سریال زندگی در بهشت | قسمت 179

 

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

با سلام خدمت استاد عزیزم

خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار

خدایا شکرت که دارم با حالی عالی که ناشی از تجربه اتفاقات عالی بواسطه شناخت قوانین و عمل کردن به اونهاست این کامنتم رو مینوسم تا بقول استاد عباس منش به خودم با نوشتن کمک کنم در درک بیشتر قوانین

خدیا شکرت که خودم خالق اتفاقات زندگی خود شدم و دارم زندگیم رو اونجوری که میخوام رقم میزنم در حد و اندازه مداری که فعلا در اون قرار دارم به واسطه الگو گرفتن از استادم

استاد همین دیدن شما پشت فرمون با این حالت ریلکس و البته سرشار از اعتماد به نفس برای من ی الگو که با جدیت بیشتری این مسیری رو ادامه بدم تا من هم این حد از آرامش و اطمینان رو تجربه کنم که وجودم این رو نشون بده

اولین چیزی که زنگ ها رو در سرمن به صدا درآورد همین صحبت کردن شما از اون ویدیو تحقیقاتیه چون یه یادم آورد که این عباس منشی که الان اینجا و پشت این رول نشسته همه چیز رو با تحقیق و تجربه و مطالعه بدست آورده .همیشه بدنبال کشف حقایق بوده و هست. همیشه دنبال اینه که از منظر قوانین همه چیز رو ببینه و تحلیل کنه و همین داره به من میگه که تو هم باید این ویژگی رو در خودت ایجاد و تقویت کنی .باید اونقدر در قوانین استاد بشی که از دریچه قانون به هر چیزی نگاه کنی و بررسیش کنی .که صرف دانستن یکسری آگاهی برای تجربه کردن کافی نیست بلکه اون آگاهی ها رو باید تجربه کنی .باید اونها رو بکار بگیری

اونم نه ی بار و دوبار و چند بار باید مدام استفاده بشن تا بطور ناخودآگاه ران بشن

استاد من توی این هفته ای که گذشت سه تا تجربه داشتم که هر سه تا مربوط به سایت و فایل های سایت بود و توی هرسه ی اینها چند تا سوال برام بوجود اومد که ی ذره ذهنم رو مشغول کرده بود البته نه مشغولی که بشه فکر غالب ذهنم چون خیلی وقته از شما یادگرفتم که اگر سوالی برام مطرح میشه رها کنم تا در زمان مناسب پاسخ داده بشه و دیروز که این فایل رو دیدم همه ی اون سوالات توی این فایل ی جا پاسخ داده شدن .انگار گه این فایل ی پکیجی بود که به دست من رسیدم که جواب تمام سوالات هفته ی گذشتم توش بود و از این بایت خوشحالم اما به قول شما ذوق مرگ نشدم و غافلگیر هم نشدم چون میدونم خودم اون فرکانس ها رو فرستادم و الان هم دارم جوابش رو میگیرم

یکی از اون سه تجربه من مربوط میشد به بحث اعتماد به نفس:

بحث اعتماد به نفس که شد و گره زدن یا نزدن اون به عوامل بیرونی تمام تغییراتی که توی اعتماد به نفس و عزت نفس من با دوره دوازده قدم در من ایجاد شد برام مرورو شد که من از کجا به کجا رسیدم .

یادمه سرمنشا این تغییرات اون جلسه اعتماد به نفس و عزت نفسی بود که خانم شایسته شروع کرد به صحبت کردن در مورد وخودشون و اینکه چطور یکسری اقدامات رو در چهت یالا بردن اعتماد به نفسشون انجام دادن مثل نپوشیدن کفش پاشنه بلند و آرایش نکردن و کوتاه کردن موهاشون .من بعد از شنیدن اون صحیت ها تمام این اقدامات رو انجام دادم .

من به خاطر کوتاه بودن قدم قبل از آشنایی با شما و خانم شایسته بیشتر کفش هایی که میخریدم پاشنه دار بودن .چون با پوشیدن اون کفش ها ی حس خوبی بهم دست میداد و بقول شما احساس قدرت میکردم یعنی گره زده بودم احساس خوبم رو به پوشیدن اون کفش ها .اما بعد از کارکردن روی خودم و فهمیدن قوانین تصمیم گرفتم که کفش راحت بپوشم و سه سالی میشد که من اصلا کفش پاشنه دار نمیپوشیدم البته منظورم از پاشنه دار پاشنه دار راحته نه از اون سوزنی هایی که هم پوشیدن و هم کنترلشون سخته و به کمر هم آسیب میرسونه

تا اینکه چند روز پیش ی حسی بهم گفت ی جفت کفش پاشنه دار راحت بخر که بعضی جا ها مثل مراسم ها بپوشی همین جا بود که این سوال برام پیش اومد که آیا این کار درسته یا نه .آیا من باید به این صدا گوش بدم یا نه .و از اونجایی که یاد گرفته بودم که ملاک و معیار انجام دادن چیزهایی که بهمون گفته میشه احساسه اس چون حسه حس بدی نبود واسه همین رفتم و ی جفت خریدم .وقتی اونا رو پوشیدم در حد نیم ساعت حس خوبی بهم دست داد اما همین که چند ساعت پام بودن پاهام شروع کردن به ناراحتی و حسه بد شد و هنوز که هنوزه بعد از 12 ساعت از اون موضوع هنوز پاهام اون احساس فشار توشون هست .

دیروز که این فایل رو دیدم متوجه شدم که این فایله برا من ی نشونه اس که نذارم اعتماد به نفسی که توی این سه سال اینقدر عالی شده خیلی راحت گره بخوره به عوامل بیرونی .

من از وقتی که شروع کردم به کار کردن روی خودم و اعتماد به نفسه بهتر شد اوضاع داره بهتر و بهتر پیش میره مثل شاگردهایی که خداوند داره به سمت من هدایت میکنه از جاهای مختلف .کار من همونه امکانات من همونه اما جنس مشتری ها خیلی خیلی بهتر شده .قبلا باید چک و چونه میزدم با والدین در مورد قیمت ها اما الان هرچی میگم بدون هیچ اعتراضی سریع پرداخت میکنن .حتی بعضی هاشون قبل از اینکه کلاس شروع بشه دست به جیب میشن و پرداخت میکنن .همه ی این ها نتیجه اون کار کردنه روی اعتماد به نفس و عزت نفسه چون همه ی فاکتورهای دیگه دست نخوردن .چون من برای خودم ارزش قائل هستم جهان هم داره برا من اینکار رو میکنه درصورتیکه سه سال پیش اصلا اینجوری نبود .

آی استاد من از اون دخترایی هستم که چندشم میشه از اون اندام هایی که نتیجه بدنسازیه .اصلا با دیدنش حالم بد میشه

ی جمله ی طلایی که شما استاد در مورد اعتماد به نفس گفتین:

خوش به حال کسی که احساس اعتماد به نفس و لیاقت رو درونی در خودش ایجاد میکنه

این جمله پیام این فایل برای منه که باید بولدش کنم توی ذهن و قلبم تا یادم بمونه که از وقتی که تصمیم گرفتم حرکت از بیرون به درون خودم رو جدی بگیرم چه اتفاقات خوبی رو در زندگیم تجربه کردم

نه استاد جان من تا حالا این خانم سرینا ویلیامز رو نمیشناختم الان دارم از شما میشنوم و تحسینش میکنم که اینقدر اعتماد به نفسش بالاست که تونسته اینهمه موفقیت رو کسب کنه چه انفرادی و چه با خواهرش.

To date, Serena has won 23 singles Grand Slam tournament titles (the record is held by Australian Margaret Court, who won 24), four Olympic gold medals, and more than $84 million in prize money. In addition, she is an entrepreneur who has her own independent clothing line

تا به امروز سرنا 23 تورنمت گرند اسلم انفرادی (رکود 24 متعلق به مارگارت کورد استرالیاییه)، 4 مدال طلای المپیک و بیش از 84 میلیون دلار جایزه نقدی رو برنده شده .علاوه بر این، اون یک کارآفرینه که خط تولید لباس مستقل خودش رو داره.

چند تا از نقل قول های این تنیسور موفق در مورد موفقیت :

1. “I don’t like to lose — at anything — yet I’ve grown most not from victories, but setbacks.”

2. “Everyone’s dream can come true if you just stick to it and work hard.”

3. “You have to believe in yourself when no one else does.”

4. “It doesn’t matter what your background is or where you come from, if you have dreams and goals, that’s all that matters.”

5. “Growing up I wasn’t the richest, but I had a rich family in spirit.”

6. “If Plan A isn’t working, I have Plan B, Plan C, and even Plan D.”

7. “Don’t let anyone work harder than you do.”

8. “I am lucky that whatever fear I have within me, my desire to win is always stronger.”

9. “If you smile, things will work out.”

10. “Make sure you’re very courageous: be strong, be extremely kind, and above all be humble.”

11. “I really think a champion is defined not by their wins but by how they can recover when they fall.”

12. “Victory is very, very sweet. It tastes better than any dessert you’ve ever had.”

13. “If I don’t get it right, I don’t stop until I do.”

14. “Luck has nothing to do with it, I have spent many, many hours, countless hours, on the court working for my one moment in time, not knowing when it would come.”

15. “If winning is God’s reward, then losing is how he teaches us.”

16. “Every woman’s success should be an inspiration to another. We’re strongest when we cheer each other on.”

1.من دوست ندارم توی هیچ چیزی ببازم اما رشد من بیشتر از شکست هام بوده تا پیروزیهام

2.رویای هر کسی میتواند به حقیقت بپیونده اگر به آن تعهد داشته باشه و تلاش کنه

.3. شما باید زمانی که هیچ کس باورتون نداره خودتون رو باورداشته باشین

4. مهم نیست سابقه ی شما چیه یا اهل کجایی مهم اینه که رویا و هدف داشته باشی

5. من توی ثروت بزرگ نشدم اما ی خانواده ای داشتم که از لحاظ روحی ثروتمند بودن

6. اگر نقشه ای جواب نده برا من من نقشه بی و سی و حتی دی رو دارم

7.بیشتر از هر کس دیگه ای تلاش کن

8.من خیلی خوشبختم که هر چی که ترس تو وجودم باشه میل به پیروزی در من قویتر از ترس هامه

9.اگر بخندی کارها بهتر پیش میره

10. مطامان باش که آدم شجاعی هستی، قوی باش و خیلی مهربان و فراتر از همه ی این ها متواضع باش

11.من فکر میکنم که ی قهرمان با پیروزیهاش تعریف نمیشه بلکه با اینکه چطور وقتی شکست میخوره دوباره بلند میشه و خودش رو پیدا میکنه

12.پیروزی خیلی خیلی شیرینه بهتر از هر دسریه که خوردین

13.اگر من نتونم کاری رو درست انجام بدم اونقدر ادامه میدم تا انجامش بدم

14.شانسی در کار نیست من ساعت های زیادی ساعت های بیشماری توی زمین تنیس روی هر لحظه از زمانم کار کردم بدون اینکه بدونم اون لحظه کی خواهد آمد

15. اگر پیروزی پاداش خداونه پس باختن نحوه درس گرفتن ماست

16.موفقیت هر زن باید الهامی برای دیگر زنان باشه .ما وقتی قوی میشیم که از موفقیت دیگران شاد بشیم

وقتی این نقل قول ها رو میخونی قشنگ میتونی بفهمی و درک کنی که عامل موفقیت این خانم باورها و افکارشه .فردی که این باورها رو داشته باشه و توش نهادینه شده باشه دیگه عوامل بیرونی مثل توپ تنیس براش مهم نیست چون اون موتور حرکته توی درونش روشنه و فعاله و اونه که داره اتفاقات رو براش رقم میزنه .همینه که شما استاد میگین برین الگوهای موفق رو پیدا کینن ببین توی حرفهاشون چی گفته میشه .

سرینا باورش بر شادی ، تحسین موفقیت دیگران، باور کردن خود ، زندگی در لحظه،درس گرفتن از شکست ها و رشد کردن و بزرگ شدن،شجاع بودن، بزرگ تر از ترس ها بودن،هدف و رویا داشتن و تعهد به اونها و تلاش برای رسیدنبه اونها و داشتن ذهنی ثروتمنده .پس این نتایجی که گرفته نتیجه این باورهاست .

پس من به عنوان نه تنها یک خانم بلکه یک انسان تحسین میکنم این فرد رو که ی همچین باورهای درست و قدرتمندی رو در خودش ایجاد کرده و این نتایج رو رقم زده و تلاش میکنم برای ایجاد باورهایی اینچنینی در وجودم

همین قسمت این فایل چقدر برای من درس داشت سپاسگزارم استاد

تحسین میکنم مریم جان رو برای این حد از استقلال و عدم وابستگیش به شما استاد.من خودم هم همچین چیزی رو دوست دارم و تا حد زیادی مستقل بار اومدم اما باز هم دوست دارم مثل مریم جان هر روز مستقل تر بشم و شجاع تر و جسورتر چون قبلا خیلی ترسو بودم اما الان خدا رو شکر خیلی بهتر شدم

در مورد بازی فاینال هم ما هم دوست داریم که تیم تمپا برنده بشه اما بقول شما استاد اون تیمی که بتر بتونه ذهنش رو کنترل کنه حتما پیروز میدان خواهد بود سوای از چیزی که ما دوست داریم

آره استاد جان من هم دیدی و ارثیه فامیلی رو یادم میاد و دیدمش و الان که شما گفتین یادم اومد جریانش رو .سوای از باورهای غلطی که توی اون فیلمه بود اما واقعا شخصیت توانایی بود در بازی کردن

استاد راجع به تبرک کردن ی چیز خنده داری یادم اومد:

من چند سال پیش خداوند لطف کرد و کاملا مجانی رفتم عربستان حج عمره که اونم خودش جریانی داشت که الان وقتی بهش فکر میکنم میبینم خداوند چقدر به ما بنده هاش لطف داره اما ما فراموش میکنیم چون ذاتمون فراموشکاره که حالا جاش اینجا نیست که بگم.

خلاصه ما رفتیم و به ما گفته بودن اگر ی سیب رو با خودت ببری طواف کعبه وی آیه ای روروش بخونی و بعد با خودت بیاری ایران بدی به خانمی که بچه دار نمیشه و بخوره بچه دار میشه !!!!!!!!!!!!! ما هم باور کرده بودیم و خلاصه من ی سیب قرمز رو با خودم بردم و تبرک کردم و آوردم ایران و ی قاچش رو دادم به ی خانمی که همسایمون بود و بچه دار نمیشد .آقا این خانم که چند سال بود بچه دار نمیشد اون رو خورد و بعدش بچه دار شد. و من خوشحال از اینکه تونستم ی کمکی به ی بنده خدا بکنم.

الان که فکرش رو میکنم از دید قانون اون خانم چون این موضوع رو باور کرده بود این اتفاق براش افتاد و گرنه اون سیبه که ی سیب معمولی بود . همینه که باورها هستن که اتفاقات رو رقم میزنن

بله استاد در مورد اون انگشترتون :

اتفاقا من چند روزی بود که داشتم روی فایل رایگان باوری که تغییرش درهای از نعمت را به رویم گشود کار میکردم .فایل بی نظیری که اونقدر آگاهی هاش فوق العاده و زیاد بود که من چند روز طول کشید تا گوشش بدم و درکش کنم . تو اون فایله این انگشتره دستتون بود و من همیشه توی فایل های قدیمی شما وقتی اون انگشتر رو میدیدم فکر میکردم به خاطر باورهای مذهبیتون اون رو میپوشیدین و برام جای سوال بود که شما چرا اینکار رو میکردین که الان در زمان مناسبش جوابش رو اینجا گرفتم

یا در مورد چشم زخم :

چند روز پیش من هدایت شدم به جواب دادن ی سوالی که در عقل کل در مورد چشم زخم پرسیده شده بود .توی اون سوال اون دوستمون گفته بود که بچه ی استاد عباس منش چون خیلی خوشگل بوده چشممش زدن و اون اتفاق براش افتاده و من برا سوال بود که آیا همچین باوری در مورد پسر شما وجود داشته و این سوالم هم اینجا جواب داده شد.

یعنی تمام سوالاتی که در طول هفته ی گذشته با دیدن فایل های شما در ذهن من شکل گرفته بود و فرکانسشون فرستاده شده بود توی این فایل ی جا جواب داده شدن و این یعنی همزمانی فرکانس های من در ارسال و همزمانی پاسخ ها توسط جهان هستی

بله استاد هر چی آدم خودش رو بهتر بفهمه میتونه بهتر زندگیش رو خلق کنه چون از زمان آشنایی با شما که این اتفاقه داره برا من می افته کنترل بیشتری روی زندگیم دارم و خودم دارم با تمرین ستاره قطبی اتفاقات زندگیم رو رقم میزنم البته که این ی فرآیند تکاملیه و هر چی بیشتر ادامه میدم بهتر میشم توش .

بله استاد هیچ کس نتونسته و نمیتونه به شما آسیبی بزنه چون شما با خدایین و خدا هم با شماست و شما هر روز تپل تر و خوشبخت تر و موفق تر میشین همون چیزی که توی دوره قانون آفرینش گفتین

رانندگی توی ی همچین جاده ی سرسبزی هم شده جز لیست خواسته های من

 


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    471MB
    30 دقیقه
  • فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 179
    28MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد اکبری» در این صفحه: 3
  1. -
    محمد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3653 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد عاشقتونم ، واقعا از دقت هدایت های خدا همیشه شگفت زدم من ، که دقیقا وقتی دارم روی یه موضوعی کار میکنم و باورهام رو درست میکنم ، خدا با بینهایت دستش و هدایت هاش کمکم می‌کنه تا اصل رو درک کنم و الگوهای خوب بسازم و حرفای خوب بشنوم در موردش و بیشتر به اصلی که برای خودم تکرار میکردم برسم

    کل فایل یه مفهوم خیلی اساسی و کل‌ چیزی که ما نیاز داریم تا یک زندگی عالی با نتایج پایدار داشته باشیم رو میگه و اونم اینه که :

    ما خالق زندگی خودمون هستیم با فرکانس هامون ، با اون چیزی که درونمون احساسش میکنیم و به جهان می‌فرستیم هر لحظه و داریم هر لحظه زندگی خودمون رو بر اساس فرکانس هامون می‌سازیم و به انرژی ای که اسمش رو هرکسی یه چیزی گذاشته ، شکل‌ میدیم و اون انرژی به همون شکل وارد زندگیمون میشه

    خب حالا کسی که باور داره که پرزهای روی توپ می‌تونه تاثیر بزاره روی کیفیت ضربش ، داره این فرکانس رو به جهان می‌فرسته که من که خودم عرضه‌ی زدن یک ضربه خوب رو ندارم مگر اینکه توپ پرز نداشته باشه وگرنه من که نمیتونم یک ضربه خوب با سرعت بالا با دقت بالا و بالاترین قدرت با هر توپی بزنم خب نتیجه این باور چیه؟؟

    اینه که یا باید همینجور توپی دستش بیاد تا ضربه خوبی بزنه یا اصلا ضربه خوبی نمیزنه.تا اینجای کار هم که متوجه شدید با این باور یه محدودیت برای خودش ایجاد کرده و توانایی هاش رو‌ پشت سد این باور نگه داشته و نمی‌زاره توانمندی های بالقوه اش ، بالفعل بشه و تمرکز به جای اینکه کاملا روی درست ضربه زدن باشه ، قسمتیش روی توپه که توپ چجوریه که حالا برای هرکس فرق می‌کنه ، ممکنه یکی زیاد یا یکی کم باشه این توجه

    حالا می‌خوام اینو بگم که حتی اگر توپی که میخواد دستش بیاد و یه مدتی به همین روش اعتماد به نفس بگیره و خوب ضربه بزنه ولی از اونجایی که فرکانس باور عدم لیاقت به جهان فرستاده ، دیر یا زود شرایطی براش بوجود میاد که دیگه اون حس اعتماد بنفسی که از تکیه کردن به عوامل بیرونی بدست آورده بود رو بدست نیاره و از همون نقطه ضربه بخوره مثلا در مسابقات بعدی قانون میزارن که همه توپها باید نو نو باشن برای بازی و حالا کسی که سعی نکرده با هر توپی ضربه بزنه و باورش رو‌ درست کنه نسبت به چرایی موفقیتش ، در مقابل این تغییر عاجز میشه و عملکردش بشدت افت می‌کنه و خیلی راحتم شکست میخوره و از دور رقابت‌ها کنار می‌ره ( این یکی از شرایطی هست که بدلیل شرک ممکنه بوجود بیاد ) و دقیقا به همون سرعتی که بواسطه عاملی بیرونی اومده بود بالا ، به همون سرعت هم با مخ میخوره زمین و تمام اعتماد بنفسش رو از دست میده که البته درست ترش اینه که بگم به نسبتی که قدرت داده به عاملی مثل توپ ، ضربه میخوره ، اگر زیاد باشه ، قسمتی اعظمی از توانایی هاش رو از دست میده و دسترسی بهش نداره و برعکس

    این که توپ گرد و خوشفرم و در بهترین حالتش باشه و کسی همچین توپهایی بخواد ایراد نداره ، مثالش اینه که آیا ما دوست داریم با ماشینی با لاستیک های صاف و دربو داغون و بدون باد رانندگی کنیم یا ماشینی با لاستیک های درجه یک و عاج لاستیک سالمه سالمه و باد در حد مناسب؟ خب قطعا مورد دوم ، در مورد توپ هم همینه ولی اینکه بگیم خب لاستیکه باید حتما دور سفید باشه تا ماشین خوب راه بره ، این دیگه میشه بحث فرعیات برای حرکت ماشین.

    حالا نقطه مقابل این باور 👇

    کسی که قدرت رو به درونش داده و باور داشته به خالق بودنش و اینکه می‌تونه از پس هر چالشی بربیاد ، خیلی آماده تغییر بوده و از هر شرایطی حتی شرایطی که به ظاهر غیر ممکن به نظر می رسیده ، تونسته به موفقیت برسه ، در این موردم یاد یه کلیپی میافتم که مسابقات اسکیت بود و مسابقه شروع شد و خیلی سریع یکی تعادلش رو از دست داد و بنظر می‌رسید که دیگه موفق به برنده شدن تو اون بازی نمیشه چون یه مسیر بیضی شکل رو باید میرفتن که خیلی هم سرعتشون زیاد بود و از نگاه ناظر بیرونی بنظر می‌رسید که طرف کارش تمام شده ولی اون پسر بلند شد و چنان با مهارت اسکیت کرد که تونست از همه جلو بزنه و نفر اول بشه و دقیقا این احساس خودباوری فرد بود که باعث شد با وجود ایجاد همچین مسئله ای که می‌تونه هرکسی رو ناامید کنه از ادامه ولی این پسرو هُل داد جلو و حتی فکر کنم وقتی زمین خورد ، اظهار ناراحتی هم نکرد و بلافاصله بلند شد و کارشو ادامه داد یعنی کنترل ذهن در حد پرمیرلیگ

    این یعنی قدرت واقعی ، اعتماد بنفس واقعی

    در مورد روابطم همینه که جالبه من دارم روی باورهای درست در زمینه روابط کار میکنم و اولین و بولد ترین باوری که بهش برخوردم همین باور به عوامل بیرونی بود که آره باید پول داشته باشی یا باید خوشتیپ و خوش هیکل باشی یا چهره بسیار زیبایی داشته باشی که کسی باهات وارد رابطه بشه که همش ریشه در گذشته داره که چقدر استادم شما خوب صحبت کردید که وقتی رابطه ها یکم نزدیک تر میشه خصوصا رابطه جنسی ، یک‌ فرد براش معیارهای دیگه ای مهم هست

    خصوصا کسی که یکم تجربه کسب کرده و سرد و گرم رو تو روابط چشیده ، بهتر می‌فهمه که مهمه که با فردی باشم که حال و احساس خوبی باهاش دارم و اون لذت و شادی و عشق و خوشبختی که الان دارم احساسش می‌کنم تو زندگیم رو ، بیشتر و بهتر می‌کنه و براش مهم نیست طرف پول داره یا نداره یا چی میپوشه یا قیافش چه شکلیه یعنی وابستگی ای ندارن که آقا حتما طرف مقابلم باید شبیه فلان بازیگر یا خواننده معروف باشه و حتما هم فوق ثروتمند باشه و هزار جور عواملی که گره زده میشه به بحث خوشبختی

    درستش اینه که آدم تمام ویژگیهایی که از رابطش و عزیز دلش میخواد با جزئیات فراوان بنویسه ولی وابسته نباشه که آقا حتما باید همینطوری باشه وگرنه من خوشبختی رو احساس نمیکنم ، یعنی کمالگرا نباید باشم و دنبال اون اصل زندگی که لذت بردنه باشم و در عین حال اینکه خودم رو لایق یه دختر با همون ویژگیهای ظاهری و شخصیتی که می‌خوام ، می‌دونم ، آرامش و حال خوب و لذت و عشق و خوشبختی خودم رو هم وابسته به کسی نمی‌دونم و فکر نمیکنم پرز توپ باید درست باشه تا ضربه درست بشه ، فکر نمیکنم که باید اون فرد دلخواهم بیاد وارد زندگیم بشه تا من لذت ببرم و خوشبخت بشم

    نه من همین الان هم خوشبخت هستم و کلی نعمت ها دارم که سرم رو بچرخونم فقط باید صبح تا شب نعمتهامو بشمارم ، من آدمی هستم که خوشبختم و دنبال خوشبختی بیشتر و یک آدمی که خوشبخته و دنبال خوشبختی بیشتر ، وارد زندگیم میشه که این زندگی رو فراتر از تصور زیبا و رویایی و توحیدی می‌کنه مثل رابطه شما استاد عزیزم و خاله مریم مهربونم

    ❤️

    خیلی وقتا توی رابطه طرف به دلیل همین باورها که پول یا بدن عضلانی یا تیپ خاص و لباس زیبا مهمه ، می‌ره دنبال بدست آوردن اینا تا اون دختر مدنظرش رو جذب کنه چون خودشو همینجوری که هست لایق نمی‌بینه که یه دختر زیبا با ویژگیهایی که میخواد وارد زندگیش بشه

    با اینکار چندین ضربه به خودش میزنه ، اولین ضربه اینه که از همون اول به جای اینکه به خدا بگه من دختری می‌خوام با این ویژگی ها و می‌دونم از این دخترا خیلی زیاده که اونا هم دوست دارن با من با همین چیزی که الان هستم وارد رابطه بشن و من آدم ارزشمند و لایقی هستم ، به خاطر عدم لیاقتی که حس می‌کنه ، میگه خدایا بدن عضلانی بهم بده تا به دختر مورد علاقم برسم و به جای درخواست مستقیم از خدا ، یه جور واسطه بین خودش و خدا قرار میده که مگر این بدنه زیبا بتونه کاری کنه ، خدا که نمیده ، بزار برم بدنسازی ، خوش هیکل بشم ، بعد دخترا خودشون میان پیشم که این نوع فکر از وابسته بودن نشات گرفته که گفتم چند خط بالاتر و اینکه آدما رو تاثیرگذار میبینه تو زندگیش و زندگیش رو دست خودش نمی‌بینه.دقیقا مثل کسی که توی سلف سرویس رفته و غذا و همه چی هست و به جای اینکه بلند بشه خودش غذا برداره ، منتظره یکی دیگه رد بشه و بهش بگه تو بیا واسم غذای مورد علاقم رو‌ پیدا کن و غذا رو بکش بیار و خودشو لایق نمی‌بینه که بره پای میز غذاها واسته ‌و‌ انتخاب کنه و غذا بکشه یا احساس می‌کنه من که لایق اون غذاها نیستم ، هروقت پول داشتم میرم سراغ اون غذا.در حالیکه همین الان غذا در دسترشه ولی چون باور نداره به لیاقتش ، حرکتی هم نمیکنه و چون حرکتی نمیکنه ، هدایتی هم نمیشه به غذای مورد علاقش.بعد میگه چرا من غذا ندارم ، بقیه دارن

    دومین ضربه اینه که به خاطر این وابستگی ، به اون پول و بدن عضلانی و لباس زیبا به سختی و هزار بدبختی میرسه و کلی زجر و عذاب رو تحمل می‌کنه یا کلا نمی‌رسه و هرروز فشار ذهنی و استرس و اضطراب که چرا نشد ، دارم فرصت رو از دست میدم ، الان اون دختره می‌ره ، دیگه نیست و از اینجور فکرای محدودکننده که آخرشم یا به دختره نمی‌رسه یا اگرم برسه بدلیل همین فکرانسهای وابستگی و اینا ، کلی عذاب و حال بد رو‌ توی رابطه با اون تجربه می‌کنه و خیلی زود هم از هم جدا میشن درحالیکه که اصلا لذت نبرده از بودن با اون دختره

    سومین مورد که مهمترین مورد هست.به خاطر متوسل شدن به عوامل بیرونی ، هیچوقت از خدا نمی‌خواد از ته دل و واقعا تسلیمش نمیشه که بگه من سپردم به خودت خدای من که قدرت همه چی و همه کس از آن توست ، خودت منو هدایتم کن و من سعی میکنم سرسپرده هدایتت باشم و گوش به فرمان و میخواد خودش با عقل محدودش و با راهکارهای محدود عقل محدود ، دنبال راهی بگرده که به خواستش برسه درحالیکه نمیدونه خداوند مالک آسمانها و زمینه و قدرت همه چی دستشه و تمام راهها رو می‌دونه ، استاد برنامه ریزیه و همه چی رو هماهنگ می‌کنه تا تو به خواستت برسی وقتی تو پاروها رو‌ رها میکنی و دل به دلش میدی.اینجاست که در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میگیره و به خودش میاد میبینه چقدر راحت به خواستم رسیدم

    توی بحث روابط هم من دارم الگوهای زیادی میبینم که آدمای مختلف با شرایط مختلف ، اون رابطه دلخواهشون رو دارن و دهن ذهنم بسته میشه وقتی میبینه یه بنده خدایی که نه ظاهر داره نه هم سن اون دختره ، یه بارم قبلش ازدواج کرده و طلاق گرفته و ۵۰ سالشم هست با یک دختر ۳۵ ساله بسیار زیبا و جوون که تازه از سنشم کمتر نشون میده ، ازدواج کرده و یه زندگی عاشقانه دارن و بچه دار هم شدن ، هردو مجری تلویزیون هستن

    این الگو در مورد اختلاف سنی و ظاهر و هیکل و اینا کاملا الگوی مناسبیه که نشون میده چیز دیگه ای در درون باعث این اتفاق شده یعنی احساس لیاقت فرد که رفته خواستگاری این دختر

    یا در همین مورد بالا توی نظراتی که از دوستان می‌خوندم ، یک‌ بنده خدایی رو‌ معرفی کرده بود دوست مون که دچار یک بیماری خاص بوده که عضلات صورتش رو تحت تاثیر قرار داده و چهرش بهم ریخته از همون بچگی و این فرد از یه خانومی خوشش اومده و کم‌ کم سعی کرده ابراز علاقه کنه و بعد داستان‌هایی که خودش تعریف کرد که خیلی هم جالب بود ، به دختر خانم میرسه و از لحاظ زیبایی واقعا این خانم بسیار زیباست

    جالبه در مورد همین عوامل بیرونی یه نکته داشت این فرد که خودش که تعریف میکرد از داستانهاش فهمیدم

    می‌گفت سعی کرده یک برنامه تلویزیونی معروف و مجریش رو واسطه قرار بده تا این ازدواج صورت بگیره و وقتی پدر خانمش فهمیده که فلانی میخواد واسطه بشه ، گفته نه اصلا و همه چی بهم ریخته و یکسال طول کشیده تا شرایط دوباره عادی بشه و بعد یکسال این پسر اینبار خودش ، پا روی ترس‌هایی که از روبرو شدن با پدر خانمش داشته گذاشته و خودش رو لایق دونسته و رفته حرف زده و در نهایت همه چی حل شده ، این دقیقا همون ضربه ای هست که حساب کردن روی غیر خدا و موثر دونستن عوامل بیرونی بهمون میزنه

    جالبه این آقا پول هم نداشته که بگیم ثروتمندی چیزی بوده که این اتفاق افتاده و یه الگوی قوی برای من هست که هرچیزی امکان پذیره و‌ فقط باید مثل همین آقا پسر قصه ، ایمان ، اعتماد به نفس ، شجاعت ، احساس لیاقت رو‌ در خودم تقویت کنم تا به خواستم برسم

    ارزشمندی من به خاطر چیزی به اسم پول یا ظاهرم یا شکل بدنم یا موفقیت هایی که کسب کردم نیست بلکه من خود ارزشم ، اگر پولی دارم ، از ارزش من بوده که این پول که ارزشه به من جذب شده ، اگر‌ موفقیتی هست ، ارزش وجودی من اینو ساخته ، اگر‌ زیبایی ظاهری ای دارم و در نظر کسی‌ یا کسانی این زیبایی دیده میشه ، لطف خدا و همون ارزشمندی درونی منه ‌که زیبام کرده وگرنه هزاران نفر افرادی بودن که بسیار زیبا بودن ولی به خاطر درون پوچی‌ که داشتن ، کسی حاضر نبوده باهاشون ۲ ثانیه باشه و تمام اون زیبایی رو هم از دست دادن.من تازگیا یه فیلم دیدم به اسم gia که این دختر به خاطر زیبایی و اعتماد بنفسی که از زیباییش می‌گرفت ، به کار مدلینگ هدایت شد ولی خیلی زود به خاطر همین که ارزشمندی رو‌ درون خودش نمی دید ، به سمت مواد مخدر رفت و وابستگی به یه آدم خاص و کلا رفتارهایی که از پس باور عدم لیاقت میاد و تمام اون پولهایی که داشت و قرارداد ها رو از دست داد ، کیفیت کاریش اومد پایین ، زیباییش رو از دست داد و در نهایت هم کارش به مرگ ختم شد و صرف داشتن زیبایی ظاهری ، هیچ‌ کمکی بهش نکرد که زندگی زیبایی داشته باشه

    برعکسشم خیلی دیدیم که آدما زیبایی خاصی نداشتن ولی همه عاشقشون بودن و حتی چهره افراد به خاطر همین احساس ارزشمندی زیبا شده یا در نظر بیننده زیبا شده چون خودش به زیبایی خودش باور داشته و بقیه هم همین رو می دیدن ، نمونه عالی این جور افراد ، آلبرت اینشتین هست که این آدم که قیافه خاصی نداشته ولی چقدر همه عاشقش بودن چرا؟ چون این آدم خودش بوده و با خودش در صلح

    برای تمام کردن این کامنت عجله نکردم خصوصا برای آوردن مثال برای بحث تاثیر پول و قیافه و ظاهر و هیکل توی روابط و دوست داشتم یه کامنتی بشه که کلی اول به خودم کمک‌ کنه و بعدشم به دوستانم در گروه و باعث رشد هممون بشه انشاءالله

    خدا رو سپاسگزارم

    مشتاقانه منتظر خواندن نظرات دوستان و نگاه کردن با زاویه دید اونها به این قضیه و الگوها شون هستم

    خدا رو سپاسگزارم بابت این فضای الهی با این استاد الهی و دوستان الهی ، چه گنجیه داشتن همچین فضایی

    عاشقتونم

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    محمد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3653 روز

    سلام دوست عزیزم خانم حسینی

    اعتبارش به خدای مهربونم که خودش از انداختن به دلم برای نوشتن و تا آخرش باهام بود و این آگاهی ها باید جاری می‌شد

    خوشحالم که دست خدا شدم برای گسترش جهانش و بهتر کردن حال یکی از بندگان مخلص خودش

    آره واقعا همیشه به یاد آوردن اصل ، ما رو به آرامشی میرسونه که باعث میشه دست از تقلا برداریم و این زندگی رو چقدر لذتبخش می‌کنه

    متشکرم از لطف تون

    شاد باشید دوست من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 3653 روز

    سلام محمد‌جواد عزیز

    برای خودمم این کامنت جالب بود چون خیلی از حرفام توی این کامنت شبیه آگاهی های حال حاضره دوره احساس لیاقت هست و لذت بردم از کامنت خودم. قشنگ بهم نشون میده چرا اینقدر راحت در فرکانس دوره احساس لیاقت قرار گرفتم. خیلی جالبه که حالا این حرفایی که زدم رو بهتر هم درک میکنم با کار کردن روی دوره احساس لیاقت و عمیق تر به احساس خود ارزشی رسیدم.

    تشکر میکنم از شما دوست عزیزم که توجه کردید به نکات مثبت بنده که با اینکار اول به خودتون کمک کردید، در درجه دوم باعث شدید حال من خیلی خوب بشه با خوندن کامنت خودم که اصلا یادم نبود همچین کامنت قشنگی نوشتم. واقعا احساس لیاقت همه چیه و وقتی آدم از درون بهش میرسه، دنیا براش عوض میشه.

    سپاسگزارم

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: