دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار
خدایا از تو یاری میخوام که بتونم از لحظه به لحظه این فایل استفاده کنم برای تغییر و رشد و پیشرفت خودم چرا که جهان تو لحظه به لحظه در حال پیشرفته
منم سلام میکنم به شما مریم جان عزیز که همیشه دوربین به دست در حال ضبط رویدادها و اتفاق های مثبت و خوب هستین و خبرش رو هم به دیگران میدین و اینجوری با گسترش شادی در بین همسفران سایت به گسترش شادی در جهان و به تبع اون جذب وقایع خوب کمک میکنین بر خلاف خیلی از گزارشگرها و دوربین به دست هایی که کارشون پخش و گسترش وقایع نا مناسبه
باز هم لری عزیز .با دیدن لری یاد :
Jack of all trades master of all
می افتم .چقدر این انسان تونسته تجربه کسب کنه که اینقدر مهارت و توانایی در وجودش هست اونم با این سنش .و همین چقدر باور ما رو در مورد کار و کار کردن تغییر میده که هیچ محدودیتی برای کار کردن وجود نداره برخلاف باور رایج در جامعه ی ما که به دنبال این هستن که ی جورایی از زیر کار در برن حتی جوون ها چه برسه به افراد سن بالا. دیدن این آقا خودش ی باور سازیه در مورد شور و شوق داشتن برای زندگی. البته که لری نمونه ای از جامعه ای هستش که که در اون این قبیل افراد زیاد هستن .و وقتی که همچین تفکری وجود داشته باشه طبیعیه که نتیجش بشه پیشرفت و آبادانی
الان میفهمم دلیل آوردن این خاکها و رها کردنشون به زمان خود رو آخه برام سوال بود که چرا از خاک بیرون داره استفاده میشه که سسته ..این خاکها در اثر اون بارونهای مداوم به ثبات رسیدن درست مثل اون چیزی که استاد در مورد فرکانس ها میگن. اینقدر این خاک ها موندن و بارون خوردن و سفت شدن که دیگه الان محکم هستن و و میشه روشون بنایی محکم رو درست کرد. درست مثل افکار ما که وقتی که به اندازه ی کافی تکرار بشن باعث میشن باورهای قدرتمندی شکل بگیرن که میشه بهشون تکیه کرد و پیش رفت
استاد اونهمه به طول کشیدن این پروسه دلیلش این بود. دلیلش این بود که محکم کاری ها انجام بشه چیزی که برای شما شاید دلیلش مشخص نبود ولی الان دیگه درک کردین این موضوع رو
چقدر اون کلنگ زیباست .تا حالا کلنگ به این ظرافت ندیده بودم .چقدر دسته اش کشیده اس و همین باعث میشه که انرژی کمتری مصرف بشه و کمتر به کمر فشار بیاد .
چقدر اون پرچم های سبز رنگ که برای نشانه گذاری ازشون استفاده میشد رنگشون قشنگ بود
ایول به لری که اینقدر قدرت بدنیش خوبه که راحت با این کلنگ کار میکنه آخه کلگ زدن اونم توی هم چین زمین سفتی واقعا کار سختیه و انرژی زیادی میخواد .از نحوه کلنگ زدن لری کاملا مشخصه که مسلطه به این کار .
چقدر اون بیل دست استاد متفاوت بود با این بیل هایی که من اینجا دیدم چقدر جمع و جور و سطح داخلیشون کشیده است و نازکه جنس فلزشون آدم واقعا دوست داره کار کردن رو باهاشون تجربه کنه از بس که خوشدست و سبک به نظر میرسن .ما اینجا ی بیل داریم که اونقدر کت و کلفته که آدم دستش میگیره رو دستش سنگینی میکنه چه برسه به اینکه تمایلی به کار کردن باهاش داشته باشه .اصلا وسایل اینجا دارن با آدم حرف میزنن انگار مثل آهن ربا جذبه دارن و آدم رو به سمت خودشون میکشن
اما اون تخم مرغ های متنوع من رو یاد حرفهای استاد در مورد تنوع توی جهان انداخت.اینکه جهان سرشار از تنوعه و همین گوناگونی ها باعث پیشرفت و گسترش جهان میشن .جهان همونطور که به گنی نیاز داره به مرغ و بوقلمون و اردک و خرو هم نیاز داره .تصورش رو بکنید اگه همه تخم ها مثل هم بودن چه میشد !!!واقعا وقتی فکرشو بکنی تازه متوجه میشی که آفریدگار هستی چقدر علیم و حکیمه چیزی که اصلا فکر کردن بهش هم هوش از سر آدم میبره که این خدا چطور این همه چیز رو در نظر گرفته
چقدر زیباست این تخم دو زرده تا حالا تجربه نکرده بودم دیدن تخم بوقلمون دو زرده رو .
و اما جو ناظر پردایس منو یاد فایل های تشخیص اصل از فرع میندازه و انسان هایی که اونقدر به فرع چسبیدن که اصل از یادشون رفته .خدا رو شکر مدتیه هدایت شدم به این فایل ها و به قول مریم جان گنج هایی رو پیدا کردم که تا حالا ازشون خبر نداشتم تا منم هم یادم نره که اصل چیه و فرع کدومه
چقدر مراقبه ها متفاوته یکی با خلوت و تنهایی یکی با خواب نیمروزی .ظاهر امر متفاوته اما اصل یکیه .اصل یکی شدن با خودته و لذت بردن
و باز هم جریان هدایت .هدایتی که توی وجود تک تک موجودات این جهان هست حالا هر کسی با توجه به ویژگیها و شرایط خودش به ی نحوی هدایت میشه اردک ها به زیر پل، بوقلمون ها به زیر ی درخت خاص و الن هم ی گنی . قرار نیست مسیر و مکان هدایت به ی جهت مشابه باشه برای همه اما هدایت همیشه بوده هست و خواهد بود و این همون اصلیه که ما باید باورش کنیم
چه جای قشنگی رو انتخاب کرده این خانم گنی که تا حد زیاد هم استتار شده اس که حیوانات دیگه متوجهش نشن .چه نظمی دارن این تخم ها .چقدر هم شبیه پر خود گنی ها هستن .چه صحنه ی زیبایی رو چشم های من دارن میبینن توی همین ی ذره جا .اون سبزی خوشرنگ شاخه های دور و بر تخم ها که دیگه دل آدم رو میبره
خدایا چه ماشین ها خفنی .چقدر ثروتمندن این مردم آمریکا که کارگرهاشون با همچین ماشین هایی میان سر کار .اونوقت کارگرهای ما با بدترین وسایل میان یا اصلا وسیله ای ندارن .چقدر لباس هاشون شاد و رنگارنگ و تمیزه .و این تصور من رو از ی کارگر بهم میزنه .چقدر مجهزن .خوراکی هم با خودشون آوردن مثل همیشه نوشیدنیشون به راهه .چقدر آرامن و سرشون به کار خودشونه.چقدر وجدان کاری دارن که با نهایت دقت دارن جز به جز کارشون رو انجام میدن و از کار نمیزنن. عجله ای توی کارشون دیده نمیشه
چقدر قوانین توی کشور آمریکا هویداست و همینه که کشورشون هر روز داره پیشرفته تر میشه چون با قوانین پیش میرن. کسی قانون رو دور نمیزنه در اصل کسی خودش رو دور نمیزنه!!!! و در نتیجه جهان هم اون رو دور نمیزنه .و وقتی ی عالمه آدم اینجوری باشن ی کشوری بوجود میاد که که دور زدنی توش وجود نداره
چقدر ایده ی سمپاشی جالب بود با توجه به اینکه چوب توی فلوریدا زیاده و خطر موریانه هم هست تمهیدات لازم در نظر گرفته شده تا از آسیب رسیدن به بناها جلوگیری بشه و همین راز سالم موندن بناها توی آمریکاست مخصوصا بناهای چوبی .یادمه استاد توی چند تا از فایل های بهشت میگفتین که قدمت خونه ها به صد سال هم میرسه
چه خبر خوبی که بوش هاگ هم در زمان مناسب نجات پیدا کرد. همینه که وقتی مسائلی که قادر به حلشون نیستی رو میسپاری به خداوند خودش در زمان مناسب و از مسیری که ما نمیدونیم چیه اون مسائل رو حل میکنه .
با دیدن اون سکشن بندی بتن ریزی یاد حرفهای استاد افتادم در مورد اینکه هدفهای بزرگ رو میشه به قسمت های کوچکتر تقسیم شون کرد و قدم به قدم انجامشون داد اینجوری هم کار راحت تر میشه و هم با دقت بیشتری انجام میشه
ای خدا این جوجه ها چقدر ناز شدن چقدر بزرگ شدن آدم دوست داره بگیرتشون و نازشون کنه یکی از آرزوهای من که با دیدن بهشت تقویت شد داشتن ی باغه که توش هر چند تا مرغ و خروسی که دوست دارم توش نگه داری کنم و از بودن باهاشون لذت ببرم مخصوصا با این تجربه هایی که با دیدن این سریال کسب کردم
ان شا الله که خبرهای خوبی برای هممون دراهه از همه چیز .چقدر این جمله آرام بخشه که ی کسی باشه دور وبرت که دم از خبرهای خوب بزنه و حالت رو خوب کنه .همین شنیدن این جمله حس خوبی به آدم میده
چقدر داستان drive through جالبه که در کمترین و راحت ترین زمان ممکن سرویس دهی میکنن به مشتری .وجالب تر اینکه شماره پلاک رو هم سیو میکنه که دفعات بعد هم شما راحت باشی و هم خودشون خیلی معطل نشن و این یعنی فروش بیشتر
چقدر این مردم آمریکا خوش برخوردن آدم لذت میبره با همچین آدم هایی ارتباط داشته باشه و جالب هم اینه که اکثرا میان سال به بالا هستن توی فروشگاههایی که من تا حالا دیدم اما سرزندگی و شادابی از وجودشون تراوش میکنه
چقدر کشور آمریکا پهناوره که مغازه ها میتونن توی فضای باز خیلی راحت فروششون رو انجام بدن و همین به تقویت باور فراوانی در ما کمک میکنه که ی جاهایی هست روی این کره زمین که اگر لیاقتش رو درخودت ایجاد کنی بدون هیچ محدودیت مکانی میتونی درشون رفت و آمد داشته باشی و لذت ببری و خبری از ترافیک و کمبود جا نیست
چقدر تنوع کسب و کارها توی آمریکا زیاده .من قبل از دیدن سریال بهشت ذهنیت محدودی در مورد کسب و کار داشتم اما هرچی که بیشتر میگذره برا ذهن من کسب و کارهای جدید باورپذیرتر میشن .
استاد نمیدونین با دیدن شما ومریم جان منم چقدر دوست دارم ی همیچین تجربه هایی رو توی ی همچین مکان های سرسبز خوش آب و هوای ثروتمند تجربه کنم با آزادی زمانی و مالی و مکانی در کنار عشقی که خواهد آمد در زمان مناسب . همین الان هم فرکانسش رو با حال خوب به جهان هستی فرستادم
خدایا شکرت که لیزری متمرکز شدم روی لحظه به لحظه این فایل و تهش شد ی فرکانس عالی دقیقا سه ساعت تمرکزم روی نکات مثبت و زیباییها بود و این خودش ی کنترل ذهن ریبا بود
سپاسگزارم استاد عزیزم و مریم جانی که با دیدنت خودم رو تصور میکنم در کنار عشقم
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD441MB29 دقیقه
سلام به همه
داشتم به این فکر میکردم که چه قدر ایده ها از آمریکا شروع میشه و به ایران میرسه
مثلا نمونه اسنپ سالها توی آمریکا به اسم اوبر بود
و الان شده اسنپ ما
و خیلی چیزهای دیگه
و یاد اون قسمت از صحبت های استاد عباسمنش میوفتم که میگفت
فلانی میگفت که اگه من توی ایران بودم الان ثروتمند بودم
چه قدر ایده هست که الان توی آمریکا هم هست
هیشکی ام توی ایران عملی شون نکرده
مثل آب خوردن با توانایی های خیلی از ماها هم هماهنگ
جزو علاقه ی ما هم هست
ولی ما چون باور مناسب نداریم نمیبینمشون
و سالهای بعد ممکن اتفاقی بیایم این فایل رو ببینیم
و میبینیم که چه قدر توی ایران فراگیر شده
هر چند توی کشور خودمونم الان برای کافی و فک میکنم فست فود توی ایران هست
ولی تعدادشون خیلی کمه
چن وقت پیش رفته بودم یکی از قسمت های لوکس اصفهان
جایی که پره از ماشین های میلیاردی همه بچه پولدارهای اصفهان میان اونجا
اگه بچه اصفهانی محال پروازو بلد نباشی
دیروز همین پرواز بودم
و دیدم که جلو کارواشش که کلی ماشین میلیاردی توش در حال شسته شدن بودن
دیدم که همه راننده هاشون ولن جلوی کارواش مشخص بود خسته شدن
گفتم نگا اگه یکی بیاد فقط مزیت رقابتیش این باشه که
یه جای مناسب داشته باشه برای نشستن کسی که ماشینشو داده بشورن
مثلا یه کافه میکسم بهشون بدن و وقتی ماشین شسته شد سوییچ ماشین رو بیان و به مشتری تقدیم کنند با احترام
به خدا با همین ایده میشه کلی پول ازش ساخت
کلی مزیت رقابتی ساخت
یا مثلا همه مون حداقل یه بارو
مخصوصا اونایی که مثل من فست فود خورن
همه مون رو به رو شدیم با این مورد که در سس کوچیک ها که کنار ساندویچ میدن باز نمیشه
کلی با دندون میوفتیم به جونش باز نمیشه
حالا یه کارخونه بیاد که در سس هاش راحت باز بشه
و اصلا اینو بذاره یه چالش که اگه شما تونستید یه سس از ما پیدا کنید که درش راحت باز نشه
ما مثلا بهتون جایزه میدیم
این میشه یه مزیت رقابتی
این میشه برد
این میشه چیزی که فقط به ذهن ثروتمند میرسه
حالا بیام سراغ خودم
دوستان خوشحال میشم که اگه کسی کامنتمو خوند بهم ایده بده
چالش من اینکه من میخوام که روی باورهام مثل یه آدم کنکوری کار کنم
مثل کسی که شبانه روز درس میخونه میخوام کار کنم
روال زندگیمم اینکه من تا ساعت دو یه جورایی سر کارم هستم
ولی اونجام میشه روی خودم کار کنم
حالا چی کار کنم که توی مسیر درست باشم؟
پاسخ خودم: استاد میگه ایمانی که عمل نیاورد ایمان نیست حرف مفته
اینو داشته باشیم
کاری که باید توی طول روز انجام بشه
یک: عمل به ایده هایی که بهت میرسه
دو: گوش کردن به فایل های استاد عباسمنش و دادن ورودی مناسب
سه: کامنت نوشتن توی این سایت و خوندن کامنت بقیه (منطقی کردن باورها برای خودم)
چهار و شاید از همه مهمتر: کار کردن روی اهرم رنج و لذت
اگه شمام پاسخی داشتید خوشحال میشم بشنوم
دوستون دارم خیلی زیاد