https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-06-05 07:42:142025-04-14 21:21:27سریال زندگی در بهشت | قسمت 174
898نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اقا حرف برای گفتن زیاده و همین اولش بگم که اصلا ی چیزایی درون خودمن نهادینه شده درخصوص امریکاکه اصلا حالا حالاها نتونستم پیداش کنم.ولی تا اونجایی که میدونمو میگم.پدرم خیلی ادم مذهبی و سرسخت طرفددار حکومت اسلامی و روح اله خمینی واعتقادش اینه ما هرچی دارم از انقلابه و تمام و شدیدا منکر امریکا.هنوزهم که خونه میشینیم هرازگاهی به زبونش میاد ناخوداگاه شعارمرگ برامریکا و ازاین حرفا و اگر ما مثلا بخایم حرفی بزنیم به ظاهر ضدانقلاب واینا یه جمله معروف داره میگه شما درس امریکایی خوندین.اون چیزی که سالهای پیش من خیلی یادمه اون صحنه های وحشتناکی که ازجرج بوش میذاشتن واینکه چقدر ادم خونخوار و ظالمی بوده و این حسابی تو مخ من رفته بود که دولت امریکا کلا برنامش اینه که بشینه وفقط جنگ ها و خونریزی هارو نه تنها توایران بلکه کل جهان برنامه ریزی کنه وبرای اونا میلیاردهادلار بوجه بده و فقط کشت وکشتار راه بندازه،از اون ور بیاد ببینه کی حرف اضافه میزنه اونارو تو لیست تحریم ها قراربده و نزاره هیچ دولتی باهاشون معامله کنه و هرکی هم پاشو ازگلیمش درازتر کنه ترور میشه.نمیدونم قضیه فیلم قذافی و موصاد و اینا همش داره توذهن من الان اون وجهه تروریست بودن و دست های خون الود امریکا ودولتش روتداعی میکنه الان که اینو مینویسم واضحتر میشه برام که اون بک گراندی که من از فقط دولت امریکا دارم اینه که این باباها کارشون فقط اینه بشینن وجنگ ها و ترورها رو طراحی کنن وناامنی ایجادکنن و جلوی پیشرفت دولت هارو بگیرن این چیزیه که ازپدرم ازفیلم ها و از اخبارلعنتی مونده برامن از دولت امریکا.ولی تواین سریالا و اینترنت من دیدم وشنیدم که مثلا ارنولد بعنوان فرمانداریک ایالت خب واقعا ادم درست کار و ادمیه خودساخته که هدف ونیت خوبی برای مردم امریکا و همه داره اون انسان انگیزشی برای کل دنیاست پس برای جهانیان هم داره کارخیری میکنه نه که تروریست باشه یا اینکه اصلا ازشما شنیدم که ادم های تاثیرگذار دولت ازکسایی انتخااب میشن که خودشون ادم های کارافرین وخودساخته ای هستندواینها مسلما انسانهای خیرخواهی هستند برای تمام دنیا،اصلا اگرازتمام دنیا اینهمه ادم تونستن برن اونجا و برای خودشون به اون شکلی که میخان کسب وکار ایجادکنن خب این نشونه اینه که واقعا این دولت چقدر اسون میگیره به همه و چقدر ازهمه مردم داره با اغوش باز استقبال میکنه و حتی کمکشون میکنه.خب حتی ازکشور خودمون هم مقامات دولتی وحکومتی اونجاهستن و بوده اند ازقبل واقعا کدوم کشوری میتونه دراین حد پذیراباشه وخیرخواه وهمه اینها نشان از درستکار وشفاف بودن این دولته واینکه غالبا خوبی هستش که این حکومت داره بیشترازتمام دولت ها.درباره مثلا پلیس های امریکا که فقط اخبار به ماخورونده که اونا قاتلن و تو پاتو چپ بزاری پدرتو درمیارن درحالی من بارها تو کلیپ های فان دیدم که چقدر اینا بامردم دارن همکاری میکنن چقدر اونا بامردم گرم وصمیمی هستن واتفاقا چقدر کم هستن تو کوچه خیابونا یا ازشما شنیدم که گفتین واقعا اسون میگیرن راهنمایی خیلی خوبی میکنن اصلا ما حتی تظاهرات که میبینیم مردم امریکا عده ای جمع شدن یجا اینقدر این مردم رو نترسوندن وارزش دادن بهشون که طرف با کله میره توصورت پلیس ولی اونا همچنان سعی برایندارن به خواسته مردم رسیدگی کنن نه اینکه بگیرن زیر لگد،حتی درصورت اینکه پلیس ها بگیرنشون بازهم وقتی برن پیش قاضی و هرکس دیگه ای اینقدر بهشون فضادادن که طرف باتمام جسارت وجرات حرفشومیزنه و اوناهم گوش میدن حتی فحش وبدبیراه هم بگه باز میشنون حرفشو و کارشو پیگیری میکنن یعنی طرف خیالش راحته که اصلا اینطور نیس که حالا اگه یه فحشی داد دیگه سرشو میکنن تو کیسه و کاری میکنن که جسدشم پیدانکنن خانوادش،این حد از ازادی واقعا جای تحسین داره براشون.من واقعا هیچ وقت فکرنمیکردم که اینقدر این ادما باخانواده و راحت باشن قبل دیدن سریال زندگی دربهشت و سفربه دورامریکا من هربار که مردم و ارتباطاتشونو میبینم اشک ازچشمانم سرازیرر میشه میگم خداایااا ما چقدر عقبیم چقدر کهنه هست افکارما خدایا مگه میشه اینهمه طرف ازادی داشته باشه توساحل یا خیابون لخت بره کسی حتی نگاشم نکنه،اونوقت اینجادختر یذره بخودش میرسه صدنفرتیکه میندازن میخان اصلا طرفوبخورن.بشدت دارم میبینم فیلم های پورن یک باورهای مزخرف ساخته ازجوانان ملت ایران که اونجا فاحشه خونه است اونجا هرکی به هرکیه اصلا خانواده معنا نداره هرکی خواست به هرکی تجاوز میکنه اصلا همه یجورایی بدکاره هستند و معلوم نیس طرف زن داره نداره کجاست اصلا باکیه چکارمیکنه،دخترش چکارمیکنه،باچن نفر میخابه وازاین حرفا که رفته توبطن ما.ولی میبینم تو این سریالاکه بابا من نمیتونم متصور بشم اینهمه عشق علاقه دوستی بی هیچ نیت بدی اینهمه باهم بودن یکی بودن که هرکسی باهرلباسی دوس داره میگرده فرقی نداره دخترباشه یاپسر همه به همدیگه فقط باچشم دوستی و عشق نگاه میکنن اصلا کسی مزاحم کسی نیست هرکسی دلش دوستی میخاد رابطه عاطفی میخاد میتونه خیلی راحت بیان کنه و بدستش بیاره.توخونواده من میتونم دوس دخترمو بیارم معرفی کنم به خونوادم روابط پنهانی معنا نداره ما هستیم تاهروقت که خوش بگذره،حتی اونا اگه رابطه جنسی هم داشته باشن و ازهم جدابشن افسرده نمیشن برن یه گوشه بشینن ،چون اینوهمشون قبول کردن که رابطه خوب و بد داره من الان تورو میپذیرم گذشته ها گذشته،من چقدر این سبک زندگی رو تواین سریالا دوس دارم چقدر این ادما بزرگ هستند واقعامیبینیم که خونواده های بشدت دوست داشتنی و چقدر زیبا خوش اندام ورزشکار شاد اهل تفریح ویه عالمه صفت خوب هستند.من عاشق این روابط ازادشونم که واقعا نظیر نداره که واقعا چشم ودلشون خیلی پاکه.من اذعان میکنم قبلش فقط اونارو فاحشه میدونستم و بدون بنیان.
درباره سیستم کاری مردم که مثلا گفتین کسی اینجا ادا درنمیاره مثلا بخاد پوز بده و این حرفا قضیه شما و جورشدن اقامتتون توامریکا گفتین اون وکیله بدون ادا و اصول گفت من بلدم بسپارش بمن کاریت نباشه نه اینکه حالا شما وقت قبلی بگیر و ببینیم چی میشه اصلا میشه یانه خبرمیدیم ازاین حرفایی که میزنن واقعا دیدم که هرکسی درهرجایگاهی باشه دیگه خودشو نمیگیره بخاد پوز بده به کسی،اگه بلده انجامش میده اگرم نه میگه نمیتونم خلاص واینطوری اونا چقدر پیشرفت میکنن.
درخصوص مالیات هایی که گرفته میشه گفتین مثلا میگن که کجاها خرج میشه وبقولی خیلی شفاف سازی دارن.
درخصوص طبیعت وزیبایی که داره قبلامن فکرمیکردم که خب ازایران بهتره وحالا جاهای مثل شمال هم داره درهمین حد میدونستم ولی تواین دوتا سریال اصلا من شگفت زده شدم بابا اونجا اصلا همون بهشتیه ک من میخام مگه میشه یک کشور اینقدر سرسبز باشه وقتی پهبادتون میره بالاتر میگم ببین خدایا همه خونه ها احاطه شدن با درخت وبرگ سرسبزی و البته آب بشدت فراوان یعنی درمورد ابش هم فکرمیکردم خیلی عادی باشه وای امریکا اصلا انگارهمش ابه چقدر بلوارها تزیین شده اند خوشگل چقدر همه جا درخت هستش چقدر من بادیدن ای فایلا عاشق طبیعتش وزندگی تو امریکا شدم.ادم باورش نمیشه اینقدر بخاد تمیز و مرتب و خوشگل باشه همه جا.ساختمانها بی اندازه طراحی فوق العاده ای دارن،من عاشق شدم که بیام اونجا توخیابوناش قدم بزنم من عاشق اون فایلی هستم که از خونه تمپا میرید بیرون و اهنگ جای همگی خالی انداختین و چن نفردارن میدون یکی داره دوچرخه سواری میکنه و واقعا هیچ کسی به کس دیگری مزاحمتی نداره همه مشغول کارخودشونن چقدر اون خیابونا بزرگن و خوشگل چقدر ساختمونا جذابن واقعا من یک عالمه چیزهای خوب دیدم تو این فایلا که باورم نمیشد که اینطوریه امریکا وچقدر همونجاییه که من میخام زندگی کنم.
وقتی که میرین تو جاهای مختلف برای تفریح واقعا این کشور چقدر تنوع داره یک عالمه رودخانه،یک عالمه فوشگاه های بزرگ با اجناس خیلی خوب ،چقدر خریدهاتون راحته چقدر همه چی هست اونجا ازجون ادمیزاد گرفته تاهرچی که دلت بخاد.اکثر فروشگاهها همه چی دارن یعنی دست خالی برنمیگردی که هیچ نمیدونی کدومشو بخری،قبلش اصلا فکرنمیکردم که اینقدر همه چی داشته باشن حتی اجناسی از ایران مثل فرش بتونی اونجا پیداکنی و یا محصولات کشورهای مختلف،واقعا فکرنمیکردم اینهمه تنوع میوه مثلا اونجاباشه وقتی که میرفتین تو مزارع وباغات میگفتم خدایا چیزایی اینجاهست که توهیچ جای دیگ پیدانمیشن ومن فکرمیکردم تنوع کمی دارن اونا،مثلا فکرنمکردم روستاهاش اینقدر حاوی امکانات باشن حتی باند فرودگاه داشته باشن مثلا ما باید برن حتما ازشهر خریدکنن برای هرچیزی درحالی که روستاهای اونجا ازتهران بالاترن،بادیدن این سریالا چقدر من فهمیدم که امریکا کشوری هست که بیشترین امکانات روداره بهترینهارو داره هرچی بخای ونخای توش هست وصدالبته چقدرکشورثروتمندیه.
اونجا که گفتین شماحتی میتونید اینجا ماشین بسازید به اسم خودتون به هرشکلی که دوس داشتین من واقعا متحیرشدم و نظرم عوض شد درمورد امریکا یعنی دراین حدازادی هستش.درمورد کسب وکارها که نمونه اش فناوری های ایلان ماسک هستش خب این به وضوح نشون داد که تو میتونی اینجا حتی شرکت فضایی داشته باشی چیزی که هیچ دولتی اینو نمیپذیره واجازه نمیده به یک شخص یعنی من نمیتونستم دراین حد متصوربشم ازادی تو کسب وکار رو
درکل باید اعتراف کنم که امریکا رو ما باشما شناختیم وچه شناخت خوبی و چقدر من فهمیدم امریکا دقیقا همونجاییه که میخام باشم وزندگی کنم چقدر بمن شوق میده دیدن تصاویر امریکا منو به وجد میاره اون فرهنگ ومنش و عشق وعلاقه
و فضای حاکم براونجا که واقعا ایمان موج میزنه.عاشقتونم
از اینکه روزم را با یه کامنت گذاشتن شروع میکنم ، خیلی خوشحالم.
روزی که سرشار از سلامتی ، حس خوب و لذت هست.
✔️ موضوع : پیشفرضهای ذهنی در مورد آمریکا؟
همیشه و همیشه ذهنیتهای نادرستی در مورد یکسری کشورها و مردمانش در ذهنمان بوده و هست.
حتی چنین ذهنیتی در مورد شهرهای مختلف خود ایران هم بوده و هست.
* یکسری پیشفرضهایی از آمریکا در ذهنم بوده که وقتی در موردش فکر میکنم اولین جایی که ازش نشأت گرفته (مدرسه) بوده…
فکر کنم کسی نبوده که ، مدرسه رفته باشه و ندیده باشه پرچم آمریکا آتش میزنن و به ما میگن از روش باید رد بشید.
مرتب از ما خواستن بگیم : « مرگ بر آمریکا»
و با این ذهنیت سالها بزرگ شدیم و بزرگ شدیم.
تنفر از این کشور…
در ادامه مدرسه ، خانواده و دوستان….
جامعهای که کل مردمو از بچگی درگیر چنین مسائلی میکنه و ما بدون توجه به این قضیه ادامهوار زندگی میکنیم.
تا به جایی میرسیم که ، متوجه میشیم همهاش برای شستشوی ذهنی بوده.
* پیشفرضهای دیگهای که شخصاً از آمریکا داشتم ، در مورد حمل اسلحه بود.
اینکه کودکان در سن کم اسلحه مدرسه میبرن، کشت و کشتار راه میندازن.
اونجا بیقانون هست.
توان اینکه جلوی محصلهارو بگیرن ندارن.
چنین قانون بیدر و پیکری دارن.
والدین هیچ توجهی در مورد چنین مسئلهای نسبت به فرزندانشون ندارن.
* از طرفی خانوادهها وقتی بچههاشون ١۵ ساله میشن ، از خونه بیرون میکنن.
دیگه کاری به بچههاشون ندارن.
براشون مهم نیست، چی میشه.
* گاهی حرفهای متضاد هم میشنیدم…
از طرفی آمریکا افراد ثروتمند زیادی داره و خوش هستند.
از طرفی میگفتن : نه بابا بدبخت و بیچاره اونجا هم زیاد داره. مثل کشور خودمون.
اما اینا نشون نمیدن ، وگرنه پره از مردم فقیر.
( و یه حرفی که زده میشه :
شادی برای افراد ثروتمند و پولدار هست نه بدبخت و بیچارهها…
حالا اگر شخص ثروتمند شادی ببینن ، میگن :
اونم شادیش ظاهری هست ، وگرنه اون فرد پولدار هم برای خودش درد و مشکلات داره)
* گاهی در مورد اعتراضات ، کشت و کشتار میشنیدم.
مثل اینکه:
مردم اعتراض میکنن و پلیسها با خشونت تکتک مردم میکشن و مردم هیچ ارزشی براشون نداره.
* از تجاوز سیاهپوستان به سفیدپوستان به خاطر خشم و تنفری که نسبت به آمریکا دارن.
به خاطر زجرها و بردهداری…
به خاطر شکنجههایی که سیاهپوستان شدن و الان با اعتراضات حقشونو میگیرن.
تو این کشور فقط و فقط درگیری هست.
* یا تو شرایط بیماری به وجود آماده ، همه مردم به فروشگاهها حملهور شدن…
همدیگرو به خاطر کمبود مواد غذایی میکشن… 🙃
* پلیسهای اونجا مجهز به سلاحها و گازهای اشکآور و کشندهای هستن که تا یکی حرف زد ، سریع حالشو جا بیارن و اجازه صحبت بهشون نمیدن.
همه و همه این پیشفرضها وقتی تو ذهنم شکل گرفته بود که تا ٣سال پیش پای تلویزیون گاهاً بودم یا در جمعی صحبت میشد و ناخودآگاه پای صحبتها بودم.
درسته هیچ وقت و هیچ وقت اهل اخبار دیدن نبودم حتی چند سال پیش که ، تلویزیون گاهاً میدیدم.
اما الان که بهش فکر میکنم ، متوجه میشم توی همون فیلمها هم از کشور آمریکا و حتی کشورهای دیگه غیر از ایران ، به شدت بدگویی میشد.
اینکه اونجا بری بدبخت میشی.
آخرش اینکه تو رستوران باید خدمتکار باشی…
و هزاران هزار مورد دیگه در این زمینه…
فرکانسهام منو در « مداری» قرار داده بود که اینهارو ببینم و بشنوم.
گاهی چون نمیتوانیم خودمان را به سطح بالایی برسانیم از واقعیتها فرار میکنیم.
به جای اینکه خودمان و شرایطمان را بهبود ببخشیم دیگران را بد میکنیم و این کار باعث میشه به مرور ذهنمان پر بشه باورهای نامناسب… ⛔
❇️❇️❇️❇️
اما بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا درک بیشتری از شرایط میشه داشت.
که تمام آن چیزی که شنیده بودم پوچ و بیمعناست.
* اینکه هر جایی از این کشور را به چشم میبینم شادی هست، آرامش هست ، مهمانی هست.
مردم در جشن و شادی به سر میبرن.
* کنار ساحل هر کسی سرش تو کار خودشه…
مزاحمت ایجاد نمیشه…
* خیابانها تمیز ، طبیعت تمیز 🤩
واقعاً این تمیزی طبیعت خیلی منحصر به فرد هست.
چون در کشور خودمون هر طبیعت بکری هم میرم ، کمتر پیش میاد که چنین تمیزی حکمفرما باشه.
* با دیدن سریال زندگی در بهشت اون قسمتهایی که مهمان بود ، میشه درک کرد ، چقدر بودن خانواده دورهم براشون ارزشمند هست.
اینکه بچههاشونو از خودشون دور میکنن صحت نداره.
نه تنها دور نمیکنن باهم گردش و تفریح میرن.
آموزش میدن…
مثلاً به بچههاشون ماهیگیری آموزش میدادن
مسابقه میذاشتن.
* یا ذهنتم برای این بود ، تو آمریکا مردم به همدیگه اهمیت نمیدن…
پدر و مادر ، بچه ، خواهر و برادری در کار نیست…
اونجا از صبح تا شب همه مشغول و درگیر کار هستن.
در حالی که دیده میشه ، خانوادگی گردش میرن.
دیدن دوستان میرن…
اکیپی هم میرن و بهترین لذتها را تجربه میکنن.
* یه موضوع دیگهای که برام خیلی خیلی جالب بود در دیدن این سریال زندگی در بهشت…
حق مالکیت داشتن یه زمین در مساحت بزرگ هست.
اینکه استاد ، چند هزار هکتار ملک و زمین دارن ، در حالی که یکی از اونا جز جنگل وحشی محسوب میشه ( منظورم وجود حیوانات برای شکار کردن)
در حالی که ، در کشور خودمون چنین اجازهای داده نمیشه و مردم حق ندارن چنین ملکهایی خریداری کنن ، اصلاً نمیفروشن و اگر فروخته شده باشه ، از شخص مقابل گرفته میشه و مصادره میکنن.
( شاید در ایران چنین حق مالیکتی باشه ، اما چیزی که حداقل من دیدم و شنیدم اینه) 🙂
* سادهپوشی در همه مردم هست.
خیلی راحت هستن و برای شوآف کردن لباس نمیپوشن.
* هر جا از این کشور به چشم میخوره یه نظمی دیده میشه…
حتی خیابانهاش بدون چاله و چوله هست…
آسفالتاش مرتب…
خیابانهای پهن…
به قدری این خیابانها زیبایی دارن ، دریا و درخت ، که هیچ وقت از رانندگی خسته نمیشی
* تفریحات مردم این کشور ( هر هفته یه برنامه برای شادی و جشن دارن)
دورهم خوش میگذرون…
برنامه زنده اجرا میکنن…
خواندن و رقصیدن…
بدون قضاوت شدن شاد هستن 😃🤩
میرقصن💃🏻🕺🏻
بسیار بسیار ساده پوش هستن حتی وقتی در جشنها یا مهمانیها حضور دارن.
* از طرفی قسمت ١٧٣ سریال زندگی در بهشت، که در مورد مسابقه هاکی بود ، پر بود از نکات مثبت این کشور…
١. همین که برای علاقه مردم کشورش ارزش قائل میشه و چنین شرایطی فراهم میکنن تا افرادی که، مسابقه دوست دارن ، تماشا کنن…
اونم به صورت رایگان…
تو خیابون کلی صندلی چیدن و شرایط خوب فراهم کردن.
٢. از طرفی برخورد مردم در مقابل این قضیه بود.
به قدری منظم و مرتب بودن که ، خیابون تمیزِ تمیز مانده بود.
یه دونه آشغال روی زمین نبود ، در حالی که خوراکی میخوردن ، جشن و شادی میکردن.
٣. چقدر مردم شاد بودند.
میرقصیدن ، حال خودشونو داشتن.
از سن پایین تا سن بالا تو حال و هوای خودشون بودن.
خانوادگی برای تماشای مسابقه آمده بودن.
۴. افرادی که باهم عکس میگرفتن.
زوج ( دوست) باهم در اون جمع به راحتی همدیگرو بغل میکردن و عکس میگرفتن ، بدون قضاوت شدن.
حس راحتی در تکتک افراد دیده میشد.
۵. پلیسی که در جمع مردم بود.
باهاشون گپ میزد و خنده روی لبش بود.
۶. تو مسابقات ورزشی تو کشورم (چه تیم مورد علاقه ببره چه ببازه) اصولاً دیدم ، هواداران شورشی به پا میکنن…
صندلیهای استودیوم میشکنن…
خیابانها پر از درگیری…
در حالی که ، اینجا همه غرق شادی بودن…
خوشحال از بردن و به جشن خودشون ادامه میدادن.
٧. از طرفی چقدر برخورد مردم برام جالب بود.
استاد در حال فیلم گرفتن بودن به راحتی جلوی دوربین میومدن یا عکس انداختن…
چون هر کس بخواد از ما عکس بگیره ، به خاطر ذهنیتی که ایجاد شده ، نذارید فیلم و عکس ازتون بگیرن فردا پسفردا دردسر میشه ، چنین برخوردی تو کشور خودمون ( حداقل خودم) قطعاً ندارم.
* از اینکه زیباییهای این کشور میبینم خیلی خوشحالم…
چون حداقل بخشی از اون پیشفرضهای نادرست که در ذهن بوده از بین میره…
( چون گاهی به این فکر میکردم اگر بخوام مهاجرت کنم به چه کشوری مهاجرت خواهم کرد؟ به هر کشوری فکر میکردم جز آمریکا…!
چون مهاجرت به چنین کشوری برام امکانپذیر نبود.
در حالی که به چشم دیدم افرادی که میشناسم اونجا زندگی میکنن در شرایط کاملاً خوب.
یا اینو میدونستم کشوری با امکانات بسیار بالایی از هر جنبهای هست.
اما مهاجرت به چنین کشوری دور از تصوراتم بود.
اما با دیدن چنین زیباییهایی ، شرایط خوب، انسانهای خوب در این کشور…
حداقل ذهنم کمی براش قابل درک میشه که دور از تصورات هم نیست😇😊
❇️❇️❇️
بینهایت بینهایت خدای مهربانم را شکرگزارم که در این مسیر زیبا هستم.
مسیری که پر از زیبایی و زیبایی هست.
سرشار از عشق و لذت هست.
بینهایت از استاد عزیز و خانم شایسته مهربان سپاسگزارم که با تمام وجودشون بهترین شرایط را برامون فراهم میکنن تا زیباییها را ببینیم…
خوبیهای جهان را درک کنیم…
ورودیهای خوب به ذهنمون بدیم تا در مدار درستی باشیم.
امیدوارم در هر کجای این دنیای زیبا هستید بهترینها شامل حالتون بشه😍💗❤️🌏
تجربه ای که من از این موضوع داشتم این بود که فکر میکردم آمریکا چون کشور پیشرفته و مدرنیه اصلا درخت و طبیعت و فضای سبز نداره و اصلا آسمون دیده نمیشه و سرتو بیاری بالا فقط ساختمون ها و برج های بلند و آلودگی و شلوغی و استرس میبینی.
چرا این دیدگاهو داشتم؟ چون فیلم هایی که دیده بودم همینجوری بود، خیابونا شلوووغ که جای سوزن انداختن نبود، ساختمون های بلند فضای تاریک و مه آلود و ترسناک و پر استرس،و هیچ فضای سبزی داخل فیلم ها نبودش.
البته من خیلی هم فیلم نیدیدم چون خیلی روم تاثیر میذاشتن و الان هم که با قوانین آشنا شدم خیلی وسواسگونهتر سالی شاید دو الی سه تا فیلم ببینم. اما اون فیلم هایی هم که دیدم امریکا رو اینجور تو ذهن من تصویر کرده بود.
این تصویر ذهنی باعث شده بود که من فکر کنم امکانات،پیشرفت و سطح زندگی خیلی عالی و مدرن با طبیعت و زیبایی و آرامش در تضاده.
درصورتی که درون من به جفتش تمایل داشت هم وسایل و امکانات جدید و مدرن هم دار و درخت و گل و بلبل. هم زندگی لوکس و پیشرفته با رفاه بالا هم طبیعت زیبا و پر طراوت و الهام بخش و همیشه تو ذهن من دعوا بود که این دو تا کنار هم نمیتونن بیان و بقول مامانم نمیتونی هم خدا رو داشته باشی هم خرما رو😁🤦♀️
وقتی برای مامانم توضیح دادم که این از محدودیت ذهن ماست و ما میتونیم همههه چیزو باهم داشته باشیم گفت اما بعضی چیزا باهم در تضادن و نمیشه باهم داشتشون
من با خودم گفتم اره اون تضاد تو ذهن منه و منم که اونو رشد و پرورش دادم خودمم باید قطعش کنم ، البته که منظور مامان من چیز دیگه ای بود😁😉
خلاصه اون لحظه ای که تو سایت ثبت نام کردم اول از همه رفتم سراغ سریال سفر به دور امریکا چون سفر خیلی دوست دارم گفتم ببینم اونجا چجوریه😇
قبلش هم تقریبا هیچ دیدگاهی نسبت به استاد عزیز و مریم جان نداشتم و گاها هم با تعریف های دیگران از زندگی استاد با خودم میگفتم خب که چی؟و یجورایی قضاوت میکردم🥲
اما وقتی که این سریالو دیدم کلی از سیمان های ذهنی من شکست خیلی دیدم وسیع شد، جهانبینیم به کل تغییر کرد و این تغییر ذهنیتی باعث تغییر رفتار و عملکردم هم شد😇
خدایا صدهزار مرتبه شکرت
قبلا اصلا امریکا رو دوست نداشتم، فکر میکردم آدماش خشن هستن، روابط اجتماعی و خانوادگی مناسبی ندارن و از نظر انسانی خیلی ارزش خودشونو اوردن پایین که دست به هررررکاااری میزنن و هیچ چیز جز اون لذت لحظه ای براشون مهم نیست
بیشتر دوست داشتم برم اروپا، چون فیلم ها و تصاویری که ازاونجا دیده بودم خیییلی سرسبز و بارونی و زیبا بود
و یادمه که تو یکی از فایلاتون گفته بودین اگه میتونستین به یه قاره سفر کنید به کجا میرفتین و با چه وسیله ای و چرا؟
و اونموقه من نوشته بودم با ماشین دوست دارم برم اروپا
چقدرررجالب، من بخاطر تصاویر ذهنیم که از اروپا یه بهشت ایجاد کرده بود دوست داشتم برم اونجا که فکر میکردم تقریبا همه چیزی که بخوامو داره. هم امکانات و تمدن و پیشرفت و هم بارون و سرسبزی و طراوت. البته اونموقه بازم فکر نمیکردم این امکانات لوکس و طبیعت بتونن در آغوش هم و خیلی نزدیک به هم باشن
اما وقتی قسمت های مختلف سفر به دور امریکا رو میدیدم اشک توی چشام جمع میشد و میگفتم اگه اینجا بهشت نیست پس کجاست؟اینقدر احساساتی میشدم که نمیتونستم هیجاناتم کنترل کنم و استوپ میکردم و میدویدم میرفتم تو تلگرام با چشای اشک آلود پر از ذوق و شوق میگفتم توروخداااا برید تو سایت و این سریالو ببینید😍🥺
وقتی که این تصاویر زیبا داشت چشمامو مغزی میکرد اون عطر بارونی که از تو فیلم ها به مشامم میرسید اون نسیم خنک بعد از بارون و صبحای زودکه صورتمو نوازش میداد و روحم که لحظه به لحظه داشت نماز میخوند و خدا رو شکر میکرد میگفتم چشم هرکسی نباید و نمیتونه اینهارو ببینه
واقعا لیاقت و فرکانس بالا میخواد دیدن این زیبایی ها
حتی مایی که داریم فایل هاشو میبینیم خداروصد هزاران بار شکر
بچه ها واقعا باید قدر چشمامونو بدونیم
و بعد هم که سریال زندگی در بهشت دید منو هربار وسیع و وسیع تر کرد نسبت به همه چیز
اما اگه فقط بخوام درمورد کشور امریکا بگم نظرم ۱۸۰ در جه تغییر کرد و دائم در صلح بودن با خودشون رو تحسین کردم، آزادیشونو تحسین کردم، فرکانس بالا و زاویه دید و طرز تفکرشون رو تحسین کردم
خانواده راین چقدررر منو تحت تاثیر قرار داد مخصوصا خانم هوپ🤩😍😍
فکر نمیکردم آمریکایی ها زیاد ازدواج کنن چه برسه به این که بچه داشته باشن اونم تعداد زیاد
فکر میکردم بچه ها معمولا خانواده نداره و…
و واقعا خیلی تعجب کردم از جمعیت بالاشون و با این وجود اون عشقی که بین تک تکشون موج میزنه حواسشون به همه هست😎
اون تصاویری که قبلا تو ذهنم دهشتم بخاطر فیلم ها و حرفای خانواده ایجاد شده بود که به لطف خدا کلا از همه نظر دیدگاهم وسیع شده و خدارو شکر میکنم که با شما و سایتتون آشنا شدم
و از صمیم قلب هربار از شما و مریم جان تشکر میکنم که این فایل ها رو برای ما آماده میکنید و کلی عشق سمتتون میفرستم😘🥰🍃
و سلام به تو عزیزدل همفرکانسی که الان با چشمای قشنگت کامنت منو میخونی🙂
خیلی خیلی خوشحالم که بعد از یه مدت طولانی دوباره دارم کامنت میزارم😊
این سایت دقیقا بهشته ماها هم حوریاشیم 😄😄
بریم سراغ مطالب این فایل✌🏻
خب ذهنیتی که من در مورد امریکا داشتم بیشتر درباره آب و هوای کویری طور اونجا بود + وضعیت اسفناک بیبند و باری 🙈
یادمه یه سریالی بود به نام پزشک دهکده و من خیلی دوسش داشتم و چندین و چند بارم دیدمش و من دقیقا ذهنیتم شده بود که اونجا همش کویر و بی آب و علفه و آدماش همه هفت تیرکش و شیش لول بندن 😄😄 یکی از شخصیتای فیلمش یه مرد پر زور و زورگویی بود که همه رو میزد و بخاطر اینکه دیگه بیدلیل بقیه رو نزنه واسه خودشون یه قانونی گذاشتن که هر مشت یک دلار جریمه داره، ولی بعدش دوباره وقتی کسیو میزد میگفت به یه دلارش میارزید 😆😆
و موضوع دوم که گفتم بیبند و باریای که بهمون گفته بودن🙈
چیزایی که من شنیده بودم این بود که اونجا بلاد کفره و زن و مرد ارتباط آزاد باهم دارن🙈 هرچندوقت یکبارم خدا بخاطر همین موضوع واسشون عذاب نازل میکنه، و دلیل اینکه اونجا طوفانهای شدید میاد همینه! وگرنه چرا تو ایران ازین خبرا نیس؟!🤔
و اینکه اونجا همه نژاد پرستن و سیاه پوستها رو بشدت مورد آزار و اذیت قرار میدن و یجورایی حق زندگی کردن ندارن و ازین حرفا … ولی وقتی باراک اوباما شد رئیس جمهور امریکا معلوم شد که اینا فقط ذهنیتی بوده که برامون شکل گرفته بوده و هممون دیدیم که اوباما چقدر هم انسان خوب و درستکاری بود.
من شخصا سریال سفر به دور امریکا رو خیییلی دوست داشتم و دارم، خیلی خیلی زیاد، و با دیدن اون سریال تااااازه واقعیت زندگی اونجا برام آشکار شد که اتفاقا نه تنها اون چرت و پرتایی که به ما خوروندن حقیقت نداشت بلکه اصلا خودِ عشق و انسانیت و آزادی اونجا حرف اولو میزد و میزنه.
بیشترین چیزی که من لذت میبردم از دیدن مردم امریکا این باخود درصلح بودنشونه که تو ایران خودمون خیلی خیلی کم دیده بودم
همچنین ترکیب فضای شهر و طبیعت باهم خیلی خیلی نظر منو جلب میکرد و میکنه.
من بعد از دیدن سریال سفر به دور امریکا که واقعا قشنگترین مستندی بود که تاحالا دیدم، اونقدر ذهنیتم تغییر کرد که رفتن به امریکا و زندگی در اونجا و کار کردن با امریکاییها جزو اهدافم شد💪🏻
و الانی که الانه به لطف خدا و هدایتهاش یک شغل خیلی پردرآمد پیدا کردم که هم درآمدش دلاریه و هم با امریکاییها سر و کار دارم ( بعد از سریال سفر به دور امریکا بود که این خواسته درمن شکل گرفت که پول اونجا رو داشته باشم و چندتا ۱۰۰ دلاری 💲 خریدم فقط و فقط بخاطر اینکه پول امریکا رو داشته باشم و اینقد دوسشونم دارم که نگو😊 )
شغلی به نام معاملات مجازی املاک در امریکا که حدودا ده سالیه که تو امریکا شروع شده و میتونی از هرجای دنیا انجامش بدی🙂
برای این هدایتهای خدا واقعا اسمی جز معجزه نمیشه براش گذاشت، اصلا بینظیره عااااااالیه 👌🏻👌🏻👌🏻
اینم بگم که من بعد از دیدن سریال سفر به دور امریکا خیلی هم تحقیق کردم راجع به اونجا و مردمان و فرهنگ امریکا و چقدر لذت بخش بود برام.
وقتی که با امریکاییها ارتباط میگیرم اینقدر گرم و مهربونانه باهات برخورد میکنن، اینقدر بااحترام باهات حرف میزنن که دلت میخواد بپری بغلشون 😄😄 و its my pleasure, its my pleasure از زبونش نمیافته 🙂
و نکتهی جالبش اینجاست که وقتی میفهن ایرانی هستی برخوردشون حتی از قبل هم بهتر میشه🙈 وای خداااااای من🙈 اصلا مو به تنم سیخ میشهها 🙈
خلاصه اینکه ذهنیتی که من داشتم با واقعیت واقعا متضاد بودن باهم، اما چیزی که الان میخوام بگم اینه که این پیش نویسهای ذهنی که برامون ایجاد شده بسیار بسیار مهمه و استاد من حتما کتاب جدیدتون رو خریدارم چون از اهمیتش باخبرم. من در مورد پیش نویسهای پولی یا money scripts که brad klontz در موردش کلی تحقیقات جامع کرده و کتابی هم منتشر کرده مطالعه کردم و میدونم که ما باید روی پیش نویسهای ذهنمیمون بیشتر از همه کار کنیم که درواقع اونها تو باور سازی ما نقش اساسی دارن. یه مقداری زدم تو جاده خاکی و از بحث اصلی خارج شدم ولی دوست داشتم که اینارو بگم🙂
امروز باز بعد از مدتها هوش و ذکاوت استادم من رو در مسیری که انتخاب کردم و راهی که دارم میرم مطمئن مطمئن تر کرد و باز وباز با تمام وجودم ایمان آوردم که خداوند من رو به درست ترین و راست ترین و مستقیم ترین مسیری که در حال حاضر ممکنه هدایت کرده
الان میگم خدمتتون که چرا این حرف رو میزنم من وقتی این فایل رو گوش کردم سریع با خودم گفتم که خوب منکه از اول با این موضوع مشکلی نداشتم و کاملا فهمیده بودم که حکومت ایران خیلی داره مغرضانه با این کشور برخورد میکنه پس نسبت به سریال ها و سفر به دور آمریکا هیچ مقاومتی نداشتم و دیدنشون در ظاهروجودم باز تاکید میکنم فقط در نظر ظاهری خودم داشت کمک میکرد که باورسازی درست تری انجام بدم
حتی بعد از اینکه دیدم استاد اینقدر اصرار داره بر تمرکز بیشتر و اگاهانه تر بر روی زیباییهای آمریکا یه نجوای درونی خیلی ریزی در وجودم شکل گرفت که حالا چرا اینقدر سنگ آمریکارو به سینه میزنه استاد،
اره دیگه اینجا ننویسم پس کجا بنویسم فقط وفقط اینجا میشه اینقدر آرام و زیبا بدون هیچ حس تخریبی بر روی خودت کار کنی و هر روز بهتر وبهتر بشی
بعد از اینکه کامنت تعدادی از دوستامو خوندم تازه فهمیدم که ای دل غافل راست میگن ها وای چه قدر درست میگه وای من چرا به این باورهای ناخودآگاهم توجه نکرده بودم وای منم این ذهنیت منفی رو داشتم بعد تازه اونجا بود که به هدف و نیت استاد پی بردم
اره دیگه فقط یه استاد زیرک و شجاعه که میتونه هم خودشو بهتر بشناسه وهم کمک کنه که شاگرداش هم خودشون رو بهتر بشناسن چون اون میدونه که ذهنیت ظاهریه ما ورای اون چیزی هست که نشون میده و حالا حالا ها باید خیلی عمیق تر شد خیلی دقیق تر شد اینقدر افکار وباورهایی نهانی در درونی ترین لایه های وجود ما رفته که حتی خودمون هم ازش خبر نداریم و این واکاوی ها واین شناخت ها فقط وفقط در یک مسیر درست وبدون حاشیه و باتمرکز بر اصوله که قابل شناساییه و این اصلا نهایتی نداره، مرحله ای که من با تمام وجودم بهش رسیدم و تسلیم شدم و از خداوند ممنونم که تو همچین مکتبی دارم متعهدانه و با استمرار شاگردی میکنم بنابراین جا داره حق شاگردی رو به جا بیارم و منم چندتا از ذهنیت های خیلی ریز و خیلی درونی رو با دیدن سریال ها و سفر به دور امریکا در خودم کشف کردم رو اینجا مکتوب کنم
اصلا این سریال ها و سفر به دور امریکا رو من بارها وبارها تو کامنتهام هم نوشتم که واقعا نقطه عطف اموزشهای محصولات استاد بوده برای من و بعد از هرجلسه که مثلا تو دوازده قدم داشتیم من با دیدن یه قسمت سریال میگفتم اِاِ راست میگه این همون دَرسی بود که استاد تو اون جلسه گفت ها مثلا سوال های خوب پرسیدن یا روشهای مختلف حل مسئله خیلی چیزا که دیگه خارج از این بحثه ولی اگه بخوام روی سوال اصلی این فایل تمرکز کنم و اینکه چه باورهایی در ما رو این سریال ها تغییر داده شاید برای من که تو یه کشور متعصب بزرگ شدم که ما بهترین دین رو داریم و ما کاملترین و امن ترین کشور جهان هستیم واقعا با دیدن مردمان امریکا کن فیکون شد اصلا من تو خیلی از صحنه ها شوک بودم
از آزادی و امنیتی که خانم ها کنار ساحل داشتند و آزاد ورها فقط وفقط بدون هیچ استرسی داشتند لذت میبردن
از رفتار محبت امیز و با احترامی که مردم امریکا با هم و با استاد ومریم جون داشتند و واقعا وقتی من در خودم فرو رفتم دیدم همین خود من در گذشته ها چه قدر نسبت به مردم افغان که در کشورمون بودند از بالا نگاه میکردم و تازه بعد از کارکردن آگاهانه به این مرحله رسیدم که بابا همه ما یک پیکریم و اینا همش زاییده ذهن بیمار بشریه ولی این مردمان چه قدر بااحترام و رها فارغ از هر نژاد و ملیتی اینجوری به هم عشق میورزند واحترام میزارن
از نظافت و تمیزی که در جای جای این کشور به چشم میاد حالا باهر ترفند و قانونی که تونستن این موضوع رو نهادینه کنند
از هر بهانه ای استفاده کردن برای شادی کردن و این شادی کردن اصلا مختص یه سن و یه جایگاه خاصی نیست
بنیان خانوادگی محکم و صمیمی وهماهنگ داشتن حتی با وجود داشتن بچه های زیاد
از قائم به ذات خود بودن هر فردی و اینکه وابسته به هیچ ارگان و مسئول و دولتشون نبودند و میدیدم که چه جوری هرفردی داره با تکیه برخود وتواناییهاش زندگی خودشو مدیریت میکنه و اصلا هیچ انتظاری از دولت و مسئولین برای تغییر اوضاع ندارند و اول از همه خودشونن که پیش قدم هستند و به زور بازوی خودشون تکیه کردند واقعا این دیدگاه توحیدی مردم آمریکا اصلا رویه زندگی من رو تغییر داد دیدگاهی که تو کشور خودم چه قدر باعث شده که جوانان کشورم مصرف گرا بار بیان و تمام بی کفایتیهاشون رو گردن دولت و مسئولین بدونن
آهان مهم ترین موضوعی که تو هر قسمت من میدیدم و خیلی برام تحسین برانگیز بود اهیمت دادنشون به موضوع ورزش و سلامتی بود اقا هرجایی حتی تو اتوبانشون اینا جای دوچرخه سواری وپیاده روی درست کردند چیزی که واقعا یکی از خواسته های قلبی منه
وقتی استاد ومریم جون برای اسکوتر سواری و گردش شهری میرفتند من میدیدم که ماشالاه دسته دسته خانم ها دارند ورزش میکنند و می دَوَند و چه قدر به سلامتی و تغذیه جسم و روحشون اهمیت میدن
بعد خیلی جالبه اصلا ورزشهایی که تو هیچ جای دیگه دنیا حداقل من ندیدم ونشنیدم اینا به صورت کاملا حرفه ای دارن انجامش میدن و تازه این موضوع چه قدر به باور فراوانی من کمک کرد که بابا از هرچی از هرچی میشه پول ساخت ثروت ساخت و همین ورزشها باعث شده که هم نشاط و شادی براشون داشته باشه چون دنبال عشق و علاقشون رفتند و هم باعث شده که چه قدر پول بسازند
واقعا همیشه برام سوال بود که چرا این کشورها که یک سوم منابع و ثروت مارو ندارند اخه چرا هررزو دارند پیشرفت میکنند چرا تو همه زمینه ها حرف اول رو میزنند که حالا خدارو شکر بعد از سال ها حسرت خوردن و احساس کمبود داشتن به اونها جواب خیلی از سوال هامو گرفتن و الان دیگه بهشون حسادت نمیکنم بلکه با تمام وجود تحسینشون میکنم و الگو برداری میکنم و به لطف این آموزشهای عملی با تمام وجودم درک کردم که بابا اینا به اصل چسبیدن اینا به منبع چسبیدن اره خیلی سخته اعتراف کردن حتی الانشم میخوام بگم نه ما توحیدی تریم ما تسلیم تریم ما به اصل چسبیدیم و حاشیه رو رها کردیم ولی اگه خودم رو گول بزنم دیگه کائنات رو که نمیتونم چون نتایج کشورمن خیلی متفاوت تر از اوناست بنابرین تمام پیش فرض هامو باهمه سختیهاش کنار میزارم و سعی میکنم منم مثل استادم به اصل بچسبم و تعصبات قومی قبیله ایم رو کنار بزارم و منم مثل اونا فارغ از هر نژاد و ملیتی فقط وجه انسانیت ادم هارو ببینم و بهشون احترام بزارم و با اینکار باعث پیشرفت و رهایی بیشتر خودم بشم
یه نکته مهم دیگه ای که خیلی تحسین برانگیز بود این شکر گزاری و قدردان نعمت ها بودن این مردم بود خیلی برام جالب بود که خوب ایران هم یه کشور بزرگ و وسیعیه و ماهم خیلی فضا داریم برا زیباتر شدن برای سرسبز تر شدن ولی تو امریکا شما هیچ جای بَرَهوت و خشکی نمیبینی و همه جا سرسبزی و استفاده از نعمت ها و مکان در نهایت خودش اجرا شده و این نشان از یه دید کاملا زیبابین شکرگزار وقدردان هست که از همه نعمتهایی که خداوند در اختیارش داده به بهترین وجه ممکن استفاده میکنه
ببینید دوستانم منم یه نجوایی تو ذهنم هی میاد که ما بااین کار داریم بر نکات منفی کشوری که داریم زندگی میکنیم تمرکز میکنیم، ولی واقعا باید حداقل به خودم و ذهن خودم بگم که اصلا اینجور نیست اینم باز برمیگرده به یه باور مخفی درونی که هی میخواد تورو به این سمت و سو سوق بده، نه تمرکز و دیدن زیباییها ،نعمت ها، رشد وپیشرفت ها، اصلا نباید محدود به مکان و زمان خاصی بشه همون نجوای درونی ذهنی که در من این ذهنیت رو به وجود آورد که استاد داره امریکارو به رخ ما میکشه، همینه دیگه افکار درونی اینجوری داره مارو به قضاوت و توجه وامیداره بعد هم ما میگیم اخه مگه من چه باور نادرستی داشتم که یه همچین ناخواسته ای رو جذب کردم ،بابا جون اینا در اون لایه های درونی وزیرین لونه کرده که تو حتی خودت هم خبر نداری ازشون خدایا شکرت که حداقل یه همچین حقیقتی رو فهمیدم ،درکش کردم و تسلیمش شدم حالا با استمرار و تعهد فقط باید بیشتر وبیشتر بشناسمشون واصلاحشون کنم و اتفاقا به قول پاسخ یکی از دوستان الهیم تو همین قسمت همین تضاد ها و نجواها هستند که کمک میکنن ما خودمون رو بهتر بشناسیم، ما خودمون رو درست تر واکاوی کنیم چون الان داریم آگاهانه روی خودمون کار میکنیم دیگه سریع آبشخور و دلیل افکارمون رو پیدا میکنیم و با دادن فکت و باورهای درست و با تمرین و تکرار هی هر روز بهتر وبهتر میشیم
ببخشید دوستان و استاد عزیزم میدونم وظیفه من این بود که بیشتر به اصل موضوع بچسبم و در مورد پاسخ این فایل صحبت کنم ولی اینقدر همین فایل و صحبتهای شما ودوستان آگاهم باعث شد که من چه ترمزهای مخفی در وجودم کشف کنم که منی که به ضرس قاطع گفتم اصلا نمینویسم چون از اولشم من باورهای درستی داشتم و هیچ ترمزی در ذهنم نبود حالا بیام وامروز اینجوری تسلیم وار و با یه عالمه افزایش مدار وفرکانس بنویسم چون میخواستم باز هم برا خودم و هم برا شاید تعدادی از دوستانم که مثل من نجوا داشتند این موضوع رو حل کنم
خدایا شکرت خدایا شکرت که حتی یه فایل به ظاهر واقعا میگم در ظاهر میشه گفت به ظاهر ساده استاد که فقط چندتا نکته رو از ما میخواد اینجوری تو تعدادی از بچه ها اینچنین دگرگونی و تفکر عمیق رو ایجاد میکنه و اینجوری باعث خالص تر شدن افکار وعقاید درونیشون میشه و باعث خودشناسی و آگاهی هرچه بهتر شاگردانش میشه
استاد و همه دوستان عزیزم با این همه کامنت های عالی و بینظیرتون که فقط از یه ذهن آگاه و کارکرده برمیاد از همتون ممنون و متشکرم
*من بخاطر فیلم های کارتونی مثل لاکپشت های نینجا و امثال این که توی سن کودکی دیده بودم عاشق نیویروک و اون شهر خاصش شده بودم ولی همیشه یه ترسی نسبت به امریکا داشتم و بخاطر همین ترس همیشه ی همیشه کانادا رو دوست داشتم بخاطر حرف های زیبایی که نسبت به این کشور شنیده بودم بیشتر ما ایرانی ها هرچقدر بدی درباره امریکا شنیدیم همونقدر حالا شاید یکمی کمتر از زیبایی های کانادا شنیده بودیم پس :
ما ساخته شده شنیده ها و دیده ها مون هستیم
این یه چیز طبیعیه که ۹۰ درصد پدرهامون اخبار گوش میدن و ماها که توی اون خونه داریم زندگی میکنیم هم خواسته یا ناخواسته د توسط اخبار ها و راهپیمایی ها و مخصوصا مخصوصا مخصوصا معلم ها در مدرسه هامون داریم شستشوی مغزی میشیم که خودمون هم خبر نداشتیم همیشه تو خونه از بس که تو مدرسه معلممون این شعر امریکا امریکا مرگ به نیرنگ تو رو میخوند افتاده بود تو زبون من شب که داشتم میخوابیدم هم هی این شعر میومد تو ذهنم و خدا میدونه تا صبح این جمله تو ناخودآگاه من تکرار میشد
و صبح هم با این بیدار میشدم برا یه مدتی 😂😂😂
ولی واقعا روی ما تاثیر میگذاشت من و بچه های دیگه که ناخودآگاه پاک و سفیدی داشتیم از همونجا به خونخاری و نفرت و جنگ و ستیز هدایت میشدیم
یک نمونه دیگه اینکه همیشه در نماز جماعت که تو نماز خونه مدرسمون برگزار میشد عادت اینکه بعد از نماز الله و اکبر و مرگ بر امریکا رو در یک بیت بگیم رو در ما میخواستن پرورش بدن که وقتی تو خدارو میخوای یعنی امریکا رو نباید بخوای و امریکا دشمن خداست ولی از وقتیکه با سریال سفر به امریکا و زندگی در بهشت آشنا شدم از همنمازی با چنین جماعت کافری که خودشون قربانی شستوشوی مغزی هستن بیزار شدم و بجاش اومدم عشق به تمام ملت هارو تو وجودم به پا کردم و روز بروز بخودم صحنه های زیبای مردمان امریکا رو یادآوری میکنم💯به اینکه وقتی که استاد با دوربین از کنارشون رد میشد و هیچ شناختی از استاد نداشتن به دوربین لبخند میزدن تا انرژی پاکی به جا بزارن و من میدیدم این زیبایی هارو و یواش یواش این باور ها در من کمی پررنگ تر شد
مردمان امریکا هدف از زندگی رو شادی میدونن
مردمان امریکا انسان های شادتری نسبت به ایران هستند
نسبت مردمان انسان دوست و نژاد پرست خیلی با هم فرق داره به طوری که هیچ صحنه نژاد پرستی از دریچه دوربین شما عبور نکرد وتنها چیزی که میبود عشق بود مهربانی بود چهرهای زیبا بود شادی مردم بود جشن بود شادی بود ساختمان های با عظمت بود جنگل های بی پایان بود رابطه خوب انسان ها با حیوانات بود فروشگاه های بزرگ و زیبا بود تکنولوژی های جدید بود واقعا هرچی میگم از جنس خدا بود انگار خدا تو امریکا پررنگتره من همیشه فکر میکردم تهران که با این ماشین های فراوان اینقدر آلودست پس نیویورک ، منتهن با اون همه کارخونه ها ماشین ها چقدر آلوده تر از تهرانه ولی دیدم نه اصلا چنین چیزی نیست هواش مثل شمال پاکه و فهمیدم دلیل آلودگی تهران فرکانس های جمعیه مردمه .
الان وقتی اسم امریکا میاد ، تو ذهنم اولین کلمه که توصیفش میکنه (شادی) هست
این یعنی باورهام نسبت به امریکا در حال تغییر و بهتر شدن هست خدارو شکر که هدایت شدم امریکا تنها کشوری بود که باورهای بدی در ذهنم بهمراه داشت ولی الان دیگه همه کشور های تو ذهنم گل و بلبله خداروشکر
مرسی استاد عزیزم برای اینکه دیدمون رو نسبت به این مردم نازنین و زیبا عوض کردید❤❤❤
۱-پیش فرض های من قبل از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا .
من اولین ورودی هایی که نسبت به امریکا داشتم در فیلم های مارول بود و یادمه تو دوران نوجوانی مردعنکبوتی و خیلی میدیدم و عاشقش بودم . من یک زمینه ذهنی مثبتی داشتم نسبت به امریکا ، چون تو فیلم مردعنکبوتی امریکا و با شهر های بزرگ ، آسمان خراش ها ، تکنولوژی روز دنیا و آدمای خفن نشون میدادن و حتی رابطه دختر و پسر و من یادمه با اینکه سانسور میکردن ولی خیلی دوست داشتم چرا که تو خانواده ما کلا نباید من که پسرم با هیج دختری رابطه دوستانه داشته باشم و با برعکس ولی چون تو اون فیلم ها میدیدم که چه رابطه خوبی بین دختر و پسر هست من لذت میبردم از امریکا.
یا فیلم های جنگی که چه ارتش قدرتمندی داره امریکا و چه سربازای خفنی داره و من میگفتم اگه قرار باشه برم سربازی دوست دارم تو ارتش امریکا باشم 😃 . بیشتر امریکا رو با شهر های پیشرفته و بزرگ و ثروتمند و شلوغ ، رابطه های راحت و صمیمی دختر و پسر ، آزادی پوشش ، آزادی در خانواده که راحت خانواده دوست پسر و دوست دختر و میپذیرند ،آزادی مسائل سکسی ،ارتش قدرتمند و یه تسلط نسبت به کشورهای دیگه که به نظرم خیلی هم جالب بود میشناختم و الان که فکر میکنم میبینم اصلا پیش فرض منفی نسبت به امریکا نداشتم هیچ خیلی هم دوست داشتم امریکارو چرا که از اول من کلا با محیط اطرافم و فضای فکری اجتماع ایران نمیتونستم ارتباط برقرار کنم ، اصلا دوست نداشتم ، حتی متنفر بودم ، از مراسم های مذهبی و محدودیت ها و این گیرو بند های مذهبی که داشتن احساس میکردم روح من اینجا نمیتونه آزادی و تجربه کنه و نکته جالبش اینجاست که من زمانی با شما آشنا شدم استاد که شما در امریکا بودید و همین یک نشانه ای بود بر اینکه من امریکای دوست داشتنیمو بیشتر بشناسم . من به جایی رسیده بودم که میگفتم رابطه های نامشروع خوبه چرا خوب نباشه به خاطر اینکه نتونسته بودم تو ایران تجربش کنم و یا اینکه یه رابطه درستی اینجا با کسی داشته باشم چرا که همیشه میگفتم من یه دوست دختر امریکایی در آینده خواهم داشت و کلا میگفتم من اشتباهی تو ایران به دنیا اومدم و باید برم امریکا . با اینکه پدر من روزانه ۳ باز و یا بیشتر به اخبار گوش میداد اما من یه جبه خیلی شدیدی نسبت به اخبار صدا و سیما داشتم و میگفتم اینا چرت محظه چرا که وضعیت جامعه ایران با اونهمه محدودیت و میدیدم و میگفتم اگه محدودیت بده چرا پس همه جوونای مثل من قایمکی دارن اون محدودیت هارو انجام میدن پس به این نتیجه رسیدم که ایران جای جالبی نیست و امریکا هر چی باشه بهتر از ایرانه . در مورد طبیعتش که اصلا پیش زمینه ای نداشتم و فکرم نمیکردم جایی سرسبزتر از شمال ایران و اروپا باشه –
۲-چرا این نگرش و داشتم نسبت به امریکا…
گفتم که من چون در قم بزرگ شدم و با کلی محدودیت حتی با اینکه پسر بودم من چون یک ذهن بازی داشتم و متفاوت فکر میکردم نسبت به آدمای اطرافم در مورد امریکا من یه باور کاملا درستی نداشتم اما باورم خیلی خوب بود نسبت به اکثریت جامعه داخل ایران.
من آزادی امریکارو دوست داشتم ، حتی بنیان نچندان محکم خانوادگی امریکا که در فیلم ها نشون میدادن و میشنیدم در موردش دوست داشتم ! چرا ؟ چون از محدودیتی که خانواده برای من ایجاد کرده بود متنفر بودم و عاشق این بودم که دوست دختر و دوست پسرهای زیادی داشته باشم ، خونه همدیگه بریم ، پارتی بگیریم ، مشروب بخوریم دوست داشتم تجربه کنم اینارو چه درست چه غلط چرا که ایران برام محدودیت داشت .
حالا اخبار و رسانه و اجتماع هر چی سعی میکردن امریکارو بد جلوه بدن به نظر من در ذهن بچه های دهه هفتادی برعکسش اتفاق میوفتاد چون من میدیدم دوستانم هم عاشق آزادی امریکایی بودن اکثریت و ما کلا نسل متفاوت و خیلی بهتری نسبت به نسل های گذشته بودیم اصلا هر چی میومد و قبول نمیکردیم و کاملا متفاوت فکر میکردیم .
این تجربه زندگی من بود حالا کاری به بقیه ندارم که چه قدر رسانه تونسته ذهنشونو شست شو بده برای من هر کسی رسانه ای سعی داشت امریکا و یا اروپا رو بد جلوه بده من کاملا برعکس اونجارو بهشت میدونستم.
۳-دیدن سریال های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا چه تغییرات و یا نگرشی در من ایجاد کرد….
دیدن امریکا از زاویه دید استاد عزیزم مثل این میموند برای من که من یه مجسه ای داشتم که خیلی هم چهره درستی نداشت ، خیلی واضح نبود ، شکل درستی نداشت اما ته قلبم عاشقش بودم ، همینو دوسش داشتم با همه خوبی ها و بدی ها این مجسمه همون ذهنیت من از امریکا بود و وقتی سریال زندگی در بهشت و سفر یه دور امریکارو دیدم مثل این بود که استاد بهم کمک کرد این مجسمه و سیقل بدم ، شکل درستتری بدم ، زیباتر بتراشمش و همینم شد و بیشتر عاشقش شدم.
من امریکارو مردمش و دوست داشتم اما الان عاشق تجربه کردنشم ، من قبلا امریکارو دوست داشتم و از ایران متنفر بودم ولی الان هم عاشق امریکا هستم و هم ایران و دوست دارم چرا که یادگرفتم از استاد هر جایی از این جهان باشم زیبا فکر کنم تا هدایت بشم به زیبایی های بیشتر ، هدایت بشم به خواسته هایی که قبلا ارتعاشش را ارسال کردم و به خاطر مقاومت هام نتونستم تجربشون کنم ، احساسمو بهتر کرد ، امریکارو بهتر شناختم و از طرفی گفتم نیاز نیست من اینجایی که هستم بجنگم تا برسم به امریکا بلکه اینجایی که هستم آرام باشم ، لذت ببرم ، به نکات منفی توجه نکنم ، به خواسته هام توجه کنم تا هدایت بشم تا جهان هدایتم کنه به خواسته هام . اگه اینجا حالم خوب نباشه و احساس خوبی نداشته باشم ، چه طور میتونم تو امریکا احساس خوبی داشته باشم به قول استاد آسمون اینجا هم آبیه ولی خداروشکر میکنم به خاطر وجود شما استاد در زندگیم و تغییری که در نگرش ذهنی من ایجاد کردید از همون اولین فایلی که صدای شمارو شنیدم احساس کردم که این کلام خداونده که بر زبان شما جاریه و چه قدر درست احساس کردم ،من آدمیم که مقاومت کمی دارم نسبت به پذیرش در عین حال به خاطر این مقاومت کم کلی مقاومت از خانواده و دوستانم ناخودآگاه به ذهن من وارد شده که من همیشه به جنگشون رفتم ، من به جنگ این مقاومت رفتم که امریکا جای بدیه ، من به جنگ این رفتم که چرا نباید پولدار باشم ، به جنگ این رفتم که چرا نباید آزاد باشم و هر چی بیشتر جنگیدم خسته تر شدم اما وقتی آرام هستم هدایت خداوند را به همراه دارم و خیلی راضی ترم .
استاد ، خانم شایسته ، مدیر فنی عزیز یا دوستی که تا اینجا حوصله کردی و نظرمو مطالعه کردی من سپاس گذارم که با شما هستم ، شما استاد بهترین دست از بینهایت دستان خداوند در زندگی من بودید بعد از شناخت شما نه تنها امریکای واقعی و بیشتر و بیشتر عاشقش شدم کلی چیزهای بیشتری هم یادگرفتم .
سلام من یک بچه دهه شصتی هستم و من خیلی خیلی وابسته خانواده و عوامل بیرونی بودم چون الان درسته تاثیر اینها باز هم هست ولی بخاطر تعدد زیاد پیام رسانها و اینترنت باعث بهتر پیدا کردن حقیقت میشه بماند اون زمان استعمار خبری راحتر بود تا الان و من خودم تا کوچک بودم خانواده خدای باور ساز من بودن و بعد رادیو و تلویزیون و بعد هم تاثیرات دینی تا اون جا تاثیر داشت که من شش سالم بود گریه میکردم چرا زودتر به دنیا نیامدم تا برم جبهه و با عراقیها بجنگم و آمریکا و انگلیس جزع بدترین کشورایی بود که من شناخت داشتم و همیشه تعجب میکردم چرا یک عده مهاجرت میکنند از ژاپن رفتن ایرانی ها تا اروپا و حقیقت آمریکا رو جای شلوغ بی در وپیکر و کشوری که یک عده مهاجر رفتن اون رو ساختن و هر کسی که قوی تر وگروه گانگستری داره موفق هست و سرزمینی خشک و شاید یک جایی هم پیدا بشه مثل شما ما کمی سرسبز بشه گذشت و گذشت تا کمی بزرگتر شدم و اینترنت اومد اون هم مثل شارژ های اعتباری الان یوزر و پسورد داشت میزدی و اینترنت التماسی میمد و همونم کلی ذوق داشت و اون موقع بلوغ من بود و دیدم علاوه بر خشونت شهوت و آزادی بی قید وبند هم بیداد میکنه چون منابع خیلی کم بود نسبت به الان و تلویزیون هم از آزادی حمل سلاح سرد و گرم هم در آمریکا میگفت و کشتار بچه ها مخصوصا در مدرسه و وقتی این خبر ها رو میشنیدم خدا رو برای این خوش شانسی که تو ایران زندگی میکنم شاکر بودم و کیف ها و کوله هایی که آمریکایی ها برای بچه هاشون میخرن و ضد گلوله هست تعجب نمیکردم و میشه در تعجب بودم چرا یک عده از این کشور خوب و عالی به کشورهای خطر ناک و یاغربت سفر میکنند و اصرار به ماندن تو اون کشورها دارند و جوابهایی که میشنیدم این بود اونجا کار هست و پولدار بشن{مثل ژاپن} یا برای عیاشی و آزادی که تعریف اون هم برام فرق داشت با تعریف الان {آزادی=شهوت رانی}و این هم از لحاظ دینی ترد شده بود. گذشت و گذشت تا یکی از بستگان دور من رفت به استرالیا وبرادر و خواهر خودش رو هم برد و من همچنان روی مسئله درآمد و آزادی فکرم بود که اونها سختی میکشن تا چند روزی تو کشور خودشون ثروتمند زندگی کنند وتا یک روز شد که پسر عمه ام رفت اروپا کشور سویس و ۴سال ازش خبری نبود و فقط میدونستیم زندست و بعد مدتی که اقامت گرفت اومد ایران و من هم زیاد ازش میپرسیدم و اون فقط از سختگیری و سختیهای مهاجرت و غربت تعریف میکرد ومن استراتژی مغزم عوض شده بود میگفتم آدم باید اورزه داشته باشه تو کشور خودش پول در بیاره و من دنبال موفقیت های بیشتر بودم و سفر بعد و بعد که پسر عمه ام اومد دیدم اوزای اقتصادی اون و خانوادش بهتر شد با اینکه پنهان میکردن و ملموس بود. اون قبل از این پیک موتوری بود الان اوزاش خوب و خوبتر میشد من که یک عمر تو بازار و شاگردی و بدوبدو هیچی درجا میزدم بماند که اساتید فراوان و کتابهای زیاد و گروهای نتورکی زیادی رو امتحان کردم ولی همون درجا زدن بود فکر کنم اولین برخورد من با استاد تو یوتیوب بود یا تلگرام وحرفهاش به دلم نشست {حرفی که از دل براید لاجرم بر دل نشیند}این شعر رو از یک استاد موفقیت شنیده بودم ولی حرف این استاد یعنی استاد عباسمنش به دلم نشست با اینکه حرفهاش دل نشین بود نجوای درونم میگفت اینم یکی مثل اونهای دیگه و فرقش خوب ارتباط برقرار کردنش هست بماند اول جدی نبود پیگیریام ولی کم کم وابسته شدم و با شروع شدن سفر به دور آمریکا دیدگاه و زندگی من عوض شد اولش میگفتم این استاد چقدر بیکاره که از مسافرتش فیلم بزاره مگر آمریکا از ایران زیبای ما قشنگ تره و با بی رقبتی در کنار فایهای دیگه استاد سفر به دور آمریکا هم نگاه میکردم و چیزهای دیدم که گفتم درسته ایران ما زیباست ولی خدا جاهای زیباتری هم خلق کرده قبلا اگه پوستری رو از منظره ای میدیدم میگفتم فتوشاپه و دنیا برام عوض شد با فایهای استاد با سفر به دور آمریکا با توجه به نکات مثبت و دیدگاه من حتی درمورد اقتصاد هم عوض شد من قبلا فکر میکردم همه کسانی که میرن خارج از کشور کار میکنند میرن کارهای سخت ، پست ،کثیف،طاقت فرسا و فداکاری تمام تا برای آینده و خانواده های خود رفاه رو اون هم اگر شانس بیارن و زنده بمونند به ارمغان بیارند و دیدم کسب و کارها هم چقدر راحتر و پویاتر هست جالبه بدونید حتی دیدگاهم در مورد عمر زندگی هم عوض شده من پدرم سن ۶۴ساله بود از دست دادم و توی هم کسی که ۵۵رو رد میکرد میگفتن تو دیگه به فکر استراحت و بازنشستگیت باش و هنوز هم این افکار مسموم تو جامع هست و اون قسمت سفر به دور آمریکا بود یا توجه به نکات مثبت که استاد گفت طرف ۹۰سالهشه و تو فروشگاه کار میکنه و راهنمایی میکنه گفتم من ۱۲۰ رو هدفم میزارم و با عزت نه رو بیلچر و با سریال زندگی در بهشت سبک و مرام خانواده های آمریکایی رو بهتر شناختم که با آزادی که دارند چقدر به حقوق هم احترام میگزاند و تعجب که اینها همونایی بودن که به من گفته بودن خانواده معنایی در اروپاو آمریکا نداره آمار تجاوزات در مدرسه ها و ببخشید این رو میگم سقط جنین های که فرزند نمی خواستن و من همچنان متعجب حتی از جمعیت خانواده به من وامثال من گفته بودن آدم با کلاس و بافرهنگ بچه یکی یا دو تا ببین خارجی ها همین طور هستند و با دیدن بچه های زیاد هم متعجب و متعجب خلاصه منی که یک نانو درصد به مهاجرت فکر نمیکردم توی فکرم مهاجرت ودیدن دنیای زیبای خداوند هست و این رو سپاسگزار فرشته و بنده خوب خداوند هستم به نام استاد عباسمنش این رو از سر چاپلوسی نمیگم دیروز با داداشم صحبت میکردیم میگفتیم اگر یکی مثل استاد ما رو آگاه یا راهنمایی میگرد حتما میلیاردهای خوش بختی بودیم در خاج از کشور که انگیزه ای باشیم برای جوانان وطن که دنیا ارض واسع خداست سفر کنید و زیبایی های اون رو لمس کنید و هنوز هم برای من و امثال من دیر نیست متشکرم و سپاسگزارم از همه خدایا شکرت برای این همه نعمت
چه مسابقه ی خوبی،اول از همه ازتون تشکر کنم درسته که این یه مسابقست ولی خیلی ابزار خوبیه برای کندو کاش توی ذهن و خوندن باورهای جدید که میتونه خیلی موثر باشه توی روند زندگیمون
من برداشت اولیم از آمریکا یه عروسک نمایشی کلاهدار بود و پرچمش که توی مراسم های دهه فجر آتشش میزدند وقتی که نوجوان بودم،و هروقت اسم آمریکا رو میشنیدم تصویر آتش و دود بود و یه شعری که همیشه میخوندیم(آمریکا ،آمریکا ننگ به نیرنگ تو…خون جوانان ما می چکد از چنگ تو) و من هم به خاطر اینکه بهم گفته بودن آمریکای خون خوار عاشق این شعر بودم و بارها زمزمه میکردمش و هیجوقتم نپرسیدم چی شده کی چیکار کرده،همین که یه عده به اسم بزدگتر و مسئول این رو میگن کفایت میکنه….تمام تصورات من از آمریکا اینها و یک سری فیلم های قدیمی و توی کویر بود
و نکته ی مهم اینه که انقدر حقیرو داغون بود که هیچ کنجکاوی ای درباره ی شناخت از آمریکا نداشتم ،هیچوقت نخواستم یه سرچی بکنم و ببینم آمریکا کجاست و چه شکلیه واقعا
و طبق همین پیش فرض های ذهنی ای که داشتم هیچوقت به آمریکا به چشم یه کشوری که بخوام تجربش کنم حتی در قالب سفرهم فکر نکردم،و حتی زمانی که شما به آمریکا مهاجرت کردید با خودم گفتم این همه کشور چرا اینجا آخه
واولاش هروقت فایلی از شما میدیم فقط دنبال ایراد و مشکل میگشتم تا تایید کنم ذهنیت هامو
ولی فیلم سفر به دور امریکا که انقلابی بود در من
۱.من همیشه شنیده بودم که غربب ها آدم های سرد و بی تفاوت و بدی هستن، درصورتی که من توی سریال سفر به امریکا میدیدم که ادم های غریبه شمارو به جشن های خودشون دعوت میکنن، وقتی سوالی ازشون میپرسید تا اونجا که میتونند شمارو راهنمایی میکنند و بهتون کمک می کنند،یه خانومی رو توی راه دیدید و ایشون شمارو دعوت کرد به منزلش ،به دوربینتون لبخند میزدند دست تکون میدادند و واکنش های مثبت نشون میدادن،دوستانی که اومده بودن به پارادایس و انقدر رابطه ی خوب باهاتون داشتن و این دید من رو به کل عوض کرد
۲.خیلی سخته و ناراحت کنندست که اینو بگم و با عرض معذرت من بارها شنیده بودم غربی هارو به دلیل مسلمون نبودن حروم زاده خطاب می کردند و این باور در من بود که اونها به این لقب منسوبند،ولی من خانواده ها رو در این دو سریال دیدم که پایبندند و نظیرشون رو حتی تو ی اطرافیان خودم ندیدن که یه پدری اینجوری وقت بزاره برای بازی با بچش زیر اب یا بغلش کنه و احساس عشق داشته باشه، من مسئولیت رو توی تک تک رفتارهای دوستاتون دیدم، وقتی اون دوستتون با چهارتا پسر انقدر زیبا و انقدر دقیق و حساب شده باهاشون رفتار میکرد چیزی که من ندیدم تو اطراف خودم و فکر میکردم که ما اینیم اونها اصلا نمیفهمن خانواده یعنی چی،ولی من از همون زن غربی چقدر نکات یاد گرفتم برای رفتار با دخترم
۳.من توی خانواده به شدت مذهبی بزرگ شده بودم که نامحرم یه مسئله یبزرگ و وحشتناک تو ذهن من بود،و همیشه وقتی برام سوال بود که چحوری میتونند بدون اینکه احساساتشون متزلزل بشه همدیگرو بغل کنند ،مخصوصا وقتی میدیدم مردها وقت احوال پرسی زن هارو بغل می کنند ولی بامردها دست میدن پیش خودم میگفتم ببین اینا مریضند وگرنه اگه مردو زن فرقی نداره جرا انقدر فاحش رفتار میکنند…ولی توی لین سریال ها دیدم تغییر کرد به جنس خودم که یک زنم ، دیدم که اونها برای زن ها ارزش قائلند و به این شکل احترامشون رو نشون میدند و همین و من چقدر دیدم نسبت به جنس خودم بی ارزش بود که فکر میکردم موجودی هستم قابل سواستفاده، و خوب این باعث شد توی رفتارم با مردها که خیلی حالت دفاع گونه و دیوار کشیده بود راحتتر و قابل احترامتر بشه و خوب یه سری مسائل رو فراتر از جنس و بدن درککردم که چقدر ذهنم درگیر مسائلی بود که اصلا مسئله نبود و من ازشون غول ساخته بودم
۴.خوب دیدگاه بعدی من که تغییر کردطبیعت امریکا بود که من ازش یه کویرو دشت خشک تو ذهنم بود با یه سری آدم های وحشی،که خوب با دیدن اونهمه زیبایی، فراوانی آب، جنگل های تمام نشدنی، هرجارو نگاه میکردی توی سفر فقط درخت و سبزه بود و هرچند قدم یه برکه پرآب ، یادمه وقتی با همسرم نگاه میکردیم اون اوایل با تعجب میگفتم وااای چقدر اب، یعنی خودشون درست کردن یا طبیعی ایجاد شده و اصلا برام باور پذیر نبود، یا پرادایس که آبی که همیشه در جریان و میاد و خالی میشه و هیچوقت از سطحش کم نمیشه،چقدر طبیعت امریکا زیباست،من علاوه بر کویر یه سری شهر پراز ساختمان و دود و کثیفی تو ذهنمم بود، ولی من دیدم یه ساختمان زیبا با کلی فضای سبز و واقعا الان که اسم آمریکا میاد یه جای پر آب و سرسبز میاد تو ذهنم که بی نهایت زیباست
۵.همیشه تصورم از ادم های امریکا این بود که خسته با اعصابی داغون به خاطر کار زیاد و ادم هایی افسرده که همش مشروب به دستند،
وقتی شما توی فایلی که داشتید از یه فروشگاه میگرفتید گفتید اینجا برای فروش سیگار و مشروبات ازت کارت شناسایی میخوان که مبادا به زیر سن قانونی اینهارو بفروشند یادمه که فایل رو پاز کردم و کلی تحسین کردم و لذت بردم و باورم نمیشد، انقدر مسئولیت پذر، در صورتی که توی ایرانمون به عنوان یه کشور مسلمان همه چی به راحتی حتی در دسترس یه بچه کوچک هست، خوب این برام خیلی نکته فوق العا ه ای بود استاد، وقتی کشوری در این حد فکر میکنه و عمل می کنه یعنی مردمش براش خیلی مهمه،و من میدیدم ارامش رو توی افراد توی خیابون، توی صورت هاشون توی لذت بردناشون، من مردمی دیدم شاد و مسئولیت پذیر و این شادی ذاتی بود نه به خاطر مشروب و غیره
۶.تصور دیگه ای که از مردم امریکا داشتم دزدی و غارت های زیاد و بدون پیگیری،وقتی توی مسیرهایی که میرفتید خونه های بزرگ و ثروتمند رو میدیدم که هیچ حصاری نداره، دیوار نداره، حصار شاخ گوزنی نداره😆 و پنجره ها میله نداره،پیش خودم هربار میگفتم چقدر امنیت زیاده اینجا، چقدر مردم خیالشون راحته و آرامش دارند و خدایا شکرت
۷.خوب امریکا یه کشوریه که اصلحه توش ازاده و من همیشه این ترس رو داشتم که اونحا یکی ازت خوشش نیاد یا با یکی به مشکل بخوری دیگه کشت و کشتار میشه،ولی توی همین تظاهراتی که یه بار توی لایواتون نشون دادید که چقدر منظم و یه گوشه و بدون اینکه خللی به کار ورفت و امد کسی وارد بکنند کارشون رو انجام میدند و تمامو نه اسلحه ای و نه جنگ و خراب کاری ای و این باز هم برام معنی امنیت بیشتری رو داد
۸.مسئله ی دیگه برای من نوع پوشش بود من فکر میکردم اگه بخوام توی کشور دیگه ای زندگی کنم هیچ اختیاری رو پوششم ندارم و به زور باید بی حجاب باشم البته این موضوع برمیگرده به اون زمان هایی که من خیلی محجبه بودم😊 و همیشه فکر میکردم اون موقع ها اگه برم دیگه نمیت نم حجاب داشته باشم هیج کلی هم آزارو اذیت میکنند ،ولی مریم جون نشون میداد با دوربینش که خانوم ها ی محجبه ای که به راحتی رفت و امد می کنند و زندگی میکنند و خوشحالند و حالشون خوبه و لذت بردم که انقدر آزادی وجود داره که بدون قضاوت کنارهم با هرعقیده ای زندگی کرد
۹.بارها که پیش اطرافیانم میگفتم دوست دارم یه کشور دیگه زندگی کنم به م میگفتم آواز دهل ز دور خوش است…و من همیشه هم علاقه داشتم و هم ترس، ولی دیدم و یاد گرفتم با شما که مهاجرت زیباست اگر ذهنی زیبا داشته باشی، دیدم واقعا کشورهای بزرگ و پیشرفت کرده زیبا هستند،راحتی و امکانات آزادی بیشتری دارند و زندگی به مراتب زیباتر است ولی خوب میدونم به شرط تکامل
۱۰.من هم فکر میکردم اگه یه روزی برم خارج باید ایرانی بودنم را کتمان کنم به خاطر چیزهایی که شنیده بودم ولی دیدم که شما با افتخار میگید ،با خوشحالی میگید هروقت کسی ازتون پرسید، و من هم دیدم نسبت به اصالتم تغییر کرد که من باید ادم خوب ودرستی باشم و ملیت فرقی نداره و دیدم که باهاتون با احترام رفتار میشد و این ترس من از بین رفت
۱۱.وقتی توی سفر به دور امریکا جایی که پرچم کشورها بودپرچم ایران هم بود،خیلی منقلب شدم پیش خودم گفتم این کشور واقعا با خودش در صلحه و فقط تمرکزش روی پیشرفت خودشه برای خودش به شدت ارزش قائله و برای همین میتونه به همه احترام بزاره و این یعنی پیشرفت این یعنی تکامل و این یعنی آزادی،چیزی که ما براش به دنیا اومدیم
۱۲.تصویر دیگه ای که از آمریکا داشتم سفید پوست های خودخوه و برتری طلب و سیاه پوست های مظلوم و تو سری خور، که خوب دیدم که زوج های سباه و سفید کنار هم، دیدم دوست های سیاه و سفید کنار هم، دسدم اون خانومی که از دوستان شما بود و سیاه پوست بود ولی با اعتماد له نفس بود و لذت بردم(لفظ سیاه و سفید برای من فقط حکم اشاره بهتر رو داره به باورم )و من هم دیدم نسبت به رنگها از بین رفت ،و من ادم هایی رو دیدم که فارق ازتفاوت ظاهرشون کنار هم با صلح زندگی میکنند،خدای من سپاسگزارتم تو وقتی می آفرینی با عشق خلق میکنی❤
۱۳.آمریکایی هارو ادم های بیدین و کافر میشناختم ولی دیدم مراسم شکرگزاریهاشون رو که من مسلمان هیچی تا قبل از اشنایی با شما استاد تو هیچ مکتب مذهبی ای یاد نگرفته بودم، دیدم شکرگزاری دوستانتون رو سرمیز غذا از کوچک و بزرگ و شعار زیبای من به خدا ایمان دارم روی پول هاشون،و دیدم نسبت به ایمان تغییر کرد
من الان آمریکا رو کشوری پیشرفت کرده،ثروتمند، آزاد و در صلح با خود میبینم
کشوری زیبا و پراز فراوانی، پراز آدم های حوب و خوش برخورد و مهربان و صاف و همدل
کشوری که مردمش بهش افتخار میکنه و دوستش دارن، کشوری با عقاید و مذهب های مختلف با رنگ و نژادهای مختلف که کنارهم به خوبی و در صلح زندگی می کنند،پرآب و پراز احترام و ارزشمندی برای انسان و همه ی موجودات، ادم های سپاسگزار و لایق
خدایا شکرت
ممنونم استاد، نوشتن این باورها خیلی حسم بعتر کرد و انگار با این کصور آشناتر شدم و احساس راحتی بیشتری باهاش دارم
خیلی خیلی از دیدگاهت لذت بردم. اصال غرق شده بودم توش . می خواستم برم جایی ولی نتونستم تا این دیدگاه رو تموم نکردم برم. واقعا با تمام وجود لذت بردم. چقدر عالی مثال سفید و سیاه رو آوردی. که منم با این قضیه مشکل داشتم ولی تو این سریال ها دیدم که خدایا اینا چقدر راحت سفید و سیاه با هم ازدواج می کنن در حالی که ما مسلمان هستیم و شعارمون این هست که فرقی بین نژاد رنگ نیست . ولی یه کابوسه که اگه بخواییم با یه سیاه رفت و آمد کنیم چه برسه به اینکه ازدواج کنیم و زندگی خوبی هم داشته باشم. خدایا شکرت که تو این سایت هستم . بازم ممنونم دوست عزیزم. من هم به عنوان یه مرد به خاطر باورهام با جنس مخالف مشکل داشتم و هنوز هم دارم. و نمی تونم تو چشماشون نگاه کنم و صحبت کنم . به خاطر باورهای سوپر مذهبی که دارم. یادمه وقتی بچه بودم همسایمون وقتی خواهر برادر باهم خداحافظی کردن با هم روبوسی کردن این همیشه توی ذهنم بود که چقدر این کار زشتی هست. اینقدر باور اشتباه در مورد محرم و نامحرم دارم که به همه زنها به شکل رابطه جنسی نگاه می کنم . البته الان خیلی خیلی بهتر شده و هر وقت که خونه خواهرام می رم بغلشون می کنم و خیلی اونا هم خوشحال می شن و من هم لذت می برم و واقعا چقدر هم لذت و محبت توش هست که خواهرتو بغل کنی وقتی می بینیش . خدایا شکرت.
خواهش میکنم، خودم هم وقتی مینوشتم متوجه شدم چقدر تغییر کردم ولی خوب خیلی کار دارم،من هم مثل شما بغل کردن برادرم برام یه کار به شدت سختی بود و حتی پدرم ولی الان خیلی کمتر شده خداروشکر و رابطمون بهتر هم شده ،خداروشکر…ممنونم برای نظرتون،سپاسگزارم
سلام برشماو همه عزیزان
پیش فرض ذهنی من درمورد آمریکا 180درجه تغییرکرده ازوقتی که باسایت شماآشناشدم
من فکرمیکردم کشور بی درو پیکریه و مسایل جنسی بیداد میکنه ولی واقعیت این نبوداصلافکرنمیکردم انقدرسرسبزباشه و زیبا
فکرنمیکردم مردمانش انقدرشریف باشن
علی الخوصوص لری خودتون انضباط کشور فوق العاده است و من حقیقتا بنظرم بهشت زمین همونجاست 😘😘
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
اقا حرف برای گفتن زیاده و همین اولش بگم که اصلا ی چیزایی درون خودمن نهادینه شده درخصوص امریکاکه اصلا حالا حالاها نتونستم پیداش کنم.ولی تا اونجایی که میدونمو میگم.پدرم خیلی ادم مذهبی و سرسخت طرفددار حکومت اسلامی و روح اله خمینی واعتقادش اینه ما هرچی دارم از انقلابه و تمام و شدیدا منکر امریکا.هنوزهم که خونه میشینیم هرازگاهی به زبونش میاد ناخوداگاه شعارمرگ برامریکا و ازاین حرفا و اگر ما مثلا بخایم حرفی بزنیم به ظاهر ضدانقلاب واینا یه جمله معروف داره میگه شما درس امریکایی خوندین.اون چیزی که سالهای پیش من خیلی یادمه اون صحنه های وحشتناکی که ازجرج بوش میذاشتن واینکه چقدر ادم خونخوار و ظالمی بوده و این حسابی تو مخ من رفته بود که دولت امریکا کلا برنامش اینه که بشینه وفقط جنگ ها و خونریزی هارو نه تنها توایران بلکه کل جهان برنامه ریزی کنه وبرای اونا میلیاردهادلار بوجه بده و فقط کشت وکشتار راه بندازه،از اون ور بیاد ببینه کی حرف اضافه میزنه اونارو تو لیست تحریم ها قراربده و نزاره هیچ دولتی باهاشون معامله کنه و هرکی هم پاشو ازگلیمش درازتر کنه ترور میشه.نمیدونم قضیه فیلم قذافی و موصاد و اینا همش داره توذهن من الان اون وجهه تروریست بودن و دست های خون الود امریکا ودولتش روتداعی میکنه الان که اینو مینویسم واضحتر میشه برام که اون بک گراندی که من از فقط دولت امریکا دارم اینه که این باباها کارشون فقط اینه بشینن وجنگ ها و ترورها رو طراحی کنن وناامنی ایجادکنن و جلوی پیشرفت دولت هارو بگیرن این چیزیه که ازپدرم ازفیلم ها و از اخبارلعنتی مونده برامن از دولت امریکا.ولی تواین سریالا و اینترنت من دیدم وشنیدم که مثلا ارنولد بعنوان فرمانداریک ایالت خب واقعا ادم درست کار و ادمیه خودساخته که هدف ونیت خوبی برای مردم امریکا و همه داره اون انسان انگیزشی برای کل دنیاست پس برای جهانیان هم داره کارخیری میکنه نه که تروریست باشه یا اینکه اصلا ازشما شنیدم که ادم های تاثیرگذار دولت ازکسایی انتخااب میشن که خودشون ادم های کارافرین وخودساخته ای هستندواینها مسلما انسانهای خیرخواهی هستند برای تمام دنیا،اصلا اگرازتمام دنیا اینهمه ادم تونستن برن اونجا و برای خودشون به اون شکلی که میخان کسب وکار ایجادکنن خب این نشونه اینه که واقعا این دولت چقدر اسون میگیره به همه و چقدر ازهمه مردم داره با اغوش باز استقبال میکنه و حتی کمکشون میکنه.خب حتی ازکشور خودمون هم مقامات دولتی وحکومتی اونجاهستن و بوده اند ازقبل واقعا کدوم کشوری میتونه دراین حد پذیراباشه وخیرخواه وهمه اینها نشان از درستکار وشفاف بودن این دولته واینکه غالبا خوبی هستش که این حکومت داره بیشترازتمام دولت ها.درباره مثلا پلیس های امریکا که فقط اخبار به ماخورونده که اونا قاتلن و تو پاتو چپ بزاری پدرتو درمیارن درحالی من بارها تو کلیپ های فان دیدم که چقدر اینا بامردم دارن همکاری میکنن چقدر اونا بامردم گرم وصمیمی هستن واتفاقا چقدر کم هستن تو کوچه خیابونا یا ازشما شنیدم که گفتین واقعا اسون میگیرن راهنمایی خیلی خوبی میکنن اصلا ما حتی تظاهرات که میبینیم مردم امریکا عده ای جمع شدن یجا اینقدر این مردم رو نترسوندن وارزش دادن بهشون که طرف با کله میره توصورت پلیس ولی اونا همچنان سعی برایندارن به خواسته مردم رسیدگی کنن نه اینکه بگیرن زیر لگد،حتی درصورت اینکه پلیس ها بگیرنشون بازهم وقتی برن پیش قاضی و هرکس دیگه ای اینقدر بهشون فضادادن که طرف باتمام جسارت وجرات حرفشومیزنه و اوناهم گوش میدن حتی فحش وبدبیراه هم بگه باز میشنون حرفشو و کارشو پیگیری میکنن یعنی طرف خیالش راحته که اصلا اینطور نیس که حالا اگه یه فحشی داد دیگه سرشو میکنن تو کیسه و کاری میکنن که جسدشم پیدانکنن خانوادش،این حد از ازادی واقعا جای تحسین داره براشون.من واقعا هیچ وقت فکرنمیکردم که اینقدر این ادما باخانواده و راحت باشن قبل دیدن سریال زندگی دربهشت و سفربه دورامریکا من هربار که مردم و ارتباطاتشونو میبینم اشک ازچشمانم سرازیرر میشه میگم خداایااا ما چقدر عقبیم چقدر کهنه هست افکارما خدایا مگه میشه اینهمه طرف ازادی داشته باشه توساحل یا خیابون لخت بره کسی حتی نگاشم نکنه،اونوقت اینجادختر یذره بخودش میرسه صدنفرتیکه میندازن میخان اصلا طرفوبخورن.بشدت دارم میبینم فیلم های پورن یک باورهای مزخرف ساخته ازجوانان ملت ایران که اونجا فاحشه خونه است اونجا هرکی به هرکیه اصلا خانواده معنا نداره هرکی خواست به هرکی تجاوز میکنه اصلا همه یجورایی بدکاره هستند و معلوم نیس طرف زن داره نداره کجاست اصلا باکیه چکارمیکنه،دخترش چکارمیکنه،باچن نفر میخابه وازاین حرفا که رفته توبطن ما.ولی میبینم تو این سریالاکه بابا من نمیتونم متصور بشم اینهمه عشق علاقه دوستی بی هیچ نیت بدی اینهمه باهم بودن یکی بودن که هرکسی باهرلباسی دوس داره میگرده فرقی نداره دخترباشه یاپسر همه به همدیگه فقط باچشم دوستی و عشق نگاه میکنن اصلا کسی مزاحم کسی نیست هرکسی دلش دوستی میخاد رابطه عاطفی میخاد میتونه خیلی راحت بیان کنه و بدستش بیاره.توخونواده من میتونم دوس دخترمو بیارم معرفی کنم به خونوادم روابط پنهانی معنا نداره ما هستیم تاهروقت که خوش بگذره،حتی اونا اگه رابطه جنسی هم داشته باشن و ازهم جدابشن افسرده نمیشن برن یه گوشه بشینن ،چون اینوهمشون قبول کردن که رابطه خوب و بد داره من الان تورو میپذیرم گذشته ها گذشته،من چقدر این سبک زندگی رو تواین سریالا دوس دارم چقدر این ادما بزرگ هستند واقعامیبینیم که خونواده های بشدت دوست داشتنی و چقدر زیبا خوش اندام ورزشکار شاد اهل تفریح ویه عالمه صفت خوب هستند.من عاشق این روابط ازادشونم که واقعا نظیر نداره که واقعا چشم ودلشون خیلی پاکه.من اذعان میکنم قبلش فقط اونارو فاحشه میدونستم و بدون بنیان.
درباره سیستم کاری مردم که مثلا گفتین کسی اینجا ادا درنمیاره مثلا بخاد پوز بده و این حرفا قضیه شما و جورشدن اقامتتون توامریکا گفتین اون وکیله بدون ادا و اصول گفت من بلدم بسپارش بمن کاریت نباشه نه اینکه حالا شما وقت قبلی بگیر و ببینیم چی میشه اصلا میشه یانه خبرمیدیم ازاین حرفایی که میزنن واقعا دیدم که هرکسی درهرجایگاهی باشه دیگه خودشو نمیگیره بخاد پوز بده به کسی،اگه بلده انجامش میده اگرم نه میگه نمیتونم خلاص واینطوری اونا چقدر پیشرفت میکنن.
درخصوص مالیات هایی که گرفته میشه گفتین مثلا میگن که کجاها خرج میشه وبقولی خیلی شفاف سازی دارن.
درخصوص طبیعت وزیبایی که داره قبلامن فکرمیکردم که خب ازایران بهتره وحالا جاهای مثل شمال هم داره درهمین حد میدونستم ولی تواین دوتا سریال اصلا من شگفت زده شدم بابا اونجا اصلا همون بهشتیه ک من میخام مگه میشه یک کشور اینقدر سرسبز باشه وقتی پهبادتون میره بالاتر میگم ببین خدایا همه خونه ها احاطه شدن با درخت وبرگ سرسبزی و البته آب بشدت فراوان یعنی درمورد ابش هم فکرمیکردم خیلی عادی باشه وای امریکا اصلا انگارهمش ابه چقدر بلوارها تزیین شده اند خوشگل چقدر همه جا درخت هستش چقدر من بادیدن ای فایلا عاشق طبیعتش وزندگی تو امریکا شدم.ادم باورش نمیشه اینقدر بخاد تمیز و مرتب و خوشگل باشه همه جا.ساختمانها بی اندازه طراحی فوق العاده ای دارن،من عاشق شدم که بیام اونجا توخیابوناش قدم بزنم من عاشق اون فایلی هستم که از خونه تمپا میرید بیرون و اهنگ جای همگی خالی انداختین و چن نفردارن میدون یکی داره دوچرخه سواری میکنه و واقعا هیچ کسی به کس دیگری مزاحمتی نداره همه مشغول کارخودشونن چقدر اون خیابونا بزرگن و خوشگل چقدر ساختمونا جذابن واقعا من یک عالمه چیزهای خوب دیدم تو این فایلا که باورم نمیشد که اینطوریه امریکا وچقدر همونجاییه که من میخام زندگی کنم.
وقتی که میرین تو جاهای مختلف برای تفریح واقعا این کشور چقدر تنوع داره یک عالمه رودخانه،یک عالمه فوشگاه های بزرگ با اجناس خیلی خوب ،چقدر خریدهاتون راحته چقدر همه چی هست اونجا ازجون ادمیزاد گرفته تاهرچی که دلت بخاد.اکثر فروشگاهها همه چی دارن یعنی دست خالی برنمیگردی که هیچ نمیدونی کدومشو بخری،قبلش اصلا فکرنمیکردم که اینقدر همه چی داشته باشن حتی اجناسی از ایران مثل فرش بتونی اونجا پیداکنی و یا محصولات کشورهای مختلف،واقعا فکرنمیکردم اینهمه تنوع میوه مثلا اونجاباشه وقتی که میرفتین تو مزارع وباغات میگفتم خدایا چیزایی اینجاهست که توهیچ جای دیگ پیدانمیشن ومن فکرمیکردم تنوع کمی دارن اونا،مثلا فکرنمکردم روستاهاش اینقدر حاوی امکانات باشن حتی باند فرودگاه داشته باشن مثلا ما باید برن حتما ازشهر خریدکنن برای هرچیزی درحالی که روستاهای اونجا ازتهران بالاترن،بادیدن این سریالا چقدر من فهمیدم که امریکا کشوری هست که بیشترین امکانات روداره بهترینهارو داره هرچی بخای ونخای توش هست وصدالبته چقدرکشورثروتمندیه.
اونجا که گفتین شماحتی میتونید اینجا ماشین بسازید به اسم خودتون به هرشکلی که دوس داشتین من واقعا متحیرشدم و نظرم عوض شد درمورد امریکا یعنی دراین حدازادی هستش.درمورد کسب وکارها که نمونه اش فناوری های ایلان ماسک هستش خب این به وضوح نشون داد که تو میتونی اینجا حتی شرکت فضایی داشته باشی چیزی که هیچ دولتی اینو نمیپذیره واجازه نمیده به یک شخص یعنی من نمیتونستم دراین حد متصوربشم ازادی تو کسب وکار رو
درکل باید اعتراف کنم که امریکا رو ما باشما شناختیم وچه شناخت خوبی و چقدر من فهمیدم امریکا دقیقا همونجاییه که میخام باشم وزندگی کنم چقدر بمن شوق میده دیدن تصاویر امریکا منو به وجد میاره اون فرهنگ ومنش و عشق وعلاقه
و فضای حاکم براونجا که واقعا ایمان موج میزنه.عاشقتونم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان 😊
سلامی به گرمی دل های پر مهر همه دوستان عزیز😍
از اینکه روزم را با یه کامنت گذاشتن شروع میکنم ، خیلی خوشحالم.
روزی که سرشار از سلامتی ، حس خوب و لذت هست.
✔️ موضوع : پیشفرضهای ذهنی در مورد آمریکا؟
همیشه و همیشه ذهنیتهای نادرستی در مورد یکسری کشورها و مردمانش در ذهنمان بوده و هست.
حتی چنین ذهنیتی در مورد شهرهای مختلف خود ایران هم بوده و هست.
* یکسری پیشفرضهایی از آمریکا در ذهنم بوده که وقتی در موردش فکر میکنم اولین جایی که ازش نشأت گرفته (مدرسه) بوده…
فکر کنم کسی نبوده که ، مدرسه رفته باشه و ندیده باشه پرچم آمریکا آتش میزنن و به ما میگن از روش باید رد بشید.
مرتب از ما خواستن بگیم : « مرگ بر آمریکا»
و با این ذهنیت سالها بزرگ شدیم و بزرگ شدیم.
تنفر از این کشور…
در ادامه مدرسه ، خانواده و دوستان….
جامعهای که کل مردمو از بچگی درگیر چنین مسائلی میکنه و ما بدون توجه به این قضیه ادامهوار زندگی میکنیم.
تا به جایی میرسیم که ، متوجه میشیم همهاش برای شستشوی ذهنی بوده.
* پیشفرضهای دیگهای که شخصاً از آمریکا داشتم ، در مورد حمل اسلحه بود.
اینکه کودکان در سن کم اسلحه مدرسه میبرن، کشت و کشتار راه میندازن.
اونجا بیقانون هست.
توان اینکه جلوی محصلهارو بگیرن ندارن.
چنین قانون بیدر و پیکری دارن.
والدین هیچ توجهی در مورد چنین مسئلهای نسبت به فرزندانشون ندارن.
* از طرفی خانوادهها وقتی بچههاشون ١۵ ساله میشن ، از خونه بیرون میکنن.
دیگه کاری به بچههاشون ندارن.
براشون مهم نیست، چی میشه.
* گاهی حرفهای متضاد هم میشنیدم…
از طرفی آمریکا افراد ثروتمند زیادی داره و خوش هستند.
از طرفی میگفتن : نه بابا بدبخت و بیچاره اونجا هم زیاد داره. مثل کشور خودمون.
اما اینا نشون نمیدن ، وگرنه پره از مردم فقیر.
( و یه حرفی که زده میشه :
شادی برای افراد ثروتمند و پولدار هست نه بدبخت و بیچارهها…
حالا اگر شخص ثروتمند شادی ببینن ، میگن :
اونم شادیش ظاهری هست ، وگرنه اون فرد پولدار هم برای خودش درد و مشکلات داره)
* گاهی در مورد اعتراضات ، کشت و کشتار میشنیدم.
مثل اینکه:
مردم اعتراض میکنن و پلیسها با خشونت تکتک مردم میکشن و مردم هیچ ارزشی براشون نداره.
* از تجاوز سیاهپوستان به سفیدپوستان به خاطر خشم و تنفری که نسبت به آمریکا دارن.
به خاطر زجرها و بردهداری…
به خاطر شکنجههایی که سیاهپوستان شدن و الان با اعتراضات حقشونو میگیرن.
تو این کشور فقط و فقط درگیری هست.
* یا تو شرایط بیماری به وجود آماده ، همه مردم به فروشگاهها حملهور شدن…
همدیگرو به خاطر کمبود مواد غذایی میکشن… 🙃
* پلیسهای اونجا مجهز به سلاحها و گازهای اشکآور و کشندهای هستن که تا یکی حرف زد ، سریع حالشو جا بیارن و اجازه صحبت بهشون نمیدن.
همه و همه این پیشفرضها وقتی تو ذهنم شکل گرفته بود که تا ٣سال پیش پای تلویزیون گاهاً بودم یا در جمعی صحبت میشد و ناخودآگاه پای صحبتها بودم.
درسته هیچ وقت و هیچ وقت اهل اخبار دیدن نبودم حتی چند سال پیش که ، تلویزیون گاهاً میدیدم.
اما الان که بهش فکر میکنم ، متوجه میشم توی همون فیلمها هم از کشور آمریکا و حتی کشورهای دیگه غیر از ایران ، به شدت بدگویی میشد.
اینکه اونجا بری بدبخت میشی.
آخرش اینکه تو رستوران باید خدمتکار باشی…
و هزاران هزار مورد دیگه در این زمینه…
فرکانسهام منو در « مداری» قرار داده بود که اینهارو ببینم و بشنوم.
گاهی چون نمیتوانیم خودمان را به سطح بالایی برسانیم از واقعیتها فرار میکنیم.
به جای اینکه خودمان و شرایطمان را بهبود ببخشیم دیگران را بد میکنیم و این کار باعث میشه به مرور ذهنمان پر بشه باورهای نامناسب… ⛔
❇️❇️❇️❇️
اما بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا درک بیشتری از شرایط میشه داشت.
که تمام آن چیزی که شنیده بودم پوچ و بیمعناست.
* اینکه هر جایی از این کشور را به چشم میبینم شادی هست، آرامش هست ، مهمانی هست.
مردم در جشن و شادی به سر میبرن.
* کنار ساحل هر کسی سرش تو کار خودشه…
مزاحمت ایجاد نمیشه…
* خیابانها تمیز ، طبیعت تمیز 🤩
واقعاً این تمیزی طبیعت خیلی منحصر به فرد هست.
چون در کشور خودمون هر طبیعت بکری هم میرم ، کمتر پیش میاد که چنین تمیزی حکمفرما باشه.
* با دیدن سریال زندگی در بهشت اون قسمتهایی که مهمان بود ، میشه درک کرد ، چقدر بودن خانواده دورهم براشون ارزشمند هست.
اینکه بچههاشونو از خودشون دور میکنن صحت نداره.
نه تنها دور نمیکنن باهم گردش و تفریح میرن.
آموزش میدن…
مثلاً به بچههاشون ماهیگیری آموزش میدادن
مسابقه میذاشتن.
* یا ذهنتم برای این بود ، تو آمریکا مردم به همدیگه اهمیت نمیدن…
پدر و مادر ، بچه ، خواهر و برادری در کار نیست…
اونجا از صبح تا شب همه مشغول و درگیر کار هستن.
در حالی که دیده میشه ، خانوادگی گردش میرن.
دیدن دوستان میرن…
اکیپی هم میرن و بهترین لذتها را تجربه میکنن.
* یه موضوع دیگهای که برام خیلی خیلی جالب بود در دیدن این سریال زندگی در بهشت…
حق مالکیت داشتن یه زمین در مساحت بزرگ هست.
اینکه استاد ، چند هزار هکتار ملک و زمین دارن ، در حالی که یکی از اونا جز جنگل وحشی محسوب میشه ( منظورم وجود حیوانات برای شکار کردن)
در حالی که ، در کشور خودمون چنین اجازهای داده نمیشه و مردم حق ندارن چنین ملکهایی خریداری کنن ، اصلاً نمیفروشن و اگر فروخته شده باشه ، از شخص مقابل گرفته میشه و مصادره میکنن.
( شاید در ایران چنین حق مالیکتی باشه ، اما چیزی که حداقل من دیدم و شنیدم اینه) 🙂
* سادهپوشی در همه مردم هست.
خیلی راحت هستن و برای شوآف کردن لباس نمیپوشن.
* هر جا از این کشور به چشم میخوره یه نظمی دیده میشه…
حتی خیابانهاش بدون چاله و چوله هست…
آسفالتاش مرتب…
خیابانهای پهن…
به قدری این خیابانها زیبایی دارن ، دریا و درخت ، که هیچ وقت از رانندگی خسته نمیشی
* تفریحات مردم این کشور ( هر هفته یه برنامه برای شادی و جشن دارن)
دورهم خوش میگذرون…
برنامه زنده اجرا میکنن…
خواندن و رقصیدن…
بدون قضاوت شدن شاد هستن 😃🤩
میرقصن💃🏻🕺🏻
بسیار بسیار ساده پوش هستن حتی وقتی در جشنها یا مهمانیها حضور دارن.
* از طرفی قسمت ١٧٣ سریال زندگی در بهشت، که در مورد مسابقه هاکی بود ، پر بود از نکات مثبت این کشور…
١. همین که برای علاقه مردم کشورش ارزش قائل میشه و چنین شرایطی فراهم میکنن تا افرادی که، مسابقه دوست دارن ، تماشا کنن…
اونم به صورت رایگان…
تو خیابون کلی صندلی چیدن و شرایط خوب فراهم کردن.
٢. از طرفی برخورد مردم در مقابل این قضیه بود.
به قدری منظم و مرتب بودن که ، خیابون تمیزِ تمیز مانده بود.
یه دونه آشغال روی زمین نبود ، در حالی که خوراکی میخوردن ، جشن و شادی میکردن.
٣. چقدر مردم شاد بودند.
میرقصیدن ، حال خودشونو داشتن.
از سن پایین تا سن بالا تو حال و هوای خودشون بودن.
خانوادگی برای تماشای مسابقه آمده بودن.
۴. افرادی که باهم عکس میگرفتن.
زوج ( دوست) باهم در اون جمع به راحتی همدیگرو بغل میکردن و عکس میگرفتن ، بدون قضاوت شدن.
حس راحتی در تکتک افراد دیده میشد.
۵. پلیسی که در جمع مردم بود.
باهاشون گپ میزد و خنده روی لبش بود.
۶. تو مسابقات ورزشی تو کشورم (چه تیم مورد علاقه ببره چه ببازه) اصولاً دیدم ، هواداران شورشی به پا میکنن…
صندلیهای استودیوم میشکنن…
خیابانها پر از درگیری…
در حالی که ، اینجا همه غرق شادی بودن…
خوشحال از بردن و به جشن خودشون ادامه میدادن.
٧. از طرفی چقدر برخورد مردم برام جالب بود.
استاد در حال فیلم گرفتن بودن به راحتی جلوی دوربین میومدن یا عکس انداختن…
چون هر کس بخواد از ما عکس بگیره ، به خاطر ذهنیتی که ایجاد شده ، نذارید فیلم و عکس ازتون بگیرن فردا پسفردا دردسر میشه ، چنین برخوردی تو کشور خودمون ( حداقل خودم) قطعاً ندارم.
* از اینکه زیباییهای این کشور میبینم خیلی خوشحالم…
چون حداقل بخشی از اون پیشفرضهای نادرست که در ذهن بوده از بین میره…
( چون گاهی به این فکر میکردم اگر بخوام مهاجرت کنم به چه کشوری مهاجرت خواهم کرد؟ به هر کشوری فکر میکردم جز آمریکا…!
چون مهاجرت به چنین کشوری برام امکانپذیر نبود.
در حالی که به چشم دیدم افرادی که میشناسم اونجا زندگی میکنن در شرایط کاملاً خوب.
یا اینو میدونستم کشوری با امکانات بسیار بالایی از هر جنبهای هست.
اما مهاجرت به چنین کشوری دور از تصوراتم بود.
اما با دیدن چنین زیباییهایی ، شرایط خوب، انسانهای خوب در این کشور…
حداقل ذهنم کمی براش قابل درک میشه که دور از تصورات هم نیست😇😊
❇️❇️❇️
بینهایت بینهایت خدای مهربانم را شکرگزارم که در این مسیر زیبا هستم.
مسیری که پر از زیبایی و زیبایی هست.
سرشار از عشق و لذت هست.
بینهایت از استاد عزیز و خانم شایسته مهربان سپاسگزارم که با تمام وجودشون بهترین شرایط را برامون فراهم میکنن تا زیباییها را ببینیم…
خوبیهای جهان را درک کنیم…
ورودیهای خوب به ذهنمون بدیم تا در مدار درستی باشیم.
امیدوارم در هر کجای این دنیای زیبا هستید بهترینها شامل حالتون بشه😍💗❤️🌏
سلام به همه دوستان خوبم و استاد و مریم جان عزیز
تجربه ای که من از این موضوع داشتم این بود که فکر میکردم آمریکا چون کشور پیشرفته و مدرنیه اصلا درخت و طبیعت و فضای سبز نداره و اصلا آسمون دیده نمیشه و سرتو بیاری بالا فقط ساختمون ها و برج های بلند و آلودگی و شلوغی و استرس میبینی.
چرا این دیدگاهو داشتم؟ چون فیلم هایی که دیده بودم همینجوری بود، خیابونا شلوووغ که جای سوزن انداختن نبود، ساختمون های بلند فضای تاریک و مه آلود و ترسناک و پر استرس،و هیچ فضای سبزی داخل فیلم ها نبودش.
البته من خیلی هم فیلم نیدیدم چون خیلی روم تاثیر میذاشتن و الان هم که با قوانین آشنا شدم خیلی وسواسگونهتر سالی شاید دو الی سه تا فیلم ببینم. اما اون فیلم هایی هم که دیدم امریکا رو اینجور تو ذهن من تصویر کرده بود.
این تصویر ذهنی باعث شده بود که من فکر کنم امکانات،پیشرفت و سطح زندگی خیلی عالی و مدرن با طبیعت و زیبایی و آرامش در تضاده.
درصورتی که درون من به جفتش تمایل داشت هم وسایل و امکانات جدید و مدرن هم دار و درخت و گل و بلبل. هم زندگی لوکس و پیشرفته با رفاه بالا هم طبیعت زیبا و پر طراوت و الهام بخش و همیشه تو ذهن من دعوا بود که این دو تا کنار هم نمیتونن بیان و بقول مامانم نمیتونی هم خدا رو داشته باشی هم خرما رو😁🤦♀️
وقتی برای مامانم توضیح دادم که این از محدودیت ذهن ماست و ما میتونیم همههه چیزو باهم داشته باشیم گفت اما بعضی چیزا باهم در تضادن و نمیشه باهم داشتشون
من با خودم گفتم اره اون تضاد تو ذهن منه و منم که اونو رشد و پرورش دادم خودمم باید قطعش کنم ، البته که منظور مامان من چیز دیگه ای بود😁😉
خلاصه اون لحظه ای که تو سایت ثبت نام کردم اول از همه رفتم سراغ سریال سفر به دور امریکا چون سفر خیلی دوست دارم گفتم ببینم اونجا چجوریه😇
قبلش هم تقریبا هیچ دیدگاهی نسبت به استاد عزیز و مریم جان نداشتم و گاها هم با تعریف های دیگران از زندگی استاد با خودم میگفتم خب که چی؟و یجورایی قضاوت میکردم🥲
اما وقتی که این سریالو دیدم کلی از سیمان های ذهنی من شکست خیلی دیدم وسیع شد، جهانبینیم به کل تغییر کرد و این تغییر ذهنیتی باعث تغییر رفتار و عملکردم هم شد😇
خدایا صدهزار مرتبه شکرت
قبلا اصلا امریکا رو دوست نداشتم، فکر میکردم آدماش خشن هستن، روابط اجتماعی و خانوادگی مناسبی ندارن و از نظر انسانی خیلی ارزش خودشونو اوردن پایین که دست به هررررکاااری میزنن و هیچ چیز جز اون لذت لحظه ای براشون مهم نیست
بیشتر دوست داشتم برم اروپا، چون فیلم ها و تصاویری که ازاونجا دیده بودم خیییلی سرسبز و بارونی و زیبا بود
و یادمه که تو یکی از فایلاتون گفته بودین اگه میتونستین به یه قاره سفر کنید به کجا میرفتین و با چه وسیله ای و چرا؟
و اونموقه من نوشته بودم با ماشین دوست دارم برم اروپا
چقدرررجالب، من بخاطر تصاویر ذهنیم که از اروپا یه بهشت ایجاد کرده بود دوست داشتم برم اونجا که فکر میکردم تقریبا همه چیزی که بخوامو داره. هم امکانات و تمدن و پیشرفت و هم بارون و سرسبزی و طراوت. البته اونموقه بازم فکر نمیکردم این امکانات لوکس و طبیعت بتونن در آغوش هم و خیلی نزدیک به هم باشن
اما وقتی قسمت های مختلف سفر به دور امریکا رو میدیدم اشک توی چشام جمع میشد و میگفتم اگه اینجا بهشت نیست پس کجاست؟اینقدر احساساتی میشدم که نمیتونستم هیجاناتم کنترل کنم و استوپ میکردم و میدویدم میرفتم تو تلگرام با چشای اشک آلود پر از ذوق و شوق میگفتم توروخداااا برید تو سایت و این سریالو ببینید😍🥺
وقتی که این تصاویر زیبا داشت چشمامو مغزی میکرد اون عطر بارونی که از تو فیلم ها به مشامم میرسید اون نسیم خنک بعد از بارون و صبحای زودکه صورتمو نوازش میداد و روحم که لحظه به لحظه داشت نماز میخوند و خدا رو شکر میکرد میگفتم چشم هرکسی نباید و نمیتونه اینهارو ببینه
اخه چقدر زیبایی چقدر سلامتی چقدر عشق چقدر طراوت چقدرررر فراوانی چقققدررر امید به زندگی؟
بقول حافظ جان😍:
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
واقعا لیاقت و فرکانس بالا میخواد دیدن این زیبایی ها
حتی مایی که داریم فایل هاشو میبینیم خداروصد هزاران بار شکر
بچه ها واقعا باید قدر چشمامونو بدونیم
و بعد هم که سریال زندگی در بهشت دید منو هربار وسیع و وسیع تر کرد نسبت به همه چیز
اما اگه فقط بخوام درمورد کشور امریکا بگم نظرم ۱۸۰ در جه تغییر کرد و دائم در صلح بودن با خودشون رو تحسین کردم، آزادیشونو تحسین کردم، فرکانس بالا و زاویه دید و طرز تفکرشون رو تحسین کردم
خانواده راین چقدررر منو تحت تاثیر قرار داد مخصوصا خانم هوپ🤩😍😍
فکر نمیکردم آمریکایی ها زیاد ازدواج کنن چه برسه به این که بچه داشته باشن اونم تعداد زیاد
فکر میکردم بچه ها معمولا خانواده نداره و…
و واقعا خیلی تعجب کردم از جمعیت بالاشون و با این وجود اون عشقی که بین تک تکشون موج میزنه حواسشون به همه هست😎
اون تصاویری که قبلا تو ذهنم دهشتم بخاطر فیلم ها و حرفای خانواده ایجاد شده بود که به لطف خدا کلا از همه نظر دیدگاهم وسیع شده و خدارو شکر میکنم که با شما و سایتتون آشنا شدم
و از صمیم قلب هربار از شما و مریم جان تشکر میکنم که این فایل ها رو برای ما آماده میکنید و کلی عشق سمتتون میفرستم😘🥰🍃
عاشقتونم❤
خدایا شکرت 🙂
سلام
سلام استاد خوووبین؟🙂 شما چطورین خانم شایسته؟🙂 شایستهی شایستهها 😀
و سلام به تو عزیزدل همفرکانسی که الان با چشمای قشنگت کامنت منو میخونی🙂
خیلی خیلی خوشحالم که بعد از یه مدت طولانی دوباره دارم کامنت میزارم😊
این سایت دقیقا بهشته ماها هم حوریاشیم 😄😄
بریم سراغ مطالب این فایل✌🏻
خب ذهنیتی که من در مورد امریکا داشتم بیشتر درباره آب و هوای کویری طور اونجا بود + وضعیت اسفناک بیبند و باری 🙈
یادمه یه سریالی بود به نام پزشک دهکده و من خیلی دوسش داشتم و چندین و چند بارم دیدمش و من دقیقا ذهنیتم شده بود که اونجا همش کویر و بی آب و علفه و آدماش همه هفت تیرکش و شیش لول بندن 😄😄 یکی از شخصیتای فیلمش یه مرد پر زور و زورگویی بود که همه رو میزد و بخاطر اینکه دیگه بیدلیل بقیه رو نزنه واسه خودشون یه قانونی گذاشتن که هر مشت یک دلار جریمه داره، ولی بعدش دوباره وقتی کسیو میزد میگفت به یه دلارش میارزید 😆😆
و موضوع دوم که گفتم بیبند و باریای که بهمون گفته بودن🙈
چیزایی که من شنیده بودم این بود که اونجا بلاد کفره و زن و مرد ارتباط آزاد باهم دارن🙈 هرچندوقت یکبارم خدا بخاطر همین موضوع واسشون عذاب نازل میکنه، و دلیل اینکه اونجا طوفانهای شدید میاد همینه! وگرنه چرا تو ایران ازین خبرا نیس؟!🤔
و اینکه اونجا همه نژاد پرستن و سیاه پوستها رو بشدت مورد آزار و اذیت قرار میدن و یجورایی حق زندگی کردن ندارن و ازین حرفا … ولی وقتی باراک اوباما شد رئیس جمهور امریکا معلوم شد که اینا فقط ذهنیتی بوده که برامون شکل گرفته بوده و هممون دیدیم که اوباما چقدر هم انسان خوب و درستکاری بود.
من شخصا سریال سفر به دور امریکا رو خیییلی دوست داشتم و دارم، خیلی خیلی زیاد، و با دیدن اون سریال تااااازه واقعیت زندگی اونجا برام آشکار شد که اتفاقا نه تنها اون چرت و پرتایی که به ما خوروندن حقیقت نداشت بلکه اصلا خودِ عشق و انسانیت و آزادی اونجا حرف اولو میزد و میزنه.
بیشترین چیزی که من لذت میبردم از دیدن مردم امریکا این باخود درصلح بودنشونه که تو ایران خودمون خیلی خیلی کم دیده بودم
همچنین ترکیب فضای شهر و طبیعت باهم خیلی خیلی نظر منو جلب میکرد و میکنه.
من بعد از دیدن سریال سفر به دور امریکا که واقعا قشنگترین مستندی بود که تاحالا دیدم، اونقدر ذهنیتم تغییر کرد که رفتن به امریکا و زندگی در اونجا و کار کردن با امریکاییها جزو اهدافم شد💪🏻
و الانی که الانه به لطف خدا و هدایتهاش یک شغل خیلی پردرآمد پیدا کردم که هم درآمدش دلاریه و هم با امریکاییها سر و کار دارم ( بعد از سریال سفر به دور امریکا بود که این خواسته درمن شکل گرفت که پول اونجا رو داشته باشم و چندتا ۱۰۰ دلاری 💲 خریدم فقط و فقط بخاطر اینکه پول امریکا رو داشته باشم و اینقد دوسشونم دارم که نگو😊 )
شغلی به نام معاملات مجازی املاک در امریکا که حدودا ده سالیه که تو امریکا شروع شده و میتونی از هرجای دنیا انجامش بدی🙂
برای این هدایتهای خدا واقعا اسمی جز معجزه نمیشه براش گذاشت، اصلا بینظیره عااااااالیه 👌🏻👌🏻👌🏻
اینم بگم که من بعد از دیدن سریال سفر به دور امریکا خیلی هم تحقیق کردم راجع به اونجا و مردمان و فرهنگ امریکا و چقدر لذت بخش بود برام.
وقتی که با امریکاییها ارتباط میگیرم اینقدر گرم و مهربونانه باهات برخورد میکنن، اینقدر بااحترام باهات حرف میزنن که دلت میخواد بپری بغلشون 😄😄 و its my pleasure, its my pleasure از زبونش نمیافته 🙂
و نکتهی جالبش اینجاست که وقتی میفهن ایرانی هستی برخوردشون حتی از قبل هم بهتر میشه🙈 وای خداااااای من🙈 اصلا مو به تنم سیخ میشهها 🙈
خلاصه اینکه ذهنیتی که من داشتم با واقعیت واقعا متضاد بودن باهم، اما چیزی که الان میخوام بگم اینه که این پیش نویسهای ذهنی که برامون ایجاد شده بسیار بسیار مهمه و استاد من حتما کتاب جدیدتون رو خریدارم چون از اهمیتش باخبرم. من در مورد پیش نویسهای پولی یا money scripts که brad klontz در موردش کلی تحقیقات جامع کرده و کتابی هم منتشر کرده مطالعه کردم و میدونم که ما باید روی پیش نویسهای ذهنمیمون بیشتر از همه کار کنیم که درواقع اونها تو باور سازی ما نقش اساسی دارن. یه مقداری زدم تو جاده خاکی و از بحث اصلی خارج شدم ولی دوست داشتم که اینارو بگم🙂
مرسی که وقت گذاشتین و کامنت منو خوندین🙏🏻🌹🌷🌺
دم همگی و هممون گرم 😊
مررررررسی که هستین …..
سلام به همه
امروز باز بعد از مدتها هوش و ذکاوت استادم من رو در مسیری که انتخاب کردم و راهی که دارم میرم مطمئن مطمئن تر کرد و باز وباز با تمام وجودم ایمان آوردم که خداوند من رو به درست ترین و راست ترین و مستقیم ترین مسیری که در حال حاضر ممکنه هدایت کرده
الان میگم خدمتتون که چرا این حرف رو میزنم من وقتی این فایل رو گوش کردم سریع با خودم گفتم که خوب منکه از اول با این موضوع مشکلی نداشتم و کاملا فهمیده بودم که حکومت ایران خیلی داره مغرضانه با این کشور برخورد میکنه پس نسبت به سریال ها و سفر به دور آمریکا هیچ مقاومتی نداشتم و دیدنشون در ظاهروجودم باز تاکید میکنم فقط در نظر ظاهری خودم داشت کمک میکرد که باورسازی درست تری انجام بدم
حتی بعد از اینکه دیدم استاد اینقدر اصرار داره بر تمرکز بیشتر و اگاهانه تر بر روی زیباییهای آمریکا یه نجوای درونی خیلی ریزی در وجودم شکل گرفت که حالا چرا اینقدر سنگ آمریکارو به سینه میزنه استاد،
اره دیگه اینجا ننویسم پس کجا بنویسم فقط وفقط اینجا میشه اینقدر آرام و زیبا بدون هیچ حس تخریبی بر روی خودت کار کنی و هر روز بهتر وبهتر بشی
بعد از اینکه کامنت تعدادی از دوستامو خوندم تازه فهمیدم که ای دل غافل راست میگن ها وای چه قدر درست میگه وای من چرا به این باورهای ناخودآگاهم توجه نکرده بودم وای منم این ذهنیت منفی رو داشتم بعد تازه اونجا بود که به هدف و نیت استاد پی بردم
اره دیگه فقط یه استاد زیرک و شجاعه که میتونه هم خودشو بهتر بشناسه وهم کمک کنه که شاگرداش هم خودشون رو بهتر بشناسن چون اون میدونه که ذهنیت ظاهریه ما ورای اون چیزی هست که نشون میده و حالا حالا ها باید خیلی عمیق تر شد خیلی دقیق تر شد اینقدر افکار وباورهایی نهانی در درونی ترین لایه های وجود ما رفته که حتی خودمون هم ازش خبر نداریم و این واکاوی ها واین شناخت ها فقط وفقط در یک مسیر درست وبدون حاشیه و باتمرکز بر اصوله که قابل شناساییه و این اصلا نهایتی نداره، مرحله ای که من با تمام وجودم بهش رسیدم و تسلیم شدم و از خداوند ممنونم که تو همچین مکتبی دارم متعهدانه و با استمرار شاگردی میکنم بنابراین جا داره حق شاگردی رو به جا بیارم و منم چندتا از ذهنیت های خیلی ریز و خیلی درونی رو با دیدن سریال ها و سفر به دور امریکا در خودم کشف کردم رو اینجا مکتوب کنم
اصلا این سریال ها و سفر به دور امریکا رو من بارها وبارها تو کامنتهام هم نوشتم که واقعا نقطه عطف اموزشهای محصولات استاد بوده برای من و بعد از هرجلسه که مثلا تو دوازده قدم داشتیم من با دیدن یه قسمت سریال میگفتم اِاِ راست میگه این همون دَرسی بود که استاد تو اون جلسه گفت ها مثلا سوال های خوب پرسیدن یا روشهای مختلف حل مسئله خیلی چیزا که دیگه خارج از این بحثه ولی اگه بخوام روی سوال اصلی این فایل تمرکز کنم و اینکه چه باورهایی در ما رو این سریال ها تغییر داده شاید برای من که تو یه کشور متعصب بزرگ شدم که ما بهترین دین رو داریم و ما کاملترین و امن ترین کشور جهان هستیم واقعا با دیدن مردمان امریکا کن فیکون شد اصلا من تو خیلی از صحنه ها شوک بودم
از آزادی و امنیتی که خانم ها کنار ساحل داشتند و آزاد ورها فقط وفقط بدون هیچ استرسی داشتند لذت میبردن
از رفتار محبت امیز و با احترامی که مردم امریکا با هم و با استاد ومریم جون داشتند و واقعا وقتی من در خودم فرو رفتم دیدم همین خود من در گذشته ها چه قدر نسبت به مردم افغان که در کشورمون بودند از بالا نگاه میکردم و تازه بعد از کارکردن آگاهانه به این مرحله رسیدم که بابا همه ما یک پیکریم و اینا همش زاییده ذهن بیمار بشریه ولی این مردمان چه قدر بااحترام و رها فارغ از هر نژاد و ملیتی اینجوری به هم عشق میورزند واحترام میزارن
از نظافت و تمیزی که در جای جای این کشور به چشم میاد حالا باهر ترفند و قانونی که تونستن این موضوع رو نهادینه کنند
از هر بهانه ای استفاده کردن برای شادی کردن و این شادی کردن اصلا مختص یه سن و یه جایگاه خاصی نیست
بنیان خانوادگی محکم و صمیمی وهماهنگ داشتن حتی با وجود داشتن بچه های زیاد
از قائم به ذات خود بودن هر فردی و اینکه وابسته به هیچ ارگان و مسئول و دولتشون نبودند و میدیدم که چه جوری هرفردی داره با تکیه برخود وتواناییهاش زندگی خودشو مدیریت میکنه و اصلا هیچ انتظاری از دولت و مسئولین برای تغییر اوضاع ندارند و اول از همه خودشونن که پیش قدم هستند و به زور بازوی خودشون تکیه کردند واقعا این دیدگاه توحیدی مردم آمریکا اصلا رویه زندگی من رو تغییر داد دیدگاهی که تو کشور خودم چه قدر باعث شده که جوانان کشورم مصرف گرا بار بیان و تمام بی کفایتیهاشون رو گردن دولت و مسئولین بدونن
آهان مهم ترین موضوعی که تو هر قسمت من میدیدم و خیلی برام تحسین برانگیز بود اهیمت دادنشون به موضوع ورزش و سلامتی بود اقا هرجایی حتی تو اتوبانشون اینا جای دوچرخه سواری وپیاده روی درست کردند چیزی که واقعا یکی از خواسته های قلبی منه
وقتی استاد ومریم جون برای اسکوتر سواری و گردش شهری میرفتند من میدیدم که ماشالاه دسته دسته خانم ها دارند ورزش میکنند و می دَوَند و چه قدر به سلامتی و تغذیه جسم و روحشون اهمیت میدن
بعد خیلی جالبه اصلا ورزشهایی که تو هیچ جای دیگه دنیا حداقل من ندیدم ونشنیدم اینا به صورت کاملا حرفه ای دارن انجامش میدن و تازه این موضوع چه قدر به باور فراوانی من کمک کرد که بابا از هرچی از هرچی میشه پول ساخت ثروت ساخت و همین ورزشها باعث شده که هم نشاط و شادی براشون داشته باشه چون دنبال عشق و علاقشون رفتند و هم باعث شده که چه قدر پول بسازند
واقعا همیشه برام سوال بود که چرا این کشورها که یک سوم منابع و ثروت مارو ندارند اخه چرا هررزو دارند پیشرفت میکنند چرا تو همه زمینه ها حرف اول رو میزنند که حالا خدارو شکر بعد از سال ها حسرت خوردن و احساس کمبود داشتن به اونها جواب خیلی از سوال هامو گرفتن و الان دیگه بهشون حسادت نمیکنم بلکه با تمام وجود تحسینشون میکنم و الگو برداری میکنم و به لطف این آموزشهای عملی با تمام وجودم درک کردم که بابا اینا به اصل چسبیدن اینا به منبع چسبیدن اره خیلی سخته اعتراف کردن حتی الانشم میخوام بگم نه ما توحیدی تریم ما تسلیم تریم ما به اصل چسبیدیم و حاشیه رو رها کردیم ولی اگه خودم رو گول بزنم دیگه کائنات رو که نمیتونم چون نتایج کشورمن خیلی متفاوت تر از اوناست بنابرین تمام پیش فرض هامو باهمه سختیهاش کنار میزارم و سعی میکنم منم مثل استادم به اصل بچسبم و تعصبات قومی قبیله ایم رو کنار بزارم و منم مثل اونا فارغ از هر نژاد و ملیتی فقط وجه انسانیت ادم هارو ببینم و بهشون احترام بزارم و با اینکار باعث پیشرفت و رهایی بیشتر خودم بشم
یه نکته مهم دیگه ای که خیلی تحسین برانگیز بود این شکر گزاری و قدردان نعمت ها بودن این مردم بود خیلی برام جالب بود که خوب ایران هم یه کشور بزرگ و وسیعیه و ماهم خیلی فضا داریم برا زیباتر شدن برای سرسبز تر شدن ولی تو امریکا شما هیچ جای بَرَهوت و خشکی نمیبینی و همه جا سرسبزی و استفاده از نعمت ها و مکان در نهایت خودش اجرا شده و این نشان از یه دید کاملا زیبابین شکرگزار وقدردان هست که از همه نعمتهایی که خداوند در اختیارش داده به بهترین وجه ممکن استفاده میکنه
ببینید دوستانم منم یه نجوایی تو ذهنم هی میاد که ما بااین کار داریم بر نکات منفی کشوری که داریم زندگی میکنیم تمرکز میکنیم، ولی واقعا باید حداقل به خودم و ذهن خودم بگم که اصلا اینجور نیست اینم باز برمیگرده به یه باور مخفی درونی که هی میخواد تورو به این سمت و سو سوق بده، نه تمرکز و دیدن زیباییها ،نعمت ها، رشد وپیشرفت ها، اصلا نباید محدود به مکان و زمان خاصی بشه همون نجوای درونی ذهنی که در من این ذهنیت رو به وجود آورد که استاد داره امریکارو به رخ ما میکشه، همینه دیگه افکار درونی اینجوری داره مارو به قضاوت و توجه وامیداره بعد هم ما میگیم اخه مگه من چه باور نادرستی داشتم که یه همچین ناخواسته ای رو جذب کردم ،بابا جون اینا در اون لایه های درونی وزیرین لونه کرده که تو حتی خودت هم خبر نداری ازشون خدایا شکرت که حداقل یه همچین حقیقتی رو فهمیدم ،درکش کردم و تسلیمش شدم حالا با استمرار و تعهد فقط باید بیشتر وبیشتر بشناسمشون واصلاحشون کنم و اتفاقا به قول پاسخ یکی از دوستان الهیم تو همین قسمت همین تضاد ها و نجواها هستند که کمک میکنن ما خودمون رو بهتر بشناسیم، ما خودمون رو درست تر واکاوی کنیم چون الان داریم آگاهانه روی خودمون کار میکنیم دیگه سریع آبشخور و دلیل افکارمون رو پیدا میکنیم و با دادن فکت و باورهای درست و با تمرین و تکرار هی هر روز بهتر وبهتر میشیم
ببخشید دوستان و استاد عزیزم میدونم وظیفه من این بود که بیشتر به اصل موضوع بچسبم و در مورد پاسخ این فایل صحبت کنم ولی اینقدر همین فایل و صحبتهای شما ودوستان آگاهم باعث شد که من چه ترمزهای مخفی در وجودم کشف کنم که منی که به ضرس قاطع گفتم اصلا نمینویسم چون از اولشم من باورهای درستی داشتم و هیچ ترمزی در ذهنم نبود حالا بیام وامروز اینجوری تسلیم وار و با یه عالمه افزایش مدار وفرکانس بنویسم چون میخواستم باز هم برا خودم و هم برا شاید تعدادی از دوستانم که مثل من نجوا داشتند این موضوع رو حل کنم
خدایا شکرت خدایا شکرت که حتی یه فایل به ظاهر واقعا میگم در ظاهر میشه گفت به ظاهر ساده استاد که فقط چندتا نکته رو از ما میخواد اینجوری تو تعدادی از بچه ها اینچنین دگرگونی و تفکر عمیق رو ایجاد میکنه و اینجوری باعث خالص تر شدن افکار وعقاید درونیشون میشه و باعث خودشناسی و آگاهی هرچه بهتر شاگردانش میشه
استاد و همه دوستان عزیزم با این همه کامنت های عالی و بینظیرتون که فقط از یه ذهن آگاه و کارکرده برمیاد از همتون ممنون و متشکرم
سلام استاد عزیزم❤
بدون حرف های اضافی میرم سراغ اصل مطلب
*من بخاطر فیلم های کارتونی مثل لاکپشت های نینجا و امثال این که توی سن کودکی دیده بودم عاشق نیویروک و اون شهر خاصش شده بودم ولی همیشه یه ترسی نسبت به امریکا داشتم و بخاطر همین ترس همیشه ی همیشه کانادا رو دوست داشتم بخاطر حرف های زیبایی که نسبت به این کشور شنیده بودم بیشتر ما ایرانی ها هرچقدر بدی درباره امریکا شنیدیم همونقدر حالا شاید یکمی کمتر از زیبایی های کانادا شنیده بودیم پس :
ما ساخته شده شنیده ها و دیده ها مون هستیم
این یه چیز طبیعیه که ۹۰ درصد پدرهامون اخبار گوش میدن و ماها که توی اون خونه داریم زندگی میکنیم هم خواسته یا ناخواسته د توسط اخبار ها و راهپیمایی ها و مخصوصا مخصوصا مخصوصا معلم ها در مدرسه هامون داریم شستشوی مغزی میشیم که خودمون هم خبر نداشتیم همیشه تو خونه از بس که تو مدرسه معلممون این شعر امریکا امریکا مرگ به نیرنگ تو رو میخوند افتاده بود تو زبون من شب که داشتم میخوابیدم هم هی این شعر میومد تو ذهنم و خدا میدونه تا صبح این جمله تو ناخودآگاه من تکرار میشد
و صبح هم با این بیدار میشدم برا یه مدتی 😂😂😂
ولی واقعا روی ما تاثیر میگذاشت من و بچه های دیگه که ناخودآگاه پاک و سفیدی داشتیم از همونجا به خونخاری و نفرت و جنگ و ستیز هدایت میشدیم
یک نمونه دیگه اینکه همیشه در نماز جماعت که تو نماز خونه مدرسمون برگزار میشد عادت اینکه بعد از نماز الله و اکبر و مرگ بر امریکا رو در یک بیت بگیم رو در ما میخواستن پرورش بدن که وقتی تو خدارو میخوای یعنی امریکا رو نباید بخوای و امریکا دشمن خداست ولی از وقتیکه با سریال سفر به امریکا و زندگی در بهشت آشنا شدم از همنمازی با چنین جماعت کافری که خودشون قربانی شستوشوی مغزی هستن بیزار شدم و بجاش اومدم عشق به تمام ملت هارو تو وجودم به پا کردم و روز بروز بخودم صحنه های زیبای مردمان امریکا رو یادآوری میکنم💯به اینکه وقتی که استاد با دوربین از کنارشون رد میشد و هیچ شناختی از استاد نداشتن به دوربین لبخند میزدن تا انرژی پاکی به جا بزارن و من میدیدم این زیبایی هارو و یواش یواش این باور ها در من کمی پررنگ تر شد
مردمان امریکا هدف از زندگی رو شادی میدونن
مردمان امریکا انسان های شادتری نسبت به ایران هستند
نسبت مردمان انسان دوست و نژاد پرست خیلی با هم فرق داره به طوری که هیچ صحنه نژاد پرستی از دریچه دوربین شما عبور نکرد وتنها چیزی که میبود عشق بود مهربانی بود چهرهای زیبا بود شادی مردم بود جشن بود شادی بود ساختمان های با عظمت بود جنگل های بی پایان بود رابطه خوب انسان ها با حیوانات بود فروشگاه های بزرگ و زیبا بود تکنولوژی های جدید بود واقعا هرچی میگم از جنس خدا بود انگار خدا تو امریکا پررنگتره من همیشه فکر میکردم تهران که با این ماشین های فراوان اینقدر آلودست پس نیویورک ، منتهن با اون همه کارخونه ها ماشین ها چقدر آلوده تر از تهرانه ولی دیدم نه اصلا چنین چیزی نیست هواش مثل شمال پاکه و فهمیدم دلیل آلودگی تهران فرکانس های جمعیه مردمه .
الان وقتی اسم امریکا میاد ، تو ذهنم اولین کلمه که توصیفش میکنه (شادی) هست
این یعنی باورهام نسبت به امریکا در حال تغییر و بهتر شدن هست خدارو شکر که هدایت شدم امریکا تنها کشوری بود که باورهای بدی در ذهنم بهمراه داشت ولی الان دیگه همه کشور های تو ذهنم گل و بلبله خداروشکر
مرسی استاد عزیزم برای اینکه دیدمون رو نسبت به این مردم نازنین و زیبا عوض کردید❤❤❤
سلام خدمت استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان .
تمرین …
۱-پیش فرض های من قبل از دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا .
من اولین ورودی هایی که نسبت به امریکا داشتم در فیلم های مارول بود و یادمه تو دوران نوجوانی مردعنکبوتی و خیلی میدیدم و عاشقش بودم . من یک زمینه ذهنی مثبتی داشتم نسبت به امریکا ، چون تو فیلم مردعنکبوتی امریکا و با شهر های بزرگ ، آسمان خراش ها ، تکنولوژی روز دنیا و آدمای خفن نشون میدادن و حتی رابطه دختر و پسر و من یادمه با اینکه سانسور میکردن ولی خیلی دوست داشتم چرا که تو خانواده ما کلا نباید من که پسرم با هیج دختری رابطه دوستانه داشته باشم و با برعکس ولی چون تو اون فیلم ها میدیدم که چه رابطه خوبی بین دختر و پسر هست من لذت میبردم از امریکا.
یا فیلم های جنگی که چه ارتش قدرتمندی داره امریکا و چه سربازای خفنی داره و من میگفتم اگه قرار باشه برم سربازی دوست دارم تو ارتش امریکا باشم 😃 . بیشتر امریکا رو با شهر های پیشرفته و بزرگ و ثروتمند و شلوغ ، رابطه های راحت و صمیمی دختر و پسر ، آزادی پوشش ، آزادی در خانواده که راحت خانواده دوست پسر و دوست دختر و میپذیرند ،آزادی مسائل سکسی ،ارتش قدرتمند و یه تسلط نسبت به کشورهای دیگه که به نظرم خیلی هم جالب بود میشناختم و الان که فکر میکنم میبینم اصلا پیش فرض منفی نسبت به امریکا نداشتم هیچ خیلی هم دوست داشتم امریکارو چرا که از اول من کلا با محیط اطرافم و فضای فکری اجتماع ایران نمیتونستم ارتباط برقرار کنم ، اصلا دوست نداشتم ، حتی متنفر بودم ، از مراسم های مذهبی و محدودیت ها و این گیرو بند های مذهبی که داشتن احساس میکردم روح من اینجا نمیتونه آزادی و تجربه کنه و نکته جالبش اینجاست که من زمانی با شما آشنا شدم استاد که شما در امریکا بودید و همین یک نشانه ای بود بر اینکه من امریکای دوست داشتنیمو بیشتر بشناسم . من به جایی رسیده بودم که میگفتم رابطه های نامشروع خوبه چرا خوب نباشه به خاطر اینکه نتونسته بودم تو ایران تجربش کنم و یا اینکه یه رابطه درستی اینجا با کسی داشته باشم چرا که همیشه میگفتم من یه دوست دختر امریکایی در آینده خواهم داشت و کلا میگفتم من اشتباهی تو ایران به دنیا اومدم و باید برم امریکا . با اینکه پدر من روزانه ۳ باز و یا بیشتر به اخبار گوش میداد اما من یه جبه خیلی شدیدی نسبت به اخبار صدا و سیما داشتم و میگفتم اینا چرت محظه چرا که وضعیت جامعه ایران با اونهمه محدودیت و میدیدم و میگفتم اگه محدودیت بده چرا پس همه جوونای مثل من قایمکی دارن اون محدودیت هارو انجام میدن پس به این نتیجه رسیدم که ایران جای جالبی نیست و امریکا هر چی باشه بهتر از ایرانه . در مورد طبیعتش که اصلا پیش زمینه ای نداشتم و فکرم نمیکردم جایی سرسبزتر از شمال ایران و اروپا باشه –
۲-چرا این نگرش و داشتم نسبت به امریکا…
گفتم که من چون در قم بزرگ شدم و با کلی محدودیت حتی با اینکه پسر بودم من چون یک ذهن بازی داشتم و متفاوت فکر میکردم نسبت به آدمای اطرافم در مورد امریکا من یه باور کاملا درستی نداشتم اما باورم خیلی خوب بود نسبت به اکثریت جامعه داخل ایران.
من آزادی امریکارو دوست داشتم ، حتی بنیان نچندان محکم خانوادگی امریکا که در فیلم ها نشون میدادن و میشنیدم در موردش دوست داشتم ! چرا ؟ چون از محدودیتی که خانواده برای من ایجاد کرده بود متنفر بودم و عاشق این بودم که دوست دختر و دوست پسرهای زیادی داشته باشم ، خونه همدیگه بریم ، پارتی بگیریم ، مشروب بخوریم دوست داشتم تجربه کنم اینارو چه درست چه غلط چرا که ایران برام محدودیت داشت .
حالا اخبار و رسانه و اجتماع هر چی سعی میکردن امریکارو بد جلوه بدن به نظر من در ذهن بچه های دهه هفتادی برعکسش اتفاق میوفتاد چون من میدیدم دوستانم هم عاشق آزادی امریکایی بودن اکثریت و ما کلا نسل متفاوت و خیلی بهتری نسبت به نسل های گذشته بودیم اصلا هر چی میومد و قبول نمیکردیم و کاملا متفاوت فکر میکردیم .
این تجربه زندگی من بود حالا کاری به بقیه ندارم که چه قدر رسانه تونسته ذهنشونو شست شو بده برای من هر کسی رسانه ای سعی داشت امریکا و یا اروپا رو بد جلوه بده من کاملا برعکس اونجارو بهشت میدونستم.
۳-دیدن سریال های زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا چه تغییرات و یا نگرشی در من ایجاد کرد….
دیدن امریکا از زاویه دید استاد عزیزم مثل این میموند برای من که من یه مجسه ای داشتم که خیلی هم چهره درستی نداشت ، خیلی واضح نبود ، شکل درستی نداشت اما ته قلبم عاشقش بودم ، همینو دوسش داشتم با همه خوبی ها و بدی ها این مجسمه همون ذهنیت من از امریکا بود و وقتی سریال زندگی در بهشت و سفر یه دور امریکارو دیدم مثل این بود که استاد بهم کمک کرد این مجسمه و سیقل بدم ، شکل درستتری بدم ، زیباتر بتراشمش و همینم شد و بیشتر عاشقش شدم.
من امریکارو مردمش و دوست داشتم اما الان عاشق تجربه کردنشم ، من قبلا امریکارو دوست داشتم و از ایران متنفر بودم ولی الان هم عاشق امریکا هستم و هم ایران و دوست دارم چرا که یادگرفتم از استاد هر جایی از این جهان باشم زیبا فکر کنم تا هدایت بشم به زیبایی های بیشتر ، هدایت بشم به خواسته هایی که قبلا ارتعاشش را ارسال کردم و به خاطر مقاومت هام نتونستم تجربشون کنم ، احساسمو بهتر کرد ، امریکارو بهتر شناختم و از طرفی گفتم نیاز نیست من اینجایی که هستم بجنگم تا برسم به امریکا بلکه اینجایی که هستم آرام باشم ، لذت ببرم ، به نکات منفی توجه نکنم ، به خواسته هام توجه کنم تا هدایت بشم تا جهان هدایتم کنه به خواسته هام . اگه اینجا حالم خوب نباشه و احساس خوبی نداشته باشم ، چه طور میتونم تو امریکا احساس خوبی داشته باشم به قول استاد آسمون اینجا هم آبیه ولی خداروشکر میکنم به خاطر وجود شما استاد در زندگیم و تغییری که در نگرش ذهنی من ایجاد کردید از همون اولین فایلی که صدای شمارو شنیدم احساس کردم که این کلام خداونده که بر زبان شما جاریه و چه قدر درست احساس کردم ،من آدمیم که مقاومت کمی دارم نسبت به پذیرش در عین حال به خاطر این مقاومت کم کلی مقاومت از خانواده و دوستانم ناخودآگاه به ذهن من وارد شده که من همیشه به جنگشون رفتم ، من به جنگ این مقاومت رفتم که امریکا جای بدیه ، من به جنگ این رفتم که چرا نباید پولدار باشم ، به جنگ این رفتم که چرا نباید آزاد باشم و هر چی بیشتر جنگیدم خسته تر شدم اما وقتی آرام هستم هدایت خداوند را به همراه دارم و خیلی راضی ترم .
استاد ، خانم شایسته ، مدیر فنی عزیز یا دوستی که تا اینجا حوصله کردی و نظرمو مطالعه کردی من سپاس گذارم که با شما هستم ، شما استاد بهترین دست از بینهایت دستان خداوند در زندگی من بودید بعد از شناخت شما نه تنها امریکای واقعی و بیشتر و بیشتر عاشقش شدم کلی چیزهای بیشتری هم یادگرفتم .
سپاس گذار پروردگارم هستم 🙏🏻❤💎🌟⭐😘
سلام من یک بچه دهه شصتی هستم و من خیلی خیلی وابسته خانواده و عوامل بیرونی بودم چون الان درسته تاثیر اینها باز هم هست ولی بخاطر تعدد زیاد پیام رسانها و اینترنت باعث بهتر پیدا کردن حقیقت میشه بماند اون زمان استعمار خبری راحتر بود تا الان و من خودم تا کوچک بودم خانواده خدای باور ساز من بودن و بعد رادیو و تلویزیون و بعد هم تاثیرات دینی تا اون جا تاثیر داشت که من شش سالم بود گریه میکردم چرا زودتر به دنیا نیامدم تا برم جبهه و با عراقیها بجنگم و آمریکا و انگلیس جزع بدترین کشورایی بود که من شناخت داشتم و همیشه تعجب میکردم چرا یک عده مهاجرت میکنند از ژاپن رفتن ایرانی ها تا اروپا و حقیقت آمریکا رو جای شلوغ بی در وپیکر و کشوری که یک عده مهاجر رفتن اون رو ساختن و هر کسی که قوی تر وگروه گانگستری داره موفق هست و سرزمینی خشک و شاید یک جایی هم پیدا بشه مثل شما ما کمی سرسبز بشه گذشت و گذشت تا کمی بزرگتر شدم و اینترنت اومد اون هم مثل شارژ های اعتباری الان یوزر و پسورد داشت میزدی و اینترنت التماسی میمد و همونم کلی ذوق داشت و اون موقع بلوغ من بود و دیدم علاوه بر خشونت شهوت و آزادی بی قید وبند هم بیداد میکنه چون منابع خیلی کم بود نسبت به الان و تلویزیون هم از آزادی حمل سلاح سرد و گرم هم در آمریکا میگفت و کشتار بچه ها مخصوصا در مدرسه و وقتی این خبر ها رو میشنیدم خدا رو برای این خوش شانسی که تو ایران زندگی میکنم شاکر بودم و کیف ها و کوله هایی که آمریکایی ها برای بچه هاشون میخرن و ضد گلوله هست تعجب نمیکردم و میشه در تعجب بودم چرا یک عده از این کشور خوب و عالی به کشورهای خطر ناک و یاغربت سفر میکنند و اصرار به ماندن تو اون کشورها دارند و جوابهایی که میشنیدم این بود اونجا کار هست و پولدار بشن{مثل ژاپن} یا برای عیاشی و آزادی که تعریف اون هم برام فرق داشت با تعریف الان {آزادی=شهوت رانی}و این هم از لحاظ دینی ترد شده بود. گذشت و گذشت تا یکی از بستگان دور من رفت به استرالیا وبرادر و خواهر خودش رو هم برد و من همچنان روی مسئله درآمد و آزادی فکرم بود که اونها سختی میکشن تا چند روزی تو کشور خودشون ثروتمند زندگی کنند وتا یک روز شد که پسر عمه ام رفت اروپا کشور سویس و ۴سال ازش خبری نبود و فقط میدونستیم زندست و بعد مدتی که اقامت گرفت اومد ایران و من هم زیاد ازش میپرسیدم و اون فقط از سختگیری و سختیهای مهاجرت و غربت تعریف میکرد ومن استراتژی مغزم عوض شده بود میگفتم آدم باید اورزه داشته باشه تو کشور خودش پول در بیاره و من دنبال موفقیت های بیشتر بودم و سفر بعد و بعد که پسر عمه ام اومد دیدم اوزای اقتصادی اون و خانوادش بهتر شد با اینکه پنهان میکردن و ملموس بود. اون قبل از این پیک موتوری بود الان اوزاش خوب و خوبتر میشد من که یک عمر تو بازار و شاگردی و بدوبدو هیچی درجا میزدم بماند که اساتید فراوان و کتابهای زیاد و گروهای نتورکی زیادی رو امتحان کردم ولی همون درجا زدن بود فکر کنم اولین برخورد من با استاد تو یوتیوب بود یا تلگرام وحرفهاش به دلم نشست {حرفی که از دل براید لاجرم بر دل نشیند}این شعر رو از یک استاد موفقیت شنیده بودم ولی حرف این استاد یعنی استاد عباسمنش به دلم نشست با اینکه حرفهاش دل نشین بود نجوای درونم میگفت اینم یکی مثل اونهای دیگه و فرقش خوب ارتباط برقرار کردنش هست بماند اول جدی نبود پیگیریام ولی کم کم وابسته شدم و با شروع شدن سفر به دور آمریکا دیدگاه و زندگی من عوض شد اولش میگفتم این استاد چقدر بیکاره که از مسافرتش فیلم بزاره مگر آمریکا از ایران زیبای ما قشنگ تره و با بی رقبتی در کنار فایهای دیگه استاد سفر به دور آمریکا هم نگاه میکردم و چیزهای دیدم که گفتم درسته ایران ما زیباست ولی خدا جاهای زیباتری هم خلق کرده قبلا اگه پوستری رو از منظره ای میدیدم میگفتم فتوشاپه و دنیا برام عوض شد با فایهای استاد با سفر به دور آمریکا با توجه به نکات مثبت و دیدگاه من حتی درمورد اقتصاد هم عوض شد من قبلا فکر میکردم همه کسانی که میرن خارج از کشور کار میکنند میرن کارهای سخت ، پست ،کثیف،طاقت فرسا و فداکاری تمام تا برای آینده و خانواده های خود رفاه رو اون هم اگر شانس بیارن و زنده بمونند به ارمغان بیارند و دیدم کسب و کارها هم چقدر راحتر و پویاتر هست جالبه بدونید حتی دیدگاهم در مورد عمر زندگی هم عوض شده من پدرم سن ۶۴ساله بود از دست دادم و توی هم کسی که ۵۵رو رد میکرد میگفتن تو دیگه به فکر استراحت و بازنشستگیت باش و هنوز هم این افکار مسموم تو جامع هست و اون قسمت سفر به دور آمریکا بود یا توجه به نکات مثبت که استاد گفت طرف ۹۰سالهشه و تو فروشگاه کار میکنه و راهنمایی میکنه گفتم من ۱۲۰ رو هدفم میزارم و با عزت نه رو بیلچر و با سریال زندگی در بهشت سبک و مرام خانواده های آمریکایی رو بهتر شناختم که با آزادی که دارند چقدر به حقوق هم احترام میگزاند و تعجب که اینها همونایی بودن که به من گفته بودن خانواده معنایی در اروپاو آمریکا نداره آمار تجاوزات در مدرسه ها و ببخشید این رو میگم سقط جنین های که فرزند نمی خواستن و من همچنان متعجب حتی از جمعیت خانواده به من وامثال من گفته بودن آدم با کلاس و بافرهنگ بچه یکی یا دو تا ببین خارجی ها همین طور هستند و با دیدن بچه های زیاد هم متعجب و متعجب خلاصه منی که یک نانو درصد به مهاجرت فکر نمیکردم توی فکرم مهاجرت ودیدن دنیای زیبای خداوند هست و این رو سپاسگزار فرشته و بنده خوب خداوند هستم به نام استاد عباسمنش این رو از سر چاپلوسی نمیگم دیروز با داداشم صحبت میکردیم میگفتیم اگر یکی مثل استاد ما رو آگاه یا راهنمایی میگرد حتما میلیاردهای خوش بختی بودیم در خاج از کشور که انگیزه ای باشیم برای جوانان وطن که دنیا ارض واسع خداست سفر کنید و زیبایی های اون رو لمس کنید و هنوز هم برای من و امثال من دیر نیست متشکرم و سپاسگزارم از همه خدایا شکرت برای این همه نعمت
سلام روزتون خوش استاد و مریم جون عزیز
چه مسابقه ی خوبی،اول از همه ازتون تشکر کنم درسته که این یه مسابقست ولی خیلی ابزار خوبیه برای کندو کاش توی ذهن و خوندن باورهای جدید که میتونه خیلی موثر باشه توی روند زندگیمون
من برداشت اولیم از آمریکا یه عروسک نمایشی کلاهدار بود و پرچمش که توی مراسم های دهه فجر آتشش میزدند وقتی که نوجوان بودم،و هروقت اسم آمریکا رو میشنیدم تصویر آتش و دود بود و یه شعری که همیشه میخوندیم(آمریکا ،آمریکا ننگ به نیرنگ تو…خون جوانان ما می چکد از چنگ تو) و من هم به خاطر اینکه بهم گفته بودن آمریکای خون خوار عاشق این شعر بودم و بارها زمزمه میکردمش و هیجوقتم نپرسیدم چی شده کی چیکار کرده،همین که یه عده به اسم بزدگتر و مسئول این رو میگن کفایت میکنه….تمام تصورات من از آمریکا اینها و یک سری فیلم های قدیمی و توی کویر بود
و نکته ی مهم اینه که انقدر حقیرو داغون بود که هیچ کنجکاوی ای درباره ی شناخت از آمریکا نداشتم ،هیچوقت نخواستم یه سرچی بکنم و ببینم آمریکا کجاست و چه شکلیه واقعا
و طبق همین پیش فرض های ذهنی ای که داشتم هیچوقت به آمریکا به چشم یه کشوری که بخوام تجربش کنم حتی در قالب سفرهم فکر نکردم،و حتی زمانی که شما به آمریکا مهاجرت کردید با خودم گفتم این همه کشور چرا اینجا آخه
واولاش هروقت فایلی از شما میدیم فقط دنبال ایراد و مشکل میگشتم تا تایید کنم ذهنیت هامو
ولی فیلم سفر به دور امریکا که انقلابی بود در من
۱.من همیشه شنیده بودم که غربب ها آدم های سرد و بی تفاوت و بدی هستن، درصورتی که من توی سریال سفر به امریکا میدیدم که ادم های غریبه شمارو به جشن های خودشون دعوت میکنن، وقتی سوالی ازشون میپرسید تا اونجا که میتونند شمارو راهنمایی میکنند و بهتون کمک می کنند،یه خانومی رو توی راه دیدید و ایشون شمارو دعوت کرد به منزلش ،به دوربینتون لبخند میزدند دست تکون میدادند و واکنش های مثبت نشون میدادن،دوستانی که اومده بودن به پارادایس و انقدر رابطه ی خوب باهاتون داشتن و این دید من رو به کل عوض کرد
۲.خیلی سخته و ناراحت کنندست که اینو بگم و با عرض معذرت من بارها شنیده بودم غربی هارو به دلیل مسلمون نبودن حروم زاده خطاب می کردند و این باور در من بود که اونها به این لقب منسوبند،ولی من خانواده ها رو در این دو سریال دیدم که پایبندند و نظیرشون رو حتی تو ی اطرافیان خودم ندیدن که یه پدری اینجوری وقت بزاره برای بازی با بچش زیر اب یا بغلش کنه و احساس عشق داشته باشه، من مسئولیت رو توی تک تک رفتارهای دوستاتون دیدم، وقتی اون دوستتون با چهارتا پسر انقدر زیبا و انقدر دقیق و حساب شده باهاشون رفتار میکرد چیزی که من ندیدم تو اطراف خودم و فکر میکردم که ما اینیم اونها اصلا نمیفهمن خانواده یعنی چی،ولی من از همون زن غربی چقدر نکات یاد گرفتم برای رفتار با دخترم
۳.من توی خانواده به شدت مذهبی بزرگ شده بودم که نامحرم یه مسئله یبزرگ و وحشتناک تو ذهن من بود،و همیشه وقتی برام سوال بود که چحوری میتونند بدون اینکه احساساتشون متزلزل بشه همدیگرو بغل کنند ،مخصوصا وقتی میدیدم مردها وقت احوال پرسی زن هارو بغل می کنند ولی بامردها دست میدن پیش خودم میگفتم ببین اینا مریضند وگرنه اگه مردو زن فرقی نداره جرا انقدر فاحش رفتار میکنند…ولی توی لین سریال ها دیدم تغییر کرد به جنس خودم که یک زنم ، دیدم که اونها برای زن ها ارزش قائلند و به این شکل احترامشون رو نشون میدند و همین و من چقدر دیدم نسبت به جنس خودم بی ارزش بود که فکر میکردم موجودی هستم قابل سواستفاده، و خوب این باعث شد توی رفتارم با مردها که خیلی حالت دفاع گونه و دیوار کشیده بود راحتتر و قابل احترامتر بشه و خوب یه سری مسائل رو فراتر از جنس و بدن درککردم که چقدر ذهنم درگیر مسائلی بود که اصلا مسئله نبود و من ازشون غول ساخته بودم
۴.خوب دیدگاه بعدی من که تغییر کردطبیعت امریکا بود که من ازش یه کویرو دشت خشک تو ذهنم بود با یه سری آدم های وحشی،که خوب با دیدن اونهمه زیبایی، فراوانی آب، جنگل های تمام نشدنی، هرجارو نگاه میکردی توی سفر فقط درخت و سبزه بود و هرچند قدم یه برکه پرآب ، یادمه وقتی با همسرم نگاه میکردیم اون اوایل با تعجب میگفتم وااای چقدر اب، یعنی خودشون درست کردن یا طبیعی ایجاد شده و اصلا برام باور پذیر نبود، یا پرادایس که آبی که همیشه در جریان و میاد و خالی میشه و هیچوقت از سطحش کم نمیشه،چقدر طبیعت امریکا زیباست،من علاوه بر کویر یه سری شهر پراز ساختمان و دود و کثیفی تو ذهنمم بود، ولی من دیدم یه ساختمان زیبا با کلی فضای سبز و واقعا الان که اسم آمریکا میاد یه جای پر آب و سرسبز میاد تو ذهنم که بی نهایت زیباست
۵.همیشه تصورم از ادم های امریکا این بود که خسته با اعصابی داغون به خاطر کار زیاد و ادم هایی افسرده که همش مشروب به دستند،
وقتی شما توی فایلی که داشتید از یه فروشگاه میگرفتید گفتید اینجا برای فروش سیگار و مشروبات ازت کارت شناسایی میخوان که مبادا به زیر سن قانونی اینهارو بفروشند یادمه که فایل رو پاز کردم و کلی تحسین کردم و لذت بردم و باورم نمیشد، انقدر مسئولیت پذر، در صورتی که توی ایرانمون به عنوان یه کشور مسلمان همه چی به راحتی حتی در دسترس یه بچه کوچک هست، خوب این برام خیلی نکته فوق العا ه ای بود استاد، وقتی کشوری در این حد فکر میکنه و عمل می کنه یعنی مردمش براش خیلی مهمه،و من میدیدم ارامش رو توی افراد توی خیابون، توی صورت هاشون توی لذت بردناشون، من مردمی دیدم شاد و مسئولیت پذیر و این شادی ذاتی بود نه به خاطر مشروب و غیره
۶.تصور دیگه ای که از مردم امریکا داشتم دزدی و غارت های زیاد و بدون پیگیری،وقتی توی مسیرهایی که میرفتید خونه های بزرگ و ثروتمند رو میدیدم که هیچ حصاری نداره، دیوار نداره، حصار شاخ گوزنی نداره😆 و پنجره ها میله نداره،پیش خودم هربار میگفتم چقدر امنیت زیاده اینجا، چقدر مردم خیالشون راحته و آرامش دارند و خدایا شکرت
۷.خوب امریکا یه کشوریه که اصلحه توش ازاده و من همیشه این ترس رو داشتم که اونحا یکی ازت خوشش نیاد یا با یکی به مشکل بخوری دیگه کشت و کشتار میشه،ولی توی همین تظاهراتی که یه بار توی لایواتون نشون دادید که چقدر منظم و یه گوشه و بدون اینکه خللی به کار ورفت و امد کسی وارد بکنند کارشون رو انجام میدند و تمامو نه اسلحه ای و نه جنگ و خراب کاری ای و این باز هم برام معنی امنیت بیشتری رو داد
۸.مسئله ی دیگه برای من نوع پوشش بود من فکر میکردم اگه بخوام توی کشور دیگه ای زندگی کنم هیچ اختیاری رو پوششم ندارم و به زور باید بی حجاب باشم البته این موضوع برمیگرده به اون زمان هایی که من خیلی محجبه بودم😊 و همیشه فکر میکردم اون موقع ها اگه برم دیگه نمیت نم حجاب داشته باشم هیج کلی هم آزارو اذیت میکنند ،ولی مریم جون نشون میداد با دوربینش که خانوم ها ی محجبه ای که به راحتی رفت و امد می کنند و زندگی میکنند و خوشحالند و حالشون خوبه و لذت بردم که انقدر آزادی وجود داره که بدون قضاوت کنارهم با هرعقیده ای زندگی کرد
۹.بارها که پیش اطرافیانم میگفتم دوست دارم یه کشور دیگه زندگی کنم به م میگفتم آواز دهل ز دور خوش است…و من همیشه هم علاقه داشتم و هم ترس، ولی دیدم و یاد گرفتم با شما که مهاجرت زیباست اگر ذهنی زیبا داشته باشی، دیدم واقعا کشورهای بزرگ و پیشرفت کرده زیبا هستند،راحتی و امکانات آزادی بیشتری دارند و زندگی به مراتب زیباتر است ولی خوب میدونم به شرط تکامل
۱۰.من هم فکر میکردم اگه یه روزی برم خارج باید ایرانی بودنم را کتمان کنم به خاطر چیزهایی که شنیده بودم ولی دیدم که شما با افتخار میگید ،با خوشحالی میگید هروقت کسی ازتون پرسید، و من هم دیدم نسبت به اصالتم تغییر کرد که من باید ادم خوب ودرستی باشم و ملیت فرقی نداره و دیدم که باهاتون با احترام رفتار میشد و این ترس من از بین رفت
۱۱.وقتی توی سفر به دور امریکا جایی که پرچم کشورها بودپرچم ایران هم بود،خیلی منقلب شدم پیش خودم گفتم این کشور واقعا با خودش در صلحه و فقط تمرکزش روی پیشرفت خودشه برای خودش به شدت ارزش قائله و برای همین میتونه به همه احترام بزاره و این یعنی پیشرفت این یعنی تکامل و این یعنی آزادی،چیزی که ما براش به دنیا اومدیم
۱۲.تصویر دیگه ای که از آمریکا داشتم سفید پوست های خودخوه و برتری طلب و سیاه پوست های مظلوم و تو سری خور، که خوب دیدم که زوج های سباه و سفید کنار هم، دیدم دوست های سیاه و سفید کنار هم، دسدم اون خانومی که از دوستان شما بود و سیاه پوست بود ولی با اعتماد له نفس بود و لذت بردم(لفظ سیاه و سفید برای من فقط حکم اشاره بهتر رو داره به باورم )و من هم دیدم نسبت به رنگها از بین رفت ،و من ادم هایی رو دیدم که فارق ازتفاوت ظاهرشون کنار هم با صلح زندگی میکنند،خدای من سپاسگزارتم تو وقتی می آفرینی با عشق خلق میکنی❤
۱۳.آمریکایی هارو ادم های بیدین و کافر میشناختم ولی دیدم مراسم شکرگزاریهاشون رو که من مسلمان هیچی تا قبل از اشنایی با شما استاد تو هیچ مکتب مذهبی ای یاد نگرفته بودم، دیدم شکرگزاری دوستانتون رو سرمیز غذا از کوچک و بزرگ و شعار زیبای من به خدا ایمان دارم روی پول هاشون،و دیدم نسبت به ایمان تغییر کرد
من الان آمریکا رو کشوری پیشرفت کرده،ثروتمند، آزاد و در صلح با خود میبینم
کشوری زیبا و پراز فراوانی، پراز آدم های حوب و خوش برخورد و مهربان و صاف و همدل
کشوری که مردمش بهش افتخار میکنه و دوستش دارن، کشوری با عقاید و مذهب های مختلف با رنگ و نژادهای مختلف که کنارهم به خوبی و در صلح زندگی می کنند،پرآب و پراز احترام و ارزشمندی برای انسان و همه ی موجودات، ادم های سپاسگزار و لایق
خدایا شکرت
ممنونم استاد، نوشتن این باورها خیلی حسم بعتر کرد و انگار با این کصور آشناتر شدم و احساس راحتی بیشتری باهاش دارم
خیلی خیلی از دیدگاهت لذت بردم. اصال غرق شده بودم توش . می خواستم برم جایی ولی نتونستم تا این دیدگاه رو تموم نکردم برم. واقعا با تمام وجود لذت بردم. چقدر عالی مثال سفید و سیاه رو آوردی. که منم با این قضیه مشکل داشتم ولی تو این سریال ها دیدم که خدایا اینا چقدر راحت سفید و سیاه با هم ازدواج می کنن در حالی که ما مسلمان هستیم و شعارمون این هست که فرقی بین نژاد رنگ نیست . ولی یه کابوسه که اگه بخواییم با یه سیاه رفت و آمد کنیم چه برسه به اینکه ازدواج کنیم و زندگی خوبی هم داشته باشم. خدایا شکرت که تو این سایت هستم . بازم ممنونم دوست عزیزم. من هم به عنوان یه مرد به خاطر باورهام با جنس مخالف مشکل داشتم و هنوز هم دارم. و نمی تونم تو چشماشون نگاه کنم و صحبت کنم . به خاطر باورهای سوپر مذهبی که دارم. یادمه وقتی بچه بودم همسایمون وقتی خواهر برادر باهم خداحافظی کردن با هم روبوسی کردن این همیشه توی ذهنم بود که چقدر این کار زشتی هست. اینقدر باور اشتباه در مورد محرم و نامحرم دارم که به همه زنها به شکل رابطه جنسی نگاه می کنم . البته الان خیلی خیلی بهتر شده و هر وقت که خونه خواهرام می رم بغلشون می کنم و خیلی اونا هم خوشحال می شن و من هم لذت می برم و واقعا چقدر هم لذت و محبت توش هست که خواهرتو بغل کنی وقتی می بینیش . خدایا شکرت.
خواهش میکنم، خودم هم وقتی مینوشتم متوجه شدم چقدر تغییر کردم ولی خوب خیلی کار دارم،من هم مثل شما بغل کردن برادرم برام یه کار به شدت سختی بود و حتی پدرم ولی الان خیلی کمتر شده خداروشکر و رابطمون بهتر هم شده ،خداروشکر…ممنونم برای نظرتون،سپاسگزارم