https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیز منم مثل بقیه دوستان باور مشابه ای داشتم از آمریکا و مردمش
اصلا اینقدر باورای بد و خرابی در ذهنم نقش بسته بود که کل این قاره برام یادآور قتل و دزدی و کفر و شراب بود
غافل از اینکه بدون دانش و گوسفند وار ، باور کرده بودم که مردم این کشور دشمن ماهستن و باید ازشون دوری کنیم یا اونا از ما دوری میکنن و از ما متنفرن
اما ته دلم از شعار مرگ بر آمریکا و بقیه کشورا بیزار بودم و دلم نمیخاست مرگ کسی رو فریاد بزنم همیشه هم از زیر تظاهرات دانش آموزی فرار میکردم
اما همچنان طبق برنامه های تلویزیون این باور در من شکل گرفته بود(کارتون لوک خوش شانس و فیلمهای وسترن ) که آمریکا یه کشور خشک و بی آب و بیابونی هست که هر روز تعداد کثیری از مردمش به قتل میرسن و تو خیابونا با بطری مشروب میچرخن و خانواده هاشون بی بندوبار هستن و آمار ازدواج در اون جامعه منفی هست بخاطر بی بندوباری اخلاقی
اما وقتی که خواستم تغییر کنم جهان من هم تغییر کرد و چشمم باز شد و قلبم سرشار از عشق شد
عشقی که گفت اگر میخای خودتو و دنیاتو بشناسی باید قلبتو از کینه خالی کنی
نتیجه این شد که شما وسیله شدین برا شناخت من از کشور آمریکا
وقتی که ایالتهای سرسبز و پارکهای بسیار بزرگ رو دیدم باور زیبایی و سرسبزی و رودهای زیبا رو جایگزین بیابونای خشک و سوزان کردم
وقتی که مردم شاد رو دیدم و خانواده هایی که با بچه هاشون لذت میبردن و مهمونای که با تعداد بچه های زیاد و تربیت فوق العاده اشون خونه شما اومدن رو دیدم
باور مسیولیت پذیری و احترام متقابل رو جایگزین بی بندباری و از هم گسیختگی خانواده کردم
هیچوقت جیکوب رو یادم نمیره که چقدر خودشو باور داشت
چقدر بچه هاشون آزاد و با اعتمادبهنفس بزرگ میشن
وقتی که باورای ثروت ساز این مردم رو دیدم بهشون افتخار کردم که با چه ایده ها و باورهای عالی زندگیشونومیسازن و لذت میبرن
(افکار بزرگ آدمهاش از جمله ترامپ منو با خیلی از ایده های ثروت ساز و زندگی ساز آشنا کرد با ایده هایی که کافیه بخای تا بشه )
الان یاد این سفارش خداوند در قران افتادم که میگه
ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم؛ بنابراین هیچ تیره و قبیلهای در آفرینش بر دیگری برتری ندارد؛ ما شما را به صورت تیرههای گوناگون و قبیلههای مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید نه آنکه به نژادپرستی روی آورید و به نژاد و تیره خود افتخار کنید و هر ملتی خود را از دیگر ملّتها گرامیتر بداند؛ به یقین گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست. خداست که معیار برتری انسانها را معین میکند، چرا که او به حقایق امور دانا و آگاه است.»
من با سفرنامه و زندگی در بهشت عشق رو شناختم و فهمیدم که من باید عشق بدم تا عشق دریافت کنم فارغ از اینکه طرف مقابلم چه مذهبی داره یا میتونه زبون منو بفهمه یا نه
با ایدههای ناب آشنا شدم و مسائل روزمره زیادی رو حل کردم
من فراوانی رو درک کردم
آموختم ساده زیستی رو در عین شیک بودن
آموختم دولت آمریکا خودش و مردمشو لایق بهترینها میدونه و اجناس با کیفیت رو وارد بازار میکنه
جمله (ما خداراباور داریم) نشون دهنده ملتی هست که باور توحیدی داره ،رو اسکناسی که هرروز میبینن این جمله رو نوشتن که یادآور این اصل باشه و این باور کافیه که اون جامعه رو به قدرتمندترین تبدیل کنه
قبل اون فکر میکردم مسلمونها مخصوصا شیعه ها فقط به بهشت میرن
اما فهمیدم فرکانسها و قلب ماست که تعیین میکنه کی ایمان داره و کی مشرکه نه طرز پوشش و ادا اطوار درآوردن
تمیزی این مردمان و رعایت بهداشت و رعایت کردن قانون رانندگی و احترام به حقوق دیگران بسیار روی شخصیت من تاثیر گذاشت (دین ما سفارش کرده به رعایت انضباط شخصی میگه نیمی از ایمان پاکیزگی هست )مردمان این شهرهایی که من به لطف شما دیدم در نهایت تمیزی و با خود در صلح بودن هستن ، بنظرم مردمانی هستن که میدونن از زندگی چی میخان و چرا بدنیا اومدن
من یادگرفتم درباره هیچ قومی پیش زمینه ذهنی نسازم ،و مردمان رو طبق باورها و ذهنیتهای دیگران قضاوت نکنم ،اگر با انسانها از در عشق و راستی وارد بشم اونا هم جنبه خوب خودشون رو بمن نشون میدن
عاشقتونم و خداروشاکرم که انسانی همچون شمارو سر راهم قرار داد که بیشتر بفهمم و بهتر زندگی کنم 💐
ویو پشت سر استاد بهشت رو که بارون میمومد رو نشون میداد قطرات ریز بارون میریخت روی دریاچه موجهای ریزدرست میکرد نهایت زیبایی
وچقدر ارتعاش بالا و حال خوبه که این نعمت ها رو درک ولمی میکنید خدایا شکرت
شرح حال من من یک آدم تاثیرپذیر که اعتیاد شدید به تلوزیون و فیلم داشت
حالاتصور کنید پیش فرضهای منو چقدر میتونه داغون باشه از هر نظر
۱)-از نظر طبیعت به قول استاد با این که کلی جغرافی خونده بودیم ولی طوطی وار باز هم توی ذهن من آمریکا بیشترش کویر بود و این تاثیر فیلمهای وسترن بود باور کنید من بادیدن سریال زندگی در بهشت تازه متوجه شدم چقدر سرسبز و پر از درخت هست بادیدن بهشت و زیبایهای جاهایی که شما برای سفر رفتین یا از وقتی درون شگفت انگیز رو خریدین انواع گلها و گیاهان یا دست های زیبای گلها رو که در سفر بازگشت از تمپا دو ماشینه از غیراز بزرگراه برمیگشتین یا رودخونه های بزرگ آب شیرین که به دریا میریزه فراوانی درخت جنگلها فراوانی آب خدا یا برای این همه فراوانی سپاس لازم هست
۲)-انسجام خانواده
خیلی تعجب میکردم که دوستان شما چه زندگی عهد و وفا تعداد فرزندان ۶تا بچه عالی بود عالی من تاثیرپذیرهستم فکرنمیکردم خود آمریکایی ها انقدر بچه داشته باشن زندگی خانوادگی دلبستگی به ما گفته بودن بچه که بزرگ بشه میندازنش از خونه بیرون وای نمیدونستم که نه طوری فرزندشون رو بزرگ میکنن که بهش اعتماد دارن و خود فرزند هم به خودش اعتماد داره که توانایی رو در خودش میبینه که میتونه کار آفرین باشه چون استاد نشون دادن اونجا هرایده ای میتونه رشد کنه و تمام بیزینس های بزرگاز امریکا شروع شده
۳)-آزادی در عقاید در پوشش در مذهب
این که احترام به عقاید هم گذاشتن در کنار هم باپذیرش زندگی کردن
یکی از اصول صلح باخود پذیرش هست و این مردم با خودشون در صلحند
مذاهب و عقاید مختلف در کنار هم
یا حجاب
خدایا استاد یکبار که تنها تمپا بودن کنار ساحل عروس خانم رو نشون میدادن دوتا خانم باحجاب کامل داشتن راه میرفتن من خیلی تعجب کردم
چون من دیده بودم از اخبارکه محجبه ها بهشون حمله میشه
این آزادی ورهایی قلبموباز میکنه
هرکسی به دین خودشه دقیقا آیه قران
رقص شادی و بهانه های شادی
مردمی شاد
پیش فرض من مردمی تفنگ به دست که هرلحظه امکان داره با شایک چند گلوله زندگیتو بگیرن و فساد همه جاروگرفته بی بندوباری
خدایا چقدر نگاه من تغییر کرده البته تستاد کم کم نگاهم تغییر کرد
البته که شما بسیار موثر بودین
من شمارو الگوی خودم قرار دادم و از نگاه دوربین شما نگاه کردم و تمرکزمو برزیباییها گذاشتم
۴)- چیزیکه باعث رنج من میشد آزار سیاهپوستان و اشغال آمریکا و ظلم بر سرخپوستان بود اخبار فیلمها تاثیر کاملی بر این پیش فرض داشتن
حالا از استاد از کلامش از پشت دوربین استاد
چیزهای جدید میدیدم و میشنیدم
مهاجرت برابر هست با باورتوحیدی و ایمان عملی
برخلاف باوری که من از خانواده مدرسه رسانه ها دریافت کردم
دقیقا مهاجران روی دلار کشورشون حک کردن
ما به خداوند اعتماد داریم
تفاوت نگاه از زمین تا آسمون
نتیجه این همه نگاه متفاوت در زندگی من
همین سریال زندگی در بهشت تجربه های شیرین و بهشتی است
باور میکنید شبیه همان تجربه های استاد و خانم شایسته رو تجربه میکنم
حالا دوست دارم به امریکا سفر کنم زندگی کنم لحظات شادی رو تجربه کنم و لذت ببرم
استادم ورودی ها شمادرست میگین اصل شروع تغییر هست کنترل ورودی ها
سریال زندگی دربهشت
سفربه دور امریکا
علاوه بر کنترل ورودیها تمرکز برنکات مثبت رو به ما آموزش میده
دو اصل در دریافت نعمت ها
داشتن احساس خوب که نتیجه اش اتفاقات خوب هست
هردوی شما رو دوست دارم و سپاسگزارم برای این همه تغییرم در افکارم و توجه ام
سلام اسم من محمد هست و از اینکه توی مسیری قرار گرفتم که بتونم این زیبایی هارو ببینم واقعا شکرگزارم. من،خداروشکر هیچ وقت ذهنیت بدی نسبت به آمریکا نداشتم یا اگر هم بوده روی خودم کار کردم و خیلی وقت که عاشق امریکام و خیلی دوسش دارم و این دوست داشتن منو به این سایت و محتوای درونش آورد تنها جایی که واقعا میشه امریکا رو لمس کرد واقعا نمیشه این دوتا سریالو دید و عاشق امریکا،عاشق روابط بین شما و از همه مهم تر عاشق خودمون نشیم چون تا عاشق خودمون نباشیم عاشق هیچ چیز نمیشیم تمام عشق و علاقه ی که توی هر چیزی از زندگیمون هست از عشق به خودمون میاد من تقریبا ۲ ساله که با شوق دنبالکننده این سریال ها هستم بیشتر زندگی در بهشت ولی اولین باره که دیدگاهم رو مینویسم ۱دلیلش اینه که چند روزیه میخوام سطح ارتعاشم رو ببرم بالا و دوست داشتم بنویسم چون خیلی دوست دارم نوشتن رو ولی نشد تا الان که این حرفهارو دارم مینویسم و حالم خیلی خوبه نمیدونم چرا دارم اینجا این احساسات رو مینویسم ولی از انجامش لذت میبرم شاید تا الان قوانین نوشتن دیدگاه رو هم نقض کرده باشم نمیدونم چون شوق من برای نوشتن نذاشت که قوانین رو کامل بخونم ولی میخوام اینو بگم که زندگیه من بعد از اینکه قوانین جهان رو بهتر درک کردم خیلی خیلی خیلی بهتر شد از همه ی جهات،خیلی کار دارم خیلی خواسته ها دارم که هنوز بهشون نرسیدم ۱کیشون زندگی توی بهترین جای دنیاست و فکر میکنم اون مکان شاید امریکا باشه ولی نمیدونم شایدم نباشه خیلی وقتا شده از اینکه نمیرسم به خواسته هام ناراحت شدم و این انتظار حالمو بد کرده ولی فهمیدم که حال بد هیچ سودی برام نداره و منو بهتر نمیکنه منو به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسونه من خیلی خوشحالم از اینکه با شما آشنا شدم امریکارو انقدر از نزدیک دیدم و اینکه از لحاظ ذهنی چقدر به امریکا نزدیک شدم من از این نزدیک بودن خیلی لذت میبرم این شوقی که الان دارمو شاید موقع رسیدن نداشته باشم ولی خیلی وقت که مسیر زندگی برام لذت بخش شده عجله برای چیزی ندارم دیگه برای رسیدن به چیزی زور نمی زنم چون میدونم ۱شخصی ۱خدایی ۱انرژیه برتری حالا هر اسمی که داشته باشه حواسش بهم هست و منو بی قید و شرط دوست داره و همیشه این دوست داشتنش به سمته من جاریه شاید بعضی وقتا هسش نکنم ولی میدونم که مشکل از اون نیست مشکل از منه چون هر وقت از ته دلم و با احساس خالص ۱چیزی رو خواستم بهم داده و همیشه توی نزدیکترین حالت ممکن بوده ولی من حواسم نبوده نمیدونم این صحبتی که شروع کردم رو چطوری تمامکنم ولی اینو میگم به خودم که توی تمام شلوغیها و وسط تضادها همیشه ۱کسی هست که ۱جای نرم و راحت و آرامش بینظیر برامون تدارک دیده ۱کسی هست که اون چیزی که میخوایم رو داره فقط کافیه خودمون رو رها کنیم ایمان داشته باشیم که اون همیشه بهترین رو برامون میخواد همیشه همیشه همیشه.
سلام به آسید حسین و مریم خانم و سایر دوستان این سایت
من به دلیل این که اهل بازیهای کامپیوتری و تماشای فیلمهای آمریکایی و اخبار داخلی و خارجی نیستم، تقریباً هیچ ذهنیت منفیای در مورد کشور آمریکا و مردمش نداشته و ندارم. آنچه سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا به من داد، ذهنیت مثبت در مورد کشور و مردم آمریکا بود.
چند تا از دیدگاههای دوستان در زیر این صفحه را خواندم که ذهنیتهای منفی قبلی خودشان را نوشته بودند و این که بعد از تماشای این دو سریال مستند، عوض شده بود. حقیقتش احساسم بد شد و احساس کردم مطالعه و توجه به باورهای منفی قبلی دوستان، خاطر عاطر شریفم را مکدر میسازد.
من بفضل الله و رحمته، بیش از ده سال است که تلویزیون و رادیو در خانه ندارم. همچنین در هیچ کانال خبری در تلگرام و سایر نرمافزارهای موبایل، عضو نیستم. سعی میکنم ورودیهای ذهنم را به شدت کنترل کنم و همین مهارت عالی، موجب شده همیشه در فضایی رؤیایی زندگی کنم. از آسید حسین و مریم خانم که با ساختن این سریال، موجب شدند ذهن خالی من، با تصویرها، تصورات و باورهای مثبت نسبت به ایالات متحدهی آمریکا پر شود، تشکر فراوان دارم.
استاد یکی از ترمزهای من برای مهاجرت به امریکا بحث مالی هست
شما زمانی که رفتید امریکا خیلی ثروت داشتید
یعنی مدار ثروت شما بالا بود
و اما انگار برای رفتن فقط ۵۰۰ دلار برده بودید
میشه بهمون یه قیمت بدید کسی که بخواد مهاجرت کنه امریکا اگر یه خونه مثلا دوخوابه ساده بخواد بخره با لوازم منزل در حد اینکه بتونه برای شروع زندگیش تو امریکا ، زندگیشو آغاز کنه چقدر پول لازم داره ؟
من همیشه این توذهنم بود که برای اینکه مهاجرت کنم اول باید خیلی ثروتمند بشم . چون رفتن به یه کشور دیگه رو خیلی ترسناک میدونستم و اگر پولم کم باشه ممکنه نتونم دوام بیارم اونجا و مجبور بشم در حالی که تمام سرمایم هم تموم شده برگردم به کشورم
چیزی که تو ذهن اکثر ماها هست
ولی بعدش که این فایلو گذاشتید ، این ترمزمو پیدا کردم ، خیلی ترمزای دیگه هم پیدا کردم
و گفتم من الان اینجا یه خونه دارم با وسایل و همسرم هم کار میکنه
اگر بخوام مهاجرت کنم اونجا هم یه خونه میخوام با وسایل و همسرم هم شغل پیدا میکنه
ولی بازم چون خودم اونجا رو تجربه نکردم این ترس هست برام . میشه برامون درباره این مساله یعنی بحث مالی در مهاجرت بیشتر توضیح بدید که چقدر پول لازمه واسه اومدنش ، و بعد خرید خونه و لوازم منزل در حد شروع زندگی ، و وضعیت شغل و کار پیدا کردن چطوریه .
همیشه مااز اونچیزی که نمیدونیم ترس داریم و با بدست اوردن اطلاعات خیلی از ترسهامون از بین میره
ممنونم استاد ، شمابااین فایل که میدونم هدایت خدا بود باعث شدین که من ترمزای زیادم درباره امریکا و درباره مهاجرت رو پیدا کنم
و فهمیدم خدا میخواد بهم بگه امریکا جای بدی نیست . باورهاتو درست کن و بدون همه چیز فرکانس توست و میتونی خیلی راحت به امریکا مهاجرت کنی ، اونم زودتر از اونچه که قبلا فکرش رو میکردی
فکر کنم بااین فایل خیلی از بچه ها ، فکر مهاجرت رو در ذهنشون جلوتر بندازن ، نسبت به قبل از این فایل
چون توذهن اکثرمون مهاجرت یعنی اول رسیدن به کوهی از ثروت و بعدش فکر مهاجرت کردن
به نام خدای مهربان. درود به استاد عزیز، سید عزیز و خانم مریم شایسته و همچنین تک تک اعضای سایت، یا بهتره بگم خانواده ☺️
استاد خیلی سوال جالبی پرسیدی در مورد اینکه شما تا قبل از دیدن این سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت، چه دیدگاهی در مورد آمریکا داشتید؟ که سوال اول هست …
حقیقتش من تا قبل دیدن این سریال های پر محتوا و زیبا و فوق العاده، دیدگاهم در مورد آمریکا کمی نامناسب بود، نمیگم خیلی، ولی نامناسب بود. فکر میکردم آمریکایی ها خیلی بی ادب هستند و همش دنبال کار میدون و حتی وقت تفریح ندارن و همش حرص میزنن دنیا رو مال خودشون کنن و زورگو هستند و امنیت پایین هست و از این جور باورها.
حالا این باورهای نامناسب از کجا شیرجه زده بودن توی ذهن بنده ؟ اول از دایی پدرم، که به شدت مخالف آمریکاست، همیشه میگفت اگر آمریکا نبود دنیا گلستان میشد. خب منم خودم از اخبار و رسانه میشنیدم. متاسفانه پدر من دنبال کننده ی اخبار و رسانه هاست، هرچی هم بهش میگم پدر من ول کن این اخبار رو بیا یه موزیک قشنگ گوشکن از این بهتره. ولی گوش نمیده و صدای تلوزیون هم زیاد میکنه و منم به گوشم میرسه دیگه.
دوم از رسانه های مختلف مخوصا اخبار. سوم از مدارس و دانگشاه و معلم و استادهای عزیز و …
راستش من یکی از برنامه هام مهاجرت بوده و هست، و حتما انجامش میدم. من از صمیم قلبم آمریکا رو دوست داشتم، ولی با این دیدگاه و باورهای نامناسبی که نسبت به آمریکا داشتم. با خودم گفتم میرم اروپا بهتره. باورهایی که رخنه کرده بودن در ذهن من، و اجازه نمیدادن درست فکر کنم. درست مثل این میمونه که پاتو بزاری روی کلاچ، بزاری دنده و گااااااازززز بدی ولی کلاچ رو ول نکنی. خب حرکت نمیکنه ماشین.
ذهن ما هم همینطوره. گاهی ما باورهای نامناسبی داریم، افکارات نامناسبی داریم. به قول استاد پاشنه ی آشیل… ولی خودمون خبر نداریم. فکر میکنیم ذهنمون پاک شده و دیگه آماده ست، میشینیم پشت فرمون و استارت و دنده و گاز ……. ولی حرکتی نمیکنیم. یه چیزی نمیزاره ما حرکت کنیم. درست مثل ول نکردن کلاچ.
حالا چون موضوع بحث ما در مورد آمریکاست زیاد وارد مباحث دیگه نمیشم. من بعد از دیدن این سریال ها، بهشدت تحت تاثیر کشور آمریکا قرار گرفتم.
از همون قسمت اول سفر یه دور آمریکا که شروع کردید به حرکت. من هم با دریچه ی دوربین شما با شما همسفر شدم و هر آنچه شما میدیدین رو منم میدیدم. و در قسمت دوم که از ایالت جورجیا شروع شد سفرتون. به خدا قسم من اشک ریختم تا قسمت 99
حالا چرا اشک ریختم؟ چون من کلا وقتی هم از فایل های استاد استفاده میکنم و متوجه باورهای اشتباهم میشم اشکم در میاد. این اشک، اشک ذوقه، اشک شادی، اشک عشق، اشک آگاه شدن، اشکی که احساس میکنی در آغوش خداوندی و خیالت راحته که جای امن و امانی داری.
وقتی من زیبایی های طبیعت آمریکا رو میدیم.
وقتی اون همه پاکیزگی و نظم و دقت رو میدیدم.
وقتی رفتار مردم رو میدیدم که هرکی به دوربین شما نگاه میکرد یا دست تکون میداد یا سلام میکرد یا لبخند میزد نا خودآگاه لبخند منم روی صورتم مینشست.
وقتی توی پارک ها، همه در کنار هم، باصلح و ارامش و شادی و خوشحالی داشتند لذت میبردن.
وقتی میدیدم که شما هرجا میرید. پرسنل اون قسمت چقدر با احترام و با روی خوش و لبخند و با عشق با شما و همه رفتار میکنند.
وقتی میدیدم توی سفر مثلا پله ی آر وی مشکل پیدا کرد. یکی اومد و به شما کمک کرد به عنوان دستی از طرف خدا،
وقتی از هرکی هر سوالی میپرسیدین و طرف با حوصله قشنگ توضیح میداد، حتی راننده های اوبر که چند بار اوبر گرفتید.
وقتی شما بدون هیچ محدودیتی داشتین از سفر لذت میبردین . و هرکجا که میرفتید امکانات در اختیار بود و هیچ کجای سفرتون من ندیدم که با محدودیت یا کمبودی مواجه بشید.
دیدن تک تک این صحنه ها… و خیلی چیزای دیگه که واقعا در کلام نمیگنجه. در نوشتن نمیگنجه نمیشه به همه اش اشاره کرد انقدر زیادن و فقط باید ببینی و احساسش کنی. اشک منو در میاورد…
اشکی که همراه با یه دنیا عشق و آگاهی و احساس خوب بود. گاهی ما انسان ها اشک شادی میریزیم. این اشک دیگه نهایت احساس خوب یک انسانه. وقتی شما احساس خیلی خیلی خیلی عجیب و زیبا و دراماتیکی پیدا میکنید، ناخودآگاه یه لحظه بدنتون یخ میشه و اشکتون در میاد. بعدش همراه با اشک یه لبخند یا یک خنده ی از ته دل میاد.
چقدر آگاه شدم نسبت به اینکه :
اولا دولت آمریکا به فکر نابود کردن هیچ کجا نیست، دوم اینکه مردم آمریکا خیلی هم مهمان نواز و راحت و خوش برخورد هستند. و افکار مثبت و ثروتمندی دارن به نظر من. خیلی به همدیگه احترام میزارن و شاید همین باعث شده آمریکا متنوع ترین کشور دنیا باشه. و قوی ترین در اقتصاد. چون براشون فرقی نداره شما کجایی هستی و دین و مذهبت چیه و رنگ پوستت چیه و فلان ….
فهمیدم که اون احساس قلبی من درست بود، عشق به آمریکا، ولی باورهای نامناسب و غلط باعث شده بود که من احساسم رو نادیده بگیرم. مثل آیینه ای که گرد و غبار روش رو گرفته. وقتی میخوای خودت رو در آیینه ببینی نمیتونی واضح و درست ببینی، تصویری تار و خاکی و پر از گرد و غبار … باید آیینه ی ذهنمون رو تمیز کنیم تا بتونیم واضح همه چیرو ببینیم. و احساس خوبمون رو نگهداریم. به قول استاد: احساس مهم ترین عامل در قانون هست.
و الان خیلی خوشحالم که آگاه شدم و خیلی خوشحال ترم که دوره ی آرامش در پرتو آگاهی استاد رو بارها و بارها گوش میدم تا بفهمم و همیشه یادم بمونه که ما در سایه ی آگاهی خودمون، همیشه پیروز هستیم و همیشه حالمون خوبه. آگاهی داشتن به نظر من بزرگ ترین ثروت یک انسانه.
و این سریال به من آگاهی های بسیار زیادی داد به من فهموند که : نه خیر … آمریکا اونجوری نیست که در موردش برات گفتن، اونجوری نیست که توی اخبار و رسانه ها میگن و اونجوری نیست که تو فکر میکردی.
در مورد سریال زندگی در بهشت. من چون اول سفر به دور آمریکا رو دیدم. بعدش زندگی در بهشت شروع شد. من توی همون سفر به دور آمریکا، تمام افکارات نامناسبی که در مورد آمریکا داشتم رو از ذهنم پاک کردم. پر پر کردم رفت. تموم شد و رفت 😁
زندگی در بهشت به من درس های دیگه ای آموخت، از جمله :
عشق: بله عشق واقعی و پاک بین دوتا انسان که باهم و در کنارهم دارن از ثانیه های عمرشون لذت میبرن.
زندگی بهشیوه ی خودت : به شیوه ی خودت زندگی کن، یاد گرفتم که به سبک خودم زندگی کنم، نه به خاطر علایق و سلیقه های دیگران.
یاد گرفتم که در انجام دادن کارها، اراده داشته باشم. و همیشه کوچیک ترین و بزرگ ترین مسائل زندگیم رو باصبر و شکیبایی و تفکر حلکنم.
یاد گرفتم که داشتن آرامش در زندگی برای من بزرگ ترین نعمته. خونه ی روی دریاچه و اون همه درخت و جنگل و احساس خوب… 😎
یاد گرفتم که روی پای خودم وایسم و وابسته به دیگران نباشم. خودم کارهامو انجام بدم.
یاد گرفتم اگر روی باورهام محکم وایسم و به راهم ادامه بدم حتما موفق خواهم شد.
یاد گرفتم زندگی چیز پیچیده ای نیست، ساده بپوش، ساده زندگی کن، راحت باش، خودت باش، لبخند بزن، لذت ببر، و با خودت در صلح باش…. همین…
به شدت احساس ناامنی میکردم حتی با شنیدن اسمش،حتی دلم نمیخواست برم برای یکبار که شده ببینمش،فکر میکردم اونجا همه انسانهای نامناسب، فقط تجاوز و رابطه نامناسب هست،رابطه خانوادگی معنی نداره، هر کس هر وقت دلش خواست وارد یه رابطه میشه و بعد خیانت میکنه و میره،محبت ندارن، بهم علاقه ندارن، از. مهاجر ها بی آرن، بخصوص ایرانی ها،بی ادب هستن، نژاد پرست هستن،با سیاهپوست ها بسیار بدن،ایرانی ها رو دو ریال قبول ندارن،اونجا همش تفنگ و هفت تیر کشی هست، راه میری ممکنه بکشنت،دادگاهاشون قانون درستی نداره مخصوصا برای مهاجران،بچه هاشون بسیار بی ادب و خود رای هستن،میخوان تمام کشورها و غارت کنن برای خودشون،به گفته دیگرون دلیل اصلی تمام مشکلات ما.
چی شد که این افکار و باورها در ذهنم اومدن؟
حقیقتا نمیدونم دقیقا از کجا شروع شدن ولی میدونم از وقتی یادم میاد داشتم میشنیدم مرگ بر آمریکا،تلویزیون، بزرگترا،روزنامه ها، اخبار،فامیل دوست و آشنا،شعرای مدرسه،مثلا میرفتیم مهمانی، میگفتن برنج گرون شد،میگفتن تقصیر آمریکاست، میپرسیدم چرا؟ میگفت مثلا کود و یه سری مواد که باید از خارج کشور بیادو، آمریکا تحریم کرده واسه خاطر همین،
کشتی آتیش میگرفت، میگفتن آمریکا و…
یاد این شعار افتادم که دیگه ته گیر دادن بهه آمریکا رو از طرف ایرانی ها نشون میده:مرگ بر آمریک، نه فاب داریم نه ریکا🥴🥴😄
خلاصه که کلا همه چیزای بد یه طرفش آمریکا بود همیشه.و اینجوری شد که کلا از نظر من آمریکا مجرم بود، بدون محاکمه، حکم اعدام براش صادر کردیم.
و اما اینکه چطور شد عقایدم بعد سریالهای نابتون؟
خب من نمیتونم بگم دیگه اصلا اصلا ترسی از اومدن به آمریکا ندارم، اما میتونم بگم خیلی از اون افکار دیگه رنگی ندارن.اینکه آنقدر. مهاجر پذیرن، اینکه اونجا آنقدر زیبا و سر سبزه، مردم آنقدر در آرامش، اینکه آنقدر نعمت اونجا فراوونه که بازار رقابت بر سر عالی ترین هاست و کار افراد اینه که فقط بگن چی میخوان و همه چیز محیاست، اینکه اونجا محدودیت معنی ندارن، تا هر جا میخوای برو بالا، اینکه آنقدر به تفریح اهمیت میدن، اینکه آنقدر میتخودشون هستن، شفاف و شیشه ای.انقدر شهرشون تمیزه،حتی ماشینتو اونجوری که دوست داری مونتاژ کن،داخل ملک شخصیت هر چندتا ملک میخای بساز،به سمت جلو پیشرفت کردن داخل ماشین، سلامتی و…،انرژی اونجا خیلی در گردشه،چقدر واکنش عالی در مورد عکس گرفتن ازشون دارن،چقدر میشه اونجا آزاد زندگی کنی،خودت باشی.
استاد عزیزم امیدوارم همیشه سایه ات بالای سر این سایت زیبا باشه.
به نام خالق آسمان ها و زمین و هر آنچه بین آنها هست.
ســــلام به استـــاد و مریم بانـــو عزیز و گرانقـــــدرم
سلام به تمام دوستان جان جانان در مسیر یکتاپرستی و توحیدی عمل کردن
من خداوند یکتا رو سپاس میگویم بخاطر این لحظه و بخاطر این جایی که هستم و بخاطر این نوشتنم و آگاهی هایی که مرور میکنم،بدست میارم و گسترش میدم خدایا سپاس سپاس سپاس…
کامنت نوشتن برای این قسمت برام یک مرور کلی شد برای هر آنچه که تو این مدت عضویت ام گذشته . الان که دقت میکنم ۶۷۱ روز گذشته از اون روزی که من یهو در بهبوهه ایی عضو سایت شدم. یادمه قبل عضو شدن در سایت کانال تلگرامی رو عضو شده بودم و مطلع شده بودم که یک سریال که شاید کمتر از ۱۰ قسمت ازش گذشته بود (اگر درست بگم) و دوست داشتم از اول قسمت هاشو دانلود کنم و ببینم که شد که بشه و من تقریبا یکسال و ده ماه پیش عضو خانواده بزرگ عباسمنشی ها شدم و افتخار میکنم بخاطر اون تصمیم…حالا چرا اون زمان رو مرور کردم چون بیشتر یادم بیاد اون موقع کجا بودم و چه نگاه و نگرش هایی داشتم و الان کجا هستم و چه نگرش هایی در من ایجاد شده…
راستش وقتی داشتم فایل رو نگاه میکردم اولش خیلی سخت بود برام تا فکر کنم که نگاه من چی بوده انگار که اصلا نگاه بدی نداشتم ولی میدونستم که اینطور نیست وگرنه اوضاعم از این بهتر بود و شاید در یکی از بهترین ایالت های آمریکا منم ساکن بودم اگر اینقدر ذهنم گل و بلبله و همانگ هست با اون دیده ها و شنیده ها… همینطور که استاد عزیز داشتن حرف میزدن یک کلنجاری بین منو ذهنم بود که میگفت صادق باش. بگرد تو فایل های ذهنم ببین چی بودی چی شنیدی کجای داستان قضاوت ها و پیش فرض ها قرار داری…در همین لحظه ها بود که استاد چند تا مثال خودشون زدن از اینکه اگر بچه هایی که در اون دهه هستن شاید این اصلاحات رو درباره افغانی ها و … به یاد بیارن و داشتن میگفتن که رسانه های هر کشور همیشه درباره کشورهای دیگه خصوصا اگر کدور و مساله ایی هم داشته باشن اغراق ها و غلو های زیادی رو به ذهن های مردمش تحمیل میکنه. خب پس منم دور از این کشور نیستم و در کشور ایران بزرگ شدم خب پس نگرشی درباره آمریکا داشتی صادقانه بگو و به یاد بیار تا به هم بتونیم کمک کنیم.
چند تا کلمه مثل چراغ تو ذهنم روشن شد و خیلی سریع منم رفتم دفتر و مدادم رو آوردم گذاشتم کنارم تا هر چی اومد به ذهنم تو لحظه یادداشتش کنم. (یک چیزی گفت بنویس که خیلی مهمه چون داره از اعماق ذهنم یهویی میاد بیرون. منم گفتم چشم)
شیطان بزرگ
فحشا
بی بند و باری
خوردن گوشت خوک
نوشیدن مشروبات الکلی
قدرت طلبی و حرص قدرت
طمع برای کسب ثروت
فیلم های وسترن. تصور یک جغرافیای خشک و بیابانی
کلا اینقدر درون اون کشور گناه انجام شده که خدا اونا رو بیحیال شده و نگاهشون هم نمیکنه چه برسه بخواد عذاب شون هم بده تا آگاه بشن.
خانواده های از هم پاشیده. بچه های که پدر و مادرشون معلوم نیست کی هستن بخاطر رابطه های نامشروع و آزاد، بخاطر تنوع طلبی و شهوت طلبی و خیانت و هرزگی که انگار مهمترین الویت شون سکس و رابطه جنسی و پول هست.
حرمت خانواده اونجا وجود نداره چون خانواده ها بدون ریشه و شالوده هستن و این بخاطر آزادی زیادی هست. انسان نباید بی قانون زندگی کنه و بدون حد و حدود. اینجوری با حیوان فرقی نداره. آزادی پس خوب نیست اون کشور هم اساسش انگار بر آزادی و راحتی انسان هاست خب از اونور بوم افتادن حتما.
آزاد بودن حمل اسلحه و ناامن بودن که فکر فکر کنم خیلی فیلم هایی که دیدم در نیویورک بوده که همش تو محله خلافکارها و قاچاقچی ها و هفت تیر کش ها بوده…
خشونت مردم امریکا که باعث شده انگار مهر و عاطفه درون اونا بمیره از بس که خدا ولشون کرده و خدا رو قبول ندارن.
عدم ارتباط خوب با آدم های غریبه که فکر کنم اونم بخاطر غرورشون هست. جو گرفتشون چون فکر کردن کشور ابر قدرت جهان رو دارن از موضع بالا به پایین به ادم ها نگاه میکنن و باعث خشم و نامهربونی شون به آدم های دیگه غیر از خودشون شده البته شاید در بعضی مواقع بخاطر بخاطر حرص قدرت داشتن شون، خودشون به خودشون هم رحم نمیکنن.(اینجا یاد یک کلیپی افتادم که به سربازهای امریکایی تو تمرین هاشون یاد میدادن چطور پوست خرگوش زنده رو زنده زنده در بیارن و یکجور مسابقه بود بین سربازها و این ذهنیت در من ایجاد شده بود که واقعا استراتژی تربیت و آموزش سربازها براساس خشونت بی دلیل و ابراز برتری و قدرت برای اینکه آماده خشونت ها و جنایت های بی دلیل بشن و حق رو بخودشون بدهند) واقعا الان تعجب میکنم این چی بود یادم اومد. الان که بهش فکر میکنم میگم اینا رو از کجا ساختی اخه. تو که دقیقا نمیدونی هدف اون کلیپ چی بوده یا اینکه قبل و بعدش بهشون چی آموزش دادن یا اینکه از کجا معلوم واقعا آمریکایی بودن اونا. اصلا اگر هم اونا سرباز آمریکایی بودن دلیل های خوب زیادی هست برای انجام اون مسابقه یا تمرین برای سربازها…واقعا ذهنم نمیدونم از کجاش درمیاره.خداروشکر که مینویسم و دارم متوجه میشم که چه آشغال هایی و افکار خرابی تو ذهنم دارم و چطور ربطشون دادم به امریکا و آمریکایی ها…
یک کشور پیشرفته با تکنولوژی های فوق حرفه ایی
یک کشور ماشینی و دور از یک زندگی طبیعی و آزادانه درست.
در این کشور آدم ها مثل یک ربات زندگی میکنند.
اینا بخشی از افکار من بود که به طور خلاصه در دفترم نوشته بودم و اینجا در این نوشتن یک چیزهایی یادم اومد و بهشون اضافه کردم مثل دیدن کلیپی که درمورد اموزش سربازهای امریکایی بود.
بعد دیدن کلیپ من واقعا یک روز تمام ذهنم مشغول این سوال بود که واقعا من چه پیش فرض هایی درمورد کشور آمریکا و مردمانی که در آمریکا زندگی میکنن و کلا اهالی آمریکا داره؟؟؟
و هر چی بیشتر فکر میکنم میبینم بیشتر افکار من نشات گرفته از رسانه و فیلم ها و گفته ها و شنیده ها بوده.
تنها چیزی که متاسفانه خیلی در ذهنم به عنوان خاطره دارم شنیدن شعارهای مرگ بر آمریکا بوده. من یکبار اونم به زور در همین راهپیمایی های مسخره مدرسه شرکت کردم وو یکبار واقعا در میان افرادی که مثلا اومدن راهپیمایی تا شعار بدهند قرار گرفته بودم. که یادمه واقعا از درون بیشتر از قبل متنفر شدم از این حرکت های نمایشی که همیشه تو تلویزیون می دیدم.
نمیفهمیدم و برام سوال بود چطور ما به خودمون اجازه گفتن همچین کلماتی رو میدادیم و مرگ یک کسی رو میخوایم. یعنی خدا منتظره تا ببینه چقدر همه مشتاق مرگ فلانی هستن تا اونا رو از هستی ساقط کنه. آخه مگه به ما همون معلما نمیگفتن مرگ دشمنت رو هم نخواه بد کسی رو هم نخواه، خدا دوست ندارهخدا قهرش میاد یا هر چیزی که نشون میداد این جمله ها خوب نیستن. یادمه حتی از لعن و نفرین کردن های قیام عاشورا هم خوشم نمیومد و نمیاد. خب که چی لعنت بفرستیم که چی که بگیم مرگ بر….
خلاصه که الان دقت میکنم بی دلیل نیست اولین چراغ ذهنم گفت: “شیطان بزرگ”
بله من همچین پیش فرضی در ذهنم شکل گرفته بوده که آمریکا اینقدر بد و منفور هست که از شیطان هم کارهای بدش بزرگتره. که حالا لایق گفتن مرگ بر … هست. اما من وقتی دیدم آمریکا مهاجر ایرانی میپذیره گفتم بابا دمتون گرم نمیگین این ملت به ما توهین میکنن و حالا حق ندارن بیان خونه ما.وقتی تو یکی از قسمت های سریال “سفر به دور امریکا” دیدم پرچم ایران کنار بقیه پرچم ها هست. گفتم بله آمریکا بزرگ هست نه به عنوان شیطان بلکه به عنوان پهناور بودن و عزت و احترام گذاشتن بزرگ و بزرگوار هست. حالا ما با پرچم اونا چیکار میکنیم. مایی که کشورمون سفارت آمریکا رو منهدم کرده به دلایلی که نمیدونم چرا اون زمان های جوگیر بودن و سیاست های هیجان زده اون زمان و هنوز که هنوزه هم سفارت ندارن انگار.
لینک قسمتی که پرچم ایران رو در یکی از ایالت های آمریکا دیدیم.
قسمت ۷۱_سریال زندگی در بهشت
ممنون ازتون بخاطر تمام فیلم برداری ها
abasmanesh.com
من خیلی فکر نمیکردم آمریکا تو هر چی آزاد باشه اجازه بده اونجا مسلمان یا مسیحی راحت زندگی کنه و کلا همه آزاد و ول باید باشن و حجاب رو برمیدارن شده به زور. فکر کنم ذهنم به کشف حجاب در زمان پهلوی ربط داده که اون موقع ایران و امریکا باهم دوست بودن.
خلاصه که با دیدن خانمی بنام بورلی که در حیاط خونش تمثیلی از حضرت مریم گذاشته بود و نشون میداد که مسیحی هست و اونم با عشق باغچه هاشو با گل های زیبا و داستان های زیبا تزیین کرده بود.
قسمت ۲۹_ سریال سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
دیدن خانم های محجبه در قسمت های مختلف سریال ها مثل قسمت ۶۶_سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
دیدن مهمانواز بودن آمریکایی ها و ارتباط خوب اونا با غریبه ها. که خیلی دیدیم خیلی
مثل قسمت ۲۲_ سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
دیدن سبک زندگی های طبیعی به دور از اسیر شدن در تکنولوژی و وابسته نشدن به هر چیز دیگه ایی غیر خدا که کلا این قسمت رو در کل زندگی در بهشت و بیشتر سفر به دور آمریکا دیدم و اما چیزی که بیشتر حسش یادم مونده اون قسمتی بود که به فروشگاهی هدایت شدیم که خیلی سنتی و با عشق تزیین کرده بود اون مغازه ساده و شیک شو و گیلاس های خوشمزه هم ازش خریدیم.
قسمت ۳۰_سریال سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
وای یک قسمت دیگه هم الان یادم اومد. اون قسمت از سفر به دور امریکا که رفته بین تو کار فوتبال بازی کردن و با یک خانواده باحال و صمیمی آشنا شدین که فکر کنم کانادایی بودن و خیلی هم زود شناخت که شما ایرانی هستین و یادمه یک کلاه یادگاری از دوست افغانیش سرش بود.
قسمت ۳۶_ سفر به دور امریکا
abasmanesh.com
کشوری به این پیشرفته فکر نمیکردم هنوز به دیدن مناظر طبیعی تو دل زمین برن و یا تورهای غارنوردی باشه. دیدم که هست و چقدر هم درس گرفتم ازشون…چقدر هم عکاسی های زیبایی کردیم چقدر به من خوش گذشت
قسمت ۵۵_ سریال سفر به دور امریکا
abasmanesh.com
دیدن یک راننده هم زبان بنام احمد اهل افغانستان در یکی از ایالت ها آمریکا. اینو به من به یاد میاره اصلا نژاد پرست و نگاه از موضع بالا به پایین در این کشور و بین ساکنین این کشور نیست.
قسمت ۶۲_سریال سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
آخه چطور دیگه مستندات برای ذهنم بیارم که به یادش بیاد و دوباره فراموش کنه اون پیش فرض های چرت وپرت در مورد جغرافیای این کشور پهناور و سرسبز و پر از زیبایی
چطور میتونه فراموش نکنه که ذهنیتش در مورد برخورد با غریبه ها و نژاد پرستی رو بنذازه بیرون
چطور روابط اجتماعی عالی رو به یاد نیاره با دیدن این همه ارتباط سالم و آدم های خوب
واقعا به ذهنم حق میدم که یادش رفته بود قبلا فکر میکرد آمریکا خشک و بیابانی هست از بس تو این سریال ها خلافش رو دیده و حس کرده.
واقعا چطور میتونم فکر کنم که آدم های وابسته و اسیر تکنولوژی هستن این آمریکایی ها. با دیدن این همه لذت بردن هاشون و درست استفاده کردن از امکانات موجود که خداوند مسخر این کشور کرده مثل آبشار نیاگارا که از زاویه ها و حالت های مختلف میشد مسحور این عظمت و زیبایی شد بعد میخواد این مردم غرق نعمت و ثروت نشن. از تکنولوژی استفاده کردن برای لذت بردن و دیدن بیشتر زیبایی ها و حس تجربه های ناب مثل اسب سواری در میان یک مسیر جنگلی و حس شالاپ شولوپ اسب ها تو مسیر رودخونه….آخه کجا دور از طبیعت هستن. اونا همیشه با طبیعت هستن و لذت میبرن و همیشه با پاکیزگی و نظافت قدر داشته ها و ارزش نعمت ها رو میدانند.مردم آمریکا دوست داشتنی هستن و لایق بهترین ها چون توجه به زیبایی دارند و هدف شون لذت بردن از زندگی و تجربه کردنه حتی اسب سواری تو دل طبیعت رو شبیه تور ایجاد کردن…
قسمت ۸۳_ سریال سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
وای که چقدر درس گرفتم. چقدر آرام آرام باورهای قدیمی رنگ دارن میبازن با زدن رنگ های جدید و درست با این ورودی های خوب….ورودی هایی مهیج در پکیج هایی بنام “سریال زندگی در بهشت” و ” سفر به دور آمریکا”
ازتون بسیار بسیار سپاس گزارم بخاطر این دوره آموزشی که واقعا بیشتر از قبل امشب قدرش رو دونستم.
از خداوند مهربون هم سپاس کزارم که منو هدایت میکنه به مسیر درست به مسیر کسانی که به انها نعمت داده نه گمراهان.
چقدر قشنگ و مرتب هر نکته و موردی که اشاره کردی لینک اون قسمت رو هم اوردی، دمت گرم 😍
اونجا که گفتی چقدر آرام آرام باورهای قدیمی رنگ دارن میبازن، باز هم یکی از مهم ترین اصل هایی که استاد تو آموزش هاش همیشه تاکید میکنند و تو سفردورآمریکا وز ندگی در بهشت خیلی شفاف و عملی دیدیم بحث تکامل بود
و چقدر این پرسش استاد عــــــالی بود که باعث شد همه مون بیشتر فکر کنیم حتی اگر در طول این دو سریال و قسمت های مختلفش بارها و بارها نوشتیم و کامنت گذاشتیم و تحسین کردیم ولی این پرسش، عـــــــالی بود، اصلا نوشتن فرکانس عجیب و بی نهایتی داره
خدایا شــــــــــکرت
دوست عزیزم هر لحظه ات توحیدی تر و ثروتمندتر در تمام جنبه ها در پناه رب العالمین
چقدر اینجا خوبه و من هربار بخودم میگم اسم خوبی انتخاب کردم و سایت رو بوک مارک کردم. من اسم سایت رو برای خودم گذاشتم بهترین جای دنیا
واقعا چه جایی بهتر از اینجا که کلی دوست عالی داری که بهت پیام میدن و به رشدت کمک میکنن. چه جایی بهتر از اینجا که یادآوری خاطراتش هم برامون کلی درس داره. چه جایی بهتر از اینجا که میتونی روند پیشرفت یا پسرفت خودت رو به راحتی ببینی. چه جایی بهتر از اینجا که توحیدی تر عمل کردن رو با هم داریم عمل میکنیم. چه جایی بهتر از اینجا ه سراسر عشق و زیبایی و خبرهای عالی و خوبه…
چقدر خوشحال میشم وقتی نقطه ابی میبینم بیشتر دیدن لایک و کامنت تو فضاهای مجازی…
ممنونم دوست عزیزم و چقدر این جمله رو دوست دارم خدایی که به شدت کافی است چند روزه انگار این جمله در پس زمینه ذهنم رژه میره.
واقعا دستمریزاد به استاد قهارمون با پرسش های عالیش آفرین به ما هم اینجا هستیم و در این مسیر در حرکتیم.
ممنون از دعای خیرت
منم برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی از صمیم قلبم باز خداوند خواهانم
من دیروز قصد داشتم کامنتم رو با گذاشتن لینک قسمت های متفاوت بنویسم اما این کار رو نکردم و وقتی الان با خوندن کامنت شما دیدم شما دقیقا اون کار رو انجام دادی خواستم تحسینت کنم و بگم ممنونم دوست خوبم که با این دقت و با قلبت این کامنت ارزشمند رو برامون گذاشتی
برات بهترینها رو آرزو دارم، شاد و سالم و همیشه سربلند💛💛🥰🥰⭐️⭐️🤗🤗💕💕
واقعا ممنونم که برام کامنت گذاشتی و از احساست و فکرت گفتی…
این نشون میده که ایده ها به همه ی ما گفته میشن و اگر در مدار درست شنیدن اون ایده باشیم. و باز هم این نکته رو به خودم و خودت خوب یادآور شدی که اگر اقدام نکنیم و به ایده ها عمل نکنیم شاید ایده ها رو یکجایی یکطور دیگه ببینیم که اجرا شدن و این درس بزرگی هست برامون. که برای انجام دادن کارها و ایده های خوب معطل نکنیم.
من شخصا خیلی ایده هام سوختن. خیلی زمان رو ازدست دادم و دارم سعی میکنم که کمال گرایی مو کم کنم و بیشتر عمل کنم. الانم شاید ایده هایی دارم که با این درس به یاد آوردم زمان رو از دست ندم برای اجرایی کردن اونا.
راستش وقتی من اون کامنت رو نوشتم خودم از خودم راضی نبودم چون کلی چیز یادم رفت که بنویسم و کلی ایده دیگه هم داشتم ولی دیگه نشد. اما بر کمال گرایی ام غلبه کرده بودم و دکمه ارسال رو بدون تردید زدم و به خودم قول دادم دوباره میام و اینجا اگر یادم اومد باورهای مخرب و جملاتی که میخواستم ثبت کنم رو بزارم.
دوست من بنظرم نگاه نکن که من شبیه ایده تو نوشتم توام به ایده ات عمل کن و هر چی دوست داری و شاید حتی تکراری بنویس… اینا رو اول به خودم میگم و بعد بتو زهرا جان
بازم منتظر دیدن کامنت های خوبت هستم.
و منم تحسین ات میکنم که اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی. ممون که هستی
برات از خداوند بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو میخوام.
من قبل از سریال سفر به دور امریکا من از تلویزیون کشور امریکا رو دیده بودم و همیشه بهمون میگفتن که هیجا کشور خود ادم نمیشه
و من همیشه تصورم این بود که اونجا مثل اون فیلم تگزاسهایی که دیده بودم هست
و چون اسلحه ازاد بود همیشه فکر میکردم هر کسی با کس دیگه دعوا میگیره هم و میکشن
و کلا کشوری میدیدم امریکارو که همیشه مردم با هم در حال جنگ هستند
ولی بادیدن سفر به امریکا نظرم کلا عوض شد که من اصلا هیچ دعوا یا حتی بحثی که ندیدم هیچ برعکس همیشه اونهارو میدیدم که چقد با خودشون در صلح هستند
چقدر انسانهای صمیمی هستند
مثل اون اقایی که اومد کمک کرد انتن و نصب کردند و چه انسان مهربون و دوست داشتنی بود
و در مورد نژادپرستی همیشه فیلمهایی رو که دیده بودم همیشه سفید پوستها به سیاه پوستها توهین میکردن و یا همیشه امریکایی ها به مهاجر ها تو فیلمها میگفتن مثلا اتریشی کثیف یا اصطلاح خارجی کثیف بکار میبردن و من همیشه از این موضوع وحشت داشتم و هیچوقت دوست نداشتم مهاجر اون کشور باشم
ولی بادیدم سفر به دور امریکا کلا نظرم عوض شد و میدیدم که چقد با استاد و مریم جان با اینکه ایرانی و مهاجر بودن خوب رفتار میکردن چقدر صمیمی رفتار میکردن چقد دوست داشتی بودند چقدر به ایستاد احترام میگزارند
چقدر همسایه ها لطف میکنن
و من همیشه فکر میکردم امریکا مثل ایران نیست و فراوانی میوه و سبزی و کالا که تو ایران هست اونجا صدبرابر گرونتره و اصلا نیست مثلا همیشه داییم میگفت که میوه رو دونه ای میخرن و هندونه رو قاچی میخرم بس که کمبود هست یا درختا و سرسبزی خیلی کمه و من همیشه میگفتم هیچوقت از ایران نمیرم چون امریکا و کشورهای دیگه از نظر طبیعت صفره و من وقتی سفر به دور امریکارو دیدم فهمیدم که چقدر من نادان بودم که تحقیق نکرده از این کشور متنفر بودم
و وقتی این همه پارک جنگلی اینهمه نعمت این همه فراوانی این همه هایپرمارکت ها اینهمه مزرعه ها اینهمه درختتت خدای من چه دریای زیبایی چه ساحل فوق العاده ای چقدر رودخونه اب شیرین چه جاده های بی نظیری چه ماشینهایی یعنی الان اصلا ده دیقه نمیتونم بشینم یکی از این کشور بد بگه اصلا حوصلم سرمیزه و برام خیلی مسخره که یکی از این کشور بد بگه و من ته دلم بهش میخندم
و من همیشه فکر میکردم چقدر امریکا کارتن خواب و بیکار و ادم چاق داره و چقدر مرگ ومیر در امریکا زیاده و تلویزیون همیشه نشون میداد که نمیدونم درصد بالایی از امریکایی ها با خوردن نوشابه و فست فود مبتلا به بیماری قلبی دارن و چاق هستند
و من در مستند سفر به امریکا این همه زنهایی زیبا و خوش اندام دیدم و کلی مردهای خوش اندام دیدم و کلا نظرم تغییر کرد
و در مورد زندگی در بهش که من کلا وقتی این سریال دیدم کلی خواسته هام تغییر کرد کلی از افکار بدی که نسبت به امریکا داشتم عوض شده
من همیشه فکر میکردم که هیجا بیشتر از ایران درخت نداره وقتی استاد اون همه درخت قطع کرد باورم نمیشدکه این همه درخت وجود داره باورتون نمیشه چقدر نظرم راجع به درخت و قطع کردن درخت عوض شده مثلا اینجا انقد دم از کمبود درخت میزنند که احساس کناه شدید میکردم وقتی حتی شاخه ای رو میشکوندم ولی الان با دیدن این همه درختتنتت واقعا نظرم عوض شد
من کلا نظرم زیرو رو شد من کلا افکارم رو این دوتا سریال کوبید و از نوساخته شد
من کلا یه ادم دیگه بودم قبل از سریال و الان یکی دیگه ام
البته خیلی چدهای دیگه ای است که قبلا بهش باور داشتم ولی الان انقدر در مورد این کشور شکرگزاری کردم که همه ی باورهایم در مورد این کشور مردمش عوض شده و دیگه دلم نمیخاد بهش فکر کنم و دیگه دوست ندارم به گذشته بر گردم و از احساس بد اون موقع ها به یاد بیارم
تجربه خودم رو به عنوان فردی که از سریال سفر به دور آمریکا استفاده کرده و با اینکه در آمریکا نیست ازش نتیجه گرفته رو بیان میکنم + سریال زندگی در بهشت.
۱- بنویسید که قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید
۲- چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)
۳- دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است.
این دو سریال و فایلهای سایت، فقط در مورد آمریکا دیدگاه من رو تغییر نداده بلکه یک موتور پر انرژی بوده برای تغییر کلیت زندگیم. و خب به دلیل سوال مسابقه من فقط در مورد آمریکا مینویسم.
دیدگاهی که من در مورد آمریکا داشتم این بود که «زندگی کردن در آمریکا یک غول دست نیافتنی هست» و فقط آدمهای خاص میرن آمریکا، کشور آمریکا نمی پذیرتت و باهات خیلی بدبرخورد میکنه و .. اما الان به دلیل تمرکز بر نکات مثبت و ایجاد نگاه های زیبا و تمیز توسط این فایلها در ذهنم هدایت شدم به ست خاطرات به سمت انسان هایی که به ساده ترین شکل ممکن رفتن آمریکا، یکی لاتاری گرفت شرایطشم داشت رفت، یکی شوهرش یک اتفاقی افتاد براش ساده رفت آمریکا و و و مثالهای دیگه مثل خود استاد که چطور به شکل آسون و مطابق با قانون و به صورت لذت بخش به آمریکا مهاجرت کرد و دستان خداوند اومدن و داستان اون خانم فارسی صحبت میکرد و فرم هایی که براتون پر کردن به من نشون داد که رفتن به آمریکا خیلی هم ساده و آسونه و زندگی کردن در این کشور کاری بسیار ساده هست چرا که استاد با ۵۰۰$ و بدون اینکه زبان بلد باشه مهاجرت کرد به آمریکا و الان وضعیت زندگی استاد هیچ ربطی نداره به موقع ورودش به آمریکا و این یعنی زندگی در امریکا هم خیلی ساده هست. در مورد منابع اطلاعاتی مواردی هم که گفتم منبع اول فامیلها دوستان حرف های مردم جامعه و سایت های خبری و تحلیلی و اقامتی این حرفها رو میزدن و منبع دوم هم سایت استاد بوده که بعد منجر شده هدایت بشم به سمت افرادی که همین حقایق رو بهم نشون دادن. یکیشون استادی بود که یک ترم من پیششون تو خونشون زبان خوندم و بعد رفت آمریکا! و این خاطره اصلا یادم نبود و بعد از مرور سریال برام قابل درک شد.
دیدگاهی که در مورد آمریکا داشتم این بود که آقا اینها اصلا ایرانی ها رو آدمم حساب نمی کنن، کار بهشون نمیدن، قوانین این کشور به شدت سختگیرانه هست پدرت رو درمیارن نمیشه توش زندگی کرد، با مهاجر ها به شدت بد برخورد میکنن و کلا آمریکایی ها خیلی انسان های بداخلاق و توهین کننده هستن و مرتب فحش میدن و دهانشون چفت و بست نداره (عین جملات رو میگم)، خیلی مغرور هستن و از بالا به آدم نگاه میکنن و مثل برده با آدم رفتار میکنن و بسیار نژاد پرست هستن و منابع اطلاعاتی این حرف ها هم مردم جامعه، فیلم های آمریکایی، اخبار، تجارب افرادی که رفته بودن خارج از کشور و به ما تجربیاتشون رو منتقل کرده بودن و .. بود یا همین صحبت های ترامپ یا .. که به گوشمون رسیده بود (یکجورایی در اعراض کردن باید حرفه ای تر باشم) ولی برعکس من در سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت چیزهایی رو دیدم که اصلا ارتباطی با این صحبت ها نداشت، من یک نفر رو ندیدم توهین کنه که هیچی تو تصویر عصبانی باشه، همه مرد شاد و شنگول، آرامش دارن، حالشون خوبه، و به چشم دیدم که چقدر این کشور آزاده حتی برای گواهینامه رانندگی بلد باشی روندن و آیین نامه رو تو سه چهار ساعته میگیریش، اصلا کاغذ بازی نداره و همه چیز خیلی ساده حل میشه، اصلا مدیریت کشور نوین تر هست و بهتر مسائل رو حل میکنن و سریع تر، نمونههاشم بخوام براتون بگم از همون فرد بی نظیری که در سفر به دور آمریکا دیدم آقای جیمز که اومد کار استاد رو برای اینترنت راه انداخت یا خانم کثی و مادر بی نظیرشون، یا همون فردی که استاد ازش تراکتور رو خرید چقدر انسان شریفی بود چقدر خندان همه توضیحات رو داد و کار استاد رو راه انداخت و خودش وسیله اضافی تراکتور رو هم آورد و در کمال صحت و سلامت در خانه گذاشت و با امنیت کامل و اعتماد بی نظیر، که این موارد هم نشون میده چی حقیقت هست. (و حقیقت افرادی که روی باورهاشون کار میکنن چه برکت هایی هست)
این دیدگاه رو داشتم که در کشورهای خارجی به خصوص آمریکا، ایرانی ها رو تروریست و جنایت کار خطاب میکنن و اعتقاد داشتم که زندگی در آمریکا بسیار سخت هست و مردم صبح تا شبشون رو به هم دوختن تا زندگیشون رو بگذرونن و هزینه های این کشور بسیار بالاست و راهی نیست خلاصه که زندگی خوبی داشته باشی، و اینکه سیاه پوست ها رو میکشن و پلیس خشنی داره و صبح تا شب اونجا کمپین و اعتراض و .. هست و منبع اطلاعاتی هم اخبارها و حتی سایت های اینترنتی که توشون دنبال مطالب دیگه ای بودم ولی اینا رو هم تیتر زده بودن و حرف هایی بود که از جامعه به طور کلی شنیده بودم و ولی با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا بهم ثابت شد که اصلا اینطور نیست، حتی ۰.۰۱٪ هم حقیقت نداره و تمام جاهایی که دیدیم صلح و صفا و امنیت و زیبایی بود. مردم در نهایت امنیت داشتن زندگی میکردن، همه خوش خلق بودن، همه شاد بودن، اصلا بیشتر مردم دنبال تفریح و شادی و گردش بودن یا تو سفر بودن یا تو مناسبت های مختلف کلا اومده بودن سفر های خانوادگی و دسته جمعی مثل همون داستان 4th July. و شن های سپاسگزاری و ایونت هایی که هست و .. و همیشه کشور شاده شاده. حتی تو همین داستان بیماری من به شخصه شخصیت هایی آمریکایی ای که دنبال میکنم ندیدم کسی شکایت کنه یا غمگین باشه نه بر عکس دیدم که عین خیالشون نیست تازه به خنده و شادی هم گرفتن و بعدشم بیخیال شدن و رفتن سراغ کارهاشون. مثلا یک خانمی هست به نام Kelly که یکی از مربی های ورزشیم هست ایشون کلا همیشه شاده و تو این داستانم دیدم کلا تو همون فازه شادی خودش مونده و اصلا آمریکا اینطور نیست که مردم کانون توجهشون رو بگذارن باد ببره و خودشون شخصیت سازنده دارن.
این دیدگاه رو داشتم در مورد دولت و حکومت آمریکا که بسیار کشور امنیتی هست و مداخله گرایانه هست و هیچکسی نمیتونه نفس بکشه و اینها به دلیل فیلم هایی بود که دیده بود که صبح تا شب ماموریت های اف بی ای و .. هست و تو شهر پر جنایت کاره و نمیدونم اصلا امنیت نیست هر دفعه یکجا بمب گذاری شده و شهر داره میترکه یا بازی هایی مثل GTA که توش آمریکایی ها و کوبایی ها رو نشون میداد که دنبال مواد هستن دزدی میکنن گروه های خیابونی دارن که آزار میرسونن ولی این در حالی هست که من در سریال سفر به دور آمریکا و زندگی بهشت اثری از این چیزا ندیدم اصلا هیچ ربطی نداره واقعیت آمریکا با فیلم ها و بازی های ساخت خودشون حتی و اینها فقط برای هیجانات و فروشی هست که میخوان فیلم و بازی ها ایجاد کنن و الا بر عکس بسیار امن سر سبز و شاد هست این کشور.
این دیدگاه رو داشتم که آمریکا و به خصوص شهر هایی مثل نیویورک و واشنگتون و .. خیلی وحشی هست (دقیقا جمله ای بود که از آقا حافظ ناظری خواننده و نوازنده مطرح کشورمون که با سونی قرار داد داشت و پدرشون شهرام ناظری هستن شنیده بودم که میگفت من از آمریکا خسته شدم خیلی شهر و کشور وحشی ای هست و اومدم ایران رو تجربه میکنم به اصالتم رسیدم و فلان) و این در حالی هست که ایشون خودش با مهارت ها و توانایی های خودش در این کشور پیشرفته به این جایگاه رسیده و خب درسته کشور ایرانم بی نظیره و چیزهای خوبی داره ولی خب اینجا نشون میده باورها چطور کار میکنه و من در زندگی استاد عباس منش ذره ای وحشی بودن رو ندیدم اتفاقا همه چیز خود به خود و در زمان مناسب و مکان مناسب برای استاد انجام میشه و در سریال ها دیدم، کارهای اداری، خریدها، پروژه هایی که میخوان اجرا کنن، سفرها، خلبانی، غواصی و هر مهارتی هم استاد خواست یاد بگیره آسون و عالی انجام شده و حتی فروش و خرید ملک و .. اینها نشون میده که واقعیت و حقیقت کسایی که روی خودشون کار میکنن چی هست
دیدگاهی که در مورد آمریکا داشتم این بود که این کشور بسیار بی بند و بار هست و اصلا بنیان خانوادگی پاشیده هست، خانواده نیست اگرم باشه همه طلاق گرفته هستن همه پاشیدن، همه مست هستن، اعتیاد بی داد میکنه، ساحل ها جایگاه شیطانه، دخترا همه فاسدن، پسرا همه داغون، شادی ها در این کشورها به دلیل تکنولوژی و هزاران دلیل دیگه مسکنی شده و کوتاه (لاسوگاس رو خیلی مثال میزدن و میگفتن همش مشروب و مواد و روابط نامشروع) گروه های همجنس گرایی و نمیدونم شیطان پرستی زیاد هست و اغفالت میکنن، بی خدا میشی و مردم اعصاب ندارن، خیانت بی داد میکنه همه طلاق گرفتن و اونجا اصلا مرکز صنعت پورنوگرافی هست همه مردم کلا فاسد شدن، همه بدن نما هستن و در کل این دیدگاه بود که آقا بری اون سمت دیگه تموم شدی رفت همه چیت به باد میره تو هم میشی یکی مثل همون ها، و منبع این اطلاعات هم ماشالله خیلی ها بودن از دوستان که حذف کردم از زندگیم تا سایت ها روحانیون مربیان دین و زندگی در دبیرستان و حتی تا دانشگاه، جو فرهنگی، فامیل، و .. و «البته نمیخوام بگم من این وسط بی تقصیر بودم من مسئولیت ورودی ها رو دارم و بایستی اعراض کنم و کانون توجه رو مدیریت کنم» و خب در ادامه چیزی که من از سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت درک کردم کاملا تفاوت داره و هیچ ربطی نداره و نه تنها اون معایب نیست بلکه من کلی از این مردم به خاطر شخصیت سالمشون یاد گرفتم، من دیدم که چقدر سلامت در جامعه هست، من دیدم هر جا که رفتین خانواده ها با بچه هاشون هستن و بنیان سالم خانوادگی رو دید خب سریال تمرکز بر نکات مثبت قسمت ۱۵ رو دیدم اون مزرعه توت فرنگی فوق العاده رو، کلی مثال هست، من دیدم دوستانی که اومدن پرادایس چقدر انسان های شریف و فوق العاده ای بودن چقدر دختر و پسرها سالم بودن چقدر خانواده ها سالم بودن من دیدم که حتی با هم شنا میکنید با هم کمپ میزنید و و غذا درست میکنید مهمانی میگیرید بازی می کنید و چقدر شادی و سلامتی و سعادت وجود داره، من کلی از شخصیت این افراد و نگاه انسان گونه ای که به هم دیگه دارن یاد گرفتم، از این نگاه پاکی که در برخورد ها با هم دیگه دارن و فقط نکات مثبت اطرافیان و خودشون رو میبینن کلی یاد گرفتم، من کلی روابط عاشقانه به غیر از رابطه بی نظیر استاد و مریم جان رو دیدم، من دوستانتون رو دیدم مهمونی هاتون رو دیدم، من اهل طبیعت بودن مردم آمریکا رو دیدم که انرژیشون رو از طبیعت میگیرن باورهای مناسب ایجاد میکنن کلی پیاد روی و ورزش میکنن و انسان های سالمی هستن، من دیدم اسکوتر سواری ها دوچرخه سواری ها نمیدونم کایت سواری ها جت اسکی ها و و هزاران نعمت و برکت دیگه رو در این کشور، من دیدم مردم رو در ساحل و هنگام شنا چقدر در سلامت زندگی میکنن و کلی هم ازشون یادگرفتم درس عزت نفس گرفتم درس شادی و اخلاق گرفتم، از خانواده ی راسل از خانم ریچل و جمعشون و و و … دیدم که آمریکا صفر و صدی کار نکرده و تفریحات افراد سن بالا رو هم در شبانه روز در محل های خاصی با حمایت و امنیت پلیس برقرار کرده و این باعث شده چقدر جامعه در سلامت بیشتری ادامه پیدا کنه وهم افراد مذهبی و هم بچه ها و کودکان و نوجوانان سلامت زندگی کنن تا اینکه با این قضیه کلا بجنگن و به دلیل این نوع توجه اوضاع بد و بدتر بشه.
دیدگاهم در مورد آمریکا این بود که این کشور یک استعمارگر هست که با چپاول کردن کشورهای دیگه به ثروت و خوشبختی رسیده با ریختن خون افراد بی گناه با دزدیدن نفت کشورهای دیگه و با خون ممالک اسلامی رو تو شیشه کردن و با دزدیدن نخبه های کشورهای دیگه به این جایگاه رسیده، با حمایت از گروه های تروریستی، حمایت از اسرائیل و .. که در نهایت به این نگاه رو القا میکرد که فکر موافق آمریکا بودن رو هم نداشته باشم چون شیطانی هست و بده (استکبار جهانی) چه برسه بخوام برم آمریکا و یک ترمز بود، و منابع اطلاعاتی هم اخبار و رسانه های حکومتی ایران و حرف هایی که از خانواده و بزرگان و .. شنیدیم در صورتی که خب با تحقیقات میدانی و تفکر و استفاده از فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت و آگاهی های سایت به این نتیجه رسیدم که اینطور نیست، دلیل این ثروت شرکت هایی مثل اپل و آمازون، گوگل، سونی، اینتل و .. هستن که تمامشون تولید کشور آمریکا هست و آمریکا از همین طریق ثروتمند شده یعنی مردم نشستن مسائل رو حل کردن و از طریق حل مسائل، به بشریت خدمت کردن، اون سیستم پستی آمازون و سیستم تحویل سریع آمازون پرایم و هزاران هزار محصول و خدمت دیگه خلق شده و این ثروت رو ایجاد کرده و این سرمایه ها و دارایی ها حاصل همون حل مسائل شرکت هاست و آمریکا کشوری خودساخته هست، شما نگاه کنید والمارت و اپل و گوگل و ماکروسافت و برند های دیگه که بیشترین سرمایه ها و دارایی ها رو در آمریکا دارن همشون تولید کننده هستن، در مورد استعمارگری و دزدی، شما ایلان ماسک رو میبینی با برادرش از آفریقا پا شده رفته مهاجرت کرده آمریکا و بعد اونجا مهارت یاد گرفته و این پیشرفت ها رو رقم زده چرا؟ چون آمریکا این پتانسیل رو داشته و هدایت شده. اینطور نبوده بزور ماسک رو ببرن آمریکا، نه آمریکا شرایط رو فراهم کرده و به خیلی ها هم درخواست اقامت داده ولی خب افراد هم خودشون میتونن تصمیم بگیرن برن یا نرن. در مورد جف بزوسم همینطور بوده، پدر جف مهاجرت کرده از کوبا به آمریکا و بعد اونجا پیشرفت کردن و به خاطر ایمانشون حرکت کردن و رشد کردن و آمازون و این اتفاقات خوب افتاد.
دیدگاهم در مورد آمریکا این بود که اونها مفهوم عشق و اینها رو درک نمیکنن و خیلی نگاه های ناجور و تاریک مثل تنفر مثل خشم مثل انتقام و .. توشون متداول هست هر بار از یک جا میزنه بیرون (بواسطه همون چیزهایی که اخبار میگه) ولی در سفر به دور آمریکا وقتی در روز 4th july و مهمونی رو دیدم و خانم ریچل با عشق رو دیدم و اون عشق واقعی که نسبت به کشورشون داشتن ذهنیتم در مورد مردم این کشور منهدم شد که بابا چقدر اینها نگاه زیبایی دارن چقدر درست هستن چقدر انسان های شریفی هستن چقدر خوبن چقدر درستش چقدر پر عشقن
دیدگاهم در مورد آمریا این بود که شهرسازی و انوبه سازی خیلی خفنی انجام شده و همه چیز تو هم تو هم هست و مردم نفس نمیتونن بکشن و تکنولوژی افسردشون کرده ترافیک هست بوی دود هست و .. حالا یک تک و توکی هم ویلاهای حرفه ای هم هست که آزادی های بیشتری داره (تو اینترنت دیده بودم میگفتن این خونه ها تو آمریکا هستن) ولی خب همه که اینطور نیست و منابع اطلاعاتی اش هم چیزهایی بود که تو مستندها نشون میدادن و فیلم های کوتاهی که از تلویزیون یا اینترنت دیده بودم که همه ماسک دارن و این در حالی هست که وقتی سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو دیدم کاملا دیدم که تیکه به تیکه این کشور سرسبزی هست و حتی کلان شهر ها هم پر پارک و فضای سبز و نزدیک به جنگل هستن و حتی رودخونه تو شهر در جریان هس، ساختمون ها اغلب نوساز و جدید و رنگی رنگی معماری ها بسیار زیبا، بارون همیشگی، پر از امکانات عالی مثل نشنال پارک ستیت پارک و .. امکانات شهری بی نظیر، ابرهای بی نظیر و زیبا، مزارع زیبا، باغات پرتقال فلوریدا، باغات انار کلیفورنیا، خونه ها اغلب سایزهای بزرگ و اغلب در دل طبیعت، امکانات فروشگاهی و خدماتی عالی و طبیعت هم در این شرایط هست، و پر از ایونت های متوع و مختلف یکبار مویقی یک بار نقاشی یک بار صنایع دستی پر از شور و هیجانات مسابقات ورزشی، تیکه به تیکه کشور موزه و نمایشگاه های جالب هست، و مرد بی نهایت شاد هستن و همواره در حال لذت و شادی کردن دلی، یعنی روحیه این مردم بی نظیره و خیلی میپسندم هر موقع میبینمشون پر از شعف و شور میشم، و سیستم حکومتی و دولتی و مدیریتی کارش بیست هست و مثلاش همون اداره برقی که شیرهای دریایی رو نگهداری میکرد بهشون میرسید و برای مراجعه عموم گذاشته بود و یادم هست استاد میگفت با اینکه مدت زیادی اینجا هستیم و داریم زیبایی ها رو میبینیم اینو پیدا کردم و تا به حال نیومده بودم یعنی تکه به تکه این کشور زیبایی و ثروت و قشنگی هست و هر چی میری بازم هست، و خدا رو صدهزار مرتبه شکر که این فرصت فراهم شد این کامنت رو بگذارم و تجربیاتم رو با دوستان عزیزم به اشتراک بگذارم. امیدوارم ازش لذت ببرین و انرژیاش بهتون برسه و بهترین اتفاقات براتون رخ بده و کلی لذت ببرید. و خودم هم کامنت های زیباتون رو میخونم و لذت میبرم و ۵ ستاره میدم.
استاد عزیز منم مثل بقیه دوستان باور مشابه ای داشتم از آمریکا و مردمش
اصلا اینقدر باورای بد و خرابی در ذهنم نقش بسته بود که کل این قاره برام یادآور قتل و دزدی و کفر و شراب بود
غافل از اینکه بدون دانش و گوسفند وار ، باور کرده بودم که مردم این کشور دشمن ماهستن و باید ازشون دوری کنیم یا اونا از ما دوری میکنن و از ما متنفرن
اما ته دلم از شعار مرگ بر آمریکا و بقیه کشورا بیزار بودم و دلم نمیخاست مرگ کسی رو فریاد بزنم همیشه هم از زیر تظاهرات دانش آموزی فرار میکردم
اما همچنان طبق برنامه های تلویزیون این باور در من شکل گرفته بود(کارتون لوک خوش شانس و فیلمهای وسترن ) که آمریکا یه کشور خشک و بی آب و بیابونی هست که هر روز تعداد کثیری از مردمش به قتل میرسن و تو خیابونا با بطری مشروب میچرخن و خانواده هاشون بی بندوبار هستن و آمار ازدواج در اون جامعه منفی هست بخاطر بی بندوباری اخلاقی
اما وقتی که خواستم تغییر کنم جهان من هم تغییر کرد و چشمم باز شد و قلبم سرشار از عشق شد
عشقی که گفت اگر میخای خودتو و دنیاتو بشناسی باید قلبتو از کینه خالی کنی
نتیجه این شد که شما وسیله شدین برا شناخت من از کشور آمریکا
وقتی که ایالتهای سرسبز و پارکهای بسیار بزرگ رو دیدم باور زیبایی و سرسبزی و رودهای زیبا رو جایگزین بیابونای خشک و سوزان کردم
وقتی که مردم شاد رو دیدم و خانواده هایی که با بچه هاشون لذت میبردن و مهمونای که با تعداد بچه های زیاد و تربیت فوق العاده اشون خونه شما اومدن رو دیدم
باور مسیولیت پذیری و احترام متقابل رو جایگزین بی بندباری و از هم گسیختگی خانواده کردم
هیچوقت جیکوب رو یادم نمیره که چقدر خودشو باور داشت
چقدر بچه هاشون آزاد و با اعتمادبهنفس بزرگ میشن
وقتی که باورای ثروت ساز این مردم رو دیدم بهشون افتخار کردم که با چه ایده ها و باورهای عالی زندگیشونومیسازن و لذت میبرن
(افکار بزرگ آدمهاش از جمله ترامپ منو با خیلی از ایده های ثروت ساز و زندگی ساز آشنا کرد با ایده هایی که کافیه بخای تا بشه )
الان یاد این سفارش خداوند در قران افتادم که میگه
ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم؛ بنابراین هیچ تیره و قبیلهای در آفرینش بر دیگری برتری ندارد؛ ما شما را به صورت تیرههای گوناگون و قبیلههای مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید نه آنکه به نژادپرستی روی آورید و به نژاد و تیره خود افتخار کنید و هر ملتی خود را از دیگر ملّتها گرامیتر بداند؛ به یقین گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست. خداست که معیار برتری انسانها را معین میکند، چرا که او به حقایق امور دانا و آگاه است.»
من با سفرنامه و زندگی در بهشت عشق رو شناختم و فهمیدم که من باید عشق بدم تا عشق دریافت کنم فارغ از اینکه طرف مقابلم چه مذهبی داره یا میتونه زبون منو بفهمه یا نه
با ایدههای ناب آشنا شدم و مسائل روزمره زیادی رو حل کردم
من فراوانی رو درک کردم
آموختم ساده زیستی رو در عین شیک بودن
آموختم دولت آمریکا خودش و مردمشو لایق بهترینها میدونه و اجناس با کیفیت رو وارد بازار میکنه
جمله (ما خداراباور داریم) نشون دهنده ملتی هست که باور توحیدی داره ،رو اسکناسی که هرروز میبینن این جمله رو نوشتن که یادآور این اصل باشه و این باور کافیه که اون جامعه رو به قدرتمندترین تبدیل کنه
قبل اون فکر میکردم مسلمونها مخصوصا شیعه ها فقط به بهشت میرن
اما فهمیدم فرکانسها و قلب ماست که تعیین میکنه کی ایمان داره و کی مشرکه نه طرز پوشش و ادا اطوار درآوردن
تمیزی این مردمان و رعایت بهداشت و رعایت کردن قانون رانندگی و احترام به حقوق دیگران بسیار روی شخصیت من تاثیر گذاشت (دین ما سفارش کرده به رعایت انضباط شخصی میگه نیمی از ایمان پاکیزگی هست )مردمان این شهرهایی که من به لطف شما دیدم در نهایت تمیزی و با خود در صلح بودن هستن ، بنظرم مردمانی هستن که میدونن از زندگی چی میخان و چرا بدنیا اومدن
من یادگرفتم درباره هیچ قومی پیش زمینه ذهنی نسازم ،و مردمان رو طبق باورها و ذهنیتهای دیگران قضاوت نکنم ،اگر با انسانها از در عشق و راستی وارد بشم اونا هم جنبه خوب خودشون رو بمن نشون میدن
عاشقتونم و خداروشاکرم که انسانی همچون شمارو سر راهم قرار داد که بیشتر بفهمم و بهتر زندگی کنم 💐
با عرض سلام خدمت استادم و خانم شایسته عزیزم
ویو پشت سر استاد بهشت رو که بارون میمومد رو نشون میداد قطرات ریز بارون میریخت روی دریاچه موجهای ریزدرست میکرد نهایت زیبایی
وچقدر ارتعاش بالا و حال خوبه که این نعمت ها رو درک ولمی میکنید خدایا شکرت
شرح حال من من یک آدم تاثیرپذیر که اعتیاد شدید به تلوزیون و فیلم داشت
حالاتصور کنید پیش فرضهای منو چقدر میتونه داغون باشه از هر نظر
۱)-از نظر طبیعت به قول استاد با این که کلی جغرافی خونده بودیم ولی طوطی وار باز هم توی ذهن من آمریکا بیشترش کویر بود و این تاثیر فیلمهای وسترن بود باور کنید من بادیدن سریال زندگی در بهشت تازه متوجه شدم چقدر سرسبز و پر از درخت هست بادیدن بهشت و زیبایهای جاهایی که شما برای سفر رفتین یا از وقتی درون شگفت انگیز رو خریدین انواع گلها و گیاهان یا دست های زیبای گلها رو که در سفر بازگشت از تمپا دو ماشینه از غیراز بزرگراه برمیگشتین یا رودخونه های بزرگ آب شیرین که به دریا میریزه فراوانی درخت جنگلها فراوانی آب خدا یا برای این همه فراوانی سپاس لازم هست
۲)-انسجام خانواده
خیلی تعجب میکردم که دوستان شما چه زندگی عهد و وفا تعداد فرزندان ۶تا بچه عالی بود عالی من تاثیرپذیرهستم فکرنمیکردم خود آمریکایی ها انقدر بچه داشته باشن زندگی خانوادگی دلبستگی به ما گفته بودن بچه که بزرگ بشه میندازنش از خونه بیرون وای نمیدونستم که نه طوری فرزندشون رو بزرگ میکنن که بهش اعتماد دارن و خود فرزند هم به خودش اعتماد داره که توانایی رو در خودش میبینه که میتونه کار آفرین باشه چون استاد نشون دادن اونجا هرایده ای میتونه رشد کنه و تمام بیزینس های بزرگاز امریکا شروع شده
۳)-آزادی در عقاید در پوشش در مذهب
این که احترام به عقاید هم گذاشتن در کنار هم باپذیرش زندگی کردن
یکی از اصول صلح باخود پذیرش هست و این مردم با خودشون در صلحند
مذاهب و عقاید مختلف در کنار هم
یا حجاب
خدایا استاد یکبار که تنها تمپا بودن کنار ساحل عروس خانم رو نشون میدادن دوتا خانم باحجاب کامل داشتن راه میرفتن من خیلی تعجب کردم
چون من دیده بودم از اخبارکه محجبه ها بهشون حمله میشه
این آزادی ورهایی قلبموباز میکنه
هرکسی به دین خودشه دقیقا آیه قران
رقص شادی و بهانه های شادی
مردمی شاد
پیش فرض من مردمی تفنگ به دست که هرلحظه امکان داره با شایک چند گلوله زندگیتو بگیرن و فساد همه جاروگرفته بی بندوباری
خدایا چقدر نگاه من تغییر کرده البته تستاد کم کم نگاهم تغییر کرد
البته که شما بسیار موثر بودین
من شمارو الگوی خودم قرار دادم و از نگاه دوربین شما نگاه کردم و تمرکزمو برزیباییها گذاشتم
۴)- چیزیکه باعث رنج من میشد آزار سیاهپوستان و اشغال آمریکا و ظلم بر سرخپوستان بود اخبار فیلمها تاثیر کاملی بر این پیش فرض داشتن
حالا از استاد از کلامش از پشت دوربین استاد
چیزهای جدید میدیدم و میشنیدم
مهاجرت برابر هست با باورتوحیدی و ایمان عملی
برخلاف باوری که من از خانواده مدرسه رسانه ها دریافت کردم
دقیقا مهاجران روی دلار کشورشون حک کردن
ما به خداوند اعتماد داریم
تفاوت نگاه از زمین تا آسمون
نتیجه این همه نگاه متفاوت در زندگی من
همین سریال زندگی در بهشت تجربه های شیرین و بهشتی است
باور میکنید شبیه همان تجربه های استاد و خانم شایسته رو تجربه میکنم
حالا دوست دارم به امریکا سفر کنم زندگی کنم لحظات شادی رو تجربه کنم و لذت ببرم
استادم ورودی ها شمادرست میگین اصل شروع تغییر هست کنترل ورودی ها
سریال زندگی دربهشت
سفربه دور امریکا
علاوه بر کنترل ورودیها تمرکز برنکات مثبت رو به ما آموزش میده
دو اصل در دریافت نعمت ها
داشتن احساس خوب که نتیجه اش اتفاقات خوب هست
هردوی شما رو دوست دارم و سپاسگزارم برای این همه تغییرم در افکارم و توجه ام
سلام اسم من محمد هست و از اینکه توی مسیری قرار گرفتم که بتونم این زیبایی هارو ببینم واقعا شکرگزارم. من،خداروشکر هیچ وقت ذهنیت بدی نسبت به آمریکا نداشتم یا اگر هم بوده روی خودم کار کردم و خیلی وقت که عاشق امریکام و خیلی دوسش دارم و این دوست داشتن منو به این سایت و محتوای درونش آورد تنها جایی که واقعا میشه امریکا رو لمس کرد واقعا نمیشه این دوتا سریالو دید و عاشق امریکا،عاشق روابط بین شما و از همه مهم تر عاشق خودمون نشیم چون تا عاشق خودمون نباشیم عاشق هیچ چیز نمیشیم تمام عشق و علاقه ی که توی هر چیزی از زندگیمون هست از عشق به خودمون میاد من تقریبا ۲ ساله که با شوق دنبالکننده این سریال ها هستم بیشتر زندگی در بهشت ولی اولین باره که دیدگاهم رو مینویسم ۱دلیلش اینه که چند روزیه میخوام سطح ارتعاشم رو ببرم بالا و دوست داشتم بنویسم چون خیلی دوست دارم نوشتن رو ولی نشد تا الان که این حرفهارو دارم مینویسم و حالم خیلی خوبه نمیدونم چرا دارم اینجا این احساسات رو مینویسم ولی از انجامش لذت میبرم شاید تا الان قوانین نوشتن دیدگاه رو هم نقض کرده باشم نمیدونم چون شوق من برای نوشتن نذاشت که قوانین رو کامل بخونم ولی میخوام اینو بگم که زندگیه من بعد از اینکه قوانین جهان رو بهتر درک کردم خیلی خیلی خیلی بهتر شد از همه ی جهات،خیلی کار دارم خیلی خواسته ها دارم که هنوز بهشون نرسیدم ۱کیشون زندگی توی بهترین جای دنیاست و فکر میکنم اون مکان شاید امریکا باشه ولی نمیدونم شایدم نباشه خیلی وقتا شده از اینکه نمیرسم به خواسته هام ناراحت شدم و این انتظار حالمو بد کرده ولی فهمیدم که حال بد هیچ سودی برام نداره و منو بهتر نمیکنه منو به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسونه من خیلی خوشحالم از اینکه با شما آشنا شدم امریکارو انقدر از نزدیک دیدم و اینکه از لحاظ ذهنی چقدر به امریکا نزدیک شدم من از این نزدیک بودن خیلی لذت میبرم این شوقی که الان دارمو شاید موقع رسیدن نداشته باشم ولی خیلی وقت که مسیر زندگی برام لذت بخش شده عجله برای چیزی ندارم دیگه برای رسیدن به چیزی زور نمی زنم چون میدونم ۱شخصی ۱خدایی ۱انرژیه برتری حالا هر اسمی که داشته باشه حواسش بهم هست و منو بی قید و شرط دوست داره و همیشه این دوست داشتنش به سمته من جاریه شاید بعضی وقتا هسش نکنم ولی میدونم که مشکل از اون نیست مشکل از منه چون هر وقت از ته دلم و با احساس خالص ۱چیزی رو خواستم بهم داده و همیشه توی نزدیکترین حالت ممکن بوده ولی من حواسم نبوده نمیدونم این صحبتی که شروع کردم رو چطوری تمامکنم ولی اینو میگم به خودم که توی تمام شلوغیها و وسط تضادها همیشه ۱کسی هست که ۱جای نرم و راحت و آرامش بینظیر برامون تدارک دیده ۱کسی هست که اون چیزی که میخوایم رو داره فقط کافیه خودمون رو رها کنیم ایمان داشته باشیم که اون همیشه بهترین رو برامون میخواد همیشه همیشه همیشه.
به نام خدای زیباییها
سلام به آسید حسین و مریم خانم و سایر دوستان این سایت
من به دلیل این که اهل بازیهای کامپیوتری و تماشای فیلمهای آمریکایی و اخبار داخلی و خارجی نیستم، تقریباً هیچ ذهنیت منفیای در مورد کشور آمریکا و مردمش نداشته و ندارم. آنچه سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا به من داد، ذهنیت مثبت در مورد کشور و مردم آمریکا بود.
چند تا از دیدگاههای دوستان در زیر این صفحه را خواندم که ذهنیتهای منفی قبلی خودشان را نوشته بودند و این که بعد از تماشای این دو سریال مستند، عوض شده بود. حقیقتش احساسم بد شد و احساس کردم مطالعه و توجه به باورهای منفی قبلی دوستان، خاطر عاطر شریفم را مکدر میسازد.
من بفضل الله و رحمته، بیش از ده سال است که تلویزیون و رادیو در خانه ندارم. همچنین در هیچ کانال خبری در تلگرام و سایر نرمافزارهای موبایل، عضو نیستم. سعی میکنم ورودیهای ذهنم را به شدت کنترل کنم و همین مهارت عالی، موجب شده همیشه در فضایی رؤیایی زندگی کنم. از آسید حسین و مریم خانم که با ساختن این سریال، موجب شدند ذهن خالی من، با تصویرها، تصورات و باورهای مثبت نسبت به ایالات متحدهی آمریکا پر شود، تشکر فراوان دارم.
سلام دوباره بر استاد خوب و مهربون
استاد یکی از ترمزهای من برای مهاجرت به امریکا بحث مالی هست
شما زمانی که رفتید امریکا خیلی ثروت داشتید
یعنی مدار ثروت شما بالا بود
و اما انگار برای رفتن فقط ۵۰۰ دلار برده بودید
میشه بهمون یه قیمت بدید کسی که بخواد مهاجرت کنه امریکا اگر یه خونه مثلا دوخوابه ساده بخواد بخره با لوازم منزل در حد اینکه بتونه برای شروع زندگیش تو امریکا ، زندگیشو آغاز کنه چقدر پول لازم داره ؟
من همیشه این توذهنم بود که برای اینکه مهاجرت کنم اول باید خیلی ثروتمند بشم . چون رفتن به یه کشور دیگه رو خیلی ترسناک میدونستم و اگر پولم کم باشه ممکنه نتونم دوام بیارم اونجا و مجبور بشم در حالی که تمام سرمایم هم تموم شده برگردم به کشورم
چیزی که تو ذهن اکثر ماها هست
ولی بعدش که این فایلو گذاشتید ، این ترمزمو پیدا کردم ، خیلی ترمزای دیگه هم پیدا کردم
و گفتم من الان اینجا یه خونه دارم با وسایل و همسرم هم کار میکنه
اگر بخوام مهاجرت کنم اونجا هم یه خونه میخوام با وسایل و همسرم هم شغل پیدا میکنه
ولی بازم چون خودم اونجا رو تجربه نکردم این ترس هست برام . میشه برامون درباره این مساله یعنی بحث مالی در مهاجرت بیشتر توضیح بدید که چقدر پول لازمه واسه اومدنش ، و بعد خرید خونه و لوازم منزل در حد شروع زندگی ، و وضعیت شغل و کار پیدا کردن چطوریه .
همیشه مااز اونچیزی که نمیدونیم ترس داریم و با بدست اوردن اطلاعات خیلی از ترسهامون از بین میره
ممنونم استاد ، شمابااین فایل که میدونم هدایت خدا بود باعث شدین که من ترمزای زیادم درباره امریکا و درباره مهاجرت رو پیدا کنم
و فهمیدم خدا میخواد بهم بگه امریکا جای بدی نیست . باورهاتو درست کن و بدون همه چیز فرکانس توست و میتونی خیلی راحت به امریکا مهاجرت کنی ، اونم زودتر از اونچه که قبلا فکرش رو میکردی
فکر کنم بااین فایل خیلی از بچه ها ، فکر مهاجرت رو در ذهنشون جلوتر بندازن ، نسبت به قبل از این فایل
چون توذهن اکثرمون مهاجرت یعنی اول رسیدن به کوهی از ثروت و بعدش فکر مهاجرت کردن
ممنونم استاد 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
به نام خدای مهربان. درود به استاد عزیز، سید عزیز و خانم مریم شایسته و همچنین تک تک اعضای سایت، یا بهتره بگم خانواده ☺️
استاد خیلی سوال جالبی پرسیدی در مورد اینکه شما تا قبل از دیدن این سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت، چه دیدگاهی در مورد آمریکا داشتید؟ که سوال اول هست …
حقیقتش من تا قبل دیدن این سریال های پر محتوا و زیبا و فوق العاده، دیدگاهم در مورد آمریکا کمی نامناسب بود، نمیگم خیلی، ولی نامناسب بود. فکر میکردم آمریکایی ها خیلی بی ادب هستند و همش دنبال کار میدون و حتی وقت تفریح ندارن و همش حرص میزنن دنیا رو مال خودشون کنن و زورگو هستند و امنیت پایین هست و از این جور باورها.
حالا این باورهای نامناسب از کجا شیرجه زده بودن توی ذهن بنده ؟ اول از دایی پدرم، که به شدت مخالف آمریکاست، همیشه میگفت اگر آمریکا نبود دنیا گلستان میشد. خب منم خودم از اخبار و رسانه میشنیدم. متاسفانه پدر من دنبال کننده ی اخبار و رسانه هاست، هرچی هم بهش میگم پدر من ول کن این اخبار رو بیا یه موزیک قشنگ گوشکن از این بهتره. ولی گوش نمیده و صدای تلوزیون هم زیاد میکنه و منم به گوشم میرسه دیگه.
دوم از رسانه های مختلف مخوصا اخبار. سوم از مدارس و دانگشاه و معلم و استادهای عزیز و …
راستش من یکی از برنامه هام مهاجرت بوده و هست، و حتما انجامش میدم. من از صمیم قلبم آمریکا رو دوست داشتم، ولی با این دیدگاه و باورهای نامناسبی که نسبت به آمریکا داشتم. با خودم گفتم میرم اروپا بهتره. باورهایی که رخنه کرده بودن در ذهن من، و اجازه نمیدادن درست فکر کنم. درست مثل این میمونه که پاتو بزاری روی کلاچ، بزاری دنده و گااااااازززز بدی ولی کلاچ رو ول نکنی. خب حرکت نمیکنه ماشین.
ذهن ما هم همینطوره. گاهی ما باورهای نامناسبی داریم، افکارات نامناسبی داریم. به قول استاد پاشنه ی آشیل… ولی خودمون خبر نداریم. فکر میکنیم ذهنمون پاک شده و دیگه آماده ست، میشینیم پشت فرمون و استارت و دنده و گاز ……. ولی حرکتی نمیکنیم. یه چیزی نمیزاره ما حرکت کنیم. درست مثل ول نکردن کلاچ.
حالا چون موضوع بحث ما در مورد آمریکاست زیاد وارد مباحث دیگه نمیشم. من بعد از دیدن این سریال ها، بهشدت تحت تاثیر کشور آمریکا قرار گرفتم.
از همون قسمت اول سفر یه دور آمریکا که شروع کردید به حرکت. من هم با دریچه ی دوربین شما با شما همسفر شدم و هر آنچه شما میدیدین رو منم میدیدم. و در قسمت دوم که از ایالت جورجیا شروع شد سفرتون. به خدا قسم من اشک ریختم تا قسمت 99
حالا چرا اشک ریختم؟ چون من کلا وقتی هم از فایل های استاد استفاده میکنم و متوجه باورهای اشتباهم میشم اشکم در میاد. این اشک، اشک ذوقه، اشک شادی، اشک عشق، اشک آگاه شدن، اشکی که احساس میکنی در آغوش خداوندی و خیالت راحته که جای امن و امانی داری.
وقتی من زیبایی های طبیعت آمریکا رو میدیم.
وقتی اون همه پاکیزگی و نظم و دقت رو میدیدم.
وقتی رفتار مردم رو میدیدم که هرکی به دوربین شما نگاه میکرد یا دست تکون میداد یا سلام میکرد یا لبخند میزد نا خودآگاه لبخند منم روی صورتم مینشست.
وقتی توی پارک ها، همه در کنار هم، باصلح و ارامش و شادی و خوشحالی داشتند لذت میبردن.
وقتی میدیدم که شما هرجا میرید. پرسنل اون قسمت چقدر با احترام و با روی خوش و لبخند و با عشق با شما و همه رفتار میکنند.
وقتی میدیدم توی سفر مثلا پله ی آر وی مشکل پیدا کرد. یکی اومد و به شما کمک کرد به عنوان دستی از طرف خدا،
وقتی از هرکی هر سوالی میپرسیدین و طرف با حوصله قشنگ توضیح میداد، حتی راننده های اوبر که چند بار اوبر گرفتید.
وقتی شما بدون هیچ محدودیتی داشتین از سفر لذت میبردین . و هرکجا که میرفتید امکانات در اختیار بود و هیچ کجای سفرتون من ندیدم که با محدودیت یا کمبودی مواجه بشید.
دیدن تک تک این صحنه ها… و خیلی چیزای دیگه که واقعا در کلام نمیگنجه. در نوشتن نمیگنجه نمیشه به همه اش اشاره کرد انقدر زیادن و فقط باید ببینی و احساسش کنی. اشک منو در میاورد…
اشکی که همراه با یه دنیا عشق و آگاهی و احساس خوب بود. گاهی ما انسان ها اشک شادی میریزیم. این اشک دیگه نهایت احساس خوب یک انسانه. وقتی شما احساس خیلی خیلی خیلی عجیب و زیبا و دراماتیکی پیدا میکنید، ناخودآگاه یه لحظه بدنتون یخ میشه و اشکتون در میاد. بعدش همراه با اشک یه لبخند یا یک خنده ی از ته دل میاد.
چقدر آگاه شدم نسبت به اینکه :
اولا دولت آمریکا به فکر نابود کردن هیچ کجا نیست، دوم اینکه مردم آمریکا خیلی هم مهمان نواز و راحت و خوش برخورد هستند. و افکار مثبت و ثروتمندی دارن به نظر من. خیلی به همدیگه احترام میزارن و شاید همین باعث شده آمریکا متنوع ترین کشور دنیا باشه. و قوی ترین در اقتصاد. چون براشون فرقی نداره شما کجایی هستی و دین و مذهبت چیه و رنگ پوستت چیه و فلان ….
فهمیدم که اون احساس قلبی من درست بود، عشق به آمریکا، ولی باورهای نامناسب و غلط باعث شده بود که من احساسم رو نادیده بگیرم. مثل آیینه ای که گرد و غبار روش رو گرفته. وقتی میخوای خودت رو در آیینه ببینی نمیتونی واضح و درست ببینی، تصویری تار و خاکی و پر از گرد و غبار … باید آیینه ی ذهنمون رو تمیز کنیم تا بتونیم واضح همه چیرو ببینیم. و احساس خوبمون رو نگهداریم. به قول استاد: احساس مهم ترین عامل در قانون هست.
و الان خیلی خوشحالم که آگاه شدم و خیلی خوشحال ترم که دوره ی آرامش در پرتو آگاهی استاد رو بارها و بارها گوش میدم تا بفهمم و همیشه یادم بمونه که ما در سایه ی آگاهی خودمون، همیشه پیروز هستیم و همیشه حالمون خوبه. آگاهی داشتن به نظر من بزرگ ترین ثروت یک انسانه.
و این سریال به من آگاهی های بسیار زیادی داد به من فهموند که : نه خیر … آمریکا اونجوری نیست که در موردش برات گفتن، اونجوری نیست که توی اخبار و رسانه ها میگن و اونجوری نیست که تو فکر میکردی.
در مورد سریال زندگی در بهشت. من چون اول سفر به دور آمریکا رو دیدم. بعدش زندگی در بهشت شروع شد. من توی همون سفر به دور آمریکا، تمام افکارات نامناسبی که در مورد آمریکا داشتم رو از ذهنم پاک کردم. پر پر کردم رفت. تموم شد و رفت 😁
زندگی در بهشت به من درس های دیگه ای آموخت، از جمله :
عشق: بله عشق واقعی و پاک بین دوتا انسان که باهم و در کنارهم دارن از ثانیه های عمرشون لذت میبرن.
زندگی بهشیوه ی خودت : به شیوه ی خودت زندگی کن، یاد گرفتم که به سبک خودم زندگی کنم، نه به خاطر علایق و سلیقه های دیگران.
یاد گرفتم که در انجام دادن کارها، اراده داشته باشم. و همیشه کوچیک ترین و بزرگ ترین مسائل زندگیم رو باصبر و شکیبایی و تفکر حلکنم.
یاد گرفتم که داشتن آرامش در زندگی برای من بزرگ ترین نعمته. خونه ی روی دریاچه و اون همه درخت و جنگل و احساس خوب… 😎
یاد گرفتم که روی پای خودم وایسم و وابسته به دیگران نباشم. خودم کارهامو انجام بدم.
یاد گرفتم اگر روی باورهام محکم وایسم و به راهم ادامه بدم حتما موفق خواهم شد.
یاد گرفتم زندگی چیز پیچیده ای نیست، ساده بپوش، ساده زندگی کن، راحت باش، خودت باش، لبخند بزن، لذت ببر، و با خودت در صلح باش…. همین…
به نام خداوند بخشنده ی مهربان🌹🌹🌹
سلام به روی ماه همتون که اینجا هستین.
سلام به استاد نازنین و مهربانم.
مسابقه خیلی حس خوبی بهم میده.یه جور چالشه بنظرم.
خوب برم سراغ اصل مطلب:
نظر سابقم در مورد امریکا:
به شدت احساس ناامنی میکردم حتی با شنیدن اسمش،حتی دلم نمیخواست برم برای یکبار که شده ببینمش،فکر میکردم اونجا همه انسانهای نامناسب، فقط تجاوز و رابطه نامناسب هست،رابطه خانوادگی معنی نداره، هر کس هر وقت دلش خواست وارد یه رابطه میشه و بعد خیانت میکنه و میره،محبت ندارن، بهم علاقه ندارن، از. مهاجر ها بی آرن، بخصوص ایرانی ها،بی ادب هستن، نژاد پرست هستن،با سیاهپوست ها بسیار بدن،ایرانی ها رو دو ریال قبول ندارن،اونجا همش تفنگ و هفت تیر کشی هست، راه میری ممکنه بکشنت،دادگاهاشون قانون درستی نداره مخصوصا برای مهاجران،بچه هاشون بسیار بی ادب و خود رای هستن،میخوان تمام کشورها و غارت کنن برای خودشون،به گفته دیگرون دلیل اصلی تمام مشکلات ما.
چی شد که این افکار و باورها در ذهنم اومدن؟
حقیقتا نمیدونم دقیقا از کجا شروع شدن ولی میدونم از وقتی یادم میاد داشتم میشنیدم مرگ بر آمریکا،تلویزیون، بزرگترا،روزنامه ها، اخبار،فامیل دوست و آشنا،شعرای مدرسه،مثلا میرفتیم مهمانی، میگفتن برنج گرون شد،میگفتن تقصیر آمریکاست، میپرسیدم چرا؟ میگفت مثلا کود و یه سری مواد که باید از خارج کشور بیادو، آمریکا تحریم کرده واسه خاطر همین،
کشتی آتیش میگرفت، میگفتن آمریکا و…
یاد این شعار افتادم که دیگه ته گیر دادن بهه آمریکا رو از طرف ایرانی ها نشون میده:مرگ بر آمریک، نه فاب داریم نه ریکا🥴🥴😄
خلاصه که کلا همه چیزای بد یه طرفش آمریکا بود همیشه.و اینجوری شد که کلا از نظر من آمریکا مجرم بود، بدون محاکمه، حکم اعدام براش صادر کردیم.
و اما اینکه چطور شد عقایدم بعد سریالهای نابتون؟
خب من نمیتونم بگم دیگه اصلا اصلا ترسی از اومدن به آمریکا ندارم، اما میتونم بگم خیلی از اون افکار دیگه رنگی ندارن.اینکه آنقدر. مهاجر پذیرن، اینکه اونجا آنقدر زیبا و سر سبزه، مردم آنقدر در آرامش، اینکه آنقدر نعمت اونجا فراوونه که بازار رقابت بر سر عالی ترین هاست و کار افراد اینه که فقط بگن چی میخوان و همه چیز محیاست، اینکه اونجا محدودیت معنی ندارن، تا هر جا میخوای برو بالا، اینکه آنقدر به تفریح اهمیت میدن، اینکه آنقدر میتخودشون هستن، شفاف و شیشه ای.انقدر شهرشون تمیزه،حتی ماشینتو اونجوری که دوست داری مونتاژ کن،داخل ملک شخصیت هر چندتا ملک میخای بساز،به سمت جلو پیشرفت کردن داخل ماشین، سلامتی و…،انرژی اونجا خیلی در گردشه،چقدر واکنش عالی در مورد عکس گرفتن ازشون دارن،چقدر میشه اونجا آزاد زندگی کنی،خودت باشی.
استاد عزیزم امیدوارم همیشه سایه ات بالای سر این سایت زیبا باشه.
در پناه الله مهربان شاد باشید.🌹🌹🌹
به نام خالق آسمان ها و زمین و هر آنچه بین آنها هست.
ســــلام به استـــاد و مریم بانـــو عزیز و گرانقـــــدرم
سلام به تمام دوستان جان جانان در مسیر یکتاپرستی و توحیدی عمل کردن
من خداوند یکتا رو سپاس میگویم بخاطر این لحظه و بخاطر این جایی که هستم و بخاطر این نوشتنم و آگاهی هایی که مرور میکنم،بدست میارم و گسترش میدم خدایا سپاس سپاس سپاس…
کامنت نوشتن برای این قسمت برام یک مرور کلی شد برای هر آنچه که تو این مدت عضویت ام گذشته . الان که دقت میکنم ۶۷۱ روز گذشته از اون روزی که من یهو در بهبوهه ایی عضو سایت شدم. یادمه قبل عضو شدن در سایت کانال تلگرامی رو عضو شده بودم و مطلع شده بودم که یک سریال که شاید کمتر از ۱۰ قسمت ازش گذشته بود (اگر درست بگم) و دوست داشتم از اول قسمت هاشو دانلود کنم و ببینم که شد که بشه و من تقریبا یکسال و ده ماه پیش عضو خانواده بزرگ عباسمنشی ها شدم و افتخار میکنم بخاطر اون تصمیم…حالا چرا اون زمان رو مرور کردم چون بیشتر یادم بیاد اون موقع کجا بودم و چه نگاه و نگرش هایی داشتم و الان کجا هستم و چه نگرش هایی در من ایجاد شده…
راستش وقتی داشتم فایل رو نگاه میکردم اولش خیلی سخت بود برام تا فکر کنم که نگاه من چی بوده انگار که اصلا نگاه بدی نداشتم ولی میدونستم که اینطور نیست وگرنه اوضاعم از این بهتر بود و شاید در یکی از بهترین ایالت های آمریکا منم ساکن بودم اگر اینقدر ذهنم گل و بلبله و همانگ هست با اون دیده ها و شنیده ها… همینطور که استاد عزیز داشتن حرف میزدن یک کلنجاری بین منو ذهنم بود که میگفت صادق باش. بگرد تو فایل های ذهنم ببین چی بودی چی شنیدی کجای داستان قضاوت ها و پیش فرض ها قرار داری…در همین لحظه ها بود که استاد چند تا مثال خودشون زدن از اینکه اگر بچه هایی که در اون دهه هستن شاید این اصلاحات رو درباره افغانی ها و … به یاد بیارن و داشتن میگفتن که رسانه های هر کشور همیشه درباره کشورهای دیگه خصوصا اگر کدور و مساله ایی هم داشته باشن اغراق ها و غلو های زیادی رو به ذهن های مردمش تحمیل میکنه. خب پس منم دور از این کشور نیستم و در کشور ایران بزرگ شدم خب پس نگرشی درباره آمریکا داشتی صادقانه بگو و به یاد بیار تا به هم بتونیم کمک کنیم.
چند تا کلمه مثل چراغ تو ذهنم روشن شد و خیلی سریع منم رفتم دفتر و مدادم رو آوردم گذاشتم کنارم تا هر چی اومد به ذهنم تو لحظه یادداشتش کنم. (یک چیزی گفت بنویس که خیلی مهمه چون داره از اعماق ذهنم یهویی میاد بیرون. منم گفتم چشم)
شیطان بزرگ
فحشا
بی بند و باری
خوردن گوشت خوک
نوشیدن مشروبات الکلی
قدرت طلبی و حرص قدرت
طمع برای کسب ثروت
فیلم های وسترن. تصور یک جغرافیای خشک و بیابانی
کلا اینقدر درون اون کشور گناه انجام شده که خدا اونا رو بیحیال شده و نگاهشون هم نمیکنه چه برسه بخواد عذاب شون هم بده تا آگاه بشن.
خانواده های از هم پاشیده. بچه های که پدر و مادرشون معلوم نیست کی هستن بخاطر رابطه های نامشروع و آزاد، بخاطر تنوع طلبی و شهوت طلبی و خیانت و هرزگی که انگار مهمترین الویت شون سکس و رابطه جنسی و پول هست.
حرمت خانواده اونجا وجود نداره چون خانواده ها بدون ریشه و شالوده هستن و این بخاطر آزادی زیادی هست. انسان نباید بی قانون زندگی کنه و بدون حد و حدود. اینجوری با حیوان فرقی نداره. آزادی پس خوب نیست اون کشور هم اساسش انگار بر آزادی و راحتی انسان هاست خب از اونور بوم افتادن حتما.
آزاد بودن حمل اسلحه و ناامن بودن که فکر فکر کنم خیلی فیلم هایی که دیدم در نیویورک بوده که همش تو محله خلافکارها و قاچاقچی ها و هفت تیر کش ها بوده…
خشونت مردم امریکا که باعث شده انگار مهر و عاطفه درون اونا بمیره از بس که خدا ولشون کرده و خدا رو قبول ندارن.
عدم ارتباط خوب با آدم های غریبه که فکر کنم اونم بخاطر غرورشون هست. جو گرفتشون چون فکر کردن کشور ابر قدرت جهان رو دارن از موضع بالا به پایین به ادم ها نگاه میکنن و باعث خشم و نامهربونی شون به آدم های دیگه غیر از خودشون شده البته شاید در بعضی مواقع بخاطر بخاطر حرص قدرت داشتن شون، خودشون به خودشون هم رحم نمیکنن.(اینجا یاد یک کلیپی افتادم که به سربازهای امریکایی تو تمرین هاشون یاد میدادن چطور پوست خرگوش زنده رو زنده زنده در بیارن و یکجور مسابقه بود بین سربازها و این ذهنیت در من ایجاد شده بود که واقعا استراتژی تربیت و آموزش سربازها براساس خشونت بی دلیل و ابراز برتری و قدرت برای اینکه آماده خشونت ها و جنایت های بی دلیل بشن و حق رو بخودشون بدهند) واقعا الان تعجب میکنم این چی بود یادم اومد. الان که بهش فکر میکنم میگم اینا رو از کجا ساختی اخه. تو که دقیقا نمیدونی هدف اون کلیپ چی بوده یا اینکه قبل و بعدش بهشون چی آموزش دادن یا اینکه از کجا معلوم واقعا آمریکایی بودن اونا. اصلا اگر هم اونا سرباز آمریکایی بودن دلیل های خوب زیادی هست برای انجام اون مسابقه یا تمرین برای سربازها…واقعا ذهنم نمیدونم از کجاش درمیاره.خداروشکر که مینویسم و دارم متوجه میشم که چه آشغال هایی و افکار خرابی تو ذهنم دارم و چطور ربطشون دادم به امریکا و آمریکایی ها…
یک کشور پیشرفته با تکنولوژی های فوق حرفه ایی
یک کشور ماشینی و دور از یک زندگی طبیعی و آزادانه درست.
در این کشور آدم ها مثل یک ربات زندگی میکنند.
اینا بخشی از افکار من بود که به طور خلاصه در دفترم نوشته بودم و اینجا در این نوشتن یک چیزهایی یادم اومد و بهشون اضافه کردم مثل دیدن کلیپی که درمورد اموزش سربازهای امریکایی بود.
بعد دیدن کلیپ من واقعا یک روز تمام ذهنم مشغول این سوال بود که واقعا من چه پیش فرض هایی درمورد کشور آمریکا و مردمانی که در آمریکا زندگی میکنن و کلا اهالی آمریکا داره؟؟؟
و هر چی بیشتر فکر میکنم میبینم بیشتر افکار من نشات گرفته از رسانه و فیلم ها و گفته ها و شنیده ها بوده.
تنها چیزی که متاسفانه خیلی در ذهنم به عنوان خاطره دارم شنیدن شعارهای مرگ بر آمریکا بوده. من یکبار اونم به زور در همین راهپیمایی های مسخره مدرسه شرکت کردم وو یکبار واقعا در میان افرادی که مثلا اومدن راهپیمایی تا شعار بدهند قرار گرفته بودم. که یادمه واقعا از درون بیشتر از قبل متنفر شدم از این حرکت های نمایشی که همیشه تو تلویزیون می دیدم.
نمیفهمیدم و برام سوال بود چطور ما به خودمون اجازه گفتن همچین کلماتی رو میدادیم و مرگ یک کسی رو میخوایم. یعنی خدا منتظره تا ببینه چقدر همه مشتاق مرگ فلانی هستن تا اونا رو از هستی ساقط کنه. آخه مگه به ما همون معلما نمیگفتن مرگ دشمنت رو هم نخواه بد کسی رو هم نخواه، خدا دوست ندارهخدا قهرش میاد یا هر چیزی که نشون میداد این جمله ها خوب نیستن. یادمه حتی از لعن و نفرین کردن های قیام عاشورا هم خوشم نمیومد و نمیاد. خب که چی لعنت بفرستیم که چی که بگیم مرگ بر….
خلاصه که الان دقت میکنم بی دلیل نیست اولین چراغ ذهنم گفت: “شیطان بزرگ”
بله من همچین پیش فرضی در ذهنم شکل گرفته بوده که آمریکا اینقدر بد و منفور هست که از شیطان هم کارهای بدش بزرگتره. که حالا لایق گفتن مرگ بر … هست. اما من وقتی دیدم آمریکا مهاجر ایرانی میپذیره گفتم بابا دمتون گرم نمیگین این ملت به ما توهین میکنن و حالا حق ندارن بیان خونه ما.وقتی تو یکی از قسمت های سریال “سفر به دور امریکا” دیدم پرچم ایران کنار بقیه پرچم ها هست. گفتم بله آمریکا بزرگ هست نه به عنوان شیطان بلکه به عنوان پهناور بودن و عزت و احترام گذاشتن بزرگ و بزرگوار هست. حالا ما با پرچم اونا چیکار میکنیم. مایی که کشورمون سفارت آمریکا رو منهدم کرده به دلایلی که نمیدونم چرا اون زمان های جوگیر بودن و سیاست های هیجان زده اون زمان و هنوز که هنوزه هم سفارت ندارن انگار.
لینک قسمتی که پرچم ایران رو در یکی از ایالت های آمریکا دیدیم.
قسمت ۷۱_سریال زندگی در بهشت
ممنون ازتون بخاطر تمام فیلم برداری ها
abasmanesh.com
من خیلی فکر نمیکردم آمریکا تو هر چی آزاد باشه اجازه بده اونجا مسلمان یا مسیحی راحت زندگی کنه و کلا همه آزاد و ول باید باشن و حجاب رو برمیدارن شده به زور. فکر کنم ذهنم به کشف حجاب در زمان پهلوی ربط داده که اون موقع ایران و امریکا باهم دوست بودن.
خلاصه که با دیدن خانمی بنام بورلی که در حیاط خونش تمثیلی از حضرت مریم گذاشته بود و نشون میداد که مسیحی هست و اونم با عشق باغچه هاشو با گل های زیبا و داستان های زیبا تزیین کرده بود.
قسمت ۲۹_ سریال سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
دیدن خانم های محجبه در قسمت های مختلف سریال ها مثل قسمت ۶۶_سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
دیدن مهمانواز بودن آمریکایی ها و ارتباط خوب اونا با غریبه ها. که خیلی دیدیم خیلی
مثل قسمت ۲۲_ سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
دیدن سبک زندگی های طبیعی به دور از اسیر شدن در تکنولوژی و وابسته نشدن به هر چیز دیگه ایی غیر خدا که کلا این قسمت رو در کل زندگی در بهشت و بیشتر سفر به دور آمریکا دیدم و اما چیزی که بیشتر حسش یادم مونده اون قسمتی بود که به فروشگاهی هدایت شدیم که خیلی سنتی و با عشق تزیین کرده بود اون مغازه ساده و شیک شو و گیلاس های خوشمزه هم ازش خریدیم.
قسمت ۳۰_سریال سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
وای یک قسمت دیگه هم الان یادم اومد. اون قسمت از سفر به دور امریکا که رفته بین تو کار فوتبال بازی کردن و با یک خانواده باحال و صمیمی آشنا شدین که فکر کنم کانادایی بودن و خیلی هم زود شناخت که شما ایرانی هستین و یادمه یک کلاه یادگاری از دوست افغانیش سرش بود.
قسمت ۳۶_ سفر به دور امریکا
abasmanesh.com
کشوری به این پیشرفته فکر نمیکردم هنوز به دیدن مناظر طبیعی تو دل زمین برن و یا تورهای غارنوردی باشه. دیدم که هست و چقدر هم درس گرفتم ازشون…چقدر هم عکاسی های زیبایی کردیم چقدر به من خوش گذشت
قسمت ۵۵_ سریال سفر به دور امریکا
abasmanesh.com
دیدن یک راننده هم زبان بنام احمد اهل افغانستان در یکی از ایالت ها آمریکا. اینو به من به یاد میاره اصلا نژاد پرست و نگاه از موضع بالا به پایین در این کشور و بین ساکنین این کشور نیست.
قسمت ۶۲_سریال سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
آخه چطور دیگه مستندات برای ذهنم بیارم که به یادش بیاد و دوباره فراموش کنه اون پیش فرض های چرت وپرت در مورد جغرافیای این کشور پهناور و سرسبز و پر از زیبایی
چطور میتونه فراموش نکنه که ذهنیتش در مورد برخورد با غریبه ها و نژاد پرستی رو بنذازه بیرون
چطور روابط اجتماعی عالی رو به یاد نیاره با دیدن این همه ارتباط سالم و آدم های خوب
واقعا به ذهنم حق میدم که یادش رفته بود قبلا فکر میکرد آمریکا خشک و بیابانی هست از بس تو این سریال ها خلافش رو دیده و حس کرده.
واقعا چطور میتونم فکر کنم که آدم های وابسته و اسیر تکنولوژی هستن این آمریکایی ها. با دیدن این همه لذت بردن هاشون و درست استفاده کردن از امکانات موجود که خداوند مسخر این کشور کرده مثل آبشار نیاگارا که از زاویه ها و حالت های مختلف میشد مسحور این عظمت و زیبایی شد بعد میخواد این مردم غرق نعمت و ثروت نشن. از تکنولوژی استفاده کردن برای لذت بردن و دیدن بیشتر زیبایی ها و حس تجربه های ناب مثل اسب سواری در میان یک مسیر جنگلی و حس شالاپ شولوپ اسب ها تو مسیر رودخونه….آخه کجا دور از طبیعت هستن. اونا همیشه با طبیعت هستن و لذت میبرن و همیشه با پاکیزگی و نظافت قدر داشته ها و ارزش نعمت ها رو میدانند.مردم آمریکا دوست داشتنی هستن و لایق بهترین ها چون توجه به زیبایی دارند و هدف شون لذت بردن از زندگی و تجربه کردنه حتی اسب سواری تو دل طبیعت رو شبیه تور ایجاد کردن…
قسمت ۸۳_ سریال سفر به دور آمریکا
abasmanesh.com
وای که چقدر درس گرفتم. چقدر آرام آرام باورهای قدیمی رنگ دارن میبازن با زدن رنگ های جدید و درست با این ورودی های خوب….ورودی هایی مهیج در پکیج هایی بنام “سریال زندگی در بهشت” و ” سفر به دور آمریکا”
ازتون بسیار بسیار سپاس گزارم بخاطر این دوره آموزشی که واقعا بیشتر از قبل امشب قدرش رو دونستم.
از خداوند مهربون هم سپاس کزارم که منو هدایت میکنه به مسیر درست به مسیر کسانی که به انها نعمت داده نه گمراهان.
بنام خدایی که بشـــــــــدت کافیست
فهیمه عزیز سلام
چقدر قشنگ و مرتب هر نکته و موردی که اشاره کردی لینک اون قسمت رو هم اوردی، دمت گرم 😍
اونجا که گفتی چقدر آرام آرام باورهای قدیمی رنگ دارن میبازن، باز هم یکی از مهم ترین اصل هایی که استاد تو آموزش هاش همیشه تاکید میکنند و تو سفردورآمریکا وز ندگی در بهشت خیلی شفاف و عملی دیدیم بحث تکامل بود
و چقدر این پرسش استاد عــــــالی بود که باعث شد همه مون بیشتر فکر کنیم حتی اگر در طول این دو سریال و قسمت های مختلفش بارها و بارها نوشتیم و کامنت گذاشتیم و تحسین کردیم ولی این پرسش، عـــــــالی بود، اصلا نوشتن فرکانس عجیب و بی نهایتی داره
خدایا شــــــــــکرت
دوست عزیزم هر لحظه ات توحیدی تر و ثروتمندتر در تمام جنبه ها در پناه رب العالمین
سلام و عرض ارادت به تو دوست عباسمنشی ام
سلام زینب جانم
چقدر اینجا خوبه و من هربار بخودم میگم اسم خوبی انتخاب کردم و سایت رو بوک مارک کردم. من اسم سایت رو برای خودم گذاشتم بهترین جای دنیا
واقعا چه جایی بهتر از اینجا که کلی دوست عالی داری که بهت پیام میدن و به رشدت کمک میکنن. چه جایی بهتر از اینجا که یادآوری خاطراتش هم برامون کلی درس داره. چه جایی بهتر از اینجا که میتونی روند پیشرفت یا پسرفت خودت رو به راحتی ببینی. چه جایی بهتر از اینجا که توحیدی تر عمل کردن رو با هم داریم عمل میکنیم. چه جایی بهتر از اینجا ه سراسر عشق و زیبایی و خبرهای عالی و خوبه…
چقدر خوشحال میشم وقتی نقطه ابی میبینم بیشتر دیدن لایک و کامنت تو فضاهای مجازی…
ممنونم دوست عزیزم و چقدر این جمله رو دوست دارم خدایی که به شدت کافی است چند روزه انگار این جمله در پس زمینه ذهنم رژه میره.
واقعا دستمریزاد به استاد قهارمون با پرسش های عالیش آفرین به ما هم اینجا هستیم و در این مسیر در حرکتیم.
ممنون از دعای خیرت
منم برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی از صمیم قلبم باز خداوند خواهانم
ارادتمندت فهیمه پژوهنده
به نام خدای مهربونم
سلام دوست نازنینم
از کامنتت خیلی بذت بردم
من دیروز قصد داشتم کامنتم رو با گذاشتن لینک قسمت های متفاوت بنویسم اما این کار رو نکردم و وقتی الان با خوندن کامنت شما دیدم شما دقیقا اون کار رو انجام دادی خواستم تحسینت کنم و بگم ممنونم دوست خوبم که با این دقت و با قلبت این کامنت ارزشمند رو برامون گذاشتی
برات بهترینها رو آرزو دارم، شاد و سالم و همیشه سربلند💛💛🥰🥰⭐️⭐️🤗🤗💕💕
سلام و عرض ارادت دوست عباسمنشی من
سلام زهرا جان
واقعا ممنونم که برام کامنت گذاشتی و از احساست و فکرت گفتی…
این نشون میده که ایده ها به همه ی ما گفته میشن و اگر در مدار درست شنیدن اون ایده باشیم. و باز هم این نکته رو به خودم و خودت خوب یادآور شدی که اگر اقدام نکنیم و به ایده ها عمل نکنیم شاید ایده ها رو یکجایی یکطور دیگه ببینیم که اجرا شدن و این درس بزرگی هست برامون. که برای انجام دادن کارها و ایده های خوب معطل نکنیم.
من شخصا خیلی ایده هام سوختن. خیلی زمان رو ازدست دادم و دارم سعی میکنم که کمال گرایی مو کم کنم و بیشتر عمل کنم. الانم شاید ایده هایی دارم که با این درس به یاد آوردم زمان رو از دست ندم برای اجرایی کردن اونا.
راستش وقتی من اون کامنت رو نوشتم خودم از خودم راضی نبودم چون کلی چیز یادم رفت که بنویسم و کلی ایده دیگه هم داشتم ولی دیگه نشد. اما بر کمال گرایی ام غلبه کرده بودم و دکمه ارسال رو بدون تردید زدم و به خودم قول دادم دوباره میام و اینجا اگر یادم اومد باورهای مخرب و جملاتی که میخواستم ثبت کنم رو بزارم.
دوست من بنظرم نگاه نکن که من شبیه ایده تو نوشتم توام به ایده ات عمل کن و هر چی دوست داری و شاید حتی تکراری بنویس… اینا رو اول به خودم میگم و بعد بتو زهرا جان
بازم منتظر دیدن کامنت های خوبت هستم.
و منم تحسین ات میکنم که اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی. ممون که هستی
برات از خداوند بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو میخوام.
ارادتمندت فهیمه پژوهنده
سپاس خداوند وهابم را که مرا محرم این اگاهی دانست
سلام به استاد عزیزم ومریم جان
من قبل از سریال سفر به دور امریکا من از تلویزیون کشور امریکا رو دیده بودم و همیشه بهمون میگفتن که هیجا کشور خود ادم نمیشه
و من همیشه تصورم این بود که اونجا مثل اون فیلم تگزاسهایی که دیده بودم هست
و چون اسلحه ازاد بود همیشه فکر میکردم هر کسی با کس دیگه دعوا میگیره هم و میکشن
و کلا کشوری میدیدم امریکارو که همیشه مردم با هم در حال جنگ هستند
ولی بادیدن سفر به امریکا نظرم کلا عوض شد که من اصلا هیچ دعوا یا حتی بحثی که ندیدم هیچ برعکس همیشه اونهارو میدیدم که چقد با خودشون در صلح هستند
چقدر انسانهای صمیمی هستند
مثل اون اقایی که اومد کمک کرد انتن و نصب کردند و چه انسان مهربون و دوست داشتنی بود
و در مورد نژادپرستی همیشه فیلمهایی رو که دیده بودم همیشه سفید پوستها به سیاه پوستها توهین میکردن و یا همیشه امریکایی ها به مهاجر ها تو فیلمها میگفتن مثلا اتریشی کثیف یا اصطلاح خارجی کثیف بکار میبردن و من همیشه از این موضوع وحشت داشتم و هیچوقت دوست نداشتم مهاجر اون کشور باشم
ولی بادیدم سفر به دور امریکا کلا نظرم عوض شد و میدیدم که چقد با استاد و مریم جان با اینکه ایرانی و مهاجر بودن خوب رفتار میکردن چقدر صمیمی رفتار میکردن چقد دوست داشتی بودند چقدر به ایستاد احترام میگزارند
چقدر همسایه ها لطف میکنن
و من همیشه فکر میکردم امریکا مثل ایران نیست و فراوانی میوه و سبزی و کالا که تو ایران هست اونجا صدبرابر گرونتره و اصلا نیست مثلا همیشه داییم میگفت که میوه رو دونه ای میخرن و هندونه رو قاچی میخرم بس که کمبود هست یا درختا و سرسبزی خیلی کمه و من همیشه میگفتم هیچوقت از ایران نمیرم چون امریکا و کشورهای دیگه از نظر طبیعت صفره و من وقتی سفر به دور امریکارو دیدم فهمیدم که چقدر من نادان بودم که تحقیق نکرده از این کشور متنفر بودم
و وقتی این همه پارک جنگلی اینهمه نعمت این همه فراوانی این همه هایپرمارکت ها اینهمه مزرعه ها اینهمه درختتت خدای من چه دریای زیبایی چه ساحل فوق العاده ای چقدر رودخونه اب شیرین چه جاده های بی نظیری چه ماشینهایی یعنی الان اصلا ده دیقه نمیتونم بشینم یکی از این کشور بد بگه اصلا حوصلم سرمیزه و برام خیلی مسخره که یکی از این کشور بد بگه و من ته دلم بهش میخندم
و من همیشه فکر میکردم چقدر امریکا کارتن خواب و بیکار و ادم چاق داره و چقدر مرگ ومیر در امریکا زیاده و تلویزیون همیشه نشون میداد که نمیدونم درصد بالایی از امریکایی ها با خوردن نوشابه و فست فود مبتلا به بیماری قلبی دارن و چاق هستند
و من در مستند سفر به امریکا این همه زنهایی زیبا و خوش اندام دیدم و کلی مردهای خوش اندام دیدم و کلا نظرم تغییر کرد
و در مورد زندگی در بهش که من کلا وقتی این سریال دیدم کلی خواسته هام تغییر کرد کلی از افکار بدی که نسبت به امریکا داشتم عوض شده
من همیشه فکر میکردم که هیجا بیشتر از ایران درخت نداره وقتی استاد اون همه درخت قطع کرد باورم نمیشدکه این همه درخت وجود داره باورتون نمیشه چقدر نظرم راجع به درخت و قطع کردن درخت عوض شده مثلا اینجا انقد دم از کمبود درخت میزنند که احساس کناه شدید میکردم وقتی حتی شاخه ای رو میشکوندم ولی الان با دیدن این همه درختتنتت واقعا نظرم عوض شد
من کلا نظرم زیرو رو شد من کلا افکارم رو این دوتا سریال کوبید و از نوساخته شد
من کلا یه ادم دیگه بودم قبل از سریال و الان یکی دیگه ام
البته خیلی چدهای دیگه ای است که قبلا بهش باور داشتم ولی الان انقدر در مورد این کشور شکرگزاری کردم که همه ی باورهایم در مورد این کشور مردمش عوض شده و دیگه دلم نمیخاد بهش فکر کنم و دیگه دوست ندارم به گذشته بر گردم و از احساس بد اون موقع ها به یاد بیارم
در پناه حق باشید
به نام خدای مهربان.
سلام به همه دوستان و عاشقان این سایت بی نظیر
تجربه خودم رو به عنوان فردی که از سریال سفر به دور آمریکا استفاده کرده و با اینکه در آمریکا نیست ازش نتیجه گرفته رو بیان میکنم + سریال زندگی در بهشت.
۱- بنویسید که قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید
۲- چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)
۳- دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است.
این دو سریال و فایلهای سایت، فقط در مورد آمریکا دیدگاه من رو تغییر نداده بلکه یک موتور پر انرژی بوده برای تغییر کلیت زندگیم. و خب به دلیل سوال مسابقه من فقط در مورد آمریکا مینویسم.
دیدگاهی که من در مورد آمریکا داشتم این بود که «زندگی کردن در آمریکا یک غول دست نیافتنی هست» و فقط آدمهای خاص میرن آمریکا، کشور آمریکا نمی پذیرتت و باهات خیلی بدبرخورد میکنه و .. اما الان به دلیل تمرکز بر نکات مثبت و ایجاد نگاه های زیبا و تمیز توسط این فایلها در ذهنم هدایت شدم به ست خاطرات به سمت انسان هایی که به ساده ترین شکل ممکن رفتن آمریکا، یکی لاتاری گرفت شرایطشم داشت رفت، یکی شوهرش یک اتفاقی افتاد براش ساده رفت آمریکا و و و مثالهای دیگه مثل خود استاد که چطور به شکل آسون و مطابق با قانون و به صورت لذت بخش به آمریکا مهاجرت کرد و دستان خداوند اومدن و داستان اون خانم فارسی صحبت میکرد و فرم هایی که براتون پر کردن به من نشون داد که رفتن به آمریکا خیلی هم ساده و آسونه و زندگی کردن در این کشور کاری بسیار ساده هست چرا که استاد با ۵۰۰$ و بدون اینکه زبان بلد باشه مهاجرت کرد به آمریکا و الان وضعیت زندگی استاد هیچ ربطی نداره به موقع ورودش به آمریکا و این یعنی زندگی در امریکا هم خیلی ساده هست. در مورد منابع اطلاعاتی مواردی هم که گفتم منبع اول فامیلها دوستان حرف های مردم جامعه و سایت های خبری و تحلیلی و اقامتی این حرفها رو میزدن و منبع دوم هم سایت استاد بوده که بعد منجر شده هدایت بشم به سمت افرادی که همین حقایق رو بهم نشون دادن. یکیشون استادی بود که یک ترم من پیششون تو خونشون زبان خوندم و بعد رفت آمریکا! و این خاطره اصلا یادم نبود و بعد از مرور سریال برام قابل درک شد.
دیدگاهی که در مورد آمریکا داشتم این بود که آقا اینها اصلا ایرانی ها رو آدمم حساب نمی کنن، کار بهشون نمیدن، قوانین این کشور به شدت سختگیرانه هست پدرت رو درمیارن نمیشه توش زندگی کرد، با مهاجر ها به شدت بد برخورد میکنن و کلا آمریکایی ها خیلی انسان های بداخلاق و توهین کننده هستن و مرتب فحش میدن و دهانشون چفت و بست نداره (عین جملات رو میگم)، خیلی مغرور هستن و از بالا به آدم نگاه میکنن و مثل برده با آدم رفتار میکنن و بسیار نژاد پرست هستن و منابع اطلاعاتی این حرف ها هم مردم جامعه، فیلم های آمریکایی، اخبار، تجارب افرادی که رفته بودن خارج از کشور و به ما تجربیاتشون رو منتقل کرده بودن و .. بود یا همین صحبت های ترامپ یا .. که به گوشمون رسیده بود (یکجورایی در اعراض کردن باید حرفه ای تر باشم) ولی برعکس من در سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت چیزهایی رو دیدم که اصلا ارتباطی با این صحبت ها نداشت، من یک نفر رو ندیدم توهین کنه که هیچی تو تصویر عصبانی باشه، همه مرد شاد و شنگول، آرامش دارن، حالشون خوبه، و به چشم دیدم که چقدر این کشور آزاده حتی برای گواهینامه رانندگی بلد باشی روندن و آیین نامه رو تو سه چهار ساعته میگیریش، اصلا کاغذ بازی نداره و همه چیز خیلی ساده حل میشه، اصلا مدیریت کشور نوین تر هست و بهتر مسائل رو حل میکنن و سریع تر، نمونههاشم بخوام براتون بگم از همون فرد بی نظیری که در سفر به دور آمریکا دیدم آقای جیمز که اومد کار استاد رو برای اینترنت راه انداخت یا خانم کثی و مادر بی نظیرشون، یا همون فردی که استاد ازش تراکتور رو خرید چقدر انسان شریفی بود چقدر خندان همه توضیحات رو داد و کار استاد رو راه انداخت و خودش وسیله اضافی تراکتور رو هم آورد و در کمال صحت و سلامت در خانه گذاشت و با امنیت کامل و اعتماد بی نظیر، که این موارد هم نشون میده چی حقیقت هست. (و حقیقت افرادی که روی باورهاشون کار میکنن چه برکت هایی هست)
این دیدگاه رو داشتم که در کشورهای خارجی به خصوص آمریکا، ایرانی ها رو تروریست و جنایت کار خطاب میکنن و اعتقاد داشتم که زندگی در آمریکا بسیار سخت هست و مردم صبح تا شبشون رو به هم دوختن تا زندگیشون رو بگذرونن و هزینه های این کشور بسیار بالاست و راهی نیست خلاصه که زندگی خوبی داشته باشی، و اینکه سیاه پوست ها رو میکشن و پلیس خشنی داره و صبح تا شب اونجا کمپین و اعتراض و .. هست و منبع اطلاعاتی هم اخبارها و حتی سایت های اینترنتی که توشون دنبال مطالب دیگه ای بودم ولی اینا رو هم تیتر زده بودن و حرف هایی بود که از جامعه به طور کلی شنیده بودم و ولی با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا بهم ثابت شد که اصلا اینطور نیست، حتی ۰.۰۱٪ هم حقیقت نداره و تمام جاهایی که دیدیم صلح و صفا و امنیت و زیبایی بود. مردم در نهایت امنیت داشتن زندگی میکردن، همه خوش خلق بودن، همه شاد بودن، اصلا بیشتر مردم دنبال تفریح و شادی و گردش بودن یا تو سفر بودن یا تو مناسبت های مختلف کلا اومده بودن سفر های خانوادگی و دسته جمعی مثل همون داستان 4th July. و شن های سپاسگزاری و ایونت هایی که هست و .. و همیشه کشور شاده شاده. حتی تو همین داستان بیماری من به شخصه شخصیت هایی آمریکایی ای که دنبال میکنم ندیدم کسی شکایت کنه یا غمگین باشه نه بر عکس دیدم که عین خیالشون نیست تازه به خنده و شادی هم گرفتن و بعدشم بیخیال شدن و رفتن سراغ کارهاشون. مثلا یک خانمی هست به نام Kelly که یکی از مربی های ورزشیم هست ایشون کلا همیشه شاده و تو این داستانم دیدم کلا تو همون فازه شادی خودش مونده و اصلا آمریکا اینطور نیست که مردم کانون توجهشون رو بگذارن باد ببره و خودشون شخصیت سازنده دارن.
این دیدگاه رو داشتم در مورد دولت و حکومت آمریکا که بسیار کشور امنیتی هست و مداخله گرایانه هست و هیچکسی نمیتونه نفس بکشه و اینها به دلیل فیلم هایی بود که دیده بود که صبح تا شب ماموریت های اف بی ای و .. هست و تو شهر پر جنایت کاره و نمیدونم اصلا امنیت نیست هر دفعه یکجا بمب گذاری شده و شهر داره میترکه یا بازی هایی مثل GTA که توش آمریکایی ها و کوبایی ها رو نشون میداد که دنبال مواد هستن دزدی میکنن گروه های خیابونی دارن که آزار میرسونن ولی این در حالی هست که من در سریال سفر به دور آمریکا و زندگی بهشت اثری از این چیزا ندیدم اصلا هیچ ربطی نداره واقعیت آمریکا با فیلم ها و بازی های ساخت خودشون حتی و اینها فقط برای هیجانات و فروشی هست که میخوان فیلم و بازی ها ایجاد کنن و الا بر عکس بسیار امن سر سبز و شاد هست این کشور.
این دیدگاه رو داشتم که آمریکا و به خصوص شهر هایی مثل نیویورک و واشنگتون و .. خیلی وحشی هست (دقیقا جمله ای بود که از آقا حافظ ناظری خواننده و نوازنده مطرح کشورمون که با سونی قرار داد داشت و پدرشون شهرام ناظری هستن شنیده بودم که میگفت من از آمریکا خسته شدم خیلی شهر و کشور وحشی ای هست و اومدم ایران رو تجربه میکنم به اصالتم رسیدم و فلان) و این در حالی هست که ایشون خودش با مهارت ها و توانایی های خودش در این کشور پیشرفته به این جایگاه رسیده و خب درسته کشور ایرانم بی نظیره و چیزهای خوبی داره ولی خب اینجا نشون میده باورها چطور کار میکنه و من در زندگی استاد عباس منش ذره ای وحشی بودن رو ندیدم اتفاقا همه چیز خود به خود و در زمان مناسب و مکان مناسب برای استاد انجام میشه و در سریال ها دیدم، کارهای اداری، خریدها، پروژه هایی که میخوان اجرا کنن، سفرها، خلبانی، غواصی و هر مهارتی هم استاد خواست یاد بگیره آسون و عالی انجام شده و حتی فروش و خرید ملک و .. اینها نشون میده که واقعیت و حقیقت کسایی که روی خودشون کار میکنن چی هست
دیدگاهی که در مورد آمریکا داشتم این بود که این کشور بسیار بی بند و بار هست و اصلا بنیان خانوادگی پاشیده هست، خانواده نیست اگرم باشه همه طلاق گرفته هستن همه پاشیدن، همه مست هستن، اعتیاد بی داد میکنه، ساحل ها جایگاه شیطانه، دخترا همه فاسدن، پسرا همه داغون، شادی ها در این کشورها به دلیل تکنولوژی و هزاران دلیل دیگه مسکنی شده و کوتاه (لاسوگاس رو خیلی مثال میزدن و میگفتن همش مشروب و مواد و روابط نامشروع) گروه های همجنس گرایی و نمیدونم شیطان پرستی زیاد هست و اغفالت میکنن، بی خدا میشی و مردم اعصاب ندارن، خیانت بی داد میکنه همه طلاق گرفتن و اونجا اصلا مرکز صنعت پورنوگرافی هست همه مردم کلا فاسد شدن، همه بدن نما هستن و در کل این دیدگاه بود که آقا بری اون سمت دیگه تموم شدی رفت همه چیت به باد میره تو هم میشی یکی مثل همون ها، و منبع این اطلاعات هم ماشالله خیلی ها بودن از دوستان که حذف کردم از زندگیم تا سایت ها روحانیون مربیان دین و زندگی در دبیرستان و حتی تا دانشگاه، جو فرهنگی، فامیل، و .. و «البته نمیخوام بگم من این وسط بی تقصیر بودم من مسئولیت ورودی ها رو دارم و بایستی اعراض کنم و کانون توجه رو مدیریت کنم» و خب در ادامه چیزی که من از سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت درک کردم کاملا تفاوت داره و هیچ ربطی نداره و نه تنها اون معایب نیست بلکه من کلی از این مردم به خاطر شخصیت سالمشون یاد گرفتم، من دیدم که چقدر سلامت در جامعه هست، من دیدم هر جا که رفتین خانواده ها با بچه هاشون هستن و بنیان سالم خانوادگی رو دید خب سریال تمرکز بر نکات مثبت قسمت ۱۵ رو دیدم اون مزرعه توت فرنگی فوق العاده رو، کلی مثال هست، من دیدم دوستانی که اومدن پرادایس چقدر انسان های شریف و فوق العاده ای بودن چقدر دختر و پسرها سالم بودن چقدر خانواده ها سالم بودن من دیدم که حتی با هم شنا میکنید با هم کمپ میزنید و و غذا درست میکنید مهمانی میگیرید بازی می کنید و چقدر شادی و سلامتی و سعادت وجود داره، من کلی از شخصیت این افراد و نگاه انسان گونه ای که به هم دیگه دارن یاد گرفتم، از این نگاه پاکی که در برخورد ها با هم دیگه دارن و فقط نکات مثبت اطرافیان و خودشون رو میبینن کلی یاد گرفتم، من کلی روابط عاشقانه به غیر از رابطه بی نظیر استاد و مریم جان رو دیدم، من دوستانتون رو دیدم مهمونی هاتون رو دیدم، من اهل طبیعت بودن مردم آمریکا رو دیدم که انرژیشون رو از طبیعت میگیرن باورهای مناسب ایجاد میکنن کلی پیاد روی و ورزش میکنن و انسان های سالمی هستن، من دیدم اسکوتر سواری ها دوچرخه سواری ها نمیدونم کایت سواری ها جت اسکی ها و و هزاران نعمت و برکت دیگه رو در این کشور، من دیدم مردم رو در ساحل و هنگام شنا چقدر در سلامت زندگی میکنن و کلی هم ازشون یادگرفتم درس عزت نفس گرفتم درس شادی و اخلاق گرفتم، از خانواده ی راسل از خانم ریچل و جمعشون و و و … دیدم که آمریکا صفر و صدی کار نکرده و تفریحات افراد سن بالا رو هم در شبانه روز در محل های خاصی با حمایت و امنیت پلیس برقرار کرده و این باعث شده چقدر جامعه در سلامت بیشتری ادامه پیدا کنه وهم افراد مذهبی و هم بچه ها و کودکان و نوجوانان سلامت زندگی کنن تا اینکه با این قضیه کلا بجنگن و به دلیل این نوع توجه اوضاع بد و بدتر بشه.
دیدگاهم در مورد آمریکا این بود که این کشور یک استعمارگر هست که با چپاول کردن کشورهای دیگه به ثروت و خوشبختی رسیده با ریختن خون افراد بی گناه با دزدیدن نفت کشورهای دیگه و با خون ممالک اسلامی رو تو شیشه کردن و با دزدیدن نخبه های کشورهای دیگه به این جایگاه رسیده، با حمایت از گروه های تروریستی، حمایت از اسرائیل و .. که در نهایت به این نگاه رو القا میکرد که فکر موافق آمریکا بودن رو هم نداشته باشم چون شیطانی هست و بده (استکبار جهانی) چه برسه بخوام برم آمریکا و یک ترمز بود، و منابع اطلاعاتی هم اخبار و رسانه های حکومتی ایران و حرف هایی که از خانواده و بزرگان و .. شنیدیم در صورتی که خب با تحقیقات میدانی و تفکر و استفاده از فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت و آگاهی های سایت به این نتیجه رسیدم که اینطور نیست، دلیل این ثروت شرکت هایی مثل اپل و آمازون، گوگل، سونی، اینتل و .. هستن که تمامشون تولید کشور آمریکا هست و آمریکا از همین طریق ثروتمند شده یعنی مردم نشستن مسائل رو حل کردن و از طریق حل مسائل، به بشریت خدمت کردن، اون سیستم پستی آمازون و سیستم تحویل سریع آمازون پرایم و هزاران هزار محصول و خدمت دیگه خلق شده و این ثروت رو ایجاد کرده و این سرمایه ها و دارایی ها حاصل همون حل مسائل شرکت هاست و آمریکا کشوری خودساخته هست، شما نگاه کنید والمارت و اپل و گوگل و ماکروسافت و برند های دیگه که بیشترین سرمایه ها و دارایی ها رو در آمریکا دارن همشون تولید کننده هستن، در مورد استعمارگری و دزدی، شما ایلان ماسک رو میبینی با برادرش از آفریقا پا شده رفته مهاجرت کرده آمریکا و بعد اونجا مهارت یاد گرفته و این پیشرفت ها رو رقم زده چرا؟ چون آمریکا این پتانسیل رو داشته و هدایت شده. اینطور نبوده بزور ماسک رو ببرن آمریکا، نه آمریکا شرایط رو فراهم کرده و به خیلی ها هم درخواست اقامت داده ولی خب افراد هم خودشون میتونن تصمیم بگیرن برن یا نرن. در مورد جف بزوسم همینطور بوده، پدر جف مهاجرت کرده از کوبا به آمریکا و بعد اونجا پیشرفت کردن و به خاطر ایمانشون حرکت کردن و رشد کردن و آمازون و این اتفاقات خوب افتاد.
دیدگاهم در مورد آمریکا این بود که اونها مفهوم عشق و اینها رو درک نمیکنن و خیلی نگاه های ناجور و تاریک مثل تنفر مثل خشم مثل انتقام و .. توشون متداول هست هر بار از یک جا میزنه بیرون (بواسطه همون چیزهایی که اخبار میگه) ولی در سفر به دور آمریکا وقتی در روز 4th july و مهمونی رو دیدم و خانم ریچل با عشق رو دیدم و اون عشق واقعی که نسبت به کشورشون داشتن ذهنیتم در مورد مردم این کشور منهدم شد که بابا چقدر اینها نگاه زیبایی دارن چقدر درست هستن چقدر انسان های شریفی هستن چقدر خوبن چقدر درستش چقدر پر عشقن
دیدگاهم در مورد آمریا این بود که شهرسازی و انوبه سازی خیلی خفنی انجام شده و همه چیز تو هم تو هم هست و مردم نفس نمیتونن بکشن و تکنولوژی افسردشون کرده ترافیک هست بوی دود هست و .. حالا یک تک و توکی هم ویلاهای حرفه ای هم هست که آزادی های بیشتری داره (تو اینترنت دیده بودم میگفتن این خونه ها تو آمریکا هستن) ولی خب همه که اینطور نیست و منابع اطلاعاتی اش هم چیزهایی بود که تو مستندها نشون میدادن و فیلم های کوتاهی که از تلویزیون یا اینترنت دیده بودم که همه ماسک دارن و این در حالی هست که وقتی سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو دیدم کاملا دیدم که تیکه به تیکه این کشور سرسبزی هست و حتی کلان شهر ها هم پر پارک و فضای سبز و نزدیک به جنگل هستن و حتی رودخونه تو شهر در جریان هس، ساختمون ها اغلب نوساز و جدید و رنگی رنگی معماری ها بسیار زیبا، بارون همیشگی، پر از امکانات عالی مثل نشنال پارک ستیت پارک و .. امکانات شهری بی نظیر، ابرهای بی نظیر و زیبا، مزارع زیبا، باغات پرتقال فلوریدا، باغات انار کلیفورنیا، خونه ها اغلب سایزهای بزرگ و اغلب در دل طبیعت، امکانات فروشگاهی و خدماتی عالی و طبیعت هم در این شرایط هست، و پر از ایونت های متوع و مختلف یکبار مویقی یک بار نقاشی یک بار صنایع دستی پر از شور و هیجانات مسابقات ورزشی، تیکه به تیکه کشور موزه و نمایشگاه های جالب هست، و مرد بی نهایت شاد هستن و همواره در حال لذت و شادی کردن دلی، یعنی روحیه این مردم بی نظیره و خیلی میپسندم هر موقع میبینمشون پر از شعف و شور میشم، و سیستم حکومتی و دولتی و مدیریتی کارش بیست هست و مثلاش همون اداره برقی که شیرهای دریایی رو نگهداری میکرد بهشون میرسید و برای مراجعه عموم گذاشته بود و یادم هست استاد میگفت با اینکه مدت زیادی اینجا هستیم و داریم زیبایی ها رو میبینیم اینو پیدا کردم و تا به حال نیومده بودم یعنی تکه به تکه این کشور زیبایی و ثروت و قشنگی هست و هر چی میری بازم هست، و خدا رو صدهزار مرتبه شکر که این فرصت فراهم شد این کامنت رو بگذارم و تجربیاتم رو با دوستان عزیزم به اشتراک بگذارم. امیدوارم ازش لذت ببرین و انرژیاش بهتون برسه و بهترین اتفاقات براتون رخ بده و کلی لذت ببرید. و خودم هم کامنت های زیباتون رو میخونم و لذت میبرم و ۵ ستاره میدم.