سریال زندگی در بهشت | قسمت 174 - صفحه 65

898 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پوريا عليپور گفته:
    مدت عضویت: 1900 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد عزیز و دوست داشتنی و سرکار خانم مریم شایسته

    استاد من پیشفرضم از امریکا یک کشور

    یک کشور خشک بود و کویری

    یک کشور خلوت و افراد دوست ندارن برن تفریح

    همه مشغول کار هستن

    اما خب زندگی در بهشت واقعاً این باور رو بهتر کرد که چقدر سر سبز هست اونجا

    بارون میزنه😍

    افراد علاقه به تفریح دارن 😍

    میرن لب دریا لذت میبرن😍

    و برای تفریح و علائقشون وقت میذارن

    قایق شخصی دارن

    جت اسکی شخصی دارن

    و کلی آپشن های دیگه برای تفریح که لذت میبرن

    و ممنونم از شما بابت به تصویر کشیدن این صحنه های زیبا❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سمیه حجتی گفته:
    مدت عضویت: 3244 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و‌دوستان گرامی

    قبل از سفر به دور امریکا و سریال زندگی‌در بهشت چه دیدگاهی در مورد امریکا داشتم؟

    در مورد بنیان خانواده:

    دیدگاهم در مورد امریکا این بود که خانواده در امریکا معنایی نداره، اونها بی بند و بار هستن، بچه ها خانوادهاشون را ترک میکنن، زن و شوهرها از هم طلاق میگیرن، طلاق خیلی رواج داره در امریکا

    امنیت اجتماعی:

    نظرم این بود که امنیت بالاست، ولی اسلحه آزاده.

    فکر میکردم که یک خانم میتونه شب ، نصف شب و هر زمانی، هر جا که خواست بره

    طبیعت این کشور:

    فکر نمیکردم که امریکا اینقدر جای سرسبز و درخت و جنگل داشته باشه، فکر میکردم جای خشکی باشه، فکر میکردم بینهایت آپارتمان ها و برج داره

    آزادی های مشروع و نامشروع:

    فکر میکردم آزادی های مشروع و نامشروع بینهایته، من از بچگی امریکا را با آزادی میشناختم، فکر میکردم که امریکا جای هرج و مرجیه، هر کس هر کاری که دلش بخواد میتونه انجام بده، روابط نامشروع بی حد و اندازه است، امریکایی ها خیلی آدم های کثیفی هستن، نجسن

    انسان دوستی یا نژادپرستی:

    نظرم این بود که امریکایی ها خیلی به وجود انسان ارزش و احترام قائلن، و نه تنها برای انسان‌ها، بلکه برای حیوانات نیز ارزش و احترام بالایی قائلن و این ویژگیشون را بینهایت تحسین میکردم و همیشه ورد زبانم بود که امریکایی ها خیلی به وجود انسان و حیوانات ارزش قائلن و باید از اونها یاد بگیریم

    در مورد نژاد درستی هم نظرم این بود که قدیما سیاه ها جایگاه اجتماعی خاصی نداشتن و براشون ارزش قائل نبودن و از خیلی چیزها محروم بودن و سفید پوست ها از اونا برتر بودن

    خشونت:

    نظرم این بود که امریکایی ها آدم‌های بیرحم و سنگدلی هستن، البته در مورد بیگانگان مثل ایرانی ها، عراقی ها، فلسطینی ها، در کل کشورهای ضعیف که میخواستن مورد استعمار قرار بدن، به زور غنایمشون رو غارت کنن و تصاحب کنن این کشورها را

    و نظرم این بود که ایرانی ها را دوس ندارن و باهاشون بد برخورد میکنن و میگن اینا وحشی و عقب افتاده هستن

    میزان آزادی های مذهبی:

    نظرم این بود که امریکا کشور ازادیه و هرکس آزاده هر جورکه دوس داره زندگی کنه، با هر دین و مذهبی که داره، فقط اینو شنیده بودم که حجاب در امریکا ممنوعه، در دانشگاه ها هیچ کس حق نداره حجاب داشته باشه

    کیفیت کسب و کارها:

    همیشه نظرم این بود که امریکایی ها اهل کسب و کار هستن، از پیر و جوان همشون کار میکنن، کار فوق العاده ارزشمند هست، کار کردن برای هیچ کس عار نیست،

    و نظرم این بود اونا بشدت آدم‌های باهوش و مدرنی هستن و در همه چیز به دنبال پیشرفت هستن و همیشه تلاش میکنن در تمام جنبه ها مدرنیته و پیشرفته باشن و هر چیز جدید و پیشرفته را اونا کشف کردن، کیفیت کسب و کار هم حتما خیلی پیشرفته تر از کسب و کارهای ما هست

    اجناس امریکایی ها بی نهایت باکیفیت، ارزشمند و گرانبها است، همیشه تو ایران اون جنسی که امریکایی باشه، بهترین و باکیفیت ترین جنس است و به راحتی هم پیدا نمیشن، بهترین کارخانه ها، شرکت ها تو امریکاست

    صداقت مردم:

    نظرم این بود که امریکایی ها ، آدم های صادق و بی تعارفی هستن، یعنی تو اونجا مثل ایران که بشدت آدم‌های تعارفی هستن، اونا اصلا تعارفی نیستن و آدم‌های رک و صادقی هستن

    همچنین صداقت امریکایی ها از جنس های باکیفیت و بی نظیری که تولید میکنن معلوم هست،

    از نظر من همه چیزشون عالی بود، امکانات، رفاه، آسایش، آزادی، انسان دوستی و ….

    چیزی که بیشتر از همه تو ذهن ما القا کرده بودن ، این بود که خیلی بی حجابن، خیلی بی بند و بارن، خانواده تو اونجا معنا نداره، مادر پدر خواهر برادر معنا نداره،،هرج و مرج، خیلی خیلی آدم‌های کثیف و نجسن ( از لحاظ روابط نامشروع)

    بخش دوم

    چرا این نگرشو داشتم؟

    -به دلیل اخبار، تلویزیون

    از کودکی تو تلویزیون امریکا را تخریب میکردن، امریکا را یه غولی کرده بودن که بینهایت وحشتناک و بد

    از کودکی میبردن تظاهرات و شعار مرگ بر امریکا ورد زبانمون شده بود

    -به دلیل خانواده، مدرسه، کتابها، ماهواره، فیلمهای نابهنجاری که دیده بودم

    امریکایی ها خیلی تو ذهنم حیوان های بشدت کثیف و نجس بودن، فکر میکردم روابط جنسی از هر چیزی تو زندگی براشون مهم هستش

    اما از وقتی که سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت را دیدم، نگرشم در مورد امریکا کاملا عوض شد، بنظرم بنیان خانواده و روابط خانوادگی بینظیر است، زن‌ها و مرد ها با هم برابرن، پدر و مادرها بچه هاشون رو مستقل بار میارن، در بعضی خانواده های ایرانی که پسر ها سرتر از دخترها هستن و همیشه پدر مادرها بینشون فرق میزارن و برادرها بشدت به خواهرهاشون زور میگن و مورد ظلم و ستم قرار میدن، در اینجا اینجوری نیست و هر کس جایگاه خودشو داره، همه به یک اندازه آزادی دارن و روابط خوب و سالمی با هم دارن

    بنظر من در یک خانواده اگه آزادی باشه، همه به عقاید همدیگر احترام بزارن، زن سالاری یا مردسالاری نباشه، اون خانواده، یک خانواده سالم خواهد بود

    چقدر صحنه های فوق العاده ای از روابط خانوادگی خوب و سالم در سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا دیدم، اونجا که مادر جوزف شب ها میره به بالین بچه هاش و باهاشون حرف میزنه، واقعا صحنه بی نظیری بود، یا روابط ۴ تا برادر چقدر عالی بود، بهمدیگه کمک میکردن ، یا پدرشون چقدر مرد شوخ طبعی بود و با بچه هاش شوخی می‌کرد، مادرشون خیلی مهربون بود، این پدر مادر بچه هاشون رو قبول داشتن و همون جوری که بودن دوسشون داشتن یا خانواده ریک و جولی که ۶ تا بچه داشتن، چه بچه های مسئولیت پذیر ، قوی، شجاع و مستقلی تربیت کرده بودن، چقدر پدر مادر ها برای بچه هاشون ارزش و احترام قاعلن، چقدر اعتمادبنفس میدن به بچه هاشون

    در مورد روابط اجتماعی:

    فوق العاده و بی نظیر است، چقدر همسایه های استاد آدم‌های خوبی هستن، با همدیگر روابط خوبی دارن، یا دوستان استاد که میان خونشون، چقدر با همدیگر راحتن و روابط سالم و پر از احترام و عشق متقابل را دارن،

    امریکایی ها آدم‌های شاد، مهربون، خوش اخلاق، خوش برخورد، بی تارف، تمیز، مرتب، خونگرم، بااعتمادبنفس، باشخصیت، محترم، توحیدی و دوس داشتنی هستن.

    خیلی توحیدی هستن، واقعا خودشون هستن، ماسک نمیزنن، جقدر خودشون را پذیرفتن و قبول دارن، خیلی آدم‌های بی نظیر و فوق العاده ای هستن، خیلی با خودشون در صلحن، هر جور که دوس دارن زندگی میکنن

    در مورد میزان امنیت اجتماعی:

    امنیت بینهایت بالاست، از سریالها و فیلمهای استاد می بینیم که دخترها شب، نصف شب می‌رن بیرون در امنیت کامل، یا استاد درهاشونو قفل نمیکنن، وسایل هاشون مدت ها میمونه پشت در و هیچی نمیشه، یا به گفته استاد پلیس ها چقدر مهربون و خوش اخلاق و وظیفه شناس هستن، مردم شبها میریزن بیرون، جشن و شادی میکنن، بدون کوچکترین دعوا و ناامنی و نابهنجاری،

    در مورد طبیعت این کشور:

    بینهایت زیباست، یک بهشت واقعی است، درختا، جنگل‌ها، کوهها، غارها، رود خونه ها، دریاها، اقیانوس‌ها، چشمه ها، بینهایت زیبا و قشنگن. چشمه پسر موری، که منو دیونه کرده، نامحدود زیباست.

    پردایس خودمون با اون درختاش، دریاچه بینظیرش، آسمون ابری و قشنگش، شگفت انگیزه.

    سواحل امریکا فوق العاده است، خاک سواحل فلوریدا مثل برفه، انگار روی برفا راه میری،

    در امریکا طبیعت و شهر باهم یکی هستن، ساختمون‌ها و درختا و دریا و رودخونه جدا و دور از هم نیستن، باهم هستن و این هست که امریکا رو بهشت کرده

    نگرشم در مورد آزادی های مشروع یا نامشروع با دیدن این فیلمها:

    امریکا کشور آزادی هست و هر کس هر جور که دوس داره زندگی میکنه، تا جاییکه به کسی آسیب نزنه هرکس سبک زندگیه خودش رو داره، یکی میبینی روابط نامشروع دوس داره، یکی همجنس بازه، یکی دوس داره روابطش مشروع باشه، هر کس آزاده، ولی در چارچوب قانون، در محدوده خودش تا جاییکه به کسی آسیب نزنه.

    درستش هم اینه، ما انسان هستیم و آزادیم هرجور که دوس داریم زندگی کنیم،

    در این فیلمها هم دیدیم که حجاب در امریکا آزاده، بعضی از خانم‌ها حجاب داشتن، با روسری و مانتو بودن، هیچ مشکلی هم نداشتن و کسی هم بهشون گیر نمیداد

    یا در مورد آزادی بچه ها، که میتونن بعد از اینکه کمی بزرگ شدن، عاقل و دانا شدن، مستقل و جدا از پدر و مادرشون زندگی کنن

    در مورد انسان دوستی یا نژادپرستی:

    همین طور که در فیلمها دیدیم، از همه نوع ملیتی در امریکا زندگی میکنن و همه رفتارشون با همدیگه سالم و طبیعی است، چقدر رفتار امریکایی ها با استاد و مریم جون عالی بود، با احترام و با عشق ، اصلا برای اونها ایرانی، چینی، آفریقایی یا هر نژادی مهم نیست و به هر کس از دید یک انسان که ارزشمند و لایق احترام است نگاه میکنن

    چقدر دوستان امریکایی استاد که به پردایس اومده بودن، با استاد و مریم صمیمی بودن، چقدر مهربون، مودب، خوش اخلاق، شاد، شوخ طبع بودن

    یا اون همسایه استاد در خانه ویلایی ۸ خوابه که دوست صمیمی شون هم بودن یک سیاه پوست بود و چقدر مرد ثروتمندی بود و این نشون میده که فرقی بین سیاه و سفید نیست و سیاه ها هم به اندازه سفیدها از امکانات، رفاه و آسایش برخوردارن و میتونن نامحدود پیشرفت کن و به آرزوهاشون دس پیدا کنن

    در مورد خشونت:

    امریکایی ها فوق العاده آدم‌های مهربون، خوش اخلاق، خوش برخورد، دوس داشتنی، شاد، پرانرژی، لطیف و نازن

    از مهمونهای استاد هم در آپارتمان تمپا و هم در پردایس دیدیم که چقدر امریکایی ها آدم‌های مهربونی هستن

    اون خانم معلم مایک که با الکس اومده بود آپارتمان تمپا، چقدر خانم مهربونی بود، چقدر ناز و لطیف بود

    یا اون سه تا خانواده که یکیشون خانواده ریک و جولی بود و اومده بودن پردایس چقدر آدم‌های خوب و مهربونی بودن، چقدر پدر مادرهای خوبی بودن، با سگاشون چقدر مهربون بودن، خیلی آدم‌های شاد، مرتب، با درک و فهم، مسئولیت پذیر، خوشرو، پاکیزه، پاکدامن بودن

    یا اینقدر استاد و مریم از جشن و شادی و خیابون‌ها و اجتماعات امریکایی ها فیلم گرفتن، کجا خشونت و جنگ و جدال دیدیم؟ همش شادی و بزن و برقص و صلح و آرامش بود

    حتی تظاهراتشون هم با صلح و آرامش بود.

    مگه اینهمه پیشرفت ، اینهمه زیبایی، اینهمه طبیعت زیبا، ساختمون‌های زیبا، مردم شاد و خوشبخت، اینهمه کارخانه ها و شرکت های موفق، اینهمه علم و تکنولوژی با خشونت و نابهنجاری میشه؟ صد در صد که نمیشه.

    در مورد میزان آزادی های مذهبی:

    من آزادی امریکا را از کودکی باور داشتم ولی با دیدن این فیلمها باورم قویتر شد،

    در این فیلمها دیدیم که حجاب در امریکا آزاده و اگه کسی بخواد که با روسری و مانتو در اجتماع حضور پیدا کند کاملا آزاد است، نه کسی باهاش کار داره و نه مشکل دیگه ای، همه با صلح و صفا و بااحترام به عقاید همدیگه در کنار هم زندگی میکنن

    یا اون امیش ها که استاد و مریم ازشون فیلم گرفته بودن، چقدر عقاید مذهبی خاص و سختی داشتن ولی دولت امریکا و مردم باهاشون کاری ندارن و با احترام به عقاید همدیگه در کنار هم با صلح و آرامش زندگی میکنن

    کیفیت کسب و کارها:

    من همیشه باور داشتم که امریکا پیشرفته ترین کشور جهان است. در ایران اون جنسی که امریکایی باشه، اون بهترین و باکیفیت ترین جنسه، که البته به سختی هم پیدا میشه

    در مورد کیفیت کسب و کارها که الان اکثر خرید و فروش ها آنلاین هست که نمونش شرکت امازون هست که استاد داعم ازشون خرید میکنن و چقدر این امازون فوق العاده است، هر چیزی توش پیدا میشه و چقدر سریع و بموقع و با بسته بندی عالی، سفارشات را به دست مشتری ها میرسونه و هر جای امریکا باشی، تو کوه و بیابون و جنگل هم که باشی بصورت کاملا حرفه ای، سفارشات را به دستت میرسونه، اگه احتمال بارش باران باشه، بسته هات را تو نایلون میزاره میفرسته

    یا فروشگاه ای کیا، چقدر فروشگاه فوق العاده و بی نظیری هست، فروشگاه خیلی بزرگ و با جنس های بی نظیر و با چیدمان فوق العاده

    استاد عزیزم ممنون از این مسابقه، چونکه نوشتن این کامنت بیشتر از همه توجه منو به سمت زیبایی ها و حسنات برد و باورهای منرو قوی تر کرد🌹

    در پناه الله یکتا، شجاع و پیروز باشید🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    عصمت صفرایی گفته:
    مدت عضویت: 1769 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان

    من تا قبل از دیدن مستنداتی که استاد عباسمنش تهیه کردند همیشه در اخبار میشنیدم در مدارس از سمت خود دانش اموزان خشونت زیادی وجود داره که باعث قتل همکلاسیها و معلمان مدرسه میشده و من فکر میکردم ببین چقدر خشونت در سطح شهر زیاده و چقدر بنیان خانواده ها ضعیفه و چقدر مدیریت و تربیت بچه ها و نوجوانها در امریکا ضعیف و پایینه که بچه ها چقدر راحت از اسلحه استفاده میکنند و بیرحمی و خشونت بیداد میکنه در صورتیکه با دیدن برخی از مستندات سفر ب دور امریکا و زندگی در بهشت ماملا بر عکس تصورات من بود در قسمت اخر سریال زندگی در بهشت مسابقه حاکی روی یخ ی مورد جالب دیدم ک چقدر مادر با دخترش همراه بود و با هم میرقصیدند و مادر هم کنار دخترش میرقصید و تشویقش میکرد و زن و شوهری دیدم که دست در دست هم و خندان محل تماشای مسابقه رو ترک میکردند و چقدر خوشحال و راضی بودند

    البته همه مردم در ان مسابقه تک ب تک رفتارشان جالب و جذاب بود

    و چقدر با هم همدل و مهربان بودند در واقع هرکس خودش از درون با خودش در صلح بود که نماد بیرونی ان همدلی و مهربانی و رعایت حقوق همدیگر را نشان میداد و جالب اینکه شرکت کنندگان اغلب اعضای خانواده بودند و این بنیان قوی خانواده رو نشون میده

    و همچنین تصور من از زندگی در امریکا و بقول جمهوری اسلامی کشورهای بیگانه این بود که در خیابانها مخصوصا در اخر شب امنیت بسیار ضعیف است مخصوصا خانمها در خطر بیشتری هستند اما الان متوجه شدم خود مردم با هم خیلی مهربانند و مثل اینکه یک باور قوی در مورد انسان دوستی و نه نژاد پرستی دارند

    نمونه اش پارک آبی که سفید پوست و سیاه پوست کنار هم تفریح میکردند و همه نوع تیپی انجا حضور داشتند و از همدیگه انتقاد نمیکردند

    باوری که در ایران بنظر ضعیف تر از کشورهای دیگه هست و همه این تصورات من از منبع صدا و سیما ایجاد شده بود

    و مورد قابل توجه این بود که مردم حق دارند از زیبایی های طبیعت استفاده کنند مثلا دریاچه مقابل منزل استاد عباسمنش که مردم میتونند قایق هاشونو بندازند رو آب و لذت ببرند و خیلی موارد دیگه

    و طبیعت زیبا و شهر تمیز و زیبا . خیابانهای تمیز چیزی نبود که از صدا و سیما بشنوم و ببینم

    شنیده بودم امریکاییها به ایرانیها در کشورشون ب چشم حقارت نگاه میکنند

    ولی تو سریالهای استاد اصلا همچین چیزی نبود حتی فرهنگ خیلی بالایی دارند

    خوشحالم واقعا از اطلاعات خوبی که استاد در اختیار ما میذارند

    با تشکر از استاد عباسمنش که ی سفر مجازی دور امریکا زدیم و لذت بردیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 1857 روز

    🕊️🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🕊️

     

    خدایا، خدای بزرگ و مهربانم هزاران مرتبه شکر که هر کدام مان را به شکل متفاوت و مسیری مختص و ناب خودمان به استاد و این جمع صمیمی هدایت کردی و هر کدام مان با افتخار و شادی خود را در سایه عظمت و رحمت تو، عضوی از این خانواده بی‌نظیر می‌دانیم.

    استاد جانم، مریم نازنینم و یکایک دوستان بی نظیرم سلام🙋 قطعاً حس و حال الان من و خیلی از بچه ها تجربه کردن که دنیایی حرف برای گفتن داریم و نمیدونیم از کدوم یک از نکات نابی که یاد گرفتیم، بگیم، از کجا شروع کنیم و چطور اون حس و حال قشنگی که بعد از دل سپردن به کلام  استاد عزیز و تجربه نتایج بسیار شیرینی که بعد از تمرین تغییر باورهامون داشتیم را بنویسیم و به خودمون میگیم: خدایا من رها و شاد به خودت توسل میکنم و همانطور که تا به این لحظه برای یکایک امور به بهترین شکل و فراتر از انتظارم هدایتم کردی، این بار هم دستانم را به تو می‌سپارم تا آن طور که شایسته است برای نوشتن هدایتم کنی، خدایا شکرت🙏

    🌟 یاد خیلی چیزها افتادم، تا قبل از نوجوانی تنها باور محدود کننده من درباره سختی مهاجرت به آمریکا بود و همیشه از پدرم تعریف و تمجید از آسایش، رفاه، امکانات، شادی و آزادی در آمریکا بود. پدرم همیشه عاشقانه از آمریکا برام می‌گفت و با لذت از داشتن ماشین آریا و بلیزری که داشت صحبت میکرد. جان دلم ☺️ بابا با عشق از تیپ آمریکایی تعریف میکرد و می‌گفت از من که گذشت میشه یه روزی ببینم تو رفتی آمریکا منم با خودت ببری🤗برام با آب و تاب تعریف میکرد برای آمریکایی ها رفاه خیلی مهمه برای همین خانه هاشون بزرگه و طرفدار ماشین های بزرگ و با قدرت هستند، 😉☺️مشتی زندگی میکنند…. زمان گذشت و باورهای محدود کننده من بعد از دوران نوجوانی ام شروع شد درست از زمانی که دایره ارتباطات من از جمع خانواده بیشتر شد و بعد از دیدن بخش‌هایی از مستندات «سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» با این باورهای محدود کننده‌ام درباره آمریکا مواجه شدم:

    💠 در خصوص بنیان خانواده و روابط خانوادگی بین ایرانی ها و آمریکایی ها فکر میکردم که

    _ ما ایرانی ها طلایه دار صمیمیت بخصوص با اعضای درجه یک مان را داریم و بودن خانواده کنار هم برامون مهمه. افتخار میکردم که ما فرهنگ جمع گرا داریم و چقدر حس و حال بدی هست که آمریکایی ها فردگرا هستند.

    _ آمریکایی ها به مراتب صمیمیت کمتری دارند چون این فرهنگ و دارند که بچه ها بعد از ۱۸ سالگی از خانواده «باید» جدا بشن و زندگی خودشون و بسازند.

    ( قبل از آشنایی با استاد، تعریف من از صمیمیت و بنیان خانواده ترکیب بسیار قوی ای با وابستگی داشت و خیلی برام طبیعی بود که وابستگی بیشتر نماد صمیمیت و علاقه بیشتر هست، گاهی حتی افسوس می‌خوردم که کاش ما هم آنقدر همدیگه رو دوست نداشتیم و بهم وابسته نبودیم، ببین چقدر راحته براشون که با مرگ عزیزانشون کنار بیان، چون ما خیلی بیشتر همدیگه رو دوست داریم باعث میشه که از دست دادن عزیزی برامون تا مدت ها دردناکه

    _ ما ایرانی ها بیشتر از آمریکایی ها درباره مسایل مون با همدیگه صحبت میکنیم، مثلا خیلی راحت خواهرها به هم یا برادر ها به هم درباره مسایل شوند حرف میزنند، ما به هم خیلی نزدیک هستیم. حرمت «مادر و پدر» حرمت «بزرگتر» در فرهنگ ایرانی بسیار بالاتر هست مثلاً به احترام بزرگترها بلند میشیم، به احترام موی سفید و حرمت بزرگ بودنشان حتی اگر جایی اشتباه کنند ما موظف ایم از روی ادب سکوت می‌کنیم. هنوز برای خیلی از خانواده‌های ایرانی مهمه که با هر سختی که شده والدین مون را به سرای سالمندان نفرستیم و کنار خودمون باشند. جای جای تاریخ و فرهنگ ما درباره هزاران اسطوره و قهرمان ملی مان هست که همگی تاکیدی بر مرام و مسلک پهلوانی، انسان دوستی داره. نه اینکه این مثال هایی که نوشتم ارزشی نداره!! به هیچ عنوان، اما من به مسایل فرهنگی نگاه تک بعدی داشتم.

    _ صمیمیت در خانواده آمریکایی بیشتر بین پدر و مادرها است و فاصله عاطفی زیادی با بچه هاشون دارند و بچه ها حرمت پدر مادر هاشون و مثل ما ایرانی ها نگه نمیدارن و بچه ها هم با هم زیاد صمیمی نیستند و هر کدام جهان مختص خودشون رو تو اتاق خودشون و با هم سن و سالهای خودشون دارن و خیلی براشون مهم هست که خواهر یا برادرشون سر لوازم هم نرن، درحالی که ما خواهر برادرها خیلی صمیمی و راحت تازه با دل و جون لوازم ها رو با هم استفاده میکنیم.

    💠 باورهای من درباره میزان امنیت اجتماعی طوری بود که فکر میکردم امنیت اجتماعی در ایران بسیار بالاتر از آمریکاست. هنوز هم که هنوزه اگه مشکلی برامون پیش بیاد مثلا تو جاده بنزین تموم کنیم، تو خیابان دعوایی بشه، ماشینی ببینیم کنار جاده مونده و …. هنوز حس نوع دوستی و کمک در اکثریت ما ایرانی‌ها زنده است، به داد هم میرسیم. اکثریت ما از کمک کردن به افراد غریبه نمی‌ترسیم چرا؟ چون ایرانی یعنی خونگرمی و مهربانی، یعنی اگه داریم تو مسیری میریم کسی کنار خیابون وایساده بخصوص سالمند، سوارش کنیم و تا جایی برسونیمش، یا حتی اگر اختلافات معمولی پیش بیاد و بریم کلانتری، اکثر مواقع سعی میشه رضایت طرفین گرفته بشه و داستان دنباله دار نشه و به دادگاه و … نکشه، اما تو آمریکا آنقدر قوانین سفت و سخت هست و انعطاف و گذشت آمریکایی ها کم هست که این پادرمیانی ها معنا نداره.

    _ فکر میکردم بخاطر جو بسیار پرتنش و سطح پایین نوعدوستی در آمریکا باعث شده که حمل اسلحه در آمریکا آزاد باشه. چقدر ما ایرانی ها نوعدوست و خدا ترس هستیم که حتی دلمون نمیاد ذبح گوسفند و ببینیم پس چطور آنقدر، دلمون نمیاد اما چطور آنقدر راحت درباره حمل اسلحه و قتل یک انسان آزادی وجود داره؟ آنقدر تو آمریکا بی اعتمادی و خطر هست که به غریبه ها سخت اعتماد میکنند.

    شنیده بودم که برای اینکه بتونیم فرهنگ حاکم بر ملتی رو بشناسیم فقط کافیه به خلق و خوی پلیس اون کشور نگاه کنیم. پلیس آمریکا بسیار جدی، محکم و خشن هست و فکر می‌کردم چقدر ما ایرانی ها خوبیم مثلا وقتی پلیس آمریکایی با جرم هر چند کوچیک مواجه میشه فورا دست می‌گذاره رو تفنگ کمری اش و آماده شلیک هست و با فریاد میگه دست هات و ببر بالا سرت و تا حرکت اشتباهی سر بزنه پلیس راحت شلیک می‌کنه و اصلا شعور اجتماعی نداره که بابا اون شهروند قصد بدی نداشته که اینجوری باهاش رفتار بشه، به خودم میگفتم ببین ما تو ایران تازه از ماشین پیاده میشیم و برای اینکه به فرض جریمه نکنه گپ میزنیم. پس این باور و داشتم که ارتباط ما ایرانی ها با هم خیلی بهتره.

    💠 درباره آزادی‌های مشروع یا نا مشروع بین ایرانی‌ها و آمریکایی ها اکثر مواقع احساس حقارت داشتم که چقدر سطح آزادی های ما پایین هست. آمریکا یعنی آزادی مطلق حالا چه مشروع چه نامشروع. تعریف من از آزادی مشروع داشتن حق انتخاب در پوشش، مذهب، آزادی بیان، آزاد بودن بخش خصوصی برای فعالیت و غیره بود و کلا باور داشتم بخاطر وجود مهاجران با فرهنگ های مختلف در آمریکا باعث شده که اصلا رفتاری نامشروع نیست همه آزاد هستند هر طور که دوست دارند رفتار کنند فقط لازمه که به کسی صدمه روحی و جسمی زده نشه.

    – در عین حال افتخار میکردم که در فرهنگ غنی ما باعث شده نژاد پرستی بین اکثر ما ایرانی‌ها معنا نداره. هیچ وقت نشنیدم که بین ما ایرانی‌ها این فرهنگ وجود داشته باشه که بخاطر رنگ پوست بخوان کسی رو مسخره کنند، در گذشته توی آمریکا حتی پیاده روی سیاه پوست‌ها رو جدا کرده بودند و سیاه پوست ها اجازه نداشتند که شب ها برای سفرهای بین ایالت های آمریکا تردد کنند و محل اقامت یا هتل، محل غذا خوری و حتی سرویس بهداشتی سیاه پوست ها جدا بوده… و تأسف میخوردم به طرز فکر احمانه شان. یاد یکی از ضرب المثل‌هایی که مادرم می‌گفت افتادم که: بعضی‌ها گرد خاک ناچیز و رو پلک دیگران می‌بینند اما خار تو چشم خودشون و نمی‌بینند ……. حالا حکایت این جنس فکرهای این چنین ما هست، چطور به فرهنگ غنی خودمون می‌بالیدم چطور بارها همه مون افسوس پهناوری نقشه ایران رو در گذشته ها خوردیم و متن های مختلف از کوروش کبیر خوندیم در حالی که دقت نکردیم همه ما در خیلی از جمع هامون بارها عین نقل و نبات برای همدیگه جوک از قوم های مختلف مون تعریف کردیم، انگ زدیم و خیلی‌ها فرهنگ پایتخت نشینی رو  باارزش تر از سایر استان ها جلوه دادند. افسوس کوچک شدن نقشه ایرانیم اما کماکان خیلی ها متاسفان از بالا به مردم افغان نگاه میکنند.

    💠 در خصوص طبیعت آمریکا به باور محدود کننده‌ای بر نخوردم چون تا حدودی به جغرافیا و شرایط آب و هوایی آشنا بودم ولی فکر میکردم تغذیه ما بخاطر خاک بسیار غنی ایران یک یک یک هست، برای همین مزه میوه های ایران و هیچ جا نداره و میوه هایی مثل هندوانه، توت فرنگی و … در آمریکا مزه آب میده

    💠 صداقت در ایران به مراتب پایین تر از آمریکا است و این تماما تحت تأثیر اقتصاد بیمار ایران هست که مردم مجبورند برای امرار معاش و خلاصی از مشکلات به هم دروغ بگن.

    _ نظافت و سلامت خوراک برای ما ایرانی های مسلمان خیلی بیشتر اهمیت داره، آخه چطور میشه مثل آمریکایی ها و اروپایی ها برای دستشویی رفتن فقط از دستمال استفاده کرد، فکر میکردم چون مردم در زمان جاهلیت توان درک مسایل علمی را نداشتند برای هر چیزی نباید، حرام است را گفتند مثلا گوشت خوک و شراب حرام است چون برای سلامتی مضر است و چون اسلام دین کاملی است و ما هم به واسطه فرهنگ و تمدن غنی ایرانی و عجین شدن آن با اسلام، بهتر و سالم تر از آمریکایی ها زندگی میکنیم.

    👈 چرا و از چه منبعی این باورهای محدود کننده را داشتم؟

    منبع های تغذیه کننده باورهای مخرب من در درجه اول فیلم هایی بودند و اون چه که باورهای محدود من و قدرتمند کرده بود در درجه دوم صحبت های دوستان و آشنایانی که یا خودشان برای مدتی بخاطر تحصیل آمریکا بودند و حالا برگشتند ایران و یا از گفته های کسی نقل قول میکردند.

    مثلاً قشنگ یادمه فیلمی دیدم با بازی بهروز وثوق به اسم که عاشق رفتن آمریکا بود اسمش تو فیلم «ممل آمریکایی» بود و آبگوش برای رفتن آمریکا یکی از دوستاش بود و فیلم تموم شد و بازخورد این بود که: دوستش اتفاقا بدبخت بوده و کل تعریف هاش دروغ بوده، رفتن به آمریکا و داشتن زندگی خوب سرابی بیش نبود و قناعت به زندگی ای که داشت بهتر از رویاپردازی هست.

    در واقع ما قبلا فیلم هایی مستند بدون هدف سیاسی یا محدود به ژانر خاص مثل سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا نداشتیم که به این صورت با تمرکز بر نکات مثبت و هزاران درس تهیه شده باشه اونم رایگااااان با این همه عشق و درس🤗 خدایا شکرت. فیلم هایی که تا قبل دیده بودم بر اساس موضوع و هدف یا بازخورد منفی بهم میداد یا حتی شبکه های جدید ماهواره ای با اهداف سیاسی خودشون مدام حس حقارت و سختی قوانین برای مهاجرت به آمریکا را برای ایرانی ها القا میکنند. هزاران تعریف از امکانات و زندگی خوب مردم آمریکا و سراسر دنیا میکنند و در آخر گفته میشه امان از ایران…. امان از قوانین ….. ببینید بخاطر مشکلات سیاسی از ایرانی ها تصویر خوبی ارایه نشده وای چقدر گذشته خوب بود ….. و جان کلام اینکه من درک درستی از اینکه محدودیت تنها ساخته و پرداخته ذهن ما است، نداشتم. استاد جانم به لطف زحمات شما، مریم نازنینم خانم فرهادی و ابراهیم بزرگوار برای ما آرام آرام مفهوم جهان بدون مرز معنا پیدا کرده مرز یعنی یک فکر باطل و هرز تغذیه شده نامناسب در ذهن ما. با دیدن سریال زندگی در بهشت فهمیدم از پایه و اساس تعریف من برای رابطه عاشقانه غلط هست و وابستگی داشتن نه تنها نشونه صمیمیت نیست بلکه سم مهلکی برای خلق زندگی شاد و آزاد هست.

    با کمک مستند سفر به دور آمریکا نه تنها به چشم دیدم چقدر افکار پوچی داشتم بلکه هزاران نکته ارزنده می‌بیتم. بزرگترین درس برای من و هزاران نفر در خصوص دوردست بودن یا محال بودن مهاجرت به آمریکا و صدها هزاران ترمز دیگه، جریان مهاجرت شما و جلوه ی ناب ایمان در عمل و تسلیم بودن شما هست. در تمام فایل ها دیدیم چقدر مردم آمریکا در موقعیت های مختلف رها و آزاد هستند. رفتارهاشون بدون نقاب و تظاهر هست. وقتی فایل مسابقه هاکی روی یخ را دیدم، یاد پیروزی تیم فوتبال در ایران افتادم که خیلی از ماها قبل از بیرون رفتن مدام به این فکر میکنیم چه تیپ شاخی بزنیم، چه جوری صورت و گریم کنیم و وقتی میریم تو خیابون کسی که رد میشه رو از بالا تا پایین برانداز کنیم که چی پوشیده… یعنی بیشتر برای شاد بودن دنبال جلب توجه هستیم حالا به شیوه های مختلف.چ، اگر هم شادی میکنیم بیشتر هیجانات کنترل نشده هست انگار سال های سال ابراز خوشحالی حبس شده و الان خیلی ها نمیدونن چطور ابراز کنند، در حالی که بارها و بارها دیدم وقتی اطرافیان شما متوجه فیلم گرفتن شما میشن، خیلی رها و شاد خود خود خودشون هستند و حتما همه مثل من هم با دیدن عکس العمل شون انرژی بسیار خوب شون و حس میکنند. تو فایل دقت کردم که بعد از مسابقه دنبال سبقت گرفتن از هم برای خروج از سالن نبودند😅🤣 همه چیز سر جای خودش به بهترین شکل ممکن هست، شادی خالصانه طوری که منم اینور کیف میکردم و ناخودآگاه پام و تکون میدادم و تجسم میکردم صورت شما چطور شاده و مثل همیشه با قلب پاک و سراسر عشق به دیگران لبخند می‌زنید.

    استاد جانم مریم نازنینم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم💖 من با کمک شما دارم هر روز فعل خواستن و به زیباترین شکل صرف میکنم. سپاسگزارم که در این مدت آرام آرام در حال ارتقای درک ام برای این هستم که:

    چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید

    واژه ها را باید شست

    واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد

    چترها را باید بست

    زیر باران باید رفت

    فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد

    با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت

    دوست را، زیر باران باید دید

    عشق را، زیر باران باید جست

    زندگی تر شدن پی در پی

     زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون”است.

    رخت‌ها را بکنیم

    آب در یک قدمی است.

    روشنی را بچشیم

    دوستون دارم تک تکتون و خدارا هزاران مرتبه شکر میکنم که کنارتون هستم. عاشقتونم 🤗🌈💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مهدی قلیچی گفته:
    مدت عضویت: 2181 روز

    با سلام واحترام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته دوست داشتنی وهمه همراهان عزیز

    نمی دونم چرا در آخرین لحظات تصمیم گرفتم که بنویسم ودید گاهی از دیدن برنامه های سفر به دور آمریکا وسریال زندگی در بهشت برام بوجود آمده هدف برنده شدن دیدگاهم برای تغییر نگرش دوستان هم فرکانسیمه وتشکر از زحماتیه که استاد عزیز در طی این مدت بهمراه خانم شایسته برای من کشیدن قبل از شروع بسیار متشکرم وسپاسگزارم به خاطر دیدگاه وسیعی که به من دادید.

    اولا سالهای سال همش گفتیم مرگ بر آمریکا یه حس انتقام وحس تنفر شدید از کشور آمریکا واینکه آمریکا بسیار غاصب واشغالگره ودنبال نفت ایرانه که غصبش کنه ودیگه اینکه خیلی آدمهای نژاد پرست وکثیفی هستن چقدر هم جنس باز وخلاصه فکر می کردیم همش دنبال تجاوز به حریم آدمها ورک بگم خیلی آدمهای روانی ومریض وآدم کشی هستن

    با فیلم سراب وحشت وترس بیشتری هر روز به باورهای ما اضافه می شد واینکه آمریکا حتی توی نقشه هم خیلی از ما دوره

    ولی دیدگاه فعلی من اینه وقتی می خوام از میامی فلوریدا حرف بزنم انگار از شهر نزدیک شهرمون حرف می زنم اینقدر تو ذهنم شفاف شده من شاهرود استان سمنان زندگی می کنم انگار دارم میامی شاهرود حرف می زنم اینقدر قابل لمسه ونزدیک اینقدر برای ذهنم شفاف شده دیگه برام غول نیست دیگه وقتی مردم اونجا را می بینم دیگه حس تنفر وانزجار وجودمو نمی گیره احساس می کنم خیلی دوسشون دارم از خودم می دونمشون تازه فهمیدم اگه دنبال افراد توحیدی برای زندگی والگو بگردم اونجا بیشترین رنج ودرجه ایمان را می بینم خلاصه فوفور نعمت وفراوانی همش به خاطر اندیشه های توحیدی

    من همیشه به خودم می گم هر کی وهر چی در هر جایگاهی قرار داره عین نظمه حالا می فهمم که برترین قطب ثروت جهانه چرا اینقدر ثروتمنده همش به خاطر دیدگاه توحیدی چقدر آرامش چقدر همدلی وهمزبانی

    خدای من همش به خاطر حضور پرنگ تو در وجود آدمهاست چقدر لذت می برم وقتی روابط دوست داشتنی وسالم اونها با هم که ناشی از دیدگاه توحیدی اونهاست وچقدر شادی وعشق درونی که ناشی از وجود پرنگ خداونده خدایا شکرت که نمردیم وبه حقیقت رسیدیم اینم کار خداست که اینطوری حقیقت را توسط دستانش استاد وخانم شایسته داره به همه مردم جهان معرفی می کنه خدایا شکرت که حقیقت ثابت شد .همش در آرزوی آمدن به اونجا ودیدن زیباییها وفراوانی ها از نزدیک هستم الهی آمین .خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    روح اله عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 4019 روز

    سلام استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان عزیزم. من تصویر ذهنی ام در مورد آمریکا کشوری به رنگ قهوه ای یا آجری بود. اما وقتی این دو سریال را دیدم کشوری به رنگ سبز بود. آن هم سبزی بی پایان و نامحدود. انگار تمام باورهایم در مورد سبز بودن یا فراوانی گیاه فرو ریخت. این کشور نماد فراوانی درخت و گیاه است. چقدر از زیبایی چمنزارها و درختان متنوع و تپه های پوشیده از درخت و گیاهان رونده روی درختان لذت بردم.

    در مورد مردم این کشور تصویر ذهنی ام این بود که آدم هایی بسیار خشن و عصبانی و ناراحت هستند که مدام با یکدیگر و با همه مردم دنیا درگیر هستند. چون فیلم هایی که دیده بودم این بود که مدام در حال اسلحه کشیدن به سمت یکدیگر و تیراندازی هستند. رسانه های ما هم که آمریکا را جنایتکار، خون ریز و استعمارگر معرفی می کردند. اخباری که می شنیدم این بود که در آمریکا مدام مردم به قتل می رسند و بچه ها در مدرسه اسلحه حمل می کنند و اگر از کسی خوششان نیاید آن را می کشند. یا اخبار افرادی که اسلحه بر می دارند و به جان مردم می افتند و تا می توانند می کشند. آدم هایی که در کل با یکدیگر مشکل دارند و در صلح نیستند. اما چیزی که در این تصاویر از مردم آمریکا دیدم این بود که آدم هایی بسیار خوش برخورد و خوش رفتارند و وقتی به فرد آشنایی می رسند اولین کاری که می کنند این است که لبخند می زنند. به نکات مثبت افراد توجه می کنند و آنها را تحسین می کنند. کشوری که آن قدر در آن امینت هست که بسته های ارسالی شرکت ها روزها جلوی در خانه می ماند بدون اینکه آسیبی ببیند یا کسی آنها را بدزدد. کشوری که افرادی با نژادهای مختلف در صلح در کنار هم زندگی می کنند. بچه ها چقدر با شخصیت، مسئولیت پذیر و خوش رفتارند. دنبال یادگیری و رشد هستند. به مطالعه کتاب و افزایش اطلاعاتشان اهمیت می دهند. من هیچ درگیری یا صدای تیر اندازی در این تصاویر ندیدم. مهمان هایی هم که به بهشت می آمدند هم خیلی با یکدیگر و با شما محترمانه رفتار می کردند و آن قدر آرامش و متانت در رفتارهایشان دیدم که احساس کردم چقدر آدم های فرهیخته ای هستند و چقدر با خودشان در صلحند. وقتی دیدم که عده زیادی از مردم در مکان هایی جمع می شوند و مدیتیشن می کنند به این نکته پی بردم که چقدر انسان هایی آرام، منظم و به دنبال کسب آرامش درونی هستند. چقدر مراسمات مختلفی برگزار می شود و مردم جمع می شوند و رقص و شادی می کنند و برای شاد بودن به دلیل خاصی نیاز ندارند. چون یک احساس خوبی دارند که نتیجه نگاه درستشان به جهان است.

    با توجه به فیلم هایی که دیده بودم و ورودی هایی که در جامعه و تلویزیون دریافت کرده بودم این بود که آمریکایی ها مردمی لاابالی و دنبال لذت های بیهوده هستند که احساس می کردم که شبیه داستان های سینوهه از مصر باستان است. اینکه دنبال انحرافات جنسی خوردن مشروب و الکل ،مصرف سیگار هستند. جامعه ای که فقط از برهنگی و تماشای بدن یکدیگر لذت می برند. آقایان مزاحم خانم ها می شوند و مدام می خواهند از آنها سو استفاده کنند. در مدارس وقت نوجوانان به مسائل جنسی و لمس کردن بدن یکدیگر و خوردن مشروب می گذرد. اما در تصاویری که نشان دادید من هیچ کس را در حال مصرف سیگار و مشروب ندیدم. هیچ کس را مست و با حالت عدم تعادل ندیدم. ندیدم که کسی دیگری را در ملا عام برای مسایل جنسی لمس کند. برهنگی هایشان هم آزادی است که در این کشور وجود دارد و من ندیدم کسی به اندام دیگران خیره شود گویی انگار چیز عجیبی می بیند. ندیدم کسی برای دیگری مزاحمت ایجاد کند یا کسی را اذیت کند. من در روابط بین افراد فقط دوستی، شادی، احترام و صلح را مشاهده کردم. شخصیتی که از نوجوانان و کودکان دیدم این بود که دنبال تفریحات سالم مثل ماهی گیری، دوچرخه و اسکوتر سواری، قایق رانی، بازی کامپیوتری هستند.مردمی ورزشکار که از هر جا عبور می کردید می دیدم که مردم در حال ورزش به شکل دویدن، دوچرخه و اسکوتر سواری هستند. در کل چیزی که من در مورد مردم آمریکا دیدم این بود که آدم های شادی هستند و این شادی شان به خاطر افکار و رفتار مناسب شان است و نه به خاطر اینکه به عوامل بیرونی برای شاد بودن وابسته باشند.

    من تصورم این بود که یک کشوری که آزادی های زیادی دارد باعث می شود آدم ها بی هدف و بی بند و بار شوند و مسئولیت پذیر نباشند و در مورد آمریکا هم تصورم همین بود. مثلا می گفتند آنجا هر چند نفری که با هم زندگی می کنند خانواده محسوب می شوند و مهم نیست که ازدواجی صورت بگیرد یا نه. در این حالت کسی تعهدی نسبت به نگهداری همسر و فرزند ندارد و به راحتی آنها را رها می کند و می رود. آزادی هایی که در این جامعه وجود دارد باعث نشده که آنها بی بند و بار و بی شخصیت بار بیایند. برعکس باعث شده مردمی خلاق و آزاد اندیش شوند.مردمی که برای فرزند آوردن ازدواج می کنند و بچه های زیادی دارند و رابطه بسیار خوبی هم با همسر و فرزندانشان دارند. مردمی که برای شاد بودن خودشان را محدود نمی کنند و با حرکات موزون در هر جایی خودشان را شاد می کنند. این آزادی ها باعث شده این همه فیلم ها، انیمیشن ها، سریال ها و هنرهای خلاقانه ساخته شود. این همه بازی های کامپیوتری که پر از خلاقیت است به خاطر آزادی تفکر و عمل است. آزادی باعث می شود رستورانی پر از دلار ساخته شود. باعث می شود لیوان تصفیه کننده آب ساخته شود. باعث می شود وسایل قدیمی خانه ات دکوراسیون زیبای رستورانت شود. باعث می شود کنار دریا با ماسه ها هشت پا و قلعه زیبا بسازی. باعث می شود سس گوجه تولید کنی که آن قدر خوشمزه باشد که بشود خالی بخوری. باعث می شود راهی پیدا کنی که جوجه را با پست به فاصله چند روزه بفرستی. باعث می شود مبلمان را با اجزای جدا از هم به صورت کم حجم و داخل کارتن بفرستی و مصرف کننده به راحتی آن را سوار کند.

    در تلویزیون و اخبار و روزنامه ها و داستان ها شنیده و دیده بودم که در آمریکا به سیاه پوست ها ظلم می شود و آنها را آدم به حساب نمی آورند و خیلی محرومیت ها به آنها اعمال می شود. اما وقتی دوست سیاه پوست استاد را دیدم که ثروت زیادی دارد و کسب و کارهای مختلف کشاورزی، مذهبی و … دارد این باورم تغییر کرد. مردم را دیدم که چه سفید و چه سیاه در خیابان بازی می کنند و می رقصند و شادی می کنند. بدون اینکه رفتار عجیبی با یکدیگر داشته باشند.

    فیلم های ترسناک آمریکایی زیادی دیده بودم و باعث شده بود آمریکا در ذهن من به فضایی ترسناک تبدیل شود. انگار همه جا ترس، نا امنی، آسیب زدن به یکدیگر و ترساندن وجود دارد. سریال فرار از زندان هم فضایی ترسناک از آمریکا نشان داد. اما این بار دیگر تخیلی در کار نبود و همه چیز واقعی به نظر می آمد. انگار همه در حال برنامه ریزی برای کشتن، صدمه زدن، دزدیدن هستند. مدام جرم مرتکب می شوند و سعی می کنند کس دیگری را گناهکار جلوه دهند و البته قوانین و پلیس هم آن قدر ضعیف است که تفاوت گناه کار و بی گناه را تشخیص نمی دهد و همیشه افراد بی گناه قربانی می شوند. این باعث شده بود احساس کنم در آمریکا مهم نیست که یک آدم آرام و درست و با شخصیتی باشی. در هر صورت ممکن است جرمی به تو نسبت داده شود و به خاطر آن محاکمه شوی. ممکن است کسی به تو آسیب بزند یا تو را بکشد بدون اینکه خطایی مرتکب شده باشی. اما در این تصاویر دیدم که چقدر پلیس با مردم در صلح است و با احترام رفتار می کند. با اینکه این همه آزادی رفتاری در این کشور وجود دارد اما کسی به دیگری آسیب نمی زند و هر کسی سبک زندگی شخصی خودش را دارد. به شیوه خودش شادی می کند. لباس می پوشد. این همه آزادی عکاسی و فیلم برداری برایم جالب بود. حتی از پلیس ها و ماشین پلیس فیلم برداری کردید اما مساله ای پیش نیامد. اینکه افراد با پوشش های مختلف در خیابان ظاهر می شوند و کسی کاری به دیگری ندارد. هیچ تعقیب و گریزی اتفاق نمی افتد. من هیچ ترسی در این تصاویر ندیدم. فروشگاه هایی بی نهایت بزرگ پر از اجناس مختلف با فروشنده هایی خوش برخورد و متین و هیچ مشکل و بی نظمی پیش نمی آید. حتی آنقدر به مشتری اعتماد دارند که جاهایی پرداخت مبلغ را با دستگاهی خودکار انجام می شود. چقدر به فرهنگ یکدیگر احترام می گذارند که حتی قوانین راهنمایی و رانندگی متناسب با آداب و رسوم و نوع وسیله نقلیه افراد است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    ازاده اله بخشي گفته:
    مدت عضویت: 1975 روز

    سلامی به روشنایی نور خداوند

    تقدیم به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربون

    و شما دوستان و خانواده دوست داشتنی

    قبل از اشنا شدنم با سایت و قبل از دیدن سریالهای زیبا و بینظیر زندگی در بهشت

    دید خوبی نسبت به امریکا نداشتم به خاطر شنیده هایی که دورا دور از أفراد مختلف به گوشم رسیده بود و همچنین رسانه ها به خصوص صدا و سیما و بخش اخبار همچنین

    فیلمهای امریکایی که از بچگی یادمه همیشه دو نَفَر تو یه بیابون مشغول دوئل کردن بودن ،یا اینکه برای پیدا کردن طلا همدیگرو میکشتن یا به هم خیانت میکردن ،بنابراین تصویری که تو ذهن ادم شکل میگیره تصویر نامناسبی خواهد بود و اصلا سفر به این کشور رو از فکرت دور میکنه چه برسه به اینکه بخوای تصمیم بگیری برای أقامت و مهاجرت انتخابش کنی

    حتی چند تا از بستگان دور و نزدیک هم برای سفر و هم برای أقامت رفته بودن و برگشته بودن و میگفتن به درد ما ایرانی ها نمیخوره مثلا اونجا بچه ها میتونن از والدینشون تو سن پایین شکایت کنن و أمثال این حرفها

    اما با دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا واقعا ذهنیتم نسبت به این کشور تغییر کرد ،دیدن منظره های سر سبز و زیبا و دریاچه هایی که مریم جون تو سفر به دور امریکا تهیه کرده بود و جاهای فوق العاده بی نظیر از کنار ساحل تا معماریها و مکانهای تاریخی

    توی یک قسمت از سریال که مهمون خونه یکی از دوستانتون بودین یادمه که با دوچرخه و اسکوتر رفتین برای گردش و استاد ساحل رو نشون داد با حدود بیست الی سی اروی که کنار ساحل پارک شده بود و به همسرم گفتم ببین چقدر ثروت و فراوونی تو این کشور هست و همچنین اروی برای اینکه بتونی راحت با خانواده هر جا بخوای سفر کنی دیدن خانواده هایی که مهمون شما بودند در پارادایس و همچنین یادمه تو یکی از فایلها همسایه های استاد اومدن و باهاشون احوال پرسی گرمی کردند و ازشون خواستن که هر وقت میل داشتند به منزلشون برن انقدر گرم و صمیمی بودند که استاد وسطش فایل رو قطع کردند و بعد از رفتنشون دوباره ادامه دادند و توضیح دادند که همسایه بودند

    همچنین یکی از قسمتها که محل خاصی بود برای خوش گذرونی أنا از سن شانزده یا هجده سال به پایین اجازه ورود به اونجا رو نداشتند و این نشون میده امریکا کشور بی قانونی نیست بلکه قوانین مشخصی داره و مردم میتونن در امنیت کامل زندگی کنند

    متشکرم از استاد عزیزم و مریم جونم برای اینکه واقعا دید مارو نسبت به امریکا که واقعا مثل بهشت زیباست تغییر دادند و بادیدن جاهای فوق العاده و فایلهای بسیار ارزشمند این خواسته در من شکل گرفت که حتما توی درخواستهام از خداوند تجربه یه زندگی رویایی و فوق العاده مثل استادم در امریکا رو داشته باشم

    و کلا دیدم نسبت به روابط خانوادگی و امنیت و همچنین احساس نوع دوستی این مردم نازنین تغییر کرد

    سپاسگزارم از خداوند برای هدایتم به این سایت زیبا و سپاسگزارم از استاد عزیزم و مریم جون برای تمام فایلهای بینظیر سایت و زحمتهایی که میکشن تا ماهم یه زندگی فوق العاده و دوست داشتنی رو تجربه کنیم عاشقانه دوستتون دارم

    و سپاسگزارم از دوستانی که با کامنتهای زیباشون به ما در این مسیر سبز کمک میکنن

    هر کجا هستین در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشین

    خداوند یا رو نگهدارتون 🌹🌹🌹🌹🌹❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Susan گفته:
    مدت عضویت: 3094 روز

    به نام الله که رحمتش بی نهایت است و آنرا به همه ی مخلوقاتش می رساند….

    .

    چند سالی هست که با اشنایی با شما استاد عزیزم و مریم جانم و تمام دوستان مهربانم تبدیل به انسان دیگه ای شدم که به قول استاد هیچ ربطی به اون آدم قبلی نداشت…این تغییر اونقدری زیاد بود و به من چنان عزت نفس، حس لیاقت و انگیزه داد که مدتهاست که روزهام مشغول کار کردن روی خودم و ساختن آرزوهایی شده که برای همه باورش دور از ذهنه و همینطور تلاشی که برای هیچ کس باور کردنی نیست….

    من به همه ی اون ادما حق میدم که اینقدر متفاوت باشن و متفاوت فکر کنن چرا که خودشون نخواستن که باور کنن که میشه؛ که خدا زنده است و همیشه هست ….

    به هر حال پس از چند سال تونستم بیام و این فایل استاد باعث شد بتونم یکم بگم از منه پس از او…

    شاید خنده دار باشه اما تو آستانه ی تولد سی سالگی من فقط خودمو یه دختر بچه ی ۴ ساله میدونم که روزهای زندگیم از زمان اشنایی و باور کردن استاد عباس منش شروع شد و تا قبلش چیزی جز مردگی نبود چون خدایی نبود چون ایمانی نبود چون خدایی بود که در واقع فقط بتی بود که دیگران تو ذهن من ساخته بودن و من ناچار بودم به ترسیدن ازش و پرستش ظاهریش …

    اما نکته اینجا بود که اون خدای واقعی میدونست که من با تمام وجودم خواستم که اون تو زندگیم جریان پیدا کنه، پس شد زبون استاد عباس منش، صدای استاد عباس منش، فکر استاد عباس منش، هدایت زندگی استاد عباس منش، تضادای زندگی استاد عباس منش؛ حتی جریان پیدا کرد توی احساس مریم شایسته، شد عشق مریم به ساختن و ثبت لحظات سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت ، جریان پیدا کرد و شد عشق مریم و استاد بهم و همراهیشون؛آره این خدا و این انرژی هماهنگ شد با ندای قلب استاد عباس منش و ثمره اش شد آرامش ما ها که بزرگ ترین نتیجه است ….

    قبل ازهمه چیز خدا رو سپاسگزارم که در طول تاریخ خلقت منو دقیقا توی زمانی ومکانی خلق کرد که بتونم آگاهانه با این هدایت ها آشنا بشم و بهشون ایمان بیارم.

    فقط یک لحظه به این هماهنگی فکر کنین؟؟؟؟

    واقعا جز سپاسگزاری چه کار دیگه ای میشه کرد؟

    .

    تا قبل از سریال زندگی بهشت و دیدن روابط استاد و مریم جان من هیچ وقت تو ذهنم نمیگنجید رابطه به این زیبایی رو من بارها دوره عشق و مودت رو گوش کرده بودم اما خیلی از قوانینی که استاد اونجا میگفتن توی سریال زندگی در بهشت برام واضح شد که وقتی استاد از وابسته نبودن میگن چقدر زیبا نمود این باور رو میشه توی رفتار استاد و مریم جون دید،واقعا من عاشق لبخندای زیبای مریم جونم که بعنوان یه دختر میبینم وقت عشقش داره چند روز ازش دور میشه و میره سفر با صدای قشنگش و با آرامش کامل عشقشو بدرقه میکنه. چقدر زیبا کنار استاده و چقدر زیبا با هم هماهنگن.

    لحظه به لحظه کنار هم کار کردناتون رو بدون ذره ای اخم و یا غر زدن …

    آخ که چقدر از مریم جان یادگرفتم وقتی با عشق همه جا رو تمیز میکنه و برای استاد و خودش غذا درست میکنه واقعا همچین الگویی رو کجا میشد دید تو زندگی معمول همه که همه چیز از روی اجبار و روتینه …

    منم مثل استاد عاشق انباکسینگ و خریدم واقعا خریدای استاد از Amazon ,یه عالمه آنیاکسینگ همیشگیشون چقدر این باورو تو ذهن من قابل دستیابی کرد که میتونی انقدری ثروتمند باشی که با یک کلیک هرچی که میخوای رو انقدر راحت و بی دغدغه بخری….

    من بارها خیلی از محصولاتو گوش دادم اما واقعا با این فایل های زندگی در بهشت و سفرنامه تونستم به اون باوری برسم که نتیجه میده و شاید باورتون نشه که نشونه ها انقدر واضح میشدن مثلا زمانیکه بازی سوپربال در حال برگزاری بود و من فایل اون قسمت رو دیدم زمانی بود که خانواده من برای سفر به قشم رفته بودن و من ازشون خواستم که برای من یه بلوز سفید پشمی بخرن چون من هم سرماییم و هم عاشق رنگ سفید ، باورتون میشه وقتی اون لباس رو برای من آوردن و دقیقا تو روزی رسید به دستم که استاد و مریم جان اون فایلی رو گذاشتن که برا پیدا کردن تخم مرغ توی تمپا رفته بودن به اون محله ی تفریحی، و خدا رو شاهد میگیرم به این اتفاق که روزی که بلوز رسید به دست من و من با دیدنش میهوت بودم وداشتم میمردم از اینکه روی پیرهنم نوشته بود : TAMPA BAY BUCCANIERS….

    واسه ی من که توی شیراز زندگی میکنم از قشم یه همچین نشونه ای تو یه همچین زمانی اومد….

    .

    خلاصه که این سریالا یجورایی انقدر ریز و تدریجی زندگی ما رو عوض کردن که خیلیاشو شاید واضح نبینیم مثلا خود من تو این چند سالی که دارم رو خودم کار میکنم باورتون میشه حس میکنم مادر من که اصلا این فایلا رو گوش نداده حتی بیشتر از من تغییر کرده یجوری که خودشم خبر نداره؟؟؟؟؟

    برای من تک تک این فایل ها و تک تک لحظاتش حس خوب و تغییر باور و الگو سازی بود و واقعا نمیدونم کدومش رو باید بگم که حق این فایل ها ادا بشه… فقط میدونم کسی که واقعا باورکنه قوانین رو توی بهشته همونطور که ما تک تک لحظات دیدن فایل ها رو اونقدر حسمون خوب هست که حس میکنبم ما هم تو همون لحظه توی پردایس یا هرجایی کنار استاد هستیم یا یکی مث من حتی پیرهن تیم شهری که دوست دارم توش زندگی کنم رو هم از الان دارم…

    .

    میتونم بگم من همیشه به اخبار بی علاقه بودم و به قول دوستان از کشور امریکا فقط اولین جمله ای که شنبده بودم شعاری بود که علیه آمریکا میدادن و بیشتر توی فیلما میدیدم که آمریکا چطوریه و همیشه چون عاشق مهاجرت بودم نکته های مثبت اونجا رو میدیدم راجع به آزادیشون، امکانات زیادشون و …

    اما میتونم بگم سفرنامه و اونچیزی که استاد و مریم جون نشون دادن واقعیت زندگی خودشون و اتفاقات و آدمای هماهنگ با باورهاشون بوده،شاید آدمای دیگه از آمریکا چیزای دیگه ای ببینن که با واقعیتی که استاد تجربه میکنن متفاوت باشه ….اما تغییر فرکانس ما هست که اتفاقات همسنگ با باورها و حس ما رو سر راهمون میذاره و من مطمئنم اگر استاد هرجای دیگه ی دنیا جز امریکا هم بودن بازهم با همچین آدم ها و شرایطی مثل اونچیزی که الان دارن مواجه میشدن چون این ها فقط اتفاقات مطابق باورهاشونه که اونجا دارن تجربه میکنن.

    و اینکه چیزایی که استاد از تجربیاتشون توی امریکا نشون میدن حتی ورای اون چیزی هست که میشه از خود حتی فیلم های امریکایی دید و این ها فقط مربوط به یک چیزه اونم باورها و فرکانس های استاد.

    .

    ممنونم ازتون از همه تون که هستین و خوشحالمم که تو این دنیای پر از آدمای تنها . پریشون ما با هم هستیم و خدا رو داریم خدایی که جریان پیدا کرد به زندگی استاد و مریم تا به ماهایی که خواستیم که باشه بیشتر خودشو نشون بده و هر روز بیشتر دلبری کنه و ما رو عاشق خودش کنه….

    عاشق همتون هستم و سپاسگزار چشم های زیباتونم که این چند خط نوشته منو خوندین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سیده آمنه یاقوتی گفته:
    مدت عضویت: 1700 روز

    سلام به تمام خانواده ی بزرگ عباسمنش که دراصل خانواده ی خدا هستیم

    خداروشکراول برای قدرت ذهنم که دلم میخواست تویه مسابقه شرکت کنم و زود پاسخ گرفتم

    بریم سراغ سؤال ارزشمندی که باعث تفکرمن در قوانین میشه

    1.بنویسید که قبل از «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه دیدگاهی درباره آمریکا داشتید

    یعنی چه دیدگاهی درباره موضوعات مختلف مثل: بنیان خانواده و روابط خانوادگی، روابط اجتماعی مردم، میزان امنیت اجتماعی، طبیعت این کشور، آزادی های مشروع یا نامشروع، انسان دوستی یا نژاد پرستی، خشونت، میزان آزادی های مذهبی، کیفیت کسب و کارها، صداقت مردم و… داشتید

    خب من بشخصه قبل از آشنایی باشما ودیدن برنامه هاتون نظرم کاملا منفی بود،

    بخصوص در مورد روابط خانواده ها که همیشه میشنیدم روابطشون باهم سرده،

    احترام بین خانواده ها معنا نداره

    بچه ها18ساله شن جدامیشن و یه چیزی که وحشت بجونم می انداخت و میترسیدم ازش که

    اگر کوچکترین بدرفتاری بابچه ات داشته باشی پلیس بچه رو میبره و میده به یه خانواده ی دیگه

    وفیلم های زیادی توی صداوسیمادراین باره پخش میشد

    اینکه روابط خیلی آزاده

    مردها کاری به زن هاشون ندارن

    خیانت خیلی عادیه اونجا

    و

    راحت به یه بهونه زنه میزاره میره

    همیشه تادیدیم بچه ها پدرنداشتن

    وپدرها مفقودالاثربودن 😂ومادره هی لاپوشونی میکرد که باباتون نیست و این حرف ها

    وکلی موارد دیگه که اگه بگم تا خود اتمام وقت مسابقه طول میکشه

    روابط اجتماعی و امنیت:خب تابوده اخبار شبکه 1همیشه وتاالان میگفت ومیگه امنیت تو آمریکا معنا نداره، بخصوص پایین شهرش

    مردم اصلا همو نمیشناسن

    اسلحه کشی خیلی راحته و راحت همو میکشن

    وکلا از لحاظ امنیت حسابی دربه داغونن

    خشونت ونژاد پرستی،،که خیلی تو رسانه میبینیم با سیاهپوست هابد هستن

    اصلا اینا آزادی ندارن

    همیشه با نژادهای دیگه بد رفتاری میکنن

    حتی باایرانی ها

    وازایرانی ها متنفرن

    وبزور سرخپوست های بومی رو بیرون کردن یامجبورشون کردن تسلیم شن

    وکلا این دولت پدرنژادپرست هاست😂

    درمورد طبیعتش انصافا خوب شنیده بودم

    ومیگفتن ودیده بودم تو فیلم ومستندها خیلی بزرگه و آبی وهوای متنوعی داره

    درمورد آزادی های مشروع و نامشروع

    که خععععلی بدشنیدم که تمام شبکه ها و شرکت های پورن تو آمریکاست

    اینا اصلا براشون محارم وغیر محارم فرق نداره وبخصوص چندتا فیلم که دراین خصوص دیدم که روابط جنسی بین خانواده رو طبیعی جلوه میداد

    وکسب وکارها که همیشه میگن برای ما حقوق اینا خوبه

    امابرای خودشون کفاف هیچی نمیده

    ازلحاظ رفاه اجتماعی زیر صفرهستن ولی چون قلدرن کسی نمیگه و کلا هرچی شنیدیم منفی اندر منفی

    بخصوص تو مدرسه و جامعه

    باورکنید انقد بدشنیدم که نباید به اینا دست زد یا معاشرت داشت چون نجسن

    چقد شعار مرگ ولعنت و نفرین دادیم و چقدر شنیدم همیشه آمریکا درفکر توطئه است قدرت برتره چون قلدره

    کل ثروت عراق و بالا کشید و خیلی خیلی حرفهای دیگه که الان درک میکنم چقدر مسخره و بی ریشه است

    اما بادیدن فیلم سفر به دور امریکا که تاقسمت10فک کنم دیدم وسریال زندگی در بهشت که نشانه روزمن بوده واقعا حیرت کردم

    وپی بردم بابا واقعا

    ««شنیدن کی بود مانندیدن»»

    بادیدن فیلم ها واون همه زیبایی

    اون همه نظم وانضباط

    اون همه عشق که مردم فقط شادن و درحال رقص و آواز

    اون پارک هایی که چقد تمیز بودن یه تیکه آشغال ندیدم من

    مردمی که تو جشن آمریکایی ها برای استقلال کشورشون (یادم نیست اسم رو دقیقا)خانم ها و آقایون همه درحال رقص شادی

    ومریم جون فیلم میگرفت و همه لبخند میزدن

    بعد که مریم جون ازش پرسیدن و گفت برای چی فیلم میگیره کلی خوشحال شدن و همکاری کردن

    چه هماهنگی خاصی داره موج میزنه وکسی تو کار کسی دخالت نمیکنه

    توی یه قسمت که مال دیزنی لند بود خود استاد گفتن ببینید این خانم های محجبه رو وبقیه که اینمدلی نیستن

    وهیچکس کوچکترین اهنتی به اونها نکردونمیکنه و همه درعین احترام کنارهم ایستاده بودن

    درمورد رعایت حقوق شهروندی که صف و نوبت چقدر اهمیت داره

    درمورد اون نشنال پارکی که مایک عزیز توضیح میداد ومریم جون نوشته رو خوند که مردم پول دادن و این پارک ساخته شده تاهمه استفاده کنن،واین یعنی مردم چشمشون به دولت مردها و کسی نیست تابدادشون برسن(برعکس چیزی که تو ذهن من بود ومدام میگفتم این حکومت این فلان این رییس جمهور مردم و بدبخت کردن)غافل ازاینکه آمریکا الکی اولین قدرت جهان نشده

    بخاطر فرکانس مرددم این کشوره

    چون خودشون خواستن بهترین های جهان بیان تو این کشور

    مثلا من توی کتاب استاد عشق درباره ی دکتر حسابی خوندم وقتی ایشون اومدن آمریکا چنان استقبالی ازشون شده و امکاناتی بهشون دادن که خود آقای حسابی کف کرده و اذعان کرده آمریکا علکی آمریکا نشده

    چون آمریگا همیشه درحال تغییر ه ودرحال گسترش

    ایده های ناب و میپذیره

    براش مهم نیست طرف کیه چیه یاکجاییه

    مهم اینه که به پیشرفت این کشور کمک میکنه پس قدمش روی چشم

    اینو دیدم که آمریکا داره در کل کشورش قانون بقای اصلح رو به بیشترین میزان اجرا میکنه و برای همینه انقد قدرتمنده

    مردم مهربونی و دیدم که وقتی استاد ومریم جون رفتن برای خرید و اون خانم رو هدایتی دیدن و باعشق خونه و باغچه اش رو نشونشون داد و کلی توضیح داد و بااینکه سنش بالا بود خیلی سرحال و سرزنده بود

    درباره ی ترویج ایده های نو که من فقط در این دو فیلم دیدم

    آدم هایی که اومدن وتوی آمریکا نوآوری کردن و جهان ازشون حمایت کرد

    یاهمین مسئله ایی که استاد گفتن زمین ها همه اختصاصیه

    یا همین پرادایس استاد که یه جنگل با دریاچه

    میتونی داشته باشی

    واینهارو که دیدم گفتم آمنه بدجور سرت کلاه رفته هااااااپس ازاین به بعد هرچی دیدی از فیلتر قانون رد کن بعد بپذیر

    و

    واقعا بقول استاد تمام آنچه شنیده و دیده بودم از بیخ غلط بود و اصلا کامل باید بکگراند رو پاک کرد و فقط همه چیز رو باقانون سنجید

    الان میدونم این کشور چقد عالیه،چقد زیباست و چقد قانونمند و منضبطه

    وچقدررررررررررر بزرگه و پهناور

    وازهمه بیشتر اون راحتی که کسی به کسی کارنداره که تو چرا فلان مذهبی یافلان پوششی

    همه باهم خوبن و این یعنی بهشت

    متشکرم از شما استاد عزیزم

    ۲. چرا این نگرش را داشتید و این پیش فرض ها از چه منبعی و چگونه شکل گرفته بود (خانواده، تلویزیون و رسانه های جمعی، جامعه و مدرسه و …)

    ۳.دیدنِ مستندات «برنامه سفر به دور آمریکا» و «سریال زندگی در بهشت» چه تغییراتی در نگرش شما درباره آمریکا در این جنبه ها ایجاد کرده است.

    حالا سوال دوم وسوم

    این نگرش ها از طریق جامعه،مدرسه،رسانه بوده وخیلی شنیده بودم

    (چگونگی شکل گیریش باترفند مؤثر تکرار واستمرار در تکرار😉😂)

    بقدری تکرار شدن که الان سفت و سخت چسبیدن

    وبادیدن این دو سریال وافعا نگرشم تغییر کرد

    ویکی از اهدافم مهاجرت به این کشور قشنگ و زیباست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  10. -
    گل گفته:
    مدت عضویت: 1873 روز

    سلام به استاد عزیزمممم و مریم جان

    برای من ب شخصه باوجود اینکه هنوز فایلای اولیه زندگی در بهشت رو ندیدم و شاید یک چهارم سریال سفر ب دور امریکا رو فقط دیدم آنچنان باورهای عالی نسبت ب این کشور پیدا کردم که اصلاااا قابل قیاس نیست.. باورهای منفی از همون بچگی ما دهه۶۰ ها از طرق مختلف وارد میشد ولی از سه سال قبل ک متوجه شدم چقدرررر جامعه منفی هست و ورودی هارو کنترل کردم بنظرم خلایی ایجاد شد برای آمادگی من برای ورودی های جدیدی مثل این فایل های رایگان و این سریال های عالی و‌..

    اگر بخوام از باورهای خوب بگم

    از روابط عالی شهروندان امریکایی با غریبه ها؛روابط عالی شون با فرزندانشون و تمیزی و سرسبزی کشورشون..تعداد فرزندانشون.. و آزادگذاشتن فرزندان و احتراااامی ک برای بزرگان دارن؛ شادی و نشاط فوق‌العاده ای ک دارن.. احترام و ارزشی ک مسعولانشون برای شهروندانشون میذارن.. از همبستگی شون برای جشن ها و همیشه شاد و‌خوش بودنشون.. از آرایش نکردنشون ک‌من ب ندرت دیدم انقدر ک با عزت نفس و اعتماد بنفس هستن و با هر اندامی هر لباسی ک‌دوست دارن میپوشن.. از اینکه باورهایی دارن ک سرزمینشون لاجررررم سرسبز هست و میتونن خونه های ویلایی با اتاق های زیاد بسازن و هرجاهستن سرسبزی و زیبایی لاجرم هست براشون.. زیبایی شهر و نظمی ک دارن و اینکه در خیلی از فایل ها دیدم ک هرفرد با هرعقیده و اعتقاد با آرامش درخال لذت بردن هست و این فوق‌العاده ارزشمنده..

    خدارو صدهزار بار شکر میکنم ک در این مسیر هستم و در مدار دیدن این زیبایی ها هستم

    . من دوستان زیادی رو لایک کردم و میدونم شاید آنچنان کامل هم ننوشتم واقعاا.. آنچه ک واقعا در خور این باورهای عظیمی ک ایجاد کردین باشه ولی الان ک در آخرین ساعات این فراخوان هستم بخاطر کلام استاد انجام وظیفه کردم. بسیاررر بسیارررر از استاد عزیزم و عزیزدلشون مریم بانو سپاسگزارم برای این فایل های ارزشمند ک درسته دلیلشون بخاطر دیدن رفتار و کردار استاد بوده ولی آنچنان این هدایت الهی دقیق بوده ک درکنار دیدن و باورهای عملی استاد؛ چه تحولات فوق العاده ای در باورها و ایجاد خواسته های ما بوجود آورد ک اصلا بدونیم واااقعا میشه انقدر در صلح بود و زندگی زیبا باشه ؛ اوووون هم تو آمریکا؛ کشوری ک از بچگی تو ذهن و‌گوش و …ما باورهای منفی زیادی رو درباره ش بقول قرآن امبت کردن.

    الله اکبر برای این هدایت های همههههه جانبه الله مهربان که واقعا هرکسی که بخواهد را هدایتش میکنه😍😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️ باز هم هزاران بار خداروشکرررررر میکنم ک در مسیر دیدن این اگاهی ها قرار گرفتم❤️❤️❤️🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻 و پیشاپیش به برنده عزیز مسابقه تبریک میگم و بهترین ها رو برای همه دوستان این سایت بهشتی میخوام دوستتون دارم😍😍😍😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: