سریال زندگی در بهشت | قسمت 179 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

180 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    سلام استاد عزیزم

    واقعا اعتماد به نفس

    و خود باوری همه چیزه

    اون اعتماد بهن فسی که از درون آدم ایجاد بشه

    اون اعتمادبه نفسی که به واسطه گفتگو های دورنی ایحاد بشه

    اون اصله

    من همیشه سعی میکنم که گفتگو های درونیمو مثبت کنم خودمو تحسین کنم و عاشق خودم باشم

    و توی تنهاییم این اعتماد به نفس رو عالی در خودم ایجاد میکنم

    توی جمع و بیرون هم میتونم

    و خجالتی و اینا نیستم

    اما واضح میبینم که گفتگو های درونیم بهم میریزه و کنترلش از دستم خارج میشه

    و من اینو نمیخوام

    برای همین یک عهدی بستم با خودم

    که روی تنهاییم کار کنم روی عزت نفس وجودیم کار کنم و محتاج هیچکس نباشم و به شدت خودخواه باشم در ایجاد این تنهایی

    استاد باور کنید

    دوستان باور کنید زمان های گفتگو درونی مثبتی با خودم و خداوند دارم

    همسرم ناخود آگاه بدون اینکه چیزی بهش بگم به سمتم جذب میشه و عاشقانه باهام رفتار میکنه و من اینو اگر خودم تحربه نمیکردم باور نمیکردم

    و این شیرین ترین حس دنیاس برام

    و اصلا دکس ندارم به واسطه چیزی جز این گفتگو های دورنی مثبت و حال خوب خودم همسرم بهم محبت کنه چون اونوقت واقعا نمیچسبه آدم

    آخ که چقدر دوس دارم تنهایی رو استاد اشک تو چشام جمع شدواییی

    خدارو شکر بخاطر این فضای مقدس

    حاظر نیستم به هیچ وجه از این فضا بیام بیرون

    البته وقتی زمانش برسه میرم زمانش کی هست؟

    زمانی که هدایت بشم و اون هدایت حتما باید راحت باشه اونوقت میفهمم هدایت خداست هدایتی که راه سختی داشته باشه حتما هدایت خدا نیست البته این دریافت های منه نمیدونم شایدم درست نباشه ولی تصمیمم رو گرفتم که به این دریافت عمل کنم یا درست میشه یا نمیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    هرمز بالي پور گفته:
    مدت عضویت: 2927 روز

    به نام خداوندی که قوانین ثابتی دارد

    سلام استاد عزیزم و مریم بانو و دوستان گلم

    خدا رو شکر می کنم که باز هم یک فایل خیلی عالی از استاد عزیزم رو دیدم و خدا رو شکر به باور های غلط و پاشنه آشیل های قدیم خودم پی بردم و در بعضی موارد هم واقعا به خودم می خندم و احساس کردم که بیشتر حرفهای استاد مربوط به زندگی من هست

    من هم مثل خیلی های دیگه دنبال عواملی بیرون از خودم برای ثروت و موفقیت بودم چون که ورودی های خوبی نداشتم و دست به هرکاری می زدم شاید خندتون بگیره یک مدتی به دنبال تهیه مهره مار بودم برای خودم 😃 چونکه شنیده بودم مهره مار برای آدم شانس میاره و خیلی خرافات دیگه

    چند سال پیش هم همیشه انگشتر شرف شمس می پوشیدم و می گفتن که رزق و روزی میاره و کلی حرفه‌ای الکی دیگه که نگم براتون و حتی پوشیدن یک پیراهن و یا یک شلوار خاص رو در زندگیم تاثیر گذار می دونستم و چقدر اشتباه فکر می کردم و چه باورهای غلطی داشتم و حتی زیارت کردن امامزاده ها و درخواست خواسته های خودم از آنها و هیچوقت به معنای واقعی کلمه روی خدا حساب نکردم و جالب اینجاست نه از انگشتر و نه از مهره مار نتیجه ای نگرفتم و خدا رو شکر می کنم که منو با استاد آشنا کرد و متوجه این باورهای اشتباه کرد

    خدایا شکرت 🌹🙏🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مطهره گفته:
    مدت عضویت: 2082 روز

    کلا وقتی در مورد مقوله اعتماد به نفس صحبت میشه به نظر من این درونی ترین و اساسی ترین مورد در تغییر هستش. یعنی ما وقتی از بیرون شروع میکنیم و به درون میرسیم تازه متوجه مفهوم اعتماد به نفس و عزت نفس میشیم . کلا برای تقویت عزت نفس باید چیزی به نام عرف و آبرو رو حذف کنیم و اونطوری که بقیه رفتار میکنن کاری رو انجام ندی تا قبح اون کار برات بشکنه مثلا مثل بقیه لباس نپوشی، یا چندتا رنگ رو باهم بپوشی، یا مدل موهای مرتبی نداشته باشی، یا تشکرات مرسوم رو نگی و… خیلی چیزای دیگه تا اون شاکله اعتماد به نفس شکل بگیره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    یزدان محققی گفته:
    مدت عضویت: 1596 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام و درود بر استاد عزیز و دوست داشتنی وخانم شایسته عزیز و خانواده بزرگ عباس منش

    قبل از اینکه بخوام در مورد موضوع فایل صحبت کنم میخوام یه موضوعی رو بیان کنم که احساس میکنم خوندنش خالی از لطف نباشه

    در مورد خود استاد و کلمه استاد هستش❤

    داشتم با خودم فکر میکردم چرا اقای سید حسین عباسمنش استاد هستش؟

    دیدیم تمام کسانی که تو حرفه خودشون معروف و استاد هستن که کلی نتایج عالی گرفتن و اونقدر اون کار یا حرفه رو تکرار و تکرار کردن که دیگه میشه گفت باهم ادغام شدن و یکی هستن وبراشون خیلی ساده وراحت شده

    استاد عباس منش هم اونقدر در این زمینه کتاب خوندن و تمرین کردن و مورد ازمایش قرار دادن و خدا روشکر به موفقیتهای بسیار فراوان وعالی رسیدن که الان دارن با اون قوانین زندگی میکنند خدایا شکرت

    و اینو ازصمیم قلبم میگم که خدایا شکرت گه تو این مدار هدایت شدم و وارد یک رشته کوههایی از گنج هایی که خیلی خیلی باید ازش استفاده کرد و قدر دانش بود 😍

    من هر کتاب و اطلاعاتی که میخونم میبینم که استاد تو فایلاشون بهش اشاره کامل و جامع ودر عین حال ساده داشته و واقعا نیازی نیست که ما به دنبال اطلاعات از کتابها و سایتها و …. برویم تا اصل داستان رو پیدا کنیم

    چرا که اصل و اساس هرانچه که میخواهیم داشته باشیم در این مکان و زمان مقدس داره بهمون گفته میشه خدایا شکرت

    اما در مورد موضوع فایل که عزت نفس و اعتماد به نفش رو مورد بررسی قرار داده و اصلی ترین مورد برای دستیابی به هر انچه میخواهیم برسیم هست و تمام خواسته ها و موفقیها و خلاصه

    الفبای موفقیت و اقدام همین عزت نفش هستش

    من زمانی که سنم کم بود از تاریکی میترسیدم و وحشت داشتم و شبها جایی تنهایی نمیرفتم

    ولی اگرحتی یه بچه ۳چهار ساله هم همرام بود بهم اعتماد بنفس میداد و هر جایی تو دل شب میتونستم برم درحالی که اون افکارم بود که باعث تزس و شجاعتم میشد نه اون بچه

    یا مثال دیگه که مم از سگ هم خیلی تزس داشتم تا جایی که اگه تو خیابون میدیم زاهمو صدها متردورتر میکردم که مبادا اتفاقی برام بیفته که یک شب با خانواده ام از شب نشینی میومدیم که ۷ تا سگ یهویی به سمت ما حمله ور شدن از اونجایی که دوتا بچه کوچیک همراه داشتیم و توان فرار نبود من ناخوداگاه به سوی سگها حمله ور شدم و چنان فریادی زدم خودم از صدای خودم ترسیدم چه برسه به اون سگهای بیچاره😂😂

    بعدش به خودم گفتم این من بودم گه همچین حرکتی زرم بابا ایول داری پدر پسر شجاع

    و این چند روز پیش هم که اتفاق جالب که برام رخ داد این یود که من ویزیتوز یک شرکت بزند محصولات غذایی هستم و چند وقتی بود که در یک مسیر مشخص و با مشتریهای ثابت و مشخص کار میکردم و همیشه جزو ۳ نفر اول بودم تا اینکه به اون ویروس و بیماری یرخوردم و ۲۱ زوز قرنطینه شدم و در این مدت منطقه من توسط یکی دیگه ویزیت شد و بعداز اینکه کامل سلامت شدم گفتن تو یاید بری یه مسیر جدید کار کنی ومن کلی ترسو گله که نمیتونم چون اونجا وارد نیستم

    ازقضا شرکت یرای نفر اول جایزه ویژه ای هم در نظر داشت ومن به خودم این باور و ایمان رو تکرار کردم که اگه اونجا اول بودی اینجا هم میتونی اول باشی ریطی به منطقه و مشتریهای خاص نراره و اومرم تو یک دفتر خواستمو نوشتم و از خدا تشکر کردم و باور کنید در ماه اول من به جایزه رسیدم و اول شدم💪💪❤

    وبه خودم ثابت کردم که این باوره که همه کارهاو میکنه نه عوامل خارجی

    دارم روی تمام پاشنه های اشیلم کار میکنم و فقط به خودم و باورهایم قدرت میدم خداروشکر که استاد هر لحظه وهر فایلش مثل کسی که هیزم در اتش میاندازد اتش درونم رابادیدن فابلهای جدید و عالی که تو سایت شعله ور میکند تا خواسته هایم رو فراموش نکنم و به سوی اهدافم دراین مسیر بسیار عالی و زیبا با حساس ارامش و شادی قدم بردارم

    خدا جونم شکررررررررررررررررت😘❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    سعید رضا رادمنش گفته:
    مدت عضویت: 2418 روز

    سلام استاد

    چقدر لذت بردم از اینکه توی هر کسب و کاری عزت نفس حرف اول رو

    میزنه و ما همیشه باید روی افزایش اعتماد بنفس و خود باوری و احساس

    قدرت خودمون کار کنیم تا احساس خوب داشته باشیم تا کارها بهتر انجام

    بشه اما یادمون باشه اعتماد بنفس ربطی به عوامل بیرونی نداره و من

    خیلی دارم روی خودم کار می کنم که عوامل بیرونی رو کم رنگتر کنم

    اما این پاشنه آشیل من هست ولی نسبت به قبل خیلی بهتر شدم انصافا.

    استاد اگر در گذشته قبل از آشنایی با شما کسی از من سوال می کرد در مورد

    احساس خود ارزشی احساس قدرت احساس اعتماد بنفس احساس لیاقت

    چه نمره ای به خودت می دی بعید میدونم با توجه به موقعیت اجتماعی و

    شغلی کمتر از ۹۰ از ۱۰۰ به خودم میدادم اما :

    زمانی که دوره عزت نفس رو تهیه کردم تازه فهمیدم که ای بابا من اصلا

    هیچی از این علم عزت نفس رو یاد ندارم و یادم نمی یاد چند بار گوش دادم

    اما تا میتونم هر روز در عمل استفاده می کنم و پاداش بهم داده میشه.

    و بقول شما با عامل درونی اعتماد بنفس رو باید ایجاد کرد . اما استاد

    انصافا کار سختیه ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2758 روز

    به نام تنها قدرت جهان، که زمانی من در شادی غرق هستم که همواره به یاد معبودم هستم

    سلام استاد عزیزم، و مریم جان و دوستان گل

    خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی به خاطر استاد بزرگ مرد تاریخ استاد جان از شما بسیار سپاسگزارم به خاطر فایل هایی که می گذارید که قیمت روش نمی شه گذاشت فایل های رایگان شما با محصولات هیچ فرقی نمی کنه شما آنقدر وجودتون با الله یکی شده و آنقدر خلوص نیت و عشق دارید که در هر دو مورد آگاهی ها را به ما می دهید به نظر من ما باید محصولات بخریم تا دینمون به سایت پرداخت کنیم باز هم خدارا شکر میکنم یک روز هم از این مسیر دور نشدم.

    اعتماد به نفس ارتباط مستقیم با توحید داره با خود درونیت، و خیلی باید ریز بینانه به این موضوع نگاه کنیم، خیلی باید حواسمون به خودمون باشه، یک موردی که من خیلی از شروع دوره 12قدم با ها ش درگیر هستم و نمی ذاره من مدارم تغییر کنه مطرح می کنم با شروع دوره من خیلی دوست داشتم شخصیتم تغییر کنه آنقدر برای تغییر شخصیت شوق داشتم تمام تمرکزم روی باورهای عزت نفس و البته عمل کردن بود و واقعا شخصیتم زیر رو شد به طوری یکه یادم نمی یاد قبلا چه طوری بودم خیلی خوب به قوانین عمل می کنم و خیلی حواسم به ذهنم هست و می دونم با این عمل گرد خیلی باید نتایج بزرگ بگیرم ولی یک مورد که ضعیف عمل می کنم و به شدت اعتماد به نفس از من می گیره آگه من کوچکترین اشتباهی کنم حالا حتی فکری، رفتاری، حتی تو کارم نتیجه آون طوری که می خواهم نباشه خیلی خودم اذیت می کنم و آنقدر احساس گناه و عذاب وجدان در من زیاد می شه که ارتباطم با خداوند کمرنگ می شه و مدار من به شدت پایین می یاره خیلی هم با دوره عزت نفس روی این مسئله کار کردم ولی هنوز نتوانستم چون آنقدر باور اشتباه کمال و گرایی و غیره تو من تقویت شده، خیلی باید کار کنم، من خودم با وجود صورت زیبا و اندام زیبایی که دارم آنقدر قبل آشنایی با استاد باورهای اشتباه و اعتماد به نفس پایین داشتم نتونستم وارد یک رابطه عاشقانه داشته باشم خدا را شکر الان خیلی تو این مورد عوض شدم،تو محل کارم خانمی هست اصلا زیبایی نداره و فاکتور خاصی نداره ازدواج خیلی موفقی داشته که برای همه سوال هست من الان قانون می دونم می فهم از کجا آب می خوره، راستش استاد تو این موردم خیلی ضعف داشتم کامنت نمی داشتم می گفتم کامنت من لایک نمی خوره چون از نظر نوشتاری قوی نیست،قبل از این فایل یک موردی که من برخورد کردم رفته مغازه یک آقایی با دمپایی بود و من حس بدی گرفتم به خواهرم گفتم چرا استاد دمپایی می پوشه برای ما ابن طوری نیست و یهویی فهمیدم فرکانس استاد داره کار می کنه، برای اعتماد به نفس خیلی باید حواسمون به درونمون باشه نه عوامل بیرونی، راستی شما آون انسانی هستید که اعتماد به نفس به درون خودتان گره زدید، واقعا خدارا شکر می کنم شما الگوی من هستید، خدا را شکر توانستم کامنت بذارم استاد من با صدای شما زندگی می کنم انشاءالله من به زودی نتایج خیلی بزرگ برای شما می گویم هر چند همین الان هم کلی نتیجه گرفتم و تغییر شخصیت بزرگترین نتیجه برای من آست خیلی دوستون دارم و از دوستان هم به خاطر کلمنت های پر از آگاهی سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    عصمت جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    بانام و یادگار پروردگارم شروع میکنم که یادش آرام بخش قلب من است

    سریال زندگی در بهشت قسمت ۱۷۹.

    استاد سوار ماشین هستن و دارن میرن تمپا. مریم مهربونمم توی پرادایس موندن و طبق گفته های استاد در لایو دیشب قرار هست کلی اتفاقای خوب رو نشونمون بدن… ان شالله و من خیلییی مشتاقم

    حرفای استادو با جون و دل گوش دادم هرچند اینقد جنس حرفاشون با همه متفاوته ک باید چندین بار گوش داد تا باورسازی کرد ولی من فعلا بسنده میکنم ب دوبار گوش دادن و میام برداشت هام و تجربه هامو مینویسم. امیدوارم ک بتونم اصل مطلبو بیان کنم….

    استاد درمورد اعتماد ب نفس حرف میزنن، درمورد اتکا ب قدرت درونی، دوست داشتن خود، احساس اقتدار و قدرت، قوی کردن خود از درون، احساس خوب.

    در یک کلام ایجاد باور های مناسب..

    میگن توی روابط،توی بیزینس، توی زندگی تو باید قدرت رو از عوامل بیرونی بگیری و روی خودت و درونت کار کنی، قدرت رو در دست بگیری و بدونی تو هستی ک داری ایجاد میکنی، تو هستی ک داری خلق میکنی با توجه ب باورهات حتی اگر یک عامل بیرونی مثل مثلا انگشتر خاص رو عامل تاثیرگذار در زندگیت و موفقیتت میدونی، درواقع اون انگشتره کاری انجام نمیده باورتو درمورد اون انگشتره هست ک داره کار میکنه همه چیز بسته ب نوع ذهنیت و باور توئه ن چیز دیگه ای.

    چ خوبه ک ما این اعتماد ب نفس و این قدرت رو از درون در خود ب وجود بیاریم و وابسته ب عوامل بیرونی نباشیم… واقعاااا این حرف راحته زدنش، نباید شعار بدم باید ببینم من توعمل هم میتونم همین قدر پرقدرت خودمو نشون بدم یا نه فقط تو حرف من اینقدر خوب ظاهر میشم. من باید اعتماد ب نفسمو بالا ببرم، باید خودمو دوست داشته باشم، باید احساس لیاقت رو در خودم ب وجود بیارم، باید عاشق خودم باشم، باید با خودم اوکی باشم، دوست باشم، باید اقتدار رو در خودم ب وجود بیارم در واقع باید خودم رو از درون قوی کنم اگر میخوام موفق باشم. این قدرت رو از عوامل بیرونی بگیرم. وجودمو/خودمو ب این عوامل بیرونی تکیه ندم ک اگر ی روزی نبودن فرو بریزم. البته ک یه شبه ب وجود نمیاد زمان میخواد ولی خب باید از ی جایی شروع کرد باید تلاش کرد باید این تلاش ذهنی صورت بگیره ب مرور زمان. تو اگر بتونی این اعتماد ب نفسه، این قدرته، این حس خوبه رو از درون ب وجود بیاری برات اتفاقات خوب میوفته. ی قانون اساسی ک میتونی رد پاشو جای جای زندگیت ببینی. بله من میبینم

    خداروشکر من اعتماد ب نفسم نسبت ب گذشته خیلیی بیش تر شده و تاثیرشو تو روابطم میبینم ک باعث شده چقدر محکم تر حرف بزنم، قاطع تر باشم و حرفمو بگم، اینجوری احساساتم رو سرکوب نمیکنم، اینجوری نمیذارم حرفی تو دلم بمونه و بعدش باعث بشع من خودمو سرزنش کنم

    ولی تو گذشتم اون اعتماد ب نفسه نبود، اون احساس لیاقته نبود و خب باعث میشد من رفتارهایی متناسب با همون طرز فکرم درمورد خودم داشته باشم و از خیلی چیزا خودمو محروم کنم…

    چیزی فرقی نکرد ادما همون ادما بودن ولی من ک فرق کردم اوضاع برای من و ب نفع من تغییر کرد. بهتر شد و نتیجش اون احساس خوبیه ک برای من ب وجود اومده، اون بهتر شدن روابط هست. اون حال خوب منه…:))

    وقتی تو با باور بهتر حرکت میکنی، با اعتماد ب نفس بیش تر حرکت میکنی، در واقع ورودی های قدرت مندی ب ذهنت دادی، نتیجش در رفتار تو مشخص میشه و در ادامه اوضاع برای تو تغییر میکنه

    اینو واقعاااا من تجربه کردم ک میگم. من اومدم احساس لیاقت درخودم ب وجود اوردم، روی خودم کار کردم، تغییر کردم و تلاش کردم ک عمل کنم ینی فقط از نظر ذهنی تلاش نکنم، بلکه عمل هم بکنم بعدش روابط بهتر شد، من بیش تر ب خواسته هام رسیدم و….

    پس همه چی برمیگرده ب اون باوره، ب اون فکره درمورد خودمون…

    استاد حرف از چشم زخم شد یاد ی خاطره افتادم دوست دارم تعریف کنم😂

    یادمه من تقریبا ۹، ۱۰ ساله بودم ک پسرداییم ی بیماری گرفته بود. از اونجایی ک فامیلای من ب این چشم زخمو اینا اعتقاد دارن، گفتن این بچرو چشم زدن

    منم از بچگی خیلیی کنجکاو بودم رفتم نشستم بالا سر پسر داییم، خالمم بود با داییم

    خلاصه خالم مدام اسم اقواممونو میبرد، و اسم ی نفرو ک برد تق تخم مرغ شکست😂🚶‍♀

    این بنده خدا همیشه ی همیشه معروفه ب اینکه چشش شوره. دیگه چون تخم مرغ شکست اونا اعتقاد داشتن پسر دایی من خوب میشه و دیگع ب مرور زمان خوبم شد!

    ینی این باوره داره کار میکنه تو قدرتو میدی ب عوامل بیرونی و باور میکنی تو زندگیت تاثیر دارن، بعد با یه شکستن تخم مرغ قدرتو ازش میگیری و باور میکنی ک خوب میشی… چقدر ی باور میتونه قدرت مند باشه تازه اینجا قدیما رسم بوده وقتی تخم مرغ با اوردن اسم طرف میشکسته میرفتن در خونش میگفتن تو بچه مارو چشم زدی ی چیزی بده بهمون بدیم بچمون بخوره خوب میشه، طرفم قبول میکرده و میداده، انگار خوبم میشده ک اگه خوب نمیشد مطمئنا این سیکل معیوبو تکرار نمیکردن. در واقع باور کرده بودن،،، چقدر برام عجیب میشه وقتی میبینم ی باور اینقدر میتونه قدرت مند باشه…

    خلاصه اینم از این خاطره…

    ممنونم ازتون استاد ک بهمون یاد میدین از درون خودمونو قوی کنیم و بسازیم

    دوستون دارم، خدانگهدارتون😊❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    ملیحه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1612 روز

    به نام او که هم جان است و هم جانان

    سلام و درود بر شما استاد مهربان

    استاد عزیز از شما ممنونم که این تحقیق رو با ما درمیان گذاشتید🙏🙏🙏چقدر به موقع بود و چقدر آگاهی داشت در دل خودش

    استاد الحق که سخنتان حق است

    وقتی داشتید این موضوع رو بیان میکردین

    من یاد کارتون مورد علاقه ی خودم (ملوان زبل) افتادم 🤭توی اون کارتون هر وقت ملوان زبل یک قوطی کنسرو اسفناج می‌خورد آنوقت انرژیش به حد ممکن می‌رسید و میتونست که دیگران رو شکست بده.

    قشنگ یادمه که همسرش همیشه با یه قوطی کنسرو اسفناج مثل ناجی ها به کمکش میومد.

    وقتی این کارتون رو میدیدم شاید ۸ سالم بود و اونقدر آگاهی نداشتم که بدونم از همون دوران دارم برای خودم و در ذهنم باوری به نام چیزی که به من قدرت می‌دهد رو می‌سازم.

    و این باور هر با من بزرگ شد و هر بار شکلش عوض میشد اما بود و تموم شدنی نبود.

    یک بار قوطی کنسرو اسفناج،یک بار مداد جادویی که مادرم برایم خریده بود، یک بار سنگ چشم ونظر، یک بار نعل اسب، یک بار ۴۰ شب زیارت عاشورا خوندن، یک بار ۴۰ روز پیاده رفتن تا جمکران و نماز خوندن، یک بار مُهرم اگر به دیوار مسجد جمکران بچسبد و……. اینها باورهایی بودن که به من یاد دادن اگه باشه، اگه بشه اونوقت قدرت پیدا میکنی برای اون چیزی که می‌خواهی.

    و من به شخصه یاد گرفته بودم که هر بار به چیزی یا به کسی جز به خودم توسل کنم برای رسیدن به خواسته ام…

    همین به قول شما بحث چشم و نظر آنقدر در خانواده ی ما این موضوع بزرگ شده بود که حتی اگه گربه ی روی دیوار می افتاد مادرم میگفت چشم و نظر بود😅

    این باور به جرأت میتونم بگم زندگی من رو فلج کرده بود.

    اصلن نمیتونستم حرکت کنم، هر بار که میخواستم به مهمونی بروم از قبل با خودم میگفتم که حتمن من رو چشم میکنن و یه بلایی دوباره سر من میاد و دقیقن هم این اتفاق می‌افتاد و من اون روز دچار به حادثه میشدم و یا جروبحث شدیدی با کسی پیدا میکردم و یا وسایلم خود به خود میشکست.

    تا اینکه ۲ سال پیش با دوره ای آشنا شدم که یکی از مباحث‌ در مورد قدرت فکر و کلام بود که ما با فکر کردم به اون موضوع بهش انرژی میدیم و اون انرژی حاصل اتفاقاتی می‌شود که ما می‌سازیم.

    اونجا بود که دیگه سعی کردم از باور چشم و نظر بیام بیرون….

    خوب راحت بود؟!؟! معلومه که نه 🥴

    ذهن من یاد گرفته بود سالیان سال که دیگران چشم‌هاشون یک انرژی دارد که میتونه زندگی من رو مختل و حتی نابود کنه.

    سالیان سال یاد گرفته بودم که حتی حضرت محمد (ص) در مورد چشم و نظر احادیث بسیار گرفته اند.

    این باور اونقدر قوی بود که هر بار جایی میرفتم حتمن اتفاقی میافتاد که من رو برگردونه به همون حالت قبل که بله درسته چشم ونظر وجود داره اما من با خودم میگفتم نه هیچ کس قدرت چشم من رو نداره،هیچ کس قدرت اینکه روی من و زندگیم تأثیر بگذاره رو نداره و اینجوری بود که کم کم از حاشیه ی امن قبلم اومدم بیرون.

    اینجوری بود که من دیگه چیزی به نام سنگ چشم و نظر، تخم مرغ، قربانی و….. تو زندگیم نداشتم.

    اینطوری بود که با رفتن اون باور به ظاهر کوچیک به من آرامشی به نام باور قدرت خودم، خلق و قطع آن چیزیکه میخواهم و یا نه رو داد.

    و امروز با دیدن این قسمت از سریال زندگی در بهشت یاد باور کهنه ی ذهن خودم افتادم که به واسطه ی اون چه قدر وسایل رو نابود میکردم و چقدر تخم مرغ میشکستم و چقدر🤭🤭😅🥴 و حال خدا رو شکر میکنم که این باور رو دیگه در ذهن خودم ندارم.

    و استاد اگه بخواهم در مورد این باور که فلانی دستاش شفاست بگم، میتونم به آقا جواد شکسته بند توی قم اشاره کنم که حتمن هم شما میشناسینش😊ایشون با اینکه در مورد این موضوع شکستگی و…. تحصیلاتی ندارن اما باور مردم به اینکه دستان ایشون معجزه میکند و به جای رفتن چندین بار به مطب های مختلف با یک جلسه رفتن پیش ایشون همه چیز اوکی میشه، باعث شده که ایشون چیزی به نام وقت آزاد نداشته باشن و تمامی روزهاشون پر از مشتری باشد در حدی که باید چند روز قبل هماهنگی کنیم برای گرفتن وقت از ایشون و من به عینه دیدم که واقعن این باور معجزه میکنه و با یک بار رفتن پیش ایشون همه چیز ۹۰ درجه تغییر میکنه.

    حال نمی‌دانیم که بابا این خود ما هستیم که داریم می‌سازیم نا اون شخص و همه ی امتیاز ها رو متاسفانه به اون شخص، سنگ خاص و…. میدیم و از قدرت درونی خودمون غافل میشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    علی عالمیان گفته:
    مدت عضویت: 2479 روز

    سلام

    یه چیز خیلی خیلی جالب رو امروز فهمیدم

    دقیقه ۶ فایل استاد داره درباره اعتماد به نفس و خودباوری صحبت میکنه و یه جایی میگه که در آدم ایجاد میشه

    من دفعه اول این کلمه رو (درآمدم )ایجاد میشه شنیدم

    یکم به گوش دادن ادامه دادم ولی خیلی ذهنم مشغول اون یه کلمه شد که چرا استاد وسط حرف از اعتماد به نفس از درامد حرف زد

    واسه همین دوباره برگشتم عقب و دوباره گوشش دادم دفعه دوم هم درامد شنیدم ولی با کمی شک که شاید درآدم بوده بار سوم که گوشش دادم تازه شنیدم که استاد گفت در آدم .بعد بیست بار گوشش دادم و همش به این فکر میکردم که چرا من کلمه (درامد) رو به جای (درآدم )شنیدم و یاد فیلتر های ذهنی افتادم که وقتی ما چیزی رو نگاه میکنیم یه میشنویم اونچیزی رو میبینیم و میشنویم که ذهن ما با اون آشناتره

    خیلی تو خودم گشتم که چرا این مسعله تو این فایل به وجود اومد و فهمیدم که من خیلی تمرگز گذاشتم واسه بالا بردن درامدم و برا همین ذهنم کلمه ای که شکل درامد بوده رو فلتر کرده و اینجوری شنیدمش

    واین مسعله خیلی ذهنم رو درگیر کرد که چه چیزهایی در اطراف ما هست و یا اتفاقاتی افتاده که ما اصل ماجرا رو ندیدیم یا نشنیدیم و فقط با فیلتر های ذهنی خودمون اون رو تفسیر کردیم

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سید سجاد موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1235 روز

    بنام خداوندی بخشنده و مهربان

    سلام‌استاد گلم و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی هم

    دقیقا اعتماد بنفس همه چیز هست که باهش همه چیز رو میتونه ادم به دست بیاره و فقط ادم باید به خودش اعتماد کنه و قدرتی که خداوند به ما داده و عمل کنه و چیزی رو که میخواد هر روز روش کار کنه و اون چیزی رو که میخواد صد در صد بدست میاره.

    ی داستان از خودم برای شما تعریف کنم که من هفت سال قبل به آلمان مهاجرت کردم و اصلا زبان آلمانی بلد نبودم و هیچ کسی نبود که به من زبان رو یاد بده و من تصمیم گرفتم که زبان رو سریع یاد بگیرم و چیزی رو که میخوام با زبان یاد گرفتن اون رو بدست میارم و من شروع کردم به یاد گرفتم در دو سال به اندازی زبان یاد گرفتم که برای دیگران ترجمانی میکردم و این بخاطر این بود که اعتماد به خودم داشتم که اگر شروع کنم و با تمرکز روی زبان کار کنم خیلی سریع یاد میگیرم و دقیقا اونجای که تمرکز داشتم خیلی درس رو سریع یاد میگرفتم و اونجایی که تمرکز و اعتماد بنفس پائینی داشتم همه کار خیلی خوب نمیتونستم انجام بدم .

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که منو هر لحظه هدایت میکنه و به انذاری که روی خودم کار میکنم قانون خدا مهربان رو درک میکنم و از زندگیم لذت میبرم.

    انشاالله که همیشه خوش و آرام و سلامت و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: