https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
آمریکای خونخوار و قاتل سرخپوست های مهربون و بی آزار و معصوم که کشور اونها رو غصب کردند!!
چقدر فیلم ها و سریال های تاریخی توی تلویزیون و سینما دیدیم از قتل و عام سرخ پوستها توسط آمریکائی ها (( کلبهء عمو تام)) + (( با گرگ ها میرقصد)) + ((بردهء رقصان)) + (( تام سایر)) + ((هاکلبری فین)) و یا برده داری های وحشتناک سیاه پوستان توسط سفید پوستهای نامرد و عوضیِ آمریکایی که به ما دائماً القاء میکرد که این جماعت گاوچرون خیلی وحشی و خونریز و عوضی هستند و به غیر از نژاد خودشون به هیچ احدالناس دیگه ای رحم نمیکنند و همه رو از دم تیغ میگذرونن!!
چقدر توی صف مدرسه هامون شعار دادیم: آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو، خونِ جوانانِ ما میچِکَد از چنگِ تو . . .
و با اینهمه تصاویر غلط و اشتباه ذهنیت های پاک و معصوم ما را نسبت به نه فقط به کشور ایالات متحدهء آمریکا و آمریکائیان، بلکه نسبت به خیلی دیگر از کشورهای دنیا، سیاه و تاریک و چرک و کثیف کردند و ما رو نسبت به اونها دل چرکین و بد بین و آزرده خاطر نمودند و باعث شدند که کینه ای دیرینه و قدیمی در دلهای ما نسبت به اونها ایجاد بشه و روزبروز هم ریشه دار تر و قویتر هم بشه!!
همیشه توی فیلمهایی که از تلویزیون پخش میشد، آمریکائیها رو آدمهای خوش گذرون و عیاش و تن پرور و خوک صفتی نشون میدادند که از راه های حروم و از طریق دزدی و خوردن مال و اموال آدمهای بدبخت و بیچارهء جهان سومی، به ثروتهای بی پایان و از پارو بالا رفته رسیدند و خیلی قصی القلب و خونخوار و بدجنس هستند و این ذهنیت مسموم را برای ما ایجاد کرده بودند که همهء آمریکائیها تابع امپرسیونیسم جهانی هستند و ضد مسیح و ضد اسلام و ضد هر نوع دین و مذهب و آئینی می باشند و خیلی بی بند و بار و کثیف هستند.
و تقریباً اکثر دههء 50 یا دههء 60 ها با شعار مرگ بر آمریکا آشنا هستیم و همهء ما آمریکا را به عنوان کشوری که مهد جرم و جنایت و فساد و آدمکشی و میخوارگی و زنا و بی بند و باری و عیش و نوش است، می شناسیم و باور داریم که آمریکا چنین کشورِ مضخرفی است و دشمنِ قسم خوردهء ایران و تمامیِ کشورهای مسلمان بوده و هست و خواهد بود!! و ما باید تا آخره عمرمان با آنها دشمن باشیم و هیچوقت دست دوستی به سمت آنها دراز نکنیم و اصلاً قید رفتن به آمریکا و یا آمدن آمریکائی ها به ایران را بزنیم!!
و به قول استاد، زمانیکه که ما این حرفها و گفته ها و دیده ها و شنیده ها را باور کنیم و بپذیریم که درست هستند و قبولشان کنیم، جهان کاری میکند و شرایط و موقعیتهایی را برایمان ایجاد میکند تا این باورها برایمان اثبات شوند و به عینه آنها را ببینیم و مشاهده کنیم و با خودمان بگوئیم: دیدی اونها درست میگفتند؟؟!! دیدی چه آدمهای عوضی هستند این آمریکائی های یانکیِ نابکار؟؟!! دیدی چه درست میگفتند راجع به این قوم الظالمین؟؟!! دیدی چه آشغالهایی هستند این آمریکائی های مفسد فی الارض؟؟!!
و الان که استاد عباس منش عزیز اینهمه زیبائی و هماهنگی در آمریکا میبینند و همواره با آدمهای درست و الهی و مهربان و محترم و ارزشمند مواجه میشوند که خیلی خوب و محترمانه با ایشان و خانم شایسته برخورد میکنند و نگاه نژادپرستانه ای نسبت به آنها ندارند و تازه خیلی هم به آنها کمک میکنند و در خیلی از مواقع به صورت دوستانه و رایگان، کارهای ایشان را برایشان انجام میدهند و کمکشان میکنند، دوستان به خدا باور کنید که اینها جمبل و جادو نیست، اینها اتفاقی رخ نداده و همینطوری شانسی و الله بختکی برای استاد و عزیز دل ایشان پیش نمی آد!! بلکه فقط و فقط به خاطر این هست که استاد و همسر محترمشان، برای خودشان باورهای قدرتمند و ادامه دار و مداومی را در مورد نه فقط مردم آمریکا، بلکه در مورد کل مردم دنیا ساخته اند که همهء انسانها خوب و مهربانند ، همهء انسانها دستانی قدرتمند و با محبت از دستان خداوند متعال هستند و به همین خاطر ایشان به هر نقطه ای از این کرهء خاکی پا بگذارند ((حتی صحراهای آفریقا ؛ حتی قطب های شمال و جنوب ، حتی جنگلهای آمازون و . . . )) فقط مهر و محبت میبینند و فقط عشق از انسانهای مقابلشان دریافت میکنند و فقط با شرایط و موقعیتهای خوب و عالی و درست مواجه میشوند. ما هم اگر دوست داریم با چنین انسانهای خوب و الهی و مهربانی برخورد کنیم و هر جای دنیا که میرویم با آدمهای خوب، با شرایط خوب و با اوضاع و احوال مساعد و خوب مواجه شویم، باید باورها و ذهنیات بنیادی و افکار غالبمان را آرام آرام و با طی کردن تکاملمان، عوض کرده و تغییر دهیم و با اینکار هم خودمان خوب و عالی زندگی کنیم و هم جهان را به مکان خوبتر و عالیتر و مناسبتری برای زندگی و لذت بردنِ هم نوعانمان، تبدیل نمائیم. انشاءالله . . .
((ممنون که کامنت من را تا انتهاء خواندید و امیدوارم برایتان مفید و اثرگذار بوده باشد…))
««به امید دیدار استاد،خانم شایسته عزیز و همهءدوستان هم فرکانسی در ایالات متحدهء آمریکا ، فلوریدا»»
خیلی جذاب شدین استاد تحسینتون میکنم بخاطر این شادابی و انرژی خوبتون.
1-پیش فرضهای من قبل از دیدن فایلای سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت این بود که؛
آقا آمریکا که جای خوبی واسه زندگی نیست همه مردمش خیانت کارن رابطه های نامشروع بشدت زیاده بنیان خانواده اونجا هیچ ارزشی نداره اصلا کمتر کسی پیدا میشه که متعهد باشه به زندگی مشترک و ازدواج به سبک اینجا
در مورد خدا و روش زندگی که یه چیز وحشتناکی در ذهنم بوجود ادمده بود و واقعیتش هنوزم هست ولی کمتر شده اونم اینکه اصلا به هیچ چیزی پایبند نیستن و نه خدارا قبول دارن و نه دین و مسلکی دارن تصورم این بود که اونا که همشون جهنمی هستن و بدحجاب و کلا ادمای خیلی بدی هستن.
واقعیتش هنوزم در مورد حجابشون ذهنم مقاومت داره. طبق اون چیزی که در مورد اقایون شنیدم و ویزیگی های جسمانی و بیولوزیکی که دارن میگن مرد به نگاه تحریک میشه و اونجاهم که خانمای بدون پوشش زیادن و این باعث بوجود خیلی از خیانت ها و رابطه ها و بی قید و بندی میشه که البته استاد گفتن که تا حالا چنین چیزیو ندیدن و نشنیدن اونجا
در مورد طبیعتش زیاد توجه نکرده بودم که خشک و بی اب و علفه یا نه ولی در مورد رفتار مردمش خیلی ذهنیت بدی داشتم
تصورم این بود که یه مشت آدم عصبی خشنن که نمیشه باهاشون حرف زد اگه یه خارجی ببینن پدرشو درمیارن ایرانی که دیگه هیچی… تا بفمن ایرانی هستی میگیرن پدرتو درمیارن و کشت و کشتار و جنایت همونطور که استادم گفت فکر میکردم خیلی زیاده اونجا و ادم ربایی و خشونت و خیانت و قتل به شدت زیاده اونجا
2- دلایل و منابع این پیش فرضها خانودم بودن(چون من تو یه خانواده مذهبی هستم به طبع شدت این پیش فرضای بد زیادتره) و اخبار و سریالهایی که از طریق رسانه اینجا دیده بودم و سخنرانیا در محافل مذهبی
3- بعد از دیدن این فایلا و اون تصاویری که از جلوی دوربین شما به نمایش گذاشته شد نگاهم و ذهنیتمو خیلی خیلی بهتر کرد شادی و در صلح بودن مردم اونجا رو من تا حالا تو این کشور ندیدم بخودم میگفتم اینا که بداخلاق نیستن اینا که خیلی مهربونن لنز دوربین مریم جان هرکجا میچرخید من فقط لبخند میدیدم و شادی و حال خوب و در صلح بودن و چقدر اتفاقا واسه خانواده ارزش قائلن چقدر واسه بچه هاشون وقت میزارن واسه تفرریح و شادی بچه هاشون وقت میزارن و برنامه ریزی میکنن چقدر ایمانشون از ماها بیشتره چقدر امر و نهیشون کمهو این نشانه در صلح بودنشه و این جزئی از صفاته بنده خوب بودنه تو قسمت 55 سفر به دور آمریکا یه چیزی خیلی تو ذهنم مونده توی اون ارتفاع بچه هارو دیدم که آزادانه دارن واسه خودشون بازی میکنن میدون راحت لب ارتفاع مییرن و پدر مادرشون خیلی راحت و عادی فقط داشتن نگاشون میکردن و لذت میبردن همونجا هی من داشتم حرص میخورم که ای بابا چقدر اینا بیخیالن الان بچه میافته میمیره چرا اینا اینقدر ریلکسن بعد یهو بخودم اومدم دیدم ای بابا…. ببین اونا سبک فرزندپروریشونم درسته به شدت و توکل و ایمانشون از ما خیای بیشتره که اینقدر راحت اجازه میدن بچه هاشون تجربه کنن و لذت ببرن و اعتماد بنفس خوبی داشته باشن. خیلی چیزا یاد گرفتم از این فایلا از دوست داشتن بی قید و شرط مردم اونجا که تو نگاهشون اینو میشه دید از قضاوت نکردن و انعطاف پذیر بودنشون. پذیرش همه ادما با هر فرهنگ و دینی که هستن به وضوح دیده میشه اون شادابی و سادگی و خود واقعی بودنشون رو خیلی دوس دارم و خیلی حسم به این کشور عوض شده. حالا نگاهم اینه که ایرانو دوس دارم و بقیه کشورارو هم خیلی دوس دارم و خیلی خیلی مشتاقم که بیام و از نزدیک ببینم این زیبائی هارو و قدرت خدا را در تنوع خلقتش لمس کنم و ببینم.
دوستون دارم در پناه الله یکتای جهان شاد باشید و پیروز
به خدای خوبیها که خیلی هدایتی این فایل رو برای من فرستادن و توفیق دیدن اون نصیبم شد.
خدا رو سپاس میکنم هر روز مدار من بالاتر میره و آگاهی ها روز به روز زیادتر میشه.
سوالی پرسیدین راجع به پیش فرضهای آمریکا در ذهن ما
همونطور که خودتون اشاره کردید ما توسط رسانه و فضای مجازی بمباران اطلاعات نادرست میشیم.بدترین اتفاقات بولد میشن و سر تیتر اخبار قرار میگیرن.
تظاهرات میشه اعتراضی صورت میگیره تا چند ماه به طرق مختلف اینقدر با فکت و مستند سازی و یک سری شایعاتی که در این مستندات گنجانده میشه ذهن رو منحرف میکنن و ذهن قضاوت گر ما برنامه ریزی میکنه و نتیجه کاملا مشهوده.
من از وقتی با شما آشنا شدم و سعی کردم به چیزهای مثبت توجه داشته باشم و خب به طبع تلویزیون رو کلا حذف کردیم و فقط فیلم میبینیم متوجه یک سری ذهنیات منفی شدم که اول از اونها شروع میکنم و به ذهنیات مثبت میرسیم
آمریکا یک کشور با بدهی چند تریلیون دلاری که ثانیه به ثانیه داره این بدهی بیشتر و بیشتر میشه.
یک کشور بی عاطفه که اصلا محبت خانواده در اون وجود نداره و همه از راههای غیر مشروع بچه دار شدن و چون از سن پایین بچه دار شدن این بچه ها به یتیم خونه ها سپرده میشن و بعد وقتی کسی ازدواج میکنه میتونه از همون یتیم خونه بچه ها رو به سرپرستی بگیره و یه جوری رابطه ی خونی بین آدمها فوق العاده کمرنگه.
آمریکا مهد شیطان پرستی و فرقه های شیطانی و خون آشامی و هم جنس گرایی و هزار جور فسق و فجور
آمریکا یک کشور خشک و بیابانی با آدمهایی که روز به روز فقیرتر و بی خانمان تر میشن.
آمریکا جاییه که وامهای بابت خونه و امورات زندگی میده که اینقدر اون اقساط زیاد هستن که همیشه وام گیرنده خونه و تمام زندگیشو میبازه
یک کشور جنگ طلب و استعمار گر. دشمن بزرگ دنیا
که اگر یه روزی یه آمریکایی توی خیابون ببینیم حکم مرگشو صادر میکنیم و همیشه توهم توطئه این امریکای جنایتکار که هیچ گونه تولیدی ندارن و همیشه دنبال نفت و گاز و ثروت ایرانه
خلاصه که جونم براتون بگه
یک هیولایی از این بندگان خدا ساخته اند که برای نابودی این افکار سالیان سال باید تلاش کرد.
اما نگاه من به زیباییهای امریکا
مردم همیشه شاد و به هر دلیل کوچکی شاد هستن و کلی جشن در طول سال با هر مناسبتی میگیرن و کلی شاد هستن.
مردم به تغذیه و لایف استایل زندگیشون خیلی اهمیت میدن
هر روز صبح پیاده روی میکنن و مسیری رو میدون
سالم زندگی میکنن و به بدن خودشون میرسن
چیزی که توی ایران کمتر اتفاق میفته و همیشه هم از راههای غیر اصولی میخوان این بدن رو درست کنن.
خونه های بزرگ و جادار که همه در دل طبیعت ساخته شده و مدارسی که به شناخت بچه ها از دل طبیعت و تجربیات اونها به صورت عملی و کمپینگ از همون بچگی شناخت اونها رو روز به روز بیشتر میکنه و افرادی خودساخته هستن.
آدمها خودشون هستن و فارغ از هر چیزی که هستن و پوشیدن قضاوت نمیشن قضاوت نمیکنن.
از همون بچگی استقلال رو یاد میگیرن و با کسب و کار در همون مناسبتهایی که بعضی از وسایل خونه رو که دیگه نیاز ندارن به معرض فروش میزارن.
از هیجده نوزده سالگی خودشون باید خرج خودشون رو در بیارن و مستقل بار میان و باید جدا زندگی کنند.
….
جناب عباسمنش عزیز استاد گرانقدر و بزرگوار و دوستان و همراهان عباسمنشی عزیز
به شخصه خودم باورهای فوق العاده چسبنده و خطرناکی حتی در مورد آدمهای کشور خودم چه برسه به آمریکا دارم
مقصر خودمم که حتی تلاش نکردم باوری رو که خودم قبول ندارم تغییرش بدم و یه تکون بخورم
استاد عزیز قدم به قدم دارم زور میزنم و خیلی سخت ریز به ریز باورها رو تغییر میدم.تلاشم رو میکنم نتایج خیلی بهتر شدن ولی عالی نیستن.
این گاری شکسته ی زهوار در رفته خیلی تعمیر احتیاج داره که رو پا بشه و روی غلطک بیفته.
سپاسگزارم و روزی از زندگیم نیست که بدون ویسهای شما بگذره.
استاد عزیز همیشه از شما سپاسگزارم که یه روزی به خودتون قول دادید که هر چند کوچک هدایت گر آدمهایی باشید که راه را گم کردن و در طلب هدایت و رسیدن به الوهیت هستند.
خداوند عزیز رو هم شکر میکنم که در مدار استاد عباسمنش قرار گرفته ام که تمام حرفهایش برای من سند محکمی است که بی چون و چرا بپذیرم و به پیش بروم.
خدایا بابت نوشتن این مطالب تو رو شکر میکنم و مطمینم که بهترین مخلوقات خداوند و لیاقت بهترینها رو دارم.
با درود و سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته جانانم
و دوستان عزیزی که با خواندن کامنت زیبا و پر محتواشون به درک آگاهی بیشتری هدایت میشوم
استاد عزیزم میخوام با یک شعری که از زبان شما شنیده بودم شروع کنم که از قیصر امین پور هستش👏👏
👇👇👇
پیش از این فکر میکردم خدا
خانه ای دارد میان ابرها
مثل تخت پادشاهان قصه ها خشتی از الماس و خشتی از طلا
قبلانا فکر میکردم همه چی محدوده
همه چی اون بالا بالاهاست
همه چی کمبوده
همه چی دست نیافتنی است
همه جا آسمان آبی ست و محدود ولی آسمان بعضی جاها آبی تره صورتی تره بنفش تره زیباتره خلاصه با معنی تره
همیشه فکر میکردم قفس جاهای دیگه است و من آزادم ولی الان فهمیدم که نه بابا من خوده قفس بودم
با باورهای محدود بهم چسبیده ای که تبدیل به سیمان شده بود
در کامنتی از دوستان خواندم که این محدودیت های ذهنی بیشتر مربوط به دهه شصتی ها به بعده ولی منی که متولد چهلو چهارم بقول معروف نسل سوخته چی باید بگم 🤔🤔🙄
دوازده سیزده ساله بودم که عنقلاب شد .. درسنی بودم که باورهای خوبی نسبت به آینده ام داشتم و هیچ وقت احساس کمبودی رو حس نمیکردم . همیشه تابستان ها میرفتیم متل قو و مثل دریای فلوریدا … همه ی جوان های اون زمان شاد بودند . در کنار هم والیبال بازی میکردند و تفریح میکردند.. به ارودهای مختلفی میرفتند خلاصه بنظر من همه چی گل و بلبل بود .. ولی بعد از تغییر تحولات اساسی حکومتی به یکباره صد و هشتاد درجه ارزش ها و باورها در جامعه تغییر کرد و اجباراا باید میپذیرفتیم ..
یادمه پدر بزرگ خدا بیامرزم همیشه یک رادیو داشت که دقیقا اخبارهای خارجی رو پیگیری میکرد و مدام از حال و هوای انوری ها دفاع میکرد بخاطر همین منم مثل استاد زیاد پیش فرض بدی از آمریکا نداشتم بخصوص که اقوام و دوستان و آشنایان زیادی رو داشتیم که به آمریکا مهاجرت کرده بودند قریب به اتفاق اکثرا راضی بودند ولی یک نکته ای که همیشه و اکثر وقت ها از همه میشنیدم یک باور محدود کننده ی مالی بود که بیشتر از چشم نظر نشات میگرفت .. میگفتن که . باید از صبح تا شب کار کنی و جون بکنی و خلاصه این سختی ها رو داره و این موضوع چشم نظر باعث یک باورهای محدود کننده بود که از دین و مذهب به ما رسیده بود
سریال های سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت پرادایس و دیگر فایل های استاد .. به من یاد داد که چشم هم چشمی های مخرب نداشته باشم و یا مفهوم چشم زخم رو بطور کامل فهمیدم و باورهای محدو کننده و مخربم تبدیل به باورهای مناسب و قدرتمند شد هر چند خیلی طول کشید که که این دیوار بتونی رو بشکنم ولی با تکرار و تکرار و گوش دادن به فایل ها و سریال ها ی بینظیر این باور در من شکل گرفت که نه تنها هیچ چشم زخمی وجود نداره و بلکه انرژی و فرکانس مثبت خودم رو بکار بندازم و به نکات مثبت توجه کنم و هر لحظه از زیبایی های این جهان هستی لذت ببرم و در گیر مسایل حاشیه ای نباشم و شکر گذار تمام داشته هام باشم و به ناخواسته هام توجه نکنم در واقع با شکر گذاری و قدردانی نعمت های بیشماری رو در زندگیم جاری کنم تا به سرزمین ها و نعمت های بهتری هدایت شوم .. در سریال سفر به دور آمریکا یاد گرفتم که بجای حسادت تحسین کنم و این یعنی قدردانی از نعمت های خداوند
اگر خوش تیپه تحسینش کنم و بهش بگم
اگر خوشگله بهش بگم
اگر غذاش خوشمزه است بهش بگم
اگر خنده ی قشنگی داره بهش بگم
اگر مهربونه بهش بگم
اگر صداش قشنگه بهش بگم
استادم بهم یاد داد که سعی کنم فقط زیبایی ها رو ببینم تا طبق قانون جذب اتفاق های خوب و مثبت رو جذب کنم و اینجاست که باید بینهایت از خداوند مممنون و سپاسگذار باشم که نور چراغ هدایت عباسمنشی رو دارم و رد پای استادم رو دنبال میکنم .. آنان که به زندگی ما وارد میشوند نیز رزق و روزی ما هستند و کسانی که با ورودشون درس های ارزشمندی رو برایمان به همراه دارند و برای این درس هایی که توسط استادانم روزیم شده ممنون و سپاسگذارم🙏🙏🙏🙏🥀🥀
سریال سفر به دور آمریکا به من فراوانی نعمت و برکت و روابط خوب بین افراد رو نشون داد آرامش رو یاد گرفتم چون با دیدن اون مناظر و طبیعت و دریاچه ها و آسمان های زیبا و اون باران های عاشقانه و اون درختان و سرسبزی ها در زندگی من عشق رو جاری کرد .
درسته که من مثل دهه شصتی ها از بدو تولد با اون شعار های نامناسب و لعن و نفرین پا بدنیا و این جهان نگذاشتم و ولی فیلم های آمریکایی رو میدیدم که جالب نبود و یک تصور ناجالب ناآگانه در من بوجود میامد مثل فیلم کابویی (خوب بد زشت ) یا فیلمهای جنایی و فیلم های ترسناک . خلاصه نا آگاهانه با دیدن تلویزیون و فیلمهای ویدیو و سی دی و بیشتر از همه محدویت های مذهبی ماموریتی داشتند که بجای اینکه یاد بگیرم زیبا بین باشم و دلیل شکرگذاریمو بفهممم بهم میگفتن شکر کن که همینم گیرت نمیاد وگرنه خدا میبرتت جهنم
ولی من با دیدن سفر بدور آمریکا و زندگی در بهشت معنای واقعی شکرگذاری و قدردانی رو فهمیدم معنی واقعی ثروت رو فهمیدم معنی واقعی تکنولوژی رو فهمیدم و معنی واقعی درست کردن باورهای درست و قدرتمند رو فهمیدم و اینکه احساس خوب مساویست با اتفاق های خوب
و احساس خوب پایدار مساویست با نتایج خوب پایدار من معنی تکامل رو فهمیدم
بطور کلی راه و رسم زندگی درست و مناسب رو فهمیدم معنی انسان دوستی و مهربانی و عشق رو فهمیدم
فهمیدم که باید آزاد و رها باشم
فراوانی رو فهمیدم یعنی فراوانی در همه چی .. آدم های خوب و مهربان زیاد هستند
در آمریکا آزادی در مذهب و هر عقیده و آیین های متنوع ملت های مختلف با پوشش های متنوع
آزادی در نهایت احترام
آزادی در نهایت نزاکت
آزادی در پاگیزه گی
آزادی در راحتی
آزادی در شادی و لذت … مردم خوش گذرونی رو دارند .. آهان مفهوم خوشگذرونی رو فهمیدم یعنی جوری این مفهوم رو برای ما جا انداختند که من همیشه فکر میکردم خوشگذرونی یعنی مست و پاتیل توی خیابون ها در حال فساد هستند .. یا خوشگذرونی یعنی بی قید و شرط و یا خوشگذرونی بعنی بی تفاوت به مسایل و شرایط زندگی
خلاصه مفهوم از خوشگذرونی در آمریکا رو سفر به دور آمریکا به من شناسوند .
یعنی لذت بردن از نعمت های خداوند …یعنی با بهترین امکانات لذت بردن …
یعنی بهرمند بودن از تکنولوژی
و مدرن .. یعنی امید به زندگی داشتن … بعد جوری این خوشگذرونی ها رو بهمون نشون میدادند آدم از اسمش هم وحشت کنع از طریق همین تلویزیون درغگو . از طریق طریق کتابها از طریق مدارسشون بخصوص همسن و سال های من در اون زمان و در شرایط تکرار فشارهای تبلیغاتی بسیار بسیار شدیدی بر علیه آمریکا در همه ی زمینه ها ی منفی زندگی رو انجام میدادند ولی وقتی یک جنس آمریکایی رو میخریدی با پک و پز فراوان میگفتند جنسش آمریکاییع یا ماشین های آمریکایی رو میدیدی میفهمیدی که راحت طلبی یعنی از بهترین کیفیت و مرغبترین اجناس استفاده شده
یعنی اگر میگفتند این جنس آمریکاییع مطمعن میشدی که کاملا اون اطلاعات با صداقت ترین هاست و امنیت بسیار
خوبی رو احساس میکردی
.. البته وقتی سفر به دور آمریکا رو میدیدم این صداقت رو نه تنها در جنس هاشون بیشتر و بیشتر میدیدم و درک میکردم بلکه این امنیت و صداقت رو در مردمش بیشتر و بیشتر فهمیدم و درک کردم
این صداقت و امنیت بطور وفور در آمریکا موج میزنه و من عاشق این خصلتشون هستم
من فهمیدم که تنها جایی که دوست دارم زندگی کنم آمریکاست 🇺🇸🇺🇸🇺🇸
یعنی رفتن به آمریکا همیشه برام یک آرزوی دست نیافتنی بود و فکر میکردم خیلی سخته ولی استادم بهم نشان داد
که نه تنها آمریکا رفتن بلکه هر خواسته ای دست یافتنی است و باید به خواسته هام توجه کنم
و بخاطر همون باورهای مسخره ای که بهممون تحمیل کردند و ما هم خوب گوش
میکردیم و خوب هم تونستند محدودمون کننند چه از طریق مذهب و چه از طریق فرهنگ و چه از طریق اجتماع و چه از طریق خانواده و چه از طریق اقتصاد و مالی و پولی و مهمتر از همه ذهنمون رو هر روز محدودتر و محدوتر در همه ی ابعاد بسته نگه داشتند
ولی بلطف همون تکنولوژی که اینها دوست نداشتند ما ازش سر در بیاریم امروز توسط پیام آوری چون استاد عباسمنش به دنیای بیداری ذهن هدایت شدم . از خواب غفلت بیدار شدم .. قرآن رو بمن معرفی کرد … جوری ما رو از قرآن ترسونده بودند که فکر میکردم الان یک صفحه شو باز کنم و بخونم همش از آتش جهنم و بی حجابی و تار موی من قول و زنجیرها صحبت میکنه بخصوص با اون ترجمه های مسخره ای که زیر نویس کرده بودند یا اصلا متوجه ی ترجمه نمیشدی یا اگر ی جاهایش رو میخوندی و متوجه میشدی فقط تنبه هاشو متوجه میشدی که البته به عمد اینگونه ترجمع میشد در صورتی که استاد عباسمنش معنای درست قرآن و ترجمه واقعی و توضیحات درست و مناسب رو از طریق قانون حذب و فرکانس بهم نشون داد و الان دیگه فهمیدم که نه تنها ترسی ندارم بلکه بعنوان یک کتاب فرکانسی و پند آموز بهش نگاه میکنم و تحقیقات زیادی راجب دین و مذهب انجام دادم و تحقیقات
وسیعی از ادیان و مذاهب مختلف انجام دادم و به نتایجی رسیدم که هر دین و مذهبی وقتی پا به عرصه گذاشت مورد سوءاستفادهای افراط طلبان قرار گرفت و بنفع خودشان مورد بهره وری قرار گرفت…
چیزی که من در سفر به دور آمریکا فهمیدم اینه که ایمان و توکل واقعی رو اونها دارند و برای همین هم هست که این سرزمین اینقدر غرق نعمت و برکت هستش .. در صورتی که همیشه بهمون میگفتند بدترین سرزمین ها و بدترین مردم و بدترین افکار پلید رو دارند 🙆♀️🤦♀️ خلاصه کلام اینکه همه بد هستن و فقط ما خوب هستیم .
همه جا زشت هستش و فقط مملکت ما زیباست
همه ی مردم دنیا بد هستند و درغگو و جانی و آدم کش و دزد
و قاچاق اسلحه و آدم ربا و تبیض نژادی دارند ولی ما خوبیم ما بهترینیم .. ما اصلا هیچ تبعیضی در هیچ کجای مملکتمون یافت نمیشه بهترین نعمت ها رو ما فقط داریم چون ارشد دین ها رو داریم باید مرگ بر اینو مرگ به آن رو با کینه و تنفر بیشتر و با کلمات منفی و خون و خونریزی ها و جنگ و غارت ها و دروغ ها و لعن و نفرین ها ی بیشتری نثار اون مردم از همه جا بیخبر رگبار کنیم وااااااااااای خدایااااااااا چه قدر حماقت
خلاصه ی کلام وقتی سفر به دور آمریکا رو دیدم فهمیدم که باورهام از ریشه و بنیادین کاملا تغییر کرد
فهمیدم آمریکا مردمش هر روز در جهت پیشرفت افکار و بیداری شعور و ذهن و فرهنگ و آداب و روسوم و احترام بخود و دیگران و از اعتماد بنفس بالاشون ذوق و شوق ولذت از نعمت های خداوند بهره مند هستند و خدای واقعی رو اونجا دیدم ..
و تحقیقات زیادی از نوشتن این کتاب قرآن بعمل آوردم که این کتاب ها مثل تمام کتاب ها ی مذهبی دیگر دست نوشته ی یک انسان هست و فهمیدم که باید نتایج مثبت رو بدون داشتن تعصب ها از خواندن هر کتابی به ذهنم یاد بدهم ..
و الان احساس رهایی و آزادی ذهنی رو به وفور حسسش میکنم
استاد قشنگم و خانم شایسته نازنینم من هر لحظه با درس ها و آموزش های زندگی در بهشت زندگی بهشتی رو تجربه کردم و هر لحظه در سفر به دور آمریکا با 🚒 آر وی 🚌 با شما به تمام نقاط آمریکا سفر کردم با خیابان هاش آشنام کردید
با پاساژها و مراکز خریدش آشنام کردید
با مراکز اداری
با ورزش های فوتبال آمریکایی
با استیپ پارک ها و با موزه پروانه ها با جشن هایی که با مناسبت های خاص برگذار میکنند با
دوستان کشاورزتون
با آشپزی هاتون
با دستگاه های قهوه ساز
دستگاه خمیر درست کن
یا مثلا یکی از باورهای محدود کننده ی دیگری که رایج بود و استاد جان در فایل درآمد خود را در یک سال سه برابر کنید مطرح کردید در مورد شهرستان ها بود .. مثلا. گفتید . اون ویلایی که در شمال هستش مال تهرانی هاست .. و کلا باورهای نامناسب و محدود کننده در همه ی زمینه ها و لایه لایه های زندگیمون از خانواده و تلویزیون و جامعه و مدرسه و افراد جامعه به ما رسید و تبدیل به باورهامون شده بود ..
هیچوقت از قانون اطلاعی نداشتم و گمان میکردم قانون همان قوانین جامعه ای هستش که باید بدون چون و چرا اجرا کنیم خارج از اون قوانین جریمه و
تنبیه هایی در انتظارمون هست.. حالا این جرایم در باورهای مالی و پولیمون هم تاثیر بسزایی گذاشته بود و فکر میکردیم که هر کس فقیر و بدبخت بیچاره است بخاطر اینه که خداوند یک عده رو دوست نداره و یک عده رو دوست داره و بهشون پول و ثروت داده و کلا پول چیز خوبی نیست و اخهع و جیزه .. چون پولدارها سنگدل هستند و پولاشونو از راههای درست بدست نیاوردند و کلا باید فقط معنوی باشی تا به بهشت بری وعده های سرخرمن اون جهان رو توی ذهنمون انباشته کردند و تازه اگر بتونی از پل سراط هم رد بشی شاید شاید شاید به خوبی و خوشی و راحتی و لذت دست پیدا کنی 🙄🙆♀️🙆♀️🙆♀️ از همه بدتر باورهای مذهبی بی سر و تهی بود که به اندازه ی یک نخود هم بهش فکر نمیکردیم آنچنان مغزمون آکبنده آکبند بود که جرات فکر کردن هم بخودمون نمیدادیم و یا حتی اگر یکی دوتا سوال بیشتر میپرسیدی آنچنان ما رو با باورهای فرهنگی و مذهبی تند و افراطی مورد حمله قرار میدادند که ترس تمام وجودمونو میگرفت در نتیجه با پایین نگه داشتن لیاقت و ارزشمندی عزت نفسمون هم ازمون گرفته شد و بدنبال آن روابط های خانوادگی و بنیادینی که ازش دم میزدند سست و متزلزل شده و باز هم بدنبالش امنیت اجتماعی و صداقتی در عمل وجود نداشت در واقع باید فقط و فقط سراپا گوش و چشم میشدی برای اینکه برده باشی.. یعنی اگر مسیر برده داری رو طی میکردی آدم فهمیده و سربراهی بودی و از نظر خانواده و جامعه و مدرسه
قابل قبول بنظر میرسیدی خلاصه ی کلام کر و کور و لال باشی دیگه همه چی عالی بود .. در واقع حق هیچ انتخابی در زندگیمون برای خواسته هامون رو نمیتونستیم داشته باشیم..
خب بعداا که یکمی بزرگتر شدیم با جنگ روبرو شدیم . جنگی که ما انتخاب نکرده بودیم ولی درگیرش شدیم با تضادهای بیشمار ی که در همه جای زندگیمون رسوخ کرده بود .. آنقدر محدود و محدودتر و محدودتر محدودتر شدیم که تا نوک دماغمونو بیشتر نمیدیدم..
ما که هم در این دنیا داشتیم از آتش جهنم میسوختیم و هم از باورهای افراطی مذهبی ترسناک لولو خورخوره های بعد از مرگ هم وحشت داشتیم.. تازه بعد از مرگ هم باید از پل سراط هم عبور میکردیم که از مو نازکتر و از لبه ی شمشیر هم تیزتره 🤪🤪 یا خوده خداااوووووو
تلویزیون و بوق بلندگوهای مساجد و شیپورهای آوازه خوان های مذهبی هم که خوب به وظیفه اشون عمل میکردند که تا میتونستند یک عذاب وجدانی برای این مردم بیچاره میساختن که حتی توی خوابمون به گناهان نننکرده مون هم اعتراف میکردیم🙉🙉🙉🙈🙈🙈
استاد عزیزم و خانم شایسته جان و نازینم نمیدونم چطوری از شماها و این جهان هستی تشکر کنم
چطوری صدای منو شنیدید که همش نجات و رهایی رو فریاد میزدم و همیشه دنبال ناجی میگشتم
همیشه دنبال چراغ هدایت واقعی بودم و با ریسمان هدایت از سمت شماها از دره تاریکی ها نجات پیدا کردم
بقول استاد عزیزم .. اگر آگاهی خداوند در وجود من جاری شود دیگر هیچ محدودیتی در مورد ثروت ندارم چون منبع این ثروت خودش نامحدود هستش
اگر بخوام بنویسم میتونم روزها و روزها بنویسم چون یاد گرفتم نامحدود باشم
نامحدود در خوبی ها
نامحدود در بهترین ها
نامحدود در خواسته هام
نامحدود در دیدن زیبایی ها
نامحدود در تشکر و سپاسگذاری
نامحدود در قدردان بودن
نامحدود عشق و لذت
نامحدود شاد بودن
نامحدود در دوست داشتنی هام
نامحدود در بخشش
نامحدود باشم برای رسیدن به اهداف و خواسته هایم
یعنی این سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت بهترینع بهترین مستند های واقعی بودند که عاشقانه و با شور و شوق فراوان برای دیدنشان لحظه شماری میکردم و در حال حاضر سریال بینظیر زندگی در بهشت و بهشتیانش
رو بطور مداوم پیگیری میکنم و با شماها زندگی میکنم
و آرزو میکنم سرزمین بسیار بسیار زیبای فلوردیدا با مردمان بسیار بسیار فهیم و مهربانشان رو بببینم و بقول استاد وجب به وجب اون سرزمین رو ببینم و زندگیش کنم .. واقعا استاد یک نکته ی جالبی رو بیان کردند در مورد سفر کردن .. اینکه وقتی سفر زمینی داشته باشی خیلی فرق میکنه با اینکه سفر هوایی داشته باشی و با هواپیما حرکت کنی .. دقیقا وقتی سفر زمینی داشته باشی با فرهنگ و آداب و روسوم های مختلف رو برو میشی حتی مواد غذایی هر شهری با هم فرق میکنه و یا هر جایی یک تنوع آب و هوای اقلیمی خاصی رو داره و باید سفر بسیار کرد تا پخته شود خامی…
در نهایت خواستم تشکر و قدردانی کنم بخاطر این سایت بینظیری که دنیای منو تغییر داد و به زیبایی ها و بهترین ها و نامحدود ترین ها هدایت شدم
خدارو شکر میکنم که از درون و بنیادین تغییر کردم
استاد عزیزم امیدوارم پاسخ های کوتاهی که در راستای سوالات شما بود رو کمابیش بیان کرده باشم هر چند تمام آموزش ها و فایل ها و سریال ها و مستند ها ی زیبا شما رو بخوام اینجا بنویسم قادر به چنین کاری نیستم یعنی اگر تمام جنگل ها قلم بشن و تمام آب های جهان مرکب .. نمیتونم این نعمت ها رو بنویسم
فقط میتونم بگم که خدارو شکر که به ندای قلبتون توجه کردید که این رسالت توحیدی رو به بهترینع بهترین ها اجرا میکنید واقعا زبانم قاصره از اینکه چطوری از شما و این جهان هستی تشکر کنم که هدایت شدم ..
خدارو شکر از هدایت شدگانیم
خدارو شکر که هدایت شدم به سایت واقعی و اصلی عباسمنش دات کام واقعی..
در ضمن برای نوشتن کتاب جدیدتون تبریک و تحسینتون میکنم و برای اینکه چنین کتاب ارزشمندی رو خواهیم خواند ممنون و سپاسگذارم برای داشتن چنین استادان بینظیری
سلام استاد عزیز من هم مثل همه دوستان قبلاً به خاطر دیده ها و شنیده هام در مورد آمریکا فکر میکردم که مردم خیلی خشنی داره و تعهد خانوادگی معنایی نداره،و چیزی به اسم ازدواج و تعهد زناشویی نیست و اگر ازدواجی هم هست خیلی زود از هم میپاشد و فکر میکردم مردمش اصلا به فکر همدیگه نیستن،ولی تقریبا هشت ماه پیش با خانم خیلی خوبی آشنا شدم که سی و پنج سال ساکن آمریکا بود و برای رسیدگی به اموالشون اومده بودن ایران ایشون وقتی از آمریکا صحبت میکردند جوری حرف میزدن که انگار وسط بهشت زندگی میکنن،از مردمش از طبیعت بسیار زیبا از فرهنگ حتی از نحوه ی بیمه شدن مردم اونجا که چقدر به فکر راحتی و آسایش مردمشون هستن،بعد هم فایل های شما در مورد آمریکا رو دیدم و به این واقعیت رسیدم که این دیده هام چقدر با باورهای قبلیم فرق داره دیدم که نفوذ کلام چقدر زیاده و اگر آدم نتونه رو افکارش کنترل داشته باشه و به گوشهاش اجازه ی شنیدن هر حرفی و به چشمانش اجازه ی دیدن هر چیزی رو بده ذهنش ناخودآگاه به اون سمت کشیده میشه که فقط جنبه های بد موضوع رو ببینه من تقریبا سه ماه هست که اصلا تلویزیون ندیدم و وقت بچه هام رو هم طوری پر کردم که اصلا علاقه ای به دیدن تلویزیون ندارن,به نظرم اگر فقط باورهامون رو تغییر بدیم اگر فقط بتونیم رو دیدن زیبایی ها تمرکز کنیم هم دنیا جای قشنگتریه هم ما لذت بیشتری از زندگی میبریم،خدارو بی نهایت شاکرم که شما رو سر راه من گذاشت تا به مسیری هدایت بشم که جز حال خوب و سلامتی و از همه مهمتر نزدیکی هر چه بیشتر به خدای بزرگ چیزی در اون نیست،من تو این مدت که سعادت داشتم تو سایت شما باشم آنقدر تغییر تو زندگیم پیش اومده که وقتی به دوسال پیش خودم برمیگردم اصلا شبیه اون موقع نیستم،بی نهایت خدارو شکر میکنم
قبل از هر چیز خداوند متعال را سپاس که من را در مسیر آگاهی شما قرار داد ..داستان آشنایی من با شما بسیار جالب است که در فرصت های آینده ذکر میکنم
قبل ازدیدن سریال سفر به آمریکا وزندگی در بهشت همیشه از دیدن افراد آمریکایی می ترسیدم ..فکر میکردم انسان هایی خشن .نامهربان و جنگجو هستند ..این نگرش به دلیل آموزهای مدرسه ..اخبارو ناآگاهی به دلیل عدم شناخت بود.با دیدن این مجموعه ها وشناخت بیشتر متوجه شدم که چقدر این مردم لبخند میزنند چقدربا شما همراهی دارند وچقدر مهربان هستند وبی شک این صفات مهربانی ..خوش رویی وهمراهی مختص انسان هایی است که درون آرام دارند وبی شک از صفاتی مثل خشونت ونامهربانی دور هستند…هم خداوندوهم شما را بابت این آگاهی سپاس ..دوستتون دارم وهمیشه دعاگوی شما هستم..افسانه
منم فکر میکنم استادکه خیلی من ذهنیت بدی نسبت به آمریکا ندارم واونم بخاطراینه که هیچوقت به فیلم های آمریکایی علاقه ای نداشتم ونگاه نمیکردم وخوشحالم از این بابت😍
زندگی دربهشت خیلی درخیلی از زمینه های زندگیم دید من و فکرمو عوض کرد
اما مهم ترین چیزی که فکر نادرست من از آمریکا بودهمین موضوع بنیان نداشتن خانواده بود که بهم گفته بودن
که اونجا اصلا خانوما امنیت ندارن و درکل وفاداری ای توی روابط نیست
وهمون چیزایی که شنیده بودیم و بعد دیدم که نه چقدر این کشور آزاده همه میتونن باهم ارتباط های سالم داشته باشن و لذت ببرن
و برعکس بچه های دیگه من همیشه فکر میکر م آمریکا خیلی جنگل های خوشگل داره وجنگلیه اینم فکر میکنم بخاطراینه که فامیل هامون اونجا بودن و میدیدم که چقدر در مسافرتن و چقدر جاهای قشنگی میرن و لذت میبرن
اما یه حرفی که همون فامیلا همیشه که بهشون زنگ میزدیم تکرار میکردن این بودکه اینجا آمریکا نیست آمریکار هست اگر بخوای اینجا خوب زندگی کنی باید صبح تا شب کار بکنی تا بتونی خرجتو بدی و زندگیه خوبی داشته باشی
اما ما توی زندگی استاد دیدیم که نه اصلا استادهمونطوری که درایران کارمیکرده کارمیکنه و زندگیش سرشار از آزادی مالی زمانی و مکانی هست وهمواره لذت میبره و ثروتش هم روز افزون میشه
یا مثلا وقتی دوستاتون میومدن من دیدم که توی این کشور هیچ زن و مرد و دختر و پسری وجود نداره جنسیت یه تفاوت عظیم بین آدم ها ایجادنمیکنه و همه انسان هستن وخیلی راحت باهم ارتباط های دوستانه وسالم دارن از وجودهمدیگه لذت میبرن و همه چیزعالیه ودیدم که چقدر این ها باورهای درستی دارن و باورهای نادرستی که درما ایجاد شده رو اونها ندارن
و استادواقعا ما توی ایران خیلیی این رو داریم که فکر مارو راجب مردم شهر های دیگه بد کردن
مثلا ما که کوردیم همیشه بهمون گفته بودن ترکا خیلی آدم های بدین خیلی آدم هاس نامناسبی هستن
یا بهمون گفته بودن عرب ها بدترین آدم هان خیلی اونا آدمای عوضی این و اینچیزا
و باعث شد ما با این فکر و ذهنیت به آدما نگاه کنیم درحالی که همه ی ما انسانیم از یک جنسیم از وجود یک خداییم وهممون یکی ایم
یا مثلا من خودم به شخصه خیلی به فیلم های ایران و عراق علاقه داشتم و اونموقع که تلویزیون میدیدم قبل از کارکردن روی خودم چون ازاون به بعد تلویزیون رو حذف کردم
اونموقع فیلم های ایران و عراق زیاد میدیدم و خیلی دوست داشتم کلا فیلم های هیجانی دوست داشتم
و این باعث شده بود من همیشه و میتونم بگم همین الان هم فکر کنم عراق یه کشوریه که کلا کویره خشکیه خیلی کشور بدون امکاناتیه
همونطوری که یادتونه نشون میدادن مردم با پای برهنه بودن
یا اون خاکریز ها
هنوز همون ها توی ذهن من مونده و باعث شده من هیچوقت دلم نخواد به عراق مسافرت کنم
چون همیشه فکر میکنم اونجا خیلی بی امکاناته خیلی خشکه کویره هیچ زیبایی ای نداره فقط خاکه خشکه بدون هیچ درختی مگر چندتا درخت نخل
هیچ فروشگاه و مرکز خریدی اونجا نیست
و ازاینجور افکاری که همون فیلم ها درمن ایجادکردن
مهم ترین باوری که من داشتم و توی این سریال ها مخالفش رو دیدم همون باور روابط و امنیت توی آمریکا و کشور های خارجی بود واینم به نظرم بیشتر به خاطر فیلم های ترکی که توی ماهواره دیده بودم ایجاد شده
چون میگم من کلا خیلی فیلم امریکایی ندیدم و هیچوقت ژانر فیلم هاشون رو دوست نداشتم
اما خب همونا باعث شده بود که من یه غول هایی رو تصورکنم و ذهنیتم خراب بشه
درکل زندگی دربهشت توی خیلی از زمینه هاذهنیت من و عوض کرد و خیلی خواسته هاهم برام به وجود آورد اما الان فقط جواب این سوال رو دادم
سلام استاد جان سپاسگزارم از شما بابت تهیه این فایل زیبا و پر از آگاهی
چقدر شما زیبا و پر از فرکانس مثبت شدی 😘😍
جالبه قبل از دیدن این فایل داشتم با خانمم در مورد این صحبت می کردم که چقدر سریال زندگی در بهشت و سریال سفر به دور امریکا باور های خوب در ما ایجاد کرد و اینکه فهمیدیم چطوری باید قانون رو در هر لحظه عملی کرد
چطوری فردی عملگرا باشیم
و چطوری ذهنمون رو کنترل بکنیم
چطوری حرکت بکنیم و با مسائلمون رو برو بشویم و برای حل مسائلمون قدم برداریم
چطوری ایده هامون رو یکی یکی بدون تعلل عملی کنیم و اینکه هر ایده ای به ذهنمون می رسد هر چند نتیجه دلخواه رو ندهد عملی کنیم با این ایمان که هدایت می شویم (با امید و ایمان به اینکه خدا می داند چقدر نتایج خوب می دهد)
اینکه وقتی داریم برای هدف هامون تلاش می کنیم چطوری زمانی که به هدفمون رسیدیم رو با روش ساده تصویر سازی کنیم و ایجاد انگیزه کنیم
چطوری به هر موضوعی با هر نوع ظاهری که داره با دیدی نگاه بکنیم که احساس بهتری داشته باشیم
چطوری تمرکز بر هر نکات مثبت هر موضوعی داشته باشیم
چطوری احساسات خودمون رو کنترل کنیم
چطوری به جای قضاوت و غیبت کردن دیدگاهی مثبت و پر از عشق نسبت به دیگران، کشور ها، ملت ها و حتی مذهب ها داشته باشیم.
و هزاران هزار باور های بی نظیری که حتی فکرش رو نمی کنیم در ما ایجاد کرده
وقتی که فکر می کنم پیش خودم می گم اصلا شاید این دو سریال نبود خدا می داند چقدر برای رسیدن به این درک و آگاهی ها زمان ها می گذشت.
من دیدگاه هایی که در مورد امریکا و کشور های غربی داشتم این بود که خیلی فساد جنسی در اونجا هست چونکه برای ما توی رسانه ها و جامعه اینجوری القا شده بود
اینکه تیراندازی ، کشت و کشتار است و باند های خلافکاری وجود دارد که بسیار با تکنولوژی و پیشرفته هستند کلی اسلحه و بمب و نارنجک و … دارند که حتی پلیس ها هم با ترس با اونها رو برو می شوند اخه توی فیلم ها اینجوری برای ما نشون داده بودن
اینکه خیلی نژاد پرست هستند و نسبت به ملت های دیگر و نژاد های دیگر پرخاشکر و تند خو هستند خب باز هم توی فیلم ها و رسانه ها این رو دیده بودیم و در ما شکل گرفته بود
فکر می کردم که اسرائیلی ها و امریکایی ها با ایرانی ها دیگه حداقل خوب نیستند ولی دیدم که اینها با همه خوبن چه ایرانی باشی یا غیر ایرانی باشی
فکر می کردم که روحیه و رفتاری تند و جدی دارند که امکان داره باهات درگیر بشوند و دخلت رو بیاورند😁 توی فیلم و رسانه ها چه کردن بودن با ما، ولی با دیدن سریال های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت دیدم چقدر فرشته های شاد، در صلح، مهربان و بخشنده ای هستند، چقدر خوش خنده و شوخ تب هم هستند چقدر مثبت اندیش و خوب هستند و هیچ قضاوت و بد گویی هم نمی کنند
متوجه شدم که چقدر مردم با فرهنگ ، منظم و قانون مند و محترمی هستند که حتی یک تکه آشغالی توی خیابون نمی بینیم در صورتی که به من القا شده بود که نسبت به قانون بی توجه و خود سر و زور گو هستند.
متوجه شدم که چقدر پر تلاش و عملگرا هستند و همه کارها رو اساسی و خوب انجام می دهند
و هزاران باورهای مخفی نا درستی که داشتیم و خدا می داند با دیدن این سریال های فوق العاده تغییر کردند
الان که دارم می نویسم این رو درک می کنم که همه این باور های نا درست از طریق رسانه ها، فرهنگ، مذهب، سیاست ها، اجتماع و اطرافیانمون با تکرار و به مرور زمان ایجاد شده است
واقعا سپاسگزار استاد عزیز و مریم خانم شایسته هستم که با کلی تلاش و با عشق فراوان با این کیفیت بالای تصویری و محتوایی این سریال های بی نظیر را برای ما تهیه کردند.
این سریال های زیبا و پر از آگاهی اصل داستان رو به من یاد داد که به جنبه مثبت هر موضوعی توجه کنم و دیدگاهی مثبت و پر از احساس خوب داشته باشم، به نکات مثبت شهر ها و کشور ها، نکات مثبت افراد، نکات مثبت خودم، نکات مثبت فرهنگ ها، نکات مثبت زندگی ام و شرایطم و … توجه کنم
سلام استاده جان.سلام به همه ی کسایی که هرچقدرم کوچیک واسه بهبود خودشون درتلاشن.
استاده جان بزرگترین تغییر نگرشی که حداقل تونست این دیوار بتنی رو ترک بندازه،این در صلح بودن باخود بود که مردم داشتن.احساس میکردم اون کسی که الان کنار دریاست،اون کسی که داره با اون لباسای راحت خرید میکنه،اون کسی که با موهای ژولیده جلوی دوربین شما میاد، اونی که میخنده،اونی که میرقصه بدون هیچ قانونه خاصی و حرکاتی شاید ناموزون رو با بدنش نشون میده که همون لحظه داره اتفاق میفته و جالبتر از اون آدمهایی که بخاطر اون حرکات دارن تشویقش میکنن،حرکاتی که شاید توی حالت عادی خیلی هم خنده دار بنظر بیان،اون خانم پیری که برای دل خودش لباس خشکل پوشیده،خودشو خشکل کرده و داره میرقصه.فرق نداره چاق باشه،سیاه باشه،سفید باشه،اصلا از کجا باشه،به خودش به دید یک انسان نگاه میکنه،با نگاه خودش زندگیشو میبینه،نه با نگاه دیگران.ظاهرش،خانوادش و هزارتا اما و اگر دیگه باعث نمیشه که اون وسط پانشه برقصه و شاد نباشه!اینکه با یه آدم جدید انقدر راحت و زیبا رفتار کنه و دعوتش کنه خونش،اینکه از شدت خوشحالی و هیجان با یه آدم غریبه احساسات نابشو درمیون بذاره و از عشقش بگه و خجالت نکشه که دیگه سنی از من گذشته،اینکه انقدر با خودش درصلحه که بدون چشم داشت بیاد کارای یک نفر دیگه رو بدون اینکه خودش بدونه انجام بده که حتی شاید اون نفر هم هیچ وقت مطلع نشه(لری)،اینکه باوجود داشتن چندتا بچه هم،اندام و حال خوبی داره و نه از خودش غافل میشه و نه از بچه هاش و اینا رو خلاف جهت هم نمیدونه و هزارتا درس نانوشته دیگه که توی این تصاویر بود.اگه بخوام دیدگاه خودمو قبل از این تصاویر درمورد درصلح بودن با خودم بگم این بود که؛خودمو دوست نداشتم!احساس عدم لیاقت داشتم،بزرگترین قضاوتگر زندگیه خودم بودم،خودمو میپوشوندم چون من باعث میشدم بقیه به خطا بیفتن!توی چشم کسی نگاه نمیکردم چون ممکن بود بازم به خطا بندازم(توی نگاه کردن به زیبایی های اطرافم بلایی بر سر چشمام آوردم که دیگه یک قدمیم رو هم درست نمیدیدم!انقدر باور گناه به خاطر چشمهای زیبایی که خدا بهم با سخاوت داده بود پیدا کرده بودم که خودمو لایق نمیدیدم که زیباییها رو ببینم،اطرافم رو هم درست نگاه نمیکردم که مبادا به خطا بندازمو به خطا بیفتم!چرا؟چون زن باید زبباییشو واسه خودش نگه داره و بپوشونش،یک خاطره دارم که همیشه توی ذهنم هست،یه مهمانیه خانوادگی بود که من یه مانتوی آبی و روسری گلدارآبی پوشیده بودم،خودم ازینکه انقدر این لباس بهم میاد خجالت میکشیدم !یکی از اقوام به مامانم گفته بود،بگو نسرین این لباس رو نپوشه چون خیلی بهش میاد!!این نامحرم بودن همه ی دنیا واسم یه معضل عظیم بود،آخه اگه قشنگی بده چرا خدا به آدم دادش،کسی ازم تعریف میکرد همون موقع ذهنم میگفت بابا تو خودت که میدونی اینطوری نیستی،میگفت چشات قشنگه ،میگفت چه فایده ضعیفه،میگفتن پوستت چقدر زیباست،میگفت از کی تا حالا برنزه بودن قشنگ شده!میگفتن عجب اندامی،میگفت خجالت بکش ببین لباست خوب نبوده که اینها دیدنت و اینو گفتن،یعنی انقدر من با خودم در صلح نبودم که هیچوقت خودمو لایق اون تعریفها ندیدم و خودمو قشنگ هم نمیدیدم چه رسد به خیلی قشنگی که بقیه میگفتن،توی آینه هم درست نگاه نمیکردم مگر اینکه با آرایش،شکرگذاری بابت این نعمتها که هیچ،بجاش میگفتم خدایا چرا منو اینطوری آفریدی،گریه میکردم بخاطر ظاهرم.انقدر من تایید میشدم از بیرون از خودم،اما خودم بدترین رفتارها رو داشتم با خودم.احساس گناه همیشگی بابت چیزایی که داشتم،احساس عدم لیاقت تمام زندگیمو پر کرده بود،عزت نفسمو گرفته بود،نعمتهایی که توی زندگیم میومدن رو بخاطر عدم لیاقت پس میزدم،خانواده مادری و پدریم هردو این دیدگاه های بشدت مسموم رو داشتن و من هم تابع خانواده،خداروشکر که بعد از هدایت شدنم به این بهشت زمینی،توی مسیر بهبود قرار گرفتم.اینکه الان میدونم توی دنید جاهایی وجود داره که آدمها همدیگه رو دوست دارن،واسه هم دست تکون میدن با اینکه همدیگه رو نمیشناسن،به هم هدیه میدن با اینکه عمر آشناییشون به چندساعت هم نمیرسه.خدایا شکرت بخاط قلب مهربونی که به آدما دادی مهربونم.
درمورد سپاسگذار بودن:این مردم واسه این که احساسشون هم بهت خوبه و یا اینکه احساسشون رو هم خوب میکنی ازت سپاسگذاری میکنن که نمونه بارزش همون آقایی بود که اومده بود واسه تعمیر پمپ، که دفعه ی بعدی مربا آورده بود باخودش،محیط زندگیشون تمیز و زیبا بود چون سپاسگذار بودن،خواهرعزیزم نسترن، یه حرف خیلی قشنگی زد که دوست دارم اینجا بگم،اینکه؛”خدا خودش هم خیلی سپاسگذاره”چرا؟چون هرکار فرکانس خوبی که بفرستیم،چندبرابرش رو بهمون برمیگردونه،اینکه ما را می افزاید!،اگه این اسمش سپاسگذاری نیست پس چیه؟میان خونت خودشون رو مسئول کارایه خودشون میدونن،تازه کلی هم با اومدنشون حال تو رو خوب میکنن،این سپاسگذاریه.این مردم انقدر قشنگ کنار هم میشینن،پا میشن،زندگی میکنن و در یک کلام حالشون خوبه،و سپاسگذاری یعنی همین،داشتن حال خوب درونی،اینکه به کسی نگاه کنی و حست خوب میشه این خودش نشونه حال خوب واقعیه.اینکه یه روز بذاری واسه شکرگزاری که واقعا نماد سپاسگذاریه رسمیه!یعنی خدایا بیا واست بگم که تو چقدر خوبی!لبخند زدن با احساس خوب یکی از قشنگترین سپاسگذاری هاست از همدیگه،پیشرفت کردنمون توی زندگی یکی از بزرگترین سپاسگذاری هاست از خداوند،داشتن احساس لیاقت یکی از بزرگترین سپاسگذاری هاست از خودمون و خدای خودمون.درمورد سپاسگذاری من خیلی جاها با اینکه کسی که واسم کاری میکرد رو به عنوان دین میدیدم گردن خودم،نه اینکه از طرف سپاسگذار باشم به اون معنا که احساسم توب نبود و اونکارو مطلق از طرف اون فرد میدیدم نه خدا،درواقع شرک مسلم.اما الان از اون فردی که کاری واسم انجام میده سپاسگذارم و از خدای اون فرد.
درمورد تمیزی امریکا من فکر نمیکردم خیلی با ما فرقی داشته باشن،اما بعد از دیدن این تصاویر، از اون لباسهای رنگی و تمیزشون هم میشد فهمید که ماجرا فرق داره!خیابونها که چه عرض کنم ،فرشهای سبز زیبا همه جا کشیده شده بودن،انقدر که من توی تمپا نخل دیدم توی کل خوزستان ندیدم(منظورم فضای شهریه)،اصلا اگر بخوام آمریکا رو با زبان رنگها تعریف کنم،میشه سبز و آبی!رودخونه های زیبا و زلال، هیچ محدودیت عجیب غریبی واسه لذت بردن وجود نداره.
سلام میکنم خدمت استاد جیگر طلا و خانوم شایسته عزیز
خدمتتون عرض کنم اکثر ما ایرانی های داخل آمریکا رو با فیلم هاش و اخباری که پخش میشه میشناسیم و اینکه به ما این فکر رو غالب کرده بودن که آمریکا شیطان بزرگه و با بریم تظاهرات و شعار بدیم و…
وهمیشه اونجا رو برامون غرب وحشی مینامند وفیلم ها و آزادی سلاح مزید بر علت میشد که به باور ما کمک کنه و همچنین جنگ های آمریکا در منطقه افغانستان و عراق و پوشش خبری توسط ایران خیلی رو ما تاثیر داشت
اگر کسی از من درباره ی طبیعت و فضای شهری میپرسید یاد پیاده رو های شلوغ نیویورک و ساختمانهای سر به فلک کشیده و مردمی که به سختی کار میکنن تا بتونن زندگی کنن اونم تو خونه های آپارتمانی و از مهمان خوششون نمیاد اولین چیزی بود که به ذهن من میومد
ولی وقتی شما سفر رو شروع کردید از مناظر بکر وسر سبز وجادهایی که پر از زیبایی بود من حتی به آسفالت اتوبان هم دقت میکردم چون برام مهم بود و اینکه حتی جاده های فرعی هم عالی بود
من وقتی میدیدم تو ایران با افغانها رابطه ی خوبی ندارن فکر میکردم اگر ما هم به کشورهای دیگه بریم اونا هم با ما همین کم محلی رو دارن وشاید ترمزم شده بود برای سفر خارج شما برای من ابراهیم بت شکنی
استاد خدارو شکر که هستی خدارو شکر که با شما زندگی رو درک کردم با شما با زندگی در بهشت رو تجربه کردم ممنون از خانم شایسته
چقدر از بچگی هی توی مغز ما فرو کردند:
مرگ بر آمریکا!!
آمریکا، امپریالیسم جهانی!!
ابر قدرت بدجنس و خونخوار و سفاک جهانی!!
لعنت بر تو ، ای آمریکایِ جهان خوار!!
مرگ بر تو ای عمو سام ، قاتل و نژاد پرستِ جانی!!
آمریکائی های نژاد پرست و ناقض آپارتاید!!
آمریکای خونخوار و قاتل سرخپوست های مهربون و بی آزار و معصوم که کشور اونها رو غصب کردند!!
چقدر فیلم ها و سریال های تاریخی توی تلویزیون و سینما دیدیم از قتل و عام سرخ پوستها توسط آمریکائی ها (( کلبهء عمو تام)) + (( با گرگ ها میرقصد)) + ((بردهء رقصان)) + (( تام سایر)) + ((هاکلبری فین)) و یا برده داری های وحشتناک سیاه پوستان توسط سفید پوستهای نامرد و عوضیِ آمریکایی که به ما دائماً القاء میکرد که این جماعت گاوچرون خیلی وحشی و خونریز و عوضی هستند و به غیر از نژاد خودشون به هیچ احدالناس دیگه ای رحم نمیکنند و همه رو از دم تیغ میگذرونن!!
چقدر توی صف مدرسه هامون شعار دادیم: آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو، خونِ جوانانِ ما میچِکَد از چنگِ تو . . .
و با اینهمه تصاویر غلط و اشتباه ذهنیت های پاک و معصوم ما را نسبت به نه فقط به کشور ایالات متحدهء آمریکا و آمریکائیان، بلکه نسبت به خیلی دیگر از کشورهای دنیا، سیاه و تاریک و چرک و کثیف کردند و ما رو نسبت به اونها دل چرکین و بد بین و آزرده خاطر نمودند و باعث شدند که کینه ای دیرینه و قدیمی در دلهای ما نسبت به اونها ایجاد بشه و روزبروز هم ریشه دار تر و قویتر هم بشه!!
همیشه توی فیلمهایی که از تلویزیون پخش میشد، آمریکائیها رو آدمهای خوش گذرون و عیاش و تن پرور و خوک صفتی نشون میدادند که از راه های حروم و از طریق دزدی و خوردن مال و اموال آدمهای بدبخت و بیچارهء جهان سومی، به ثروتهای بی پایان و از پارو بالا رفته رسیدند و خیلی قصی القلب و خونخوار و بدجنس هستند و این ذهنیت مسموم را برای ما ایجاد کرده بودند که همهء آمریکائیها تابع امپرسیونیسم جهانی هستند و ضد مسیح و ضد اسلام و ضد هر نوع دین و مذهب و آئینی می باشند و خیلی بی بند و بار و کثیف هستند.
و تقریباً اکثر دههء 50 یا دههء 60 ها با شعار مرگ بر آمریکا آشنا هستیم و همهء ما آمریکا را به عنوان کشوری که مهد جرم و جنایت و فساد و آدمکشی و میخوارگی و زنا و بی بند و باری و عیش و نوش است، می شناسیم و باور داریم که آمریکا چنین کشورِ مضخرفی است و دشمنِ قسم خوردهء ایران و تمامیِ کشورهای مسلمان بوده و هست و خواهد بود!! و ما باید تا آخره عمرمان با آنها دشمن باشیم و هیچوقت دست دوستی به سمت آنها دراز نکنیم و اصلاً قید رفتن به آمریکا و یا آمدن آمریکائی ها به ایران را بزنیم!!
و به قول استاد، زمانیکه که ما این حرفها و گفته ها و دیده ها و شنیده ها را باور کنیم و بپذیریم که درست هستند و قبولشان کنیم، جهان کاری میکند و شرایط و موقعیتهایی را برایمان ایجاد میکند تا این باورها برایمان اثبات شوند و به عینه آنها را ببینیم و مشاهده کنیم و با خودمان بگوئیم: دیدی اونها درست میگفتند؟؟!! دیدی چه آدمهای عوضی هستند این آمریکائی های یانکیِ نابکار؟؟!! دیدی چه درست میگفتند راجع به این قوم الظالمین؟؟!! دیدی چه آشغالهایی هستند این آمریکائی های مفسد فی الارض؟؟!!
و الان که استاد عباس منش عزیز اینهمه زیبائی و هماهنگی در آمریکا میبینند و همواره با آدمهای درست و الهی و مهربان و محترم و ارزشمند مواجه میشوند که خیلی خوب و محترمانه با ایشان و خانم شایسته برخورد میکنند و نگاه نژادپرستانه ای نسبت به آنها ندارند و تازه خیلی هم به آنها کمک میکنند و در خیلی از مواقع به صورت دوستانه و رایگان، کارهای ایشان را برایشان انجام میدهند و کمکشان میکنند، دوستان به خدا باور کنید که اینها جمبل و جادو نیست، اینها اتفاقی رخ نداده و همینطوری شانسی و الله بختکی برای استاد و عزیز دل ایشان پیش نمی آد!! بلکه فقط و فقط به خاطر این هست که استاد و همسر محترمشان، برای خودشان باورهای قدرتمند و ادامه دار و مداومی را در مورد نه فقط مردم آمریکا، بلکه در مورد کل مردم دنیا ساخته اند که همهء انسانها خوب و مهربانند ، همهء انسانها دستانی قدرتمند و با محبت از دستان خداوند متعال هستند و به همین خاطر ایشان به هر نقطه ای از این کرهء خاکی پا بگذارند ((حتی صحراهای آفریقا ؛ حتی قطب های شمال و جنوب ، حتی جنگلهای آمازون و . . . )) فقط مهر و محبت میبینند و فقط عشق از انسانهای مقابلشان دریافت میکنند و فقط با شرایط و موقعیتهای خوب و عالی و درست مواجه میشوند. ما هم اگر دوست داریم با چنین انسانهای خوب و الهی و مهربانی برخورد کنیم و هر جای دنیا که میرویم با آدمهای خوب، با شرایط خوب و با اوضاع و احوال مساعد و خوب مواجه شویم، باید باورها و ذهنیات بنیادی و افکار غالبمان را آرام آرام و با طی کردن تکاملمان، عوض کرده و تغییر دهیم و با اینکار هم خودمان خوب و عالی زندگی کنیم و هم جهان را به مکان خوبتر و عالیتر و مناسبتری برای زندگی و لذت بردنِ هم نوعانمان، تبدیل نمائیم. انشاءالله . . .
((ممنون که کامنت من را تا انتهاء خواندید و امیدوارم برایتان مفید و اثرگذار بوده باشد…))
««به امید دیدار استاد،خانم شایسته عزیز و همهءدوستان هم فرکانسی در ایالات متحدهء آمریکا ، فلوریدا»»
سلام و درود به استاد عزیزم و همه دوستای گلم
خیلی جذاب شدین استاد تحسینتون میکنم بخاطر این شادابی و انرژی خوبتون.
1-پیش فرضهای من قبل از دیدن فایلای سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت این بود که؛
آقا آمریکا که جای خوبی واسه زندگی نیست همه مردمش خیانت کارن رابطه های نامشروع بشدت زیاده بنیان خانواده اونجا هیچ ارزشی نداره اصلا کمتر کسی پیدا میشه که متعهد باشه به زندگی مشترک و ازدواج به سبک اینجا
در مورد خدا و روش زندگی که یه چیز وحشتناکی در ذهنم بوجود ادمده بود و واقعیتش هنوزم هست ولی کمتر شده اونم اینکه اصلا به هیچ چیزی پایبند نیستن و نه خدارا قبول دارن و نه دین و مسلکی دارن تصورم این بود که اونا که همشون جهنمی هستن و بدحجاب و کلا ادمای خیلی بدی هستن.
واقعیتش هنوزم در مورد حجابشون ذهنم مقاومت داره. طبق اون چیزی که در مورد اقایون شنیدم و ویزیگی های جسمانی و بیولوزیکی که دارن میگن مرد به نگاه تحریک میشه و اونجاهم که خانمای بدون پوشش زیادن و این باعث بوجود خیلی از خیانت ها و رابطه ها و بی قید و بندی میشه که البته استاد گفتن که تا حالا چنین چیزیو ندیدن و نشنیدن اونجا
در مورد طبیعتش زیاد توجه نکرده بودم که خشک و بی اب و علفه یا نه ولی در مورد رفتار مردمش خیلی ذهنیت بدی داشتم
تصورم این بود که یه مشت آدم عصبی خشنن که نمیشه باهاشون حرف زد اگه یه خارجی ببینن پدرشو درمیارن ایرانی که دیگه هیچی… تا بفمن ایرانی هستی میگیرن پدرتو درمیارن و کشت و کشتار و جنایت همونطور که استادم گفت فکر میکردم خیلی زیاده اونجا و ادم ربایی و خشونت و خیانت و قتل به شدت زیاده اونجا
2- دلایل و منابع این پیش فرضها خانودم بودن(چون من تو یه خانواده مذهبی هستم به طبع شدت این پیش فرضای بد زیادتره) و اخبار و سریالهایی که از طریق رسانه اینجا دیده بودم و سخنرانیا در محافل مذهبی
3- بعد از دیدن این فایلا و اون تصاویری که از جلوی دوربین شما به نمایش گذاشته شد نگاهم و ذهنیتمو خیلی خیلی بهتر کرد شادی و در صلح بودن مردم اونجا رو من تا حالا تو این کشور ندیدم بخودم میگفتم اینا که بداخلاق نیستن اینا که خیلی مهربونن لنز دوربین مریم جان هرکجا میچرخید من فقط لبخند میدیدم و شادی و حال خوب و در صلح بودن و چقدر اتفاقا واسه خانواده ارزش قائلن چقدر واسه بچه هاشون وقت میزارن واسه تفرریح و شادی بچه هاشون وقت میزارن و برنامه ریزی میکنن چقدر ایمانشون از ماها بیشتره چقدر امر و نهیشون کمهو این نشانه در صلح بودنشه و این جزئی از صفاته بنده خوب بودنه تو قسمت 55 سفر به دور آمریکا یه چیزی خیلی تو ذهنم مونده توی اون ارتفاع بچه هارو دیدم که آزادانه دارن واسه خودشون بازی میکنن میدون راحت لب ارتفاع مییرن و پدر مادرشون خیلی راحت و عادی فقط داشتن نگاشون میکردن و لذت میبردن همونجا هی من داشتم حرص میخورم که ای بابا چقدر اینا بیخیالن الان بچه میافته میمیره چرا اینا اینقدر ریلکسن بعد یهو بخودم اومدم دیدم ای بابا…. ببین اونا سبک فرزندپروریشونم درسته به شدت و توکل و ایمانشون از ما خیای بیشتره که اینقدر راحت اجازه میدن بچه هاشون تجربه کنن و لذت ببرن و اعتماد بنفس خوبی داشته باشن. خیلی چیزا یاد گرفتم از این فایلا از دوست داشتن بی قید و شرط مردم اونجا که تو نگاهشون اینو میشه دید از قضاوت نکردن و انعطاف پذیر بودنشون. پذیرش همه ادما با هر فرهنگ و دینی که هستن به وضوح دیده میشه اون شادابی و سادگی و خود واقعی بودنشون رو خیلی دوس دارم و خیلی حسم به این کشور عوض شده. حالا نگاهم اینه که ایرانو دوس دارم و بقیه کشورارو هم خیلی دوس دارم و خیلی خیلی مشتاقم که بیام و از نزدیک ببینم این زیبائی هارو و قدرت خدا را در تنوع خلقتش لمس کنم و ببینم.
دوستون دارم در پناه الله یکتای جهان شاد باشید و پیروز
سلام صد سلام
به خدای خوبیها که خیلی هدایتی این فایل رو برای من فرستادن و توفیق دیدن اون نصیبم شد.
خدا رو سپاس میکنم هر روز مدار من بالاتر میره و آگاهی ها روز به روز زیادتر میشه.
سوالی پرسیدین راجع به پیش فرضهای آمریکا در ذهن ما
همونطور که خودتون اشاره کردید ما توسط رسانه و فضای مجازی بمباران اطلاعات نادرست میشیم.بدترین اتفاقات بولد میشن و سر تیتر اخبار قرار میگیرن.
تظاهرات میشه اعتراضی صورت میگیره تا چند ماه به طرق مختلف اینقدر با فکت و مستند سازی و یک سری شایعاتی که در این مستندات گنجانده میشه ذهن رو منحرف میکنن و ذهن قضاوت گر ما برنامه ریزی میکنه و نتیجه کاملا مشهوده.
من از وقتی با شما آشنا شدم و سعی کردم به چیزهای مثبت توجه داشته باشم و خب به طبع تلویزیون رو کلا حذف کردیم و فقط فیلم میبینیم متوجه یک سری ذهنیات منفی شدم که اول از اونها شروع میکنم و به ذهنیات مثبت میرسیم
آمریکا یک کشور با بدهی چند تریلیون دلاری که ثانیه به ثانیه داره این بدهی بیشتر و بیشتر میشه.
یک کشور بی عاطفه که اصلا محبت خانواده در اون وجود نداره و همه از راههای غیر مشروع بچه دار شدن و چون از سن پایین بچه دار شدن این بچه ها به یتیم خونه ها سپرده میشن و بعد وقتی کسی ازدواج میکنه میتونه از همون یتیم خونه بچه ها رو به سرپرستی بگیره و یه جوری رابطه ی خونی بین آدمها فوق العاده کمرنگه.
آمریکا مهد شیطان پرستی و فرقه های شیطانی و خون آشامی و هم جنس گرایی و هزار جور فسق و فجور
آمریکا یک کشور خشک و بیابانی با آدمهایی که روز به روز فقیرتر و بی خانمان تر میشن.
آمریکا جاییه که وامهای بابت خونه و امورات زندگی میده که اینقدر اون اقساط زیاد هستن که همیشه وام گیرنده خونه و تمام زندگیشو میبازه
یک کشور جنگ طلب و استعمار گر. دشمن بزرگ دنیا
که اگر یه روزی یه آمریکایی توی خیابون ببینیم حکم مرگشو صادر میکنیم و همیشه توهم توطئه این امریکای جنایتکار که هیچ گونه تولیدی ندارن و همیشه دنبال نفت و گاز و ثروت ایرانه
خلاصه که جونم براتون بگه
یک هیولایی از این بندگان خدا ساخته اند که برای نابودی این افکار سالیان سال باید تلاش کرد.
اما نگاه من به زیباییهای امریکا
مردم همیشه شاد و به هر دلیل کوچکی شاد هستن و کلی جشن در طول سال با هر مناسبتی میگیرن و کلی شاد هستن.
مردم به تغذیه و لایف استایل زندگیشون خیلی اهمیت میدن
هر روز صبح پیاده روی میکنن و مسیری رو میدون
سالم زندگی میکنن و به بدن خودشون میرسن
چیزی که توی ایران کمتر اتفاق میفته و همیشه هم از راههای غیر اصولی میخوان این بدن رو درست کنن.
خونه های بزرگ و جادار که همه در دل طبیعت ساخته شده و مدارسی که به شناخت بچه ها از دل طبیعت و تجربیات اونها به صورت عملی و کمپینگ از همون بچگی شناخت اونها رو روز به روز بیشتر میکنه و افرادی خودساخته هستن.
آدمها خودشون هستن و فارغ از هر چیزی که هستن و پوشیدن قضاوت نمیشن قضاوت نمیکنن.
از همون بچگی استقلال رو یاد میگیرن و با کسب و کار در همون مناسبتهایی که بعضی از وسایل خونه رو که دیگه نیاز ندارن به معرض فروش میزارن.
از هیجده نوزده سالگی خودشون باید خرج خودشون رو در بیارن و مستقل بار میان و باید جدا زندگی کنند.
….
جناب عباسمنش عزیز استاد گرانقدر و بزرگوار و دوستان و همراهان عباسمنشی عزیز
به شخصه خودم باورهای فوق العاده چسبنده و خطرناکی حتی در مورد آدمهای کشور خودم چه برسه به آمریکا دارم
مقصر خودمم که حتی تلاش نکردم باوری رو که خودم قبول ندارم تغییرش بدم و یه تکون بخورم
استاد عزیز قدم به قدم دارم زور میزنم و خیلی سخت ریز به ریز باورها رو تغییر میدم.تلاشم رو میکنم نتایج خیلی بهتر شدن ولی عالی نیستن.
این گاری شکسته ی زهوار در رفته خیلی تعمیر احتیاج داره که رو پا بشه و روی غلطک بیفته.
سپاسگزارم و روزی از زندگیم نیست که بدون ویسهای شما بگذره.
استاد عزیز همیشه از شما سپاسگزارم که یه روزی به خودتون قول دادید که هر چند کوچک هدایت گر آدمهایی باشید که راه را گم کردن و در طلب هدایت و رسیدن به الوهیت هستند.
خداوند عزیز رو هم شکر میکنم که در مدار استاد عباسمنش قرار گرفته ام که تمام حرفهایش برای من سند محکمی است که بی چون و چرا بپذیرم و به پیش بروم.
خدایا بابت نوشتن این مطالب تو رو شکر میکنم و مطمینم که بهترین مخلوقات خداوند و لیاقت بهترینها رو دارم.
قسمت یکصد و هفتاد و سه
سریال بینظیر زندگی در بهشت
با درود و سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته جانانم
و دوستان عزیزی که با خواندن کامنت زیبا و پر محتواشون به درک آگاهی بیشتری هدایت میشوم
استاد عزیزم میخوام با یک شعری که از زبان شما شنیده بودم شروع کنم که از قیصر امین پور هستش👏👏
👇👇👇
پیش از این فکر میکردم خدا
خانه ای دارد میان ابرها
مثل تخت پادشاهان قصه ها خشتی از الماس و خشتی از طلا
قبلانا فکر میکردم همه چی محدوده
همه چی اون بالا بالاهاست
همه چی کمبوده
همه چی دست نیافتنی است
همه جا آسمان آبی ست و محدود ولی آسمان بعضی جاها آبی تره صورتی تره بنفش تره زیباتره خلاصه با معنی تره
همیشه فکر میکردم قفس جاهای دیگه است و من آزادم ولی الان فهمیدم که نه بابا من خوده قفس بودم
با باورهای محدود بهم چسبیده ای که تبدیل به سیمان شده بود
در کامنتی از دوستان خواندم که این محدودیت های ذهنی بیشتر مربوط به دهه شصتی ها به بعده ولی منی که متولد چهلو چهارم بقول معروف نسل سوخته چی باید بگم 🤔🤔🙄
دوازده سیزده ساله بودم که عنقلاب شد .. درسنی بودم که باورهای خوبی نسبت به آینده ام داشتم و هیچ وقت احساس کمبودی رو حس نمیکردم . همیشه تابستان ها میرفتیم متل قو و مثل دریای فلوریدا … همه ی جوان های اون زمان شاد بودند . در کنار هم والیبال بازی میکردند و تفریح میکردند.. به ارودهای مختلفی میرفتند خلاصه بنظر من همه چی گل و بلبل بود .. ولی بعد از تغییر تحولات اساسی حکومتی به یکباره صد و هشتاد درجه ارزش ها و باورها در جامعه تغییر کرد و اجباراا باید میپذیرفتیم ..
یادمه پدر بزرگ خدا بیامرزم همیشه یک رادیو داشت که دقیقا اخبارهای خارجی رو پیگیری میکرد و مدام از حال و هوای انوری ها دفاع میکرد بخاطر همین منم مثل استاد زیاد پیش فرض بدی از آمریکا نداشتم بخصوص که اقوام و دوستان و آشنایان زیادی رو داشتیم که به آمریکا مهاجرت کرده بودند قریب به اتفاق اکثرا راضی بودند ولی یک نکته ای که همیشه و اکثر وقت ها از همه میشنیدم یک باور محدود کننده ی مالی بود که بیشتر از چشم نظر نشات میگرفت .. میگفتن که . باید از صبح تا شب کار کنی و جون بکنی و خلاصه این سختی ها رو داره و این موضوع چشم نظر باعث یک باورهای محدود کننده بود که از دین و مذهب به ما رسیده بود
سریال های سفر به دور آمریکا و سریال زندگی در بهشت پرادایس و دیگر فایل های استاد .. به من یاد داد که چشم هم چشمی های مخرب نداشته باشم و یا مفهوم چشم زخم رو بطور کامل فهمیدم و باورهای محدو کننده و مخربم تبدیل به باورهای مناسب و قدرتمند شد هر چند خیلی طول کشید که که این دیوار بتونی رو بشکنم ولی با تکرار و تکرار و گوش دادن به فایل ها و سریال ها ی بینظیر این باور در من شکل گرفت که نه تنها هیچ چشم زخمی وجود نداره و بلکه انرژی و فرکانس مثبت خودم رو بکار بندازم و به نکات مثبت توجه کنم و هر لحظه از زیبایی های این جهان هستی لذت ببرم و در گیر مسایل حاشیه ای نباشم و شکر گذار تمام داشته هام باشم و به ناخواسته هام توجه نکنم در واقع با شکر گذاری و قدردانی نعمت های بیشماری رو در زندگیم جاری کنم تا به سرزمین ها و نعمت های بهتری هدایت شوم .. در سریال سفر به دور آمریکا یاد گرفتم که بجای حسادت تحسین کنم و این یعنی قدردانی از نعمت های خداوند
اگر خوش تیپه تحسینش کنم و بهش بگم
اگر خوشگله بهش بگم
اگر غذاش خوشمزه است بهش بگم
اگر خنده ی قشنگی داره بهش بگم
اگر مهربونه بهش بگم
اگر صداش قشنگه بهش بگم
استادم بهم یاد داد که سعی کنم فقط زیبایی ها رو ببینم تا طبق قانون جذب اتفاق های خوب و مثبت رو جذب کنم و اینجاست که باید بینهایت از خداوند مممنون و سپاسگذار باشم که نور چراغ هدایت عباسمنشی رو دارم و رد پای استادم رو دنبال میکنم .. آنان که به زندگی ما وارد میشوند نیز رزق و روزی ما هستند و کسانی که با ورودشون درس های ارزشمندی رو برایمان به همراه دارند و برای این درس هایی که توسط استادانم روزیم شده ممنون و سپاسگذارم🙏🙏🙏🙏🥀🥀
سریال سفر به دور آمریکا به من فراوانی نعمت و برکت و روابط خوب بین افراد رو نشون داد آرامش رو یاد گرفتم چون با دیدن اون مناظر و طبیعت و دریاچه ها و آسمان های زیبا و اون باران های عاشقانه و اون درختان و سرسبزی ها در زندگی من عشق رو جاری کرد .
درسته که من مثل دهه شصتی ها از بدو تولد با اون شعار های نامناسب و لعن و نفرین پا بدنیا و این جهان نگذاشتم و ولی فیلم های آمریکایی رو میدیدم که جالب نبود و یک تصور ناجالب ناآگانه در من بوجود میامد مثل فیلم کابویی (خوب بد زشت ) یا فیلمهای جنایی و فیلم های ترسناک . خلاصه نا آگاهانه با دیدن تلویزیون و فیلمهای ویدیو و سی دی و بیشتر از همه محدویت های مذهبی ماموریتی داشتند که بجای اینکه یاد بگیرم زیبا بین باشم و دلیل شکرگذاریمو بفهممم بهم میگفتن شکر کن که همینم گیرت نمیاد وگرنه خدا میبرتت جهنم
ولی من با دیدن سفر بدور آمریکا و زندگی در بهشت معنای واقعی شکرگذاری و قدردانی رو فهمیدم معنی واقعی ثروت رو فهمیدم معنی واقعی تکنولوژی رو فهمیدم و معنی واقعی درست کردن باورهای درست و قدرتمند رو فهمیدم و اینکه احساس خوب مساویست با اتفاق های خوب
و احساس خوب پایدار مساویست با نتایج خوب پایدار من معنی تکامل رو فهمیدم
بطور کلی راه و رسم زندگی درست و مناسب رو فهمیدم معنی انسان دوستی و مهربانی و عشق رو فهمیدم
فهمیدم که باید آزاد و رها باشم
فراوانی رو فهمیدم یعنی فراوانی در همه چی .. آدم های خوب و مهربان زیاد هستند
در آمریکا آزادی در مذهب و هر عقیده و آیین های متنوع ملت های مختلف با پوشش های متنوع
آزادی در نهایت احترام
آزادی در نهایت نزاکت
آزادی در پاگیزه گی
آزادی در راحتی
آزادی در شادی و لذت … مردم خوش گذرونی رو دارند .. آهان مفهوم خوشگذرونی رو فهمیدم یعنی جوری این مفهوم رو برای ما جا انداختند که من همیشه فکر میکردم خوشگذرونی یعنی مست و پاتیل توی خیابون ها در حال فساد هستند .. یا خوشگذرونی یعنی بی قید و شرط و یا خوشگذرونی بعنی بی تفاوت به مسایل و شرایط زندگی
خلاصه مفهوم از خوشگذرونی در آمریکا رو سفر به دور آمریکا به من شناسوند .
یعنی لذت بردن از نعمت های خداوند …یعنی با بهترین امکانات لذت بردن …
یعنی بهرمند بودن از تکنولوژی
و مدرن .. یعنی امید به زندگی داشتن … بعد جوری این خوشگذرونی ها رو بهمون نشون میدادند آدم از اسمش هم وحشت کنع از طریق همین تلویزیون درغگو . از طریق طریق کتابها از طریق مدارسشون بخصوص همسن و سال های من در اون زمان و در شرایط تکرار فشارهای تبلیغاتی بسیار بسیار شدیدی بر علیه آمریکا در همه ی زمینه ها ی منفی زندگی رو انجام میدادند ولی وقتی یک جنس آمریکایی رو میخریدی با پک و پز فراوان میگفتند جنسش آمریکاییع یا ماشین های آمریکایی رو میدیدی میفهمیدی که راحت طلبی یعنی از بهترین کیفیت و مرغبترین اجناس استفاده شده
یعنی اگر میگفتند این جنس آمریکاییع مطمعن میشدی که کاملا اون اطلاعات با صداقت ترین هاست و امنیت بسیار
خوبی رو احساس میکردی
.. البته وقتی سفر به دور آمریکا رو میدیدم این صداقت رو نه تنها در جنس هاشون بیشتر و بیشتر میدیدم و درک میکردم بلکه این امنیت و صداقت رو در مردمش بیشتر و بیشتر فهمیدم و درک کردم
این صداقت و امنیت بطور وفور در آمریکا موج میزنه و من عاشق این خصلتشون هستم
من فهمیدم که تنها جایی که دوست دارم زندگی کنم آمریکاست 🇺🇸🇺🇸🇺🇸
یعنی رفتن به آمریکا همیشه برام یک آرزوی دست نیافتنی بود و فکر میکردم خیلی سخته ولی استادم بهم نشان داد
که نه تنها آمریکا رفتن بلکه هر خواسته ای دست یافتنی است و باید به خواسته هام توجه کنم
و بخاطر همون باورهای مسخره ای که بهممون تحمیل کردند و ما هم خوب گوش
میکردیم و خوب هم تونستند محدودمون کننند چه از طریق مذهب و چه از طریق فرهنگ و چه از طریق اجتماع و چه از طریق خانواده و چه از طریق اقتصاد و مالی و پولی و مهمتر از همه ذهنمون رو هر روز محدودتر و محدوتر در همه ی ابعاد بسته نگه داشتند
ولی بلطف همون تکنولوژی که اینها دوست نداشتند ما ازش سر در بیاریم امروز توسط پیام آوری چون استاد عباسمنش به دنیای بیداری ذهن هدایت شدم . از خواب غفلت بیدار شدم .. قرآن رو بمن معرفی کرد … جوری ما رو از قرآن ترسونده بودند که فکر میکردم الان یک صفحه شو باز کنم و بخونم همش از آتش جهنم و بی حجابی و تار موی من قول و زنجیرها صحبت میکنه بخصوص با اون ترجمه های مسخره ای که زیر نویس کرده بودند یا اصلا متوجه ی ترجمه نمیشدی یا اگر ی جاهایش رو میخوندی و متوجه میشدی فقط تنبه هاشو متوجه میشدی که البته به عمد اینگونه ترجمع میشد در صورتی که استاد عباسمنش معنای درست قرآن و ترجمه واقعی و توضیحات درست و مناسب رو از طریق قانون حذب و فرکانس بهم نشون داد و الان دیگه فهمیدم که نه تنها ترسی ندارم بلکه بعنوان یک کتاب فرکانسی و پند آموز بهش نگاه میکنم و تحقیقات زیادی راجب دین و مذهب انجام دادم و تحقیقات
وسیعی از ادیان و مذاهب مختلف انجام دادم و به نتایجی رسیدم که هر دین و مذهبی وقتی پا به عرصه گذاشت مورد سوءاستفادهای افراط طلبان قرار گرفت و بنفع خودشان مورد بهره وری قرار گرفت…
چیزی که من در سفر به دور آمریکا فهمیدم اینه که ایمان و توکل واقعی رو اونها دارند و برای همین هم هست که این سرزمین اینقدر غرق نعمت و برکت هستش .. در صورتی که همیشه بهمون میگفتند بدترین سرزمین ها و بدترین مردم و بدترین افکار پلید رو دارند 🙆♀️🤦♀️ خلاصه کلام اینکه همه بد هستن و فقط ما خوب هستیم .
همه جا زشت هستش و فقط مملکت ما زیباست
همه ی مردم دنیا بد هستند و درغگو و جانی و آدم کش و دزد
و قاچاق اسلحه و آدم ربا و تبیض نژادی دارند ولی ما خوبیم ما بهترینیم .. ما اصلا هیچ تبعیضی در هیچ کجای مملکتمون یافت نمیشه بهترین نعمت ها رو ما فقط داریم چون ارشد دین ها رو داریم باید مرگ بر اینو مرگ به آن رو با کینه و تنفر بیشتر و با کلمات منفی و خون و خونریزی ها و جنگ و غارت ها و دروغ ها و لعن و نفرین ها ی بیشتری نثار اون مردم از همه جا بیخبر رگبار کنیم وااااااااااای خدایااااااااا چه قدر حماقت
خلاصه ی کلام وقتی سفر به دور آمریکا رو دیدم فهمیدم که باورهام از ریشه و بنیادین کاملا تغییر کرد
فهمیدم آمریکا مردمش هر روز در جهت پیشرفت افکار و بیداری شعور و ذهن و فرهنگ و آداب و روسوم و احترام بخود و دیگران و از اعتماد بنفس بالاشون ذوق و شوق ولذت از نعمت های خداوند بهره مند هستند و خدای واقعی رو اونجا دیدم ..
و تحقیقات زیادی از نوشتن این کتاب قرآن بعمل آوردم که این کتاب ها مثل تمام کتاب ها ی مذهبی دیگر دست نوشته ی یک انسان هست و فهمیدم که باید نتایج مثبت رو بدون داشتن تعصب ها از خواندن هر کتابی به ذهنم یاد بدهم ..
و الان احساس رهایی و آزادی ذهنی رو به وفور حسسش میکنم
استاد قشنگم و خانم شایسته نازنینم من هر لحظه با درس ها و آموزش های زندگی در بهشت زندگی بهشتی رو تجربه کردم و هر لحظه در سفر به دور آمریکا با 🚒 آر وی 🚌 با شما به تمام نقاط آمریکا سفر کردم با خیابان هاش آشنام کردید
با پاساژها و مراکز خریدش آشنام کردید
با مراکز اداری
با ورزش های فوتبال آمریکایی
با استیپ پارک ها و با موزه پروانه ها با جشن هایی که با مناسبت های خاص برگذار میکنند با
دوستان کشاورزتون
با آشپزی هاتون
با دستگاه های قهوه ساز
دستگاه خمیر درست کن
یا مثلا یکی از باورهای محدود کننده ی دیگری که رایج بود و استاد جان در فایل درآمد خود را در یک سال سه برابر کنید مطرح کردید در مورد شهرستان ها بود .. مثلا. گفتید . اون ویلایی که در شمال هستش مال تهرانی هاست .. و کلا باورهای نامناسب و محدود کننده در همه ی زمینه ها و لایه لایه های زندگیمون از خانواده و تلویزیون و جامعه و مدرسه و افراد جامعه به ما رسید و تبدیل به باورهامون شده بود ..
هیچوقت از قانون اطلاعی نداشتم و گمان میکردم قانون همان قوانین جامعه ای هستش که باید بدون چون و چرا اجرا کنیم خارج از اون قوانین جریمه و
تنبیه هایی در انتظارمون هست.. حالا این جرایم در باورهای مالی و پولیمون هم تاثیر بسزایی گذاشته بود و فکر میکردیم که هر کس فقیر و بدبخت بیچاره است بخاطر اینه که خداوند یک عده رو دوست نداره و یک عده رو دوست داره و بهشون پول و ثروت داده و کلا پول چیز خوبی نیست و اخهع و جیزه .. چون پولدارها سنگدل هستند و پولاشونو از راههای درست بدست نیاوردند و کلا باید فقط معنوی باشی تا به بهشت بری وعده های سرخرمن اون جهان رو توی ذهنمون انباشته کردند و تازه اگر بتونی از پل سراط هم رد بشی شاید شاید شاید به خوبی و خوشی و راحتی و لذت دست پیدا کنی 🙄🙆♀️🙆♀️🙆♀️ از همه بدتر باورهای مذهبی بی سر و تهی بود که به اندازه ی یک نخود هم بهش فکر نمیکردیم آنچنان مغزمون آکبنده آکبند بود که جرات فکر کردن هم بخودمون نمیدادیم و یا حتی اگر یکی دوتا سوال بیشتر میپرسیدی آنچنان ما رو با باورهای فرهنگی و مذهبی تند و افراطی مورد حمله قرار میدادند که ترس تمام وجودمونو میگرفت در نتیجه با پایین نگه داشتن لیاقت و ارزشمندی عزت نفسمون هم ازمون گرفته شد و بدنبال آن روابط های خانوادگی و بنیادینی که ازش دم میزدند سست و متزلزل شده و باز هم بدنبالش امنیت اجتماعی و صداقتی در عمل وجود نداشت در واقع باید فقط و فقط سراپا گوش و چشم میشدی برای اینکه برده باشی.. یعنی اگر مسیر برده داری رو طی میکردی آدم فهمیده و سربراهی بودی و از نظر خانواده و جامعه و مدرسه
قابل قبول بنظر میرسیدی خلاصه ی کلام کر و کور و لال باشی دیگه همه چی عالی بود .. در واقع حق هیچ انتخابی در زندگیمون برای خواسته هامون رو نمیتونستیم داشته باشیم..
خب بعداا که یکمی بزرگتر شدیم با جنگ روبرو شدیم . جنگی که ما انتخاب نکرده بودیم ولی درگیرش شدیم با تضادهای بیشمار ی که در همه جای زندگیمون رسوخ کرده بود .. آنقدر محدود و محدودتر و محدودتر محدودتر شدیم که تا نوک دماغمونو بیشتر نمیدیدم..
ما که هم در این دنیا داشتیم از آتش جهنم میسوختیم و هم از باورهای افراطی مذهبی ترسناک لولو خورخوره های بعد از مرگ هم وحشت داشتیم.. تازه بعد از مرگ هم باید از پل سراط هم عبور میکردیم که از مو نازکتر و از لبه ی شمشیر هم تیزتره 🤪🤪 یا خوده خداااوووووو
تلویزیون و بوق بلندگوهای مساجد و شیپورهای آوازه خوان های مذهبی هم که خوب به وظیفه اشون عمل میکردند که تا میتونستند یک عذاب وجدانی برای این مردم بیچاره میساختن که حتی توی خوابمون به گناهان نننکرده مون هم اعتراف میکردیم🙉🙉🙉🙈🙈🙈
استاد عزیزم و خانم شایسته جان و نازینم نمیدونم چطوری از شماها و این جهان هستی تشکر کنم
چطوری صدای منو شنیدید که همش نجات و رهایی رو فریاد میزدم و همیشه دنبال ناجی میگشتم
همیشه دنبال چراغ هدایت واقعی بودم و با ریسمان هدایت از سمت شماها از دره تاریکی ها نجات پیدا کردم
بقول استاد عزیزم .. اگر آگاهی خداوند در وجود من جاری شود دیگر هیچ محدودیتی در مورد ثروت ندارم چون منبع این ثروت خودش نامحدود هستش
اگر بخوام بنویسم میتونم روزها و روزها بنویسم چون یاد گرفتم نامحدود باشم
نامحدود در خوبی ها
نامحدود در بهترین ها
نامحدود در خواسته هام
نامحدود در دیدن زیبایی ها
نامحدود در تشکر و سپاسگذاری
نامحدود در قدردان بودن
نامحدود عشق و لذت
نامحدود شاد بودن
نامحدود در دوست داشتنی هام
نامحدود در بخشش
نامحدود باشم برای رسیدن به اهداف و خواسته هایم
یعنی این سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت بهترینع بهترین مستند های واقعی بودند که عاشقانه و با شور و شوق فراوان برای دیدنشان لحظه شماری میکردم و در حال حاضر سریال بینظیر زندگی در بهشت و بهشتیانش
رو بطور مداوم پیگیری میکنم و با شماها زندگی میکنم
و آرزو میکنم سرزمین بسیار بسیار زیبای فلوردیدا با مردمان بسیار بسیار فهیم و مهربانشان رو بببینم و بقول استاد وجب به وجب اون سرزمین رو ببینم و زندگیش کنم .. واقعا استاد یک نکته ی جالبی رو بیان کردند در مورد سفر کردن .. اینکه وقتی سفر زمینی داشته باشی خیلی فرق میکنه با اینکه سفر هوایی داشته باشی و با هواپیما حرکت کنی .. دقیقا وقتی سفر زمینی داشته باشی با فرهنگ و آداب و روسوم های مختلف رو برو میشی حتی مواد غذایی هر شهری با هم فرق میکنه و یا هر جایی یک تنوع آب و هوای اقلیمی خاصی رو داره و باید سفر بسیار کرد تا پخته شود خامی…
در نهایت خواستم تشکر و قدردانی کنم بخاطر این سایت بینظیری که دنیای منو تغییر داد و به زیبایی ها و بهترین ها و نامحدود ترین ها هدایت شدم
خدارو شکر میکنم که از درون و بنیادین تغییر کردم
استاد عزیزم امیدوارم پاسخ های کوتاهی که در راستای سوالات شما بود رو کمابیش بیان کرده باشم هر چند تمام آموزش ها و فایل ها و سریال ها و مستند ها ی زیبا شما رو بخوام اینجا بنویسم قادر به چنین کاری نیستم یعنی اگر تمام جنگل ها قلم بشن و تمام آب های جهان مرکب .. نمیتونم این نعمت ها رو بنویسم
فقط میتونم بگم که خدارو شکر که به ندای قلبتون توجه کردید که این رسالت توحیدی رو به بهترینع بهترین ها اجرا میکنید واقعا زبانم قاصره از اینکه چطوری از شما و این جهان هستی تشکر کنم که هدایت شدم ..
خدارو شکر از هدایت شدگانیم
خدارو شکر که هدایت شدم به سایت واقعی و اصلی عباسمنش دات کام واقعی..
در ضمن برای نوشتن کتاب جدیدتون تبریک و تحسینتون میکنم و برای اینکه چنین کتاب ارزشمندی رو خواهیم خواند ممنون و سپاسگذارم برای داشتن چنین استادان بینظیری
خدایا شکرت
خدایا مممنون و سپاسگذارم
خدایا سپاس سپاس سپاس 🙏🙏🙏
ارادتمند شما رویا مهاجر سلطانی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸🙏🙏🙏🙏👏👏👏👏👀👀👣👣👣🇺🇸🇺🇸🇺🇸👣👣🇺🇸🇺🇸
سلام استاد عزیز من هم مثل همه دوستان قبلاً به خاطر دیده ها و شنیده هام در مورد آمریکا فکر میکردم که مردم خیلی خشنی داره و تعهد خانوادگی معنایی نداره،و چیزی به اسم ازدواج و تعهد زناشویی نیست و اگر ازدواجی هم هست خیلی زود از هم میپاشد و فکر میکردم مردمش اصلا به فکر همدیگه نیستن،ولی تقریبا هشت ماه پیش با خانم خیلی خوبی آشنا شدم که سی و پنج سال ساکن آمریکا بود و برای رسیدگی به اموالشون اومده بودن ایران ایشون وقتی از آمریکا صحبت میکردند جوری حرف میزدن که انگار وسط بهشت زندگی میکنن،از مردمش از طبیعت بسیار زیبا از فرهنگ حتی از نحوه ی بیمه شدن مردم اونجا که چقدر به فکر راحتی و آسایش مردمشون هستن،بعد هم فایل های شما در مورد آمریکا رو دیدم و به این واقعیت رسیدم که این دیده هام چقدر با باورهای قبلیم فرق داره دیدم که نفوذ کلام چقدر زیاده و اگر آدم نتونه رو افکارش کنترل داشته باشه و به گوشهاش اجازه ی شنیدن هر حرفی و به چشمانش اجازه ی دیدن هر چیزی رو بده ذهنش ناخودآگاه به اون سمت کشیده میشه که فقط جنبه های بد موضوع رو ببینه من تقریبا سه ماه هست که اصلا تلویزیون ندیدم و وقت بچه هام رو هم طوری پر کردم که اصلا علاقه ای به دیدن تلویزیون ندارن,به نظرم اگر فقط باورهامون رو تغییر بدیم اگر فقط بتونیم رو دیدن زیبایی ها تمرکز کنیم هم دنیا جای قشنگتریه هم ما لذت بیشتری از زندگی میبریم،خدارو بی نهایت شاکرم که شما رو سر راه من گذاشت تا به مسیری هدایت بشم که جز حال خوب و سلامتی و از همه مهمتر نزدیکی هر چه بیشتر به خدای بزرگ چیزی در اون نیست،من تو این مدت که سعادت داشتم تو سایت شما باشم آنقدر تغییر تو زندگیم پیش اومده که وقتی به دوسال پیش خودم برمیگردم اصلا شبیه اون موقع نیستم،بی نهایت خدارو شکر میکنم
سلام استاد عزیزم .سلام خانم شایسته مهربان
قبل از هر چیز خداوند متعال را سپاس که من را در مسیر آگاهی شما قرار داد ..داستان آشنایی من با شما بسیار جالب است که در فرصت های آینده ذکر میکنم
قبل ازدیدن سریال سفر به آمریکا وزندگی در بهشت همیشه از دیدن افراد آمریکایی می ترسیدم ..فکر میکردم انسان هایی خشن .نامهربان و جنگجو هستند ..این نگرش به دلیل آموزهای مدرسه ..اخبارو ناآگاهی به دلیل عدم شناخت بود.با دیدن این مجموعه ها وشناخت بیشتر متوجه شدم که چقدر این مردم لبخند میزنند چقدربا شما همراهی دارند وچقدر مهربان هستند وبی شک این صفات مهربانی ..خوش رویی وهمراهی مختص انسان هایی است که درون آرام دارند وبی شک از صفاتی مثل خشونت ونامهربانی دور هستند…هم خداوندوهم شما را بابت این آگاهی سپاس ..دوستتون دارم وهمیشه دعاگوی شما هستم..افسانه
سلام استاد جان و مریم عزیزم
منم فکر میکنم استادکه خیلی من ذهنیت بدی نسبت به آمریکا ندارم واونم بخاطراینه که هیچوقت به فیلم های آمریکایی علاقه ای نداشتم ونگاه نمیکردم وخوشحالم از این بابت😍
زندگی دربهشت خیلی درخیلی از زمینه های زندگیم دید من و فکرمو عوض کرد
اما مهم ترین چیزی که فکر نادرست من از آمریکا بودهمین موضوع بنیان نداشتن خانواده بود که بهم گفته بودن
که اونجا اصلا خانوما امنیت ندارن و درکل وفاداری ای توی روابط نیست
وهمون چیزایی که شنیده بودیم و بعد دیدم که نه چقدر این کشور آزاده همه میتونن باهم ارتباط های سالم داشته باشن و لذت ببرن
و برعکس بچه های دیگه من همیشه فکر میکر م آمریکا خیلی جنگل های خوشگل داره وجنگلیه اینم فکر میکنم بخاطراینه که فامیل هامون اونجا بودن و میدیدم که چقدر در مسافرتن و چقدر جاهای قشنگی میرن و لذت میبرن
اما یه حرفی که همون فامیلا همیشه که بهشون زنگ میزدیم تکرار میکردن این بودکه اینجا آمریکا نیست آمریکار هست اگر بخوای اینجا خوب زندگی کنی باید صبح تا شب کار بکنی تا بتونی خرجتو بدی و زندگیه خوبی داشته باشی
اما ما توی زندگی استاد دیدیم که نه اصلا استادهمونطوری که درایران کارمیکرده کارمیکنه و زندگیش سرشار از آزادی مالی زمانی و مکانی هست وهمواره لذت میبره و ثروتش هم روز افزون میشه
یا مثلا وقتی دوستاتون میومدن من دیدم که توی این کشور هیچ زن و مرد و دختر و پسری وجود نداره جنسیت یه تفاوت عظیم بین آدم ها ایجادنمیکنه و همه انسان هستن وخیلی راحت باهم ارتباط های دوستانه وسالم دارن از وجودهمدیگه لذت میبرن و همه چیزعالیه ودیدم که چقدر این ها باورهای درستی دارن و باورهای نادرستی که درما ایجاد شده رو اونها ندارن
و استادواقعا ما توی ایران خیلیی این رو داریم که فکر مارو راجب مردم شهر های دیگه بد کردن
مثلا ما که کوردیم همیشه بهمون گفته بودن ترکا خیلی آدم های بدین خیلی آدم هاس نامناسبی هستن
یا بهمون گفته بودن عرب ها بدترین آدم هان خیلی اونا آدمای عوضی این و اینچیزا
و باعث شد ما با این فکر و ذهنیت به آدما نگاه کنیم درحالی که همه ی ما انسانیم از یک جنسیم از وجود یک خداییم وهممون یکی ایم
یا مثلا من خودم به شخصه خیلی به فیلم های ایران و عراق علاقه داشتم و اونموقع که تلویزیون میدیدم قبل از کارکردن روی خودم چون ازاون به بعد تلویزیون رو حذف کردم
اونموقع فیلم های ایران و عراق زیاد میدیدم و خیلی دوست داشتم کلا فیلم های هیجانی دوست داشتم
و این باعث شده بود من همیشه و میتونم بگم همین الان هم فکر کنم عراق یه کشوریه که کلا کویره خشکیه خیلی کشور بدون امکاناتیه
همونطوری که یادتونه نشون میدادن مردم با پای برهنه بودن
یا اون خاکریز ها
هنوز همون ها توی ذهن من مونده و باعث شده من هیچوقت دلم نخواد به عراق مسافرت کنم
چون همیشه فکر میکنم اونجا خیلی بی امکاناته خیلی خشکه کویره هیچ زیبایی ای نداره فقط خاکه خشکه بدون هیچ درختی مگر چندتا درخت نخل
هیچ فروشگاه و مرکز خریدی اونجا نیست
و ازاینجور افکاری که همون فیلم ها درمن ایجادکردن
مهم ترین باوری که من داشتم و توی این سریال ها مخالفش رو دیدم همون باور روابط و امنیت توی آمریکا و کشور های خارجی بود واینم به نظرم بیشتر به خاطر فیلم های ترکی که توی ماهواره دیده بودم ایجاد شده
چون میگم من کلا خیلی فیلم امریکایی ندیدم و هیچوقت ژانر فیلم هاشون رو دوست نداشتم
اما خب همونا باعث شده بود که من یه غول هایی رو تصورکنم و ذهنیتم خراب بشه
درکل زندگی دربهشت توی خیلی از زمینه هاذهنیت من و عوض کرد و خیلی خواسته هاهم برام به وجود آورد اما الان فقط جواب این سوال رو دادم
عاشقتونم زیااااد😍
سلام استاد جان سپاسگزارم از شما بابت تهیه این فایل زیبا و پر از آگاهی
چقدر شما زیبا و پر از فرکانس مثبت شدی 😘😍
جالبه قبل از دیدن این فایل داشتم با خانمم در مورد این صحبت می کردم که چقدر سریال زندگی در بهشت و سریال سفر به دور امریکا باور های خوب در ما ایجاد کرد و اینکه فهمیدیم چطوری باید قانون رو در هر لحظه عملی کرد
چطوری فردی عملگرا باشیم
و چطوری ذهنمون رو کنترل بکنیم
چطوری حرکت بکنیم و با مسائلمون رو برو بشویم و برای حل مسائلمون قدم برداریم
چطوری ایده هامون رو یکی یکی بدون تعلل عملی کنیم و اینکه هر ایده ای به ذهنمون می رسد هر چند نتیجه دلخواه رو ندهد عملی کنیم با این ایمان که هدایت می شویم (با امید و ایمان به اینکه خدا می داند چقدر نتایج خوب می دهد)
اینکه وقتی داریم برای هدف هامون تلاش می کنیم چطوری زمانی که به هدفمون رسیدیم رو با روش ساده تصویر سازی کنیم و ایجاد انگیزه کنیم
چطوری به هر موضوعی با هر نوع ظاهری که داره با دیدی نگاه بکنیم که احساس بهتری داشته باشیم
چطوری تمرکز بر هر نکات مثبت هر موضوعی داشته باشیم
چطوری احساسات خودمون رو کنترل کنیم
چطوری به جای قضاوت و غیبت کردن دیدگاهی مثبت و پر از عشق نسبت به دیگران، کشور ها، ملت ها و حتی مذهب ها داشته باشیم.
و هزاران هزار باور های بی نظیری که حتی فکرش رو نمی کنیم در ما ایجاد کرده
وقتی که فکر می کنم پیش خودم می گم اصلا شاید این دو سریال نبود خدا می داند چقدر برای رسیدن به این درک و آگاهی ها زمان ها می گذشت.
من دیدگاه هایی که در مورد امریکا و کشور های غربی داشتم این بود که خیلی فساد جنسی در اونجا هست چونکه برای ما توی رسانه ها و جامعه اینجوری القا شده بود
اینکه تیراندازی ، کشت و کشتار است و باند های خلافکاری وجود دارد که بسیار با تکنولوژی و پیشرفته هستند کلی اسلحه و بمب و نارنجک و … دارند که حتی پلیس ها هم با ترس با اونها رو برو می شوند اخه توی فیلم ها اینجوری برای ما نشون داده بودن
اینکه خیلی نژاد پرست هستند و نسبت به ملت های دیگر و نژاد های دیگر پرخاشکر و تند خو هستند خب باز هم توی فیلم ها و رسانه ها این رو دیده بودیم و در ما شکل گرفته بود
فکر می کردم که اسرائیلی ها و امریکایی ها با ایرانی ها دیگه حداقل خوب نیستند ولی دیدم که اینها با همه خوبن چه ایرانی باشی یا غیر ایرانی باشی
فکر می کردم که روحیه و رفتاری تند و جدی دارند که امکان داره باهات درگیر بشوند و دخلت رو بیاورند😁 توی فیلم و رسانه ها چه کردن بودن با ما، ولی با دیدن سریال های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت دیدم چقدر فرشته های شاد، در صلح، مهربان و بخشنده ای هستند، چقدر خوش خنده و شوخ تب هم هستند چقدر مثبت اندیش و خوب هستند و هیچ قضاوت و بد گویی هم نمی کنند
متوجه شدم که چقدر مردم با فرهنگ ، منظم و قانون مند و محترمی هستند که حتی یک تکه آشغالی توی خیابون نمی بینیم در صورتی که به من القا شده بود که نسبت به قانون بی توجه و خود سر و زور گو هستند.
متوجه شدم که چقدر پر تلاش و عملگرا هستند و همه کارها رو اساسی و خوب انجام می دهند
و هزاران باورهای مخفی نا درستی که داشتیم و خدا می داند با دیدن این سریال های فوق العاده تغییر کردند
الان که دارم می نویسم این رو درک می کنم که همه این باور های نا درست از طریق رسانه ها، فرهنگ، مذهب، سیاست ها، اجتماع و اطرافیانمون با تکرار و به مرور زمان ایجاد شده است
واقعا سپاسگزار استاد عزیز و مریم خانم شایسته هستم که با کلی تلاش و با عشق فراوان با این کیفیت بالای تصویری و محتوایی این سریال های بی نظیر را برای ما تهیه کردند.
این سریال های زیبا و پر از آگاهی اصل داستان رو به من یاد داد که به جنبه مثبت هر موضوعی توجه کنم و دیدگاهی مثبت و پر از احساس خوب داشته باشم، به نکات مثبت شهر ها و کشور ها، نکات مثبت افراد، نکات مثبت خودم، نکات مثبت فرهنگ ها، نکات مثبت زندگی ام و شرایطم و … توجه کنم
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید
سلام استاده جان.سلام به همه ی کسایی که هرچقدرم کوچیک واسه بهبود خودشون درتلاشن.
استاده جان بزرگترین تغییر نگرشی که حداقل تونست این دیوار بتنی رو ترک بندازه،این در صلح بودن باخود بود که مردم داشتن.احساس میکردم اون کسی که الان کنار دریاست،اون کسی که داره با اون لباسای راحت خرید میکنه،اون کسی که با موهای ژولیده جلوی دوربین شما میاد، اونی که میخنده،اونی که میرقصه بدون هیچ قانونه خاصی و حرکاتی شاید ناموزون رو با بدنش نشون میده که همون لحظه داره اتفاق میفته و جالبتر از اون آدمهایی که بخاطر اون حرکات دارن تشویقش میکنن،حرکاتی که شاید توی حالت عادی خیلی هم خنده دار بنظر بیان،اون خانم پیری که برای دل خودش لباس خشکل پوشیده،خودشو خشکل کرده و داره میرقصه.فرق نداره چاق باشه،سیاه باشه،سفید باشه،اصلا از کجا باشه،به خودش به دید یک انسان نگاه میکنه،با نگاه خودش زندگیشو میبینه،نه با نگاه دیگران.ظاهرش،خانوادش و هزارتا اما و اگر دیگه باعث نمیشه که اون وسط پانشه برقصه و شاد نباشه!اینکه با یه آدم جدید انقدر راحت و زیبا رفتار کنه و دعوتش کنه خونش،اینکه از شدت خوشحالی و هیجان با یه آدم غریبه احساسات نابشو درمیون بذاره و از عشقش بگه و خجالت نکشه که دیگه سنی از من گذشته،اینکه انقدر با خودش درصلحه که بدون چشم داشت بیاد کارای یک نفر دیگه رو بدون اینکه خودش بدونه انجام بده که حتی شاید اون نفر هم هیچ وقت مطلع نشه(لری)،اینکه باوجود داشتن چندتا بچه هم،اندام و حال خوبی داره و نه از خودش غافل میشه و نه از بچه هاش و اینا رو خلاف جهت هم نمیدونه و هزارتا درس نانوشته دیگه که توی این تصاویر بود.اگه بخوام دیدگاه خودمو قبل از این تصاویر درمورد درصلح بودن با خودم بگم این بود که؛خودمو دوست نداشتم!احساس عدم لیاقت داشتم،بزرگترین قضاوتگر زندگیه خودم بودم،خودمو میپوشوندم چون من باعث میشدم بقیه به خطا بیفتن!توی چشم کسی نگاه نمیکردم چون ممکن بود بازم به خطا بندازم(توی نگاه کردن به زیبایی های اطرافم بلایی بر سر چشمام آوردم که دیگه یک قدمیم رو هم درست نمیدیدم!انقدر باور گناه به خاطر چشمهای زیبایی که خدا بهم با سخاوت داده بود پیدا کرده بودم که خودمو لایق نمیدیدم که زیباییها رو ببینم،اطرافم رو هم درست نگاه نمیکردم که مبادا به خطا بندازمو به خطا بیفتم!چرا؟چون زن باید زبباییشو واسه خودش نگه داره و بپوشونش،یک خاطره دارم که همیشه توی ذهنم هست،یه مهمانیه خانوادگی بود که من یه مانتوی آبی و روسری گلدارآبی پوشیده بودم،خودم ازینکه انقدر این لباس بهم میاد خجالت میکشیدم !یکی از اقوام به مامانم گفته بود،بگو نسرین این لباس رو نپوشه چون خیلی بهش میاد!!این نامحرم بودن همه ی دنیا واسم یه معضل عظیم بود،آخه اگه قشنگی بده چرا خدا به آدم دادش،کسی ازم تعریف میکرد همون موقع ذهنم میگفت بابا تو خودت که میدونی اینطوری نیستی،میگفت چشات قشنگه ،میگفت چه فایده ضعیفه،میگفتن پوستت چقدر زیباست،میگفت از کی تا حالا برنزه بودن قشنگ شده!میگفتن عجب اندامی،میگفت خجالت بکش ببین لباست خوب نبوده که اینها دیدنت و اینو گفتن،یعنی انقدر من با خودم در صلح نبودم که هیچوقت خودمو لایق اون تعریفها ندیدم و خودمو قشنگ هم نمیدیدم چه رسد به خیلی قشنگی که بقیه میگفتن،توی آینه هم درست نگاه نمیکردم مگر اینکه با آرایش،شکرگذاری بابت این نعمتها که هیچ،بجاش میگفتم خدایا چرا منو اینطوری آفریدی،گریه میکردم بخاطر ظاهرم.انقدر من تایید میشدم از بیرون از خودم،اما خودم بدترین رفتارها رو داشتم با خودم.احساس گناه همیشگی بابت چیزایی که داشتم،احساس عدم لیاقت تمام زندگیمو پر کرده بود،عزت نفسمو گرفته بود،نعمتهایی که توی زندگیم میومدن رو بخاطر عدم لیاقت پس میزدم،خانواده مادری و پدریم هردو این دیدگاه های بشدت مسموم رو داشتن و من هم تابع خانواده،خداروشکر که بعد از هدایت شدنم به این بهشت زمینی،توی مسیر بهبود قرار گرفتم.اینکه الان میدونم توی دنید جاهایی وجود داره که آدمها همدیگه رو دوست دارن،واسه هم دست تکون میدن با اینکه همدیگه رو نمیشناسن،به هم هدیه میدن با اینکه عمر آشناییشون به چندساعت هم نمیرسه.خدایا شکرت بخاط قلب مهربونی که به آدما دادی مهربونم.
درمورد سپاسگذار بودن:این مردم واسه این که احساسشون هم بهت خوبه و یا اینکه احساسشون رو هم خوب میکنی ازت سپاسگذاری میکنن که نمونه بارزش همون آقایی بود که اومده بود واسه تعمیر پمپ، که دفعه ی بعدی مربا آورده بود باخودش،محیط زندگیشون تمیز و زیبا بود چون سپاسگذار بودن،خواهرعزیزم نسترن، یه حرف خیلی قشنگی زد که دوست دارم اینجا بگم،اینکه؛”خدا خودش هم خیلی سپاسگذاره”چرا؟چون هرکار فرکانس خوبی که بفرستیم،چندبرابرش رو بهمون برمیگردونه،اینکه ما را می افزاید!،اگه این اسمش سپاسگذاری نیست پس چیه؟میان خونت خودشون رو مسئول کارایه خودشون میدونن،تازه کلی هم با اومدنشون حال تو رو خوب میکنن،این سپاسگذاریه.این مردم انقدر قشنگ کنار هم میشینن،پا میشن،زندگی میکنن و در یک کلام حالشون خوبه،و سپاسگذاری یعنی همین،داشتن حال خوب درونی،اینکه به کسی نگاه کنی و حست خوب میشه این خودش نشونه حال خوب واقعیه.اینکه یه روز بذاری واسه شکرگزاری که واقعا نماد سپاسگذاریه رسمیه!یعنی خدایا بیا واست بگم که تو چقدر خوبی!لبخند زدن با احساس خوب یکی از قشنگترین سپاسگذاری هاست از همدیگه،پیشرفت کردنمون توی زندگی یکی از بزرگترین سپاسگذاری هاست از خداوند،داشتن احساس لیاقت یکی از بزرگترین سپاسگذاری هاست از خودمون و خدای خودمون.درمورد سپاسگذاری من خیلی جاها با اینکه کسی که واسم کاری میکرد رو به عنوان دین میدیدم گردن خودم،نه اینکه از طرف سپاسگذار باشم به اون معنا که احساسم توب نبود و اونکارو مطلق از طرف اون فرد میدیدم نه خدا،درواقع شرک مسلم.اما الان از اون فردی که کاری واسم انجام میده سپاسگذارم و از خدای اون فرد.
درمورد تمیزی امریکا من فکر نمیکردم خیلی با ما فرقی داشته باشن،اما بعد از دیدن این تصاویر، از اون لباسهای رنگی و تمیزشون هم میشد فهمید که ماجرا فرق داره!خیابونها که چه عرض کنم ،فرشهای سبز زیبا همه جا کشیده شده بودن،انقدر که من توی تمپا نخل دیدم توی کل خوزستان ندیدم(منظورم فضای شهریه)،اصلا اگر بخوام آمریکا رو با زبان رنگها تعریف کنم،میشه سبز و آبی!رودخونه های زیبا و زلال، هیچ محدودیت عجیب غریبی واسه لذت بردن وجود نداره.
این موارد پررنگ ترین هاش بود.در پناه خدا باشید.
سلام میکنم خدمت استاد جیگر طلا و خانوم شایسته عزیز
خدمتتون عرض کنم اکثر ما ایرانی های داخل آمریکا رو با فیلم هاش و اخباری که پخش میشه میشناسیم و اینکه به ما این فکر رو غالب کرده بودن که آمریکا شیطان بزرگه و با بریم تظاهرات و شعار بدیم و…
وهمیشه اونجا رو برامون غرب وحشی مینامند وفیلم ها و آزادی سلاح مزید بر علت میشد که به باور ما کمک کنه و همچنین جنگ های آمریکا در منطقه افغانستان و عراق و پوشش خبری توسط ایران خیلی رو ما تاثیر داشت
اگر کسی از من درباره ی طبیعت و فضای شهری میپرسید یاد پیاده رو های شلوغ نیویورک و ساختمانهای سر به فلک کشیده و مردمی که به سختی کار میکنن تا بتونن زندگی کنن اونم تو خونه های آپارتمانی و از مهمان خوششون نمیاد اولین چیزی بود که به ذهن من میومد
ولی وقتی شما سفر رو شروع کردید از مناظر بکر وسر سبز وجادهایی که پر از زیبایی بود من حتی به آسفالت اتوبان هم دقت میکردم چون برام مهم بود و اینکه حتی جاده های فرعی هم عالی بود
من وقتی میدیدم تو ایران با افغانها رابطه ی خوبی ندارن فکر میکردم اگر ما هم به کشورهای دیگه بریم اونا هم با ما همین کم محلی رو دارن وشاید ترمزم شده بود برای سفر خارج شما برای من ابراهیم بت شکنی
استاد خدارو شکر که هستی خدارو شکر که با شما زندگی رو درک کردم با شما با زندگی در بهشت رو تجربه کردم ممنون از خانم شایسته
که واقعا شایسته بودن با شما رو داره
به امید دیدار مهدی گائینی قم