دیدگاه زیبا و تأثیرگزار زهرا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خدای یکتا
سلام
خدایا با تمام وجودم و تمام حال خوبی که دارم به خاطر هدایتم به این سایت و استاد و خانم شایسته عزیز که واقعی ترین الگوهای من برای درست زیستن هستن ازت سپاسگذاری میکنم.
استاد عزیزم این روزا خیلی خیلی بیشتر از همیشه سپاسگذار وجودتون هستم و در زمان مناسب میگم که چه تحولات بزرگی تو زندگیم ایجاد شده که از هدایتم به اموزشهای شما و خانم شایسته دارم.الان میخوام فقط از زندگی در بهشت بگم که اگه فقط بخوام تحولاتی که با دنبال کردن زندگی در بهشت تو وجود خودم ایجاد شده بنویسم کتابها میتونم بنویسم و مطمئنم این برای همه شاگرداتون صدق میکنه. اینکه میگیم سریال همیشه یه جور مصنوعی بودن رو تو ذهنم ایجاد میکنه انقدر که هرچیزی که با این اسم دیدیم فیک بوده و پر از باور غلط. پس میگم زندگی در بهشت چون یه واقعیت هست که مستند شده که اگه این میزان از واقعیت نبود این همه تاثیرگذاری نبود سریال زندگی در بهشت باعث شد ما یاد بگیریم قهرمان رو تو وجود خودمون پیدا کنیم نه عوامل بیرونی.برای من چیزی که عجیب هست هدایت اتفاقی خودم هست که از زمان عضویتم تو سایت که همزمان بود با این مستند واقعی هر روز که میگذشت درس بزرگ و تقریبا خواسته ای که با دیدن زندگی شما و خانم شایسته عزیز و فرهنگ درست مردم امریکا تو وجود باور به داشتنش شکل میگرفت رو مینوشتم در حد چند سطر وحدود چند ماه پیش بهم الهام شد که هر روز جزء تمرینات روزانم رو قوانین برگردم به اون نوشته ها و هماهنگ با تاریخی که هستم بخونم .استاد خیییییلی عجیبه که هر روز که این کار رو میکنم هر نوشته ای که سال گذشته در همین روز نوشتم و درس من از فایلها و قوانین بوده و یا خواسته ای رو تو وجود من ایجاد کرده اون نکته مهمی رو به من یاد آور میشه که دقیقا با تجربیات امروزم برابری داشته و بهم میگه الان این کار رو باید انجام بدی چون شبا معمولا این کارو میکنم دقیقا با درسی که تو این روز داشتم برابره و نکته ای هست که بهم در بهترین زمان گفته میشه و پاسخ سوالاتی که در طول روز داشتم و در اکثر موارد هم اگه خواسته ای نوشتم الان خودم رو در جایگاه داشتن اون خواسته میبینم.البته خواسته های متناسب با مدارم و این امید و ایمان رو بهم یاد اور میشه که خواسته چجوری متولد میشن و خواسته های بزرگتر هم دست یافتنی هستن.استاد عزیزم این تاثیر گذاری عجیب فقط و فقط و فقط منشاءش ایمانی هست که شما رو به خدا وصل کرده که ما بهش میگیم واقعی بودنتون و من مطمئنم هر چقدر هم که ایده های شما و صحبتهای شما کپی بشه یک چیز هیچ زمان کپی نمیشه و اون واقعی بودن شماست و تاثیر گذاری شما که بی نظیرین و چیزی نیست که بشه با کپی کردن به دستش اورد .هر بار که با درون از زاویه های متفاوت بهشت زیبایی که هستین رو ثبت میکنین و برامون به اشتراک میگذارید فقط اشک میریزم و میگم این پاداش ایمان واقعی استاد و تاثیرگذاری هست که حتی بدون دریافت مبلغی تو فایلهای رایگان در زندگی افراد ایجاد کردین.استاد با تمام وجودم میگم تمام امریکا رو هم داشته باشین شایسته شماست چون خود خود خود اون بنده واقعی خدا شما و خانم شایسته این خود خود خود اون کسانی که لیاقت دارن از خدا بگن و وقتی به این فکر میکنم که اینا نتایج مادی شماست فقط که ما داریم میبینیم و اون ارزش و مقامی که پیش خدا دارین که فراتر از اینهاست.چون شما با زندگی بهشتیتون به من و کلی افراد دیگه یاد دادین بهشت کجاست و بهشت رو همون جایی که هستیم پیدا کنیم و هی بخوایم بالاتر و بالاتر بریم انقدری که من دلم پر بکشه واسه دیدن طبیعت کوچیک اطراف خودم که روزی هزاران بار میبینم اما هر بار همه چیش برام تازگی داره .جسارت هایی که تو وجودمون برای چه قدمهایی که ایجاد شده که فکرشم نمیکردیم و حتی تصورشم برامون اسون نبود.خدا میدونه این ایده هم که امروز استارتشو دیدیم قراره مثل فایلای دیگه و مثل گفتگوهاتون با دوستان چه اتفاقات عالییی رو ایجاد کنه.عاشقتونم استاد خیلی خیلی خیلی خدا رو بابت وجود شما و خانم شایسته و دوستان هم فرکانسیم تو سایت سپاسگذارم و از خدا میخوام من هم اون بنده خوب خدا و شاگرد شایسته شما باشم که درسهاتون رو درست یاد بگیرم و تکاملم رو درست طی کنم و هر بار به موفقیتهای بزرگتر برسم یه روزی که در جایگاه حرف زدن از نتایحم باشم رو در رو بهتون بگم.خیلی دوستون دارم و ازتون بابت این اموزشها و دیدن زندگی واقعیتون سپاسگذارم
یک خبر خوب!
ما برنامهای داریم برای بررسی برخی از نظراتی که شما دوستان در بخش محصولات یا فایلهای دانلودی مینویسید.
هدف استاد عباس منش از بررسی نظرات شما این است که:
- قوانین را بهتر بفهمیم. یعنی سوء برداشتهایی که درباره قانون داریم را بشناسیم و برطرف کنیم.
- نحوه ی صحیحِ اجرای آن قوانین را در عمل، درک کنیم. زیرا خیلی از افراد ناخودآگاه، باورهای محدودکنندهی قبلی شان را نگه میدارند و میخواهند قوانین را با آن باورها همراه کنند. به قول استاد عباسمنش، میخواهند کویر خود را نگه دارند و در آن برنج بکارند!
بنابراین هدف از بررسی نظرات شما دوستان این است که:
هر کدام از ما، تشخیص دهیم که دربارهی مسئله ای که با آن مواجه هستیم، یا درباره بهبودی که میخواهیم در جنبه ای از زندگی خود انجام دهیم:
شیوهی هماهنگ با قوانین چیست
قدم اول برای من چیست
و چطور با ایمان قدم اول را بردارم و با امیدواری مسیر را برای افزایش ظرف وجودم، ادامه دهم.
در این برنامه، استاد عباس منش، نظرات انتخاب شده را از دو منظر بررسی میکند:
- منظر هماهنگی با قوانین و تأیید آن نظر
- منظر ناهماهنگی با قوانین و توضیحاتی برای اصلاح سوء برداشتی که ممکن است از قوانین ایجاد شده باشد.
یعنی بررسی میشود که فرد تا چه حدّی مسیر صحیح را پیموده است:
و لازم است چه اصلاحاتی در مسیر خود انجام دهد تا به نتیجهی مد نظر خود نزدیکتر شود.
در این قسمت، دیدگاه حسن عزیز بررسی شد.
لینک دیدگاه حسن عزیز در قسمت اول سریال زندگی در بهشت
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD342MB22 دقیقه
- فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 17820MB22 دقیقه
چه لباس زیبایی
چه منظره قشنگی پشت شماست استاد
استاد راس میگی واقعا
مثلا اگر به یه انسان میگفتن یه تک سلولی بساز میگفت خب ک چی؟
این تک سلولی چی میخواد بشه؟
ولی از همون تک سلولی تمام گونه های جانوری خلق شد. با استفاده از قانون تکامل که میگه تمرکز رو هرچی بزاری بزرگتر میشه.
عاشق ایدئولوژی شما هستم ک همه چی ساده باید اتفاق بیفته هیچ پیچیدگی و رمز و رازی نیست.
درباره نتایج گفتگو با دوستان همینو بگم ک من قبلا فکر میکردم ک فقط شما ب نتایج بزرگ رسیدین و بقیه دارن بازی بازی میکنن… بعد دیدم افراد چقدر راحت از نتایجشون صحبت میکنن و گفتم عه چه قدر جالب پس همه تونستن ب چیزای بزرگ برسن.یا مثلا فهمیدم هرکسی یه مدله یکی زود نتیجه گرفته یکی دیرتر… و دیگه خودمو با کسی مقایسه نمیکنم و حتی حسرت و رقابتی در کار نیست.(البته تلاشم بر این هست)
درباره سریال زندگی در بهشت من قبلا فکر میکردم شما یه کارای عجیب غریب میکنین و مثلا زندگیتون با بقیه فرق داره و یسره دارین تمرینات عجیب و طاقت فرسا برای کنترل ذهن میکنین یا مثلا اتفاقات برای شما عجیب غریب رخ میده… بعد دیدم چقدر طبیعی زندگی میکنین چقدر اتفاقاتی ک خوبه طبیعی براتون رخ میده… یا مثلا دیدم با این همه ثروت شما هنوز از چیزای کوچیک دارین لذت میبرین (چیزایی ک در دسترس همه آدما هست) و اینو که فهمیدم از دلسردی بیرون اومدم چون قبلش فکر میکردم ک شما یه سری نعمت های خیلی بزرگ تو زندگیتون هست که از اونا برای کنترل ذهن استفاده میکنین و با اونا حستون رو خوب میکنین.. تو سریال دیدم ک چقدر همه چیز ساده است برای شما … منم دیگ دلگرم شدم و ناخوداگاه اومدم تو لحظه ی حال … گفتم خب استاد داره از طلوع و غروب این همه استفاده میکنه ساعتها میشینه نگاه می کنه
مگ همون خورشید بالای سر توام نمیاد؟
بعد دیگ گفتم آره مهسا دلسرد نباش تو کلی امکانات داری ک ازشون استفاده نمیکنی چون فکر میکنی خب حالا اینا چیه …
مثلا از بالکن خونه شروع کردم و کوه های جلو رو تحسین میکردم آرامش میگرفتم
بعد به پشت بوم هدایت شدم … دیدم چ نعمتی داشتم و نمیدیدم… خونه ما طبقه چهاره و میرم اونجا پرنده ها نزدیکم پرواز میکنن و نزدیک ب غروب تمام کبوترا و کلاغ ها و یه سری پرنده های کوچیک رنگی شروع به پرواز و تسبیح خدا میکنن … نور خورشید میتابه تو صورتم … باد فرح بخشی میاد ک اصا دیوونه میشم
مثلا من از کلاغ یه باور بدی داشتم و فک میکردم کلاغ خوش یمن نیست یا مثلا چون سیاهه نشونه مرگه… خلاصه دیروز یه کلاغ اومد کنارم نشست و دیوانه شدم .. گفتم این نشونه است تو باید ذهنیت منفیت رو نسبت ب کلاغ ها از بین ببری … ببین هیچ کاری نمیکنه اینم داره تسبیح خدا رو میگه
یا مثلا خواب آدم هایی رو میبینم ک بهشون حس بد داشتم و میگم وقتش رسیده ک اینارو برطرف کنی و تزکیه بدی خودتو… نفست رو پاک کنی …
خدای من زندگی در لحظه حال چقدر زیباست
استاد قشنگم مرسی ازت
تو برای هدایت ما اومدی
من قبلا از ایرانی بودنم نالان بودم و میگفتم آخه این همه نژاد و کشور … چرا باید وسط این جهنم بدنیا بیام(الان باورم نمیشه همچین تفکری چقدر منو آزار میداده)… الان میگم خدایا چقدر خوبه ایران بدنیا اومدم جاییکه انقدر قران در دسترسه و تو همه خونه ها جز جدانشدنی هست و به فارسی هزاران ترجمه داره و استاد عباسمنش زبانش فارسی هست … اصا میگم بهترین جای دنیا هستم بهترین زبان دنیارو یاد دارم…
خدایا شکرت
استاد من اصا ب این نکته توجه نکرده بودم ک سریال زندگی در بهشت منو با حیوونا آشتی داد
انقد نامحسوس اینکارو بام کرد
من از مرغ و خروس یه ترس شدیدی داشتم چون تو بچگی نوک زدن منو.
یا مثلا تو مراسم محرم انقدر کارای خشن میکنن ک اسب ها رم میکردن و من ازشون به شدت میترسیدم… این باعث شده بود هرجا اسب میدیدم حتی توی شمال دقیقا جلوی من رم بکنه چون باور داشتم اسب غیر قابل اعتماده. و روزای اول میگفتم چه جرعتی دارین ک براونی رو آزاد گذاشتین
الان خیلی اعتماد دارم بهشون ای دون…