زیبا و هم اشتهاآوری بودن(البته نباید از غذاهای خوشمزه مریم خانم گذشت عاشق اون غذاهایی بودم که با زرورق میپیچوندن و میذاشتن تو آتیش ، خیلی باحال بود)

    خلاصه اینکه هرچی از مدت مسافرتمون میگذشت رابطمون با مردم و کشور آمریکا بهتر میشد و میتونستم خودم رو تو جمع این مردم تصور کنم

    یکی دیگه از باورهایی نامناسبی که داشتم در مورد زبان بود

    ولی دیدم که هرجا استاد کلمه ای رو نمیتونستن بهشون بفهمونن خودش کمک میکردن تا حرف استاد رو درک کنن

    و یا اون قسمت که استاد بهمراه پسرشون با یه خونواده کلی گفتن و خندیدن

    انگار صد سال همدیگرو میشناسن

    و الان که خیلی دیدم به تمام مردم دنیا بهتر شده خیلی خیلی بهتر ازقبل

    ولی باز خیلی خیلی جای کار داره

    چون هنوز محل زندگیم عوض نشده

    و سادلوحانه است که بگم من باورهای قدرتمندی در مورد فضای بیرون از ایران ساختم

    بقول استاد اگه در مورد باور حرف میزنید به نتایجتون نگاه کنید

    اگه نتایج عوض شده پس باورهای درست داره جایگزین میشه وگرنه همه ی این حرف ها حرف مفته

    و نتایجیم فعلا در دید مثبتم نسبت به تمام انسان ها خلاصه شده

    اینکه دیگه به هیچکس برچسبی نچسبونم و یا اینکه بتونم حداقل خودم رو برای لحظاتی هر چند کم تو فضای بیرون از ایران هم تصور کنم

    و سریال زندگی در بهشت که بیشتر جنبه شخصیتی استاد برام نمایان هستش

    استاد شما باید یه مسابقه بذارید و بگید تو این سریال ها ما چه چیزهایی از شما و خانم شایسته یاد گرفتم

    قشنگ تر از جنبه های مثبت آمریکا ، جنبه های رفتاری شما در زندگی روزمرتون هستش

    خیلی درس ها ازتون گرفتم و خیلی خیلی درسهای دیگه که منتظر تغییر باورهام هستم تا بتونم درکشون کنم

    و سریال زندگی در بهشت که نشون دهنده کانون گرم خونواده هایی که میان تو پرودایس برای تفریح

    و یا این همه آزادی عمل در روابط بدون اینکه بخوان همدیگرو محدود کنن

    و یا خدمات رسانی شرکت ها که برام جای تعجب بسیار داره اینهمه تعهد و مشری مداری

    و امنیت فوق العاده پرودایس

    وشهر تمپا که چقدر زیباست

    خداروشکر که موندن تو پرودایس باعث شد هرازچندگاهی بیاید تو برج تمپا و گشت و گذاریتو این شهر زیبا بزنید

    واقعا این شهر زیباست

    همیشه لذت میبرم وقتی استاد کنار این رودخونه قشنگ پیادروی و یا اسکوتر سواری میکنن

    ما تو شهرمون یه رود داریم و یه فضایی هم کنارش برا پیاده روی درست کردن

    هر وقت میرم اونجا برای پیادروی خودم رو کنار رود تمپا تصور میکنم😄😄😄😁

    خلاصه اینکه استاد جان ازت سپاسگذارم و تز خداوند میخوام که روز به روز نعمت های زندگیت بیشتر و بیشتر بشه و همیشه همینطور دست و دلبازانه این تجربیات زیبای زندگیت رو با دیگران به اشتراک بذاری

    خدارو شکر واقعا داری دنیارو جای بهتری برای زندگی کردن میکنی

    خدا بهت خیر بده

    در پناه خدا باشی❤❤🌹🌹😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مریم رحمانی گفته:
    مدت عضویت: 1733 روز

    سلام استاد عزیز و دوستان خوبم . من برای اولین بار دیدگاه خودم رو مینویسم و تصمیم دارم از این به بعد از خودم ردپا بزارم همونطور که از ردپا و نظر دوستان استفاده میکنم .

    من درباره ی نژاد پرستی یا خشونت در امریکا دارای پیش باورهای اشتباه یا افراطی بودم که همونطور که استاد عزیز گفتن از تاثیر اخبار و حواشی و تبلیغات سوئی که تو کشور خودمون انجام میشد به وجود اومده بود البته کاملا باور نکرده بودم اما به هر حال دچار شک و کمی ترس در این زمینه شده بودم اما در مورد سرسبزی یا کویر و برهوت بودن امریکا دارای دیدگاه نادرستی نبودم علتش هم این بود که از اقوام دور که به امریکا مهاجرت کرده بودن از محل زندگی و مسافرتهاشون برای پدر و مادرشون فیلم فرستاده بودن که از قضا منم اون فیلمها رو دیدم و باعث شد دیدگاهم درباره ی سرسبزی و اینکه اونجا یه مکان زیبا و مطابق با رویاهای من هست خوب شکل بگیره اما از اونجا که در فیلمهای اونها نکات ریز به شکلی که در فیلمهای استاد هست نبود من متوجه وجود یا عدم وجود خشونت ، نژاد گرایی و … نشده بودم و وقتی منبع بهتری برای شکل گیری دیدگاه ها وجود نداشته باشه بالاجبار ادم رو میاره به جاهایی که حتی میدونه مغرضانه دارن ضد تبلیغ میکنن و یه سری نتایج و دیدگاه ها رو از جاهای دم دستی ولی نادرست میگیره . در شخص من ، یکی از مهمترین دلایل شکل گیری دیدگاه های نادرست این بود که منبع دیگه ای دم دستم نبود که بتونم ازش اطلاعات بگیرم و با وجودی که میدونستم اخبار صحیح نیست اما بازم گاهی ناخوداگاه تاثیر میگرفتم . حتی در موارد باورها و دیدگاه های دینی هم همینطوره ، یعنی من بعضی از دیدگاه ها رو برای اولین بار از زبان استاد عباسمنش شنیدم و برام خیلی جالب و تاثیر گذار بود در حالیکه در طول زندگیم هرگز اونها رو با این دیدگاه نشنیده بودم . حتی در مورد تفسیر قران هم دیدگاههای استاد بسیار بسیار برام تازگی داره و بینش جدیدی برام داره که مدتها فکرم رو مشغول میکنه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    شادی گفته:
    مدت عضویت: 1612 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عباسمنش عزیزم و سلام مریم خانم شایسته عزیزم

    من مریمم ۲۲سالمه دوماه عضو سایت هستم و به طور جدی موضوعات رو پیگیری میکنم. اولین نظرمو تو این دوماه عضو بودنم دارم میزارم

    این نظر من بخاطر مسابقه نیستش این یکی از ترس هام بود که من هر وقت به نظر گذاشتن فکر میکردم میترسیدم

    اما من دیگه به خودم تعهد دادم برای موفق شدن و تغییر کردن باید از ترس هام دونه، دونه عبور کنم تا پیشرفت کنم💪💪

    خوشحالم که این جسارت رو پیدا کردم و خدارو صد هزار مرتبه شکر

    در حال حاضر هیچ محصولی تهیه نکردم

    و اول از فایل های رایگان شروع کردم

    اونم اول از سریال زندگی در بهشت و بعد سفر به دور آمریکا.

    استارت کارکردن روی باورهام از این دوسریال زیبا شروع شد.

    قبل از دیدنشون فکر نمیکردم اینجوری بخواد تغییر بده باورهامو

    چون باید راجبه همین موضوع که دیدگاه مون درباره آمریکاست رو بنویسیم، من از بقیه نتایجی که از این دوسریال گرفتم چیزی نمیگم

    ××××××××××××××××××××××××××××××××

    قبل از همه اینا من آمریکای اینجوری رو نمیشناختم.

    یه آمریکایی رو میشناختم که همه دارن همو میکُشن.

    _فکر میکردم اصلا مفهوم خانواده اونجا معنی خاصی نداره

    _صرفا یک اسمه فقط براشون ستون و بنیان خانواده کاملا سُست وبی پایه هستش

    _بیشترشون معتادن به مواد مخدر و الکل روابطشون بهم ریخته است و خیانت زیاده

    _زیاد نمیخندن، شاد نیستن طالب جنگ هستند

    _هیچ اصولی رو رعایت نمیکنند، هرکی به هرکیه

    _کلا پلیس ها زیاد هستن و مردم حرف میزنن میفتن سرشون کتک میزنن

    _بیشترش رو سازمان جاسوسی تشکیل داده(😂🤦‍♀️همیشه اینطور به من گفته شده بود) و از اونجایی که آدمی نبودم برم تحقیق کنم، که ببینم قضیه چیه، چشم بسته می پذیرفتم

    _همش فکر میکردم آدم های بداخلاقی هستند، به هم کمک نمی کنند

    و فقط ماییم که به همه کمک میکنیم جایی اینجوری نیستش

    _امنیت کشور هم که دیگه نگم براتون تو ذهنم اینجوری شکل گرفته بود بچه که بدنیا میاد بهش تفنگ میدن وهر کسی به کسی نگاه کنه و اون یکی بدش بیاد بهم شلیک میکنن

    _ چون من هیچوقت یه مستند درست و حسابی ندیده بودم راجبه آمریکا فکر نمیکردم بی نهایت طبیعت زیبا و بکر داشته باشه، فکر میکردم درصد بیشترش رو بیابون بی آب و علف تشکیل داده و درصد کمی رو جنگل و طبیعت داره، اما وقتی اون همه رودخونه دیدم و اون حجم از زیبایی رو دیدم خیلی تعجب کردم (چون ما تو شمال زندگی می‌کنیم و تو یه منطقه بسیار زیبا هستیم، رو به جنگل فکر میکردم فقط اینجاست که سرسبز و زیباست

    اما وقتی بهشت زیبای شمارو دیدم احساس راحتی میکردم فکر میکردم تو خونه خودمم)

    _اصلا فکر نمیکردم اونجا بخواد کسی مرغ و خروس داشته باشه یا حتی گوسفند و بز یا اصلا بخواد برای خودش باغ سبزی درست کنه این واقعا برام عجیب بود(زمانی یه کم سنم کمتر بود به خودم میگفتم خب اصلا اون ترس ها هیچ آدم کشی و اینا وجود نداشته باشه وگیریم که اونجا گل و بلبل باشه و امنیت داشته باشه، همش این فکر رو میکردم اونجا گوشت گاو و گوسفند نمیخورن 🤦‍♀️و یا همیشه به این فکر میکردم که اونجا پیاز، سیب زمینی، گوجه، بادمجون یا مثلا ادویه جات و زردچوبه اینا نیست یا میگفتم اگه غذاهایی که دوست داشته باشم رو نداشته باشه چی، یعنی من دیگه نون سنگک و بربری و لواش و فانتزی اینا نمیخورم😂 اما بعد از اینکه ۲تا سریال رو دیدم اولش یه دل سیر خندیدم بخاطر طرز تفکرم و بعدش میگفتم دختر تو چه ترس های بیهوده ای داری بعد دیدم آمریکا چه چیزهایی داره که حتی من تو تخیلات خودم فکر نمیکردم وجود داشته باشه)

    _راجبه آزادی هاشون خب فکرهای خیلی بدی میکردم نگم براتون بهتره

    _در مورد نژاد پرستیشون خب تلویزیون چیزای خوبی رو نمیگفت وقتی هم نگاه میکردم می ترسیدم و ناراحت میشدم که چرا اینجوری رفتار میکنند مگه تفاوت رنگ چه چیزی داره جز زیبای آفرینش خدا و اینا چرا اینجوری به جون هم میفتن

    _من فکر نمیکردم اینقدر هر دینی بخواد اونجا آزادانه زندگی کنه و کار کنه و پیشرفت کنه

    و یا نوع رفتار و پوشش خودش رو داشته باشه

    یا کسی بتونه روسری سرش بزاره بیاد بیرون

    اما وقتی شما از ساحل فیلم گرفتید و من این آزادی رو دیدم که هر کسی میتونه هر جوری که دوست داره رفتار کنه، لباس بپوشه واقعا تعجب کردم

    چون من خیلی قبلتر از تلویزیون یه مستندی رو دیده بودم که ۲تا خانم یکی باروسری و اون یکی بدون پوشش و میخواستن وارد یک مرکزی بشن اما نگهبان اجازه نداد اون خانمی که روسری داشت وارد اونجا بشه

    و وقتی من این سریال رو می دیدم قضیه برام روشن تر میشد

    _راجبه کسب و کار فکر میکردم افراد خاصی به ثروت رسیدن و بقیه از طریق فروش مواد و کارهای ناشایست به پول رسیدن

    _آدماهایی هستند که هیچ صداقتی ندارن و همه سرهم کلاه میزارن این بخاطر فیلم هایی بود که دیدم

    *

    اگه بخوام بگم چرا این نوع نگاه رو داشتم خب اول از مدرسه شروع شد، از اون دهه های فجر، جشن ۲۲بهمن که معلم ها و مدیر حرف میزدند و همه مشکلات رو مینداختن گردن آمریکا ما هم که کلی شعر میخوندیم راجبه بد بودن آمریکا، شعارهایی که اصلا خوب نبودن که بچه ها بخوان بگن و یا حتی بزرگترها آخه این چیه که برای کسی مرگ بخوای، هی مرگ بر این، مرگ بر اون

    و متاسفانه به این فکر نمیکردم برای یک لحظه که به هیچ کس غیر خودم دارم صدمه نمیزنم و خودم دارم شادی و سلامتی رو از خودم دور میکنم

    وبعد تلویزیون و فیلم ها بودند

    و اما بعد از دیدن این ۲ سریال ارزشمند همه چیز تغییر کرد، بعضی وقتا به طرز فکرم راجبه آمریکا میخندیدم و بعضی وقت ها از دست خودم عصبانی میشدم که چرا بدون تحقیق این باور های بیمارگونه رو تو ذهنم پرورش دادم

    _من با دیدن سریال زندگی در بهشت و اومدن اون دوستان عزیز به بهشت زیبا فهمیدم مفهوم خانواده چیه

    _فهمیدم یک خانواده چقدر شاد میتونه زندگی کنه

    چقدر میتونه از چیزای خیلی کوچیک نهایت لذت رو ببره

    چقدر عالی با فرزندان رفتار کنه

    از تربیت فرزندانشون هر چیزی بگم کم گفتم از ادبشون، مسئولیت پذیربودنشون من اصلا فکر نمیکردم که این چنین باشن واقعا خیلی خیلی فوق‌العاده بودن، من خیلی درس ها ازشون یاد گرفتم

    فهمیدم برای حتی استفاده کردن سیگار به یک سن قانونی باید برسن

    این نکات واقعا خیلی مهم اند. من حالا فکر میکنم آمریکا یکی از قانونمندترین کشور های دنیاست و هر فرد خودش این نکات رو رعایت میکنه فارغ از اینکه کسی بهش بگه

    بی دلیل نیس این همه پیشرفت و رشد

    _کمک کردن به همدیگه توی طوفان ها و بلاهای طبیعی قبلا فکر میکردم فقط ما خوبیم ما کمک میکنیم به هم

    _راهنمایی کردن هاشون با روی خوش، محبتشون قابل ستایشه واقعا

    _در آرامش بودنشون

    _ اون همه زیبایی و طبیعت بکر، پاکیزگی شهرها و جنگل‌ها

    _رعایت کردن قوانین توسط تک تک مردم،

    _فراوانی نعمت و ثروت

    _از همه نظر با خودشون تو صلح اند هر کسی به فکر رشد و پیشرفت خودشه، کسی کاری به کسی نداره

    _هر فردی به توانایی های خودش باور داره و خودش کارهاش رو انجام میده مردم خیلی توحیدی تری هستند

    _ مردمش آدم هایی هستند که در لحظه زندگی میکنن و نهایت استفاده رو از زندگی میبرند وشاد هستند

    _من خدا رو بیشتر احساس میکنم تو آمریکا

    ( کلا بگم من آمریکا رو با این۲ سریال کشف کردم )

    _الان یکی از هدف هامه که بیام آمریکا مردم دوست داشتنی و نازنینش رو از نزدیک ببینم واون طبیعت بی نهایت زیباشو

    _واقعا این ۲سریال. بسیار برای من آموزنده بود خیلی درس داشت برای من از خدای مهربونم سپاسگذارم که منو هدایت کرد به این سایت زیبا

    _استاد عزیزم و مریم خانم زیبا هرچقدر از دوست داشتن شما بگم کم گفتم شما به من یاد دادید که چطور بخوام از زندگیم لذت ببرم، چیزهایی به من یاد دادید که اندازه یه دنیا برای من ارزش داره، زندگی من خیلی زیبا تر شده، و از هر لحظه زندگیم دارم لذت میبرم، سپاسگزارم اازتون خداروشکر میکنم از داشتن تون وسپاس گزار خدواندم که من رو باشما دوتا گل زیبا آشنا کرد 😘😘❤️❤

    به امید دیدار 💓عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مائده عبدی گفته:
    مدت عضویت: 2139 روز

    سلام و درود ، امیدوارم حال دلتون خوب خوب باشه ، من دقیقا باورام از وقتی خراب شد که تو مدرسه همیشه سر صف میگفتن مرگ بر آمریکا و تا تکرار نمیکردیم با صدای بلند اجازه ی رفتن به کلاس و نمیدادن تازه ۱۳ ابان که میشد به زور ما رو میبردن تظاهرات و ماهم باید شعار مرگ بر آمریکا رو میدادیم این از یک طرف ، از طرف دیگه تو خونه پدرم کل شب و مشغول دیدن اخبار از تلویزیون میشد و کلا هم تو تلویزیون از جنایات جنگی آمریکا و اسرائیل صحبت میکردن ، گرونی ها ،تحریم ، بالا رفتن لوازم برقی ، خراب شدن بازار بورس ، خصوصی سازی شدن ادارات دولتی ، لغو سفرهای خارجی همه و همه مشکلاتی بودن که مسبب اصلیشون آمریکا بود ، بخدا طوری شده بود که اونقد ما تو تلویزیون کاخ سفید می دیدیم و اتفاقات داخل کاخ حتی نمیدونستم تو ایران رییس جمهور برای سخنرانی هاش کجا میره و جلساتشو کجا برگزار میکنه ، از طرفی خواهرم بابت کارش من و هر جمعه میفرستاد نماز جمعه تا خطبه های امام جمعه رو بنویسم جالب اینجاست که شروعش با شعار مرگ بر آمریکا بود و پایان نماز هم کلا شعارهای پی در پی مرگ بر آمریکا ، فیلم های اکشن و وسترن که بماند ، من ته قلبم امریکا رو دوست داشتم اما راستش از کشورش و مردمش میترسیدم ، میگفتم اگه برم اونجا یه روزی و بخوام جایره اسکار بگیرم بهم اجازه ندن شال یا روسریم و سر کنم چی میشه ، اصلا اگه بگن لباس لختی بپوش من باید چیکار کنم ، اون موقع نمیدونستم اسم اینا چیه اما از وقتی با شما استاد عزیز از طریق خواهرم آشنا شدم تازه فهمیدم اینا موانع ذهنی من بودن ، من واقعیتش سفر به دور آمریکا رو مرتب ندیدم اما سریال زندگی در بهشت و قسمت به قسمت دنبال کردم و با هر قسمتش خندیدم و لذت بردم ، بزارین بگم نگاهم به آمریکا چجوری عوض شد ، اول اولش وقتی دوستتون با خانواده ش اومدن خونه ی شما و اون رفاقت و صمیمیتی که بینتون بود و دیدم تعجب کردم ، خیلی ریلکس ، خیلی راحت بعدش وقتی اون دوستاتون که با چندین ماشین اومدن و همه شون انگار خونه خودشون بودن برام جالبتر بود ، جالبتر زمانی شد که گفتین ازشون میخوام کفش و دربیارن و خونه رو مرتب کنن ، تعجب کردم چقد ارامن ، چقدر همه چیز رو راحت می پذیرن و قبول میکنن

    جالبتر برام زمانی بود که رفتین خونه ی اون دوستتون که یک کشاورز نمونه بود و مرده شور بود و کنارش چقدر احساس خوبی داشتین و چقدر راحت بودین ، من اینا رو که می دیدم میگفتم واقعا اینا واقعیه ؟

    جلوتر که رفتم باز برام جالب تر شد اونجا که شما راحت میرفتین پیاده روی تو تمپا اونم ساعت ۲، ۳ شب و جالب اینجا بود که خانم شایسته تو پرادایس میموندن ، استاد اینجا و در شهری که من ساکنم اگه از ساعت ۹ شب بگذره و بخوام برم پیاده روی هم خودم استرس میگیرم و میترسم و هم خانواده ناراحت میشن ، اینجا وقتی خونواده ای میره مهمونی نه تنها هزار تا قفل میزنه به در و پیکر خونه بلکه دزدگیر رو هم فعال میکنه ، اما خانم شایسته وسط جنگل تک و تنها بدون هیچ حصار و دیواری خیلی راحت روزاشو طی میکرد و در امنیت کامل به سر میبرد ، زیباتر اونجایی بود که شما رفتین مسافرت و تعمیرکار اومد تراکتور و با خودش برد و تازه به مرغ و خروساتون غذا داد ، این نهایت امنیتی که دیدم ، یا وقتی از ساحل دریا فیلم میگرفتین و زنایی رو می دیدم که پوشش دارند ، خداییش اونقد که امنیت آمریکا برام جا افتاد راجع به ایران جا نیفتاده برام ، الان طوری شدم که تا حرف از دزدی میشه میگم آمریکا دزد نداره ، حرف از تجاوز و خشونت میشه من از ایران بیشتر مثال دارم تا آمریکا

    شاید این درست نباشه اما من حالا احساس امنیتی بیشتری دارم از فضای آمریکا تا فصای ایران ، خداروشکر تا حالا همیشه در جاهای خوب و مسیرهای ارام و امن خدا بودم و این باورایی که از اینجا دارم از خونواده و اطرافمه و البته کمی هم من چون هنوز اونقد باور منفی دارم نسبت به تنها بودن که فکر میکنم دزدا و متجاوزین حمله میکنن ولی اتفاق خوبی که برام بعد آشنایی با شما و مسیرتون و این سریال افتاد این بود که هیچ وقت اخبار ندیدم ، هیچ وقت نه شعاری دادم و نه به شعاری گوش کردم ، با فالو کردن پیج های مسکن و توریستی و کاری تو آمریکا و دنبال کردنشون سعی کردم هر روز توجهمو بزارم رو زیبایی های این کشور و ازتون یاد گرفتم که تا ندیدم و تجربه نکردم و زندگی قضاوت نکنم ، الانم دارم تلاش میکنم باورامو سمت اینجا درست کنم تا ترسام از اینور کمتر بشه ، مرسی که فرصت دادین حرفامو بزنم

    سپاسگزارم از هر دوی شما 😘😘😘😘❤❤❤🙏🙏🙏🙏🌷🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    الهام حامد گفته:
    مدت عضویت: 2913 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرانقدر و دوستان خوبم

    خب به نظرم باید جنبه های مختلف رو در قسمت های مختلف بررسی کرد.

    میزان امنیت اجتماعی:

    هیچوقت یادم نمیره حدود ۲۰ سال پیش یه مستند توسط مایکل مور مستند ساز امریکایی ساخته شده بود که چون برعلیه امریکا بود تو ایران چندین بار از تلویزیون پخش شد و کلی برنامه در نقد مستندش ساخته شد. مستندی که توی اون از عدم امنیت تو امریکا انتقاد شده بود و اینکه همه تو امریکا هفت تیر کشن و سر کوچکترین چیزی به روی هم اسلحه میکشن و….

    خب این مستند خیلی روی من تاثیر گذاشت و واقعا فکر میکردم که نا امن تر از امریکا وجود نداره. تو خیابون داری راه میری و به یکی بگی بالای چشمت ابروئه سریع مسلسلش رو درمیاره و به رگبار میبندتت.

    الان حتی تصورش هم برام خنده داره. توی همین قسمتهای آخر سریال زندگی در بهشت وقتی میبینم که یه خانم توی اون طبیعت بکر داره تنهایی قایق سواری میکنه بدون اینکه نگران چیزی باشه و اون آرامش و رضایت از چهره اش مشهوده به جز امنیت دیگه به چی میتونم ربطش بدم. اصلا وقتی خود استاد میگه من وقتی بیرون میرم درب خونه رو قفل نمیکنم. یا اینکه وقتی بسته آمازون میرسه و استاد و خانم شایسته مهربان خونه نیستن و مسافرت هستن و اون بسته ها چند روز جلوی درب ورودی میمونه و کسی بهش کاری نداره فقط یعنی امنیت.

    یا یه بار استاد تو پیج اینستاگرام یه فیلمی رو گذاشته بودن از تمپا که استاد نصف شب به خاطر سر و صدای زیاد آهنگ و جشن و پایکوبی جلوی یه رستوران از خونشون تو تمپا اومدن بیرون تا ببینن چه خبره و چیزی که برای من جلب توجه کرد چندتا دختر حدود ۱۲ ساله که تنهایی اون موقع شب اومده بودن توی خیابون و باهم بودن و اسکوتر سواری میکردن بدون اینکه کسی کاری بهشون داشته باشه و مزاحمشون بشه.

    واقعا خدایا شکرت به خاطر اینکه همچین جاهایی هم وجود داره.

    طبیعت کشور آمریکا:

    دیدگاه من در مورد طبیعت کشور آمریکا مثل خیلی از آدمهای دیگه تحت تاثیر تلویزیون و فیلم هایی که می دیدم بود. از نظر من طبیعت آمریکا مثل فیلمهای وسترن بود. یه جای خشک و بی آب و علف پر از بیابان و کوه های صخره ای خشک و بدون درخت و دره های عمیق که دو طرف اون دره هم صخره ها ی بلند هستند. یه چیزی تو مایه های کارتون لوک خوش شانس. و اصلا اصلا از طبیعت کشور آمریکا خوشم نمیومد. چون من به جاهای بی آب و علف علاقه مند نبودم.

    اولین باری که سرسبزی آمریکا رو دیدم وقتی بود که استاد برای چند جلسه اول از دوره جهانبینی توحیدی یه Demo از این دوره رو توی کانال تلگرامشون میذاشتن و اونجا یه مقدار کوچیکی از سرسبزی و طبیعت زیبای این کشور رو دیدم و از زیبایی هاش حیرت زده شدم. همه چی سبز بود. انقدر برام تعجب برانگیز بود که همسرم رو صدا زدم و بهش نشون دادم که ببین آمریکا چقدر سرسبزه. تو سفر به دور امریکا وقتی استاد از national park ها در امریکا فیلم میذاشتن اون زیبایی مسحور کننده طبیعتش واقعا چشمهامو خیره میکرد. جالبه که من قبلا شنیده بودم که درصد زیادی از تولید ذرت جهان در کشور آمریکاست ولی هیچوقت به ذهنم نرسید که خب این به مفهوم اینه که اونجا کشاورزی رونق داره و خب به صورت طبیعی کشاورزی جایی رونق داشته باشه سرسبز هم هست ولی واقعا اون پیش فرض های ذهنیم به واسطه دیده هام از تلویزیون انقدر قوی بود که حتی ذهنم به این طرف نرفت که شاید دیدگاهم غلط باشه و واقعیت چیز دیگه ای هست. من خودم به تجربه درمورد خودم متوجه شدم که به شدت بصری هستم. یعنی مهمترین چیزی که در من باور هامو به وجود میاره یا تقویت میکنه مشاهده و دیدن هست. آنچنان قوی در ذهن ناخودآگاه من تاثیر میذاره که هیچ چیزی انقدر تاثیر نداره. وقتی استاد توی سفر به دور امریکا به ایالت های مختلف و نشنال پارک های مختلف میرفتن و همه جا همونجوری سرسبز بودن واقعا متوجه عمق سرسبزی آمریکا شدم. اینکه توی یه اتوبان داری رانندگی میکنی و دوطرف فقط درخت فقط سرسبزی فقط زیبایی. حتی اون قسمتی که استاد رفتن ایالت یوتا و موتورسواری کردن چقدر نگاهم نسبت به حتی بیایان و جاهای بی آب و علف تغییر کرد و اینکه اینجور جاها هم میتونن زیبا باشن. اتفاقا امشب یه اتفاق جالب افتاد. همسرم داشت از تلویزیون مسابقات دوچرخه سواری کوهستان میدید که تو کشور آمریکا برگزار میشد و من تا محل برگزاری مسابقه و مناظر رو دیدم گفتم اینجا ایالت یوتاست. و خیلی جالب بود که آخر مسابقه فهمیدیم که مسابقات Rampage Redbull هست که هرسال تو ایالت یوتا برگزار میشه. یعنی تا این حد استاد خوب آمریکا رو به ما نشون دادن.

    اقتصاد:

    یادمه درمورد اقتصاد کشور امریکا اینطوری فکر میکردم که یه تعداد کمی از مردم ثروتمند هستند و اکثریت ۹۵ درصدی مردم دارن برای اون حدود ۵ درصد کار میکنند و اونا رو پولدارتر میکنند و بقیه هم یه زندگی کارمندی بخورنمیر دارن که لذت خاصی از زندگیشون نمیبرن. ولی وقتی برنامه سفر به دور امریکا رو دیدم وقتی اینهمه ماشین های مدل بالا تو خیابونها و اتوبانها میدیدم تازه متوجه شدم که اون بنز و کوروت و سانتافه استاد خیلی عادیه توی امریکا و این نشون میده که چقدر سطح رفاه و زندگی مردم بالاست که اینهمه ماشین مدل بالا توی این کشور وجو داره. تو یکی از قسمتهای زندگی در بهشت که استاد رفته بودن کنار اقیانوس آرام تا از یه رنگین کمان فیلمبرداری کنن خیلی جالب بود که اکثر آروی هایی که اونجا بود از همین مدلی بود که استاد خریده بودن. یعنی انقدر سطح درآمد بالاست که خانواده ها میتونن به راحتی این نوع آروی رو با این همه امکانات بخرن. اصلا اینکه مردم همش درحال مسافرت و تفریح هستن نشون دهنده اینه که سطح رفاهی بالاست و دغدغه مایحتاج زندگی وجود نداره. از نظر من اصلا وقتی یه کشور بزرگترین قدرت دنیاست قطعا مهمترین جنبه قدرتش اقتصاد قوی اونه.

    بنیان خانواده و روابط خانوادگی:

    قبلا من فکر میکردم که خانواده مفهومش رو توی امریکا و کلا کشورهای غربی از دست داده. همه از هم طلاق میگیرن و بچه ها هم این وسط زندگیشون تباه میشه. کلا چیزی به اسم خانواده اونطور که توی ایران هست اونجا وجود نداره. اصلا مردم کشورهای غربی بی احساس هستن. مثل ماشین و روبات هستن. این تصور رو هم از خانواده گرفته بودم. یادمه بچه بودیم با پدرم رفته بودیم سینما. یه فیلمی رو دیدیم که یه کارگردان ایرانی ساخته بود ولی یه تعدادی از بازیگراش امریکایی بودن. دقیقا یادمه که توی یک صحنه شدیدا احساسی قرار بود پدربزرگ که بازیگرش یه امریکایی بود نوه ایرانیش رو بغل کنه و انقدر این صحنه رو مصنوعی بازی کرد که کل سینما از خنده منفجر شد. بعد از فیلم پدرم گفتن که انقدر که تو کشورهای خارجی احساس و روابط عاطفی بین اعضای خانواده وجود نداره که حتی نمیتونن این صحنه ها رو بازی کنن و ما هم که این صحنه رو به عینه دیده بودیم با تکون دادن سرمون این حرف رو تایید کردیم.

    اولین باری که استاد توی سریال زندگی در بهشت خانواده دوستشون رو نشون دادن که ۴ تا پسر دارن دیدم که چه ارتباط قشنگ و صمیمی بین اعضای خانواده بود. بچه ها باهم بازی میکردن بدون اینکه به حقوق هم تجاوز کنن. پدر با عشق و لذت با بچه هاش بازی میکرد. خیلی برام جالب بود که انقدر برای بچه هاشون وقت میذارن. اونم تو دنیایی که همه یه جورایی مشغول گوشی و دنیای مجازی خودشون هستن. وقتی پدر خانواده کنار دریا با بچه هاش توپ بازی میکرد فقط تحسینشون کردم. چون واقعا حس کردم که با عشق و علاقه داره اینکار رو میکنه نه از روی بی میلی یا بی رغبتی. جالبیش برام این بود که استاد گفتن که این آقا رئیس یه شرکت هستن که چندهزار کارمند دارن یعنی این کسب و کار بزرگ هم حتی بهانه نشد که برای خانواده و بچه هاش وقت نداشته باشه بلکه با عشق و لذت براشون وقت میذاشت. نکته دوم هم اینکه اصلا از این همه بچه واقعا تعجب کردم. چون الان حداقل تو دور و بریهای خودم همه خانواده ها تک فرزندن. بعد از این قسمتهای سریال زندگی در بهشت با چندتا خانواده آمریکایی دیگه آشنا شدم که اونا هم تعداد بچه هاشون زیاد بودن. واقعا این قضیه برام جالب بود.

    روابط اجتماعی مردم:

    خب وقتی که من فکر میکردم امنیت اجتماعی آمریکا پایین هست این روی روابط اجتماعی هم تاثیر مستقیم داشت. یعنی روابط اجتماعی روی بی اعتمادی بنا گذاشته شده و مردم تا جائیکه بتونن باهم ارتباط برقرار نمیکنن. فقط وقتی مجبور باشن باهم ارتباط میگیرن.

    اولین باری که این دیدگاهم نقض شد وقتی بود که استاد توی یکی از قسمتهای سریال تمرکز بر روی نکات مثبت جلوی اون خونشون که ۸ اتاق خواب داشت ایستاده بودن و داشتن فایل ضبط میکردن که یه دفعه استاد کلامشون رو قطع کردن و گفتن “بذار اینا برن” و بعد صدای چند نفر رو شنیدم که با یک هیجان ناشی از خوشحالی به استاد به خاطر اینکه با تازگی همسایه اونها شده بودن خوشامد گفتن و به استاد آدرس خونشون رو دادن و گفتن ما فلان جا زندگی میکنیم و … یعنی من انقدر هنگ کردم که چندبار فقط اون یه تیکه رو زدم عقب تا دوباره صداها رو بشنوم. دقیقا جمله اون خانم یادمه که به استاد گفتن « welcome to our neighborhood». بعد همون موقع تو ذهنم یه مقایسه انجام دادم که وقتی ما اومدیم خونه جدیدمون اگه همسایه بغلیمون از خونه میومد بیرون تا سوار آسانسور بشه ما صبر میکردیم تا اونا برن بعد ما از خونه میرفتیم بیرون تا چشم تو چشم نشیم. تازه انقدر باورهام در مورد امریکا داغون بود که باز کم نیاوردم و گفتم چون اونجا یه محله پولدار نشین هست همسایه ها انقدر خوش اخلاقن. حالا اینکه چجوری با یک نگاه فهمیده بودم اون محله یه محله پولدار نشینه و ربطش داده بودم به خوش اخلاقی خدا میدونه. یعنی آدما تمام تلاششون رو میکنن تا باورهای کهنه خودشون رو حفظ کنن حتی اگه مثال نقض اظهر من الشمس هم براشون بیاد انقدر روی باورها و اعتقاداتشون متعصب هستن که اونا رو کنار نمیذارن و روشون پافشاری میکنن.

    بعدا که سفر به دور امریکا یا زندگی در بهشت رو دیدم متوجه شدم که ازین محله های پولدار نشین تو امریکا فراوونه و اون برخورد خوب اون همسایه متشخص اصلا ربطی به شرایط بیرونی واقعا نداشت. چون بارها و بارها این گشاده رویی رو توی قسمتهای مختلف سفر به دور امریکا دیدم. توی فروشگا ها، توی خیابون، وقتی سوار قایق هستی و همه برات دست تکون میدن و بهت سلام میکنن، وقتی اون خانواده کانادایی تو نشنال پارک به راحتی تو رو توی بازی فوتبالشون راه میدن و لذتش رو با تو تقسیم میکنن، وقتی اون خانم مسنی که به راحتی و با گشاده رویی تمام از استاد و خانم شایسته عزیز دعوت میکنه تا برن توی حیاط پشتی تا گلهای زیبایی که کاشته بود رو نشون بده و ….

    یه نمونه دیگه اش همین آقای لری همسایه مهربون استاد توی پرادایس هست. چقدر نوع دوست هست، وقتی استاد توی فایل قوانین بدون تغییر خداوند که با ابراهیم عزیز مدیرفنی کاربلد سایت صحبت کردن و کارهایی که لری براشون انجام داده بود رو تعریف کردن بدون اینکه استاد درخواستی داشته باشه یا حتی اطلاع داشته باشه، بدون توقع اون کارها رو برای استاد انجام دادن.

    یعنی این نوع دوستی و گشاده رویی و لبخند روی لب جزئی از شخصیت و عادات رفتاری این مردم هست. خلاصه اینکه کلا ذهنیت قبلیم تغییر کرد در مورد این مردم خوش قلب و مهربان.

    مذهب

    در گذشته دید من نسبت به نه تنها مردم امریکا بلکه کل کشورهای غربی این بود که انسانهای بی قیدی هستن و دین و مذهب فقط برای اونها در حد یک اسم هست و هیچ اعتقادی به مذهب و باورهای مذهبی ندارن. این دید رو هم از سریالها و اخبار گرفته بودم. چون هیچوقت تو فیلمها و سریالهایی که دیده بودم هیچ نگاه مذهبی نشون داده نشده بود و چون مردم امریکا رو انسانهای از نظر اخلاقی درستی نمیدونستم فکر میکردم که واقعا مذهبی به اون مفهومی که توی ایران هست نیستن. تا اینکه شاید حدود ۱۵ سال پیش یه برنامه از تلویزیون پخش شد که توی اون برنامه با یه خانم امریکایی مصاحبه میکردن که مسلمان شده بود و اون خانم توی اون برنامه گفت که بین مردم ایران و امریکا یه تشابه اساسی وجود داره و اونم اینه که مردم امریکا هم مثل مردم ایران به شدت مذهبی هستن. یعنی وقتی این حرف رو شنیدم به شدت به فکر فرو رفتم که یعنی مردم امریکا هم مذهبی هستن اون هم درست مثل مردم ایراااان؟ اون موقع این حرف رو چون بدون تعصب دیدم پذیرفتم ولی وقتی با برنامه های استاد آشنا شدم به خصوص در سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت مردم امریکا رو ورای از مذهبی بودن یکی از توحیدی ترین مردم دنیا دیدم. اینکه شعار رسمی کشور امریکا این باشه که «خدا رو باور داریم» چقدر روی باورهای این مردم تاثیرگذار هست. و اصل مذهب و دین هم همون نگاه توحیدی هست. خدا رو شکر به خاطر درک این موضوع.

    یه چیز دیگه ای هم که توجه من رو به شدت جلب کرد و دوست داشتم درموردش بنویسم حس وطن پرستی و عشق و علاقه به وطن بود که من تو سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت دیدم. اینکه مردم جلوی خونه هاشون پرچم امریکا رو نصب میکنن واقعا شگفت زده ام کرد. چقدر این حس وطن پرستی و غرور ملی در این مردم میتونه بالا باشه که پرچم کشورش رو با افتخار جلوی درب خونه یا روی سقف آروی نصب کنه. چقدر این عرق به وطن توی مردم این کشور زیاده که وقتی توی سریال زندگی در بهشت پدر اون خانواده ای که ۴ تا پسر داشتن در پرادایس روی صندلی کنار دریاچه نشسته بود، با یک غرور و افتخاری به این طبیعت زیبای پرادایس نگاه میکرد و گفت «God bless America» واقعا تحت تاثیر این وطن دوستی قرار گرفتم. میدونید این دعای خیر برای کشوری که توش به دنیا اومدی و داری توش زندگی میکنی خیییلی حرفها توش داره. خیلیییی….. به نظرم این حس وطن پرستی از جایی ریشه میگیره که من به عنوان کسی که توی این کشور به دنیا اومدم و دارم زندگی میکنم خودم رو مسئول تمام اتفاقات زندگی خودم بدونم و دولت و مجلس و رئیس جمهور و رهبر و نماینده مجلس ورئیس و پدر و مادر و …. هیچ نقشی در خوشبختی من ندارن و اگر من واقعا بخوام میتونم خوشبخت زندگی کنم. اینکه کسی رو مقصر اتفاقات زندگی خودم ندونم و فقط و فقط خودم رو مسئول بدونم. این حس متکی به خود بودن بدون اینکه از کسی توقع داشته باشم به دنبالش این دعای خیر رو از زبان من برای کشورم جاری میکنه. به دنبال این فکر هست که من با افتخار پرچم کشورم رو جلوی خونه ام و روی سقف ماشینم آویزان میکنم و بهش میبالم. انشاءلله که یه روزی ما ایرانی ها هم به همچین جایی برسیم.

    در انتها از مریم عزیز و مهربان و دوست داشتنی که فقط عشق از قیافش میباره بسیار بسیار بسیار سپاسگزارم که انقدر خالصانه و با عشقی وصف ناشدنی این همه زحمت میکشه تا ما بتونیم با دیدن این سریالهای زیبا بذر باورهای جدیدی رو توی وجودمون بکاریم و رشدش بدیم تا دنیای قشنگ تری رو برای خودمون بسازیم.

    راستی خانم شایسته عزیزم اینم دوست دارم بهت بگم که قیافه سراسر از عشق ناب الهی تو منو یاد چهره مریم میرزاخانی عزیز میندازه. همونقدر که عشق به خدا و صلح با خود رو توی چهره ایشون دیدم توی چهره شما هم میبینم. موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    سلام استاد خوبم خیلس خوشحال شدم‌که فهمیدم هنوز کامنت ها رو با عشق میخونی و انتشار اتومات سیستم‌ به عنوان ذخیرست.

    اما برم سر اصل مطلب بهتره با آنچه از آمریکا فکر میکردم بگم هرچند به دلیل اینکه در کودکی چندماهی در آمریکا بودم و بستگانی در آمریکا دارم خیلی تصور عجیب غریبی نداشتم اما در همون حال تصورم ناقص بود.

    تصوراتم درمورد آمریکا به دوبخش چی فکر میکردم و چی فکرمیکنم تقسیم میشه

    فکر میکردم

    ۱-مردم آمریکا بی شور و نشاط و بسیار تنبل و پرخورن و از نظر هوشی ضییفن.

    ۲-پلیس آمریکا مثل بقیه پلیس ها جدی هست و با کسی شوخی نداره و به محض خطا به با فرد خاطی برخورد میکنه.

    ۳-فکر میکردم که آمریکایی ها و به خصوص دلتشون عقلشون رو از دست دادن که اسلحه رو آزاد گذاشتن و امکانش هست که ناگهان به چندین نفر حمله کنن و به تیر ببندنشون و شاید من هم در اون ناامنی گیرکنم.

    ۴-فکرمیکردم دولت های فدرال فقط نقش استانداری و استاندار رو دارن و دستور دستور رئیس جمهوره.

    ۵-فکرمیکردم رئیس جمهور های آمریکا کشور خودشون رو رها کردن و شروع میکنن گیردادن به کشورهای خارجی.

    ۶-فکرمیکردم مردم آمریکا تحت تاثیر اخبار و رسانه ها به ایران دید خوبی نداشته باشن.

    ۷-فکرمیکردم آمریکا جایی برای آر وی نداشته باشه و اصلا بهتره بگم نمیدونستم آر وی که در اصل اتبدس باشه وجود داشته باشه و فقط تصورم موتور هوم یا تریلر وجود داره.

    ۸-فکرمیکردم زنان آمریکایی در سواحل و خیابون ها پوشش بسیار باز و آزاردهنده و به نوعی تحریک کننده دارن.

    ۹-فکرمیکردم اکثر آمریکایی ها از یاد خدا غافل شدن و اصلا اهمیتی به خدا نمیدن.

    ۱۰-فکرمیکردم آمریکایی ها هم‌ مثل ایران در موقع اساس کشی فرقی نکنن و خوشامد نگن و آشنایی رو به دیدار اتفاقی در بیرون خونه هاشون موکول کنن و تمایلی به آشنایی نداشته باشن

    ۱۱-فکرمیکردم اون ها فق،عاشق فوتبال آمریکایی هستن که این بازی رو من وحشی بازی میدونستم و اصلا سراغ ورزش دیگه ای هم نیمرن.

    ۱۲-فگرمیکردم بازی ها تو استادیوم مثل ایران بگذار میشه و خیلی معمولیه.

    ۱۳-فکرمیکردم ایالت فلوریدا فقط شهر میامی رو به عنوان یک شهر خوب داره که اونم ساکنینش بخصوص اسپانیایی تبارهاشون بسیار بی بند و بار وناجور باشن.

    ۱۴-فکرمیکردم تمام آمریکا به خاطر این پاندمیک تعطیل شده باشن و امکان حضور تماشاگر در بازی های ورزشی و یا بازدید از مکان های مختلف نباشه.

    و حالا برسیم که نگرش جدیدم چیه

    ۱-آمریکایی ها آدم های خوشحال و سرحالین

    ۲-دوستدارن با آدم ها از کشورهای مختلف و به هر رنگ و زلانی دوست بشن

    ۳-همسایه های محشرین

    ۴-پلیسشون دلسوز و مهربانه و برای اطمینان همیشه مثل یک دوست صمیمی به آدم سرمیزنن تا از اوکی بودن همه چیز مطمئن بشن.

    ۵-دولت های فدرال تعیین کننده قانون ها و چگونگی پیشرفتن کارها در ایالت هستن.

    ۶-اسلحه ففط به عنوان یک عامل بازدارنده از سرقت از خانه هاست و به ندرت و به احتمال بسیار کمی شلیکی صورت میگیره و اون هم احتمالا در مناطق بسیار فقیر نشین و پایین شهره.

    ۷-زنان آمریکایی لباس های معقول و عادی میپوشن و نه تحریک کننده و شهوانی میپوشن و نه شهوانی رفتار میکنن.بلکه بسیار هم لباس های خوب و عادی میپوشن و در آزادی زیاده روی نمیکنن.

    ۸-مردم‌آمریکا بسیارهم یادخدا هستن و‌مذهبی

    ۹-مردم‌آمریکا به همه کمک میکنن

    ۱۰-آمریکایی ها بسیار هم اهل فعالیت هستن و اصلا هم هم تنبل نیستن بلکه فعال هم هستن.

    ۱۱-قبلا فکرمیکردم بشیار آدم هایی هستن که از نظر تناسب اندام بهم ریختن و خیلی چاقن اما الان نگرشم براینه که کمتر کسی بسیار چاق خارج از تناسب اندامه از مردمان اونجا.

    ۱۲-آمریکا کشوری بسیار سرسبز و باتوع آب و هواییه که من بی خبر بودم از اون.

    ۱۳-ایالت فلوریدا مردمانی بسیار خوب داره و اصلا هم بی بند و بار نیستن و شهرهای خوب دیگه ای جز میامی درش هست.

    استاد و دوستان خوبم این بخشی از افکار و نگرشم درمورد آمریکا بود که دوشت داشتم به اشتراک بذارم.✌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    علی نصیری گفته:
    مدت عضویت: 1986 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیز و استاد عزیزم

    در اول بنظر من هیچ رسانه ای تا به حال به این شفافی و زیبایی از ویژگی های کشور امریکا اطلاعات به ما نداده و این خیلی جذابه و ذهن ماها رو باز کرده و دید همه ی ما که داریم این فایل هارو تماشا میکنیم تغیر داده

    خود من تا قبل از این مه این فایل هارو ببینم اصلا فکر نمیکردم امریکا همچین کشور زیبا تمیز و فوق العاده ای باشه و چیزی که حالا شنیده بود در همین حد بوده که کشور امریکا فقط یک کشور پیشرفته هستش از وقتی این فایل هارو دیدم تازه اگاه شدم که این کشور چقدر زیبا هستش چقدر امکانات داره چقدر سر بز و زیباس

    و چقدر جای مناسبی برای زندگی کردنه

    و حتی این اگاهی ها باعث شد که این شعله مهاجرت به امریکا در من روشن بشه و این مهاجرت رو گزاشتم جز هدف های بلند مدتم

    مثلا چقدر عالیه که شرایط مسافرت برای ادما فراهمه احازه ابور اتوبوس های گردش گری هستش نشنال پارک ها فوق العاده هستش

    واین امر مسافرت خودش دید انسان رو باز میکنه خود من از وقتی این سریال هارو دارم میبینم کلی اگاه شدم و از کشور دیگه ای به جز ایران کلی اطلاعات کسب کردم و این اطلاعات به باز شدن ذهن من کمک کرد و کلی خواسته و هدف در من ایجاد شد و در اخر میتونم به جرات بگم هیچ رسانه ای به این کیفیت تا بحال اطلاعات به این خالصی به ما نداده و با دیدن این زیبایی ها انسان داره پی میبره که چه جاهای زیبایی در جهان وجود داره و بخاطر اینها میتونی زمان بیشتری سپاس گزار خداوند باشه🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    عباس دربهانی گفته:
    مدت عضویت: 1774 روز

    ذهنیت من درباره ی آمریکا از فیلم های پلیسی و خشنی که تلویزیون نشون میداد شکل گرفته بود و فکر میکردم مردم اونجا همیشه در حال خلاف و درگیری هستن اما با سریال سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت کاملا دیدم که چقدر آرامش و زیبایی بین مردم وجود داره و خبری از استرس ها و خلاف ها و بدی ها نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سارا بیات گفته:
    مدت عضویت: 1565 روز

    به نام بی نام او.استاد عزیز چه شایسته مهربان کلا شما با فایل‌هایی که میزارین تو سایت باعث تحول ذهنی ما شدین جدا از تغییر دیدگاهمون نسبت به آمریکا نسبت به خودمون وخدایمان تحول بزرگی ایجاد کردین .قبل از دیدن فایلهای شما دیدگاه بدی نسبت به آمریکا نداشتم می‌دانستم که کشور ثروتمندایست ولی واضح و روشن برایم نبود شما با گذاشتن فایلهای تان تصویر روشنی از این کشور برایمان ایجاد کردین چون دراین سالهاصداوسیما هرگز از آمریکا مستند درست نکرده و حتی برایمان نگفته بودن که آمریکا کشور حاصلخیزی هست وحتی نگفته بودن آنقدر ثروتمند هستن که که دغدغه مالی ندارن و فرزندان زیادی به دنیا میاورن چون پایه و اساس کشورشان درست هست و آنقدر کشور ثروتمندی هست که آینده بچه هایشان تامین شود .من با دیدن فایلعایتان دید بزرگ ووسیعی نسبت به آمریکا پیدا کردم و دیدم چقدر روح جمعی یه کشور در پیشرفت آن کشور تاثیر دارد و چقدر شاد بودن میتواند تاثیر بسزایی در آینده یک کشور داشته باشد وخداروشکر که همچین کشوری وجود دارد و مردم آزادانه فارغ از هر نژاد ملیت آنطور که دوست دارن زندگی میکنن بدون آنکه بهم آسیب بزنن و چقدر انسانیت معنا دارد و چقدر مقام انسانیت بالاست و چقدر خوب است که به تفاوت ها احترام گزاشته میشود و چقدر آرامش و امنیت برای هم به ارمغان میاورن همه باهم برای همدیگر .این یعنی عشق جایی که احترام به حقوق دیگران اولویت هست یعنی عشق جاریست .ودراخر اینکه من مقصدم برای ادامه زندگیم کانادا بود ولی با فایلهای شما وهدایت خدای مهربانم مقصدم آمریکاست امیدوارم روزی در فلوریدا از شما دیدن کنم.دوستتان دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: