سریال زندگی در بهشت | قسمت 179

 

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

با سلام خدمت استاد عزیزم

خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار

خدایا شکرت که دارم با حالی عالی که ناشی از تجربه اتفاقات عالی بواسطه شناخت قوانین و عمل کردن به اونهاست این کامنتم رو مینوسم تا بقول استاد عباس منش به خودم با نوشتن کمک کنم در درک بیشتر قوانین

خدیا شکرت که خودم خالق اتفاقات زندگی خود شدم و دارم زندگیم رو اونجوری که میخوام رقم میزنم در حد و اندازه مداری که فعلا در اون قرار دارم به واسطه الگو گرفتن از استادم

استاد همین دیدن شما پشت فرمون با این حالت ریلکس و البته سرشار از اعتماد به نفس برای من ی الگو که با جدیت بیشتری این مسیری رو ادامه بدم تا من هم این حد از آرامش و اطمینان رو تجربه کنم که وجودم این رو نشون بده

اولین چیزی که زنگ ها رو در سرمن به صدا درآورد همین صحبت کردن شما از اون ویدیو تحقیقاتیه چون یه یادم آورد که این عباس منشی که الان اینجا و پشت این رول نشسته همه چیز رو با تحقیق و تجربه و مطالعه بدست آورده .همیشه بدنبال کشف حقایق بوده و هست. همیشه دنبال اینه که از منظر قوانین همه چیز رو ببینه و تحلیل کنه و همین داره به من میگه که تو هم باید این ویژگی رو در خودت ایجاد و تقویت کنی .باید اونقدر در قوانین استاد بشی که از دریچه قانون به هر چیزی نگاه کنی و بررسیش کنی .که صرف دانستن یکسری آگاهی برای تجربه کردن کافی نیست بلکه اون آگاهی ها رو باید تجربه کنی .باید اونها رو بکار بگیری

اونم نه ی بار و دوبار و چند بار باید مدام استفاده بشن تا بطور ناخودآگاه ران بشن

استاد من توی این هفته ای که گذشت سه تا تجربه داشتم که هر سه تا مربوط به سایت و فایل های سایت بود و توی هرسه ی اینها چند تا سوال برام بوجود اومد که ی ذره ذهنم رو مشغول کرده بود البته نه مشغولی که بشه فکر غالب ذهنم چون خیلی وقته از شما یادگرفتم که اگر سوالی برام مطرح میشه رها کنم تا در زمان مناسب پاسخ داده بشه و دیروز که این فایل رو دیدم همه ی اون سوالات توی این فایل ی جا پاسخ داده شدن .انگار گه این فایل ی پکیجی بود که به دست من رسیدم که جواب تمام سوالات هفته ی گذشتم توش بود و از این بایت خوشحالم اما به قول شما ذوق مرگ نشدم و غافلگیر هم نشدم چون میدونم خودم اون فرکانس ها رو فرستادم و الان هم دارم جوابش رو میگیرم

یکی از اون سه تجربه من مربوط میشد به بحث اعتماد به نفس:

بحث اعتماد به نفس که شد و گره زدن یا نزدن اون به عوامل بیرونی تمام تغییراتی که توی اعتماد به نفس و عزت نفس من با دوره دوازده قدم در من ایجاد شد برام مرورو شد که من از کجا به کجا رسیدم .

یادمه سرمنشا این تغییرات اون جلسه اعتماد به نفس و عزت نفسی بود که خانم شایسته شروع کرد به صحبت کردن در مورد وخودشون و اینکه چطور یکسری اقدامات رو در چهت یالا بردن اعتماد به نفسشون انجام دادن مثل نپوشیدن کفش پاشنه بلند و آرایش نکردن و کوتاه کردن موهاشون .من بعد از شنیدن اون صحیت ها تمام این اقدامات رو انجام دادم .

من به خاطر کوتاه بودن قدم قبل از آشنایی با شما و خانم شایسته بیشتر کفش هایی که میخریدم پاشنه دار بودن .چون با پوشیدن اون کفش ها ی حس خوبی بهم دست میداد و بقول شما احساس قدرت میکردم یعنی گره زده بودم احساس خوبم رو به پوشیدن اون کفش ها .اما بعد از کارکردن روی خودم و فهمیدن قوانین تصمیم گرفتم که کفش راحت بپوشم و سه سالی میشد که من اصلا کفش پاشنه دار نمیپوشیدم البته منظورم از پاشنه دار پاشنه دار راحته نه از اون سوزنی هایی که هم پوشیدن و هم کنترلشون سخته و به کمر هم آسیب میرسونه

تا اینکه چند روز پیش ی حسی بهم گفت ی جفت کفش پاشنه دار راحت بخر که بعضی جا ها مثل مراسم ها بپوشی همین جا بود که این سوال برام پیش اومد که آیا این کار درسته یا نه .آیا من باید به این صدا گوش بدم یا نه .و از اونجایی که یاد گرفته بودم که ملاک و معیار انجام دادن چیزهایی که بهمون گفته میشه احساسه اس چون حسه حس بدی نبود واسه همین رفتم و ی جفت خریدم .وقتی اونا رو پوشیدم در حد نیم ساعت حس خوبی بهم دست داد اما همین که چند ساعت پام بودن پاهام شروع کردن به ناراحتی و حسه بد شد و هنوز که هنوزه بعد از 12 ساعت از اون موضوع هنوز پاهام اون احساس فشار توشون هست .

دیروز که این فایل رو دیدم متوجه شدم که این فایله برا من ی نشونه اس که نذارم اعتماد به نفسی که توی این سه سال اینقدر عالی شده خیلی راحت گره بخوره به عوامل بیرونی .

من از وقتی که شروع کردم به کار کردن روی خودم و اعتماد به نفسه بهتر شد اوضاع داره بهتر و بهتر پیش میره مثل شاگردهایی که خداوند داره به سمت من هدایت میکنه از جاهای مختلف .کار من همونه امکانات من همونه اما جنس مشتری ها خیلی خیلی بهتر شده .قبلا باید چک و چونه میزدم با والدین در مورد قیمت ها اما الان هرچی میگم بدون هیچ اعتراضی سریع پرداخت میکنن .حتی بعضی هاشون قبل از اینکه کلاس شروع بشه دست به جیب میشن و پرداخت میکنن .همه ی این ها نتیجه اون کار کردنه روی اعتماد به نفس و عزت نفسه چون همه ی فاکتورهای دیگه دست نخوردن .چون من برای خودم ارزش قائل هستم جهان هم داره برا من اینکار رو میکنه درصورتیکه سه سال پیش اصلا اینجوری نبود .

آی استاد من از اون دخترایی هستم که چندشم میشه از اون اندام هایی که نتیجه بدنسازیه .اصلا با دیدنش حالم بد میشه

ی جمله ی طلایی که شما استاد در مورد اعتماد به نفس گفتین:

خوش به حال کسی که احساس اعتماد به نفس و لیاقت رو درونی در خودش ایجاد میکنه

این جمله پیام این فایل برای منه که باید بولدش کنم توی ذهن و قلبم تا یادم بمونه که از وقتی که تصمیم گرفتم حرکت از بیرون به درون خودم رو جدی بگیرم چه اتفاقات خوبی رو در زندگیم تجربه کردم

نه استاد جان من تا حالا این خانم سرینا ویلیامز رو نمیشناختم الان دارم از شما میشنوم و تحسینش میکنم که اینقدر اعتماد به نفسش بالاست که تونسته اینهمه موفقیت رو کسب کنه چه انفرادی و چه با خواهرش.

To date, Serena has won 23 singles Grand Slam tournament titles (the record is held by Australian Margaret Court, who won 24), four Olympic gold medals, and more than $84 million in prize money. In addition, she is an entrepreneur who has her own independent clothing line

تا به امروز سرنا 23 تورنمت گرند اسلم انفرادی (رکود 24 متعلق به مارگارت کورد استرالیاییه)، 4 مدال طلای المپیک و بیش از 84 میلیون دلار جایزه نقدی رو برنده شده .علاوه بر این، اون یک کارآفرینه که خط تولید لباس مستقل خودش رو داره.

چند تا از نقل قول های این تنیسور موفق در مورد موفقیت :

1. “I don’t like to lose — at anything — yet I’ve grown most not from victories, but setbacks.”

2. “Everyone’s dream can come true if you just stick to it and work hard.”

3. “You have to believe in yourself when no one else does.”

4. “It doesn’t matter what your background is or where you come from, if you have dreams and goals, that’s all that matters.”

5. “Growing up I wasn’t the richest, but I had a rich family in spirit.”

6. “If Plan A isn’t working, I have Plan B, Plan C, and even Plan D.”

7. “Don’t let anyone work harder than you do.”

8. “I am lucky that whatever fear I have within me, my desire to win is always stronger.”

9. “If you smile, things will work out.”

10. “Make sure you’re very courageous: be strong, be extremely kind, and above all be humble.”

11. “I really think a champion is defined not by their wins but by how they can recover when they fall.”

12. “Victory is very, very sweet. It tastes better than any dessert you’ve ever had.”

13. “If I don’t get it right, I don’t stop until I do.”

14. “Luck has nothing to do with it, I have spent many, many hours, countless hours, on the court working for my one moment in time, not knowing when it would come.”

15. “If winning is God’s reward, then losing is how he teaches us.”

16. “Every woman’s success should be an inspiration to another. We’re strongest when we cheer each other on.”

1.من دوست ندارم توی هیچ چیزی ببازم اما رشد من بیشتر از شکست هام بوده تا پیروزیهام

2.رویای هر کسی میتواند به حقیقت بپیونده اگر به آن تعهد داشته باشه و تلاش کنه

.3. شما باید زمانی که هیچ کس باورتون نداره خودتون رو باورداشته باشین

4. مهم نیست سابقه ی شما چیه یا اهل کجایی مهم اینه که رویا و هدف داشته باشی

5. من توی ثروت بزرگ نشدم اما ی خانواده ای داشتم که از لحاظ روحی ثروتمند بودن

6. اگر نقشه ای جواب نده برا من من نقشه بی و سی و حتی دی رو دارم

7.بیشتر از هر کس دیگه ای تلاش کن

8.من خیلی خوشبختم که هر چی که ترس تو وجودم باشه میل به پیروزی در من قویتر از ترس هامه

9.اگر بخندی کارها بهتر پیش میره

10. مطامان باش که آدم شجاعی هستی، قوی باش و خیلی مهربان و فراتر از همه ی این ها متواضع باش

11.من فکر میکنم که ی قهرمان با پیروزیهاش تعریف نمیشه بلکه با اینکه چطور وقتی شکست میخوره دوباره بلند میشه و خودش رو پیدا میکنه

12.پیروزی خیلی خیلی شیرینه بهتر از هر دسریه که خوردین

13.اگر من نتونم کاری رو درست انجام بدم اونقدر ادامه میدم تا انجامش بدم

14.شانسی در کار نیست من ساعت های زیادی ساعت های بیشماری توی زمین تنیس روی هر لحظه از زمانم کار کردم بدون اینکه بدونم اون لحظه کی خواهد آمد

15. اگر پیروزی پاداش خداونه پس باختن نحوه درس گرفتن ماست

16.موفقیت هر زن باید الهامی برای دیگر زنان باشه .ما وقتی قوی میشیم که از موفقیت دیگران شاد بشیم

وقتی این نقل قول ها رو میخونی قشنگ میتونی بفهمی و درک کنی که عامل موفقیت این خانم باورها و افکارشه .فردی که این باورها رو داشته باشه و توش نهادینه شده باشه دیگه عوامل بیرونی مثل توپ تنیس براش مهم نیست چون اون موتور حرکته توی درونش روشنه و فعاله و اونه که داره اتفاقات رو براش رقم میزنه .همینه که شما استاد میگین برین الگوهای موفق رو پیدا کینن ببین توی حرفهاشون چی گفته میشه .

سرینا باورش بر شادی ، تحسین موفقیت دیگران، باور کردن خود ، زندگی در لحظه،درس گرفتن از شکست ها و رشد کردن و بزرگ شدن،شجاع بودن، بزرگ تر از ترس ها بودن،هدف و رویا داشتن و تعهد به اونها و تلاش برای رسیدنبه اونها و داشتن ذهنی ثروتمنده .پس این نتایجی که گرفته نتیجه این باورهاست .

پس من به عنوان نه تنها یک خانم بلکه یک انسان تحسین میکنم این فرد رو که ی همچین باورهای درست و قدرتمندی رو در خودش ایجاد کرده و این نتایج رو رقم زده و تلاش میکنم برای ایجاد باورهایی اینچنینی در وجودم

همین قسمت این فایل چقدر برای من درس داشت سپاسگزارم استاد

تحسین میکنم مریم جان رو برای این حد از استقلال و عدم وابستگیش به شما استاد.من خودم هم همچین چیزی رو دوست دارم و تا حد زیادی مستقل بار اومدم اما باز هم دوست دارم مثل مریم جان هر روز مستقل تر بشم و شجاع تر و جسورتر چون قبلا خیلی ترسو بودم اما الان خدا رو شکر خیلی بهتر شدم

در مورد بازی فاینال هم ما هم دوست داریم که تیم تمپا برنده بشه اما بقول شما استاد اون تیمی که بتر بتونه ذهنش رو کنترل کنه حتما پیروز میدان خواهد بود سوای از چیزی که ما دوست داریم

آره استاد جان من هم دیدی و ارثیه فامیلی رو یادم میاد و دیدمش و الان که شما گفتین یادم اومد جریانش رو .سوای از باورهای غلطی که توی اون فیلمه بود اما واقعا شخصیت توانایی بود در بازی کردن

استاد راجع به تبرک کردن ی چیز خنده داری یادم اومد:

من چند سال پیش خداوند لطف کرد و کاملا مجانی رفتم عربستان حج عمره که اونم خودش جریانی داشت که الان وقتی بهش فکر میکنم میبینم خداوند چقدر به ما بنده هاش لطف داره اما ما فراموش میکنیم چون ذاتمون فراموشکاره که حالا جاش اینجا نیست که بگم.

خلاصه ما رفتیم و به ما گفته بودن اگر ی سیب رو با خودت ببری طواف کعبه وی آیه ای روروش بخونی و بعد با خودت بیاری ایران بدی به خانمی که بچه دار نمیشه و بخوره بچه دار میشه !!!!!!!!!!!!! ما هم باور کرده بودیم و خلاصه من ی سیب قرمز رو با خودم بردم و تبرک کردم و آوردم ایران و ی قاچش رو دادم به ی خانمی که همسایمون بود و بچه دار نمیشد .آقا این خانم که چند سال بود بچه دار نمیشد اون رو خورد و بعدش بچه دار شد. و من خوشحال از اینکه تونستم ی کمکی به ی بنده خدا بکنم.

الان که فکرش رو میکنم از دید قانون اون خانم چون این موضوع رو باور کرده بود این اتفاق براش افتاد و گرنه اون سیبه که ی سیب معمولی بود . همینه که باورها هستن که اتفاقات رو رقم میزنن

بله استاد در مورد اون انگشترتون :

اتفاقا من چند روزی بود که داشتم روی فایل رایگان باوری که تغییرش درهای از نعمت را به رویم گشود کار میکردم .فایل بی نظیری که اونقدر آگاهی هاش فوق العاده و زیاد بود که من چند روز طول کشید تا گوشش بدم و درکش کنم . تو اون فایله این انگشتره دستتون بود و من همیشه توی فایل های قدیمی شما وقتی اون انگشتر رو میدیدم فکر میکردم به خاطر باورهای مذهبیتون اون رو میپوشیدین و برام جای سوال بود که شما چرا اینکار رو میکردین که الان در زمان مناسبش جوابش رو اینجا گرفتم

یا در مورد چشم زخم :

چند روز پیش من هدایت شدم به جواب دادن ی سوالی که در عقل کل در مورد چشم زخم پرسیده شده بود .توی اون سوال اون دوستمون گفته بود که بچه ی استاد عباس منش چون خیلی خوشگل بوده چشممش زدن و اون اتفاق براش افتاده و من برا سوال بود که آیا همچین باوری در مورد پسر شما وجود داشته و این سوالم هم اینجا جواب داده شد.

یعنی تمام سوالاتی که در طول هفته ی گذشته با دیدن فایل های شما در ذهن من شکل گرفته بود و فرکانسشون فرستاده شده بود توی این فایل ی جا جواب داده شدن و این یعنی همزمانی فرکانس های من در ارسال و همزمانی پاسخ ها توسط جهان هستی

بله استاد هر چی آدم خودش رو بهتر بفهمه میتونه بهتر زندگیش رو خلق کنه چون از زمان آشنایی با شما که این اتفاقه داره برا من می افته کنترل بیشتری روی زندگیم دارم و خودم دارم با تمرین ستاره قطبی اتفاقات زندگیم رو رقم میزنم البته که این ی فرآیند تکاملیه و هر چی بیشتر ادامه میدم بهتر میشم توش .

بله استاد هیچ کس نتونسته و نمیتونه به شما آسیبی بزنه چون شما با خدایین و خدا هم با شماست و شما هر روز تپل تر و خوشبخت تر و موفق تر میشین همون چیزی که توی دوره قانون آفرینش گفتین

رانندگی توی ی همچین جاده ی سرسبزی هم شده جز لیست خواسته های من

 


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    471MB
    30 دقیقه
  • فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 179
    28MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهار بهرامی» در این صفحه: 1
  1. -
    بهار بهرامی گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    (به نام خدایی که از من به من نزدیکتر است🌱)

    سلام به استاد عباسمنش عزیز

    خانم شایسته و دیگر همسفر های خوب من

    شاید چیزی که نوشته ام با چیزی که عرف کامنت هاست اندکی تفاوت داشته باشد اما شرح حال شکرگزاری است و سراسر لبریز از حس خوب من

    پس شروع کنیم به خواندن، که خواندن از روزنه هایی است به سوی شادی، به سوی حس خوب و همانا که حس خوب همان فرکانس خداوند است.

    این نوشته را ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ نوشتم

    زمانی که از دالانی سراسر حس خوب از همان حس هایی که گاهی، لحظ ای از شادی گریه ات می گیرد، گذشته بودم…

    و این انشای مدرسه، شد چکیده ای که از آن دوره حس خوب آموختم.

    پس شروع کنیم اولین کامنت من را،

    “روشنفکران موفق بزرگتر از ما، همیشه ما را نصیحت کردند که هدفگذاری کنیم و در راستای هدفمان ثابت قدم باشیم و هدف ها را به قسمت های کوچک و … و … و … انجام دهیم تا روزگاری موفق شویم. در اینجا اما من، به عنوان کسی که از ۲ سالگی روشنفکر و به قولی پدرخوانده همه بچه های مهد کودک بودم، تا گرفتن حق دوستانم در دبیرستان و مثبت نگری یاد دادن به پسرعمه ۳ ساله ام در ۲ سالگی ام، باید بگویم که: این همه هدف گذاشتیم، بلند مدت، کوتاه مدت، زمانی، مکانی، رفتاری، آخرش چه شد؟

    راستش را بخواهید از ۲۹ اسفند قرن گذشته به این نتیجه رسیدم که اگر قرار باشد این همه زمانم را فقط صرف هدف نوشتن و هدفگذاری کنم در سال های آینده کسی نخواهم بود جز، زنی که همیشه با دیگران تفاوت کرد اما در نهایت مثل دیگران زندگی کرد و روحش شاد. این یک حقیقت بود.

    در قبرستان ها، پر شده از آدم هایی که روزگارانی فکر می کردند می توانند دنیا را تغییر دهند، در ۱۸ سالگی می خواستند دنیا را تغییر دهند، در ۲۲ سالگی خواستند کشورشان را متحول کنند، ۳۰ سالگی به این نتیجه رسیدند که شهر خودشان هم برای دگرگونی مناسب است، در ۳۷ سالگی فهمیدند، زندگی فرزندان خودشان نسبت به مردم دنیا ارجمند تر است و در نهایت، اگر می فهمیدند، که اگر خودشان را متحول کرده بودند، شاید، طی عمرشان می توانستند دنیا را هم متحول کنند!

    پس من بهار بهرامی ۲ روز پیش از شروع قرن جدید به این نتیجه رسیدم که “فقط، از لحظه لذت ببرم!”

    این جمله پیش پا افتاده را اگر به دقت بنگرید، متوجه می شوید که در اکثر کارتون ها، فیلم ها و کتاب ها این جمله را شنیده ایم.‌ اما هیچ گاه معنی آن را درست نفهمیده ایم!

    من به عنوان کسی کامپیوتر را با مکانیزم سرعت جریان انرژی در سیم های تهویه اش و زمان را، با کوچکترین واحد

    کشف شده آن می شناسم می گویم که تمام گنجینه های دنیا شامل موفقیت، ثروت، شادی و آرامش در این کوچکترین واحد ثانیه، که الان در حال طی شدن است، نهفته شده است.

    ۱۴ سال زندگی من، همه در آینده گذشت، به طوریکه من خودم را روی یک ساعت گرد و خیالی تصور می کنم و هر ۵ دقیقه یک بار فضای اطرافم را خلعی می پندارم و خودم را روی عقربه ساعت در حال گردش تصور می کنم تا ببینم ساعت چند است و من روی چه زمانی ایستاده ام.

    زمان برای من تیغه ای است که زمان حال، روی آن، منی هستم که ایستاده ام روی نقطه ای، که با کوچکترین واحد ثانیه هم نمی توان آن را اندازه گرفت، پس من تا همین چند روز پیش زمان رو ۲ محدوده می دانستم، گذشته که شامل تمام این کوچکترین واحد هایی که نمی توان تصور کرد هستند و در کنار هم ثانیه ها و دقایق را شکل می دهند و آینده ای که قرار است با همین ریز ثانیه ها ساخته شود.

    اما امروز من می دانم که همین لحظه از زندگی، تنها محدوده زمانی واقعی است.

    گذشته از نظر متافیزیکی معنی ندارد چون اگر ما حافظه ای نداشته باشیم که گذشته مان را به خاطر بیاوریم، درواقع گذشته وجود ندارد و آینده نیز، اگر تخیلات ذهن ما نباشد، اصلا به وجود نیامده، که بخواهد از بین برود، پس طبق قوانین فیزیکی آینده هم وجود خارجی ندارد.

    پس من و انگشتانم که در این لحظه در حال تایپ این نوشته هستم تمام مرکز جهان را به خود اختصاص می دهم.

    و من که در این لحظه در حال راه رفتنم، زمان را به دنبال خودم خلق می کنم و هر قدم من، به راستی که زمان را به دنبال خود می کشاند و اگر بایستی، یعنی گذشته که گذشت با این لحظه ات فرق ندارد، پس در واقع اگر بایستی زمان هم با تو می ایستد!

    می دانم اندکی وقت می خواهید تا جمله بالا را هضم کنید، اما بیایید بپذیریم که استدلال بُعد غیرواقعی جهان است و من، زمان را باید با قدم هایم بفهمم و نه با استدلال و هندسه. و این را با ذرات بدنم درک کنم که من به زمان دستور می دهم و من می گویم که جهان حرکت کند و به سوی آینده پیش برود یا نه.

    و من هستم که به زمان معنی می دهم و نه گذشته ای بدون اکنون من، وجود دارد و نه آینده ای.

    پس من با قدمی که تند برمی دارم زمان را تند به دنبال خودم می کشم و این است که به اصلاح می گوییم شادی ها زود می گذرند…

    با وجودمان برقصیم که در رقصیدن زمان به دنبال وجود ما، زودتر می گذرد…

    پس بیایید باور کنیم که هدفی که ما فکرش را می کنیم جزو آینده و جهانی غیرواقعی است.

    هدف واقعی اکنون است و من هدف زمان و مکان و دنیا هستم. و این منم که با قدرت خدایی ام لحظه و آینده ام را خلق می کنم، با قدم هایم، نه با قدم هایی که در راه هدف بر می دارم، بلکه با قدم هایی که روی چمن های خیس تازه آب خورده پارک می گذارم و راه می روم…

    پس هدف یعنی لحظه اکنون، که دلیل تمامِ پیدایش، روز و شب و گذشته و آینده است،

    و من بخشی از اکنونم که با قدم هایم در گوش جهان فریاد می زنم،

    این منم که تو را کنترل می کنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: